چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم - صفحه 7
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/01/abasmanesh-11.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-01-21 20:58:202021-12-13 04:54:04چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان
سلام دوستان عزیزم. روز زیبای زمستونیتون به خیر و شادی
خداوندم رو هزاران بار شاکرم که امرو در مدار دریافت آگاهی های این فایل ارزشمند بودم
خدایا شکرت که همزمان با آپدیت محصول تضاد، این فایل هم اومد که یجورایی مکمل اون فایل باشه و مجدد این قانون رو برامون تکرار و تاکید کنه که تضادها نیومدن که من رو ناامید و درمانده و مستاصل کنن بلکه اونا اومدن تا دقیقا به من بفهمونن که من چی میخوام و اهدافمو برام واضح تر کنن
چقدر استادم این طبیعت پشت سر شما زیباست، چه بادی هم میاد و کلی حال میده به قضیه و من عاشق این طبیعتم و خیلی لذت میبرم که شما خیلی از فایلاتون رو توی طبیعت ضبط میکنید
اون بخش همکه رفت استخر خونه تمپا، من عاشق اون طبیعت زیبای اونجا هم هستم و چقدر اونجا زیباست و طبیعت و محیط اطرافش فرشه و حس آدم رو هنگام فایلا خیلی لذت بخش تر میکنه، آدم سر حال میاد تا با حس بهتری اون فایلا رو ببینه
خدایا شکرت که چشمام خیلی زیبا بین شده و دارم این زیبایی ها رو میبینم و کلی باهاشون حال میکنم
چرا خداوند به شیطان اجازه داد ما رو وسوسه کنه؟
چرا خداوند برامون غم، بیماری، جنگ، مشگل و انواع ناخواسته ها و تضادها را ایجاد میکنه؟
آیا بهتر نبود همه همیشه در شرایط گل و بلبل زندگی میکردیم ؟
باید بگم شاید همه ما حتی شده 1 بار به این قضیه فکر کردیم که چرا اینقدر مشکل؟؟ و اینو گفتیم که هر چی سنگه به پای لنگه….
الان اینجا با این فایلا متوجه میشم که این مشکلات همواره و همیشه بوده، هست و خواهد بود و چیزی نیست که فقطبرای من نوعی باشه
برای همه انسانها با هر موقعیت و شرایطی بوده و بسته به نوع شخصیت و نگاه آدما، البته کم و زیاد داشته و داره
تضادها ایجاد میشن، مسائل و مشکلات رو جهان ایجاد میکنه تا به من بفهمونه من چی میخوام، هدف من چیه و برای اون هدف و خواستم، برنامه بریزم، حرکت کنم و نتیجه بگیرم
آدما در برابر این شرایط ناخواسته طبقه بندی میشن : یا ناسپاس و غر غرو و هی نالیدن و در نتیجه افزایش مشکلات و فرو رفتن به ته بد بختی ها ( قضیه همون ضرب المثل بالا)
یا میشن گروهی که با اون ناخواسته، یه جرقه توی ذهنشون میخوره و البته شاید اولش یه کم به هم بریزن که کاملا طبیعیه و ما آدمیم با ویژگی های انسانیت، اما میتونیم آگاهانه بعد از زمان کمی خودمون رو جمع کنیم و بگیم اکی، خدایا شکرت این مشکل پیش اومده و موندن من توی غصه و ناراحتی و استرس و ترس، فایده نداره و حال بد = اتفاقات بد، پس الان و ظیفه من اینه که برای خودم این شرایط رو باز کنم، تحیلی کنم و ببینم چه برداشت و ثمره مفیدی میتونم از این مشکل داشته باشم و حال خودم رو آگاهانه خوب کنم و با ارسال فرکانس های مثبت در راستای اون خواسته شکل گرفته، برنا مه ریزی و گام به گام جلو رفتن، نتایج عالی بگیرم
خدایا همیشه کمکمون کن طوری کار کنیم که جز دسته دوم باشیم
یه چیز دیگه این هست که از نظر من، تضادها یه نوع هدایت هستن، چون ایده میدن ، ایده در مورد چیزهایی که دوست داریم و میخوایم بهشون برسیم و البته که شاید اولش خیلی حرفه ای نباشیم و اصل اون هدایت و مسئله روو نگیریم اما به مرور و با آگاهانه توجه کردن به اون شرایط، ما هم یاد میگیریم چطور خواسته برای خودمون بسازیم
مثلا اگه مدام بیمار میشیم، خواسته سلامتی جسمی کامل در ما شکل میگیره
اگه ماشینمون خراب میشه، خواسته ماشین بهتر و با کیفیت ار در ما شکل میگیره
اگه مشکلات خانوادگی داریم، جنگ و دعوا و….. این خواسته شکل میگیره که من لایق بهترین روابط هستم و میخوام بهترین نوع ارتباطات رو با بقیه داشته باشم و خیلی موارد دیگه که البته باید در راستای هر کدوم، اقداماتی رو انجام بدیم و هی آروم و با تکامل بریم جلو
قطعا نتایج و اهدافمون سریع رخ نمیدن اما قطعا کم کم نتایج دیده میشن ، این نتیجه میتونه رسیدن به آرامش بیشتر باشه، حال خوب باشه، ترس کمتر باشه، استترس کمتر باشه، شکرگذاری های بیشتر و با حال خوبتر باشه و خیلی چیزای دیگه یا مثلا نمودش توی بهبود وضعیت مالی باشه که ماها براش اقداماتی کردیم
چیزی که باید همیشه در نظر بگیرم این هست که ایت مسائل و تضادها، تمام شدنی نیستن. روزی نیست که مسائل کلا حذف بشن نه، این ویژگی و قانون بدون تغییر جهان هستیه و من نباید باهاش بجنگم، باید با آرامش و ایمان به خداوند بپذیرمش اما این هم وجود داره که من به مرور که در مسیر اهداف و علایقم میرم جلو و حرکت میکنم و راد نیستم، جهان تضادهاش کمتر میشه، یا رنگ اون تضاد فرق میکنه و درد کمتری داره
همه اینا به خودم، به درکم و نوع نگاه و عکس العمل من بستگی داره و باید کار کنم
اینقدر گوش بدم این فایلا رو، اینقدر مرور کنم، کامنتای دوستانم که پر از تجربه ها و نتایج هست رو بخونم که دیگه مقاومت نکنم و بپذیرم که من در دنیای دو قطبی زندگی میکنم که با خوب و بد عجین شده، با سلامتی و بیماری، با ترس و آرامش، با کفر و ایمان ، با خوشبختی و بدبختی و اینکه من جز کدوم دسته افراد هستم، به خودم بستگی داره… تمام
ممنونم مریم نازنینمبابت بروز رسانی این فایل که در زمان مناسب گذاشتی برامون تا کامل کنه درسها رو
ممنونم استاد بزرگوارم که همین زدگی شما و تجربیاتتون ،ارزش این تضادها رو برامون واضح تر میکنه
و ممنونم از دوستانم بابت وجود ارزشمند و قویشون توی این جمع صمیمی
تا بعد…
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم ومریم شایسته ی مهربان
اول ازهمه باید ازخدای خوبم تشکرکنم که منو به این سایت الهی رهنمود کرد
باید ازخدای مهربانم تشکرکنم و بگم خدایا شکرت که منو به وسیله ی استاد عباسمنش با قوانینت آشناکردی
خدایا شکرت که راهی بهم نشون دادی که بتونم زیباییهاتو ببینم و حداقل یکبار درروز سپاسگزاریم با احساس خوب باشه
من این فایلا رو گوش میکنم وکامنت میذارم که هرکدوم از مطالبی که استاد میگه توی مغزم توی دسته ی خودش جاساز بشه.آخه مغزمو فایل بندی کردم دقیقا دسته بندی فایلارو توی مغزم انجام میدم😆😆😆😆😆
واما بریم سر اصل مطلب فایل گرانبهای استاد درمورد تضاد…..
مشکلات ما=تضاد
اما من میخوام یه جوردیگه ای به تضاد نگاه کنم مشکلات ما= معما🤔🤔🤔🤔🤔🤔
به نظرم من تضاد یا همون مشکلات ما معما هستن واسه زندگیمون که درعین پیچیدگیشون جواب توی خود تضاد هست
اون چیه که از روابط عاشقانه میخواهیم توش باشه؟
توی شرایط الانمون،توی محل زندگیمون از کجاش راضی نیستیم؟
توی محل کارمون دوست داریم چه جوری باشه؟
.
.
.
وچندین تا مسایل دیگه اصلا هزارتا اصلا هرچچچچننننندتایی که دوست داری که درهربعد از زندگیت اتفاق بیفته
یه معما (تضاد)توی زندگیت به وجود اومده جوابش توی خودشه حالا خوب بررسی کن ببین چی دوست داری به جای اون تضاد واست اتفاق بیفته اول از همه خداروشکر کن که تضاد واست پیش اومد که ببینی چه چیزی میخواهی واست اتفاق بیفته اصلا بفهمی چیو دوست داری وچیو دوست نداری
حالا که واست واضح شد تمرکزتو بذار روی اون چیزی که میخوای واست اتفاق بیفته درمورد خواسته هات بنویس با خودت حرف بزن درموردشون فکرکن تا تمرکزت کاملا روی خواسته هات باشه
اینجور مواقع هست که آدمای زرنگ وباهوش خودشونو از بقیه ی آدما که فقط منتظر هستن اتفاقی بیفته جدا میکنن
آدمای باهوش زود دست به عمل میزنن وخواسته هاشونو مشخص میکنن ودونه به دونه به هدف هاشون میرسن وبه قول قرآن((فاسد نمیشن))
شخصیتشونو از قربانی بودن به خالق بودن تغییر میدن
هرروز هدف دارن وهدف هاشونو کوچیک کردن وخواسته هاشونو مشخص کردن طوری که دیگه به ندرت واسشون تضاد پیش میاد چون خودشون دارن واسه زندگیشون برنامه میریزن وطبق میلشون زندگیشون پیش میره
اما آدمایی که از تضاد فقط غرغر کردنشو بلدن اونا اینقدر بی هدف هستن که جهان مجبور میشه اونارو اینقدر فشار بده اینقدر له کنه که بفهمن باید حرکت کنن باید تکون بخورن که یا حرکت میکنن یا بازم تضادهای بیشتری واسشون پیش میاد اینقدر دورواطرافشون پرمیشه از بیماری وفقر ومشکلات
بیایید باهوش باشیم وزرنگ😉😉😉😉😉
درپناه الله مهربان ویکتا ثروتمند وسعادتمند باشیم😘😘😘😘😘😘😘
فایل تضاد
با سلام خدمت استاد عزیزم
لا تبدیل لسنت الله
و نتیجه ی این عدم تبدیل چیزی جز آرامش نیست درست مثل یک دانش آموز کنکوری سال آخر دبیرستان که خیالش راحته که منابع کنکوریش در طول سال تغییری نمی کنه
حسابش رو بکنبد که اگر منابع ی فرد کنکوری مدام تغییر کنه چه استرس و اضطرابی وجودش رو میگیره و همین چقدر میتونه روی نتیجش تاثیر بزاره.
حالا آرامشی که از ثابت بودن قوانین خداوند از بدو خلقت تا به حال به آدم دست میده رو چطور میشه سنجیدش؟!!!
یا اونهایی که آزمونهای استخدامی شرکت کردن مفهوم ثابت بودن قوانین رو بهتر درک میکنن که زمانی که منابع معرفی میشن آدم خیالش راحته که اگر اون منابع رو خوب بخونه حتما نتیجه ی خوبی میگیره چون اگر غیر از این باشه صحت و اعتبار اون آزمون میره زیر سوال اما زمانی که منابع معرفی نمیشن ی حالت سردرگمی به آدم دست میده . ممکنه هزاران منبع مطالعه بشه و کلی وقت و انرژی صرف بشه اما در نهایت سوالات از جایی مطرح بشن که فرد تا حالا نخونده . آدم چه حالی پیدا میکنه !!!
وقتی به این مثالهایی که ناخودآگاه به ذهنم رسید فکر میکنم اهمیت حرفای استاد در مورد ثابت بودن قوانین الهی برام بیشتر میشه . چه آرامشی از این بالاتر که استاد داره میگه ی سری قوانین ثابت هست که اگر من توی اونها مسلط بشم میتونم نتیجه ی خوبی بگیرم و نکته ی جالبش اینه که صفر و یکی وجود نداره به میزانی که این قوانین درک بشن و عمل بشن به همون میزان نتیجه ی خوبی بدست میاد و تازه ما فرصت داریم که با طی کردن تکاملمون این میزان رو تغییر بدیم
مطلب بعدی :
دوست عزیزم خداوند به شیطان این اجازه رو داد که انسان ها رو وسوسه کنه تا مومنین از مشرکین شناسایی بشن تا انسان به قدرت اختیار و انتخاب خودش پی ببره تا ارزش خودش رو به عنوان ی خالق بشناسه و بهش احترام بذاره تا توانایی های خودش رو بشناسه و دست بکار بشه و خودش رو تجربه کنه تا سیستم جزا و پاداش معنا پیدا کنه و………………………….
شما اگر در طول روز صبحانه و ناهار و شام ی نوع غذا بخورین حالتون بهم نمیخوره !!! جهان هم اگر ی جور بود همین حالت به آدم دست میداد
البته این سوال برای خود من هم قبل از آشنایی با استادپیش اومده بود اما با آشنایی با استاد که کمک کم فهمیدم ی قوانینی هست که با یادگیری اونها و عمل کردن به اونها میشه توی همین دنیا هم بهشت رو تجربه کرد دیگه خیلی به تفکیک این جهان و اون جهان هم حساس نشدم و دارم سعی میکنم این جهانم رو مقدمه ی اون جهانم بدونم. ی مقدمه ی خوب که به ی نتیجه ی خوب ختم میشه مثل مقدمه ی مقاله که نتیجه ی اون مقاله رو رقم میزنه. امکان نداره ی مقاله یخوب ی مقدمه ی خوب نداشته باشه اما به ی نتیجه ی خوب برسه. دنیای آخرت نتیجه گیری ی مقاله است که داره مقدمه (این دنیا) رو به زبان دیگه ای بیان میکنه و و آنچه که بین این دو قرار میگیره بدنه ی مقاله اس که همون توضیح اعمال و رفتار ماست متناسب با مقدمه ای که انتخاب کردیم.
حالا سوال اینه که من چطور میتونم این دنیا رو بهشت کنم که توی اون دنیاا هم بهشت رو داشته باشم؟
اگر من بتونم نگاهم رو به اتفاقات ناخواسته عوض کنم جوری که به این دیدگاه برسم که اینها موهبتن ، اینها اومدن که من راه درست رو پیدا کنم، اینها اومدن که من پیشرفت کنم که جهان پیشرفت کنه بواسطه ی پیشرفت من.
مطلب بعد:
ویژگی های دار آخرت:
ی دنیایی بدون تضاد و سراسر زیبایی = بهشت دائمی .همش زیباییه دیگه انتخاب معنایی نداره
ی دنیای بدون تضاد و سراسر نازیبایی = جهنم دائمی .همش بدبختی دیگه انتخاب معنایی نداره
نکته: بین این دو حائلی وجود داره بطوری که هیچ کدوم به دیگری دسترسی ندارن
ویژگی های دنیای مادی:
دنیایی پر از تضاد و زیبایی که مساوی است با بهشت گذرا .قدرت انتخاب وجو داره و میشه این رو انتخاب کرد
دنیایی پر از تضاد و نا زیبایی که که مسائی است با جهنم گذار. قدرت انتخاب وجود داره و میشه این رو انتخاب کرد
تکته: بین اینها حائلی وجود نداره ما هم به زیباییها دسترسی داریم و هم به نازیباییها و اینجاست که نقش کنترل آگاهانه ذهن مشخص میشه .کنترل آگاهانه به سمت زیباییها مسائی است با تجربه ی بهشت
انسان عاقل کدوم رو انتخاب میکنه؟!!! مسلما زیبایی ها رو
مطلب بعدی:
تضادها: کمک به رسیدن به وضوح در مورد خواسته ها
رفتار آدم ها در برخورد با ناخواسته ها:
گلایه کردن و غر زدن و تمرکز کردن روی اون و جذب ناخواسته های بیشتر
سپاسگزرای کردن و تلاش برای درک پیام اون نضاد
ی مثال از خودم من:
۲۹ اردیبهشت ۹۶ مصادف شد با فوت مادرم و تنها شدن من و رفتن خونه ی خواهرم اینا
دیدگاه و رفتار من با این تضاد:
این بدترین اتفاقیه که برای ی دختر ممکنه اتفاق بیفته . آخه خدایا مگه من چه گناهی کردم که این عذاب بر من نازل شد
و ادامه دادن به تمرکز بر این ناخواسته و هی ناخواسته های بیشتر . پیامد ها:
افسرده شدن، بی انگیزگی برای زندگی، گوشه گیر و منزوی شدن، احساس زندانی شدن در یک سلول زندان
۲۱ شهریور ۹۷ :مصادف شد با آشنا شدن من با استاد و سایتش در پی برخورد به یک تضاد کاری با یک مربی به اصطلاح موفقیت
۳ اردیبهشت ۹۸: خرید دوره دواز ده قدم به خاطر آگاهی های سازنده ی فایل های رایگان و نتایج مثبت مالی و روحی
۲۹ اردیبهشت ۹۸ : مصادف با دومین سالگر مادرم :
دیدگاه و رفتار من نسبت به اون تضاد:
خدایا شکرت که:
این اتفاق باعث شد که من تنها بشم و وقتم آزاد بشه و از تنهاییم استفاده کنم و زندگیم رو از همه لحاظ بهبود بدم
با این تضاد من فهمیدم که یکی از خواسته های من ازدواج موفقه. تا قبل از اون تضاد چون با مادرم زندگی میکردم خیلی به وضوح این خواسته رو نمیخواستم و اصلا ی جورایی به خاطر احساس مسئولیت شدیدی که داشتم ازش فرار میکردم
با این تضاد من فهمیدم که آزاد بودن و رها بودن رو میخوام و دوست دارم جایی و با کسی زندگی کنم که محدودیتی نداشته باشم
با این تضاد من در مورد ویژگیهایی فرد مورد نظرم برای ازدواج به وضوح بیشتری رشیدم
با این تضاد من فهمیدم که باید خودم ثروتمند بشم که توی زندگی مشترک آزادتر و رها تر باشم توی مسائل مالی چون قبلا فکر میکردم اگر با ی فرد ثروتمند ازدواج کنم کافیه و خوشبخت میشم اما بعد از این تضاد فهمیدم که ثروتمند شدن ی بایده که تمام ابعاد زندگی من رو تحت تاثیر قرار میده و به من آزدای زیادی میده
با این تضاد من خودم و خدای خودم رو بیشتر شناختم چون از بدنه ی فامیل منفی نگر جدا شدم و در یک محیط ایزوله قرار گرفتم و وقت بیشتری برای کار کردن روی خودم داشتم و قبل از اون تضاد وقت من صرف پرستاری و پذیرایی از مهمان های بی درک سپری میشد و عملا وقتی برای خودم نداشتم برای دیگران زندگی میکردم
با این تضاد من خیلی از ترمز های خودم مثل حس حمایت گری و قربانی بودن و مسئول بودن در مقابل دیگران رو در خودم شناسایی کردم و روشون کار کردم
و ……………………………………………
الان که با این فایل دارم به این تضاد زندگیم فکر میکنم موهبت های زیادی و با خودش برای من به ارمغان آورد که اگر بخوام با جزییات بنویسم صفحه ها میشه که هم از حوصله ی بحث خارجه و هم چون خیلی شخصی میشه نمیشه بیانش کرد
در حقیقت قبل از این تضاد من عادت کرده بودم به ی زندگی تکراری که هیچ هدفی توش نبود فقط گذران زندگی اما بعد از این تضاد و با آشَنایی با استاد زندگی من رنگ و بوی دیگه ای گرفت و نشانه های رشد و بهبود توش پیدا شد که خدا رو تا به امروز ادامه داره
استا وقتی از عمل کردن صحبت میکنین و یا عمل کردن به این آگاهی هایی که مینویسیم ذهن من فوری جبهه میگیره و میخواد تلاش های من رو برا تغیر کم اهمیت جلوه بده و سریع میگه نسرین منظور استاد تویی ها !!! اما با یاد آوری اونهمه نتایج خوبی که من بعد از اون تضاد و با آشنایی با شما بدست آوردم که مهترینش آرامش، امید به زندگی، پیدا کردن خودم و خدا، شادابی و تغییرات مالیه سعی میکنم این پشرفت ها رو براش بولد کنم که دیگه جبهه گیری نکنه .همین امروز داشتم بهش میگفتم اگر من به قانون عمل نمیکنم پس چطوره که از خدا میخوام برام مشتری بیاره میاره این یعنی من به خدا نزدیک شدم که فورا خواسته هام رو اجابت میکنه
و نکته ی خلی مهم دیگه ای که استاد بهش اشاره کردین این بود که :
اگر ما خواسته هامون رو بشناسیم و به سمتشون حرکت کنیم به مشکلات کمتری برمیخوریم . به اینجای فایل که رسیدم و ی کم فکرکردم دیدم آره استاد راست میگه من توی این دو سال خیالی تضادهام کم شدن و میتونم به جرات بگم که توی این ۶ ماه گذشته اصلا به تضادی برنخوردم . اصلا تا حالا به این قضه فکر نکرده بودم .خدایا شکرت بقول شما استاد چون من آگاهانه دارم سمت خواسته هام حرکت میکنم جهان هم این رو دریافت کرده .خدای شکرت به خاطر این درک مهم
و نکته ی پایانی:
استاد من قبل از آشنایی با شما همش شنیده بدوم که ما باید با شیطان درونمون بجگنیم و ال کنیم و بل کنیم و خیلی مواظبش باشیم اما بعد از آشنایی با شما فهمیدم که هرچی من بیشتر سعی میکنم خداوند رو بیشتر بشناسم به همون میزان از شیطان دور میشم و اون انر زی و تمرکزی که برای شناخت خدا و قوانینش میذارم چون توجه و تمرکز من رو میذاره روی خداوند خود به خود توجه و تمرکز روی شیطان هم کم میشه .
خدیا شکرت که به واسطه ی اون تضادی که من رو باهاش روبرو کردم من با استاد آشنا شدم و به واسطه ی استاد تو رو شناختم و دارم تلاش میکنم بهشت خودم رو در این دنیا تجربه کنم که مقدمه ای بشه برای بهشت آخرتم
سپاس استاد بزگوارم با این آگاهی های بینظیری که به من دادین با این فایل
سلام به دوست عزیزم نسرین جان
چقدر شما رو تحسین میکنم که قوانین رو به خوبی درک کردین و عمل کردین
واز صمیم قلبم براتون خوشحالم وارزوی موفقیت روز افزون دارم
سلام به معصومه جان گل. ممنون عزیزم که وقت گذاشتی و کامنت من رو خوندی . منم شما رو تحسین میکنم که با خانواده یزرگ و صمیمی عباس منش اضافه کردی خودت رو تا متفاوت بشی از دیگران با متفاوت فکر کردنت. پایدار باشی در این راه دوست خوبم
درود و عرض ادب:
به شما خانم نسرین عزیز همکلاسی بسیار ارزشمند دانشگاه بین الملی ، دانشگاه جهان بینی زندگی ، استاد عباس منش
و هزاران بار خدا را شکر میکنم ، که مرا به این میسر زیبا هدایت کرد.
البته من فکر نمیکنم از اعضای سایت این خانواده گسترده ، کسی با تضادی برخورد نکرده به این سایت هدایت شده باشه؟؟
تقریبا ، از خودم گرفته تا سایر دوستان و از جمله شما همکلاسی عزیز که خودتان در کامنت تاثیرگذارتان عنوان کردید همینگونه بوده.
من امروز به این فایل و کامنت زیبای شما هدایت شدم که نشان از پختگی شما در نگاه تان به دریافت حکمت خداوند به ایجاد تضادها و ناخواسته ها دارد که چگونه میتوان درک کرد که حتی فوت عزیزترین و شیرین ترین همدم بی مثال ، مانند مادر چه درس و حکمتی برایم دارد؟
درود و احسنت بر آن قلب زیبای آگاهیتان که خداوند بشما هدیه داده و من مشعوف این پاراگراف شما شدم که بسیار میتوان با تکرار آن در زندگی در همه حال و وضعی ، به گسترش خودمان و دنیا کمک کرد.
“(با این تضاد من خیلی از ترمز های خودم مثل حس حمایت گری و قربانی بودن و مسئول بودن در مقابل دیگران رو در خودم شناسایی کردم و روشون کار کردم ” )
این جمله نشان از، در صلح با خود بودن ، صداقت از درون و برخوردار بودن از روح بزرگ است ، علی الخصوص برای ما ایرانی ها و خصوصا بانوان ایرانی که تمام این پاراگرافی که اشاره کردم بسیار بسیار ، با توجه به یکطرفه بودن قوانین حاکم ، پررنگتر و پر معنا تر است.
البته من در یکی از کامنت هایم جریان دختر خوانده مولانا با شمس را گفته ام که مجال ان در اینجا نیست ، که تفسیر سوره نساء را از شمس پرسید ، که شمس در قسمتی از سوال دختر خوانده که پرسیده بود حتی نگهبانان قصر با آن اندام و پیکر و سیبیل های برافروخته هم زن هستند ؟؟ که شمس پاسخ داد ، بله ، و اتفاقا انها بیشتر از همه زن هستند ،( البته با تعبیر سوره نساء)
منظورم این است که همه به این نوشته احتیاج دارند و مرد و زن فرقی ندارد اما در ایران با قوانین ناقص ، برای بانوان پررنگتر است ، و خدا را شکر چقدر شما زیبا به آن اعتراف کردید.
مجددا سپاسگزارم از به اشترک گذاری دیدگاهتان ، و از امروز خوشحالم که دیگاه های شما را برای پیگیریهای بعدی در لیست شخصی قرار میدهم.
پاینده باشید.
سلام بر دوست و هم کلاسی عزیزم.سپاسگزارم از پاسخ بسیار زیبا و به موقعتون وقتی پاسخ شما رو دیدم رفتم و کامنت خودم رو خوندم ببینم چی نوشتم وقتی داشتم میخوندم واقعا لذت بردم چون اون چیزی که نوشته بودم عین حقیقت بود و دقیقا به چیزهایی اشاره کردم که تا قبل از آشنایی با استاد فکر میکردم به خاطر اون کارا تو بهشت برینم !!!! اما بعد از آشنایی با استاد فهمیدم جز ظلم به خودم چیزی نبودن و چقدر فرصت های زندگی کردن رو با اون کارها از خودم گرفته بودم.بقول شما مجالش اینجا نیست اما همین پاسخ شما به من یادآوری کرد که چقدر بهبود دادم خودم رو ممنونم دوست عزیز
درودها بر شما نسرین بانوی عزیز . کامنت بسیار زیبایی نوشتید ومثالهای خیلی خوبی زدید که فکر منو در گیر کرد . بسیار ممنونم از شما ، در مورد جبه گیری ذهن هم که نوشتید من هم دقیقا همین چالش رو داشتم و دیدم که نوع نگاه شما درست هست ومنم الگو گرفتم ازتون .
در پناه حق شاد باشید …
سلام برا ستاد عزیز و گرامی
خدایا بابت این همه آگاهی ممنونم. بابت هر چیزی که بهم دادی و ندادی، تو دادن حتما خیر و تو ندادن حتما خیره چه بسا من با تکامل باید رشد کنم و به بهتر یا همسنگ اون خواستم برسم. خدایا می دونم تو عجول نیستی و به پروانه شدن انسان های در پیله می اندیشی پس دنیا باید تضاد داشته باشه تا منم به رشد برسم. خدایا بابت این همه نعمت سپاسگذارم.
به نام خدای مهربان سلام استادم و همه دوستان
استاد یه تجربه از زندگی خودم میگم؛ استاد پدر من نظامی بود من کرمانشاه بدنیا اومدم و زبان فارسی یاد گرفتم در حالی که پدر و مادرم ترک هستن و تا ۹سالگیم ترکی بلد نبودم وقتی بابام منتقل شد به سلماس وقتی رفتم مدرسه همه مسخرم میکردن اینکه ترکی بلد نبودم وقتی ۱۷سالم شد و دانشگاه زاهدان قبول شدم سال ۸۲ تو دلم گفتم دیگه من فارسیم خوبه دیگه همینکه وارد محیط دانشگاه شدم اونقدر مسخرم کردن بخاطر داشتن لهجه ترکی گفتم خدای من ؛من هم از ترکا خوردم هم از فارسا ؛وقتی هم سال ۸۶ اومدم تهران دیگه پخته شده بودم و دوستان صمیمی فارس کرد لر ترک خیلی زیادی دارم و هرکی هم مسخره کنه با مهربونی جواب میدم در حالی که قبلن خیلی ناراحت میشدم ؛حتی اگه جوک در مورد یه قوم دیگه بشنوم سریع میگم آقاااااا نگوووو؛ ولی همین تضادها باعث شد اونقدر قوی برخورد کنم با آدما و شرک نداشته باشم و نترسم در برخورد با آدما (البته هنوز تو رابطه عاطفی داغونم) خیلی جاها دوستانم که از رفتن به بعضی جاها مثل شوش و مولوی میترسن ؛بهشون میخندم میگم من اونجاها رفتم کار کردم و پورسانت گرفتم (البته پورسانت حلال) و همچنین دوستان خیلی خوبی دارم در اکثر شهرهای ایران ؛ و متعصب به زبانم نیستم ؛ چون همین تعصب به زبان خیلی آدمو محدود میکنه؛ همین تضاد باعث شد که اهمیت ندم طرف مقابلم چه زبونی داره ؛ مهم رفتارشه
استادم دوستت دارم
سلام وصدتا سلام به عزیزای دلم،به خانواده صمیمی عباس منش
🖐🌸🌺🌼
چقدر عنوان این فایل رو دوست دارم🤩عالی وحساب شده هست👏👏👏یه جمله پر از معنی ومفهوم وآگاهی.
من قبل از اینکه فایل رو ببینم یا کامنتها روبخونم،قفل این جمله شدم🤯🤓🧐ناخودآگاه نتونستم از فکر کردن بهش بیام بیرون(خدایا شکرت)
برای خودم تحلیلش کردم،صفایی کردم جاتون خالی🤗این جمله چی رو میخواد بمن بگه؟!
جالب بود برام که فکر کردن بهش منو به یاد کارهای گذشته خودم وحتی تجربیات اطرافیانم انداخت🤔😳به آدمهای موفق و ناموفقی که چطور از تضادها،برای تحقق خواسته هامون یا تحقق نا خواسته هامون استفاده کردیم..
کوتاه میکنم؛ ، برم سر الهامی که بهم شد؛
کلمه ( اهرم )استفاده شده،
یکی از ابتدایی ترین وساده ترین ابزارها که میشه باهاش کارها رو بسیار ساده کرد.
دراینجا ما این ابزار رو از ضایعات درست میکنیم ☺️این خودش خلاقیته🤗👏👏(تضادها اهرم ماست)
اهرم چطور کار میکنه؟
برای غلبه آسونتر بر نیروی مقاومت ما از اهرم استفاده میکنیم وبه یه تکیه گاه هم نیاز داریم حتما،،،(والبته نیروی محرک)
حالا میشه خیلی مثالها زد که ما برای غلبه بر نیروی مقاومت،مثلا (تنبلی وصبح زود بیدار نشدن) از اهرم تضاد(صبحها استرس داریم عجله داریم این حس بد ایجاد میکنه ونتیجه اتفاقات بد است)…برای استفاده از اهرم به تکیه گاه نیاز داریم؛(باورهای صحیح)…نیروی محرک ما(آگاهی ها وافکار مثبت)
با کمک افکار مثبت کلام مثبت وآگاهی های کسب شده توسط این سایت بر تضادهامون نیرو وارد میکنیم وبا تکیه بر باورهای قدرتمند کنندمون بر تنبلی غلبه میکنیم🤗🤗🤗🌹🌹🌹
مثلا من نمرات همیشه تو کلاس بالاترینه،،حالا تو کلاس اگه استاد یه سوالی مطرح میکنه هیچکی جوابونمیدونهو با اینکه من جواب و بلدم اما هیچوقت دست بلند نمیکردم جواب بدم،،☹️🤐😫 وتضاد برام این بود همیشه احساس گناه یا سرشکسی یا عدم اعتماد بنفس یا اینکه از خودم ناراحت میشدم که چرا ساکت میمونم؟!!!ومن حالا با توجه به آگاهی های این سایت با افکار مثبت و استفاده از عبارات تاکیدی صحیح وبا تکیه بر باورهای عالی که ساختم باشناخت بیشتر از توانایی هام و کارکردن بیشتر روی اونها بخوبی بر ترس وخجالت غلبه میکنم.خیلی راحت،،،واقعا اهرم خیلی کارو ساده کرده و من تو جمع 😷بسیار قدرتمند شاد وبا اعتماد بنفس هستم عاشق خودم و همه هستم به معنی واقعی کلمه راضی وسپاسگزار هستم❤️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹❤️
فایل بسیار عالی و هدایتگر بود سپاسگزارم از استاد عزیزم😘😘
کامنتها بچه ها بی نظیره و عاشق همتونو🥰🥰🥰خدایا مچچچچچچچکرم😂😍😍😍
به نام خداوند یکتا
سلام بر دوست و داداش عزیزم
چقدر خوب و اصولی تشبیه کردید این تضادها رو به اهرم و اینکه اهرم باید یه تکیه گاه داشته باشه و اون تکیه گاه، باورهای ما هستند
ممنونم عالی هستید شما
برای هممون در دنیای پر از تضاد و مسائل، فکر و قلبی باز و درک صحیح رو آرزو دارم
چرا خداوند اجازه وسوسه به شیطان داد
ایا بهتر نبود همه هم فکر باشند و همه باهم دوست باشند ؟
چرا جهان به این شکل هست ؟
که یکی فقیر هست یکی مشلات داره و یکی ثروتمند
چرا ؟؟؟؟
دلیلش چی میتونه باشه ؟
تضاد
اگه کویر نبود جنگل معنا پیدا نمیکرد
چرا بعضی ها عاشق کویر هستند و حتی میان کمپ میزنند و مدت ها اونجا می موند
ولی یکی دوست نداره و عاشق جنگله
دقیقا هم شیطان باعث شناخت خدا میشه
در جهانی زندگی میکنیم که دو قطبیه
خداوند جهان را به این شکل خلق کرده
که بتونیم با شناخت نازیبایی ها زیبایی ها رو درک کنیم
دنیای بعد از مرگ یک قانونی داره
و دنیای مادی یک قانون دیگه ایی داره
در بهشت همه چیز عالیه و جاودانه هست
در دنیای مادی تضادها باعث شناخت خواسته هامون میشه
که یکسری ادم ها هستن که میگن خدایا شکرت بخاطر این تضاد ، من فهمیدم چیرو میخوام
مثلا استاد وقتی تو قم و بندرعباس بودن ، خواسته تو وجودشون شکل میگیره که یه جای سرسبز برن
اولین خونه ایی هم که خریدن ویلا تو شمال بود
و وقتی اومدن امریکا سرچ کردن کجا از همه جا سرسبز تره
اگه اون تضاد نبود استاد الان تمپا نبود که این هوای بی نطیر داشته باشه و این کشور درجه یک
این جهان بر اساس یک قانون مندی داره جلو میره
که کمک میکنه با استفاده از تضاد خواسته هاشون را بشناسد و براش حرکت کنند و پیشرفت کنند
ولی بعضی ادم ها بجای اینکه توجه کنند به خواسته هاشون توجه میکند به اون تضاد ها نه تنها کمک بهشون نمیکند بلکه مشکلات بیشتری را براشون ایجاد میکنه
در این دنیا امکان پذیر نیست که بگیم خدایا ما تضاد نمیخواهیم
این تضاد ها باعث شده ما بیشتر خواسته هامون را بشناسیم وبدونیم چی رو میخواهیم
زندگی استاد تو هر جنبه که نگاه میکینم
میبینم از لحاظ روابط بهترین روابط دارن که به قول خودشون تا حالا تو هیچ فیلمی ندیدن قبلا چطور بود و چطور باعث شد که این خواسته در وجودش شکل بگیره
تو بحث مالی ، ثروت خوبی دارن که حتی از بیل گیتس و ایلان ماسک و جف بیزوس ، ازادی زمانی بیشتری دارن
قبلا کجا بودن : بندرعباس کارگری میکردن و به قول خودشون فقط برای زنده بودن کار میکردن
تو بحث عزت نفس : تو ایران کسی رو مثل استاد ندیدم که اینقدر راحت بیاد جلو دوربین و حرف مردم براش اهمیت نداشته باشه و اینقدر خودشو دوست داره و برای خودش زندگی میکنه و چقدرهم موفقیت های زیادی را بدست اورده
و نکته جالب اینجاست که وقتی خواسته هامون را بشناسیم به تضاد های کمتری برخورد میکنیم
ایا خود استاد که این حرفو میزنه تضاد تو زندگیشون نیست ؟
درسته باید تضاد باشه
ایا مثل کسای دیگه تضاد تو زندگیشون هست یا نه ؟؟
شاید خیلی خیلی کمتر باشه ، درسته تضاد هست و باید باشه ولی چرا مثل قبل که خیلی تضاد داشتن الان ندارن ؟؟؟
چرا تضادش فقط کم انرژی و وزن زیاد بود و شاید مثل کسای دیگه یا خود ما و یا خود قبلیشون در جنبه ها مختلف تضاد ندارن ؟؟؟
دلیلش اینه که اگاهانه داره به سمت خواسته هاش حرکت میکنه
و داره به جهان میگه ، ما خواسته هامون را درک کردیم و می دونیم چی رو میخوایم و هروز داریم حرکت میکنیم به سمت خواسته هامون
دیگه تضاد اونجوری نمیاره که تو خواسته هاتو بشناسی
اینجوری باید بگیم یا تو حرکت میکنی به سمت خواسته هات و میدومی چیرو میخوای یا جهان مجبورت میکنه که حرکت کنی
پس خیلی راحته وقتی خواسته هامون را بشناسیم و یه سمتش حرکت کنیم دیگه جهان مارو مجبور نمیکنه
وقتی برنامه هفتگی داریم
کارهامون را به قسمت های کوچک تقسیم کردیم و هروز انجام میدیم که روتین بشه تا همیشه انجام بدیم و اروم اروم با لذت با لذت با لذت به خواسته هامون میرسیم
اگه تضاد داری بدون خواسته نداری و داره کمکت میکنه تا خواستتو بشناسی و داره کمک میکنه که به سمتش حرکت کنی
امروز تو شرکت بودم وکاری که بهش هدایت شده بودم را داشته انجام میدادم ولی وقتی خودمو محبور میکردم که اینکارو انجام بدم و لذت برام داره ولی عشق و علاقه من یک چیز دیگه ایی هست چرا نیام کار خودمو انجامش بدم
من خودم دفتر زدم وبعد از شش ماه که خودم تنبلی کردم خدا منو برد تو یک شرکت که بفهمم باید برای هدف هام تلاش کنم و قدم بردارم و فقط این نباشه که بگم اره میدونم چیرو دوست دارم در صورتی که عملی وجود نداره که میشه ایمانی که عملی نداره حرف مفت هست
چرا شناخت دقیق نیست
چرا باور رسیدنش و ثروت و تواناییش نیست ؟؟
چرا برنامه نداریم براش ؟
پس اگه تضاد وجود داره برای اینکه که تو خواسته هاتو بشناسی و براش قدم برداری
به قول استیو جابز ، هیچکس برای شکست خوردن و چاق شدن برنامه ریزی نمیکنه
بلکه اینا بخاطر بی برنامه بودن شکل میگیره
عاشقتم استاد
سلام اقای زارع عزیز
نقل قولی که اخر کامنتتون از استیو جابز کرده بودین واقعا جای تفکر داره و درسته
هیچ کس برای شکست یا چاق شدن برنامه ریزی نمیکنه
بلکه اینا به خاطر بی برنامه بودن شکل میگیره
سپاسگزارم ازتون
امیدوارم روزهای خوبی رو در حال سپری کردن باشید همواره
بنام خداوندی که هدایتگر است و وهاب. بنام خدایی که مرا خالق زندگی خودم خلق کرد….
سلام به استاد نازنینم و مریم بانوی مهربانم و سلام به اهالی باصفای سایت عباسمنش
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
تضادها عامل پیشرفت
چقدر بعضی سوالها خوبه و چقدر باعث میشه آدم فکر کنه. تفکری که میگن از هزار سال عبادت بهتره.
اینکه فکر کنم ببینم اگه همه دنیا خوبی بود و خوشی چی میشد. اگه شیطانی وجود نداشت، اگه تضاد یا مشکلی وجود نداشت چی میشد.
به نظر من اگه هیچ تضادی وجود نداشت اصلا خوب و بد، سیاه و سفید، روز و شب و ….. وجود نداشت. به قول استاد ما در جهانی زندگی می کنیم که همه چیش دو قطبیه. اگه رنگ سفید قشنگه و ازش لذت میبریم چون یه جایی سیاهی رو دیدیم و به نظرمون ناخوشایند اومده، اگه روشنایی روز رو دوست داریم چون بدون وجود شب، روز معنایی نداره. اگه نور رو دوست داریم چون تاریکی رو نمیپسندیم، البته ممکنه اینا در بعضی افراد متفاوت باشه ولی ارزش هر چیزی وقتی شناخته میشه که به بی ارزشی اون چیز رسیده باشیم. مثلا تا وقتی به بیماری مبتلا نشیم به سلامتی فکر نمیکنیم. یعنی اینقدر این نعمت برامون بدیهی و طبیعی میشه که نمی بینیمش.و به قول قدیمیا قدرشو نمیدونیم. ولی همینکه یه سر انگشتمون درد بگیره تازه میفهمیم چه نعمتی داشتیم.
خیلی از آدمهای موفقی که اسمشون تو تاریخ هست از خانواده های فقیر بیرون اومدن. چرا؟
چون تضادهاشون پر رنگ بوده.
فکر کردم چرا از خانواده ما کسی موفق نبوده. و رسیدم به این نتیجه که اولا من تضاد خیلی مهمی تو زندگیم نداشتم که بخوام دنبال حل مساله باشم و بازم به قول قدیمیا آب اومده و آسیابم چرخیده و ثانیا هیچ الگوی موفقی نداشتم و همیشه هم به اینکه همه دور و وریامون مثل خودمونن افتخار میکردیم😅و خدارو بابتش شکر میکردیم، نگو بابا داستان چیز دیگه ایه و من تو مدار همون آدمهای داغونتر از خودم بودم.
ولی مهمترین تضادی که من تو زندگیم داشتم نداشتن آرامش و آسایش بود که اونم همیشه با تمرکز بر همون نکته منفی پررنگتر و پررنگتر میشد. الان میفهمم چرا این تضاد هر روز رشد میکرد و اون پروسه بارها تو زندگی من تکرار میشد.چون من ازش درس نمیگرفتم. یعنی بلد نبودم درس بگیرم. و جهان هستی طبق قانون خودش اونو برام تکرار میکرد تا من بفهمم چی میخوام. و حالا که فهمیدم، دلم یه جای دنج و آروم میخواد. یه جایی دور از این شلوغی و هیاهو، یه جایی که به جای اینکه دور و برم پراز آدم باشه پراز خدا باشه.
تو این سال ۹۹ که جهان درگیر این بیماری بود چقدر آدمها بیشتر قدردان سلامتی شدن و چقدر همین تضاد باعث رشد جهان شد. تعطیلی مدارس باعث شد که بچه ها بیشتر با آموزشهای مجازی آشنا بشن و کارها راحتتر بشه. ترافیک کمتر بشه، کلی نرم افراز آموزشی طراحی بشه، کلی شغل جدید ایجاد بشه و کلی مشاغل ضعیف از بین بره. همون ضعیفهایی که طبق قانون اصل بقای اصلح باید از بین میرفتن از بین رفت. شاید به نظر بعضیا این چیزا وحشتناک باشه ولی تو این سایت همه میدونن که قانون با کسی شوخی نداره و ضیفها رو زیر چرخهای پیشرفت خودش له می کنه. همون آدمهایی که نتونستن از تضادهاشون درس بگیرن همونا از دور خارج شدن. و اونایی که قوی بودن تو همین شرایط به قول عموم وحشتناک قویتر شدن.
خدایا شکرت برای قوانین محکم و قدرتمندی که جهان هستی رو بر اساس اونا خلق کردی. قوانینی که میتونم با یادگیری اونا زندگیمو دگرگون کنم.
خداوندا هدایتم کن به مسیر نعمتها و ثروتها. چون به هر خیری که از تو برسد محتاجم🙏🙏🌹🌹
بنام نور،بنام فرمانروا ، بنام خالق ، بنام خدا
مارا بجز خیالت فکری دگر نباشد ،
در هیچ سَر خیالی ، زین خوبتر نباشد ،
سلام ……
رسیدن به وضوح از طریق تضاد……
وقتی بهش فکر میکنم ، جزء جزء بدنم به لرزه درمیاد
ویا این عبارت در کامنت یکی از عزیزان ( تضادها و مشکلات عامل موفقیت یا عدم موفقیت افراد نیستند بلکه ،،،،واکنش هر فرد به تضادها عامل هستند )
عجیبه ، عجیب ،
وقتی تویه این عبارات خُرد میشم ، یه جورایی تمام زندگیم به چالش کشیده میشه ،
از اولین تضاد کوچکی که باهاش برخورد کردم
زمانیکه با پای برهنه با خاطر نداشتن کتونی درست و حسابی ،در حال بازی فوتبال بودم و به خاطر یه میخ تویه زمین خاکی پام به شدت مجروح شد
تا بزرگترین تضاد زندگیم که ورشکستگی مالی بود
تویه تمام تضادهام به دنبال یه مقصر بودم ،
معمولا اول خداوند ، مهربان که اینقدر بی رحم بود از نظر من
بعد پدرم که نتونست شرایط رو برای موفقیت من فراهم کنه
مادرم که همراهم نبود
میخ :که چرا اینجا سبز شده بود
زمین خاکی : که چرا میخ رو بین خاکهاش پنهان کرده بود
و……..جالب اینجاست که در برخورد نا مناسب با تضادها حتی اینقدر پیشرفت میکنیم که شروع به جانبخشی به اشیا میکنیم و تویه ذهنه افسار گسیختمون به اون وسیله یا محل صفت دشمنی با خودمون رومیدیم
چی بگم واقعا ……..
اما امروز با آموزه های واسط وحی ( استاد از نگاه من واسط وحی ، کسی که با کلام وحی گونش ،من رو به حضرت عشق ، به رب بی همتا رسونده ) در حال تغییر نوع نگاهم هستم ، و از اونجایی که اکثر افعال قرآن عزیز ، مضارع هستند از قید در حال ،استفاده کردم ، زیرا که این مسیر انتهایی نداره ،
ولی خودمونیم واقعا این نوع نگاه ، همه چیز رو از هم میپاشونه ،
تا دیروز به کوچکترین تضاد ، ،،،،،تضاد و اتفاق بد که پیشکش ، اولین فکر بد و ناجور درباره هر مسئله ای ،با نهایت توان توجه و دقت میکردیم و ، و اونقدر ادامش میدادیم که کلا خودمون و زندگیمون رو داغون میکردیم به خاطر این توجه ، و مثله آب خوردن وارد تجربه زندگیمون میکردیمش ، اما امروز یاد گرفتیم و تصمیم گرفتیم که به تضادهای زندگیمون جور دیگه ایی نگاه کنیم ، طوری که اکثر مردم دنیا اون نگاه رو ندارند
و چه زیباست اون آرامشی که از پس این نگاه میاد
و اون توان و حرکتی که از پس این آرامش و عامل موفقیت دونستن این تضادها ناشی میشه
وقتی خوب به این حرفایه واسط وحی فکر میکنم حالم تغییر میکنه از این همه زیبایی خداوند ، و قوانین جهانش و لطف الله مهربان به تمام ما انسانها
زمانیکه جهان احساس کنه تو از حرکت بازایستادی و هدف نداری ، بهت تضاد میده که حرکت کنی و به سمت تعالی بری که زندگی هر لحظش تعالی و حرکته ، حتی احسامی که به ظاهر ساکن هستند هم در ریز ترین اجزاء ، اتم و الکترون … در حال حرکته
پس باید حرکت کنیم و ایمان داشته باشیم ، چقدر این مسایل به هم پیوسته است ،
ایمان بیاوریم ——- باور کنیم ——حرکت کنیم —— جهان رو گسترش بدیم ——-به خواسته هامون برسیم
وااااااای از این همه پیوستگی
إِنَّ الَذینَ آمَنوا و عَملواالصالحٰات
کسانیکه ایمان آورده اند و عمل صالح انجاممیدهند
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیمکه آسودگی ما عدم ماست
میدونی ( با تویی هستم که منت گذاشتی و داری نوشته من رو میخونی ) شدم مثله یه توپ پر باد که کلی فکر تویه ذهنمه ، و شاد و خوشحال از بابت اینهمه آگاهی که به لطف خداوند در حال دریافتشم ، حتما تو هم همینطوری
کلی حرف دارم برایه زدن ، اما میخوام مصداق
کم گوی و گزیده گوی باشم
شکر میکنم خداوندی رو که تمام اتفاقات رو به خیر ،برایه ما قرار داد
و از خداوند میخوام برایه خودم و برایه تمام دوستان
که به آنچه میگوییم و زیبا میگوییم ، عمل کنیم
که حرفی که به عمل نینجامد ، و ایمانی که عمل نیاورد حرفه مفت است
در پناه نور، در پناه فرمانروا ، در دناه خالق ، در پناه خدا
به نام الله یکتا
سلام بر داداش عزیزم
ممنونم بابت کامنت عالی شما
اولین بار هست که از کامنت های شما خوندم و اسم کوچولوهای نازتون هم چقدر زیباست ، خداوند برای شما و همسر نازنینتون حفظشون کنه
چقدر عالی گفتید که ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است.
یه روز به استاد نوشتم که این باید شعار سایتمون باشه چون اصل، بعد از یادگیری این قوانین، همین عمله
اگه من همه قوانین رو بدونم اما براش حرکت نکنم و اقدامی نداشته باشم، مثل اون سرآشپزی هستم که دستور پخت انواع غذاها رو بلده اما درستشون نمیکنه.. خب این هیچ ارزشی نداره
این اطلاعات و آگاهی ها بدون عمل، یعنی هیچ و گاهی ماها چقدر اشتباه برداشت میکنیم
طبق صحبت شما، حرف برای زدن زیاده پس بهتره بیشتر عمل کنیم
بازم ممنونم دادش گلم
من از داداشای خودم از لحاظ مکانی دورم اما وجود شماها اینجا توی این سایت، اون کمبود رو پر رده و شاید هم این یه تضاد بوده که حالا برام یه رنگ دیگه پیدا کرده… خیلی جای کار داریم، همیشه…
بازم سپاسگذار وجود ارزشمند شما هستم و هممون رو به یگانه خالق هستی میسپارم و آرزوی شادی سلامتی و حال خوب دائمی رو دارم
سلام و درود بر شما ، ممنونم که وقت گذاشتید و کامنت من رو خوندید باعث افتخاره
و امیدوارم هممون عمل کنیم به آنجه که میدونیم
در پناه خالق در پناه خدا
دوست عزیز سلام
خوندن کامنتتون بی نهایت لذت بخش بود برام و چه حرفای مشترکی که نداشتیم با هم
انگار خودم بودم که از احوالاتم نوشته بودم آره به نظر منم همه کسایی که خوندن کامنتتون رو همین حال و هوا رو دارن چون همه دریافت کننده آگاهی های واسط وحی بودیم و ذهن هممون پر از آگاهیه فقط برتری از آن کسانی هست که عملگرا هستن
خدایا توفیقی عنایت کننده شنونده تنها نباشیم عمل کنیم و نتیجه ببینیم و جهانمون رو گسترش بدیم
در آغوش خداوند باشید
سپاسگزارم از شما ،دوست من
سپاسگزار خداوند هستن به خاطر بودن شما بزرگواران در کنار خودم
در پناه خالق در پناه خدا
سلام
خیلی زیبا نوشتید
تشکر میکنم از شما و زمانی که گذاشتید
در پناه خالق ، در پناه خدا
سلام به داداش عزیزم
واقعا زیبا نوشتید
در پناه خدا
سلام دوست عزیز….
موفق باشید ..
حیفم اومد براتون ننویسم ،تحسین و افرین میگم برای این کامنت عالی
خیلی صاف و ساده نوشتین و روک و راست که عمل گرا باشیم …عالی …دمت گرم …حال کردم ..انرژی گرفتم …چون در حال رد کردن یه شرایط و یه تغییر بزرگ تو شرایط کاری و زندگی ام هستم و تمام حرکت های رو که باید انجام دهم انجام دادم با ایمان قوی و توکل به خود خودش..واینم یه نشونه بود از طرف خدا که مسیرم درسته …شکرت خدا..ممنونم
به نام خدا
سلام خدمت شما دوست عزیز
خیلی خوب و عالی گفته بودید
خدایا شکرت
کامنت شما را خوندم و کیف کردم
من و همسرم به تضادی برخورد کرده بودیم خدا را شکر و خداوند من را به سایت الهی هدایت کرد……………
بعد از گوش دادن به فایل استاد جان به نوشته ی شما هدایتم کرد خیلی عالی گفته بودید
خدایا شکرت
من نوشته ی شما را به آرامی و با دقت خوندم تا آویزه ی گوشم بشود
صحبت از ایمان هم آورده بودید که خودش اصله و مهم
ممنون و سپاسگزارم خداوند بزرگ
ممنون از شما دوست عزیز
سلام هم فرکانسی عزیز
کامنت سراسر مفیدت را خواندم
و خیلی عالی بود
من هم همینطور فکر میکنم
از لحظه ای که این آگاهی را از استاد شنیدم
که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
همیشه و دائم به خودم یاد آوری میکنم
به خودم میگم خوب آره این درسته خوب تو داری چیکار میکنی به کدامش داری عمل میکنی
و بارها همین آیه که شما نوشتین را در ذهنم مرور میکنم
کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند
خیلی لذت بردم جملاتتون را با فعل مضارع گفتید
که در قرآن هم از افعال مضارع استفاده شده
من به شخصه به این نتیجه رسیدم ما اگر همین قرآن را در خودمون واقعی پیاده کنیم کار را تمام کرده ایم
موفق و پیروز باشید
الهی همهی ما و تمام دختر ها و پسرهایمان در پناه الله یکتا باشیم شاد و سلامت و موفق و پیروز و ثروتمند باشیم و سعادتمند در دنیاو آخرت باشیم
🌷🙏❤⭐💧🇱🇷🇱🇷
سلام به پدر باراناوجانا.
خیلی خیلی زیبا بود بزرگوار.خیلی قشنگ بود .من که واقعا از خواندن این کامنت شما واقعاً لذت بردم
یعنی یه جورایی مست مست شدم مخصوصاً اون قسمتی که نوشته بودی:-!
زمانیکه جهان احساس کنه تو از حرکت باز ایستادی وهدف نداری ،بهت تضاد میده که حرکت کنی و به سمت تعالی بری که زندگی هر لحظه تعالی وحرکته حتی اجسامی که به ظاهر ساکن هستند هم درریزترین اجزا،اتم،الکترون هم درحال حرکتند.
واقعا قشنگ بود.
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا وآخرت باشید
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان همفرکانسی خوبم🌺🌺🌺🌺
وقتی به این فایل گوش کردم ؛ تضادها اهرمی برای خواسته ها؛ به خودم گفتم من همین الان که ۴ بهمن ۹۹ هست چه تضادهایی تو زندگی دارم و چطور به اونها فکر می کنم و باورم نسبت به این تضادها چطوره؟ اولین تضادی که به ذهنم اومد وسواسی شدن پسر کوچیک ۸ ساله ام هست که اینقدر دست هاش رو شسته که زخم شده و یه کم هم بگذره خون میاد با این که من اصلا اصراری روی شستن دست هاش نداشتم ولی این مسئله منو ناراحت می کنه، نه از بابت زخم شدن پوست دستش بلکه از بابت رفتارش که این نوع رفتار رو داره تو زمینه های دیگه هم بسط می ده مثلا وقتی می بینه کسی سر و وضع مرتبی نداره به هیچ وجه راضی نمی شه از کنارش رد بشه و ….دیدم که من در مقابل این تضاد اصلا این حس رو ندارم که این تضاد می تونه به رشد و گسترش من یا اون کمک کنه بلکه بیشتر عصبی می شم و دعواش می کنم که چرا می ری دست هات رو تند تند می شوری انگار یه جورایی می خوام کنترلش کنم. و یا جر وبحث های دو تا پسرام که ناراحتم می کنه
یاد حرف استاد افتادم که می گفتن فقط نظر دادن و نوشتن جملات زیبا مهم نیست آیا ما از اونچه که آگاهی کسب می کنیم تو رفتارهامون هم نشون می دیم یا ازشون استفاده می کنیم ؟ ا من دیدم همین مسئله مدتی است که گوشه ذهنم رو درگیر کرده و تمام توجهم به نازیبایی ها و نا خواسته ها بوده تا این که بخوام بگم این مسئله تو زندگی من اومده که به من چیزی رو بگه و خواسته ای رو در من به وضوح برسونه.
دوباره رفتم سراغ یکی دیگه از تضادهایی که الان تو زندگیم دارم و اون شرایط مالی مون هست. هر چند که توانایی گذران زندگی در حد متوسط رو داریم ولی من اگه خودم رو شاگرد استاد عباس منش می دونم و دارم روی باورهام کار می کنم و باورهای توحیدی به خداوند دارم، ( هر چند که اول راهم و باید تکاملم رو طی کنم) ولی چندان از خودم راضی نیستم با این حال برای این تضاد دلم خیلی روشنه و اتفاق های خوبی رو برای آینده نزدیک برای خودم متصور هستم . چون الان دارم روی دوره عزت نفس کار می کنم و تغییرات کوچیک رو آروم آروم تو زندگیم می بینم و قرار گذاشتم بعد از عید شروع کنم به دوره روانشناسی ثروت ۱ و باورهام رو تغییر بدم و با هدایت های خداوند حرکت کنم.
🌱🌱به قول استاد نوع برخورد درست با تضادها خیلی فرار هست من متوجه شدم که در برخورد با خیلی از تضادها در ابتدا باید به این باور و ایمان برسیم که اولا این تضادها چه بزرگ و کوچیک برای همه هست برای همه ، چنانچه که خداوند در قران کریم سوره بقره می فرماید:
و لنبلونکم بشی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و النفس و الثمرات و بشر الصابرین ….
قطعا ما شما را آزمایش می کنم با نقص در اموال و جان و نتیجه ها و بشارت باد بر صابران…..
🌱🌱دومین باوری که خیلی مهمه در برخورد با تضادها ، ایمان داشتن به این باور هست که من خالق زندگی خودم هستم این من هستم که می تونم زندگیم رو تغییر بدم و نباید منتظر دیگران بمونم، نباید خودم رو سرزنش کنم ، نباید کم بیارم ، نباید جلز و ولز کنم و هزاران شوآف که آی ملت ببینید که من چقدر بیچاره ام ، بدبختم و ….
🌱🌱 باید خودم احساسم رو خوب نگه دارم و به خودم بگم که راه حل هر مسئله و مشکلی در دل همون مشکل هست و با خودم در صلح باشم تا الهام های خداوندی رو بشنوم و اونقدر خودم رو ارزشمند بدونم که خداوند راه حل رو به دل من انداخته بابد براش حرکت کنم با توکل بر خدای قدرتمند و مهربان.
امروز برای اولین تضادی که تو این کامنت نوشتم اولین کاری که می تونم بکنم اینه که پسرم رو با همین رفتارهاش بپذیرم و بعد نوع نگرشم رو به این مسئله عوض کنم تا نوع برخوردم هم با پسرم عوض شه مثلا می تونم به ریشه های این مسئله بپردازم چرا که ممکنه این رفتار نمود ظاهری یک تغییر منفی تو زندگی من باشه که من متوجه نشدم ولی پسرم اینجور داره نشونش می ده . من مطمئنم که با پیدا کردن ریشه این رفتار و حل اون درهایی از نعمت رو برای من و پسرم که درگیر این مسئله هستیم باز خواهد کرد.
در اولین فرصتی که این مسئله رو حل کنم همین جا کامنت می گذارم.
در پایان از استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی بسیار سپاس گزارم و برای همه این خانواده صمیمی دعای زیبای استاد را آرزومندم
درپناه الله یکتا، شاد، سالم، خوشبخت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.🍁🍁🍁
سلام لیلا خانوم عزیز، سپاس گزارم برای این کامنتت، واقعا چشممو باز کرد به تضاد های زندگی خودم که باید براشون حرکت کنم، خیلی زیبا نوشتید مثال های زندگیتونو، ممنون واقعا❤😍🌷🌷🌷🌷🌷