حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-10 07:49:372022-08-31 09:43:07حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همفرکانسی
امروز ک اومدم ادامه فایلای سفر ب دور امریکا رو ببینم دیدم فایل جدید اومده روی سایت
ک در مورد قربانی بودن و پرداخت بها بود
عه راستی عیدتون مبارک 😍
تمام نکته هایی ک تو این فایل گفته شده پاشنله های اشیلم هستن
عمل کردن و پرداختن بها ک احساس میکنم تو هیچکدوم موفق نیسم یعنی بهای خاصی برا خواسته هام پرداخت نکردم و فقط دارم درجا میزنم اونجوری ک باید زمان بذارم برا تمارین و فایلا نمیزارم و نتیجه هم مشخصه
ولی با صحبت هایی ک تو این فایل شد این نوید رو بهم داد ک بهای هر چیز رو بپردازم براش زمان بذارم تلاش های ذهنیمو بیشتر کنم تا در مسیر خواسته ام قرار بگیرم و بهش برسم
ب دانسته هام عمل کنم خودمو متعهد کنم
هر روز ی قدم هرچند کوچیک بردارم برا رسیدن ب اهدافم
اینا رو اینجا نوشتم تا بعدا ک برگشتم و این نوشته ها رو خوندم بدونم از کجا ب کجا رسیدم
چقد متعهد و عملگرا بودم
چقد بها پرداختم برا رسیدن ب هدفم
ممنونم استاد عزیزم و خداقوت❤
بنام خدا
اینجانب صدف صادقی همینجا تعهد میدهم که تا ابتدای سال 1402 همواره صعودی هر روز با تمرکز 100٪ به دور از هر عامل بیرونی و محیطی روی
1.کنترل ذهنم و عدم تغذیه باور ،افکار ، کانون توجه مخرب گذشته ام
2.ایجاد باور،افکار هماهنگ با هدفم ، تغذیه کانون توجه جدیدم متناسب با هدفم
3.تمرکز کامل روی خودم شغلم و بهبود و آپدیت کردن مستمر و افزایش مهارت های مورد نیازم
4.پست کردن روزانه فایل جدید
کار کنم و خودم رو ارتقا بدم ، وقتی این ها رو مستمر ادامه بدم افزایش درامد و رشد کسب و کارم خود به خود بوجود میاد
از خدا می خوام اراده قدرت جسارت و هر عامل درونی که بهش نیاز دارم رو تو وجودم تقویت کنه و منو مصمم تر از هر موقع دیگه کنه
از خدا می خوام راهم رو هموار و اسون کنه و هر چیزی که نیاز هست رو برام فراهم کنه
می خوام روز اول سال 1402 بیام با افتخار و رضایت از خودم این کامنتم و از خودم ببینم و خودم به خودم افتخار کنم برای قولی که به خودم و خدا دادم و پاش وایسادم
دلسردی ها نا امیدی های مسیر رو میسپارم به خودش
هر بهایی باشه براش میدم هر بهایی هر چی که باشه
بسم رب ابراهیم ….🍃🌱
سلام به استاد عزیزم و همگی دوستان
چقدر فایل به جایی بود و این روزها خیلی به شنیدنشون نیاز داشتم❤💐
چقدر حاضریم برای اهداف قربانی کنیم ؟!
الان من در اواسط مسیر رسیدن به اهدافم هستم و تااینجا قربانی های زیادی رو دادم ، به شهرهای اطراف رفتم بااینکه اوایل خیلی برام سخت بود اما رفتم و هربار برام اسانتر شد این مهاجرت کردن .. یک چیزی هم یاد گرفتم که بسیاربسیار به رشدم و به درک اگاهیم و حال خوبم کمک کرد و اون این بود که فهمیدم میتونم بدون ادمایی که بهشون وابسته ام ، زندگی کنم چون این حال خوب منه که باعث اتفاقات خوبه ..وقتایی که حالم خوب بود و در حال حرکت بودم اتفاقات خوب برام میوفتاد و میدیدم که بدون هرگونه وابستگی چقددر میتونم زندگی خوشی رو تجربه کنم این برام عالی بود چون قبلا ادم وابسته ای بودم وحال خوبمو به ادما وصل میکردم و اگر اون شخص نبود منم خوب نبودم ……….
همین حالاکه داشتم فایلوگوش میدادم و استاد گفتن برای اینکه ترسهاش بریزه میرفت تو دلشون ، منم رفتم تو دل یکی از ترسهام و جرئت کردم بایک شخصی تلفنی صحبت کردم درحالیکه قبلش خیلی ازاینکار ترس داشتم ، وبعد دیدم که به قول استاد یه ادم دیگه ای شدم وقتی پا روش گذاشتم و کمی بزرگتر شدم !
من اواسط مسیر هستم ؛ حالامیفهمم که خدا فقط ده متر جلوتر و نشونت میده نه صد متر !! وتو باید حرکت کنی این ده متر رو بری و ذهنتو پاک کنی از همه حرفای مردم که میگن نمیشه ووووو… اونوقت که به اونجا رسیدی خداوند ده متر بعدی رو برات مشخص میکنه . چند روز دیگه قراره یک قدم بردارم که اینم هدایت خداوند بود باید برم و ببینم چی میشه الخیر فی ما وقع .
در چند ماه گذشته باید یکسری قربانی هایی میدادم اما بدلایلی که نتونستم ذهنمو کنترل کنم ، یک پیشنهاد کاری رو رد کردم که برای ایندم مفید بود و پول داشت و من نرفتم ولی حالا که نگاه میکنم انگار خییلی هم ازاین قضیه ناراحت نیستم …نمیدونم … هرچی بود گذشت و سعی میکنم در اینده هوشیارتر و اگاهانه تر عمل کنم .
ترمز قوی دارم و اون عزت نفسه .کارکردن روی این ، هدف اصلی امسال منه و اگه بهبودش بدم جنبه های دیگر زندگیم بهترو بهتر میشه..باید قدمهای محکمتری بردارم و البتتته که احساسمو کنترل کنم این هم یکی از ترمزهامه و نجوا ازاینجا نفوذمیکنه !!!
وقتاییکه احساسم خوب بود ، گوارشم بهتر کار میکرد بدنم انقباض نداشت و رها بودم قوی تر بودم استوار گام برمیداشتم و دنیا رو جور دیگه ای میدیدم صبحها سبک بودم و وقتی احساسم بد بود برعکس اینا بود … باید بتونم حسمو خوب کنم به هرقیمتی که شده 💪
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربانم و دوستان صمیمی
بزرگترین هدف زندگی من رسیدن به آرامش و لذت بردن از زندگی و هم مدار شدن با انسان هایی است که با آن ها احساس خوبی میگیرم و برای رسیدن به این هدف سعی میکردم هزینه کنم و دوره های استاد را بخرم و استفاده کنم و فکر میکردم این فقط خرید دوره میتونه پرداخت بها باشه ولی چون با تمرکز کامل رو دوره ها کار نمیکردم و مهم تر از همه نمیتوانستم ذهنم را کنترل کنم به نتیجه ی مطلوب نمیرسیدم و بعد از پایان دوره وقتی می دیدم که به نتیجه ی دلخواه نرسیدم پیش خودم می گفتم اشکال نداره حالا یه دوره ی دیگه را میخرم و اون را گوش میدم تا به هدفم برسم ولی باز هم بی نتیجه بود و امروز بعد از گوش دادن به این فایل با خودم عهد بستم که دیگه حق خرید هیچ دوره ای را ندارم تا زمانی کا نتونستم به صورت لیزری و متمرکز رو دوره های خریداری شده کار کنم و باید بتوانم ذهنم را کنترل کنم تا به نتیجه برسم به نظرم من بزرگترین قربانی من برای رسیدن به هدفم کنترل ذهن هست اگه بتونم ذهنم را کنترل کنم به نتیجه و هدف مورد نظرم خواهم رسید به امید پروردگار یکتا واین سخت ترین و بزرگترین قربانی من برای رسیدن به هدفم می باشد
خدایا کمکم کن که بتونم با توکل و اعتماد کردن به خودت به خواسته هام نچسبم و ذهنم را به سمت ناخواسته ها نبرم و به هدفم برسم
سلام خدمت استاد عشق خانم شایسته ودوستان گلم
عیدتون مبارک
استاد با گوش دادن به این فایل که واقعا به جا بود یه تلنگری به من بود که چرا برای رسیدن به هدفت حرکت نمیکنی چرا اون بهاهای که میدونی باید پرداخت کنی ونتیجه بگیری را پرداخت نمیکنی
من از زمان شروع این بیماری که همش کارمون تعطیل میکردن میدونستم باید تغیر کنم و یه شغل که دوستش داشته باشم وانلاین باشه را پیدا کنم ولی میترسیدم همش میگفتم اون چکاریه چرا نمیدونم من چیو دوست دارم وبرم پیداش کنم
خلاصه تو همون شغل قبلی که خرید وفروش پسته بود ادامه دادم همون حرف شما استاد که نشونه ها میاد که اقا تغیر کن تا چک جهان نخوردی من تغیر نکردم
خدا فشار سختر کرد وسرما پسته ها زد وخراب شدن
دیگه بعد از اون بازار کلا بهم ریخت درامدم کلی افت کرد
واینکه اموزشها و دورها را هم کار نکردم کمرنگ شد
رفتم یجای دیگه سر کارکه یه پولی در بیارم خرجام نمونه اونم یکماهی بود و تموم شد
یه روز که تصمیم داشتم دوباره شروع کنم از خدا خواستم که هدایتم کنه به یه شغل جدید که دوستش هم داشته باشم .و اینکه میدونستم به کشاورزی علاقه دارم اصلا خسته نمیشم در مورد کشاورزی چیز یاد بگیرم یه خونه باغ هم دارم در طول روز شاید ۵یا۶ساعت میچرختم تو درختان ولذت میبرم ولی میگفتم چجوری میشه کسب درامد کنم این نمیشه
خلاصه از خدا خواستم که هدایتم کنه توی مغازه پسته فروشی دوستم بودم گوشیم زنگ خورد یکی دوستای قدیمم که همین حرف شما استاد گفتین بها بپردازین این بنده خدا را من قبلا حذف کرده بودم از زندگیم زنگ زد حتی اینکه رابطه ی خوبی نداشتیم باهم زنگ زدو گفت من میخوام ازت مشورت بگیرم برای یه شغلی از اینام هست که فقط حرف میزنه وعمل نمیکنه
گفت من توی یه شرکت کار میکنم کار کشاورزی انلاین میکنن
کود وسم مشاوره برای کاشت پسته اینا میدن
حتی شرکت هم نیست میبینن مشتری چی میخواد اینا تهیه میکنن میفرستن پولش میگیرن
به ذهنم خورد من که علاقه زیادی دارم همیشه هم مطالعه میکنم چی برای درخت ورشد درخت خوبه
چرا نیام بزارم یوتیوب یا اینستا چیزی هم هست که دوستش دارم وحال میکنم از انجامش
بعدش نجواهای شیطان میومد نمیشه سخته تو روی صحبت کردن جلوی دوربین نداری
اطرافیان مسخره میکنن
خلاصه از این نجواها هی میومد
رفتم با این دوستم صحبت کردم در مورد کارشون امدم یه پیج اینستا گرامی درست کردم قدم اولش برداشتم
انشالله با دیدن این فایل وپرداخت بهاش بتونم قدمهای بعدی بردارم
استاد خیلی ازتون ممنونم 🌷🌷💗💗
به نام خالقِ یکتا
به نام خداوند هدایتگرم
به نام خداوند آسان کننده برای آسانی ها
سلام به استاد عزیزم، مریم جان و دوستان عزیزم.
امروز این فایل، روزیِ من شد.
هر بار هم یه طورِ دیگه میشنومش.
این فایل، یه مکمل عالی هست برای فایل دلیل نتایج پایدار
استاد داخلش گفتین 500 بار گوشش بدین.
چون انسان به سادگی یادش میره.
بله، به سادگی فراموش میشه، لازم دارم به یادآوری زیاد و مکرر.
من تصمیم گرفتم در اولین قدم، برای پرداختِ بها واسه رشدم، برای رسیدن به اهدافم اینکار رو انجام بدم.
انقدر گوش بدم که آگاهی ها نفوذ کنن داخلم، درکشون کنم، یه طوری بشه که باور کنم و فکر کنم همه ی این آگاهی ها از خودم بیرون اومده انقدر که درونی شدن…
تو این فایل نکات زیادی برام بولد شد.
ترجیح میدم هر نکته رو جداگانه و متمرکز تو کامنت های مجزا مطرح کنم که خودمم بهتر درک کنم مطالبِ این فایلِ جذاب و سرشار از آگاهی رو.
میخوام تمرکز لیزری بذارم روی این فایل، حتما میام و کامنت میذارم برای این فایل مجدد…
اولین تعهدم به خودم اینه:
بارها و بارها و بارها گوش بدم این فایل رو، کامنت بنویسم برای این فایل و هر بار از یه زاویه نگاه کنم و بنویسم یا اینکه هر بار در مورد تمرینم برای عملی کردن این فایل بنویسم…
امروز یک بار گوش دادم و یه بار هم نصفه.
این اولین کامنتم هست برای بار اولی که گوش دادم:
یه بها پرداخت کردم امروز:
موقع پیاده روی رفتم از نگهبانی یه مجتمعِ نزدیکِ خونه مون، که فضای محوطه اش خیلی خیلی بزرگه درخواست کردم میتونم داخل محوطه پیاده روی کنم و پاسخ بله شنیدم و خوشحال رفتم داخلش پیاده روی کردم.
اول که ایده اومد، کمی خجالت کشیدم که مطرح کنم، اینکه به عنوان یه غریبه بخوام که برم پیاده روی کنم…
اما دقیقا گفتم قربانی کن حسِ ترست رو، حسِ خجالتت رو…
اتفاقا خوشرو گفتن بله، بفرمایین.
از حرکتی که کردم خیلی خوشم اومد.
سمانه تحسینت میکنم برای شجاعت، جسارت، اعتماد به نفست برای این درخواست با حسِ خوب.
یه جمله ی کلیدی خوندم تو کامنت برگزیده برای این فایل از کامنتِ آقا میثم، دم شما گرم آقا میثم:
بها پرداخت کردن همون کشیدن درد و حاضر نشدن به مصرف دوباره است.
من این حرف رو بردم روی مسائل مربوط به خودم…
انجام ندادنِ و عدم تکرارِ یه سری الگوهای تکرار شونده ی اشتباه…
حس من: پرداخت بها یعنی به هوس ها بگی نه.
اینبار دیگه نه.
نمیخوام به تله های ذهنیم باج بدم…
نمیخوام به خودم ظلم کنم.
نمیخوام به خودم، بدنم و سلامتیم آسیب بزنم.
حرفی که استاد زدن تو ذهنم زنگ زد:
به اندازه ی بهایی که میدی و قربانی میکنی برای رسیدن به هدفت، نتیجه میگیری.
هر چقدر بهایی که میدی بزرگتر باشه، نتیجه ای که میگیری هم بزرگتره.
بدون پرداخت بها، نتیجه ای هم وجود نداره.
خدا خودش کمکم میکنه، امیدوارم.
هر ثانیه بهم داره اثبات میکنه که هدایت و حمایتم میکنه و برام بهترین ها و خیر رو میخواد همیشه.
خدایا شکرت که این فایل رو روزیِ من کردی.
کامنت 1 برای این فایل
خواهی که تو را کعبه کند استقبال
مایی و منی را به منا قربان کن
مولوی
سلام به استاد بزرگوارم و مریم بانوی نازنینم
و همه دوستانم در ادامه اینمسیر لبریزاز عشق و
هر لحظه زیبا زندگی کردن در پرتو نور هدایت بخش الهی
خداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم که می توانم در این مکان مقدس و این مسیرِ لبریزاز آگاهی ،تمام سعی ام این باشد که آگاهانه، لحظه لحظه های ناب زندگیم را که پروردگارم ارزانی داشته با نور هدایتش متبرک گردانم و آنچه که نیاز هست را در
راه صراط المستقیم اش ، قربانی کنم که
هیچ چیز بالاتر از این نیست که در تمام زمینه ها نیّت پاک داشته باشی و زندگی کنی و
پاک و توحیدی از دنیا بروی .
حدود یکساعتی که به لطف خداوند برق رفت و مصطفی از قهوه خانه اومدم پیشم و باهم میوه های زیبا و خوشرنگِ فصلی و فراوان و پرخیروبرکت خداوند رو نوش جان می کردیم و این فایل بی نظیر رو با عشق می شنیدیم ،گفتم واقعا در اینکه برق هم نیست و ما حالمان احسن الحال است و حتی بابت این مورد هم خداروشکر می کنیم که برق هم نیاز به استراحت و آرامش دارد مثلا یکساعت کولر خاموش باشد و راحت بخوابد،
که شاید اگر کسی چنین دیالوگی را حتی بفهمد هم بگوید این ها دیوانه هستند و در خیلی از موارد دیگر که این روزها کاملا دارم تجربش می کنم .
بله ما دیوانه و مست و شیدای خدایِ این مسیری شدیم که به زیبایی هدایت مان کرد و همه جوره باید قدر وارزش والا و معنوی آن را با گوشت و پوست و استخوان خود درک کنیم و تفکر،تعقل و تامل کرده و به قول استاد مان
جان بدهیم ….
و چه زیبا و اعجاب انگیز در حدیثی از پیامبر اسلام حضرت محمد(ص)
آمده است: یک ساعت تفکر، از هفتاد سال عبادتِِ
بدون تفکر ارزشمند تر است .
از وقتی در این مسیر توحیدی قرار گرفتم و با تعهد و عشق و شورو شعف ادامه دادم بدونِ
هیچ عذرو بهانه ای ،
من چیزهایی را در این راه قربانی کردم که شاید به خاطر همان مسائل ،
امروزدر شرایطی که من هستم و زندگی می کنم و در کنارش حال و احساسم با خودم و خدایم عالیست ندیدم کسی ،زندگی کند .
این را با تمام صداقتم می گویم که به اندازه روزهایِ بودنم در اینمسیر من خود را در غاری نورانی و در حال خودسازی ، خودشناسی و خداشناسی دیدم و نتایجِ شگفت انگیزی که خداوند صلاح دید و در زندگیم جاری کرد ، هرروز بیادم آوردم و شکرش را گفتم و ادامه دارد ،
خداوند خودش از دلم خبر دارد که با تمام تاروپودوجودم این را هرروز نوشته و در رازو نیازهایم می گویم که بالاتر از رسیدن به هر خواسته ای،
من تنها مسئله ای که برایم مهم و حیاتیست است گفتار،رفتارو عملکردهایی می باشد که جایگاه مرا نزد خداوند مشخص و معلوم می دارد و دوری از ذره ای غیبت،کنترل و قضاوت که وقتی هرروز تمرین و تکرار کنم در وجودم نهادینه می شود آنوقت است که
می توانم از خداوند هر خواسته ای را بخواهم و اجابت شود و داشتن شان برایم ارزشمند می شود.
واقعا در تنهایی و کلا دور از رفت و آمدهای بیهوده و مسموم ، ماندن در غاری که می توانی هر لحظه از لحظه قبل خود عالی تر عمل کنی و روز به روز با ایمان و توکل قدم های اصولی برداری و رشدوپیشرفت هایت باتوجه به هدایت و رعایت قانون تکامل، بدون عجله و فقط تمام تمرکزت روی
هر روز آگاهانه زندگی کردن باشد بی شک به مرور زمان یک انسان دیگر متولد خواهد شد و
باید هم همین طور باشد و در اینمسیر هم که قرار
می گیری،دوست داری روز به روز بهتر باشی و بعد درونت لبریز از عطر وجود خداوند می شود و با درونی آرام و ذهنی بازوپاک چه معجزه ها که اتفاق نیفتاد و هرروز شاهد این معجزات در
وجود و بعد هم زندگی مان هستیم …….
واقعا رمز خوشبختی من همین تنهایی های هدفمند بوده
وگرنه من روزی فکر نمی کردم دختری شروشلوغ و کاملا اجتماعی از نوع بوشهری اش با رویِ باز وزمانی کارمند با سابقه 17سال
امروزعاشق و شیفته بودن در غار تنهایی خود با خداوندش باشد و زیبایی های این مسیر مقدس را تجربه کند و نتیجه اش برایم بشود نعمتِ گرانبهای ، حال و احساس عالی و آرامش به واسطه ایمان قلبی و صد درصدی که به خدایم دارم .
امروز هم همین را در ادامه صحبت هایم به عزیزدلم می گفتم که باید با خداوند صددرصد بود شل و سفت هیچ فایده ای برای من ندارد من باید خالصانه خود را به خداوند بسپارم فارغ از هر اتفاقی در زندگیم
حتی چند روز پیش به مصطفی می گفتم که حاضرم کل دارایی که خداوند به من هدیه داده و امانت است کامل ،محضری به نامت کنم و از نو شروع کنم هرچند که این عزیزِدل همه جوره حسابش را پس داده است و بی نظیره این مرد ،مردی خدایی و صادق و اگر هزار تومان در حسابش باشد دریغ نمی کند و برای زندگی خرج می کند ،این هم نعمتی گرانبهای دیگر…..
خلاصه که در این مسیر هر قربانی باشد من حاضرم و خداوند هم بهتر از هرکسی این را
می داند ،من در این مسیر هر لحظه برای با خدا بودنم رفتارهایی کردم که همه برایشان غیر قابل تصور بوده اما با خدا که باشی کافیست که او تنها از دلت و نیتت خبر داشته باشد ….
در پناه نور هدایتِ خداوندِ مهربانم هرنفس شاد، سلامت، ثروتمند، سعادتمند، موفق و عالی باشید و بدرخشید، عشق به همتون
خدایا شکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
بنام خدای مهربان که هرچه دارم از اوست
سلام به استاد عزیزم مریم جانم و همه دوستان بزرگوارم در بهشت عباسمنش
قبل از عید 1403 من هدفم برای سال جدید بهبود شخصیتم بود
دقیقا استاد قبل از اون سال هم یه فایلی گذاشتن که بهترین هدفی که میتونید انتخاب کنید بهبود شخصیته
خیلی خوشحال شدم که اینم یه نشونه که همین رو دنبال کنم
وخدایی سال گذشته به لطف خدای مهربان و هدایتهاش من خیلی از باگهامو فهمیدم و روشون کار کردم و تو جنبه های مختلف بهبودهای خوبی داشتم
قبل از اینکه سال 1404 شروع بشه چندتا مورد توذهنم بود برای هدف گذاری
ولی هرجی فکر کردم دیدم بهترین هدفی که میتونم امسال هم انتخاب کنم ادامه ی همون بهبود شخصیته
جون وقتی شخصیتم بهتر بشه تو همه جنبه ها اوضاع خوب میشه
شما همیشه میگید ثروت نتیجه بهبود شخصیته
کلا دیدم من اگه ثروت میخوام سلامتی میخوام روابط عالی میخوام باید اول خودم درونی یه بازسازی کامل بشم
بعد لاجرم طبق قانون بدون تغییر خداوند همه چی خودش میاد
اونم به راحتی بدون هیچ تقلا و زجری
من به سمتشون هدایت میشم اونا به سمت من هدایت میشن
خلاصه جهان کارشو بلده
خداوند در بهترین زمان چیدمانشو انجام میده
و این شد
که امسالم گذاشتم برای کار کردن رو خودم و درونم
پارسال از عملکردم و هدف گزاری در این زمینه خیلی راضی بودم ولی هنوز خیلی کارا بود که باید توشون خودمو بهتر میکردم ویه سری چیزهام که باید از بیس یادشون میگرفتم
هربارکه یه چالشی برام پیش میومد سعی میکردم اون موضوع رو حلش کنم فقط سرپوش روش نزارم که دوباره از یه جای دیگه سر در بیاره
میدونم که این روند همیشگیه
ولی اینکه تموم تمرکزم رو این باشه که به زیباییها بیشتر توجه کنم
هرجا میرم به نکات مثبت اونجا و افراد توجه کنم
اعراض کنم از هر نازیبایی
وارد بخث با هیچ کس نشم هرچند حق بامن باشه
از قضاوت و سرزنشو و نصیحت آدما بیشتر دست بردارم
بیشتر به خدا توکل کنم خودمو بیشتر بهش بسپارم
از سر راهش در عمل برم کنار و بزارم اون کار خودشو انجام بده
خلاصه سعی کنم بیشتر در لحظه باشم ذهن و روحم درهماهنگیه بیشتر باهم باشن ونهایتا اینکه از زندگیم لذذذذت ببرم
استاد درزمینه پرداخت بها
من برای اینکه این قوانینو بهتر یاد بگیرم و تو زندگیم عملیشون کنم مثل همه بچه ها خیلی کارها کردم
منیکه سریالهای تلویزیونی بخصوص ترکی رو حتما باید میدیدم رو گذاشتم کنار
شبکه های اجتماعی رو دارم ولی من اون موقعشم اهل اینکه هی تو اینجاها بچرخم نبودم
الانم برا داشتن هرکدومشون دلیلی دارم
دخترم کلاس ویولن میره و اطلاع رسانی برنامه هاش تو یه گروه تلگرامیه
اینستا هم برام شده محل تمرکز بر زیباییهای بیشتر!!
شاید تعحب کنید ولی من تموم کسانی که یا فالوورم بودن یا من بودم و دیدم نامناسبن رو پاک کردم
تمام مطالبی که قبلا پست گذاشته بودم و دیدم محتوای مفیدی ندارن رو پاک کردم
الان هیچ پست و استوری نمیزارم
ولی با فالو کردن یه سری پیج از ویلاهای زیبا
پرنده ها وخیوانات قشنگ
زیباییهای سوییس و عحایب زتدگی و کیفیت در ژاپن
و خیلی چیزای دیگه که فقط باور فراوانی و احساس لذت میده دارم تمرکزم رو میزارم بر زیباییها
و اینستا هم مثله دنیا عمل میکنه هربار پیج هایی در این زمینه ها رو برام بیشتر ساجسشن میکنه
ارتباطم با خیلیا رو کات کردم یه سریها که خودشون نیستن یه سری ها رو هم خودم کمتر زنگ زدم و یواش یواش اونام نیست شدن
استاد حتی به پدر ومادر وخواهرهامم کمتر زنگ میزنم
سعی میکنم تو مسایل و کارهاشون خودمو درگیر نکنم
کلا تنها شدم وعاشق این تنهاییم
همش سعی میکنم به زیباییهای اطرافم توجه کنم
سعی میکنم مقاومت هامو کمتر کنم وپذیرای شرایط مناسب موجود بشم در حالیکه من همیشه حرف حرف خودم بود
ازشنیدن غیبت و وارد این مباحث شدن خودمو دور میکنم
سبک شخصی برا خودم درست کردم و به مرزها وخط قرمزهام پایبندم
کلا کنترل ذهن رو سرلوحه خودم کردم و دارم سعی میکنم هر روز تو این زمینه بهتر بشم
چند وقت پیش به یه تضادی خوردم که استقلال مالی برام خیلی مهمتر شد
خب طبق گفته های شما باید از اونجایی که هستم شروع میکردم
دیدم پرونده که مدتیه ندارم و کلا کاری نیست که مدام ورودی داشته باشم
بعد هدایت طلبیدم خداوند گفت تو هنوز نماینده ی شرکت تراست هستی
باورم نمیشد اره من نماینده و مشاور فروش یه شرکت هستم که محصولات پوست و مو عالی داره
ولی خدایا من قاضی این کشورم حالا برم اینکارو کنم؟
ودیدم بله باید انجامش بدم
باید بر ترسهام و یه سری غرور هام غلبه کنم
و دوباره رفتم با اون خانم مربوطه تماس گرفتم
یه سری کتاب برام فرستاد خوندمشون
بعد رفتم یه ارایشگاه و کارو معرفی کردم
بعد یه کانال تو واتساپ زدم
بعد به همه کانتکت هام و مادرهایی که بچه هاشون تو کلاس شیرین هستن پیام دادم و لینک کانالمو دادم
تقریبا هر روز دارم یه محتوایی تو کانال میزارم
همه ی این کارها رو خداوند قدم به قدم به سمتشون هدایتم کرد
تمام این کارها برای منی که کمالگرا بودم و یه سری شغلها رو چیپ میدونستم
خیلی خیلی سخت بود
ولی انجامشون دادم
چون بهبود شخصیتم برام مهمتر بود
وانجام این کارها
یعنی شکستن خودم
غرورم یعنی رفتن بر دل ترسهام
همه میدونستن من پروانه داوری گرفتم والان کار خقوقی میکنم
حالا برام خیلی سخت بود بگم شدم مشاور پوست ومو
ولی به خودم میگفتم
اشکال نداره این کاری نیست که بخوای تا اخر عمر انجامش بدی ولی با انجامشون بزرگتر میشی
اون حبابهای ذهنیت از بین میرن
اون غرور کاذبی که فکر میکردی فقط یه سری کارا در شاءن تو هستن از بین میرن
وحتی به خودم گفتم سعیده این کار مورد علاقت نیست ولی سعی کن با لذت انجامشون بدی و بهترین خودت باشی تو انجامش
اینها بهایی بود که این چند روز پرداخت کردم
هنوز هیچ موفقیت مالی در کارم ایجاد نشده
ولی میدونم این مسیر و باید میرفتم و اینکه بعدش چی بشه رو نمیدونم
ولی خیلی احساس سبکی و بزرگتر شدن میکنم
خودمو دیگه تافته ی جدابافته از بقیه نمیبینم
شخصیتا برام خیلی بنفیت داشت وخداروشاکرم که اینهمه بهبود پیدا کردم
فقط خودمو سپردم به خداوند و هدایتهاش و احساس عجزم رو هر روز بهش اعلام میکنم
وهرچی بگه رو سعی میکنم انجام بدم
ومیدونم که وقتی دارم رو خودم کار میکنم و مدتهاست حالم عالیه تمام اتفاقات به نفع من رخ میدن و هرچی بشه حتی به ظاهر ناجالب در راستای اهداف منه .
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
سلام عیدتون مبارک
استاد باورتون نمیشه وجودم را بغض گرفته. حال و روحیم دگر گون بود و گفتم بزار یه سر به سایت استاد بزنم حالم خوب بشه ودیدم فایل گذاشتید و اونم چه فایل خوبی یعنی اصلا از نکته هایی که گفتید پراز بغض شدم. که منی که انقدر رویا و هدف دارم چه بهایی دارم بابتش میدم
گفتید هدف هاتون را بنویسید. من قبلا تو یه شرکت نتورکی کار میکردم که فکر میکردم فقط اونجا قراره موفق بشم بعد از اینکه رو عزت نفسم و باور های فراوانی کار کردم به این رسیدم آخر اون کار مال خودم نیست و آخر نمیتونم روش حساب کنم و خلاقیت توش نمیتونستم داشته باشم خلاصه ایده به ذهنم رسید که منی که با دنیای مجازی و اینستا آشنا شدم کار شوهرم را رونق بدم در فضای مجازی
و…
1.هدف اصلی خداشناسی و خود شناسی
بها:جدا شدن از شرایط نامناسب مثل همون صحبتی که کردید سه تا چیز را کنار بزاریم
توپ بازی هم بازی زمین بازی
2.رونق کار همسرم در فضای مجازی (تعمیرات مبلمان راحتی)
بها:آگاهی بیشتر از این صنف و تحلیل رقبا و ایده پردازی برای سفارش بیشتر
درسته ترس سراغم میاد چون کار قبلی را ول کردم و احساس میکنم نکنه اینجا هم موفق نباشم ولی میدونم هر کاری در مسیر تکامل من هست و کاری قبلیم هم برای تکامل من نیاز بوده
و از صحبت هاتون یاد گرفتم که فقط رو توانایی های خودم حساب کنم و انتظار نداشته باشم کسی دیگه کنارم باشه تا رشد کنم
🤛🤜💪💪💪💪💪💪
خداراشاکرم برای داشتنون
به نام خالق قوانین جهان به نام فرمانروای جهان هستی بنام رب العالمین ❤
سلام به استاد عزیز تر از جانم سلام به توحیدی ترین فرد حال حاضر که به ما توحیدی بودن رو آموزش داد یاد داد که چطوری از همه عالم دست بکشیم و فقط از خدا بخواهیم که خدا کافیست برای ما که خداوند بس است .
واقعا استاد این جمله برازنده شماست
«پیرو آیین عباسمنش باشید زیرا که او موحد بود و مشرک نبود»
استاد ما این همه سال درس خاندیم این همه سال به مسجد رفتیم
ولی هیچوقت قرآن رو درک نکردیم از زمانی که با شما آشنا شدم دارم خدارو میشناسم ،
بزرگ ترین سپاس گذاری من از خداوند اینه که من رو به شما و این خانواده توحیدی ملحق کرد ،
– خانواده ای که بجز خداوند به کسی دیگه ای تکیه نمیکنن ،
-خانواده ای که فقط تمرکزشون روی خودشونه و نه کاری به کسی دارن و نه دیگران رو قضاوت میکنن
این خانواده از بدنه جامعه کنده شدن و میشه با چند دقیقه صحبت کردن با هاشون کاملا تشخیص داد که این فرد یه عباسمنشیه ،
استاد توی تاکسی نشسته بودم که یه خانمی وسط راه سوار ماشین شد ، خیلی انرژیشو دوست داشتم ، سر چهار راه افسر راهنمایی و رانندگی داشت با بدو به سمت یه ماشین میرفت من گفتم ببین برا جریمه چیکار میکنه و وقتی رسید پیش اون ماشین متوجه شدم رفته که هولش بده و گویا اون ماشینه خراب بوده – برگشت بهم گفت «با لبخند» دیدی زود قضاوت کردی –
بهم گفت: ببین من اگه یه نفر توی خیابان لخت باشه هم قضاوتش نمیکنم میگم حتما گرمش بوده
استاد خدا شاهده تا اینو گفت سریع پیش خودم گفتم فقط یه عباسمنشی میتونه اینجوری باشه و اینقدر با خودش در صلح باشه بهش گفتم قانون جذب کار میکنی گفت اره گفتم استاد عباسمنش رو میشناسی گفت اتفاقا با همون دارم کار میکنم خندیدم به حالت ذوق طوری – گفتم میدونستم بهش گفتم منم با استاد کار میکنم – بهم گفت ولی خیلی رو خودت انگار کار نکردی استاد همون جا یه زنگی توی ذهنم به صدا در اومد انگار خدا این آدم و برای من فرستاده بود که بگه تا کی میخوای دست رو دست بذاری تا کی میخوای عمل نکنی به حرفایی که میزنی تا کی میخوای عمل نکنی به چیزایی که میدونی انگار یه بیگ بنگ درون من ایجاد شد استاد با خودم عهد بستم که شروع کنم به هدف گذاری و هر چی که از شما یاد گرفتم رو بکار ببندم و عمل کنم به دانسته ام ، اومدم خونه شروع کردم به هدف گذاری 5 تا هدف تعیین کردم که باید لیزر فکوس برم روشون و اولی و که تیک زدم برم سراغ دومی – دومی که تموم شد برم سراغ سومی و به همین ترتیب ، نه اینکه همه رو با هم برم جلو چون قدرت تمرکز رو خیلی خوب درک کردم –
استاد اولین هدفم رو گذاشتم برای کاهش وزنم – من کسی بودم که عاشق غذا خوردن بودم یعنی حساب میکردم در روز بالای 5 وعده غذا میخورم ولی باید برای رسیدن به این خواستم این عشق به غذا رو قربانی میکردم – باید بهاشو میپرداختم – استاد من از اون آدمی که روزی 5 وعده بیشتر غذا میخورد تبدیل شدم به کسی که هر 24 ساعت یکبار غذا میخورد و حتی کمتر بعضی روزا بود که رسیده بودم به 48 ساعت یکبار ، استاد شما میدونید که حتی یدونه چیبس هم وارد دهانت بشه یه وعده حساب میشه من توی این 24 ساعت بجز آب چیز دیگ ای نمیخوردم – و اینجاست فرق کسی که بهای رسیدن به خواسته هاشو میده و قربانی میکنه در راه خواسته هاش با اون کسی فقط آرزو میکنه که ای کاش فلان چیزو داشته باشم ای کاش فلان ماشین رو داشته باشم ای کاش فلان خونه رو داشته باشم و زندگیش با ای کاش ای کاش تموم میشه و….
استاد من از وزن 104 کیلوگرم رسیدم به وزن 88 کیلوگرم – تو این مدت ارتباطم رو با همه قطع کرده بودم – یه روز تولد خاهرزادم بود «استاد خیلی شمارو دوست داره اسمش آراده و الان 5 سالشه همه قسمت های سریال رو باهم نگاه میکنم یه جورایی یاد شما و مایک میوفتم وقتی صفحه آرزو هاتون رو نگاه میکردین» توی تولد همه فامیل هامون جمع شده بودن من دیر تر از همه رسیدم خونه حدودا ساعت های 22 بود -اون صحنه ای که من از در اومد تو همه استاد دهنشون این هوا وا شده بود😲😲😂😂 که چیکار کردی آخه مگ میشه این همه تغییر توی این مدت کوتاه – استاد اون شب یه شب رویایی برای من بود ، احساس میکردم همه برای تبریک گفتن به من اومد اونجا – مثل کسی که توی یه مسابقه برنده شده همه بهش تبریک میگین یه همچین حسی داشت – یکی از شوهر خاله هام گفت ببین به این میگن اراده من تا حالا نزدیک 40 میلیون خرج خالت کردم از دکتر و دارو های لاغری ولی 1 کیلوگرم تغییر نکرده😂😂😂 اونجا بود که به خودم افتخار کردم گفتم سامی نوش جونت بهاشو دادی الان داری میوه شو میخوری و واقعا رسیدن به این خواسته اعتماد به نفسی به من داد که هیچ چیزی به من این اعتماد به نفس رو نمیداد
استاد یه باوری که خیلی به من کمک کرد رو برای دوستان بگم که این رو بسازن که خیلی بهشون کمک میکنه
فرمول این باور اینجوریه که مثلا: اگر من از وزن 104kg تونستم برسم به وزن 88kg ، باز هم میتونم این روند رو بهبود و بهبود بدم – و اینو به خودم میگم من یه زمانی آرزوم بود ، رویای من بود که به این وزن برسم و الان دارمش
وقتی من از نقطه 1 تونستم برسم به 1.00001 پس بازم میتونم این روند رو بهبود بدم چون من یکبار این کارو انجام دادم پس شدنیه پس میشه و این باور خیلی به من کمک میکنه که همیشه در حال پیشرفت باشم .
استاد هدف بعدی من این بود که توی کارم پیشرفت کنم و به یکی از نفرات اول این حوضه تبدیل بشم اما استاد من میدونستم برای رسیدن به این هدف باید تمام تمرکزم روی این کار باشه مثل شما که گفتین حتی اگر سالی 1 دقیقه وقتم رو بگیره بازم من نمیخوام و از کار استعفا میدم- اما استاد ماشینم خیلی تمرکزم رو میگرفت و یه جورایی این مسبب من بود ، و من وابستگی نسبت بهش داشتم و نمیتونستم ازش دست بکشم ، استاد من این رو از شما درک کردم که وقتی داری روی خودت کار مکنی و در احساس خوب هستی هر اتفاقی میوفته «چه خوب و چه بد (به ظن ما بد)» اون هدایت اللهِ به سمت رسیدن ما به خواسته هامون – استاد خداوند طی یه اتفاقی ماشین من رو ازم گرفت البته بهم برگردونش دوباره ولی بهم فهموند که باید قربانیش کنی برای رسیدن به خواسته هات میدونم سخته میدونم خیلی دوسش داری ولی این به نفعته «چه بسا چیزهایی دوست دارید در حالی به ضرر شماست و چه بسا چیز هایی رو دوست ندارید در حالی به نفع شماست و خداوند ناظر و نگهبان به همه چیز است»
استاد الان دارم درک میکنم این آیه رو و خداوندرو شاکرم که بهم فهموند که راه درست اینه و تو باید اسماعیلتو قربانی کنی
درسته خیلی دوست دارم ماشینمو کلی باهاش خاطره دارم کلی فیلم و عکس ازش دارم اما من باید قربانیش کنم من باید بهای رسیدن به خواسته هامو بدم – واین راه بهتره این راه سعادته و این اتفاق چقدر من رو بزرگ تر کرد چقدر من رو رشد داد چقد توکل رو بهم فهموند چقدر هدایت رو برای قابل لمس تر کرد اینکه اگر فقط روی خدا حساب باز کنی و از همه عالم دست بکشی چقدر راه ها هموار تر میشن استاد من قربانی خودم رو دادم و بزودی ماشینم رو میفروشم با اینکه خیلی دوسش دارم و یه جورایی این تنها دارایی منه ولی برای اینکه من بزرگ تر بشم باید قربانیش کنم .
و الان بهایی که باید پرداخت کنم اینه که هر روز خودم رو توی مهارتم ارتقا بدم – نقاط ضعف رو بهبود بدم – اگر یه جاهایی از کارم رو خوب نیستم برم بهتر و بهترش کنم
و قربانی دیگه ای که باید بدم اینه که ترس هارو بردارم و برم خودم رو پرزنت کنم – برای کاری که انجام میدم ارزش قائل باشم – به این باور برسم که افراد زیادی هستند که الان به این تخصص من نیاز دارن و حاضرند پول پرداخت کنند بابت این کار – و …
و بیام روی عزت نفسم کار کنم و بیام روی احساس ارزشمندی و احساس لیاقت کار کنم که هروز که میگذره دارم بیشتر ارزش این موضوع رو درک میکنم اینکه نقطه مشترک تمام افراد جهان عزت نفس و احساس ارزشمندی و احساس لیاقتیه که درون خودشون ایجاد کردند – اگر کسی تونسته به هر جایگاهی برسه ما هم قطعا میتونیم کافیه مثل اون فکر کنیم «باور هامون» و مثل اون عمل کنیم .
عاشقتونم مواظب خودتون باشید ❤🥰 و منتظر فایل های جدید روی سایت هستم.