«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند خوبیها خداوند بزرگ که ما را افرید و سپس هدایت کرد بی شک ابراهیم که در قران لقب خلیل الله را گرفته است شایسته این عنوان میباشد و سخترین کار ممکن و یکی از دشوارترین حالتهای امتهان الهی میباشد که سربلند از ان بیرون امد و توانست از بهترین انچه که داشت بگذرد به همین جهت به خدا رسید و این بدین معناست که باید رای رسیدن به خواسته هایمان و اهدافمان از بهترین انچه که داریم مایه بگذاریم و بخاطر اهدافمان بهایش را بپردازیم حالا هر په هدف بزرگتر باشد بهای ان باید بزرگتر باشد امیدوارم در این مسیر بتوانیم با الگو گرفتن از حضرت ابراهیم و برسی ابعاد شخصیتیش و همچنین نمونه های دیگری مثل حضرت زینب در واقعه کربلا و شیوه زندگی افرادی چون استاد عزیز اقای عباس منش بتوانیم در مسیر توحید و ایمان به خدا حرکت کنیم و به جایی برسیم که مثل حضرت ابراهیم بتوانیم از همه چیزمون در راه خدا بگزریم و اطمینان دارم که خداوند بیشتر از ما میخواهد که موفق باشیم من به شخصه از زندگی استاد بسیار درس گرفتم و همیشه در ذهنم زندگی این انسان بزرگ را مرور میکنم و خدا میداند که خیلی از زندگی و درسهایی که من ازش یاد گرفتم نتیجه دارم میگیرم و هر روز این اگاهیها و نتایج پر رنگتر میشوند و هر کسی با درک صحیح قوانین الهی و کار کردن روی خودش میتواند یک ابراهیم باشد باز هم از استاد عزیز که صادقانه تجارب زندگیش را با فایلهای بسیار زیبا در اختیار ما میگذارد تشکر میکنم و این عید بزرگ را به همه دوستان عزیزم در سایت عباس منش و تمام مردم جهان تبریک عرض میکنم و از خداوند بهترینها را در این روز عزیز برای شما ارزو میکنم روزتان شاد
سپاسگزارم دوست عزیز. استفاده کردیم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام
خوشحالیم که در مسیر ومدار موفقیت قرار گرفته اید
ارزوی موفقیت برایتان از خداوند منان داریم
آقای سبزوار شکر سلام عید بر شما هم مبارک به حقیقت امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) ، اسماعیل ها در صحرای کربلا در راه هدف والایشان قربانی کردند و واقعا چه مقام تسلیمی و چه خلیل الله هایی
سلام دوباره به دوستان خوبم .
ممنونم از ابراز لطف دوستان عزیز. واقعا خدا رو با تمام وجود شاکرم که دوستانی دارم که اینقدر از موفقیت های همدیگه خوشحال میشن .
تنها سختی ما برای رسیدن به خواسته هافقط عبور از ترس های ذهنمونه .ترسهایی که خیلی پوچ هستن ولی توی ذهن ما قدرت دارن . هر چند گذشتن از این ترسها سخته ولی من دیدم که اگر بگذریم خداوند پاداشهای بزرگی به ما میده وبدونیم وظیفه ما فقط خواستنه از خداست واینکه خیییییلی سفت و سخت روی رسیدن به خواسته مون بایستیم وبه بقیه ماجرا کار نداشته باشیم چون اون دیگه وظیفه خداونده وتوی ذهنمون نگیم اگرم نشد فلان کار رو میکنم و از روی ترس برای نشدن برنامه ریزی نکنیم . (من خیلی وقتا برای اینکه خیالمو را حت کنم این کار رو میکردم که به خیال خودم به خواسته م نچسبم ولی به این نتیجه رسیدم که با قدرت خدا خیال خودمو راحت کنم نه با نقشه برای نرسیدن )
دیروز غروب یه اتفاق خوب دیگه ای برام افتاد (البته من این ها روباید در بخش یک کتاب مرجع برای الگوی موفقیت بنویسم ولی چون به بحث اعتماد به خداونده اینجا نوشتم )
ما جشن دعوت بودیم و من قصد داشتم یه مانتو نو بخرم . ولی تو ذهنم همش میگفتم پولم رو نگه دارم که دوباره بی پول نشم و از این حرفا ……..ولی حرفای استاد توی فایل تئوری سطل آب یادم اومد که رزق و روزی از طرف خداوند همیشه هست وگفتم خدا بزرگه . یادم افتاد که یه مغازه سر مسیرم هست که مانتو های قشنگی داره .
رفتم اونجا و توی مسیرم با خودم تکرار میکرم من حتما یه مانتو خوب میخرم (من یه باو ر برای خودم ساختم که خداخیلی سریع وراحت خواسته های منو بهم میده وروز وشب روی این باور کار میکنم )واین باور رو باخودم تکرار میکردم .توی ذهنم گفتم اگرم نشد فلان مانتو رو میپوشم اونم خوبه و لی سریع به خودم اومدم و گفتن نه اصلا من حتما یه چیز خیلی قشنگ گیرم میاد .رفتم داخل مغازه ودیدم که تخفیف خیلی خوبی رو تمام مانتو ها بود!!!!!! ولی چیزی که من خوشم بیاد رو پیدا نکردم .یه کم ته دلم ناراحت شدم وخواستم برم مغازه های اطراف که یه خانومه از اتاق پرو اومد بیرون وبه مغازه داره گفت این مانتو سایز من نیست ودادش دست مغازه دار که من چون زیاد دقت نکرده بودم اون مدل رو ندیده بودم .منم چون رنگش قشنگ بود از دستش گرفتم و گفتم منم امتحانش کنم و وقتی پوشیدمش دیدم به به انگار خدا از قبل این مانتو رو توی اون مغازه گذاشته با یه تخفیف خیلی خوب !!! وگفته من برم بخرمش .یه خرید خیلی راحت و سریع وعالی .
خدایا هزاااار هزااااار بار شکرت به خاطر این همه رحمت و این قوانین ثابتی که توی جهان قرار دادی
سلام استاد عزیز و با ارزشم.
قبلنا وقتی از خدا و قدرتش و نقش تعیین کنندش در زندگیهامون میگفتین خیلی نمیفهمیدم چی میگین میدونین چرا؟ چون همش به فکر این بودم که شما چطوری پولدار شدین چطوری روابطتون خوب شده چطوری جذاب شدین. کار نداشتم خیلی به این که شما از خدا چی میگین اصلا خیلی حالیم نبود تو فرکانسش نبودم. اما حالا به لطف نگاه خودش به لطف کرم و بزرگیش بیشتر شناختمش با یه سری اتفاقاتی که اصلا فکرشو نمیکردم و نمیدونستم که اون حواسش بهم هست زمانی که من حتی حواسم بهش نبود اون میگفت این بنده من میخواد منو بشناسه ولی نمیدونه چطوری ازم خواسته پس من خودمو بهش نشون میدم. استاد عزیز من بواسطه حضور در بخش عقل کل که به اونم خیلی فکر نمیکردم ولی بعد از اینکه شما تصمیم گرفتینبخش عقل کل رو دوباره احیا کنین منم تصمیم گرفتم که سوالام رو اونجا مطرح کنم نمیدونم چی شد که تمام سوالام اونجا بر اساس خدا و نماز و اینا شد و توی یه سوال جوابی که پیش اومد یکی از دوستان جواب فوق العاده ای به من داد که چون من ایشون رو به عنوان یه شخص خداپرست و خداشناس باور کرده بودم پاسخشون روی من خیلی تاثیر گذاشت و من اونجا خدا رو جور دیگه ای فهمیدم. باورم نسبت به خدا تغییر کرد و بیشتر دنبال فهمیدن خدا رفتم به شدت علاقه مند شدم به گوش دادن حرف حساب خدا تو قرآن همین دوستمون همیشه میگه که تو قرآن رو بخون خدا خودش حالیت میکنه قضیه چیه. و این اتفاق داره در مورد من می افته. خدا رو صمیمانه سپاسگزارم که من رو قابل دونست که خودشو به من بیشتر نشون بده و تحول عظیمی تو زندگی من ایجاد کنه الان خیلی چیزا تو زندگیم تحت تاثیر خداونده مخصوصا روش پول درآوردنم الان باور دارم که هر چیزی که در آسمانها و زمین و مابین اون هست همه متعلق به خداست و من چیزی از خودم ندارم اینها به واسطه فضل خودش به من هدیه و امانت داده شده و من هم بی شک باید در راه خودش ازش استفاده کنم. الان مشتری که میاد در مغازم به این فکر نمیکنم چی کار کنم که بتونم ازش پول در بیارم به این فکر میکنم چه طوری میتونم کمکش کنم که این هدیه هایی که خدا به من داده از دستگاه های مغازم خود مغازم اطلاعاتم و همه و همه رو در خدمت کمک کردن به بندش استفاده کنم. میدونین چرا؟ قطعا شما میدونین چون این طوری میشه که خداوند من رو ثروتمند میکنه و درآمد من بعد از این طرز تفکر تغییر پیدا کرد الان به راحتی بیشتر از قبل پول در میارم تو این چند روز ان قدر سرم شلوغ شده که گوشیم داره پشت سر هم زنگ میخوره از طرف مشترهام و اصلا این زنگ خوردنا منو اذیت نمیکنه چون مطمئنم این زنگ خوردنا کار خودشه.خدا واقعا شکرت شکرت شکرت.
چقدر زیبا از حضرت ابراهیم صحبت کردید کاملا فهمیدم منظورتون از ایمان ابراهیم وار چیه چقدر زندگی کردن این جوری میتونه زیبا و عالی باشه. این همون جمله رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند هست.
الان دیگه مهمترین نکته در وجود شما استاد عزیزم برای من خداپرستی و خداشناسی شماست چون خوب میدون که میزان ایمان ما میزان موفقیت ماست. بهترینهای دنیا و آخرت نصیبتون باشه. دوستای عزیزم برای شما هم بهترینها رو آرزو دارم.
خیلی خوشحالم که با این دیدگاه میخوام برم دوباره بسته روانشناسی ثروت رو تمرین کنم این دفه دیگه با 5 دفعه قبل فرق میکنه….
آقای صمیمی دوست بزرگوار سلام ، به دلم افتاد این شعر را برایتان بنویسم
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
مرا هم نزد خدا یاد کنید، در خدا شاد و پیروز باشید
احسنت بر شما خانم شبخیز… واقعا شعرتون بر دلم نشست باعث افتخار هست برای من که استادم این طور از من یاد کنن و من رو مورد لطف خودشون قرار بدن امیدوارم که این بار بندگی جدید خداوند رو بتونم تا آخر عمر بر دوش بکشم. از لطف شما و دل نوشته شما در حق خودم بسیار سپاسگزارم. خداوند همراه همیشگیتان باشد.
آقای صمیمی بسته ثروت برایم نتیجه داد در بخش یک کتاب مرجع موفقیت گزارشش را نوشتم مطالعه بفرمایید دوست عزیز
بسیار از لطف شما سپاسگزارم
آقای صمیمی دوست خوبم در وجود نازنین شما شعله ای از ایمان برافروخته شده است که تا خود خدا ادامه خواهد داشت. مبارکتان باشد.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
بسیار از لطف و محبت شما سپاسگزارم آقای جوان نگاه شما به من باعث دلگرمی شدید در من میشه خداوند همراه همیشگیتان…
سلام بسیار عالی آقا ی صمیمی
وقتی نور خدا را در دل خود حس میکنیم چنان آرامشی داریم که حدی ندارد
فایل رایگان سخنان حضرت علی به امام حسن را هم بخوانید و گوش بدهیدعالی است عالی
بی گمان فلسفه قربانی کردن، سربریدن نیست، دل بریدن است. دل بریدن از هر چیزی که به آن تعلق داری. دل بریدن از هر چیزی که تو را از او می گیرد، می خواهد شادی باشد یا غم، وصال باشد یا فقدان، نور باشد یا سیاهی
سلام
دوست عزیز آقای محسن گرگندی
عالی بود و مفهوم واقعی مطلب را بسیار زیبا بیان کردید.
سپاسگزارم.
ممنونم دوست عزیز
خیلی زیبا بود دوست عزیز.
دقیقا
جالب و زیبا اشاره فرمودین حالا جدا از قضییه قربانی کردن اسماعیل حضرت ابراهیم حتی از خودش هم دل کند و قضییه به اتش انداختن خودش هم ازمونی بود که از ان سربلند و موفق بیرون امده بود اعباس منش موافقم توحیدی ترین فرد که خدا خلق کرد ابراهیم (ع) بود
سپاسگزارم دوست عزیز
به نام خدایی که مرا با عزت و به سادگی به اهدافم میرساند.
این فایل رو به صورت اتفاقی در حالی مشاهده کردم که ۹ روز مانده به عید قربان، و این در حالی هست که از چند روز پیش گفتم خدایا من عیدی میخوام، میخوام که توی عید قربان بهم عیدی بدی، چندساله که هر عیدی میشه من این درخواست رو از خدا دارم و تا حالا نشده که بهم عیدی نده، یا مبلغی پول بهم رسیده، یا اتفاق خیلی خوبی افتاده، یا شرایطی فراهم شده که وسیله ای که مدت ها بوده میخواستم مثل گوشی خاصی، تبلت، ماشین برام فراهم بشه، دیروز در حالیکه داشتم میگفتم خدایا من سعی میکنم حالم رو خوب نگه دارم، فرکانس خوبی بفرستم و خودم رو در مدار خوبی نگه دارم تا بتونم عیدیم رو دریافت کنم، چون میدونم تو عیدیم رو فرستادی من فقط باید خودم رو در شرایط دریافتش قرار بدم. یهو روی گوشیم یه مسیج تبلیغاتی اومد که این یه تکه از متنش بود: از عید قربان تا عید غدیر همراهتونیم. 💚
نمیدونم هرسال همینطور هست یا نه، اما امسال عید غدیر ۸ روز بعد از عید قربانه.
اینطوری شد که ذوقم بیشتر شد.
جدا از پیغام فیلم استاد، من یک چیز دیگه هم یاد گرفتم.
من عاشق طبیعت هستم اما هر موقع میام تصور کنم که روی چمن فلان پارکی که توی یک کشور هست و من یکی از اهدافم هست که به اونجا سفر کنم، هر موقع تصور میکنم که روی چمن اون پارک دراز کشیدم مغزم میگه حشره ها چی؟ اونجا پر از حشره هست، میره روی پوستت، میره داخل لباست و کلا از اون حس رویایی میام بیرون یا اصلا نمیذاره وارد اون حس بشم.
وقتی میدیدم راحت ایستادید و اون مورچه های بزرگ بالدار روی لباستون میشینن و میدیدم هیچ کاری نمیکنید خیلی برام جالب بود و دیدم که خود مورچه بعد از چند ثانیه بلند شد و رفت، انگار که گفت نه ما اینجا کاری نداریم، درخت یا گیاه نیست و رفت. یعنی خودش هم تمایل به موندن نداشت، نخواست که بره داخل لباس یا اذیت کنه و دیدم که اگه من آروم باشم خودش میره اون هم علاقه ای نداره که روی لباس من بشینه و صرفا اشتباهی اومده نشسته، میدیدم که خانم شایسته هم اونجا ایستاده داره فیلم میگیره و اصلا تکونی نمیخوره. و انگار یهو ترسم ریخت. اون تصویر توی ذهنم ثبت شد که مورچه نشست و بعد از چند ثانیه بلند شد و رفت.
*
من عاشق یک شغلی هستم و تمام کارهای لازم مدارک دوره ها و هرآنچه که از دست من میومده در مورد این شغل انجام دادم، میخوام توی این عید این شغل رو قربانی کنم، میخوام بگم که خدایا تو از بی نهایت راه میتونی من رو به عزت، ثروت و موفقیت برسونی، پس من که تا الان فکر میکردم فقط این شغل باید باشه و درسته خیلی براش هزینه کردم، ۵ سال زحمت کشیدم ولی نشده دیگه فعلا. من تسلیمم. من رهاش میکنم تو از هر راهی که خودت میخوای من رو به عزت، ثروت و موفقیت برسون. من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم.
*
چرا حضرت ابراهیم الگو هست؟ چرا خلیل الله هست؟ چرا خداوند به تمام پیامبرها گفته که پیرو راه ابراهیم باشید؟
حضرت ابراهیم وقتی حضرت اسماعیل به دنیا میاد، بعد از اینکه از طرف خدا ماموریتی دریافت میکنه بچش و همسرش رو وسط بیابون رها میکنه و میره. آیا من حاضرم امروز خانوادم رو توی خونه رها کنم و یه مسافرت کاری برم؟ یا حس میکنم اونها تنها میموند؟ گناه دارن؟ اونها نمیتونن از پس یک سری کارها بر بیان؟
من فکر میکنم که بهترین نتیجه از داستان پیامبرها و انسان های بزرگ رو زمانی میتونیم بگیریم، که ربطش بدیم به زندگی امروز خودمون. یعنی اینکه خداوند شاید هرگز از من نخواد عضوی از خانوادم رو قربانی کنم ولی از من میخواد وقتی به شغل موردعلاقم نمیرسم، به زمین و زمان زدم، نشده، رهاش کنم، قربانیش کنم، آقا من تسلیمم. خدایا از هر راهی که خودت میدونی اصلا هرچی که تو بگی. چرا من فکر میکردم که اگه به این شغل نرسم دنیا دیگه برام معنایی نداره؟ بارها و بارها به مادرم گفتم اگه من نرسم به این شغل دیگه زندگی چه فایده ای داره؟ تلاش چه معنایی داره؟ دنبال آرزوها رفتن چه فایده ای داره؟ من تلاش کردم پس چرا نشد؟ من که همه جا گفتم پارتی من خداست همه مسخرم کردن، ولی باز گفتم پارتی من خداست. حتی گاهی شوخی میکردم با خدا، میگفتم خدایا اگه منو به این شغل نرسونی واسه خودت بد میشه ، چون من به همه گفتم خدا پارتی منه :))
خدایا من این شغل رو به بزرگی خودت قسم در همین لحظه رها میکنم و دست های تو رو برای رسوندن من به عزت به ثروت به شادی و خوشبختی باز میذارم. من تسلیم هستم.
خداوند نگهبان من و خانواده من است.
من پشتم به خدا گرمه.
خداوند از من حمایت میکنه.
خداوند بینهایت دست داره که به من کمک کنه.
از کجا بفهمم که تسلیمم؟ از احساس خوبی که دارم، از احساس آرامشی که دارم. هر موقع دیدم حسم بد شد یادم میارم که شیدا تو تسلیم نیستی ها، داری ایمانت رو از دست میدی، پس میام و این کامنتم رو میخونم و به خودم یادآوری میکنم که نشانه ایمان، نشانه تسلیم بودن، حس آرامش هست.
من حرکت میکنم خدا به من برکت میده.
من تسلیم امر پروردگار هستم.
حتما این راه برام بهتر بوده.
(به نام خدای رحمت گستر بر عام و خاص
سومین روز سفر۹۹/۱۱/۷
واقعا تسلیم بودن حضرت ابراهیم قابل تحسینه
من الان حتی اینقدر ایمان ندارم که بخوام خلاف باورهایی که یه عمر بهم گفته شده عمل کنم
حتی اینقدر ایمان ندارم که مثل حضرت ابراهیم بت شکنی کنم و پا توی مسیر جدیدی بزارم
میدونم که اگه جدی این مسیرو ادامه بدم حتما نتیجه میگیرم ولی شیطان قسم خورده انسان و گمراه کنه بیکار نمیشینه
خدایا اگه این راه درسته اگه حرفای استاد درسته پس چرا عمل نمیکنم چرا واقعا باورش نمیکنم
اگه این راه اشتباه اگه حرفای استاد اشتباه چرا این سایتو نمیتونم رها کنم …….
سوره فاتحه آیات(۶و۷)
خدایا ما را به(شاه) راه مستقیم راهبر باش
(شاه)راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه مغضوب شدگان و نه گمراهان
در پناه الله یکتا….)
خدای من
خدای مهربان من
خدای هدایتگر من
چه زیبا هدایت میکنی
چه زیبا جواب سوالاتو میدی
خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
چند ساعت بعد از نوشتن کامنت برای روز سوم سفرنامه که بازم با تأخیر شروع کرده بودم
که البته توی سایت قرارش ندادم میخواستم بعدتر قرارش بدم
خدای خوبم به سمت این آگاهی هدایتم کرد
که منطق ذهنمو به لرزه در آورد
چقدر ذهنم آروم تر شد و انگار واقعا چیزیو که باید باور میکرد باور کرد (این مثال واسش منطقی بود)
خدایا شکرت چقدر نیاز داشتم به همچین جوابی
با دیدن پنل خورشیدی و خورشید و شباهت این پنل های خورشیدی به گل آفتاب گردون
همچین جوابیو از پروردگارم هدیه گرفتم😍سپاسگزارم🌷🌹💗
💗👇👇👇👇👇💗
خورشید منبع نور
خاصیت خورشید چیه؟
وجود خورشید باعث گرما روشنی ادامه حیات و زندگی میشه
وجود همه چی به خورشید بستگی داره
اگه خورشید نباشه تاریکی و سرما حکم فرما میشه و دنیا نابود میشه زندگی از بین میره
خب پس زمانی که سدی بین تو و خورشید باشه تو خورشیدو نمیبینی سایه میشه سرد میشه
خورشید منبع گرماست منبع انرژیه منبع نوره خورشید هیچ وقت سرمارو گسترش نمیده
پس نتیجه میگیریم زمانی که در مسیر خورشید باشی رو به خورشید باشی انرژی میگیری گرم میشی زندگی ادامه پیدا میکنه
پس نتیجه میگیریم در معرض خورشید بودن باعث گرم شدن میشه
خورشید منبع نوره پس نورو گسترش میده
هیچ منبعی هیچ سیاره ایی هیچ جسمی نیست که تاریکی رو گسترش بده یعنی مثل خورشید که نورو گسترش بده اون تاریکی رو بتابونه یا گسترش بده
پس نتیجه میگیریم هیچ منبعی برای تاریکی وجود نداره پس فقط منبعی برای نور وجود داره
اینو که دیگه قبول داری و واقعانم همینه
خب توی عالم هستی یک خالق وجود داره یه انرژیه خلق کننده(یا یه خورشید)
یعنی یه نیرو یه انرژی توی جهان هستی وجود داره
یه منبع نور مثل خورشید یه منبع خیر فقط یه منبع یه انرژی وجود داره و اونم خیره
وجود دو منبع(هم خیر(روشنایی)،هم شر(تاریکی)) یعنی وجود دو خدا یعنی شرک
خداوند انرژیه خیره انرژی که گسترش دهنده ی جهانه انرژیه که قرار گرفتن در مسیر خدا باعث نشاط شادی سلامتی ثروت و جنبه های مثبت دیگه میشه
این انرژیی منبع خیره مثل خورشید گرما ازش نشات میگیره نه سرما هیچ وقت سرما رو گسترش نمیده
منبع خیره نه شر هیچ وقت شرو گسترش نمیده هیچ وقت بهت شر نمی رسونه…….
این انرژیه خیر همیشه در جریانه همه جا هست پس زمانی که در مسیر خدا یا این انرژیه خیر حرکت کنی قانونش همینه که احساس شادی نشاط ایمان امیدواری امنیت سلامتی و…….کنی
پس چه زمانی متوجه میشی که در مسیر خدا نیستی؟
زمانی که احساس منفی داشته باشی مثل ترس ناامنی عصبانیت ناراحتی و …… هر احساس منفی دیگه
پس این انرژیه خیرکه همه جا جریان داره(مثل خورشید که همیشه در حال تابشه نورِ،اصلا کار خورشید همینه)زمانی اون انرژی بهت نمیرسه که یه سد بین تو و اون وجود داشته باشه سدی که ذهنت خلقش کرده
مطمعنا هیچ جسمی یا شیئی مانع رسیدن این انرژی به تو نمیشه(پس نتیجه میگیریم مانعی بیرون تو وجود نداره چون هیچ چیزی این توانایی رو نداره جلوی انرژیه خدارو بگیره)
چون ارتباط با خداوند درونیه،انسان و خدا مثل خورشید و زمین از هم جدا نیستن
تو خودتی که به این انرژی پشت کردی اون انرژی همیشه جریان داره و تو جزئی از اون انرژی هستی موانع درونیو بردار تا حضور خدا رو احساس کنی
اگه احساست خوب بود بدون در مسیر خدایی اگرم نه….تو افکارت یه تجدید نظر کن کانون توجهتو تغییر بده
خب حالا میدونی دیگه مسیر درستو چجوری تشخیص بدی
ببین کدوم مسیر تورو در مسیر خورشید قرار میده کدوم مسیر احساس خوب احساس نشاط شادی ایمان امید انگیزه بهت میده
میتونی تشخیص بدی کدوم مسیر هدایت میکنه به سمت خدا
کدوم مسیر تورو به خدا میرسونه البته خدا هیچ وقت ازت جدا نبوده و نخواهد بود
یه سوال دیگه یعنی زمانی که به خدا نزدیک تر بشیم بیشتر میسوزیم مثل زمانی که به خورشید نزدیک میشیم؟
نه قطعا همچین چیزی امکان نداره اینجوری که باز میشه همون شَر که منبعش افکار خودته نه خدا
مثال خورشید برای درک بهتر بود(خداوند قابل توصیف نیست)
خداوند یه شیئ مادی نیست خداوند انسان نیست…..
خداوند مثل خورشید نیست که هر چه بهش نزدیک تر بشی بیشتر بسوزی
خداوند منبع خیره پس هرچه به خدا نزدیک تر بشی احساس بهتری داری زندگیه بهتری داری
اصلا اگه زندگیه خوبی نداری یعنی از خدا دوری
کار پنل های خورشیدی چیه جذب انرژیه خورشید
چه زمانی انرژیه خورشیدو جذب میکنن زمانی که رو به خورشید و در معرض نور خورشید باشن
خب انسان هم میشه گفت مثل پنل های خورشیدیه که هر لحظه داره انرژیه خداوند و دریافت میکنه
ارتباط خورشید با زمین هیچ وقت قطع نمیشه خورشید همیشه در حال تابشه این زمینه که با چرخش به دور خودش باعث میشه قسمتی ازش پشت به خورشید قرار بگیره(البته این قانون طبیعته)
ولی ارتباط خدا با انسان عمیق تره
انسان از جنس خداست
انسان امتداد انرژیه خداوند
انسان از خدا جدا نیست
تنها مانع افکار انسانه مثل زمین که میچرخه و پشت به خورشید قرار میگیره (افکار منفیو میتونیم چرخش زمین در نظر بگیریم)
بجای توجه به نکات مثبت یا قرار گرفتن در معرض نور خورشید انسان بیشتر توجه میکنه به نکات منفی و همین میشه که انرژیه خداوند و کمتر دریافت میکنه
تابش این انرژی هیچ وقت کم یا قطع نمیشه خود انسان مانع دریافتش میشه
انرژیه خداوند برای همه به یک اندازه قابل دسترسه
حواسمون باشه بین خودمون و خدای خودمون سد نشیم
💗خدایا شکرت💗
اعتماد به رب
بنام خدای غفور رحیم
با سلام خدمت استاد عزیزم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها بزرگ
استاد شما همین اول فایل میگین که :
چند درصد از ما حاضریم که ی بچه ی شیرخواره رو با ی زن تنها توی بیابون رها کنیم و بریم ؟
الان که دارم به این جمله فکر میکنم واقعا تصور کردنش هم برام سخته تصور کردن ی همچین موقعیتی
اصلا جدای از ایمان حضرت ابراهیم من دارم با این جمله به هاجر همسر ایشون فکر میکنم که این چه ایمانی داشته که قبول کرده همچین چیزی رو .خیلی حرفه ی زن تنها توی جزیره عربستان با اون تندخویی و درنده خویی که داشتن با اون جاهلیتی که داشتن که حتی حاضر میشدن دختر خودشون که بچشونه رو زنده بگور کنن دیگه نسیت به زن ی نفر دیگه جه واکنشی میتونستن نشون بدن
اگر ی نگاهی به جامعه ی امروزی بندازیم که خیلی از خانم ها با چه شرایطی اولا بچه دار میشن که استراحت مطلق دارن و دست به سیاه و سفید نمیزنن و بعد از زایمان کلی بهشون میرسن که مبادا افسرده نشن و خیلی هاشون میرن خونه مامانشون که کمک حالشون باشه اونم با اینهمه امکانات و تکنولوژی که هست توی گرما و سرما
اونوقت ی زنی مثل هاجر توی ی همچین شرایطی میمونه تا ابراهیم رسالتش رو انجام بده
اگرچه استاد توی این فایل دارن راجع به شخصیت والای ابراهیم صحبت میکنن اما من فکر میکنم هاجر هم دست کمی از ایشون نداشته و ایمان ایشون و همراهی ایشون و صبر ایشون و استقامت ایشون تحسین برانگیزه
فقط کافیه تصورش رو بکنیم اگر هاجر قبول نمیکرد همچین شرایطی رو
این روزا خیلی از خانم ها به خاطر شرایط کاری هسرشون باید با بچه ها تنها خونه بمونن اونم خونه نه بیابون با همه ی امکاناتش اونم مثلا ی هفته یا دو هفته چقدر بابات همین غر میزنن که من دست تنهام و از این حرفا
اصلا چرا دور برم خود من من هنوز جرات این رو پیدا نکردم که شب تنها بخوابم تو خونه ی خودم با وجود در و قفل و امکانات و آیفون تصویری و ….
اما این زن چه جسارت و ایمان و توکلی داشته که 20 سال تنها مونده !!!!!!!!!!!!!!!!!!
واقعا باید تفکر کرد
سپاسگزارم استاد عزیز
احسنت و درود خانم سلطانی عزیز
چقدر باحال و از زاویه جالبی به موضوع پر و بال دادید و نگاه کردید و چقدر زیبا گفتید
هر دوی اونها ایمان و صبرشونو نشون دادن و بقول شما حضرت هاجر هم کم کاری نکرده.
و چقدر خوب و متفکرانه اشاره کردید
خوب و برقرار باشید
سلام بر دوست خوبم آقا مهدی .بله وقتی خوب دقت کنیم حتما حضرت ابراهیم خیالش از بابت هاجر خانم راحت بوده که تونسته ی همچنین اقدامی رو بکنه و مطمانا اگر ایشون آرام و صبور نبودن تصمیم گیری برای ابراهیم مشکل میشد دقیقا مثل آقایونی که محل کارشوون دوره و از بابت خانمشون خیالشون راحته که میتونن اوضاع رو مدیریت کنن و بنابراین با خیال راحت میرن سر کار .سپاس از شما دوست خوبم
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیز و بانو شایسته نازنین و همه مسافران خوش سعادت این راه
یه جمله اى توى دوره راهنماى عملى دستیابى به آرزوها هست که من هر وقت بهش فکر مى کنم حس عجیبى در من ایجاد میشه،
اینکه همه ما به یه اندازه به خداوند نزدیکیم، تفاوت ابراهیم ، موسى ، سلیمان ، عیسى یا محمد با بقیه مردم تنها و تنها در میزان اعتمادشون به ربّ و حرکتى که در جهت الهامتشون و استوارى که در این راه به خرج مى دنه.
همه ى ما ٢۴ ساعت در روز زمان داریم
همه ى ما به یک اندازه به ثروت ها و نعمت هاى جهان دسترسى داریم
همه ى ما به یک اندازه استعداد ناشناخته درونى داربم
اما چه عاملى باعث میشه که نتایج افراد انقدر باهم متفاوت باشه؟!
تنها عامل توحید و در نتیجه توحید ایمان با تمام وجود نه ٩٩٪ و در نتیجه حرکته.
پهناورترین اقیانوس ها هم اگه حرکت نکنند مى گندند، اصلا اگه حرکت نمى کردن هیچوقت اقیانوس نمیشدن.
خدایا چقدر واقعا درک ما از قدرت تو محدوده
چقدر با باورهاى اشتباهمون دست تو رو بستیم
چقدر ما فراموش کاریم
بارها و بارها نشونه ها و معجزات رو درجاهایى به تو ایمان داشتیم و رها شدیم دیدیم اما بازهم دچار یأس میشیم بازم کم میاریم
این به خاطر اینکه ما اونجورى که شایسته تو هست تورو نشناختیم و به اندازه اى نتیجه گرفتیم که تورو باور کردیم.
به وفور دیدیم داستان هاى شبیه کربلا رو در زندگیمون
خیلى ها فکر مى کنند که در مسیر هستند اما به محض اینکه خطرى تهدیدشون مى کنه جا مى زنند و در بهترین حالت برمى گردن و حالت بد اینکه مخالف میشن و سعى مى کنن بجنگن با این مسیر
اما کسایى که مى مونن و ادامه میدن چون ایمان دارن سعادتمند میشن.
بهشت را به بها مى دهند
بهاى بهشت ایمانه
ایمان به خودت
ایمان به جهان هستى
ایمان به قدرتى که تو و این جهان هستى رو رهبرى مى کنه
ایمان به نیرویى که پازل زندگیت رو به دست خودت داده و به طرز محیرالعقولى بقیش رو برات کامل مى کنه
استاد گفت نشونه ایمان احساس خوبه
چقدر این جمله آدم رو مى لرزونه
یه نگاه به خودم کردم
به درونم
یه تراز برداشتم و سنجیدم خودمو
دیدم چقدر در روز احساسم خوبه ؟
انصافا میگم به لطف خداى مهربان که داستان آشنایى من با این مسیر رو در خالص ترین حالت خودم میدونم ،حالم خیلى بهتره نسبت به اون موقع
حال خوب نتیجه قطعى ایمانه
همونطور که ثروت نتیجه ى قطعى تعییر باورهاى مالیه نه صرفا کار زیاد
از خدا مى خوام به هممون کمک کنه
مى خوام به این استادان عزیز قدرت بده
به ما ایمان بده تا زندگى در دنیا و آخرت برامون بهشت باشه
به نام خداوند اجابت کننده.
از زمانی که با شخصیت ابراهیم خلیل الله در قران آشنا شدم و ازمایشی(قربانی کردن فرزندش) که باعث شد به این درجه از نعمات الهی دست پیدا کنه-به جرئت میتونم بگم وابستگیم تو هر زمینه ای به خصوص وابستگی به نز دیک ترین افراد خانواده ام به صفر بینهایت نزدیک شده و به نشانه ها که از طرف کائنات وفرشته هآبه سمتم شلیک والهام میشود توجه ویژه ای میکنم و ایمان دارم هر چیزی در زندگیَم خیری بزرگ از طرف خداوند اجابت کننده هستش وبه نفع من پایان خواهد پذیرفت.
ابراهیم خلیل الله بینهایت به قوانین کیهانی نزدیک بوده واگر به درک عمیقی از کارهایِ حضرت ابراهیم پی ببریم خواهیم دید توانائی ابراهیم در باور کردن -ایمان ویقین چگونه بوده است.
سپاسگزارم از استاد و همه دوستانی که به گسترش جهان هستی کمک میکنند ودر این راه(تجربه زیبائی هآ) هدایت شده اند.
سلام به آقای دستورانی عزیز
من چندین ساله (حتی قبل از آشنایی با استاد عباس منش) به حضرت ابراهیم و سبک زندگی شون علاقه مند شده بودم. یکی از ویژگی های بارز ایشون این بود که می خواستن با “عمل” همه چیز رو متوجه بشن و بقیه رو هم متوجه کنن. و این روش عملی بهترین و موثرترین روش آموزش و پرورش اطرافیانه.
از داستان پرستش ماه و خورشید بگیریم تا بحث زنده شدن پرندگان و ایجاد اطمینان قلبی برای ایشون…
ایشون واقعا مصداق این نکته هستن که شما خودت پای در راه بذار ، اگه طالبش باشی بقیه مسیر رو خود پروردگار بهت نشون میده.
زندگیتون ابراهیمی و بر وفق مراد…
با عرض سلام وسلامت باشی خدمت دوستِ خوبم جنابِ علوی ممنونم بابت این جملات زیبا وکوتاه که مطرح کردین.
قطعا همینطور هستش-به هر انسانی در فرکانس های بالا درجات ونعمت هایی داده میشود.همچون ابراهیم وسلیمان.
دوست خوبم آقای دستورانی سلام و سپاس
خلوت دل نیست جای صحبت اغیار / دیو چو بیرون رود فرشته درآید
ایمان ابراهیمی بر شما دوست عزیز مبارک باشد.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سپاسگزارمممممم.
آقای دستوراتی دوست عزیز سلام
دو عالم را برون کردند از دل پاک
برون کردند تا جای تو باشد
قلبی که از وابستگی رها شد جایگاه خداوند می شود تبریک میگویم
سپاسگزارمممممممم.
«إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوّاهٌ مُنِیبٌ؛4
به راستی ابراهیم(ع) بردبار، نرم دل و بازگشت کننده به سوی خدا بود.»
سلام
آفرین به این درجات رسیده اید
نور ایمان همیشه در شما پایدار باد
ر مناظره با پدر و قوم، بیانات متعدّدی حاکی از خدامحوری اوست، مانند:
«قالَ بَلْ رَبُّکمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذی فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلی ذلِکمْ مِنَ الشَّاهِدین؛ 5
گفت: «(کاملاً حقّ آورده ام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را ایجاد کرده؛ و من بر این امر، از گواهانم. »
سلام به استاد عزیزم عباس منش.
نمی دونید این فایل رو امروز در چه موقعیتی گوش دادم. موقعیتی که دقیقا بهش احتیاج داشتم. از عید قربان گفتید. از تسلیم و رضا گفتید. ار ابراهیم حنیف گفتید. حتما زمان بندی و برنامه ریزی خداوند دخیل بوده. یادمه در یکی از برنامه هاتون اگه اشتباه نکنم قانون آفرینش بود که گفتید فکر نکنید چیزی اتفاقیه. فکر نکنید اگه در صف نانوایی چیزی می بینید یا می شنوید اتفاقیه. در اون جلسه داشتید از فرکانسها و مدارها صحبت می کردید. راستش رو بخواهید اینجا ان قدر صمیمی است که آدم راحته. راحته راحت. الان نزدیک ۱۰ ماه است که به دلیلی نتونستم فرزند عزیزم رو ببینم. اما وقتی در این فایل از ابراهیم حنیف گفتید که بدون شرط تسلیم امر خدا بود با خودم گفتم علی مگه تا الان اتفاقی در زندگیت افتاده که خداوند درش نبوده؟ مگه بدون اذن اون چیزی ممکنه؟ پس صبر کن. مثل ابراهیم خودتو به امر خداوند بسپار. با اینکه پیاده فقط نیم ساعت و با ماشین فقط ده دقیقه تا دیدار فرزند عزیزت فاصله داری اما امکان دیدارش رو ازت گرفتند بدون که خداوند مهربان و علیم همه چیز رو می دونه. می بینه. رصد می کنه. قلبت رو حس می کنه. همه چیز رو تحت کنترل خودش داره. اون از عشق تو به دختر عزیزت مطلعه. اون می دونه چقدر دوستش داری. پس اگه اون اتفاقی که می خواهی بیفته نمی یفته صبر کن. مثل این سه سال که بعد از آشنایی با استاد عباس منش در هر موردی صبر کردی نتیجش درخشان بود و خارج از تصور. اون هم در سال ۹۸ و ۹۹ که به اعتقاد تقریبا ۹۹ در صد مردم بدترین سالهای زندگیشون بوده. اما خدای تو و خودت خوب می دونی که این سالها با وجود همه تلخکامیهای ظاهری، تو رو به رشد و فهمی رسونده که بدون عبور از اون مراحل ممکن نبوده. استاد همیشه می گن ایمانی که عمل نیاره حرف مفته. چقدر این جمله رو دوست دارم.
پس علی!
نزدیک سه ساله که با آموزه های استاد آشنا شدی. هم در زمینه عزت نفس، هم در زمینه تولید ثروت و هم در زمینه روابط اجتماعی و کاری چیزهایی رو تجربه کردی که در این چهل سال تجربه نکرده بودی. پس این دوری و فراق و رو تحمل کن چون داره توره می سازه. داره نسخه بهتری از تو رو برای اون سفر ابدی و ازلی و سرمدی آماده می کنه.خودش وعده داده: الله یدافع عن الذین آمنو. ازت دفاع می کنه. همانطور که آتش برای ابراهیم بردا و سلاما شد. همانگونه که موسی را در کمتر از یک روز از مرگ حتمی نجات داد و بعد از سپرده شدن به دریا توسط مادرش به آغوش پر مهر مادر برگردوند و با آرامش از سینه پر مهر مادر شیر نوشانید. اصلا همین یک روز پر از اضطراب که خود خدا می فرماید اگر قلب مادر موسی را از ایمان مطمئن نکرده بودیم نزدیک بود رازش را بر ملا کند تا اینکه خداوند به قول خودشون شیر همه دایگان رابر موسی حرام کرد و موسی از زنی شیر ننوشید تا خواهر موسای نوزاد واسطه شود و طفل به سینه پر مهر مادر بازگردد درس بزرگ ایمان و معرفت است. همانگونه که موسی را در قصر فرعون بزرگ کرد تا مایه رنج و اندوه فرعون شود. همانگونه که یوسف نوجوان بی گناه را از درون چاه به عزیزی مصر رسوند. به ثروت و پادشاهی. همانگونه که محمد یتیم رو فقط با معجزه کلام محبوب قلبها کرد. محبوب عمار و یاسر و بلال و مصعب ابن امیر و خدیجه زیبا و ثروتمند. پس همین الان داره تو رو می بینه. آرام باش و اجازه بده خدا کارش رو انجام بده. فراموشت نکرده. خودش گفته هر کس از یاد من روگردان شود من هم اورا فراموش می کنم. و خودش گفته بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا. تو که روزی چند بار صداش می کنی. در محل کارت و در خانه و در اتومبیلت. اون حواسش هست که حواست بهش هست. اون مهربون تر از همه پدرها و مادر ها است. اون ارباب توست. حواسش به بنده اش است و بنده نوازه. تمام تاریخ گواه بنده نوازیش است.
استاد عباس منش عزیزم ان قدر فایلهاتون رو گوش دادم جملاتتون ناخودآگاهم شده و وقتی می نویسم یا حرف می زنم کلمات شمارو تکرار می کنم. بدونید که با وجود اینکه تقریبا هم سن هستیم مثل استادم دوستتون دارم و براتون دعا می کنم. امید وارم روزی یکی از فیلمهام در شهر شما نمایش داده بشه و با هم در تاریکی سینما ببینیم چگونه آموزه های توحیدی به دست موحدانی که باید برسه می رسه. به امید آن روز.
مراقب خودتون باشید چون در سراسر جهان شاگردان و دوستان زیادی دارید.
خدای ابراهیم، خدای سلیمان، خدای موسی، خدای عیسی، خدای زکریا و نوح و یونس و یوسف و محمد امین من رو بدجوری گرفتار خودت کردی. دوستت دارم.