حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-10 07:49:372022-08-31 09:43:07حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدایی که زیباست و زیبا می آفریند
سلام عرض می کنم خدمت استاد گرانقدرم و خانم شایسته مهربان
و یه سلام دیگه هم عرض می کنم خدمت تمام دوستای عزیزم در سایت
خدایا بی نهایت سپاسگزارم که در مدار دیدن این زیبایی ها و در مدار بودن بین این افراد فوق العاده و در مدار دانشجو بودن در این بهشت (دانشگاه موفقیت) هستم
استاد گرانقدر من عاشق تکنولوژی قسمت متاورس و هوش مصنوعی و دیوایس هایی مثل موبایل های هوشمند و ساعت های هوشمند و … هستم
البته ناگفته نماند که بی نهایت عاشق عکاسی و فیلم برداری هم هستم و احساس می کنم این اون چیزی که رسالته منه و اگه ساعت ها هم انجامش بدم عشق می کنم و خسته نمیشم حتی اگر بابتش بهم پولی هم پرداخت نشه
بعد از چند وقتی که از شغل مشاور املاک اومدم بیرون رفتم سراغ عکاسی و آموزش و کار کردن در این زمینه ، یه سری اتفاقات (به ظاهر نازیبا) افتاد که بعداً فهمیدم خیلی هم خوب بوده و من رو رشد داده و بهم فهمونده دقیقاً چی می خواهم
دوباره از خداوند هدایت خواستم اول رفتم چند تا شغل رو هرکدام چند هفته یا یکی دو ماه وارد شدم و دیدم شاگرد بودن یا کار کردن برای دیگران اصلاً و ابداً با روحیات من جور در نمیاد
دوباره توسط الله مهربانی برگشتم همین محله خودمون که قبلاً هم کار میکردم
منطقه پردیسان قم (همه مدل سازه ای اینجا هست مثل خود قم ، ولی بیشتر به مسکن مهرهایش معروفه البته که ناگفته نماند حدوداً سه چهارم این منطقه را مسکن مهر ها تشکیل دادن)
آدرسش هم همون بلوار الغدیر بالاتر از شهرک قدس و حدوداً از سال 83 و 84 اولین ساختمان های مسکونی رو تحویل دادند
الان خدا رو شکر خیلی رشد بی نظیری داشته و قیمت های شخصی سازهاش 3 یا 6 واحدی هاش خیلی نزدیک به قیمت های شهرک قدس هستش
خدا رو شکر این ها همه نمود فراوانی بی نهایت هستش برای من
بگذریم…
این ها رو گفتم که برسم به اینجا که من واقعاً دیوانه وار عاشق عکاسی ام و رویام اینه که یک عکاس موفق بشم
اقدامات عملی ای هم که به ذهنم میرسید انجام دادم جهت آموزش دیدن و رفتن و از شاگردی شروع کردن و این ها…
ولی هیچ جایی هیچ کسی استخدام عکاس آقا نداشت!!
من هم که دوربین نداشتم برم یه جایی قراردادی کار کنم یا پیج بزنم یا وبلاگی چیزی راه بندازم یا هرچی ….
من نه تنها دوربین عکاسی ندارم بلکه تجربه ی بی نهایت کمی هم از کار با دوربین های دیجیتال دارم من فقط آموزش های ویدیویی رو دیدم در یوتویوب
پول نداشتم برم کلاس ثبت نام کنم که :)
تازه اگه میرفتم ثبت نام می کردم هم نمی توانستم دوربین بخرم :)
تازه لب تاب هم ندارم !! :)
خلاصه دیدم اینجوری نمیشه من نمی توانم از این عشقم دست بکشم
اومدم رفتم کارهای مختلف انجام دادم خیلی اینور اونور تو در و دیوار رفتم در نهایت خستهی خسته تسلیم خداوند شدم گفتم من نمیدونم تو بهم بگو چه کار باید کنم
خدا بهم گفت تو قبلاً در شغل مشاور املاک عالی عمل می کردی کلی قرارداد های خوب بستی پول های خوب ساختی در تمام زمینه ها از جمله روابط و عزت نفس رشد داشتی و …
برگرد
برگرد مشاور املاک….
گفتم چی؟؟؟
برگردم مشاور املاک ، خدایا مگه یادت رفته من این شغل و بوسیدم و گذاشتم کنار به دوست هام هم گفتم من دیگههههه بر نمی گردم در این شغل
کلی از مخاطب هامو پاک کردم ، همکار ها مشتری ها و…. تمام سر رسید ها رو ریختم رفت
هرچی فایل صوتی و تصویری و متنی و …. در موبایلم مرتبط با املاک بود پاک کردم
یعنی کاملا تمرکزم رو از املاک برداشتم و گذاشتم روی عکاسی البته هنوز هم یه جاهایی رو فراموش کرده بودم ، مثلاً من تا چند ماه به هیچ عنوان نرفتم به همکارهای سابقم که خب خیلی هم دوست بودیم با هم سر بزنم
ولی….
گاها اون ها زنگ میزدن و من باز حس و حالم بد میشد و احساس می کردم دارم وقت تلف می کنم اون ها دارن مثل چی پول میسازن
حالا این ها احساسات من بود ها اون ها بنده های خدا از سر عشق و محبت زنگ میزدن و اصلا تحقیر و … در حرف هاشون نبود
من ذهنم خود تخریبی می کرد
یا مثلاً بارها و بارها مشتری های قدیمیم که من نه شمارشون رو داشتم نه اصلاً یادم می اومد کی هست بهم زنگ میزدن
من سر یه بهانه واهی که اس ام اس بانک هام روی این شمارست یه سری جاهای مهم این شماره رو دادم و… حاضر نبودم این بها رو هم بپردازم و شمارمو عوض کنم و این اشتباه بسیار بزرگی بود
و
خدا رو شکر می کنم
سری بعدی که اقدام کنم خیلی بیشتر سر سپرده و تسلیم الله میشم و هر کاری که لازم باشه مخصوصاً عوض کردن سیم کارت رو اگه نیاز باشه حتماً انجام میدهم
دیگه نمیام خودمو گول بزنم که نه من آدم قوی ای هستم و…
البته کتمان نمی کنم که من همیشه دارم روی عزت نفسم و باورهای توحیدی کار می کنم و هر بار نسخه موحد تر و قوی تری از خودم ارائه میدهم
قشنگ می فهمم که در شرایط سخت که قبلاً حالم خیلی گرفته میشد و احساساتی میشدم دیگه کمتر احساساتی میشم کمتر حالم گرفته میشه و حتی گاهی وقتا می توانم بی تفاوت باشم
ولی
باید یادم باشه که برای اهدافم باید بها پرداخت منم و شجاعت خودمو نشون بدهم تا خداوند هم پاداش ها رو بده
خلاصه
من اردیبهشت از املاک اومدم بیرون رفتم دنبال شغل رویایی ام عکاسی
بعد اون اتفاقات افتاد که نمی خواهم خیلی با جزییات بگم چون تمرکز بر ناخواسته هاست
بعد دوباره اول پاییز مهر خداوند منو هدایت کرد اومدم مشاور املاک در یک دفتر بسیار شیک و خوبه با آپشن های بیشتری نسبت به دفتر قبلیم مشغول به کار شدم
با این هدف که من قرار نیست اینجا موندگار باشم خداوند منو هدایتم کرده تا اینجا با عشق پول بسازم و برم سراغ خرید دوربین و بعد هم قدم های بعدی بهم گفته میشه که کجا برم برای کلاس و چه جوری از کجا کار عکاسی رو شروع کنم و کی از این املاک بیام بیرون و به صورت تمرکزی برم سراغ کاری که عاشقشم یعنی عکاسی
خیلی احساس خوبی دارم که این ها رو اینجا نوشتم احساس سبکی می کنم
و مطمئن هستم که یه روزی نه چندان دور که عکاس هستم دارم عشق می کنم و همش از این شهر به اون شهر میرم و پول میسازم (آخه من بی نهایت عاشق مسافرتم) میام این رد پای خودم رو می بینم و چقدر ذوق زده میشم و ایمانم نبست به خداوند بیشتر میشه
که چقدر هوای منو داشته و چقدررررر در این مسیر بهم کمک کرده
الهی به امید تو…
ان شا الله که این مسیر یه روند ادامه دار باشه
عاشقتم استاد ، شما تنها کسی هستی که الان بیش از سه ساله صبح تا شب صداتو میشنوم
ارادتمند شما
محمد حسین
22 بهمن 1401
سلام محمد حسین جان دوست عزیزبسیار سپاسگزارم ک ب من لطف داشتی و گفتید نظر و پیشنهادی راجب ب عکاسی بگم
من یع خانوم میشناسم تو اینستاگرامه نمبدونم میشه اسمشو بنویسم یا ن اما ب صورت فارسی میگم خودتون سرج کنید ب صورت لاتین تو اینستا گرام
اسم این پیج استدیو شفیعی البت وسطش اندرلاین داره اسمش ملیکاس این خانوم خیلی موفقه تم عکاسیشم فقط از مراسم عقد و بله و برون و عروسیه در حوزه دیگ فعالیت نمیکنه تو بیوگرافیش نوشته بود عاشق این کار و از همه شهرهام مشتری داره از طربق پیجش و عکسهای خیلی قشنگی ام میگیره خدایی ایشون گفتن از سازمان فنی و حرفه ای عکاسی اموزش دیده بعد ی مدت تو یه اتلیه کار کرده به نظرم شمام برید از سازمان فنی و حرفه ای حالا قم نشد از تهران از جایی ک به قم نزدیکتره یاد بگیرید اگ عاشقیش باید بها بدی باید تلاش کنی و باورهاتو قوی کنی نسبت ب عکاسی و خدا وازش بخا تو رو ب یک اتلیه خوب هدایت کنه برای کار.ب نظرم کار سختی نیست حتی اگ لازم شد مهاجرت کنی ی مدت ب تهران برای عکاسی این کارو انجام بده یا رفت ووامد کن تا یادبگیری اگرم قم داره خیلی بهترو از خدا بخاه حتما تو قم کار در اتلیع خوب سر راهت بزاره
یع دوستی داشتم دبیرستان بودیم ازدواج کرد ب اقایی ک فیلمبردار بود البته اون موقع دوست من اصلا عکاسی بلد تبود و همسرشم معروف نبود زیاد تو کارش تا اینکه دوستم با این اقا ک ازدواج کرد عاشق عکاسی شد پسر بزرگش الان حدود 20 سالشه ینی پا ب پای مادرش(دوست من)عکاسی میکنه چقدهم معروف هستند و سه نفری باهم عکاسی و فیلمبرداری اتجام میدهند و کلی مشتری دارند .از یه دوربین ساده شروع کرند الان دوربین حرفه ای دارند همسرشون فیلمبرداری میکنه خودشو و پسرش ب همه جا میرن و عکاسی اینا رو گفتم باورهای قوی بشه
ب نظرم من از خدا بخاه هدایتت کنه به بهتربن مرکز فنی حرفه ای و بهترین اتلیه برای کار مطمین باش قدم برداری خدا هزار قدم برات بر میداره
موفق باشی محمدحسین جان
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند باش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی
واقعا امروز با دیدن این ویدیو یکی از پاشنه های اشیل خودمو پیدا کردم و الان دقیقا فهمیدم باید برای موفقیت های کوچک هم بها بپردازیم . حتی برای خواندن یک کتاب 50 صفحه ای هم باید روزی 10 صفحه مطالعه کرد تا اون کتابو تموم کنیم . هرچقدر اهداف بزرگتر میشود به دنبالش بهای رسیدن به اهداف بزرگتر میشود . ما باید این موضوع را بپذیریم که هر موفقیتی یک بهایی دارد . مثل – وقت گذاشتن صرف هزینه گذشت از بعضی لذت های زود گذر مطالعه کردن حذف عادات مضرر و….
عید امروز رو به استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربانم تبریک میگم .
سلام به استاد عشق و مریمِ جان و دوستان جانانم 😘😘😘😘سپااااااسگذارم برای تهیه این فایل، دیشب قبل از خواب از خدا خواستم که امروز یه فایل در مورد عید قربان به وسیله ی شما برامون آماده کنه و پیغامشو بهم برسونه، دستهاتونو میبوسم فرشته های خوب خدا 😘😘😘😘😘😘😘😘😘هدف من خارج شدن از این رابطه ای هست که الان درِش هستم و چند تا چیز رو باید قربانی کنم . اول اینو بگم که چند روز پیش که برای پیاده روی رفته بودم بیرون، رسیدم به یه زمین کشاورزی، که بادمجون های زیادی رو اونجا کاشته بودند کنار اون بوته های بادمجون گل های سفید صورتی خیلی خوشکلی سبز شده بود که من نشستم روی یه صندلیی که اون نزدیکی بود و محو دیدن زیبایی اونها شدم در همین حین دیدم کشاورزی که اون بادمجون ها رو کاشته بود با یه داس به جون اون گل های کوچولو افتاد و کاملا بدون اینکه احساساتی بشه اونها رو میکند و میریخت دور، دلم سوخت… اما زود به خودم اومدم و گفتم درسته که اینها زیبا هستند اما همین زیبایی رو اگر از اینجا دور نکنه باعث میشه که محصولی که اینقدر داره هر روز براش زحمت میکشه ، بی حاصل بمونه، به یاد خودم افتادم که درسته که فرزندانم برام خیلی عزیز و زیبا هستند اما اگر به خاطر همین زیبایی حرکت نکنم و اسیر و وابسته ی اونها بشم خودم از بین میرم و هیچ رشدی نمیکنم، چون عملی کردن این تصمیم برام مثل روز روشن و واضح هست، نباید احساساتی عمل کنم، باید کر بشم برای حرفها و دلسوزی هایی که اطرافیانم احتمالا برای فرزندانم و خودم خواهند داشت ، باید قربانی کنم وابستگی مو به بچه هام که البته اونها دیگه بچه نیستند و من دقیقا همسن دخترم که بودم توی ۱۷ سالگی ازدواج کردم، و هرگز به اندازه ی الان دخترم و پسرم مستقل نبودم، من اینهایی که دارم اینجا مینویسم رو بارها برای خودم توی دفترچه یادداشت گوشیم، توی دفترم… نوشته ام و باز اینجا مینویسم تا قدم هام استوارتر بشه و عزمم جزم تر برای لحظه ای که ان شاالله هدایت خدا رو دریافت کنم و بدون تردید قدم های عملی مو بردارم. من باید همواره اینا رو به یاد خودم بیارم که، سپاسگذار خدایی هستم که زمانی که نگران باردار نشدن بودم خدا به واسطه قدرتش و محبتی که به من داشت به من فرزندانی داد که باعث روشنی چشم من و به قول مادرم مونس من شدند. سپاسگذار خدایی هستم که از دو نعمت عزیزش 🧒🧑دختر و پسر، بهم داد که آرزوشو داشتم وفقط و فقط وابسته به خداوند باشم، و اینو در وجود خودم دیدم که روزهایی که هیچ کس خونه نبوده و تنها بودم من واقعا با خدا شاد بودم و حتی روی ابرها… سپاسگذار خدایی هستم که در نهایت ناتوانی من، از نطفه ای ناچیز و بی ارزش و در نهایت توانایی و قدرت خودش به من فرزندانی سالم و سلامت داد تا توسط هیچ کس از نداشتن فرزند، سرزنش نشم و بهشون دست ها و پاها و قلب ها چشم ها و گوش ها و… سالم داد در حالی که من کاملا برای دادن این نعمت ها به فرزندانم و ساختنشون کاملا عاجز بودم و چشمم رو به واسطه ی حضورشون توی زندگیم روشن کرد … سپاسگذار خدایی هستم که به من اون همه صبر و حوصله داد تا با فرزندانم به خوبی رفتار کنم و باز خودش منو به وسیله استادم هدایت کرد تا از تعصبات مذهبی شدیدی که داشتم و توی مدت زمانی باعث شده بود فرزندانم رو تحت فشار قرار بدم و هم من و هم اونها اذیت بشیم، رها بشم و باز با فرزندانم رابطه خیلی دوستانه تر و زیباتری برقرار کنم و توجه ام رو بر روی زیبایی هاشون بگذارم…. سپاسگذار خدایی هستم که زمانی که واقعا از رشد جسمیشون عاجز شده بودم، اونها رو به قدرتش رشد داد و از اون حالت کوچکی و ضعیفی بیرون اومدند…. سپاسگذار خدایی هستم که مِهر فرزندانم رو به دل همسرم و خانواده هامون انداخته و همه دوستشون دارند، و همسرم که همیشه هوای فرزندانمون رو داشته و نیازهاشونو برآورده کرده (در حد توانش)، و من بارها به خاطر این خصوصیت خوبش ازش تشکر کرده ام…. سپاسگذار خدایی هستم که فرزندانم رو مستقل بار آورد که بدون حضور من، به راحتی از پس تمام کارهاشون برمیان از خرید کردن، از دکتر رفتن، از غذا پختن از سفر رفتن، از لباس شستن و نظافت خودشون…. و اینها رو از لطف خاص خدا و برکت وجود استاد عزیزم دارم و بارها فرزندان رو به خاطر این استقلالشون تحسین کرده ام…. و خدا خیلی بهتر از خودم میتونه ازشون باز هم مراقبت کنه، خدا رو شکر که هر دوتاشون بزرگ شده اند و نیاز به مراقبت خاصی ندارند، شاید از نظر بعضی از افراد مذهبی و متعصب خانواده ام، بعضی از کارهاشون پسندیده نباشه اما اونها به راستی که دو تا فرشته ی بی نظیر و دوست داشتنیندکه هر کدوم به سبک شخصی خودشون دارند زندگی میکنند و من عاااشقشونم…. و اما قربانی کردن، اگر به خاطر دلسوزی و دوست داشتن و وابستگی به فرزندانم بخوام بی خیال هدفم بشم و مثل یه عالمه از آدم های اطرافم که شبیه مُرده های متحرک شده اند بس که به خاطر ترس از حرف مردم و ترس های دیگه شون از زندگی های به درد نخورشون خارج نشده اند، من هم شبیه اونا میشم و پاکدامنیم و احساس های خوبی که با خدا دارم، که نتیجه ی همون قربانی کردن های قبلم بوده، از دست میدم و خیلی چیزهای دیگه رو که توی دفترم بارها برای خودم نوشته ام. فرزندان قبل از اینکه یه مامان بخوان که جلو روشون باشه، به مامانی احتیاج دارند که شاد و سرزنده و پاک و سلامت باشه و یه الگو برای زندگی هاشون.و مهم اینه که اونها سالم هستند و باز خدا رو شکر که هم من و هم اونها زنده هستیم و اونها هر زمان به هر اندازه که خودشون دلشون بخواد میتونند پیش من باشند و از بودن با هم لذت ببریم🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️چیز دومی که باید قربانی کنم ترس هامه، ترس از تنها خوابیدن در شب، که از همیشه باهام بوده هر چند که یک ماهی هست که تنهایی توی حیاط میخوابم، اما باز نیاز هست روی باورهایی که مربوط به ترس هست بیشتر کار کنم و فکر میکنم حتی خارج شدن از این رابطه، باعث بشه قوی تر بشم ممکنه اولش یه مقدار راحت نباشم اما حتما به امید خدا تکاملمو طی میکنم و من یه شخصیتی دارم که وقتی ایرادی رو توی وجودم میبینم نمیتونم بی خیالش بشم و روش کار میکنم تا بهبود پیدا کنم، همین الان شب هایی که خوابم نمیبره و یه مقدار ترس دارم از خدا میخوام که خوابم کنه و به یک دقیقه نشده بیهوش میشم😊باید بیشتر روی این باورها کار کنم که خدا بهترین حفظ کننده ست، برگی بدون اذنش از درخت بر زمین نمی افته و هرگز اتفاق نیفتاده که همسرم یا بچه هام بالای سر من بنشینند و تا صبح مواظب من باشند(هر چند که چنین توقعی از کسی ندارم) اما کسی که همیشه هم مراقب من و هم همسر و فرزندانم بوده و توی خواب و بیداری ما رو حفظ کرده فقط خداوند بوده و او همیشه با من هست و ان شاالله با وارد شدن به دل موقعیت جدیدم ترس هام محو میشه و مثل بعضی از همین شبها که توی حیاط میخوابم یادم میره که اصلا بترسم😁استاد من خیلی چیزا رو مثل دوستانی که توی این مسیر به درد من نمیخوردند یا تلویزیون….رو سالهاست که حذف کردم، و تمرکزی دارم روی باورهام و توحید کار میکنم و تمام جاهایی که خدا کمکم کرده رو مینویسم و به یاد خودم میارم تا باور کنم که خداونده که داره با دست آدمها بهم کمک میکنه چون میفهمم که بعضی جاها دارم بقیه رو منبع رزق و قدرت میبینم…. رسیدن به این آزادی که خدا بهم گفته برام مثل یه تولد دوباره ست بسیار میتونه منو رشد بده و از من یه آدم قوی تر بسازه،،، استاد من شاگرد شما هستم و عاشق عمل کردن به هدایت هایی هستم که ان شاالله منتظرم برام بیاد، منم حالم از حرف قشنگ زدن بهم میخوره من عاشق اقدام کردنم عاشق وارد شدن به دل ترس هام، عاشق رشد کردن، من با حرکت نکردن میمیرم. این سایت، سایت خداست و خداست که داره از زبان شما استاد عزیزم، با ما صحبت میکنه و من اینجا بهش اعلام میکنم که حاضرم برای این هدفم که به این باور رسیده ام که حرکت کردن به سمتش، برام حکم جهاد در راه خدا رو داره، حاضرم همه چیزم رو بدم، چون اگر بهش نرسم خیلی چیزهای مهم دیگه مو مثل خدا، مثل پاکیم مثل سلامتیم مثل توحیدی شدنم و…. رو از دست میدم،حاضرم وارد دل ترس هام بشم، حاضرم فرزندانم رو به خدا بسپارم تا خودش همه چیز رو مدیریت کنه تا هر زمان و هر اندازه که خدا صلاح میدونه ما پیش هم باشیم و من از تنها بودن هم لذت خواهم برد و ان شاالله بعد از اون میتونم یه رابطه زیبای بهشتی رو آغاز کنم و از زندگیم لذت بیشتری ببرم و دنیای جدیدمو تجربه کنم، اگر نیاز بشه حتی مهریه م هم حاضرم قربانی کنم و از صفر شروع کنم با وجود اینکه برام راحت نیست یا شاید برگردم خونه ی مادرم که واقعا راحت نیستم، اما تسلیمم، امیدوارم که خدا به بهترین مسیر هدایتم کنه، سپاسگذارم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم عزیز و مهربون
هربار که به صحبتاتون گوش میکنم بیشتر مطمئن میشم که مسیری که انتخاب کردم کاملا درسته
وبماند که باور دارم هیچ اشتباهی وجود نداره و حتی بدترین اشتباهاتمون بهترین راهی هست برای بازگشت به مسیر درست
ولی این همه دوری از افرادی که افکارشون اصلا هیچ شباهتی به من ندارن یکی از بهترین تصمیمات زندگیم بود
و مطمئنم که هر روز بیشتر و بیشتر هدایت میشم به سمت اهدافم
فقط خیییییییییلی عجله دارم برای رسیدن بهشون و دلم میخواد خدا هم مثل من عجله داشته باشه برای دادن اون ها به من
هرچند مطمئنم هرچی که میخوام همون لحظه که خواستم به من داده شده و کار من فقط برداشتن موانع هستش از درونم
خوشحالم
هم خوشحالم و هم آرومم
من به خدا اعتماد دارم
همیشه بهترین رو برای من خواسته
و مطمئنم همیشه همینطور خواهد بود
دارم ناظر بودن رو تمرین میکنم تابه نقطه ای برسم که فقط ناظر باشم
ناظر ورود نعمت ها
و هر روز حیران تر از قبل از این همه معجزه
چون همین الانشم داره این اتفاق میفته و من هر روز متعجب تر از قبل که چطور وقتی به بی آرزویی میرسی و همه چی رو میسپری بهش اون خودش همه چی رو درست میکنه
به شکلی که دهنت باز میمونه از این همه برنامه ریزی
چطور اتوماتیک وار قصد ها رو به دلت میندازه و هدایتت میکنه
قشنگ تر از همش آرامشیه که داری
چون صد درصد مطمئنی اون کارشو بلده
اون میدونه داره چیکار میکنه
و اون چقدر مهربون و صبوره
مهربون خدای من
همیشه با این لفظ صداش میکنم
مهربون تر از هرکس و هرچیزی
مهربون تر از پدر و مهربون تر از مادر
خیلی دوست دارم مهربون خدای من
و همه ی شما رو که هروروز باعث رشد و پیشرفت من هستین ❤️
درود بر استاد عزیز و خانم شایسته
و درود بر همه دوستانم در گروه خانواده استاد عباس منش
13سال که یجا داشتم کار میکردم و به خاطر متاهل بودنم و ترس از بیکاری و بدهی و قسط و وام جرعت تغییر کار نداشتم و هزارتا دلیل دیگه،گفتم خدایا من میخوام تغییر کنم (کاملا جدی )پس بیا و خودت این ترس ازمن دور کن و خودت مسیر و قدرت بهم نشون بده.
به هفته نکشید من جوری کارم تغییر کرد که باورم نمی شد، حقوقم تقریبا دو برابر شد ، من هم میخوام بگم از خدای خودم خواستم و موقع پشنهاد کار جدید باید یه چیزایی رو قربانی میکردم و واقعا قربانی کردم.
توکار قبلی ساعت 8 از خونه میرفتم سر کار 8:30 محل کار بودم ولی تو کار جدید قبول کردم 5:30 تازه بیدار بشم که 6:30 راه بیفتم تا 8:30 برسم محل کارم. و اگه کار قبلی ساعت 2 خونه بودم الان باید 7 شب برسم خونه، اینارو به عنوان بها دادم، دوری مسیر دوری بیشتر از خانواده و سختی بیشتر .
اینارو قبول کردم چون از خدای خودم خواسته بودم که راه بهم نشون بده، کمکم کنه واسه تغییر کارم، درآمدم بیشتر بشه همه چیز از خدا خواستم بر خلاف گذشته پس تا یه ذره سختم می شد یا میخواستم فکر بدی کنم خدای خودم یاد میکردم و مثل آب رو آتیش آروم می شدم.
خدارو صد هزار مرتبه شکر که هر روز حالم داره بهتر و بهتر میشه و مطمن هستم دارم دوره تکامل واسه درآمد بیشتر رو میگذرونم.
خدایا شکرت قبلا راضی بودم دوتا کار انجام بدم حتی شیفت شب ولی درآمدم بیشتر بشه ولی خدا جور دیگه راه ونشونم داده و منتظر درآمد بیشتر هستم.
بنام خدا و سلام خدمت تک تک اعضای خانواده بزرگ عباسمنش علی الخصوص بزرگ این خاندان استاد عباسمنش عزیزم
برداشت من اینه که ما برای هر چیزی تو این زندگی بها پرداخت میکنیم. طبق قانون عمل و عکس العمل هر آنچه که دستاورد ما در زندگیست در نتیجه یکسری تلاش و باور و صرف انرژی بوده
حالا ممکنه این دستاورد منفی باشه ممکنه مثبت باشه.
مثلا در راستای باورهای درستی که کسی داشته تلاشهای اون منجر به کسب فلان درامد شده و یا باورهای اشتباهش منجر به تلاشهایی درجهت بالا آوردن فلان میزان بدهی شده ینی میخوام بگم اون برای بالا آوردن همون میزان بدهی هم در تلاش بوده یجورایی مثلا در تلاش برای قرض و وام گرفتن بیشتر یا تصمیمات و خریدهای اشتباه کردن و ذره ذره بیشتر کردن اون مبلغ بدهی و غیره، وگرنه خودش یکشبه اتفاق نیفتاده که.
یا اینکه مثلا وقتی کسی درس میخونه تا از رشته مورد نظر قبول بشه درس خوندن شبانه روزی اون بهای قبولی تو رشته دلخواه بوده و اگه کم درس خونده و بیشتر وقتشو تلف کرده ، بهای اون خوش گذرونیها و وقت تلف کردنها شده یه رشته دانشگاهی خوب که از دست رفته.
که بعضی چیزا هم واقعا بهاش خیلی خیلی سنگین هست
مثل موندن تو محدوده امن و حفظ همین باورهای اشتباه تو زندگی که بهاش اون بهشتی هست که میتونستیم تو زندگی برای خودمون ساخته باشیم و نساختیم.
یه جمله معروفی هست که میگن اینکه آدم تو لحظه مرگ خودشو ببینه تو قالب اون شخصی که میتونست بشه ، جهنم اون آدم خواهد بود.
ما در هر لحظه و هر ثانیه و سر هر انتخابی در حال معامله هستیم و باید توجه کنیم که داریم چی رو با چی عوض میکنیم.
چون روزانه ما یکمقدار مصرفی از انرژی و زمان و پول و توجه و تمرکز داریم که بهرحال تا شب صرف خواهد شد باید توجه کنیم که این صرف چه چیزی میشه
آیا در مسیر خواسته هامون مصرف میشه یا ناخواسته هامون.
و اینکه همه ش کنترل بشه واقعا سخته اما باید دید برآورد افکار و تلاشهای ما مثبت هست یا منفی
اگه من میگم که خواستار ثروت و سعادت تو زندگیم هستم اما دارم بیشتر اوقات به کمبود ثروت و عدم فراوانی و نگرانی و ترس فکر میکنم دارم مسیرو اشتباه میرم.
در حال حاضر بنده ۵ ماه هست که با سایت عباسمنش آشنا شدم و تقریبا هر روز فایل های رایگان رو گوش میدم و قصد دارم تا چند ماه دیگه هم روح و ذهنم رو با فایلهای رایگان تغذیه و تقویت کنم و اونهارو تو زندگیم اجرا کنم ، و همزمان دارم باورهامو کشف میکنم و سعی میکنم اصلاحشون کنم
روزهایی هست که به خاکی میزنم اما سریع برمیگردم تو مسیر
و خودم رو مقید کردم به ادامه این مسیر تا رسیدن به انتهاش که کمال خودم هست و تا اونجایی که قلبم راضی راضی بشه.تا اونجایی که بی نیاز از ثروت بشم و تا اونجایی که بهشت خودمو ساخته باشم.
براش هر روز وقت میذارم یه دفتر گرفتم برای شکرگزاری روزانه و یه دفتر دیگه گرفتم بعنوان دفتر باورها و اونهارو با خودم هر روز حتی سر کار میبرم و اگه نیاز باشه اونجا مینویسمشون ینی میدونم که باورهای واقعی من تو زندگی واقعی و تو لحظه ش و تو برخورد با مسائل مختلف زندگی و شرایط گوناگون خودش رو نشون میده نه موقعی که دارم حرفای قشنگ میزنم .اون لحظه س که سریع مچشون رو میگیرم و مینویسم تو دفترم با شرح اون اتفاقی که افتاد و باورم رو برام آشکار کرد و بعد اقداماتی که برای اصلاحش دارم انجام میدمو هم با تاریخ مینویسم حمل دو تا دفتر با خودم اینور اونور رو برای خودم اجباری کردم
وقت گذاشتن برای فایلهارو اجباری کردم و بعد اتمام فایلهای رایگان و طی کردن مدارهای تکاملم تهیه محصولات استاد و انجام تمریناتشو برای خودم تو برنامه قرار دادم
سکوت کردن تو لحظاتی که میدونم تهش بحث میشه یا طرف مقابل حرفامو نمیفهمه و من حس منفی خواهم گرفت ، دوری از خیلی صحبتا و درد و دلها، جدا شدن از یک دوست ۱۲ ساله صمیمی بخاطر منفی بودنش (البته جدایی خودش اتفاق افتاد و خیلی راحتم اتفاق افتاد که احساس میکنم بخاطر تغییر مدارم بوده که ایشون از زندگیم رفت) ، اختصاص وقتهایی برای انجام تمریناتی مثل تکرار عبارات تاکیدی یا گوش دادن بهشون، بخشش بخشی از درآمدم که اول دوره برام خیلی سخت بود اما الان در پی تمریناتم جزو روتین ماهانه من شده ، قطع امید من از بنده های خدا و قطع یه سری از وابستگی های زمینیم با همه سختیاش ، پیاده روی های هر روزه و اختصاص زمانهایی برای تفکر ، و همه تمرینات عملی که انجام میدم بعضیارو اینجا یاد گرفتم بعضیا رو از کتابا یا اینکه بعضیارو خودم ساختم، ریسک رو تنها سرمایه زندگیم برای جدا زندگی کردن از خانواده بشدت منفی و با باورهای مخرب، کار کردن رو تواناییهام برای افزایش درآمدم تو یه حوزه ای جدید بعد از ساعات کاریم و همه و همه بخشی از بهایی هست که من برای رسیدن به حال خوب ، برای رسیدن به خدای خودم، برای رسیدن به ثروت و برای تجربه بهشت تو همین دنیا دارم پرداخت میکنم و اون تعهدی که برای خودم ایجاد کردم که تا روز مرگم روزانه و بطور آگاهانه بخشی از زمانم رو برای بهتر کردن خودم خواهم گذاشت .
تشکر میکنم از استاد عزیزم بابت این فایل خوب تو این روز قشنگ که مجددا مارو به تفکر وادار کرد و باعث شد یه ایست کوچولو بکنیم ببینیم الان کجای مسیریم و کجا میخوایم بریم و دوباره با انرژی بریم جلو.
عیدتون مبارک و از خدا برای تک تکتون عشق و سلامتی و ثروت و سعادت بی حد میخوام.
به نام خدای بخشنده مهربان
سلام
من تا قبل از آشنایی با شما یه دختر مرده بودم.هیچ هدفی هیچ آینده ای برای خودم نداشتم.به پوچی رسیده بودم.دنیام سیاه بود.وقتی با شما آشنا شدم اوضاعم کم کم تغییر کرد و نور رو دیدم وقتی فهمیدم میتونم زندگیمو هرجور که دلم میخواد بسازم اون احساس ناتوانی یذره یذره از وجودم پاک شد.البته نمیگم الان خیلی قوی شدم یا بعضی وقتا اون احساس بد سراغم نمیاد نه اتفاقا هنوزم هستن اما من سعی میکنم آگاهانه نبینمشون.
همونطوری که گفتم من هیچ هدفی نداشتم و نمیدونستم از زندگیم چی میخوام الان هم نمیدونم اما از فایل مولد ثروت به بعد که استاد گفت هرچیزی که یذره احساس میکنید بهش علاقه و استعداد دارید رو برید انجامش بدید من شروع کردم به حرکت کردن و به حرف استاد گوش دادم.چندتا کارو تست کردم تا به این حرفه ای که تازه شروعش کردم رسیدم.
من آرزو و خواسته های بزرگی دارم خیلی وقتا باخودم فکر میکنم تو که اینهارو میخوای براشون چیکار کردی چقدر تعهد داشتی بهشون.من زمان بچگیم خیلی رویاپردازی میکردم و تو دنیای خودم بودم.یجورایی خودمو قاطی دنیای آدم بزرگا نمیکردم چون پیششون خواسته هامو از یاد میبردم و اینو دوست نداشتم.ترجیحم تنهایی و خلوت خودم بود.الان باخودم میگم دیگه وقت عمل کردن و حرکت رسیده که خودمو به خواسته هام برسونم.من معتقدم آدم هرچیزی رو از ته قلبش بخواد بهش میرسه و خودمم بارهاشده چیزی رو از ته قلبم خواستم و بهش رسیدم الان هم باخواسته هایی که اندازه وجودم هستن دارم دوباره شروع میکنم.
تو بحث بها تاحالا تلویزیون رو کامل حذف کردم وآدم های دورو برم رو.یجورایی الان تنها هستم و باکسی جز خانواده ام ارتباط ندارم و چقدر خوشحال شدم که استاد هم اینو تاییدش کرد و باخودم گفتم پس راهم درسته چون آدم های دوروبرم واقعا هیچ چیزی بهم اضافه نمیکردن و ازم انرژی هم میگرفتن.اما هنوز میبینم باز چیزهایی هستن که فقط مثل زالو دارن منو میخورن و هیچ خاصیتی برام ندارن و من باید حذفشون کنم مثل ترس هام مثل فضای مجازی بااینکه خیلی مواظبم که درگیرش نشم میبینم بازم افتادم تو تله🤨که از الان به بعد رفت تو لیست حذفیات😃😌بهای دیگه ای که پرداخت کردم برای رشد و پیشرفت خودم و آموزش هزینه کردم و هزینه خواهم کرد به جای خرید های غیرضروری که فقط برای حرف مردم و زیباتر دیده شدن در برابر اونهاست و این چیزی بود که قبلا تو وجودم نداشتمش و پول هامو الکی میریختم تو جوب که نشانه ظرف سوراخم بود اما الان خیلی خوشحالم که هدفمند خرج میکنم و برای رشد و پیشرفت خودم ارزش قائلم🥰😍🙏🏻
یه تعهد دیگه ای هم که به خودم دادم اینه که باید فقط وقتی اینجا کامنت بنویسم که به آموزه ها عمل کرده باشم وعالم بی عمل نباشم😌
یکی از بزرگترین خواسته های من اینه که تاثیر گذار باشم.یه انسان مفید یه الگو و خیلی خوشحالم که الان شما الگوی منید و راه رو برام واضح تر میکنید و ممنونم از خدای مهربانم که هدایتم کرد به سمت شما.انشالله میام و از نتایج کار جدیدی که شروعش کردم براتون میگم.
راستی استاد تازگیا هروقت فایل جدید میذارید و میبینمتون کلی تحسینتون میکنم که چی ساختید از هیکلتون.وااااقعا دمتون گرم من که کلی کیف میکنم با انسان شریف و نازنینی مثل شما و خانم شایسته همراه و هم مسیر هستم🥰🙏🏻
عاشقتونم و خدایا شکرت🥰😍🙏🏻
یک سلام سرشار از انرژی به استاد عزیزم و مریم جان و همه ی دوستانی که در این مسیر الهی قدم بر میدارند ✌❤
امروز که دارم این دیدگاه را مینویسم 19 تیر 1401 مصادف با عید قربان میباشد
خدایا آخه چقدر مهربون هستی من را به بهترین فایل ها هدایت میکنی استاد گفتین که حضرت ابراهیم (ع) از نظرتون جذاب ترین انسان در قرآن هستند و از نظر خداوند هم لقب خلیل الله یعنی (رفیق خدا) را دارند و اون زمانی که اومدن امر و دستور خداوند را انجام بدهند (فرزندشون را قربانی کنند) خدا میگه که از این امتحان الهی سربلند بیرون اومدی و یک گوسفند عطا میکند به حضرت ابراهیم (ع) که به جای پسرشون قربانی را انجام بدهند خیلی سخن ارزشمندی بود و فهمیدم هر چقدر میتوانی بهای رسیدن به هدفت را بپردازی همان قدر به هدفت میرسی
و یا در مثال دوره ی قانون سلامتی که گفتین یک بنده ی خدا طبق روش هایی که در دوره ی قانون سلامتی فرمودین از وزن 100 کیلوگرم به وزن75 کیلوگرم رسیده این یعنی بهایش را پرداخته و اگر دوست عزیزمان بتواند بدون در نظرگرفتن حرف مردم این روش رژیم غذایی را رعایت فرماید حتماً دستاورد های زیادتری نیز به دست میآورد .
ما از این فایل زیبا و بسیار تاثیر گذار نتیجهمیگیریم که برای رسیدن به هر هدف و هر آرزویی که داریم باید بهایش را بپردازیم دقیقا مثل حضرت ابراهیم که از تمامی امتحانات الهی سربلند بیرون آمدند و بهای رسیدن به جایگاه عالی نزد خداوند را پرداختند.
و گفتین که وقتی داشتین در مسیر اهداف تون قدمهای اولی را برمیداشتین توهین ها و سرزنش های زیادی شنیدین و آدم ها ی زیادی از زندگیتون حدف کردین ، حرف مردم براتون مهم نبوده و درخواست سخنرانی در کلاس های دانشگاه را انجام میدادین این یعنی روند تکامل شما در حال طی شدن
و پیشرفت بوده و بهایش رو پرداختین
من دوست دارم بهترین مدرس پیانو باشم از همین امروز که این فایل را شنیدم به خودمگفتم نرگس باید بهای رسیدن به آرزوت رو بپردازی :
باید هر روز مطالعه در زمینه تدریس پیانو داشته باشی 🍀🌹
باید کتاب های آدم های موفق رو مطالعه کنی🍀🌹
باید هر روز تجسم انجام بدی🍀🌹
باید هر روز توی طبیعت بری و تنهای تنها خودت رو بفهمی و باید تمرکز زیادی داشته باشی 🌹🍀
و باید با عشق بهاش رو بپردازم تا نتیجه بگیرم 🌹🍀
باید هر روزصبح برم ورزش و روزی پرانرژی شروعکنم🍀🌹
باید بابت نعمت های خدا سپاسگزاری کنی 🍀🌹
باید روی نوازندگی وقت زیادی بزاری🍀🌹
و…..
استاداونجایی که گفتین میرم تمپا و تا وقتی که نفهمم قانون چیه و تا وقتی که نتیجه نگیرم برنمیگردم و بهاش رو پرداخت کردین و در مورد هورمون ها و…. مطالعه کردین و جلوی هوس هاتون رو گرفتین خیلی لذت بردم و قطعا شما بهترین راهنما و بهترین استاد در مسیر الهی و رسیدن به آرزوها هستید.
البته من شناگر بسیار خوبی هستم و از الان دارم تلاشم رو میکنم که به یاری خدا در مسابقات استانی مقام های بسیار عالی به دست بیارم و میدونم که در این راه باید بهاش رو بپردازم درسته تمرینات بسیار سختی باید انجام بدم ولی وقتی به آرزوم میرسم میدونم که درست قدم برداشتم و بهاش روپرداختم
استاد از خدا میخوام همیشه کمک کنه بتونیم بهای رسیدن به هدف هامون رو بپردازیم و زندگی ای سرشار از سلامتی و شادی نصیب قلب مهربون شما که با عشق این فایل را ضبط کردین و در اختیارما گذاشتین
انشاالله و با یاری خدا در سمیناری که قراره در ایران برگزار کنید شرکت میکنم و شما رو از نزدیک ملاقات میکنم
استاد جانم خیلی دوستتون دارم به مریم عزیزو خوش قلبم سلام ویژه برسونید به زودی در آمریکا میبینمتون
نرگس💖😘
به نام تنها نیروی عظیم و توحید
سلام به همگی
این فایل میتونه برامون هم خیلی رشد دهنده و لذتبخش باشه هم خیلی ناراحت کننده و بهمون بربخوره که اجراکننده ای سخت داشته باشه
اتفاقا همین دیشب بود که داشتم با یکی از دوستان عزیزم میگفتم ببین من در حال حاضر باید فقط رو فلان آپشن های تمرینی کارم تمرکز بذارم چونکه اینها پایه و اساس و اولویت هستند و بعد دیگه میتونیم بریم سراغ بقیه آپشن ها و تمرینات رشته مون و همچنین قربانی کردن میتونه خیلی چیزهای دیگه هم باشه مانند شبکه های مختلف اجتماعی،دیدن فیلم های مختلف،سرک کشیدن به برنامه ها و استوری های دیگران و…..
راستی اتفاقا بنده خودم همین پریشب از یه مسافرت برگشتم یعنی رفت و برگشتم دو روز طول کشید و اونجا چند روز زمانم رو گرفت تا اینکه فقط بتونم برم بمدت 2 ساعت آموزش ببینم تو حرفه کاری خودم و همراه با پرداخت کلی هزینه اما من گفتم اشکال نداره اگه من میخواهم به هدفم که برام مهمه برسم باید بهاش رو بپردازم
یه سر هم بریم سمت دوره عزت نفس واقعا آگاهی های این دوره پایه و اساس موفقیت و ایمان هر انسانی ست که باید در خودش بسازه تا به اون درون قدرتمند و ایمان دلخواه برسه و بتونه قدم به قدم پا در دل ترس هاش بذاره و رشد کنه،،
و یه خبر خوب هم که برا خودم و برا بقیه دارم اینه که وقتی از منطقه امن خودت خارج میشی و قربانی رو میکنی و دست به عمل میزنی خیلی بهت انگیزه میده و باعث رشدت میشه و من بارها در موضوعات مختلف اینکارو در زندگیم انجام دادم و وقتی ما بتونیم اون قسمت لذت قربانی کردن و خارج شدن از دایره امن رو درک کنیم خیلی بهمون کمک میکنه و بهمون انگیزه حرکت و عملکردن میده،
کافیه بیاد بیاریم که قبلا چطور تونستیم پا بذاریم در دل ترس هامون و تا قبلش که اونقدر فکر میکردیم وحشتناک هستند اما با انجام دادنشون دیدیم که چقدر الکی اسیر توهمات ذهنی میشدیم کافیه همچین نکات مثبت خودمون رو بیاد بیاریم اونوقت خیلی راحتر و با ایمان بیشتری بریم تو دل ترس هامون
و یه نکته خوب و مهم دیگه از شما استاد اینکه میگی ما باید حتی وارد شدن به دل ترس هامون هم با تکامل باشه و بیاییم از قدم های کوچک شروع کنیم و انتظار نداشته باشیم که یهو بریم وسط میدان و خودمون رو به کشتن بدیم اما همیشه بخواهیم که یه خورده بازم بهتر و باایمان تر از قبل خودمون فکر و عمل کنیم،چقدر نکته خوبی ست مگه نه؟؟
خود من برا کار خودم از امروز دارم تصمیمی رومیگیرم که یه خورده برام ترس داره و باید براش تمرین ذهنی و جسمی انجام بدم که دو هفته دیگه بتونم پا بذارم در دلش و همچنین یه ترس دیگه هم برام هست اونم تقریبا باید 25 روز دیگه بتونم واردش بشم و بتونم شجاعت و ایمانم رو به خودم ثابت کنم با یاری خداوند و تمرین در ساخت باور و ایمان در خودم میتونم ازشون نتایج خوب کسب کنم
الان مدام به خودم میگم منی که در فلان کارها که چندسال قبل یا چند ماه و چند روز قبل تونستم واردشون بشم و با موفقیت انجامشون بدم که تا قبلش یه عالمه ازشون ترس داشتم اما من موفق شدم پس من در کارهای بعدی هم میتونم و قدرت لازم رو دارم فقط باید مدام موفقیت های قبل خودم رو بیاد بیارم و بگم من میتونم همونطور که قبلا خداوند بهم کمک کرد الانم میتونه
و الان یاد حرف شما افتادم استاد که از ایمان ابراهیم گفتی که نمرود یه آدم رو آورد جلوش گردن زد اما ابراهیم چقدر با شجاعت و ایمان بهش پاسخ از یگانه پرستی میگه
خدای من خود من وقتی فقط به همین یه موضوع فکر میکنم احساس میکنم میتونم کلی باورهای توحید و قدرتمند در وجود خودم بسازم حالا کار ندارم که بعضی از آدمها میگن پیامبر یا ابراهیمی وجود نداشته این برامن مهم نیست بلکه این نوع دیدگاه برام مهمه که باعث ایجاد ایمان و قدرت در من میشه که باعث رشد درونم میشه،،
و در کل این فایل خیلی منو میبره به دوره عزت نفس و جلسه ششم قدم اول که با تمرینات اهرم رنج و لذت و کار کردن رو اعتماد بنفسم میتونه باعث بشه که منو یه عالمه تغییر بده و من یه آدم دیگه ای بشم،،
همونطور که کارهای قبلی رو تونستم پس از این به بعد هم خیلی بهترشو میتونم انجام بدم و تغییر کنم بسمت قدرتمندتر شدن،
وقتی که نگاه میکنم و به این فکر میکنم که هرزمان من از دایره امن خودم خارج شدم نتنها برام زجر آور نبود بلکه باعث شد بعدش یه عالمه شجاعت،و احساس زنده بودن بیشتر و لذت بیشتر بهم بده خیلی بهتر و با احساس بهتر و ایمان بیشتر میتونم از دایره امن خودم خارج بشم و چقدر لذت بردم از اینکه استاد میگی من با لذت از دایره امن خودم خارج شدم نه با زجر و سختی خیلی ارزش داره که بتونیم به این موضوع فکر کنیم و بیاییم انجامش بدیم،،
من که خودم دارم میرم با برنامه ریزی و ساخت باورهای درست تو کار خودم انجامش بدم چونکه من خواهان رشد و ایمان هستم و حاضرم هر بهایی براش پرداخت کنم بلکه فقط از خدای خودم میخواهم که مسیر درست رو بهم نشون بده و امیدوارم که برا بقیه دوستان هم اینچنین باشه و البته همیشه از موفقیت ها و نتایج خیلی خوب دوستان انگیزه و الگو میگیرم
استاد بااینکه هنوز هم خیلی از نکات و حرفهای این فایل برام کمی سنگین هست و بهم برمیخوره اما اشکال نداره چونکه من میخواهم بهای رسیدن به اهدافم رو بپردازم و نمیخواهم مانند اکثر انسانها زندگی کنم که اون خوشبختی واقعی رو درک و تجربه نکردن
توکل به نیروی هدایت
تو پای در راه بنهو هیچ مپرس راه خود
بگویدت که چون باید رفت
آرزوی بهترینها برای بهترینها .
سلام به روی ماه استادجان خوش قلب و مریم جان عزیزمممم و تک تک اعضای دوست داشتنی خانواده عباس منش.امروز که این کامنتو مینویسم عیدغدیره و تبریک میگم(خودمم سیدم)راستش چند روزی بود که حس میکردم از مدار اصلی و درست فاصله گرفتم از حس کلافگی و بدی که داشتم فهمیدم.امروز یه حسی بهم گفت برگرد به حالت قبلت اون حس خوبی که هرروز با فانتزیات و رویای دلت روزاتو میگذروندی! سه روز پیشم که تولدم بود خیلی روبراه نبودم اونم قطعا از ورودیای نامناسب و کنترل نکردن ذهنم بود.با اینکه خداروشکر نتایج عالی داشتم و نعمتای فراوونی وارد زندگیم شده بود(من نقاشی میکنم و هدف اصلیم هستش حتی اون چیزی که هنرمندای دیگه میخوان و نمیخوام قلبم همیشه فراتراز هرچیزیو میخواد چیزی که ارزش روحم رو بهم یاداور کنه) ولی خب ذهنه دیگه ولش میکنی پرتت میکنه به تاریک ترین نقطه مغزت. خلاااصه امروز گفتم خدایا عیدی میخوام ازت.نشستم پای گوشیم و اینستاگرام دوستانی که تبریک گفته بودن و جواب دادم یهو گفتم بذار پیج استادم ببینم امروز خبری هست یا نه.چشمم افتاد به این پست(همین فایل) گفتم به به از تیترش معلومه ازاون فایلای نابه.کوش که کردم اصلا خورااااک خودم بود و دوباره تلنگری بود که لازم داشتم تا تو مسیری که انتخاب کردم قدمامو محکم تر بردارم بها بپردازم و ایمانمو قوی تر کنم و باورای محدودکننده رو ازبین ببرم.سعی کنم از الگوهای فوق العاده بهره ببرم و از نقطه امنم بیام بیرون و قربانی کنم تمام چیزیایی رو که پروازمو کند کردن. خدایا شکرت شکرت که همه جوره هوامو داری و با دستای فوق العادت مثل استاد هدایتم میکنی…..اینم از عیدی من….ممنون که بهم یاداوری کردین کجا وایسادم.اگاهی کسب کردم و حسم فوق العاده شد.امیدوارم هممون روند تکامل رو به درستی و بدون عجله طی کنیم. دوستون دارم خاص ترین خانواده دنیا
سلام خدمت خانم موسوی عزیزاتفاقامنم امروزحالم خوب نبودوازندارخارج شدم گفتم خدایاکمکم کن باینکه این فایلوچندبارگوش کردم ولی امروزتصمیم گرفتم کامنت های دوستان بخونم که اولین کامنت که رسیدم بهش این مطلب زیبای شمابود وبهم یادآوری کردی که باید ورودی هامو کنترل کنم
سپاسگزارم انشالله همیشه درحال پیشرفت باشیم
سلام ودرود دوست عزیز.سپاسگزارم…خوشحالم بابت نظرتون.
خداروشکر هدایت شدیم به سایت استاد عباس منش و میتونیم هرروز روی خودمون کار کنیم و لحظه به لحظه از زندگی لذت ببریم منم گاهی بیشتر تله ها و ترمزای ذهنمو بین کامنتای دوستان متوجه میشم.فضای سایت بینهایت لذت بخشه
به امید الله هممون با عمل کردن به قوانین به سعادت و خوشبختی میرسیم