چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

373 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عادله گفته:
    مدت عضویت: 2459 روز

    سلام

    هر روز که میگذره و بیشتر توی احوال خودم ریز میشم به آگاهی های بهتری میرسم.

    انگار درکم از آگاهی ها پخته تر میشه و درست تر.

    من وقتی یک اتفاقی یا تضادی توی زندگیم اتفاق میوفته از چند زاویه بهش نگاه میکنم تا درست ترین دلیل و پیدا کنم.

    بارها این موضوع و که چرا اوایل نتایجم بیشتر بود و بررسی کردم و شاید تو چند تا فایل هم کامنتش کردم.چون اون موقع دلیلشو موضوع اون فایل برداشت کردم.

    ولی امروز با درک الانم متوجه شدم که اوایل من چون تضاد داشتم و تحت فشار بودمو فقط میخواستم به خواسته م برسم،واسه همین تو لحظه هر ایده ای که به ذهنم میرسید به سرعت عملیش میکردم.بی وقفه اجراش میکردم.

    ولی الان چون اون تضادم حل شده حرکتم کندتر شده.ایده هامو با ذهن منطقی ناخوداگاه تجزیه تحلیل میکنم و چون الهامات توی منطق ذهن نمیگنجه پس گاها رد میشه و اون لحظه من یادم میره که الهام و باید تو لحظه اجراش کرد.

    تضاد به قول استاد دو حالت داره،یا سوخت حرکت میشه یا پله سقوط.

    اوایل برای من حکم سوخت و داشت.ولی وقتی تضاد نباشه آدم کمتر ریسک میکنه و کمتر از حاشیه امنش میاد بیرون.شاید ترس قدرتش بیشتر میشه چون ذهنت تو ظاهر اون ایده نتیجه ای نمیبینه و نمیزاره راحت حرکت کنی.

    شاید درست ترین دلیلی که پیدا کردم برای مقایسه نتایجم بین اوایل و الان،همین تضاد هست.

    تضاد ها میان که تو حرکت کنی.اگر حرکت نکنی ناخواسته هایی وارد زندگیت میشن که تورو مجبور به حرکت کنن.چون اصل جهان بر پایه پیشرفت بنیان گذاری شده.

    حالا این انتخاب خودته که آگاهانه به سمت خواسته هات حرکت کنی با اینکه جهان به زور وادار به حرکتت کنه تو مسیر ناخواسته ها،تا خواسته هاتو بشناسی و توی مسیرشون حرکت کنی.

    اصلا یه مثال ساده برای درک ارزش تضادها،به جرات میشه گفت ۹۹درصد اعضای این سایت به خاطر برخورد به یک تضاد بوده که وارد این سایت شدن و استاد و شناختن.

    تضاد انگیزه حرکت میده.اگر تضاد نباشه و ادم همه چیز زندگیش اوکی باشه دیگه چه کاری توی این دنیا داره که انجام بده.

    خواسته ها به تو انگیزه زندگی میدن و تضادها راه شناخت صحیح خواسته های ما هستن.💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1848 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسیم در سرزمین بزرگ عباسمنش

    تضاد رو دربسیاری از لحظه های زندگیم میبینم اما هنوز نمیتونم ازش استفاده صحیح کنم خیلی وقت ها آنچان سواربرموج تضادمیشم که،خودمو غرق در دریای غم تضادها پیدامیکنم🏄‍♀️

    امامدتی هست که کم کم و آهسته دارم یاد میگیرم که از تضادهای زندگیم بهره ببرم

    دارم یاد میگیرم که ،هنگام برخورد باتضادها آروم بگیرم وازاین تضاد برای به وضوح رسیدن خواسته هام استفاده کنم ،کارآسونی نیست امامن با تکرارو تمرین بهش میرسم💪

    میخوام به اونجایی برسم که نه تنها آرامشمو ازدست ندم بلکه در برخورد با تضاد شاد باشم و بگم خدایا شکرت این تضاد باعث شد من بفهمم چی می خوام

    دیروز بایک تضاد بزرگ ارتباطی،،،برخورد کردم انقدر موضوع برام بااهمیت بود که نتونستم وضوح رو توش پیداکنم نیم ساعتی بهم ریختم وگریه کردم اماچون میدونستم احساس بد مساوی بااتفاق بد،بلندشدموازش اعراض کردمو توجهمو به چیزهای دیگه معطوف کردم وحالموخوب کردم

    اما بعد از گوش کردن به فایل استاد برام واضح شد که من چه رابطه ای رو باچه کیفیتی وچه جزئیاتی میخوام

    من متعهدانه انقدر این کارو تمرین و تکرار می‌کنم تا به محض رسیدن به تضاد در زندگیم ناخوداگاه به وضوح خواستم برسم تا علاوه براینکه تضاد نتونه حالموبد کنه بلکه من رو به وضوح برسونه وبتونم به قول استادبگم خدایا شکرت بابت این تضاد این باعث شدبفهمم چی میخوام👌👌👌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2497 روز

    اهرم ساختن از تضادها

    به نام خدای تضاد

    با سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی دوستان خوبم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخودار

    نکات این فایل:

    باید همیشه به قوانین ثابت جهان هستی و استفاده درست از اونها در زندگیم فکر کنم تا خوشبختی رو تجربه کنم

    باید به مسائل و مشکلات زندگیم به چشم موهبت نگاه کنم برای مشخص شدن خواسته هام

    دنیای مادی بدون تضاد معنی نداره

    تضادها به من میگن که خواسته ی من دقیقا چیه که توجهم رو باید روی چه چیزی بزارم

    پس رفتارم من در برخورد با تضاد اینه : برعکس اون تضاد رو بنویسم در موردش فکر کنم تجسمش کنم و اون رو بسازم توی ذهنم

    من اگر قانون رو بدونم با تضادهام به سمت خواسته هام حرکت میکنم

    اگر من خواسته هام رو بشناسم و به سمتشون حرکت کمک با تضادهای کمتری روبرو میشم

    همیشه باید هدف داشته باشم برای خودم برنامه روزانه هفتگی و ماهانه داشته باشم برای خودم

    اگر خواسته نداشته باشم اوضاع برام سخت میشه

    اگاهی و درک قوانین جهان سعادت دنیا و آخرت من رو تامین میکنه اگر درست ازشون استفاده کنم

    با برخورد به تضاد باید فکر کنم که چه باورهایی رو باید در خودم ایجاد کنم و چه اعمالی رو انجام بدم تا به خواستم برسم

    رفتار من در برابر تضاد مشخص میکنه که من تغییر کردم یا نه

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    علی میرفخررجایی گفته:
    مدت عضویت: 1501 روز

    به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر

    واااای عجب فایلی بود ،و البته نشانه ی همین امروز من که خیلی دوباره گیج و سر در گم بودم،

    خدایا بی نهایت ازت ممنونم که تو همون لحظه که فکر میکنم تو نیستی ،دقیقا هستی و هدایت میکنی،

    استاااااااد این عجب فایلی بود،تصویری داشتم می‌دیدم تو خلوت خودم،به جرعت میتونم بگم بعد از دو سالو خورده ای با شما بودن ،تازه همین الان 0/0000000001 این قانونو تازه بهش شناخت پیدا کردم،

    صادقانه میگم که من بارها این قانونو از زبون شما هم تو فایل ها هم تو دوره ها شنیده بودم اما اصلن نشنیده بودم چون هیچ وقت آگاهانه از این قانون استفاده نکردم،نا آگاهانه استفاده کردم اما آگاهانه نه،

    استاد وااااقعا ازتون ممنونم شما بی نظیرید و خداوند واقعا بهتر از این نمی‌تونست منو هدایت کنه،

    چقدر این قانون فراره ،چقدر قانون اصلی فراره،واقعا،

    .

    .

    .خب اول من یک بار این قانونو برای خودم توضیح بدم:

    خداوند یکتا و مهربان یک قانون بسیار کاربردی و جالب رو در این جهان وضع کرده اون اسمش قانون وضوح از طریق برخورد با تضاد هستش،

    یعنی چی؟

    یعنی ما با توجه با اتفاقاتی که در پیرامونمون داره رخ میده با توجه به دو قطبی بودن همه چی،و تنوع اتفاقات و رخداد ها،به یه سری چیزها لبخند می‌زنیم و خوشمون میاد به یه سری چیز ها اخم میکنیم و ترش میکنیم و بدون میاد،

    در واقعا در این جهان مادی ما هم بالا داریم هم پایین،هم خشکی داریم هم دریا،هم زیبایی داریم هم نازیبایی،هم شور داریم هم شیرین،هم تلخ،هم کارگری تو معدن داریم،هم کشیدن نقاشی زیر باد کولر،هم گرسنگی داریم هم سیری،هم جوانی داریم هم پیری،یعنی همههههه چی داریم،

    خداوند مهربان به ما این اجازه رو داده که وقتی به ناخواسته یا تضادی برخورد میکنیم خواستمون مشخص بشه و ازش بخواهیم که مارو به سمت خواستمون هدایت کنه یا خواستمون به سمت ما هدایت کنه یعنی کار ما فقط درخواست کردنه،

    بعد از برخورد با تضاد حالا باید بریم سراغ قانون اصلی ،

    ما در جهانی زندگی میکنیم که در هر لحظه داره پاسخ میده به فرکانس های ما،فرکانس های ما چطور به وجود میان؟با توجه کردن به موضوعات مختلف حالا می‌تونه با فکر کردن باشه با نوشتن باشه با خوندن باشه با شنیدن باشه با دیدن باشه،در نهایت ما داریم در هر لحظه به یک سری موارد توجه میکنیم و در مورد اصل و اساس اون چیز درخواست ارسال میکنیم،حالا از کجا بفهمیم که داریم خواستمونو به خداوند ارسال میکنیم؟از احساسمون،اگر احساسمون خوبه یعنی روی خواستمون تمرکز کردیم توجه کردیم و داریم درخواست درستی رو ارسال میکنیم،اکر احساسمون بده یعنی داریم به جهان در خواست میکنیم که ما از این جنس اتفاق بیشتر و بیشتر وارد زندگیمون کن،

    ،

    پس نتیجه:

    ما وقتی به یک ناخواسته یا تضادی بر میخوریم،خیلیییییی باید شکر گذار باشیم،بگیم خدایااااااا شکرت که خواستمو واضح کردی ازت ممنونم،و بیایم تو دفترمون بنویسیم که خدایا شکرت من به این مورد نادلخواه برخوردم که دوستش ندارم باهاش حال نمیکنم،و حالا بیام بنویسم که خب حالا من می‌خوام اینطوری باشه به این شکل باشه،تااااا میتونم در موردش بنویسم در موردش صحبت کنم تااااا به احساس خوب برسم تجسمش کنم،در موردش صحبت کنم ،و اون وقته که ما داریم در مسیر درست حرکت میکنیم ،و وارد مدار بعدی میشیم که به سمت خوشبختی بیشتر حرکت کنیم،

    ،الحقو والانصاف من هیچ وقت تو زندگیم این کارو نکردم،یعنی هرجایی هم که به تضاد برخوردم تو بهترین حالتش 40 50٪ غر زدم،با خودم در موردش صحبت کردم با دیگران در موردش صحبت کردم، و بعد از دل اون تضاد بیرون اومدم و به سمت خواستم حرکت مردم،که همین کار موجب شده که تو موارد بعدی با اینکه خیلی بهتر از قبل بوده ولی بازهم نشانه های همون تضاد قبلی توشون بوده،

    خب حالا به گذشته کاری نداریم،

    الان که به لطف خداوند یکتا که همین الان هدایتم کرده که یک بار دیگه این قانونو درست بشنوم و بشناسمش،و خدارو شکر که من این هدایت خداوند رو دریافت کردم،بیام از همین الان و امروز سعی کنم سعی کنم به همین شکل عمل کنم،با چه باوری،با این باور که اگر من توجهمو ببرم به سمت اون چیزی که می‌خوام و سعی به احساس بهتری برسم صددددد در صدددددد من به زودی خواستمو تجربه میکنم،

    من واقعا ناآگاهانه بارهااا و بارهاااا چیزهایی بوده که خوشم نیومده و ناآگاهنه به خواستم توجه کردم و لذت بردم و به سمتش هدایت شدم،بخدا راست میگم،خیلییی هست خیلیییی موارد هست،

    و چقدر عالی میشه چقدر عالی میشه که من بیام آگاهانه بدون اینکه اصلن بگذارم برم تو احساس عمو افسردگی و ناراحتی،بیام با خوشحالی تمام خداوند رو سپاسگذاری کنم،ازش تشکر کنم،و بیام بنویسم که چی رو میخوام می‌خوام به چه شکل تجربش کنم،و اصلن به چگونگیش کاری نداشته باشم ،و مثل هزاران مورد قبلی که من رو خواستم توجه کردم و به سمتش هدایت شدم این بازهم میشود،

    و این جا حس میکنم که یک مورد اساسی هست که از طرف من باید انجام بشه،اینکه با ایمان و توکل به خداوند حرکت کنم و اقداماتی که با شرایط فعلی من سازگاره رو انجام بدم یا کارهایی که دیگه نباید انجام بدم رو آروم آروم حذف کنم،تا شرایط جدیدی که می‌خوام رو تجربه کنم،

    عجب قانونی،

    ولی واقعا فرّاره،هم این قانون هم قانون اصلی،

    .

    بیام چندتا مثال بنویسم و حلش کنم تا برام قابل درک تر بشه:

    .

    خب یک سالی هست که آموزش بوکس رو به صورت خصوصی و نیمه خصوصی شروع کردم،خدارو شکر اون اوایل تمرکزم روی نکات مثبت کار بود و هر روز شکر گذار شاگردانی بودم که خداوند پس از دیگری برای من میفرستاد،

    بعضی شاگرد ها بودن که خیلی منظم میومدن سر کلاس و تمرین می‌کردن و تعداد خیلی محدودی هم تا منظم بودن و حالا به هر دلیلی بعضی جلسات رو نمیومدن,اوایل یکم ناراحت میشدم،بعد سعی کردم دیدگاهمو تغییر بدم و خب نتیجه هم بهتر شد یعنی زمان های بیشتری کلاسهام کامل برگذار میشد و چندین شاگرد متعهد داشتم که سر تایم سر کلاسشون حاضر میشدن،و سعی میکردم که به اون هایی که نامنظم میومدن توجهی خیلی نکنم،

    خب تو همین مورد من به اندازه ای که تونستم تمرکز کنم رو شاگرد های متعهد و منظم به همون اندازه از اون جنس شاگردها تو کلاسهای بیشتر شد،و هرکجا هم که غر زدم و عصبانی شدم و احساسمون بد کردم از اون جنس شاگردهای نامنظم بیشتر میشدن،دقیقااااا همین اتفاق میفتاد،

    بعد دیگه شاگردهام خیلی زیاد شدن به لطف خدا که من از صبح تا ساعت 4 بعد از ظهر یه کله شاگرد میومد و من آموزش میدادمشون و میرفتن،

    یه انگیزه خیلی بالا برای این کار داشتم وگرنه واقعا خسته میشدم اگر دلیلی برای انجام اینکار نداشتم،و اون ه افزایش درآمدم و پرداخت بدهیم بود،و هیچ ایده ی دیگه ای رو تو اون لحظه نمی‌تونستم انجام بدم چون میترسیدم همین هم از دست بدم،و خب به لطف الله بعد از اینکه بدهیم پرداخت شد به شدت بی انگیزه شدم برای بحث آموزش ،

    چون من خودم مبارزه میکنم و واقعا هیچ کسی رو متعهد تر از خودم تو تمرین ندیدم،من بدون مربی جوری تمرین میکنم که انگار شصتا مربی بالا سرم وایستادن یا منو کنار میکنن،هرگز نشده روزی تمرینمو انجام ندم ،برای همین خیلی بهم بر میخورد که یه نفر میاد سر تمرین یا مثلاً اهمیتی نداشته باشه براش کلاس و اصلن دیگه داشتم خسته میشدم و نمیتونستم روی خودم تمرکز کنم،و اومدم یکی یکی ایده هایی که میومد رو اجرایی میکردم،

    اومدم اعلام کردم که من ماه آخری هست که توی این باشگاه فعالیت میکنم و از ماه آینده توی اون یکی باشگاه کلن دوتا سانس یکیش عمومی و یکیش نمیشه خصوصی برگذار میکنم هرکس دوست داشت بیاد(چون اون باشگاه یک فضای بزرگ با رینگ اختصاصی و همه امکانات در اخیارمه و این طرف رینگ بوکس وسط سالن بدنسازی بود و فضای آموزش بیشتر از 6 نفر رو نداشت،)،با اینکه اینطرف داشت هر روز بهتر میشد و شاگردها بیشتر میشدن،و خب پولی هم که بابت کلاس نیمه خصوصی می‌گرفتم خیلی بیشتر از کلاس عمومی بود،و لی کلن خواستم این بود که زمان کاری کمتر ،آموزش راحت تر،و درآمد بیشتر،و تمرکز روی خودمم بیشتر،

    خلاصه همینطور شد و من بعد از 9 ماه آموزش تو اون باشگاه قبلی و رسیدن به نتایج عااالی ،کلن همه چیز رو اونور کنسل کردم و اومدم به باشگاه جدید با فضای بزرگتر و اختصاصی تر،

    خب کار مسلما راحت تر شد و تمرکزم روی خودم بیشتر،ولی هنوز درآمدم راضی کننده نیست،

    اونم حس میکنم که من کلن نمیخوام این کارو انجام بدم،چون هرچی می‌خوام درخواست افزایش شاگرد رو به خدا بدن احساسم بد میشه،میگم اصلن من برا چی باید این کارو انجام بدم،و از اون طرف هم به این ناخواسته برخوردم که پول کل شاگردها رو که تازه 60 باشگاه 40 به من میدم جمع میکنن و آخر ماه و حتی بیشتر یعنی تا دهم هر ماه طول می‌کشه که این مبلغ به حسابم واریز بشه،

    خب من دقیقا همین دوسه روزه هی دارم به این موضوع فکر میکنم و یه جاهایی هم تمرکزم می‌ره رو ناخواسته به جای خواسته،

    که امروز واقعا گفتم خدایا هدایتم کن،

    و هدایتم کرد،

    و من باید بیام دقیقا بنویسم که چی رو میخوام و به سمتش حرکت کنم،

    خب چندتا سوال از خودم دارم که بپرسم:

    1-من چی رو میخوام تو این لحظه؟

    من می‌خوام خودم بوکسر بسیار حرفه ای بشم می‌خوام تو بازی های حرفه ای شرکت کنم،میخوام قهرمان بوکس حرفه ای تو جهان بشم،میخوام بابت هر مسابقم کلی پول دریافت کنم،میخوام اینقدر درآمد داشته باشم که با خیال راحت و تمرکز بالا،تمرکز بزارم روی خودم روی بهبود مهارتم تو بوکس،روی تمریناتم و روی مبارزاتم،

    2_خب اصلن تو دوست داری آموزش بدی؟

    نه آموزش دادن خیلی خستم می‌کنه ،فان هست،ولی خیلی خستم میکنه،و یه جورایی رویای اصلی من آموزش دادن نیست یا مثلاً استاد شدن نیست،رویایی اصلی خودم مبارزه کردن تو بوکس حرفه ای و حرفه ای گریه ،و البته عاشق رهبری هم هستم ،حالا این رهبری می‌تونه رهبری بیزینس باشه،رهبری تو مسیر علایق خودم باشه ،

    3-خب اگر بخوای کنار تمریناتت آموزش هم بدی دوست داری چطوری باشه؟

    .

    .

    .

    و این سوالاتی هست که الان می‌خوام برم تو دفترم بنویسم تا به وضوح برسم و تمرکزم رو بگذارم رو خواستم و به احساس خوب برسم و اقداماتی هم که بهم الهام میشه رو انجام بدم به امید خدا،

    خدایا شکرت،استاد ازت ممنونم واقعا،شما بی نظیرید که اینقدر در مسیر شناخت قوانین حرکت کردید و به این درک و آگاهی رسیدید و دارید عاشقانه برای ما توضیح میدید ،

    سعی میکنم بیشتر آگاهانه از این قانون استفاده کنم و بیام از نتایجش بنویسم تا هم به خودم و هم به دوستانم در جهت رشد جهان کمکی کرده باشم،

    باز هم سپاسگذارم از خداوند،از شما استاد عزیز و از تمام دوستانم در این سایت الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 853 روز

      سلام علی اقای گل

      چقدر خوب نوشتید از تضادها که اهرمی هستند برای حرکت به سمت خواسته ها

      هر کسی در زندگیش با مسایلی روبرو میشه که احساسش رو بد میکنه، ولی دلیل اینکه ما اینجاییم اینه که اگاهانه با وجود ناخواسته ها، خواسته هامون رو با وضوح بیشتری درک کنیم و سپس با خوب کردن اگاهانه احساسمون که با توجه و تمرکز روی نعمتهایی همین الانمون و با سپاسگزاری بابتشون، بهش میرسیم، بیشتر و بیشتر خواسته هامون رو تجربه کنیم و لذت ببریم از این مدت محدودی که در اختیارمون گذاشته خدا، و با تمرکز روی زیبایی ها هم در دنیا نیک زندگی کنیم و هم در اخرت

      دو قطبی بودن، خاصیت و ویژگی این جهان مادیه

      کار ما، مهمترین کار ما، دیدن زیبایی ها و تمرکز اگاهانه رو نعمتها و خوبیهاست، تا احساسمون خوب بشه، تا ارام بشیم و وقتی ارام باشیم قدم بعدی گفته میشه و با عمل به الهامات ساده و اسان و کاربردی، قدم به قدم زندگی دلخواه خودمون رو خلق میکنیم

      سپاسگزارم از کامنت عالی تون برادر عزیز و گرامی

      خدا رو شکر که در فرکانس خواندن چنین اگاهی هایی هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1175 روز

    سلام به استاد مهربان

    سلام به دوستان خوب خودم

    تضاد و چالش ها برای بزرگ تر شدن من هستند

    بجای اینکه از آنها فرار کنم

    بجای اینکه مدام غر بزنم و شکایت کنم

    بهترین کار این است که به دل تضاد ها بروم و از آنها درس بگیرم

    در دوره شیوه حل مسائل زندگی من به این درک رسیدم که ریشه همه مسائل در حل همان تضاد و چالش است

    اینجا فقط من هستم که باید از آن درس بگیرم و بتوانم آنرا در زندگی خودم جاری کنم و از آن درس و تجربه بگیرم و در دیگر مراحل زندگی خودم سعی کنم که آنرا تکرار نکنم

    این نکته را من از صحبت های استاد در این جلسه یاد گرفتم که می توانم در برابر تضاد ها و چالش های زندگی خودم خوشحال باشم و از آنها به عنوان خیر استفاده کنم

    چرا که این تضاد ها آمده است تا من بتوانم به راحتی به سمت جلو حرکت کنم

    این بزرگترین درس امروز برای من بود

    من باید حرکت کنم

    من باید فعالیت کنم

    من باید قدم بردارم

    اینگونه جلو بروم جهان هم در این راه به من کمک خواهد کرد

    سپاس از استاد مهربان

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1035 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    امروز روز 78ام از این سفره رویاییه

    خدایا شکرت بابت همه چیز

    خدایا شکرت که همواره به من یادآوری می‌کنی که سریع ترین راه رسیدن آرام آرام حرکت کردن و رعایت قانون تکامل است .

    و اما این فایل زیبا و ارزشمند و پر از آگاهی های ناب یک بار دیگر ارزش تضاد رو به من یادآور شد . قانون تضاد و چقدر خوبه آدم همچین استادی داشته باشه که انقدرزیبا و مسلط به قوانین باشه و انقدر خالص و با نهایت سخاوت اونو با ما درمیون بزاره و چقدر خوبه زندگی کردن با این قوانین و آگاهی ها ، دوستان فقط درک همین قانون می‌دونید چقدر مارو ضدضربه می‌کنه ؟؟؟اصن به لطف آموزه های استاد بر خلاف تمام مطالب و استادها در حوزه ی موفقیت من واقعا با عمل و تمرین احساس میکنم هرروز دارم بزرگتر و آگاه‌تر و بهتر و بهتر میشم و خیلی از چیزها از نظر خیلی‌ها که منطقیه برای من غیر منطقیه ،

    مثال میزنم :خیلی ها معتقدند که شکست لازمه موفقیته و یا اگرم معتقد نباشن به این جمله معتقدن که خب طبیعیه شکست خوردن و چند بار شکست خوردن برای به دست آوردن دستاوردهای بزرگ ،و واقعا مسیر دشواری انتخاب میکنن برای رسیدن البته اگر با این ذهنیت حریف نجواهای شیطان بشن بتونم ادامه بدن ، چون ذهن قانونش اینه که از رنج فراریه و توی ذهن این افراد چون موفقیت و رسیدن بهش با رنج کشیدن و تجربه شکست و سختی جا افتاده ،برای همین با اولین شکست ها ذهن چون از رنج و سختی فراریه چنان نجوا می‌کنه که کلا طرف و منصرف کنه از مسیرش چون ذهن باور کرده که مسیر سختیه برا رفتن .

    اما من استادی دارم که تمام فرمول‌های موفقیت و در یک کلام به من آموخته «توحید»

    و تمام مسیر رسیدن و درک توحید و اجراش در عمل و مو به مو با عشق به من آموخته ، استادی که به یاد من آورد که تضادهایی که بهش برخورد می‌کنی برای اینه که خواسته هاتو واضح بشناسی ، برای اینه که بزرگ بشی ، برای هدایت توا و توی ذهن من اینطوری جا افتاده که این یک قانونه که برای من عالیه و خواسته هامو برا من واضح می‌کنه .

    استاد من بهم یاد داد که شکستی در کار نیست فقط درس‌هایی باید در طول مسیر یاد بگیریم و تجربیاتی به دست بیاریم و توی ذهن من دقیقا اینطوری جا افتاده ،وگرنه که تا الان چند بار من باید تسلیم میشدم .

    استفاده من به یاد من آورد که دو نوع تسلیم شدن داریم

    اولی تسلیم شدن در برابر مشکلات و تضادها و سختی های زندگی که من دوسش ندارم

    ولی دومین تسلیم شدن و دوس دارم ، چون تسلیم شدن در برابر رب یکتاییه که جهان و داره مدیریت می‌کنه ،خدایی که برگی بدون اذنش به زمین نمی افته ،هنوز کار دارم تا همین یه مورد و درک کنم بماند بقیه ، تسلیم در برابر نیرویی که وقتی تو جنگلی گم شدم و دید ندارم اون سوار هلیکوپتر از اون بالا منو قادره قدم به قدم هدایت کنه ، تسلیم بودن در برابر نیرویی که آتش و برابراهیمش گلستان می‌کنه ، به شرط ایمان ابراهیم

    تسلیم در برابر نیرویی که مریم رو بدون رابطه با شخصی قادره باردار کنه و از طریقش پیامبرشو برای هدایت ما بفرسته

    تسلیم در برابر نیرویی که به عیسی قدرت تکلم در گهواره میده

    تسلیم در برابر نیرویی که موسی رو از دریا گذر میده و در کاخ پادشاهی اونو رشد میده

    تسلیم در برابر نیرویی که قادره از یک چوپان پیامبری بسازه که بدون سواد با قرآنی که از طریقش نازل می‌کنه مومنان و هدایت کنه به شرط خواست محمد

    تسلیم در برابر نیرویی که مردم رو بدون اینترنت و تبلیغ دور پیامبرش قادره جمع کنه و دلها رو شیفته ی پیامبرش کنه ،به شرط بودن پیامبر در مسیر توحید

    تسلیم در برابر نیرویی که به تمام اسرار عالم آگاهی داره

    تسلیم در برابر نیرویی که تمام جوابهای عالم رو داره

    تسلیم در برابر نیرویی که در قرآن می‌فرماید :علم ما هم به گذشتگان و هم به آیندگان شما احاطه کامل دارد ،

    یعنی همون خدایی که دریا رو مسخر پیشینیان و ما کرد برای استفاده از نعمتهاش ،همون خدا قادره به برادران رایت بگه که هواپیما بسازن

    همون خدا قادره فورد رو هدایت کنه تا ماشین بسازه ، همون خدا قادره ادیسون و هدایت کنه تا لامپ رو اختراع کنه چیزی که هیچکی بهش فکر نکرده بود و بدون الگو به شکل یک رویا در ذهن بنده اش برای اختراعی جدید درمیاد ، همون خدا قادره ایلان ماسک رو هدایت کنه به سمت دستاوردهای بزرگ ، واقعا چرا فک میکنیم بعضی کارها و اون نمیتونه انجام بده؟؟؟؟چرا فکر میکنیم بعضی جواب هارو نداره؟؟؟ در حالی که تمام قرآنش داره میگه به من ایمان بیارو خدایی کن ،مگه میشه خدا یه سنگی خلق کنه و نتونه بلندش کنه یا براش سنگین باشه؟؟؟چرا فکر میکنم اون علم بعضی چیزا رو نداره؟؟؟خدایی که در قرآن می‌فرماید :من به پیدا و پنهان جهان هستی آگاهم اونوخ جهانی که خودش خلق کرده رو نشونه از پس مدیریتش بربیاد و از پس جواب دادن به سوالهای من و هدایت من که به نظرم بچه بازیه ، خدایی که خورشید رو هر لحظه داره مدیریت می‌کنه و اگه خورشید یک سانت بیاد سمت زمین ذوب میشیم و اگه یک سانت دور بشه یه می‌زنیم ، اونوخ هدایت کردن من به سمت خواسته هام و دادن جواب سوالات‌من و هدایت من به سمت خواسته هام کاره سختیه براش ؟؟؟ خدایی که صدها میلیارد کهکشانی که بشر بهش رسیده تا به اینجارو داره مدیریت می‌کنه براش سخته مثلا به من ماهی 20میلیارد برسونه؟؟؟به نظرم بچه بازیه این کار روم نمیشه بگم انقد عدد از بس که خدای من بزرگه و اجابت می‌کنه منو

    خدایی که کیهان رو داره مدیریت می‌کنه و بعضی سیارات رو میلیمتری مدیریت می‌کنه ،و جالبیش اینه که میفرماید نگهبانی و مدیریت اینا برای من آسونه ههههههه الله اکبر ،

    خداوندی که هرگز خواب لحظه ای اورا فرانگیردو همه کیهان مانند یک تک سلولی از تجلی اوست . چقدر خوبه که تسلیم بشم اما در برابر. رب مطلق نه در برابر مشکلات ، اونوخ دیگه وقتی تسلیمم فرمونو میدم دسته اون ، اون می‌دونم راهور بلده و با خیال تخت می‌شینم و دستمو میندازم رو شونش و فقط باهاش حرف میزنم و در خواست میکنم ، اون می‌دونه کجا بنزین بزنه ، کجا پارک کنه که جریمه نشم ، کجا گاز بده ، کجا آروم بره ، کجا راهنما بزنه ،کجا بپیچه ، کجا ترمز کنه ،کجا چراغ قرمزه ، اون می‌دونه کدوم خیابون و بستن و از جایی می‌ره که من معطل نشم ، اون می‌دونه کدوم جاده صاف تر و لذت بخش تره نسبت به سلیقه ی من ، منو از اونجا می‌بره چون اون آگاهه به اسرار دل من قبل بیانشون با کلام ، پس چرا لذت نبرم؟؟؟ وقتی قانونش احساس خوب ،اتفاقات خوبه؟؟؟چرا آواز بخونم و زیره بارونش نرقصم؟؟؟ خدایی که همواره از کلامم و وجودم جاریه و هر چقدر عشق میورزم بیشتر و بیشتر میشه این عشق ،من تنها لذت میبرم و به هر خواسته ای توجه کنم خداوند ماشین و اون وری میرونه، اما اون مسیرو بلده نه من ، اون از مسیرهایی می‌بره و همواره به من تکامل و یادآوری می‌کنه و همینه که میگم دیگه با تسلیم شدن در برابرش هیچ تضادی باقی نمی‌مونه و به تضادی بر نمی‌خوریم اگرم بر خوردیم هدایته ، برکته ، رحمته ،

    اون به من میگه تو بیا تو مسیر توحید و وقتی تو مسیر توحیدی نتیجه طبیعیش اینه که میرسی به هر خواسته ای که داری .

    خدایا شکرت وسپاس گزارم بابت هداایتت به درک و اجرای این قوانین تو زندگیم

    خدایا شکرت وسپاس گزارم اینکه منو ثابت قدم می‌کنی در این مسیر .

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 853 روز

      سلام اقای زارعی عزیز

      چقدر شما تحسین برانگیز هستید که بلدین اینگونه زیبا افکارتان رو بنوسید

      چقدر توحید و یکتاپرستی و همه ی همه ی قدرت رو دادن به خداوند اصل و اساس زندگیه

      خدایا کمکمون کن فقط طبق دستورات تو عمل کنیم، بندکی فقط تو را بکنیم، فقط از تو درخواست کمک و هدایت کنیم که تو قدرتمندترینی

      خدایا خودت کمکم کن، نگاهم به همسر، بچه ها، پدرشوهر و مادرشوهر نباشه

      تو منبع تمام ثروتها و نعتهایی

      خدایا خودت هدایتم کن به مسیر مستقیم سراسر نعمت و فراوانی

      سپاسگزارم دوست هم فرکانسی عزیز به خاطر کامنت ارزشمندتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        رضا زارعی گفته:
        مدت عضویت: 1035 روز

        سلام سارا جان عزیز

        امیدوارم حال دلت عالی باشه

        چقدر چهره‌ ی شما زیباست و لبخند دل نشینی دارین

        چه موقع ای بازخورد شما زیر این کامنت من اومد ،

        خدایا شکرت بابت هدایت هات که سارا رو هدایت می‌کنی تا بنویسه و من بیام این کامنت رو دوباره بخونم و حسم عالیتر بشه ،

        جای شما خالی سمت ما چند دقیقه پیش یک بارون زیبا زد و

        الان روبروی یک باغچه نشستم

        پر از گل های قشنگ و زیبا و بوی خاک باران خورده فضا رو پر کرده و من با لذت کامنتی که برام گذاشتین و کامنت خودم و خوندم و تو این هوای خنک و بعده بارون واقعا لذت بردم

        الهی شکرت

        دوست عزیزم انشالله خداوند به هر شکلی که میخواهی وارد زندگیت بشه و زندگیت غرق در خداوند باشه

        در پناه رب العالمین .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فرزانه دستوریان گفته:
    مدت عضویت: 2259 روز

    به نام خدایی که در همین نزدیکسیت

    به نام خدایی که خودم خودت و همه ما وهمه چیز هست

    سلام برهمه پاره های وجودم

    سپاس از استاد و گروه صمیمی عباسمنش

    سپاسگزار خداوند یکتا هستم که بهم فرصت داد در این سایت فوق العاده حضور داشته باشم واین فایل که برای اولین بار ببینمش انم زمانی که بهش نیاز داشتم ودست داشد که یاریم کند در این مسیرسپاس

    عالی بود کلی درس گرفتم

    چندتا اتفاق رو توزندگیم مینوسیم که به شکل تضاد اومد ولی نطه پرش برای حال وب ورشدم شد میگم که تاییدی بشه برای این فایل وبرای ذهنم :

    از بچگی دوست داشتم توصف صبحگاهی حرف بزنم برنامه اجرا کنم تو جم کلاس ودوستام وب بودم ولی تو جمیت ریبه وبیشتر مشکل داشتم که همین سبب میشه اتمادبه نفسم کم بشه بااین شاگردممتاز بودم ووش الاق ولی راضی نمیشدم

    دوست داشتم سمینار بدم ولی میترسیدم میدادم دوستام ولی وقتی به ارشد رسیدم ناچار بودم خودم ارائه بدم ودیگه نمیتونستم این ضف رو پوشش بدم کم کم سی روش کار کنم وهزار تا دلیل می آوردم که به این دلیله دستام ودام میلرزه ومطالب یادم میره .درحالی که بهترین محتوا و پاورپوینت رو آماده میکردم روز سمینار وپیش دفاع از پایان نامه ام دیگه خراب شد ووقتی دیدم یکی از استادا حواسم رو پرت کرد یا یکی از استادا حالش بدشده بود ونتونستم احساسم رو مدیریت کنم دیگه بهم برخورد دیگه به آخر خط رسیدم گفتم هر طوریه درست میشی دیگه تا کی خودم رو گول بزنم تو یه موسسه کلاس فن بیان شرکت کردم البته هزینه اش بالا بود ولی به خدا گفتم اگه خوبه برام بابام اوکی بده وبه راحتی پدرم اوکی داد منم گفتم این خودشه وثبت نام کردم تمریناش رو انجام دادم حتی حین کارهای آزمایشکاه وتو راه هم . بهتر شده بودم میفرتم تو خط واحد واسه مردم صحبت میکردم که ترسم بریزه و خودمسمینار برگزار کردم و بالاخره روز دفاع بهترین دفاع دانشگاه و توتاریخ تدریس اساتیدم رو برگزار کردم. این واسته ای بود که از بچگی داشتم وخودش نقطه قوت شد که که کلاس وسمینار برگزار کنم وهر بار برم تودل ترسای بیشتری.

    طی تضادی که با موسسه ای برام پیش اومد هدایت شدم که مستل وبا تفکر خودم کار کنم وهمه چیز به نفع من شد ویک واسته ای دیگه ام رو پی بردم.

    از اونجایی که واسه تحصیل از بچگی به مدت ۱۵ سال دورازخانواده بودم دوست دارم کارم و تحصیلم و محل زندگیم نزدیک باشه که راحت تر زندگی کنم .

    مثلا کندخوان بودنم سبب شد تندخوانی یاد بگیرم که هم مطالعه کنم و هم وت بیشتری به دیگر کارام برسم.

    و….

    واقعا خدایاشکرت بابت تضادها

    دقیقا وقتی یه روزی رو برنامه براش نمیریزم با تضاد پیش میره ولی وقتی برنامه وهدف روزانه دارم خیلی اوکی همه چیزه.

    خدایاشکرت شکرت شکرت

    اتفاقاچند روز پیش به یه تضاد خوردم تو ارتباطم با پدرومادرم به ودم گفتم این یه هدیه که ودم رو کشف کنم وفهمیدم یکسری شرک هست که باید درست بشه و نوشتم چقدر خاطره خوب از پدرومادرم دارم وروی کاغذ آوردم خیلی کم بود بهم برخورد گفتم ۳۰ سال زندگی همین ذهنم شروع کرد به دلیل آوردن من قبول نکردم وبا خودم عهد بستم روزی حداقل یک خاطره خوب کنار پدرومادرم برای خودم بسازم وتو دفترم بنویسم دوست دارم وقتی اسمشون رو میارم فقط اطرات خوبی که باهم داشتیم مرور کنم تو این چند روزدارم روشون کار میکنم به یاری خداجونم .

    خدایاشکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    هانیه ازهاری گفته:
    مدت عضویت: 1529 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و همه هدایت شدگان این مسیر زیبا

    واقعا خدارو شکر می کنم که وارد این مسیر زیبا شدم. هر لحظه دارم بیشتر مطمئن میشم که باید تسلیم باشم و در لحظه زندگی کنم و آرامش داشته باشم که من دارم هر لحظه هدایت میشم. من هر لحظه هدایت میشم. این جمله خیلی بهم کمک می کنه. واقعا در این مسیر طبق فرمایش استاد عزیز، هر اتفاقی هر اتفاقی بیفته در جهت رسیدن من به خواسته هایم هست. چقدر این جمله رو تکرار می کنم وقتی که با تضاد روبرو میشم. البته از وقتی که ورودیهامو کنترل می کنم کمتر شدن ولی اگرم باشه برای رشد و جهت دهی مسیرم به سمت خواسته هام هست. خدارو شکر. چقدر این ویس بهم آرامش داد. واقعا همینطوره در دنیای مادی که تضاد وجود داره نمیشه ۱۰۰ درصد ایزوله بود ولی من از وقتی قوانین و در حد مدارم فهمیدم که قراره هر روز بهتر بشم از هر جهت. سعی می کنم آگاهانه توجهم و از سمت تضاد به ظاهر نازیبا بردارم و به زیبایی ها توجه کنم. به زیبایی هایی که در زندگیم وجود دارن و باعث خشنودی من هستند، هرچند کوچک ولی آگاهانه شکرگذاری می کنم. خدایا شکرت به خاطر گیاهی کن در خانه ام هست، بخاطر رنگ مورد علاقه ام روی دیوار خانه ام، بخاطر چیدمان خانه ام، بخاطر این خوراکی خوشمزه، بخاطر تنوع رنگی که به طبیعت، گل ها و خوراکی ها دادی، بخاطر همسایه خوبم، بخاطر … همه چیز. مهم اینه که آگاهانه تمرکزم و از سمت اون تضاد بردارم و به قول فرمایش استاد عزیزم در یکی از ویس های دوازده قدم که فوقالعادس، بی نظیره، عالیه، نمی دونم چی بگم فوق العادس. باید دنبال بهتر کردن احساس خوبم باشم. نه دنبال اینکه چیکار کنم از لحاظ فیزیکی که این تضاد و برطرف کنم، چیکار کنم که بتوانم در این شرایط احساس خوبم و بهتر کنم. بجای تلاش فیزیکی، تلاش ذهنی انجام دهم. خیلی این جمله عالیه. استاد عزیزم خدارو شکر می کنم که در این مسیر زیبا و متفاوت آشنا شدم. انشاالله بتوانم با بهتر شدنم و هر روز یک درصد تغییر مثبتم به همه خواسته هام برسم. من هم خدارو می خوام هم خرما. من همه چیزو از خدا با هم می خوام. استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم از این همه عشق و محبت خالصانه شما عزیزان قدردانی می کنم و بی نهایت سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    علی خسروی گفته:
    مدت عضویت: 2228 روز

    سلام استاد عزیزم شما مثل پدرم میمونین شما رو اندازه پدرم دوست دارم ازتون سپاس گذارم بخاطر دادن این آگاهی ها خداروشکر میکنم همیشه که جز محدود کسایی هستم که با قوانین بدون تغییر جهان آگاهم😍 و به اندازه ای که عمل کردم نتیجه هم گرفتم شکرت💪🌹

    هر روز دارم تلاش میکنم که بیشتر رو خودم کار کنم و نتایجمم بیشتر بشه خداروشکر یک روز پاییزی که بارون میبارید دقیقا سه سال پیش به دوستم علی گفتم چی میشه ماهی ۱ تومان آدم درآمد داشته باشه و از باباش پول جیبی نگیره و سرش بلند باشه اون موقع درآمد خیلی پایینی از پیجم داشتم خیلی پایین بود جالب بود بخاطر باور های محدودم چون فکر میکردم درآمد راحت بدست میاد پس حلال نیس به فکر کار نیمه کاره بودم برا خودم ولی بعد آشنایی با استاد در اوایل سال ۹۸ فهمیدم که پول باید راحت بیاد توی زندگی اصلا پولی که سخت بیاد درست نیس یعنی باورهای ما ایراد داره یادم میاد از همون روزای اول حالم به شکل عجیبی عالی بود نمی دونستم چه اتفاقی در درونم افتاده بود فقط فایل های استاد رو میدیدم و گوش میکردم و مینوشتم و لذت میبردم بیشتر طبیعت میرفتم رویاپردازی میکردم و لذت میبردم همه چی تغییر کرده از اون موقع درآمد چندین برابر متوسط حقوق در ایرانه زمین هزار متری بیرون شهر دارم ۲۰۰ میلیون سهام دارم در بورس و حدود ۶۰ ۹۰ تومان پس انداز که هر روز رشد میکنه ایده هایی که رسیده برام به هر کی بگم باور نمیکنه ایشالله بازم از نتایجمم مینویسم براتون😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    بشیر احمد گفته:
    مدت عضویت: 2379 روز

    سلام استاد عزیزم.

    امیدوارم سالم خوشحال و پر انرژی باشید.

    استاد عزیزم این فایل تون هم مثل فایل های قبلی خیلی عالی بود و آگاهی های بسیار خوبی داشت.

    راستش من دیشب به یه مشکلی برخوردم همون لحظه یاد آگاهی ها و حرف های شما افتادم و با خودم گفتم اگه عباس منش جای من بود چکار میکرد ناگاهان تمام حرف های که از شما شنیده بودم آهسته آهسته جلوی چشام میومد.

    از قول شما به خودم میگفتم بشیر این تضاد باید باعث پیشرفتت بشه باید این تضاد برات سر کوی پرتاب باشه این تضاد برای همیشه قرار نیست بمونه فقط امشب طاقت بیار به گفته شما نیکی پایداره چیزی که برای همیشه پاینده و ماندگاره خوبی است بشرط که حالت رو خوب کنی و به تضاد فکر نکنی به خواستت فکر کنی بشرط که بیشتر کوشش کنی.

    دیشب با خودم گفتم من باید به خواسته ام بیشتر توجه کنم باید بیشتر ذهنم را کنترول کنم و توجه ام را بذارم روی نکات مثبت اطرافم شاید همین فردا من به خواسته ام نرسم ولی هر وقت که فرکانس خواسته ام خالص بشه و قوی بشه به خواسته ام میرسم با خودم گفتم که اگه خواستم رو خوب بشناسم و روش تمرکز کنم قرار نیست هر شب این تضاد برام رخ بده فقط امشب رو باید دوام بیارم.

    اگه من ذهنم را کنترول کنم جهان من رو به خواستم هدایت میکنه و خودش منو میرسونه یاد جمله استاد عزیزم افتادم که میگفتند جهان همیشه کبوتر با کبوتر باز با باز رو رعایت میکنه.

    امروز هم این فایل شما رو دیدم و کلی لذت بردم و بیشتر انگیزه گرفتم و مطمئن شدم که مسیرم درسته.

    هر جا هستید متمرکز بر روی نکات مثبت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: