«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 41 (به ترتیب امتیاز)

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 942 روز

    سلام به استاد عزیزم مریم جان شایسته و دوستان همسفر ام

    خدایا شکرت سومین روز روز شمار تحول زندگی من

    همه ما تجربه این را داریم وختی با تمام وجود به خداوند توکل میکنیم و خداوند را صاحب جهان میبینیم و بر او تکیه میکنیم تمام اتفاقات شرایط به وفق مراد ما پیش میره اما ما انسان خییلی زود فراموش میکنیم روز های خوب زندگی مان را روز های که خداوند را صدا زدیم و خداوند با عشق جواب ما را داد و کمک مان کرد ما انسان خییلی فراموش میکنیم. و من همیشه این را به خودم یاد آوری میکنم تسلیم باشم زیاد بالا و پایین نکنم تسلیم باشم و رها باشم و قدرت را به خداوندم بدم و از خداوندم می خواهم که مرا کمک و یاری کند که بالای ترس هایم غلبه کنم و وارد ترس هایم شوم

    و خداوند هزاران دست دارد اگر کسی جواب رد داده کارت را نمیکنه فقط اون شخص نیست خداوند بی نهایت دست داره و از طریق کمکت می‌کنه به فکرت به عقل ت نمیگنحه. چند وخت پیش قرار بود مدارکی را بیگیرم و در اول سال هم نوشته بودم که خدایا خودت مرا کمک کن تا این سند را خییلی زود بیگیرم و چند وخت گذشت که آن مدرک را گرفته بودم اصلا یادم رفته بود که خواسته من بوده و وختی کتابچه خودم را دیدم خییلی تعجب کردم چون یک نفر که حتی به عقل ام نمیرسد برایم آن مدرک را گرفته بود و خوب یادم است تا وختی آن مدرک را در دست نگرفته بودم اصلا باور نمی‌کردم که اون فرد برایم مدرک را گرفته باشد. و از خداوند می خواهم به من ایمان ابراهیم را بدهد چقدر حضرت ابراهیم فوق‌العاده بوده چقدر تسلیم بوده و همه چی رو به خداوند می سپرده خدایا شکرت بابت این همه آگاهی و آزادی خدایا شکرت بابت این فایل فوق العاده

    هر کجایی دنیا هستید شاد سالم ثروتمند و تسلیم خداوند باشید ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سید علی رضا موسوی گفته:
      مدت عضویت: 1070 روز

      سلام دوست عزیز

      این اتفاق تو زندگی همه ما اتفاق میوفته من برای سپاسگزاری بیشتر تو گوگل درایو ی پوشه درست کردم به عنوان خواسته ها و هر خواسته ای داشته باشم عکس و فیلم و نوشته ای اونجا میزارم که وقتی رسیدم بش بدونم کی ای خواسته رو از خدا درخواست کرده بودم پیش نهاد میکنم شما هم این کار رو امتحان کنید برای تقویت اعتماد به نفس هم خوبه تو شرایط سخت به چیز هایی که خدا بهتون داده نگاه میکنید و انگیزه میگیرید

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا محمد خانی گفته:
      مدت عضویت: 1047 روز

      سلام خوش اموی به خانواده عباس منشی خوشحالم که باهاتون هم فرکانسیم و الان دیدم 5 روزه و گفتم بیام حرفاتونو بشنوم عالیه بود لذت بردم میدونم که روز به روز برات قوانین قشنگ جا میوفته و زندگی هم برات راحت تر و لذت بخشتر روز به روز میشه عزیزم:)))

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فواد بنیادی گفته:
        مدت عضویت: 942 روز

        سلام زهرا خانم عزیز من هم نظرات تون رو خواندم و کلی لذت بردم از آشنایی با سایت خانواده صمیمی عباس منش و تعهد که دارین خداوند را هزاران بار شکر که اینجور دوستان فوق‌العاده و با تعهد دارم و با تعهد ادامه انشالله در آینده نزدیک موفقیت های بیشتر تون رو بیبینم

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ریحانه رحمتی گفته:
    مدت عضویت: 1483 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستان عزیزم

    ردپای روز سوم

    استاد من دوره های خودشناسی از استاد وخانم روانشناسی که انصافا در کارشون عالی هستند چند سالی هست شروع کردم و با دوره های ایشون در من تغییرات شخصیتی خوبی شکل گرفته ، اینکه خودم رو از قبل دوست داشته باشم و به خودم احترام بزارم و از زن بودنم لذت ببرم و هر آن چه که هستم را بپذیرم و وجود خودم رو غنا ببخشم .

    حال آشنایی من با سایت شما :

    یک سری سوالاتی در ذهنم به وجود اومد و از آن جایی که ایمان داشتم که هر موقع شاگرد آماده باشه ، استاد از راه میرسه و جهان من رو به این سایت هدایت کرد و بهترین جواب رو من از شما دریافت کردم و سپاسگزارم از شما .و بعد من عضو سایت شدم . با دیدن سریال زندگی در بهشت و سریال سفر به دور آمریکا که واقعا عالی بود و همچنین کامنت های بچه ها که اصلا من هیچ جا از این نوع جنس کامنت ها رو ندیده بودم .

    و بعد یک فایلی رو از شما استاد خوبم دیدم که گفتید فقط 6 ماه با من باشید و این فایل ها رو وحی منزل بدونید و تمرکز کنید به این فایل ها و هیچ چیز دیگه ایی رو دنبال نکنید ، ذهنم رو درگیر کرد

    چون از اون طرف ذهن استدلالی به من میگفت تو که این همه هزینه کردی و دوره های اون خانم رو تهیه کردی ، نمیشه این کار رو نکن اما قلبم این سایت رو میخواست و این نوع فایل ها رو

    تا اینکه چند روز پیش این تصمیم گرفتم و تسلیم حرف قلبم شدم که کلا دوره های اون خانم روانشناس رو فعلا کنار بگزارم و بیام تمرکز در سایت شما و با فایل های دانلودی شما شروع کنم . با اینکه هیچ دوره ایی از شما ندارم اما احساس خیلی خوب و عالی دارم . چون واقعا فایل های دانلودی شما بینظیر هستند و از طرفی چون من با آموزش های خودشناسی آشنا هستم و قانون ها رو تا حدودی میدونم، خیلی بهتر مطالب شما درک میکنم .

    یک چیزی که دیروز متوجه شدم استاد ،شما با آیات قرآن منطق ها رو میارید و ذهنم این گونه منطق رو میپذیره چون من در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم و متوجه شدم بهترین منطق برای ذهنم، قرآن هست .

    و استاد عزیزم این تسلیم شدن رو الان خیلی دوستش دارم و فقط فقط این سایت رو برای رشد خودم میدونم و این تازه شروع کار من هست و مطمئن هستم ،شرایط زندگی من از هر نظر به بهترین شکل ممکن تغییر خواهد کرد و بالا رفتن مدارم رو احساس میکنم ، الهی بی نهایت شکرت شکرت شکرت

    متشکرم به خاطر آموزش های خوبتون استاد دوست داشتنی من و مریم گلی من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    غزل قالجوقی گفته:
    مدت عضویت: 1900 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز ️

    خیلی خوشحالم که به تازگی سری فایل های روز شمار تحول زندگی من رو شروع کردم ، و دقیقا از دو روز پیش طبق نشانه ای که از خدای مهربان خواستم ، هدایت شدم به اینکه باید خیلی بیشتر و متمرکز تر روی خودم کار کنم بنابراین تصمیم گرفتم تا هر روز به سایت بیام و فایل گوش بدم و البته در کنارش کامنت هم بنویسم . به خاطر همین هدایت شدم به سری فایل های روز شمار تحول زندگی من ، و دارم متعهدانه روی فایل ها کار میکنم .

    این فایل رو من قبلا هم گوش داده بودم اما بعد از حدود یک سال وقتی دوباره گوشش دادم متوجه شدم چقدر نکته و چیزی داشته که الان دارم متوجه میشم و قبلا نفهمیده بودم ( که این اشاره به فرکانسی بودن فایل ها داره و در هر مقطع زمانی ای آگاهی های جدیدتری متوجه میشیم ).

    قصد دارم آگاهی هایی که درک کردم رو این زیر لیست کنم:

    1- یکی از بهترین شخصیت های قرآنی برای درک مفهوم « تسلیم رب بودن » حضرت ابراهیم هستن و یکی از باور های اساسی این شخصیت این بوده که خداوند حمایت و هدایتش می‌کنه ‌‌‌.

    2- تسلیم بودن یعنی اینکه من خودم رو رها میکنم و میسپارم دست خداوند و ایمان دارم که خدا از من حمایت میکنه و منو به مسیر درستش هدایت میکنه .

    3- موضوع بعدی اینه که تفاوت آدم ها در ترس هاشون هست یعنی اینکه هر انسانی طبق میزان ایمانی که داره اقدام میکنه ، یه سری ها هستن که انقدر ترس هاشون بر ایمان و توکل شون قدرت پیدا کرده که سعی میکنن در محدوده امن خودشون بمونن و اقدامات خاصی انجام ندن چون می‌ترسن از اینکه اگر حرکت کنن همون مقدار نعمت کمی هم که دارن از دست بدن . اما دسته دوم همون معدود کسانی هستن که انقدری ایمان و توکل دارن که با قدرت وارد ترس هاشون میشن و میگن قطعا خدای مهربان من رو هدایت میکنه و کارم رو زمین نمی‌مونه ( من حرکت میکنم و خداوند به من برکت میده) و ایمان دارن به اینکه خدا انققققدر دستان زیادی داره که به طرقی که ما اصلا فکر نمیکنیم به سمت خواسته مون هدایت میشیم. و در نهایت خداوند به بنده های شجاع و با ایمانش پاسخ میده و خواسته شون رو برآورده میکنه .

    به عنوان یک تجربه ارزشمند بعد از درک همین موضوع ، خودم زمانی که شروع کردم برای یکی از بزرگترین آرزوهام قدم برداشتم و توکل کردم و تصمیمات بسیار شجاعانه ای گرفتم واقعا به طرزهای عجیبی مسیر برام هموار شد ، اولش اینطوری بود که انگار من اول یک تونل بسیار تاریک ایستاده بودم که اصلا بقیه مسیر برام واضح نبود و نمیدونستم که چه اتفاقاتی قراره بیوفته اما به فانوس قلبم که همون خداوند بود اعتماد کردم و قدم های اولیه رو برداشتم و بعد دیدم که چطوری قدم های بعدی به طور تکاملی و لذت بخش برام واضح شدن. و واقعا با تمام وجودم این بیت شعر رو درک کردم که

    « گر مردرهی میان خـون بــایــــد رفت

    از پــای فتــاده ســرنـگون بایـد رفت

    تو پـای به راه درنــه و هیـــچ مـپرس

    خـود راه بگویدت که چـون باید رفت »

    4 – نشانه تسلیم بودن و ایمان داشتن ، احساس خوبه چون تو کارت رو به بزرگترین قدرت جهان یعنی خداوند سپردی و توکل کردی بهش و قطعا اون هم بنده هاش رو ناامید نمیکنه و کاری میکنه براش که نه تنها به فراتر از اون خواستش برسه بلکه میزان توکلش بیشتر و بیشتر بشه .

    استاد شما در فایل قبلی روز شمار تحول زندگی ، گفتین که برید سراغ آیه های قرآن و اونا رو تحلیل کنید با دانش خودتون و ببینید که چقدر مفاهیم فرکانسی به وضوح در اون اومده و من هم تصمیم گرفتم که بعد از شنیدن این فایل این جلسه ، برم سراغ قرآن و سوره ابراهیم رو بخونم ( با وجود اینکه مقاومت داشتم و نجواها میگفتن که قرآن که کار تو نیست و نمیتونی مفاهیمش رو درک کنی اما بعدش یاد این موضوع افتادم که اتفاقا در قرآن هم بهش اشاره شده که این کتاب مختص گروه خاصی نیست بلکه هر ادمی با سطح خودش و فرکانسی که داره میتونه اونو درک کنه ) . بعد از خوندنش چندین جمله توجهم رو جلب کرد که میخوام اینجا بنویسم :

    اگر سپاسگزاری کنید قطعا نعمت خود را بر شما می افزایم و اگر ناسپاسی کنید بی تردید عذابم سخت است »» چقدر قشنگ اشاره به قانون توجه و فرکانس داره که به هررر چیزی توجه کنیم از اون رو بیشتر در زندگیمون مشاهده میکنیم.

    باید مومنان فقط بر خدا توکل کنند »» اشاره به تسلیم محض خدا بودن و توکل خالصانه بر او

    مارا چه عذر و بهانه ای است که بر خدا توکل نکنیم در حالیکه ما را به راه های سعادتمان هدایت کرد

    یقیناً خدا حسابرسی سریع است »» به نظرم این تیکه از ترجمه اشاره به سریع الاجابه بودن خداوند داره که یعنی ما هر فرکانسی که میفرستیم بهش سریعا پاسخ داده میشه و این فرکانس نمیره گم بشه .

    …..

    این فایل خیلی مفاهیم زیبایی رو اشاره کرد و احساس میکنم که با نوشتن این کامنت بیشتر این آگهی ها برام جا افتادن و خیلی خوشحالم و سپاسگزار بابت اینکه میتونم در معرض این آگاهی ها قرار بگیرم و هر روز روی رشد خودم متمرکز بمونم . استاد عزیزم از شما هم متشکرم بابت صحبت های سازنده تون .

    در پناه خدای یکتا باشین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    هاجر شکری گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    بنام قادر هدایتگرم

    استادجانم، درود خدا بر شما، و باز درود خدا برشما با حرفهای حقی که زدین و میزنین. بینهایت از خدا و از شما سپاسگزارم که راهی شدین برای دسترسی مستقیم من به هدایت‌های الهی. سپاسگزارم از دوستانی که این سایت را اینگونه طراحی کردند. من عاشق کلید “نشانه امروز من” هستم.

    قبل از ورود به این خانواده، چندباری به پیروی از خانواده، زمانی که در شرایط سخت تصمیم‌گیری بودم، به قرآن استخاره میکردم. اما نتیجه دلخواهی نداشتم و الان میفهمم بعلت تنظیم نبودن فرکانس من بوده. من آن زمان درمدار درک قرآن قرار نداشتم که هدایتم را از قرآن دریافت کنم. من فقط مانند داستان زاغ، به سبک کبک قدم برداشتم، لذا هدایتی از قرآن برام ایجاد نمیشد.

    اما از زمانی که در این خانواده رشد کردم، در هر اتفاقی، به جرات میگم هرررر اتفاقی، هدایت‌های الله را جستجو میکنم. چون به این باور رسیدم که خدا لحظه به لحظه درحال هدایت منه. پس امکان نداره کوچکترین فعل در اطرافم، بدون پیامی برام باشه. من با این دیدگاه، خودم را لایق داشتن هدایت میدونم. بنابراین خودم را موظف میدونم دنبال پیامهای ربم باشم، و نمیدونین، نمیییدونین که چقدر از پیدا کردن پیامهای خدا تو هر اتفاقی که دور و برم میگذره لذت میبرم و غرق در لذت میشم. احساس می‌کنم من یه کودک بسیار بسیار کنجکاو هستم که درحال حل پازلی هستم که روز به روز با افزایش مهارت‌هام، این پازل داره پیچیده‌تر میشه، اما من از پیچیدگیش هم لذت میبرم، چون وقتی حلش میکنم به رضایت و سرخوشی بالاتری میرسم.

    استادجانم، من که ایمان دارم خدا به راه‌های مختلف بامن حرف میزنه، یکی از اون راه‌ها را شما برام فراهم کردی و آن هم نشانه روزم است. تقریبا هر روز، علت ورود من به سایت در اوقاتی است که نیاز دارم با خدا حرف بزنم و وارد نشانه‌ام میشم و عینا همانهایی که نیااااااز داشتم، الله مهربانم به زبان شما یا کامنتهای دوستان نابم بهم میده. بیکران قدردان تک‌تک شما هستم.

    اجازه بدین از حال دیروزم و هدایت به این صفحه بگم‌:

    دیروز عصر در یک برزخ عجیبی گیر کرده بودم. داستان اینه که در جریان شروع یک پروژه هستم. حدودا از 5 ماه پیش استارت زدم و هر لحظه دارم خودم را چک میکنم که آیا قدم به قدمی که بر میدارم، طبق قوانینی که از استادجان یاد گرفتم هست یا نه. روزهای اخیر اتفاقاتی افتاد که خلاف جریان خواسته‌هام بود، مثلا برای مکان پروژه، بلاخره بعد از دوماه جستجو و ارزیابی موقعیت مکانی و اینکه این مکان پتانسیل کار ما را داره یا نه و غیره، ما قول و قرارهایی گذاشته بودیم. اما وقتی رفتیم قرارداد را ببندیم ورق برگشت! مالکین آن ملک که بسیار بسیار نسبت به من مهربان و دوستانه بودند، به طرز عجیبی تغییر رویه نشان دادند.

    اینها رو تعریف کردم که شدت احساس بد آن لحظات و روزهای من را کمی برای خودتون تصویرسازی کنین.

    انصافا من هم بهم ریختم، خیلی هم تلاش کردم با مالکین ارتباط برقرار کنم تا بلکه با صحبت کردن، به جریان قبلی برگردیم. اما باور کنین که انگار یه سد الکتریکی با ولتاژ بالا به دور خودشون گرفته بودند که به هیچ طریقی اجازه نزدیک شدن و حتی تماس تلفنی بهم نمی‌دادند.

    اینجا بود که در یک بزرخ قرار گرفتم:

    جنگ تن به تن ذهن نجواگر هاجر که همییییییشه شمشیر به‌دسته با قلب تسلیم و آرام هاجر که تنها پشتوانه‌ش تکیه به امید الله‌ست.

    خلاصه دیروز آنقدر ذهن نجواگرم حرف زد و شمشیر کشید و غرید (و یک نکته مهم اینه که من هم انصافا داشتم باهر جمله‌ای که می‌گفت تاییدش میکردم و درواقع بیشتر و بیشتر بهش میدون میدادم) ، تا جایی که منو رسوند به آنجا که کلا شروع این پروژه غلطه، مدرکش هم این بود که این اتفافات افتاده (کنسل‌شدن ملک) که تو آگاه بشی که اینکار را اصلا شروع نکنی!!!

    استادجانم، شما قطعا میتونین درک کنین اون لحظه کذایی چه حسی داشتم. انگار یکی با پتک کوبیده بود توسرم، و سرم پر بود از صدای جیک‌جیک و گیجی و منگی.

    آن لحظه خودم را دیدم که مثل یه غریق هستم و توی باتلاقی گیر کردم و دارم فرو میرم. و فقط گفتم خداجونم دستم را بگیر.

    بدون اغراق میگم خدمتتون که همان لحظه ندایی از درونم با اقتدار خاصی به هاجر نجواگر شمشیربدست با صدای بلندی گفت: بسه، ساکت شو، بگیر بخواب و من دراز کشیدم و خوابیدم (ساعت 3عصر).

    بیست دقیقه بعد، وقتی بیدار شدم آرام آرام بودم و بسیار سپاسگزار الله شدم که منو ازآن برزخ خارج کرد و با قدرت بسیار بیشتر، بدون لحظه‌ای درنگ و شک، مجدد جریان پروژه‌ام را در پیش گرفتم:

    من که را غیر از تو دارم؟

    لباس پوشیدم و رفتم سراغ پیداکردن یک ملک جدید!

    استادجانم بعد از این چالش‌ها، وقتی آن ندای قدرتمند تونست تمام اون گردنکشی‌های مغز خشن و عصبانی و نجواگرم را بسادگی ساکت کنه، آن‌چنان قلبم به این تکیه‌گاهی که یافتم، آرام و مطمئن شد که وصف‌ناشدنی است، و همین الان هم اشکم از ذوق جاری شد.

    تا غروب جریاناتی برام رقم خورد که باز طبق باورهایم، تک تک آنها برایم هدایت بودند. آخر شب، قبل از خواب با اشتیاق به سایت مراجعه کردم تا ربم بهم راه نشون بده، که به این فایل هدایت شدم.

    استاد جاااانم، خدای مهربانم با تک‌تک جملات شما مجدد و مجدد و مجدد بهم قوت قلب داد که هاجر عزیزم، من لحظه به لحظه همراهتم و حافظتم و عاشقتم اگر تو تنها بمن تکیه کنی.

    و پس از آن، با ذکر سپاسگزاری لاوصفی بخواب رفتم.

    با اینکه امروز صبح (14اسفند) خیلی کار داشتم، اما یک نیروی محرکه درونی مجابم کرد و این متن نوشته شد و ازتون ممنونم که وقت گذاشتید و خوندید.

    از خدا میخواهم تمامِ من را در بر بگیره و دعا میکنم شما هم به خدایتان اجازه بدید که تمامِ شما را در بر بگیره.

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    هدیه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1306 روز

    به نام رب فرمانروای جهانیان

    سلام به استاد عزیزم خانم شایسته عزیزم و همه دوستان گل

    امتحان الهی …

    وقتی بهش فکر میکنم حقیقتا نگران میشم ترس دارم و من میدونم که ترس از سوی شیطانه ولی بازهم انگار نمیشه

    نمیدونم یه نجوایی میگه الان که به طور جدی شروع کردی برای تغییر شخصیتت و میخوای که از اهدنا اصراط المستقیم باشی باید بدونی که در این راه کلی عذاب میکشی و سختی

    و یه نجوایی میگه اگه میخوای خب همینطور بمون ! برو مثل چند روز پیشت بی حوصله نا امید سردرگم و خوددرگیر که مدام داره خودشو سرزنش میکنه که چرا با این همه اطلاعات که یاد گرفته زندگیش تغییر آنچنانی رخ نداده برو و همون شیوه رو ادامه بده

    و من گفتم دوست دارم خوب زندگی کنم حالم خوب باشه این اطمینانی و آرامش خاطری که دارم تا لحظه ی مرگم احساس خوب باشه

    خیلی خوبه که یک قدم از اونجایی که هستی فاصله بگیری و به خدا نزدیک بشی

    آرام آرام

    من به این نتیجه رسیدم که من دارم زندگیم رو خودم میسازم و اگه شرایطی پیش بیاد که مطمئن باشم چنین فرکانسی ارسال نکردم اون امتحان الهی بوده پس

    که ایمان من رو بسنجه و اگه تونستم به موفقیت بیشتری میرسم

    و به خودم میگم خدا به هرکی به اندازه ای که میتونه تحمل کنه امتحان میده و من از چه میترس؟ وقتی مطمئنم که هزاران هزاران چیه میلیون ها فاصله دارم تا مثل ابراهیم آزمایش بشم !

    استاد وقتی آدم با تمام وجودش به خدا اعتماد داره چقدر همه چیز براش فوق العاده پیش میره چه حس رهایی و نابی داره

    من هم تلاش میکنم که به خدا اعتماد 100درصد داشته باشم اونوقت این چنین نگرانی هایی هم ندارم اونوقت ناراحت نمیشم اونوقت دوست و رفیق خدا میشم

    من هنوز اول مسیرم و توی این مسیری که پا گذاشته ام سراسر خوشبختی و حال خوب است

    من به نجوای شیطان که میترسونه و دعوت میکنه من رو به راه خودش به خدا پناه میبرم و از خدای مهربانم میخوام که هدایتم کنه

    به راستی که شرک همانند مورچه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهانه

    و من چقدر شرک داشتم و غافل بودم

    حالم دگرگونه من یکبار دیگه هم این فایل رو گوش داده بودم ولی انگار برای اولین بار بود که میفهمیدم

    در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 3040 روز

    به نام خداوند زیباییها

    سلا م به استاد گرانقدر ومریم بانوی شایسته ودوستان ارزشمندم

    خداروشکر به خاطر این لحظه واین فرصت

    با اهمیت ترین چیزی که میتوانم با کار کردن روی خودم یاد بگیرم رابطه میان توحید عملی وقانون فرکانس است

    قانون میان احساس خوب =اتفاقات خوب وتسلیم بودن در برابر رب همان عامل اصلی که به یقین میگویدفقط یک عامل زندگیت را دراین دنیا وآن دنیا رقم میزند وآن باورهای خودم هست

    وقتی من تسلیم باشم وبه خدا توکل کنم فارغ از شرایط بیرونی وبدون اینکه ایده ویا راه حلی داشته باشم ویا روی کمک کسی حساب کنم بدون هرگونه ترس ونگرانی دست به اقدام میزنم چون ایمان دارم به قدرت ربم پشتم به هدایت وحمایت خداوند گرم هست درسته استاد همه ما بوده زمانهایی که همه چیز را رها کردیم وصددرصد تسلیم قدرت پروردگار شدیم وازجاییکه به ذهنمون هم نمیرسید کارمون انجام شد ولی حیف خودم را میگم شخصا گاهی وقتا تا یه ذره شرایط سخت تر میشه یادمون میره یعنی توکل میکنیم ولی چون این شرایط یکمی با دفعه قبل فرق داره با اینکه میگیم تسلیم امر توییم خدا بخاطر اینکه نمتونیم نجواهای ذهن را کنترل کنیم بجای آرامش وپشت گرمی به رب قدرتمند ترس داریم ونگرانیم وبه همین خاطر شروع میکنیم به دست وپا زدن الکی ووقتی به آنچه میخواهیم نمیرسیم به احساس بد میرسیم واین میشه خلاف اصل قانون حاکم جهان یعنی احساس بد =اتفاقات بد

    ولی اگر من واقعا تسلیم باشم وباور داشته باشم قدرتی بالاتراز قدرت ربم نیست دیگه نه ترسی دارم ونه نگرانی وهرچه شرایط بیرونی بد باشه واطرافیانم برام دلیل ومدرک بیارند شاید کاری نتونم بکنم ولی حداقل آرامشم را حذف میکنم ومیدونم در زمان مناسب خودش کارها را درست میکنه

    واما در مورد داستان قربانی کردن حضرت اسماعیل توسط حضرت ابراهیم استاد وقتی شما فرمودین کدام یک از ماقادریم تا این اندازه تسلیم باشیم که فرزندمان را قربانی کنیم به وضوح پشتم لرزید وگفتم چقدر منی که ادعای توکل وتسلیم را دارم ایمان وباور ندارم وبی دلیل نیست که حضرت ابراهیم به این درجه رسیده که خداوند از ایشان در قرآن اورا اسوه حسنه میخواند به جرات میگم استاد من آنروزی که به اصرار یکی از دوستان فقط بخاطر رودربایستی که باهاش داشتم عضو سایت شدم وجسته وگریخته به سایت سر میزدم وقتی فایل فقط روی خدا حساب کن رو گوش دادم تحولی در زندگیم رخ داد ولی از لحاظ فرکانسی در مدار دریافت ودرک خیلی چیزا نبودم ولی چیزی که دواین دوسه ماهی که بصورت مداوم تو سایت بودم نمیگم تمام فایلهارا گوش کردم وحتی محصولاتم هم که فقط اوایل یه دور گوش کردم تازه دارم یاد میگیرم چطور باید عمل کنم باید تعهد داشته باشم بوضوح خدارا احساس میکنم میتونم بگم هرروز بخاطر داشتن سپاسگزارم ازش، من آمدم خدا را پیدا کنم ولی در کنارش با دیدن فایلهای سفر به دور آمریکا وسریال زندگی دربهشت خواسته هام راشناختم ،فهمیدم از همه جنبه های زندگیم نیاز به تغییر دارم تازه دارم یاد میگیرم ذهنم را کنترل کنم تازه دارم با تمرین ستاره قطبی معنی خالق زندگی خود بودن را میفهمم تازه دارم یاد میگیرم نیازی نیست در برابر رفتار دیگران واکنشی عمل کنم یا بحث کنم یا بخوام توجیه کنم هرچندکه هنوز اول راهم ونیاز به تکامل دارم وهنوز گاهی وقتها مثل گذشته رفتار میکنم ولی خوشحالم که اینجام خداروشکر میکنم که به این مسیر هدایت شدم خداروشکر که چقدرمقاومت ذهنیم به شما وخانم شایسته(البته بخاطر باورهای غلط وقضاوت کردنها الکی) کم شده خداروشکر که دارم یاد میگیرم نه برای خودنمایی بلکه از صمیم قلبم سپاسگزار شماو دوستان باشم یاد گرفتم تا آگاهیهای فایلی رادرک نکردم وبه عمق مطلب پی نبردم برا اینکه نشون بدم شاگرد زرنگ هستم کامنت نزارم یعنی تا ارتباط نگیرم با محتوی فایل نمیتونم احساسم وآگاهیم را بنویسم خداروشکر بدون اینکه بخوام فقط با یکم کار کردن روی خودم درهایی از نعمت (سلامتی،عشق،ثروت،حال خوب )به رویم باز شد

    خدایاممنونم ازت ومنم استاد چیزی که از شما یاد گرفتم وهرلحظه از خودش میخوام اینکه فقط خودش را داشته باشم دروجودم جاری باشه وحسش کنم وایمان دارم خدا بتنهایی برام کافی است

    دوستتون دارم از صمیم قلبم

    در پناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    طوبی گفته:
    مدت عضویت: 1042 روز

    بنام خدا

    روز سوم سفرنامه

    سلام ودرود بر دوستان همفرکانسی

    تا حالا هیچ وقت بعد از یه گفتگو اینقدر ذهنم اروم نبود ..نمیدونم چیزی که میخام بگم ربطی به این فایل داره یانه ..اما احساس قدرت درونی زیاری دارم از وقتی سفرنامه رو شروع کردم و حرفامو خیلی راحت میزنم وخواستمو بیان میکنمم منی که قبل از حرف زدن ودرخواست کردن هزارتا چیز میومد تو ذهنم مثلا اینو نگو ..اینو بگو ..الان چه فکری میکنه طرف مقابل ..نکنه بهت بگه نه .عصبانی نشه وهزارتا حرف دیگه .. و من فهمیدم تا حالا چقدر مشرک بودم که میخاستم همه چیو خودم حل کنم .وبه هیچکس اعتماد نداشتم .اما حالا فقط تو دلم میگم خدایا توهدایتم کن حتی برای کوچکترین کارها.قبلا شنیده بودم که صدای ما قدرت زیادی در براورده کردن خواسته هایی که بیان میکنیم داره تا طرف مقابل حرفتو بفهمه و یه کانال پیدا کردم در همین مورد که اموزشهای رایگان داره ..این یکی از هدایتهای امروزم بود از خدای مهربان و بااینکه من تمرینات شو هنوز جدی شروع نکردم وقتی با همسرم صحبت میکردم در مورد مسئله ای پیش امده بود اولش گارد گرفت ولی وقتی دید من گریه نکردم ودارم حرفمو میزنم ومنطقی براش دلیل دارم و مصمم بودن من رو روی عقیدم دید فقط گوش میکرد وهیچی نمیگفت .منی که قبلا یا حرفمو میخوردم یا گریه میکردم ویانصفه نیمه ولش میکردم بدون هیچ نتیجه ای .و تمام این رفتارها از ترس و کمبود عزت نفس بود ودقیقا بعداز این گفتگو رفتار درست رو از جانب همسرم دیدم

    خدایا شکرت که گره هام داره باز میشه دارم خودمو کشف میکنم وسپاسگزارم برای هر لحظه هدایتم.

    وهدایت دیگرماز جانب خداوند اینبود که امروز با دخترم رفتم بیرون اما نمیدونستم کجا ببرمش ..راستش ته دلم باخودم گفتم اگه الان ببرمش پارک دیگه ول کن تاب وسرسره نیست وبا ناراحتی وگریه باید برگردونمش ..خلاصه بلندشدم و حاضر شدیم وباخودم گفتم از خونه بریم بیرون وببینیم خدا به کدوم سمت هدایتمون میکنه.خلاصه هدایت ش یم به سمت پارک در راه غریبه هایی که رد میشدند به ما لبخند میزدند وحتی بادخترم حرف میزدند وهمگی انرژی مثبت وباحال ..ونزدیک پارک که شدیم دخترم تاب رو از دور دید خیلی ذوق کرد وخوشحال شد ومن هم از خوشحالیش ذوق کردم.کلی بازی کرد ودوست پیداکرد.وخیلی خوشحال بود تا اینکه نم نم بارون شروع شد ومن وقتی از دختر دو سالونمیمم درخواست کردم که بریم خونه خیلی راحت با من همراه شد.نه بحثی نه گریه ای نه هیچی .واقعا خدا رو شکر کدرم اون لحظه .وتودلم با خودم میگفتم تو فقط بسپار به خدا.

    خدایا شکرت بابت هر لحظه که با منی وهدایتم میکنی به بهترین مسیر ودوستم داری بی هیچ منت وچشمداشتی

    نوشتم به عنوان رد پایی از خودم وطی کردن تکاملم

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مینو خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 2138 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    تسلیم بودن در برابر رب

    واقعا امروز وقتی از نتیجه یک رفتاری دلهره داشتم گفتم خدایا تسلیمم در برابر خودت وخداروشکر خیلی عالی اتفاق افتاد

    واقعا من اگه خدارو باور دارم خدایی که فرمانروای عالم است وبرگی بدون اذن او به زمین نمیخوره دیگه چرا بترسم چرا نگران باشم چرا دلهره داشته باشم تنها کار من کندتری کردن ذهنم و رسیدن به احساس خوب باشه واین جمله خانم شایسته نازنینم و باید جای جای خونم بچسپونم وهر لحظه بخونم که در هر شرایط ناخواسته ای که قرار گرفتم فارغ از اینکه شرایط بیرون چیه خودم رو به احساس ارامش برسونم با این اطمینان ویقین که قطعا شرایط بیرون هم به نفع من تغییر میکنه

    خدایا واقعااا ممنونم

    استاد عزیزمزندگیم روز به روز زیباترو عالی تر میشه الهی شکر استاد عزیزم انقدر احساسم خوب انگار دنیا مال من واقعا شکر واقعا ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فاطمه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1209 روز

    بسم رب

    روز سوم سفرنامه الهی شکر

    استاد عزیزم من قبلاً داستان زندگی حضرت ابراهیم شنیده بودم ولی آنقدر عمیق درک نکرده بودم.

    واقعاً که خیلی زیبا بهم نشون دادین این داستان حضرت ابراهیم.

    منم مادرم و واقعا همین کار میکنم برای بچه‌هام وازجونم میگذرم براشون.

    واقعاً کار حضرت ابراهیم خارق‌العاده بود و دوست خدا بودن لایقش بود.

    اعتماد حضرت ابراهیم بخدا بی‌نظیر بوده.

    از خداااااااامیخوام که کمک کنه همراهیم کنه که بتونم باورها تغییر بدم.باید خیلی کار کرد.هنور کلی راه مونده باتغیرهایی که الان توی زندگیم انجام شده.

    ولی خیلی بهتر میشه وکلی جاداره برای تغییر

    استاد وقتی از حضرت ابراهیم صحبت میکنی خیلی احساساتی میشید ومعلومه عاااشق حضرت ابراهیم هستید.

    من الان که دارم این فایل نگاه میکنم ماه رمضان هستش و دیروز هم نوشتم براتون.وماه خدایا

    از خدای بزرگم میخوام همیشه سالم سلامت و سعادت مند باشید استاد عزیزم.

    خداحافظ تون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    محبوبه سرداری گفته:
    مدت عضویت: 1431 روز

    بنام الله یکتا

    سلام بر استاد عباسمنش گرامی وخانم شایسته عزیز

    از خدای توانا سپاسگزارم که مرا دراین مسیر هدایت کرد تا این فایل ارزشمند را گوش کنم وبیاری خودش عمل کنم

    باشنیدن نام ابراهیم بیاد حرفهای استاد در باره این شخصیت در قرآن میوفتم

    که ابراهیم موحد بود ومشرک نبود

    اینکه تسلیم خداوند بود وب او ایمان داشت ودر همه آزمایشات سربلند بیرون آمد ولقب خلیل الله را گرفت.و درسهایی که ماباید از داستان ابراهیم یاد بگیریم وبه ان عمل کنیم

    همواره تسلیم پرودرگار خود باشیم وبایمان وباور اینکه خدا همیشه با ماست وما را حمایت وهدایت میکنه بدونه هیچ ترسی قدم برداریم تا خداوند ما را به قدمهای بعدی هدایت کنه

    واین در عمل کار راحتی نیست ولی با توجه به چنین الگوهای استواری حتما شدنیه

    از خدای بزرگ وتوانا درخواست میکنم که به من کمک کنه تا در مسیر راستی ودرستی ونعمتهای بی شمارش قدم بردارم

    ممنون از استاد عزیزم برای این آگاهیهای ناب

    وممنون از شما دوستان گرامی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: