عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام

روز شمار تحول زندگی من روز صد و پنجم از فصل چهارم

سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم

بریم سراغ نشانه های الهی امروزم

خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی

خدایا شکرت بابت حال خوبم

خدایا شکرت بابت سلامتیم

خدایا شکرت بابت هر نفسی که میکشم‌

خدایا شکرت بابت تک تک ضربان قلبم

خدایا شکرت بابت هر قدمی که بر روی زمین می‌گذارم

خدایا شکرت بابت نعمت خواب و بیداری

خدایا شکرت بابت اینکه برای ناهار قورمه سبزی پلوی خوشمزه خوردم و لذت بردم

خدایا شکرت بابت غذای نذری و رایگانی که برای شام دریافت کردم اونم مرغ پلوی خوشمزه خوردم و لذت بردم

خدایا شکرت بابت اینکه مادرم می‌خواست مراسم بره روستای کله سر من بردمش

[یادم نره من از کجا به کجا رسیدم منی که حتی رانندگی بلد نبودم و ماشین نداشتم حتی ماشین خریدم فکرشم نمیکردم برم جاده و برم روستا و حالا شده جزئی از تجربه های زندگیم منی که در حسرت یه گردش معمولی بودم حالا کلی میگردم رانندگی میکنم خدای من شکرت اینا همش هدایت خود خدا بود برام ]

خدایا شکرت بابت اینکه تصمیم گرفتم بدون لوکیشن برم لوکیشن خیلی امکان خوبیه و حس کردم تنبلم میکنه و نمیتونم تمرکز بر آدرس داشته باشم

خدایا شکرت که با هدایت تو رفتیم و برگشتیم بدون لوکیشن

خدایا شکرت که صحیح و سالم رفتیم و برگشتیم

خدایا شکرت که مادرم رو بردم روستای کله سر و کلی زیبایی دیدم تو راه فراوانی زمین های کشاورزی و سرسبزی ها و فراوانی کارخانه ها و ….

خدایا شکرت بابت اینکه مادرم رو پیاده کردم تو روستا و منتظرش موندم تا بیاد ولی این منتظر موندن خیلی لذت بخش بودم چون تمرکزم رو گذاشتم رو زیبایی ها و بابت آسمون صاف آبی رنگ و هوای عالی و درخت میوه قشنگ درست روبروم و صدای زیبای پرندگان سپاسگزاری کردم

خدایا شکرت بابت اینکه رفتیم خونه خالم تو روستای کله سر خیلی خوش گذشت و چای و آجیل خوشمزه خوردم و لذت بردم

خدایا شکرت که خالم کلی برام فندق داد و کلی پنیر و شور و ماست خوشمزه خدای من شکرت بابت این همه نعمت رایگان

خدایا شکرت بابت اینکه که ساختمان های جدید ساخته شده تو روستای مامانم حتی یه جوری که مامانم که قبلا اونجا زندگی می‌کردند راه رو نمیشناخت می گفت که انقدر ساختمان های جدید ساخته شده خدایا شکرت این نمود فراوانیه

خالم اینا دوربین مدار بسته دارن این نمود فراوانیه خدایا شکرت

خدایا شکرت که باز هم تحسین کردم زیبایی های حیاط خالم رو خدایا شکرت بابت فراوانی علف ها و چند تا درخت میوه و تراکتور و موتور و ماشین قشنگ پسرخالم و چند تا دستگاه کشاورزی و دستگاه خورد کردن علف و … اینا نمود فراوانیه

خدایا شکرت که ویوی خونه خالم روبه تپه بسیار سرسبزه خیلی زیبا بود

خدایا شکرت بابت مرغ و خروس هایی که دیدم

خدایا شکرت بابت اینکه به نوه خالم گفتم میخوام طویله رو ببینم رفتم و کلی بره گوسفند دیدم که تازه به دنیا اومده بودند البته خیلی کوچیک هم بودند بزرگ هم بودند حالا گفت گاو ها و گوسفندهای بزرگ توی زمین هستن اینا بچه هاشونن

اولش گفتم لباسم بو میگیره بعدش این ترمز رو برداشتم رفتم و دیدم و لذت بردم

خدایا شکرت که طویلشونو بزرگ کردند خالم اینا من انقدر علاقه داشتم تو بچگی میرفتم میدیدم و حالا میبینم چقدر قشنگ تکاملشونو طی کردند طویله رو بزرگ کردند و گوسفند ها و گاو ها زاد و ولد کردند این فراوانیه خدای من شکرت  یه دامداری بود واقعا هم یه بیزنس بزرگی تشکیل دادند یه اتاق پر بود از علف که نمود فراوانیه

خدایا شکرت بابت گاو های کوچولویی که دیدم و لذت بردم

خدایا شکرت که یه اتاق پر بود از الیاف گوسفند که گونی ها رو پر کرده بودند ببین سرشار از سوده سرشار از فراوانیه

حالا اون گاوها و گوسفند ها زاد و ولد می‌کنند و شیر بهت میدن و از اون شیر پنیر و ماست و دوغ و شور و… درست میکنی و از الیافش استفاده میکنی میفروشی و… چقدر قشنگ اینا فراوانیه خدایا شکرت

خدایا شکرت که منو به چه جای زیبایی هدایتم کردی خدااااااای من

من درخواستم این بود که منو به یه جای زیبایی هدایت کنی که هدایتم کردی اونم این بود که نوه خالم و عروس خالم که بسیار با خودش در صلحه بسیار مهربون و آرومه بهم گفت ما رو با ماشینت میبری بریم زیبایی هارو ببینیم گفتم چرا که نه و من به هدایت خداوندم عمل کردم و رفتیم منی که اولین بارم بود همچین جاده های سنگلاخ سربالایی و سرازیری جنگلی بدون آسفالت رو میرفتم اولین تجربم بود و تجربه عالی بود خدایا شکرت

خدایا شکرت که به یه چمن زار و لاله زار و گل زار زیبا هدایتم کردی آخه من چطوری توصیف کنم این همه زیبایی رو

خدایا شکرت بابت اینکه کل ساختمان های روستای کله سر زیر پامون بود اینه که خدا میگه ما جهان رو مسخر شما کردیم خدایا شکرت که کل جنگل و درختان زیبا زیر پامون بود خیلی زیبا بود

خدایا شکرت بابت این یه جورِ زیبایی باد می‌وزید که چمن ها میرقصیند موج چمن ها ایجاد شده بود این صحنه بسیار زیبا بود

و حالا از انواع گل ها و فراوانی گل ها برات بگم الیسا نوه خاله رفت داخل گلها منم که بخاطر این ترمزم که لباسم تازست و خراب میشه نمیخواستم برم بهم گفت بیا بابا چیزیت نمیشه منم رفتم داخل گلهای قشنگ و ازم چند تا عکس گرفت و با صدای بلند بابت این همه زیبایی گفتم خدایا شکرت

خدایا شکرت بابت فراوانی انواع گل لاله قرمز رنگ و گلهای بنفش رنگ و زرد رنگ

خدایا شکرت بابت فراوانی گندم ها در زمین زراعی 

خدایا شکرت بابت اینکه یه جایی که میخواستم بپیچم خیلی سرازیری بود یه لحظه ترسیدم فکر کردم ماشینو چپ میکنم که تو منو اونجا محافظت کردی ای خدای من و هیچ اتفاقی نیفتاد

خدایا شکرت بابت اینکه رفتیم سر زمین پسر خالم اولا پسر خالم رو با اون همه ثروت تحسین میکنم

خدایا شکرت که زمین پسر خالم فراوانی روغن کلزا بود و من اولین بارم بود همچین چیزی رو می‌شنیدم اینا فراوانیه خدایا شکرت

خدایا شکرت که برگشتنی هم آروم روندم و کلی زیبایی دیدم و تحسین کردم

خدایا شکرت بابت اینکه رفتنی رفتم بنزین زدم

خدایا شکرت بابت اینکه برگشتنی گاز زدم

خدایا شکرت بابت گلهای بنفشی که از اون طبیعت زیبا چیدم

خدایا شکرت بابت صدای آرامش بخش پرنده ها

خدایا شکرت بابت اینکه تو ستاره قطبی امروزم از خدا خواستم مامانمو ببرم روستا که انجام شد

و از خدا خواستم مرا به‌ نعمت های بیشتر هدایتم کن که غذای رایگان و فندق و لبنیات رایگان دریافت کردم

و درخواست کردم که خدایا مرا به زیبایی های بیشتری هدایتم کن که هدایتم کردی خدای مهربونم

خدایا شکرت که میرم تو دل ناشناخته ها و تو دل ترسام خیلی لذت بخشه تو دل ترس ها رفتن

و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ:

عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش

استاد میگه من تمپا بودم و عزیز دلم پرادایس و مادرم زنگ زد و گفت که کار خوبی نکردی که تنهاش گذاشتی زودتر برگرد و اون یه خانومه شب تنها تو جنگل نگران کنندست براش

خیلی جالبه خداوند منو به یه رابطه ای هدایت کرده که اونجوری که من میخوام هست اصلا قرار نیست که من درستش کنم

خیلی از افراد فکر میکنن من وارد یه رابطه ای میشم و اون فرد مورد نظر رو درستش میکنم

به اون شکلی که دوس دارم

من میگم وقتی که ما روی خودمون کار می‌کنیم و باورهای درستی داریم ما هدایت می‌شویم به آدمایی که درست هستند و هم فرکانس ما هستند لازم نیست تغییرشون بدیم

یکی از بزرگترین اشتباهمون در روابط اینه که طرف مقابل رو بخوایم تغییر بدیم

به دنبال آقا یا خانم X نباشید که بگید فقط میخوام با فلان آقا یا خانم با این نام که میشناسمش ازدواج کنم

کسی که در حال هدایته میگه من روی خودم کار میکنم خودم رو لایق یه آدمی با یه همچین ویژگی هایی میکنم اینکه حالا کیه و اسمش چیه مهم نیست

بگی که میخوام این ویژگی هایی داشته باشه رابطم و همچین عشقی رو تجربه کنم

تحسینت میکنم مریم قشنگم که انقدر با خودت درصلحی که میگی به استاد برنامه بریزیم برم تو زمین 60 هکتاری شب تنها بخوابم

استاد میگه من تو رابطه ای قرار گرفتم که اون چیزی که من میخوام وجود داره اصلا لازم نیست که من بسازمش و بخوام تغییرش بدم نه اتفاقا طرفم خودش اونجوری هست

این نشده که بگم من از فلان ویژگی هاش خوشم نیومده بشینیم بحث کنیم و داد و بیداد کنیم و صحبت کنیم و درستش کنیم

وقتی مادرم این حرف رو بهم زد یه لحظه مغزم ارور داد

من اصلا نمیتونم نگران کسی باشم

نه میخوام کسی نگران من باشه و نه میخوام من نگران کسی باشم

این برخلاف چیزیه که میگن عشق اینه که تو نگرانش باشی و اون نگرانت باشه

این مزخرفه به نظر من این عشق نیست

این وابستگیه این خلا عاطفیه

چیزی که من میخوام اینه که یه آدم قوی باشم یه آدم توانمندی باشم توی رابطه با یه آدم قوی و توانمند دیگه

یه آدم توحیدی و متوکلی باشم توی رابطه با یه آدمی که توحیدی و متوکل هست

من نمیتونم نگران دیگران و خواهرم و مادرم و خونوادم و بچم باشم

این چه رابطه ایه که همش نگران باشم

همش نگران باشم نترسه و تنها نباشه و ناراحت نشه و مشکلی براش پیش نیاد

به همین دلیله که میگم وقتی انسان به خدا توکل میکنه دیگه نگرانی نداره

توکل یعنی خداوند حواسش به همه چی هست

نگرانی یعنی اینکه خدا وجود نداره من از عشقم باید محافظت کنم و نگرانش باشم و با نگران بودن که زنگ بزنم بگم عزیزم نگرانت بودم و اونم بگه وای چه رابطه عاشقانه ای

این نوع رابطه دو تا رابطه آدم ضعیفیه

استاد میگه اون موقع هایی که ما باهمیم با عزیز دلم لذت می‌بریم موقع هایی هم که باهم نیستم هم لذت می‌بریم

رابطه عاشقانه و بدون وابستگی و موحدتون رو تحسین میکنم استاد و مریم جانم

استاد میگه یه رابطه ای سرشار از استقلال و آزادی و احترام به عقاید همدیگه داریم

اینکه بیام اونو محدود کنم و بگم اونجوری که من میخوام باید زندگی کنی یا اون بیاد منو محدود کنه اینا نیست

هر کدوممون غذا خوردن و علایق خودمونو داریم

من چیزی رو برای پنهون کردن ندارم اینکه بخوام گوشیمو ازش مخفی کنم

رمز گوشی مو رمز گاوصندوقم و کارت بانکیمو داره چیزی برای قائم کردن ندارم

موبایل من همیشه دست ایشونه  

اگر توی رابطه ای هستی و داری یه سری چیزا رو مخفی میکنی و ماسک میزنی بدون که رابطت مشکل داره و اعتماد به نفست ضعیفه

[دقیقا منم پنهون میکنم تو رابطم مخصوصا گالریمو و کلا مقاومت دارم گوشیمو کسی چک کنه]

اگه ما مسیر درست رو بریم آدمایی رو جذب می‌کنیم که با مسیر ما اوکی هستند قرار نیست که همه ما یکی باشیم قرار نیست ک ما اونارو تغییر بدیم یا اونا ما رو تغییر بدن

وقتی که با ویژگی های من اوکی باشه پس قرار نیست که من یه سری چیزا رو مخفی کنم و یه سری ماسک بزنم که اینو نبینه اونو نبینه که ناراحت نشه فلان نشه

من خیلی راحت میگم این ویژگی های منه این شخصیت منه هیچ چیزیم برای مخفی کردن ندارم اگه با این ویژگی های من اوکی هستی میتونیم باهم دیگه ادامه بدیم

هر وقت هم که اوکی نبودیم هرکدوممون به هر دلیلی با ویژگی های طرف خیلی راحت میتونیم بریم دنبال زندگی خودمون

قرار نیست که نگاهمون به رابطه این باشه که تا ابد ادامه پیدا کنه

ما انسانیم تغییر می‌کنیم

ممکنه من الان یه سری ویژگی ها داشته باشم بعدا بخوام یه آدم دیگه ای بشم

طرف مقابلم نخواد و بخواد بره تو یه فضای دیگه ای

اون آزاده منم آزادم

مگه قراره ما همدیگه رو زندانی کنیم

یه رابطه عاطفی درست این ویژگی رو داره ها

من به کمتر از بهترین هم قانع نبودم تو تمام مراحل زندگیم

مگه من برده گرفتم که بگم اینکارو نکن اونکارو نکن

قانون اینه که ما کاری به تغییر آدما نداریم ما خودمون تغییر می‌کنیم آدم مناسب وارد زندگیمون میشه

کار من اینه که روی خودم کار کنم جهان اون آدم درسته رو برام میاره

من نمیچسبم به یه آدم خاص که بگم فقط این

بعضیا تو زندگیشون یه زمین دارن تو کویر و میگن من میخوام این کویره رو نگه دارم اما میخوام توش برنج بکارم نمیشه تو زمینی که کویره برنج بکاری[دقیقا مثال زندگی من که به طرفم چسبیدم و نمیتونم رهاش کنم ]

من میام روی باور لیاقتم کار میکنم آیا من خودم آدم مناسب هستم؟

اگه من خودم آدم مناسبی از خودم ساخته باشم بدون شک خداوند اون آدم مناسبه رو میاره

من روی خودم کار میکنم آدمای مناسبی میان تو رابطه من

من اجازه میدم خداوند هدایتم کنه

هرگز تو رابطم این اتفاق نیفتاده که بخوام گوشی طرف مقابلمو چک کنم و نگران باشم مسیر نادرست رو بره طرف مقابلم

[من چندین بار این کارو کردم و اونم مثل من این کارو کرده]

اصلا کسر شان هست که بخوام چک کنم اصلا تصورشم برام خفت و خواری و ضعیف بودن و پوچی میاره

هیچ چیز هم دائمی نیست الان داریم لذت می‌بریم

اگه فردا هم این رابطه قطع بشه من خوشحالم ایشونم خوشحاله بابت این همه روزهای لذت بخشی که باهم داشتیم

اگه انسان پایه های باوریشو خوب بچینه زندگی در تمام جنبه ها خوب میشه اگه رو خودش کار کنه اگه خودشو لایق کنه

یا روی اعتماد به نفسش و باورهای درستش کار کنه لازم نیست که مواظب چیزی باشه نگران چیری باشه تو رابطش لازم نیست که کنترل کنه

خداوند همه چیزو درست میچینه تو بغل همدیگه

در جهان هر چیز چیزی جذب کرد و…

خداوند میگه زنان پاک برای مردان پاک

زنان ناپاک برای مردان ناپاک

استاد میگه توی تموم رابطه هام من چک نکردم گوشی کسیو و کسی هم گوشی منو چک نکرده اگرم بخواد چک کنه همونجا تموم میشد همه چی

استاد عزیزم از بزرگترین پاشنه های آشیل من صحبت کردید سپاسگزارم

خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید