«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 69
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
✨به نام پرودگار عزیزم
✈️روز سوم سفر نامه
*این فایل استاد رو قبلن شنیده بودم و الان دوباره در این نقطه از زندگیم هدایت شدم به این فایل،
*واقعا توحید در عمل!؟ خیلی زیباست، حسش کردم تاحالا،
*توی کسبو کارم
*وقتی که بازار خبری نبود
*با انرژی ادامه دادم، موقعی بود که به خدایی که در ذهن خودم داشتم نزدیک بودم، حس و حالم عالی بود، به لطف عبادت های سر وقتم، به لطف ورزش کردنم،
*خیلی امدوار بودم (البته یه مقدار ترمز داشتم)
*اون موقع من عضو این خانواده نبودم، ولی خدارو شکر به خدای وجودم نزدیک بودم، از عزت بالایی برخوردار بودم چون تقریبا در مسیر خدا بودم،
* به شاگردانم امید میدادم، ادامه بدید انشاءالله درست میشه، به زودی سفارشات بالایی در راهه، و شد
*اولین سفارش ثبت شد، جان تازه ای گرفتیم، خدارو شکر کردیم، ادامه دادیم، و شد،
*سفارش پشت سفارش، عالی شد،
*منی که قصد خرید پراید رو داشتم، ولی به خاطر یه اتفاقی که برای پدرم افتاد قرار بر این شد که اون پولی که جمع کرده بودم رو برای کار پدرم خرج کنیم و اول با کمی مقاومت و بعد خودمو رو سپردم به الله،البته که در این میان پدرم هم دستی از دستان خداوند شد برای من بر روی زمین
گذشت…
*دو ماه بعد ماشین خارجی که قیمتش ۵ برابر پراید بود خدا بهم داد🙏🙏🤲🤲❤️❤️خدایا شکرت ،
*اومدیم جلو ،همه گیری شد، مغازه ها باید تعطیل میشد،
* درست روز قبل از بستن فروشگاه، فروش کردیم، روزی تعطیلات رسید، عجب قانونی عجب خدایی عجب سیستمی،هزینه های ما برای ۳۰ روز تامین شد…
بچه ها خیلیه انشاءالله در متن های بعدی ادامه میدم اگر توفیق باشه،
*الانم به تضاد خوردم با کار به پدرم، الهام بهم شده برم تهران، برم و ورزشم رو به نتیجه برسونم و اونجا کار و زندگی کنم،
*هیچ کسیو اونجا ندارم و لی خدارو دارم، خدا راهنماییم میکنه، به قول استاد و به لطف پند هایی که از داستان پر خیر و برکت حضرت ابراهیم (ص) دریافت کردیم میریم تو دل کار خدا خودش بقیشو بهم میگه،
*توکل به الله یکتا
اون روز میرسه که من بیام این زیر بنویسم بالاخره پا رو ترسم گذاشتم و رفتم دنبال رویاهام و چی شد به به خدایا از همین الان شکر گذار و سپاس گذار اون لحظه ی ناب هستم🙏🙏🤲🤲❤️
* استاد الهی ما، از شما سپاس گذاریم و قدر دان زحماتتون هستیم،
همه ی عزیزان و هم فرکانسی هارو به دستان پر قدرت الله یکتا میسپارم
به امید موفقیت همه دوستان در همه زمینه ها💐💐💐💐🌹🌹🌹🌹🤲🤲🤲🤲
روز سوم سفرنامه
عیدقربان
ایمان حضرت ابراهیم .اون زمان فرزندش رو به همراه همسرش دربیابان رها میکنه ومیره
و اعتماد کنیم که خداوند نگهدارش هست وبزاریم بریم
اره چنددرصد از ما این کار رو میکنیم
من خودم اصلا نمیتونم این کار بکنم من ایمان خیلی ضعیفی دارم من خدای که به این عظمت و بزرگی هست ومرا بوجود آورد وبه من همه چیز داده رو هنوز نتونستم بپذیرم ایمان من خیلی ضعیف هست خیلی
خدای که این استاد و این سایت رو به من داده و هزارتا کارهای دیگه برایم انجام داده بهم فرزندان سالم داده و خودم در سلامت هستم وهزاران نعمت دیگه
اره من هنوز ضعیف هستم هنوز نتونستم به خدای خودم ایمان داشته باشم چرا ؟ چون من باور ندارم چون توی دلم هزارتا شک و تردید و دلهره و ترس هست
ترس از آینده ترس از گذشته ترس از اتفاقاتی که هنوز برایم بوجود نیومده و هزارتا ترس وتردیدهای دیگه
بااینکه خداوند هرلحظه داره باهام حرف میزنه ولی من انقدر افکار بیهوده دارم که هنوز نتونستم صدای نوید بخش و الهام بخش وارامش بخش رو بصورت واضح بشنونم
چرا چون خودم رو لایق نمیدونم
ولی دارم کار میکنم روی خودم و تمام سعی رو میکنم تا بتونم به خودم نزدیک بشم و صدای ارامش بخش خداوند رو بشنونم
اره استاد جان تا لحظه مرگم کار میکنم و یقین دارم من هم مثل شما وخیلی از بچه های سایت بالاخره دیوار سیمانی این باورهای پوسیده رو میشنکم وازاد میشم و متولد میشم اون وقت طمع ازادی واقعی رو میچشم
