«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 161 (به ترتیب امتیاز)

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محبوبه اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2488 روز

    به نام الله یکتا

    سفرنامه روز سوم:

    این فایل رو از نگاه یک مادر با عمق جانم درک کردم.

    خدای مهربانم حالا که لایق دونستی و به این مسیرالهی هدایتم کردی،ایمان و یقینی از جنس ابراهیم نصیبم کن?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    علیرضا برزگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 2958 روز

    سلام برای روز سوم سفرنامه من توضیح نمیدم .من سوال میکنم!!دوستان الان تنها ایده من برای تقویت توحید در وجودم گوش کردن فایلای توحیدیه .پیشرفتایی باهاش داشتم ولی بیشتر میخوام.دوستان چه ایده دیگه ای برای تقویت و ایمان به خدا دارین ؟میدونم البته سوالم کلیه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2783 روز

      سلام دوست خوبم

      تمام فایل های استاد توحیدی هستن ، ایشون هدف اصلی شون اشاعه توحیده، و برای توحیدی شدن بهترین کار الگو قرار دادنه ایشونه، پس از تمام فایل ها و محصولات و تجربیات زندگی شون میشه، درس توحید گرفت.

      بهترین کاری که الان شما و همه ما می تونیم انجام بدهیم، تعهد دادن و همسفر شدن در این سفر پر برکته. با اطمینان و ایمان میگن که خدا این سفر را برای توحیدی شدن ما مقرر کرده و تمام منزل هایی که باید بریم رو به قلب آرام و با ایمان خانم شایسته عزیزم که دست خدا شده ،برای تور لیدری این سفر الهام میکنه.

      با این سفر ما بسیاری از ترمز ها و باورهای محدود کننده مان را می شناسیم، شرک های مخفی را در وجودمان پیدا می کنیم که اصلا قبلاً متوجه شأن نبودیم و با انجام تمرینات و دریافت الهامات و عمل به آنها به چنان ایمان و توحیدی می رسیم، که با تمام سلولهای تنمان و تمام قلب و ذهنمان و با ناب‌ترین احساسات بگوییم:« خدایا تنها ترا می پرستیم و تنها از تو یاری می خواهیم».

      خدا رو سپاسگزارم که با این سفر ، شناختی از خودم و خدا پیدا کردم ، که یک هزارم آنرا قبل از این سفر نداشتم و هنوز چقدر راه لذت بخش دارم ، برای توحیدی شدن، و به قول خانم شایسته عزیزم« در پایان این سفر چه نسخه توحیدی تری از ما ساخته بشه.»

      پس با اطمینان و تعهد به این سفر ادامه بده ، که همین راه راست (صراط مستقیم) است.

      برایت بهترین‌ها را آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علیرضا برزگرزاده گفته:
        مدت عضویت: 2958 روز

        سلام منم براتون بهترینارو آرزو میکنم بله بنظرمنم باید فعلا تمام تمرکزمون رو بذاریم رو سفرنامه .واقعا دوصد گفته چون نیم کردار نیست.باید کم کم پیش بریم و توقع بیجا از خودمون نداشته باشیم و بذاریم آرام آرام تکاملمون طی بشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محمد عسکری گفته:
    مدت عضویت: 3039 روز

    سلام به استاد خوبم و دوستان گلم:

    خدا را صد هزار مرتبه سپاسگذارم که به من این فرصت رو داد که اتفاقات اعجاز انگیز این جلسه از سفر رو هم برای خودام بنویسم هم برای دوستای خوب ام حالا از اتفاقات بگم؛

    از گلم صبح دوستان یک طور دیگه با یه عشق دیگه با من رفتار میکنن وقتی که سلام میدام من توی بغل میگرن با من رو بوسی میکند . روابط ام هزار برابر بهتر شده اصلا اعلان با افرادی نشست برخواست میکنم که خیلی موفق و ادم های واقعا خوبی هستن،مثلا اش امروز تو یه جای بودام یه ادمی میشناختم که خیلی موفق بود ،البته یک دختر خانمی بود،قلبم به من گفت که برو باهاش صحبت بکن تو چیزی از اون کم نداری و تو لایق بهترین ها هستی،رفتم باهاش سلام علیکی کردام کلی با من گرم گرفت واقعا چقدر اسون بود و چقدر این اتفاقاتی که برای من میفته چه قدر توحیدی هست،یه اتفاق دیگه هم یکی منو میشناخت به من گفت بیا دفترام میخواهم یک داستانی از تو بنویسم و از موفقیت هات، همین طور اتفاقات دیگه یی هم هست مثلا من از یک موضوعی (پروجه یی یا…….)خبر ندارم چشم توی صحفات اجتماعی میخوره یا دوستی به من میگه،که این ها همه خداوند هست

    خدایا بینهایت پساسگذارم

    همه تون رو دوست دارم در پناه الله شاد ثروتمند سعادت مند و یکتا پرست باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2301 روز

    سلام استاد

    یه سوال داشتم، ممنون میشم اینجا یا در فایل های رایگانتون یه مختصر توضیحی بدید. و عزیزانی که این تجربه رو داشتن ممنون میشم شمام تجربتون رو بگید.

    من هنوز فرزندی ندارم، عزیزانی که عشق فرزند رو تجربه کردند. این عشق لذت بخش رو، اگر به گذشته بازگردید باز هم صاحب فرزند خواهید شد؟

    با در نظر گرفتن اینکه فرزند وابستگی میاره، طبق فرمایش استاد هم در این فایل، تلاش می کنیم ابراهیم گونه باشیم و وابسته یا نگران فرزندمون نباشیم، اما نمیدونم چقدر میشه به اون درجه رسید. حال با این حال، چون تا حدی این دل نگرانی هست، مثل زنجیری در پا، که تا حدی فکرمون مشغولش میشه و ذهنمون رو درگیر میکنه. آیا با این اوصاف باز هم به گذشته برگردید، انتخاب می کنید که صاحب فرزند شوید؟ کدام کفه ترازو سنگین تر است؟ لذت عشق اینقدر زیاد است که بخواهیم تجربه کنیم یا دل نگرانی یا وابستگی اذیت کننده تر است؟

    میدونم اگه مثل حضرت ابراهیم باشیم فرزند قطعا زنجیر نخواهد بود، اما در حال حاضر مثل ابراهیم نیستیم. با همین اندازه موحد و متوکل بودن پاسخ دهید لطفا. متشکرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2129 روز

    بنام خدای مهربان

    .

    من مجید ناصری امروز در تاریخ 99/5/25 قصد دارم نظر شخصیمو در مورد روز سوم سفرنامه صمیمی . در رابطه با تسلیم بودن ابراهیم بنویسم:

    .

    فهرست موضاعاتی که میخواهم در این کامنت ازشون صحبت کنم اینه:

    _

    1.توضیح در مورد آیه (بدون اذن خدا برگی از درخت نمیوفته)

    .

    2.نشانه تسلیم بودن چیست؟

    .

    3.چطور تسلیم خدا بشیم؟

    .

    4.جمله ای ک آقای عباسمنش گفت(اگر خود خدا هم ظاهر بشه)

    _

    🚩توضیح در مورد آیه(هیچ برگی بدون اذن خدا نمیوفته)

    .

    قرآن توی یکی از آیه هاش میگه هیچ برگ درختی بدون اذن الله نمیوفته ولی واقعن معنی عمقی این آیه چیه؟

    .

    🚫من شخصا همین الان بدون اینکه از خدا اجازه بگیرم رفتم و از درخت یک برگ کندم . حتی میتونم بدوم اینکه از خدا اجازه بگیرم یا حتی بدون اینکه خدا بهم اجازه بده میتونم تمام درخت ها رو بکنم چه برسه به یک برگ

    .

    🚫گنجکش ها و پرنده ها و حیوانات بدون اینکه از خدا اجازه بگیرن برگ های درختان رو میکنند

    .

    🚫باد و باران و هزاران عوامل بیرونی بدون اینکه از خدا اجاه بگیرن برگ درختان رو میکنند

    .

    ولی چرا این اتفاق میوفته؟

    به این دلیل که همه چیز خداس و منم جزوه همه چیزم یعنی من خدام .

    .

    ب این خاطر ک اراده ی من و اراده ی همه چیز اراده ی خداس وقتی من برگ درخت رو بکنم انگار خدا برگ درخت رو کنده چون من و خدا یکی هستیم.

    .

    ما نباید خودمون رو جدا از خدا ببینیم . بلکه باید خودمون رو خدا(روح) بدونیم

    🚩(نشانه تسلیم بودن چیست؟)

    .

    اقای عباسمنش میگویند نشانه تسلیم بودن احساس خوب است ‌‌ ولی من با این حرفشون کاملا مخالفم چرا؟

    .

    احساس خوب نشانه ی اینه ک ما در حال توجه ب چیز درست و ارسال فرکانس درست به جهان هستیم. خیلیا تسلیم نیستن ولی احساسشون خوبه.احساس خوب یعنی ایمان و باور داشتن.

    .

    تسلیم بودن در مقابل خدا معنای دیگری و نشان های دیگری رو داره.

    .

    نشانه تسلیم بودن اینه که خودت رو کاملا فراموش کنی و خودت رو در مقابل (خدا) تسلیم بدونی

    .

    ولی خدا چیه؟ همه چیز خداس . یعنی در مقابل همه چیز تسلیم باشی . هر اتفاقاتی ک به سمتت میاد رو از طرف خدا بدونی . هر الهامی ک بهت بشه ک باید انجامش بدی رو باید انجامش بدی . یعنی اگر تو صورتت مشت زدن ، بهت ظلم کردن سکوت اختیار کنی و اینارو از طرف خدا بدونی یا بقولی طرف همه چیز بدونی. یعنی اگر خدا گفت باید بری تو اتیش یا پسرتو بکشی باید فقط انجام بدی مقاومت نکنی. این‌ تسلیم بودن واقعیه.

    .

    باید خودت رو کامل فراموش کنی.

    .

    مهمترین باور برای تسلیم بودن در مقابل همه چیز یا تسلیم بودن در مقابل خدا چه باوریه؟

    .

    این باوری ک الان میخواهم معرفی کنم همون باوریه ک به ابراهیم این توانایی رو داد ک این سفر رو شروع کنه و دوام بیاره:

    .

    🚫باور: من روح هستم .

    .

    ما اکثرا خودمون رو جسم میدونیم ، خودمون رو ذهن میدونیم

    .

    ولی ادمی مثل ابراهیم یا سلیمان یا … : باورشون این بود که من روح هستم که وارد لباسی به نام جسم و ذهن شدم که خودم رو محقق کنم که از طریقش بتونم گوهر الهیم رو خلق کنم . خیلی سخته خودت رو جسم ندونی و خودت رو ذهن ندونی یعنی خودت رو به کلی فراموش کنی. و با خدا یا همان همه چیز یکی بشی .. ابراهیم ذهنش رو کاملا پاک کرد از طریق یک جمله تاکیدی بدون ذهن شد.(No Mind)

    .

    یعنی ابراهیم در اخر مسیر روح خالی بود .بدون ذهن شد

    .

    اونجا ک خدا یک جسد رو تخت پادشاهی سلیمان گزاشت این بود ک خدا به سلیمان گفت یادت باشه تو جسم نیستی تو روح هستی به سلیمان اینو یاداوری کرد.

    _

    جمله که اقای عباسمنش در این کلیپ گفت: (حتی اگر خود خدا ظاهر بشه)

    .

    اقای عباسمنش از این حرفتون تو این کلیپ مشخصه ک خدا رو جدا از خودتون میدونید شاید خدا رو توی اسمون ببینید و و خودتون رو روی زمین

    .

    ولی خدا جدا از شما نیست ک بخواهد خودش رو برات ظاهر کنه یا برای کسی ظاهر کنه . اگر کل زندگیت رو منتظر بشی ک خدا خودش رو برات ظاهر کنه هیچوقت خدا رو پیدا نمیکنی، میدانید چرا؟

    .

    چون خدا خودتی . خدا روح توئه ، تو در اصل روح هستی که وارد این بدن شدی ک خودت رو تجربه کنی . و خدا خودش رو از طریق تو معرفی میکنه . اگر تو(انسان) وجود نداشتی ، خدا چطور میخواست خودش رو معرفی کنه؟

    _

    شاید بعضیا فکر کنن سفری که ابراهیم شروع کرد سفر خیلی اسونیه ، اسم این سفر(خلق گوهر الهیه) ولی این بزرگترین چالشی ک بشر میتونه با اون روبرو بشه . شاید اصلاً موفق نشی ، اونم تو برهه زمانی بلند میتونی به این جایگاه برسی .

    .

    میدونید شاعر شاهنامه فردوسی کسیه ک این سفر(خلق گوهر الهی)رو شروع کرد و به مدت سی سال شایدم بیشتر در این سفر موند. میدونید نظر فردوسی در مورد این سفر چیه؟

    .

    .

    فردوسی در مورد این سفر توی فصل آغاز کتاب شعر (ستایش خرد) در مورد سفر خلق گوهر الهی میگه:

    .

    🛇کسی کو خرد را ندارد ز پیش

    دلش گردد از کردهٔ خویش ریش

    🛇هشیوار دیوانه خواند ورا

    همان خویش بیگانه داند ورا

    .

    معنی شعر: خرد یعنی آگاهی که در یافت شده و تبدیل به عمل شده رو خرد میگویند.

    و میگه اینجا هیچکس خرد نداره چون کار پر زحمت و سختیه ک بخواهی همیشه طبق اگاهی هایه سخت این سفر زندگی کنی این سفر دلتو ریش ریش میکنه سفر وحشتناک و طاقت فرسایه

    .

    تو بیت بعد میگه: فقط انسان هوشیار و آگاه و دیونه اون رو انتخاب میکنه.

    .

    یعنی این ادمی که این سفر رو انتخاب میکنه واقعن دیونن میدونه این سفر خیلی خیلی سخت و وحشتناک ولی بازم واردش میشه . برای مثال میدونه آتیشش میزنن ولی بازم وارد اتیش میشه‌‌ .این ادم دیونن ، و کاملا خودش رو فراموش کرده. .. علی میدونه که اگر بره تو تخت پیامبر کشته میشه شاید اسیر بشه و شکنجش بدن ولی بازم میره تو تخت چرا؟ چون به قول فردوسی دیونن و خودش رو فراموش کرده

    .

    بعدش تو مصرع اخر میگه . فقط خویش بیگانه داند ورا . خویش بیگانه کیه؟ همان خود واقعیمونه ، یا بقول خانم شایسته (اصلمونه) . خویش بیگانه روح ماست و روح ما خود خودِ خداوندِ …. ما در اصل روح هستیم که وارد لباسی بنام بدن و ذهن شدیم که خودمون رو تجربه کنیم و خودمون رو توی تجربیاتمون بشناسیم .. این لباس بدن و ذهن ب ما این فرصت رو میده ک ما خود واقعیمون رو تجربه کنیم

    .

    ما نامیرا هستیم از بین نرفتنی و جاودان هستیم . وقتی ما میمیریم بدن فیزکیمون رو همینجا ول میکنیم و میریم ب سمت ادامه سفرمون… چرا؟ چون ما بدن نیستیم . ولی باور 99.999 انسان ها اینه که من جسم هستم من ذهن هستم…

    .

    ولی باور درست اینه ک من روح هستم

    .

    ولی خیلی سخته بخوای سفر خلق گوهر الهی رو شروع کنی چرا من این حرفهارو میزنم چون من این سفر رو شروع کردم و خدا بهم این اگاهی ها رو داد و کارهای وحشتناکی انجام دادم ولی بخاطر اینکه عزت نفسمو یا همون فونداسیونم رو خوب نساخته بودم شکست خوردم و احساس گناه منو گرفت و مدارم سقوط کرد. و الان دارم از صفر شروع میکنم ب این خاطر از سفرنامه دارم شروع میکنم

    _

    .

    سفر خیلی سختیه و خیل وحشتناکه شاید ب هیچ وجه موفق نشید فقط تعداد قلیلی تو این سفر موفق میشن اونم تو برهه زمانی بلند مدت

    .

    برای ارضای کنجکاوی وارد و سمت این سفر نروید باید خودتو و همه چیزتو کامل فراموش کنی باید بر علیه خودت بشی .

    .

    یادتون باشه:

    .

    فقط هشیوار دیوانه خواند اورا

    داستان های پیامبران توی قران داستان سفر خلق گوهر الهیشون هستش قران ب روایت کلمات داره به ما میگه این اشخاص اینگونه گوهر الهیشون رو خلق کردند

    .

    دیدی پیامبرا چ سختی و چالش های نفس گیری داشتند؟

    .

    شاید الان ذهنتون توهم بزنتش بگه این سفر اسونه منم میتونم ولی وقتی تو شرایطش قرار بگیرید و تکامل مناسبش رو درست طی نکرده باشید چنان ترسی به سراسر وجودتون حمله ور میشود ک سرتا پاتون رو فلج به تمام معنا میکنه

    .

    و از همه مهمتر همیشه یادتون باشه ما هیچ تعهدی نسبت به خدا نداریم . یعنی ما مجبور نیستیم بخاطر خدا کاری بکنیم . خدا اصلن به ما نیاز نداره . خدا غنی و حمیده .. خدا فقط بهترین هارو برا ما میخواهد و بی قید و شرط فارغ از اینکه ما چه کسی هستیم و چ باورها و جایگاهی داریم خدا بی نهایت عاشقمونه چرا؟ چون خدا عشقه و عاشق خودشه .. چون ما خدا هستیم .. اگر خدا مارو دوست نداره ب این معنیه ک خودشو دوست نداره . چون ما و خدا یکی هستیم

    .

    اقای عباسمنش شما واقعن فوق العاده هستید و تکاملتون رو عالی طی کردید و خوب متمرکز هستید من واقعن تحسینتون میکنم و دوستون دارم . و برام خیلی ارزشمند هستید و بخاطر تمام تلاشتون سپاسگذاری میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    مری باب گفته:
    مدت عضویت: 1981 روز

    چاقو قربانی سر بریدن سررررررررر بریدن احتمالا بابای رمینا هم بهش الهام شده بود که سر دخترش با داس ببره اخه اینا چیه

    دنیا داره به سمت گیاه خواری پیش میره اونوقت شما حرف از سرررررررررر بریدن انساااااااان میزنییییییید واااای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: