«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 142
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
.
رد پای روز سوم آرزویی که خدا عاشقشه
خدایا با شنیدن این حرفها میبینم چقدر به خودم ظلم کردم که ازت دور بودم
چقدر بیخود و براساس باورهای اشتباه ازت ترسیدم
در حالیکه باید با تو دوست میبودم و ایمان واقعی بهت میداشتم
منو ببخش اگه خیلی جاها ندیدمت
منو ببخش اگه روت حساب نکردم
منو ببخش فقط تو گرفتاریا میومدم کنارت
منو ببخش. همیشه کفر میگفتم
منو ببخش همیشه ناامید بودم
منو ببخش منو بخشش
میدونم میبخشی خودت توی قرآن وعدشو بهم دادی
رفیق جونجونیه من،یا رب العالمین کمکم کن رو ترسام غلبه کنم
اینقدر رو آدما حساب نکنم …
تو رو ببینم همه جا …
خدایا من ابراهیم وار میخام تسلیمت باشم خدایا تو بهترینی تو ارحم الراحمینی کمکم کن تو این مسیر بمونم
چه جاهایی فکر کردم همه دارن رو زندگیم اثر میگذارن غافل از اینکه آب در کوزه و ما گرد جهان میگردیم
قلبم گرفت از اینکه چرااااااا من قلبا از رب العالمین دور بودم
اما قصه این جور نمیمونه باهاش رفیق میشم مثل استاد عباسمنش در کوچکترین و بزرگترین کارام فقط از اون هدایت میخام رو باورام کار میکنم
اون خداییه که دانه ها رو در تاریکترین زمینها می رویانه پسسسس منم رشد میده من میدونم
31 سال دنیامو با انسانها ساختم این دفعه با خدا میسازم دنیامو …
استاد بزرگوارم ممنون که ما رو اینقدر آگاه میکنید
اجرتون با الله یکتا
خانوم شایسته جانم بهترینی
فایل نشانه دیروز من: «اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
سلام به اساتید عزیزم
سلام به دوستان خوبم
وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۗ وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا ﴿١٢5﴾
و دین چه کسی بهتر است از آنکه همه وجودش را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است، و از آیین ابراهیم یکتاپرست حق گرا پیروی کرده است؟ و خدا ابراهیم را دوست خود گرفت. (سوره نساء- آیه 125)
عید قربان، بزرگترین عید مسلمانان جهانه.
مقام حضرت ابراهیم در قرآن به عنوان یک اسطوره و به عنوان یک الگو بارها و بارها تکرار شده. به مقام خلیل اللهی رسیده، و خداوند بارها و بارها در قرآن گفته که پیرو ملت ابراهیم باشید… پیرو آیین ابراهیم باشید… که او موحد بود و مشرک نبود، و از تمام آزمایشات ما سربلند بیرون آمد:
سوره نحل:
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿120﴾
ابراهیم یک امت بود مطیع فرمان خدا، و خالی از هر گونه انحراف، و هرگز از مشرکان نبود.
شَاکِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿121﴾
او شکرگزار نعمتهای پروردگار بود، خدا او را برگزید، و به راه راست هدایتش کرد.
وَآتَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿122﴾
و ما در دنیا به او همت نیکو دادیم، و در آخرت از صالحان است.
ثُمَّ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿123﴾
سپس به تو وحی فرستادیم که از آئین ابراهیم، که خالی از هر گونه انحراف بود و از مشرکان نبود، پیروی کن.
…………………………………………………………………………….
چند نفر از ما حاضریم یه چیزی که خیلی برامون مهم و باارزشه رو رها کنیم و بریم، و اعتماد کنیم که خداوند نگهبانشه و حمایتگرشه؟
+ هدف زندگی یک فرد، نمیتونه بچههاش باشه. و بهترین حمایتی که از بچههامون میتونیم داشته باشیم، اینه که، بچههامون رو حمایت نکنیم.
+ زمانی که حضرت ابراهیم احساس کرد که باید بره ماموریت، اون بچه رو تنها گذاشت و فقط از خدا یه درخواست کرد و گفتش: خدایا مردم رو دور اینها جمع کن… اینا تنها نمونن. و باور داشت.
سوره ابراهیم:
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿٣5﴾
و زمانی را که ابراهیم گفت: «پروردگارا! این شهر را شهر امنی قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ ۖ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی ۖ وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿٣6﴾
پروردگارا! آنها بسیاری از مردم را گمراه ساختند! هر کس از من پیروی کند از من است؛ و هر کس نافرمانی من کند، تو بخشنده و مهربانی!
رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ ﴿٣٧﴾
پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بیآب و علفی، در کنار خانهای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند؛ تو دلهای گروهی از مردم را متوجّه آنها ساز؛ و از ثمرات به آنها روزی ده؛ شاید آنان شکر تو را بجای آورند!
رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ ۗ وَمَا یَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ ﴿٣٨﴾
پروردگارا! تو میدانی آنچه را ما پنهان و یا آشکار میکنیم؛ و چیزی در زمین و آسمان بر خدا پنهان نیست!
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ ۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ ﴿٣٩﴾
حمد خدای را که در پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید؛ مسلّماً پروردگار من، شنونده دعاست.
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاهِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿4٠﴾
پروردگارا: مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم، پروردگارا: دعای مرا بپذیر!
رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ ﴿4١﴾
بار الها، روزی که حساب به پا میشود بر من و والدین من و همه مؤمنان ببخشا.
…………………………………………………………………………….
و اینه اون تفاوت حضرت ابراهیم با خیلی از ماها:
1- ابراهیم تسلیمه….
2- باور داره، که خداوند حمایتش میکنه.
ما داریم در مورد تسلیم بودن صحبت میکنیم… ما داریم یه پله بالاتر از هر چیز دیگهای صحبت میکنیم.
تسلیم بودن به این معنا که:
من رها میکنم خودم رو
من خودم رو به خداوند میسپارم
و من ایمان دارم که خداوند حمایتم میکنه، کمکم میکنه.
من تا این حد تسلیمم…
و به این دلیله که انقدر این شخصیت توی قرآن برجست است. و خداوند هر جایی که میخواد از انسان کامل مثال بزنه، از حضرت ابراهیم مثال میزنه:
بخشهایی از آیات سوره مریم:
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا ﴿41﴾
در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او بسیار راستگو و پیامبر خدا بود.
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا یَسْمَعُ وَلَا یُبْصِرُ وَلَا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئًا ﴿42﴾
هنگامی که به پدرش گفت ای پدر! چرا چیزی را پرستش میکنی که نمیشنود و نمیبیند و هیچ مشکلی را از تو حل نمیکند؟!
وَأَعْتَزِلُکُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّی عَسَى أَلَّا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیًّا ﴿48﴾
و از شما و آنچه غیر از خدا میخوانید کناره گیری میکنم، و پروردگارم را میخوانم و امیدوارم دعایم در پیشگاه پروردگارم بیپاسخ نماند.
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلًّا جَعَلْنَا نَبِیًّا ﴿49﴾
هنگامی که از آنها و از آنچه غیر خدا میپرستیدند کناره گیری کرد ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم، و هر یک را پیامبر بزرگی قرار دادیم.
وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا ﴿50﴾
و از رحمت خود به آنها ارزانی داشتیم و برای آنها نام نیک و مقام مقبول و برجسته قرار دادیم.
ان شاالله که خدا کمک کنه که ما هم به این مسیر حرکت کنیم.
…………………………………………………………………………….
+ تفاوت آدمها توی همین ترسهاست.
تسلیم بودن، و ایمان داشتن به این معناست که:
من ایمان دارم که خداوند به من کمک میکند
من ایمان دارم که شرایط جوری پیش میره، دستهای خداوند جوری پیش میره و اتفاقات به شکلی پیش میاد، که من تنها نمیمونم… بارم روی زمین نمیمونه… کارم حل میشه.
هیچ ایدهای ندارم، هیچ کسی رو هم نمیشناسم و کار و درآمدمی هم ندارم، ولی:
میرم توی دلش
من توکل میکنم به اون
و ایمان دارم که این کار انجام میشه
این اون چیزیه که تو باید در خودت ایجاد کنی، اگر میخوای توی زندگیت موفق بشی و اگر میخوای واقعاً پیشرفت کنی:
ایمان و تسلیم بودن در مقابل خداوند،
و ایمان داشتن به اینکه:
هدایت میشیم…
به اینکه مورد حمایت قرار میگیریم…
که خداوند بینهایت دست داره که به ما کمک کنه.
سوره عنکبوت:
فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿26﴾
لوط به او ایمان آورد و گفت من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که او عزیز و حکیم است.
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّهَ وَالْکِتَابَ وَآتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿27﴾
و ما به او اسحق و یعقوب را بخشیدیم، و در دودمانش نبوت و کتاب آسمانی قرار دادیم، پاداش او را در دنیا دادیم و در آخرت از صالحان است.
…………………………………………………………………………….
خیلی باید روی خودم کار کنم که، توی هر شرایطی و توی هر موقعیتی، این تسلیم بودن رو در خودم ببینم که؛ من تسلیم پروردگار هستم.
اونوقت:
دیگه همیشه احساسم خوبه. چون:
همیشه ایمان دارم که خداوند هست و خداوند داره منو حمایت میکنه.
برخی از آیات سوره انعام:
وَکَذَٰلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ ﴿٧5﴾
و این گونه فرمانروایی و مالکیّت و ربوبیّت خود را بر آسمان ها و زمین به ابراهیم نشان می دهیم تا از یقین کنندگان شود.
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿79﴾
من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم؛ و از مشرکان نیستم.
…………………………………………………………………………….
نکته مهم اینه که:
نشانه تسلیم بودن احساس خوبه
نشانه ایمان احساس خوبه
+ وقتی که من تسلیم باشم، وقتی که من ایمان داشته باشم، و بدونم که خداوند خیر من رو میخواد، بدونم که خداوند من رو به مسیر درست هدایت میکنه و بدونم که خداوند من رو تنها نمیذاره:
من حالم خوبه و احساس خوبی دارم
من پشتم گرمه و پیش میرم
من ناامید نمیشم…. من خسته نمیشم
ترسها منو در بر نمیگیره… شجاع میشم
حرکت میکنم و میگم: من حرکت میکنم، خداوند به من برکت میده.
من ایمان دارم که کمکم میکنه
من تسلیم امر پروردگارم
حتی اگر یه اتفاقی هم بیفته میگم: حتماً خوب بوده… من تسلیم خداوند هستم و تسلیم هستم نسبت به اتفاقاتی که برام به وجود میاد.
…………………………………………………………………………….
در مورد این موضوع فکر کن….. در مورد حضرت ابراهیم توی قرآن مطالعه کن. خیلی بهت احساس آرامش میده. خیلی شخصیت برجستهایه. خیلی متفاوته… خیلی متفاوته.
سوره هود:
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیبٌ ﴿٧5﴾
چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشتکننده بود!
فقط فکر کن به شرایطی که داشت و کارهایی که انجام داد:
بخشهایی از سوره صافات:
وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ﴿83﴾
و از پیروان او ابراهیم بود.
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿84﴾
به خاطر بیاور هنگامی را که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد.
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿85﴾
هنگامی که به پدر و قومش گفت: اینها چه چیز است که میپرستید؟!
أَئِفْکًا آلِهَهً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ ﴿86﴾
آیا غیر از خدا، به سراغ این معبودان دروغین میروید؟
فَمَا ظَنُّکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿87﴾
شما درباره پروردگار عالمیان چه گمان میبرید؟
فَنَظَرَ نَظْرَهً فِی النُّجُومِ ﴿88﴾
او نگاهی به ستارگان افکند.
فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ ﴿89﴾
و گفت من بیمارم.
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ ﴿90﴾
آنها از او روی برتافته و به او پشت کردند.
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ ﴿91﴾
مخفیانه نگاهی به معبودان آنها کرد و از روی تمسخر گفت: چرا از این غذاها نمیخورید؟
مَا لَکُمْ لَا تَنْطِقُونَ ﴿92﴾
چرا سخن نمیگوئید؟
فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِینِ ﴿93﴾
سپس ضربه ای محکم با دست راست و با توجه بر پیکر آنها فرود آورد.
فَأَقْبَلُوا إِلَیْهِ یَزِفُّونَ ﴿94﴾
آنها با سرعت به سراغ او آمدند.
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿95﴾
او گفت: آیا چیزی را میپرستید که با دست خود میتراشید؟
وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿96﴾
با اینکه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهائی را که میسازید!
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْیَانًا فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحِیمِ ﴿97﴾
آنها گفتند بنای مرتفعی برای او بسازید، و او را در جهنمیاز آتش بیفکنید!
فَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِینَ ﴿98﴾
آنها طرحی برای نابودی ابراهیم ریخته بودند ولی ما آنها را پست و مغلوب ساختیم.
وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿99﴾
و گفت: من به سوی پروردگارم میروم او مرا هدایت خواهد کرد.
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿100﴾
پروردگارا! به من از صالح ببخش.
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ ﴿101﴾
ما او را به نوجوانی بردبار و پر استقامت بشارت دادیم.
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ﴿102﴾
هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید گفت: فرزندم من در خواب دیدم که باید تو را ذبح کنم. بنگر نظر تو چیست؟ گفت: پدرم هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت.
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ﴿103﴾
هنگامی که هر دو تسلیم و آماده شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد …
وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ ﴿104﴾
او را ندا دادیم که ای ابراهیم!
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿105﴾
آنچه را در خواب ماموریت یافتی انجام دادی، ما اینگونه نیکوکاران را جزا میدهیم.
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ ﴿106﴾
این مسلما امتحان مهم و آشکاری است.
وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ﴿107﴾
ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم.
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿108﴾
و نام نیک او را در امتهای بعد باقی گذاردیم.
سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ ﴿109﴾
سلام بر ابراهیم باد!
کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿110﴾
اینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم.
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿111﴾
او از بندگان با ایمان ما است.
وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿112﴾
ما او را به اسحاق، پیامبری صالح، بشارت دادیم.
امیدوارم که خداوند ما رو هدایت کنه و امیدوارم که ما هر روز به این قضیه فکر کنیم که تا چه حد میتونیم ایمانمون رو ببریم بالاتر و چون آدمهایی بودن که این کار رو کردن، پس ما هم میتونیم که این کار را انجام بدیم.
و همیشه از خدا بخواه که:
من رو حمایت و هدایت کن که ابراهیمت باشم.
سعی کنیم خودمون رو، و قلبمون رو، و ایمان و باورمون رو نزدیک کنیم به حضرت ابراهیم.
خدایا کمکمون کن و هدایتمون کن که مثل اون عمل کنیم…
که ترسهامونو بریزیم و بریم توی دل ترسهامون ….
و حرکت کنیم و ایمان داشته باشیم که الله ما رو حمایت میکنه.
و هر کجا که بهش توکل کنیم، و هر کجا که ایمان داشته باشی و حرکت کنی، بارت روی زمین نمیمونه و کارت انجام میشه….
اونم با بهترین شیوه و با بهترین روش… با دستهایی که هیچ وقت فکرش رو هم نمیکنی و هیچ ایدهای براشون نداری بهت کمک میکنه و واقعاً راضیت میکنه.
راضی میشی از این نگاهی که به جهان داری و از این تفکری که داری و نتیجهای که میگیری.
در تمام ابعاد ازش نتیجه میگیریم.
و وقتی توی زندگی تماماً با توکل و با ایمان پیش بری، خیلی زندگی قشنگ و آروم و بیدغه و بینگرانی و بدون ترسی خواهی داشت.
زندگیت پر از نعمت پر از سلامتی و پر از خوشبختی و پر از زیبایی خواهد بود.
و میشه که همه مردم این رو تجربه کنن. فقط ما باید روی باورهامون کار کنیم…
…………………………………………………………………………….
در مورد حضرت ابراهیم و داستانهای قرآنیش بیشتر بخون. روحیش رو بفهم، و ذهنیتش رو درک کن. نگاهش رو به جهان و نگاهش رو به خداوند و نگاه خداوند به اون رو ببین:
سوره شعرا:
وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِیمَ ﴿6٩﴾
و سرگذشت مهم ابراهیم را بر آنان بخوان،
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ ﴿٧٠﴾
هنگامی که به پدرش و قومش گفت: چه چیز را می پرستید؟
قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ ﴿٧١﴾
گفتند: بت هایی را می پرستیم و همواره ملازم پرستش آنها هستیم.
قَالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ ﴿٧٢﴾
گفت: آیا هنگامی که آنها را می خوانید، سخن شما را می شنوند؟
أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ ﴿٧٣﴾
یا به شما سود و زیانی می رسانند؟
قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا کَذَٰلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿٧4﴾
گفتند: نه، بلکه پدرانمان را یافتیم که به این صورت عبادت می کردند!
قَالَ أَفَرَأَیْتُمْ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿٧5﴾
گفت: پس آیا می دانید که آنچه می پرستید،
أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ ﴿٧6﴾
هم شما و هم پدران پیشین شما
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِینَ ﴿٧٧﴾
هم آنان قطعاً دشمن منند، جز پروردگار جهانیان
الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ ﴿٧٨﴾
همان کسی که مرا آفرید و هم او مرا هدایت می کند،
وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ ﴿٧٩﴾
و آنکه او طعامم می دهد و سیرابم می کند
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ ﴿٨٠﴾
و هنگامی که بیمار می شوم، او شفایم می دهد
وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ ﴿٨١﴾
و آنکه مرا می میراند سپس زنده ام می کند
وَالَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ ﴿٨٢﴾
و آنکه امید دارم روز جزا خطایم را بر من بیامرزد.
رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ﴿٨٣﴾
پروردگارا! به من حکمت بخش، و مرا به شایستگان ملحق کن.
وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ ﴿٨4﴾
و برای من در آیندگان نامی نیک و ستایشی والا مرتبه قرار ده،
وَاجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَهِ جَنَّهِ النَّعِیمِ ﴿٨5﴾
و مرا از وارثان بهشت پرنعمت گردان،
وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ ﴿٨6﴾
و پدرم را بیامرز که او از گمراهان است.
و ببین خدا چه جوری در موردش صحبت میکنه. کافیه که آیاتی که خداوند در مورد حضرت ابراهیم گفته رو بخونی تا ببینی که جنسش با بقیه آیات متفاوته:
وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّىٰ
و ابراهیم همان که به طور کامل وفا کرد (آیه 37 سوره نجم)
سوره صافات:
وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ﴿٨٣﴾
و به راستی ابراهیم از پیروان نوح بود،
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿٨4﴾
هنگامی که با دلی پاک به سوی پروردگارش آمد.
سوره ص:
وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ ﴿45﴾
و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را صاحبان دستها و چشمها.
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَهٍ ذِکْرَى الدَّارِ ﴿46﴾
ما آنها را با خلوص ویژه ای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود.
وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ ﴿47﴾
و آنها نزد ما از برگزیدگان و نیکانند.
جنسش، جنس یه عشق ناب پروردگاره انگار که درباره نزدیکترین دوستش داره صحبت میکنه:
بخشهایی از آیات سوره انبیاء:
قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُکُمْ شَیْئًا وَلَا یَضُرُّکُمْ ﴿66﴾
گفت: آیا به جای خدا چیزهایی را میپرستید که هیچ سود و زیانی به شما نمی رسانند؟
أُفٍّ لَکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿6٧﴾
اُف بر شما و بر آنچه به جای خدا می پرستید؛ پس آیا نمیاندیشید؟
قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ ﴿6٨﴾
گفتند: اگر می خواهید کاری انجام دهید او را بسوزانید، و معبودانتان را یاری دهید.
قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ ﴿6٩﴾
گفتیم: ای آتش! برابر ابراهیم سرد و بی آسیب باش.
وَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِینَ ﴿٧٠﴾
و بر ضد او نیرنگی سنگین به کار گرفتند پس آنان را زیانکارترین قرار دادیم.
وَنَجَّیْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ ﴿٧١﴾
و او و لوط را نجات داده و به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان برکت نهاده ایم، بردیم.
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَهً ۖ وَکُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِینَ ﴿٧٢﴾
و اسحاق و یعقوب را به عنوان عطایی افزون، به او بخشیدیم و همه را افرادی شایسته قراردادیم.
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاهِ ۖ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ ﴿٧٣﴾
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کردند، و انجام دادن کارهای نیک و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحی کردیم، و آنان فقط پرستش کنندگان ما بودند.
…………………………………………………………………………….
و این خیلی بهت کمک میکنه برای اینکه راهت رو پیدا کنی برای اینکه یه جوری عمل کنی که خدا هم درباره ما هم اینجوری صحبت کنه.
سوره ممتحنه:
قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ رَبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ﴿4﴾
برای شما تاسی نیکی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت، هنگامی که به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا میپرستید بیزاریم، ما نسبت به شما کافریم، و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است، و این وضع همچنان ادامه دارد تا به خدای یگانه ایمان بیاورید، جز آن سخن ابراهیم که به پدرش وعده داد که برای تو طلب آمرزش میکنم، و در عین حال در برابر خداوند برای تو مالک چیزی نیستم. پروردگارا! ما بر تو توکل کرده ایم، و به سوی تو بازگشتیم، و سرانجام همه به سوی تو است.
انشاالله که هممون با صالحان محشور بشیم.
سلام مهشید عزیزم
ممنون بابت کامنت کامل و جامعی که نوشتی و نکات این جلسه رو با دقت و به زیبایی هر چه تمامتر، برای ما بیان کردی.
*
مرور چند نکته:
تسلیم بودن به این معنا است که:
من رها میکنم خودم رو
من خودم رو به خداوند میسپارم
و من ایمان دارم که خداوند حمایتم میکنه، کمکم میکنه.
من تا این حد تسلیمم…
تسلیم بودن، و ایمان داشتن به این معناست که:
من ایمان دارم که خداوند به من کمک میکند
من ایمان دارم که شرایط جوری پیش میره، دستهای خداوند جوری پیش میره و اتفاقات به شکلی پیش میاد، که من تنها نمیمونم… بارم روی زمین نمیمونه… کارم حل میشه.
نشانه تسلیم بودن احساس خوبه
نشانه ایمان احساس خوبه
وقتی که من تسلیم باشم، وقتی که من ایمان داشته باشم، و بدونم که خداوند خیر من رو میخواد، بدونم که خداوند من رو به مسیر درست هدایت میکنه و بدونم که خداوند من رو تنها نمیذاره:
من حالم خوبه و احساس خوبی دارم
من پشتم گرمه و پیش میرم
من ناامید نمیشم…. من خسته نمیشم
ترسها منو در بر نمیگیره… شجاع میشم
حرکت میکنم و میگم: من حرکت میکنم، خداوند به من برکت میده.
*
خدا رو هزار بار شکر برای هدایت شدنم به سمت این کامنت پرمحتوا و زیبا. خیلی ممنونم دوست من.
برات آرزوی رسیدن به خیلی بیشتر از سقف تمام آرزوهات رو دارم
و امیدوارم زندگی عاشقانه و فوقالعادهای رو تجربه کنی، بسیار سلامت باشی، آرامش و آسایش داشته باشی، عزتمند باشی، آبرومند باشی، موفق باشی، ثروتمند باشی و در رفاه کامل زندگی کنی،
و در یک کلام، در هر دو جهان، بسیار خوشبخت و سعادتمند باشی.
با عشق و احترام فراوان، دوست تو، مریم
مریم عزیز، دوست من، سلام.
امیدوارم که خوب و شاد باشی.
ممنون از اینکه وقت گذاشتی و کامنتم رو خوندی و بسیار خوشحال شدم از دیدن پاسخت.
خوشحالم از اینکه برات مفید بوده و از مرور نکاتی که تکرار کرده بودی خیلی لذت بردم.
نکاتی که نوشتی رو نشانه ای از طرف خدا در پاسخ به سوالات توی ذهنم، و گفتگویی که امروز با خدا داشتم، دونستم.
مریم جان، دعا و آرزوهایی که آخر کامنتت نوشتی، اینقدر شیرین و سخاوتمندانه است که دفعه اول که خوندمش، مطمئن نبودم که تا پایان خط، هنوز این دعا ادامه داره…
تک تک کلماتی که در این دعا استفاده کردی برام باارزش و دلنشین هستن.
امیدوارم زندگی برات همینطور سخاوتمند، و در تمام ابعادش، همراه با آسانی و عزت و رضایت باشه.
سلام استاد عزیزم و مریم بانو و دوستان که در این مسیر زیبا همراه هم دیگرم🩵
روز سوم من از این روز زیبا خدایا واقعا عالی بود بی نطیر بود واقعا همین فایل احساس آرامش داشت احساس رو از ته قلبم را حس میکنم ک تسلیم بودن در برابر رب چقدر کار سختی هست این ک مثل حضرت ابراهیم خداگونه باشیم مثل حضرت ابراهیم در برابر خداوند و امرش تسلیم باشیم
خدایا من ،این واقعا احساس خوبی است خدایا کمکم کن دستم را بگیر ک اینطوری بهت ایمان داشته باشم ک اینطوری دربرابر تسلیم باشم بدون هیچ شک و تردیدی
این فایل واقعا بینظیر بود هزار بار باید گوش کنیم و در زندگی ازش استفاده کنیم
باید یک ایمان قوی داشت یک شجاعت بینظیر داشت باید بر ترس هامون غلبه کنیم باید ادامه بدهیم ک مثل حضرت ابراهیم تسلیم باشیم دربرابر خداوند
دوستان برای تک تکتون سعادت و خوشبختی آرزومندم این ک هممون بتوانیم دربرابر خداوند تسلیم باشیم
موفق و پیروز باشید
به نام خدای مهربان خدایاشکرت که به این فایل هدایت شدم خدایا شکرت که انقدر عاشق خداشدم با این سایت استاد عزیزم چقدر قشنگ صحبت میکنید استاد قشنگم چقدر شما حس خوبی به من میدیدن و واقعا خوشحالم که ما همچین الگو هایی مثل حضرت ابراهیم مثل شما دارم حضرت ابراهیم کسی بودن که از تمام امتحانات سربلند بیرون اومد و چقدررر ایشان برای من الگو هستن چطور میشه که ایشان فرزند شیر خاره خودشون رو با ایمان تاکید میکنم با ایمان به خدا سپرد و رفت و ایمان واقعی اینه اینه که عمل کنی خدا میگه و من باید انجامش بدم ایمان واقعی اینههه خدایاا من باید چقدر روی خودم کار کنم که اینطور بشم استاد شمارو خیلی دوست دارم و الگوی منید و همین حس رو نسبت به خانوم شایسته هم دارم خدایا حضرت ابراهیم چقدر تسلیم خداوند بود که بعد از 20 سال برگشت و گفت که باید فرزندت رو پاره ی تنت رو قربانی کنی و ایشان رفتن و میخواستن انجام بدن چقدر حضرت ابراهیم تسلیم بودن چقدر ایشان االگو هستن خدایا کمکم کن که بیشتر روی خودم کار کنم ایمانم هر روز قوی تر بشه و برم تو دل ترس هام و ایمانم قوی تر بشه و اینکه مورد هدایت خداوند هستم وخداوند همیشه هستتتت خدایا شکرت
سلام ودرود فراوان خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گل….و خدمت دوستان هم فرکانسی های عزیزم
محبوبه هستم یه نجات یافته امروز روز سوم از آموزش روزشمار تحول زندگی من .که به خودم قول داده بودم بعد از دیدن فایل کامنت بزارم میرسیم به بحث توحیدی بودن وموحد بودن ومشرک نبودن
هرروز تو تمرین ستاره قطبی از خدا میخوام ایمان منو بالا ببر ومن میخوام یک انسان توحیدی باشم که هر اتفاقی تو زندگی افتاد بگم قراره برای من اتفاق بهتری رخ بده دوست دارم مثل حضرت ابراهیم ایمانم واقعی باشه از هیچ چیز و هیچ کس نترسم بتونم توکل کنم بتونم خودمو بسپارم به جریان هدایت…..ابراهیمی عمل کنم…خدای که به شدت کافیه …..
یاحق دوست دار شما محبوب
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان.
اول از همه میخوام از شما مریم جان تشکر کنم که اینقدر زیبا این متن های روزشمار رو مینویسید، این نوشته ها جنسش عشق است.
استاد عزیزم من هر چقدر توی این سایت باشم هرچقدر صحبتهای شما رو گوش بدم و ببینم بیشتر میفهمم من فاطمه باید روی توحیدم خیلی کار کنم که دقیقا کاری که باید با تمام وجودم بیشتر روی انجام بدم و توی زندگیم هم عملیش کنم.
امیدوارم چون حضرت ابراهیم با خدای خودم اینگونه عاشقانه رفتار کنم و تسلیم خدایم باشم.
خیلی خوشحالم که سال جدیدم رو با روز شمار تحول زندگی من استارتش رو زدم.
ممنونم استاد جان و مریم جان برای تهیه این فایلها.
به نام خدایی که مارا به آسان ترین شکل ممکن به مسیرخواسته هایمان هدایت میکند
و ابراهیمی که دوست نزدیک خداوند بود
در این کتاب ابراهیم را یاد کن که وی بسیار راستگو و پیغمبر خدا بود(41).
آندم که به پدرش گفت: ای پدر!چرا بتی را پرستش می کنی که نه می شنود و نه می بیند و نه تو رااز چیزی بی نیاز می کند(42).
ای پدر!علمی برای من آمده که برای تو نیامده مرا پیروی کن تا تو را به راهی راست هدایت کنم(43).
ای پدر!بندگی شیطان مکن که شیطان عاصی درگاه خدای رحمان است(44).
ای پدر!من بیم آن دارم که از خدای رحمان عذابی به تو رسد و دوستدار شیطان شوی(45).
گفت: ای ابراهیم مگر از خدایان من روی گردانی؟اگر بس نکنی تو را سنگسار می کنم و آنگاه باید مدتی دراز از من جدا شوی(46).
ابراهیم گفت: سلام بر تو باد.برای تو ازپروردگارم آمرزش خواهم خواست که او به من مهربان است(47).
و از شما و آنچه سوای خدا می خوانید کناره می کنم و پروردگارم را می خوانم شاید در مورد دعای پروردگارم کم اطلاع نباشم(48).
و همینکه از آنها و بتها که به جای خدا می پرستیدند کناره گرفت اسحاق و یعقوب را بدو بخشیدیم و هر یک را پیامبر قرار دادیم(49).
و از رحمت خویش به آنهاعطا کردیم و ذکر خیر بلند آوازه ای به ایشان دادیم(50).
کی میتونه همچین اعتماد و باوری به خداوند داشته باشه که بچه اش رو رها کنه با اعتماد به خداوند
تسلیم باشه
به الهاماتش عمل کنه
تسلیم بودن به معنای رها کردن و تسلیم خودم به خداوند هست تا همه چیز را خداوند درست کند
تفاوت آدم ها در قدم گزاشتن در دل ترس است
من باید باور داشته باشم که اتفاقات و دست های خداوند به گونه ای پیش می رود که اتفاقات به صورت مثبت پیش میروند
ایمان به اینکه هدایت میشویم
وقتی من تسلیم باشم و بدانم خداوند تنها خیر من را میخواهد و همیشه حامی و پشتیبان من است پس به خداوند اعتماد میکنم
من احساس بسیار خوبی دارم، شجاع میشم
من ایمان به خداوند دارم و خداوند من رو هدایت میکنه
اگه یک انسان درهرکجای جهان توانسته کاری انجام دهد پس من هم میتواانم
خیلی مواقع الگوهای موفق رو میبینم و به خودم میگم واقعا این انسان چطور تونسته در این مسیر انقدر موفقیت به دست بیاره و بعد میبینم چه باورهای خالصی داشته چقدر به خداوند ایمان و باور داشته و باور کرده که خداوند در همه حال بهش کمک میکنه و پشتیبانشه
دیروز داشتم مصاحبه استاد محمود فرشچیان رو میدیدم که چقدر برام جالب بود از اینهمه نگاه توحیدی و متواضع بودن در برابر خداوند که با چشم بسته نقاشی میکشیده و چقدر زیبا در این مسیر خداوند دستان آسیب دیده اش رو شفا داده بود
صحبت های استاد فرشچیان:
برای من معجزه بود. به عنایت خداوند در حال حاضر دست راستم از جوانی ام بسیار قوی تر و بدون لرزش است!
داستان از این قرار بود که بنده می خواستم کتاب سومم را چاپ کنم، ناچار بودم فرم های کتاب را با خودم به آلمان ببرم اگر احیاناً چند صفحه ای گم می شد همه کار من عقب می افتاد، یادم هست که ناچار بودم با دست خودم این صفحات را حمل کنم، قطار راه آهن آلمان که می خواست تغییر جهت دهد، دست من لای در قطار رفت و تمام عضلات دستم پاره شد، انقدر درد شدید بود که بی تاب شدم، مقداری آلمان مداوا کردم، اما افاقه نمی کرد، به آمریکا آمدم و دو تا از دکتری بزرگ آلمان که ورزشکاران را عمل می کردند گفتند اگر دستت را عمل نکنی، عضلات دستت ضعیف تر می شود و از کار می افتد و اگر هم بخواهی عمل کنی باید 6 ماه در گچ بماند. من خیلی ناراحت شدم.
از دفتر تولیت آستان قدس رضوی مرحوم آقای طبسی تماس گرفتند و به من گفتند که ضریحی برای حضرت علی ابن موسی الرضا طراحی کنم و بسازم، من خیلی خوشحال شدم و در دلم یک نوری یا یک لطفی ساری و جاری شد، آن زمان درد دستم بسیار دردناک و مشقت آور بود البته ناگفته نماند که چند جلسه ای هم فیزیوتراپی رفتم که اگر می رفتم یا نمی رفتم تفاوتی نمی کرد چون درد دستم همچنان ادامه داشت؛ وقتی این طرح و کاغذهای بزرگ و پهناوری که طرح ضریح روی آن هست را روی میز کارم پهن کردم، خدا گواه است که وقتی قلم را به دست گرفتم، کوچک ترین دردی احساس نکردم، طرح های ضریح را انجام دادم و دست راستم شفا پیدا کرد.
یک نکته ای را می خواهم بگویم و آن اینکه ضریح، گل و بوته ها، نقره و طلا یا کاشی کاری، همه وسیله است که ما بدین وسیله به درگاه الهی تقرب پیدا کنیم، وقتی زائر در مقابل ضریح قرار می گیرد اسما الله را می بیند، در دلش با خدای خود راز و نیاز می کند. در اروپا هم بزرگان مسیحی و مسلمانان به واسطه ائمه اطهار و بزرگان دین به درگاه الهی تقرب پیدا می کنند. باز تأکید می کنم نقوشی که می بینید وسیله ای است برای هدایت و ارتقای انسان. این اتفاق برای من هم افتاده، مخصوصاً در مورد ضریح حضرت علی ابن موسی الرضا، حضرت امام حسین و شاه عبدالعظیم حسنی که بنده افتخار طراحی آن را داشتم، در حقیقت به منِ کمترین و ناچیزترین منت گذاشتن و اهمیت دادند و ساخت این ضریح ها نصیب من شد و موجب گردید هدایت و ارتقا معنوی پیدا کنم.
با دیدن الگوهای بسیار مناسب و موفق فقط میتوانم به خودم بگویم که اگر این انسان توانسته پس من هم میتوانم و خداوند همه چیز را مدیریت میکند
در پناه خالقی باشید که قدرت خلق زندگی را به ما داد
به نام خداوند بخشنده و مهربان
روز شمار روز سوم
در روز سوم از شناخت خود و خودسازی به این جا رسیدم که حضرت ابراهیم با این همه ایمان به خدا و باور به خدا در زمانی که هیچ کس برای راهنمایی و الگویی تنها مبنای گرایش به خدایش از طریق تفکر کردن و دنبال اصل بودن خدایش را شناخت و خود خدا وجه زیبایی خود را ذره ذره نسبت به درخواست حضرت ابراهیم و توانایی درک او به او رساند.
الان در زمانی زندگی می کنیم که برای ما از شناخت خدا هرآن چه که طلب کنیم هست . اما ایمان ما به رب و بعد ایمان به توانایی ما در چه حدی است؟
آیا من می توانم در مورد خود از ترس های نالایقی های ذهنم رها شوم و به وجود بی نقص و پرقدرت خودم برسم و به خدا توکل کنم و راه و مسیر را به همراه حس خوب و شادی تنها از خودش طلب کنم و نترسم؟
همان طور وقتی که برای ساخت خانه ویلایی ام وقتی که پل های پشت سرم رو خراب کرده بودم و نمی دانستم که چه کاری درست است آیا من زمینم را با توجه به تورم و گران شده تجهیزات ساخت خانه بسازم یا نه. مستقیم از خودش سوال کردم یادم می آید آخر شب وضو گرفتم و پای جا نماز نشستم و ازش سوال پرسیدم که خدایا تو بگو من چه کار کنم یه بار دوبار سه بار و …
او پاسخ داد انقدر واضح که دیگر جای هیچ شک و شبهه ای نبود . خدا به من الهام کرد تو برو دنبالش و برو بساز من تمام قد پشتت هستم. خدا من رو هدایت کرد و من پذیرفتم
در مدت کم تر از یک سال خانه ما به بهترین شکل خودش ساخته شد . با اینکه پول درشتی در دستم نبود مرحله به مرحله خانه ساخته شد .
یادم میاد برای زدن کابینت های خانه اصلا قصد زدن آن را نداشتیم چون حسابی به ته رسیده بودیم و پولی نداشتیم آن موقع خیلی با خدا حرف می زدم و ازش مشاوره می گرفتم و اطمینان قلب می گرفتم ازش با آقایی که کار کابینت می کرد قبلا صحبت کرده بودیم که یه مقدار پولی برای شروع و بیعانه داریم اما اون پول خرج مخارج دیگه ای شده بود . خدا به دلم انداخت و من با اعتماد به نفس به همسرم گفتم برویم برای سفارش کابینت او به من گفت ما که پولی نداریم و من چون خدا اعتماد رو توی قلبم گذاشته بود و ما رفتیم و صحبت کردیم و قبل از قرارداد نوشتن ما گفتیم که ما هیچ پولی نداریم . اون بنده خدا مکثی کرد و گفت و باشه اشکالی نداره
باورم نمی شد انگار مسخ شده بود انقدر کارش رو خوب و عالی انجام داد و مرحله ای پول گرفت که اصلا ما احساسش نکردیم .راجع به زدن کمد دیواری ها هم که باز دوباره چون پولی نبود اصلا روم نمی شد در موردش حرف بزنم خود بنده خدا گفت می گم نمی خواهید کمد دیواری ها رو براتون کار کنم ؟ منم سریع گفتم واقعیت می خواهیم کار کنیم اما پولش رو نداریم .
به خدا قسم بنده خدا گفت مشکلی نیست هر وقت داشتید بدهید.
و خیلی از موارد این شکلی دیگه..
به خدا قسم وقتی فقط از خدا می خواهی فرقی نمی کنه چیه و امکانش وجود داره یا نه خودش برات فراهم می کنه به شرط ایمان به شرط باور به خدا فقط اینکه ما فراموشکاریم و یادمون می ره نتایج قبل چطور درخواست شده و انجام شده
خداوندا کمکم کن فراموش نکنم کمکم کن سقوط نکنم من امید به فضل تو دارم
می دانم ترس خود شیطانه از ترسم به تو پناه می برم من ضعیفم خودت می دانی اما به فضل تو امید دارم منو از ترس هام رهایم کن . بزار به تو نزدیک بشم من خوشبختی رو فقط با وجود تو دریافت می کنم .
وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ
و این (خصلت و برخورد نیکو) را جز کسانى که اهل صبر و شکیبایى هستند دریافت نمىکنند، و این را جز کسى که داراى بهرهى بزرگى (از کمالات باشد) نخواهد یافت.
من انسان ارزشمندی هستم که در مدار درک قران و خداوند و شناخت خودم هستم
من انسان ارزشمندی هستم که به دنبال حقیقت وجودی خودم و رشد می گردم
من انسان ارزشمندی هستم که دائم به دنبال تغییر و پیدا کردن راه حل برای مسائلم می گردم
من انسان ارزشمندی هستم مانند حضرت ابراهیم مانند حضرت علی
من انسان ارزشمندی هستم خدا در من حضور دائمی دارد
من انسان ارزشمندی هستم خداوند مرا برای خطاهایم قضاوت نمی کند او بخشنده و مهربان است
من انسانم می توانم خطا کنم اما نمی توانم از خودم و از خدایم ناامید شوم او بخشنده است من چه کاره ام که برای خودم خط کش بگذارم
من ارزشمندم ارزشمندترین انسان اداره ام خانواده ام شهرم کشورم ارزشمندترین بنده خدا
من اشرف مخلوقاتم من فوق العاده ام
سپاس استاد دوستت دارم با عشق
سلام سپیده جان
امیدوارم که خوب باشی عزیزم
این فایل نشانه من بود و به کامنت شما هدایت شدم. چقدر لذت بردم از خوندن داستان ساخت خونه تون و به خصوص داستان کابینت ها و کمدهااا
شگف انگیزه که اگر به خدا اعتماد و توکل کنیم، چه ناممکنهایی رو برای من ممکن میکنه… اون هم آنچنان ساده و بدیهی که انگار از اول برنامه همین بوده!
و این کلماتت:
وقتی فقط از خدا می خواهی، فرقی نمی کنه چیه و امکانش وجود داره یا نه… خودش برات فراهم می کنه. به شرط ایمان، به شرط باور به خدا. فقط اینکه ما فراموشکاریم و یادمون میره نتایج قبل چطور درخواست شده و انجام شده.
خداوندا کمکم کن فراموش نکنم…. کمکم کن…. من امید به فضل تو دارم
می دانم ترس خود شیطانه… از ترسم به تو پناه می برم. من ضعیفم، خودت می دانی. اما به فضل تو امید دارم. منو از ترس هام رهایم کن. بزار به تو نزدیک بشم. من خوشبختی رو فقط با وجود تو دریافت می کنم .
در پناه عشق و نور خدا باشی عزیزم
سلام مهشیدعزیز .
ممنون از اینکه دیدگاه من رو خوندی و پاسخ دادی. خوشحالم از اینکه تونست اثر مثبتی در شما داشته باشه.
دقیقا انگار همه چیز ایمان هست و تا زمانی که روی خود کار میکنیم سپر اعراض در برابر ذهن منفی ما فعال میشه تا بتونیم فرا از ترس هامون با آگاهی های جدیدمون قدمی برداریم. راهش کار کردن همیشگی روی خودمونه و یادآوری نتایج قبل و بستن ذهن منفی با منطق نتایج گذشته است. وگرنه مدام توی مغز میخونه که چی تو هیچ دستاوردی نداشتی تا به الان دیگه هم نمیتونی بدستش بیاری؟ و احساس پوچی به ما میده…
شیطان همیشه وعده فقر و تنگدستی میدهد و خداوند همیشه وعده فراوانی و فزونی می دهد…
در پناه خداوند باشی عزیزم
خدایا من باور دارم که تو هر مسیری که پا بذارم کمکم میکنی تو حامی منی پشتیبان منی کمکم میکنی ازم محافظت میکنی و هدایتم میکنی
خدایا توی این مسیری که پا گذاشتم الان فقط و فقط با ایمان به کمک تو و پشتیبانی تو قدم گذاشتم و هیچ کس توان کمک به منو نداره الا تو
خدایا من در برابر هر اتفاقی که برام بیافته تسلیمم و مطمئنم که هر چی بشه به نفع منه و تو خیر منو میخوای و منو خیلی دوست داری
خدایا کمکم کن تو این مسیر و هدایتم کن و به من جرئت و جسارت و شجاعت بده
خدایا ایمان دارم چون فقط با ایمان به تو و توکل به تو و فقط و فقط حساب کردن روی تو قدم توی این مسیر گذاشتم حتما موفقم میکنی و برای تو کاری نداره و فقط باید بهت اعتماد کنم و تسلیمت باشم
خدایا اگه موفق نشم هم اوکیه چون حتما به نفع منه و حداقلش اینه که تونشتم ایمانمو بهت نشون بدم و مرتبه خودمو بالا ببرم و تونستم جرئت و شجاعتم رو بالا ببرم
تونستم توحیدمو بالا بلرم و از حرف مردم نترسم و فقط رو تو حساب کنم
خدایا من تسلیمم
من ایمان دارم که کمکم میکنی
ایمان دارم که شرایط جوری پیش میره اتفاقات جوری پیش میره دست های خداوند جوری پیش میره که من توی این مسیر تنها نمیمونم و کارم حل میشه هچی ایده ای ندارم چجوری ولی میرم تو دلش و توکل میکنم به تو و ایمان دارم که کارم حل میشه
ایمان دارم که هدایتم میکنی حمایتم میکنی
و در برابر هر نتیجه ای تسلیمم تسلیمم هر چی بشه اوکیه
خداوند هست و ایمان منو میبینه
و ما کان الله لیضیع ایمانکم
خدا ایمان شما را ضایع نمیکند
سلام علی آقا
چه راز و نیاز دلنشینی نوشتین…
انگار از زبون من نوشتین!!!
ایمان دارم که شرایط جوری پیش میره، اتفاقات جوری پیش میره، دست های خداوند جوری پیش میره، که من توی این مسیر تنها نمیمونم و کارم حل میشه. هچی ایده ای ندارم چجوری، ولی میرم تو دلش و توکل میکنم به تو و ایمان دارم که کارم حل میشه.
خدایا شکرت برای هدایتمون به این سایت توحیدی
ان شا الله در پناه نور خدا، موفق و شاد و راضی باشید
سلام استاد عزیز
من مدتی هست که دارم کارهامو به خدا میسپارم و سعی میکنم تسلیم باشم با دیدن فایل روز سوم و درسی که از حضرت ابراهیم میگیرم برای تسلیم محض بودن،فکر میکنم فاصله دارم و باید روی خودم کار کنم اما استارت زده شده و این فایل هم امروز به من یادآوری کرد که باید با ایمان به خدا بسپارم همه چیز رو ،زندگیم رو
من قبلا وقتی جایی یا مسافرتی میرفتم به همسایه میگفتم حواست به خونه ما باشه ولی الان مدتی هست به کسی نمیگم و میگم خدایا به خودت سپردم و واقعا بعدش دیگه هیچ نگران نیستم و استرسی ندارم
از خداوند میخوام به همه ما سپردن و تسلیمی از جنس تسلیم ابراهیم عطا بفرماید
در پناه نور باشید