امسال این عید قربان میخام نفسم رو قربانی کنم
وایا امید به الله تمام سعی رو میکنم
استاد جان این رو یاد گرفتم که هرچیزی نیاز به تکامل داره ما یک شبه بوجود نیومدیم میلیاردها سال طول کشیده تا انسان بوجود آمده
پس نباید توقع داشته باشیم یک شبه همه چیز رو درست کنیم
بقول شما استاد جان من باید صبر کنم من باید استقامت داشته باشم
اون وقت هست که خداوند جواب تلاش های من رو میدهد
اینها رو نوشتم تا بدونم من درچه مرحله از رشد هستم
من باید خیلی بیشتر از اینها روی خودم کار کنم
تا بتونم وارد ترسهام بشم
اما باید از ترسهای کوچیک شروع کنم وبعد وارد ترسهای بزرگتر بشم
استاد من قبلا از سگ خیلی می ترسیدم ولی الان نه بعضی موقعها سگها رو نوازش میکنم
الان که فکر میکنم حتی از آدمها هم می ترسیدم ولی الان خیلی بهتر شدم
اینها همون پیشرفتهای کوچک من هست من وارد ترسهام شدم
حتی توی حوزه کاریم به صاحبکار گفتم من میتونم انجام بدم وبه من اجازه داد تا اون کار رو انجام بدم وقتی انجام دادم اصلا استرس ترس نداشتم و همون موقع به خدا توکل کردم وکارم رو عالی انجام دادم
کلا دیگ من اون آدم ترسو نیستم خیلی عوض شدم
مریم مثل قبل نمیترسه از آدمها از سگ از مادرشوهرش حتی از پدرش این مریم ما قبلا خیلی از باباش وحشت داشت الان خیلی باباشو دوست داره اخلاق خوب بابا رو می بینه وخیلی خوشحال هست که عاشق باباش شده
اره استاد جان این مریم خیلی پیشرفت کرده
درست بعضی موقعها مشکلات مریم رو احاطه میکنند اما مریم نباید تسلیم مشکلات بشه چون خودش قربانی میشه
باید راه حل پیدا کنه براشون
ولی قبلا مریم زار زار گریه میکرد و خودش رو قربانی میدونست اما الان تمام سعی اش رو میکنه از مدار قربانی خارج بشه
اگر استاد تونسته پس من هم میتونم
به امید روزهای عالی برای همه عزیزان
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿١٠٠﴾
پروردگارا! مرا فرزندی که از صالحان باشد عطا کن. (۱۰۰)
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ ﴿١٠١﴾
پس ما او را به پسری بردبار مژده دادیم. (۱۰۱)
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَىٰ فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ﴿١٠٢﴾
هنگامی که با او به [مقام] سعی رسید، گفت: پسرکم! همانا من در خواب میبینم که تو را ذبح میکنم، پس با تأمل بنگر رأی تو چیست؟ گفت: پدرم آنچه به آن مأمور شدهای انجام ده اگر خدا بخواهد مرا از شکیبایان خواهی یافت. (۱۰۲)
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ﴿١٠٣﴾
پس هنگامی که آن دو تسلیم [خواسته خدا] شدند و ابراهیم، جبین او را به زمین نهاد [تا ذبحش کند] (۱۰۳)
وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ ﴿١٠۴﴾
و او را ندا دادیم کهای ابراهیم! (۱۰۴)
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا ۚ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿١٠۵﴾
خوابت را تحقق دادی [و فرمان پروردگارت را اجرا کردی]، به راستی ما نیکوکاران را این گونه پاداش میدهیم [که نیّت پاک و خالصشان را به جای عمل میپذیریم.] (۱۰۵)
إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ ﴿١٠۶﴾
به یقین این همان آزمایش روشن بود. (۱۰۶)
وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ﴿١٠٧﴾
و ما اسماعیل را در برابر قربانی بزرگی [از ذبح شدن] رهانیدیم، (۱۰۷)
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿١٠٨﴾
و در میان آیندگان برای او [نام نیک] به جا گذاشتیم. (۱۰۸)
سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ ﴿١٠٩﴾
سلام بر ابراهیم. (۱۰۹)
کَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿١١٠﴾
[ما] نیکوکاران را این گونه پاداش میدهیم. (۱۱۰)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿١١١﴾
بیتردید او از بندگان مؤمن ما بود، (۱۱۱)
با سلام خدمت همه ی دوستان عزیز و استاد عباسمنش گرامی .
برگ سوم سفرنامه : ایمان به خدا و تسلیم بودن ، موضوع اصلی این قسمت بود که میتونه باور قدرتمند کننده ی عزت نفس رو درونمون بسازه . چون وقتی تسلیم خدا میشیم و به دستوراتش با ایمان عمل میکنیم ، عزیز میشیم و اتفاقات خوب در زندگیمون جاری میشه .
◻همه ی موجودات ، عاشق فرزندانشون هستند و این امری غیر قابل چشم پوشی هست . ولی کاری که حضرت ابراهیم انجام داد ، نشان دهنده ی ایمان و اعتماد فوق العاده بالای ایشان به خدا بود . ایشان تسلیم پروردگار بودند و به همین دلیل به مقام بالای خلیل الله ای رسیدند .
◻هدف افراد ، نباید فرزندانشون باشه گرچه فرزند خیلی عزیز و نعمتی گرانبهاست ، ولی نمیتونه هدف باشه و یقینا بهترین حمایت از فرزندان ، حمایت نکردن از آنهاست . چون با این کار ، افرادی قوی تربیت میشن و میتونن زندگی خودشون رو ، آروم آروم ، مدیریت کنن و به موفقیت برسن .
◻تفاوت آدم ها ، در ایمان هنگام ترس است . همه ی انسان ها در شرایطی ، ترس دارند ولی افراد موفق ، کسانی هستند که در کنار ترس ، با ایمان حرکت میکنند و میشه گفت تسلیم امر خداوند هستند .
◻ نشانه ی ایمان و تسلیم بودن ، آرامش و احساس خوب هست .
ما باید رو باور هامون کار کنیم . خیلی مهمه که همیشه حواسمون باشه چیکار داریم با زندگیمون میکنیم . امیدوارم همه ی مایی که برای خودمون ارزش قائل ایم ، روی باور هامون کار کنیم و زندگیمون رو اونطور که میخوایم ، در عمل ، خلقش کنیم .
عاشق باشین 💖
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است .
ادعای مسلمانی و با خدا بودنمون میشه ولی کارهامون شده ریایی
.
نماز رو واسه مردم میخونیم روزه رو واسه حرف مردم میگیریم حجابمون رو واسه مردم بگن این آدم خوبیه رعایت میکنیم .
از کجا به کجا
.
گاهی حتی یادمون میره کی هستیم واسه چی خلق شدیم .
توکل به معنای واقعی رو ابراهیم داشت که فرزندش رو که تکه ای از وجود ادم فرزنده رو گفت خدایا چون تو گفتی قربانی میکنم.
ولی ما یه خار بره به دست بچه زمین و زمان رو به هم میبافیم اخ بچه ام اینجور شد .
من خودم پسرم سرمابخوره هم مرتب نشستم و گریه میکنم .
خدایا شکرت که نعمت داده ای بی کران ولی بندگانی هستیم که هنوز قدر نمیدانیم .
میگیم ایمان داریم و در راه قدم میذاریم ولی وسط مسیر ک میشه دو دل میشیم و ایمانمون ضعیف
همیشه منتظریم در لحظه نتیجه ببینیم تا اعتماد کنیم .
ولی خدا گفته من چیزی که به صلاح و خیرت باشه رو بهت میدم اما ایمان ما اونقد هنوز ضعیفه که اعتماد نداریم و پامون میلرزه تو راه
بنام الله ❤🌺❤🌺
سلام خدمت تک تک شما عاشقا
امروز روز سوم که به این مسیر قدم گذاشتم خدارو شکر که هر روز دارم چیزهای بهتر و زیباتر یاد میگیرم چقدر خوشحالم که در مسیر این آگاهی ها قرار گرفتم چون من مخلوق خدای مهربانم🥰🥰🥰
چقدر حضرت ابراهیم رها و آزاد عمل میکرده
دمش گرم بخودم گفتم الهه تو هم میتونی به این درجه برسی 🤔🤔🤔
به این درجه که از فرزندت بگذری
اگه اینکار کنی چی میشه و……
خیلی تصمیم بزرگی
من چندماه دارم به قول خودم تمرکزی روی خودم کار میکنم 🌺🌺
میدونم باید مراقب وردی ها باشم میدونم زندگی ب پایه باورهای ماست
ولی چقدر عمل می کنم
چقدر توکل دارن
چقدر شرک ندارم
و….
حالا میدونم که توکل بخدا یعنی خلیل الله بودن
توکل یعنی آرامش، رهایی، حس خوب، ثروت؟ روابط بی نظیر، همسر خوب، فرزند خوب ،و….. هر چیزی بهترینش مال من
باوجود اینکه اینها رو میدونم چقدر عملکرد دارم ؟؟؟؟
دارم با خودم چیکار میکنم 🤔🤔
این فایل یه تکونه اساسی به من داد اونم اینکه الهه رها باش و توکل کن خدای مهربان در بهترین زمان و مکان همه چیزه درست میکنه
فقط کافیه توکل کنم و شرک کنار بگذارم🌹🌹
اینها رو نوشتم که یادم باشه منم میتونم ابراهیم باشم فقط زمانی که عملگرا باشم🌺🌺🌺🌺🥰🥰🤗
شادو پیروز باشید🥰🌺🌹❤
سلام عرض میکنم خدمت استاد عباسمنش مهربانم
امروز روز سوم روز شمار تحول زندگی من است
واقعیتش قبل از اینکه این فایل رو ببینم چند روز قبلش همش به تسلیم بودن در برابر خداوند صحبت میکردم و اینکه هر شرایطی هم که پیشش بیاید من فقط باید احساس خودم رو خوب نگه دارم..چند مشکلی پیش امد که من توانستم به خوبی ذهنم را مدیریت کنم و همش با خودم تکرار میکردم مسلمان یعنی تسلیم بودن در برابر خدا …تسلیم بودن در برابر خدا…اما الان که این فیلم رو دیدم واقعا ایمانم تقویت شد اینکه خداوند به بهترین شکل ممکن منو هدایت میکند ..خداوند همیشه همراه من هست..من توکل میکنم به او و ایمان دارم که خداوند هدایتم میکند……چرا نگران باشم وقتی خداوند بی نهایت دست دارد و میتواند به من کمک کندو نشانه تسلیم بودن احساس خوب هست وقتی ترسی نداری استرسی نداری ارام هستی اتفاق های خوب می افتند زندگی گذشته ام را که مرور میکنم میبینم همیشه وقتی که احساس خوب و ارامش داشتم اتفاقات خوب برای من می افتاد و برعکس همه اتفاقات بد تو شرایطی که افکار و احساسات منفی داشتم می افتاد از وقتی این راز رو فهمیدم زندگیم خیلی بهتر شده و به لطف الله یکتا روز به روز از هر جهت بهتر و بهتر میششوم..یادگرفتم هدف من نباید فرزندانم باشند وبهترین راه حمایت کردن از بچه ها حمایت نکردنشون ست …خودم رو مثال میزنم که پدر و مادرم خیلی روی من حساس نبودن و در واقع هرجا میخواستم میرفتم هر کاری دوست داشتم انجام میداددم ..نتیجه این شد که نسبت به همسالانم خیلی مستقل تر وقوی تر شده ام
یا حق
به نام خدای مهربان
روز سوم روزشمار تحول زندگی من
سلام به استاد عزیزم مریم بانو مهربانم و تمام بچه های خانواده بزرگ عباسمنش
نکات مهم این فایل عالی را با هم بررسی کنیم.خداوند می فرمایید ای محمد پیرو آئین ابراهیم باش که وی کتاپرست و موحد بود.خیلی از آدم ها تمام زندگی خود را وقف فرزندان خود می کنند و زندگی خود را بدون هدف می گذرانند.هدف زندگی این افراد فرزندانشان می باشند.بهترین راه حمایت از فرزندان عدم حمایت از آنها است تا آنها قوی رشد کنند.تفاوت ابراهیم با دیگران در تسلیم بودن وی در برابر خداوند بود.تسلیم بودن یعنی رها بودن و اطمینان داشتن به خداوند و مسیرش.مهاجرت ایمان میخواهد.انسان ها به میزان تلاش خود نتیجه نمی گیرند بلکه به میزان ایمانشان به خداوند نتیجه می گیرند.ایمان یعنی خداوند حتماً حمایت می کند.نشانه ایمان احساس خوب است.من تسلیم امر پروردگار هستم.اگر یک انسان کاری را انجام داده یعنی من نیز می توانم آن را انجام دهد.استاد از خود گفتند که هر بار به خداوند توکل کردند آرزوهایشان به نحو احسنت و درجه یک و سریع انجام شد.خداوند برای ما زندگی زیبا همراه با آرامش سلامتی ثروت می خواهد .اگر اتفاق بدی می افتد یعنی ما خودمان از قانون تخطی کردیم و آن را گردن خداوند نندازیم.
ارادتمند همیشگی شما علی
خدایا شکرت که امروز سومین روزشمار تحول زندگی م را هم تونستم گوش بدم و لذت ببرم. خدایا انقدر حرفهای استاد پر از انرژی؛ پر از ایمان؛ پر از توکل به خدا هست که یک وقتهایی ناامید میشم و میگم من به این مراحل از خودشناسی و ایمان نمیرسم؛ ی جاههای از صحبت های استاد واقعا برام ملموس نیست؛ اما وقتی خوب نشستم فکر کردم دیدم تو زندگی م جاههایی پیشرفت کردم که به نتیجه ش فکر نکردم و تو دل ترس هام رفتم و با توکلی که قبلا نمیدونستم ولی در وجودم بوده به جلو حرکت کردم و همون مراحل باعث شدن من به جلو حرکت کنم ولی باز تسلیم وسوسه های شیطون شدم و عقب گرد داشتم؛ چقدر ذوق و شوق برای ادامه این مسیر دارم؛ چرا که امروز فهمیدم همه نگرانی های من برا اطرافیانم بیخود بوده چون اونها خدایی دارند که همون اندازه به من نزدیک؛ مهربون؛ تواب؛ بخشنده هست به اونها هم هست پس نگرانی من بیخود هست و من نمیتونم ذره ای در زندگی اونها اثرگذار باشم و این خداوند هست که به همه امور و بندگانش تسلط داره و هر جایی لازم ببینه از بندش حمایت میکنه و من هیچ کاره هستم. خدایا چقدر قشنگ داری راه را بهم نشون میدی. چقدر قشنگ داری هدایتم میکنی و هر روز بامن صحبت میکنی از طریق دستی از دستانت روی این کره زمین؛ استاد ازت بیییییینهایت ممنون و مچکرم و همین طور خانم شایسته عزیز که با صبر و حوصله دارند این وب سایت مدیریت میکنه. خدایا فقط میتونم بگم که زبانم و کلامم از چگونگی تشکر و سپاسگزاری ازت قاصر و کوتاه هست ولی بی نهایت آگاهانه و عاشقانه دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم
به نام فرمانروای عالم
برگ سوم از روزشمار تحول زندگی من (۳)
این فایل یک بار قبل از این هم در نشانه های امروزم اومده بود و خداروشکر که دوباره به این فایل هدایت شدم تا آگاهی بیشتری پیدا کنم و باورهای قوی تری در خودم بسازم.
هر بار که این فایل و اصلا کلا هر کدوم از صحبت های استاد عباسمنش رو میشنوم یه آگاهی جدید دریافت میکنم. طوری که جمله ای میشنوم که انگار بار اول توی اون ویدیو نبود!!
دستاورد و آگاهی مهمی که این بار دریافت کردم:
نشانه ی تسلیم بودن آرامشه !!
به خود خدا قسم که همینطوره. هر بار که تونستم تسلیم باشم هم فوق العاده حس آرامش خوبی توی قلبم داشتم هم اینکه کارها به بهترین شکل انجام شده، طوری که اگه واقعا خودم میخواستم با اون موضوع درگیر بشم نمیتونستم به این شکل انجامش بدم!
و همینطور بر عکس هر بار که مغزم گولم زده و به عامل های بیرونی تکیه کردم شرایط برام سخت شده و الانه که کم کم دارم درک میکنم رابطه ی مستقیم باورهام و تسلیم بودن در برابر رب رو با اتفاقاتی که رقم میخوره.
مشکل من همیشه این بوده که هر کاری رو که به خدا میسپردم همش نگران بودم و میخواستم یه طرف طناب رو توی دستم بگیرم. انگار میگفتم تو انجام بده ولی به منم بگو چی داره میشه و همش نگران نتیجه بودم.
الان یه مقدار تغییر کردم و کم کم دارم یاد میگیرم معنی تسلیم بودن چیه. هنوز خیلی کار دارم و باید روی خودم کار کنم. ولی الهی صد هزار مرتبه شکر که با این قانون آشنا شدم و تا حدی لمس کردم که چه نتایج شگفت انگیزی رو رقم میزنه.
الهی صد هزار مرتبه شکرت خدای هدایت گر من.
استاد عزیز باز هم سپاسگذارم برای آگاهی های نابی که در اختیارمون میزاری که کمک کنه به تغییر در جهت درست🙏