«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    B گفته:
    مدت عضویت: 2035 روز

    به نام خالق فراوانی

    سفرنامه_قدم سوم

    خیلییی خیلیی خوشحالم که بعد کار کردن رو کلید عزت نفس و تا قسمت 3 سفرنامه اومدم در مدار دوره عزت نفس قرار گرفتم

    خدایاشکرت

    دیشب چکاب فرکانسی نوشتم براش

    و صد البته تو همین مدت تونستم هدفی برای خودم تعیین کنم هدفی که دوسش دارم

    مقاومت و ترمزهایی دارم که باید روشون کار کنم

    یکیش بحث تکامل بود که به فایل گفتگوی استاد با عرشیا هدایت شدم و اون بخشی که در مورد تکامل و مثال ساعت ساز صحبت شد رو جدا کردم و بارها باید گوشش بدم

    این از بحث زمان و تکامل که فکر میکنم زمان زیادی لازمه

    و مثال نقض هم براش دارم در مورد خودم که بارها زمان زیاد بود و هیچ اتفاقی هم رخ نداد

    مورد دوم باور کمبود زمان که وقت کمه و…

    این همه ادم موفق همه 24 ساعت دارن چرا اونا به همه کارهاشون میرسن؟چون آرومن و با خودشون در صلحن

    مورد بعدی وابستگی به خواسته و ترس از نتیجه

    بازم نگرانی و ترس که از بی ایمانی میاد

    باید روی ایمانم کار کنم

    مورد بعدی ترس از ادما که نذارن من برسم

    با هر دلیلی که این حرفو بزنم من دارم شرک می ورزم باید به خدا اعتماد کنم ایمان داشته باشم کمکم میکنه و اتفاقات جوری پیش میره که کارم حل بشه(باورایی که تو این فایل گفته شد)من میرم تو دلش توکل میکنم و ایمان دارم که کارم انجام میشه

    ایمان داشته باشم هدایت میشم خدا از طریق بی نهایت دست میتونه کمکم کنه

    من فقط باید تسلیمش باشم تا حالم خوب باشه

    وقتی ام حالم خوب باشع که نتیجه طبق قانون مشخصه

    مورد بعدی بازم از باور کمبوده که عجله دارم همه اگاهی ها رو به ذهنم بدم خیلی خوبه این اگاهی ها اما ایمان بی عمل فایده نداره

    هیچ اتفاقی رخ نمیده بهناز همه این فایلا این اگاهی ها همیشه هست هرروز استفاده کن موازی با اقدامات عملی

    ارام باش

    این مهمه

    زندگی یعنی ارامش

    تو مگه نمیخوای تا ابد تو این مسیر باشی؟پس عجله ای نیست چون بحث یک ماه یا یکسال و…نیست این مسیر مسیر زندگیه

    این دیدگاه بهم آرامش میده

    مورد بعدی عزت نفسه که باید لیزری رو اون کار کنم

    فعلا حسم میگه چیزی نگم و فقط برم 6 ماه زو عزت نفس کار کنم که خدا روزیم کرد و بهم هدیه داد

    باید قدردانش باشم

    پس هدف بعدی اقدامات عملی که با عشق قراره انجام بشن چون میدونم هدفم رو دوست دارم به شرطی که باورای همجهتش رو بسازم کم کم و مورد بعدی عزت نفس

    خدایاشکرت چقد زیبا همیشه هدایتم میکنی

    استاد عزیزم من با نتیجه میام کامنت بعدی

    میدونم کلی بازم مثل قبل و بیشتر برکت وارد زندگیم بشه اما اون هدفی که گفتم رو میام میگم که چه اقداماتی انجام دادم و بهش رسیدم

    این به خودمم انگیزه میده که حرف نزنم و برم اقدام کنم

    چون موفقیت مسیره نه مقصد مسیر منو رشد میده و مقصد هم هدیه و پاداش لذت بردن و رشد کردن در طی مسیره

    خدایاشکرت

    عاشقتونم

    البته که به ندای خداوندم گوش میدم لازم باشه بیام فایلی ببینم کامنتی بخونم و هرچیزی چشم میگم

    من لازم نیست کاری کنم او منو هدایت میکنه بهم میگه هرچیزی که لازم باشه رو

    جواب سوالاتمو در طول مسیر بهم میگه من لازم نیست از الان فکر کنم چه مسائلی ممکنه پیش بیاد و از الان دنبال راه حل باشم

    همه چی خیلی خوب پیش میره

    مرسی بابت تمام آموزشهاتون استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    دختر توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 1260 روز

    به نام خداوند نور

    برگی از سفرنامه من :)

    خدایا مرا از تاریکی شرک و وابستگی به سمت نور حقیقت و توحید ببر !

    وقتی این فایلو گوش دادم و چند صفحه از کامنت دوستانو خوندم دیگه حس درونیم تشویقم کرد که وقتشه کامنت زیبایی رو بنویسی تا بعد ها که پیشرفت کردی دیدگاه و نگرش امروزتو بدونی و تکاملو درک کنی …

    این فایل سمبل توحید ایمان و تسلیم بودنه !

    درمورد توحید من شرکو در وجودم پیدا کردم من یک دختر مجرد هستم و چندین روزه که توی ذهنم همش به ازدواج و روابط عاطفی فکر میکنم و بهش شدیدا وابسته ام همش فکر میکنم که اون طرفی که وارد زندگی من میشه بهم محبت میکنه بهم توجه میکنه اون منو خوشبخت میکنه بهش وابستم … و یاد این جمله کتاب رویاها میفتم که میگه … برای خوشبختی نیازی به حضور هیچ شخصی در زندگی نیست :)

    باید یاد بگیرم برای خوشبختی خودم و خدای خودم کافی هستیم … باید یادبگیرم هماهنگی بین ذهن و روح رو برقرار کنم … باید یاد بگیرم هدف گزاری کنم و بهشون برسم … باید یاد بگیرم که شخصی که به عنوان پارتنر وارد زندگی من میشه دستی از دستان خداست و اینکه من باید از درون به عشق برسم و بعدش اهنربای عشق بشم و عشقو دریافت کنم … من باید اینقدر از درون پر بشم که از مازاد عشقی که دارم ببخشم نه اینکه از خودم کم کنم خودمو کوچیک کنم … من باید ایمانمو به خدا به قوانینش بیشتر و بیشتر کنم و هرروز تمرین کنم تا فرکانسام خالص بشه و من باید به رب به تنها فرمانروای جهانم تکیه کنم و بدونم و ایمان داشته باشم که اون هدایتگره منه … و تسلیم قدم های گفته شده باشم … من باید ایمانمو با تسلیم بودن در مقابل خداوند ثابت کنم … با تمرینایی که انجام میدم …

    و در اخر … ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    احسان مجردبهره گفته:
    مدت عضویت: 1191 روز

    سلام به دوستان و استاد عزیزم. امروز این فایل انگار واقعا باید امروز شنیده میشد. روز سوم سفرنامه و خب خیلی برام عالی بود چرا که دیروز با خودم در مورد ازدواجم و اتفاقاتی که ممکنه بعدش بیوفته چه از لحاظ مالی و چه عاطفی گفتم چه باید بکنم؟ امروز در سخنان شما شنیدم برو جلو به من اعتماد داشته باش.

    دیروز کسی بهم میگفت خدا میرسونه منم گفتم به شرطی که بهش اعتماد داشته باشی و خدا هم امروز بهم گفت. من دارم قبول میکنم هیچ اتفاقی اتفاقی اتفاق نمی افته و خوشحالم که خودمو متعهد کردم به کار کردن روزانه روی ویدیو ها و نوشتن کامنت ها خیلی به حال خوبم کمک میکنه و ترسام رو از بین میبره و بهم امید میگه میگه احسان اگر این همه آدم تو این مملکت که شرایط اقتصادی اینجوریه براشون اینقدر زیبا رقم خورده چرا برای تو رقم نخوره؟ اون فرد رو خودش کار کرده رشد کرده تو هم کار کن.

    از امروز تصمیم گرفتم تعهدم رو بیشتر و بیشتر کنم تا بتونم با اتلاف وقت کمتر و استفاده بهینه تر از مهم ترین سرمایه عمرم، بهترین نتایج رو بسازم و امیدوارم بتونم معنای تسلیم به امر خدا رو متوجه و روز به روز بزرگتر بشم و میدونم در این راه به قول قرآن امتحان میشم و با صبر و نگه داشتن احساس خوب میتونم درهای بیشتری رو به روی خودم باز کنم. الهی شکر که به جای وقت گذرونی بیرون با آدمایی که چیزی برای گفتن ندارن، اینجا میام و شاگردی تموم این بچه ها رو میکنم و کلی چیز ازشون یاد میگیرم. حدود یک ساله من تو این سایتم اما جهان حالا به من اجازه کامنت گذاشتن داد. امیدوارم حدود 100 روز دیگه بیام و اینا رو بخونم و تیک خوردن بزرگترین خواسته هام رو بگم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    امیر علی گفته:
    مدت عضویت: 2445 روز

    بنام خداوند رزاق و وهاب

    خدا رو سپاسگزارم که در هر لحظه حامی و هادی من است.

    خدایا من رو هدایت کن به سمت صراط مستقیم راهی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان.

    سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم که هر روز صدا و دست خدا هستن در زندگی من.

    سپاسگزارم از خانوم شایسته مهربان و خانواده صمیمی عباسمنش که من رو در درک بهتر قوانین و اجرای اون در زندگی حمایت می کنند.

    امروز از خواب پا شدم گوشیم رو برداشتم و فایل قسمت سوم رو شروع کردم به خوندن توضیحات و کامنت ها و شروع کردم به گوش کردن فایل.

    چه حسی خوبیه که وقتی بیدار شدم با فایل اعتماد به رب مواجه بشی که یعنی چشماتو باز کردی توکل کن و حرکت کن من تنها قدرت مطلق هستم و همه چیز منم، حالم خیلی خوب شد و بلند شدم و رفتم تو حیاط و قدم زدم و فایل رو گوش میکردم.

    یادم اومد از زمانی که دورم نیست فروردین سال 1401 من نه خونه داشتم و بعضی روزها تا صبح تو خیابون راه میرفتم و می گفتم اگه شکر نمیکنی حق نداری غر بزنی و الان تو خونه خودم چشم باز میکنم و بلند میشم فایل استاد رو گوش میکنم از پنجره خونم آسمون پر ابر و زیبا رو میبینم و از نسیم لذت بخش صبح لذت میبرم .

    خدایا سپاسگزارم بابت اینکه استاد عباسمنش رو به این راه هدایت کردی تا این حرف ها و اعتماد به رب رو در زندگیش عملی کن و من رو به این مسیر هدایت کردی که از هر لحظه زندگیم لذت ببرم و هر لحظه هدایت میکنی تا بهتر و بهتر شوم و دنیا رو جای بهتری کنم .

    خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    زهرا چگینی گفته:
    مدت عضویت: 933 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    با سلام به استاد گرامی، خانم شایسته عزیز و همه دوستان همراه

    روز سوم سفرنامه

    اعتماد به رب

    زمان زیادی نیست که عضو این سایت معنوی و پربار هستم ولی استاد عزیر را از سال 96 میشناسم و چندین فایل که از ایشان داشتم هر روز گوش میدادم، به‌ گونه ای معتاد صدای استاد بودم که اگر چند روزی صدایش را نمی‌شنیدم حالم بد میشد و با خود میگفتم عباس منش خونم اومده پایین. اما نمی دانم چرا 5 سال طول کشید تا توانستم وارد این سایت شوم. البته با این مفاهیم از طریق کلاسهای 12 قدمی که میرفتم تقریبا آشنا بودم.

    تجربه من از مباحث این فایل:

    در زندگی ام هرجا که سلولی به خدا اعتماد کردم، رها کردم و همه چیز را به دستان پرتوان او سپردم و منتظر نتیجه نبودم ، در پایان خداوند بهترین ها را به من هدیه داد.

    یک مورد آن زمانی بود که من بعد از چندین بارداری ناموفق و کلی استرس و دوا و درمان به یکباره اعلام عجز کردم و همه چیز را به خدا سپردم . به او گفتم که خدایا من سهم زمینی خود را انجام دادم و نتیجه ای حاصل نشد. من تسلیم تسلیم هستم و هر چه تو بخواهی به آن خشنودم. قرار بود در بیمارستان صارم دوره ای بسیار خطرناک، پرهزینه و ریسکی برای بچه دارشدن شروع کنم. ولی با بررسی که انجام دادم و احساس بدی که از این کار داشتم به یکباره همه چیز را کنار گذاشتم و با اینکه عاشق بچه بودم، نبودش در زندگی ام را قبول کردم. در درونم حس آرامش و خوشبختی از زندگی داشتم و دیگر با خدا بحث و شکایت نداشتم که نتیجه این تسلیم بودن و آرامش هدیه فرزندی سالم و بدون دردسر در کمتر از یکسال بعد از کنار گذاشتن هر روش و درمان شد. یادمه حتی روز تولد دخترم من آنچنان آرام و تسلیم بودم که به خدا گفتم نتیجه هرچه باشد من خوشنودم، حتی بدترین شکل ممکن هم می پذیرم. اما مگه میشه توکل کرد و همه چیز را به خدا بسپاریم و از سر راهش کنار برویم و او عالیترن درجه را به ما نشان ندهد.

    خدایا از تو می‌خواهیم به سطحی از اگاهی برسیم که همه چیز زندگی مان را نه به زبان که سلولی و با تمام وجود به خودت بسپاریم و فقط سهم ما لذت و آرامش باشد. الهی امین

    خدایا شکرت به خاطر قوانین بدون تغییر در کل جهان هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1578 روز

      سلام زهرا جانم

      نمیدونم چجوری ولی خدا مدام با نشونه هاش داره بتمن حرف میزنم!!

      خوندم وگریه کردم و بینهایت سپاسگزارم ازت بابت این کامنت ارزشمند تون وبخدا گفتم من تسلیمممم تسلیمممم …

      همه چیز خودتی …من چیکاره ام…

      هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم

      هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر

      رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زهرا چگینی گفته:
        مدت عضویت: 933 روز

        سلام الهام عزیزم.

        من را ببخشید که جواب دادن به کامنت زیبای شما زیادی طول کشید چون میخواستم سرفرصت و با فراغ خاطر باشد اما …..

        عزیزم دقیقا همینه.

        همه چیز خداست

        من هرجا کم میارم تو ذهنم یاداوری میکنم که کره زمین با این عظمت و وسعتش در کیهان از ریزترین شن در ساحل دریا هم کوچکتر است پس من کجای این جهان قرار گرفته ام….

        در زندگی گاهی وقت ها انگار روی تردمیل قرار گرفته ایم با توان بدنی و ذهن خودمان با نهایت سرعت داریم میدویم اما دریغ از یک متر حرکت فقط در پایان کار خسته و درمانده شده ایم اما وقتی ایمان پیدا می‌کنیم به نیروی برتری که در همه حال با من است کافی است بنشینیم و با احساس خوب تماشا کنیم خودش دستت را می‌گیرد و در مسیر درست قرار می‌دهد.

        زندگی زیباست ای زیبا پسند

        زنده اندیشان به زیبایی رسند

        آنقدر زیباست این بی بازگشت

        کز برایش می‌توان از جان گذشت

        امیدوارم گذر عمرت همواره با حال خوب و امید به دستان الله مهربان باشد.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حمیده بهزادپور گفته:
      مدت عضویت: 781 روز

      سلام به شما زهرای عزیز و تبریک بابت این اراده که توانستین این معجزه رو دریافت کنید

      من هم چندین سال است که دوست دارم چنین معجزه ای در زندگیم رخ بده اما هنوز هنوزه نتونستم اینقدر قدرتمند خودمو تسلیم کنم به قدرت جهان هستی

      و فقط نگرانی و ترس تمام وجودم رو میگیره که داره دیر میشه سنم بالا میره تا ی زمانی میشه بچه دار شد و حرف مردم برام تعیین کننده شده و واقعا نمیدونم چطور خواستمو رها کنم و تسلیم خدا باشم تا به نتیجه برسم بعضی وقتها نا امید میشم و بیخیال میشم و دوباره بهش فکر میکنم و اینطوری تمام لحظات من رو درگیر کرده

      ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زهرا چگینی گفته:
        مدت عضویت: 933 روز

        سلام و درود بر شما حمیده عزیزم

        قبل از هر چیز امیدوارم خداوند متعال هر چه زودتر دامنت را سبز کند و هدیه اش را به بهترین شکل ممکن و در بهترین زمان ممکن دریافت کنی.

        من هم زمانی فکر میکردم که هیچ چیز تو دنیا دیگه نمیتونه منو خوشحال کنه. چون در ظاهر همه چیز در حد عالی داشتم اما حال خودم را گره زده بودم در وجود یک بچه. برای همین به یکباره کار و درس و زندگی را تعطیل کردم و فقط و فقط روی این مقوله تمرکز کردم. فکر می‌کردم دلیل ناکامی های من فعالیت زیاد است و با تمرکز و استراحت میشه به خواسته ام برسم. خدا را کنار گذاشته بودم و فقط و فقط حرف دکترها و تلاش خودم را قبول داشتم. البته همش خدا خدا میکردم اما در عمل و قلبا خدا در درجه آخر بود و نتیجه هم هر بار معلوم بود … با استرس و نگرانی و بی ایمانی به جایی نمی رسیدم. به قول استاد زمانی که دورهامو زدم ، بهترین دکترها و بیمارستان ها رفتم ، کلی آزمایش و هزینه و… به این نقطه رسیدم تا خدا نخواد نمیشه.

        وقتی سلولی به این درک رسیدم که بشر با این همه دب دبه و کب کبه اش حتی یک قطره خون نتوانسته بسازه من چرا انتظار ساخت یه انسان کامل از آنهارا دارم. پس نشستم سر جای خودم. برای نعمت هایی که خدا بهم هدیه داده بود شکرگزارتر شدم و حال و احساسم را خوب نگه داشتم و هر روز نه با گریه و زاری و نه تهدید فقط با احساس خوب اعلام میکردم خدایا من تسلیمم . هر چه تو بخواهی همان می‌شود. هیچ کس در این دنیا قدرتی ندارد. بهترین دکترها هم در مقابل عظمت و علم تو هیچ هیچ هستند و….. واقعا این مسئله را رها کردم و به زندگی عادی برگشتم و این احساس رها بودن خدا را شکر به من جواب داد.

        اتفاقا چند روز گذشته ذهن من درگیر تصمیماتی که قبلا گرفتم بود و داشتم با خودم فکر میکردم که اگر این اگاهی ها را آن زمان داشتم چطور بهتر زندگی میکردم و دستان خداوند را چطور باز می گذاشتم که به من بیشتر کمک کند.

        من هم خیلی درگیر سن بودم. فکر می‌کردم هر چه زودتر مثلا زیر 30 سال باشی شانس بچه دار شدن بیشتر است و بعد از آن این شانس کمتر می‌شود اما این چند سال وقتی دور و ور خودم را میبینم متوجه میشم که چقدر این طرز فکر من اشتباه بوده. چندین ازدواج بالای 40 سال در خانواده و برای دوستان خودم و بارداری اول در سن 43 و 44 سالگی و …

        یعنی سن ازدواج بالا رفته و‌ برای بچه دار شدن هم به صورت طبیعی تا حدود 50 سالگی و بعد از آن با روش های دیگر. پیشنهاد میکنم به این الگو ها بیشتر توجه کنید ببینید کسانی را که در سن بالا بچه دار شده اند و در ذهن خود نگید من با آنها تفاوت دارم تا برایتان این محدودیت کم رنگ شود.

        به عنوان کسی که این دوران را سپری کرده تجربه ام این بوده که خوشبختی واقعا به وجود بچه بستگی نداره.

        خود ما از درون باید احساس خوب داشته باشیم و این حالمون را به هیچ عامل خارجی پیوند نزنیم. قبول دارم واقعا سخته. اما واقعیت اینه حتی حضور بچه هم نمیتونه ما را خوشحال کنه اگه ما جنبه های مثبت هر قضیه را نبینیم. چون گل و خار با هم هستند.

        خواهر عزیزم قدر خودت و داشته هایت را بدان و از تک تک ثانیه های عمرت لذت ببر و سهم خود را انجام بده ولی نتیجه را را به دستان پرتوان خداوند بزرگ و وهاب بده و ایمان داشته باش بهترین ها در انتظارت هستند. برایت هر چه خیر است آرزو دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          حمیده بهزادپور گفته:
          مدت عضویت: 781 روز

          سلام بر زهرای عزیزممممم و‌تشکر بابت قلم زیبا و پر از حس خوب و ارامش و امید به منبع و قدرت بی نهایتش

          خواهر مهربان و هم فرکانسی عزیزم خیلی از کامنت زیباتون ممنون و سپاسگزارم که حتی اولین کامنت شما هم بوی خدا و حس و حال خوب میداد که من رو خداوند هدایت کرد و جسارت داد که مزاحم شما شوم و ازتون راهنمایی بگیرم

          و شما هم لطف کردید و به عالیترین شکل ممکن پاسخم را دادید من خیلی احتیاج دارم به اینکه بیشتر بیشتر روی خودم کار کنم تا کاملا فراموش کنم و فقط فقط خدا رو برای خودم کافی بدانم . شاید بزبانی زیاد بگم اما ایمان بیشتر احتیاج است

          خیلی ارامش گرفتم در مورد سن که گفتید دیگه نگران نیستم و امیدوارم که با جان و دل و ایمان بیشتر این مطلب رو درک کنم

          براتون بهترینها رو از خداوند بزرگ خواهانم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمد باقر حسن نژاد گلوسالاری گفته:
    مدت عضویت: 869 روز

    به نام خداوند بخشنده و هدایتگر

    آگاهی بنده از فایل روز سوم :

    باید در پس ذهنم حضرت ابراهیم را همیشه داشته باشم و بدانم که ایمانش به خدا کامل و بود و اعتماد 100درصد داشت .

    همانند حضرت ابراهیم نباید درگیر احساسات بشم .

    باید تسلیم باشم و باور داشته باشم که خداوند مراقب و حمایتگر همیشگی منه .

    باید خودمو رها کنم و همه چیز رو بسپارم به رب العالمین. باور داشته باشم که کمکم‌میکنه

    هر گاه دچار تزلزل شدم باید به خودم یاد آوری کنم اتفاقاتی را که خداوند معجزه وار وارد زندگی ام کرد و کمکم کرد

    اگر شخصی در زندگی ام مهم بود باید بزارم قوی بار بیاد و کمکی نکنم که استعدادش شکوفا نشه .

    سپاسگزارم ازت استاد عزیز و خانم شایسته که همراه این روز های زندگی من شدین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    محمد مردان نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1205 روز

    به نام خداوند پاک کننده و مهربان

    سلااام خدمت استاد عزیز که انقدر عمیق تدریس میکنند و منطق های قدرتمندو استاندارد های بالایی روبرای ما بیان میکنند واقعا خدارو شکر

    سلام خدمت خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیز و بزرگوار

    یه دعایی من از استاد شندیدم در یکی از فایل ها

    که اگر اشتباه نکنم حضرت موسی به خدا میگه میگه که خدا یا من به هر خیری که از جانب تو رسد فقیرم خدایا من تسلیم تو ام تو مسیر رو برام باز کن

    این روز ها این دعا شده ورد زبون من و انصافا چه ارامشی هم بهم میده وقتی به خدام اینو میگم اروم میشم و وقتی اروم میشم حالم خوب میشه و وقتی حالم خوب میشه کار ها و زندگی خوب پیش میره و وقتی زندگی خوب پیش بره

    به قول حافظ گل در برو می در کفو معشوق به کام است سلطان جهانم به چنین روز غلام است

    به به خخخخخخخ دیگه حالت خیلی خوب باشه فضا شاعرانه میشه فکر کنم الان حال من خیلی خوبه

    اره دیگه به قول استاد وقتی حالت بد نیست یعنی خوبی

    خدارو شکر خلاصه خدایا من کسی بجز تو ندارم کسی هم بجز تو نمیتونه راه گشا باشه برای من راه رو برام باز کن من تسلیم تو ام البته نه در حد حضرت ابراهیم من نمیتونم ی خش رو تن عزیزانم بندازم چه برسه به چاقو …..

    ولی سعی میکنم هر لحظه تسلیم تر باشم چون این کار اروم ترم میکنه الهی شکرت

    استاد ممنونم ازتون برای این فایل خانم شایسته مهربون تشکر بابت تدوین ها بابت فیلم برداری مرسی از بقیه دوستان بابت کامنت هاشون که واقعا لذت بخشه خوندنشون

    انشالله هر جا که هستید تسلیم خدا باشید نه مسائل زندگی که راه حلش اعتماد و تسلیم بودن در مقابل الله

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1100 روز

    خدا جونم ممنونم که یک روز زیبا و عالیه دیگه بهم هدیه دادی تا در این کره خاکی سلامت شاد موفق و در کنار عزیزانم با آرامش زندگی کنم.

    مبحث توحید ،توکل و ایمان واقعی که به عمل بیانجامه بنظرم سیر تکاملی خودش رو داره

    یعنی من در این مسیر در یک سطحم ،استادم در سطحی دیگر و ابراهیم در سطحی دیگر

    مادامی که با توکل واقعی با ایمان واقعی پا در ناشناخته ها گذاشتم و بر ترس هام غلبه کردم خداوند بسیار زیبا جوابم رو داده.

    همه ی ما در این مسیر هنوز راه داریم که مثل ابراهیم این چنین و به این درجه از توحید و تسلیم بودن برسیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    فاطمه اعتباری گوهرریزی گفته:
    مدت عضویت: 1234 روز

    سلام استاد عزیز ممنون برای همچیز

    من الان شرایط سختی دارم، ولی با فایل هاتون به این نتیجه رسیدم که این بهترین جایگاه منه و باعث پیشرفت منه و حالم عالی میشه با فایل هاتون

    قطعا هر اتفاقی که بیفته به نفع منه.من شهر کلن رو برای مهاجرت انتخاب کرده بودم ولی بعد بخدا گفتم هرجارو که تومیدونی باعث پیشرفت من میشه، هدایتم کن.

    .بزودی میام و مینویسم که هزینه تایید مدارکمون به آلمان رو از جایی که فکرشو نمیکردم خدا رسوند، به راحتی وعزتمندانه3 روزه نه 3 ماهه تایید مدارک رو ارسال کردند برامون، به راحتی کارفرما بهمون پیام داد و قرارداد کاری باحقوق و مزایای عالی برامون فرستاد،خودش برامون خونه در بهترین منطقه گرفت،1 هفته ایی پیش تاییدیه گرفتیم،ویزامون 1هفته ایی صادر شد و چقدر راحت و عالی به آلمان مهاجرت کردیم.

    من ازش میخوام و بهش اطمینان دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    هاجر دانش گفته:
    مدت عضویت: 1418 روز

    به نام خدای مهربان

    چقدر این توحید زیبا هست

    هر بار که هر فایل ا گوش میکنم قلبم ارام تر میشه

    1. تسلیم بودن یعنی اینکه من رها میکنم و خودم را میسپارم به خداوند و ایمان دارم خدا منو هدایت میکنه

    2.تفاوت انسان ها در ایمان شون هست

    تسلیم بودن و ایمان داشتن یعنی باور دارم خدا همیشه و در هر شرایطی کمکم میکنه

    باور مهم : همیشه احساسم خوب است چون ایمان دارم خدا منو هدایت میکنه

    .

    واقعا من تا حالا به این توجه نکرده بودم که بچه نباید هدف باشه.

    یادمه یک مدت قبل استاد تو فایل ها گفتن پسرشونو فرستادن ایران پیش مادرش یعنی من گفتم استاد چه طور تونستن این کار بکنند واقعا این که بدونی این کار درستی هست و بچه تو از خودت دور کنی خیلی قلب محکمی میخواد خیلی ایمان قوی میخواد خیلی حق بین بودن میخواد

    تا اینکه امروز فهمیدم استاد ابراهیم وار حرکت کردن

    این سوال برا پیش اومد چه طور یک اسنان میتونه این اندازه قرانی و صحیح حرکت کنه

    جواب این اومد سراغم (با تحسین کردن) یعنی استاد سالهاااا حضرت ابراهیم را تحسین کردن سالهای سال یعنی کسی که فایل ها استاد را دیده میفهمه این تحسین چه اندازه بوده و نتیجه این تحسین و توجه میشه توحیدی تر شدن ابراهیمی وار حرکت کردن شاید استاد اون لحظه ناخوداگاه این تصمیم گرفتن چون سخت بود ولی چون اصل حرکت درست بوده مسیر زندگی و توجه درست بوده در لحظه حساس هم درست تصمیم گرفتن

    نکته خیلی خیلی مهم دیگه اینکه استاد اصلاااا حضرت ابراهیم را بت نکردن بلکه شدیدا شدیدا تحسینش کردن و این هست اختلاف بین استاد و افرادی که خداشون کوچک و دیگر انسان ها براشون بزرگه.

    عجب فایل پربرکتی بود خدا رو هزار بار شکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: