چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 30
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/06/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-06-10 07:50:062024-06-10 07:54:09چه موضوعی را باور کرده ای؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
چه موضوعی را باور کرده ای؟
بنام خداوندی که به من کمک می کند تا بهترین باشم
با درود و سلام خدمت بزرگوارانم استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم
و درود و سلام به دوستان عزیزی که حال دلشان عالیع و هر روز بیشتر و بیشتر در مدار حال خوب و انرژی مثبت هدایت شده اند
اگه ی باوری به ما کمک کنه برای رشد و پیشرفت به این دلیل که مثلا توی این کشور زندگی می کنم توانایی خیلی بالایی دارم
و یا مثلاً از نظر علم ستاره شناسی گفتند مرداد ماهی ها علاقه به پول و ثروت دارند و تجملی هستند و هر چیزی که مثل طلا بدرخشه جذبش میشن و یا میگن مرداد ماهی ها خیلی قدرتمند هستند( آخه من مرداد ماهی هستم ) واقعا همینطوری هستم شاید این یک باور درست نباشه ولی اگر چنین هم باشه داره به نفع من عمل می کنه و من هم پذیرفتم چون این باوره به من کمک می کنه تا به هدفم و ثروت برسم ..
پس من می تونم هر باور قدرتمند کننده و کمک کننده ای که به نفع من هست رو در خودم ایجاد کنم ولو اگر حقیقت نداشته باشه
من باید باورهای قدرتمند کننده رو آنقدر در خودم تقویت کنم و تکرار و تکرار و تمرین کنم که تبدیل به واقعیت زندگیم بشه چون همه چی باورع..
پس باید همیشه روی باورهام کار کنم و یقین بیاورم که این است جز این نیست همه ی دنیا به باورها و فرکانس های ما واکنش نشان میدهد و من با قدرت افکارم زندگی مو خلق می کنم..
یا بعضی ها همیشه به من میگن خوش شانسی!! قبلنا خیلی از این واژه ها خوشم نیمیومد بخاطر همون باور مخرب چشم زخم که فکر میکردم از روی حسادت گفته میشه و میخوان چشمم بزنند .. ولی الان هر کسی بهم بگه خوش شانسی کلی هم ذوق می کنم و از زاویه ی مثبت به این موضوع نگاه می کنم و بقول استاد .. پیش خودم میگم ببین چقدر نکات خوبی دارم و یا اتفاقات خوبی برام افتاده که بچشمشون اومدم و این الطاف خداوند رو از روی خوش شانسی من میدونید در صورتی که میدونم این الطاف الهی بخاطر نتایج فرکانس خودم بوده و هیچ ربطی به شانس و اقبالم نداره و این یک باور قدرتمند کننده ای برای من هست برای رشد و پیشرفتم
چون منم همش بخودم میگم رویا تو چقدر خوش شانسی که به چنین استادان عزیزی هدایت شدی و در مدار هدایت ها و مسیرهای درستی قرار گرفتی و دیگه اشتباهات گذشته رو تکرار نمی کنی چون با آموزه های استادم قوانین این جهان رو یاد گرفتم اگر اینها خوش شانسیع واقعا چقدر هم خوش شانسم خدایاااا شکرت و یا خیلی ها بهم میگن خوش برخوردی در روابط اینکه همه دوستم دارند و یا در صحبت کردن خیلی خوب هستی یا خوشکل و زیبا هستی قبلنا بهم خیلی میگفتند ولی الان هم بهم میگن و این یک باور قدرتمند کننده ای است که همیشه بخاطر این چهره ی زیبایی که خداوند به من لطف کرده اعتماد بنفسم در این زمینه خوب باشه و از خداوند ممنون و سپاسگذارم خدایاااا شکرت و یا در مهارت های دیگه که زیاد هستش که لیست شون زیاده خدایا شکرت
البته من خودم عاشق افراد و دختران خوشگل هستم و همیشه برای زیبایی شون تحسین شون می کنم و لذت می برم و حتی بهشون ابراز می کنم و این بهم کمک می کنه بیشتر به زیبایی ها توجه کنم البته از وقتی با قوانین آشنا شدم این ابراز علاقه و تحسین کردن ها خیلی خیلی در من بیشتر شده خدا رو شکر..
اغلب ما باورهای محدود کننده داریم که به ضررمون هستند و باورهای درستی نیستند
یعنی اون باور واقعی نیست ولی بر علیه ما کار می کنه و بقول استاد ما همه مون با باورهای اشتباه بمباران شدیم
در مورد سلامتی و یا بیماری های ارثی والدین…
و یا در مورد روابط
و یا در مورد پول و ثروت که من یک باور نامناسب در مورد پس انداز دارم اینکه من اصلا نمی تونم پول پس انداز کنم چون همیشه ی چیزی پیش میاد که مجبور میشم خرجش کنم ولی باید این باور رو تغییر بدم به این باور که از طریق قانون گردآوری پول و ثروت من نیازی به پس انداز کردن ندارم چون جهان خودش این پس انداز رو برام انجام میده
و یا اینکه با مدیریت الهی پول و ثروت برای من پس انداز میشود
و یا من آنقدر ورودی پولی و مالی دارم که خود بخود پس انداز می شود
وقتی من توی مدار پول و ثروت باشم هر اتفاقی باعث رشد و پیشرفت های مالی من میشود
خدایااا آن مسیری که من را براحتی و بسادگی و به آسونی و سهولت و به زیبایی عزتمندانع و از کوتاهترین مسیر به پول و ثروت می رساند چیست؟؟؟
خدایا منو هر لحظه به بهترین و درست ترین مسیر هدایتم کن
خدایاا شکرت که همه ی کارهامون سر و سامان دادی و توانگرم ساختی و از اینکه پشتیبان و حامی و محافظ و هدایتگرم هستی ممنون و سپاسگذارم خدایا شکرت
و یا در مورد بخت و اقبال و خوشبختی و بدبختی و ازدواج های ناموفق اقوام و فامیل باورهای محدود کننده ی زیادی هست
و بقول استاد ما باید ببینیم چی چیزی رو می شنویم که بهمون کمک کنه وگرنه مهم نیست که چه کسی این حرف ها رو زده حتی اگر دانشمند باشه
ی باور خوبی که تازگیها در وجودم بوجود آمده اینه که من چون دارم روی تغییر باورهام بطور مداوم کار می کنم بنوبت به همه ی اهدافم می رسم چون مدیریت و نظم الهی در همه ی کارهام حاکم هست و در آرامش بیشتری هستم
خدایااا شکرت که تمام کارها و برنامه ها و امورات زندگی ام رو چیده مان و برنامه ریزی و هماهنگ کردی و امروز با موفقیت تمام کارهامو به اتمام رسوندم
اینکه با آگاهی قوانین این جهان هستی باور دارم که هیچ رویایی دیگه رویا باقی نمی مونه
من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم باورهای قدرتمند و کمک دهنده ای بسازم تا راحتر به هدفم برسم و از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
استاد جان ممنون و سپاسگذارم که دوباره با این فایل آموزشی قدرت باورها رو بهمون آموزش دادید برای راحتر رسیدن به اهداف و خواسته هامون
خانم شایسته جان ممنون و سپاسگذارم برای اینکه پا به پای استادمون قدم برمیدارد و این فایل ها رو برامون فیلمبرداری تدوین و ضبط می کنید ممنون و سپاسگذارم در ضمن خانم شایسته جان خیلی وقته شما رو ندیدیم و دلمون براتون تنگ شده مرسی مرسی که هستید دوستون دارم ی عالمه ممنونم
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم
IN GOD WE TRUST
سلام به دوست هم فرکانسی
از کامنت زیباتون لذت بردم باورهای بسیار عالی و قدرتمندی را ذکر کرده بودید چند تا از اونها را کپی کردم که هر روز به خودم یادآوری کنم
باورهای مثل این باور که از طریق قانون گردآوری پول و ثروت من نیازی به پس انداز کردن ندارم چون جهان خودش این پس انداز رو برام انجام میده
و یا اینکه با مدیریت الهی پول و ثروت برای من پس انداز میشود
و یا من آنقدر ورودی پولی و مالی دارم که خود بخود پس انداز می شود
وقتی من توی مدار پول و ثروت باشم هر اتفاقی باعث رشد و پیشرفت های مالی من میشود
خداوند را شاکرم در جمع توحیدی استاد عباسمنش درکنار شما دوستان هستم
در پناه خدای وهاب شاد و سلامت باشید
با درودددد و سلام خدمت شما دوست عزیز ساکن در این فضای الهی آقای محسن حاجیان عزیز .. مرسی مرسی بخدا من خیلی خیلی خوش شانس و خوشبختم که چنین دوستان فوق العاده ای دارم که وقت ارزشمندشون رو برای نوشتن چنین جمله های تحسین آمیزی میزارند .. آقای حاجیان عزیز در واقع من باید از شما تشکر و قدردانی کنم که چراغ خوش خبری آبی رنگ دلپذیرم رو برام روشن کردید و دل و روحم شاد شد و خنده و شادی رو نصیبم کردید و از اینکه سبب خیر و برکت امروزم شدید که دوباره نوشته ها ی خودم رو مرور کنم ممنون و سپاسگذارم وقتی دوباره کامنت خودم رو خواندم فوری جمله های تاکیدی خودم رو توی دفتر سپاسگذاریم نوشتم اینکه چقدر خوشحال شدم نشونه ی امروزم بودید انگار شما قلم دست خداوند بودید که بهم یادآوری کنید این باورهای پولی و مالی و پس انداز کردن رو تکرار و تکرار کنم و تمرین امروزم باشه .. واقعا خیلی ممنون و سپاسگذارم که که وقت ارزشمندتون رو برای این بازخورد تاثیر گذارتون گذاشتید خیلی ذوق کردم و. خوشحال شدم و الان هم با یک احساس فوق العاده عالی این کامنت رو براتون نوشتم از اینکه چراغ خوش خبری امروزم بودید بی گمان این لطف تحسین آمیز و شادی بخشی که نثارم کردید همچون بومرنگ مانند رنگین کمان به تمام جنبه های زندگی تون بر می گرده الهی چراغ قلبتون سرشار به نور و عشق الهی درخشان و درخشنده همواره فروزان باشه
ممنون و سپاس بهترین ها رو براتون آرزومندم
موفق و پایداری و سلامتی و ثروتمندی رو برای همه مون آرزومندم
درود فراوان به دوست عزیز همفرکانسیم خانم رویا مهاجرسلطانی
ممنونم زحمت کشیدید و به کامنتم پاسخ دادید
خداوند را شاکرم بخاطر حضورم در کنار چنین دوستان با ایمان و توحیدی
برای هدف این ماهم نوشته ام و درخواست کردهام که به کمک الله مهربان زمان بیشتری در سایت و در کنار دوستان توحیدیم باشم و مطمعنم تنها راه ایجاد باورهای قدرتمند و توحیدی فعالیت در این سایت و خواندن و تایید کردن مطالب ناب بچه های سایت و زندگی کردن به روش استاد بزرگوارم است
بسیار لذت میبرم در کنارتون هستم و چقدر راحت با حضورم در سایت ذهن نجواگرم آرامتر شده است و هر لحظه مسیرم روشنتر و راهم هموارتر میشود.
بازهم خداوند را سپاس میگویم که مرا به راه راست راه کسانی که به ایشان نعمت داده، هدایت کرده است.
در پناه خالق وهابم شاد و سلامت و ثروتمند باشید
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و مریم جون ، الان که فایل جدید رو گوش دادم به یاد داستان تعویض اسمم افتادم .
من از زمانی که دوره راهنمایی میرفتم متوجه شدم اصلا با اسمم ارتباط نمیگیرم و دوسش ندارم ، دوستام هر وقت صحبت از معنی اسم میشد هر کسی معنی قشنگ اسمش رو میگفت یا هم که اسم مذهبی داشت و بهش افتخار میکرد . من یادمه تو کتابا دنبال معنی اسمم بودم ولی اسم من معنی نداشت یه اسم عربی بی معنی بود خلاصه گذشت و من هیچ وقت جرات تغییر اسمم رو هم نکردم یا اصلا اسمی که به نظرم قشنگ بیاد نشنیده بودم .
سالها گذشت تا اینکه جرات پیدا کردم که تغییرش بدم و دنبال اسم قشنگی بودم که قراره انتخابش کنم و خیلی زیبا هدایت شدم به اسم نسترن و همین که شنیدم گفتم خودشه خود خودشه همونی که من میخواستم ، به جون خودم هیچ اسمی رو اینجوریا نخواستم (؛ .
من اسمم رو انتخاب کردم و شیرینی دادم به دوستان و فامیل که دیگه نسترن صدام کنید .
تو همین زمان دختر داییم که خانواده مذهبی داره داشت برای پسرش که باردار بود اسم انتخاب میکرد و این باور رو داشت که باید اسمی که انتخاب میکنه برای پسرش حتما عدد حروف ابجدش با سال و ماه تولدش هماهنگ باشه وگرنه ممکنه به خاطر ناهماهنگی عددهاش اتفاقات ناجوری تو زندگی تجربه کنه و جریان نعمت و ثروت تو سرنوشتش نباشه .
خلاصه اسم هماهنگ رو پیدا کرد هر چند اصلا دوسش نداشت و حتی بدش هم میامد ، من در جریان باورهاش بودم اما این باعث نشد که من بر مبنای حروف ابجد اسم انتخاب کنم چون باور نداشتم که اسم میتونه بدبخت یا خوشبخت کنه .
این جریان گذشت و یه روز که پیشش بودم پیشنهاد داد که اسم نسترن رو با حروف ابجد حساب کنه و ببینه که این اسم برای من خوبه یا بد ، منم بدون هیچ واکنشی گفتم اشکال نداره و میدونستم که اگه هماهنگ نباشه این اسم با سال و ماه تولدم من لحظه ای هم پشیمون نمیشم .
اسمم رو حساب کرد و گفت تو خیلی خوش شانسی چون این اسم خیلی هماهنگه و عالیه برات و اتفاقا اسم قبلی منو هم حساب کرد و گفت اون مناسبت نبوده و حتی اسم پسرامم حساب کرد از سر کنجکاوی و متوجه شد که اسم نسترن با اسم اونا هم هماهنگه در صورتی که اسم قبلی من برای اونا هم خوب نبوده .
سرتون رو درد نیارم ، اوجا بود که وقتی دیدم هماهنگه منم به فال نیک گرفتم و گفتم چه اشکالی داره که بابت این قضیه منم بیشتر نسبت به اسمی که انتخاب کردم باورای بهتری بگیرم و احساس بهتری داشته باشم .
حتی به همسرمم گفتم چه اشکالی داره باورش کنم من که حالا تغییرش دادم و احساسم بهتر باشه و حتی نشونه ها رو هم دنبال کردم و دیدم آره این خیلی خوب شده که حسم بهم گفت نسترن و من قبولش کردم و با حروف ابجد هم هماهنگ بوده .
این اتفاق یه نمونه بود که من گفتم چه اشکالی داره اگه بابت این هماهنگی اسمم خوشحال باشم و احساس بهتری داشته باشم .
ممنونم استاد عزیز بابت فایلی که گذاشتین ، من همیشه مشتاق فایل هاتون هستم .
سپاس خدایی را که حامی و هدایت گر منه به سمت حس بهتر .
به نام رب وهاب
نسترن عزیز سلام
امروز خدا منو هدایت کرد به این فایل خفن استاد و کامنت تو که دقیقا جواب سوالی که امروز برام پیش اومده بود بود
خیلی از جوابت ممنونم و خدارو شکر و امتیاز این همزمانی رو به خدای خودم میدم که همیشه منو تو بهترین همزمانی ها قرار میده و هدایتم میکنه
امروز نمیدونم چه جوری ولی بعد این ک بیدار شدم هدایت شدم به سایتی که راجب حروف ابجد و اهمیت این حروف توی اسم و تاریخ تولد بود محتواش آشنا شدم
و کسایی که این علمو کشف کرده بودن انسانای سرشناسایی بودن
خلاصه که توی این سایت یک روش محاسبه و حساب کتاب برای این که ابجد اسم خودتو و تاریخ تولدتو در بیاری و در اخر یه جمع و تقسیم باید میشد و 3 اصل باید در میومد
که یکی درامد یکی روند درآمد و دیگری قدم فرد (مثل خوش قدم یا بد قدم)
من تا حالا این کارو نکرده بودم کنجکاو شدم و انجامش دادم و از این 3 تا یکیش برا من خوب بود
و گفته بود که اگه حتی یکی از این 3 اصل خوب نباشه بهتره اسم فرد تغییر کنه تا همه چی تغییر کنی و استدلالشم این بود ک اگه اکع طرف اسمی که داره خودش با اسمش حال نمیکنه هرسری که اسمشو صدا میزنن از این ک با اسمش حال نمیکنه ارتعاش بد و حال بدو به جهان ارسال میکنه
طبق این موضوع و این حساب کتاب اسم من باید عوض میشد
(البته اینم بگم من با اسمم حال میکنم و اسممو دوس دارم ولی طبق حساب کتاب این حروف اسم من جزو اسمای که باید تغییر میکرد بود)
از خدا هدایت خاستم هدایت شدم به این جلسه و کامنت شما
که البته با گوش کردن دوباره این فایل استاد خیلی واضح گفتن که هرچیزی مثل فال ،هاله درمانی ،چاک راه،یا همین حروف ابجد فقط باوره
اینا همش باورهای محدود کنندس و اگه به نفعت بود حرف درستی نیست ولی اگه بهت کمک میکنه اگه باوره کمکی هست هیچ مشکلی نداره باورش کردن دقیقا مثل دونده ی سیاه پوست این فایل
کلا وقتی از یک چیزی انرژی خوبو مثبتی بگیری ارامش داشته باشی یعنی راه درستی رفتی و چیزی که شمام بهش اشاره کردی که با اسم قبلیت حالت خوب نبود و اسمتو عوض کردی به نسترن و بدون این ک این حروفو بدونی انتخابش کردی و حالت باهاش خوب بود و حتی وقتی که فامیلتون میخواسته ابجد اسمتو در بیاره فهمیده چقد با اسامی خانوادت همخونی دارع
اگه میخای بدونی باوری که داری محدود کنندس یا قدرتمند کننده:
هرچیزی که بهت قدرت میده باورش کن حتی اگه واقعی نباشه مثل ،من اسفند ماهیم و استاد عباسمنشم اسفند ماهیه و من خیلی راحت تر از بقیه میتونم مثل استاد موفق شد و اصلا اسفندیا موفقیت تو خونشونه
یا این که باوری که تازگیا درونم ساخته شده و خیلی زیادم نتیجشو دیدم (نتیجه اومده یعنی این باور ساخته شده) اونم اینه ک ادم پربرکتی هستم و خوش قدمم
چیزی که توی یکی از 3 اصل نتیجه گیری حروف ابجد اسمم توی سایتی که امروز دیدم بود و محاسبش خوش قدمی درومد
و هرچیزی که تورو محدود میکنه باورش نکن حتی اگه پروفسور هاوکینگ بگه
من اینو بارها دیدم که طرف ادم موفقیه تو زمینه ی مالی و کار آفرینه درجه یکه میلیاردها پول ساخته ولی یه سری باورهای محدود کننده داره مثل شانسه دیگه (باور به شانس) یا حالا باورای دیگه
من نمیدونم این حروف ابجد واقعیت داره یا نه ولی میدونم چیزی که بهم قدرت میدرو باور کنم و چیزی که محدودم میکنه باور نکنم
و چیزی که بهم قدرت داد تو این سایت خوش قدمی بود
ثروتمند و سعادت مند باشی نسترن جان
سلام دوست عزیزم
خداوند در هر لحظه در حال هدایت کردن ماست ، خدا رو شکر بابت این همزمانی که برای شما رخ داده .
ممنونم که زمان گذاشتی و دیدگاهتو نوشتی .
دقیقا همینه باور نکن حتی اگر پرفسور هاوکینگ بگه .
بزار بگم چی شد که اسم نسترن رو انتخاب کردم .
از زمانی که با استاد آشنا شدم
شروع کردم به پیاده روی صبح گاهی ، هر روز میرفتم پارک جنگلی نزدیک خونمون و اونجا یکی از کوچه هاش بود که خیلی قشنگ بود به نظرم
تو همه فصلا از اون کوچه عکس میگرفتم و همیشه تحسین میکردم اونجا رو .
یه روز که این سوال رو از خودم پرسیده بودم که من چه اسمی رو دوس دارم هدایت شدم به اون پارک و اون کوچه کوچیک و سبز و دیدم روی تابلو اسم اون کوچه نسترن هستش و یه لحظه ذهنم گفت نسترن و هی تکرارش کرد و من جوابمو گرفته بودم و گفتم آره خودشه
من چقدر این اسم رو دوس دارم و این شد که تغییرش دادم . الان هر وقت منو نسترن صدا میکنن قند تو دلم آب میشه و اون صحبت فامیلمون هم بهم بیشتر کمک کرد و من خیلی حس بهتری گرفتم .
ایمان دارم چون با حال خوب و احساس خوب این اسم رو گذاشتم غیر از این نمیتونست باشه که برام پر از خیر و برکته این اسم .
خدا رو صد هزار مرتبه شکر برای هر آنچه که هست .
خدا رو شکر برای حضور در کنار دوستانی همچون شما با این همه آگاهی های ارزشمند .
در پناه خدا
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد و مریم جان
خدایا شکرت بابت این بهشت زیبا و بینظیر
باور
همه چیز باور است
جلسه اول قانون آفرینش درمورد باور هست و اینجا تکمیل میشه و یادآوری میشه اون جلسه
یه باور در خانواده همسرم هست که ارث همه سنگ کلیه دارن و همشون دارن از فرزندان الان تا نوه ها
و این رو دیدم
یه باور دیگه من همیشه قبل از اتفاقات خدا راهها رو برام باز میکنه
و خیلی وقتها یه اتفاقی میفته و بعدش وقتی برای من میشه میگم اون مقدمه بود و خداروشکر میکنم
این باور که همسر همیشه کنارت هست و تو مهمونی ها و آخر هفته کمکت میکنه باعث شده همسرم همیشه بهترین لحظات باشه و نزاره من تنها باشم
یه باور که مرد باید با خانواده باشه و این اتفاق افتاد برایم
یه باور که ادم نون قلب و نیتش رو میخوره
و باعث میشه همیشه مسیر برایم آسان باشه
خدایا شکرت
اما باورهای ثروت باید عوض کنم
باورهای در مورد مسافرتهای آسان
این دو پاشنه آشیل من هست
و با تعهد روش،کار کنم تا بتونم بهترینها رو بدست بیاورم
دوستان خدا قوت
بابت تک تک کامنت ها و تک تک باورها و نوشته ها تون سپاسگزارم
خدایا بابت بودن درمسیر آگاهی و درک بهتر از تو سپاسگزارم
خدایا شکرت
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
به نام رب
سلام استاد عزیزم، خانم شایسته گل، همسفران مسیرعشق.
نمیدونستم چطوری شروع کنم انقدرکه عین همیشه بموقع و عالی بود این فایل.
من از سالها پیش این باورم بود که چون بختیاری هستم، ژن قوی و قدرتمندی دارم، ویا بیمار نمیشم یا بهش پیروز میشم.
حتی زمانی که بیماری کانسر وشیمی درمانی و پاندمی رو گرفتم با این باور بسلامتی بیرون اومدم.
البته آنزمان با استاد و آموزشها آشنا نبودم. بعد از آشنایی با قانون برام سوال بود که این باور درسته یا نه.
مرحله بعد فهمیدم که ما همه جزئی از کل هستیم و من برتری وجود نداره و خدا هم عادله.
حالا چه کنم با این باور؟ امروز که به روال به سایت اومدم، واین فایل رو چند بار گوش کردم. فهمیدم که باور مثبت خصوصا نتیجه داده رو لازم نیست حتما کنار بزاری.
حالا باورم اینه که چون خدا عادله وهمه یکسانی، کلا ما قوی هستیم، وحالا معتقدم ایل بختیاری از این نعمت قدرت حفظ سلامتی خوب بلده استفاده کنه. پس من یا بیمار نمیشم، یا اگه بشه پیروز میشم.
بعد از اولین ابتلا به پاندمی اخیر، با وجودی که پرستار مشغول به کاربودم (استعفا دادم)
نه ماسک میزدم نه دستکش می پوشیدم، ولی دیگه بیمار نشدم. با همین باور
مورد بعدی:برادرم منبع بیماری و قرص، که با افتخار تعداد قرصهای روزانه اش رو اعلام میکنه. وتقریبا از40سالگی خودشو بازنشست کرد. در دوران پاندمی اخیر میگفت من اگه بگیرم، چون قلب، و یه، فشارخون بالا دارم، حتما میمیرم.
خانوادگی و به نوبت مبتلا شدن. من اونجا بودم پرستاری میکردم، با همین باور نگرفتم.
برادرم هم که مبتلا شد بهش نگفتیم چیه.
گفتیم آنفولانزای معمولیه.
جالب اینکه خیلی زود حالش خوب شد.
مورد 3 اینکه:
در سن 48سالگی به راحتی گواهینامه گرفتم. مدرک باریستایی در سن 55سالگی،درحال یادگیری ترید هستم در 56سالگی
با این باور که ما خانوادگی خیلی با هوشیم، میتونیم هر مهارتی رو یاد بگیریم.
مورد دیگه سفر بین استانها بدون ترس والبته به تنهایی، از اولین ماهای گرفتن گواهینامه،
با این باور که پدر من از رانندگان اولی در تهران بوده، وما ژنتیکی دست فرمون خوبی داریم.
وبا این باور بدون ترس زیاد پشت ماشین نشستم و حالا که خیلی هم خوب می ونم.
فعلا این چندتا باور یادم بود برا دوستان نوشتم.
از خدا بهترینها رو برای استاد، مریم جان عزیزم، وهمه دوستان همسفر عزیز طلب دارم.
در پناه خدا سالم، شادمان، سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
دوستتون دارم.
سلام استاد
من هنوز کامل این فایل رو ندیدم ولی به دلم نشست بیام این کامنت رو برای شما بنویسم و ازتون تشکر کنم به خاطر همه چیزهایی که ازتون یاد گرفتم به خاطر این که اینقدر هستید کنارم و به خاطر لبخند پرمهرتون که هر بار میبنیمش معنی ارامش درونی رو میفهمم. من خیلی روزای سختی رو با شما گذروندم با صداتون حالم خوب میشد و به احساس خوب برمیگشتم. یه بار یکی از دوستام ازم سوال کرد خیلی عجیبه دو سال هست با استاد عباسمنش هستی و با هیچ استاد دیگه حتی نمیتونی ارتباط بگیری گفتم آره چون من به این مرد باور دارم. خداوند این مرد رو وسیله آگاهی رسوندن به من قرار داده و این مرد به من یاد داد که توحید چیه؟ بهم یاد داد هر جوری درباره خودم فکر کنم همون رو تجربه میکنم و مهمتر از همه بهم یاد خودم و تنها خودم خالق شرایط الان زندگیم هستم. میدونید استاد اصلیترین چیزی که باعث میشه من نتونم با هیچ استادی ارتباط بگیرم اینه که من وقتی گذشته شما رو با الانتون مقایسه میکنم میگم این آدم توی تمام جنبه های زندگیش جهاد اکبر داشته و حتی فرکانس صداتون توی این دو سال بالاتر رفته منی که دو ساله باهاتونم کاملا این رو حس میکنم به خصوص از دوره احساس لیاقت به بعد کاملا مشهود هست برام.
از خداوند سپاسگزارم که به من توفیق دریافت آگاهی هایی که شما تدریس میکنید رو داد. استاد من خیلی تجربه خرید دوره های شما رو داشتم که روزی اون موقع ام نبوده یعنی توی لیست محصولاتم بوده ولی اصلا نمیتونستم بیشتر از 1 یا 2 جلسه اش گوش بدم در واقع جهان بهم اجازه این کار رو نمیداد چون تو فرکانسش نبودم. اما الان کم کم حس میکنم مدارم دارم عوض میشه و اماده دریافت اگاهی های جدید هستم. شاید بپرسید چی تغییر کرده؟ استاد یه روزی خدا از در و دیوار بهم فرمان خشوع داد بهم گفت بست نیست اینقدر داری به در و دیوار میزنی تا خودت رو ثابت کنی؟ چرا نمیپذیری من رب تو هستم تا من کارا رو برات انجام بدم. از اون روز که این الهام رو دریافت کردم با سری خم و پشیمان به درگاه رب رفتم و توبه کردم خیلی توبه کردم استاد و بعد از اون قلبم روشن شد و خداوند رحمن و رحیم من رو به بندگی قبول کرد. آره استاد شما راس میگید توحید همه چیزه و اگر من بلد باشم خوب بندگی کنم ارباب بلده چه طور اربابی کنه برام.
این روزا خیلی بیشتر به صداتون گوش میدم و دوس داشتم از الله و شما تشکر ویژه کنم.
در پناه خداوند ثروتمند، سعادتمند و سلامت باشید.
هوالحق
با سلام خدمت استاد گرانقدرم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان عزیزم
این فایل خیلی عالی بود و آموزنده و اساسی ترین نکته یاد آوری کرد که باورهای ما شرایط زندگی ما را تععین میکنند و باز ایمانم را قوی تر کرد من خالق زندگی خودم هستم
روی ورودی هام حساس باشم چون باورها را ورودی ها شکل میدن
بریم سراغ تمرین این فایل
چه موضوعی را باور کرده یی؟؟
من در خانواده فقیری بدنیا اومدم و بزرگ شدم و یادمه وقتی والدینم میگفتن ما فقیریم پول نداریم دیگه همینه که هست این قسمت ما بوده . قسمت بغصی ها ثروت بوده قسمت ما نبوده ،این سرنوشت ماست خدا برای ما این خواسته ، یادمه از همون بچگی با این حرف ها مقاومت داشتم با خودم میگفتم نه من بدبخت نیستم . این شرایط دایمی نیست من پولدار میشم
همون باور باعث شد که من کم کم بزرگ شدم بع سمت قانون جذب و در نهایت به سمت شما استاد عزیز هدایت بشم و زندگیم 180 درجه تغیر بدم
یکی از باورها خوبی در من ایجاد شده بود در کودکی و خیلی به من کمک کرد باور سلامتی بود باور اینکه من آدم سالمی هستم .این باور به این صورت شکل گرفت که مادرم برای خواهر کوچکترم پسته و جگر اینا میخرید یواشکی که به اون بده رشد کنه ، بعضی وقت ها که من مطلع میشدم میگفتم به منم بده .میگفت نه تو که خوبی قوی سالمی . از اینا نیاز نداری
اونموقع خیلی ناراحت میشدم اما وقتی بزرگ شدم و با مفهموم باور آشنا شدم فهمیدم این باور که تو سالمی قوی قدت بلنده چقدر به من کمک کرده باعث شده آدم سالمی باشم خدا روشکر .مثلا در کودکی قدم از اکثر همسن سال هام بلندتر بود و رشدم سلامتیم خوب بود
مثلا وقتی کانادا اومدیم از ما آزمایش کامل خون گرفتن و اکسری گرفتن
وقتی پیش دکتر رفتم که نتیجه آزمایشات بگه گفت چقدر آدم سالمی هستی تمام آزمایشاتت عالین
الانم استاد به لطف دوره قانون سلامتی .همه چیز عالی تر شده اندامم شفافیت پوستم و چندین سال جون تر شدم
باور بعدی که در من تحول بزرگی ایجاد کرد باوریکه شما در روانشناسی ثروت یک گفتید که برای شروع بزنس سرمایه اولیه لازم نیست
استاد همین شنیدن این باور باعث شد که اصلا خواسته بزنس در من شکل بگیره چون تا قبل از اون موقع من از بچگی از اطرافیانم شنیده بودم باید پول زیاد داشته باشی تا بتونی کسب کار خودت راه بندازی .منم که پولی نداشتم پس اصلا به این موضوع فکر نمیکردم که میتونم کسب کار خودم داشته باشم
به لطف خداوند و آموزش های شما وقتی این باور شنیدم و منطقی ش کردم بارها بارها تکرار کردم
باعث شد من شروع کنم به تجسم اینکع من بزنس خودم دارم و کم کم هدایت شدم و در نهایت من بزنس خودم شروع کردم . این در حالی بود که در طایفه ما یک نفر حتی یک نفر نبود که کسب کار خودش داشته باشه همه از دم کارگر بودند .من با تغیر باورم تونستم شرایطم تغیر بدم
باور اینکه عوامل بیرونی تاثیر در زندگی ما نداره . من خودم خالق زندگی خودم هستم
همنطوریکه مدتی بعد از اینکه من کارم شروع کردم پندمیک شد همه جا تعطیل شد و من باید آنلاین کار میکردم ، هدایت شدم بع استفاده از دوچرخه پدرم برای ارسال محصولات م .من دوران پندمیک تو کابل داشتم جواهرات میفروختم (اونم جواهراتی که کاملا جدید بودند مثلا جواهرات آبکاری طلا ،مسی .برنجی .با بسته بندی جدید خلاقانه چون تا قبل از اون تو کابل فقط جواهرات طلا و نقره وجود داشت )
اینو به هر کسی میگفتم باور نمیکرد .میگفتن تو این زمان مردم نون ندارن بخورن کسب کارها تعطیل شدند. فقط کسب کارهایی ماسک الکل این چیزا بودند داشتن فعالیت میکردند ، چون مردم فقط از این چیزا میخرند نه جواهرات .
اما من داشتم جواهرات میفروختم اونم به لطف خداوند و کار کردن روی باور فراوانی خیلی خوب میفروختم
من این باور نکردم و نتیجه متفاوت رقم زدم
استاد من با باور اینکه عوامل بیرونی ثاثیر در زندگی من نداره .هدایت شدم به مسیری که واقعا عوامل بیرونی روی کسب کارم تاثیر نداشت
به لطف خداوند و آموزش های شما استاد عزیزم الان بعد از پنج سال کار کردن روی باورهام شرایط زندگی طوری تغییر کرده اصلا ربطی به گذشتم ندارم
از نا امن ترین کشور جهان (افغانستان) هدایت شدم به یکی از بهترین کشورهای دنیا کانادا . کشوری زیبا با طبیعت عالی اول اومده بودم از زیبایی و سرسبزی اینجا متعجب شده بودم چون کابل تقریبا اصلا سرسبزی درخت جنگل نداشت
زیبایی و طببعت سرسبزی اینجا بی نظیره چیزی که من تو زندگیم اصلا نداشتم
کشوری آروم پیشرفته با مردمان با فرهنگ و مهربون خوش اخلاق خنده رو
این خنده رو بودن برای من خیلی ارزشمتده حس خوب میده بهم ،چون تضادش داشتم اکثر مردم کابل اخمو افسرده ناراحت بودند اصلا بهم لبخند نمیزدن
تو یه آپارتمانی زندگی میکنم که چند سال اخیر آرزوش داشتم . آپارتمان بزرگ تمیز شیک با یک بالکن ویوی عالی .ویوی عالی .(درسته مال خودم نیست کرایع یی هست اما به راحتی کرایع ش میدم)
یه ماشین تویتا کمری عالی (درسته اینجا ماشین لاکچری حساب نمیشه) داریم .اما من عاشقشم از داشتنش لذت میبرم چون اولین ماشین زندگی م هستم
استاد من این ماشینم نقد کردم . اینجا یک باور محدود کننده هست که یعنی میتونم بگم اکثر مردم همه چیز قسطی میخرن . اما از شما الگو گرفتم و این باور در من قوی تر شد که من همه چیز نقد میخرم و طبق این بار خداوند به مسیرهایی هدایتم کرد که ماشینم نقد بخرم
پارسال هم موبایل آیفون 14 پرو مکس نقد دو هزار دلار خریدم
استاد من اینجا از کردت کارت استفاده نکردم .جالبه چند دفعه از بانک زنگ زدن چرا کردت کارتت فعال نمیکنی
اینجا به هر کی میگی من کردت کارت ندارم تعجب میکنع .(اوایل من از تعجب اونا تعحب میکردم میگفتم با خودم میگفتم مگه اینقدر غیرعادیع) چون اینجا یک باور محدود کننده اینجا هست باید کردت اسکور درست کنی تا بتونی وام بگیری تا بتونی خونه ماشین موبایل و .. بخری
من دارم تلاش میکنم این باور محدود کنتده باور نکنم و این باور تقویت کنم من همه چیز نقد میخرم .اگه نداشته باشم پولش میسازم بعد نقد میخرم
چندین سفر عالی و واقعا رویایی رفتم که اصلا تو زندگیم تا حالا تجربه نکرده بودم .از کودکی تا چتدین سال پیش مفهمومی به نام سفر در زندگی من وجود نداشت
همه این ها وقتی اتفاق افتاد که باورهای من تغیر کرد این روند کارکردن روی باورهام تا آخر عمرم ادامه داره ، حالا باورهای من چطوری تغیر کرد .استاد من تقریبا همه دوره های شما رو دارم .گوش دادن گوش دادن و درک کردن و عمل کردن به آموزش های شما باعث این پیشرفت ها شد
میتونم با جرات بگم تلاش برای ساختن باور توحیدی و توحیدی عمل کردن .مهم ترین و اساسی ترین باور بود که باعث تغیر زندگی من شد
و بهترین نتیجه زندگی من شناخت خداوند و حس آرامشی و اطمینانی که اکثر اوقات روز دارم و این باعث میشع من از زندگیم لذت ببرم .
استاد عزیزم هر چقدر از شما سپاسگذاری کنم نمیتونم حق مطلب ادا کنم .
از صمیم قلبم از شما استاد گرانقدرم برای این آموزش های الهی ممنونم
سلام و درود خداوند بر مرضیه عزیز
چقدر حس خوبی از کامنتت گرفتم. صداقتت قابل لمس و تحسینه واقعآ. کلام دلنشین و ساده و بی پیرایه ای داری. ممنونم از باورهای قشنگی که نوشتی. و اینکه گفتی باور توحیدی و توحیدی عمل کردن .مهم ترین و اساسی ترین باور بود که باعث تغیر زندگی من شده خیلی برام ارزشمند بود. و خواستم یبار دیگه تحسینتون کنم بابت مداومتی که در این مسیر داشتید و ردپایی بگذارم تا به کامنتتون راحتتر دسترسی داشته باشم و بارها و بارها بخونمش و نت برداریش کنم. ممنونم که اومدین و از خودتون و باورهاتون گفتین و ایمان ما رو به ادامه مسیر قوی تر کردین. نوووش جونتون این بهشتی که دارید توش زندگی می کنید. شما لایق چنین مکان بهشتی ای هستین و قطعآ این شروع یک زندگی عالی و زیبای توحیدی با نعمت های بیشمار برایتان خواهد بود. در پناه خداوند باشید دوست عزیز. یا حق
سلام به دوست عزیزم آقای اسدالله
یک دنیا تشکر از کمنت خوبتون و لطفی که بع من داشتین و چقدر نوشته ها تون دلنشین هست و حس خوب میده به آدم
راستش من همیشه کمنت های شما رو میخونم و این درک تون از قانون و شیوه بیان تون رو همیشع تحسین میکنم با خودم
به قول یکی از دوستان اسدالله زرگوشی ، شاگرد زرنگ این دانشگاه الهی هست
با آرزوی موفقیت برای شما دوست عزیزم
چونبه نام خدا وند وهاب وهدایتگر
سلام مرضیه جون
چقدر از نوشتن کامنتای زیبای شما و تقدیر وتشکرت از استاد عزیز مون
لذت میبرم
دختری که با جهاد اکبر از عمق خاک زمین های خشک در حال نابودی به
خاک زمین های سرسبز ودر حال رشد
هدایت شده و زیبایی وثروت رو با کار کردن روی باورهاش بدست آورده
اینکه استاد یک استاد بی نظیر موفقیت هس درش شکی نیست
اینکه شاگردانی همچون شما با توجه به آموزشها پیش میره واین موفقیت هارو خلق میکنه تحسین برانگیزی و
استاد همیشه میگه که با خودمون بگیم که اگه استاد تونسته ما هم میتونیم
مرضیه جون شکل تضادهای هر کدوممون متفاوته وتضادهای شما یه جور بوده که فقط شما تجربه کردی وفکر کردن بهش برای من بسیار سخته وباورش هم سخته
ولی تو دختر تونستی واین یعنی در سختترین شرایط هم میتونیم خلق کنیم وفقط کافیه به آموزش ها درست عمل کنیم وشدنیه
دست میزنم از اینجا برای تو دست میزنم برای تو که خیلی عالی و فوق العاده به این موفقیت ها رسیدی وقدرت خلقی که خداوند بهمون داده رو درست استفاده کردی
آرزوی بهترین هارو برات میکنم وآرزوهای بیشتر و بیشتر
سلام به مرضیه عزیزم
تشکر از کمنت قشنگ تون
و چقدر انرژی میگیرم واقعا از کمنت قشنگ تون
چقدر بچه های گلی تو این سایت هستند من اصلا جایی ندیدم
و دوستانی که اصلا همدیگر ندیدیم اما احساس نزدیکی میکنیم بهم
با آرزوی موفقیت شادی ثروت سلامتی برای شما دوست عزیزم
سلام به دوست عزیز و هم فرکانسی
خیلی لذت بردم از کامنت زیباتون
تبریک میگویم بهتون که چنین باورهای توحیدی و خالصی در خودتون ایجاد کرده اید بسیار لذت میبرم از نتایج دوستان و این انگیزه و امید را میگیرم که وقتی برای عزیزی به وسیله آموزشهای استاد نازنینم شده پس حتما برای من هم میشود.
فایل قبلی استاد (الگوی مناسب برای کسب و کار)در مورد کامنت زیبای شما بود و در حین صحبتهای استاد بسیار شما را تحسین کردم همانطور که من قبلا کامنت شما را خوانده بودم خیلی لذت برده و باور سازی کرده بودم و از صمیم قلب تحسینتون کرده بودم هر چقدر هرچقدر خداوند را سپاسگزاری کنم بابت حضورم در کنار استاد توحیدیم و شما دوستان نمونه و تک باز هم باز هم کم است.
امیدوارم هر روز خبرهای خوبی از موفقیتهایتان ببینم و بشنوم چرا که انگیزه ای است برای امثال من که میشود پس باید حرکت کرد.
در پناه الله وهاب شاد و سلامت و ثروتمند باشید
سلام به دوست عزیزم محسن جان
ممنونم از این کمنت قشنگ پر انرژی تون
و خیلی حس خوبی به من داد
واقعا خداشکر میکنم برای وجود استاد عباسمنش و این سایت الهی
و چنین بچه های گلی
کمنت های زیباشون
و تحسین کردن موفقیت های همدیگه
و این انرژی خوبی که در سایت در جریان هست
با آروزی موفقیت ثروت سلامتی شادی برای دوست عزیزم آقا محسن
سلام علیکم ورحمت الله و برکاته
از نتایج شما خیلی خوش شدم چون درباره شما استاد یک فایل ضبط کرده بود درباره باور سازی و دست آورد شما قشنگ صبحت میکرد میخواستم در کامنت شما یک نقطه پیدا کردم شما در درباره باور ثروت گفتن . برای بزنس سرمایه اولیه لازم نیست من میخواستم این باور را توضیح کنید
سلام به دوست عزیزم سیف الرحمن
تشکر از شما دوست عزیزم
استاد در روانشناسی ثروت یک یک باور بسیار مهم توضیح میدن که برای شروع بزنس سرمایه اولیه لازم نیست
و خیلی الگو ها هم به عنوان مثال ذکر میکنن برای منطقی کردن این باور
اکثر کارآفرین های برتر جهان از صفر شروع کردند
مثلا آیلان ماسک از اتاق خونشون کد نویسی شروع کرد بعد اون فروخت همینجوری کم کم ادامه داد کارش
مثلا جف بزوس مدیر عامل آمازون با فروختن چند کتاب کارش شروع کرد و به صورت تکاملی پیشرفت کرد
خود استاد عباسمنش کارش از صفر شروع کردن
الگوهای کسانی که از صفر شروع کردند کسب کارشون را و به موفقیت های بزرگی رسیدن واقعا زیاده .شما میتونید انترنت سرچ بزنید و الگو ها پیدا کنید
اینکه برای شروع کسب و کار سرمایه اولیه لازم نیست یعنی همه ما برای شروع امکانات لازم داریم وقتی این باور تکرار کنیم و الگوها ببینیم کم کم هدایت میشم به مسیرهایی دقیقا با شرایط ما قابل انجام هست
مثلا من وقتی روی این باور کار میکردم خدا شاهده هیچ ایده یی نداشتم از کجا شروع کنم فقط میدونستم که من میخام کار جواهرات لباس شروع کنم چون موضوع مورد علاقه من هست
و بعد هدایت شدم که النگوی طلا ت بفروش جنس بخر و به طور معجزه آسایی تو جای خوب فقط با یک تلفن یه مغازه برام پیدا شد (اصلا من دنبال مغازه نگشته بودم و مغازه یی که برام پیدا شد دقیقا دقیقا همونجایی بود که همیشه تجسم میکردم من ماه ها تجسم میکردم .مینوشتم در مورد بزنسم )
و همینجوری کم کم هدایت شدم بزنسم شروع کردم و تکاملی هی رشد کسب و کارم بهتر بهتر شد
و حالا اینجا کانادا دوباره این باور تکرار کردم به مسیرهایی هدایت شدم برای شروع بزنسم دقیقا دقیقا با شرایط من مطابقت داره مثلا به سایت علی بابا دات کام و یک تولید کننده عالی هدایت شدم و چندین سایت مثل Shopify و Amazon که میتونم با پرداخت مقداری کمی یک مغازه آنلاین داشته در این سایت ها و کارم شروع کنم
وقتی این باور برای خودمون منطقی میکنیم بع مسیرهایی هدایت میشیم که میتونیم بزنس مون با همون شرایطی که داریم شروع کنیم فقط یک اصل مهم باید رعایت کنیم که پیشرفت به صورت تکاملی هست کم کم مثلا انتظار یک شبه پولدار شدن نداشتع باشیم کم کم رشد میکنیم
یک عاملی کع کمک میکنه قانون تکامل رعایت کنیم در قسمت رشد بزنس که خودمون با کسی مقایسه نکنیم
با آرزوی موفقیت برای شما دوست عزیزم
به یاد خدای
ممنون صالحی
تشکر از پاسخ تان خودم علاقه به فعالیتها تجارتی دارم چون رشته من هم اقتصاد هست حالا باور سازی میکنم در باره ثروت راستشی کشور مورد علاقه من هم کانادا هست از خداوند بزرگ میخوایم به کار دل خواه هدایت شوم که آزاد زمانی ،مالی،مکانی، روز به روز تکامل خودم طی کنیم
سلام و سلامتی و نور و رحمت الله یکتا به شما مرضیه جان
خداروشکر میکنم که دوباره هدایت شدم به خوندن کامنت ارزشمندت
مرضیه جان ازت سپاسگزارم بابت اینکه از باورهای فوق العاده ات و نتایجی که از این باورها گرفتی برامون نوشتی
خیلی دوست داشتم برات یک پاسخ در خور بنویسم
دختر بینظیری هستی
اینکه نخواستی شرایطی که در زندگیت بود رو بپذیری و دنبال تغییر و بهبود زندگیت بودی
واقعاً قابل تحسین هستی دوست عزیزم
بازهم ازت تشکر میکنم و امیدوارم بازهم از کامنت های ارزشمندت که حاوی تجربیات قشنگت هست برامون بنویسی ، از ویژگی های مثبت و زیبایی های کانادایی که هستی برامون بنویسی مرضیه عزیزم
از شهر زیبای تهران-ایران تا کشور زیبای کانادا براتون بهترینِ بهترین ها رو آرزو میکنم دوست عزیز و نازنینم
به امید دیدار شما در زمان مناسب و مکان مناسب
راستی عکس پروفایلتون هم خیلی زیباست
مرضیه عزیز سلام
چقد امروز روز جالبو خفنی بود برامن
الخیر فی ماوقع
هر اتفاقی که میوفته یه خیریتی توش هست
من قبلن هم یه فایلی با عنوان الگوی کسب و کار از استاد دیده بودم که موضوعش راجب شما و مسیری که رفته بودین اون موقع من شمارو ندیده بودم و نمشناختم ولی تو همون فایل خیلی براشما ذوق کردم و چن بار گفتم دمش گرم دمش گرم خداییی دمش گرم
کلی تحسینت کردم و خیلی از اون فایل استاد انرژی خوبی گرفتم
که امروز هدایتی هدایت شدم به خودت و کامنتت
چقد اون جایی که گفتی مهم ترین باوری که ساختی باور توحیدی بوده
و یه جا دیگه اشاره کردی ک دلیل نتیجه گرفتنت گوش کردن گوش کردن و بعد درک کردن و عمل کردنت بوده خیلی لذت بردم
دوتا سوال ازت داشتم:
1.دوسداشتم اون باورهای توحیدی که ساخته بودیو و تکرارش میکردیو بدونم دقیقا چیا بود؟
2.و یکی دیگم این ک این که چه جوری به سرعت جایگزین باورات ادامه میدادی؟
یعنی همون گوش کردنی که خودت گفتی یا بیشتر مینوشتی یا حرف میزدی و ببشتر کدومش بهت سرعت میداد
ممنون از جوابت
با سلام خدمت دوست خوبم سعید جان
ممنونم از کامنت قشنگت که هدایت شدم به این کمنت خودم و چقدر نکته داشت دوباره برای خودم
در مورد سوالی که پرسیده بودین در مورد باورهای توحیدی :
من همیشه برای خودم توضیح میدم مثلاباورهای توحیدی یعنی چی اصلا، یعنی اینکه تمام این جهان یک فرمانروا داره که در تمام ابعاد داره این جهان هدایت میکنه و قدرت مطلق هست و بر هر کاری تواناست و راه حل همه مسایل می داند .
خب این ها باورهای خیلی عالی هستند ،حالا چجوری بیاییم منطقی شون کنیم که تبدیل بشه به باور مون :
یکی از بهترین روش ها گوش دادن دوره ها هست
اول اینکه استاد در تمام دوره هاشون از توحید صحبت میکنند , مثلا تو دوره روانشناسی ثروت یک جلسه پنج درباره تاثیر عوامل بیرونی بر ساختن ثروت توضیح میدهند که اگر فکر کنیم عوامل بیرونی روی زندگی ما تاثیر داره ، یعنی ما داریم شرک میورزیم چون خداوند منبع رزق هست خداوند روزی میدهد از طریق بی نهایت دستانش و خداوند قدرت خلق زندگی م به من داده ، من اگر بتونم ذهنم کنترل کنم و افکارم به جهت مثبت هدایت م کنم و تمرکزم روی خواسته م باشه ، خداوند منو به سمت خواسته م هدایت میکنه
خب وظیفه من اینکه بیام ورودهای مناسب بدم و بارها و بارها گوش بدم
دسته بندی فایل های توحید عملی خیلی به من کمک میکنه برای تقویت باور های توحیدی
مطالعه قرآن خیلی به من کمک میکنه
و یک کار دیگه من انجام میدم برای تقویت باور توحیدی اینکه کارهایی خدا برا من انجام داده تکرار میکنم یک فایلی تو گوشی م دارم ، هدایت ها خداوند نوشتم و هر وقت لازم باشه اون فایل میخونم
مثلا برای خواسته الآنم اینجوری باور سازی میکنم که همون خدایی این کارها برام انجام داد الآنم میتونه اینکار هم انجام بده و سعی میکنم تکرار شون تا جایی بیشتر بمونم در حس خوب باشم
و اینکه در زمینه اون خواسته م الگو پیدا میکنم ، آدم های هستند که اون خواسته من دارند و میگم که پس این خواسته من امکان پذیر هست چون آدم های هستند این کار انجام دادند پس میشود ، میگم همون خدایی که اون کار برای اون آدم انجام داد ، برای منم انجام میده
استاد در فایل های اخیری که روی سایت گذاشتند یک نکته عالی رو گفتند که هر ویژگی خداوند را تکرار کنیم و باور ش بسازیم از همون ویژگی بیشتر دریافت میکنیم
مثلا اگر سلامتی میخواهیم بیابیم تکرار کنیم که خداوند سلامتی میدهد خداوند شفا دهنده هست خداوند منبع سلامتی هست وقتی این باورها تکرار میکنیم به آرامش میرسیم و این آرامش و حال خوب ما باعث میشه در مدار دریافت خواسته هامون قرار بگیریم به راه حل ها ایده ها هدایت بشیم
این میتونه در هر زمینه باشه
روش گوش کردن برای من خیلی موثر بوده و یعنی ذهنم بمباران کنم با افکار مناسب
نزارم ذهنم منو کنترل کنه سعی کنم من باشم که ذهنم کنترل کنم چون قدرت دست اراده من هست
دوست عزیزم سعید جان ممنون م از سوال قشنگت که باعث شد دوباره قانون به خودم یادآوری کنم
به نام رب وهاب
مرضیه عزیز سلام
خیلی ممنون از جواب پیامت و خداروشکر که باز دستی از دستان خدا بودم و باعث شد هدایت بشی به کامنت خودت و همین طور تو ک دست خدا بودی برام
پس منظورت از گوش کردن فقط فقط گوش کردن فایلهای روی سایت و دوره هاس
یه سری از دوستان که خیلیم عالی و سریع نتیجه گرفته بودن و خود استادم بارها تو فایلاشون گفتن ک تو بندر عباس که مسافرکشی میکرده باورهای که میساخته رو با صدای خودش ضبط میکرده و گوش میکرده
و خیلی زودتر نتیجه گرفته چون ورودی های کنترل شده و هماهنگ با خاستش داشته
و منم این کارو کردم و اولشم حس خوبی نداشتم ولی دقیقا نقطه عطفش همون جا بود چون ذهن چموشه و هی میخاس بگه این چیه گوش میدی صدات چرا اینجوریه حداقل صدای کس دیگرو گوش بده و از این حرفا
کلا تو ذهن همه ی ما هست یه چیزی هست که میخاد مارو تخریب کنه تحقیر کنه و همون نجوای ذهنیه که کع با احساس بد همراهه
خیلی حس خوبی بود من حتی شبا موقع خواب هم انجامش میدادم و حنصفری گوشمو اذیت میکرد بعد هدایت شدم به خرید یه هدبند مخصوص که مناسب پادکست و فایل و موزیک گوش کردن موقع خوابیدن بود که هم هدبند هم چشم بند و هم حنصفری بود و اینم کاملا هدایتی هدایت شدم به خریدش.اصلا نمیدونستم همچین چیزی وجود دارع
موقعی که باورهای خودمو ضبط کردم و گزاشتم تو گوشمو خابیدم فرداش مه میخاستم برم بازار تهران 9 میلیون به حسابم واریز شده یود چقد حس خوبی بود
و این باورهاییم که ساخته بودم و گوشکرده بودم باورهای ثروت ساز بود
چقد اشارع ی خوبی به باورهای توحیدی داشتی
باورهای توحیدی اگع قدرتی که دارنو کنار بزاریم خیلی حس ارومو ریلکسی به ادم منتقل میکنه
انگار یکی میگه نترس دیونه من این جام هرچی شد بامن
مثل باور این که خدا بیشتر از من دوست داره من ثرومند بشم
خدا بیشتر از من دوست دارع به خاسته هام برسم
خدا عاشق منه
چقد اینا حس خوبی میدع بت که ارباب جهان به این عظمت پشت منه و چقد دلت قرص میشه
مرضیه عزیز مرسی ازت و بهترینارو برات میخام خیلی خوش حالم باهات ارتباط گرفتم
پارسال همین موقع بود فک کنم وقتی فایلی که استاد ازت ساخته بودو داشتم کوش میکردم و تحسینت میکردم دقیقا یکسال بعدش باهات هم صحبت شدم و از اگاهیات استفاده کردم
خدارو شکر الهی صد هزار مرتبه شکرت
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت شما دوست عزیزم مرضیه صالحی
از خواندن کامنتی شما بسیار لذت بردم و تحسین تون می کنم
که اینقدر با عشق و لذت دارید روی خود تان کار می کنید و باور ها تون را تغیر می دهید
آن کامنت زیبایی شما را استاد یک فایل ثبت کرد و شنیدیم خلی لذت بردیم
از آن جسارت و عمل کردن به الهامات خداوند
در آن شرایط که پندمیک بوده و شما آن کسب و کار را رونق دادید و چقدر خوب برای پدرتان کار درست کردید و چقدر سود کردی و باورمندی هایت را بهتر ساختی
بدون شک که در همان دوران همه دنبال ماسک و مواد های ضد عفونی بودند
چون منم در همان دوران در کابل بودم و قشنگ آن شرایط را درک می کنم
و بعدش شما در آن شرایط وضعیت کشوری که همه چیز بهم ریخت شما به خداوند توکل کردید و کسب و کار تان را بیشتر رشد دادید
و پروسه مهاجرت تون را هم خواندم خلی توحیدی و جذاب بود
دوست عزیز و هم فرکانسی ام برای شما شادی نشاط سلامتی و ثروت بیشتر از خداوند منان خواستارم
در پناه الله شاد و سلامت باشید
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد و مریم جون
چه موضوعی را باور کرده ای؟
تمام مردم هر جا میری میگن واکسن کرونا باعث تاری دید و باعث فراموشی شده که اکثرا باور کردن من هم چون اطلاع نداشتم قبول کردم
همسرم باور خوبی که داره اینه که من هر ماشینی می خرم بهتربن ماشینه شانس آوردم در خرید ماشین
باور غلط اینه غروب چیزی بیرون ندی که سالها باورش کرده بودم
باور اینکه عید کی خونه ات بیاد ببینم چه سالی میشه همسر من به شدت حساسه
یک سال عید ای بچه خونمون اومد البته کمی جنبه شوخی داره
بچه دم در خونه دراز کشید هر چه میکردیم بلند نمیشد همش می خندید
همسرم می گفت خدا رحم کنه ….این بچه دراز کشیده می ترسید خندیدم که نترس
تا این که اون سال عمل داشت میگفت دیدی راست گفتم این بچه اونجور افتاد …
یا اینکه کفش رو هم باشه سفر در پیش هست
یا همسرم به شدت از چشم زخم می ترسه راستش خودم قبلا این جور بودم به لطف خدا و آموزهای استاد خوب شدم نمی ترسم ولی همسرم میگه چشم بد بدون رضای خداست
خیلی می ترسه چن نفر هست تا اونها رو میبینه میگه فلانی دیدم چیزی نشه بهش میگم توکل کن بخدا ولی انگار نه انگار حرف خودشه
سری میگه به من اسفند دود کن من هم می خندم میگم باشه
خیلی باورها هست که الان یادم نیس
من خودم به این نتیجه رسیدم که اگه نترسی و باورت درست کنی اینها همش خرافات هست
خدایا من تسلیم تو هستم ایمانم قوی کن
چقدر ذهن ما هنوز مقاومت داره سالها را با این باورها زندگی کردیم چون باور کردیم اتفاق افتاده
خداوند به هممون آگاهی بده
خدا شاهده مادر من خیلی مذهبی هست رفتیم عروسی ایام عید رمضان بود همه می رقصیدن مادرم سرش پایین میاورد گفتم مادر نگاه کن گفت نه دخترم از تو بعیده روزه ام باطل میشه گناه داره نگاه کنی جمع زنانه بود تالار من چقدر ناراحت شدم گفتم مادر من این چه حرفی کی گفته گفت علما میگن این قدر ناراحت شدم
هیچ نگاهی نمیکرد دستش جلوی صورتش بود
یا اینکه خنده زیاد خوب نیست دو سال هست که خودم باورم شده خنده زیاد خیلی هم خوبه
یا اینکه در محرم از اولش تا آخر ماه صفر دو ماه بشدت مادرم مخالف آهنگ هست لباس مشکی می پوشه همش توی روضه هست گریه زیاد اعتقاد داره بهش گفتن ثواب داره باید گریه کنی تا امام ها به دادت برسن
بچه بدنیا میاد رسمه تا چهل روز غروب و صبح ها پنبه روی سینه اش سر لباسی روشن میکنن تا چهل گیر نشه الان یادم افتاد چقدر خندیدم
یا هر روز پیش دعا نویس تا چهل روز
مهره آبی و رنگ گوشتی آبی برای چشم زخم و گوشتی برای اینکه بچه گوشت بگیره چاق بشه
اینقدر شنیدیم باورمون شده
باید خیلی روی باورهامون کار کنیم تا چندین سال که آگاهی نداشتیم رو باور خوب جایگزین کنیم و آگاهتر بشیم که تنها قدرت بدیم به خداوند
همگی زیاد شنیدیم هر جای و هر شهری طبق باور خودشون زندگی کردن و باور ساختیم بعضی مثل مادر من که قبول ندارن حرف خودشون قبول دارن ما که آگاه شدیم روی خودمون کار
کنیم انشاالله همگی موفق باشیم
درپناه خداوند باشید
چه باورهای قدرتمند کننده ای داری که آن باورها ایمان و انگیزه هایت را در راستای تحقق خواسته هایت افزایش داده، به گونه ای که منجر به قدم برداشتن، اجرای ایده ها و تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به نفع شما کار می کند؟
به نام خداوند بخشاینده و مهربان
سلام ب استاد عزیز و دوستانم
اولا بگم ب من از بچگی نه باور قدرتمندکننده ای داده شده و نه باور محدود کننده از سمت خانواده، ینی یه جورایی بیطرف بودم و بقیه مشغول دنیای خودشون بودن و منم مشغول دنیای خودم، بنابراین از دوستام یا مدرسه شاید باورهایی رو گرفتم چه مثلت چه منفی ولی قدرتمندکننده نبودن. پس فک کنم هرچه باور ساختم خودم با نتایجم برا خودم ساختم و اینطوری برام منطقی شده. و همه این باورها را بعد از آشنایی با استاد یاد گرفتم و تقویت شده در من، و اقدامات م هم بعد از اشنایی با استاد بوده.
اولین باور و مهم ترینش باور توحیدی بوده، اینکه خدا منو ول نمیکنه ب حال خودم، من وظیفه ام این بوده این قدمو بردارم بقیه اش با خودش، من فقط باید تقوا کنم و حالم و خوب نگه دارم.
دومین باور مهم عزت نفس بالا داشتن و حرکت کردن عه، اقدام کردن عه.بیرون اومدن از منطقه امنم، اینکه بار هربار حرکت روبجلو و رفتن در دل ترسهام یه موهبت و جایزه ای از سمت خدا دریافت کردم.
اینو دارم ب خودم میگم تاوقتی من حرکت نکردم و اون ایده های الهامی رو اجرا نکردم نتونستم برم مرحله بعد ایمان، مرحله بعد توحید، منطق و الگویی از خودم نداشتم ک نجواهارو ساکت کنم. بعدش دیدم ک نه اونقدرهام سخت نبود.
و این باور رو هم دارم ک من کاری ب نتیجه ندارم من فقط انجام میدم شاید این قدم هیچ نتیجه مالی برای من نداشته باشه ولی قدم بعدی ب من گفته میشه، و مثلا میگم خدا میگه اگر تو این قدم رو برداری بهت اون نعمتی ک میخوای رو میدم.فارغ از اینکه ربطی داشته باشه یا ن. انگار میخوام ایمانم رو ب خدا ثابت کنم، میگم ببین من انجامش دادم ببینم تو چیکاره ای حالا؟ اگه میگی قوانین ام ثابته پس بهم ثابتش کن. و انجام داده و انجام داده حتی شده تو لحظه های آخر. خودشو حضورش رو بهم ثابت کرده ولی من باز برای حرکت جدیدی ک میخوام بزنم ترس دارم و میگم نکنه خدا منو یادش بره.
باور دیگه ای ک دارم اینه ک خدا دستاش رو میفرسته کمک من ک کارهام آسان تر انجام بشه، بار رو از دوش من برمیداره و من ازش میخوام ک منو آسان کنه برای آسانی ها، میگم پول درآوردن سخت نیست، دستات رو ایده هات رو بفرست ک این کار راحت انجام بشه، من اعتقادی ندارم باید پدرم دربیاد، من میخوام کارهام راحت انجام بشه. چون تو برام انجامش میدی.
یه سری بارها در مورد توانایی های شخصی ام دارم مثلا اینکه من فست لرنرم، خیلی سریع یاد می گیرم و ب اصطلاح زرنگ ام، استعداد و توانایی زیادی دارم، چه اداره هایی ک کار کردم کارو خیلی سریع گرفتم، چ ورزشی ک یکی بهم یاد داده، چ نقاشی روی سرامیک و هنر،من همیشه ایده های فکر شده میگم، ایده های کاربردی ک افراد میگن دمتتت گرم ( ک اعتبارش واقعا ب هدایت های خدا میرسه نه من)
من قدرت فیزیکی بالایی دارم، نسبت ب جثه ام بسیار قدرتمندترم و همه شک میکنن ک چطور این کارها رو انجام میدم مثل کوهنوردی، بارهای سنگین.من قدرت معاشرت و طرز برخورد خوبی دارم، با هرکس طبق شخصیتش بهترین رفتار رو میکنم.خیلی سریع و فرز هستم در انجام یک کار و اون کارو با نهایت سرعت و کیفیت انجام میدم.من فردی درستکار و مسئولیت پذیرم و کاری ک بهم سپرده بشه رو ب بهترین نحوی ک بتونم انجامش میدم.
ی مثالی دارم دخترعمه ام ک کلاس سوم هست، رو ما همیشه بهش گفتیم تو خیلی زرنگی توی درسا و ب مادرت رفتی و این باور شده در بچه و اتفاقا خیلی زرنگ عه و عاشق درس خوندن و مدرسه و همه درس هاشو خودش میخونه حتی علوم رو خودش حفظ میکنه و میگه من عاشق مدرسه ام و ما همیشه بهش میگیم تو خیلی زرنگی و اصن جوری شده ک میخواد ثابت کنه ک آره من خیلی زرنگم.
یه سری باورهای محدود کننده رو من نپذیرفتم از خانواده اونم بخاطر دره عزت نفس استاد بود. مثلا من این باورو نپذیرفتم ک من چون دخترم نمیتونم برای خودم کار داشته باشم والان مغازه دارم، یا ما چون مهاجریم نمیتونیم بریم کار اداری خوب داشته باشیم و خودم در هر دو زمینه اولین نفر بودم، حتی اولین دختر در فامیل ک سرکار میره توی سن 19 سالگی چون بودن دخترای خیلی بزرگ تر از من ک جرئت نداشتن ب خانواده هاشون اعلام کنن، ولی من الگو شدم براشون و کم کم راه برای اونها باز شد. چه بحث کار و آزادتر زندگی کردن و حجاب و پوشش.و من از این بابت خیلی خوشحالم ک سنت شکن شدم برای فامیل و اطرافیانم.
حتی من مدرک ام دیپلم بود ولی کار اداری کردم و حدود 4،5 سال پیش ک بازار مدرک برای داشتن شغل هم خیلی داغ تر بود، ولی من نپذیرفتم و شغل های متعددی برای مصاحبه رفتم وآخر در شرکت های خوبی استخدام شدم.چون ب توانایی و درستکاری ام ایمان داشتم و مطمئن بودم اینها مولفه اصلی هست.
باورهای محدودکننده ک مانع حرکت کردنم میشه.
اگر نتیجه نده چی، اگر کسی نخره چی، اصن کی میخواد بخره، چطوری میخوای بفروشی اش، پولتو یه جای دیگه خرج میکردی.و همش برمیگرده ب باور ترس و کمبود ک من همون لحظه میگم نجوا از سوی شیطانه، این وعده های فقرآلود و کمبود از سوی شیطانه، خدا وعده گشایش داده هدایت بنده هاش ب سمت تو وظیفه اونه، تو کاریت نباشه، تو تا اینجا کارتو انجام دادی. و اتفاقا امروز من یه جنسی رو خریدم برا مغازه و همین نجواها بودن و من با همین باورها ساکت شون کردم و از خدا خواستم ک امروز برام بفروش تا ب این ذهن چموش ثابت کنم قدرت دست کیه و همین دقایق پیش یک خانمی اومدن و خریدن و گفتن خداروشکر شما داشتین من تا بالا نرفتم ؛)) ینی دقیقا بعد از چند ساعت خرید من یکی از اون جنس رو فروختم ولی باز نجواهه هست، هست ولی کم هست خخخخ، داره قدرتش کم و کمتر میشه با فکت و منطق های قبلی.
مرسی ک کامنتم رو خوندید ؛)
از کامنتت خیلی لذت بردم دوست عزیز
مخصوصن راجب خودت تو بیوت که نوشته بودی
راجب کسبو کارت که کسی که کسب و کار شخصی خودشو راه بندازه بهتر خودشو میشناسه بهتر خدای درونشو میشناسه بیشتر درخواست میده بیشتر ایمان داره و توکل ببشتری میکنه
ترساشو پاشنه اشیلاشو پیدا میکنه
اینو توی کسب و کار شخصی قبلی خودم ک تو شروعش یودم کامل درک میکنم
و این ک اشاره کردی بودی به این که الگویی نداشتی و یک سری کارا که خدا هدایتت میکرده و انجامش میدادی و سنت شکنی میکردی
یاد خودم افتادم
میدونی کلا سنت شکنی که یاعث پیشرفتت بشه و تو باعث الگو شدن کسای دیگه بشی خیلی کیف میده هم به خودت کمک میکنی و هم به جهان
یا این ک گفته بودی که جاهایی که برای استخدام میرفتی به مدرک تحصیلی که میخاستن توجه نمیکردی چون توی ذهنت عواملی بیرونی= شرک بوده و و تحصیلات خودش عوامل بیرونی بوده
و تو با ایمان میرفتیو کارتت میشده
عوامل بیرونی = شرک
همین یه جمله رو اگه من هرروز به خودم یادآوری کنم هرروز بهتر از دیروز زندگی میکنم
یادمه موقعی که از شرکتم بیرون اومدم جایی که خودم جذبش کرده بودم همون جوریم خودم اومدم بیرون خیلیا دوس داشتن بیان بیرون و خیلیام ارزوشون یود از جلوی اون کارخونه رد بشن چه برسه توش کار کنن ولی شجاعت اینو نداشتن فقط حرف میزدن ولی من ایندمو میدیدم و میدونستم زندگی من از اون جا نمیگزره
و بعد از 2سالو نیم در اون جا زدم بیرون با این که خیلیا میگفتن نرو این جا خیلی خوبه بری دیگه نمیتونی کاری کنیا کسبوو کار خودتم نمیتونی راه بندازی هم از اون جا میمونی هم از این جا و کسایی یودن که انتظار داشتن همه چی کامل و انجام شده باشن براشون فرش قرمز بندازن بعد بیان بیرون ولی من به هیچ کدوم از این حرفا توجه نکردم و باورشون نکردم الان ک 4 ماه از کارم اومدم بیرون و میخام کسبو کار شخصی خودمو راه بندازم هنوزم بچه ها امار منو میگیرن و میپرسن سعید چیکار کرده یا همین چن روز پیش سرپرست خط تولیدمون زنگ زد گفت کجایی چیکار میکنی و اینا دلتنگت شدم و اینو به همکار سابقم میگفتم از تعجب شاخ در میاورد که هیچ کی با اون حرف نمیزنه چی شده که به تو زنگ زده
و همه ی این کاهارو خدا برام انجام داده اون محبت و عشق منو تو دل بقیه میندازه و چه مردو چه زن ازم انرژی خوبی میگیرین و دوسم دارن
خدایا منو آسون کن برا اسونیا
هرلحظه منو هدایت کن به بهترین زمان و مکان و همزمانی ها
که بارها و بارها دیدم من توی بهترین همزمانی و مکانی قرار گرفتم حتی در حد چن ثانیه
و خدایی که کافیست
خدایا شکرت ک نوری از انوار خودت رو ب موقع برام فرستادی، نقطه آبی پربرکت عاشقتم، قشنگ ترین رنگ دنیاست، هیجان انگیز ترین پیام هارو داره برام چون میدونم یه مسیج از طرف خودِ خداست ؛) خدایا دمت گرم چشمممم بخدا ک میدونم این ایده الهامیه ایده خودِ خودته این ایده جواب میده مطمئنم.
سلام سلام ب شما دوست خوبم
ازتون ممنونم بابت لطف و محبت تون
کامنتم برای خرداد پارسال بود، سال اول مغازه داریم، خدایاااا یادته لطف و محبت هات رو؟ یادته چقد بهم درسهامو یاد دادی؟ یادته چه رشدی کردم؟ چه پولهایی ک با هم نساختیم، چه کنترل ذهن هایی ک نکردیم، چه ایمان هایی ک قوی نکردی و نزاشتی متزلزل بشم. الله الله
تو همیشه پشتیبان و حمایت کننده من بودی و من فراموشم شده اگر تو همون خدایی ک منو از کف ب آسمون بردی و توی زمینه مغازه داری انقدر معجزه وار کمکم کردی چرا فکر میکنم الان تو کار جدیدم نمیتونی کمکم کنی؟ چرا میترسم؟ خدای من ک همون خداست ولی با این تفاوت ک من خیلی شخصیتم بهتر شده، باورام کلی تغییر کرده پس مطمئنم نتایج بهتری می گیرم.
دوست خوبم سعیدجان من قراره کسب و کاری ک عاشقش هستم رو شروع کنم ب لطف خدا، از صفرررر با خودِخودش، میدونی اینجوری خیلی حال میده، خیلی توحیدی تری، تکیه ات فقط ب خودشه، اعتبار تک تک مشتری هارو ب خودش میدی، اون معجزه میکنه برات معجزه، یه مشتری هایی میفرستاد برا من ک قشششنگ کار خودش بود ب عقل جن هم نمی رسید.
کامنت تون بوی بشارت میداد، بوی پیروزی، فتح قریب، ب یاری الله پیروزی نزدیک است. کامنت خودم سراسر درس بود برام، عزت نفس و توحید اصل و اساس شروع یه کسب و کاره. حتی تو این کامنتم از نقاشی رو سرامیک گفته بودم، حتی گفته بودم میرم کوه، ای خدا همین چند لحظه پیش ازت سوال کردم. قربونت برم منننن
من هم شمارو تحسین میکنم بسیار، دقیقا منم حدود 5 ماهه از مغازه داری اومدم بیرون و اون گاو شیرده رو سر بریدم چون مطمئنم بودم جای من روخونه نیست اقیانوسه، چون میگفتم من بیهوده آفریده نشدم. چون دنبال رضایت از زندگی بودم نه صرفا پول روی پول آوردن. تبریک میگم بهتون حضور چنین دوستان شجاعی باعث افتخارمه، حضور استاد عزیز بهترین الگوی من باعث افتخارمه.
و خدایی ک کافی است، بله بله کافی است برایمان، فقط باورش کنیم. و حرکت کنیم.
دوست خوبم در پناه الله باشید، ب ایده هاش چشم بگید و قدم ب قدم پیش برید اون همه جا کنارتونه دست شما تو دست الله عه، خدا ب شجاعان پاسخ مثبت میده، خدا همراه ماست اون جلوتر رفته کارارو راست و ریست کرده منتظره ک ما برسیم بهش
به نام رب وهاب
ناعمه ی عزیز سلام
چقد از پیامت خوشحال شدم و حس خوبی گرفتم و خوشحال تر از اون این که دستی از دستان خدا بودم
همه ی ما ادما موجودات فرکانسی هستیم که دستی از دستان خدا یه روز من برای دیگری و ی روز دیگری برای من
الهی شکر بابت قوانین ثابتت
ودوستای هم مداریم
ناعمه ی عزیز چقد خوبه مه ادم بره دنبال شغل یا ورزش یا چیزی که بهش علاقه داره و ازش پول درامد بسازه
وقتی که این ایده کار مورد علاقت بهت گفته شده یعنی تو تو مسیر دریافتش بودی و تو مدارش هستی و( هروقت چیزی به دلت بیوفته نشونش اینه که خدا تو دلت انداخته و میگه میتونی بهش برسی این جمله ی یکی از فایل های استاد بود ک برا خودم دوباره مرور شد)
خدایی که تا این جا کمکت کرده از این جا به بعدم میکنه
و چقد ما زود یادمون میرع
من خودمو میگم وقتی بعضی وقتا این حسه که نه نمیشه و سخته و اینا میاد سراغم به موفقیت ها و کارهایی که گزشته برام انجام دادنش شاید سخت بوده ذهنم مقاومت میکرده ولی بهش عمل کردم و نتیجه گرفتم فکر میکنم و میبینم نه میشه
به قول استاد مثل این میمونه ما توی جنگل هستیم و راه میریم و خدا از بالای جنگل توی یه هلیکوپتره و همه چیو از بالا میبینه و مدیر مطلقه
و اون بهم میگه که کدوم وری برم از چه مسیری برم
و گرنه اگع بخام با عقل و منطق خودم برم کل جنگل شبیه همه گممیشم
خیلی خوش حالم از پیامت از مدارت که رفته بالاتر
یاد کار استاد افتادم موقعی که میخاسته پکیج تند خوانیو با این که فوقالعاده فروش خوبی و عالی داشته از رو سایت برداره همه بهش گفتن خب چرا برمیداری میتونی اینو کنار پکیجای دیگه بزاری باشه میان میخرن دیگه ولی اون به ندای درونش رجوع کرده و کارخودشو کرده و توکل کرده به رب
و به این جا رسیدع شاید اگع ایم کارو نمیکرد هیچکدوم از دوره هایی خفنی که الان روی سایته وجود نداشت
(دوست خوبم در پناه الله باشید، ب ایده هاش چشم بگید و قدم ب قدم پیش برید اون همه جا کنارتونه دست شما تو دست الله عه، خدا ب شجاعان پاسخ مثبت میده، خدا همراه ماست اون جلوتر رفته کارارو راست و ریست کرده منتظره ک ما برسیم بهش)
چقد چندخط آخر پیامتو دوست داشتم و دقیقا توام دست خدا بودی برامن انگار خدا یه بار دیگه از طریق تو داشت میگفت نترس ادامه بده نترس ادامه بده فقط حرکت کن تو منو داری قدرت مطلق من کسیم که به تو جون دادم ایا نمیتونم بهت رزق بدم؟؟ 100البته که میتونی هزاران بار که میتونی پادشاه و ارباب جهان
و دقیقا خدا با شجاعانه خدا با متوکلینه
مثل پیامبر که هجرت کرد و تاریخ هجرتش مبدا تاریخ اسلام شد
مثل ابراهیم که رفت تو دل اتیش و گلستان شد
مثل اسماعیل که به دستور قربانی شدن خدا عمل کرد و خدا براش گوسفند فرستاد
مثل استاد که از کف بندر عباس به اوج امریکا رسید
در پناه خدای مهربون و دوست داشتنی خدایی که از رگ گردن بمن نزدیک تره
به نام خالق بی همتا
سلام به دوستان عزیزم واستاد عباس منش عزیزم وخانم شایسته گرامی
خیلی خیلی لذت بردم از این فایل زیبا تون ومی خواهم به سوالاتی که استاد جان پرسیدند جواب بدم تا کمکی هم به دوستان در درک قوانین خداوند کرده باشم .
الف) چه باورهای قدرتمند کننده ای داری که آن باورها ایمان و انگیزه هایت را در راستای تحقق خواسته هایت افزایش داده، به گونه ای که منجر به قدم برداشتن، اجرای ایده ها و تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به نفع شما کار می کند؟
ب) چه باورهای محدود کننده ای را پذیرفته ای که بر علیه شما کار می کند؟ باورهایی که باعث شک و تردید، به تعویق انداختن و مانع تراشیدن برای حرکت در راستای تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به شما ضربه زده است؟
الف )
از جمله باورهای قدرتمند کننده ای که به من کمک کرده تا به آرمان هایم برسم ودست به اقدام بزنم این بود که من خیلی ها از بچگی بهم می گفتند تو مثل خانم معلم ها می مونی ومانند اون ها رفتار می کنی حتی قبل از اینکه وارد این کار بشم این صحبت ها گفته می شد افراد ناشناسی مثل راننده تاکسی ، دوست ،آشنا وغیره که شاید باعث شد بهش فکر کنم وباورکنم که علاقه ام اینه وواقعا همین شد .
باور دیگه اینکه فردی که باهاش به صورت مجازی کار می کردم ودر بستر آنلاین وایتا وایستا محصولاتش می فروختم بهم گفت تو قدرت جذب بالایی برای جذب مشتری ، اون هم به صورت مجازی داری واخلاقت برای کاسبی خوبه واین باعث شد الان شاید مثل خیلی ها کانال مجازی که زدم ممبرهاش بالا نباشه ولی فروش خوبی دارم وحتی فردی که 3سال توی این بسترها کار میکنه از فروش من با اعضای کم تعجب میکنه ولی برای من عجیب نیست فرق داره فردی که از آموزه های استاد استفاده میکنه با کسی که اصلا تواین فضا نیست ،حالا بماند که خودمم باور کردم جذب مشتری بالایی دارم .
من این باور دارم که کبوتر با کبوتر ،باز با باز،یعنی اگر من معمولا محصولات با کیفیت می خرم وکیفیت از قیمت برام مهم تر پس مشتری هایی رو جذب می کنم که در مدار من هستند ومثل من فکر می کنند وهمیشه مشتری های دست ودل باز ولارج به سمت من میان نه افرادی که لنگ یک قرون ودوزار باشن .
من این باور در خودم ساختم که من برای کارم نیاز به تبلیغ ندارم کارم خوبه مشتری هام خودشون برام مشتری جذب می کنند وواقعا این مورد گاهی اتفاق می افته که مثلا یک محصولی که می خواهم بفروشم یک نفر لیدر میشه وتبلیغ میکنه وبه جای اینکه فقط برای خودش سفارش بده یک دفعه 20تا30تا سفارش میده برای خودش وهمکارهاش .
من باورم اینکه ژنتیک معنی نداره اگر من توجه به سلامت جسم وروحم داشته باشم وورودی هام کنترل کنم چه غذایی چه ذهنی فرق نمی کنی چه سنی داشته باشم سالم وسرحال می مونم وروند طبیعی اینه که ما بیمار نباشیم وسالم زندگی کنیم وبعد هم که وقت رفتن رسید با یک خواب آرام از دنیا بریم .
باور بعدی که تقویت کننده هست این که من به این اعتقاد دارم استعداد معنی نداره تنها تفاوتی که بین آدم هاست برای انجام کارهای هنری ،آموزشی ،…..این هست که یک نفر با یکبار آموزش مطلبی رو یاد میگیره ویک نفر دیگه با 3بار اون هم برای اینه که فردی به یک چیزی علاقه اش بیشتر زودتر میگیره یکی علاقه اش کمتر دیرتر وگرنه انسان ها توانایی ها واستعدادهاشون برابر اون بسته به روحیات واخلاقشون که توی زمینه های مختلف تفاوت دارند .
باور بعدی اینکه بچه دار شدن هیچ ربطی به سن وسال نداره واین روند طبیعی جهان که هروقت که اراده کنی می تونه بچه دار بشه این الهام از طبیعت خداوند گرفتم که دائما گیاهان وحیوانات درحال زایش ورویش هستند والگوهایی هم در بین اقوام وبرنامه هایی تلویزیونی پیدا کردم جالب من تلویزیون نمی بینم وقتی همه که اتفاقا خانواده ام روشن میکنند برنامه هایی می بینم که هماهنگ با باورهام چند وقت پیش زن ومرد مسنی رو دیدم که مرده 65ساله وخانم حدودا 50 سالش بود وبه روش کاملا طبیعی بعد از سالین زیاد بدون مصرف دارو باردار شده بودنند
پدیده بعدی که برام جذاب دوقلوزایی اونم از نوع همسان هست که خدا شاهد دوسال پشت سر هم شاگر دهای کلاسم سه قلو که دوتاشون همسان بودند وسال بعدی دوقلوی همسان بودنند که تمام اینها باورهای تقویت کننده بود برام وحتی میوه هم که میخرم حالت دوقلو دارند البالو،خیار ،گوجهسبز،…..
خدایا شکرت
##################################
ب)
بریم سراغ باورهای محدودکننده از بچگی تا حالا که الا ماشالله زیاد هست یادم بچه بودم بابام می گفت من استعداد ریاضی ونقاشی ندارم توهم به من رفتی ولی من الان معلم ریاضی هستم اینم می دونم که اگر دنبال یادگیری نقاشی رفته بودم توی اونم قوی می شدم .
باور بعدی که قدیما یادم مادربزرگ ومادرم می گفتند سفره ای که مادر بندازه ،دختر جمع می کنه
حالا یعنی چییییییییی؟؟؟؟؟
اینکه مادر اگر در زندگی متاهلی با همسرش خوشبخت باشه دخترم خوشبخته اگر بدبخت بشه دخترم بدبخت میشه ولی زندگی من ثابت کرده این دروغی بیش نبود وخدارو شکر من در روابط با همسرم وفرزندانم عالی هستم .
باور بد بعدی اینکه آخر هر خنده ،گریه هست این چرندیاتی بیش نیست.
باور مخرب بعدی اینکه میگن ما شانس نداریم هرچی ویژگی بد ژنتیکی از پدر ومادرمون می گیریم مثلا یکی میگه مامانم موهاش کمه من به اون رفتم یا فشارخون داره منم میگیرم بابام پوستش سیاه من به اون رفتم ولی قدش بلند که بهش نرفتم فقط ویژگی های بدش گرفتم .
دم دریا هم برم باید یک آفتابه آب با خودم ببرم .این ها صحبت هایی هست که بین بیشتر افراد ردوبدل میشه وما هم از بچگی شنیدیم وباور کردیم .
باور مخرب دیگه اینکه بعضی ها میگن ما دستمون به گل وگیاه خونگی نمیاد شما چکار میکنی هرچی گلدون میاره خونتون اینقدر قشنگ رشد میکنه وزیبا میشه .
دیگه خبر ندارند ربطی به دست نداره ، ربط داره به سپاسگزاری وجای مناسب خاک واب مناسب ….
باور مخرب بعدی اینکه عروس که دختر نمیشه صدتا عروس هم بیاره فایده نداره … ولی من الان در بین دوستانم واقوام عروس هایی رو می شناسم که از دختر به مادر شوهرشون بیشتر خدمت ولطف می کنند وانگار این افراد از همه طلبکار ومتوقع هستند.
جالب وقتی اون مثال عروس خوب هارو میاری میگن دستش توی جادو وجمبله
یا درباره ثروت یادم از بچگی میگفتن خدا آدم امتحان میکنه یکی بافقر یکی با بیماری یکی با فرزند و…حالا نگاه کن فلانی که ثروت داره چه فایده خدا با مرگ بچه اش امتحانش میکنه یا با مریضی انگار خدا بخیل بود اون افراد همه چیز با هم داشته باشند ومسخره کرده بود که توی سوره حمد گفته بود از خدا بخواهید هدایت تون کن به مسیر کسانی که بهشون نعمت داده نه مورد غضب شده ها ونه گمراهان …
یعنی ثروت =بیماری،مرگ فرزند،وهزار مصیبت دیکه..
این بیت شعر مخرب بگم برم
مرگ توانگر باعث جنگ وارث است
خوشا به حال آنکه مرد یک کفن نداشت
بیچاره اونی که اینو باور کرده کفنش هم برای خودش نبست .
خلاصه این گوشه ای از باورهای مخرب وتقویت کننده بودکه گفتم امیدوارم مفید بوده باشد در پناه الله یکتا شاد وسعادتمند باشید .
استادجان بهترین برات می خوام که زندگی منو در تمام ابعاد تغییر دادی دوره دوازده قدم دارم کار می کنم وهرروز برات هزاران آرزو سعادتمندی می کنم .
################################
فقط فقط فقط یک در خواست کاش کامنت ها قابلیت ذخیره ی به صورت صوتی داشت تا ما در هنگام پیاده روی ،کارهای روزانه ودرمسیر هم می تونستیم گوش کنیم .
دوستتون دارم زیاددددددددد
به ماند به یادگار23 خردادماه 1403
و خدایی که در این نزدیکی است…
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته همراه و همدل و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…
به به! واقعا به به!
عجب استاد خوش تیپ و درجه یکی…
چقدر دیدنتون توی این استایل و توی این لباس های شاد حال آدم رو خوب می کنه! واقعا دمتون گرم که تلاش کردید هم خودتون بهتر زندگی کنید و هم جهان رو تبدیل به جایی برای بهتر زندگی کردن آدمها کنید.
واقعا چقدر قابل تحسینید استاد… دمتون گرم… فکر می کنم یه ماه بیشتر بود که هر روز اولین کاری که بعد از باز کردن لپ تاپم انجام میدادم، چک کردن سایتتون بود. و پریروز که دیدم فایل جدید گذاشتید، گل از گلم شکفت! قصد داشتم همون روز کامنت بذارم اما نشد. همون موقع گفتم اول بیام بگم چقدر دلتنگتونم استاد… چقدر بهتون احساس نزدیکی دارم… چقدر حس می کنم حضور شما توی زندگی من معجزه بسیار بزرگی از جانب رب وهاب بوده و همیشه خدارو برای این نعمت بزرگش سپاسگزارم…
اما بعد! بریم سراغ موضوعاتی که توی این فایل فوق العاده بیان کردید:
1-اول این که صحبت هاتون در مورد باورها فوق العاده است استاد. در شرایطی که حدود 10 سال از زمان عضویتم در سایت شما میگذره، هنوز درک درستی از مفهوم باور ندارم. شاید بتونم بگم الان کمی بهتر میفهمم باور یعنی چی و چطوری میشه ساختش! فاصله بین درک یک مفهوم و شنیدنش به اندازه فاصله بین آسمون و زمینه. و من بیشتر از این که این مفاهیم رو درک کنم شنیده بودم و مثل یک ضبط صوت فقط تکرار میکردم.
برای ساختن یک باور، ذهن باید با آموزههای مربوط به اون بمبارون بشه و انسان باید جوری تغییر کنه که اصلا یادش نیاد یه زمانی مخالف چیزی که الان هست فکر می کرده.
در مورد خودم، باورهای مخرب و سازنده بسیاری دارم. در بعضی از موارد می بینم که باورهایی که دارم بسیار مناسبه و در بعضی دیگه باورهای من کاملا مخربند. از اون جایی که قرار نیست روی باورهای مخرب تمرکز کنیم،پس مستقیم میرم سراغ بیان چند تا از باورهای درستی که دارم.
در زمینه کسب و کار، این باور در وجود من شکل گرفته که «خودم با کسب و کار خودم میتونم پول بسازم.» و نیازی به کار برای بقیه ندارم. البته عامل ایجاد این باور درون من اون احساس نیاز به آزادی شدیدیه که داشتم. اما یه زمانهایی هم بوده که من باید برای بقیه کار می کردم. اما به لطف خدا الان کسب و کار من که در زمینه مشاوره تحصیلیه، کاملا کسب و کار خوب و پولسازیه. و خیلی از افرادی که من رو می بینن، براشون درک این که خودشون میتونن پولسازی کنن کار سختیه. یه جورایی انگار باور دارن اگه کسی دستشونو گرفت و وارد کاری کرد، میتونن پول بسازن وگرنه نه.
در زمینه روابط عاطفی، من همیشه باور داشتم که می تونم همسری داشته باشم که کاملا با من هم تفکر باشه. یعنی از یک همسر عادی فراتر باشه. خیلی درک نمی کردم افرادی رو که میگفتن همسر جای خودش، دوست و رفیق هم جای خودش! من باورم این بود که اگه ازدواج مناسب باشه، همون همسر دوست و رفیق و همکار و همه چیز می تونه باشه. بعد که مریم خانوم شایسته و ارتباطشونو با استاد دیدم، این باور بسیار در من تقویت شد و بعد از مدت کوتاهی خداوند یک فرشته رو توی زندگی من قرار داد که نه تنها الان با هم رابطه عاطفی داریم، بلکه بخش بزرگی از کسب و کار منو مدیریت می کنه و حتی به عنوان یک دوست و رفیق صمیمی خیلی از جاهایی که از مسیر خارج میشم، من رو دوباره به مسیر برمیگردونه. خداروشکر به تازگی هم عضو سایت استاد شده و هر روز ما مدت زیادی رو باهم در مورد قانون صحبت می کنیم. نحوه ایجاد این رابطه هم خودش یه معجزه است واقعا. رابطه ای که در کمال عشق و آرامش وابستگی درونش راهی نداره.
در بخش سلامتی، من همیشه باورم این بوده که سالمم و اصلا مریضی درونم راهی نداره. از کجا می دونم این باورو داشتم، از این که مدت زمان زیادی هست که من حتی یه قرص هم به لطف خدا مصرف نکردم. حتی زمانی که بیماری همه گیری وقوع پیدا کرد، من یه نفره رفتم نوشهر. البته اونجا درگیرش شدم و وقتی که برگشتم به لطف خدا با بخور جوش شیرین و این چیزا کاملا حالم خوب شد. این باور سلامتی در وجود من هست. که به لطف خدا همه چیز میخورم و هیچ مساله ای هم ندارم.
در بحث تحصیل و درس خوندن هم همیشه این باورو داشتم که با کمترین میزان مطالعه می تونم بالاترین نتیجه رو بگیرم. باوری که خیلی سعی می کنم در ذهن دانش آموزان خودمم بذارمش. این باور باعث شد با کمترین میزان مطالعه رتبه 67 کنکور ارشد و 6 دکتری تخصصی رو کسب کنم. شاید با روزی کمتر از 2 ساعت درس خوندن که برای خیلیا قابل باور نیست.
2-چقدر این نکته که ما باید باورهای خوب رو صدبار بشنویم و اگه کسی باور اشتباه بهمون داد ازش اعراض کنیم رو دوست داشتم. به قول استاد وقتی جهان براساس باورهای ما نتیجه میده، بذار یه باور اشتباه ولی مثبت در ذهنمون قرار بگیره. چقدر این آموزههای استاد رو دوست دارم. اصل از فرع جدا شده همیشه. استاد نمیگن نه! وقتی یه باوری اشتباس، فرقی نمی کنه که محدود کننده باشه یا پیشرفت دهنده! نباید داشته باشیم! (از این حرفهای جوگیرانه که معمولا زده میشه!) استاد میگن به خود باور نگاه کنید اگه بهتون کمک میکرد بپذیرینش حتی اگه بقیه گفتن درست نیست!
3-این نکته که ما روی چیزی سرمایه گذاری می کنیم که باور داریم توش خوبیم هم خیلی نکته خوبیه. در جلسه اول دوره عزت نفس استاد فرمودند که به جای اینکه بخواین تو هر چیزی خوب باشین، توی اون چیزی که نقطه قوتتونه سرمایه گذاری کنین. و این نکته به درستی در تحقیق این دانشمند هم بیان شده. وقتی من باور دارم در بحث مشاوره تحصیلی کار من یکه و هیچکس در کل ایران مواردی که من اشاره می کنم رو بیان نمی کنه، پس حتما در این کار سرمایه گذاری می کنم. حالا اون سرمایه میخواد پول باشه، میخواد انرژی باشه و یا عمر! فرقی نمی کنه.
4-یکی از ترمزهایی که توی این فایل متوجهش شدم این بود که من در مقابل تعاریفی که ازم میشد، مقاومت داشتم. یعنی انگار عدم پذیرش اون تعاریف رو یه جور فروتنی و تواضع میدیدم! اما الان متوجه شدم که نه! اتفاقا اگه باور داشته باشم که کار من درجه یکه و عزت نفس کافی رو داشته باشم، اون تعاریف رو واقعا می پذیرم. دقیقا مثل استاد عباس منش که در کار خودشون، خودشونو استاد میدونن و الحق و الانصاف که اگه یه نفر در این دنیا لایق کلمه استاد باشه، از نظر من استاد عباس منش هستن.
و در انتها، باز تحسین می کنم مریم خانوم شایسته رو! بابا دمتون گرم! آقا 45 دقیقه گوشی رو گرفتن و همراه با استاد پیاده روی کردن کار هرکسی نیستا! به زبون ساده اس! فقط کافیه گوشی رو دستمون بگیریم و ده دقیقه یه جا نگه داریم. خواهیم دید که بعدش چه اتفاقی برای دستمون میفته. این آمادگی جسمانی فوق العاده هم از برکات دوره بی نظیر قانون سلامتیه.
خلاصه که دمتون گرم استاد! خیلی دلتنگتون بودم و هستم. از خدا میخوام که سریال های «زندگی در بهشت» و «سفر به دور امریکا» که در وجود خیلیا انقلاب ایجاد کرده رو به دلتون بندازه که دوباره شروعش کنین.
برای شما عزیزانم از درگاه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، بهترین اتفاقات رو آرزو دارم.
خدانگهدار
1403/3/23
18:36
سلام و درود خدمت شما دوست و هم خانواده عباس منشی عزیز کامنت شما را خواندم و بسیار لذت بردم از باورهای خوبی که ساختید و
به کار گرفتید و زندگیتون را باهاش شکل دادید چه در زمینه شغل و تحصیل و عاطفی و اجتماع و بیزینس و… انشالله که ادامه دار باشه و خدا کمکم کنه من هم با آ موزه های استاد بتوانم و موفق شوم و همینطور نکته سنجی شما را تحسین میکنم که خانم شایسته 45 دقیقه گوشی بدست بودن مرسی مرسی تشکر از همه شما دوستان استادعزیزمون یا علی