حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

621 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابراهیم شادکام گفته:
    مدت عضویت: 1728 روز

    سلام استاد عزیزم سلام خانم شایسته عزیز سلام خانواده ی عزیزم

    عیدتون مبارک❤️

    امروز توی این روز زیبا باز هم خداوند مثل همیشه جواب درخواستم رو داد.

    استاد جان،من بعد از مدت ها کار کردن روی باور هام امسال رو سال عمل و حرکت به سمت خواسته هام قرار دادم و از همون ابتدای سال به توصیه ی شما عمل کردم و توی دوران عید رفتم توی دل طبیعت و با خدای خودم تنها شدم و واسه امسالم هدف مشخص کردم:

    ۱.وقت آزاد کافی برای کار کردن روی باور هام و کار کردن توی کار مورد علاقم با تمرکز ۱۰۰ درصدی

    ۲.مستقل شدن از خانوادم برای همیشه

    و توی همون طبیعت روی باور هام مخصوصا عزت نفس کار کردم و نتیجش این شد که هدایت شدم به خدمت سربازی😅

    چیزی که تقریبا همه ازش فرارین،ولی به من گفت که این جواب درخواستته و با وجود مخالفت همه گفتم و اقدام کردم و به صورت کاملا معجزه آسا خودش شرایطی رو برام فراهم کرد که توی دوران خدمتم مهاجرت کردم و دارم توی رشته ی دانشگاهیم کار میکنم و در ماه ۲۱ تا ۲۳ روز کامل وقتم آزاده و میتونم از صبح تا شب هر کاری که میخوام انجام بدم و طبق خواسته ای که ازش داشتم یه خونه ی عالی با امکانات کامل رو در بهترین منطقه ی شهر به رایگان در اختیارم قرار داده و خودش هم به راحتی غذاهای خوشمزه و تازه رو به رایگان برام میاره در خونه و میگه بفرما عزیزم من به تو افتخار میکنم تو منو باور کردی و از من خواستی و بهم اعتماد کردی و این هم پاداش ایمانت و حرکتت.

    یعنی توی همین ابتدای سال به بخش زیادی از خواستم توی امسال رسیدم و فقط مونده کار کردن با تمرکز ۱۰۰ درصدی توی کاری که بهش علاقه دارم.

    راستش رو بخواین واسه اهداف امسالم مینوشتم که میخوام با تمرکز ۱۰۰ درصدی کار کنم ولی متوجه نمیشدم که ۱۰۰ درصد تمرکز یعنی چی

    توی این مدت به خاطر وقت آزادم خیلی وسوسه میشدم که کارهایی رو واسه ساخت ثروت بیشتر انجام بدم،کارهایی که پول خوبی بابتش بهم میدادن مثل تدریس زبان آلمانی به دلیل تقاضای بالا برای مهاجرت ولی میدونستم که من رو از هدف اصلیم دور میکنه و این چند روزه ذهنم درگیر شده بود که چیکار کنم و چطور شروع کنم و باز از خودش خواستم که مثل همیشه راه رو بهم نشون بده و امروز توی این عید زیبا درخواستم رو اجابت کرد اونم چه اجابتی،استاد انگار این فایل رو فقط واسه من ظبط کردین😁

    بهم نشون دادین که موفقیت چطور به دست میاد و توی جاهای مختلف این فایل تلنگر های زیادی بهم زدین و سریع دویدم و یه قلم و دفتر برداشتم و گفتم این خودشه،قراره خدا باز منو به مدار بالاتر هدایتم کنه

    واسه شروع اون چیزی که نیاز داشتم رو دریافت کردم و اون الهاماتی که از قلبتون سرازیر میشد رو نوشتم.

    استاد جان هدف من خوانندگی هست و میخوام توی این زمینه به همه چی برسم و میدونم که واسه موفقیت توی این کار نیازه که روی خودم کار کنم چه از نظر شخصیتی و چه از نظر مهارتی و چه باوری و در واقع خوانندگی دلیلی شده واسم تا از همه نظر رشد کنم و این بهای هدف منه که باعث خوشبختی دنیا و آخرتم میشه و مسیر خوانندگی توحیدی ترین مسیر زندگی منه🎤❤️

    اون جایی که گفتین من حاضر شدم واسه هدفم جونم رو بذارم هم یه تلنگر بزر دیگه بود واسم و گفتم ابراهیم جان استاد واسه هدفش جونش رو گذاشت،ابراهیم پیامبر واسه پرداخت بهای هدفش تا قربانی کردن پسرش رفت،تو نمیخواد جونت رو یا فرزندت رو فدا کنی،آیا حاضری کل تمرکزت رو قربانی کنی؟!

    میخوای مثل ابراهیم دوست خدا بشی یا میخوای فقط اسمش رو یدک بکشی؟!!

    واسه شروع چنتا تعهد واسه خودم گذاشتم:

    ۱.مثل شما اومدم اون قانون زیبای NLP واسه ترک اعتیاد رو تعمیم دادم واسه زندگی خودم تا واسه شروع کاری کنم که دیگه برنگردم به زندگی قبلی(بی حرکتی،وابستگی به خانواده،ارتباط با افراد نامناسب)

    ۲.دیگه توی هیچ کاری غیر از خوانندگی با هدف خلق ثروت کار نمیکنم و اگه پول بیشتر میخوام میرم از همین توانایی خوانندگیم پول میسازم

    ۳.هر روز روی صدام کار میکنم

    ۴.روزانه در مورد حوضه ی خوانندگی و هنر موسیقی مطالعه میکنم

    ۵.هر مقدار که نیاز باشه واسه خوانندگی هزینه ی مالی میکنم

    ۶.ساز های مورد نیاز رو یاد میگیرم

    ۷.واسه وقتم و تمرکزم ارزش قائل میشم و بهترین کلاس ها رو واسه رشد خودم انتخاب میکنم حتی اگه نیاز باشه به یه شهر دور برم

    ۸.خیلی سریع به الهاماتی که بهم میشه عمل میکنم

    ۹.هواس پرتی ها رو تا جایی که بتونم حذف میکتم

    ۱۰.به مدت ۶ ماه هر دو هفته یکی از شعرهایی که بلدم رو(با هدف تمرین روزانه با آهنگ و افزایش اعتماد به نفس و تبلیغ خودم و مهارت هام)با یا بدون آهنگ ظبط میکنم و میذارم توی اینستاگرام و یوتیوب که ۷تای اولیش شعر های معروفی هستن که بلدم و ۶ تای بعدیش میشن شعرایی که پروردگار هدایتگرم بهم میگه(همون طور که کتاب زیبای رویاهایی که رویا نیستن رو به شما الهام کرد)

    ۱۱.دقیقا همون کارایی که الان ازشون میترسم یا فکر میکنم بی کلاسی هستن و ممکنه به خاطرش مسخره یا حتی طرد بشم رو انجام میدم(عاشق این قسمت ترسناکشم😅) مثلا میرم توی کافه میخونم،توی عروسی میخونم،و سخت تر از همه واسه خوندنم پول دریافت میکنم

    ۱۲.دیگه شبکه های اجتماعی رو با این هدف که ببینم بقیه چیکار میکنم باز نمیکنم و فقط واسه کارای خودم ازش استفاده میکنم

    ۱۳.واسه دریافت متن و موسیقی شعر هام میرم توی طبیعت و اون جا میشینم و فقط گوش میدم و مینویسم

    ۱۴.هر روزم رو دیگه با همین فایل شروع میکنم

    ۱۵.زمان و خواب و بیداریم رو تنظیم میکنم

    ۱۶.خواسته هایی که توی عید امسال به عنوان هدف امسالم نوشتم رو دوباره مرور میکنم و با جزییات بیشتر مینویسمشون و قدم ها رو با جزییات بیشتر مشخص میکنم.

    و توی این مسیر با حال خوب و با این باور که اگه تونستم به صورت کاملا واضح توی همین ۳ ماه ابتدای سال با استفاده از قوانین ثابت خداوند به اون خواسته هایی که داشتم برسم پس الان هم از همون قانون استفاده میکنم و به خودم ثابت میکنم که لایق بهترین ها هستم.

    این تعهد نامه رو این جا میذارم و مطمئنم چند وقت دیگه به یاری همون خدایی که خواسته های گذشتم رو نتایج امروزم قرار داده میام و از نتایجی میگم که الان مهمترین خواسته های من هستن😊

    همتون رو به خدای مهربونم که تنها قدرت جهانه میسپرم❤️🤚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
    • -
      زمین گفته:
      مدت عضویت: 2669 روز

      سلام ابراهیم عزیز

      چقدر این کامنت به من کمک کرد و یه چیزهایی رو بهتر متوجه شدم.

      دقیقاا دقیقااااا همین ۲ روز پیش من دیگه چون از کاری که عاشقشم دیدم به پولی نرسیدم گفتم فعلا بیام روی تدریس زبان انگلیسی کار کنم که یه پولی دربیارم و حالا کار خودم هر وقت درست شد و نشستم یک روز کامل روی محتوام و کارای لازمش کار کردم و اصلا دیگه هیچ وقتی برای اینکه کاری در زمینه عشق خودم انجام بدم نداشتم، این فایل استاد رو که دیدم اصلا همه چیز تو ذهنم بهم ریخت، رفتم اون کانال تدریس زبان رو پاک کردم، گفتم من نباید تمرکزمو بردارم، فقط هدف. من دیدم درسته که ۵ سال هزینه کردم تلاش کردم ولی هنوز کامل بهاشو ندادم، الان که کامنت شما رو خوندم بیشتر تصمیم گرفتم انگار یه پرده دیگه باز از جلو چشمام رفت کنار که باید چیکار کنم و میخوام منم مثل شما تصمیمایی بگیرم و مکتوبشون کنم که چطور تمرکز کنم فقط روی هدف و بهاشو بدم. یه سری کتاب به زبان انگلیسی در زمینه کاری خودم هست که هرکدوم به صورت میانگین ۶۰۰ صفحه هستند، حساب کردم دیدم اگر من روزی ۱۰ صفحه از این کتاب ها میخوندم، بعد از دو ماه یک کتاب و بعد از دو سال کل این مجموعه کتاب که لازمهههه پیشرفت در زمینه کاریم هست رو تموم کرده بودم. ولی من چیکار کردم تمرکزمو این ور اونور گذاشتم، یه مدت یه جایی کار کردم، یه مدت روی بورس و فارکس، فقط برای اینکه میخواستم یه درآمدی داشته باشم. من باید اینستا و هر چیز دیگه ای رو قربانی میکردم میومدم تمرکز میکردم که استاد بشم توی این زمینه کاری که عشقمه و این کتاب ها رو واقعا میخوردم،

      خیلی ممنون که گفتید هر روز میخواهید با این فایل شروع کنید دقیقا باید همین کارو کنیم این فایل یه دوره فشردست.

      در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        ابراهیم شادکام گفته:
        مدت عضویت: 1728 روز

        سلام شیدا خانم.خوشحالم که تونستم با تعهدنامم به موفقیت بیشتر شما کمک کنم.مطمئنم که با ادامه دادن این مسیر قدم به قدم تعهداتتون بیشتر میشه و تمرکزتون بیشتر و نتایجتون هم به همون نسبت بیشتر میشه.امیدوارم که خیلی زود خبر موفقیت های بزرگتون رو بشنوم چون شما لایق بهترین ها هستین بهترین استاد زبان🌹😊

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      محسن گلستانی زاده گفته:
      مدت عضویت: 1992 روز

      سلام ابراهیم جان امیدوارم حالت عالی باشه

      اتفاقا هدف اصلی منم خوانندگی و موسیقیه و به اندازه ای که بها دادم براش پیشرفت کردم مثلا من نزدیک دوسال رفتم کلاس صدا سازی و کلی پیشرفت کردم کلی نقاط ضعفم کمتر شد کلی استادم بهم انگیزه میداد که واقعا سپاسگزارشم بعد به دلیل تکنیک اشتباه و یه سری اشتباهات به تضادی خوردم که باعث شد صدام بگیره که هنوز به طور کامل خوب نشده که این تضاد به نظرم نقطه عطف خوانندگیم و شاید زندگیم بود که باعث شد برم کلیییییی تحقیق کنم و مطالعه کنم درمورد خوانندگی و اینکه چرا اصلا صدا میگیره و باید ها و نباید های خورد و خوراک و…. ای که به خوانندگی و حنجره اثر میزاره رو درآوردم و به خاطر پرهیزات خوردوخوراک من توی سه چهارماه ۱۰ کیلو وزن کم کردم که واقعا این تضاد سود بود و سود و سود

      بعد رفتم گفتار درمان یه سری عادات بد توی صحبت کردنم داشتم که مشغول رفعشون هستم و این تضاد ها به خاطر هدف بسیار بزرگ و ارزشمندیه که توی خوانندگی به خدا گفتم و اونم گفت خب برای اینکه به جای بالا برسی با ید به اندازه ارزش هدفت عوض بزاری باید بیشرفت کنی….

      توی مسیر خیییلیییی نا امیدی ها توی ذهنم میاد ولی آگاهانه هدف بزرگمو یاد میارم،پیشرفتهامو یاد میارم و سعی میکنم احساسمو خوب کنم….

      در هرصورت آرزوی بهترینها رو برات دارم راسیتش وقتی دیدم تو هم خواننده ای ذهنم شروع کرد به قضاوت و تا حدودی حسادت ولی گفتم بیام برات بنویسم و تحسینت کنم و بهت یه پیجی رو معرفی کنم که توی ایران اوله و میتونه خیییلییی از تضاد هایی که بهش خوردم رو کمتر کنه برات و مسیر رشدت هموار تر

      دوست عزیزم مطالب مرکز وکولوژی ایران رو دنبال کن و تک تک مطالبی که توی پیج یا سایتشون هست رو مطالعه کن حتما به دردت میخوره

      با آرزوی بهترین ها و کنسرت توی سالن مایکروسافت لس آنجلس😁❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ابراهیم شادکام گفته:
        مدت عضویت: 1728 روز

        محسن عزیزم واقعا ازت ممنونم به خاطر این این نکات زیبایی که گفتی و این پیشنهاد فوق العاده ای که بهم گفتی.ازت ممنونم که دست خدا شدی برام.منم تو رو تحسین میکنم که با این پشتکار و علاقه داری هدفت رو دنبال میکنی و از این که گفتی کلاس گفتار درمانی میرم فهمیدم که واقعا پیگیر هدفت هستی و واقعا بهت تبریک میگم.حتما برای رشد بیشتر خودم مطالب مرکز وکولوژی ایران رو مطالعه میکنم و باز هم ازت سپاسگزارم که این قدر شجاعت داشتی و اومدی با این کامنت زیبات روی نجواهات پا گذاشتی و مطمئن باش که این هم یه قدم دیگه واسه رشدت توی این بوده و اسمت یادم میمونه تا وقتی که به شهرت و معروفیت رسیدی پیام تبریکم رو برات بفرستم و باعث افتخارمه که با هم یه آهنگ زیبا رو بخونیم😉❤️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مینو برنی گفته:
      مدت عضویت: 1277 روز

      میگه بفرما عزیزم تو من را باور کردی .. سلام اقای ابراهیم خوشا به حال شما که انقدر راحت به خواسته هاتون می رسید . امیدوارم من هم بتونم قدرت خدا را باتمام وجود باور کنم و بهش اعتماد کنم و ترس و دلشوره هام را کمتر کنم. اسم شما را یادداشت میکنم تا روزی که کنسرت برگزار گردید یا توی TV خوندید پیام تبریک وتحسینم را در هرکجا که باشم برای شما بفرستم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ابراهیم شادکام گفته:
        مدت عضویت: 1728 روز

        سپاس از این دل نوشته ی زیباتون.همین الان به یه خواسته ی دیگم که همین امروز از خدای مهربونم داشتم رسیدم.این بود که من رو با خانوادم توی سایت همصحبت کنه تا بتونم بیشتر و بیشتر رشد کنم.خدایا شکرت.مینو خانم نمیدونین چه انرژی ای واسه حرکت کردن بهم دادین با این پیام زیباتون.امیدوارم توی کنسرت هام تشریف بیارین و لذت ببرین😊🤚

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علی ابودردائی گفته:
    مدت عضویت: 2557 روز

    🌺🦋🦋🦋🦋🦋🦋🌺

    سلام استاد عزیز ، بر تمام هم خانواده ها و هم ارتعاشی هایِ عزیز ، بر تمام مردم جهان

    درس ها و فرکانس ها و آگاهی هایی که از این فایل بر ذهنم جاری شد ، آن را با تجربیاتی از زندگی ام که با آن درگیر بودم ، گره میزنم و بدون وقفه مینویسم ، سپاسگزار خداوندم که اُستاد دوباره به یادم آورد ، چون یکی از رمزهای ماندگار بودن موفقیت و ثروت و سلامتی و خوشبختی ، به یاد آوردن است

    هر جمله‌ای از استاد چراغی را در ذهن ما روشن می‌کند که می‌تواند مسیر ما را گوهر بارتر کند

    🌺

    درسه مورد هست که اگر بتوانیم به آنها دقت کنیم و تمام شاخه و برگ های منفی را قربانی کنیم به اُسطوره تبدیل می شویم

    و کاری نداریم که از نظر دیگران

    از نظر جامعه

    از نظر شهر و کشور خود معروف باشیم

    بلکه مهم آن است که تمام ویژگیهای یک اسطوره را برای خود داریم

    و می توانیم از نتایج آن لذت ببریم :

    🌺🌸🌺🌸🌺

    🦋👋روابط

    🦋👋ثروت

    🦋👋سلامتی

    برای اینکه من همسری را که می خواهم

    و قرار است که با آن زندگی کنم

    آن ویژگی هایی که از طرف مقابل را می خواهم باید ابتدا آن ویژگی ها را در خود کشت و کار کنم و باید قُربانی کنم شتاب و عجله را

    قربانی کنم دقت و تمرکز را بر کس دیگری

    حتی آن شخصی که می خواهم

    و بلکه دقت و تمرکز را بر خویشتن بُگذارم

    من باید قربانی کنم ، بدون اینکه هنوز رابطه ای را با خودم خوب برگزار نکرده ام و میخواهم با دیگران رابطه برقرار کنم

    در این مسیر باید نگرانی ها و احساس منفی و غم و غصه ها را قربانی کرد

    و به جای اینکه بی تاب رسیدن به آن فرد باشید بی تاب رسیدن به آن خودِ واقعی ات باشی

    فعلاً باید این مهارت را داشته باشید که

    دیگران را و تمرکز به دیگران را قربانی کنیم

    تا ابتدا وارد شهر و آثار درونی و خدای درون خویش شوی

    چون چکیده یِ تمام روابط در یک نکته خلاصه می‌شود و آن نیز رابطه با وجود و اصل خودت است

    اگر قرار است که خواهر ت یا فرزند یا اطرافیانت را از اعتیاد شان خلاص شوند

    قرار نیست وجودت را قربانیِ آنان کنی

    چون این گونه خودت نیز قربانی می شوی

    و در عوض هیچ نتیجه‌ای نخواهی گرفت

    چون این عمل تنها بر اعتیاد و بیماری هایشان می‌افزاید

    باید درگیر شدن با آنها را قُربانی کرد

    باید تمرکز کردن بر آنها را قُربانی کرد

    باید تمرکز کردن و کنترل کردن آنها را قربانی کرد باید نگرانی و ناراحتی و دلسوزی و تهدید کردن و ناز کشیدن و ترساندن آنها را قُربانی کرد

    باید تمام انرژی را صرف کنترل خویشتن کنیم

    چون اینجاست که بهترین کمکی که می توانیم

    به دیگران کنیم ، این است که به خود کمک کنیم و بهترین کمکی که می توانیم به خود کنیم

    این است که مواظب احساسات خود باشیم

    و بهترین کمکی که می توانیم به احساسات خود کنیم ، این است که دیده ها و شنیده ها و تمرکز خود را به سمت هر آن چیزی که می خواهیم ، رهسپار کنیم

    چون خدا چیزی بیرون از ما نیست

    اگر قرار است بر دیگری موثر باشید

    ابتدا باید برخود موثر باشید

    تا بتوانید چیزی را برای دادن به دیگری داشته باشید

    قُربانی کن کنترل دیگران را

    تا قُربانی نشوی

    تا سراسر وجودت تمرکز بر خویشتن به خدای درونت باشد

    و این گونه بر گوهر هایت افزوده شود

    قربانی کن توجه و تمرکز بر دیگری را

    چون اگر این گونه نباشی

    قربانی می‌شود آن توجه به احساسات درونت قربانی میشود آن نزدیک بودن و عشقی که جسم و روحت باهم دارند

    قربانی کن مراوده و داد و ستد های منفی با همسرت را

    و تمام نیروها و انرژی ها و توانایی هایی

    که قرار است صرفِ آن مراوده شود

    آن را در نیروگاه عظیم خویش نگهدار

    آن را در عضلات خودت حفظ کن

    آن نیروها و توانایی‌ها را در مهارت‌های خود صرف کن

    آن را صرف نوشتن ، سپاسگزاری خداوند

    آن را صرف نوشتن اهداف خود را

    صرف نوشتن آنچه می‌خواهی و دوست داری به آن تبدیل شوی ، کن

    🌺

    در ثروت قربانی کن ذهنیت کمبود را

    قربانی کن نگاه کردن به اوضاع و احوال کنونی را و ذهن خود را صرف اوضاع و احوالی کن که میخواهی

    چون تو به سمت آن چیزی که می خواهی ، می روی

    به سمت اوضاع کنونی نمیروی

    به سمت آن چیزی که در ذهن تو می گذرد ، راهی می شوی

    انرژی ات را صرف نگاه کردن به اهداف کن

    انرژی ات را به تمرکز و توجه برای بی انتها بودن نعمتها و ثروت ها و ماشین ها و آپارتمان ها و ویلاها کن

    از خیابانی که گذر می کنی

    با عشق نگاه کن به برگ درختان سبز

    نگاه کن به بچه های کوچک و همراستاییِ شان نگاه کن به پرواز گنجشک ها

    نگاه کن به ساختمان های بلند

    نگاه کن به رنگ ها و سنگ ها و معماری های زیبا

    و قربانی کن نگاهت را به فقر

    قربانی کن تمرکز و نگاهت به کمبود

    چون هیچ جایی نیست که خدا حضور نداشته باشد

    هیچ جایی نیست که فقر حضور داشته باشد

    در واقع همه جا و همه مکان و هر جایگاه و هر ذره ، ثروت و سعادت است

    قربانی کن ذهنیت های منفی را

    هر هدفی هر پول و هر ویلا و باغ و هر ماشین و هر دارایی که میخواهی ، بی صبرانه منتظرت است

    قربانی کن و قطع کن شاخ و برگ ها را

    تا آن رویا مشاهده شود

    قربانی کن کینه ها و نفرت ها و غیبت ها و نگاه های منفی ات را ، تا خالص شوی

    تا میوه ها دیده شود

    آن هدف به محض اینکه آن را از درون می‌خواهید ، ساخته شده است

    قربانی کن شاخ و برگ های اضافی را

    قربانی کن نگاه به فیلم ها و رفتن به جمع های منفی و جلسه های منفی را

    و به احساست توجه کن

    احساس بالاتر از فرزندت است

    احساسات ، خدای درونت است

    توجه به احساست ، توجه به صدای خداوند است توجه به احساست ، بزرگترین ابزار سوخت رسانی ات است

    توجه به احساست ، بزرگترین و قویترین مکمل بارور کننده یِ خواسته هایت است

    توجه به احساساتت ، از توجه کردن به همسرت و توجه کردن به فرزندت هم ، مهمتر است

    چون وقتی توجه به احساست داشته باشی

    آنچه که از وجودت بروز و ظهور داده می‌شود : عشق است

    سعادت است

    حال خوب است

    ثروت است

    زیبایی و مهربانی و نعمت است

    مهارت و آرامش است

    به میزانی که توجه به احساسات شود

    به همان میزان کائنات و جهان متوجه تو میشود به همان میزان دارایی ها و خواسته ها و ثروت ها ، بر قلمرو زندگی ات جاری میشود

    قربانی کن توجهات را به بدنه یِ جامعه

    قربانی کند توجهاتت را به سریال های سرشار از قهر و آشتی و نگرانی و مرگ

    قربانی کن توجه به تحریم و کمبود را

    در سلامتی :

    قربانی کن داروها و قرص ها را

    در سلامتی ات قربانی کن شربت ها و رفت و آمدهای مکرر به پزشک و آزمایشگاه ها را

    قربانی کن توجه و تمرکز را به دارو قرص هایی که هیچ باری در خود ندارند

    بار اصلی

    و پزشک اصلی

    و داروی اصلی ، در درونت است

    توجه را بر پزشک درون بگذار

    توجه را بر داروها و داروخانه‌های درونت

    بر آنزیم ها و بر آزمایشگاه های درونت بگذار توجهت را بر سلول های هوشمندت

    بر سلول هایی که تنها رفت و آمد خداوند در آنها دیده می شود

    بر سلولهایی که تنها رفت و آمد موادی است که تحت فرماندهیِ خداوند ، و نیرویی که دیده نمی شود ، هدایت و جاری و ساری میشود .

    🌺

    همواره و همیشه شاد و سعادتمند و خوشبخت و پیروز و با نشاط و پُراُمید باشید🙌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 66 رای:
    • -
      بدرالسادات اسماعیلی حیدری گفته:
      مدت عضویت: 2244 روز

      سلام علی آقا هم فرکانسی عزیز، خدارو سپاسگزارم بابت بودن در این خانواده صمیمی و هدایت شدن به کامنتهای فوق‌العاده شما، دو سه روزه به تضادی برخوردم و کلی داشتم تلاش برای اعراض کردن از این ناخواسته انجام میدادم که نصفه نیمه موفق بودم ولی این کامنت شما پاسخ این گیر من بود و بقدری حسم رو عالی کرد که تصمیم گرفتم سریع براتون بنویسم چقدر احساسم عالی شد ، قلم ونثرتون خیلی زیبا و فوق العاده هست، بازهم از شما دست خداوند سپاسگزارم و امیدوارم در این دنیا و آخرت سعادتمند و پیروز باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2975 روز

      سلام علی آقا دوست ارزشمند وبانگرش از صمیم قلبم از خدا سپاسگزارم که مرا به کامنت شما هدایت کرد وزبان وقلم شما با من سخن گفت همین بعدازظهر گفتم خدایا تو با من حرف بزن آرومم کن توکنارم باش داشتم جلسه 7 قدم اول گوش میدادم گفتم بزار برم کامنت دوستان در این بخش بخونم هدایت شدم به بخش عقل کل وراهکارهایی برای حل مسائل شما آخر سر آمدم پروفایلتون وبعد خواندن تک به تک کامنتهایی که برای فایلهای دانلودی گذاشتی باورم نمیشه همه آنچه که میخواستم خدا در موردش باهام حرف بزنه از قلم شما گرفتم خواستم بقیه کامنتها را بخوانم ولی وظیفه خود دانستم اول از خدای خودم وبعد از شما که دستی از بی نهایت دستان خالقم هستی صمیمانه تشکر کنم

      ازخداوند بهترین ها را برات آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فرزانه ارزشمند گفته:
      مدت عضویت: 732 روز

      بنام خداوند بخشنده مهربان..

      سلام به همه دوستان ..بودن در کنار شما و در جمع شما … سعادت و هدایت بزرگ از جانت الله یکتا برای من است …خیلی شاکرم به درگاه یگانه هستی بخش جهان که هم اکنون سعادت اینو دارم که نظرات با ارزش و الهی شمارو دارم میخونم و لذت میبرم..چقدر این آگاهی ها ناب هستن..چقدر روح و روانم به این صحبت ها نیاز داره…از همگی متشکرم که رایگان و عاشقانه این همه آگاهی رو اینجا نشر میدید..متشکرم دوستان عزیزم..

      درود به آقای علی عزیز ..چقدر شما بزرگ و ارزشمند هستین … فتبارک الله احسن الخالقین برازنده وجود بزرگ شماست ..

      چقدر خواندن کامنت های شما روح منو صفا میبخشه..چقدر ممنونم از الله که شمارو خلق کرده اینقدر بزرگ اینقدر عالم و اینقدر الهی.. ماشاالله….

      علی آقا همیشه بنویسید برای ما…من چون مشکل شنوایی دارم نمیتونم از فایل های صوتی استفاده کنم ولی اعتراف میکنم کامنت های شما نابو الهی و گنجینه ای از همه معارف هستش..

      دوستتون دارم..عاشقانه از خدای بزرگ برای شما زیباترین ها الهی ترین ها رو خواهان هستم….این اولین کامنت بنده توی سایت هست ولی اونقدر کامنت شما با ارزش بود لازم دیدم اولین کامنتم در ستایش شما باشه …لایقش هستین…

      خدای بزرگ پشت و پناه شما باشه

      با آرزوی نیکی و خوشی وش‌ادی و ثروت برای همه هم خانواده آیی های عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1034 روز

      سلام علی جان عزیز و دوست داشتنی

      کلی لذت بردم از کامنت زیبات

      از کلماتی که درست چیده شده بود ،

      از خلاقیتت برای نوشتن به این مدل

      از فرکانس پاکت که احساس شد

      از وجود نازنینت که عشق گرفتم

      از قلبت که آرامش داد به قلبم

      از احساس نابت که احساسمو نابتر کرد .

      احساسات من مهم تر از همه چیزه چون خوده خدای منه ،

      دوس داشتن خودم و اهمیت دادن به احساسم اهمیت دادن به فرمانروای خالق این احساسه .

      علی عزیزم با قلبم نوشتم برات امیدوارم هزاران برابر این احساس خوبی که از کامنتت گرفتم رو به هر شکلی که میخواهی وارد زندگیت بشه و اینم بگم که اسمت رو دیدم و حسم گفت بخون و من یکی دوتا از کامنت هاتو فایل صوتی درست کردم و دارم تو گوشیم و گوششون میدم ،بس که تو فوق العاده ای ،بس که لذت میبرم از این آگاهی هایی که به اشتراک میزاری بس که خالصن ،من لذت میبرم از خوندن نظراتت و هر جا ببینم کامنت هاتو میخونم و انشالله خدا توفیق بده قدر این سایت و دوستانی عزیز و بهشتی چون شمارو بیشتر و بیشتر بدونم ،صدهزار مرتبه شکرت خدای مهربانم .

      در پناه رب یکتا .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    آرزو گفته:
    مدت عضویت: 1300 روز

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته و دوستان هم فرکانسیم

    خداروشکر میکنم که خدا با نشانه هاش به من میگه که من حرفهای تورو میشنوم من راهنماییت میکنم این توهستی که باید انتخاب کنی بله دقیقا دیشب من و از خواب بیدار کرد وسوالی رو که ذهنم مشغول کرده بود ازش پرسیدم ازش خواستم به من بگه من چیکار میتونم بکنم در مورد پسرم که الان نوجوون شده وحرف من و گوش نمیده وکلا نمیتونم رو هدفم تمرکز کنم همش تو فکر این هستم که چیکار کنم که کمتر با گوشی بازی کنه ازت پرسیدم چرا از لحاظ مالی هیچگونه پیشرفتی نمیکنم وچه واضح جواب منو تو این فایل استاد دادی چه چیزی رو قربانی میکنی برای هدفت آیا حاضری از پسرت بگذری وبه من بسپاری بری تمرکزی رو هدفت باورهات کار کنی یا دوباره به ظاهر کارمیکنی ولی همش تو فکر اینی که چکار کنم برای پسرم وجالبه دیگه هرلحظه گوشی به دست پسرم چسبیده چون منم تمرکزی به گوشی پسرم چسبیدم خدای مهربونم تو چقدر قشنگ واضح راهنمایی میکنی خدایا کمکم کن منم بتونم بهای هدفم و بپردازم خدایا من به هر خیری ازتو فقیرم کمکم کن بتوتم با قلب باز پسرم به تو بسپارم وحرف دیگران که وظیفه تو براش سرگرمی ایجاد کنی تو باید به زور ببری کلاس و محدودش کن ازش چیزی رو که دوست داره بگیر که این حرفها اونقدر میان که من دوباره توکل واعتماد به تورو فراموش میکنم خدایا کمکم کن ناشنوا باشم در مقابل این حرفها فقط به زیباییهای زندگیم تمرکز کنم وبپذیرم هدایت و حفاظت پسرم دست تو وبا خیال آسوده به تو بسپارم که باید اینکار کنم وگرنه همه کارم آب در هاون کوبیدنه من باید بهای تمرکز داشتنمو بپردازم استاد عزیزم ازت ممنونم که حرفهای خدای مهربونم و به من رسوندی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 73 رای:
    • -
      خاتون حاجی وند گفته:
      مدت عضویت: 1954 روز

      سلام دوست عزیزم و سلام بر اساتید عزیزم استار عباسمنش و مریم شایسته

      بابت این کامنتت از شما بسیار سپاسگزارم قبل از خواندن این کامنت با همسرم در مورد ثبت نام پسرم در مدرسه دولتی و غیردولتی صحبت میکردیم من مقاومت داشتم سر جای قبلی باشه

      خدا رو شکر این کامنت شما ترمز منو کشید و همین لحظه مسئله ثبت نام پسرمو به خداوند سپردم

      شار و سلامت و ثروتمند در پناه الله یکتا باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نگین گفته:
      مدت عضویت: 1247 روز

      سلام فهیمه جان

      چقدرررر خوشحال شدم . تک تک جملات شما حرف دل من بود. امروز حتی خانم همسایه هم به من پیام داد تو رو خدا گوشی رو از دست پسر ۱۱ ساله ت بگیر پدر چشمهاش و درآورد بس که تو کوچه نشسته و با گوشی بازی میکنه. کلافه شده بودم بس که اطرافیان بهم میگفتن تو پخمه ای نمیتونی از پس یه بچه ۱۱ ساله بربیای. همسرم میگفت تو مثل ماست میمونی چرا هیچی بهش نمیگی و از همه مهمتر من خودم بارها و بارها با این بچه به بحث و جدل پرداختم تا قانعش کنم کمتر سراغ گوشی بره. اما بدتر میشد. و تنها ثمره ش جری شدن و پرخاشگری و بی حرمتی کردنش بود. همیشه یه صدایی تو درونم بهم میگه که رهاش کن خدا بدتر از اینم هدایت کرده ولی باز سرزنشها و دلسوزیهای بیجای اطرافیان مسیرم و عوض میکرد و باخودم مبگفتم خب منم یه کاری باید بکنم.

      خدا رو هزااااااران مرتبه شکر

      کاش میتونستم بجای ۵ امتیاز به شما ۵ میلیون امتیاز بدم.

      دام و قرص کردید.

      من هنوز فایل استاد و گوش ندادم و بی صبرانه منتظر فردا هستم که گوش بدم

      ولی یقین دارم باز هم نکات مثبت و مفید بسیاااار زیادی ازش می آموزم.

      خدا به شما و استاد بزرگوارمون خیر و برکت و شادی و سلامتی در دنیا و آخرت عطا کنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    هادی ترابی گفته:
    مدت عضویت: 2051 روز

    به نام حضرت شادی، الله عاشق، خدای مهربان

    استاد عزیزم، استاد روح و روانم سلام

    خانم شایسته جان سلام

    دوستان عزیزم سلام

    عید ابراهیم حنیف، الگوی تسلیم بودن در برابر یگانه فرمانروای جهان هستی مبارک باد.

    استاد این کامنت رو دارم به مناسبت هزارمین روز عضویتم در سایت توحیدی tasvirkhani.com می‌ذارم. البته چند روز مونده تا هزار روز، ولی اصل موضوع خیلی مهمه.

    هزار روزی که نمی‌دونید با چه عشقی گذشت. هزار روزی که با قاطعیت می گم که فرایند تولد یک هادی جدید رو از سر گذروند. استاد اینکه می‌گم یک هادی جدید، چون واقعاً یک هادی جدید متولد شد. یک هادی جدید که با قربانی کردن خیلی خیلی خیلی چیزها سبک شد، رها شد و هر روز یک پله یک پله یک پله بالا اومد تا الان اینجا بشینه و موقع تایپ کردن این کامنت، اشک شوق چشماش رو خیس کنه و به سختی تایپ کنه. هزار روز پیش، من دست در دست شیطان داشتم روی سرسره نابودی می رفتم به قعر جهنمی که خودم برای خودم درست کرده بودم، اما امروز روی پلکان بهشتم. پله پله هایی که داره می ره تا ملاقات خدا، تا ملاقات رب، تا ورود به دروازه های زیبای خوشبختی در همه حوزه ها: تا ورود به پارادایس.

    استاد جانم، می‌خوام امروز به بهانه این فایل توحیدی و این عید مبارک و این تقارن هزار روزه، براتون بگم که من کی بودم و الان کی شدم. اگر بخوام با توضیح و تفصیل بنویسم، شاید یک کتاب بشه، به همین دلیل سعی می کنم خیلی خلاصه بگم که «چه چیزهایی رو قربانی کردم تا به اینجا رسیدم»

    اردیبهشت ۱۳۹۸ بود. یک سال بود که مهاجرت کرده بودم بندرعباس، شغلم رو از دست داده بودم و توی اسنپ کار می‌کردم. درآمدم به شدت پایین بود: در حد روزی ۷۰ هزار تومان. هیچگونه پس اندازی نداشتم و به خاطر ورشسکتگی که تازه از اون خارج شده بودم، بدهکاری هم داشتم. رابطه ام با همسرم در بدترین شرایط ممکن قرار داشت. به لحاظ روحی داشتم شانزدهمین سال افسردگی حاد رو پشت سر می ذاشتم. چهار سال بود که هر شب با قرص آلپرازولام می خوابیدم. علاوه بر اون، هر روز به دستور روانپزشکم چهار پنج تا قرص برای درمان افسردگی و اضطراب هم می خوردم. روزی گاهی تا یک پاکت سیگار می کشیدم. هفته ای دو یا سه شب با دوستانی دور هم جمع می شدیم و همه نوع تفریحی داشتیم. هر روز صبح اولین کاری که توی رختخواب می کردم چک کردن کانال های خبری ایرانی و خارجی در تلگرام و سپس چک کردن مجدد همون شبکه ها توی اینستاگرام بود تا این تکرار خواندن خبرها، مهر تاییدی بر ناامیدی و تاریکی روزهام باشه. حدوداً از ۱۰ نفر به شدت تنفر و کینه داشتم که فکر می کردم مسبب بدبختی‌های من هستند.

    استاد اینها مهمترین و بزرگترین مسائلم بودند، که شاید چندتایی دیگه هم باشه که فراموش کرده باشم. و حتماً می دونید که هر کدوم از اینا چه بخش های جزیی ای داره و وقتی می گم « دست در دست شیطان داشتم روی سرسره نابودی می رفتم» دقیقاً یعنی چی.

    یکی از همون روزهای اردیبهشت ۱۳۹۸ بود. با بدترین شرایط روحی و ذهنی که فکرش رو هم نمی‌تونید بکنید، توی یکی از کوچه های بندرعباس، توی ماشین ز‌یر یک درخت پارک کردم و از شدت ناامیدی و خستگی و استیصال به گریه افتادم و همانطور با چشم گریون خواب رفتم. وقتی بیدار شدم یادم نیست که چه خوابی دیده بودم. اما یادمه که یک صدایی در درونم بهم می گفت: «دیگه خسته شدم. دیگه نمی خوام اینجوری زندگی کنم. باید خیلی چیزها رو تغییر بدم» و شروع کردم.

    استاد به خداوندی خدا همون روز با خودم عهد بستم که «هادی! یا این شرایط زندگیت رو عوض میکنی یا اگر بمیری خیلی بهتره». استاد من هنوز نمی دونستم که اهرم رنج و لذت چیه. اما مرگ و زندگی رو‌ انتخاب کردم. من هنوز نمی دونستم پرداخت بها چیه. من هنوز هیچ شناخت و درکی از توحید و خدا و ابراهیم و قانون و اینها نداشتم. ولی خدا، اون لحظه برای من خیلی خدایی کرد و مهم ترین قانون موفقیت، یعنی «پرداخت بها» رو به سلول‌های من نازل کرد و من شروع کردم. از همون روز با گوش دادن به یک پادکست از «جیم ران» و عصرش هم با «کتاب ثروتمندترین مرد بابل» شروع کردم که اونا هم الهام خدا بود که از کجا شروع کنم.

    استاد هر روز که توی اسنپ کار می کردم، توی گوشم داشتم کتاب های صوتی در حوزه موفقیت گوش می دادم. که کم کم فمیدم مرجع ترین کتابهای این حوزه هستند.

    حدود سه ماه بعد از طریق یکی از مسافرانم با شما آشنا شدم. برای اولین بار وارد سایت شدم، اما هنوز آماده ورود به مدار آموزش های شما نبودم و سایت رو ترک کردم. و دو سه ماه بعدتر از طریق یکی دیگه از دوستانم مجدد با شما آشنا شدم و بعد از شنیدن چند فایل رایگان، عضو سایت شدم. با اینکه استاد به شدت به شدت مقاومت داشتم و هنوز خیلی سیمان روی ذهنم بود، اما ادامه می دادم و ادامه می دادم.گاهی تا روزانه ۴ -۵ ساعت فایل و کتاب گوش می دادم. چیزی توی حرف‌های شما بود که با اینکه نمی‌تونستم اون اوایل درکش کنم و بپذیرمش، اما باز هم من رو به سمت خودش می‌کشید و اون هم توحید بود.

    توی یکی از همون روزها، یکی از روزهای پاییز ۱۳۹۸ که داشتم توی بلوار ساحلی بندرعباس رانندگی می‌کردم و یک فایل صوتی از شما گوش می دادم که داشتید از خدا می گفتید. و ناگهان و بی اختیار و با صدای بلند بلند شروع کردم به گریه کردن. اونقدر شدت گریه هام زیاد بود که نمی تونستم جلوم رو ببینم و گرفتم بغل. توی همون وضعیتِ احساسی بی نظیر بودم که صدایی توی گوشم با وضوح ۱۰۰ درصد شنیدم که گفت:

    این درگه ما درگه نومیدی نیست / صد بار اگر توبه شکستی باز آ

    و من با صدای بلند گریه می کردم و می گفتم: خدایا منو ببخش، خدایا منو ببخش…

    اون روز پاییزی توی ساحل بندرعباس، روز ملاقات من و خدا بود. خدا بهم گفت: «هادی! بخشیدمت، معلومه که بخشیدمت. دستت رو بده من! من نجاتت می دم! من تو رو از توی این زندانی که خودت برای خودت ساختی بیرون می کشم! پاشو. حرکت کن. یک قدم تو بردار، هزار قدم من برات بر می دارم.»

    استاد شما می دونید من چی می گم، شاید هزاران نفری که دارن این کامنت رو می خونن به عقلم شک کنند. ولی اینا عین واقعیته.

    و از همون روزها من تصمیم گرفتم که زندگیم رو تغییر بدم: معنویتم رو عالی کنم، ثروتم رو عالی کنم، رابطه با همسرم رو عالی کنم، وضعیت روحی و روانیم رو عالی کنم، سلامتیم رو عالی کنم و همه چیز رو در زندگیم عالی کنم. و شروع کردم.

    در تمام این ۱۰۰۰ روز تقریباً روزی نبوده که من مستقیم از طریق فایل های شما و یا غیر مستقیم با کار کردن روی خودم و قانون، از مسیر دور افتاده باشم. از فایل های رایگان شروع کردم، بعد دوره عزت نفس به من عزتمندی و قدرت رو یاد داد و الان هم با ۱۲قدم دارم تکاملم رو بیشتر و بیشتر طی می‌کنم.

    اما استاد میخوام بگم که الان کجام و برای رسیدن به این جایی که الان هستم چه بهایی پرداخت کردم. برای اینکه کامنتم خیلی طولانی نشه، خیلی خلاصه و تیتروار می گم:

    ✖ شغل قبلی: راننده اسنپ

    ✓ شغل فعلی: استاد در حال حاضر من در بزرگترین، مدرن ترین و مجهزترین «دپارتمان تخصصی سرمایه گذاری و مشاوره املاک» در بندرعباس با حدود ۲۰ نفر مشاور املاک کار می کنم. من در این دپارتمان به عنوان مدیر و سرپرست یک تیم چهار نفره فروش املاک و مستغلات فعالیت می کنم. تیم ما به صورت انحصاری و اختصاصی «مدیریت بازاریابی و فروش» املاک و مستغلات مسکونی، تجاری و اداری یکی از بزرگترین انبوه سازان بندرعباس رو به عهده داره که ارزش املاکی که به ما برای فروش سپرده، چیزی درحدود ۶۰۰ میلیارد تومانه!!! لازمه که بگم جذب یک چنین مشتری بزرگ و ارزشمند از صفر تا صد توسط شخص من انجام شد، یعنی من که نه، توسط خدای من انجام شد. هر چه توانسته ام، لطف خدا بوده است.

    ✓بهایی که برای شغلم پرداخت کردم و چیزهایی که قربانی کردم: استاد من خیلی به لحاظ ارتباطات و اعتماد بنفس ضعیف بودم. فاجعه بودم. ولی برای اینکه این مشکل رو حل کنم، قبل از اینکه وارد کار املاک بشم، ۲ سال فروشنده بیمه عمر بودم و برای بازاریابی مجبور بودم که با افراد زیادی به صورت مستقیم وارد صحبت بشم. خیلی خیلی سخت بود و خیلی خیلی تحت فشار این موضوع بودم، چون به شدت ترس از پذیرفته نشدن یا مسخره شدن یا «نه شنیدن» داشتم. خیلی زیاد. ولی انجامش دادم و یادمه حدود شش ماه هر روز اینقدر اینقدر ادامه دادم، و البته با گوش دادن هر روز و هر روز فایل های دوره عزت نفس، با خودم به شدت جنگیدم تا تونستم این اعتماد بنفس رو برای این کار پیدا کنم و بعد از دو سال فروشنده بیمه بودن، وارد کار املاک شدم.

    ✖ درآمد قبلی من: روزی ۵۰ تا ۷۰ هزار تومان که می شه کمتر از ماهیانه دو میلیون تومان

    ✓درآمد فعلی: به صورت میانگین ماهیانه ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان که پیش بینی درآمدم برای امسال چیز حدود ماهیانه ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون تومانه

    ✓ بهایی که براش پرداخت کردم و چیزهایی که قربانی کردم: مبارزه کردن و جنگیدن با باورها قبلی که به شدت باورهای فقر و کمبود بودند. استاد من با توجه کردن به زندگی ثروتمندان، با دیدن و خواندن زندگینامه آدم های موفق، با انجام دادن شغلی که عاشقش هستم، با کارکردن بعضی روزها تا ۱۲ تا ۱۳ ساعت و احساس خستگی نکردن بواسطه عشقم به کارم، با جسارت در رها کردن شغل رانندگی اسنپ و شغل فروشندگی بیمه عمر در حالی که درآمد ثابت داشت، و وارد شدن به شغل مشاور املاک، و بعد از چند ماه با جسارت در عوض کردن دفتر املاکی که توش کار می کردم از یک بنگاه معمولی به بزرگترین، مدرن ترین و مجهزترین «دپارتمان تخصصی سرمایه گذاری و مشاوره املاک» در بندرعباس، با کسب مهارت های تخصصی مشاوره املاک مثل تکنیک های فروش، مذاکره، مسائل حقوقی، آگهی نویسی و… با جسارت داشتن در قبول مسئولیت مدیریتی در دپارتمان و خیلی چیزهای دیگه به این جایگاه رسیدم.

    ✖روابط قبلی: دوستان به شدت منفی با جمع‌هایی شامل تفریحات نوشیدنی و دودی ناسالم، متوسط درآمدهای به شدت پایین و… و یک رابطه افتضاح با همسرم

    ✓روابط فعلی: دوستی با ۲ یا ۳ نفر از دوستان هم مسیر که بچه های سایت هستند، روابط عالی با همکارانی درمحل کارم که بسیار موفق، پولساز و حرفه ای هستند، عاشقانه ترین رابطه ای با همسرم که گاهی خودمون هم از شدت این عشق و احترام و لذت، تعجب می‌کنیم. داشتن مشتری‌هایی به شدت ثروتمند و موفق که هرکدوم برام یهالگوی بی نظیرند.

    ✓بهایی که براش پرداخت کردم و چیزهایی که قربانی کردم: استاد من رابطه ام با دوستانی رو قطع کردم که زمان دوستیم به ۱۰ یا ۱۵ سال پیش می رسید. به شدت از حضور در جمع های اونها دوری کردم و الان هیچگونه ارتباطی با هم نداریم. خیلی مسخره شدم، خیلی متلک شنیدم، خیلی تیکه بهم انداختن. ولی من هدفم چیز دیگه ای بود و اهمیت ندادم. که الحق والانصاف باید بگم این بخش خیلی سخت بود. من با اینکه مشکلات و مسائلی با همسرم داشتم و نجواهایی بسیار زیادی توی رابطه داشتم، اما با تمرکز کردن روی نکات مثبت و ویژگی های مثبت اون که اصلا کار ساده ای نبود، الان یک رابطه رویایی رو درست کردم. استاد شما می دونید که توی اوج چالش رابطه دو نفره، چقدر تمرکز کردن روی نکات مثبت طرف مقابلت سخته.

    ✖وضعیت روحی قبلی من: ۱۷ سال افسردگی، ۴ سال آخرش هر شب با قرص خواب می خوابیدم، روزی چهار پنج تا قرص ضد افسردگی می خوردم. نا امید و مایوس بودم. با افکار خودکشی

    ✓وضعیت فعلی من: افسردگی من تمام و کمال نابود شد و رفت. شب ها در آرامش کامل و بدون هیچ گونه قرص یا دارویی چه گیاهی و چه شیمیایی می خوابم. میزان امید به زندگیم و امید به آینده درخشانم اونقدر زیاده که یکی از خواسته هام از خدا اینه که حداقل ۱۰۰ سال عمر کنم تا بتونم بیشتر از زندگی لذت ببرم. یکی از همکاران هفته پیش به من گفت: هادی یکی از معایب تو اینه که بیش از حد مثبت اندیشی و همیشه داری می خندی!!!

    ✓بهایی که براش پرداخت کردم و چیزهایی که قربانی کردم: من رفاقتم و دوستیم رو با خدا بیشتر کردم. من با بیشتر و بیشتر کارکردن روی قانون و قرآن و باروهای توحیدی، خدا رو در درون خودم گسترش دادم و وقتی به خدا اجازه دادم که توی قلبم ساکن بشه و ارتباطم رو باهاش به اولین و مهم ترین ارتباطم تبدیل کردم، اون هم به عنوان یگانه درمانگر هستی من رو درمان کرد و طی چند ماه، کاری رو که ۱۷ سال ۷ – ۸ تا دکتر نتونسته بودن انجام بدن، رو انجام داد. استاد شما بهتر از من می دونید که ریشه افسردگی در ترس و اندوهه. ترس از آینده ای که نیومده و اندوه و غم اتفاقات گذشته. خدا با این فرمول زیبا افسردگی من رو درمان کرد:

    أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾

    آگاه باشید که بر دوستان خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مى ‏شوند (۶۲)

    استاد موارد خیلی زیاد دیگه ای هم هست: من بعد از ده سال سیگار روکنار ترک کردم، حدود ۴ ساله که تلویزیون رو جمع کردم، تمام ارتباطم رو با اخبار و اتفاقات روز قطع کردم، به شدت مراقب ورودی هام هستم، اجازه نمی دم هیچکس باهام درد و دل کنه و وتوی هر جمعی که ببینم دارن حرف های منفی می زنن، سریع اونجا رو ترک می کنم. تمام تفریحات ناسالم گذشته رو مطلقاً گذاشتم کنار والان حدود سه ساله که نه سیگار کشیدم و نه هیچ چیز دیگه و نه لب به هیچ نوشیدنی ناسالمی زدم. دیگه به هیچ وجه موزیک ها و فیلم هایی که قبلا گوش می دادم و می دیدم رو گوش نمی دم و نمی بینم، هر روز و هر روز روی مهارت هام کار می کنم، هر روز و هر روز روی باورهام و پیدا کردن الگوهای مناسب اون باورها کار می کنم. استاد بیشتر از ۲۰ تا دریم بورد به صورت کلیپ ویدئویی با موزیک درست کردم که هر کدوم کلی ازم وقت گرفته و هر روز سعی می کنم نگاه کنم، تجسم کنم و خواسته هام رو واضح تر و واضح تر کنم.

    استاد خیلی چیزها هست که وقت نیست همش رو بخوام اینجا بگم.

    و حرف آخرم:

    استاد، من بهای این هادی جدیدی که الان هستم رو با تک تک سلول هام پرداخت کردم و هیچکس رو در اطرافیان خودم نمی شناسم که حتی ده درصد بهایی که من پرداخت کردم رو پرداخت کرده باشه و تغییر کرده باشه، غیر از شما و بعضی بچه های سایت.

    استاد عاشقتونم، من هم یک روز مثل شما راننده تاکسی بودم توی بندرعباس ولی الان دارم با مشتری ای کار می کنم که ارزش داریی هاش به حدود ۲۵ میلیون دلار می رسه و من، همین هادی جدیدی که داره این کامنت رو تایپ می کنه و دوباره چشاش از شدت لطف و مهر پرودرگارش پر از اشک شده، به عنوان نماینده انحصاری فروش املاک و دارایی‌های اون باهاش قرارداد بسته. استاد وعده خدا حقه، خیلی خیلی حقه. اون روز پاییزی سال ۱۳۹۸ توی بلوار ساحلی بندرعباس بهم وعده داد: «هادی! دستت رو بده من! من نجاتت می دم! من تو رو از توی این زندانی که خودت برای خودت ساختی بیرون می کشم! پاشو. حرکت کن. یک قدم تو بردار ، هزار قدم من برات بر می دارم.» و امروز دارم می بینم که به وعده خودش وفا کرده. خدا خلف وعده نمی کنه استاد. خدا هیچوقت زیر قولش نمی زه. کیه که از خدا وفادارتر به عهدش باشه. استاد من بهای این نتایج فعلیم رو پرداخت کردم و خدا هزار برابر بهم ارزش داد. خدا به من عزت داد، چون من از خودش عزت خواستم.

    مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا

    هر کس عزت می خواهد، بداند که عزت همه نزد خداست.

    ……

    استاد هزار روز گذشت، و هزاران هزار قطره اشک شوق ریختم، اشکی که از عشق ناب خدای مهربانم بود. اشکی که از شوق وفاداری خدا به وعده اش بود. اشکی که همین الانم جاریه. و این تازه هنوز شروعه فصل جدید زندگی منه. استاد مطمئن باشید توی این هزار روز دوم، با اجازه شما البته، با هلیکوپتر شخصیم توی پارادایس فرود میام، شما و خانم شایسته رو سوار می کنم و می ریم توی آسمون فلوریدا با هم دور می زنیم. تا شاید بتونم با نتایجم قدردان و سپاسگذار شما باشم. پس از همین روز عید مبارک، عید تمرین تسلیم بودن و بندگی، عید ابراهیم حنیف، هزاره دوم رو با توکل به یگانه فرمانروای جهان هستی شروع می‌کنم: به نام خدای مهربان ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 111 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2200 روز

      سلام و درود به شما دوست توحیدی عملگرا 👌👌 آقای هادی ترابی

      اسمتون که واقعا نشان از هدایت الهی است هادی عزیز واقعا مثل اسمتون از هدایت شدگان خداوند هستید خدارو شکر

      امروز صبح توی دفترم دعای روز سه شنبه رو نوشتم .. یا سَمیع و یا بَصیر ای شنونده ترین ها و ای بیناترین ببینده ترین ها 🙏🙏💐 از

      خداوند خواستم که امروز منو بسمت بهترینع بهترین شنیده ها و دیده ها برای ورودی هام از طریق حواس پنجگانه ام برای باورهای درست و مناسب هدایتم کند برای خلق و آفرینش اهداف و خواسته های مقدسم.. خدارو شکر گذارم که خداوند منو بسمت کامنت زیبای شما هدایت کرد و کلی تحسین تون کردم بگذریم که کلی هم اشک های شوق از چشمانم سرازیر شد ..

      خدارو شکر که همیشه سُرسُره ها بسمت شیطان و مسایل منفی نیست و امروز با خواندن کامنت شما خلاف جهت سُرسُره بسمت نور وعشق و معبود الهی هم هست و شما اگر همیشه بسمت مشرق حرکت می کردید الان تصمیم گرفتید که تغییر کنید و بسمت مغرب حرکت کنید و این یک تغییر شگفت انگیز است و واقعا جای تحسین و تشویق داره خدارو شکر💐🙏🙏👌

      اونجا که گفتید 👇👇

      همون روز با گوش دادن به یک پادکست از «جیم ران» و عصرش هم با «کتاب ثروتمندترین مرد بابل» شروع کردم که اونا هم الهام خدا بود که از کجا شروع کنم. و خدای درونتون دعاتون رو اجابت کرد و شما داشتید آماده میشدید و اینکه در اسنپ مشغول کار بودید در بندرعباس و مثل استاد با هندس فری به پادکست ها گوش میدادید و پله پله ها رو طی کردید و اینکه دو بار استاد رو خداوند به شما معرفی کرد و با خداوند همینطوری به شما نشانه های واضح و آشکاری رو نشون میداد و اینکه تمام اون تضادها چراغ هدایت شما شدند که در مدار سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح و ذهن هدایت شوید اینکه در مدار روابط درست و مناسب هدایت شوید اینکه در روابط عاشقانه با همسر عزیزتون هدایت شوید و انشالله که همسرتون هم همراه و هم مسیر در این راه توحیدی عباسمنشی هستند و خدارو شکر که در مدار رزق و روزی و پول و ثروت های الهی هدایت شدید خدارو شکرت و اینکه از رسانه های خبری و TV و دوستان و افراد نامناسب دور شدید و جهان کارشو بخوبی براتون انجام داد و این ها بخاطر اون تعهدی بود که بخودتون و خدای خودتون دادید واقعا جای تبریک و تحسین داره 👌🙏🙏🙏💐💐🥀

      خدارو شکرت که امروز دومین کامنتی هست که خوندم و کلی تاثیر گذار بود برام و باید بگم آقا هادی عزیز واقعا میدونم که خیلی براتون سخت بود ولی خداروشکر که یک خدا قوت جانانه دست شما رو گرفت و بسمت بهترین ها هدایت کرد و به امید خدا آنقدر در مدار پول وثروت و نعمت و برکت های خداوند باشید که به همه ی خواسته ها و اهداف مقدس تون برسید و همانطور که گفتید با هلیکوپتر پیش استاد عزیزمون برید خدارو شکرت که امروز به بهترینع بهترین دیده ها و شنیده ها هدایت شدم و خداوند عمر هزار ساله ای که طلب کردید برای لذت های این دنیا بهتون عطا کنه خدارو شکرت که در بهترینع بهترین گنجینه ی اسرار الهی حضور دارم و دوستان فوق العاده ای چون شما عزیزان رو دارم💐💐💐🙏🙏👌👌🌹🌹

      آقا هادی عزیز خواستم تشکر و قدردانی کنم برای اینکه با خواندن کامنت زیبا و پر محتوای شما به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم و براتون بهترینع بهترین مسیرها و آگاهی ها رو در جهت رسیدن به اهداف و خواسته های مقدس تون رو آرزو مندم

      روز و شب تون به شادی و خوشحالی و وفق مراد باشه

      خدایاااا شکرت 🥀💐💐💐🙏👌👌

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        هادی ترابی گفته:
        مدت عضویت: 2051 روز

        سلام رویا عزیز

        یه روزی رویای من این بود که دوستایی داشته باشم تا بتونم باهاشون در مورد این مسیر زیبا، زندگیم، خواسته‌هام و رویاهام صحبت کنم و حرف بزنم. چون واقعاً سی و چند سال دور و برم پر بود از آدم‌های بی‌رویا و بی‌هدف.

        چقدر امروز سپاسگزار خدا هستم که دوستان فوق‌العاده‌ای مثل شما دارم. دوستانی که یک روز روز خواسته و رویای من بودند و حالا واقعیت زندگی من هستند.

        ممنونم از کامنت پر از مهر و محبت و عاشقانه شما. ممنونم از این همه عشقی که جاری کردید.

        شما از اسم من گفتید، از هدایت، از خدای هادی. اجازه بدین من هم از اسم شما بگم.

        یکی از مهم‌ترین باورها و جمله‌هایی که من همیشه تکرار می‌کنم با خودم اینه. باوری که مثل یک نیروی محرک توی زندگی من همیشه جریان داره و من ازش انرژی می‌گیرم:

        «خدا شاهده رویاها به حقیقت می‌پیونده»

        بله، رویا، رویا مهم‌ترین فاکتوریه که باید داشته باشیم تا بتونیم حرکت کنیم و مسیر رو پیدا کنیم. رویا مقصد ماست. وقتی روی گوگل مپ زندگیم مقصد رویاییم رو مشخص کردم، اون موقع بود که تونستم دکمه دایرکشن رو بزنم و به سمتش حرکت کنم. بدون رویا، بدون خواسته و بدون هدف، هیچ چیز درست پیش نمی‌ره.

        و شما چه اسم زیبایی دارید: «رویا»

        مبارکتون باشه.

        ممنونم مجدد ازتون. صبح جمعه زیبایی رو برام رقم زدید .

        در پناه خدای مهربان باشید ❤️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فرزانه علیان گفته:
      مدت عضویت: 1843 روز

      هادی عزیزم سلام

      خداروصد هزار مرتبه شکر که هدایتم کرد به این کامنت الهی و فوق العاده

      اشکم در اومد واقعا که خیلی قابل افتخار هستی

      با تمام وجودم تحسینت میکنم برای این نتایج شگفت انگیزی که دریافت کردی

      برای این هادی جدیدی که ساختی

      برای بهایی که با عشق پرداخت کردی

      این نتایج واقعا شایسته است برای شمایی که تکامل رو به زیباترین شکل ممکن طی کردی

      برات بهترینها رو از الله قدرتمند میخوام

      مرسی که نوشتی و حس خوب و آگاهی رو بهمون انتقال دادی♥️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      الناز محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1230 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام میکنم خدمت هم فرکانسی عزیز

      کامنت تون اشکمو در آورد بینظیر بود

      من عاشق خوندن کامنت ها هستم خودمو متعهد کردم که حتما هر روز کامنت بخونم چون آگاهی های نابی رو از این کامنت ها میگیرم به قول استاد کامنت های سایت مون از هر کتاب موفقیتی پر بارتره مثل کامنت پر بار و لذت بخش شما

      خیلی براتون خوشحالم که به نتایج بزرگی رسیدید و تحسین تون میکنم که حرکت کردید و با ایمان بودید و دستتون تو دست خدا گذاشتید و تونستید زندگیتونو و خوتونو عوض کنید و بشید یه آدم جدید با کلی موفقیت های بزرگ انشالله که سالم ثروتمند موفق سعادت مند در دنیا و آخرت باشید 🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فرشته باقری گفته:
      مدت عضویت: 1408 روز

      اصلا باورم نمیشه دارم کامنت شمارو میخونم اصلاااااا😭 بصورت کاملا هدایتی رسیدم به کامنتتون وقتی اسمتونو دیدم اشک از چشمانم جاری شد و بند نمیومد….

      تقریبا چند ماهه پیش بود فایل نتیجه شمارو توی اینستاگرام استاد دیدم و صحبتای شما آنچنان روی من تاثیر گذاشت که زندگیمو تغییر داد، ینی میتونم بگم زندگیم به دو بخش تقسیم شد، قبل از دیدن اون ویدیو و بعد از دیدن اون ویدیو

      واقعا حرفهایی که میزدید رو با جونم میپذیرفتم چون حرفها از قلبتون میومد و باعث شد منی ک دوساله استادو میشناسم ولی هنوز به سایت سر نزدم هنوز به آگاهی هایی ک دارم عمل نکردم یه تلنگر درست حسابی بهم بخوره، اینستاگرامم و پاک کردم و تلویزیونو برای همیشه گذاشتم کنار و شروع کردم ورودی های ذهنمو کنترل کردن و الان چند ماهیه کاملا فوکوس کردم روی هدفم و تنها سرگرمیم هم داخل سایت هست و واقعاااا خداروشکر میکنم هزاران بار شکر میکنم که شمارو دستی قرار داد برای هدایت من هیچوقت اسمتونو فراموش نمیکنم🤝🏻💙💚🧡💛💜

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        هادی ترابی گفته:
        مدت عضویت: 2051 روز

        سلام فرشته عزیز

        راستش همین الان من خودم هم با خواندن این کامنت پر از مهر و محبت و احساس پاک شما اشک توی چشام حلقه زد.

        از زمانی که استاد عزیزمون منت گذاشتند و ویدئوی من رو منتشر کردند، روزی نیست که خدا رو بابت اون آگاهی‌هایی که از زبان استاد و من جاری کرد، شکر نکنم. و همیشه می‌گم خدایا بهم کمک من، بهم این سعادت رو بده، بهم قدرتی توی کنترل ذهن بده که بتونم مسیری که تا اینجا روی دوش تو سوار بودم و اومدم رو فراموشش نکنم. چون انسان خیلی فراموشکاره. می‌گم خدایا بهم این توانایی رو بده که بیشتر و بیشتر یادآوری کنم به خودم که تو، خدای مهربانم چقدر چقدر به من لطف داشتی، چقدر دقیق به من پاسخ دادی، چقدر عادلانه با قانون بدون تغییر جهان اجازه دادی که من خلق کنم، که من این شرایط رو ایجاد کنم.

        چند شب پیش داشتم حرف می‌زدم باهاش، گفتم خدایا من توی این مسیر آگاهی‌ها، هنوز توی کلاس اولم. هنوز خیلی راه دارم تا مثل استادم به درجات بالا برسم، به مدارهای بالا برسم. بهش گفتم خدایا من به تنهایی هیچی نیستم و روی هیچ چیزی از مغز و ذهن خودم نمی‌تونم حساب کنم. چون هر دفعه که روی مغز خودم حساب کردم، با مغز خوردم زمین!

        و همیشه ازش خواستم که مسیر درست رو به ساده‌ترین شکل ممکن بهم نشون بده.

        خدا رو شکر، خدا رو صدهزار مرتبه شکر که بهم این قدرت رو داد تا اون آگاهی‌ها رو بگم و بعدش هم استاد منتشر کردند.

        کامنت پر از احساس شما خیلی برام ارزشمند بود، خیلی حسم رو خوب کرد و ممنونم از شما. و چقدر چقدر تحسینتون می‌کنم بخاطر این خانه تکانی اساسی که کردید و این کنترلی که روی ورودی‌ها ایجاد کردید. فقط یادتون نره که اون چیزی که در نهایت تمام آموزش‌های استاد رو به نتایج ملموس و قابل اندازه‌گیری تبدیل می‌کنه، این چند تا پارامتره. اگر اینها رو داشته باشید، سعادتمند در دنیا و آخرت خواهید شد:

        صبور باشید

        تکامل رو رعایت کنید

        هیچوقت از رحمت و هدایت خدا ناامید نشوید

        به هدایت‌های و الهامات عمل کنید و قدم بردارید

        همیشه احساستون رو به سمت بهتر و بهتر شدن مدیریت کنید

        اگر می‌خواهید همیشه نتیجه بگیرید، باید همیشه در این مسیر باشید

        شاد و ثروتمند باشید ❤️🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      بهجت مشفق گفته:
      مدت عضویت: 1731 روز

      سلام هادی عزیز

      درود فراوان بر شما

      امروز صبح بطرز معجزه آسایی هدایت شدم به این کامنت بی نظیر شما و بسیار لذت بردم از عزم راسخ و ایمان و اراده شما در مداومت و پایداری در این مسیر زیبا

      یکی از دوستانی که نتایج ارزنده اش تاثیر بسیار زیادی در تغییرات درونی من وسبک و شیوه زندگی من داشته، شما بودین. بعد از اینکه استاد ویدئو شما رو منتشر کرد و دربارش صحبت کرد، من همیشه شما رو بعنوان یکی از الگوهای بسیار مناسب که با پرداخت بها و تغییر کامل سبک زندگی و کسب نتایج ارزنده تونست بصورت کامل زندگیشو متحول و دگرگون کنه، در نظر میگیرم و تا الان کلی درس عملی و کابردی ازتون یاد گرفتم و مرتب تلاش می‌کنم تو زندگی روزمره خودم، اجراشون کنم.

      زیرا شاگردان استاد باید یک همچین تغییراتی در سبک، آیین و روتین های زندگی و روابط و نگرش شخصی خود ایجاد کنند و مداومت داشته باشند تا تغییرات بنیادی در زندگیشون ایجاد و نهادینه بشه

      بسیار سپاسگزارم از اینکه نتایج شگفت انگیزتون رو با ما به اشتراک گذاشتین

      یقین دارم هرآنچه که در دنبالش هستید کسب خواهید نمود و همواره باعث رشد و گسترش روزافزون جهان خواهید شد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        هادی ترابی گفته:
        مدت عضویت: 2051 روز

        سلام بهجت عزیز

        درود بر شما

        خدا رو شکر می کنم که اون ویدئو باعث تغییراتی در شما شد. لازمه که این نکته رو تاکید کنم که اعتبار تمام صحبت‌هایی که توی اون ویدئو شد، با خداست. تک تک جمله ها با هدایت و حمایت خداوند جاری شد. من فقط یک داستان داشتم از زندگی خودم و اون داستانی بود که خداوند کارگردانی اون رو کرده بود و هنوز هم میکنه.

        چون حقیقتاً چیدمان خداوند بوده و هست. من فقط و فقط به قدم هایی که بهم گفته می شه عمل می کنم، حرکت می کنم. فارغ از اینکه نتیجه چقدر مطلوب باشه یا نباشه، می دونمکه باید به این کارگردان اعتماد کنم.

        چون در نهایت اونه که دستانش رومی فرسته، اونه که دل ها رو نرم می کنه، اونه که شرایط و موقعیت ها رو جوری کنار هم می ذاره و جوری همزمانی ها رو ایجاد می کنه که نتیجه می شه اینی که دیدید.

        و شما حتما آماده شنیدن این هدایت ها بودین. وگرنه اینتغییرات ایجا نمی شد.

        خدا رو شکر میکنم

        و باز هم سپاسگزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم که این فضای توحیدی رو خلق کردند که این نتایج رقم بخوره.

        شاد و ثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
  5. -
    سیدمحمدجواد روحانی گفته:
    مدت عضویت: 946 روز

    بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

    سلام به استاد عباس منش عزیزم و سلام حضور مریم بانوی عزیز

    سلام خدمت شما دوست عزیزم همسفر من توی این مسیر راست پر از نعمت بدون غضب الهی و گمراهی

    قسمت اول:

    الم

    أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ

    آیا پنداشتند مردم که رها می شوند به آنکه بگویند ایمان آوردیم و ایشان امتحان نمی شوند؟

    وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ

    و هرآینه امتحان کردیم کسانی را که پیش از آنان بودند پس بی شک می شناسد خدا کسانی را که راست گفتند و بی شک می شناسد دروغگویان را.

    در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن

    شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

    کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش

    کی روی؟ره ز که پرسی؟چه کنی؟چون باشی؟

    این فایل را

    بار اول پارسال دیدم ولی خیلی ازش چیزی متوجه نشدم

    بار دوم همین عید قربان گذشته بهش هدایت شدم و چقدر برام آموزنده و راه گشا بود

    و این بار از طریق نشانه امروز من، بهش هدایت شدم

    داستان از این قراره : برای یک ایده ای که بهم الهام شده بود رفته بودم بیرون انجامش بدم

    اون روز هوا خیلی گرم و شرجی بود

    یک تیکه از مسیر را اشتباهی رفتم و خلاصه حدود سه ساعت تو اون گرما توی خیابون موندم از گرما و رطبت تمام لباسام خیس شده بود به طوری که عرق داشت از محاسنم‌می چکید خیلی ناراحت بودم خیلی خسته بودم خیلی تشنم بود خیلی گرسنه بودم خیلی گرمم بود ولی باید ادامه می دادم

    برای اینکه آروم کنم خودمو

    بهم الهام شد بزنم روی نشانه امروز که این فایل برام اومد

    زمانی که استاد به اینجا رسیدن :

    (( وقتی که من به قربانی کردن ، کاری که حضرت ابراهیم کرد یا در واقع رفت که انجام بده و البته که خداوند گوسفندی را براش فرستاد و گفت تو از امتحان سربلند بیرون اومدی ، وقتی به این فکر می کنم به پرداخت بهاء برای رسیدن به هدف فکر می کنم))

    مثل هواپیمایی که داره سرعت می گیره برای پرواز ، موتورم دور برداشت ،

    گفتم : اِی جان…اِی جان… اِی جان…

    جوووووونم… بگو ….

    با این تیکه چرخ هام از زمین کنده شد:

    ((یعنی هدف را مشخص کرده بودم و برای یادآوری به خودم، نوشته بودم که حاضرم چه بهایی براش بپردازم و اون موقع من نوشتم که حاضرم

    جونم را براش بدم….

    جونم را براش بدم

    دیگه بالاترین چیزی که داشتم))

    تیک‌آف کردم … پریدم….

    با این آیه شریفه پرواز کردم …

    ((إِنَّ اللَّـهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّـهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ

    همانا خدا خریده است از مؤمنان جان هایشان را و مال هایشان را به اینکه باشد برای آنها بهشت می جنگند در راه خدا پس می کشند و کشته می شوند وعده ای است بر او به حق در تورات و انجیل و قرآن ‌کیست وفادارتر به پیمان خود از خدا؟ پس شادمان باشید به دادوستد خود که معامله کردید به آن و این است آن کامیابی بزرگ.))

    این همون چیزیه که من سال ها دنبالش بودم

    با این حرف استاد چه درک عمیقی از این آیه پیدا کردم ، ((با ذهن نجوی گرم با هوس هام می جنگم، یا می کشمش یا کشته می شم ، در هر صورت پیروزم ))

    این همون سوخت اتمیه که من لازم داشتم

    چقدر این تیکه بهم قدرت داد

    همیشه از زمانی که یادم میاد این سوال رو از خدا داشتم

    خدایا! من باید چکار کنم تا به آرزوم برسم

    حالا دیگه فهمیدم باید چکار کنم

    من می تونم جونمو بدم ….

    خدای من ! این جونم تنها داراییه منه

    اینبار را ضرر کن من را بخر …

    الان می فهمم ، از زمانی که یادم میاد برای تک تک موفقیت هام بهاء پرداخت کردم تا یاد بگیرم بهاء دادن رو ….

    تا آماده بشم برای دریافت این جمله.

    هزاران مثال دارم برای بهاءهایی که پرداختم تا به موفقیت هایی که می خواستم برسم

    در اینجا به خاطر اینکه ردپایی گذاشته باشم برای یادآوری به خودم چند مورد از بهاء هایی که پرداختم و خیلی دوستشون دارم را می نویسم امیدوارم برای شما عزیزدلی هم که هدایت شدی به این نوشته راهگشا و مفید باشه .

    سال 81 تصمیم گرفتم برم دانشگاه

    از مقطع کاردانش به کاردانی

    (خیلی از کتاب ها را بچه های فنی حرفه ای خونده بودن که ما نداشتیم)

    فقط باید مشهد دانشگاه می رفتم چون تک پسر بودم ، سن پدرم بالا بود و مسئولیت اداره شغل پدرم با من بود

    برای رفتن به دانشگاه با خودم گفتم چه بهائی باید بدم؟

    رفتم آزمون های کانون قلم چی ثبت نام کردم که هر هفته آزمون داشتیم

    برای درس هایی هم که توی کاردانش نداشتیم کلاس رفتم

    برنامه ریزی کرده بودم روزی 18 تا 20ساعت مطالعه کنم تست بزنم کلاس برم

    تلویزیون و رفیق و تفریح را کاملا تعطیل کرده بودم

    یادمه اون موقع سریال زیر آسمان شهر را تلویزیون پخش می کرد و من هم خیلی دوست داشتم ولی به خاطر زمان بندی که کرده بودم نگاه نمی کردم

    همه خانواده جلو تلویزیون بودن ولی من توی اتاقم درس می خوندم

    برای اینکه بتونم هم کمک حال پدرم باشم برای اداره مسافرخونه هم درس بخونم

    اون تایم از روز را که کار می کردم به جاش ساعت 2 صبح بیدار می شدم تا 7 صبح درس می خوندم

    مرگم بود که ساعت 2 صبح بیدارشم ولی بیدار می شدم و می خوندم اینقدر مرگم بود که وقتی بلند می شدم گریه می کردم از بی خوابی ولی باهمون گریه هام درس می خوندم

    من با نوشتن چیز یاد می گیرم

    تمام نکته های مهم و اشکالاتم را چندین بار می نوشتم تمام کتاب هام را چندبار نوشتم

    چندین بسته برگه A4 ساندویچی و چندین بسته خودکار تموم کردم.

    روز موعد کنکور اومد و من آزمون دادم اون سال یادمه برای رشته کامپیوتر چندهزار نفر فقط از مشهد شرکت کرده بودن و دانشگاه دولتی مشهد کلا 55 نفر ظرفیت داشت

    اون لحظه ای که رفتم کافی نت و شماره ملی را گفتم، انگار زمان وایساد

    وقتی پرینت نتیجه را بهم دادن اون چیزی را که می دیدم را نمی تونستم باور کنم

    من در کنکور سال 82 با رتبه 55 دانشگاه دولتی مشهد قبول شدم

    اون لحظهء شادیم را هیچوقت نمی تونم فراموش کنم …..

    ورودی بهمن بودم

    رفتم دانشگاه چون ترم اولی بود خود دانشگاه انتخاب واحد کرده بود و از صبح تا بعد از ظهر کلاس داشتم

    هر طور بود ترم اول را تمام کردم

    ترم دوم که رفتم ، کلاس هام طوری بود که وقت نمی شد وسط روز بیام خونه به بابام سربزنم بازهم عملا صبح که می رفتم تا شب بیرون بودم

    من و بابام خیلی بهم دلبسته بودیم

    از یه طرف دلبستگی بود از یه طرف دیگه بابام به علت کهولت سن ضعیف شده بود و

    نیاز داشت تا یه نفر پیشش باشه

    از اونجایی که فقط بامن راحت بود و خیلی هم دوستم داشت نمی تونست دوری من را تحمل کنه

    وقتی میومدم خونه می دیدم‌که حالش خوب نیست چون قرص هاش را نخورده بود غذا نخورده بود، تا من بیام

    و من هر روز می دیدم که حالش داره بدتر میشه

    هر شب که میومدم خونه بهم می گفت بابا من را تنها نزار پیش من باش

    موندم‌ وسط دوراهی که از پدر پرستاری کنم یا برم دانشگاه

    و البته که با شور و شوق پدرم را انتخاب کردم

    برای احترام و مواظبت از پدرم گفتم چه بهائی را باید بپردازم ؟

    از دانشگاه انصراف دادم.

    تا اینکه دوسه سال بعد پدرم به رحمت خدا رفت و الان وقتی به بهائی که اون موقع به خاطر عشق و علاقه به پدرم پرداخت کردم فکر می کنم ، سراسر وجودم میشه آرامش و اطمینان

    وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَرِیماً

    و حکم کرده است پروردگار تو که نپرستید جز او را و به پدر و مادر نیکی کنید اگر برسد نزد تو به پیری یکی از آن دو یا هر دوی آنها نگو به آنها اُف و تندی نکن با آنان و بگو به آنان سخنی محترمانه

    وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً

    و بگستر برای آنان بال فروتنی را از سر مهربانی و بگو ای مالک و صاحب اختیار من رحمت آور بر آنها همانگونه که پرورش دادند من را در کودکی

    رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فِی نُفُوسِکُمْ إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُوراً

    مالک و صاحب اختیار شما داناتر است به آنچه در دل شماست اگر باشید شایسته همانا او می باشد برای بازگشت کنندگان آمرزنده

    بعد از فوت پدرم هدایت شدم به دوره های مایکروسافت.

    گواهی اورجینال مهندسی شبکه را با امضای استیو بالمر ، مدیر عامل سابق مایکروسافت گرفتم و به خاطر همین مدرک به عنوان مهندس ارشد شبکه های کامپیوتر در ایران خودرو بینالود مشغول به کار شدم .

    داستان سازم :

    سال 83 بود که با سه تار آشنا شدم و تا سال 88 در فرهنگ سرای جهاد دانشگاهی مشهد سه تار یادمی گرفتم و می نواختم

    تا اینکه متوجه شدم به نواختن تار بیشتر علاقه دارم و دوست داشتم که با یک استاد تراز اول، تار نواختن را یاد بگیرم به سبک اصفهان (مکتب اصفهان)

    با پیگیری هایی که انجام دادم با استاد شهرام میرجلالی (میرتار)آشنا شدم ( گفت و گوی نی و تار را حتما گوش کنید) و در کلاس ایشون که در یک آموزشگاه موسیقی در تهران خیابان سهروردی بود شرکت کردم

    چه بهائی برای هدفم باید پرداخت می کردم؟

    سال 89 من با قطار از مشهد می رفتم تهران نیم ساعت ساز می زدم درسم را می گرفتم و بعد برمی گشتم مشهد

    به قدری ذوق و شوق و علاقه داشتم و به قدری پیگیر بودم که استاد میرجلالی گفتن از این به بعد بیا کرج خونه خودم اونجا باهم ساز کار می کنیم

    بعد از مدتی که رفتم ، استاد بهم گفت هزینه کلاس را هم دیگه نمی خواد بدی همین که این همه راه از مشهد تا کرج میای و اینقدر علاقمندی و پیگیری می کنی برای من خیلی ارزش داره

    اینقدر من را دوست داشت و به هم علاقمند بودیم که هرموقع می رفتم، باهم ساز می زدیم ، صحبت می کردیم، باهم غذا درست می کردیم و بعد هم ایشون با ماشینشون من را می رسوند ایستگاه مترو

    خلاصه ، هنرجوی سوگولیش بودم

    چقدر سازم عالی شده بود

    چقدر لذت می بردم از ساز زدن

    الان می فهمم، اون موقع از خیلی کسانی که مدت ها قبل تر از من تار را شروع کرده بودن،بهتر ساز می زدم

    چون من بهاش را پرداخت می کردم با عشق و البته که خداوند هم پاداش ها را بهم می داد

    تا حدود سال 92 که ایشون مهاجرت کردن به هلند، از اون به بعد دیگه خودم به خودم درس می دادم و تمرین می کردم

    داستان استقلال شغلی:

    سال 1390 در ایران خودرو بینالود مشغول به کار شدم

    شرایط کار توی ایران خودرو با روحیه استقلال طلبی و آزادی خواهی من در تناقض بود ، با اینکه موقعیت خیلی خوبی داشتم ولی از کارم استعفا دادم و برگشتم توی بازار

    مدت چهارسال مدیر چندین فروشگاه برند توی مشهد بودم با دستمزدِ درصد از کل فروش

    به یک نقطه ای رسیدم که دیگه تمام وجودم شد عطش استقلال طلبی و آزادی خواهی در کسب و کار با اینکه شرایط کاری ام خوب بود ولی از فروشگاه استعفا دادم و اومدم بیرون تا برای خودم کار کنم .

    برای رسیدن به این هدفم بهاش را پرداخت کردم .

    ایده ای که به ذهنم اومد این بود که برم دستمال کاغذی بخرم و کنار خیابون بفروشم

    با همون چیزی که داشتم

    مقداری پس انداز و یک ماشین ام وی ام 110

    این کار را انجام دادم

    شب ها ساعت 10 شب می رفتم میدون مجیدیه توی قاسم آباد (اونایی که اهل مشهد هستند می دونند کجا رو می گم )

    تا ساعت 1 صبح

    شب اولی که رفتم نمی دونید چقدر شاد و خوشحال بودم یادمه توی اون سرمای زمستون با اینکه دستام از شدت سرما بی حس شده بود ولی اصلا سرمایی حس نمی کردم ، از اینکه صفر تا صد کارم از خرید جنس تا فروش را خودم انجام داده بودم و اینقدر عالی می فروختم به طوری که ماشین ها پشت کله هم می زدن کنار تا ازم خرید کنن

    با اینکه به علت باورهای محدود کنندم درآمدم کفاف زندگی را نمی داد ولی خوشحال بودم و ادامه دادم تا اینکه به مسیرها و راه ها و درآمدهای بیشتر هدایت شدم این پروسه بعد از یک سال رسید به بساط چای و قهوه توی روز بازارها و بعد از حدود دوسال توی روزبازارها من صاحب کافیشاپ شدم

    دقیقه 17 از این فایل ، زبان حال من بود :

    ((اونایی که عباس منش الان را دارید می بینید

    بگذارید بگم چه بهایی پرداخت کردم

    من همیشه گفتم من زجر نکشیدم برای رسیدن به اهدافم

    من لذت بردم با عشق بها را پرداخت کردم

    من باعشق بها را پرداخت کردم))

    اونایی که دارید کامنتم را می خونید بگزارید بگم من چه بهایی را دادم تا به این موقعیت در دبی برسم

    من برای هدفم بهاء پرداخت کردم

    از مهندسی مایکروسافت و مدیریت فروشگاه های برند یک دفعه سر از کنار خیابون درآوردم

    سال 1396

    نمی دونید چقدر مسخره شدم

    نمی دونم می تونید تصور کنید ، جلوی در خونه پدرتون توی محله ای که بزرگ شدی رفتی دانشگاه بعدهم رفتی ایران خودرو همه می گن آقای مهندس آقاس مهندس ،

    نوشابه و آب معدنی بزاری بفروشی

    تازه اون موقع

    داد هم می زدم ، می گفتم :

    ؛؛سه تا آب معدنی ببر بده دوهزار تومن؛؛

    دقیقا یادمه یکی از همسایه هامون اومد جلو بهم گفت آقا جواد خجالت بکش تو مهندسی این چه کاریه که می کنی ؟

    ولی اون نمی دونست

    من داشتم بها برای رسیدن به هدفم که استقلال توی کسب و کارم بود پرداخت می کردم باهمون باورهایی که داشتم با همون چیزی که در مدارش بودم

    وهرچقدر که بیشتر ادامه می دادم مدارم بالاتر می رفت و به راه های راحت تر هدایت می شدم

    یکسال می رفتم روزبازار با اسنپ توی سرما و گرما ، توی برف و بارون

    روزهای بارونی که تمام چای هام خیس می شد ولی من شاد و خوشحال بودم و می خندیدم و لذت می بردم چون داشتم برای هدفم قدم برمی داشتم

    تمام فیلم هاش هم هست

    همش رو دارم

    همه اون روزهای بارونی و برفی را فیلم گرفتم

    یه روز باد خیلی شدیدی گرفت و زد زیر بساط چای و همه چای های کله مورچه ریخت روی زمین

    ولی من بلند بلند می خندیدم

    با اینکه اجاره خونم عقب افتاده بود

    به زور پوشک برای بچم می خریدم

    ولی من شاد و خوشحال بودم

    عشق می کردم که خودم جنس هام را تامین می کنم خودم می فروشم و ایده هایی که داشتم همش مال خودم بود

    عشق می کردم وقتی که مشتری کارت می کشید و پول می رفت توی حساب خودم

    عشق می کردم از اینکه مشتری هام بهم می گفتن هفته پیش که بازار تعطیل بود ما چای نگرفتیم صبر کردیم تا این هفته بیایم از تو چای بخریم

    عشق می کردم که خودم مدیریت کسب و کار خودم را داشتم

    عشق می کردم که خودم قیمت روی جنسام می گذاشتم

    عشق می کردم از اینکه چای های فله را اول الک می کردم خاکش را می گرفتم بعد به مشتری می دادم

    عشق می کردم که دون قهوه را جلوی مشتری آسیاب می کردم و قهوه تازه آسیاب شده می فروختم

    عشق می کردم که خودم برق غرفه ام را تامین می کردم با موتور برقی که داشتم

    عشق می کردم که مشتری هام توی صف بودن تا نوبتشون بشه ازم چای و قهوه بخرن

    عشق می کردم از نوشته ای که روی برگه A3 پرینت گرفته بودم و زده بودم سر در غرفم

    (( جنس فروخته شده با احترام پس گرفته می شود ))

    عشق می کردم که مشتری هام بهم می گفتن ما به خاطر خودت میایم ، تو چقدر حالت خوبه …

    تا اینکه پندمیک شد و روزبازارها تعطیل شد

    و هدایت شدم به افتتاح کافیشاپ

    نزدیک حرم

    طبقه دوم مجتمع تجاری نزدیک حرم خیابان نواب … وسط پندمیک

    خودم باعشق تراکت پخش کردم برای افتتاحیه مغازم

    خودم با عشق قهوه درست می کردم

    خودم باعشق مغازم را طی و جارو می زدم

    خودم با عشق قهوه دلیوری می کردم

    (یک جعبه ابزار داخلش اکاستیو گذاشته بودم و به اندازه لیوان، اکاستیو را سوراخ کرده بودم )

    خودم با عشق برای مشتری هام ساز می زدم

    خودم با عشق براشون شعر می خوندم

    خلاصه هرکی میومد اونجا حالش را خوب می کردم

    می گفتن: سید ، وقتی میایم پیش تو می بری ما را روی ابرا اما وقتی میایم مغازمون با موخ می خوریم زمین…

    طوری شده بودم که مشتری هام صف وایمیستادن تا نوبتشون بشه قهوه بخورن

    بعضی از مشتری هام وقتی می دیدن این صحنه رو ، می زدن روی دستشون ، می گفتن : الله اکبر …. ما حاشیه خیابون هستیم با چندمیلیارد سرمایه هنوز دسلاف نگرفتیم اما اینجا طبقه دوم پاساژ که اصلا دید نداره به هیچ جا برای تو صف وایسادن

    تو چکار می کنی سید ؟

    تا اینکه رسیدم به شرایطی که حاشیه خیابون نزدیک حرم، خدا بهم کافیشاپ داد همه من را می شناختن ولی من باز هم عطش داشتم که پیشرفت کنم

    به قلبم افتاده بود که یک هدف بزرگتر دارم و باید بهاش را بپردازم

    حدود سه سال پیش سه میلیارد ارث بهم رسید

    با اینکه می تونستم توی مشهد خونه بخرم و زندگی کنم مغازه که داشتم درآمد که بود ولی اون پول را برداشتم و آوردم دبی تا اینجا کار کنم و زندگی کنم

    باز هم به علت باورهای غلطم در مورد ثروت ، کل اون پول تو همون چندماه اول تموم شد

    ولی ادامه دادم

    وقتی که اومدم دبی سازم را هم با خودم آوردم حدود شش ماه بعدش همسرم و بچه هام هم اومدن

    روزی که می خواستم از جای قبلی بیام محل جدید که با خانواده باشم

    سازم رو توی ماشین جا گذاشتم

    فرداش که همسرم اومد دبی گفت پس سازت کو ؟

    گفتم توی تاکسی جا موند

    گفت: برو دنبالش سازت را بگیر

    گفتم نه دیگه ساز نمی زنم

    قلبم بهم می گه دیگه نمی خواد ساز بزنی

    باید تمرکز کنی روی مهاجرت

    و من هیچوقت از اون موقع تا الان که حدود سه سال می گذره هرگز دنبال سازم نرفتم

    هنوز که هنوزه همسرم می گه اصلا نمی تونم درکت کنم ….

    ولی من می دونستم دارم چکار می کنم

    اون ساز بهایی بود که برای موفقیتم پرداخت کردم

    اون مبلغ ارث که بهم رسیده بود و همه دار و ندارم بود

    بهایی بود که برای موفقیتم پرداخت کردم

    اینها همه بهایی بود که من پرداخت کردم و بعد آنوقت لایق شدم با انسانی به نام سیدحسین عباس منش آشنا بشم

    با این آشنایی فصل جدیدی از زندگی من آغاز شد…

    حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو


    و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

    هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن


    وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

    رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها


    وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو

    باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی


    گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو

    ((فَسَتَذْکُرُونَ ما أَقُولُ لَکُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ

    پس به زودی یاد می کنید آنچه را می گویم برای شما و وامیگذارم کار خود را به خدا همانا خدا بینا به بندگان است.))

    و این قصه همچنان ادامه دارد…..

    عاشقتونم

    روی ماهتون را می بوسم

    درپناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 126 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1288 روز

      بی نظیری آقا سید،بی نظیری ،بی نظیری …

      سلام …

      سلام به روی ماه شما و خانواده بهشتتون…

      الهی که حال دلتون عالی عالی عالی باشه …

      نمیدونید باچه عشقی سطر به سطر کامنتتون رو خوندم،صدبار دیگه هم بنویسید برام جذابه.

      شما مرد بسیار بزرگ و فرهیخته ای هستید،من خیلی خوشحالم که خداوند منو هدایت کرد تا کامنت هاتون رو بخونم …

      آقا سید بعد خوندن کامنتتون،انقدر قلبم روشن شد که نگو …نور قرآن رو با جریان هدایت براتون میفرستم،الهی که در گرمای دبی،مثل آب خنک چشمه ،به قلب سلیمتون بشینه.

      وَإِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿١٧﴾

      و اگر خدا تو را آسیب و گزندی رساند، کسی جز او برطرف کننده آن نیست، و اگر تو را خیری رساند؛ پس او بر هر کاری تواناست.

      وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ ﴿١٨﴾

      اوست که بر بندگانش چیره و غالب است، و او حکیم و آگاه است.

      دوستون دارم و قلب فراوان از جزیره ی کیش به دبی زیبا

      به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 63 رای:
      • -
        سیدمحمدجواد روحانی گفته:
        مدت عضویت: 946 روز

        سلام به سعیده عزیزم

        شما چقدر مهربون هستید

        الهی صدهزار مرتبه شکرت که دوست های مهربون و گلی مثل شما دارم

        ازت خیلی ممنونم که به نوشته های من توجه کردید

        و اینقدر خالصانه بهم جواب دادید

        شما خیلی به من لطف دارید

        چقدر آیه های زیبایی برام نوشتید خیلی لازمشون داشتم

        خیلی بهم چسبید

        منم قلب فراوان از شوبا هارتلند به هرجای این عالم که قلبت هست می فرستم

        از خدا بهترین ها را برات آرزو دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1273 روز

      بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

      «لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ»

      ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻧﻴﻜﻲ ﻧﻤﻰﺭﺳﻴﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ؛ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰﻛﻨﻴﺪ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ(٩٢ آل عمران)

      —————————————————————————

      سلام و درود فراوان به شما آقا سید محمدجواد عزیز. الهی که حال دلتون عالی عالی عالی باشه و در پناه رب العالمین شاد و سلامت باشید.

      الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر تک تک موفقیت های شما. بسیار کامنت آگاهی بخشی بود. بینهایت لذت بردم.

      واقعاً خیلی شجاعت میخواد برای رها کردن اون همه شرایط ایده آل و شروع کردن کسب و کار شخصی با حداقل امکانات و ذره ذره پیشرفت کردن. بینهایت تحسینتون میکنم. واقعاً نوش جانتون هر موفقیتی که بدست میارید.

      الحمدلله رب العالمین.

      در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

      «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
      • -
        سیدمحمدجواد روحانی گفته:
        مدت عضویت: 946 روز

        سلام حمید جونم

        شه عکس قشنگی داری

        ازت ممنونم عزیزدلم

        خیلی لطف کردی که برام نوشتی

        ممنونم‌که کامنت من را خوندی

        منم شما را تحسین می کنم به خاطر وجود و حضورتون در این مکان بهشتی

        تحسینتون می کنم به خاطر این همه مهر و محبتی که خدا به قلب شما داده تا اینقدر قشنگ برام بنویسید

        امیدوارم شما هم در همه مراحل زندگیتون موفق و پیروز باشید

        براتون بهترین ها را از خدا آرزو دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      عاطفه نوری گفته:
      مدت عضویت: 1959 روز

      درود الله یکتا پروردگار رب عرش بینهایت قادر مطلق به شما برادر گرانقدر توحیدی بینظیر…

      پروردگارم سپاسگزارم ک در این لحظه ترجیح دادم بمونم و توی سایت باشم و روی خودم کار کنم این کار رو اولویت قرار دادم من باید یاد بگیرم بها پرداخت کنم

      من باید یاد بگیرم و این قانون رو با تمام وجودم درک کنم من باید بها پرداخت کنم برای جز به جز شخصیتم…

      چقدر شما بینظیر هستید و چقدر این کامنت بینظیر تر چقدر به من درس داد و من بیشتر مصمم شدم برای پرداخت بها برای موفقیت و رشدم و مخصوصا مطالعه کردن این روزهایم برای آزمون وکالت…

      الحمدلله رب العالمین که به این کامنت هدایت شدم یا رب چقدر قلبم آرام گرفت چقدر در این لحظه قلبم و تمام وجودم سپاسگزار هست و یک هم زمانی هم ک به وجود آمده صدای یک دعایی رو میشنوم ک مدام یا رب رو تکرار میکنه…

      همیشه این سوال برای من بود ک خدایا من چیکار کنم به آرزوهام برسم

      چرا من اونجور ک باید نمیرسم و این کامنت بینهایت به من درک و آگاهی داد…

      جونمم میدم براش برای رشدم برای زنده کردن و بیدار کردن این شخصیت و از بین بردن ترمزها اره من جونمم میدم برای رسیدن به توحید تعالی رشد بینیازی و درک عمیق الله و هدایتها اره من باید جونمم بدم من یا کشته میشوم یا میکشم در هرصورت من برنده ام من باید برنده باشم باید ذهن رو برنده بسازم دنبال نشدنها ولی کاش اما اگر نباشه بگه یا میکشم یا کشته میشوم…

      درود الله به شما آقای روحانی برادر توحیدی ثروتمند گرانقدر و ارزشمند بینهایت شمارو تحسین میکنم و ستایش ک این چنین بها پرداخت کردید برای تمام هدفهای زندگیتان…

      مطالعه کامنتهای شما خیلی احساس فوق العاده ای داره مخصوصا وقتی از پدر عزیزتون مینویسید خیلی زیباست خیلی غم انگیز به همراه احساس عالی و توحیدی روح پدر بزرگوارتون شاد در آرامش قرین رحمت و همنشین صالحان باشه و بقای عمر شما و برکت و رحمت بینهایت الله برای شما باشد…

      بینهایت قدر دان هستم بدرخشید در دبی بینظیر و همواره به رشد بینهایت برسید در پناه رب العالمین….

      ((با ذهن نجوی گرم با هوس هام می جنگم، یا می کشمش یا کشته می شم ، در هر صورت پیروزم ))

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
      • -
        سیدمحمدجواد روحانی گفته:
        مدت عضویت: 946 روز

        سلام عاطفه جان

        چقدر با قدرت و با شکوه می نویسی از تک تک جمله‌ات می فهمم که کمر همت را محکم بستی

        آفرین

        تحسینت می کنم

        ازت متشکرم که همیشه برام کامنت می گذاری

        ازت ممنونم که به نوشته های من توجه می کنی

        خداوند روح مادرتون را غریق رحمت کنه

        روحشون شاد باشه

        از خدا می خوام هر لحظه نان استاپ نور هدایتش را به قلب مهربونت بتابونه و وجودت را غرق آرامش کنه

        به دستان قدرتمند خدا می سپارمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          عاطفه نوری گفته:
          مدت عضویت: 1959 روز

          «««کسی که یه هدف بلندی داره

          کسی که می‌خواد به کمال برسه زیبایی برسه

          گفتارش رفتارش کردارش همه فرق میکند…

          اصلا چنین شخصی به خودش اجازه نمیده که هرکاری بکنه فقط در راه رسیدن به عشق و زیبایی قدم بر میداره…

          ……………………………………………

          پروردگارا! رحمتی از نزد خود به ما عطا کن، و برای ما در کارمان زمینه هدایتی فراهم آور…

          درود پروردگار برشما برادر توحیدی گرانقدر درخشان بینظیر بینهایت سپاسگزارم و تحسین میکنم و قدر دان هستم بابت هر کامنتی هر آگاهی هر تجربه که من بینهایت می اموزم و یاد میگیرم ازتون و سپاسگزارم واقعا.

          وقتی تضادها و رنج‌ها در زندگی ظهور پیدا میکنه کمر همت ب وسیله ی هدایت الله و عنایت الله بنظرم بسته میشه یعنی همین ک ما درخواست کنیم و الله ک عالم فی ذات الصدور هست برای بستن کمر همت با فرشتگان و مدد الهی به کمک ما می اید…خدایی که در وجود ماست و از آگاه هست به همه چیز و اول و آخر و ظاهر و باطن همه چیز اوست…

          من با تمام وجود قدردان تمام تضادها و ناکامی های زندگی ام هستم ک منجر شده من اینچنین کمر همت رو ببندم و در وادی و مسیر توحیدی حرکت کنم فارغ از هر نتیجه ی مادی من همیشه گفتم خدایا هدفم توحید هست رسیدن به اصل خودم ساختن توحید قوی در وجودم و رسیدن به اون احساس متعالی و رشد و ذوق و عشق و برکت و هیجان هستم وگرنه نعمتهای مادی من ایمان دارم باور دارم داده می‌شود بدون شک و لاجرم ولی قطعا که ب مرور زمان خیلی طبیعی و بلکه معمولی خواهد شد ولی اصل و اساس رشد شخصیتی مان هست توحیدی شدنمان هست بینیاز و غنی شدنمان هست و من با تمام وجودم خواستارم …

          امیدوارم پر قدرت و توحیدی بینهایت در دبی زیبا و بینظیر پله های موفقیت رو طی کنید و بدرخشید و در تندرستی و برکت بینهایت زندگی کنید و لذت ببرید…

          و باز هم صمیمانه سپاسگزارم و قدر دانم و تحسین میکنم.

          خدایا شکرت برای این اقیانوس آگاهی و برکت بینهایت ک تمام ناشدنی ست…

          الله اکبر

          الحمدلله رب العالمین.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            سیدمحمدجواد روحانی گفته:
            مدت عضویت: 946 روز

            سلام به عاطفه عزیزم

            سلام به روی ماهت

            خیلی ازت متشکرم که برام‌ نوشتی

            خیلی خوشحالم کردی

            چقدر به موقع هدایت شدم به نوشته زیبای شما

            الان که این کامنت را برات می نویسم ساعت11:11 صبح در دبی مال هستم

            ساعت 4 صبح بیدار شدم

            وضو گرفتم و رفتم توی بالکن همینطور که نسیم ملایم صبح داشت نوازشم می کرد این ستاره قطبی را نوشتم :

            بسم الله الرحمن الرحیم

            الحمدلله رب العالمین

            الرحمن الرحیم

            ملک یوم الدین

            ایاک نعبد و ایاک نستعین

            اهدناالصراط المستقیم

            صراط الذین انعمت علیهم

            غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین

            خدای من خودت هدایت بفرما

            خدای من هر آنچه دارم از لطف و رحمت و محبت تو دارم

            خدای من به هر خیری که از تو برسد من فقیرم

            خدای من خیلی ازت ممنونم بابت این همه لطف و محبت الهی شکرت یا رب العالمین

            خدای من اگر تو هدایتم نکنی من عاجزم از تغییر اگر تو کمکم نکنی من از تغییر عاجزم

            خدای من من قبول کردم که هیچی نمی دونم من پذیرفتم که هیچی بلد نیستم خدای من علم و آگاهی من در برابر علم و آگاهی تو یک قطره در برابر اقیانوس هم نیست تو سمیعی تو بصیری تو عالمی تو حکیمی تو عالم الغیب و الشهاده هستی تو اولی تو آخری تو ظاهری تو باطنی خدایا خودت کمکم کن یا رب العالمین یا ارحم الراحمین

            امروز می خوام هدایتم کنی تا فرکانس هام را به سمت تو تنظیم کنم

            امروز می خوام شاد و خوشحال باشم

            امروز دوست دارم در راه راست باشم راه کسانی که بهشون نعمت دادی آنهایی که غضب نکردی و نه گمراهان

            خدای من امروز می خوام اتفاقات خیلی خوب در مورد جای جدید بیافته

            امروز می خوام به هدفم نزدیکترم کنی

            امروز می خوام کارهام را برام آسان کنی

            امروز می خوام قلب ها را برام نرم کنی

            امروز می خوام هدایتم کنی تا کار درست را انجام بدم

            امروز دوست دارم لئا شاد و خوشحال از خواب بیدار بشه کلی بازی کنه و چیزهای خوب یاد بگیره دوست های خوب داشته باشه تحت هدایت خودت باشه

            امروز دوست دارم آگاهی های ناب بهم بدی

            امروز دوست دارم ببخشی و بیامرزیم

            امروز دوست دارم در راه تو ثابت قدم نگهم داری

            امروز دوست دارم صبحانه خوشمزه بخورم

            امروز دوست دارم شاد و خوشحال باشم

            امروز دوستدارم توافق خیلی خوب داشته باشم

            امروز دوست دارم اطلاعات خیلی خوب و جامع بهم بدی

            امروز دوست دارم موفقم کنی در فروش دستگاه و محصولات

            امروز دوست دارم لذت ببرم

            امروز دوست دارم مهربون باشم

            امروز دوست دارم خیلی راحت برم شرکت

            امروز دوست دارم آگاهی های ناب بهم بدی

            امروز دوست دارم اعمال ناب بهم بدی

            امروز دوست دارم سپاسگذار تو باشم

            امروز دوست دارم نعمت های تو را به یاد بیارم

            امروز دوست دارم ایمانم را قوی کنی ‌

            امروز دوست دارم قدم هایم را ثابت کنی

            امروز دوست دارم در زمان مناسب مکان مناسب باشم

            امروز دوست دارم شور و شوق و هیجان بدی

            امروز دوست دارم به اهدافم برسونیم

            امروز دوست دارم با عزیزانم مهربان باشم

            الهی توکل بر تو امید به تو

            ساعت 4:30 اومدم سراغ جلسه 5 قدم اول

            تاساعت6:30

            بعدش رفتم برای درست کردن صبحانه ، نیمرو با کره ، پنیر ، نون تست ، کاپوچینو ، بیسکوئیت بادوم زمینی

            جای شما خالی خیلی حال داد ….

            ساعت 7 اومدم لابی ساختمون یک ویدئو از خودم ضبط کردم و رفتم ایستگاه اتبوس ساعت 8 رسیدم دبی مال چقدر امروز هوا خنکه چه نسیم نازی می وزه

            تا رسیدم دبی مال پیام روی گوشیم اومد ، مشتری قهوه سفارش داد یعنی فروش اول صبح ، شما بودی خوشحال نمی شدی ؟

            من که خیلی ذوق کردم ….

            دوباره یک پیام دیگه اومد از طرف مدیر شرکتی که امروز قرار ملاقات دارم

            قراره باهاشون مذاکره کنم در مورد تامین تجهیزات و محصولات قهوه برای مشتریام،

            مضمونش این بود که با تمایل زیاد مشتاق هستند با من کار کنن

            (هنوز صحبت نکردیم ، بله رو گفتن)

            شما بودی خوشحال نمی شدی ؟

            من که خیلی ذوق کردم ….

            جواب پیامشو دادم و اومدم سراغ جلسه 5

            یک دور دیگه تموم کردم و قلبم گفت بیام جواب بدرالسادات را بدم که دیدم شما برام نوشته بودی

            اینقدر نوشته های شما به حال و هوای

            این قسمت از گفته استاد نزدیک بود

            که حیفم اومد الان براتون ننویسم

            این جمله استاد خیلی قلبم را باز کرد

            ((تضادهایی که ما بهش برمی خوریم طبیعت جهان هستیه

            روش جهان برای ایجاد خواسته هست

            نمی تونیم نداشته باشیمش نمی تونیم بگیم خدایا من تضاد نمی خوام

            می تونیم‌ بگیم که من اونقدر از تضادهام بزرگتر باشم که ازشون قدرت بگیرم برای زندگی بهتر

            ازشون قدرت بگیرم برای خواسته های بیشتر به جای اینکه نا امید بشم

            به جای اینکه افسرده بشم

            خداوند در قرآن می فرماید که بدون شک تمام شما با تاکید

            وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ

            ل لام تاکیده

            ن هم نون تاکیده

            حتما این اتفاق می افته برای شما

            البته این بدان معنی نیست که ما هر روز داریم آزمایش می شیم

            نه

            هیچ کس هر روز آزمایش نمی شه

            من همیشه می گم خدا کرم نداره که

            که بیاد هر روز سیخ بزنه به ما برای اینکه ما را زجر بده

            قانون جهان اینه که وقتی به تضادها برمی خوری خواسته هات شکل می گیره

            وقتی در مسیر درست قرار می گیری به خواسته هات می رسی

            و در مسیر درست تضادها برای رسیدن به خواسته هاست ))

            یاد این شعر افتادم :

            گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور

            دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت 
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

            هان مشونومید چون واقف نه‌ای زاسرارغیب


            باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور

            ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند


            چون تورا نوح است کشتیبان زطوفان غم مخور

            بازم ازت ممنونم بابت وقتی که گذاشتی و برام نوشتی

            امیدوارم روز عالی داشته باشی

            تا الان که ساعت 12:12 هست برام عالی بوده

            در پناه الله یکتا باشی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      محسن گفته:
      مدت عضویت: 1440 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام به استاد عزیز و استاد شایسته ی بینظیر و دوستان و خانواده ی الهی ام در این فضای بهشتی و روحانی

      جناب سید سلام

      اینجانب از طریق کامنت دوستانم به نوشته شما هدایت شدم.

      اشک در چشمانم حلقه زده و از گوشه چشمم جاری میشود.

      خیلیا روز جمعه رو به تفریح میگذرونن و بعضیا سرکارن و خیلیا در خواب..و خیلیا مث من داریم کامنت دوستان بهشتی مون رو میخونیم و با عشق بهشون تبری و تحسین میکنیم و داستان فداکاری ها و بها پرداخت کردن برای هدف هاشون و عشقی که به خکدشون و مسیرشون و ربّ شون دارن،مسیر زندگی زیباشون رو دنبال میکنیم

      و حض میبریم..

      همگی ما در جای درست خودمون هستیم..

      قبل از اینکه مطلب شمارو بخونم،هدایت شدم به پروفایل تون و عکس زیباتون و خانواده عزیزتون که از پیکسل های اون، نورِ عشقِ الهی از اون دیده میشه..و متن زیر پروفایل رو هم خوندم و عشق کردم.

      متن شما حاکی از حرکت ابراهیم گونه در مسیر الله بوده بدون شک..

      و نتایجی که گرفتید بخاطر پرداخت بها بوده..

      این از شناخت زیاد و درست از خودتون و هدفتون بوده که تونستید با تموم اون تضادها و چالش ها،بازهم دنبال خواسته تون باشید و خیلی قابل تحسینه و افتخار امیزه ..چه از قبول دانشگاه دولتی با رتبه 55 گرفته تا بساط چایی و قهوه پهن کردن توی خیابون..

      یکی دیگه از نکات مهم و قابل تحسین تون اونجاایی بوده که میدونستید باید بهایی پرداخت بشه برای هدفتون..

      با خوندن کامنتتون،یاد زندگی خودم افتادم که منم چه بهایی رو پرداخت کردم و به هدف هام رسیدم و یاداوری شد واسم و این تصمیم که منم زیر فایل استاد کامنت بذارم و بگم چه بهایی رو پرداخت کردم..

      الهی حس و حال خوبتون پربار تر باشه و زندگی تون قشنگتر و عشقتون پررنگ تر..

      ایمیلتون برام فعال شد

      کامنتتون سیو شد تا مرورش کنم

      از دوستانم ممنونم که دست هدایت خداوند هستند تا منم از نعمت های قشنگش مثل همین کامنت بهره مند بشم..

      الهی شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      • -
        سیدمحمدجواد روحانی گفته:
        مدت عضویت: 946 روز

        سلام به محسن عزیزم

        ممنونم ازت که تو اینقدر مهربون هستی و به من لطف داری

        ازت متشکرم که کامنتم را خوندی

        ‌بازهم متشکرم که پروفایلم را مطالعه کردی

        چقدر جمله قشنگی نوشتی

        ((همگی ما در جای درست خودمون هستیم.))

        چقدر درک قشنگی از موضوع پیدا کردید

        واقعا بهتون تبریک می گم و تحسینتون می کنم

        امیدوارم شما هم همیشه موفق و پیروز باشید

        و از موفقیت هاتون برامون بنویسید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مرتضی آستاد گفته:
      مدت عضویت: 943 روز

      سلام دوست عزیر آقا جواد

      اشک منو درآوردی با این کامنت زیبات

      دمت گرم خدایی به خاطر هر نتیجه ای که گرفتی

      خیلیا هستن آرزو دارن توی ایران خودرو استخدام بشن بعد یه نفر انسان هدفدار به خاطر هدفش مهندسی ارشد رو میذاره کنار

      مدیریت چهار تا فروشگاه برند رو میذاره کنار

      چون میخاد مستقل باشه وبرای خودش کار کنه

      واقعا از ته دل تحسینت میکنم به خاطر این کنترل ذهن به خاطر این عزت نفسی که داشتی که با اون مدرک مهندسی جلوی خونه پدری آب معدنی بفروشی

      سید نوش جونت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      • -
        سیدمحمدجواد روحانی گفته:
        مدت عضویت: 946 روز

        سلام آقا مرتضی عزیزم

        چقدر شما به من لطف دارید

        متشکرم از لطف و محبت و توجه‌تون

        خیلی ممنونم که من را تحسین کردید و نکات کامنتم را با ذوق برام نوشتید

        از جواب شما کلی خوشحال شدم و ذوق کردم

        امیدوارم شماهم در پناه خدا همیشه موفق و پیروز باشید

        روی ماهت را می بوسم عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا کاسه ساز گفته:
      مدت عضویت: 1489 روز

      سلام به اقاسیدعزیزو با اراده

      تحسینتون میکنم جناب

      عجب کامنته پرهیجانی بودبرام

      چقدرشماباجسارت وشجاعانه عمل کردید

      عجب اعتمادبه نفسی داشتید.چقدرخوب خدای درونتون روباور کردید

      کامنتتون برام هدایت قشنگی ازخدای مهربونم بود.

      من یکساله که کسبوکارم رو راه انداختم توپارکینگ خونمون

      چقدرتحسینتون میکنم شجاعت وجسارتتون رو

      با کامنتتون خدابهم گفت که ببین زهرا بایدهمه بهابدن برای رسیدن به موفقیت فقط تونیستی که

      گاهی اینقدرخسته میشم چون بادوتافرشته کارهای خونه وبچه داریوو…هم هست ولی از درون راضیم خستگی بدنم برام لذت بخشه چون میدونم باید این مسیرطی بشه

      گاهی نجوامیادسراغم که این همه کارفیزیکی برای رسیدن به هدف ؟؟؟.یعنی مسیرت درسته ؟؟؟

      ولی من بادیدن شما بچه های سایت بامرور مسیر استاد که صبح تاشب سمیناربرگزارمیکردن به این نتیجه میرسم که مسیرهمینه وباید با خوشحالی ادامه بدم

      شماچقدرقشنگ مسیرورفتید وقتی که میگید خوشحال بودید همیشه

      شماطبق قوانین پیش رفتید و قانون احساس خوب رو رعایت کردید ودرنهایت اتفاقات خوبی براتون افتاد

      درپناه الله یکتاباشیدهمیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        سیدمحمدجواد روحانی گفته:
        مدت عضویت: 946 روز

        سلام به زهرای عزیز

        خیلی متشکرم که برام نوشتید

        نمی دونید چقدر خوشحال شدم

        شما به من خیلی لطف دارید

        منم شما را تحسین می کنم به خاطر این اراده ای که دارید

        من با تمام وجودم درکتون می کنم با داشتن افرادی که مسئولشون هستی ولی باز هم سعی می کنید به خواسته تون برسید

        قطعا خدا پاسخ می دهد ‌

        امیدوارم توی کسب و کارتون موفق باشید

        و خداوند شما را در این راه هدایت و ثابت قدم کنه

        به خدا می سپارمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      اشرف پورعینی گفته:
      مدت عضویت: 798 روز

      به نام نامی عشق الله نازنین ما وسلام خدمت استاد گرامی وعزیزو سلام بر خانم شایسته ی گرانقدر وسلام بر دوست مشهدی ما برادر سید ما خیلی از ماها میتونیم شمارو برای خودمون الگو بگیریم در بیشتر نوشته هات که داشتم میخوندم

      نا آگاهانه خیلی چیز هارا خیلی داشته هام رو به خاطر عزت نفسم به خاطر بچه هام قربانی کردن را انتخاب کرده بودم تا ولی میخوام به شما بگم دوست هم فرکانسی عزیز خیلی ناب بود کامنتتون با نوشته هات خیلی اشک ریختم وقتی میخوندمش

      مثل یک نویسنده بود نوشته هات

      انشاالله یه روز نزدیک بیایی و برامون از ثروت و موفقیت هات بگین وبنویسین

      خیلی قشنگ نوشته بودی آفرین به شجاعتت که انشاالله داری به روز موعودت میرسی همین نزدیکی هاست

      خدایا شکرت که زحمت بندگان مومن خویشت را هدر نمیدهی نوش جونت در جایی که هستی و زندگیت همواره همراه

      با توحید و باشور وشوق الهی باشه به خدا میسپارمت خدا نگهدار همگی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        سیدمحمدجواد روحانی گفته:
        مدت عضویت: 946 روز

        سلام به اشرف عزیزم

        مرسی خانم مهربون

        ازت متشکرم که اینقدر بهم لطف و محبت داری

        ازت ممنونم که این همه دعاها و آرزوهای ناب برام کردی

        منم از خدا برای شما بهترین ها را آرزو دارم

        چقدر زیبا برام نوشتید کلی لذت بردم و انرژی گرفتم

        امیدوارم درهرلحظه مورد هدایت های الله باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1840 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم…..

      إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ ۖ مَا مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ۚ ذَٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ ۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ

      پروردگار شما اللّه است که آسمانها و زمین را در شش روز بیافرید؛ سپس به عرش پرداخت؛ ترتیب کارها را از روى تدبیر بداد. جز به رخصت او شفاعت‌کننده‌اى نباشد. این است اللّه پروردگار شما. او را بپرستید. چرا پند نمى‌گیرید؟

      سلام به سید خداااااااااااااااااااااا

      سید بروووووو حالش ببر تماممممم الهی صد هزار بار شکرررررررر..

      چقدر دوست داشتم کامنتت رو و چقدر پر از اگاهی و عشق و حال خوب بود…

      دمت گرم سید خدا برای اینکه برای ما نوشتی که بخونیم و لذت ببریم و کیف کنیم دستت درد نکنه….

      با خندهات میخندیدم و یه لحظه انگار من اونجا بودم و اومد بودم پیشت و داشتیم با هم میخندیدیم تویه اون روز بازرا…

      سید خدا نوش جانت هدایت رب نوش روحتتت هدایتهای رب نازنین…

      در پناه جان جان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشید خود و خانواده قشنگ و نازنینت …

      با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        سیدمحمدجواد روحانی گفته:
        مدت عضویت: 946 روز

        سلام حسین عزیزنم

        مرسی قربونت برم

        ممنونم که به نوشته هام توجه کردی و برام نوشتی

        اتفاقا اگر اون روزها می بودی کلی باهم می خندیدیم

        اشکالی نداره

        به امید الله یه روز توی دبی باهم بخندیم

        هر کجا هستی شاد و سلامت و سعادتمند باشی عزیز دلم

        با عشق به حسین عبادی بنده خوب خدا….

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      اميرحسين کبیری مقدم گفته:
      مدت عضویت: 739 روز

      سلام و درود خدمت دوست عزیزم

      خیلی خیلی نوشته هاتون زیبا و فوق العاده بود

      اینقدر از ایمان و حس خوبتون لذت بردم که یه حسی بهم گفت بدو همین حالا برو و از ایشون تشکر کن

      واقعا لذت بردم از نوشته تون

      خیلی تاثیرگذار بود و کلی تحسینتون میکنم

      بی نهایت عالی عمل کردین

      چه اون قسمتی که از پدرتون مراقبت می‌کردید چه از جسارتی که از دست فروشی داشتید و چه از دست فروشی‌تون و این حد از خوب عمل کردنتون واقعا برام جالب بود و بی‌نهایت خوشحال شدم

      خداوند ان‌شالله هرروز و هروز نعمات و زیبایی‌های بیشتری به شما عطا کند

      دوستتون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فرزانه گفته:
      مدت عضویت: 1297 روز

      به نام خداوند بخشنده مهربان

      سلام آقا سید عزیز

      انقدر قشنگ توصیف کردید که یک لحظه دوست داشتم جز مشتریهاتون بودم و از نزدیک میدیدمتون زمانیکه در روزبازار ب سختی و چالش برخورد میکردین و شاد بودید و میخندیدین

      و دوست داشتم برداشت این لحظه م رو از کامنتتون بنویسم

      چقدر قشنگ بها پرداختن رو توصیف کردید در عمل و آگاه بودید در لحظه ، زمانیکه با قانون آشنا نبودید

      اینکه انقدر راحت از هر چیزی میگذرید و نمی چسبید ، نمی ترسید و بزرگ فکر میکنید و این چیزی نیست جز توکل

      و دید جامعی دارید نسبت زندگیتون ؛ الان ب ذهنم رسید احتمالا بخاطر آرامش درونی و همین احساس خوبی هست که همیشه همراهتون بوده

      من فکر میکنم آدمهای کمی نسبت ب زندگیشون دید کلی دارن و بیشتر میرن تو فاز سرزنش و ایکاش و اگر فلان میکردم اینجوری میشد و اگر بلان میکردم و …..

      تحسینتون میکنم برای نگاه زیباتون

      برای اینکه اگر کسی جای شما بود بخاطر از دست دادن اون ارث میرسید به خود سرزنشی ولی شما درسش رو گرفتید و شخصیت ، روحیه و نگاه شما ارزش آفرین هست

      و تحسینتون میکنم برای این حد از جسارت

      که در کل زندگیتون جاری هست

      سپاسگزارم بخاطر کامنت زیبایی که نوشتید

      درپناه دوست که هرچه داریم از اوست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آرزو نظامی گفته:
      مدت عضویت: 1535 روز

      سلام دردود خدمت شما دوست عزیز امیدوارم هرجا هستین درپناه خداوندمهربان باشید

      باهر نوشتی که تو کامنت ازشما میخوندم اشک ازچشمم جاری میشود که خدایی چقدر تو مهربونی چقدر تو هوای بندهاتو داری واقعا لذت بردم که چقدر به ندای قلبتون گوش کردین وعشق علاقه دنبال کردین الهامات خداوندرو احسنت به شما با خواندن کامنت شما روبه اسمان کردم وگفتم خدایا تو چه میکنی بابندگانت که پیروی دین ابراهیم و استاد عباس منش هستن

      به قول استاد الهامات خداوند هیچ وقت باعقل جوردرنمیاد چون ازقلب میاد ازدل میاد وکمتر کسی هست که این الهاماتو بشنوه وعمل کن با ایمان کامل فقد کسانی میتوانند اینکاربکنن که استاد مثل استاد عباس منش داشته باشن من دیدم انسانهای که جای مهرروی پیشانی دارن وتسبیح به دستتن ولی هیچ ایمانی در عمل به الهامات قلبشون ندارن فقد خداوندوایمان را در جای مهرروی پیشانی وریش بلند میدادن پس چقدر ما خوشبختیم که پیرو دین ابراهیم و استاد عباس منش هستیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آرزو نظامی گفته:
      مدت عضویت: 1535 روز

      سلام دردود خدمت شما دوست عزیز امیدوارم هرجا هستین درپناه خداوندمهربان باشید

      باهر نوشتی که تو کامنت ازشما میخوندم اشک ازچشمم جاری میشود که خدایی چقدر تو مهربونی چقدر تو هوای بندهاتو داری واقعا لذت بردم که چقدر به ندای قلبتون گوش کردین وعشق علاقه دنبال کردین الهامات خداوندرو احسنت به شما با خواندن کامنت شما روبه اسمان کردم وگفتم خدایا تو چه میکنی بابندگانت که پیروی دین ابراهیم و استاد عباس منش هستن

      به قول استاد الهامات خداوند هیچ وقت باعقل جوردرنمیاد چون ازقلب میاد ازدل میاد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 2113 روز

    به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی

    سلام به همه عزیزانم و سلامی مخصوص به استاد خوش اندام و مریم بانوی نازنین که فقط میتوانم بگویم خدا قوت دستت طلا.

    دیشب بود وقتی صدای اذان را شنیدم در حالی که داشتم به تعهدم که نکته برداری آگاهی های ارزشمند قانون سلامتی بود عمل میکردم، لحظه ای درنگ کرده و

    تک تک قربانی ها و بهایی که برای اهدافم با عشق در طول این مدت پرداخت کردم، با حالت خط و نشان به خدا یادآوری میکردم.

    حتی برایش یاد آوری کردم و مثال آوردم افرادی که اسماعیل های زندگی من بودند تو گفتی قربانی کن من هم گفتم سمعا وطاعتا.

    نمیدانم چند ساعت طول کشید. که با تماس تلفن خبر

    بیگ بنگی در زندگی ام را شنیدم که من رارتا صبح بیدار نگه داشت.

    و خدا به وضوح پاسخ داد

    آنقدر پاسخش واضح بود که نمیدانستم بخندم اشک بریزم سجده کنم فقط تا لحظاتی از شنیدن خبر آن بیگ بنگ که مدتها بود خداوند وعده اش را بارها و بارها در قرآن همچون نگینی جلوی دیدگانم آورده بود و هر بار همان وعده ها را در گوشم زمزمه میکرد، در شوک بودم.

    آنقدر از صداقت وعده خدا در حیرت بودم که خواب از چشمانم رفت. در عوض سه ساعت خوابی آرام انگار که در آغوش خدا به خواب رفتم خودش پتو را روی اندام زیبای پیکر تراشیده ام انداخت و با نوازش هایش من را به خواب برد از خدا هدیه گرفتم.

    دیشب باز هم برایم ثابت کرد که خط قرمزش هستم. من خط قرمز خدا بودن را بیشتر دوست دارم. احساس امنیتی میدهد که میتوانی در دل طوفان ها آرام باشی و ما رأیت الا جمیلا شوی.

    نمیدانم شاید خط قرمز خدا بودن هم زیر مجموعه خلیل الله بودنش است.

    استادم وقتی بهایی که برای اهدافتان پرداخت کردید را یکی یکی عنوان کردید، مطمئن شدم در مسیر درست هستم. زیرا تک تک بهایی که پرداخت کردید من هم از سالها پیش پرداخت کردم.

    اینکه بیشتر وسایل زندگی ات را اهدا کنی.

    اینکه خانه پیشکشی نیاوران و ویلای اصطلک ویلای استانبول و بهترین ماشین های دنیا در اختیارت را رها کنی چون قلبت میگوید این سرابی بیش نیست من خودم بهترش را میدهم.

    اینکه در جای مناسب بگویی اگر پشیمان شدم و برگشتم تف روی صورتم بندازید.

    بلاک کردن و حتی پاک کردن شماره افراد نامناسب که عزت نفست را زیر سوال میبرند از کانتکت موبایلت.

    دور شدن از افرادی که به ظاهر خوب هستند ولی بودن با آنها تو را از مسیر اهدافت دور میکند.

    انتخاب آگاهانه تنهایی و ایزوله سازی محیط اطرافت ،وقتی خیلی ها هستند که آرزوی رفتن بیرون با تو را دارند.

    تمرکز لیزری در سایت و مطالعه ۴ باره قرآن و کتابهای موفقیتی در طی سه سال.

    خواندن چندین باره آگهی بازرگانی در مترو اسنپ و پارک.

    انتخاب یا مرگ یا زندگی با رسیدن به هدف.

    راستش اگر بخواهم بنویسم باید صفحه ها پر کنم.

    شاید بهتر است بگویم الان زمان گفتن بقیه قربانی کردن ها نیست.

    میدانید من خیلی خوب میدانم چرا خدا من را به این مسیر هدایت کرد چرا من را لایق شنیدن پیغام سروش کرد.

    من خیلی خوب میدانم چرا قرآنش را در دستانم گذاشت.

    من خیلی خوب میدانم چرا بهترین استاد توحیدی دنیا را در زندگی ام قرار داد.

    من دلیل تک تک نعمت هایی که در زندگی ام قرار گرفت را خیلی خوب میدانم چون بابت تک تک آنها بها پرداخت کردم.

    خدا هیچ چیزی را بدون پرداخت بها به کسی نمیدهد.

    من حتی میدانم که چرا خدا بعد از بخشش وسایل نوی زندگی ام از جایی که حساب نکردم بهترش را روزی ام کرد.

    من دیشب یکی از معجزه های تمرکز لیزری ام روی قانون سلامتی را دیدم.

    شاید در زمانی مناسب تر برایتان از بیگ بنگ دیشبم نوشتم. فقط در همین حد بگویم همان حال روز انفجار در بندر عباس شما را دارم. البته گریه ای در کار نیست یک جور حیرت هست. حیرت از قدرتهای خدا.

    حیرت از اینکه وقتی سکوت میکنی و روی خودت تمرکز میکنی و اجازه میدهی خدا به جای تو صحبت کند و کارش را انجام دهد ، چنان کن فیکونی میکند که به همه کسانی که یک روز مسخره ات میکردند انگشت به دهان میمانند.

    همان هایی که تمام تلاششان را میکردند جلوی مسیر الهی ات را بگیرند حالا خودشان باید دنبال رحم الهی باشند.

    چنان با امدادهای غیبی اش یاریت میکند که خواب از چشمانت میپرد و دوست داری نصفه شب به کوچه و خیابان بزنی.

    مانند دیوانه ها راه میروی و میگویی:

    خدایا تو داری برای من چیکار میکنی تو داری به من چی میگی

    دیشب در عین حال که بهش پناه بردم که از جاهلین نباشم ، سجده های شکر بود که برایش به جا می آوردم. مدتها بود وعده اش را به من داده بود. و خدایی که هرگز خلف وعده نمیکند

    من صدایش را هر لحظه میشنوم که به وضوح هم میگوید هم عملی نشانم میدهد که خط قرمزش شدم. آنقدر که با اولین صدایم دنیا را زیرو رو میکند تا به من بفهماند که حواسش به من هست.

    میدانید که این بنده گریز پا را به آسانی به دست نیاورده ، سالها منتظرم بوده همچون مادری که سالها از فرزندش دور باشد وقتی بر میگردد میخواهد همه کار بکند و همه جوره مراقبش باشد که فرزندش پیشش باشد.مرا از دهان گرگ ها و دل آتش ها بیرون کشیده.

    قلمم از بیان درک قدرت الهی قاصر است. نمیشه نوشت از آن چیزهاست که بین منو خدایم است.

    استاد نازنینم وقتی شروع به انجام لیکی گات کردم از خدا هدایت خواستم خواستم وعده هایی که به من میداد و من باورش کردم و با همه توهین ها سرزنش ها تحریم ها تهدید ها تحقیر ها ادامه دادم را به من نشان دهد.

    حتی بارها ابراهیم را برایش یادآوری کردم که با همان ابراهیم بودنش خواست جلوی چشمش مرده زنده کند تا بیشتر باورش کند.

    و خدا برای من هم در همان حد انجام داد.

    و باری دیگر به من ثابت کرد اگر من طرف خودم را درست انجام دهم خدا طرف خودش را درست انجام می دهد.

    و این معجزه تمرکز است این معجزه تعهد است برایتان نوشته بودم که خود را در قرنطینه قرار دادم و لیزری روی دوره قانون سلامتی مهارت نویسندگی و دوازده قدم کار میکنم.

    امروز در پنجمین روز انجام لیکی گاتم با حالی بسیار عالی و اطمینان خاطری بالا در نهایت آزادی ،در حالی که با آرامش خیال بدون کرم ضدآفتاب زیر آفتاب پیاده روی میکردم گام هایم را با اطمینان بیشتری روی زمین قرار دادم. توحید عملی ۶ را با ایمان بیشتری گوش دادم. ایمانی که از نتیجه می آمد.

    در تک تک گفته هایتان تصدیق میکردم و میگفتم همین است.

    امروز به خدایم بیشتر ایمان آوردم ایمانی بر گرفته ار تحقق وعده اش.

    با خیال راحت تری از خواب بیدار شدم.

    از دیشب فترضی تر بودم.

    من از دیشب حتی آگاهی های دوره ها را بیشتر درک کردم.

    بیشتر با خودم قانون را تصدیق کرده و البته از بیگ بنگ اتفاق افتاده درس عبرت هم گرفتم.

    و بیشتر مطمئن شدم که دوره قانون سلامتی همان هدایت الهی و تقوای الهیست که فقط خدا میداند با متعهد بودن و ادامه دادن بعد از این بیگ بنگ چه پاداش هایی را برایم به ارمغان دارد چه درهایی برایم باز میشود که الان در تصوراتم نمیگنجد.

    این بهای کمی نیست که تو بهترین برنج ، بهترین میوه های فصل، بهترین کاکائوهای دنیا و بهترین شیرینی ها را قربانی کنی وقتی به وفور جلوی دستت هست.

    این بهای کمی نیست از عزیز ترین کسانت که بهترین دستپخت های دنیا را دارند دور شوی که بتوانی به تعهدت پایبند باشی و حتی اگر تو را متهم بخ سنگدلی میکنند بتوانی بر جهلت غلبه کنی.

    استادم مدتهاست قلبم همین مثال توپ بازی و زمین بازی و همبازی را برایم یادآوری میکند.

    و من دیشب مطمئن تر شدم عمل به قانون سلامتی بزرگترین قربانی و بهای زندگی ام برای رسیدن به خواسته هایم است.

    و من چقدر خدا را شاکرم که به ندای قلبم گوش کردم.

    خیلی حرف دارم اما صاحب قلم اجازه نمیدهد. چون خودم هنوز در شوک هستم.

    استادم برای دقیقه به دقیقه لحظاتی که وقت ارزشمندتان را برای دوره قانون سلامتی قرار دادید بینهایت سپاسگزارم.

    و چقدر لذت بخش است در رژیم لیکی گات با حالی عالی و راضی در آزادی با لذت در مناطق زیبا و پیاده روی کنی و صدای الهی بهترین استاد توحیدی دنیا را گوش بدهی که پیغام سروش را در گوشت زمزمه میکنی.

    و خدایی که هرگز خلف وعده نمیکند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 129 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 1869 روز

      سلام نفیسه جان

      عصرت به خیر و شادی

      امروز توی تمرین ستاره قطبی از خدا خواستم کاری کنه امروز بیشتر توی سایت باشم و کامنتای بی نظیر شما عزیزانم رو بخونم ایمیلمو باز کردم و یکی یکی متن عزیزانی که کامنت گذاشته بودن رو خوندم تا رسیدم به متن شما

      بعد از خوندن کامنت اقای خوشدل این کامنت شما حال منو خیلیییی بهتر کرد آرامش از تک تک جمله های شما می بارید و من کامل فرکانس بالای شما رو حس کردم بهتون تبریک میگم بابت موفقیتها و این قلم زیباتون واقعا لذت بردم !

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زهرا فرخی گفته:
      مدت عضویت: 1466 روز

      از تک تک جملاتتون عشق میبارید نور میبارید

      من هم هم فرکانس شدم انگار با این حالتون با این ارامش بعد دیدن نتایج عظیم

      با این رها بودن و متعهد بودن

      عاشق این خداییم که مارو کنار هم جمع کرده

      عاشق این خداییم که بعد شناختنش انگار زمین و زمان نرم و روون شدن

      باور کنین امروز که بیرون بودم با خودم گفتم چرا حس میکنم هوا نرمه

      حس میکردم خیلی همه چی نرمو روونه

      همه چی

      از هدایتم به خواسته هام

      تا کارم

      تا هوایی که وارد ریه هام میشه

      خدایا شکرت

      ازتون ممنونم خیلی عالی بود کامنتتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      النازصالحی گفته:
      مدت عضویت: 1276 روز

      سلام نفیسه جان عزیزم 💜

      خدای من چـــــــــــــــه قدر لذت بردم از دیدگاهت😍

      نتایجی که در زمینه ی سلامتی گرفتی و اون آرامش ناب الهی که از تک تک نوشتتون احساس کردم وحس و حالی که دارید رو میتونم احساس کنم خیلی ناب و شیرینه ، خلوتی که فقط خودت باشی و رب العالمینی که حاکم این جهانه💖💙💛💜💖 چه قدر لذت بخشه …

      تحسینتون میکنم به خاطر تعهدی که دارید و به خاطرش از خیلی چیزها عبور کردید تا به اصل برسید،خوشحالم که خانواده ای دارم که اینقدر جسور و شجاع هستند و با بیان تجربیات نابشون تشویقم میکنن برای حرکت کردن 💪✌😍

      ،جملاتتون من رو به قلبم نزدیک تر کرد اونقدر زیبا بود که بی اختیار اشکم جاری شد 😊

      سپاسگذارتونم برای هدیه دادن این حس زیبا به من 💝

      براتون بهترین ها رو از جنس خدا آرزو میکنم 🌸🌸🌸🌸

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      Life time گفته:
      مدت عضویت: 1458 روز

      سلام نفیسه جان

      من همیشه کامنت های ارزش مندت رو مطالعه میکنم

      و تحسینت میکنم بخاطر اگاهی ها و عمل در وجودت

      راستش از همون کامنتت که نوشته بودی وارد ترسم شدم در حالی که قبلش علف های کنار رودخانه را محکم گرفته بودم

      برایم سوال شده بود که نفیسه جان چه اقدامی دارد انجام می دهد

      این کامنتت هم برام راز آلود بود و البته ته دل خودم هم مدت هاست که منتظر وعده خدا به خودم هستم

      الان حس درونی ام گفت بیام و ازت بپرسم سوالایی که خیلی وقته دارم

      البته اصلا اجباری نیست و اگر هم دوست نداشتی چیزی دربارش نگو

      من فقط دوست داشتم بیشتر از نتیجه بیان کنی شاید برای من هم درس هایی داشته باشد

      ممنونم نفیسه عزیز تو رو به خدای بزرگ میسپارم ❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    زمین گفته:
    مدت عضویت: 2669 روز

    چقدر جالب بود استاد، من فکر میکردم که نکته آموزنده داستان حضرت ابراهیم رها بودن و نچسبیدن به چیزیه که دوستش داریم! الان تازه فهمیدم که نکتش بها دادن برای چیزی که دوستش داریم هست!!!

    نمیدونم کامل متوجه شدم یا نه، اما انگار تازه دارم متوجه میشم، فقط یکبار فایل رو گوش کردم و زدم که دانلود بشه تا بارها گوش کنم اما تا بحال به این شکل به داستان حضرت ابراهیم نگاه نکرده بودم.

    یادم اومد از زمانی که یه امتحان خیلی مهم داشتیم و اون امتحان خیلی برای من سخت بود، چون تازه شروع کرده بودم و امتحان به نحوی سخت بود که اکثر بچه ها گروهی درس میخوندن، ۳ یا ۴ نفر میشدن میرفتن خونه یکی و یک استاد میگرفتن با هم میخوندن، من به دو نفر از هم کلاسی هام گفتم بیاید با هم بخونیم اونها هم هی گفتن اره خیلی خوبه و باشه هماهنگ می کنیم، من چند روز صبر کردم دیدم خبری نشد فکر کردم که خواستن خودشون تنها بخونن، و من گفتم چرا من تنهام، همه دارن با هم درس میخونن، کاش منم یه نفر رو داشتم، بعد یهو به خودم گفتم من خدا رو دارم با خدا میخونم، من به کسی نیاز ندارم، شروع کردم به خوندن، بعد یه سوالایی میرسید که خیلی سخت بود هیچ کسی هم نبود ازش بپرسم، یهو بهم الهام شد که کل متن سوال رو کپی پیست کن توی گوگل، منم این کارو کردم، سوال ها مسائل ریاضی بود و انگلیسی بود، این کارو کردم دیدم واااای این سوالو دقیقا همین سوال یا فقط اعدادش فرق میکرد، رو قبلا سال ها قبل حتی، یک نفر پرسیده یک نفر دیگه حل کرده توی سایت نوشته و من میگفتم خداااایا شکرت، بدون هیچ منتی بدون اینکه از کسی بخوام سوالم حل شد و و همین طور پیش رفتم، نتیجش این شد که من اون امتحان رو با نمره ۹۸ از ۱۰۰ قبول شدم، و اون دو نفری که من بهشون گفتم بیاید درس بخونید یک نفرشون هنوز بعد از ۴ سال از اون قضیه هنوز نتونسته اون امتحان رو قبول بشه اون یکی هم پارسال قبول شد، یکبار از یکی شنیدم گفت من نمی تونم درس بخونم چون کسی نیست با هام پایه باشه بشینیم درس بخونیم و گفتم خدااایا شکرت که من همونجا اول راه مستقل شدم و دیگه هیچ وقت تو هیچ امتحانی نیازی به کسی نداشتم که باهاش درس بخونم. خدااایا شکرت.

    استاد عزیزم این فایل بی نظیره، این فایل یک دوره فشرده هست.

    من حاضرم چه بهایی رو بدم؟

    این که به جای ساعت ها چرخیدن توی اینستاگرام و یوتیوب فیلم های خنده دار و چرت و پرت دیدن، بیام توی سایت عباسمنش دات کام بچرخم، کامنتارو زیر رو کنم و با خوندن تجربه های بچه ها ایمانم قوی تر بشه!

    بعضی وقتا خودمو گول میزدم میگفتم من که فیلم غمگین یا اخبار نگاه نمیکنم من میخندم ولی این وسطا یهو یه ناخواسته هم چشمم بهش میفتاد دیگه، کنجکاو میشدم یه خبری رو هم میخوندم دیگه، یه کامنت منفی که حالمو بد کنه میدیدم دیگه، خوب انرژیمو هدر میدادم.

    الان ساعت ۳ صبح هست و دارم این کامنت رو میذارم.

    من میدونم چرا هنوز نشده!!! من بهاش رو کامل ندادم، همش از درون خود من بود!

    من امروز خیلی روی نکات مثبت توجه کردم، امروز یه اتفاق ناخواسته کوچک افتاد که انقدر که بهش توجه نکرده بودم چند لحظه الان اصلا یادم رفت که چی بود باید فکر میکردم یادم بیاد، وقتی اتفاق افتاد میخواست حالمو بد کنه، با خودم گفتم خیلی نامردیه این همه اتفاق خوب افتاده امروز، چرا میخوای همین یه دونه اتفاق رو بزرگ کنی؟ چرا اتفاق خوبا اصلا مهم نیستن، انگار که وظیفشون بوده که اتفاق بیفتن ولی کوچک ترین ناخواسته میتونه حالتو بد کنه؟ منم توجهمو برداشتم گذاشتم روی اتفاق های خوب، نتیجش این شد که شب حس عالی داشتم و گفتم خدایا شکرت امروز بهترین روز زندگیم بود، نه اینکه الکی بگم واقعا از لحاظ حس خوشبختی احساس میکردم من خوشبخت خوشبختم.

    امروز ساعت های زیادی رو توی سایت بودم استاد، کلی کامنت خوندم کامنت نوشتم، و فایل گوش کردم، این کارا باعث میشه وقتی ناخواسته ای اتفاق میفته سریع اون شبکه عصبی که توی ذهنم به خاطر کامنت ها ایجاد شده بوده فعال بشه و بیاد بیارم قانون رو.

    من میخوام هر روز برم مدار بالاتر ، من لیاقتش رو دارم و بهاش رو پرداخت میکنم، ساعت ها از روز وقتم رو به جای توی سوشال مدیا میام توی سایت، اولا سختم بود یه کامنت میخوندم حس میکردم کوه کندم چه برسه بخوام کامنت بنویسم. الان باورم نمیشه ساعت ۳ صبح دارم باز یه کامنت طولانی مینویسم، نمیدونم ولی فکر میکنم امروز نزدیک ۱۰ تا کامنت طولانی نوشتم با عشق، شاید هنوز خوب عمل نکنم به قانون ولی میخوام که تلاشمو کنم، میخوام که آگاهانه سعی کنم با خوندن کامنتها با گوش کردن به ویس ها مغزم رو بمباران کنم. خوندن کامنت ها برای من مثل معجزه عمل میکنه.

    استاد بی‌صبرانه میخوام که بیام منم نتایجم رو بنویسم. میخوام که بتونم به قانون عمل کنم، میخوام منم از نعمت های خدا استفاده کنم، شما رو نگاه میکردم حس میکردم خدا داره به فرشته هاش میگه: ببینید این بود وقتی می‌گفتم من چیزی میدونم که شما نمیدونید. ببینید از کجا به کجا رسید. ببینید خالق بودنش رو. و خیلی دلم خواست. دلم خواست منم به این جایگاه برسم.

    من خیلی شما رو توی ذهنم تحسین می‌کنم، و میگم منم میتونم منم میتونم، میشود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 137 رای:
    • -
      رابعه گفته:
      مدت عضویت: 1219 روز

      سلام شیدای نازنین آفرین بر شما

      یاد این افتادم که من به دوستم گفتم برو سریال تمرکز بر نکات مثبت استاد رو ببین که چقدررر خوبه

      اونم بعد از چند روز ازش پرسیدم گفت رفتم دیدم داره در مورد ماشین حرف میزنه خوشم نیومده و دنبال نکردم اما من با اینکه اولویت مسِله م رابطه بود اما اصلا بهانه نیاوردم که این ماشین و پارک و فروشگاه چیه

      من اومدم و دونه دونه سریال ها رو نگاه میکنم و میدونم که علاوه بر دیدن فراوانی و زیبایی استاد حرفهایی میزنن که آگاهی منو بالا میبره

      و تصمیم گرفتم اصلا اصراری به تغییر دادن آدم ها نداشته باشم.

      تصمیم گرفتم خودم مسیر رو به تنهایی طی کنم و لذت ببرم

      چه جمله خوبی که من با خدا درس میخونم

      منم همیشه از این جملات به خدا میگم

      خدای بیا با هم غذا بخوریم

      بیا بریم بیرون

      بیا از من حمایت کن

      میدونم ده برابر اینو بهم دادی دست گلت درد نکنه و…..

      موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        زمین گفته:
        مدت عضویت: 2669 روز

        سلام رابعه عزیزم

        خیلی ممنونم که نظرت رو باهام درمیون گذاشتی.

        دقیقا تصمیم درستی گرفتی که سعی نکنی دیگران رو تغییر بدی.

        سریال ها علاوه بر تمرکز بر زببایی کلی درس و نکته داخلش هست، همچنین «روزشمار تحول زندگی من» هم خیلی میتونه کمک کنه، مثل یک دوره هست که من هم دارم ازشون استفاده می‌کنم.

        دلم میخواد عمل کنم به این آگاهی‌ها، واقعا به هر اندازه که عمل کردم نتیجه گرفتم نه کمتر نه بیشتر.

        تو تکه‌ای از خدا هستی برای همین خیلی ارزشمندی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          رابعه گفته:
          مدت عضویت: 1219 روز

          وای ممنون عزیزم من دقت نکرده بودم به روز شمار تحول زندگی من از همین امروز شروعش میکنم

          اینم یه هدیه ناب از طرف خدا

          به دستان شیدا

          ممنووووووونم

          چقدرخوشحالم که این همه آگاهی و انرژی در سایت میگیرم

          خدایا شکرت

          واقعا دوره ها و صحبت های استاد از من یک من جدید قوی عاشق و با عزت نفس و مسِولیت پذیر ساخته

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
          • -
            زمین گفته:
            مدت عضویت: 2669 روز

            عزیزم خداروشکر

            بله روزشمار تحول زندگی من کلا در هر زمینه‌ای یک «من» جدید میسازه. و کمکمون میکنه از نظر شخصیتی خیلی تغییر کنیم.

            من خیلی سعی میکنم عمل کنم، نتیجه بگیرم، عمل کنم نتیجه بگیرم و این هدفم هست.

            در پناه خدا باشی عزیزم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      افشین نادری گفته:
      مدت عضویت: 1379 روز

      درود دوست عزیز،بسیار عالی مخصوصا جایی که نوشتی امروز کلی اتفاق خوب افتاد بخاطر یه ناخواسته کوچولو میخوای حالت وبد کنی،دمت گرم دوست عزیز،بسیار عالی،تحسین میکنم این متن رو،منم کامنت گذاشتم ونظرم این بود که اگه انسان میخواد به هدفهاش برسه در درجه اول باید احساست رو خوب کنی یعنی همون رسیدن بخدا که اگه بدستش بیاری بقیه راه برات هموار میشه فارغ از اینکه چه اتفاقاتی قراره برای رسیدن به هدفت پیش میاد،یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زمین گفته:
        مدت عضویت: 2669 روز

        سلام افشین عزیز

        خوشحالم که دیدگاهم براتون مفید بوده.

        بله واقعا احساس خوب خیلی مهمه و ما در هر ثانیه، داریم ثانیه بعد رو خلق می‌کنیم، که اون هم از طریق احساسمون هست.

        در قسمت دانلودها، توانایی کنترل ذهن، یک فایلی هست به نام گفت و گو با دوستان فکر میکنم قسمت ۵۱ و قسمت بعدیش. اون فایل خیلی به من در این زمینه کمک کرد.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سامان بهرامی گفته:
      مدت عضویت: 1159 روز

      چقدر برداشتتون قشنگ بود

      من فکر میکردم که نکته آموزنده داستان حضرت ابراهیم رها بودن و نچسبیدن به چیزیه که دوستش داریم! الان تازه فهمیدم که نکتش بها دادن برای چیزی که دوستش داریم هست!!!

      ممنونم از شما

      واقعا که دیدگاهم رو با این جمله زیباتر کردید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    NK گفته:
    مدت عضویت: 1763 روز

    سلام و عرض ادب

    این فایل فوق العاده را در روز عید قربان گوش دادم و لذت بردم و میخواهم حال و هوای گوش دادن به ان را با شما در میان بگذارم

    من دوره قانون سلامتی را تهیه کردم و خیلی هم خوب نتیجه گرفتم اما خوب دقیق به هر انچه شما میگفتید عمل نمیکردم یک جایی با خودم گفتم من نمیخواهم از دوره قانون سلامتی فقط به سلامتی و کاهش وزن برسم بلکه اینجایی که ایستادم همان جایی هست که استاد همیشه میگفتند از هرجایی که هستی شروع کن

    من همیشه میگفتم من چطور مثل استاد یک ساک قرمز بردارم و تغییر را اغاز کنم و به نظرم غیر ممکن میامد اما این چند روز با خودم گفتم استاد میگن از همان جایی که هستی شروع کن

    کاری که رزای عزیز انجام داد که نتایج را در کلاب هاوس برای ما گفت که از بودن در خوابگاه بی خانمان ها رسید به عضویت در پست مورد علاقش در سازمان عمران و مهندسی کشور انگلیس ،

    گفتم خوب از همینجا شروع میکنم هر انچه استاد در خصوص قانون سلامتی که میگوین را انجام میدهم اگر بتوانم این کار را بکنم میتوانم تعهد داشتن را در خودم تقویت کنم میتوانم ایمان داشتن را در خودم تقویت کنم میتوانم تقوا داشتن را در خودم تقویت کنم و در اخر میتوانم نظم و انظباطی که سالها ارزویش را دارم را در خودم بوجود بیاورم و تقویت کنم . اگر بتوانم جلوی خوردن خود را بگیرم یعنی جلوی ورودی های نامناسب به بدنم را بگیرم قطعا میتوانم جلوب ورودی های بد ذهنی را هم بگیرم و اینجاست که تقوا یی که شما همیشه از ان برایمان میگوید معنا پیدا میکند یعنی کاری را که میتوانم انجام دهم را انجام ندهم من الان راحت میتوانم هر انچه که دوست دارم را بخورم اما بهای رسیدن به سلامتی و زیبایی داشتن تقوا و دست کشیدن از خوردنی های نامناسب است من الان میتوانم هر فکری که دوست دارم در سرم به ان بپردازم از نفرت از افکار جنسی از غیبت از بدگویی اما تقوا این است که از ان دوری کنم و تقوا داشتن یعنی پرداخت بها

    لذا در همین جایی که ایستادم اغاز میکنم هر روز به پیاده روی می روم الان به ۴ کیلومتر در یک ساعت رسیدم من و همسرم هر دو ماشین داریم و من هرگز پیاده روی ۱۰ دقیقه را هم نمیتوانستم تجربه کنم اما الان به لطف الله و بنده ی خوبش همچون شما هر روز پیاده روی میکنم یک روز در حین پیاده روی با خود گفتم ای بابا من جای خاصی برای پیاده روی کردن در این شهر کوچک داغون ندارم

    تا اینکه مجدد به یاد صحبت های شما افتادم که میگوید از همان جایی که هستی اغاز کن گفتم خوب مگر نه اینکه استاد گفتند هر روز برای پیاده روی یک جا میرفتند تا جاهای مختلف را ببینند و پیاده روی هم انجام دهند خوب من از پارک های شهر کوچک خودم اغاز میکنم و میروم شهر خودم را میگردم من از کمیت مراقبت میکنم خداوند هم از کیفیت مراقبت میکند امروز رفتم یک پارکی در پایین شهر نزدیک قبرستان شهر سر ظهر همین فایل مربوط به عید قربان را هم گوش میدادم به قدری لذت میبردم که حتی در هنگام پیاده روی انگار که در حال حرکات موزون بودم من که قبلا اگر از کنار این پارک رد میشدم اه و اوه میکردم امروز به داخل پارک رفتم و به توصیه شما شروع کردم به توجه کردن به زیبایی ها گویا در یکی از مناطق امریکا پیاده روی میکردم کلی کیف میکردم و انجا که فریاد میزدید تو میخواهی چه بهایی پرداخت کنی من میگفتم بهایی که میخواهم پرداخت کنم حرکت است چیزی که شما همیشه ان را به ما گوشزد میکنید حرکت کردم در سر ظهر پیاده روی امروزم را انجام دادم

    قانون سلامتی را به چشم منبعی هم برای سلامتی و دست یافتن به ارزوی چندین و چند ساله در خصوص تناسب اندام و زیبایی و سلامتی دیدم و هم به عنوان جایگاهی که میتوانم از همین جا شروع کنم و با پرداخت بهای ان تعهد ، ایمان ، تقوا ، و نظم و انظباط خودم را تقویت و اصلاح نمایم خدایا شکرت هر دوره ای که از شما تهیه کردم من را بالا کشیده است و من چقدر از این کیفیت زندگیم راضی هستم بسیار ممنون و سپاسگزارم استاد عزیزم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 218 رای:
    • -
      فرزانه علیان گفته:
      مدت عضویت: 1843 روز

      ندای عزیزم سلام

      مرسی از کامنت ارزشمندی که نوشتی

      خداروشکر که بهش هدایت شدم

      این جمله که “ازهمانجایی که هستی شروع کن” برای من نشونه بود و انگیزه ام رو برای شروع مسیر چندین برابر کرد. این روزها تصمیم گرفتم و اراده کردم که با همین سرمایه های ارزشمندی که خداوند در وجودم نهادینه کرده شروع کنم و به سرمایه ی مالی خیلی توجه نکنم. من حرکت میکنم تا خداوند خودش برام مسیرهای مالی رو باز بکنه. من بهش توکل میکنم تا هدایتم کنه.

      من از همینجایی که هستم شروع میکنم تا خداوند موفقیت رو برام رقم بزنه.

      خدایا شکرت

      مرسی که نوشتی و دستِ خداوند شدی برای انتقال این آگاهی های ناب

      درپناه قدرتمند الله، بهترینها برات رقم بخوره♥️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    yas گفته:
    مدت عضویت: 1206 روز

    باسلام خدمت استادخوب و نازنینم و همه ی هم مداری های من ک در این بهشت باهم همراه هستیم تازندگی خودمان را بسازیم آنگونه ک لایقش هستیم و میخاهیم..

    واقعا معجزه ی خداوند برای کسانی ست ک باوجود تمام ترسها اقدام می‌کنند.

    این سایت برای من حکم همان بهشتی را دارد ک حوا و آدم درآن بودندوخداوند خوب را از بد برایشان تشخیص داد و اجازه داد باشند،بخورند و بیاشامند و لذت ببرند اما شیطان ک همان افکارمنفی ماست بر حوا و آدم غلبه کرد و از بهشت فرود آمدند، و من تمام تلاشم را میکنم عباسمنشی عمل کنم تا بهترین بهره و نتایج رو از این مکان معنوی و بهشتی ک استاد عزیزم ایجادکرده داشته باشم و تااینجا ب حول و قوه ی الهی ب نظر خودم عالی پیش رفتم. خدایا شکرت..

    من برای اولین بار درسال95 فایلی بصورت اتفاقی ازاستاد شنیدم و با ایشون آشناشدم و متاسفانه جسته و گریخته دنبال کردم و قوانین رو فهمیدم ب همان نسبت ک فهمیدم بهش عمل کردم و بازهم خداروشکر.

    ب تازگی وارد سایت شدم چون از سایت استاد اطلاعی نداشتم اما برخی ازحرفهای استاد رو در قاب طلا برای خودم گرفته بودم و ملکه ی ذهنم کردم .

    من حدودا یک سال و نیم هست ک متعهد شدم روی خودم و اهدافم کار کنم و امروز ک این فایل حاضری برای رسیدن ب اهداف چه چیزی را قربانی کنی .رو دیدم و انگار از اون فایلهایی بود ک باگوشت و پوست و استخوانم درکش کردم .باتک تک سلول‌های و ذره ذره وجودم فهمیدمش و تمام زندگیم اومد جلوی چشمم.

    من چند سال پیش ب حرفهای استاد و ب ربم اعتماد کردم و خودم رو از یک زندگی ک مطمین بودم ادامه دادن برام رنج بیشتری داره و از تمام وابستگی ها و دلبستگی های دیگرم باوجود اینکه میدونستم کاملا طرد میشم و در تمام جهان اطرافم ب معنای واقعی تنها میشم گذر کردم از همه چیزم گذشتم و بچم رو پذیرفتم و ب معنای واقعی جسارت ب خرج دادم و همه چیز رو ب جان خریدم و رها کردم و با یک نوزاد پنجاه و سه روزه ب دلایلی ک نمیخام بازگو بشه ک حتی میترسیدم لباسش رو عوض کنم و حتی شیر نداشتم بهش بدم و شیر خشک باید می‌خورد و میدونستم حتی پول همین شیر خشک رو هم ندارم و خیلی چیزهای دیگه با دستی خالی تر از خالی از نظر مادی . اما پر بودم از لحاظ معنوی و اعتماد ب خدا و اعتماد ب حرفها و نتایج استادم و شجاعت و جسارت ب خرج دادم و کاملا ب یک استان دیگه ک حتی یک بار هم نیومده بودم اینجا و ب قول استاد با یک ساک لباس برای خودم و بچم گفتم من می‌پذیرم زندگیم رو و میرم تا بسازم و مطمئنم میتونم و اومدم بدونه اینکه جایی برای خوابیدن داشته باشم.

    حتی یادمه پول کرایه ی صندلی و اتوبوسی ک بچم بغلم بود رو نداشتم و از خدا خاستم و خداوند ب روش خودش برام فراهم کرد

    من ب ربم اعتماد کردم

    من ب خدای درونم و ب خودم اعتماد کردم

    من شب و روز زمزمه کردم و واقعا بها پرداختم

    و واقعا قربانی دادم

    من اعتماد کردم و هیچی نتونست جلوی منو بگیره و پا توی جایی گذاشتم ک هیچکس و هیچ چیز منتظرم نبود و ب قول استاد هیچکس برام کارت دعوت نداده بود و برام فرش قرمز پهن نکرده بودو بعد از این تصمیم قربانی دادم و بهارو پرداخت کردم .

    یکی از پرداختن بها این بود ک با یک نوزاد چند روزه پای پیاده توی سرمایی ک استخون رو میسوزوند بابچه توی بغل و ساکی ک وسایل ضروری داخلش برای بچه داشتم چندین ماه در گرما و سرما روزی چهار بار مسیر خونه تا محل کارم رو پیاده ک مسافتی طولانی هم بود رو طی میکردم فقط برای اینکه اونجایی ک بودم مکانی نبود ک بشه تا تایم بعدی ک کار شروع میشه بمونم میومدم و میرفتم و در مسیر راه اصلا خستگی نمیفهمیدم و همش باخدا صحبت می‌کردم و همش میگفتم من میدونم اینطوری نمی مونه و درست میشه و گاهی زمزمه هام باخدا طوری میشد ک تمام مسیر رو گریه میکردم بدونه اینکه بفهمم. و خیلی قربانی دادن های دیگه ک شاید باورتون نشه. بها و قربانی دادن هایی ک برام شیرین بود. چون من ب نیروی غیب ایمان داشتم و از استاد شنیده بودم ک نیروی غیب همیشه با ماست.

    استاد ب من گفته بود قانون جواب میده.

    استاد بمن توی اون لحظات میگفت خدا ب جسوران پاداش میده. هرگز پشیمان نشدم و نیستم.

    باوجود تمام ترسها اومدم و الان ب لطف الله فرزند نازنینم ک بهترین هدیه خداوند برام بود سه سال و سه ماهش شده ،نمیدونیدبااین سن کم چقدر صبور و خوش قلب و خدا دوست و خداترس و باایمانه. بدون اینکه من چیزی بهش گفته باشم. خدایا شکرت.

    ب لطف الله صاحب یک خودروی شخصی شدم ک خیلی ازش راضی هستم.

    ب لطف الله صاحب یک خونه ی اجاره ای در بهترین مکان یک شهری عالی با مردمانی ثروتمند شدم.

    کارخوبی باتوکل ب خدا پیدا کردم و چند دست آورد دیگه ک خیلی برام ارزشمنده.

    من بهای رسیدن ب جایگاه الانم رو پرداختم و بهتر و بیشتر از اینهاحاضرم برای رسیدن ب اهدافم قربانی بدم چون میدونم ارزشش رو داره و پذیرفتم و می‌پذیرم.

    یادمه استاد توی یکی از فایلهاشون گفتن همیشه باید نیمه ی پر لیوان رو ببینیم.

    موتوری ک مارو روشن میکنه خودمون هستیم و منتظر کسی نباشیم چون خودمون از همه قوی‌تر هستیم

    یا اونجایی ک میگن کسی ک بتونه تمام پل‌های پشت سرش رو خراب کنه واقعا موفق میشه و این کار جسارت میخاد من این کار رو چندین بار در زندگیم با جسارت انجام دادم و از هیچی نترسیدم ،بازهم انجامش میدم.و الان مثل استاد ب نسبتی ک روی خودم کار کردم نتایج دستمه و خدارو هزاران بار شکر میکنم ،هرچند ک این نتایج برام کمه وتا رسیدن ب اهداف بزرگترم همچنان بها و قربانی میپردازم .

    دوستان اگر بخام بگم شاید هرگز باورتون نمیشه اما فقط گفتم خدایا تومیدونی اون چیزی رو ک من نمیدونم پس ادامه میدم ،من می‌سازم زندگیم رو اون طوری ک میخام و ب لطف پروردگارم با جان و دل دارم ادامه میدم .

    استاد عزیزم هروقت در پایان تمام فایلها ک میگی هرکجا هستید در پناه الله یکتا شاد باشید ثروتمندو سعادت مند در دنیا و آخرت باشید ،من هم باصدای بلند همیشه اینو پشت سر شما برای شما آرزو میکنم و ممنونم ک امروز ب من یادآور شدید ک متعهدانه باید پیش برم و مثل شما بخودم قول دادم تا پای جان برای رسیدن ب اهدافم خاهم رفت و یکی از اهدافم اینه ک ب آسان‌ترین شکل ممکن از ایران ب همراه فرزندم مهاجرت کنم و این تعهد رو همون سه سال پیش دادم و مطمئنم جایگاهی ک الان هستم همان سیر تکاملی هست ک از شما شنیدم .

    راستی دخترم ب میل خودش میاد پای صحبت‌های شما میشینه و ب شما میگه عصاب منش😁😁😁

    خوشحالم ک تفریحم شده سایت شما

    خوشحالم ک تمام اینترنتم رو برای شنیدن صحبت‌های شما میزارم

    خوشحالم ک هر کتابی ک توی صحبت‌هایتان معرفی کردین خریداری کردم و مطالبی بی نظیر ب من آموخت.

    خوشحالم ک اولین دوستی ک بهش سلام صبح بخیر میگم تصویر و صدای شماست بعد از بیدارشدن.

    خوشحالم ک باشما و حرفهای شما قرآن رو شناختم و هر روز با کتاب خدا حرف میزنم و اونم بامن حرف میزنه.

    خوشحالم ک ب واسطه ی شما توی جمع این خانواده و دوستان عزیز قرار گرفتم.

    استاد شما همیشه میگین ب اینکه چطوری و ب چه روشی ب اهدافت برسی فکر نکن، ب اون لحظه ای فکر کن ک خودت رو در اون جایگاه داری میبینی و بهش رسیدی و من هم همیشه خودم رو برای دیدن شما دارم آماده میکنم و میبینم اون روزی رو ک تمام دفتر های نکته برداری و اهداف و آرزوهامو براتون آوردم و بهمراه نتایج دارم بشما نشون میدم.

    واقعا سپاسگزارم از خداوند ک منو لایق دونست در این مکان بهشتی باشم و ممنونم از تک تک دوستانم ک اینجا هستید و درسهای خوبی ازتون یاد گرفتم و ممنونم ک کامنتم رو تاآخر خوندید.

    این اولین کامنتم بود و قطعا آخرین کامنت نیست.

    آرزوی سعادت و سلامت و ثروت برای همه ی شما عزیزان دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 287 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1947 روز

      سلام یاس عزیز دوست خوبم

      چقدر کامنتت حس خوب و عالی ای داشت چقدر تحسینت میکنم بابت این جسارت این شجاعت و این شهامتی که داری و پای هدفت بها پرداخت کردی منم از صبح که فایل استاد رو گوش کردن انگار یک پتک سنگین خورد به سرم و از ترس برای بار دوم گوش نکردم با اینکه میدونستم که این فایل پر از آگاهی های هست که باید بدونم ولی واقعا خیلی حرف های استاد توی این فایل برام سنگین بود که اینکه من واقعا برای اهدافم بهایی نپرداختم از خودم میپرسم اصلا تو هدفی هم داری که بخوای براش بها پرداخت کنی؟

      واقعا سخت بود این فایل یک تو گوشی محکم به خودم بود و واقعا کلی از ذهنم رو درگیر کرد با اینکه می‌دونم که احساس بد اتفاقات بد رو برام میاره اما واقعا احساسم بد شد و سخت تونستم الان یکم بهتر بشم حقیقتا تا امید شدم از خودم ولی این رو به فال نیک میگیرم چون که می‌دونم ابن تازه برای من شروع ماجراست و این فایل بهم فهموند که من کجای کارم از خدای خودم کمک می‌خوام مدد می‌خوام تا به مسیر درست و اصل هدایتم کنه و کم نیارم

      به امید خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        yas گفته:
        مدت عضویت: 1206 روز

        سلام دوست خوبم

        خداروشکر میکنم ک کامنتم از جمله اون کامنت‌هایی بود ک از دوستانی مثل شماها در اینجا میخوندم و مثل امروزه شما انرژی میگرفتم و مرسی ک برای خواندن کامنتم وقت گذاشتی

        خداوند همیشه از ما نشان دادن شجاعت و ایمان رو میخاد و بقیه رو خودش برامون انجام میده

        فقط کافیه بهش اعتماد کنی و بعد میبینی چطور خودش دست ب کار میشه .

        اصلا مشخص کردن هدف از نظر من یعنی پنجاه درصد راه رو همون لحظه رفتی. و پنجاه درصد بقیه اش هم باز از نظر من یعنی اعتماد ب رب..

        شادو ثروتمند و هدفمند زندگی کنید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2227 روز

      سلام yas عزیز

      کامنت ات کلی حرف داره برا گفتن و کلی تجربه داره برا آموختن.

      بهت دست مریزاد و احسنت میگم از این جسارت و شجاعت و تحملی که داشتید.

      انشالله هر چه زودتر تکامل ات رو برای مهاجرت طی کنی و مهاجرت کنی.

      ممنون که تجربه ات از زندگی را با ما به اشتراک گذاشتی.

      برایت بهترین ها را آرزو دارم.

      و خدا را شکر می کنم که انسان های قدرتمند و با جسارت روز به روز بیشتر می‌شوند. و دست خواری و ذلت جلوی هر کس و ناکسی دراز نمی کنند و جسورانه زندگی شان را می‌سازند

      خداوند شما و دختر نازنین ات را پناه خودش حفظ کند. و روز به روز عصاب منشی تر بشوید😉

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        yas گفته:
        مدت عضویت: 1206 روز

        منم گرم‌ترین سلام هارو ب شما دوست نازنینم دارم

        این اولین کامنتم بود و چقدر خوشحالم ک عزیزانی مثل شماها ک خیلی بهتر از من قوانین رو درک کردین میاین و ب من انرژی و روحیه میدین.

        من همیشه از این بها دادن ها لذت بردم و لذت میبرم چون اون لحظه ک از نظر بقیه زندگی من رنج اوره من دارم باعشق بها میپردازم

        اگر برگردم ب چند سال قبل

        قطعا همین تصمیم رو میگیرم و از همین مسیر میام بدونه شک.

        یکی از تاثیرگزارترین توصیه ها ی استاد برای من این بود ک گفتن تا میتونین باخدا صحبت کنین و همیشه با خودم و خدا در حال حرف زدن هستم و این حس و این نزدیکی ب خداوند رو برای همه ی خانواده ام ک در اینجا هستند آرزو دارم .

        خیلی خوشحالم ک در جمع شماها هستم و بیشتر وقتم رو باشما عزیزان میگذرونم .

        سپاسگزارم ک کامنتم رو خوندی شیدا جونم و مستقیم اومدی بامن صحبت کردی.

        هرجاهستی زیر سایه ی خداوند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      افشین نادری گفته:
      مدت عضویت: 1379 روز

      دروووود خدمت شما،بسیار عالی بسیار عالی،خیلی خیلی خوشبحالتون که تونستین خدارو از ته دل احساس کنید وبهش اعتماد کنید این مهمترین اصل در رسیدن به تمام اهداف هست چون دیگه ترسی نداری چون یه ابر انرژی پشتتونه،خدا یعنی همه چی،وقتی داریش انگار همه چیرو دارین،بنده بعد کلی تلاش تازه متوجه شدم که برای رسیدن به تمام اهداف باید اول احساسم رو خوب کنم،الان تازه هدف اصلیم شده رسیدن به احساس خوب که دهنم خیلی مقاومت داره البته نسبت به قبل بهتر شدم ولی هنوز جا داره، اما واقعا شمارو تحسین میکنم که تونستین به این جایگاه برسین،خدا پشت وپناهتون باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        yas گفته:
        مدت عضویت: 1206 روز

        سلام ب شما هم فرکانسی خوبم

        و ممنونم ک اینگونه من و خدای درونم رو تحسین میکنی

        من ب این حرف شما ایمان کامل دارم ک وقتی خدارو داری یعنی همه چیز داری

        اگر بهانه ها رو کمتر کنیم بیشتر میتونیم ب قدرت درون مون پی ببریم و من باکنار گذاشتن بهانه ها تونستم خدارو بهتر حس کنم وتوانایی های خودم رو بهتر بفهمم و بشناسم.

        شماهم ک مثل من و خیلی از عزیزان دیگه اگر اینجا هستی قطعا حست نسبت ب خدا قوی تر از بقیه ی اطرافیانت بوده و کافیه یکم بیشتر بهش اعتماد کنی همانطور ک ب مادرت اعتماد میکنی و چشم بسته سر سفره و دست پختش میشینی ،لذت میبری و حرفشو همه جا میزنی.

        قطعا خداوند هزاران بار بهتر و بیشتراز یک مادر برای ما لذت و چشیدن طعم خوب یک زندگی رو میخاد

        شادو سرزنده باشید

        سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محسن محمودیان گفته:
      مدت عضویت: 1492 روز

      به نام ذوالجلال و اکرام

      خدایا هزاران هزار بار سپاسگزارتم بخاطر این سایت بهشتی،این استاد عزیز و این بچهای مومن.

      یاس عزیز بینهایت شکرگزار خداوندم بخاطر بودن در کنار انسانهایی که نفسشان را قربانی میکنند تا خودشان قربانی نشوند.

      سپاسگزار خداوندم بخاطر استاد عزیز و تمام کسانیکه خوب زندگی میکنند ک تلاش میکنند دنیا جایی بهتر برای زندگی باشه،

      یاس عزیز و دوسداشتنی احساست رو تو کلامت کاملا درک کردم، بقدری قدرت و احساس داره این کامنت که نمیشه پاسخ نداد.

      بقدری احساس نزدیکی کردم باهات که حتی توی اتوبوس و حتی مسیری که چندین ماه پیاده میرفتی رو با جانو دل حس کردم.

      بقدری این کلمات از عمق وجودت با قدرت بیرون اومده که من هم تنم لرزید.

      من هم درگیر کلام زیبا و پر مهر و جادوی خداوند در لحظه لحظه زندگی ات شدم.

      خدارو صد هزار بار شکر میکنم بخاطر این جسارت،این شهامت این قربانی کردنهایت.

      الهی شکرت بخاطر باوری که ساختی که بینهایت قابل تحسینه.

      کلا فرق میکنه جنس کلام وقتی از عمق وجود و با ایمان و تقوا بیرون میاد.

      میشه حسش کرد، میشه باهاش ارتباط گرفت،میشه باور کرد، میشه تاثیر گذار بود،میشه باور ساخت،میشه این ایمانو حتی توی کامنت لمس و حس کرد.

      و این از جنس باورهای استاد عزیزه که اینجوری تاثیر گذاره.

      بینهایت خوشحال شدم یاس عزیز

      بینهایت تحسینت میکنم

      بینهایت شکرگزار خداوندم بخاطر بودن انسانهای مثل تو

      بینهایت تاثیر گذار بود

      و درنهایت خیر،برکت،ثروت، فراوانی،شادی،آرامش و سعادت دنیا و اخرت را برات آرزو میکنم.

      خدایا شکرتتتتتتتتتتت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        yas گفته:
        مدت عضویت: 1206 روز

        منم خدا رو هزاران هزار بار شکر میکنم ک شما هم با کلام پر از احساس و گرم تون ب من انگیزه ی بیشتر و روحیه ای باز تر و دلی بزرگ تر و شجاعتی بیشتر انتقال دادی سپاسگزارم برادر بزرگوارم.

        خداااای من

        من اون لحظه ک داشتم این کامنت رو با تمام درکی ک از فایل استاد پیدا کرده بودم رو می نوشتم ذره ای ب این فکر نکردم ک بخام ب عنوان یکی از تاثیر گزار ترین کامنت مرتبط با این فایل استاد انتخاب بشه.

        و موردتایید شما عزیزان و دوستان خوبم در اینجا ک تا بحال چندین کامنت برام فرستادید قرار بگیرم.

        اون لحظه ک داشتم برای استاد گوشه ای از بها دادن هایم رو تعریف میکردم ب ذهنم حتی نیومد ک این همه بخام تاثیر گزار باشم ک حتی دوست نازنینم غزل گفتن ک کامنتم رو ذخیره کردن تا ازش چیزی یاد بگیرن . خدایاااا شکرت

        اینا همه یعنی در زمان درست در مکان درست و بین انسانهای شریف و درست قرار گرفتن..

        خدایااااا شکرتتتتتت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ناسیا لطفی گفته:
      مدت عضویت: 1206 روز

      سلام دوست عزیزم ،وقتت به شادی وروشنی ،آفرین عزیز دلم چققققدر عمیق به خدا توکل کردی ،وچقققدر عالی در جریان هدایت الهی قرار گرفتی وخدا روی شونه هاش سوارت‌کرد وتو هم همراهش شدی ،مطمئنا با اجرای قوانین پاک الهی که خودتم گفتی مرتب اجراشون می کنی ،به زودی نتیجه عالیتری ازت میبینیم ،آفرین به ایمان در عملت،افرین که حست رو‌خوب نگه داشتی ،توکل کردی ویقین،قربانی کردی خیلی چیزها رو برای ساختن یه زندگی بهتر ،آفرین به شجاعتت در آخر تصمیماتت،آفرین به باورهای قدرتمند کننده ات،به عنوان یه خانم بهت افتخار می کنم ،تو فهمیدی که فقط وفقط خدا برای بنده اش کافیه ؟همونطور که خودش فرموده :الیس الله بکاف عبده ؟برات روزگار خوشتر ،پر از روشنی وامید وسبزی وسعادت وثروت آرزومندم عزیزم ❤️❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مصطفی پوری گفته:
      مدت عضویت: 1938 روز

      سلام متعهد سلام اعتماد به خدا سلام ای گل یاس سلام به دخمل خوشکلت

      یاس خانوم بسیار تاثیر گزار بود خیلی بزرگ بوده تصمیمی که گرفتی و چه کاری کردی باریک االله … یاس عزیز مطمئنم که به سادگی مهاجرت میکنیم هم من و هم تو و دخترت خواسته هاتو تمرکزی جلو برو

      فقط میتونم بگم خیلی خوبی امیدوارم که احساس خوبی را بهمون دادی را ادامه دار ادامه بدی و جلو بری

      تشکر میکنم بابت کامنت فوق العاده ات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مجتبی گفته:
      مدت عضویت: 4017 روز

      سلام به دوست عزیزم

      منی که پسرم و چندین ماهه توی یه تصمیم گیر کردم فقط بخاطر بی ایمانی حرکت نکردم ، از کامنت شما کلی درس گرفتم و ترسام ریخت ؛ چقدر خوب تونستی پا روی ترسات بزاری و با توکل اقدام کنی ؛ واقعا ازت ممنونم بابت کامنتی خوبی که گذاشتی و کلی درس ایمان و توکل دادی 🌷

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهراابراهیمی گفته:
      مدت عضویت: 2308 روز

      سلام به روح ماهت عزیز دلم

      واقعا داستان قشنگی از خودت گفتی وهی دارم به خودمو همسرم میگم ایا ما چنین ایمانی شجاعتی داریم مث این خانم ایا واقعا داریم الان …

      واقعا تحسینت میکنم دوست عزیزم ایمانت رو

      شجاعتت رو

      رفتن تو دل ترساتو

      کار کردن روی خودت رو

      واقعا از ته دل آرزوی موفقیت و سربلندی رو برات دارم عزیز دلم

      و امید وارم همیشه و هر روز با موفقیتهای عالیت برا ما تو کامنتهات برامون بنویسی و از خوندنشون لذت ببریم و به ما هم انگیزه بدی برای ادامه مسیر بهشتی در کنار استاد عزیزم و دیگر بچه ها

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      شهرام احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1415 روز

      سپاس از شما بابت این کامنت زیبا و تاثیر گذار،وچقدر عالی اعتماد کردن به رب را توضیح دادین،من هم مثل شما به ارباب ابدیم اعتماد کردم و نتیجه هارو دیدم و کامنت کردم.

      از خداوند عزیزم میخواهم که همیشه شاهد پیشرفت و موفقیت دائمی و همیشگی شما دوست گرامی و

      شجاع باشم،الهی آمین🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      غـــزل گفته:
      مدت عضویت: 2244 روز

      سلام یاس عزیز.

      عجب مسیر شگفت‌انگیزی رو طی کردین!

      کامنتتون رو ذخیره کردم و سعی میکنم یاد بگیرم ازتون.

      اونجایی که درباره‌ی مهاجرت نوشتید، سریع با خودم گفتم که این آدم قطعاً این خواسته رو هم تیک میزنه. چون آدم‌های عمل‌گرا مثل شما، اهل لاف زدن و خیال‌پردازیِ عاری از عمل نیستن. شما با مسیر توحیدی‌ای که تا اینجا اومدین، ثابت کردین که اهل رسیدنین. پس به خواسته‌های بعدی‌تون هم میرسین انشاالله.

      چقدر خوب که قراره به امید خدا بازم کامنت بذارین. منتظر خوندنشون هستم😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      گلشیفته گفته:
      مدت عضویت: 1090 روز

      یاس قشنگم یاس نازنین من از ته قلبم بهت تبریک میگم،،بابت این همه جسارت،شجاعت،توکل،تعهد،،روزی چندبار میام و کامنتتو میخونم،،منم باید برای زندگی به ظاهر مشترکی که برام فقط رنج داره یه فکری بکنم ولی سال هاست جسارتشو ندارم،باورت میشه،،شغل دارم تحصیلات دارم ولی صدحیف عزت نفس و قدرت تموم کردن این زندگی رو ندارم،،ترس و نگرانی هام نمی‌ذاره اونوقت تو با یه نوزاد با بدترین شرایط اومدی بیرون هزار هزار بار احسنت به تو دختر قوی

      شک ندارم از این به بعد هم خداوند برات بهترین هاشو کنار گذاشته،،روی ماهتو میبوسم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسین و نرگس گفته:
      مدت عضویت: 1808 روز

      با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامیم، واقعا باید در مقابل شما و صبر زیباتون تعظیم کرد… ایمان امثال من در مقابل استاد، شما و امثال شما فقط قیل و قاله… وقتی جملات زیباتون و شرح صدرتونو میشنوم ازتون درس میگیرم و بهتون افتخار میکنم که اینگونه با توکل به خدا پیش رفتین و به این جایگاه رسیدین… ان شاالله به توفیق الهی ما هم این ایمان بی نهایت ارزشمند رو در قلبمون ایجاد کنیم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    میلاد آمای گفته:
    مدت عضویت: 2152 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان🌹

    .

    سلام به استاد جانان، عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان❤

    .

    بی مقدمه فقط میرم سر اصل مطلب،

    آخه مگه دقیق تر از این قانون داریم که وقتی من ۴ روز قبل تصمیم میگیرم برای اهدافم بها پرداخت کنم و میام دونه دونه زنجیر ها رو باز میکنم و قربانی میکنم،

    خداوند این فایل رو آماده میکنه و دقیقا روز عید قربان کله صبح منو بیدار میکنه میگه برات عیدی دارم،

    بخاطر بهایی که پرداخت کردی😢😢

    اﷲ اکبر

    خدای من تو چقد مهربانی آخه.

    .

    .

    .

    داستان ازین قراره که من دیدم رشدم متوقف شده و انگار دارم روی تردمیل میدوم ولی فقط میدوم همین

    و هیچ نتیجه ای در دست نیس

    و این ذهن چموش هم هی داره میگه ادامه بده بیشتر قانون رو کار کن😒

    .

    اما،

    یه جای کار داشت هرز میرفت اونم زنجیر هایی که به پاهام وصل بود و حاضر نبودم قربانی کنم

    ولی

    جهان خودش دست بکار شد و آرام آرام منو در یه شرایطی قرار داد که با جنگ و دعوا از اون محیط کارم در بیام

    .

    اولش خیلی ناراحت شدم که ای بابا داشتم کار میکردم و عاشق کارم بود چرا اینجوری شد و چرا اونجوری شد

    من که داشتم درست پیش میرفتم

    چرا باید با مدیر قراردادم بحثم بشه آخه و چراهای دیگه…..

    .

    .

    .

    اما، خداوند میدونست که اینا برای من زنجیره

    ‏هم محیط کارم هم آدماش👌

    ‏.

    ‏خلاصه

    ‏ بعد از اخراج شدن از کار، من کمی آرام شدم و تو همون حین ها بود که یهویی خداوند فایل ۴ جلسه قدم ۵

    ‏abasmanesh.com ‏

    ‏ رو برام play کرد

    ‏که در مورد

    ‏((توضیح مفهوم آیه «… وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُون» استَ، نه فقط پاسخ تمام سوالات و تردید‌هایی است که می‌پرسید:

    چرا قانون برای من جواب نمی‌دهد یا برعکس جواب می‌دهد؟!))

    با سه بار گوش دادن این جلسه آرام شدم و گفتم حتما خیریتی هستش که خداوند بهم میگه.

    ولی نجوا های ذهن بیکار نبود و هی وراجی میکرد ولی من گفتم من نمیدونم و خدا میدونه

    .

    و اومدم خودآگاه گفتم اشکال نداره میام بررسی میکنم چرا اینجوری شد

    دیدم که اصلا محیطی که در اون کار میکردم فقط حرف از بحث های سیاسی و گرون شدن دلار و وضع خراب جامعه و ازین چیرا بوده و افرادی هم که اونجا بودن همش غر میزدن و منم که خودآگاه داشتم کار میکردم روی خودم و از تایم کارم برای باور سازی گذاشته بودم، اصلا محیطی نبود که برای من مناسب باشه و جای رشد باشه،

    و جالب تر ازون این بود که اصلا رفتار مدیر با من ۱۸۰ درجه تغییر کرده بود و من در عجب بودم و هی میگفتم چرا آخه و تمرکزم روش بود

    .

    ولی جهان خداوند به من فهموند که جای توی اینجا نیس باید بری

    و با بحث و اینا من اومدم بیرون…

    و

    توی این چند روز که خونه بودم، با خودم خلوت کردم و گفتم تو تمرکزی داری کار نمیکنی و باید خیلی چیزا رو قربانی کنی ولی میترسی و میخای داشته باشی توی زندگیت

    ولی در صورتی که اصلا خوب نیست برای تو

    .

    .

    اومدم یه نگاه انداختم به نشتی فرکانسی که دارم در زندگیم چیه🤔

    ‏دیدم بله دوستام 😐

    ‏ دوستانی که کنارم بودن از لحاظ فرکانسی اصلا با من هم جهت نبودن و با اینکه انسان های شریفی بودن ولی وقتی که صحبت میکردیم همش غر میزدن و ناله میکردن و عیب جویی و ازین موارد،

    ‏گفتم باید ارتباطمو قطع کنم با این افراد و نباشن چون نشتی فرکانسی هستش و جسارت به خرج دادم

    ‏بلاکشون کردم

    گفتم مهم خودمم 👌

    و

    از وقتی که حذفشون کردم قشنگ فهمیدم که انگار یه بار سنگینی از روی دوشم برداشته شد و قلبم باز شد

    و اومدم گفتم یکبار دیگه باید از اول شروع کنم دونه دونه دیدن فایل های استاد و نکته برداری کردن و نکات مهم رو با صدای خودم ضبط کردن و گوشش دادن چون تنها راهی که باعث میشه زودتر باورهام ساخته بشه اینه که باورها خالص باشه و حتی شب ها هم از شب تا صبح که میخوابم میذارم خودش تکرار میکنه نمیدونم چند بار ولی قشنگ حس میکنم رفتار جدید جهان با خودم رو خداروشکر….

    .

    .

    و

    توی دیدن فایل ها بودم که باز، هدایت شدم به

    “سریال زندگی در بهشت قسمت ۶”

    abasmanesh.com

    توی ۵ دقیقه پایانی این قسمت استاد یه حرفایی رو زد که اصلا نمیشه گفت فایل دانلودی یا رایگان

    باید گفت یه گنج طلا و

    دقیقا عین صحبت استاد رو میارم اینجا که بگم چقد قانون دقیق داره کار میکنه و با نشانه ها بهت میگه مسیرت درسته و ادامه بده👌

    ==========================================================================

    استاد حین قطع کردن شاخه های درخت گفت:

    ((خیلی مواقع آدم در زندگی یکسری چیزهای بدرد نخور و حواشی رو از دست میده و خیلی ناراحت میشه ولی نمیدونه که خیلی از این موارد باعث رشد آدم میشه و باعث میشه که انرژی را بگذاریم روی موارد اصلی و تمرکز را پخش نکنیم و اگر اینکار رو نکنیم باعث میشود که رشد کند شود و طرف رو از تعالی و رشد به سوی کمال و خداوند نگه میداره👌

    وقتی که ما شاخ و برگ های اضافی رو میزنیم ، دیگه به موارد حاشیه ای کاری نداریم و تمرکز رو فقط بر روی اصل و هدف اصلی میذاریم👌

    خیلی جاها باید در زندگی بگردید و ببینید که نشتی فرکانسی شما کجاست و انرژی تان کجا دارد الکی هدر می رود و باید شاخ و برگ های اضافی رو بزنید 👌

    و هر چیزی که که بخواهد تمرکزت را از هدف اصلی دور کند باید از ریشه زده شود و بریده و قطع بشود و آن وقت رشد آغاز میشود و این قانون طبیعت است👌

    خیلی از جاها در زندگی باید نگاه کنیم که چه چیزی هایی در زندگی داره ما رو مشغول میکنه و نکند یکسری مسائل بیهوده و شاخ و برگ های بیهوده هستش که ما داریم مشغول اونها میشیم و داره ما رو از هدف اصلی دور میکنه و ما نفهمیدیم👌

    مثلا در کسب و کارتان یکسری از جاها خیلی مهم است که تمرکز ۱٠٠٪ بگذارید روی آن مورد، اما دارید تمرکزتان را به صورت مساوی پخش میکنید روی موارد حاشیه ای و ما رو از هدف اصلی دور کرده است در صورتی که یکسری از چیزها خیلی خیلی خیلی مهمتر است👌

    و باید بزنیم قطعش کنیم و تمرکز را بر روی چیزهای مهم تر بگذاریم و اساسی تر که باعث پیشرفت کسب و کارمان میشود👌

    دوستان شجاعت و جسارت داشته باشید که شاخ و برگ های اضافی را قطع کنید👌

    همیشه در زندگیتان هر چند وقت یکبار مرور کنید که تمرکزتان آیا بر روی هدف اصلی است یا شاخ و برگ اضافی؟

    و

    خیلی مهم است که آدم تمرکزش را کجاها میگذارد👌👌

    یکبار برای همیشه باید تمرکز را از روی موارد حاشیه ای برداریم و قطع کنیم،

    آقاجان؛

    قطع کن!

    قطع کن!

    قطع کن!

    این پیام خداوند به تو هستش که قطع کن اون چیزی که باید قطع بشه و اون چیزی که مجبوری در آینده قطعش کنی و خودت هم خوب میدونی که بالاخره مجبور میشی و له میشی زیر فشار جهان و آخر سر قطع میکنی، همین الان جسارت و شجاعت داشته باش و قطعش کن 👌))

    ==========================================================================

    اصلا این حرفا موهای تنم رو سیخ کرد و اشکمو در آورد😢

    ‏و امروز صبح هم که این فایل یه عیدی جانانه بود که خدا بهم بگه مسیرت درسته و پرداخت بها رو خیلی جدی بگیر و برای اهدافت قربانی کن آن چیزی رو که باعث رشدت میشه و انجام بده و پاداش ها برات میاد👌👌

    ‏خود من به شخصه از پرداخت بها نتیجه گرفتم

    ‏ولی گاهی وقتا یادمون میره

    اما

    از این لحظه به بعد

    برای تغییر خودم در تمام جنبه ها چه مالی چه سلامتی چه روابط بین فردی چه رابطه با خدا

    جونمو میذارم وسط(چون منم جز وجودم هیچ چیز دیگری ندارم و با ارزش ترین بهایی هستش که میذارم وسط) و به جهان ثابت میکنم که با تمام وجودم تغییر میکنم و شخصیتمو تغییر میدم!

    .

    استاد واقعا سپاس گزارم از شما بابت این محتوایی دانلودی که اصلا رایگان نیستن و باید واقعا میلیون میلیون دلار پول پرداخت کرد تا ذره ای ازین آگاهی ها رو درک کنیم و عمل کنیم

    چون آنقدر ارزشمند است و از کلام شما گوهر میباره که نمیشه به سادگی ازشون گذشت.👌

    .

    این جمله رو باید آنقدر به خودم بگم که من خودم عامل خوشبختی و بدبختی خودم هستم که تمرکز کنم فقط روی خودم

    و هر چیزی رو که باعث میشه من خوشبخت نشم رو قربانی کنم.

    استاد جان قشنگ حس میکنم که جهانِ خداوند جوری دیگری بامن دارد برخورد میکند توی همین چند روز که تمرکزی دارم به جلو میرم و اهدافم را دارم مشخص میکنم و جسارت حذف شاخ و برگ های اضافی رو دارم پرداخت میکنم و دقیقا یه حس اعتماد به ربّ رو در وجودم حس میکنم که خدا میگه راضیم ازت،

    ادامه بده این مسیر رو و پاداش ها رو دریافت میکنی👌

    و جا داره در انتها بگم که؛

    یه محصولی که بهم خیلی کمک کرد،

    ” محصول راهنمای عملی دستیابی به رویاها”

    abasmanesh.com

    هستش که هدایت شدم به متن زیبایی که خانم شایسته نگارش کردن توی صفحه محصول و چند تا سوالایی که پرسیده بودن و اصلا من هیچوقت متن این صفحه رو نخونده بودم اما وقتی دیروز به اون قسمت هدایت شدم و اون سوالات رو با جون و دل جواب دادم اصلا اشکم سرازیر شد و انرژی در من ایجاد شد برای تغییر کردنم که با خودم عهد بستم اونقدر تغییر میکنم که خودم به افتخار خودم دست بزنم و خدا بهم بگه راضیم ازت پسر!

    ‏این همون چیزی بود که ازت میخواستم👌

    ‏.

    ‏.

    ‏.

    ‏دوستان،

    ‏ خداوند واقعا عاشق تک تک ما انسان ها هستش که پیشرفت کنیم و همه جوره حمایت میکنه

    ‏فقط کمی همت مارو میخواد

    ‏فقط کمی محکم کردن بند کفش هامونو میخواد

    ‏فقط کمی جسارت مارو میخواد

    فقط ‏کمی ایمان مارو میخواد

    ‏فقط کمی عمل کردن مارو میخواد

    ‏….

    ‏و همین کمی ایمان و عمل های هر روزه، ما رو به آن چیزی که میخواییم میرسونه🤞

    ‏.

    ‏.

    ‏.

    ‏رفقا ما با ارزش ترینیم❤ باید قدر خودمون و قدر این سایت رو بدونیم🤞

    ‏.

    ‏.

    ‏ عاشقتونم❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 429 رای:
    • -
      میلاد آمای گفته:
      مدت عضویت: 2152 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان🌹

      .

      سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربانم😍

      .

      در پی کامنتی که گذاشتم،

      استاد باید بگم توی همین دو روز قشنگ مسیر زندگیم عوض شد استاد نمیدونم چی بگم واقعاا و اشک امونم نمیده 😭😭😢که اینقدر خدا عاشق ماست و ما فقط کافیه که صبور باشیم تا خدا قشنگ بچینه و به زمان بندی خدا اعتماد کنیم👌

      .

      .

      امروز که از خواب بیدار شدم و در حالت نیمه هشیار بودم درخواست هامو از خدا گفتم و توی تمرین ستاره قطبی از خدا خواستم گفتم خدایا امروز منو به یه املاک جدید و با آدمای عالی و فوق العاده هدایتم کن و من مطمئنم که منو میبری میذاری جایی که باید باشم و توی رختخوابم شروع کردم سپاسگزاری و درجه فرکانس رو روی نکات مثبت گذاشتن و بعد رفتم صبحانه و دوش آب و لباس پوشیدن و زدم بیرون از خونه و گفتم خدایا خودت منو به بهترین مکان و زمان هدایت کن بزن بریم😢🤝

      .

      .

      بعد رفتم میدان آزادی و فلکه صادقیه و توی مسیر یهو

      خدا گفت برو بزن توی دیوار آگهی استخدام مشاور بیاد

      خلاصه رفتم و دو سه تا رو انتخاب کردم و همون اولی رو زنگ زدم و توی آگهی نوشته بود

      املاک فلانی فقط ۲ نفر میخواد

      و منم فورا زنگ زدم و گفت نیم ساعت دیگه بیا برای مصاحبه و از همون پشت گوشی انرژی و فرکانس بالاش رو دریافت کردم و یه چرخی زدم و بعدش رفتم املاک و برای مصاحبه

      .

      اصلا با چه عزت و احترامی با من برخورد کردش و ده دقیقه مصاحبه ما شد یکساعت و کلی صحبت کردیم و هرچقد که صحبت میکردیم بیشتر میفهمیدم که خدا منو برای اینجا انتخاب کرده و صداقت و درستکاری رو از چشمای مدیر املاک میخوندم و اونم همینطور بود

      و

      بعد یکساعت گفتش خوب فکرتو بکن بعد به من خبر بده

      ‏و

      ‏همون لحظه بدون اینکه من حرفی بزنم و ذهنم بخواد بره توی تردید و شک همون موقع انگار خدا از کلام من گفت من همین الان حاضرم شروع بکار کنم

      ‏بعد مدیر املاک یه لحظه تعجب کرد😐😳 و گفت مطمئنی گفتم آره و

      ‏بعدش گفت واقعا ازت یه انرژی عالی گرفتم و میترکونی پسر😍😍👌😢

      قشنگ حس کردم خدا داره میگه این حرف رو

      و بعدش با مدیر اومدیم توی دفتر منو معرفی کرد به بقیه و بهم سیستم و تلفن داد و جامو مشخص کرد نشستم

      و

      یه لحظه اشکم در اومد و یاد شعر پروین اعتصامی افتادم که گفت:

      ‏گندمم را ریختی تا زر دهی 😭😢

      ‏ رشته ام بردی که تا گوهر دهی😭😢

      در تو پروین نیست فکرو عقل و هوش 😭😢

      ورنه دیگ حق نمی افتد ز جوش 😭😢

      ‏ دقیقا چند روز پیش عصبی بودم و ناراحت که چرا همه چی بهم ریخت و خراب شد و از کار اومدم بیرون ولی الان میگمم خدایا گندمم رو ریختی تا زر بدی و منو به دفتری بردی که لایقش بودم و پر از آدمای حسابی و ثروتمند اطرافم باشن و دستان خودت رو همشون رو یکجا جمع کردی برای من😭😭

      ‏یعنی استاد دقیقا همون دفتری هستش که همیشه میگفتم و از خدا میخواستمممممم

      بخدا فقط باید اعتماد کنیممم

      خدا از ما فقط بندگی میخواددددد همیننننننن😭😭😭 و ایمان و کمی عمل کردننن و بقیه موارد رو خودش از قبل چیده فقط ما رو هدایت میکنه سمتش😍😭

      .

      .

      نمیدونم چی بگمممم

      فقط گفتم بیام بنویسمممم که هم ایمان خودم بیشتر بشه هم بچه هااا 😍😍

      .

      راستی یه چیزی یادم رفت بگم

      ‏توی همین امروز که رفتم اونجا

      ‏دو تا قرار نوشتن یکی فروش ملک و یکی مشارکت که هم بچه ها و هم مدیر گفت از پا قدم و انرژی خوبت بود میلاد😭😭

      ‏.

      ‏.

      ‏ همش کار خدا بودددد همششش

      .

      استاد خیلی خوشحالممم و آرامش دارم و از درون آرامم و

      ‏فقط این صدای خدا رو از درون میشنوم که خیلی واضح میگه

      ‏( آرام باش فقط آرام باش بهت همه چی میدممممم

      ‏عجله نکن و آرام باش و

      ‏فقط به من اعتماد کن)

      ‏😭😭😭😭

      ‏.

      ‏خدایااا شکرتتتتت🙏🙏

      ‏.

      ‏.

      ‏امروز یه چیز جدید شنیدمم که خیلی لذت بردم و کلی خندیدم

      ‏یکی از بچه ها از یکی دیگه پرسید

      ‏ببینم فامیلی خدا چیه؟؟

      ‏بعد من یه لحظه تعجب کردم😐

      ‏بعد همکارم گفت: وکیلی😊😂🤣

      ‏خدا وکیلی!

      بعد به خودم گفتممم آره دقیقا خداااا وکیلِ هر کسی هستش که بهش ایمان داشته باشه و همه کار براش میکنه و توی همه کارا وکیل و مدافع بنده اش هست به شرط ایمان و اعتقاد و پاکی دل👌👌👌👌👌

      .

      رفقا خدا رو وکیل مدافع خودتتون قرار بدید برای شما همه کار میکنه😍😍👌

      .

      خدایااا شکرتتتتتت👌🙏🙏

      .

      عاشقتونم❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 86 رای:
      • -
        رضوان یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2227 روز

        به نام خدا وکیلی

        سلام دوست عزیز

        خداوکیلی گل کاشتی.احسنت برشما و این نتیجه عالی که گرفتید. امروز صبح کامنت اول شما را خوندم خیلی عالی بود و در جواب کامنت شما کامنت گذاشتم که هنوز در انتظار تأیید است. همون موقع که داشتم کامنت میذاشتم تو دلم میگفتم کاش میشد آقا میلاد از نتیجه کارش ما را زود خبر دار می‌کرد ببینم آخر خداوند عالم کجا رو برای ایشون در نظر گرفته، که

        بعد یک ساعت اومدم دوباره تو سایت دیدم کامنت جدید اومده و شما دوبار کامنت گذاشتید با خواندم کامنت شما بسیار خوشحال شدم و تا نیم ساعت پشت سرهم خدا را شکر می کردم بخاطر اینکه این همه به بندگان اش حال میده خدایا شکررررررررت. والبته یادمون باشه که قوانین زیبای خداوند هستندکه اینقدر دقیق و زیبا عمل می کنند مانند بارانی که به موقع به زمین حاصلخیزی ببارد .

        به شما تبریک میگم دوست عزیز.

        امیدوارم پرداخت بها را آنقدر ادامه دهید که خودتان صاحب کسب و کارتان شوید به زودی ان شاالله

        برای تان از خدای منان بهترین لحظات ، حال و دل‌خوشی ها را آرزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        الهه تدین گفته:
        مدت عضویت: 2570 روز

        سلام دوست عزیز

        نمی دونی چقدرررررر با کامنتت کیف کردم.اشکمو در آوردی پسر. آخه من چند روز پیش کامنت شما اتفاقی خوندم و براتون تو دلم آرزو کردم مسبلتون حل بشه. بعد امشب اومدم تو گوشیم این صفحه رو که چند روز پیش باز کرده بودم ببندم نگاهم به یه کامنت افتاد اومدم اونو بخونم نمی دونم چطوری یکباره صفحه دوباره لود شد و کامنت جدید شما رو آورد. و از خوندنش اشک شوق ریختم. اینقدرررر خوشحال شدم. این روزا حالم خوب نیست حس می کنم یه جای کارم مشکل داره که جواب نمی گیرم. با کامنت شما روحیه گرفتم. باید جلوی نشتی هایمو بگیرم. و روی هدف اصلیم با ایمان بیشتری تمرکز کنم. انشااله نتیجه بگیرم اولین کسی که خبر بدم تو این سایت و همین صفحه است. خلاصه دم شما گرم. مرسی از کامنت پر از عشقت. الهی هر روز بیشتر بدرخشی. در پناه حق باشی.♡

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        یگانه ثروت گفته:
        مدت عضویت: 1761 روز

        خدا جونم هزاران هزار بار شکرت.

        میلاد عزیز سلام. چقدر خوشحال شدم از خوندن کامنتت.‌ چقدر تحسینت کردم. 🤗👌

        آفرین پسر. آفرین به باور و اعتماد و توکلت. 👏👏👏

        اتفا‌ق‌های خوب وقتی برات افتاد که تو شاخه‌های اضافی و زواید و حاشیه‌ها رو قطع کردی،

        برای هدفت بهای سنگین تعیین کردی و شجاعانه برای پرداخت بها قدم برداشتی،

        حرکت کردی، و چون حرکت کردی خدا جون دستت رو گرفت و راه رو نشونت داد.

        هدایت شدی به فایل‌های ارزشمند استاد،

        و شروع کردی به قطع شاخ و برگ‌های اضافی که جلو دیدت رو گرفته بود.

        نترسیدی، قطع کردی.

        یهو یه چشم‌انداز عالی جلوت سبز شد.

        وقتی بیکار بودی، نگفتی بذار بخوابم خدا خودش درست می‌کنه.

        تمرین ستاره قطبی رو انجام دادی و بلند شدی، قدم برداشتی.

        مثل کسی که کار داره آماده شدی و از خونه رفتی بیرون.

        و خدا در پاسخ بهت، به حرکتت برکت داد.

        دستت رو گرفت و یکراست بردت به اون دفتر املاک.‌

        تو خواستی، حرکت کردی، بها پرداختی، و هدایت شدی.‌

        تبریک می‌گم بهت.‌ تحسینت می‌کنم. بسیار خوشحالم.‌

        امیدوارم بازم هدایت شم به خوندن کامنت‌هات و کلی کیف کنم از مسیر پیشرفتت.‌

        در پناه خدا شاد و سلامت و ثروتمند باشی میلاد جان. 💚✅

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        مصطفی پوری گفته:
        مدت عضویت: 1938 روز

        سلام میلاد جان عزیز واقعا لذت بدم

        از هدایت گفتی قلبم را باز کردی به سمت اینکه (تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی##گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش) آفرین و واقعا خدا به سادگی هدایتمون میکنه همیشه کافی به قول خودت آرام باشیم واعتماد کنیم به رب تنها معبود جهان کسی که اگر بهش تکیه کنیم همه چیز به هراندازه ک میخواتییم را در اختیارمون قرار میده

        بهت تبریک میگم بابت اینهمه اتفاقات خوب ک برات داره میفته … از خداوند سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        فرزانه فیضی گفته:
        مدت عضویت: 1313 روز

        سلام به میلاد عزیز که اینطوری درس های استاد و با پوست و گوشت و استخونش درک میکنه و عمل میکنه به این درسهای الههههههی 😍😍🌱 میلاد عزیز کلی عشق کردم و درس گرفتم از خوندن این کامنت و پر بار و گوهر شما 💖🌻

        این فایل استاد در هدایت روزانه برای من اومد دقیقا توی روزهایی که کاملا مستأصل م🤔

        و الان با گام هایی استوار و راسخ تر در مسیر هدف و چیزی که عاشقانه دوستش دارم حرکت میکنم به لطف الله میدونم خودش مسیر رو برام باز میکنه و روشن ….🌱🙏💯

        و چون این فایل استاد و قبلا چندین بار دیده بودم گفتم بزار برم اول کامنت ها رو بخونم و کامنت شما رو دیدم و اشک ریختم به این همه ایمان و اعتماد به رب….🥲🥲که در شما دیدم واقعا با تمام وجودم بهت تبریک میگم دوست عزیزم و از نتیجه ای که به این اعتماد و قربانی کردن گرفتید کلی شکر و سپاس خدا رو گفتم 🙏🙏🙏 و کلی تو دلم برای شما خوشحال شدم 😍🤩و با تمام وجودم روزهای عالی تر و پر بارتری رو در مسیر عشق و علاقه ات آرزو میکنم و مطمئنم که لایقی به هر آنچه میخوای برسی🌱🙏🌻

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رابعه گفته:
      مدت عضویت: 1219 روز

      سلام دوست عزیز چقدر کامنتتون پر بار بود

      ممنونم از انرژی مثبت شما و تبریک میگم بابت بیرون اومدن از کارتون و این همه آگاهی و شکرگذاری

      منم دقیقا اون قسمت از سریال زندگی در بهشت و بارها و بارها نگاه کردم که استاد میگن قطع کن قطع کن آقا قطع کن

      چقدر لذت بردم که یک نفر دیگر هم اینجوری روی اون قسمت از سریال فوکوس کرده و نظرش جلب شده.

      و من آشنایی با استاد و فهم صحبت هاشون برام بزرگترین نتیجه است و همیشه و هر لحظه حدا رو شکر میکنم که قدرت فهم مطالب رو دارم و چقدر بی صبرانه هر روز سریال زندگی در بهشت و تمرکز بر نکات مثبت و .. را نگاه میکنم.

      فقط خواستم بهتون تبریک بگم که انقدر با شجاعت با خودتون خلوت کردید و جسارت حذف دوستان و همکارانتون رو دارید .

      من قبلا بی اندازه به دیگران وابسته بودم و تایید همه برام مهم بود اما الان توی محل کارم اصلاااا دوسندارم بیرون بیام چون میدونم همه در مورد گرانی و ناراحتی فقط غر میزنن و من میخوام خودمو قرنطینه کنم تا فقط بر چیزهای خوب تمرکز داشته باشم …..

      و یک نکته ای که خیلی برام ارزشمنده اینه که

      اون روز یکی از همکاران به یه بنده خدایی گفت : عتیقه و بهش تیکه پروند باورتون نمیشه از اون روز اصلااااا دوسندارم با اون همکارم رو به رو بشم وقتی دیدم به راحتی به دیگران توهین میکنه و چقدر قلبم جریحه دار شد که مگر همه انسانها ارزشمند و دوست داشتنی نیستند چرا به خودمون اجازه بدیم به معشوقه های خداوند توهین کنیم ؟؟؟؟

      و این برای من بزرگترین دستاورده و چقدر خوشحالم از این بابت …

      و باور کنید همین حس خوبی که به آدمهای اطرافم دارم حتی غریبه ها و همه موجودات زنده و غیرزنده برام بی نهایت ارزشمنده ……….

      موفق باشید دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2227 روز

      به نام خالق بی همتا

      سلام دوست عزیز آقا میلاد

      ممنون از نوشته پرگهرتان. ممنون از توجه به فایلها با دقت .(من خودم اون فایل رو دیده بودم ولی نه به صورتی که شما دیده بودید.ممنون از چشمان تیز بین و زیبا بین شما)

      واقعا استاد که میگن کامنت های بچه‌ها از تمام کتاب های موفقیت دنیا بهتر و گهر بار تر هستند چقدر راست و مثال عینی اش همین کامنت شماست که ارزشش بینهایت است برای کسی که اون رو درک کنه و بکار ببنده.

      خدا را شکر میکنم بابت این استاد بی‌نظیر و شاگردان بی همتایش.

      خدایا شکررررررررت که در جمع اهل دلی هستم که با دیدن و شنیدن صحبت هایشان یاد خدا می افتی خدایا شکررررررررت

      و ختم کلام

      در آیات 27 تا 29 سوره مبارکه فرقان آمده است: “وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا”

      اى واى کاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم او [بود که] مرا به گمراهى کشانید پس از آنکه قرآن به من رسیده بود و شیطان همواره فروگذارنده انسان است و پیامبر [خدا] گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند.

      از پیامبر اکرم (ص) پرسیدند: بهترین دوست کیست؟ فرمودند: کسی که دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش به علم شما بیفزاید و کردارش یاد قیامت را در شما زنده کند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      Pari گفته:
      مدت عضویت: 2832 روز

      سلام دوست عزیز امروز که روی مرا به سوی نشانه ام هدایت کن کیلیک کردم این فایل اومد از روزی که این فایل توی سایت قرار گرفته بود هروز چندبار گوش میدادم ولی امروز بعنوان نشانه به این فایل هدایت شدم و کامنت شما رو که خوندم واقعا اشک تو چشام جمع شد چون منم شرایط شمارو دقیقا تجربه کردم سه ماه پیش به طرز خیلی بد از محل کارم اخراجم شدم در حالیکه روی باورهام کار میکردم درحالیکه کارم درست بود عاشق کارم بودم با درآمدش کلی برنامه ریزی کرده بودم ولی یهو همه چی بهم ریخت من که تنها شخص قابل اعتماد رییس بودم رفتار رئیس ۳۶۰ درجه با من فرق کرد خلاصه جهان قشنگ گوشمو کشید از کارم اخراج شدم برنامه ریزیام بهم ریخت باورام بهم ریخت خودم کلی بهم ریختم با همون حالت آشفتگی یه کار خوب پیدا کردم ولی من همچنان چشم به محل سابقم بود از جلو اونجا که رد میشدم با حسرت بهش نگاه میکردم ولی یه کم دقیق شدم دیدم نه خدا دید من ازونجا دل نمیکنم به زور منو ازونجا آورد بیرون آدمای اطرافم واقعا با من هم فرکانس نبودن همش بداخلاقی غیبت بدگویی تهمت خیانت اما رییسم اینطوری نبود واقعا آدم شریف و بزرگی هستن اونجا خیلی خسته میشدم به کارای شخصیم نمیرسیدم ولی الان تو کار جدیدم پاره وقت کار میکنم با همون حقوقی که قبلا میگرفتم همکارام همشون فاز مثبت خوش اخلاق یکرنگ دوست محترم و ریاست هم که عالی هست به کارای شخصیم هم میتونم برسم حتی کاری که دارم هم خودم از خدا خواسته بودم در مسیر اهدافم هست و جالبتر از همه اینه که من تمام ارتباطامو با همکارای سابقم قطع شده بجز ریاستش با وجود اینکه خودش منو اخراج کرد چون ایشون فرکانسش با اون یکیا جور نبود کامنت شمارو که خوندم احساس کردم خودمم بخصوص اون آیه عسی ان تکرهوا که واقعا دلمو آروم کرد واقعا نمیدونم چی بگم چحوری احساسمو بگم ولی اینو میدونم باید شاخ و برگ ها رو قط کرد هر چقدر هم درد داشته باشه خودت قطع نکنی جهان مجبورت میکنه قطعش کنی الان که دارم این کامنتو میزارم تو محل کارم هستم اگه خونه بودم با صدای اشک شوق میریختم و هزاران بار سجده شکر به جا میاوردم که خداجونم چقدر دوستم داری که امروز از زبان استاد عباسمنش از زبان آقا میلاد با من صحبت کردی خدایا شکرت شکرت شکرت هر چقدر سپاسگزاری کنم کمه خدایا شکرت شکرت شکرت 💙💙💙

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1318 روز

      بنام خداوند عشق

      خدایا هزاران هزاران..میلیاردها میلیاردها شکرت…بابت این سایت بهشتی زیبا…

      آقای آمای..نوشته هاتون بسیار زیبا بود…

      همه هدایت خداوند بزرگ هست هست که روز به روز داره روی فکرمون تاثیر میگذاره…

      و خداوند دستانش که ماها هستیم.و استاد عزیزی که از خداوند ،بهش الهام میشه.. بیاد جلوی دوربین صحبت کنه..

      چنان درون ما رو میتکونه…

      که ما از شدتش،😢…به جاهایی که هر روز فکرشم نمیکنیم..در این راه بی پایان سرمونو بلند بگیریم…و با قوانینش هماهنگ بشیم….

      و هزاران هزاران گفتنها هست.که ..

      هر کسی بر حسب تکاملش بدرک این موضاعات میرسه..

      و یبار گوش دادن نیست..هر بار گوش دادن ظرف وجودمونو بزرگترو بزرگتر میکنه…

      خدایا هزاران هزاران شکرت…😢😢..خیلی ممنونم…

      از نوشته های شما دوستان…

      سپاسگزارم…

      و ما باید متاهد باشیم برای رسیدن به خواسته هامون بها بدییم…بها از جان و دل…

      و تمام مشکلات جامعه بشری بخاطر همین بها ها هست…

      که بیشتر نااگاهانه دارن مثل پادشاه زمان ابراهیم..بهاشو پرداخت میکنن…

      ولی ابراهیم خلیل الله گفت…

      رب من خورشید را از طرف مشرق طلوع میکنه و از طرف مغرب غروب میکنه…

      اگه تو تونستی بیا خورشید را از طرف مغرب طلوع بده از طرف مشرق غروب بده….😯

      و این استدلال و منطق ابراهیم خلیل الله بود…چقدر درک این موضوع سنگین هست…

      و این اعتماد ابراهیم هست که در تمام سورهای قرآن اسم این پیامبر بزرگ گفته شده…

      چون بهاشو در عید قربان و زمانی که خانوادشو در اون صحرای بیابان رها کرد…

      همه اینها بر میگرده به خودشناسی و خداشناسی..و بها پرداخت برای رسیدن به درجات عالی و اشرف مخلوقات بودنشو برای خداوند نشان داد…

      استاد عزیزم هر روز که میرم جلو تمام گفته ها و کارایی که انجام دادن مثل آینه میاد جلوم…

      من قبلا مثل دوست عزیز…تو نحوه کار کردن بعد 15سال فهمیدم .تمام راهم اشتباه بوده…چون شریک داشتم…

      تمام کارای اولیش روی دوشم بود..اونم انجام میداد…ولی همش احساس بد و نگرانی داشتم😢….

      فقط بخاطر شریک بودنم..

      بخاطر نااگاهی..

      و این تضاد باعث شد من به اینجا برسم…

      و خداوند لطفشو شامل حالم کرد..

      خیلی ممنونم..

      و الان من از چند روزه تصمیم گرفتم تا بهای کارمو پرداخت کنم…در تمام جنبه های مختلف. و با قوانین هماهنگ بشم…

      دنیا مثل حرکت خورشید به دور زمین در ابعاد خاصی که خداوند هدایتش میکنه..و حتی سیارات و حتی کهکشان ها و هر جیزی که در دنیا هست همه به خاص و اراده خداوند هست….😐

      و قطعا زندگی ما انسانها هم قوانین داره…و چند سال قزازی در این راه کشیدیم..و مسیر راهمون اشتباه بوده…

      فقط بخاطر بها پرداخت نکردن.

      فقط بخاطر ناآگاهی درک قانون کیهانی…

      و برای رسیدن به تمام خواسته ها فقط فقط باید بهاشو بپردازی…باید متاهد باشی..

      باید اعتماد بنفس..عزت نفس..و تمام مواردها رو انجام بدی..

      زندگی همینه…همینه..

      و به این درک رسیدم تمام ماها.. و از خودم بگم…همین فاطمه قبلی!….

      بخاطر سرک کشیدنمون تو زندگی مردم و تمرکزمونو پخش کردن رو دیگران…و من کردم..

      همین باعث شد که خداوند منو هدایت کنه در نشانه های هر روز من به فایل…

      دست از تغییر دادن دیگران برداریم…😢..

      بهم گفت دیگه تمامش کن…

      و فهمیدم کارم اشتباهه😑..

      و من اومدم هر روز با نشونها بازم رو خودم کار کردن…

      تا درک صحیحی اینم با توکل بخداوند بدونم راهم اینجاست..

      بعد از تغییر …بیام بهای رسیدن به خواستم…

      1-احساسمو خوب کنم…

      2.از ادمهایی که غیبت میکنن..و حرفهای سیاسی که وویلا زیاد هست.

      3-اعراض کردن از آدمهای منفی

      4-و هر گونه کسی که روم تاثیر میزاره دوری کنم…

      و اگه در معرضشم به صورت خیلی عادی قرار بگیرم…خودمو خونسرد بگیرم…و اصلا بهش توجه نکنم یجایی خودمو سرگرم کنم…

      چون تو یاداشتها تمام نکته های این فایل رو کپی کردم..که بتونم اگاهانه انجام بدم…خدایا شکرت..

      و بصورت تمرکزی خواستمو انجام بدم…و توکلم بخداوند باشه…

      استاد عزیز هر بار که کار میکنم.

      چقدر نشانهای خداوند بهم تزدیک میشه…

      خیلی راحت..بهم میگه ادامه بده😢

      و من تو این فایل ظرف وجودیمو حس میکنم….

      مانند ابراهیم باش موحد بود ولی مشرک نبود…

      یچیز بسیار جالب..با توجه به ظرف وجودیت..تمام فایلها تمام گفته های قرآن با همدیگه ست میشه😄…

      خداوند ست کردن رو خیلی دوست داره😍😍😍

      واقعا دنیا همینه…

      خداوند زیباست و زیبایی ها رو دوست داره…

      مانند بال پروانه..چقدر رنگها ست همدیگره..😃

      چقدر هم نشینی طبیعت کنار یکدیگره…

      چرخه رنگشناسی…

      سبز مکملش قرمز هست.

      نارنجی آبی هست.

      بنفش زرد هست..

      سه رنگ اصلی میشه زرد و قرمز ابی.😃…

      و ما در رنگین کمان در تمام موجودات دقت بینظیر خداوند رو میبینیم…

      مثل غروب…

      رنگ نارنجی😢😀…با ابی…

      الله اکبر…

      پس دوستان این سایت یاد اوردن دستان خداوند در هر لحظه و مکان هست…

      و اگه تا صبح من بنویسم و نعمتها و روند قانون رو بنویسم کم میارم…

      بهمین خاطر سید عزیز…😢

      این فایلا رو چنان با هدایت الله برنامه ریزی کردن با دوستان عزیزشون…

      که هر چی بنویسی کم میاری😄

      خیلی زیبا هست…خیلی…

      و ماها و این نوشته ها بهایی که باید پرداخت کنیم…

      اینم بخاطر سربلندیمون در برابر خداوندمون…

      استاد بچه که بودم بخاطر درس دینی که بود…

      دقیقا حادثه ابراهیم برای زنده کردن پرنده ها دیدم😢😄..

      بالای کوه وایسدم داره از پرندها میگم زنده شوید…

      .

      و من قبل از اشنایم با این دورها حس خاصی نسبت به سوره شمس داشتم…

      همیشه تو مدرسه سوره شمس رو میخوندم…

      خیلی دوستش داشتم…

      دانشگاه که بودم بدون اطلاع از درک قانون..یه همسایه ایی کنار خونه دانشجویم بود…😃

      یا بندری میزاشت

      یا سوره شمس…اینقدر این سوره که میخوند مو تو تنم سیخ میشد..همراه باهاش میخوندم…

      و داره قسم یاد میکنه به خورشید…خیلی ایه زیبایی هست..

      و داره اون قدرتشو بیان میکنه..

      واقعا قران یه گنج بزرگیه..

      ولی متاسفانه تو خونه ها خاک میخوره…

      و اینم جزو قانون دنیا هست..

      که هر کس یه باوری داشته باشه..

      و دست از تغییر دیگران برداریم..

      و بازم شکرگزار خداوندم هستم بابت تمام نعمتهاش..

      بقول حضرت علی…مومن کسی هست که هر روزش از دیروزش متفاوت باشه.

      استادم هر جا باشید سالم پایدار موفق..باشید با اون خانم شایسته عزیزم…

      و با احساس خوب و با لذت این فایلا رو تدوین و در این سایت همچیز مشخصه خداوند اداره میکنه… و ما هم مثل شما عمل میکنیم…

      مثل همون جوجه هاتون هستیما😄…با مادر مرغه که تمرین میده به بچهاش…

      هر بچه ایی دوست داشته باشه انجام میده هر کیم نه….بر نمیگرده بگه بیا دستتو بده به من…

      جسارت بهش میده😍

      قانون رو انجام میدم..چون شما راهنمایی از طرف خداوند هستین…

      یه غذایی سر سفرمون گذاشتی که هر چی بخوریم سیر نمیشیم..😄….

      هر روز خوشمزه میشه…تپلم نمیشیما😁…

      عزیز من…و اینم دستانی از دستان خداونده…

      و من متاهد هستم بهای رسیدن به خواستمو با توکل بخداوند انجام بدم…

      و چقدر خداوندم در اینراه برام کم نمیزاره..بهم میگه بیا نگاه این کن😢…اینکار رو کن…

      خیلی واضح و مشخص..

      منم پرو میگم خدا بازم میخام😃

      میگه میخای بگیر بنده من…

      من فقط نوشتم نوشتم هر چی تو قلبم بیرون اومد…

      و این فایلو تو اینستا دیدم..تو سایت عرض چند دقیقه پیداش کردم…

      چون نمیدنستم کجا هست😁..

      خدا بهم گفت الان برات پیداش میکنم…

      قانون زود جواب میده فقط باها ش هماهنگ باش.

      ممنون در پناه خداوند شاد و پیروز و سعادتمند باشید.

      و شما دوست عزیز

      دوست هم فرکانسی شما تا ابد…با توکل بخداوند…😍😍😍

      و پایدار بودن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2336 روز

      به نام خدای مهربان و سلام به شما دوست ارزشمند

      یقینا وقتی در مدار درست باشی و فرکانس درست ارسال کنیم، پاسخ هایی در همیسن زمینه و در مدار خودمون دریافت میکنیم

      تبریک میگم به شما و تحسینتون میکنم که در مدار صحیحی قرار دارید و پاسخ های مناسبی دریافت میکنید و این برای همه ماست و هر چه بهتر و. اصولی تر و مطابق قوانین رفتار کنیم، پاسخ ها هم اصولی تر و مطابق با خواسته های ما میشه

      در این مسیر باید مدام کار کرد

      باید آموزه ها رو جدی گرفت و تعهد داشت و کم نیاورد

      گاهی در مسیرمان تضادهایی میان که باید باهاشون آگاهانه برخورد کنیم و بدونیم خیریت ما در این است و خیلی مهمه که چطور برخورد میکنیم چون رفتار و باورهای ما، نتایج رو مشخص میکنن

      برای هممون زیبا ترین تجربه ها رو آرزو دارم و موفق باشید و سربلند در همه جنبه های زندگیتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      پریسا شعبانی گفته:
      مدت عضویت: 2661 روز

      به نام پروردگار جهانیان

      سلام خدمت برادر عزیزم

      میخام در جواب متن شما راجب خودم بنویسم و ب خودشناسی خودم برسم

      شاخ و برگ اضافی زندگی من چیه

      من نمیتونم تمرکز 100%بزارم روی أصل قانون

      قانونی که میگی من هستم با باورهای و نیت هام و افکارم زندگی خودم رو خلق میکنم

      و چسبیدن ب اون شاخ و برگها و شک و تردید ها باعث میشه که من عقب بیوفتم یا ب قول خودت روی تردمیل فقط رو دور تند باشم

      قانونی اشکالی نداره این من هستم که باید بها پرداخت کنم برای خاسته ام

      بستگی به عرضه من داره که چقدر میتونم تمرکز کنم .چقدر فوکوس کنم روی خاسته ام .کاری که استاد واقعا توش استاده.

      چقدر میتونم ب خودم و خدای خودم اطمینان قلبی داشته باشم .

      این تمرکز من و برخاسته هام می‌رسونه

      اطمینان بخودم مثل استاد زمانی که هیچ نتیجه ای نداشت مهاجرت کرد و با دو تا بچه خردسال رفت تهران و تمرکز رمز موفقیت استاد هست

      میدونی چیه هر کسی و که نگاه میکنم میبینم خیلی تمرکز داشتن و خیلی امید و عزت نفس تو روند زندگی إشون نقش أساسی رو انجام داده

      عزت نفس از قدرت توانایی حل مسائل و عقب انداختن کارها ب بعد .

      هر کسی که موفق شده قوی بوده .نوش جونش هم باشه .از هر لحاظ.

      مخصوصا ذهنی ،خیلی خودشو باور داشته و ب مسیری که می‌ره .و ب کاری که داره انجام میده .

      مثل همسر من خیلی ب خودش و توانایی إش و کسب و کارش ایمان داره .تحسینش میکنم .

      بهایی که من دارم العان پرداخت میکنم عمل کردن ب آگاهی هاست

      و باور داشتن خودم و خاسته هام .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      شاهین شاویسی گفته:
      مدت عضویت: 734 روز

      به نام خدا

      سلام و درود بر شما دوست و همراه عزیز که این متن پر محتوا که دیباچه ای از باورهای توحیدی و زیباست نوشته اید سپاسگزارم

      شاید باورتون نشه من چند بار این فایل رو گوش دادم و پشت سرهم چیزهای که لازم بود تغییر بدم رو شناسایی کردم ؛ام هنوز یه چیزی ایراد داشت

      و اون کسب روزی حلال بود 100درصد حلال

      من درآمدم متاسفانه مقداری به حرام آلوده شده بود و در نتیجه اتفاقات بدی هم به صورت پشت سر هم می افتاد و

      همینطور پیش رفت که گفتم نکنه به خاطر این راه نادرستی بوده که قبلا رفتم

      من باید پاک بشم

      ودقیقا مثل شما روز عید قربان همین امسال8تیر1402 یه الهامی به قلبم شد و گفت برو این ناپاکی ها و این زنجیرها رو از پاهات باز کن

      منم با رمز یا زهرا اون کاری که باید رو انجام دادم

      وبعد از انجامش چنان آرامش و سبکی و شادی به من دست داد که گفتم خدایا این همه مدت چرا خودمو اسیر کردم

      آخه چرا

      و خدا رو شکر از اون روز به بعد زندگیم روز به روز زیباتر شده و خیلی قدرت پرداخت بها در درونم قویتر گشته

      سپاسگزار یزدان پاک هستم که من و شما رو به این مسیر زیبا هدایت کرده

      ممنونم که این متن را خواندید.

      لاتحزن ان الله معنا {توبه40}

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سمیه گفته:
      مدت عضویت: 1873 روز

      سلام و احسنت به شما عالی بود کامنت و کلی لذت بردم و تحسین کردم شما رو

      اولین نشونه ی درست بودن مسیرمون اینه که زندگیمون روغن کاری میشه و همه چی راحت انجام میشه ، وقتی میبینیم زندگیمون داره به آسون ترین شکل پیش میره ، مثال میزنم از زندگی خودم از وقتی دارم عمیق تر و با تمرکز بیشتر روی خودم کار میکنم ، مثلا تو صف بانک هستیم یه اتفاقی میفته که نفرات جلویی تو به یه علتی کارشون قابل انجام نمیشه و نوبت تو میشه ، مثلا ماشینم میره پارکینگ بخاطر پارک کردن تو جایی که تابلوشو ندیده بودم و من میتونم ذهنمو کنترل کنم و حسم بد نشه و فقط توی 1.5 ساعت بااااا احتساب مسیر و پیاده روی با عشق و حال بین مسیر ماشینمو پس میگیرم وتازه همون روز یه قانونی وضع میشه که آقا الزامی نیست جریمه و عوارض و …. پرداخت بشه ، الله اکبر

      و این مثالا همون چیزاییه که به من نشون میده مسیرم درسته :)

      امیدوارم هممون ثابت قدم تو همین مسیر زیبا سوت زنان و لذت بران از مسیر و هوای فوق العاده بمونیم و به مقصد رویایی مون برسیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Rojina گفته:
      مدت عضویت: 1791 روز

      دمتون گرم آقای آمای

      چه کامنت خوبی گذاشتین

      چه مثال خوبی هم از زندگی در بهشت آوردین. کاملا مرتبطه با موضوع فایل

      تحسینتون می‌کنم که دارین شاخ و برگ های اضافی رو می‌زنید.

      نکته ی جالبش اینجاست که این فایل نشانه روز منه و دقیقا هم چهار روز می‌گذره از تعهدی که به خودم دادم برای تغییر و عملکرد متفاوت داشتن.

      خداروشکر می‌کنم که اینقدر سریع و دقیق هدایت می‌کنه.

      ازتون سپاسگزارم

      شاد و سرافراز باشید..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فهیمه اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1364 روز

      سلام این اولین باری هست که من دارم توی سایت استادعباسمنش گرانقدر کامنت میگذارم چند روزی هست کع دارم مطالب سایت میخونم و فایل های باارزش استاد رو گوش میدم باخودم دارم فکرمیکنم چی باید ببینم تا مطمین شم هدایت منه با خوندن نظر ارزشمند شمادوست عزیز یجوری که انگار قلبم تکون خورد و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و امیدوارم همانطور که لایقش هستم هدایت بشم و بهای رسیدن بع خواسته هامو پرداخت کنم.و از مسیر خارج نشم همونطور که حضرت علی در دعای کمیل ب اون زیبایی از پروردگارش درخواست کرد تا به حال خودش وانگذاردش. سپاسگزارم ازشما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      خواهر حسینی گفته:
      مدت عضویت: 1245 روز

      بسیار جالب بود آقامیلاد‌ . من همون چند وقت پیش دقیقا به همین فایلی که شما هدایت شدین ، هدایت شدم.

      به خدا گفتم اگر تکامل من در اینه که با همکارم قطع همکاری کنم و نگاه شرک آلودی که داشتم رو به این نحو قطع کنم یه نشونه آشکار بهم بده. چون واقعا برام اینکار سخت بود و مقاومت داشتم . در ابتدای شروع کسب و کار بودم و ایشون به من مراجع معرفی می کرد. منم حسابی وابسته شده بودم بهش.خلاصه دیدم اینطوری هیچوقت نمیرم یه قدم بالاتر و بعد از طلب راهنمایی افتادم توی اون صفحه که استاد هی داد میزد که قطع کن … آقا قطع کن . یکی از مواردی که در پیشرفت لازم داشتم دادن این بها بود که هر باور شرک آلودی رو قطع کنم و فقط روی خودم حساب کنم. هنوز هم دادن این بها ادامه داره . ممکنه وابستگی فکری به افراد و شرایط ایجاب کنه با جدا شدن از اون شرایط بها بدی و نکته مهم تر اینه که در لحظه شاید اثرش معلوم نشه و لازم باشه زمان بگذره و خود شخص به اون حد از تکامل در درونش برسه و بعد در بیرون نمودش آشکار بشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      Amin Iloon گفته:
      مدت عضویت: 899 روز

      میلاد جان چقدر کامنتت عالی و بی نظیر بود..

      چقدر عالی گفتی این موارد مهم در مورد پرداخت هدف رو و من چقدر لذت بردم

      و در مورد اون قسمت سریال زندگی در بهشت – اره منم اتفتقا چند روز قبل دیدم و چقدر لذت بردم و خدا را شکر کردم بابت این همه لطف و اگاهی هایی که به قول تو رایگان نیستند.

      شکر الله باید این سایت – این دوستان عالی – و این هم ارتعاشی با این سایت که لذت من رو برا ادامه دادن هی بیشتر و بیشتر میکنه…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مصطفی میرزاوند گفته:
      مدت عضویت: 2389 روز

      میلاد جان عشق کردم با کامنتت دمت گرم مرد شجاع ایشالا که موفقیت های بیشتری ازت ببینیم و بیای بنویسی برامون با عشق 😍

      خداروصدهزار مرتبه شاکرم که هر لحظه مارو هدایت میکنه

      از خدا میخوام که شجاعتی از جنس شجاعت تو بهم بده تا منم بتونم شاخ و برگای اضافی رو بزنم و بهای خواسته هام رو با تمام وجودم بپردازم

      و بی شک که خداوند دانا و تواناست ♥️♥️♥️

      ایشالا به زودی میام و میگم و میبینی و میخونی 🥰

      تو بغل خدا باشی داداش 😘😘😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: