عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)

709 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2178 روز

    استاد جان ، دارم استارت کتاب خودم رو میزنم ….. باورت میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    خدا عاشق منه

    خدا خیلی منو دوست داره

    یه کم با همسرم اختلاف پیدا کردم و نشستم به گریه کردن ولی از درون حالم خوب بود . یه حسی بهم گفت پاشو جلو همسرت خودتو به زمین بینداز!!!!!!!! ولی یه حس آرومی بهم گفت : نه ..نه.. این کار رو نکن !! این خودش یه احساس گناه میشه……… بعد حالم عالی شد و خوب شد

    بعد ارتباطم با همسرم هم خوب شد

    بعد یه حس آرومی بهم گفت//// یه کتاب بنویس و منم گفتم چشم///// الان داره بهم میگه و می نویسم

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بخند و شاد باش که همه ی جهان تو ، برای تو ساخته شد و بس

    تو از بدنه ی جامعه . از مادرت . از پدرت . از همسرت . از همه ی فامیل ها و از همه ی کسانیکه ورودی نا مناسب به تو میدادن دور شدی و دور هستی ..این کلمات رو به خودت بگو و هزار بار تکرار کن برای خودت تا دنیات با دنیای بیرونت عوض شود . تا اونجوری که می خواهی زندگیت دگرگرون شود

    ادامه دارد……….

    خدایا عاشقتم

    ………………………………………………………………………

    استادا جان ببین شاگردات به کجا رسیدن ؟؟؟؟؟

    منی که تا دیروز جرات نداشتم یه کلمه حرف بزنم دارم کتاب می نویسم و از نوشتن لذت میبرم

    استاد جان عاشقتم

    دوستت دارم

    I love you

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    اکرم هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1441 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان موحد و ارزشمندم

    خداروشکر میکنم که در جمع شما هستم

    چه کامنت هایی نوشتن دوستان

    بی واهمه میگم من هنوز ذهنم نمیتونه مطالب رو کامل بپذیره

    ولی میدونم که این عدم وابستگی صحیحه

    ولی مرزش کجاست

    این از اون بحثاییه که میشه سوء برداشت و سوء استفاده بشه

    امیدوارم بتونم درست بفهمم و درکش کنم

    ولی الان بحث من یه چیز دیگست

    من ۳ تا جمله تو این فایل شنیدم منو دیوانه کرد

    وقتی انسان به خداوند توکل میکنه دیگه نگرانی نداره

    توکل یعنی خداوند حواسش به همه چی هست

    نگرانی یعنی اینکه خدا وجود نداره من باید از عشقم محافظتت کنم و نگرانش بشم

    به خودم فکر میکنم

    تو تضاد ها

    میگفتم خدا توکل به تو

    ولی نگران بودم شدید

    این تضادی که الان توشم

    و این جملات برای من توی این فایل گنجونده شده

    البته تضاد عاطفی نیست، مالیه

    ولی بخدا حس میکنم آرام ترم

    نگرانیم کمتره

    توکل یعنی اینکه خدا حواسش به همه چی هست

    نگرانی یعنی خدا که وجود نداره من باید مواظب باشم

    چرا باورم نمیشه خدا حواسش به همه چی هست

    چرا باورم نمیشه هرچی پیش اومده در راستای رسیدن من به درخواستمه

    چرا باورم نمیشه الخیر فی ماوقع

    داره کم کم باورم میشه

    الهی شکرت

    آرام ترم

    توکل یعنی خدا حواسش به همه چی هست

    نگرانی یعنی خدا وجود نداره من تنها رها شدم ولی خودش گفت

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    وَالضُّحَىٰ ﴿١﴾

    به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی

    سوگند به ابتدای روز [وقتی که خورشید پرتو افشانی می کند] (۱)

    ۲

    وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَىٰ ﴿٢﴾

    و سوگند به شب آن گاه که آرام گیرد، (۲)

    ۳

    مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ ﴿٣﴾

    که پروردگارت تو را رها نکرده و مورد خشم و کینه قرار نداده است. (۳)

    خدا هست

    و خدا هست

    و خدا هست

    گر سر هر موی من گردد زبان

    شکرهای تو نیاید در بیان

    الهی شکرت

    استاد

    مرسی هستین

    در پناه خدا باشید

    اهدافم در ۱۴۰۱

    عاشق الله بشم

    بلطفش بیزنس خودمو ران کنم

    بلطفش فهم و حفظ و تثبیت قرانم عالی بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سمیه پور فخرابادی پور گفته:
    مدت عضویت: 1084 روز

    نهبه نام خدا ی مهربانم

    سلام ب استاد عزیز و مریم گرامی

    خدارو شاکرم که منو هدایت کرد به سایت شما بزرگواران

    استاد عزیزم منم اینجوریم توکلم بخدای یکتا زیاده

    نسبت به سه تا پسرم هر جا برن بیان خیلی آرامش دارم و خیالم راحته

    همسرم راننده است خیلی عادیه رفتن و اومدنش

    ولی اطرافیان منو آدم علی بی غم می‌دونن

    و با حرفاهشون روی بچه ها م تاثیر داره که مثلاً مادر بی خیالیم یا بچه ها واسم مهم نیستن

    یا همسرم فکر میکنه ک مهم نیست که من دایم زنگ نمیزنم

    در مورد آدم ها در نظر من هیچ آدم بدی نیست

    ولی شوهرم بمن میگه تو خیلی ساده ای

    تا جایی که خودمم باورم شده ک چقدر ساده دلم

    میشه منو راهنمایی کنی

    که من روی چه باورهایی بیشتر کار کنم

    سپاس بیکران بابت وجود شما نازنین ها

    خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم

    خدایا من بهر خیری که از تو بمن برسه سخت فقیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1133 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    تعهد روز صدو پنجم

    سلام استاد عزیزم خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان همراه

    امروز به این فایل نیاز داشتم و خدا منو هدایت کرد خدایا سپاسگزارم

    داشتم به همسرم گیر میدادم و خلاصه از همه شاکی بودم مخصوصا خونواده همسرم

    ولی این فایل گفت فقط رو خودت کار کن و بقیه رو رها کن

    وقتی به خدا توکل میکنم و میگم خدایا زندگیم رو مدیریت کن و تسلیم هستم بابد در عمل نشون بدم تا تفاوتی داشته باشم با بقیه

    خدایا سپاسگزارم خدای دانا و حکیم

    اینجوری آرومتر هستم دیگه تمرکزم روی خودمه بجای تعدا زیادی شخص متفاوت

    اگر در زندگیم همین رو الگو کنم بخدا قسم فقط خیر و نعمت به من میرسه

    چون من وظیفه م توکل و تسلیم بودن هست و تاجایی ک بتونم عمل به الهامات و خداهم وظیفه ش سر و سامان دادن به زندگیمه ،حتی زیبا تر و کامل تر از خواسته خودم،بازم میگم باید ایمانم قوی باشه

    خب بازم سپاسگزار خداوند هستم همینکه میدونم باید تمرکزم روی خودم باشه برام ارزشمند هست و بیشتر متوجه میشم هر کسی سر جای خودش هست و اگر اتضادی هست بخاطر خودم هست

    دیگه حسادت و کینه برام کمرنگ و محو میشه چون میدونم بدون اذن خدا اتفاقی برام نمیوفته،و میدونم وسوسه ذهن هست و شیطان همواره در حال وسوسه هست پس نباید نگران باشم و ناامید باشم چون اینا کار شیطانه واگر خطایی کردم بدون نگرانی دوباره برگردم به مسیر بدون وجود احساس گناه

    احسنت به شما برای باورهاتون ،منم حقیقتا دوس ندارم چک بکنم مخصوصا گوشی

    هرچند در گذشته انجام می‌دادم و ضربه شو خوردم ولی خیلی بده

    الان میگم خدایا خودت هدایت و حمایتم کن به راه درست و مشخص

    احسنت ب ایمانتان به خداوند ک ابدا نگران نیستید و با خیال راحت زندگی میکنید و اینقدر تسلیم هستید دربرابر رب واحد که خداوند خیلی زیبا افراد خوب و متناسب با خواسته شمارو در مسیرتون قرار میده

    پس منم همینکار رو میکنم درواقع تلاشی برای تغیر انجام نمیدم چون بی‌فایده س نهایت نظرمو میگم و اجباری کاری انجام نمیدم،در عوض از خداوند همه چیز در بهترین و بالاترین حالت ممکن رو میخام دیگه خودش میدونه و بس.

    من اینجا متوجه شدم سطح توقعم رو از خداوند بالا ببرم و خودم،ن بنده های خداوند

    باید آزاد و رها باشم و دیگران رو هم آزاد و رها بذارم،میدونم سخته ولی شدنیه

    من کارهای خیلی سخت‌تر و مهمتری انجام دادم اینکه چیزی نیست

    وقتی استارتر و حامی مث خداوند دارم دیگه چه باک از غم طوفان

    خدایاشکرت و سپاسگزارم بابت تمام نعمتهای زندگیم

    ممنونم بازم سپاسگزار

    در پناه الله یکتا شاد سالم سعادتمند و ثروتمند باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1165 روز

    به نام الله .

    سلام به استادعزیزونازنینم .

    این فایل راقبلن گوش کرده بودم ولی ازاون جایی که این روزا،توروابط نیازبه شنیدن این آگاهی هاداشتم بازگوش کردم .حتی دانلودهم کردم که تووقتای دیگه بازم بارها گوش بدم .

    استادرابطه ی شمااستثنایی هستش .

    من که مثل شمانه دیدم ونه شنیدم.

    خب درکش هم قابل هضم برای هرکسی نیست .

    خیلی خوب بوده که شماقبل ازایجادروابط عاطفی،به درک قوانین وتغییرباورهارسیده بودید.

    که کمک بزرگی بهتون کرده .به قول خودتون دست وپایی برای ایجاد رابطه نزدیدورابطه ی فوق العاده خودش پیش اومده که هردو،ازهم احساس رضایت دارید.

    این موضوع برای کسانی که هنوزواردرابطه ی عاطفی نشدن ،عالی وخیلی عبرت برانگیزه.

    ولی برای منی که 27سال توزندگی هستم واتفاقاهردوب خاطرکمبودهامون که ب نظرعاشق هم شدیم ، تغییروجهت دهیش برای ایجاد رابطه ای که شماازش صحبت میکنید،سخته.

    حتی من دوره ی عشق ومودت راخریدم چندبارگوش کردم تاتغییراتی صورت بدم .همین کارم کردم البته .

    وانصافاهم خودم وهم همسرم خیلی روشنفکرتروبهترازقبل شدیم .

    سطح توقعاتمون خیلی پایین تراومده.

    درکمون‌نسبت به هم بیشترشده .

    آزادی ورهابودنمون هم به نسبت قبل خیلی بهترشده .

    ولی هنوزهردومون موزیانه دنبال تغییرات برای خواسته های که توروابط داریم ،هستیم .

    حالا به همسرم کاری ندارم .

    ازخودم میخام بگم .

    چون خیلی جاهاقبولش ندارم ،دلم‌میخادطبق استانداردهای من دربیاد.

    قبلنا خیلی واضح و شفاف میگفتم‌حالایابادرخاست یاباتشنج یاواضح وشفاف یادردودل کردن ،بالاخره هرطورشده متوجش میکردم .ایشون هم گاهی گوش میکردگاهی فراموش گاهی هم لجبازی و….

    امادوسالی که بااستادهستم ،کم‌پیش میادکه به خودم اجازه بدم که بگم .

    اماازطرفی وقتهایی که حالم مناسب نیس،تمام‌اون رفتارهای گذشته توذهنم میاد.البته منظورم از گذشته کارهاورفتارهای مثلن چندهفته یاهفته ی قبل هستش.

    واگرنه گذشته های دورروفراموش کردم .

    من روی خودم کارمیکنم اماالان متوجه شدم که هنوزمرضهایی تووجودخودم‌هست که نمیتونم درست رفتارکنم .

    هنوز خودخواه بازیامودارم .

    هنوزدنبال تغییرش هم هستم .چرا؟چون هنوزترسهایی تووجودم‌هست که به ایشون ربط داره.

    استادوقتی شماازروابطتون حرف میزنید فکرمی‌کنم دوست دختر،دوست پسرید.آخه هیچ روابطی رومثل شماندیدم، رفتارکنن.

    نمی‌دونم شایدانقدخوب عمل نکردم که ب نظرم رفتارهای شمایه خورده برام سنگینه .

    منظورم اینه یه جورایی نشدنیه.

    ولی یه چیزم بگم ،من تاحالادقیق دقیق حرفهاوصحبتهاوتجربیات شماروعملی نکردم .چرادروغ بگم ،صادقانه اعتراف میکنم که صد،خودموبرای زندگی نزاشتم .

    تغییر زیادداشتم حتی تغییرات زیادی از همسرم دریافت کردم ولی زندگی انقدپیچدس که هرچقدم روی خودت کارکنی بازکمه ونیازهستش که ادامه بدی.

    استادمیگن جاهایی مثل لب دریامیرن ،مریم جون هیچ مشکلی ندارن .

    مایه مهمونی ساده و معمولی میریم میآییم کلی حالمون بدمیشه به خاطر حساسیت‌هایی که داریم .

    البته استادقبول کنیدبودن تواون کشورواون شرایط خودش بی تاثیر نیست البته شماتوایران هم ازاین حساسیتهانداشتیدویادمه میگفتیدشاگرداتون را،حتی خانوما رابه آغوش میکشیدید.

    خب منی که قم زندگی میکنم هیچ وقت ازاین آزادیها،نه دیدم ونه انجام دادم طبیعتااون‌حساسیتهای زنانگی وجودخواهدداشت‌.حالاداریم روی خودمون کارمیکنیم ،فک کنم وقتی پیرمردوپیرزن شدیم این حساسیتهاازبین برن وهمه چی برامون عادی بشه .

    خودم می‌دونم این احساسی که دردرونمه ،درست نیست وخیلی تمرین کردم برام مهم نباشه ولی واقعن سخته .یه جاهایی حساسیتم میزنه بالا.

    وناراحتی بوجودمیاد.تازه منی که همسرم خوشگل نیس وقدوهیکل خفنی نداره.

    وای به حال اینکه همسرم خوشگل وهیکلی بود،دیگه فکرکنم روانی میشدم .

    بله قبول داریم وایمان هم داریم که همسرمونو،نمیقاپن ولی انگار عادت کردیم وخوشمون نمیاداوناباکس دیگه ای توتایمی خوش باشن .

    انگارتو،کتمون نمیره.

    اصلن باورهامون انقدبیمارگونس که مگه میشه حالاحالا،درسش کرد.

    ازبیس داغونیم .

    به قول استاد به احترام خودم وبرای ارزش قائل شدن به خودم نبایدگیری به این چیزهابدم وتوجهم راازاین مسائل بردارم .

    می‌دونم همه چیزتویه چیزخلاصه میشه واونم اینه که قانون رادرک کنم وایمان داشته باشم که وقتی من رهاباشم ،جهان خودش چینش درستی انجام میده ونیازی به نگرانی من نیست .

    واقعن چراهمیشه بامراقبتهامون می‌خواهیم مواظب باشیم که کسی به همسرمون چیزی نگه یارفتارخاصی نداشته باشه .چراانقدمیترسیم .

    یه وقتایی به شوخی به همسرم میگم اگه مطمئن باشم که توبرای همیشه ازمن جدامیشی ومیری سمت کس دیگه ،مشکلی نداشتم .

    ترسم اینه هم بامن باشی هم ….

    خیلی مسخرس .باورتون میشه خودم ازاین فرهنگ واحساس مزخرفی که دارم حالم بدمیشه.

    الان ازخودم‌لجم گرفته ،چراانقدخودموکوچیک میکنم .حتی به خودشم نگم .اصلن چراتوذهنم‌میاد؟!بیخودکرده میادتوذهنم ،حالم ازاین افکاربهم میخوره که مثل خوره میفته به جونمون والکی سرهیچی ،مارابه تشنج واحساس بدمیبره.

    خدایا ببخش منو،استادشماهم ببخش منو.

    حالا متوجه شدم خیلی ضعیفم .چقدم ایمانم ضعیفه.

    اعتمادبه نفسمم ضعیفه .همه چی ضعیفه .

    البته جای امیدواری هست چون میگم که به نسبت قبل خیلی تغییرکردم وخیلی بهترشدم .همین که کاریش ندارم وچیزی نمیگم ،خودش ب نظرم یه کارمثبتیه که یادگرفتم ولی اینکه ذهنم گاهی یه جاهایی درگیرمیشه ،خب جالب نیست .

    استادتوراستای تغییراتمون ،بقدری اتفاقات عجیب غریب میفته که گاهی نمی‌دونیم چکاری بهتره ؟!

    باتضادهای زیادی برخوردمیکنیم .

    ماشاالله ازهمه طرف هم نیاز به تغییرات داریم .هم توزمینه ی مالی ،هم توروابط ،هم توارتباط باخدا.

    تمرکزو،روهرچی که میزاریم ،اون یکیومیزنیم داغون میکنیم .

    استادیه وقتایی خسته میشم ،ازبس تمرکزمیگیرم که فلان کارودرست کنم یافلان عمل روانجام بدم .

    بازاینو می‌دونم اکثراتفاقات توهول ومحوراحساس خوب می‌چرخه .

    همسرم میگه ازمن راضیه وتغییرات منوخیلی دیده .هرچند خودش هم نیاز به تغییرات زیادی داره ولی نظرشو درباره ی من اینطورگفت.

    این یه کم انرژی بهم میده چون باورمیکنم که تغییراتم دیده شده .

    البته اول خودم به شخصه خوشحال میشم چون خودمم میفهمم که چ تغییراتی داشتم وچ تغییراتی نیازدارم .

    قول میدم الویتم رو،روی تمرکزبرای تغییراتم توروابط بزارم وسال جدید،بهترازامسال عمل کنم .

    اونجایی که استادگفتن من اصلن این چیزارو،خفت خواری وضعیف بودنم می‌دونم .

    واونجایی که گفتن خودتولایق بدون ،ارزشهای خودتوبالاببر،اعتمادبه نفستوبالاببر.اینازمانی رخ میده که باورداشته باشم خدایی هست که بهترازخودم به همه چی نظارت داره وحواسشبه همه چی هست.

    میخام همین جاقول بدم دخترخوبی باشم .

    نگاهم روتوروابط بیشترتغییربدم .

    من توخونه میگم: عباس منشی میخام به این قضیه نگاه کنم .

    اتفاقاامروزعصرباهمسرم سرچن تاموضوع بحث کردیم ،وآخرش بهش گفتم سال جدیدی که میادتمام سعیمومیکنم وبه همین این مسیرروادامه میدم وبااستادم تواین مسیر میمونم .بش گفتم واقعن صد،خودمومیزارم امااگرسال تموم بشه واون چیزی روکه میخام تواین روابط پیدانکنم ،ممکنه اتفاقات دیگه ای بیفته .

    اینم فهمیدم که یه جاهایی شایداتفاقات ناجالب چیزیومیخادبهم نشون بده یاعامل اتفاق خوب دیگه ای باشه امامن مثل همیشه میام وهم چیوخراب میکنم .

    ازاین طرف میگم روابط عالی میخام ازطرفی برای هرچیزی دست وپاوتقلای بیش ازحد میزنم .

    نمیزارم خداکارخودشوانجام بده .همش بگیرنگیردارم .

    منم مثل همه ی انسانها،حسرت داشتن روابط خوب رودارم .با همسرم خیلی جاها هم فرکانس هستم ولی خیلی جاها هم نیستم .

    ولی اینم می‌دونم یه جاهایی خودم کم گذاشتم وبایدبیشترتمرکزکنم تارفعشون کنم که دلم نسوزه .وحداقل به خودم ثابت کنم که همه کاری کردم همه تلاشی کردم .

    حالانتیجه روهم میسپارم به خدا.

    یاروابطم عالی میشه یاجدامیشم .

    من به نتیجه فکرنمیکنم .میخام تمرکزم روتغییراتم باشه ‌.

    کاش بتونم تمام توقعاتم راازطرف همسرم ،فراموش کنم .وفقط به خودم تمرکزکنم .

    کاش دنبال تغییرات همسرم نباشم .

    کاش این توذهنم بمونه .

    ازخدامیخام منم یه انسان موحدومتعهدومتوکل باشم تاخداوندبه هرجایی هدایتم کرد،نگم چرا؟

    استادجونم ممنون ومرسی که الگوهای مناسبی مثل شماومریم جون هست که نزارن ماتومسیراشتباهی بریم .

    سپاسگزارخداوندی هستم که منودرمسیرهدایت می‌کنه.

    ازشمااستادعزیزم هم نهایت سپاس رودارم .

    عاشقتونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ماریا اکبری گفته:
      مدت عضویت: 1864 روز

      سلام به شما دوست عزیزم ناهید خانم گرامی

      ناهید عزیزم ،اگر دوست داشتی مقاله های مریم جون در عقل کل راجب روابط رو بخون قطعاخوندن این مقاله های ارزشمندوجامع به درک بهتر قوانین کمک بزرگی میکنه …

      دوست عزیزم چون ما قوانین رو درست درک نکردیم و باور نکردیم که خودمون مرکز زندگیمون هستیم و همه چیز توسط ما و فرکانس‌های خود ما رقم میخوره،به همین خاطر قدرت رو به عوامل بیرونی دادیم و می‌خوایم تا همسرمون ،فرزندمون ،رئیس و همکار و….تغییر کنن تا حالمون بهترشه،

      باور کن اگر قانون رو درست درک کنیم اگر باورکنیم که مهربان پروردگار ،قدرت خلق زندگیمون رو تنهای تنها در دستان ما قرارداده ،اگر باورکنیم هییییچ تجربه ای اجازه ی ورود به زندگی مارو نداره مگر اینکه ما بهش اجازه ورود بدیم اونوقت خیلی وسواس گونه مراقب ورودی هامون میشیم

      اونوقت متعهدانه پای ساخت باورهای جدید و سازنده می‌مونیم ،

      اگر باورکنیم که این ماهستیم که داریم تجربه هامون رو خلق میکنیم اونوقت قدرت در دستان ماست اونوقت تنها وظیفمون میشه کار کردن رو خودمون اونوقت زمان وانرژی که برای اصلاح دیگران می‌خوایم بذاریم که در صد درصد ومواقع اصلاح نمیشن وماناامید میشیم ،وانرژیمون هدر می‌ره ،همون انرژی رو روی کارکردن رو باورهامون میذاریم و نتایج کم کم از راه میرسن و ما میشیم خالق عامدانه ی تمام خواسته هامون،ولذت می‌بریم از این قدرت خالق بودمنون وزندگی برامون بهشت میشه..‌‌

      باور کنید که ما در تغییر دادن دیگران عاجز هستیم واصلا نیازی به این توانمندی نداریم چون قانون جهان اینجوری کار نمیکنه ،

      بهتون پیشنهاد میکنم زمانی رو برای درک بهتر قوانین ثابت جهان که استاد عباسمنش عزیزم هربار تو همه ی محصولات و فایل های دانلودی و سریال ها و کلا تمام آموزه هاشون بهشون اشاره میکنن بزارید و با نگرش جدید دوباره محصولاتی که تهیه کردید رو بشنوید

      دراون صورت حتما نتیجه های بهتری دریافت میکنید

      عشق و آرامش برای شما ،وتمام بچه‌ای سایت توحیدی عباسمنش….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محسن جاویدتجریشی گفته:
    مدت عضویت: 2170 روز

    این فایل بی نظیره !! بی همتاست !! چقدر جالب .. این کامنت میذارم که بعدا میام کامنتهای گذشته ام رو چک کنم ببینمش بارها..

    آقا باورم رو درست کنم که به لطف الله هدایت بشم به همسری با تمام ویژگی هایی که میخواهم .. نه اینکه یه آدم منطقی باشه بشینم با کلی دردسر این ویژگی ها رو درش ایجاد کنم.. منطقی ترین افراد هم خیلی سخت تغییر میکنند و حتی ممکنه درک کنند و بپذیرند اما نتوانند تغییر کنند و چه درگیری بی خودی میشه توی زندگی مشترک.. و مهمتر از این نکته این که بسپرم دست هدایت خداوند و بخواهم تمام ویژگی های همسرم مطابقت با خواسته ها و نوع شخصیت من داشته باشد و واقعا توکل کنم . خدایا شکر که قبل از تجربه ازدواج این نکته مهم را به من متذکر شدی .

    ممنون از استاد عباسمنش و خانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مریم بذرا گفته:
    مدت عضویت: 830 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم جانم .

    استاد عزیزم از چه رابطه ی زیبایی حرف میزنین .رابطه ای که این روزا در دور و برم به ندرت می بینم .چه زیباست اینطور زندگی کردن.رها بودن وابسته نبودن .و تجربه کردن را .

    شماو مریم جان رو تحسین میکنم .بابت این همه ازادی.و این همه رهایی.

    ازادی که من در تمام زندگیم به دنبالش هستم .

    راستش استادگاهی ناخواسته از من هم این رفتارها سرمیزند ونجواهای شیطانی میگوید این وظیفه ی توست که هواست به همسرت باشد .وگاهی سرک کشیدن در کار همسر لازم است.

    اما دیگر از شما خوب یاد گرفتم که نجواهارو کنترل کنم .

    استادعزیزم شماو مریم جان بهترین الگو در تمام جنبه های زندگیم هستین .من این ازادی و رهایی شمارو که میبینم لذت میبرم و سعی میکنم که در زندگیم این حداز ازادی رو تجربه کنم…دوستتان دارم ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    نگین فلامرزی گفته:
    مدت عضویت: 1721 روز

    سلامی در از عشق به استاد عزیزم ،مریم بانو وتک تک دوستان عزیزم

    خدایا هزاران هزار مرتبه شکر بخاطر اینکه بهم فرصت داد به فایل هدایتی دیگه را ببینم و این همه آگاهی ازش به دست بیارم امید که درک کنم،تمرین کنم، عمل کنم

    من خیلی وابسته بودم به بچه هام و فکر میکردم مادر خوب کسی هست که اول خواسته های بچه های و برآورده کنه بعد خواسته خودش ومن مشغول زندگی آنها هستم و همیشه برای آینده آنها نگران بودم که تو دوره قدم‌ها متوجه شدم که این یه باور اشتباه هر کس مشغول زندگی خودشه ومن هم مشغول زندگی خودم هستم و این شد که قبل از عید تصمیم گرفتند به مدتی مهاجرت کنم و برم رو خودم کار کنم ببینم اصلا چطوری می‌خوام زندگی کنم علایقم چیه و خدایاشکر خدا داره یکی یکی قدم‌ها را بهم نشون میده ،خدا دستی از دستهای مهربانش و تو زندگیم قرار داد که قانون و هر روز بهتر بشناسم ،با سرمایه گزاری کردن روخودم و عمل کردن به قانون البته تکاملی دارم نگرانیها را از خودم دور میکنم ،سعی میکنم خودم و قوی و توانمند کنم ،پا بزارم روی ترسهام و محدودیت‌ها را یکی یکی پشت سر بزارم و مسعولیت تمام جنبه های زندگیم و به عهده بگیرم و ثابت کنم که میشود بدون اینکه وابسته باشم ،که وابستگی خودش یه خلع است،یعنی تو اعتماد به نفس نداری،اعتماد به خدای خودت نداری،همه چیز را بسپارم به خدا و به خودم بگم میشود میشود با توکل به خدا همه چیز را به دست بیاری

    وردی بهبود خودم کار کنم

    سپاس گزاری خدای مهربونم هستم

    سپاس گزاری استاد عزیزم هستم بابت این آگاهی‌هایی که بهمون میدند

    شاد و ثروتمند ،سلامت ،سعادتمند در این دنیا و اون دنیا باشیند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    نگین فلامرزی گفته:
    مدت عضویت: 1721 روز

    سلامی پر از عشق به استاد عزیزم ،مریم بانو وتک تک دوستان عزیزم

    خدایا هزاران هزار مرتبه شکر بخاطر اینکه بهم فرصت داد به فایل هدایتی دیگه را ببینم و این همه آگاهی ازش به دست بیارم امید که درک کنم،تمرین کنم، عمل کنم

    من خیلی وابسته بودم به بچه هام و فکر میکردم مادر خوب کسی هست که اول خواسته های بچه هاش و برآورده کنه بعد خواسته خودش ومن مسعول زندگی آنها هستم و همیشه برای آینده آنها نگران بودم که تو دوره قدم‌ها متوجه شدم که این یه باور اشتباه هر کس مسعول زندگی خودشه ومن هم مسعول زندگی خودم هستم و این شد که قبل از عید تصمیم گرفتند به مدتی مهاجرت کنم و برم رو خودم کار کنم ببینم اصلا چطوری می‌خوام زندگی کنم،

    علایقم چیه و خداراشکر خدا داره یکی یکی قدم‌ها را بهم نشون میده ،خدا دستی از دستهای مهربانش و تو زندگیم قرار داد که قانون و هر روز بهتر بشناسم ،با سرمایه گزاری کردن روخودم و عمل کردن به قانون البته تکاملی دارم نگرانیها را از خودم دور میکنم وابستگیم و کم کنم،سعی میکنم خودم و قوی و توانمند کنم ،پا بزارم روی ترسهام و محدودیت‌ها را یکی یکی پشت سر بزارم و مسعولیت تمام جنبه های زندگیم و به عهده بگیرم و ثابت کنم که میشود بدون اینکه وابسته باشم ،که وابستگی خودش یه خلع است،یعنی تو اعتماد به نفس نداری،اعتماد به خدای خودت نداری،همه چیز را بسپارم به خدا و به خودم بگم میشود میشود با توکل به خدا همه چیز را به دست بیاری

    وروی بهبود خودم کار کنم

    سپاس گزار خدای مهربونم هستم

    سپاس گزاراستاد عزیزم هستم بابت این آگاهی‌هایی که بهمون میدند

    شاد و ثروتمند ،سلامت ،سعادتمند در این دنیا و اون دنیا باشیند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1301 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستانم

    بررسی عشق واقعی از نظر استاد

    _ تمرکز کردن برای تغییر فرد مقابل یکی از بزرگترین اشتباهات روابط است. تو نمیتونی ویژگی های شخصیتی اون فرد رو تغییر بدی مثلا بگی اشکال نداره می شینیم مثل دو انسان بزرگوار باهم صحبت میکنیم حل میکنیم مشکلات مون رو.

    _ ما روی خودمون کار میکنیم باورهای خوبی در زمینه لیاقت و توکل میسازیم و هدایت می شویم به اون آدمهایی ک درست هستن، هم فرکانس ما هستن و قرار نیست ما تغییرش بدیم تا درست شه.

    _ برخلاف عقاید 90 درصد افراد ک میگن عشق یعنی اینکه کسی باشه ک نگرانت باشه، نع این عشق نیست این وابستگی عه این خلع عاطفی عه

    _ نگران بودن حالا نگران هر کسی مادر خواهر فرزند پارتنر یعنی اینکه من توکل ندارم، یعنی آقا خدا ک وجود نداره من باید از عشقم محافظت کنم

    _ من خودم یک آدم قوی باشم توانمند باشم توحیدی و متوکل باشم در رابطه ای قرار می گیرم ک اون فرد خودش قوی و متوکل هست نه اینکه من بخوام بسازمش.

    _ یکی از باورهای اشتباهی ک من داشتم این بود ک فکر میکردم اون فرد قراره آزادی من رو بگیره و منو محدود کنه و من باید همش توضیح بدم و جرو بحث کنیم و همیشه تو ذهنم میگفتم من ب پدر و مادرم جواب نمیدم بعد بخوام به یک شخص غربیه توضیح بدم کجا میرم چیکار میکنم. چون آزادی اولویت اصلی من هست  از این سمت پام رو ترمز بود. درصورتی ک استاد گفتن وقتی تو یک سری اولویت ها داری تو هدایت میشوی ب فردی ک همون اولویت های تو رو می پسنده. در صورتی ک اینجا استاد الگو شدن برام ک فرمودن من 2 ماه 3 ماه میرم مسافرت و ما اون موقع ک با هم هستیم لذت می بریم موقعی هم ک باهم نیستیم لذت می بریم واو من فکر میکردم وقتی پارتنرها از هم دورن باید عذاب وجدان داشته باشن ک من دارم خوش میگذرونم و طرفم طفلک داره چیکار میکنه مخصوصا اینکا شما رفتین مسافرت و خانم شایسته خونه موندن و روی خودشون و کارهاشون کار کردن.  انسان با عزت نفس کسیه ک در نبود پارتنرش هم حالش خوب باشه یعنی حال خوبش وابسته ب طرفش نباشه باید خودش با خودش حالش خوب باشه

    _ یک رابطه سرشار از توانمندی سرشار از استقلال سرشار از احترام به عقاید یکدیگر سرشار از آزادی

    _ و یک باگ دیگه فکر میکردم با اومدن اون شخص من باید ماسک بزنم و اون فرد شاید یک سری از ویژگی های منو نپسنده و چون من شخصیتی دارم ک خودم ام و توجهی ب نظر بقیه نمیکنم و سختم هست ک کسی بخواد ب من بگه چطور رفتار کن یا رفتار نکن و همیشه گفتم خدایا من رو هدایت کن به سمت کسی ک وقتی با اون هستم خود خود خودم باشم و نخوام فیلم بازی کنم. به همین خاطر ترجیح ام تنهایی بود ولی باز فهمیدم اگر من در مسیر درست باشم هدایت میشوم به آدمی ک با ویژگی های من اوکیه و نیازی نیست خودمو مخفی کنم و حتی اون طرف دوست داره ویژگی های شخصیتی من رو

    _اگر با ویژگی های من اوکی هستی می تونیم باهمدیگه ادامه بدیم، هر وقت هر کدوم به هر دلیلی با ویژگی های طرف مون اوکی نبودیم خیلی راحت میریم دنبال زندگی خودمون، قرار نیست نگاه مون به روابط طوری باشه ک تا ابد ادامه پیدا کنه ما انسانیم تغییر میکنیم، ممکنه عقایدمون بعدها عوض بشه.

    _ زندگی یک فرصت کوتاهه و من میخوام قشنگ ازش استفاده کنم و یک رابطه لذت بخش رو تجربه کنم.

    _ من روی خودم کار میکنم، چینش آدم های اطرافم با جهان عه و اجازه بدم جهان کارشو انجام بده نچسبم به یک آدم خاص. مثال کویر و کاشت برنج

    _ کسی ک به خداوند میسپاره همه چیز رو به خداوند می سپاره، و رو ایمانش کار میکنه رو توکل اش روی لیاقتش کار میکنه.

    _ منی ک میخوام با یک آدم مناسب وارد رابطه بشم آیا خودم یک انسان مناسب هستم ؟

    من خودم اومدم یک سری ویژگی های موردنظرم رو نوشتم بعد به خودم اومدم و گفتم آیا تو خودت این ویژگی هارو داری ک بخوای جهان همچین انسانی رو بهت جذب کنه ؟ و تصمیم گرفتم اون ویژگی هارو در خودم بوجود بیارم. و متوجه شدم من باید اول تقوا و صبر و احترام و عشق رو با خانواده خودم تمرین کنم و رابطه خودم رو با خانواده ام عالی کنم.

    _ مورد دیگه چک کردن طرف مقابل هست ک باز ریشه اش همون چسبیدن ب یک شخص و متوکل نبودن عه.

    استاد :  من انقدر برای خودم ارزش قائل هستم ک نرم طرف مقابل رو چک کنم، اصلا کسر شان میشه برای من حتی تصورشم ب من خفت و خواری میده.احساس ضعیف بودن میده.

    _ ایمان داشته باش به درستی قوانین خداوند و نگران بیرون نباش و روی خودت کار کن اون آدم خودش میاد. خداوند همه چی رو با توجه به فرکانس هات دورت جمع میکنه. مردان پاک برای زنان پاک

    _ لایف استایل خودت رو داشته باش و اصلا برات مهمه نباشه ک بقیه چه فکری میکنن و تورو تایید نمیکنن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: