جهان مانند آینه عمل می کند - صفحه 167 (به ترتیب امتیاز)

2210 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محدثه جوون گفته:
    مدت عضویت: 1716 روز

    سلام استاد عزیزم قلبم داره آتیش میگیره از شدت حال خوب اصلا دلم میخواد جیغ بکشم فریاد بزنم از شدت خوشحالی دوس دارم بمیرم چون قلبم داره در میاد از جاش انقدر حال خوب داره دیوونم میکنه.خدایا خدایا استاد عزیزم از وقتی رو سایت فعالیت دارم و همش دارم فایل گوش میدم و فایل های دوره هاتون اصلا از شدت خوشحالی شبا خوابم نمیبره فکر کنید شما من آدم فوق العاده شکمو و غذا دوست دارم به شدت از شدت خوشحالی انگار معده ام پر از غذا میل ندارم نمیدونم درک میکنین چی دارم میگم یا نه.خدایا ازت ممنونم که عشقی بالاتر از تو نیست گلی خوشبو تر از تو نیست.استادم دارم دیوونه میشم خدایا این چه حال خوبیه این تمرکز به نکات مثبت این یکم توحیدی عمل کردن.بچه خا من بخ شدت قبلا از آدما حیاب میبردم و به نوعی میترسیدم.هفته پیش باشگاه بودم بعد رفتم ایستادم مثل بقیه بچه ها آماده برای اینکه مربی بیاد تمرین فیتنس رو شروع کنیم بعد من کنار یه دختر خانوم صف اول ایستادم بعد به من گفت اینجا واینستا اینجا جای دوستم نگین من گفتم خب چرا دمبل یا کیف نذاشته که ما بدونیم جای کسیه و بی اخمیت شدم به حرفش حالا نگین کیه یه دختر خانومیه که همیشه کنار صندلی مربیم میشینه و حسابی با هم مچ هستن بعدش خود نگین اومد گفت اینجا جای من و من دوباره گفتم اگه جات هست باید دمبل میذاشتی دیدم داره اصرار میکنه نه جای منه و طبق قانون جذب نباید با کسی بحث کنی بعد یه خانوم دیگع گفت اینجا جا هست بیا اینجا وایستا منم رفتم اونجا ایستادم بعدش سعی کردم ازش نترسم همش توی ذهنم می اومد وای الان باهام لج میشه و هزار و یک نجوای شیطان که داشت بخش قدرت میداد بعد گفتم اون کیه که من بخوام ازش بترسم اینا چیزایی بود که داشت توی ذهنم رقم میخورد بعدش شروع کردم خودم رو جمع کردن که محدثه جون یالا توجه رو عوض کن شروع کردم به این که خدا رو شکر سالمم و میام باشگاه خدا رو شکر برق هست و همه جا روشن بعد هی حالم بهتر شد و خلاصه سعی کردم ذهن سرکشم رو آروم کنم و اصلا حتی توی ذهنمم راجبش حرف نزنم آخه لحنش زیاد جالب نبود که گفت اینجا جای منه با حالت طلبکاری گفت خلاصه من اون لحظه تموم قدرت رو دادم توی ذهنم به خدا و جالبیش اینجاست چند روز بعد فکر کنم ۴ روز بعدش وقتی ورزشم تموم شد لباسامو پوشیدم و عدسیمو خوردم و داشتم میرفتم کفشامو بپوشم دیدم اومد سمتم گفت عذرخواهی میکنم اگه یه وقت لحنم بد بود با یه ظاهر شرمسار اومد سمتم منم از اونجایی که خیلی خوش قلب و لب خندون دارم گفتم اشکتل نداره عزیزم.این اتفاق به ظاهر ساده و کوچیک خیلی درسا واسم داشت.قدرت واسه یکیه اونم خدای بزرگ که از روح خودش در ما دمیده .اینکه مشرک نشیم و فقط از او بخوایم.دوستون دارم.مرسی از کامنت های عالی همتون.از استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم.🥰😍😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مری گفته:
    مدت عضویت: 2311 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته‌ی دوست‌ داشتنی♥️💙

    تمرکز بر نکات مثبت

    ما داریم در هر لحظه زندگی خودمون رو رقم میزنیم. برخلاف چیزی که بقیه میگن که فقط فکر کن، جهان فرکانس‌های ما رو نگاه میکنه.

    هر چیزی که بهش توجه می‌کنی. نه اینکه روزی ده دقیقه فکر کنی «من موفق میشم» و دیگه هیچ کاری نکنی. همون ادم قبلی باشی؛ با همون ضعف‌ها و همون شخصیت. بعد توهم بزنی که با این ده دقیقه قراره زندگیت متحول بشه.

    اگه به نقاط منفی زندگی‌مون توجه کنیم مشکل و بدبختی ‌و حس بد تو زندگی‌مون میاریم. اگه توجه مون روی اخلاق بد یه نفر، روی یه اتفاق بد تو کشور، روی گرونی, روی بیماری و… باشه مشکل بیشتر و احساس بد بیشتر رو به زندگیمون دعوت می‌کنیم.

    تو روابط هر چی به نکات مثبت ادم‌ها توجه کنیم روابطمون باهاشون بهتر میشه و اگه به نکات منفی‌شون توجه کنیم روابطمون بد و بدتر میشه.

    با صحبت کردن به راحتی میشه کانون توجه رو تغییر داد. اگه داری غر میزنی و شکوه می‌کنی حتی به خدا، داری اتفاق بد رو جذب می‌کنی.

    باید یه برنامه مثل روزه بریزیم که توجه‌مون رو روی نکات مثبت بزاریم حداقل برای زمان بیشتری از طول روز. برای نعمت‌ها موقعیت‌های خوب، دوست‌ها و خانواده‌، سلامتی، یا چیزهای کوچیک مثل زیبایی اسمون و پرنده‌ها و ابر‌ها بزاریم.

    خیلی از ماها آدم‌های منفی‌نگری بزرگ شدیم و یاد گرفتیم منفی باشیم‌. الان باید خودمون روی خودمون کار کنیم و تمرین کنیم تا یه ادم مثبت نگر بشیم.

    تضاد‌ها رو درک کنیم و به احساس خوب برسیم.

    اگه بتونیم تمرکزمون رو کنترل کنیم با حرف زدن، با نوشتن، با دیدن، با گوش کردن، با عمل کردن می تونیم زندگیمون رو کنترل کنیم.

    ما تو هر لحظه داریم فرکانس ارسال می‌کنیم. که باید حواسمون به فرکانس‌هامون باشه، مثل وقتی که داریم غذا می‌خوریم. ما حاضر نیستیم حتی یه قاشق از یه غذای خراب، مونده و فاسد رو بخوریم ولی حاضریم ورودی‌های نامناسب رو به ذهنمون بدیم و غرولند کنیم که چرا فلان اتفاق به ظاهر نازیبا رخ داد.

    ممکنه تو شرایطی باشیم که چیزهای نامناسب تو زندگیمون زیاد باشه ولی حتی تو افتضاح‌ترین شرایط ما تو زندگیمون چیز‌هایی رو داریم که بخاطرش سپاسگزار باشیم و به حس خوب برسیم.

    احساسات ما نشون دهنده‌ی فرکانس ما هستن. اگه حس‌مون بده فرکانس و توجه‌مون رو چیزهای بده و اگه حس مون خوبه، حال دلمون خوبه، امیدوار و شادیم توجه‌مون روی نکات مثبته، روی چیز‌هاییه که می‌خواییم.‌

    ما می‌تونیم تو دنیا خوشبختی و بهشت رو تجربه کنیم به شرطی که باور کنیم و عمل کنیم. باور کنیم که خدا راه موفق و شاد شدن رو خیلی راحت گذاشته. کنترل ذهن یه کار به نسبت راحتیه خصوصا وقتی بدونیم که چقدر تو زندگی‌مون تاثیر داره.

    مثل وقتی که تمرکزمون رو نکات منفی میزاریم و بدنمون سریع واکنش نشون میده. کافیه یکم حالت بد باشه تا معده و پا و دستت درد بگیره.

    یادم میاد چند ماه پیش کرونا گرفتم. تو یه مدت خیلی کوتاه تقریبا تو چند ساعت با کنترل کردن تمرکزم و توجه کردن روی نکات زیبا و سلامتی بدنم با حس خوب، کاملا خوب شدم.

    جهان مثل یه آینه‌ اس هر چی بهش نشون بدی همون رو بهت نشون میده. مثل آینه که هیچ وقت دل نمی‌سوزونه و هیچ وقت تصویر رو تغییر نمیده.

    ♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 1363 روز

    سلام

    استاد عزیز گفتید نکات مثبت امروز رو بنویسم

    صفحه اول سایت عکس شما و خانم شایسته در سریال در بهشت ۲۵۶ بسیار تحسین برانگیز بود که شما دستتون رو دور کتف خانم شایسته انداختید خیلی حس خوب بهم داد

    غذاهای خوشمزه تونستم درست کنم

    هوای بهاری خوبی امروز بود

    توانستم شکر خدا احساساتم را سریعتر خوب کنم نسبت به مواقع مشابه

    فایل زیبایی ها را ببینیم رو دیدم امروز

    تولد حضرت علی هست و حس خوب ایجاد کرد

    فرزندانم در سلامت کامل هستن شکر خدا

    ایده های طراحی به ذهنم رسید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    معصومه داوری گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    روز چهارم

    با سلام وخدا قوت به استاد عزیزم و همفرکانسیهای مهربان

    برگی از تحول روز شمار زندگیم ورق خورد و با نام و سپاس از خداوند ایزد یکتا مزین گشت…

    قدرت شگفت انگیز سپاسگذاری

    چنان در زندگیم تحول ایجاد کرد که در بدترین شرایط حال روحی ام تاثیر شگرفی ایجاد می‌کرد هروز این سپاسگذاریها تداوم داشت و ذهنم رو به سمت نکات مثبت زندگیم تقویت می‌کرد…

    به طوری که جزو عادت روزانه ام شده بود ..شاید من این حس عجیب رو قبل از آشنایی با قانون را نداشتم

    این حس قدردانی از نعمات خداوندی ..حس توجه کردن به داشته هایمان ..تمرکز روی نکات مثبت زندگیم ..نوشتن خواسته هایم در دفتری مخصوص

    و سپاسگذاری کردن از آنها از خدایی که کل جهان هستی را مسخر ما گردانیده..و آفریده است….چنان آرامش خاصی به انسان می‌دهد که هیچ چیز دیگری نمی‌توان جایگزین آن کرد…

    خدایا شکرت ازینکه همراهم بودی در تک تک لحظات زندگیم و نور امید را در دل من منور میساختی

    خدایا شکرت بابت این که مرا در مدار خواسته هایم قرار دادی و وبرای رسیدن به آن راه را برایم هموار ساختی

    خدایا شکرت بابت سلامتی خودم و همسرم و فرزندان گلم

    خدایا شکرت بابت داشتن همسری مهربان و وفادار..همسری صادق و مسوولیت پذیرم .همسری که عاشقش هستم و بسیار عزیز.ه برام

    خدایا شکرت بابت روابط عاطفی میان من و همسرم و روابط خوب با دیگران

    خدایا شکرت از اینکه مرا لایق دانستی و مرا جزو شکر گذاران خودت قرار دادی

    خدایا شکرت که مرا انسانی ارزشمند و توانمند آفریدی .انسانی زیبا و دوست داشتنی و مورد محبوب همه ..

    خدایا شکرت که مارا در مسیر درست زندگی هدایت میکنی و ما را مورد حمایت خودت قرار می‌دهی…

    الاهی شکرت الاهی شکرت الاهی شکرت …

    پیروز و پاینده باشید در پناه خداوند یکتا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ساناز رستمی گفته:
    مدت عضویت: 1486 روز

    سلام استاد 🌺 خانم شایسته و دوستان خوبم

    دیروز سر کار بودم و یهو حس کردم من اصلا آدم خوبی نیستم یعنی حس بی ارزشی کردم و اصلا دچار استرس هم شدم گفتم خدایا چرا اینقدر یهو حسم نسبت به خودم بد شد (البته میدونم که احساس کمبود لیاقت دارم و دارم روش کار میکنم تا انشالا هم بزودی دوره عزت نفس رو بخرم) اما دیروز خیلی بهم ریختم و توی گوشیم گشتم که یه موزیک گوش کنم که دیدم یکسری فایل از استاد دانلود کردم اتفاقی روی همین فایل زدم و گوش کردم که استاد گفت اگر احساستون بد هست، بدونید قبلش به چه چیزی داشتید توجه میکردید که احساستون بد شد

    و من فکر کردم و متوجه شدم مدیرمون چند ساعت قبل گفت یه نیروی جدید گرفته که ۲۲ ساله است و موفقه…

    و یهو این نجواها در ذهن من سرازیر شد که “من که الان سی و چند سال سن دارم و تو این شرکت کوچیک نیمه وقت دارم کار میکنم در صورتی که قبلا توی یه شرکت بزرگ با کلاس کاری بهتر و حقوق خیلی بالاتر بودم و حتی الان ازدواج نکردم و دوستی هم ندارم روابطم هم خوب نیست پس من چقدر بی ارزشم…”

    واقعا حس بدی بود واقعا تاریکی رو اطراف خودم دیدم ناامید شدم و فقط یاد استاد افتادم که کمکم کنه در تاریکی نمونم و این فایل رو اتفاقی گوش کردم و متوجه شدم تمرکزم روی چیزهای منفی هست سریع حرف استاد رو گوش کردم تغییر کانون توجه روی خواسته ها و روی نکات مثبت دادم و گفتم من که همیشه میخواستم یه کار پاره وقت داشته باشم که الان دارم و همیشه میخواستم بقیه تایمم رو صرف کسب مهارت کنم یا تدریس کنم خب الان که وقت کافی دارم و دارم مهارتم رو افزایش میدم و توانایی تدریس هم دارم منتظرم دوباره شاگرد پیدا کنم و اینکه به خواسته هام فکر کردم دوستها و روابط خوب داشته باشم بعد واقعا اطرافم روشن و روشن تر شد

    با خودم گفتم شروع کن یه هفته مجدد به قول استاد روزه کانون توجه بگیر تا دوستهای خوب روابط خوب وارد زندگیت بشه بعد بری مدار بالا وگرنه سقوط میکنی

    و من واقعا نمیخوام برگردم به تاریکی….

    امروز هم مجدد از صبح وقت گذاشتم نوشتم که چی میخوام و بهش فکر کردم

    و حتی به رفتار یکی از همکارم فکر کردم و نوشتم که چرا من از رفتارش ناراحت میشم و بعد متوجه شدم این رفتارش یه تضاد هست و سریع مقابلش نوشتم من چه رفتاری دوست دارم دریافت کنم و کلا سعی میکنم دیگه به جای توجه به اون به کارم به چیزهایی که خوشم میاد توجه کنم یواش یواش کانون توجه ام رو از روش بردارم چون قبلا چنین تجربه ای داشتم که با توجه کردن به رفتار بد یکی رفتار بد بیشتری رو جذب کردم و این حکم آتیشه برام

    من کارم رو دوست دارم وقتی کار حسابداری میکنم مغزم فعال میشه اصلا منبسط میشه خسته نمیشم حس خوبی بهم میده حس شادی… و دوست دارم به کارم فکر کنم به روندش به کسب مهارتهایی که لازم دارم که بهتر بشم و مدیرم هم در کل خوبه مخصوصا بعضی اخلاقهاش خیلی جالبه و اینکه همش دنبال یادگیری هست کمتر آدمی رو دیدم اینطوری به فکر ارتقا و یادگیری تو شاخه های مختلف باشه و اون خیابونی رو که صبحها پیاده میرم تا به شرکت برسم رو هم دوست دارم شاده و قشنگه و نور داره… و دارم به شاگردهایی فکر میکنم که قراره داشته باشم تدریس رو خیلی دوست دارم هر وقت هم درس دادم همه راضی بودن

    عجب کمک بزرگی کردید استاد با این فایل به من،ممنونم تا یک هفته تمام تلاشم رو میکنم که کانون توجه ام رو حفظ کنم بعد بهتر میشم و دوباره…

    از خدا انتظار دارم من رو در مسیر روشنایی امید و شادی هدایت و نگهداری کنه از خدا انتظار لطف برکت و موقعیت های خوب و آدمهای مناسب رو دارم که شادتر و با حس عزت نفس بیشتر و حس لیاقت بیشتر حس خویشتن دوستی بتونم پیش برم و ایمانم رو افزایش بدم

    تنها منبع خداست هر جا نباشد تاریکی آنجاست 🌷🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    شیما شادابی گفته:
    مدت عضویت: 1893 روز

    روز چهارم سفرنامه

    خدایا شکر برای نکات مثبت امروز زندگیم

    امزوز بعد از 3 سال سینما رفتم و کلی خوندم و یه کاف جدید رو تجربه کردم / خداروشکر که ماشین دارم و میتونم توی این هوای سرد براحتی جابجا شم / خداروشکر یه تخت راحت دارم / شکر بابت همین لب تابی که دارم باش تایپ میکنم بابت سلامتیم و …………….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    رسول بنادری گفته:
    مدت عضویت: 1448 روز

    تو کپشن این نوشته شده بود رویداد های مثبت امروزت رو بنویس

    چه اتفاقی مثبت تر از اینکه خدا یه فرصت دیگه برا زندگی، یه بدنسالم و زیبا بده، چه اتفاقی.مثبت تر از این ک شب راحب بخوابی و صب راحت بیدار شی و صب حالتو خوب و شاد شروع کنی

    الهی بابت همه ی اینا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سولماز ستاری گفته:
    مدت عضویت: 2291 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان .

    با سلام خدمت همه دوستان گرامی.

    نکاتی که من فهمیدم:

    اینکه وقتی آگاهانه تمرکزمون رو روی نکات مثبت زندگی مون میزاریم اتفاقات مثبت بیشتری برامون رخ میده و برعکس.

    مثلاوقتی به داشته هامون توجه میکنیم و سپاسگزاری میکنیم حالمون بهتر میشه و فرکانس نزدیکتری به خدا داریم.

    و اگه به این روش ادامه بدیم و جز عادتهامون بشع اونوقت ناخواسته های کمتری هم می بینیم .

    و اینکه واقعا هر کدوم از ماها می تونیم به صدها دلیل شکر گزار باشیم پس چرا این کار رو نکنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    اعظم بلووچی گفته:
    مدت عضویت: 1399 روز

    الهی بی نهایت شکرت بابت روزهای عالی زندگیم، امروز که فایل روز چهارم رو گوش دادم حالم بسیار عالیست، از این همه زیبایی خوشبختی فراوانی نعمت، من وعشق زندگیم که تازه با این سایت آشنا شده تصمیم گرفتیم که فقط به نکات مثبت زندگی توجه کنیم، امروز 1400/12/11هست، من تمرکزم روی یکی از اهدافم هست، وشکی ندارم که به زودی به هدف زندگیم میرسم، این دیدگاه رو ارسال کردم که به خودم ثابت کنم تو زندگی خودت را خلق خواهی کرد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    محمد علی گفته:
    مدت عضویت: 3617 روز

    سفر نامه فصل اول – روزچهارم

    درود بر خدای بی منتها

    کد گذاریهای قانون جذب برای من بر اساس آگاهی های روز چهارم سفرم

    – زندگی مرا فرکانسهائی که به دنیا میفرستم ، ایجاد میگردد.

    – توجه من به هر چیزی در زندگیِ من ، باعث گسترش همون چیز در آینده زندگیِ خودم میشه.

    نکته اول : توجه میتونه به اقسام مختلف مثل صحبت کردن ، فکر کردن ، دیدن نوشتن و … در مورد اون چیز باشه.

    نکته دوم : ماهیت توجه من ، همون اصل و اساس فرکانس ارسالی منه ، یعنی فرکانس با موج منفی ، منفی رو برمیگردونه و فرکانسِ موج مثبت ، مثبت رو به زندگی آینده من ارمغان میاره.

    ممنوعات : پس گلایه از هرنوع ، غر زدن به هر شکل ، شکایت و … کلاموج منفی ، تعطیل.

    نکته طلائی اول : من برای تغییر موج منفی میتونم با صحبت کردن ، کانون توجه و موجم رو به موج مثبت تغییر بدم، البته شرطش اینه که من باید رو عادت کلامیم اونقدر کار کنم که تو این موارد ناخودآگاه ، کلام پاک ، مثبت ، مفید برای خودم و مبتنی بر اخلاق و … یک کلام مثبت رو استفاده کنم.

    تمرین اول: امروز فقط به نکات مثبت توجه می کنم و فردا هم همین تمرین رو میکنم و … تا برسم به اون قدرت که تو هر شرایطی و هر چیزی بتونم فقط نکات مثبتِ رو ببینم و درشرایط نادلخواه و غیر مناسب هم ، این قدرت رو کسب کنم که با جستجو و تمرکز روی کوچکترین نکته و رگه مثبت تو اون واقعه ، موجم رو با سرعت مناسب به موج مثبت تغییر بدم.

    تمرین دوم : کانون توجه مثبت حتما باید در زمینه های سلامتی ، سپاسگزای ، فراوانی ، توجه به داشته ها ، پیدا کردن نشانه ها و زیباییها از طبیعت اطرافم و … کلا تمام زیباییهای جهان باشه.

    نکته طلائی دوم : با انجام این تمرینات حجم و تعداد نادلخواه های زندگیم کم میشه و بر حجم ، تعداد و تکرار، اتفاقات خواسته و مثبت زندگیم ، اضافه میشه.

    پس بازم برای خودم تکرار می کنم که Convertor جهان فقط اصل فرکانسی رو که من ارسال میکنم ، بصورت وقایع ، اتفاقات ، نشانه ها و .. به زندگی من بر میگردونه.

    تمرین سوم (تکنیک کاربردی ) : روزهِ منفی نگری ، یعنی من مثل یه آدم روزه که از خوردن و آشامیدن نهی میشه ، از منفی نگری ، تفکر منفی ، غر زدن و شکایت کردن، خودم را نهی کنم و روزه ارسالموج منفی بگیرم.

    با تمرین مستمر این روزه بصورت هفتگی و ماهیانه و تکرار ، بصورت عادت و باور فقط موج مثبت به جهان ارسال میکنم ، یعنی فقط چشم و گوش و دلم به دنبال مثبت نگری و مثبت اندیشی میره و همواره بصورت عدات فقط موج مثبت ارسال می کنم.

    پس بازم برای خودم تکرارمی کنم که من خالق زندگی خودم برای ساعت آینده، روز بعد ، ماه آینده و سالهای باقی مانده زندگیم هستم.

    پس باید تصمیم بگیرم که چطور میخوام دنیامو بسازم ؟ چگونه میخوام زندگی کنم ؟ چه چیزهایی رو میخوام تو آینده داشته باشم ؟ چقدر و چطورها رو باید بصورت دقیق مشخص کنم ، تا بصورت دقیق تر برام بازتاب بشه و دنیام توسط خودم و بر اساس این موجها ساخته بشه.

    نکته طلائی سوم : خدای رحمان و رحیم بدن ما رو طوری ساخته که سریع میتونه به بازتاب امواج ما واکنش نشون بده و من از روی حالات بدنم میتونم بفهمم که تو ساعات یا روزهای قبل چه موجی رو به دنیا فرستادم که بدنم اون رو بصورت سردرد، دل درد ، بیماری ناگهانی و .. داره نشون میده.

    نکته طلائی چهارم : خدای قادر متعال ، من رو فقط برای خلق شادی ، زیبایی و بهره مندی از نعمات و فروانی های بی نهایت دنیا ، خلق کرده ، پس مسیر حقیقی زندگی من فقط و فقط از جاده خوشبختی ، سعادت و بهروزی میگزره و بس.

    بار الهی دلی شاد ، روانی پاک و تنی سالم در طول زندگی ، برای هم سفرمانم آرزومندم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: