ما بی انتها هستیم - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرتضی نیازعلی زاده گفته:
    مدت عضویت: 3977 روز

    طبق معمول عالی بود من فایلی رو که بعد از مرگ مرتضی پاشایی گذاشتید چندین بار خوندم و دیدم نسبت به مرگ عوض شد و آرامش پیدا کردم و احساسم خوب شد که معادل یه باور خوبه ” این فایل دیگه حجت را تمام کرد خیلی زیبا زندگی رو به مهمونی که میزبانش خداوند=قانون است تشبیه کردید باید سعی کنیم از لحظات این مهمونی لذت ببریم البته میتونیم بریم یه گوشه تنها بشینیم و غصه بخوریم و افسرده بشیم ” انتخاب با خود ماست و هر کسی باید مسئولیت انتخابی که میکنه را به عهده بگیره “وقتی ثروتمند باشی و حالت خوب باشه مطمئنا توی مهمونی هم اعتماد به نفس بالاتری داری و شادتری و میتونی حال دیگران رو هم بهتر کنی ولی وقتی فقیری و احساست بده روی دیگران هم تاثیر منفی میزاری و حال اونها رو هم خراب میکنی و بقیه دوست ندارن که زیاد کنارت باشن و شاید خودت بخوای که زودتر اونجا رو ترک کنی ” استاد مهربان شاید دلیل ناراحتی آدمها از مرگ دیگران اینه که خودشون دیگه به اون آدم دسترسی ندارن و یه جور خودخواهیه” و چون نمیدونند که کسی که مرده الان کجاست ازش میترسن بهرحال انسان از چیزی که شناخت نداره میترسه ” حتی اگر جای جدید اونی که رفته هزاران بار بهتر از جایی باشه که ما هستیم ولی بازم براش ناراحت میشیم و اشک میریزیم و میخوایم که به هر نحوی طول مدت این مهمونی رو بلند و بلندتر کنیم و بزور خودمون رو تو این مهمونی نگه داریم اما همه میدونن که هیچ کجا خونه خود آدم نمیشه ” هر کدام از ماها مثل یه تکه الماس گرانبها هستیم که بعد از جدا شدن یه صخره متعاق به یک کوه بزرگ الماس و شکسته شدنش وبه میلیلردها تیکه کوچکتر تبدیل شدیم و باید بدونیم که جای اصلیمون تو دل همون کوهه نه جای دیگه” با تشکر فراوان از استاد عزیز که واقعا رسالت خودشون تو این دنیا را که بهتر کردن حال دیگر انسانهاست را به بهترین شکل ممکن انجام دادن و باعث میشن که این مهمونی لذت بیشتری ببریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 3248 روز

    سلام استاد.من هم شخصا با این مسائل و عزاداری مخالفم ولی متاسفانه افراد فقط ائمه رو بت کردند و خداوند رو فراموش کردند. پیرامون این بحث در محرم امسال بسیار با خونوادم بحث کردم و حتی کار به جایی رسید که در اون محل به من گفتند کافر شدم هر چند کار من اشتباه بود و نباید بحث می کردم. من به نوبه خودم هیچ تفاوتی رو بین خودم و ائمه نمیدونم و هیچ کجا هم حاضر نشدم نظرم رو تغییر بدم با اینکه بسیاری منو تهدید کردن که اخرش با حرفات واست مشکل پیش میاد ولی خدا رو شکر تا حالا هیچ اتفاقی واسم نیفتاده و هر روزه زندگیم بهتر میشه. ای کاش افراد فقط یک بار قران رو مطالعه می کردند نه اینکه فقط بذارند یه گوشه ای و یا در ماه رمضون سرسری ختمش کنند. استاد اندیشه اسلامی من با مدرک دکتری هنوز به چشم زخم اعتقاد داشت و من هم تمامی مدارک رو واسشون بردم ولی حتی حاضر به تأمل و تفکر نشد و وقتی کلیپ شما رو بهش دادم گفت واست متأسفم که این چیز ها رو میبینی. اخه چرا حتی اساتید ما حاضر به تفکر نیستند و فقط کورکورانه تقلید میکنند. زندگی ما شده پر از خرافات .دین الان جامعه ما هیچ تفاوتی با مسیحیت قرون وسطی نداره و حتی بدتر هم شده .هرچند ما نباید به این موارد توجهی کنیم و فقط خوبی ها رو ببینیم و فقط واقعیت خودمان رو خلق کنیم. همه انتظار ظهور حضرت مهدی را دارند و انتظار زمانی را میکشند که جهان سرشار از ظلم بشود و اینکه سرنوشت جهان به دست یک انسان رقم بخورد پس قانون باور و جهان چه میشود؟

    من هم خودم قبلا ذهنم رو پر از افکار نامناسب کرده بودم تا اینکه داداشم که یک شخص الکی ومصرف کننده موادبود ومدتی در کارتن خوابی بسر می برد با استفاده از مطالب شما توانست در مدت 1سال زندگی فوق العاده ای برای خودش خلق کند و به لطف خدا امروزه خودش شاگردان بسیاری دارد و توانسته به انسانهای بسیاری کمک کند. دوستان خواهش میکنم بهانه و توجیهات رو بذارید کنار و زندگی خودتون رو تغییر بدید. من خودم با این که هیچ پشتوانه ای ندارم وقتی محصول عزت نفس رو تهیه کردم و وقتی استاد در فایل اول گفت یک تصمیمی ک مدت هاست نگرفته اید رو بگیرید سریعا ترک تحصیل کردم حتی با اینکه ترم 3 دانشگاه بودم و دوسال کنکور داده بودم و پای تمامی مسائل وایسادم. حتی از طرف خونوادم بسیار تحقیر شدم و این مدت هر کس منو دید گفت کار احمقانه ای کردی و همه نا امیدم کردند ولی من به حرف دیگران گوش ندادم و راهمو ادامه دادم. الانم که مسیرم رو ادامه میدم هیچ کسی نیست که به من انگیزه بده و فقط خودم هستم.من الان تمامی وقتم رو واسه خودم گذاشتم چون متعهد شدم بهترین زندگی رو واسه خودم بسازم. من هم قبلا بسیار توجیه میکردم ولی وقتی به خودم اومدم دیدم دارم خودمو بازی میدم و توجیهات رو گذاشتم کنار. دوستان خودتون رو درگیر حاشیه های زندگی نکنید و فقط دنیای خودتون رو زیبا بسازید. امیدوارم تجربیاتم به دوستان کمک کنه. استاد از شما و گروه خوبتون بی نهایت سپاسگذارم و واستون ارزوی موفقیت های بیشتر رو دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    سلام عرض میکنم خدمت استادعزیزم وهمسرمهربونشون مریم جان

    اتفاقادیشب یک نفراز اقواممون ک همسرش رو یک ساله ازدست داده هنوز کُلی غصه میخوردوگریه میکرد بعدن انگاریکی بدرونم هم گفت ایناروبهش بگو ک بابا اینا همش بخاطر وابستگیتون ب ایشونه وگرنه اون الان ازتو خیلی خوشحالتره ک ب ابدیت پیوسته و گفتم آخه عزیزه من تویی ک اینقدرگریه میکنی آیا اون دنیا همسرت میادمیگه دستت دردنکنه انقدرغصه خوردی بذار یکم از اعمالِ خوبم بهت بدم!تازه ب حاله تو میخنده میگه وای برتو ک چقدر سست ایمانی..و جالب اینجاست ک توبعضی مواردخودم مقاومت ذهنی داشتم وباخودم میگفتم منی ک انقدردارم تلاش میکنم ک باورهامودرست کنم و ب خواسته هام برسم اگه یکروز مرگ من فرابرسه اونوقت همه چیز تموم میشه و هیچ استفاده ای از رویاهام نکردم و چقققدرجالب بود ک من صبح زود اولین فایلی رو ک بازکردم همین فایل بود وبه جوابم رسیدم!! واقعا خدارو هزاران مرتبه شکر ک ازون روزیکه ب سایت شماهدایت شدم خداوکیلی هرسوالی توی ذهنم پیش میاد ناخوداگاه همون فایلی رو بازمیکنم ک جواب من تو اون فایل هست

    استادعزیزم هدایتگرزندگیم الهی ک خداوند ب شما هزارسال عمرباعزت وسعادتمند بده و روز ب روز بادانش و آگاهیتون نسل ب نسل جوونا رو ب مسیردرست ِ هدایت راهنمایی کنید ازشمابینهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    فرزانه فدایی گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    این فایل بی نظیییییییییییر بود استاد

    خیلی خیلی رو من تاثیر گذاشت که این فایل رو هم برای مامانمم گذاشتم اونم جدی خیلی لذت برد و همش میگه بابا این عباسمنش ی دانشمندیه ک اینقد حالیشه در کل استاد من که کلا قبل از اینکه وارد صحبتا و آموزه های شما بشم کلا اینجوری بودم که هر کسی میمرد یا عاشورای حسینی اینا کلا گریم نمیگرفت جوری که همه بهم میگفتن سنگدل یا وقتایی ک تو دبستان و اینا مراسم برای عاشورا اینا میگرفتن من برای اینکه گریم بگیره همش از خودم نیشگونای آنچنانی میگرفتم که یه قطره اشکم بیااد شبم میرفتم خونه جای نیشگونم کبود بود ولی از یه مدت ب بعد مراسم عذاداری و اینا رو نمیرفتم چون یه بار که رفتم یه خانمه بود همچین خودش میزدا من زدم زیر خنده و……. از اون مراسم انداختنم بیرون🤪🤪🤪 گفتن تو از دار و دسته شمرو یزید و حرمله ای😱😱😱 و البته چون چادرم نمیپوشیدم و موهامم بیرون بود اون خانمه بهم گفت خدا اون دنیا از گیس آویزونت میکنه منم با یه حاظر جوابی گفتم😏😏😏😏😏

    من گیسامو از بیخ میزنم ک خدا نتونه آویزون کنه 🙃🙃🙃

    ولی در کل استاد بعدش اصلا احساس گناه نداشتم و کلا اوکی بودم و بعدشم ک اومدم تو برنامه های شما کلا خیلی دیگه از باورای محدود کننده دیگمو شناختم و پیدا کردم

    و خدا رو هزار مرتبه شکر من تو یه خونواده مذهبی ب دنیا نیومدم که بخام این باورای محدود کننده مذهبی که چسبیده به ذهنمو دست و پنجه نرم کنم .

    در پایان استاااااد زندگی منو مامان و داداشمو متحول کردی مامانم همیشه دعاتون میکنه خیلی نتایج ریزو بزرگ تو زندگیم اتفاق افتاده ب زودی زود میام و از نتایجم میگم براتون

    دوستون دارم فراوووووون🥰😘😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    احمد معظمی گفته:
    مدت عضویت: 1728 روز

    سلام

    سلام به استاد عزیز ، استاد واقعا بهتون تبریک میگم با این دید وسیع و زیبا و تبریک میگم به همه دوستانی که شما و این طرز فکر و باورهاتونو دنبال میکنن به نظر من این زیباترین نگرش به این جهان و دنیای پس از مرگ هست که ما واقعا نمیمیریم و همچنان که از خداوند هستیم به وجود اصلی خودمون برمیگردیم به ذات ابدی و بی انتها.

    اگر با این دید ب مرگ نگاه کنیم، هم ترسی از مرگ نداریم و هم اینکه این جهان مادی برامون زیباتر میشه و میتونیم از هر لحظه ی زندگی لذت ببریم

    به قول علی(ع) یه جوری باید زندگی کنیم که انگار صد سال دیگه از عمرمون مونده و در عین حال هر لحظه آماده مردن باشیم .

    با سپاس فراوان از استاد عباسمنش عزیز و همه گروه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1850 روز

    استاد عزیزم سلام چقدر قشنگ مرگو توصیف کردین چه مثال زیبا و به جایی بود این مهمونی دقیقا من به این فکر فرو رفتم که من در طول روز اگه هر مکانی برم و بیام بیرون از نظر اونا من مردم چون نیستم و حضور ندارم ولی چون اونجا نیستم پس دلیلی نداره که من وجود ندارم من فقط در اون مکان نیستم ولی دارم به بقیه زندگیم میرسم یعنی به قول شما رفتم همون جایی که اول اومدم وای خیلی قشنگ این مهمونیرو مثال زدین سپاسگزارم خدایا شکرت بابت وجود شما نازنین هم خدارو کاملا شکر میکنم مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    شبنم نقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 1430 روز

    ب نام خداوند ایزد منان

    سلام و درود بر شما هم فرکانسی های عزیز

    من دقیقا امروز صبح وقتی داشتم رو عزت نفسم کار میکردم کلی نجوا های فلج کننده مغز و شیطان تو ذهنم بود و ماتع تمرکزم میشد از خدا پرسیدم ک خداجون چطور ذهنم رو کنترل کنم؟ بعد اومدم نشانه امروزم را بده رو زدم ولی تا چند ثانیه کلا هنگ بودم باورم نمیشد از چیزی ک داشتم میدیم، نوشته بود توانایی کنترل ذهن

    و من شروع کردم بخواندن مطالب گوش دادن ویس اقای عباس منش معلم خِبره و دانا

    در اخر ک کلی ذهنیتم درباره مرگ تغییر کرد و جالب بود ک خیلی راحت ذهنم رو کنترل میکردم و مرگ رو اینطور برای خودم تشبیه کردم ک قراره از ایران برم ی کشور دیگه و ی مدتی اونجا زندگی کنم و وقتی اونجا میرم با کلی انسان قراره تو این چند مدتی ک هستم زندگی کنم و برا خودم هدفی انتخاب کنم و با توجه ب قوانین خدا اونا رو طی کنم حالا تو این مدت اطرافیانم ب وجود من عادت میکنن و وقتی قراره برگردم ب خونم اونا ناراحت میشن از نبود من درسته ک من دیگه اونجا نیستم و منو نمیبینن ولی دلیل بر این نیست ک من دیگه وجود نداشته باشم

    بلکه وجود دارم ولی اونا نمیتونن منو ببین و وقتی میخوام برگردم اگر از این سفر ک مردم ب اهدافم رسیدم و هرانچه ک میخواستم رسیدم و لذت بردم وقتی ک ب خونه رسیدم پیش عزیزانم سربلند و پیروز هستم از این ک موفق شدم ولی اگر در این سفر ب اهدافم نرسم و دست خالی برگردم شرمنده و شکست خورده میباشم و این حال دقیقا مثل وقتی هست ک انسان در دورزخ از خدا میخواد ب او ی فرصت دهد و او را ب زمین بازگرداند تا جبران کند ولی خداوند میگوید ک ک اگر بازگردی هم راه قبل را درپیش گیری

    و با این تجسم دارم از هر لحظه زندگیم با دید مثبت ب اتفاقات نگاه میکنم تا از هر لحظه ان لذت برده و ب اهدافم برسم ک وقای ب خانه ابدیت میروم از خدا چنین درخواست ابلهانه ای برای بازگذشت نداشته باشم و به بهشت ابدیت خدا برم

    و جالب اینجاست ک من مرگ رو ی وسیله نقلیه ای فرض میکنم ک از ی جا برای رفتن ب جای بهتر استفاده میکنم حال میتواند قطار، ماشین، هواپیما و… باشد درست مثل اینکه مرگ ما ب وسیله ی بیماری یا تصادف، کهولت سن، یا کشته شدن توسط ی حیوان یا انسان دیگر باشد و… مهم نیست چطور مرگ را تجربه میکنیم مهم این است ک نه تنها بنده های دیگر خدا حتی مرگ هم نمیتواند ب وجود ابدیت ما اسیب بزند

    امیدوارم ک حسم و تصورم رو خوب بهتون رسونده باشم و برای شما مفیده باشد

    درپناه حق همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشید ❤️🌱

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    علی عموری گفته:
    مدت عضویت: 981 روز

    به نام خدا

    با عرض سلام خدمت استادعزیز، خانوم شایسته مهربان و دوستان گرامی.

    استاد،وقتی داستان ادم و حوا در قران رو مطالعه میکنیم و اون روشی که شیطان استفاده کرد متوجه میشیم که برای سرنگون کردن تمام انسان ها از یک الگو خاص استفاده میکنه.

    شیطان گفت: خدا برای این گفته از این درخت نخورید که به عمر جاودان نرسید یا فرشته نشید.

    این حرف باعث میشه انسان به خدا بی اعتماد بشه و خدارو یک فرد ظالم و زورگو ببینه که میخواد لذت بزرگی رو از انسان بگیره و بدبختش کنه.

    صحبت های شما باعث شد اگاهی هایی بهم القا بشه، بنده وقتی میرفتم قبرستون اعماق وجودم غمگین میشد، که متوجه شدم شیطان داره از همین الگو استفاده میکنه، میگه ببین افرادی که مردن خدا لذت بزرگی رو ازشون دریغ کرده و اینجا اسیر شدن‌ و….

    و وقتی کامنت دوستمون رو خوندین مجدد همین الگو تکرار شده، که چه فایده وقتی نتونی از دست آوردت استفاده کنی و بمیری، که همین جمله باوریو شکل میده که انسان به خدا بی اعتماد و ناسپاس بشه و سرکش

    یا اینکه خدا برای این گفته فلان عمل رو انجام نده که لذت بزرگی رو ازت بگیره و اذیتت کنه. مثلا(روابط نامشروع،ربا و…)

    این مسئله بنده رو به فکر فرو برد، که انسان با این همه ادعا و منم منم مثل یه بچه 5 ساله به راحتی فریب شیطانو میخوره واز یک سوراخ چندین بارگزیده میشه و سرمایه وجود خودشو به باد فنا میده.

    ریشه تمام بدبختی های انسان در شرکه وقتی درخت شرک رشد کرد شاخو برگاش میشن گناهان متعدد، بنده از وقتی در این مسیر قرار گرفتم متوجه شدم مجموع چندین ترمز و مقاومت ذهنی به یک باور شرک الود ختم میشه.

    ممنونم از شما استاد عزیز بابت تمام زحماتتون و دوستان گرامی که حوصله به خرج دادن و کامنت بنده رو مطالعه کردن‌.

    انشاالله همه ی ما در این مسیر نورانی ثابت قدم و استوار باشیم و همین جمع رو در بهشت تشکیل بدیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2179 روز

    وقتی دنیا رو به صورت یک مهمونی ببینیم ازش بهتر استفاده می کنیم

    دنیا گذراست

    دنیا را وقتی گذرا ببینیم بهتر زندگی می کنیم

    راحت تر می بخشیم

    با دیگران بهتر برخورد می کنیم و همچنین با خودمون

    پس بیاییم

    شکرگزاری کنیم از لحظه ی حال مون

    از همین لحظه ای که با قوانین آشنا شدیم شکر گزاری کنیم که بسیار و بی نهایت افرادی هستند که در حسرت داشته های ما هستند ولی در مدار دریافتی ما نیستند و ما هم کاری نمی تونیم براشون بکنیم

    برقرار باشید و پایدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    نفیسه امیری گفته:
    مدت عضویت: 3145 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوب و صمیمی

    بسیار ممنون از صحبت های شما ، من خودم همیشه از مرگ میترسم چون به یاد گناهانم میفتم گرچه که میدانم خدای بزرگ توبه پذیر است و بسیار بخشنده ولی متاسفانه من دید کدچک و حقیری نسبت به عظمت او دارم که البته سعی میکنم ان را تغییر دهم و باورم را قویتر کنم تا بزرگی و عظمتش به من بیشتر ارامش دهد . از این که نظرات را میخوانید خیلی خوشحالم . البته در فایل اعتماد به نفس شما خیلی زیبا در باره وجدان و احساس گناه صحبت کرده اید و باعث شدید احساس گناهم نسبت به دیگران کمتر شود بخصوص که فهمیدم من هیچ تاثیری در سرنوشت و زندگی دیگران ندارم و به این طریق فهمیدم هر کس خود زندگیش را ساخته و ما در سرنوشت بد ان ها دخیل نبوده و نیستیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: