«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 111
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ودرود به همه
تسلیم چه واژه ی سنگینی اما چقد آرامش همراه خودش داره و تا حد ابراهیم تسلیم بودن، الکی نیست که ابراهیم شده ابراهیم شده خلیل الله شده رفیق خدا، کدوم رفیقیه که بخاطر رفاقتش از جون بچش بگذره، کدوم رفیقیه که تااین حد اعتماد داشته باشه به رفیقش، نه من که ندیدم و خودمم نیستم
من از اون مامانا که مثل پدرو مادر خودم جونشونو فدای بچه هاشون میکنن نیستم، از اون مامانا که نمیپوشن بچشون بپوشه، نمیخورن بچشون بخوره، همیشه هم پیش دخترم از جایگاه ارزشمندی برخوردارم مدام دورم میگرده و دستامو میبوسه اما بااین حال بازم نمیتونم ببینم خار به دست بچم بره و یکی بگه بچتو ببر توو جنگل رها کن، جنگل که هیچی حتی دو تا چهارراه بالاتر از خونه ام تنها نمیتونم بزارمش حتی خود خدا بگه و اینه تفاوت من انسان معمولی باابراهیمی که تااین حد تسلیم خدای خودشه
میخوام گریه کنم از اینکه کی قرار تسلیم بودن رو یاد بگیری، نکه برگی باشی که با باد میچرخه نه، بلکه همراه باامیدواری و انجام کاری که باید و برداشتن قدم های لازم بعدشو بسپاری به اونیکه باید، چرا اخه چرا نمیتونی اعتمادکنی به کسی که مهربونتر از مادر و دلسوزتر از پدر
چرا انقدر دور میبینیش از خودت چیشده ببین بخاطر بیار جاهایی که فکرشم نمیکردی اما دستتو گرفت بس کن باآرامش قلبی بهش اعتماد کن ببین چقد ابراهیم بهش اعتماد داشته کاری کن که خدای توام بشه مثل خدای ابراهیم
سپاس از خدای هدایتگر و حمایتگرم خدایا هدایتم کن
به نام خدای ابراهیم
اعتماد به خدا ،چه باور عجیبی است
در سراسر زندگی ام شرک ورزیدم و همیشه به غیر خدا متکی بودم
ولی از زمانی که در این سایت به صورت مستمر هستم به خدا هر روز نزدیکتر می شم ولی نجواهای شیطان هست که میگه خودت باید حرکت کنی خدا گفته حرکت کنه
در نجواهای شیطانی و صحبت های پر مهر خدا هر لحظه درگیرم و ایمان دارم روزی میرسه که صدای خدا رو رساتر و واضح تر می شنوم
چند روز پیش خواسته ای داشتم از همسرم ،ولی وقتی به پشت تلفن به همسرم گفتم بعدش با توکل 100 درصدسپردم به خداو گفتم خدا اگر بخواهد می شود و بعد می گفتم ولی من خیلی می خوام خدایا خودت درست کن
و اتفاق افتاد
از همسرم تشکر و از خدای خودم هزاران بار سپاس گذاری کردم.
خدایا به من قدرت بده همه امور زندگی ام رو به تو بسپارم
به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید
روز شمار سوم
تکرار دوباره با آگاهی بیشتر
سلام خدمت تمام دوستان عزیزم استاد جانم
چه گفتی استاد اعتماد به رب
اعتماد به رب یعنی اعتماد به اصل منبع انرژی
یعنی یه عمر اشتباه زندگی میکردیم و فکر میکردیم باید هوای بقیه را داشته باشیم که روزی هامون را داشته باشند
حقی که حضرت محمد عزیز درست گفت شرک در دل مؤمن ماند راه رفت مورچه سیاه روی سنگ سیاه در دل تاریکی شبه
و هر لحظه باید هواسمون باشه که درگیر شرک نشیم
توی اول صحبت هاتون گفتید فکر میکنید کیه که حاضر باشه بچه اش را وسط بیابون بزاره و بره؟
الان این سوال را از هرکسی بپرسیم میگه بابا اونا فرققققفققق داشتند با ما بلاخره که الکلی پیامبر نشدند….
ولی به خودم گفتم بلخ به قول استاد ما فقط میوه های درخت را میبینیم و حواسمون به ریشه ها نیست
اون موقع که این ها با چیز های کوچیک ایمانشون را نشون میدادند ریشه هاشون داشته ساخته میشد و اون. موقع است که بی پیدا میکند با وسعت کهکشان که پراز ایمان واقعی به رب هست
وقتی یادم که استاد تو روز شمار دوم آیه های قرآن را معنی میمنی که موسوی قتل کرد ولی شد موسی بهم خاطر نشان میشه که آره میشه تغییر کرد و به خودم میخندم و میگم تو با این سنت نمیدونستی موسی قتل کرده و بعد حتی پیامبر شده و در جواب به خودم میگه بعله حتی درک قسمت اول ماجرای موسی چیزی بوده ما من این چندسال در ندارش نبودم و نیاز بود ذهنم آگاه تر بشه
الحمدلله
و حالا من اومدم که خوب زندگی کنم و دنیا را جایی بهتر برای زندگی کنم
چقدر فکر کردن در مورد توحید ، و توحید در عمل ، احساس خوبی به همراه داره
چقدر آرامش بخشه فهمیدم قطره ای از این عظمت که بدونی و مطمئن باشی که در هر کجا و هر شرایطی بارت روی زمین نمیمونه ! چرا که هر کجا که بری این انرژی خالق همه چیزه !
چقدر فاصله هست بین ابراهیم و افراد دیگه ، خود من ، افرادی که میبینی حتی یه عادت اشتباه یا ترس را هم نمیتونند رفع کنند ، حتی یکی !!!!!
و چقدر جالبه وقتی که میبینی با این فاصله ، حتی تو هم میتونی به اون مقام برسی ، فقط کافیه مثل ابراهیم باور کنی و ایمان داشته باشی و عمل کنی
.
این آرامش و این ایمان چیزی هست که در این روزها خیلی بهش نیاز دارم ، به زندگی خودم که با دقت نگاه میکنم با تعجب میبینم که ، واااای حمیدرضا ، خیلی جاها بارت روی زمین نمونده ، خیلی اوقات توی بغل خود خدا بودی ولی باورهای محدود و عدم شکرگزاریت باعث شده نبینی !
من یکی از دغدغه های اصلی چند ساله ام مشکلات مالی بوده ، تا 10 سال پیشم یادم نمیاد که از لحاظ مالی بی مشکل بودم ، ولیییییی باز هم میبینم موقع هایی که چیزی را خواستم که یکی از نیازهای اولیه اش مالی بوده ، ولی با احساس خوب و استمرار سعی کردم حرکت کنم ، برام اوکی شده ، بااارم روی زمین نمونده ! خداوند پاسخ داده
مدل های مختلف در برهه های مختلف بدهکار بودم ، از این دست میگرفتم میدادم به اون دست ، دوباره از این دست به اون دست ، مثلا 3 میلیون بدهکار بودم ، 1 میلیون کار میکردم ، 2 میلیون دیگه کسی دیگه قرض میکردم میزاشتم روی 1 میلیون و بدهی 3 میلیونی را میدادم !
با کلی باور اشتباه ولی اینو همیشه میگفتم که :
خدا میرسونه ، خدا روزی رسونه ، به مو میرسه ولی پاره نمیشه ! و با تمام شرک های ذهن من ، به مو رسید ولی پاره نشد ، به قولی آبروم نرفت !
چقدر از شناخت این باور و خداوند دورم !!!
اصلا خندم میگیره وقتی مقایسه میکنم که حضرت ابراهیم زن و بچه شیرخوارش را ول کرد رفت ، با ” احساس خوب ” رفت ، با ” آرامش و ایمان ” رفت بعد مثلا یکی مثل من ، فکر اینم که خوب تا آخر هفته 3 میلیون قسطم را از کجا جور کنم !!!!!! و نگرانی بخاطر اون !!!!!
.
کامنت را حسی نوشتم ، با نیت رد پا ، از نکات اصلی فایل که دوستان بسیار و بسیار نوشتند و عالی هم نوشتند
ولی من برای رد پا نوشتم ، چون با تمام باورهای شرک آلودی آشکار و پنهانم ، ته دلم ایمان دارم که روزی این رد پاها را خواهم خوند و از نتایج و مسیری که سپری کردم اشک شوق میریزم
و به خودم یاد آوری کنم که : ( به قول شاعر بزرگ پروین اعتصامی )
در تو حمید نیست فکر و عقل و هوش
ورنه دیگ حق نمی افتد ز جوش
سلام به شما حمیدرضا صادقی عزیز
از خوندن کامنت دلی و صادقانه ات لذت بردم. یک حسی گفت ردپاش پررنگ کن و بگو که همین چند دقیقه پیش زدی روی نشانه ی من تا ببینی با چه آگاهی باید امروز رو بیشتر سپری کنی. اخه میدونی دوست عزیز امروز خیلی حالم خوبه، خیلی خوشحالم امروز منو همسرم یک جشن دونفره داشتیم. جشن 6 ماهگی زندگی به سبک قانون سلامتی. طبق قول مون سر شش ماه قرار بود از نتایج مون فیلم بگیریم عکس بگیریم و با عکس های اول دوره برای استاد به پاس قدردانی و تشکر بفرستیم. نمیدونی موقع فیلم گرفتن و صحبت کردن با استاد چقدر خوشحال بودم چقدر از دورن بزرگ شدم وانگیزه گرفتم و جقدر به یاد آوردم اینکه استاد میکن من کسانی رو میبینم که نتیجه تو دست شون هست. بذارید نتایج تون حرف بزنه. امروز من با اینکه از نظر مالی صفرم اما یک هدف رو تیک زدم و با خودم گفتم اگر تونستم اینو انجام بدم پس اونم میشه و انگیزه گرفت از همین مسیری که برای رسیدن به این هدف رفتم، از همون اصلی که کمکم کردم توی این 6ماه جسارت اینو پیدا کنم تا فیلم ضبط کنم و از نتیجه حرف بزنم الگو بگیرم و بقیه اش هم با همون فرمون برای اهداف دیگه ام برم.
احساس خوب و هم جهت با خواسته و توحیدی عمل کردن که اول کامنتتون اشاره کردین عالی بود. دیگه آخرت اینه که ما رو عقل حساب نکنیم و چقدر قشنگ شعر پروین هم آوردی و اون باعث شد برات بنویسم واقعا سپاسگزارم که نوشتی و داری اینقدر خوب روی خودت و باورهات کار میکنی.
برات از الله یکتا بهترین پیشرفت های درونی وبیرونی رو خواهانم
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلاااام و ارادت فراوان
ممنونم بانو ، لطف دارید و ممنون از کامنتی که در پاسخ نظر من گذاشتید
عااالی بود ، کلی حس خوب بهم داد و مخصوصا نتایج بعد از 6 ماه و جشنی که گرفتید و اون عزت نفس جلوی دوربین رفتن و از نتایج صحبت کردن
بسیااااار بسیااااار برای شما و همسرتون خوشحال شدم و لذت بردم : ))
کامنت شما و هم نشونه ای برای امروز من بود ، مرسی واقعا !
برای شما هم بهترین و سریعترین تکامل را برای تغییر و پیشرفت ها آرزومندم
در پناه حق
خب بریم سراغ مطالب امروز
امروز حالم تقریبا مثل دیروز بود فقط کمی خیالم راحت تر بود و ب اصطلاح بیشتر عادت کرده بودم به محیط جدید فقط صبح ها کمی سختمه که امیدوارم کم کم اونم مرتفع بشه.
خب حالا بریم سراغ عمل به قانون در این رابطه هر از گاهی بخودم یاداور میشم که توجهم رو ناخواسته ها نره و سپاسگزاری کنم بابت داشته هام اما خب خیلی موفق نبودم و خیلی جاها به خودم اومدم دیدم در حال غر زدنم یا میگم فلان چیز اگ اینجوری بود بهتر بود .
ولی همین ک باز بخودم یاداوری میکنم قدم خوبی میتونه برای شروع باشه ..
راستی امروز چیزای زیبای زیادی دیدم مثل فرش زیبامون که امروز بعد این چند روز تمیزکاری تونستیم پهنش کنیم بااینکه خیلی برای خریدش وقت نزاشتیم و وسواس بخرج ندادم چون پدرشوهرم هزینشو تقبل کرده بود اما بسیار دوسش دارم …
امروز بعد کارها یادم افتاد که غذا درست نکردم برای ناهار و همسرم پیشنهاد داد که ساندویچ فلافل بخره و منم که عاشق ساندویچم و خیلی هم خسته بودم استقبال کردم و گفتم تا میتونی توش فلافل پر کن
و خلاصه یه ساندویچ خوشمزههه اونم سه نونه خوردیم و بی نهایت لذت بخش بود…
خدایا شکرت …
خب این روز ها من علاوه بر فایل های روز شمار فایل های عزت نفس رو هم گوش میدم چند تا نکته ای که برام پر رنگ شد
مطلب راجبه این بود که استاد گفتن هرچیزی اولش سخته و طول میکشه حتی خدا هم یک روزه جهان رو خلق نکرده … پس وقتی رو باور ها یا رو احساس خوب یا رو یادگیری چیزی یا ثروت کار میکنین تو مدت کوتاه نتیجه حاصل نمیشع ولی ناامید نشین ادامه بدین ادامه بدین تا مسیر عصبیش شکل بگیره و مدارها طی بشه تا نتایج رخ بده…
اما مطلب بعدی اینکه گفتن بعد کار کردن روی خودت بعد مدتی نتیجه میگیری اما فکر میکنی اون نتیجه علتش چیز دیگه بوده و نمیدونی که نتیجه کار کردن روی خودت و باورهات بوده و بعد رها میکنی و دیگه کار نمیکنی روی خودت. بعد من نگاه کردم ب لحظه حال و دیدم خیلی چیزایی ک الان دارم حتما بابت کار کردن رو خودم بوده مثلا همین خرید فرش..
چون من چند وقت پیشا سناریوی خونه ای که الان داخلش هستیمو نوشته بودم و بعد نوشتن اون سناریو همه چی خیلی سریع تر پیش رفت تا ما زودتر مستقل شیم بعد دو سال و چند ماه که روند خیلی کندی داشت…
و حتی خودم یادم رفته بود ک چنین چیزی نوشتم موقع جابجایی وسایلا وقتی میخاستم دفترمو پاکسازی کنم پیداش کردم و خوندم و برام خیلی جالب بود ( چون ناامید شده بودمو گفتم باید بیام سناریویی با جزئیات بنویسم ) و بعد اون همه چی سرعت گرفت ..
من قبلا اصلا حوصله کامنت نوشتن و کانت خوندن نداشتم و همیشه تعجب میکردم چطور دوستان انقد وقت میزارن تایپ میکنن عجب حوصله ای دارن … ولی الان وقتی میبینم سالم ترین و ارامش بخش ترین و امیدبخش ترین مکان فقط سایت استاد هستش خیلی برام لذت بخش شده کامنت خوندن و کامنت گذاشتن … حس میکنم شاید یک علتش قانون خلأ باشه چون من چند وقتیه که اکانت مخفیمو ( که باهاش شیطنتایی میکردم ) رو به کل پاک کردم ( اونم بخاطر راهنمایی های دوستان همین سایت تو بخش عقل کل ) …
خب فعلا همین موارد یادم اومد که تایپ کنم …
به امید روز های قشنگ و قشنگ تر ادمای هم فرکانس تر و محیط های زیبا تر و امکانات بهتر
به نام الله یکتا
سلام استاد عزیزم خانم شایسته نازنینم و دوستان فوق العاده ام
ابراهیم خلیل الله ، اسوه و الگوی برجسته در قرآن
ابراهیم همان کسی که خداوند به پیامبر و حضرت عیسی گفته پیرو او باشید.
اوج رهایی و تسلیم الله بودن در شخصیت ابراهیم واضح و هویداست.
اوج ایمان به رب تنها پروردگار جهان هستی
تحت هر شرایطی ایمان و اعتماد به رب دارد.
حتی کودک شیرخوارش را در بیابان با اعتماد کامل به رب رها میکند
و بعد از سالها دوباره برمیگردد برای قربانی کردن فرزند به اذن خدا.
تسلیم بودن یعنی من رها میکنم خودم را و می سپارم به خداوند و ایمان دارم خداوند حمایتم میکنه.
خداوند هرجا میخواد از انسان کامل مثال بزنه ابراهیم را مثال میزنه.
تفاوت آدم ها تو ترس هاشونه.
ایمان انسان ها در رفتن در دل ترس هاست .
نشان ایمان انسان ها رها بودن و تسلیم بودن هست. یعنی من حرکت میکنم و به خداوند ایمان دارم که بهم کمک میکنه و ایمان دارم شرایط جوری پیش میره که همه چیز به نفع من باشه. توکل میکنم و ایمان دارم .
ایمان و توکل یعنی مطمینی خداوند بینهایت دست داره تا کمکت کنه.
نشانه تسلیم بودن به خداوند = احساس خوب
وقتی تو هر شرایطی حالم یعنی اعتماد دارم به رب و تسلیم ام پس بهترین اتفاقات برام پیش میاد.
ابراهیم یه الگوست چون زوقتی یکی تونسته این حد روی خودش کارکنه و اینجوری تکاملش را تا این حد طی کنه یعنی ما هم میتونیم.
خدایا شکرت که هدایتم کردی به سایت استاد و آشنایی با استاد عزیزم تا این آگاهی های ناب را هر روز و هر لحظه ازش دریافت کنم.
با سلام
این فایل نشانه امروز من بود
عالی بود
جهت داد
تسلیم خدا بودن همچون ابراهیم
ابراهیم تسلیم محض خدا بود
توکل و اعتماد خالص به خداوند آرامش می آورد
حرکت کردن از تسلیم خدا بودن می آید
لاخوف علیهم و لا یحزنون شرح حال با ایمانان است
روی باور توحیدی و ایمانمان کار کنیم و از ابراهیم
الگو بگیریم
اعتماد به خداوند است که جرات حرکت می دهد
ایه های ابراهیم در قرآن را بخوانیم تا ارتباط ابراهیم را با الله درک کنیم
سلام به شما مجید شرافت عزیز
واقعا سپاسگزارم از ردپایی که از خودتون گذاشتید. منم الان این فایل نشانه ی من شد و قبل دیدن این فایل که قبلا بارها و بارها دیدمو شنیدم.گفتیم بیام با خوندن همین اخرین صفحه کامنت ها خودمو آماده تر کنم برای دریافت بهتر آگاهی های این فایل.
واقعا چقدر این جمله تون رو دوست داشتم و عالی نوشتین که:
” اعتماد به خداوند است که جرات حرکت می دهد”
واقعا ازتون سپاسگزارم.
براتون از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
هیچ وقت فکر نمیکردم نوشتن کامنت و نظر انقدر برای من سخت باشه و درواقع میتونم جزو ترس هام بیارمش که الان سعی دارم برم توی دل این ترس
من برای خودم خیلی مینویسم اما موقع کامنت گذاشتن انگار ذهن من خالی شده و چیزی برای گفتن ندارم… خدایا به امید تو خودت من رو هدایت کن
این جنس از ایمان و تسلیم بودن چه آرامشی همراه خودش داره… اینکه انسان بتونه همه چیز رو در اراده خداوند ببینه و خودش رو به اون بسپاره باعث میشه آتش هم برای اون تبدیل به گلستان بشه… وقتی چنین آرامشی رو در بر داره چرا انقدر سخته؟ پاسخ ذهن من تصویری بود از غل و زنجیر هایی که به بدن انسان وصل شده که میتونه همون وابستگی های دنیایی باشه… فرزند کار خونه و تمام چیزی که اسمش رو زندگی میذاریم…و دقیقا همین ها منشا تمام نگرانی ها و استرس های ماست و وقتی چند پله بالاتر میریم فراتر نگاه میکنیم میتونیم اون آرامشی که در تسلیم بودن مقابل خداوند هست رو درک کنیم اما در جزییات… اینجا قدرت انسان ها محک زده میشه… توانایی تبدیل این آگاهی ها به عمل اون هم در همین زندگی روزمره و در جزییاتی که هر روز با اون درگیر هستیم و البته که وقتی در مسیر قانون قدم برمیداری و هر روز نشانه های هدایت الهی رو میبنی درواقع ایمانت قوی تر میشه و این خودش روندی برای رسیدن به این ایمان و تسلیم ابراهیم گونه هست… همه ی ما در مسیر هستیم مسیری زیبا که باعث میشه نگران مقصد نباشیم و با ارامش تکامل خودمون رو طی کنیم و به مدارهای بالاتر بریم… خدایا شکرت بابت این آرامشی که در این لحظه تو قلبم و بعد تمام وجودم حس میکنممن تسلیم توام خدای عزیزم و میدونم که به سمت بهترین ها هدایتم میکنی
بنام خدا
روز شمار تحول زندگی من فصل اول روز سوم
اعتماد به رب
برداشت من:
عید قربان بزرگترین عید مسلمانان جهان است ودلیل مهم آن این است که مقام حضرت ابراهیم بعنوان فرد خاص والگو بارها وبارها تکرار شده وبه مقام خلیل اللهی رسیده وبارها وبارها خداوند در قرآن به حضرت مسیح وحضرت موسی فرموده پیرو آیین ابراهیم باشید که او موحد بود ومشرک نبود واز تمام آزمایشات الهی سربلند بیرون آمد حضرت ابراهیم وقتی زن وبچه شیرخواره اش را در بیابان رها کرد ایمان داشت خدا حمایتشون میکنه واو تسلیم بود
وما باید آنقدر رو خودمون کار کنیم تا ایمانمان قوی بشه ودر برابر پروردگار تسلیم باشیم نشانه تسلیم بودن احساس خوب داشتنه ایمان دارم که خداوند خیر من رو میخوادمرا به راه درست هدایت میکنهومراتنها نمیزاره من حالم خوبه من احساس خوبی دارم وپشتم گرمه وناامید وخسته نمیشم ترسها من رو در بر نمیگیره شجاع میشم وحرکت میکنم من حرکت میکنم خدا هم به من برکت میده من ایمان دارم خداوند کمکم میکنه واگر اتفاقی برام بیافته تسلیم هستم
خدایا سپاسگزارم که قدمی برای عمل به تعهدم برداشتم
سلام فهیمه زارع عزیزم دوست قشنگم.
چه ردپای قشنگی گذاتی، چقدر کامنتت عالی بود. واقعا ازت سپاسگزارم که هستی و اینقدر خوب داری خودت کار میکنی و این کامنت رو نوشتی. این قسمت کامنتت رو خیلی لازم دارم و برای مرور و بهتر درک کردن این اگاهی اینجا مینویسم:
“ترسها من رو در بر نمیگیره شجاع میشم وحرکت میکنم من حرکت میکنم خدا هم به من برکت میده”
برات از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.
ارادتمندت فهیمه
سلام به همه دوستان عزیز
(روز سوم)
فکر میکنم الان برای من درک این موضوع انقدر راحت نباشه
اینکه بتونی کامل تسلیم باشی، واقعا یه دل پر از ایمان میخواد که تو هر لحظه بتونی افکارتو کنترل کنی و نشون بدی به خودت که وقتی کارو بدست خدا میسپاری همه چی خوب پیش میره
با وجود اینکه بارها تجربه اینو داشتم که وقتی برای همون روز کاری از خدا خواستم انقدر قشنگ برام چید که فقط من خوشحال تر بشم بازم اون نجواها میاد اون افکار که حسمو خراب کنه که توجهمو از رو زیبایی ها برداره…
وقتی این فایل رو گوش کردم خیلی اروم تر شدم اینکه خدا همیشه کمک میکنه و همه کارارو انجام میده فقط کافیه بهش اعتماد کنی و باورش کنی
بقول استاد وقتی باورها درست باشه وقتی با ایمان میری جلو خدا همه دستانشو میاره سمت تو
حتی فکر کردن به این موضوع کلی حس خوب میده چه برسه به اینکه اتفاق بیفته و هر روز ببینی که روزتو با خوشحالی با کلی کارای خوب تموم کردی و فقط تو هر لحظه سعی کردی که فقط به خوبی ها به زیبایی ها توجه کنی
من این روزا هر موقع نجواها و فکرایی که حس خوبمو خراب میکنه میاد سراغم هی به خودم میگم یادت باشه حس خوب مساویه با اتفاقات خوب و این یه قانونه و خدا قانونشو تغییر نمیده
همین باعث میشه که همون لحظه توجهمو ببرم به سمت و سوی چیزهایی که حس و حال خوب بهم میده
البته که تو شرایط سخت واقعا کنترل افکار سخته ولی بازم بقول استاد وقتی الگوهایی رو داریم که ببینیم اونها تونستن پس ماهم میتونیم به هممون امید و انگیزه بیشتر میده
باور اینکه میشود
الان تو این شرایط و فرکانسی که هستم وقتی این فایل گوش دادم
خیلی از ترس ها برام روشن تر شد و اینکه باید سعی کنم این ایمان به خدا انقدر در درون خودم بزرگ کنم که این ترس ها برام کوچیک بشه
خوشحالم که با وجود این سایت و این فایل ها و کامنت های شما میتونم حسمو خوب نگهدارم و هر روز فرکانسم بهتر بشه، ایمانم به خدا بیشتر بشه..
امیدوارم در کنار شماها این مسیرو همیشه ادامه بدم.
از استاد عزیز هم سپاسگزارم که انقدر زیبا و ساده همه چیو توضیح میده تا ما بفهمیم و ازش یاد بگیریم
سلام به شما آوای عزیز
واقعا ازتون سپاسگزارم از اینکه دست به قلم شدین و این کامنت زیبا و پر از آگاهی رو نوشتین.
این جمله که نوشتین:
“بقول استاد وقتی باورها درست باشه وقتی با ایمان میری جلو خدا همه دستانشو میاره سمت تو”
اصلا یک تصویری تو ذهنم آورد که خیلی برام قضیه واضح شد که بابا وقتی ما رو به سمت کسی حرکت میکنیم که اونم همواره روش به روی ما بازه، قطعا دستش هم به ما میرسه. چون وقتی ما رومون به سمت کسی هست انگار اجازه دادیم(همون اجازه ایی که بخدا میدیم تا هدایت مون کنه به کدوم سمت) حالا فکر کن هی جهت مون به سمت خوبی ها و خیر و عشق و شادی و آرامش باشه یعنی در یک کلام هم جهت با خدا باشه و همیشه حال مون خوب باشه یعنی رومون سمت خداست و بخدا اجازه میدیم در اون مسیر با بی نهایت دستش ما رو هدایت کنه اون وقته اینقدر اگر این مسیر رو پیش بریم. انگار روی شونه های خدا نشستیم و داره ما رو با خودش میبره. انگار که این ما هستیم که خودمون رها کردیم تو بغلش آسون شدیم برای همین راه اسونه. راه آسون چیه همینه که همه چی بسپاریم به خودش و بهش اعتماد 100% کنیم و فقط رومون سمتش باشه و هی دستاشو برای ما بفرسته هی ما شگفت زذه بشیم و هی لذت ببریم. هی چرخ زندگی روان تر بشه. اصلا اون جمله یهو یک همچین تصویر پر ازآگاهی تو ذهنم آورد. دلم نیومد ننویسم پس باز هم با عشق دست به قلم شدم.بازم ممنونم که هستی و نوشتی و اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی دوست عزیزم
برات از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام فهیمه جان
خیلی ممنونم از نظر مثبت و زیبات دوست عزیز هم فرکانسی من
قطعا وقتی که به سمت خدا بریم خدا خیلی مشتاق تره و پذیرای ما هست
من هم از خوندن کامنت شما خیلی لذت بردم و کلی حس خوب گرفتم امیدوارم همیشه همنقدر خوب و عالی پیش بریم و کلی لذت ببریم و کلی از هم یاد بگیریم
روزهای عالی و پر از ایمان و سعادت رو براتون آرزومندم️