ما بی انتها هستیم - صفحه 38 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-02-07 09:30:362024-06-09 14:54:46ما بی انتها هستیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند بخشنده مهربان خدایا شکرت بابت اینکه هدایت شدم به سمت این فابل چیزی که مدت ها داشتم باهاش با خدا وند صحبت می کردم اول اینکه استاد من خودم یکی از افراد بودم که اینقدر وابسته به این دنیا ومادیات بودم که وقتی غربیه هم هز دنیا می رفتن تا مدت ها گریه وزاری،می کروم واینقدر ترس از دست دادن داشتم که زندگی برام جهنم شده بود وهمیشه از نگاه مذهب به مرگ نگاه میکردم و بخ همین خاطر نسبت به مرگ خودم احساحس،گناه زیادی داشتم وهمیشه به خاطر مرگم گفتم کسی از دست ناراحت نشود واین چیزا وخیلی چیزا به خاطر همین مرگ از خودم گذشته از آرزوهایم گذشتم از حق خودم گذشتم که اون دنیای خوبی داشته باشم ولی تجربه ای که من کسب کردم این بودم که من نتونستم توی همین اینا هم اون طوری می خواهم با آرامش زندگی کنم وهمیشه در حال قضاوت کردن مرگ دیگران بودم وهمین امر هم باعث شد که از مسیر هدایتم دور شدم الا رقم میل باطنیم که اصلن دوست ندارم برم دنبال حاشیه وذهنم خیلی مقاومت می کرد در این مورد وانگار همش دنبال آین بود که یک چیزی،رو به خداوند ثابت کنه واصلن دلیل این فکر رو نمی دونستم وقتی متوجه شدم که دلیل همین این هست شیطان می خواد با این چیزا می گمراه کند لی خدایا شکرت من یکی هز اونا هستم حتی به آین فکر می کردم که حتی بعد از مرگ دیگران برام چکار کنند ولی خدایا شکرت با ورد به این قوانین خواسته ای بدون ترس در وجودم شکل گرفت در دفتر آرزوهایم نوشتم که خدایا مرا در مداری قرار بده که مرگ وزندگی دوتا در یک سطح احساحس خوب در من ایجاد کنن هردو احساحس شادی احساحس عشق در من ایجاد کنن وخداوندشجاعت تجربه دوتا رو بهم بده چون واقعا پذیرفتم تا الان زندگی نکردم زندگی من زمانی شروع می شود این دو در من شور شوق اشتیاقی ایجاد کنن برای خودم نه برای راضی نگه داشتن دیگران نه برای دلسوزی،دیگران وخداوند این احیاحس رو بدون هیچ تعارفی بهم تقدیم میکنه تمام ترس من به خاطر دروغ های بوده که سال در گوش من انداختن ولی همین الان از خداوند. می خوام. مرا هدایت کنه به ویژگی های خودش ونگاه درستی به جهان هستی وبه بخشندگی در وجودم جاری کنه و خودش هدایت کنه راه درست به جای غبطه خوردن به خاطر گذشته واینکه یک روز ممیزم به این فرقی نداشته باشه کی چطور وبه چه شکل میمیرد مهم اینه همه بازگشت ما به سمت اون نور هست این تصور من است همه هز نور خداوند آمدیم وبازگشتمون به سوی نور هست ولی آروزی کردم از خداوند همیشه گفتم خدایا مرگم با دست خودم رقم بزن نهبابیماری وحادثه با احساحس خوب رقم بخوره ثروتمند وسعادتمند از این دنیا برم خدایا خودت کمک کن قدرت تو رو در تصورات ذهنم طوری تصور کنم که فضای برای خلع ذهنی نداشته باشم چون با خلع به این دنیا نیودموم خدایا باهر آگاهی قبل متولد به این دنیا آمدم اون آگاهی رو هم الان بهم بده تا طعم هردو تجربه کنم قبل از تولد وقبل از مرگ هر دو آگاهی رد بهم بده
روز 167 فصل ششم از روز شمار تحول زندگی من:
کلیدهایی این فایل برای من:
زندگی دنیا: مهمونی که ما همه دعوت شدیم و هر کسی یه بازه زمانی تو این جشن و مهمونی میمونه بعدش میره خونه اش
باید سعی کنیم تو مهمونی خوش بگذرونیم و وجودمون زیبا باشه و دیگران از معاشرت با ما لذت ببرن
مرگ: خونه ایی که ما بهش برمیگردیم
یک تحول است از یک فضای فرکانسی به یک فضای فرکانسی دیگه میرم
داشتن هدف و انگیزه و رسیدن به ثروت باعث میشه ما لذت ببریم و زندگی رو تجربه کنیم.
در طی این مدتی که اینجا هستم شاد باشم از مسیر لذت ببرم
سپاسگزار هر آنچه دارم باشم از داشته ها
و نعمت هایم استفاده زیبا نمایم
استاد درود بر شما سپاسگزارم از این آگاهی که در این فایل بهمون دادی
من بی انتها هستم…
در مورد حادثه پلاسکو تووی هیاهوی مردم شرکت نکردم.. به نظر من مرگ زیباست.. و برای حادثه ای هم که اتفاق افتاده دیگه نمیشه کاری کرد یا دنبال مقصر گشت.. به قول شما مردم علاقه زیادی دارند که در مورد همه چیز اغراق امیز رفتار کنند.. یه روز یکیو ببرن بالا و یه روز بکشن پایین.. منم از بچگی از عزاداری های مذهبی فراری بودم.. دوران بچگی که با خانواده شرکت میکردم ولی به سن نوجوانی که رسیدم تا خود الان هرگز تووی عزاداری های مذهبی شرکت نکردم.. بعضی وقتا احساس میکردم که ادم بدی هستم که علاقه ای به این جور مراسم ندارم و ادم بی ایمانی هستم.. یا مادر من برای مرگ پدر و مادرش زیاد گریه نکرد.. غریبه ها توو مراسم مادربزرگ من بیشتر توو سر خودشون میزدن تا مادر من.. خود منم کم گریه کردم.. یعنی خیلی هم ناراحت نبودم.. چون مرگ بنظرم خیلی وحشتناک نیست.. برای این هم احساس گناه میکردم که چرا من گریه م نمیگیره ولی مثلا اون غریبه ای که نسبتی هم نداره باهاش اینجوری ضجه میزنه!!.. . خودم به شخصه از مرگ نمیترسم برام جالب و هیجان انگیزه حتی..
سلام و درود
به مرد بزرگ جناب عباس منش،خدا رو شکر میکنم که من با شما و گروه محترمتون اشنا شدم
من هشت سال هست که از قید و بند رها شدم و زندگی بسیار بسیار خوبی دارم و روزهای خوبی رو سپری میکنم و بسیار خوشحالم که با شما اشنا شدم تا تکمیل کننده رشد شخصیتی من باشید تا بتونم پارادایمهای بیشتری رو بشناسم و با انگیزه ای بهتر برای زندگی کردن قدم بردار،خدا رو شکر که امروز میتونم نفس بکشم ،ببینم،بوکنم،حس کنم،لمس کنم وشاد باشم .
فایلی که گذاشتین خیلی عالی بود و اعتقاد قلبیه منه که زندگی فرصت روزانه ای هست که خداوند به ما عطا کرده و ما باید به بهترین شکل از ان استفاده کنیم،من هر روز وهر لحظه امده رفتنم و خیلی مشتاقم تا زندگی پس از مرگم را ببینم چون میدونم به سمت معبود خودم خواهم رفت و سپاس از شما که با زبانی ساده یک بار دیگه ماهیت واقعی ما انسانها را یاداوری کردید.
خداوندا همین لحظه تو را شکر که خورشید در میان اسمان است،تا فردا در میان انبوه ابرهای سیاه راه شکر گذاریت بلد باشم
سپاس فراوان.
سلام به استاد خوب و مهربونم.خداقوت.وقت زیبات بخیر و شادی.خیلی خوشحالم که راهنمایی مثل شما دارم که بهم نحوه نگاه به دنیا و اتفاقات پیرامونمو یاد میده . استاد خوبم الان که دارم این متن رو تایپ میکنم خیلی آرومم من نزدیک 830 روزه که عضو سایت شما هستم و خودم اینو حس میکنم که مدارم در حال عوض شدنه چون مثل قبلا اخلاق و رفتارم پرخاشگرانه و از روی عصبانیت نیست ولی هنوز خیلی راه دارم و باید روی خودم خیلی کار کنم . از شما یاد گرفتم طبق قانون تکامل کم کم با عوض شدن مدارم زندگیم هم عوض میشه و خیلی خوشحالم که با خرید محصولات شما از جمله عشق و مودت در روابط مخصوصا قسمت برانگیختگی در روابط و راهنمای عملی دستیابی به رویاها خیلی از باورهای محدود کننده و مخربمو دارم کنار میزارم و به لطف خدا باورهای درست و قدرتمند کننده رو جایگزینش میکنم . استاد خوبم ممنونم که یادم دادی از مرگ نترسم و زندگی رو مثل یک مهمونی بدونم . قبل اینکه با شما آشنا بشم در سی ام شهریورماه 90 برادرمو در تصادف از دست دادم و شاید باورتون نشه در عرض چهل روز بیست کیلو بخاطر غم و غصه و ناراحتی کم کردم ولی سه ماهه از مرگ برادرزادم که یکماه مونده بود دوسالش بشه اصلا ناراحت نشدم چون توی یکی از فایلاتون یاد گرفتم که مرگ پایان زندگی نیست و از نظرم گریه و زاری و ضجه زدن برای مرده ها خیلی مسخره شده و از اونموقع که نظرم به مرگ عوض شد دیگه هیچ مراسم عزاداری و فاتحه خوانی نمیرم چون یاد گرفتم به ناخواسته نباید توجه کنم چون ناخواسته بیشتری وارد تجربه زندگیم میشه . استاد بی نظیرم به عنوان یک راهنما خیلی دوستت دارم و امیدوارم روزی برسه که از نزدیک راهنمای زندگیمو ببینم . به امید اونروز
این فایل رایگانت خیلی بهم روحیه و انگیزه داده همینکه دانلودش کردم دوبار فایل تصویریشو دیدم . استاد عزیزم از خوشحالیت واقعا خوشحال و ذوق زده میشم .
ازت ممنونم که یادم دادی فقط از زندگی لذت ببرم و در لحظه زندگی کنم . خیلی خوشحالم چون دنیا خیلی جای قشنگی برام شده مخصوصا از وقتیکه قوانین بدون تغییر الهی رو یادم دادی . استاد تو واقعا تک و بی نظیری .
استاد گلم ازت یاد گرفتم که بگم هر کجا که هستی در پناه خدا شاد و سالم و سرحال و ثروتمند و سعادتمند در هر دو دنیا باشی . رزق بی حساب سلیمان از آن تو باد .
به امید دیدار چراغ هدایتگرم
با سلام و تشکر از استاد عزیز بابت مباحث عالی که در بخش رایگان قرار میدن
این مسئله برای من هم شبیه به دیدگاه شماست . خیلی از دوستان و آشنایان و حتی پدر و مادر و برادر و همسر و … مانند سایر مردم فکر می کنند .
اما من هم دقیقاً وقتی صحبت می شود و می گویند حیف شد که فلانی مرد من سوال می پرسم مگر قرار است کسی در این دنیا بماند ؟
یکی از آشنایان ما که پیر هم هستند دوتا جوان از دست دادند و از آن سال کلاً زندگی را برای خود جهنم کرده اند و مدام می گویند که چرا من نمردم و آنها مردند ؟ و من هم مدام تکرار می کنم که آنها جایگاه خوبی دارند چرا فکر می کنید از بین رفتند ؟ شما زندگی کن هر کسی به زمان خود از این دنیا می رود . اما به دلیل شناخت و باور اشتباه این مسئله مدام زندگی برخی را تحت تاثیر منفی قرار می دهد.
من هم در زمان هایی به دلیل اینکه در این دنیا بعد زمان وجود دارد و در دنیای دیگر این بعد زمان وجود ندارد و چون از درک این مسئله آگاه نبودم یک وحشتی وجود من را فرا می گرفت اما از وقتی که با قوانین دنیا توسط استاد عباس منش آشنا شدم دیگر این مسئله برای اتفاق نیفتاده است و براحتی با این مسئله کنار آمده ام که مطمئناً و یقیناً به جای بهتری می رویم و این دنیا فانی و کوتاه است . به قول استاد به بهترین شکل از این میهمانی لذت ببریم و باعث بشویم که دیگران هم از این میهمانی لذت ببرند .
امیدوارم میهمانی عالی داشته باشید .
من استاد با صحبت های شما موافقم? دلیلش اینه اگر انسان خودش ناراحت کنه اون اتفاق هیچ تغییری نمیکنه بلکه شرایط هم بدتر میشه و……….
من تومحل کارم هفته پیش همش بحث ساختمان پلاسکو بود و بهم میگفتن تو چرا ناراحت نیستی ودلیلش این بود????
من این باور از وقتی از دوره های شما استفاده کردم دارم ?که خدا هیچ وقت دوست نداره بندگانش آسیب ببینن و هر اتفاقی میوفته به واسته فرکانس های که میفرستن و من واقعا از وقتی این حرفا ها بدون تعصب قبول کردم همه چیز تغییر کرد
?ممنون از همه کسانی که تو بخش عقل کل به سوالات دوستان پاسخ میدن باورهای بسیار خوبی در این بخش پیدا کردم?
?سپاس گزارم استاد که همیشه با اشتیاق فراوان جواب سوالات همه میدین?
اخ یادم رفت درمورد اینکه مرگ پایان زندگی نیست صحبت کنم
آلبرت انشتین، پس از مرگ دوست قدیمی اش گفت: “در حال حاضر دوست قدیمی ام از این دنیای عجیب و غریب، کمی زودتر از من، رخت بر بست.این چیز بدی نیست. افرادی مانند ما می دانند که تمایز بین گذشته و حال و آینده است که یک توهم سرسختانه ماندگار را بوجود می آورد.”
با سلام خدمت هم فرکانسی های عزیز. خوب زندگی کردن خودش ی هنره! همه ما لیاقت بهتر زندگی کردن رو داریم ، فقط باید بریم دنبالش. مثال استخر بسیار بسیار جالب بود. انشاءالله همه بهترین ها را از خدای وهاب بخواهیم و همیشه این را مد نظر داشته باشیم که پس از مرگ ما دوباره به آغوش خدای بسیار بسیار مهربان بازخواهیم گشت. خدایی بی نهایت مهربانتر از حتی مادر…
شاد و موفق باشید.
سلام استاد عزیز و مهربان
سلام خانواده ی زیبا و متحد عباسمنش
صحبت های شما همیشه بر حق هست و همگی ما اگر منطقی فکر کنیم و با خودمان روراست باشیم خیلی راحت تمام گاردهایی که در مورد دین و تعصبات مذهبی داریم و حتی باورهای نادرست که از گذشتگان به ما رسیده و بی هیچ چون و چرایی پذیرفتیم ، کنار میگذاریم و فارغ از هر جانب گیری وقتی تامل میکنیم میبینیم واقعا حرف شما حق است. من تو این مدت کمتر از یکماه که با شما و سخنان بی نظیرتون آشنا شدم هرروز به این واقعیت ایمان میارم که شما اولین فردی در زندگی من هستید که تمام حرفای خودتون رو به عمل تبدیل کردید و مثل خیلی از دوستان و اساتیدی که در زمینه ی موفقیت فعالیت میکنن (که تعدادشون کم نیست) و چندین ساله من باهاشون آشنایی دارم اما هیچوقت به دلم نشستن ، فقط بخاطر شهرت و یا بالا بردن رنکینگ سایت و همایش ها و …. فعالیت نمیکنید.حتی من چندین فایل رو با مادرم نگاه کردم و بااینکه مادرم ریشه ی مذهبی داره اما راحت پذیرفت که حرف شما واقعیت هست.
تابلوی وان یکاد رو از دیوار جمع کردم و بجاش با دست خط خودم سوره ی حمد رو به تابلوی اتاقم زدم و تمام گفته های شما رو که هرروز قبل از رفتن به محل کار میخونم.
صحبت های من خیلی کلی بود در مورد موضوع پلاسکو نظری ندارم چون به قول شما مردم هر روز به سمتی گرایش دارن و من هیچوقت همراه این دهنیت عمومی نمیشم.یاد گرفتم استاد که مسیر خودمو داشته باشم و بااینکه همه ی انسانها رو دوست داشته باشم اما نظرشون برام مهم نباشه.امیدوارم خیلی زود به این باورهایی که شما رسیدین من هم برسم و بیام و از موفقیت هام بهتون بگم.
زندگیتون مملو از نور الهی.