چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 5

960 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیر قره قاشلو گفته:
    مدت عضویت: 827 روز

    سلام

    ممنونم استاد برای این فایل فوق العاده

    من یکی از باور های قدرتمند کننده ام اینه که اصلا مهم نیست چقدر توی مسیر نادرست حرکت کردی هر وقت اراده کردی و برگشتی خدا کمکت خواهد کرد.

    بارها شده توی زمین فوتبال کل 90 دقیقه خراب کردم و بد بازی کردم خب وقتی بد بازی کنی کنترل ذهن هی سخت تر و سخت تر میشه و بعدش یک حرکت خارق العاده زدم یا گل زیبایی زدم.

    یا مثلاً شب بسیار ناراحت بودم و صبح خیلی سریع بسیار شاد شدم.

    به نظر خودم چون من زندگی رو یک جاده میبینم به سمت موفقیت یا من این جاده رو میرم یا بر میگردم اگه در حال برگشت بودم یک لحظه بیام و دور بزنم دوباره اتفاقات میوفته.

    وقتی شما گفتی برای من منطقی شد در صورتی که ما می‌بینیم توی فوتبال امباپه ها تیری هانری ها آلفونسو دیویس ها هستن که خب سرعت بالایی دارن و اکثر بازیکنان سرعتی سیاه پوست هستن ولی خب کایل واکر ها هالند ها و . . . هم هستن که سفیدن ولی سرعت بالایی دارن.

    یکی دیگه از باور های قدرتمند کننده من اینه که به استعداد اعتقاد ندارم یعنی این توی ذهن من منطقی که استعداد چیزیه که ساخته میشه با تمرین کردن و الگو هاش رو هم دارم و این باور کمکم کرد از یک کسی که توپ وقتی میاد جلوی پایش هوا می‌کنه تا حریف بیاد توپ رو بگیره شدم بازیکنی که اگه تیم 8 تا گل بزنه 5 تاشو زده و 3 تا پاس گل داده (البته فوتبال حرفه ای رو میگم)

    ولی خیلیا میگن مسی استعداد داشت ولی نه رونالدو سختی کشید خب مسی انقدر بازی کرده هی بهتر شده مسی الان مثل تیمار و برزیلی ها تکنیک خاصی نمیزنه مربی ما همیشه مثالش رو می نه میگه ما پله ای میزنه نه پاشو دور توپ میچرخونه هیچی تمرین رد شدن با توپ از بین کنز ها رو آنقدر انجام داده که رفته تو ناخودآگاهش و خیلی راحت می‌تونه دریبل کنه.

    یکی از باور های محدود کننده من اینه که به هر مقداری توی کار کارت سخت باشه پول بیشتری میگیری.

    حتما شنیدید:

    هر چقدر پول بدی همون قدر آش میخوری.

    الگو هاش رو هم دیدم و هر چقدر ساعت کاری و سختی بیشتر باشه پول بیشتری میگیری.

    فعلا منطق عکس این باور رو پیدا نکردم ولی پیدا میکنم.

    یکی دیگه از باور های محدود کننده من در همه زمینه ها اینه که هر کسی هر بلایی سرش اومده ممکنه سر تو هم بیاد یعنی اتفاقات شانسی میوفته دیگه اگه یکی توی اوج ثروت تصادف کنه و شرایط ناجور برایش پیش بیاد ممکنه برای تو هم پیش بیاد و خب این باور باعث ترس میشه و باور شرک آلوده.

    این باور رو هم باید به این شیوه درست کنم که من دارم خیلی میکنم زندگیم دست منه و من دارم با فکرم میسازمش و هر کس دیگه ای هم با فکرش زندگیش رو میسازه.

    یکی دیگه از باور های محدود کننده من اینه که فکر میکنم جهان مثل یک توپ که تو بندازی توی سبد بسکتبال و تموم یا سنگی که از پایین کوه بیاری و کلی زور بزنی و قل بدی و تموم دیگه لازم نیست ادامه بدی و باعث میشه بعضی وقت ها پس از نتایج دیگه ادامه ندم و با زور هم دست نمیشه.

    این باور هم با اینکه موفقیت یک هدف نیست یک مسیره تا تو در مسیر درست حرکت می‌کنی نتایج درسته اگه دیگه حرکت نکنی همون نتایج میاد و مثل هر چیز دیگه مثلاً شما مغازه رو باز می‌کنی مشتری میاد می‌بندی مشتری نمیاد مشتری مشکل ندارع شما در رو بستی.

    یکی دیگه از باور های قدرتمند کننده من اینه که من اصلا با افراد مشکلی ندارم یعنی طرف ضد حکومتی بسیجیه اطلاعاتی اصلا برام اهمیت نداره من لذت میبرم از صحبت کردن با اون افراد.

    و تا به حال به هیچکس از اعضای خانوادم نگفتم که من فایل های شما رو دنبال میکنم و به دوستانم تقریباً به هیچکس نگفتم مگه اینکه موقع گوش دادن فایل خوابم ببره و یکی گوش کنه چی میگه گوشی یا اشتباهی فایل شما پخش بشه و این باور خیلی در من محکم شده که من ذره ای در زندگی دیگران تأثیر ندارم و دیگران هم به همین صورت.یکی از دلایل این که به خانوادم نگفتم این بود که اونها دنبال حرف های قشنگ رفتم در صورتی اونا من رو با شما آشنا کردن و اگه بفهمم دردسر داره و هی می‌خوام راجب مسائل موفقیت با من صحبت کنند و مادر من همیشه توی تلگرام برای تمام خواهر و برادر برادر زاده هاش راجب انرژی و خدا و حال خوب اساتید مختلف فایل می‌فرسته و همیشه باهاشون ساعت ها صحبت می‌کنه و خب با من هم همینطور و وقتی نتایج من رو میبینن میگه تو انرژیت بالاست برای همون . منم میگم حق با تو مادر من چون اگه جواب بدم باید تا فردا صبح نصیحت پند گوش بدم. و خدارو شکر میکنم من جدا از اینکه کسی بدونه دارم فایل های شما رو گوش میدم و مسیر شما رو دنبال میکنم.

    یکی از خواسته های منم اینه که مثل آقا رضای عطار روشن عزیز یک فایل راجب نتایجم برای شما بفرستم.

    دومین خوابم که من رو یاد کودکی انداخت که وقتی از خواب بیدار شدم هیچی یادم نیومد و اصلا نمیدوستم کی هستم الان هنگام گوش دادن به فایل بود که خوابم برد و ادامش رو پس از بیداری دیدم (آنقدر خوشحال شدم از اینکه فایل گذاشتید)

    استاد 5 دقیقه آخر فایل برای من یک جرقه بود

    ممنونم استاد.

    انشالله هرجا هستید در پناه خدا شاد و خرم و تندرست و ثروت و پایدار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    فرزانه الهی گفته:
    مدت عضویت: 2582 روز

    سلام

    و چه کسی نیکوکار تر از کسی است که مردم را به خدا و به امید داشتن دعوت کنه

    استاد شما کسی هستید که می شود ها رو در ذهن‌ها کاشتید و میکارید ، چه کاری ارزشمندتر از این که انسان‌ها رو به درون خودشون وصل میکنید

    یه جایی در درون ما هست بی رنگ و بی نشان پر از شدنها شما آدم رو درست می برید به اون نقطه، چرا اینو میگم چون وقتی شما این حرفها رو می‌زدین قلبم وسیعتر می شد ، قلبم باز می شد دوست داشتم پرواز کنم به خاطر اینکه هیچ محدودیتی نیست ، بخدا اینا آگاهی قبل از تولده که ما میدونستیم ولی یادمون رفته

    این آگاهی قلب آدم رو نشونه میگیره

    ولی نکته ای که من توش مشکل دارم نحوه عمل کردن هست دو خط میرم جلو نتیجه نمی‌گیرم میگم نه برای من نمیشه ، تغییر باور سخته خوداینم یه باور سمیه ، اگر از اعماق وجودم بپذیرم باوره فقط و لاغیر جریان باورسازی اتفاق میفته و لذت بخش میشه ، خدایا خودت هدایتم کن باورهای چهل ساله بیار رو بریزم دور و خودم رو سرنوشتم رو از نو تعریف کنم

    استاد جان ممنون برای این فایل

    شما استاد شدنها هستید

    میشه راحت پول درآورد

    میشه نگران چیزی نبود

    میشه از تنهایی لذت برد مسافرت رفت

    میشه خودت اولویت اول باشی

    میشه مسوول زندگی کسی نباشی

    میشه با خدا حرف بزنی

    میشه خدا هم جوابتو بده

    میشه تو دنیای خودت رویاهاتو بسازی

    میشه یه جنگل داشته باشی با یه خونه روی آب

    میشه تو آسمون آمریکا خلبان باشی و پرواز کنی

    میشه شب‌ها سرتو راحت بذاری رو بالش بخوابی که خدا مراقبته

    میشه عزیزانت رو به خدا بسپاری بدون نگرانی و مطمین باشی خدا کفایتشون می‌کنه

    میشه عاشق خودت باشی

    میشه عاشقت بشن همه

    میشه بی قید و شرط لایق باشی و ارزشمندی رو از نو تعریف کنی برای خودت

    میشه بهترین رابطه دنیارو داشته باشی

    میشه توحیدی باشی

    ان شالله بتونم این شدنها رو تمرین کنم تکاملی

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  3. -
    پونه زرگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1698 روز

    به نام فرمانروای بزرگ جهان هستی

    استاد عزیززززززززززم سلام ،مریم نازنین سلام

    وای استاد دنیای من رو عوض کردید شما

    استاد جاااااان سپاسگزارم

    استاد نمیدونید چقدر سپاسگزار خداوندم برای بودنتون،برای قوانین ثابت جهان هستی

    استاد قانون باور ،فرکانس ،مدار رو اولین بار تو جلسه اول قانون افرینش شنیدم

    چقدر به دلم نشست حرفاتون

    فکر میکردم چه خوب،زندگیمو عوض میکنم ،اون موقع ها هنوز قانون تکامل رو درک نکرده بودم.

    مدام ویس های شما رو گوش میدادم

    به مرور با تغییر مدارم،رفتم برای انجام تمرین ها ولی کامنتی نمیخوندم

    باز هم بالاتر رفتن مدار و شروع به خواندن کامنت های زیبای دوستان عزیز،وای چقدر کمک میشد بهم تا درکم از صحبت های شما بیشتر بشه

    طول کشید ولی به مرور تغییرات شروع شد

    الان دیگه یاد گرفتم باورهای محدود کننده رو تو وجودم پیدا کنم و حمله کنم سمتش

    مثلا من هیچ وقت فکر نمیکردم که باوری مثل حلال و حرام در مسائل مالی داشته باشم ولی یه جایی متوجه شدم چرا هیچ وقت پول درشتی درنمیارم،وقتی ریز شدم تو وجودم ،دیدم یکی از باورهای محدود کننده ی من اینه که :

    – باید برای پول دراوردن ،خیلی سخت تلاش کرد

    پدرم چاپخانه دار بود،همیشه می گفت فکر میکنید پول دراوردنه اسونه،باید هزار تا ملق بزنی تا بتونی پول دربیاری

    انگار این باور توی من شکل گرفته بود که نمیشه راحت پول بدست اورد،

    یا اگه پولی راحت بدست بیاد حتما اشکالی هست،حلال نیست

    اصلا نمیدونم مساله حلال و حرام از کجا تو وجودم شکل گرفته

    چون خانواده خیلی مذهبی یا متعصبی ندارم ،ولی همه اش تو فیلم ها این باور ترویج شده که قاچاقچی ها پولدارن

    یا ثروتمندان ادم های درستی نیستند

    استاد من هنوز دوره روانشناسی ثروت رو تهیه نکردم ولی بزودی ایمان دارم پولش بدستم میرسه چون با همین فایل هایی که تهیه کردم یا با فایل های رایگان تا حدودی دارم پیدا میکنم باورهای محدود کننده رو تو اعماق وجودم

    استاد موقع نوشتن یا تمرین انجام دادن،یه جاهایی مقاومت هام میزنه بالا ،یعنی وقتی می فهمم چه باورهایی تو وجودم دارم….

    دلم میخواد فرار کنم ازشون

    باورم نمیشه که چنین باورهای عمیق و ریشه ای تو وجودم هست و من تو همه ی این سالها با خودم کشوندمشون و نمیدونستم عدم موفقیت مالی من همین باورها بوده،خصوصا بحث حلال و حرام…

    این روزها مدام می رفتم سراغ قران

    مدام در حال نوشتن و تمرین کردن بودم

    استاد هیچ وقت

    هیچ جا

    و هیچ شخصی نیومد به ما باورهای درست رو یاد بده

    تو مدارس،تو جامعه تو خانواده فقط ترسوندن ما رو

    هر چی بهمون گفتن،یا فلان کار گناهه

    فلان رفتار ،زشته

    فلان حرف،در شأن تو نیست

    دختر خوب نباید…

    ادم خوب نباید….

    درس بخون ،دکتر شی

    مدرک بگیر به کارت میاد

    مهاجرت کن ،ایران جای خوبی برای موندن نیست

    همه نخبه ها از ایران میرن

    خشکسالی داره میشه

    اب نیست یا کمه

    هوا الوده است،همه دارن می میرن

    درحالیکه

    امسال چنان باران هایی بارید که همه متحیرن

    ادم هایی هم تو این مملکت در حال پول دراوردن و پول ساختن هستند،براحتی

    استاد اونجاهایی که میگید فقط کافیه باورهاتون بصورت بنیادین عوض شه،جهان بقیه کارها رو انجام میده

    واقعا

    واقعا

    جهان بقیه ی کارها رو انجام میده

    پول و ثروت میاد،

    روابط پ

    درست شکل میگیره

    سلامتی برمیگرده

    خودم رو متعهد کردم برای کنترل ورودی هام

    نه اخبار،نه تلویزیون،نه شبکه های اجتماعی،نه شنیدن اخبار منفی،نه حرف زدن درباره ی ناخواسته ها

    نمیگم عالی ام،نه

    هنوز هم از دستم درمیره ولی تلاشم رو میکنم که روزبروز بهتر و بهتر بشم و به اندازه ای که تلاش میکنم =در مدار بالاتری قرار میگیرم =و به همون اندازه جهان دست بکار میشه ،ادم ها ،شرایط و موقعیت ها رو برام فراهم میکنه

    با وجودی که قوانین رو میدونم باز ،متحیر میشم که

    خدایا اگه من میخواستم چنین شرایطی رو ایجاد کنم عمرا نمیتونستم،,

    استاد ازتون واقعا سپاسگزارم که هر انچه باید از خانواده و مدرسه و دانشگاه و اجتماع باید بدرستی بهمون یاد میدادن

    باور درسنتی در ما ایجاد میکردن که:

    ارزشمندیم

    لایق بهترین هاییم

    توانمندیم

    میتونم انجام بدیم

    و ده ها و صدها باور دیگه،

    شما استاد عزیز چراغ روشنگر راهمون شدید

    استاد دوستتتتتون دارم

    سپاسگزارم از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  4. -
    ساره موذنی گفته:
    مدت عضویت: 2718 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جان شایسته

    و سلام به کل اعضای خانواده ی صمیمی عباسمنش

    چقدر خوشحالم که اولین نفر هستم که دارم کامنت میذارم

    استاد این فایلتون مکمل فایل شماره 11 دوره ی احساس لیاقته

    من الان فکر کنم حدود یک ماهه که قفلی زدم روی اون فایل دوره ی احساس لیاقت

    که تمرکز بر روی ویژگی های مثبت وجودمونه ، تمرکز بر توانایی های ذاتیمونه

    و بالاتر بردن احساس ارزشمندیمون با قدردان بودن از اون توانایی ها و استعدادهایی که خداوند به شکل غریزی در وجود ما قرار داده و به قول استاد سرمایه ی اصلی همین ها هستند ولی ما متآسفانه همیشه به دنبال سرمایه از طریق عوامل بیرون از خودمون میگردیم

    بگذریم

    من نکاتی را که برای خودم از این فایل نوشتم را اول می‌نویسم:

    *چه چیزی را پذیرفتی؟ چه حرفی چه باوری را قبول کردی؟

    *اون چیزی را که می پذیری و باور می‌کنی تبدیل میشه به اتفاقات زندگیت

    *شک کن ،زیر سوال ببر چیزهایی که باور کردی ولی برعلیه خواسته هات

    چرا من پذیرفته ام خدا انسانهای ثروتمند را دوست نداره؟

    چرا من پذیرفته ام که نمی تونم یکی از بهترین‌های جهان باشم؟

    چرا من پذیرفته ام که نمی تونم نمره ی کامل را بگیرم؟

    چرا من پذیرفته ام که نمی تونم یه ثروتمند واقعی باشم که باغها و ویلاها و خونه ها و ماشینهای خارجی و سفرهای خارجی و… داره باشم؟

    *آنچه را که تو باور می‌کنی را جهان تایید می‌کنه

    *به باورهای محدود کننده آن حمله کن و باورهای قدرتمند کننده را بساز برای خودت و جایگزین کن

    *این سوالو از خودت بپرس «فکر می‌کنی برای چه چیزی ساخته شدی؟چه توانایی و استعدادی در ذاتت هست ؟

    *هر حرفی از هر جایی از هرکسی می‌شنوی ،ببین اگه داره بهت کمک می‌کنه بگیرش و باورش کن اما اگه میبینی برعلیه خواسته های توست و مانع رسیدن تو به خواسته هاته اونو باور نکن حتی اگه یه فرد موفق از نظر تو ،بگه.

    حتی اگه یه دانشمند بگه ،مهم نیست چه کسی و مهم نیست که همه ی آدمهای دنیا تآییدش کرده باشند اگر برای تو برعلیه خواسته هاته ،باورش نکن.

    هیچ حرف یا منطق درست یا غلطی در دنیا وجود نداره و همه چیز در این دنیا نسبی هست

    *باورهای خوب ،حرفهای خوب، تعریف و تمجید را که بهت کمک می‌کنه به رشد و پیشرفتت کمک می‌کنه «درجا یعنی بدون فکر کردن به درست یا غلطش،بدون فکر کردن به منطقی بودن یا نبودنش »باورش کن

    استاد این قسمت از حرفهاتون خیلی عالی تر بود

    *حواست باشه به حرفهایی که می‌شنوی

    *اینو بدون و یقین داشته باش که من خالق کل اتفاقات زندگیم هستم ،همه چیز دست خودمه

    من در حین گوش کردن به صحبت هاتون هی فکر کردم ببینم آیا باورهایی دارم که تونسته باشه بهم کمکی بکنه یا نه و به این باورها رسیدم

    #من دو بار ازدواج نا موفق داشته ام تو زندگیم و الان هم مجردم ، من بین این دو تا ازدواج تو محل کارم خواستگار زیاد میومد برام یعنی بعد از مطلقه شدنم از زندگی اولم ، و چند تا از همکارام که مجرد بودند خواستگار نداشتند ،یه روز یکی از همکارام بهم گفت : فکر کنم تو تا همیشه بختت بازه

    من از این حرفش خوشم اومد و باورش کردم

    من اصلآ نگران تنهایی نیستم ، نگران رفتن آدمی که تو زندگیمه نیستم و اون باور خیلی بهم کمک کرده برای این موضوع در زندگیم

    #یه بار دیگه هم با یه پسر خارجی در ارتباط بودم که بتونم زبان انگلیسیم را تقویت کنم ، بین حرفهاش یه جمله ی قشنگ بهم گفت « تو آرزوی هر مردی» من خیلی این جمله اش را دوست داشتم و باورش کردم

    این باور هم می‌تونه کمک کننده باشه برای روابطم هم ضربه زننده

    کمک کننده اینجور که من باور دارم که من ویژگی هایی در درونم هست که هر مردی را که بخوام میتونم جذب کنم و نگران نباشم که من لیاقت اونو ندارم یا اون از من خوشش نمیاد ،مطمئنم که من ایده آلم برای همه ی مردها

    ضربه زننده این کلمه هست «آرزوی هر مردی» اینکه من دست نیافتنی هستم برای مردها و اونها تو ذهنشون از من یه فرشته ی دست نیافتنی می‌سازند و آرزوی غیرممکنشون میشم و اصلآ تو خودشون نمی‌بینند که سمت من بیاند

    خب من باید سعی کنم اون کمک کننده را بیشتر بپذیرم

    #من در بچگی چون در خانواده ی مذهبی به دنیا اومدم و ارتباط خیلی خوبی با مادربزرگم داشتم و خیلی بهش علاقمند بودم و هستم به خاطر تایید شدن خیلی گرایش به صحبت های مذهبی مامان بزرگم داشتم ، من یادمه که مامان بزرگم بهم میگفت«خدا تو رو برداشتت کرده و تو سعادتمندی» که اینجوری گرایش به سمت معنویات داری

    (بماند که کلی باورهای محدود کننده ی در مورد رابطه ی بین ثروت و خدا را از مامان بزرگم در عمق ناخودآگاهم دارم)

    خلاصه من اون جمله را باور کردم که من سعادتمندم و خداوند منو برداشت کرده ، الان برای کار کردن روی خودم خیلی خوب دارم ازش استفاده میکنم ،یکی از بهترین باورهاست ، من خودمو لایق هم صحبتی با پروردگارم می‌دونم

    خودمو لایق گرفتن الهامات خداوند می‌دونم

    خیلی به ایمانم به پروردگارم و سپردن و رها کردن و حرکت کردن تو زندگیم کمکم کرده

    حالا باورهای ضربه زننده که فراوانند و من دارم سعی میکنم بیشتر و بیشتر ببینمشون و به قول شما باورهای قدرتمند کننده بسازم و جایگزینشون کنم

    ممنونم استاد که این فایل مکمل را ضبط کردید و گذاشتید

    ممنونم از سایت خوبتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  5. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1170 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    چقدر این فایل عالی و فوق العاده بود

    این برای من به این منظور و معنی است که می توان و می شود

    من که بسیاری از افکار و باورهای غلط در ذهن خودم دارم

    من که هزار و یک نشد و نمی شود را با خودم حمل می کنم

    این فایل نشان از این است که بله شدنی است و می شود

    فقط کافی است که در ذهن خودم به این باور برسم که شدنی است و هیچ چیزی تاثیر و نگرانی ندارد

    فقط کافی است که من توکل کنم و قدم در راه بگذارم و به جلو بروم

    یک نکته دیگر را یادگرفته ام که به فردا فکر نکنم و به دل کارها وارد بشوم

    بی شک من موفق خواهم شد

    یک باور غلط که من در ذهن خودم دارم این است که من بیزینس بلد نیستم

    من نمی توانم موفق بشوم

    من بازار را بلد نیستم

    همین باور غلط سبب می شود که من نتوانم در این راه قدم بردارم

    فقط کافی است که جرات کنم و قدم در این کار بگذارم و آنوقت بی شک من موفق خواهم شد و ترس من خواهد ریخت

    اینها را می دانم که همه چیز در ذهن من رقم می خورد و من هستم که با افکار و ترس ها و نگرانی های خودم زندگی خودم را در حال ساختن هستم

    این باور من است که من می توانم به موفقیت برسم

    این نگاه من است که در مورد خودم چگونه فکر می کنم و این همان راهی است که من را به موفقیت می رساند

    چقدر زیبا و عالی

    من این باور را در خودم می بینم و باور کرده ام که می توانم مدیریت کنم

    می توانم مدیر خوبی باشم؟

    می توانم رهبر خوبی باشم ؟

    این باور را نسبت به خودم خیلی قبول دارم و می دانم که در این راه موفق خواهم شد

    چقدر این فایل برای من خیلی خیلی عالی و فوق العاده بود

    این بهترین هدایت و نشانه ای است امروز من از خدای مهربان خودم ساختم و خدای مهربان این فایل را سر راه من قرار داد

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  6. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1218 روز

    بنام الله یکتا که هرآنچه دارم از اوست

    باورها و نقش آنها در زندگی ما

    استاد عزیزم قبل از هر چیز بی نهایت سپاسگزار شمام که همیشه پویا هستین و به ما یاد دادین که بی تحرک نباشیم و همیشه برای بهبود خودمون قدم برداریم و در یک کلا بدرد بخور باشیم

    چون ما انسانها آفریده شدیدم که که برای این جهان مفید باشیم و به اندازه ای که پویا و در حال حرکت باشیم به همان اندازه از نعمتهای زندگی بهرمنده میشیم و پاداش دریافت میکنیم ،درست مثل شما که در هر لحظه از زندگی در حال انجام یک کار مفید هستین ،شما به ما ارزشمند بودن آموزش دادین و اینکه ما قرارمون با خداوند قبل از اومدن به این دنیا همین بود که از این عمر کوتاه در این جسم مادی به نحوه احسن استفاده کنیم و قدر لحظه به لحظه زندگی خودمونو با لذت بردن و رسیدن به خواستهامون بدونیم و این امر میسر نمیشه مگر با شوق و اشتیاق،و اشتیاق حاصل نمیشه مگه در حال انجام کاری که دوستداریم و عاشقش هستیم

    من که بدست آوردن خواستهام با کار مورد علاقم بسیار برام لذت داره و بعید میدونم کسی باشه این جا که دوس نداشته باشه کار و زندگی و عشق حالش یکی نباشه با هم

    وقتی به گذشته خودم فکر میکنم و زندگی کاری خودمو تحلیل میکنم میبنم که یه روزی مثل تمام افرادی که محدویت قبول نکردن تصمیم گرفتم زندگی دلخواه خودشونو به وجود بیارن ،منم برخلاف تمام گفتهای اعضای خانوادم پا به مسیری گذاشتم که نتیجش شده رزق و برکت که تمام هم دوره ای های من تحسینش میکنن و منو به عنوان یک کارآفرین ستایش میکنن

    15 سال از عمرم شوق اینو داشتم که بشم کارآفرین در حوزه کاری خودم و اینقدر شوق داشتم که تمام تلاش خودمو در این زمینه انجام دادم و نتایج خوبی هم داشتم ولی باورهای ضعیفی در من نهادینه شده بود که باعث شد نتایجم بزرگ نشه و در همون حد باقی بمونه

    وقتی بقول استاد که میگه وقتی باور کنی میتونی خواستهاتو بدست بیاری و شروع میکنی به هدف گذاری و تجسم رویاهات شرایط منم عوض شد و گامهای من مستحکمتر برای رو به جلو حرکت کردن

    شروع داستان پیشرفت من از روزی بود که از ته دلم خودمو لایق شرایط بهتر دونستم ولی راهشو پیدا نمیکردم ،اما یه چیزی از درون من داد میزد که من لایق داشتن هر خواسته هستم ،همین اشتیاق من باعث حرکتهایی در کسب کارم شد و چون باورهای ضعیفی داشتم نتونستم اونجوری که باید پیشرفت کنم و عجله من بازخورد معکوس داشت و کلی از لحاظ مالی شکستهای داشتم که باعث فشارهای زیادی به من شد

    درست جای که هیچ امیدی نداشتم و حس میکردم ته خطم درها باز شد و نور امید به واسطه آشنایی با شما استاد عزیز به زندگی من تابید .بحث باورها رو اولین بار از زبان شما درک کردم و تمام انرژی خودمو جمع کردم که اصلاحشون کنم ،اونجا بود که فهمیدم راه رو اشتباه رفتم و این دلیل نمیشه من نمیتونم ،فقط باید راهمو درست پیش برم و باورهای درست داشته باشم در مسیر رسیدن به خواستهام

    اولش خیلی کند پیش میرفت کلی نجوا داشتم ،اما حضور شما استاد عزیز مثل صراط مستقیمی بود که باید من چنگ میزدم بهش و هنوزم هر وقت کمی گیج میشم شما به داد من میرسی و مسیر برام شفاف میکنی

    هر چقدر بیشتر پیش میرم و به اصل دقت میکنم میبنم که کل داستان مربوط به باورها و درک این موضوع که من خالق 100٪ زندگی خودم هستم و جهان هم این باور برام تایید میکنه و الگوهای مثل شما رو سر راه من قرار میده ،وقتی بهش فکر میکنم که استاد عباس منش از یه روستا به اسم تولیان فقط با درک این موضوع الان داره در شرایطی زندگی میکنه که حتی خود افراد مشهور آمریکا ندارین همچین شرایطی بیشتر انرژی میگیرم و بیشتر باور میکنم

    استاد عزیزم زبان قادر به سپاسگزار بودن از شما نیست ،با تمام سلولهای بدنم از شما سپاسگزارم برای همه باورهای که من دادی و چراغ راه من شدی ،بی نهایت ازتون سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  7. -
    رضا عطارروشن گفته:
    مدت عضویت: 3794 روز

    سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیز و دوستان هم فرکانسی

    روزهایی که بنر سایت عباس منش عنوان فایل جدید رو نمایش میده قطعا اون روز بهتر از دیروز خواهد بود.

    سه هزار و چهارصد و پنج روز قبل من باور داشتم که زندگی همینه که هست و من به دلایل محکم و منطقی باید به همین چیزی که هست قناعت کنم.

    امروز بعد از 3405 روز بهتر از همیشه درک میکنم که نقش باور در زندگی من تا چه حد اهمیت داره.

    من در سن 34 سالگی با شما استاد عزیز آشنا شدم. سی و چهار سال از قدمت شخصیت و نگرش های من می گذشت و انقدر باور داشتم که بخاطر خانواده و کشور و دین و … در این شرایط گرفتار شدم که هیچ امید و اشتیاق و انگیزه ای برای تجربه شرایط بهتر نداشتم.

    این همه سال از این و اون شنیده بودم که با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش و هرچه خواهی کن ولی اصلا در من نفوذ نکرده بود و عقیده داشتم خدا منو ترد کرده و دیگه مهم نیست چه کارهایی برای راضی کردنش انجام می دم چون گناهان من از حد بخشش و رحمت گذشته و امیدی به بهبود زندگی ام نداشتم.

    اما وقتی از کلام شما شنیدم که با خدا باش و پادشاهی کن، بی خدا باش و هرچه خواهی کن من برای چند لحظه مات و مبهوت شدم. با اینکه هیچ امیدی به خدا نداشتم ولی انگار دلم خواست برای یک بار هم که شده این جمله رو باور کنم و ببینم چه نتیجه ای میده.

    الان که به گذشته نگاه میکنم به وضوح برای من مشخصه که تنها دلیل اینکه شنیدن از عبارت از کلام شما در من نفوذ کرد این بود که شما استاد عزیز این عبارت رو باور کرده بودید و نتیجه گرفته بودی و ایمانی که پشت حرف شما بود باعث شد که این کلام تکراری به شکل متفاوتی در من نفوذ کنه.

    اولین فایلی که با کلام شما بر قلب من جاری شد، فقط روی خدا حساب کن بود.

    من اون روز تصمیم گرفتم فقط روی خدا حساب کنم.

    دقیقا به خاطر دارم در روز اول که این فایل رو شنیدم هیچ اتفاقی در زندگی من رخ نداده بود ولی من فقط به این دلیل که باور کردن خدا می تونه به من کمک کنه تا زندگی ام رو تغییر بدم باعث شد که اشتیاقم برای زندگی کردن بیشتر بشه.

    ذوق و شوق پیدا کرده بودم و بدون دلیل حالم بهتر شد.

    همون روزهای اول باور کردن اینکه من فقط کافیه روی خدا حساب کنم و دیگه همه چی خودبخود درست میشه باعث شد نسبت به هر اتفاق تکراری که در زندگی ام رخ می داد واکنش قبلی که عصبانیت و ناراحتی بود رو نمی دادم و به خودم می گفتم دیگه مهم نیست چون قراره خدا زندگی منو تغییر بده.

    نکته جالب اینکه اون روزها من هیچ حسابی روی خودم نمی کردم چون به شدت باور داشتم از من آبی گرم نمی شه به همین دلیل شاید باور اینکه خدا قراره کارها رو انجام بده انقدر به دل من نشست و باعث شد در همون چند ساعت اول امید و انگیزه برای تغییر کردن در من شکل بگیره.

    خیلی واضح یادم میاد که فردای اون روز با اشتیاق صبح زود از خواب بیدار شدم و رفتم مغازه. انگار قرار بود یه خبر خوب بهم برسه. انگار قرار بود یه اتفاق جدید تو زندگی ام رخ بده.

    روزها سپری می شد و هیچ خبر خاصی نشد اما من به واسطه همین باور که قراره خدا زندگی منو تغییر بده هر روز با اشتیاق زندگی می کردم.

    یادم میاد همون روزها که دوستم مثل همیشه با من تماس گرفت و درباره طلب 25 میلیونی اش صحبت کرد بهش گفتم نگران نباش به زودی پولت رو پس می دم.

    دو سال بود تقریبا هر روز به من زنگ می زد و من همیشه براش شرح می دادم که خودت از وضع من خبر داری و می دونی پول دست من نیست. خودت در جریانی که پول های منو بالا کشیدن،‌ آخه من چطور بتونم 25 میلیون به تو بدم.

    ولی برای اولین بار بعد از دو سال ناخودآگاه بهش گفتم نگران نباش به این زودی پولت رو پس می دم و دوستم با تعجب گفت چطور می خوای پس بدی، نکنه گنج پیدا کردی؟!

    الان می فهمم که باور چه تاثیری روی نگرش و عملکرد انسان می ذاره

    تغییر زندگی من فقط با همین یک باور شروع شد که فقط روی خدا حساب کن.

    روزها می گذشت و هیچ اتفاق جدیدی در زندگی من رخ نداد ولی من منتظر بودم.

    چرا منتظر بودم؟

    چون باور کرده بودم قرار نیست من کاری انجام بدم و قراره این بار خدا کار رو انجام بده بنابراین بدون اینکه حتی خودم تغییری در کارهای روزمره ام انجام بدم فقط هر روز منتظر بودم ببینم خدا می خواد چیکار کنه.

    باور قبلی من این بود که خدا بخاطر گناهانم منو ترد کرده و منم که پشتوانه ای ندارم، مدرک ندارم، پدر ثروتمندی ندارم، در شهر بزرگ زندگی نمی کنم، در آمریکا متولد نشدم و صد تا دلیل دیگه که بهم ثابت می کرد این شرایط هرگز تغییر نخواهد کرد.

    ولی باور جدید من این بود که خدا قراره کار منو درست کنه و این نگرش جدید باعث تغییر انتظار من از زندگی شد.

    اولین نتیجه این تغییر نگرش این بود که بعد از چند روز به ذهنم اومد بدهی دوستم رو یک میلیون یک میلیون پرداخت کنم و به نظرم ایده خیلی خوبی بود.

    درصورتی که قبلا هم بالاخره یک میلیون دستم می یومد ولی فکر می کردم چه فایده حالا بخوام یک میلیون بهش بدم،‌ چطور می خوام بقیه اش رو بدم؟!

    ولی اون روز که به ذهنم اومد یک میلیون بهش بده با اینکه یک میلیون نداشتم ولی تصمیم گرفتم بیمه هایی که برای بچه هام باز کرده بودم رو انصرف بدم و از پولی که بهم میدن یک میلیون اول رو پرداخت کنم.

    پیش خودم گفتم حالا یک میلیون اول رو می دم باقیشم خدا جور می کنه پرداخت می کنم.

    یعنی شکل گیری باور جدید در من باعث شد که گفتگوهای ذهنی من تغییر کنه.

    قبلا خودم رو قانع می کردم که نمی تونی باقی پولو جور کنی پس فایده نداره یک میلیون پرداخت کنی ولی الان خودم رو دلداری می دادم که یک میلیون اول رو بده باقیشو خدا جور می کنه.

    و اقدام کردم.

    همینطور قدم به قدم در مدت کوتاهی بدهی دوستم پرداخت شد. البته که اتفاقاتی رخ داد که اطمینان داشتم کار خدا بود.

    مثل اینکه شرکتی که برادرم اونجا کار می کرد بخاطر اینکه آخر سال مالی مازاد پولی که دریافت کرده بودن رو برگشت نزنن مبلغ 6 میلیون تومان به حساب من واریز کردند و قرار شد خورد خورد طی چند ماه بهشون جنس بدم.

    و یادم میاد از همون مبلغ چند میلیون دیگه از بدهی ام رو پرداخت کردم.

    جالب تر اینکه دوستم که از من طلب داشت خودش گفت می خوای قسط وام 5 میلیونی که تازه گرفتم رو تو پرداخت کنی و 5 میلیون از بدهی ات کم بشه؟

    منم از خدا خواسته گفتم آره خیلی هم خوبه و خود دوستم که کم شدن بدهی کمک کرد.

    خیلی اتفاقات افتاد که بخوام همشو بنویسم هزاران خط باید بنویسم ولی در نهایت به سادگی اون بدهی چند ساله پرداخت شد.

    قدم بعدی قسط ها پرداخت شد و قدم بعدی دسته چک رو پاره کردم و همینطور قدم به قدم پیش رفتم.

    چی عوض شد که همه چی عوض شد؟!

    من که همون آدم بودم.

    خدا هم که همون خدا بود.

    دوستم هم که همون آدم بود.

    بدهی هم که همون بدهی بود.

    فقط باور من عوض شده بود و انتظار من برای زندگی کردن تغییر کرده بود.

    چون باور من عوض شد همون کارها و ایده هایی که قبلا هم شاید به ذهنم می رسید اما سرکوبش می کردم رو حالا انجام می دادم.

    چرا انجام می دادم؟

    چون باور من این بود که خدا کمکم می کنه و کارها رو درست می کنه.

    این شد که تغییر زندگی من با همین یک باور که فقط روی خدا حساب کن شروع به تغییر کرد.

    چند ماه گذشت و خیلی چیزها تو زندگی ام تغییر کرد و بعد من متوجه شدم نسبت به چند ماه قبل چقدر شخصیت من تغییر کرده.

    تا اون زمان تصور من این بود که من هنوز همون آدم قبلی هستم و فقط خدا بوده که همه چی رو تغییر داده ولی بعد از چند ماه متوجه شدم که چقدر من نسبت به گذشته تغییر کردم.

    چون هر روز صبح تا شب فایل های شما استاد عزیز رو گوش می دادم انتظار تغییر کردن در من پررنگ تر می شد و خورد خورد به توصیه هایی که در فایل ها می گفتید عمل می کردم.

    مثل اینکه گله و شکایت نکن

    یا اینکه رسانه رو دنبال نکن

    یا مثلا وقتت رو با آدم هایی که منفی هستن و باورهای نامناسب دارند سپری نکن.

    و یه موضوع مهم اینکه برای فروختن نیاز به دوز و کلک نداری و با نیت درست رفتار کن.

    خیلی چیزها بود که من از گوش دادن به فایل های سایت یاد گرفتم و بهش عمل کردم و بعد از چند ماه من اون آدم سابق نبودم.

    دیگه برای فروش دروغ نمی گفتم و باورم این بود که مشتری رو خدا آورده چرا من بخوام دروغ بگم که بفروشم اونی که آورده خودش هم می فروشه

    یه اطمینان عجیبی داشتم که همه چی درست می شه و نیاز نیست اون تقلاها و کارهای قبلی رو انجام بدم.

    بخاطر همین بود که به راحتی دیگه واسه فروش دروغ نگفتم یا اینکه جرات کردم دیگه نسیه کار نکنم، یا جرات کردم دسته چک رو پاره کنم، نقد می خریدم و نقد می فروختم

    چی باعث شده بود که من جرات کنم رفتار و عملکردم رو تغییر بدم، باور اینکه خدا کارها رو درست می کنه

    یا اون جایی که از شما شنیدم اگه دوست داری هر مدل ماشینی داشته باشی برو بنگاه و درباره اش سوال کن و سوار ماشین شو، چی باعث شد که من این کار رو انجام بدم؟ فقط باور اینکه من می رم و می بینم و خدا پولش رو جور می کنه.

    با جیب خالی رفتم بنگاه و کلی درباره ماشین کیا اوپتیما سوال کردم و حتی درخواست کردم در ماشین رو باز کنند و پشت فرمون بشینم و حتی روشنش کردم و احساس کردم سوار هواپیما شدم.

    کلی چراغ آبی و سبز و قرمز روی پنل کیلومتر و داشبورد ماشین روشن شد.

    انقدر اون چند لحظه بهم لذت داد که هنوز دقیقا تصویرش در ذهنم هست که با چه ذوق و شوقی فرمون ماشین رو می چرخوندم.

    بعد از اون روز هر وقت سوال ماشین 405 درب و داغون خودم می شدم تصویر ذهنی من این بود که سوال اوپتیما شدم.

    دقیقا یادمه فرمون پژو تو دستم بود ولی احساس می کردم فرمول اوپتیما رو گرفتم چون واقعا رفتم بنگاه و امتحانش کردم.

    اینجوری تصویر ذهنی واقعی واسه خودم ایجاد کرده بودم و دیگه تصویرسازی ذهنی ساده تر بود.

    اینها فقط یه کوچولو از تغییراتی بود که در من شکل گرفت فقط به این دلیل که باور من نسبت به خدا عوض شده بود.

    هنوز فشار مالی، اقساط بانکی، پول هایی که ازم خورده بودن و دعواهای همسر و … وجود داشت ولی انگار من قوی شده بودم.

    اطمینانم به اینکه خدا قراره زندگی منو تغییر بده صبر منو زیاد کرده بود و دیگه به راحتی عصبانی نمی شدم.

    همسرم بحث می کرد ولی دیگه من واکنش نمی دادم و می گفتم نگران نباش خدا درستش می کنه

    اون از این حرف من عصبانی تر می شد ولی من آروم می شدم.

    مثال های زیادی دارم که شنیدن یک جمله از شما چطور باعث تغییر عظیم در زندگی من شد و این همون تاثیر باور بر عملکرد انسان رو نشون میده.

    وقتی از شما شنیدم که کسب و کار اینترنتی با درآمد بالا دارید این باور در من شکل گرفت که منم می تونم داشته باشم.

    روزهای بعد از اون هیچ کاری نکردم و هر روز می رفتم مغازه ولی رویاش در ذهنم شکل گرفت و بهش فکر می کردم.

    یعنی تفییر باور باعث تغییر فکر من شد.

    فکر کردن به اینکه منم باید کسب و کار اینترنتی داشته باشم باعث شد که بعد از چند روز برای ایجاد سایت فروش ابزار و یراق اقدام کنم.

    صبح تا شب داشتم سایت زدن و کار کردن با سایت رو تمرین می کردم و بعد از چند ماه من صاحب سایت ابزار و یراق با کلی محصول و عکس و توضیحات شدم که البته هیچ بازدید کننده ای نداشت و فقط خودم هر روز ساعت ها در سایت خودم بودم و این فکر که افراد از سایت من خرید می کنند و من پولدار می شم رو در ذهنم مرور می کردم.

    دقیقا عین یه بازی بچه گانه که در واقعیت هیچی نبود ولی من در ذهنم مشغول فروش از سایت ابزار و یراق بودم.

    در نهایت هم هیچ فروشی از سایت انجام نشد و من به علاقمندی اصلی ام هدایت شدم اما اون کارکردن ها و اون مهارت هایی که چندماه براش وقت گذاشتم در مسیر بعدی خیلی بهم کمک کرد.

    استاد هنوز عین روز برام واضحه که شهویور سال 94 که شش ماه از آشنایی من با شما می گذشت رفته بودم شمال ویلای دامادمون و من توی تراس نشسته بودم و به این فکر می کردم که اومدم مسافرت و توی همین تراس نشستم و سایتم جلوم بازه و داره فروش انجام می شه، حالا نه سایتی داشتم و نه حتی لب تاب داشتم و همین رو به همسرم گفتم ولی اون بهم خندید و گفت عباس منش دیوانه ات کرده.

    ولی خدا شاهده سال بعد دقیقا شهریور سال 95 من توی همون تراس نشسته بودم و لب تاب مشکلی msi جلوم بود و از کسب و کار اینترنتی که در تلگرام ایجاد کرده بودم پول می ساختم که بعدا به سایت تبدیل شد.

    یکی دیگه از نتایج شکل گیری باور این بود که اولین باری که شما رو دیدم بدون نوشته جلوی دوربین صحبت می کنید و فایل ضبط می کنید این خواسته در من شکل گرفت و من به خودم گفتم که منم می خوام این کار رو انجام بدم و بدون نوشته فایل ضبط کنم.

    تا قبل از اون من فقط فایل صوتی در تلگرام منتشر می کردم و از روی نوشته می خوندم.

    ولی دیدن شما باعث شد که همون روز موبایل رو با هر بدبختی بود به یک قابلمه چسبوندم و گذاشتم روی ده تا کتاب و نشستم جلوی موبایل و اولین فایل تصویری رو از خودم ضبط کردم که برای شما فرستادم و لطف کردید در کانال تلگرام تون منتشر کردید.

    همون یک باور باعث شد هزاران فایل تصویری بدون نوشته ضبط کنم.

    وقتی از شما شنیدم که فروش نسیه و چکی فقط یک باوره و آدم می تونه نقد کار کنه باعث شد که بعد از چند سال نسیه و چکی کار کردن به همه اعلام کنم که من فقط نقد کار می کنم.

    خیلی مثال از زندگی ام هست که تغییر کردنش فقط بخاطر شنیدن و باور کردن یک جمله از شما بود.

    و این یک جمله یک جمله ها باعث شد که من به مرور یک انسان متفاوت باشم.

    البته شاید بهتر باشه بگم همون انسان ولی با باورهای متفاوت و نتیجه هم از زمین تا آسمان تغییر کرد.

    سال های اول آشنایی باشما درک من از باور این بود که باور کردن باعث تغییر نتیجه می شه ولی الان درک من اینه که باور جدید باعث شکل گیری رفتار و عملکرد جدید و در نهایت کسب نتیجه جدید می شه.

    در این چند ساله بارها شده که مثلا دوست داشتم فلان شرایط رو داشته باشم و خیلی هم به ظاهر روی باورهام کار کردم ولی هیچوقت اون شرایط برام رقم نخورد چون من فقط روی باورم کار کردم و تغییری در عملکردم ایجاد نکردم.

    باور به تنهایی هیچ قدرتی نداره و هیچ اتفاقی رو رقم نمی زنه

    باور زمانی که باعث تغییر عملکرد بشه به سرعت تبدیل به نتیجه می شه.

    در تمام اون روزهای اول آشنایی با شما استاد عزیز من داشتم یواش یواش تغییر می کردم ولی از نظر خودم اتفاقی رخ نداده بود چون از نظر من نتیجه یعنی تغییر کردن شرایط در بیرون از من درحالی که من مشغول تغییر درون خودم بودم ولی آگاهانه نبود.

    من از ذوق و شوق اینکه خدا قراره زندگی منو دگرگون کنه هر روز داشتم افکار و رفتارم رو تغییر می دادم.

    مثلا همسرم باهام بحث می کرد دیگه مثل قبل قاطی نمی کرد و به خودم می گفتم بذار هرچی میخواد بگه بالاخره خدا کار رو درست می کنه و اونوقت جوابشو می دم.

    یعنی یه باور می تونه باعث بشه که واکنش های شما تغییر کنه.

    یه باور می تونه باعث بشه عملکرد شما تغییر کنه.

    یه باور می تونه باعث بشه که انتظار شما از آینده تغییر کنه.

    یه باور می تونه باعث بشه که گذشته رو رها کنی.

    یه باور می تونه باعث بشه که انتظارت از خدا عوض بشه.

    باور ریشه نگرش در انسانه و نگرش پایه و اساس عملکرد و عملکرد شکل دهنده نتیجه است.

    این فایل باعث شده که کلی درباره مسیری که طی کردم فکر کنم و کلی افکار خوب در ذهنم مرور شد و احساس بهتری پیدا کردم.

    بعنوان جمع بندی و اینکه برام مرور بشه:

    1- هر باور و نگرشی می تونه تغییر کنه. همانطور که باورهای 34 ساله من با شنیدن یک عبارت جدید شروع به تغییر کرد.

    2- باورها هیچوقت پایدار نیستند چون بر اساس شنیده ها شکل می گیرند پس باور درست همیشه نیاز به شنیده های درست داره.

    3- باور به تنهایی هیچ نتیجه ای رو رقم نمی زنه بلکه باور برای تبدیل شدن به نتیجه نیار به عمل و حرکت کردن داره.

    4- باور باعث ایجاد انتظار می شه بنابراین باور خوب داشتن باعث شکل گیری انتظار خوب از خودت و زندگی می شه.

    5- باور نامناسب باعث شکل گیری انتظار نامناسب می شه در این صورت عملکرد هم نامناسب خواهد بود و حتی اگه عملکرد رو بهبود بدی باز نتیجه چندانی نخواهی گرفت چون باور نامناسب باعث می شه که از ادامه عملکرد مناسب دلزده و دلسرد بشی.

    6- باور مناسب باعث شکل گیری انتظار مناسب میشه و همین به تنهایی باعث بهبود نتیجه از همون عملکرد همیشگی می شه.

    7- باور که تغییر کنه در مرحله اول نتیجه از عملکرد همیشگی بهتر میشه و اونوقت ذوق و شوق بهبود دادن عملکرد در وجود انسان شکل می گیره و این چرخه می تونه تا ابد ادامه داشته باشه. باور بهتر = بهبود نتیجه از عملکرد قبلی = بهبود عملکرد قبلی که پیش نیاز شکل گیری باور بهتره.

    8- باور نادرست باعث شکل گیری عملکرد نادرست می شه و در نهایت نتیجه مطلوب نداره.

    9- باور درست باعث بهبود عملکرد نادرست و در نهایت بهبود عملکرد و در نهایت بهبود نتیجه خواهد شد.

    10- باور بدون عملکرد هیچ نتیجه ای نداره، عملکرد بدون باور هم هیچ نتیجه نداره. ترکیب باور و عملکرد نتیجه ایجاد می کنه.

    استاد عزیز بی نهایت سپاسگزارم که با این فایل جدید باعث شدید برای من امروز بهتر از دیروز بشه.

    با مرور این افکار و عملکردی که در این چند ساله داشتم خیلی احساس خوبی پیدا کردم و همین احساس خوب باعث بهبود انتظار و افزایش ذوق و شوق من برای زندگی می شه.

    اینو هم بعنوان پاورقی اضافه کنم:

    اوایل آشنایی با شما استاد عزیز تصور من این بود که با تغییر باورهام قراره در آینده زندگی من بهتر بشه و اونوقته که می تونم از زندگی کردن لذت ببرم. اما امروز به این درک رسیدم که همین لحظه همه چی رقم می خوره. باور بهتر باعث ایجاد احساس بهتر و تجربه بهتر من از زندگی می شه.

    همین دقایقی که مشغول دیدن ویدیوی شما بودم و این لحظاتی که صرف فکر کردن و نوشتن کردم تمرکز من بر بهبود خودم بود، باعث شد که اگاهانه افکارم رو کنترل کنم و همین لحظات احساس زندگی کردن رو تجربه کردم. فارغ از اینکه در آینده چه نتیجه ای خواهم داشت.

    به امید دیدار شما و تجربه حضور در کنار الهام بخش زندگی ام.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 539 رای:
    • -
      نظری گفته:
      مدت عضویت: 3119 روز

      سلام ب اقای رضای گل

      من همیشه لذت میبرم از کامنتتون

      اعلان کامنتتون رو روشن کردم تا می بینم کامنت گذاشتین بدو بدو میام سمت سایت لذت میبرم از نتایجتون

      واقعا گوارای وجودتون باشه این موفقیتا

      ایشالا ک هر روز نتایج بزرگتر بگیرید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1269 روز

      سلام و درود خداوند بر آقا رضای گل

      رضا جان اینقدر من فایلهای شما رو گوش دادم که احساس نزدیکی زیادی باهاتون دارم. هر چند از لحاظ جغرافیایی هم زیاد از هم دور نیستیم.

      ممنونم از اینکه وقت می گذارید و از نتایج و تجربیاتتون می گید. شما الگوی خیلی خوبی برای همه ما هستید و من همواره شما رو تحسین میکنم.

      یکی از نتایجی که من طبق آگاهی استاد از فایلهای ارسالی شما گرفتم بازپرداخت اقساط و وام هایم بود که تونستم در حدود 7-8 ماه کل وام ها و اقساطم رو صفر کنم و با وام و قسط برای همیشه خداحافظی کردم و همین تغییر کوچولو کلی رضایتمندی من رو از زندگیم افزایش داده و در مدار بالاتری از نظر ثروت و فراوانی قرار گرفتم به گونه ای که خداوند چنان رزق مرا زیاد کرده است که قسط و بدهی و قرضی ندارم؛ هزینه های الکی زندگی ندارم؛به راحتی و استاندارد بالا زندگی میکنم؛ شیوه قانون سلامتی را رعایت میکنم و حتی بیشتر از حقوقی که دریافت میکنم پس انداز میکنم! و این نتیجه یک اقدام و یک تعهد با الگو گرفتن از شما بود که بابتش همواره سپاسگزار و ممنونم.

      کامنتتو که داشتم می خوندم و تو حس و حال خودم داشتم صحبت هاتو تجسم می کردم و مثل فیلم می دیدم وقتی که این جمله رو خوندم که داشتید تعریف می کردین که: شهویور سال 94 که شش ماه از آشنایی من با شما می گذشت رفته بودم شمال ویلای دامادمون و من توی تراس نشسته بودم و به این فکر می کردم که اومدم مسافرت و توی همین تراس نشستم و سایتم جلوم بازه و داره فروش انجام می شه، حالا نه سایتی داشتم و نه حتی لب تاب داشتم و همین رو به همسرم گفتم ولی اون بهم خندید و گفت عباس منش دیوانه ات کرده.

      آقا این جمله رو که خوندم زدم زیر خنده و کلی تنهایی با خودم خندیدم. دقیقآ اون حس و حال تو رو و اون گفته همسرتون رو با کیفیت فول اچ دی در ذهنم بازسازی کردم. چقدر ازین حرفها شنیدیم. چقدر این جمله برام آشنا بود. و البته لذت بخش! چون هیچ لذتی و تائیدی بهتر از این نمیتونه راه درستتو تائید کنه! و واقعآ این نوش ترین کنایه ایست که یکنفر میتونه از دیگران بشنوه! و بی اختیار این بیت سعدی شیرین سخن در ذهنم ریپد شد که:

      همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

      که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

      یادمه شمال که میرفتم دفترمو برای شکرگزاری با خودم میبردم و میرفتم لب ساحل که هم آرامش و بیشتر احساس کنم و هم زیبایی طلوع خورشید رو ببینم و یکی دوبار بهم گفتند که آفرین به تو که دفتر مشقتم آوردی و من اینقدر غرق حال خوبم بودم که فقط لبخندی از رضایت رو لبم نقش میبست و با سر حرفشونو تائید می کردم.یا محل کارم همه خیال میکنند من برای دکترا دارم درس میخونم و نت برداری میکنم خخخ و اینها خاطرات شیرین این مسیر زیبا هستند .

      غرق سلامت و سعادت و ثروت و نعمت باشید دوست عزیزم. یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 81 رای:
      • -
        حسین عبادی گفته:
        مدت عضویت: 1836 روز

        بنام خداونده بخشنده ومهربانم…

        سلام به عشق سلام به مرد توحیدی سلامممم اسدالله

        چقدر من دوستت دارم رفیق

        اسدالله دارم کامنت رو میخونم از صب به الان دقیقاااا همه بچه ها رو که کامنتاشون رو میخونم سشباهت دار به کارای خودم و الان شماااا …

        چقدر این فرکانس و این مدار با همه یکی ولی مسیر ها فرق میکنه وگرنه تمام کارها و تمام نتایج بقوال استاد همونه…

        خداروشکر که اینجا هستم و دارم کامنت عشقترین ادمهای دنیارو میخونم و لذت میربممم الهی صد هزار بار شکررر…

        در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشی رفقی قشنگمممم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        لیلی اسفندیاری گفته:
        مدت عضویت: 1858 روز

        سلام آقا اسدالله

        چقدر اسم شما زیباست.

        نشستم دارم کامنتای این فایل آخر استاد جانم رو میخونم و رسیدم به کامنت شما و جمله دوتا مونده به آخر:

        محل کارم همه خیال میکنند من برای دکترا درس میخونم و نت برداری میکنم ….

        همینجا دیگه توقف کردم از دیروز چندین چند تضاد خداداره بهم نشون میده و همه خوب میدونیم تضاد کمک خداست تضاد کمک خداست

        تمرکزم رو باید مدیریت کنم چون بهم ریخته و راهش خلوت کردن با خودم و خداست ولی از دل کامنتهای دوستانم الماسهای سایت میتونم به این نقطه برسم .

        ماجرا اینه که پاییز و زمستان 1402 من برای کنکور دکتری درس خوندم برای اولین بار بعد از سالها فارغ التحصیلی از بهترین دانشگاه کشور … شغل خیلی خوبی دارم که به شدت دوستش دارم و درش موفقم و خیلی هم ازش پول تونستم بسازم با اینکه دولتی ست . و طبق آموزشهای دوره ثروت استاد جانم نمیشه بچه ها اصلا محاله دوره ثروت رو کار کنید و پول نسازید و شامل منم شد مثل همه .

        ولی متوقف شدم به این دلیل که خواستم اون لذتی که سالها قبل در دوران های تحصیل قبلی ام رو نبردم رو تجربه کنم الان . به شدت دلم اینو میخواد . خیلی هم به درس خوندن و یادگیری علاقه دارم اصلا شغلم همینه ( با افتخار معلم و درمانگر کودک هستم )

        عکس دانشگاه مورد علاقه ام رو هم روی گوشیم تا مدتها بود و با لذت درس میخوندم و یه حرکت بسیار بسیار مهم هم زدم و ایمانم رو به خدا نشون دادم و…. ( الان جای این موضوع نیست من فقط در اون رابطه موفق شدم و منتظرم خدای خوبم جایزه ام رو بده جایزه من شادیه میخوام شاد باشم فارغ از هر موضوعی )

        و اما کنکور … مشاورم بهم گفتن یک رقمی هم نشدی رتبه ات زیر 20 میشه

        و نتیجه ها که اومد من ….

        شبیه سیلی نبود نه سیلی دلت رو میشکونه این یه درس بود … من خیلی به نتیجه وابسته بودم من فکر کرده بودم دارم لذت میبرم ولی تمرکزم پایین بود و خب با تمرکز پایین تو درسهای تخصصی درصد پایین گرفتم و عمومی ها عالی بود . اما این رشته بسیار بسیار پذیرش پایینی داره کمتر از 15 نفر در کل کشور …. و به هر حال من خراب کردم دیگه . فقط دانشگاه آزاد به مصاحبه دعوت شدم که البته بسیار دانشگاه خوبی هم هست بسیار . دیگه غرورم رو کنار گذاشتم . شاید منو نپذیرن … هنوز هم که نرفتم …برم ببینم چه خیری برام در پیشه …

        من رسالت خودمو پیدا کردم میدونم باید چه کار کنم که زندگیم پرثمرتر از این باشه ._(منظورم بیزینس خودمه)

        و در این راستا من از نظر علمی باید خودم رو بالا بکشم . اصلا نمیدونم چه تصمیمی بگیرم .شاید مجدد سال آینده تلاش کردم . نمیدونم ….

        ولی چرا اینها رو دارم برای شما مینویسم : استاد توی جلسات قدم میگن من علاقه ای به دانشگاه ندارم ولی نمیگم هم بده . هر کس مسیر خودش رو داره . میدونید آقا اسدالله به شدت هم دوست دارم یه ون سفری بخرم تجهیزش کنم و بزنم به دل جاده ها .

        تو ذهنم صداها هستن که به جای اینکه پولت رو بریزی تو شکم دانشگاه برو ون رو بخر …

        اما چرا هردوش نه ؟ چرا همش با هم نه ؟ مگه الگوی ما استاد پکیج لذتهای زندگی رو همه رو با هم نداره ؟ مگه ما برای همین آموزش نمی بینیم ؟

        من آدم بسیار پر مشغله ای هستم شاید روزی 3 ساعت نتونم در سایت کار کنم ولی همون اندازه که میتونم برام درسته . امیدوارم الان که فصل لذت بخش تابستان در پیشه و آزادی زمانی ام بیشتره بیشتر در سایت کار کنم که انجامش میدم .میتونم …

        اراده خیلی خوبی دارم برای خدمت به خودم

        شما رو تحسین میکنم و خودمو و بقیه الماسهای سایت رو که ادامه میدیم و به قول آقا رضا عطار روشن نتیجه همینه همین لحظه و ساعتها که من وقت گذاشتم و روی خودم کار کردم و نوشتم و خوندم و همینطور شما هم که نوشتید .

        پراز حرفم پر از خواسته و هدف و لذت همه رو هر روز میگم به خدا . زیاد با هم اختلاط میکنیم . خیلی باهام مهربونه و دوستم داره و مراقبمه و حواسش بهم هست .میگه دلم میخواد آب تو دلت تکون نخوره لیلا ….

        باید برای تمرکزم بیشتر وقت بذارم. دوره کشف قوانین رو خیلی جدی دارم کار میکنم و مثل روز برام روشنه که همینطور خواسته هام تیک تایید میگیرن . اصلا گرفتن . من حسشون میکنم .من میتونم تجسمشون کنم .

        من میتونم یعنی من نه خدا برام انجامش میده من فقط باید با آرامش و لذت به مسیرم ادامه بدم و با خودم مهربان باشم .( ماه خرداد بسیار زیاد به خودم رسیدم و برای خودم خرج کردم . خیلییییییی چسبید . خدا جونم شکرت برای ثروت خوبی که بهم دادی بیشتر هم میخوام ازت )

        ببخشید ذهنم پراکنده ست . از هر دری نوشتم . ممنونم که میخونید . مرسی که هستید و مینویسید . قفل دهانم رو باز کردید . دنیا پر از آدمهای سالم و دوست داشتنی ست و من در مسیرشون هستم :)))))

        امیدوارم هر روزتون از هر نظر بهتر از روز قبل باشه دوست عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          اسداله زرگوشی گفته:
          مدت عضویت: 1269 روز

          سلام و درود خداوند بر بانو لیلی عزیز

          ممنونم از نگاه زیبا بینتونو قطعآ شما درون زیبایی دارید که اسم منو زیبا می بینید. اسم شما هم خیلی قشنگه و یکی از اسمهای نوستالژیک و معروف ایرانیه که همیشه براش قصه ها و داستانها و اشعار سرودند و نوشتند.

          چند بار کامنتتون رو خوندم. با اینکه یکم کار منو برام پاسخگویی بهتون مشکل کرد ولی تحسینتون میکنم بابت اینکه کمالگرا نیستید و همین نوشتن آشفتگی های ذهنی خودش سبب نظم و آرامش ذهن می شود. سعی میکنم مورد به مورد جلو برم و هر چی خداوند به ذهنم جاری ساخت تقدیم حضورتان کنم باشد که مقبول افتد.

          شما معلم و درمانگر کودک هستید و خدا رو شکر به شغلتون هم خیلی علاقمندین و مهمتر اینکه گفتید که من رسالت خودمو پیدا کردم میدونم باید چه کار کنم که زندگیم پرثمرتر از این باشه ._(منظورم بیزینس خودمه) و در این راستا من از نظر علمی باید خودم رو بالا بکشم. تا اینجا همه چیز عالیه و پرفکت. مشکل شما اینه که گفتید من متوقف شدم به این دلیل که خواستم اون لذتی که سالها قبل در دوران های تحصیل قبلی ام رو نبردم رو تجربه کنم الان . به شدت دلم اینو میخواد

          هدف شما رشد و پیشرفت و افزایش آگاهی تون در زمینه درمانگری کودک است اما راهی رو که دارید میرید هدفش همسو با خواسته شما نیست و دلیل تعارض شما همینست. هدف و انگیزه اصلی شما برای ادامه تحصیل اینست که اون لذتی رو که از خودتون محروم کردید در دوران دانشجویی رو بتونید جبران کنید! و در کنارش مدرک بگیرید و آگاهی تون رو در زمینه کاریتون ارتقا بدید. تعارض بین گذشته و اهداف آینده ات سبب لذت نبردن از زمان حال شده است.

          یه مثال بزنم فرض کن شما کلاس چهارم ابتدایی هستید و از این پایه بعلت نداشتن دفتر کلاسور و مداد نوکی لذت نبردید و حالا که درآمد و شغل دارید میخواهید بهترین دفتر و مداد رو بگیرید و برید سر کلاس چهارم بنشینید تا ایندفعه لذتشو ببرید! آیا قادرید چنین فضایی رو بازسازی کنید؟! آیا اصلا انجام اینکار براتون جذاب و خوشاینده؟ آیا اون لذتی که قبلا برای شما میتونست داشته باشه، الان داره؟

          دلیل حال بدتون اینست که دارید در گذشته زندگی می کنید. و اهداف آیندتون برای جبران گذشته تونه. در حالی که تضادها برای این میان که راه و مسیر رو به ما نشون بدن نه اینکه ما رو در خودشون متوقف کنن. به همین دلیله که متوقف شدید.

          این تضاد باید انگیزه شما رو برای لذت بردن از لحظه اکنونتون مصمم تر کنه. شما خدا رو شکر خیلی خودتون رو خوب شناختین و در مسیر درست قرار دارید. اجازه ندهید که هیچ عاملی در گذشته زنجیر پای شما برای حرکت بسمت رسالت زیبایی که دارید بشود.

          هدف شما رشد و پیشرفت افزایش آگاهی در زمینه درمانگری کودک است. این سوالو از خودتون بپرسید که آیا فقط رفتن به دانشگاه سبب افزایش آگاهی شما می شود؟ یا شما می خواهید دانشگاه برید به خاطر اینکه به شما بگویند خانم دکتر و بیشتر باورتان کنند یا اینکه دانشجوی دکترا بشید برای اینکه یه مهمونی یا یه اردو یا یه تفریح با دانشجویان دکتری داشته باشید؟! و لذتشو ببرید به تلافی لذتی که با دانشجویان مثلا کارشناسی ارشد نبردید!

          خدا رو شکر الان اینقدر دنیا پیشرفت کرده که نه تنها شما بلکه هر کسی قادره به هر منبع و تحقیقی که برای رشدش لازمه برسه. اعتقاد خودم اینه که دانشگاه رفتن برای مدرک جمع کردنه نه بالا بردن علم. مگه استاد عباسمنش تخصص پزشکی داشتند که تونستند در فاصله زمانی کمی به این دستاورد بزرگ در زمینه سلامتی برسند که خود پزشک ها و متخصصین هم نتونستند چنین دستاوردی داشته باشند. مگه همین اطلاعات و آگاهی هایی که اینجا داریم یاد می گیریم کم داره بهمون در زندگی کمک میکنه؟

          لیلی جان هدف زندگی لذت بردنه. لذت بردن از همین لحظه. نه از گذشته نه از آینده. این ویژگی مومنان و اولیا خداوند است که خداوند در قرآن بیان می کند.

          لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ نه ترسی دارند و نه اندوهگین مى ‏شوند

          اندوه به خاطر گذشته است. و ترس متعلق به آینده. آیا اگه در گذشته زندگی نکنیم میتونیم غمی داشته باشیم؟

          تو ذهنم صداها هستن که به جای اینکه پولت رو بریزی تو شکم دانشگاه برو ون رو بخر … ازین به بعد کامنتت رو یکبار دیگه بخون. شاید اگه منم بیشتر دقت میکردم نیاز به نوشتن این حرفها هم نبود! جواب تمام سوالاتت همون لحظه بهت گفته شده و نوشتی! کافیه پاتو از گذشته بکشی بیرون و هر کاری که الان بهت احساس بهتری میده رو دنبال کنی. شما باورهای خیلی خوبی دارید و توانائی ها و مهارتهاتونم قابل تحسینه. ارتباط خوبی که با خدا داری از همه باارزشتر و مهمتره. اینها تو این مسیر کمکت میکنن تا رسالتتو بهتر انجام بدی. این هایی هم که نوشتم بیشتر یادآوری است به خودم که فراموشکارم و نیاز است هر روز این حرفها رو به خودم بزنم. بهترینها رو براتون آرزو میکنم. در پناه حق باشی.یا حق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
          • -
            لیلی اسفندیاری گفته:
            مدت عضویت: 1858 روز

            سلام به برادر گلم

            بی نهایت ازتون ممنونم که وقت بارزشتون رو برای نوشتن پاسخ من گذاشتید .

            این خیلی برام بارزشه و امیدوارم انعکاسش چندین برابر به زندگی خودتون برگرده که بی شک همینطوره .

            اینها همون بود که از خدا خواسته بودم بهم بگه و منو از تردید که واقعا سمه نجات بده . یه جون به هفت جون قبلی ام اضافه شد باور کنید هههههه . بوضوح حس کردم چند پله رفتم بالاتر به سمت خدای عزیزم.

            دفترم رو باز کردم دفتر دوره کشف قوانین و از کامنت شما نکته برداری کردم برای خودم از همین جوابی که نوشتید برام و علاوه بر تشکر میگم که علاوه براسمتون روحتون هم خیلی پاک و زیباست . خدا زیاد کنه امثال شما رو در مسیر من ….( مرسی خداجونم. )

            اونچه درمورد توقف و تعارض و حال بدم نوشتید منو به فکر برد .دوباره کامنت خودم رو خوندم وکامنت شما رو و نوشتم و فکر کردم . اولش گفتم نه نه من واقعا میخوام این سری با لذت درس بخونم .( خدا هم شاهده اصلا به دنبال عنوان خانم دکتر نیستم و میدونم چیزی به اسم تفریح و مهمانی نداریم . به هرحال تجارب دوستان و همکارانم رو میبینم )

            اما میدونید کاملا درست گفتید من همیشه به دنبال جبران گذشته ام با خودم فکر میکنم لیلی این معنی موفقیته . از قضا خیلی هم خوب تونستم جبران کنم . بدترین دوستان و همکاران روداشتم ولی الان بهترین و خوش اخلاقترین و سالمترین افراد رو جذب میکنم و باهاشون ارتباط دارم . میدونید جبران گذشته در من ریشه داره خیلی زیاد و اینم برمیگرده به اینکه خیلی کمالگرا بودم و با چنین افرادی هم نشست و برخاست داشتم .الان واقعا مثل گذشته کمالگرا نیستم ولی اون بحث جبران هست .(این مهمترین ترمزی هست که در خودم کشف کردم تمرین جلسه 3 دوره کشف قوانین و از کمک شما هم برای این کشف ممنونم ) وقتی جواب کنکور آمد هدایت شدم به جلسه اول دوره راهنمای عملی …. وااااای خدای من لیلا تو اصلا لذت نمیبری از زمان حال … چیکار داری میکنی ؟؟؟ یادت رفته قانون طلایی شد شد نشد نشد ولش کن

            و الان هم که خدای خوبم دوباره از طریق شما هدایتم کرد . جوابتون بیش از اونکه فکر کنید برای من بارزشه . هر چی بیشتر فکر میکنم بیشتر از دلش به نکات مهمی میرسم.

            و سوالی که گفتید از خودم بپرسم که آیا فقط رفتن به دانشگاه باعث افزایش آگاهی علمی میشه ؟خدا میدونه که تا حالا چقدر افرادی که ناخودآگاه قانون رو رعایت میکنن و باز همون قطب نمای درونی خودم به این سوال من جواب دادن : شما کاملا درست میگید آقا . متاسفانه در ایران فقط بحث مدرک گرایی هست و مقطع دکتری هیچی بهم اضافه نمیکنه مگه اینکه خودم زرنگ باشم . حتی یکی از اساتید بهم گفت الان میری می بینی خودت از استادها باسوادتری …(. اما اون مصاحبه رو خواهم رفت که از نزدیک خودم ببینم چه خبره واقعا و شک ندارم درست ترین تصمیم رو خواهم گرفت برادر خوبم.)

            خوب عقل هم اینجا چیز خوبیه به خدا . من همون هزینه رو میدم مثل استاد مثل خیلی افراد دیگه دوره های خصوصی برای افزایش مهارتهام شرکت میکنم و ون زیبام رو هم میخرم.( واااای خدای من شکرت این ماشین دوم من میشه خیلی خیلی گوگولیه خانواده 20 نفری ام هم توش جا میشن و هم خودم لذت میبرم هم بقیه الخصوص مامانم . خودم کلی سفر میرم یعنی من و تو با هم میریم بعد عشقم نفر سوم هم به ما ملحق میشه ( اینا تجسمات زیبای من هستن که خلق میشن شدن من مثل روز برام روشنه که این ماشین رو میخرم ) و به رسالت خودم بیزینس خودم هم میرسم : درمانگری و تدریس رو ادامه میدم و موفق تر خواهم بود و اینها اتفاق می افته . مثل خورشید برام روشنه. تو ذهنم دقیقا میدونم چی میخوام و به خوبی تجسمش میکنم .

            ببخشید امیدوارم این سری کمتر پراکنده گویی کرده باشم و بابت تعریف و تمجیدی که در پایان کامنت از من داشتید بسیار ممنونم دوست عزیز. میدونید خدا عشق ابدی منه . هیچی جاش رو تو قلبم نمیگیره . وهمیشه همیشه همیشه نشونم داده که چقدر زیاد اونم عاشق منه .

            امیدوارم استمرارم رو حفظ کنم در این مسیر که توانایی اش رو دارم . این 4 سالی که عضو سایت هستم و دوره ها رو کار میکنم دستاوردهام زیاد بودن حیفه که متوقف بشم و نخواهم شد .

            خدایا شکرت خیلی ممنون که هستی و مراقبمی و هدایتم میکنی .

            امیدوارم شما هم همیشه از حال لذت ببرید آقا اسدالله

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          باران گفته:
          مدت عضویت: 2449 روز

          سلام وقت بخیر

          کامنت شمارو که خوندم، اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که خیر شما تو قبول نشدن بود

          قبول نشدن تو جایی ک میخوای، قسمتی از برنامه خدا برای اجابت کردن خواسته هاتون بود.

          چون شما سمت خودتون رو کامل انجام دادین و نشونش همون حرفی ک بهتون زدن گفتن زیر 20 میشی‌.

          خیلی وقتهاااا ما نیمدونیم چی برامون خوبه. چی برامون بد.

          من یک ماه پیش دلم میخواست یه مسافرت برم. این مسافرته جور نمیشد.

          و خودم میدونستم انگار نباید برم.

          ولی خب با اصرار و پافشاری راهی این مسافرت شدم و یه پروژه ای که دستم بود رو نیمه تمام گذاشتم.

          الان که برگشتم از مسافرت، دارم میبینم اگر من 1ماه صبر کرده بودم، اون کارو تکمیل کرده بودم، الان 1میلیارد رو بدست اورده بودم، و الان با خیال راحتی میرفتم مسافرت و خوشحالتر.

          حالا مهم نیست، چون بازم فرصت هست و فرصتها برای من فراوان است.

          خلاصه دوست عزیز این مثالو زدم بگم ، شما نمیدونی چی برات خوبه‌ چی برات بده، ولی خدا میدونه.

          اگر تلاشت رو کردی ولی چیزی که میخواستی نشد، روش اصرار و پافشاری نکن.

          حالا مثال من موضوع خاصی نیست. 1میلیارد تومن پوله که از راههای دیگه ای میتونم بدست بیارم.

          ولی برای شما حرف از 4 سال زندگی هست، حرف از هزاران مسیری هست که پیش روتون هست! کم چیزی نیست.

          شما باید تسلیم تر باشید

          من مطمینم خدااا مسیر خیلی قشنگتری برات در نظر گرفتههههههه که تو ازش خبر نداری.

          من شرایط شمارو میدونم. ممکنه خیلی تو نوسان باشید. یه زمانهایی نگرش منو چیزی که سایت یادتون داده رو داشته باشید. یه زمانهایی هم دیدگاه اطرافیان و جامعه که میگن اگر دانگشاه قبول شده بودی میتونستی موفق باشی.

          اصلا کی گفته حتما باید برید دکترا بگیرید؟ من رتبه دو رقمی کنکور بودم، و یکی از بهترین دانگشاههای ایران. 90 درصد واحدامم پاس کرده بودم. ولی وقتی فهمیدم مسیر ساده تر و راحتری وجود داره، رهاش کردم.

          دکترا 4 سال هست!

          واقعا 4 سال از عمرت رو میخواستی تو دانشگاه باشی؟؟؟

          دکترا رو واسه چی میخواستی؟؟؟

          برای شغلت که اموزش کودک هست دیگه درسته؟؟

          ولی با باورهای متفاوت ، میتونی مسیر ساده تری بری. میتونی خودت کتاب بخونی، مطالعه کنی، قوانین رو باهاش ترکیب کنی و یه شیوه جدید اموزشی پایه گذاری کنی. کلی کتاب با محتوای جدید بنویسی و انقلابی تو این حوزه ایجاد کنی.

          اصلا ادم تو 4 سال میتونه کسب و کار و بیزنسی را بندازه که به درامد ماهیانه 1میلیارد و خیلی بیشترتر برسه، خونه بخره، ماشین بخره، مهاجرت کنه.

          اون وقت چرا باید 4سال بری بشینی تو دانشگاه؟

          که دست و پات بسته باشه و نتونی هیچ کاری انجام بدی، نتونی مهاجرت کنی.

          شاید اصلا قراره شما تو این 4سال شما مهاجرت کنید و خدا مسیر دیگه ای برای شما در نظر گرفته طبق خواسته هاتون!!

          یا اون زمانی که قراره شما صرف کلاسهای بی فایده دانگشاه و امتهان و پژوهش‌کنید، میتونید 90 درصدش رو صرف کار کردن رو باورهاتون و دوره های استاد بکنید.و 10 درصدش هم مطالعه و همون دانش مفیدی که قرار بود تو دانشگاه کسب کنید.

          دانشگاه، واقعا وقت میخواد.

          ازین گذشته خیلی از درسها و کتابهایی که قرار بود بخونید تو دانشگاه، واقعا مفید نبودن!! هیچ کارایی قراره نبود داشته باشن. پس چرا وقتتون رو بیخودی هدر بدین.

          میتونید کارهای مفیدتری بکنید.

          البته این نظر منه

          اگر میخواید به خواسته هاتون برسید، یه زندگی فوق العاده داتشه باشید، مهاجرت کنید، امریکا برید، بیزنس خیلی بزرگی داشته باشید و…باید متفاوت از همه مردم فکر کنید و رفتار کنید.

          چون تا زمانیکه مثل اونا فکر کنید، نتایجتون هم مثل اونها خواهد شد.

          اکثر ادمهای معمولی میرن کنکور میدن، دانشگاه میرن، یه کار پیدا میکنن، در بهترین حالت با بالاترین حقوق کارمندی. این کاریه که تمام ادمهای معمولی انجام میدهند. شما میخواهید معمولی باشید و همون زندگی که بقیه میکنند رو بکنید؟

          یه جا نوشتید ما باید هم خدا رو بخوایم هم خرما رو.

          ولی اینجا بحث چیز دیگه ای هست. بحث اینه که چه مسیر ساده تر و راحتر و لذت بخش تری وجود داره!!

          اون یه چیز دیگست. این یه چیز دیگست.

          این جمله اینجا کاربردی نداره. گاهی ما با توهم عمل به قانون، میخوایم بگیم همه چیز ممکنه(همه چیز کنار هم ممکنه) که این غلطه یه جاهایی.

          خیلی اهل کامنت خوندن نیستم. و خیلی هدایتی این کامنت رو دیدم. احتمالا قرار بوده خدا از طریق من با شما صحبت کنه.

          امیدوارم ک در برابر هدایتها بتونید تسلیم باشید تا زیباترین مسیر ممکن رو طی بکنید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            لیلی اسفندیاری گفته:
            مدت عضویت: 1858 روز

            باران عزیز سلام

            چند دقیقه قبل با دستی لرزون و بغضی بزرگ در گلو داشتم برای شما جواب مینوشتم که لپ تاپ دچار مشکلی شد و باید ریست میکردم و جواب قبلی پاک شد ..

            حتما خیر در این بوده که الان با تمرکز و خیلی شیک به شما بگم و ازت تشکر کنم دوست عزیز:

            صبح یکی از کدهایی که نوشتم این بود که خدا نقطه آبی از سایت میخوام…..

            و ظهر به مادرم گفتم : مامان دانشگاه آزاد رو نخواهم رفت و فعلا به کسی هم نخواهم گفت ( ولی اون مصاحبه اش رو میرم ههههههه )

            و دو ساعت بعد به یه بنده خدایی پیام دادم که لطفا بهم بگید نقطه شروع خلق این رویای من چیه ( یه ون سفری میخواااااااام بخرم . وااای ظهری یه نارنجی خیلی خوشگلش رو تو خیابون دیدم )

            باران عزیز خدا میدونه که تصمیمم رو گرفتم و این ها که برام نوشتی مثل طلا باارزش هستن دختر مثل طلااااااا .

            نوشتی اهل کامنت خوندن نیستی و هدایت شدی که برای من بنویسی : ببین همینه خدای من همینه اینجوری عاشق منه منم عاشقش هستم خب

            بارها تو جوابت به من از مهاجرت گفتی . قلبم لرزید. بلافاصله بعد از جواب کنکور به صورت جدی و متعهد مشغول یادگیری زبان انگلیسی شدم تا برای امتحان آیلیس آماده بشم . یکی از اهداف خیلی قدیمی و عزیز من هست مهاجرت که میدونم باید تکاملم رو براش طی کنم . دستهای مهربان خدا هم بهم گفتن مثل خودت که اصلا بحث سن و سال شما مطرح نیست بحث ایمان هست .

            شما خیلی عالی و محکم برام نوشتی . تک تک جملاتت رو شب تو دفترم می نویسم.

            وای خدایا شکرت هر کس ندونه تو میدونی که میگم با لذت میخوام درس بخونم ولی واقعا میبینم که اینها منهای درس زبان 90 درصدش در دانشگاه مزخرفه .

            وای خدایا شکرت باز هدایتم کردی .

            باران جان همین مسیر رو میرم مسیر ارتقای مهارتهام فارغ از دانشگاه با تمرکز به دوره های استاد جانم . فرشته زندگی من . خیلی عالی برام نوشتی واقعا ممنونم ازت .

            باید بیشتر بخونمش . نه من دوست دارم مثل یه آدم خاص و ویژه زندگی کنم و به رسالت و بیزینس خودم برسم . نکته ای که راجع به هم خدا هم خرما گفتی خیلی نجات دهنده ست برام.

            چشم هم به توصیه برادر خوبم آقا اسدالله پامو از گذشته میکشم بیرون و هم به توصیه شما سعی میکنم تسلیم تر باشم و طبق توصیه راهنمای درونم استمرار داشته باشم در این مسیر . مسیر آموزشهای استاد جانم .

            امیدوارم تونسته باشم حق مطلب تشکر رو ازت به جا بیارم.

            امیدوارم همیشه در مسیر شادی سلامتی ثروت و آرامش و عشق و همه نعمتهای خوب خدای مهربان قدرتمند باشی .

            خدا جونم مرسی مرسی این دوره کشف قوانین بینظیر هست برام و مثل روز برام روشنه که اهدافم تیک میخورن همینجوری .((((من مطمینم خدااا مسیر خیلی قشنگتری برات در نظر گرفتههههههه که تو ازش خبر نداری.)))))

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مصطفی ابوطالبی گفته:
        مدت عضویت: 532 روز

        سلام و درود خدا بر شما دوست عزیز

        کامنتتون واقعا عالی بود

        راستش چندماه پیش یه شب خونه بابام بودم و هندزفوری من همیشه تو گوش چپم دارم و استاد فایلهاشو گوش میکنم

        خواهرم ازم پرسید مصطفی چی گوش میکنی گفتم یکی از دورهای استاد عباس منش به نام عذت نفس خریدم و دارم گوش میکنم گفت چند گفتم این مبلغ گفت اینا که تو کانالای تلگرام هست رایگانه چرا رفتی خریدی جوابشو ندادم

        خواهرم رفت بیرون و منم رفتم بیرون سر یه حرفی که به من زده بود تو خونه در مورد اعتقادات من و ایشون صحبت کردیم و اومد تو حیاط من به خواهرم گفتم تو باورهای خودتو داری منم همین شما درست میگی من اگر به اعتقادات شما بدیی کردم من معذرت میخوام

        یه جمله ای بهم گفت که هنوز یادمه و این جمله باعث شد من اگر قرار این مسیر رو دیگه ادامه ندم ادامه بدم

        بهم گفت :ببین مصطفی دیگه اخر الزمان شده و ادمایی مثل عباس منش یه حرفایی میزنن و حالا تو بیا طبق اعتقادی که من دارم و دارم انجام میدم انجام بده حالا اگر رفتی اون دنیا دیدی درست بود خدا رو شکر اگرم درست نبود لااقل عذاب نمیشی

        مثلا میخواست بگه استاد عباس منش کافره چون ادما رواز خدا دور میکنه و دامادمونم. این حرفو بهم زد یه شب رفته بودم خونشون

        ولی من به حرفاشون بها ندادم و راه خودم میرم اونا هم را خودشون برن

        الان هم نزدیک به پنجاهوخورده ای هست که خونه این ادمای منفی نمیرم و رابطمو باهاشون کوتاه کردم که به قول استاد اونی که تو مسیر اشتباهه تو رو هم میبره

        چند شب پیش اومده بود خونمون خواهرم گفت هنوز داری اون دوره ای که خریدی گوش میکنی گفتم اره

        من چون هنوز نتیجه ای به اون صورت نگرفتم دلش میخواست بحث کنم و یه چیزایی بهم بگه که بحث نکردم و اون لحظه تموم شد

        خوانواده من نتیجه رو فقط پول و کار کردن میبینن دیگه نمیبینن من چقدر تغیر کردم از لحاظ دیگه

        خدایا تنها تو را دارم در تنهاییهای خودم کمکم کن

        سپاسگذارم از شما دوست عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        محمد حسین تجلی گفته:
        مدت عضویت: 2226 روز

        درود به شما آقا اسدالله عزیز

        سپاسگزار خداوند هستم که هدایت شدم و اومدم اینجا این پاسخِ زیبای شما به آقا رضا رو مطالعه کردم.

        من هم از مسیر عملکردی و نگرشی که شما نسبت به تمسخر ها دارید درس یاد گرفتم و بی نهایت تحسینتون کردم

        سپاسگزارم

        خداوند یار و نگهدار و هدایتگر همه‌ی ما باشه به سمت زیبایی های بیشتر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      احسان شهرکی گفته:
      مدت عضویت: 855 روز

      بنام خدا

      سلام اقای عطار روشن عزیز الگوی مناسب من

      بسیار لذت بردم از کامنت شما و تحسین میکنم شما

      بارها فایل های شما در این سایت الهی دیدم و اشکها ریختم برادر

      ک میشه

      وقتی برای شما شده برای منم میشه

      و ادامه دادم بدون هیچ امیدی ولی ادامه دادم

      و عمل کردم

      یک سال قبل هیچ امیدی ب آینده نداشتم . دنیایی از حسرتها و نگرانی ها از آینده رو حمل میکردم

      اما بعد از یک سال میبینم ک

      امید داره جونه میزنه

      نتایج داره جونه میزنه

      ایده ها دارن میان

      ی باورهایی ک عملکرد بعدش بوده داره نتایج رقم میزنه

      آرامش و تغییرات دارن خودشونو نشون میدن

      و امیدوارانه تر نسبت ب قبل و با تعهد بیشتری ادامه میدم

      برادر عزیزم شما الماس این سایت الهی هستید

      با خوندن کامنت شما امید نسبت ب قبل در من زنده شد

      در پناه الله باشید بزرگوار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1281 روز

      بنام خداوند بخشنده مهربان

      باید بگم خوندن کامنتتون باعث شد من هم درهمین لحظه زندگی کنم

      به یاد بیارم که روی خدا حساب کردن چه نتایجی داشته برام

      و برای عملکرد هام از خودم تشکر کنم

      .

      سلام استاد عطار روشن عزیز

      سپاسگزارم ازتون چقدر کامنت مفید و عالیی نوشتید

      این کامنت رو تو ذهنم به تصویر تبدیل کردم و گذاشتم تو ذهنم بچرخه

      اهنگ مدیتیشنی که حین خوندن کامنتتون تو گوشم پخش بود کاررو برای تصویر سازی آسونتر کرد

      .

      باور جدید+بهبود عملکرد یا عملکرد جدید =ایجاد نتایج

      واقعن ازین واضح تر ؟

      یادمه 2 هفته پیش وقتی داشتم رو باورهام کار میکردم این ایده اومد که فرشته تو میتونی از همین تواناییت پول بسازی و دیگه شاگردی رو بزاری کنار

      احساس خوبم و درارامش بودنم راه رو برام باز کرد و من اولین بهبود عملکردم رو انجام دادم

      بلافاصله نتایج کمی جدیدتر اومد

      .

      انگار خدا مهر میزنه رو قلبم و بهم میگه فرشته من برات همه چیز رو اوکی میکنم

      چقدر قشنگ راجب فقط روی خدا حساب باز کن گفتید

      و باز به یاد من اوردید که فرشته برگرد به درون

      همه چیز داره در درون تو

      در قلب تو

      در ذهن تو شکل میگیره

      و توهیچ نیازی نداری که بشینی زل بزنی به شرایط بیرونی که ببینی چی میشه ؟

      هیچکسی در بیرون از تو نیست

      استاد عزیز سپاسگزارم از شما که عمل میکنید و پا جا پای استاد میزارید

      من هم پشت سرتون هستم

      استاد دقیقا 3405روز قبل شما الان فرشته‌است.

      خیلی خوشبخت هستم که امروز دراین سایت هستم و درحال تغییر شخصیت

      حقیقتا هنوز خیلی راه دارم

      و تازه اول مسیر هستم

      اما با دیدن شما و نگاه کردن به استادان عزیزم میدونم که میتونم ازین مرحله بگذرم

      همونطور که تابه الان از یکسری مراحل گذشتم

      خیلیییی سپاسگزارم ازتون

      فقط روی خدا حساب باز کنم و شروع به تغییر درونم کنم

      قدم بر دارم و نترسم

      من یک دختر شجاع هستم

      و الگو های خوبی هم خدا بهم داده

      خدا عاشق منه

      خدایا شکرت

      درپناه حق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      Ati گفته:
      مدت عضویت: 1503 روز

      سلام و خداقوت جناب عطارروشن…

      تحسینتون میکنم بابت کارکردن عالی روی این مسیر و دریافت آگاهی های بی نظیرتون..

      نتونستم ننویسم و تشکر نکنم ازتون که اینقدر ساده روان و دقیق درک درستی رو که در تمام این سالها به دست آوردید از قوانین زندگی رو با ما به اشتراک گذاشتید تا ما هم بهتر بفهمیم و درک کنیم…

      یه دنیا سپاسگزار

      پاداشتون با رب العالمین…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1269 روز

      سلام و درود فراوان به شما آقا رضا عزیز. امیدوارم در پناه رب العالمین حالتون خوب و مثبت و عالی باشه، بینهایت از کامنتتون لذت بردم. و بینهایت تحسینتون می‌کنم.

      یه نکته ای توی کامنتتون خوندم خیلی حس قشنگی داشت برام. هر چند کامنت فوق العاده شما پر از نکات و درسهای طلایی بود، بعضی هاش اونقدر فرکانسش بالا بود که باید چند بار میخوندمش تا بتونم درکش کنم، چون در عین سادگی کلمات، گویای حقیقتی بزرگ‌ بود.

      نکته ای که میخواستم بگم این بود که من هم چند وقت پیش با ماشین پژو پارس قدیمی رفتم توی نمایندگی فروش یکی از شرکتهای معروف که اتفاقاً یکی از محصولاتش پیک آپ تراکه. و من رفتم در مورد اون پیک آپ تراک با بخش فروش نمایندگی گفتگو کردم. (دومین باری بود که این کارو میکردم قبلاً هم یه شهر دیگه این کار رو کرده بودم) حالا منی که مانده حسابم زیر 5 میلیون بود رفته بودم یه پیک آپ تراک رو پرسیدم که میگفت 1 میلیارد و 860 میلیون قیمت داره. و یه حسی توی قلبم این اطمینان رو بهم میداد که خداست که نعمتها رو بهت میده، نه اعداد و ارقام حساب بانکی. خودم هم تعجب کردم که چطوری من اونجا با اعتماد به نفس ایستادم و در مورد مشخصات فنی و قدرت موتور و توربو و شاسی و دیفرانسیل و گیربکس دارم با نماینده فروش گفتگو میکنم. انگار این اطمینان قلبی رو داشتم که من هر چیو بخوام میتونم داشته باشم و تنها دغدغه من انتخاب کردن مدل پیک آپ تراکی بود که میخواستم.

      بارها و بارها پشت فرمون پارس حس میکردم پشت فرمون پیک آپ تراک هستم و حتی آینه ها رو جوری تنظیم میکردم که مراقب نقاط کور باشم. یه جوری مراقبت میکردم انگار با پیک آپ تراک دارم رانندگی میکنم، حواسم بود نقاط کور رانندگی کجاست. توی محل کار میرفتم پشت پیک آپ تراک ها مینشستم و گاهی اوقات باهاشون رانندگی میکردم، که حس واقعی تری رو تجربه کنم. از طرفی یه کلیپ چند دقیقه ای درست کردم از تصاویر همون تراک و هر بار نگاهش میکنم و لذت میبرم و نکته اش اینکه هر بار نجوایی میاد که تو نمیتونی اینو داشته باشی، خداوند یه نشانه سر راهم می‌ذاره که بگه خواسته ات در حال ساخته شدنه. چند وقت دیگه از خط تولید خارج میشه و میاد توی نمایندگی و دریافتش می‌کنی.

      از شما ممنونم بخاطر این کامنت ارزشمند تون و اینکه از نتایج طلاییتون برامون نوشتین تا ایمان ما قویتر بشه.

      در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

      «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 70 رای:
      • -
        محمد حسین تجلی گفته:
        مدت عضویت: 2226 روز

        سلام به شما آقا حمید امیری عزیز

        خداوند رو شاکرم که هدایت شدم دیدگاه شما رو مطالعه کردم

        خیلی خیلی شجاعت و جسارتی که به خرج می دهی و اقدامات عملی ای مه برای باور پذیر شدن رسیدن به خواسته‌ات انجام می دهی ستودنیست

        به شما تبریک میگم و می خواهم بگم من هم با خواندن این دل نوشته‌ی شما دلگرم شدم و از مسیر عملکردی شما ایده گرفتم

        سپاسگزارم

        خداوند یار و نگهدار و هدایتگر همه‌ی ما باشه به سمت زیبایی های بیشتر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1269 روز

          «بسم الله الرحمن الرحیم»

          «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ ۖ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» ؛ «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»

          ——————————————————

          سلام سلام سلام محمدحسین جااااااان ، خوبی داداش ،خیلی گلی ، الهی که حال دلت عالی عالی باشه. ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت و برات از درگاه خداوند بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش و شادی رو درخواست میکنم.

          در پناه رب العالمین همیشه عالی عالی باشی.

          «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      Fateme گفته:
      مدت عضویت: 828 روز

      سلام به استاد عزیزم و آقای عطار روشن عزیز

      ممنونم به خاطر همه مطالبی که نوشتید ، من امروز به صحبتهای شما خیلی نیاز داشتم ، با این که همه اینارو خودم می‌دونم ولی انگار ایمانم به خدا خیلی کمه و باید بیشتر از همه چیز ایمانم رو قوی کنم

      من دوره روانشناسی دوره یک رو چند ماه پیش خریدم و از خواندن کامنت های زیبای شما خیلی لذت میبرم

      و دارم روی باورهای کار میکنم

      به امید روزی که منم بیام از نتیجه های مالی برای همه بگم

      آن شا الله خدا به همه ما یه ایمان قوی بده

      ایمان فقط به حرف قشنگ نیست باید خدا رو با تمام وجود باور کنم و ایمان داشته باشم که نتیجه میگیرم

      براتون آرزوی ثروت و شادی و لذت از زندگی دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      الهه گفته:
      مدت عضویت: 830 روز

      سلام آقای عطار روشن

      من هنوز کامنت شما رو کامل نخوندم ، هنوز چند خط اول کامنتتون هستم ، اما اولین باور محدودکننده ای که با خوندن کامنتتون به ذهنم رسید و من باورش کرده بودم ، این باور بود که هرچه سن بیشتر باشه تغییر باورها سخت تره و بالعکس.

      وقتی گفتید من 34 سالگی با قانون آشنا شدم ، اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که میگفتم سخت تره برای من که خودم رو تغییر بدم .

      با توجه به تعهد و نتایجی که شما گرفته بودید دیدم این باور اشتباهیه.

      من تیر ماه امسال تازه 35 سالم میشه و چند ساله که عضوسایتم ، وقتی خوب دقت کردم دیدم از اعضای خانوادم و اطرافیانم کسانی هستند که عضو سایتن و سن خیلی خیلی کمتری از من دارن و هیچ نتیجه خاصی تو زندگیشون نگرفتن ، و تعهدی هم نسبت به اجرای قوانین ندارن ، وقتی خودم رو نگاه میکنم میگم از نظر نتیجه و تعهد ، خیلی بهتر از اونها هستم

      و تا حالا به این موضوع دقت نکرده بودم و در موردش تامل نکرده بودم ، اما با کامنت شما یه یادآوری خوب به من شد

      حتما که قبلش تو مدار نبودم ، اما خوشحالم از اینکه الان متوجه این باورم شدم

      ممنونم ازتون که همیشه نتایجتون رو با بچه های سایت به اشتراک میگذارید

      موفقیت بیشتر رو از خداوند براتون میخوام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      صابر صبوری گفته:
      مدت عضویت: 1299 روز

      سلام استاد عطار عزیز امید که حال تان عالی باشد .

      چقدر شما را دوست دارم که حرفای تان به دلم می شیند وقتی که اولین بار با فایل های استاد آشنا شده بودم هنوز عضو سایت نبودم ولی نتایج دوستان را در کانال تلگرام می خواندم اصلا باورم نمیشد که چنین نتایج را کسی بتوان. بیگیرد چرا چون ندیده بودم استادی را که شاگردانش اینقد ر از نتایج شان صحبت کند اون زمان هر فایل که سخنرانی و موفقیت بود را گوش می دادم ولی فقط بخاطر این معلوماتم بیشتر شود نه از داستان باور ایمان واین آگاهی ها چیزی فهمیدم نه از خودم که من کجا این ماجرا هستم یک اتفاقی افتاد اون فایل به دستم رسیدکه در کلاب هاوس ایلینا جان با استاد صحبت می کندبسیار هیجانی است از نتایج خود از اینکه چقدر عاشق استاد است شنیدم اصلا از حالت نیمه خواب بودم پریدم رفتم کوه ها که نزدیک روستا مان بود اون فایل را چندین بار گوش دادم این قدر متحول شدم که اصلا وقتی یادم می‌آید اون زمان میگم آن فایل باعث شد که من آدرس سایت استاد را پیدا ثبت نام کنم و تا حالا هم وقتی که فرصت داشته باشم میام و نتایج دوستان را مطالعه می کنم چقدر داستان شما آموزنده است چقدر کامنتا تان مکمل هر فایل استاد است بیشتر درک کنیم و از رد پای شما حرکت کنم خیلی سپاس گزارم بابت کامنتا عالی تان در پناه حق باشید ….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      عاطفه گفته:
      مدت عضویت: 565 روز

      سلام به آقا رضای عزیز خیلی خوشحالم که دوباره پیام شمارو میبینم

      واقعا پیام هایی که شما میزارین برای ما بسیار تاثیر گذار وعالی هست ازتون خیلی سپاسگزارم من و خواهرم چندین ماه هست که با سایت استاد آشنا شدیم واز اوایل با فایلهای تصویری شما که برای استاد ارسال کرده بودین شروع کردیم خیلی برای ما درس داشت و بهمون کمک کرد واقعا تغییراتتون عالی بوده تبریک میگم بهتون امیدوارم ماهم بتونیم مثل شما قوانین رو بخوبی درک کنیم

      بازهم سپاسگزارم از پیام های زیبا و عالیتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1836 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم

      سلام به اقا رضا سلام به اقا رضای توحیدی و الگوی باورهای قشنگ برای من سلام اقا رضااااااا….

      الان که دارم تایپ میکنم اشک از چشام اومد …..

      دلیلش میدونید چی بود؟؟

      شگفت زده زندگیم هستم که هر جا کارامو به خدا سپردم بدون کم و کاست به راحترین شکل ممکن انجام شد الله اکبرررر…

      فقد روی خدا حساب باز کن…..

      چند روز پیش یکمی ناخوش بودم خانومم گفت که چرا اینقدر کار میکنی؟؟؟؟

      من افسرده شدم از بس که تو سر کاری و از این حرفا….

      من اومدم خونه خیلللللللی عصبی شدم. اونم بعد ازززززززززززززز چقدرر که یادم نیست اخرین بار کی بود که ایجور عصبی شده بودم….

      بحث کردم ……

      و بعدش به درگاه رب توبه کردممم و گفتم خدایا مننو ببخش که ایجور رفتار کردم منی که ایمان دارم به تو (یعنی) منی که توکلم به تو چرا باید نارحت چیزی باشم اخه خدایا خودت کمکم کن من هیچیزی نمیدونم عالم اگاه تویی من هیچچچچچچی نمیدونم….

      فردا روزش که از سر کار اومدم دیدم خانومم واسم یک نامه نوشت یک نامه بلند بالا….

      و انگار که منی که بحث کرده بودم منی که داد زده بودم اون من نبودم انگار اصن اون عصبانی بودنم من نبودم…..و بقیه داستان…

      چقدر قشنگ وقتی کارات به خدا میسپری و باور میکنی کار راه میوفته اقا رضا خیلی وقت دارم تلاش میکنم و دارم تو این مسیر با باوررررر قویی که با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش و هر چی خواهی کن قدم بر میدارم…

      چقدر خوبه که از بدنه جامعه دور باشی

      و تویه همین مسیری که استاد چراغش رو برای ما روشن کرد قدم برداریم خدایاااااا شکرت برای وجود استاد برای وجود بچه ها برای وجود شما اقا رضااااا الهی شکرررررررررر

      حال خوب تنها در صورتی موندگار مشود که از درون بجشود….

      خدایا شکرت برای همچی برای تک تک بچه های سایت برای امروز و همین اللان که دارم تایپ میکنمممممم

      خدایا اینجا برات مینویسم و عاجزانه ازت درخواست میکنم که من رو در مسیر توید سابت قدم نگه داریب من بدون تو هیچی نیستممممممممممممممممم همچیز اذان توست الهی شکرتتت…

      اقا رضا خیلی خیلی ممنون هستم از شمااا خیلی خیلی دوستت دارم و مشتاق دیدارتون هستم…

      در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      رسول میرزایی گفته:
      مدت عضویت: 2574 روز

      به نام خدای مهربان

      سپاسگذار خداوندم برای قرار گرفتن در مسیر رشد و آگاهی

      دوستم عزیزم آقا رضای خوشگل و دوست داشتنی سلام به روی ماه خندون و زیبات

      آقا رضا باور کن هر کامنتی که ازت میخونم تصویرت و صدات و لحن صحبت کردنت توی ذهنم همراه با اون متن میچرخه

      از بس اون صحبتها رو با عشق و با صداقت و ساده و خودمونی برایمان تعریف میکردی .

      بنده چندین بار فایلهای شما رو گوش دادم و الگو گرفتم و باعث شده جسارتم در عمل به قوانین بیشتر بشه

      اونجایی که گفتید همینجور که صدای استاد عزیز با هنذفری در گوشتون بود و چشماتون رو بستید و دسته چکهارو پاره کردید

      به من خیلی جسارت و جرات داد که بتونم استند سیگار را جمع کنم و با قدرت به مشتریانی که برای خرید سیگار میاند بگم سیگار ندارم

      و خیلی از کسایی که بهم نزدیک هستند با تعجب بسیار زیاد می‌گفتند که دیوانه شدی این چه کاریه!!!

      تو باید میرفتی قهوه ساز هم میگرفتی و قهوه هم میفروختی تازه سیگارو هم جمع کردی… و من با آرامش کامل یه لبخند میزنم و رد میشم

      که اینها نتیجه همون عمل به آموزهای استاد هست که میفرماند شما هر باوری رو میتونید تغییر بدهید و خداروشکر تونستم عمل کنم و در فروش و مشتریانم هیچ تأثیری نگذاشت

      البته که مشتریان درست و حسابی هم داشتم که شاید دیگه نیاند ولی با خودم مرور میکنم استاد عباسمنش گفته هر چیزی بهایی دارد و خرید نکردن اینها بهایی هست که برای اجرای توحید و ایمان به قوانین و مسیر باید پرداخته بشه.

      آقا رضای عزیز

      کامنتی که چند روز پیش در مورد تغییرات شگفت انگیزی که در همسرتون رخ داده بود و باعث بدست آوردن نتایج بسیار عالی شده بود ،

      باز برام انگیزه ای شد تا محکم تر و با استقامت و استمرار فقط و فقط روی خودم کار کنم تا مثل شما جهان اطرافم به بهترین شکل و به زیبایی تغییر کند

      و مثل شما پاداشهایی بی نظیر و باور نکردنی از خدای خودم دریافت کنم

      در پایان بگم شما هر کامنتی که میزارید و از نتایجتون و از عمل به قوانین میگید به من و خیلی از دوستان در استمرار داشتن در این مسیر کمک میکنید و

      امیدوارم خداوند هزاران برابر این انرژی زیبا و قدرتمند رو بهتون برگردونه.

      از خدای مهربان سپاسگذارم برای وجود استاد عباسمنش عزیز ، خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان توحیدی.

      در پناه خدای مهربان باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      ملیحه نصیری گفته:
      مدت عضویت: 1788 روز

      سلام ب اقا رصای عزیز

      1تشکر کنم بابت کامنتهای عااااااالی تون

      بابت فایل های تصویری عالی ک میفرستید

      فایل تصویری تون تو دوره لیاقت عااالی بود

      و چقدرررررررررر منو ارومتر و اگاهتر کرد

      چقدرررررر لدت میبرم و تحسین میکنم از درک تون و اینکه انقدرررررر زیبا برامون مینویسید

      بزگترین نکته مثبت کامنتهاتون اینه

      خیلی راحت واز دید 1 شاگرد ب مسایل نگاه میکنید و از تماااااااام زوایای ممکن ب داستان نگاه میکنید

      و این باعث شده منم یادبگیرم

      و بیشتر دقت کنم و بیشتر خودمو موشکافی کنم

      بینهااااااایت ازتون سپاسگدارم بابت اگاهی هاتون ک در اختیار ماگذاشتید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 913 روز

      به نام الله مهربان

      سلام به شما استاد عطاروشن عزیز

      یعنی اول کامنتم بگم عاشقتونم عاشقتونم

      اینقدر که با شما کامنت هاتون و کلیپتون ارتباط گرفتم

      هر کلمه که کامنت میذارید اون سادگی مهربانی بی ریا بودنتون توی کلیپ رو متصور میشم

      شما هر بار که کامنت میذارید از ابتدای شروعتون رو یه جورایی توضیح میدید و از نتایج از آموزشها از اتفاقات از هر آنچه که باعث شده شما به این لحظه در زندگیتون برسید برامون می‌نویسید و این یک الگو هست از استاد عباس منش عزیز

      من وقتی شما می‌نویسید احساس میکنم که استاد عباس منش دارن از زندگیتون و تغییرات و نتایجشون میگن

      من اینکه شما همیشه شبیه استاد عباس منش رفتار کردید رو به خوبی میفهمم و لذت میبرم و میگم ببین چقدر ایشون متعهد هستن

      شما برای من یه الگوی بسیار عزیز هستید

      اون قلب پاکتون اون ایمانتون به خدا ستودنی هست شما ظرف وجودی خودتون اون بستر رو داشتید که بابک باور خدا درستش می‌کنه اینقدر تغییر کردید و نتیجه گرفتید

      من خودم رو لبریز از آگاهی کردم

      اما ایمان ،ایمان ،ایمان هست

      ایمان داشتن به حرفی که میزنی و به چیزی که مینویسی

      باعث حرکت و تغییر میشه

      شما ایمان داشتید من عاشق این ایمان خالصانه شما هستم

      منم مثل شما رفتم و سوار بنز شدم توی نمایشگاه ولی اونقدر باور محدود کننده داشتم با اینکه خود صاحب نمایشگاه بهم پیشنهاد داد سوار بشم

      ولی توی این تایم عوض اینکه لذت ببرم تجسم کنم احساسش کنم

      داشتم میترسیدم استرس داشتم که نکنه بگن این داره توی ماشین چکار می‌کنه نکنه کسی منو ببینه بگن این چقدر بدبخته رفته سوار ماشین نمایشگاه شده چون می‌دونه نمی‌رسه

      و الان که فکر میکنم

      می‌خوام یک بار دیگ انجامش بدم

      اینبار با آگاهی بیشتر با ایجاد باور های درست با عزت نفس بیشتر و اینکه من لایق هستم

      بازم از شما بابت تمام آگاهی های نابی که برای ما قرار میدید و چراغ راه هستید برای ما سپاسگزاری میکنم

      همسرم کم کم دارن وارد مدار استاد میشن و وقتی از من می‌خوان براشون صحبت کنم فقط از زندگی شما میگم

      چقدر هم خوشحال شدم که در کامنت قبل از نتایج همسرتون گفتید و چقدر برای من درس داشت .

      هر جا هستید بهترین ها نصیب قلب بزرگ شماست

      در پناه الله مهربان باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      HASSAN_HVM گفته:
      مدت عضویت: 2757 روز

      با عرض سلام و ادب خدمت اقای رضای عطار روشن گل هم کلاسی و هم شهری و هم فرکانسی عزیزم اقا رضا از خوندن نظرت واقعا لذب بردم و با اجازه ات نوشته ای زیبات رو توی نوت بوک گوشیم کپی کردم تا بعدا دوباره بخونم و لذت ببرم از اوایل ورودم به سایت همواره از خوندن نظرات و نتایج عالیت لذت بردم چون شما یکی از الگوهای موفقیت من در سایت عباس منش هستید به خصوص از وقتی فهمیدم بچه ای دزفولی خیلی به وجودت افتخار کردم چون من و شما هم استانی هستیم من توی شهر مجاور شما اندیمشک زندگی میکنم و خیلی افتخار میکنم که توی این سایت هم شهری عزیزی مثل شما دارم انشالله قسمت بشه بیام توی شهر زیبای دزفول و خدمتت برسم و از نزدیک ببینمت امیدوارم تمام ارزوهات خاطره بشن داداش انشالله شاد و سعادتمند و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      وهاب زارعی گفته:
      مدت عضویت: 2393 روز

      به نام خدای بخشنده و مهربان

      با سلام به استاد و خانم شایسته و دوستان هم فرکانس مخصوصا آقای عطا روشن عزیز

      آخه خدایا چه می کنی این همه همزمانی از کی به جز تو بر میاد

      امروز کامنتهای این فایل رو داشتم می خوندم به صورت هدایتی که به کامنت آقارضا رسیدم

      نشانه روزم نتایج دوستان قسمت 11 بود که در این مورد هست

      و نشانه ی دیروزم هم مصاحبه با استاد قسمت 3 بود که در مورد تصویر سازی ذهنی توش بحث شده

      و نشانه ی روز قبلم در مورد کنترل ذهن بود

      کارهایی که در این زمان باید انجام بدم رو فهمیدم

      کنترل ذهن ، انجام ایده ای برای تصویر سازی ذهنی (چون تصویر ذهنی در مورد خواسته هام ندارم)

      خورد خورد کردن تمرکزم چون همزمان بدون برنامه روی چند دوره کار میکنم ثروت 1 و قدم 1 و سلامتی و عزت نفس

      و شجاعت و درخواست برای تصویر سازی و انجام اون تمرین و نوشتن واضح خواسته هام

      و ساخت باورهای مناسب

      و از همه مهمتر عمل و توکل و ایمان به هدایت خدا

      خدایا شکرت خیلی سخته همونطور که گفتی اگه همه دریاها مرکب و همه درختها قلم شوند

      ولی بازم از بندت قبول کن با تمام وجودم خدایا شکرت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    بنفشه رستگار گفته:
    مدت عضویت: 1460 روز

    نهبه نام یگانه خالق این جهان فوق هوشمند

    سلام و عرض ادب خدمت استاد و خانم شایسته عزیز

    استاد عزیزچقدر دلم برای شما و فایل های بی نهایت ارزشمندتان تنگ شده بود.

    خدا شما را برای توسعه جهان و هدایت بندگان ارزشمندش حفظ کند.

    استاد عزیز چقدرآگاهی های این فایل ارزشمند دید مرا بازتر و تاثیرات شگرفی در من ایجاد کرد.

    حقیقتا از زمانی که با شما و فایل های شما آشنا شدم و با خرید دوره های بی نهایت ارزشمندتان روند زندگیم در مسیر تغییرات بسیار عظیمی قرار گرفته است، نتایج از زمین تا آسمان برای من متفاوت شده است.

    اگر بخواهم از تجاربم در مورد موضوع این فایل برایتان بنویسم، حقیقتا از کودکی به من این باور داده شده بود که دختری بدون قدرت کلام، مظلوم، بدون قدرت دفاع از خود،وابسته و بسیار معمولی هستم و این ویژگی هایی بود که در وجود من نهادینه شده بود و اینکه دیگر قابل تغییر نیست….

    و با هزاران بار مقایسه با خواهرم من هر لحظه ضعیف و ضعیف تر می شدم و تا جایی که این باور را کاملا پذیرفتم و نتایج وحشتناک بد…

    تا اینکه با شما و خرید دوره های ارزشمندتان نتایج با تغییرات بسیار عظیمی برایم اتفاق افتاد…

    در محل کار، منزل، ارتباط با دیگران و اینکه من(یک فرد واحد) با نتایج خلق شده در گذشته ، با تغییر باورهایم فردی بسیار متفاوت شده ام که در برخی زمینه ها دیگر هیچ ربطی به گذشته ام ندارم.

    همه این تغییرات مطلوب را مدیون خدایم می دانم که بسیار عجیب مرا به سمت شما هدایت کرد.

    در حوزه های اعتماد به نفس و احساس لیاقت با خرید دوره های بینهایت ارزشمندتان نتایج فوق العاده ای را خلق کردم به لطف الله مهربان…

    هم اکنون توانایی های ذاتی خیلی ارزشمندی در وجود خودم پیدا کردم و متعجب که در همان مهارت قدرت کلام و توانایی مشاوره و راهنمایی چقدر توانمند بوده ام و چرا تا کنون من متوجه این مهارت و توانایی ارزشمندم نشده بودم و خودم را فردی ضعیف و وابسته باور کرده بودم…

    قطعا بایستی خیلی زیاد تر، عمیق تر، دقیق تر این آگاهی ها رادر وجودم و تک تک یاخته هایم نهادینه سازم.

    دوستان عزیز و هم فرکانسی ام، ادامه دهید ادامه دهید ادامه دهید… استمرار استمرار استمرار… شرط اصلی موفقیت و خلق نتایج دلخواه شماست.

    انشالله که هر لحظه همه ما بیشتر و بیشتر در مسیر این آگاهی های ناب قرار بگیریم و برسیم به رسالتمان؛ انچه که خدایمان برای آن ما را به این جهان فوق هوشمند دعوت کرد.

    در پناه یکتای هستی بخش

    شاد باشید و تندرست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    فائزه گفته:
    مدت عضویت: 1794 روز

    بنام رب قادر

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم

    استاد من همین دیروز تو مطب دکتر دیدم ک مامانم برای بارداری از بقیه میپرسه که چه کردن روندشون چی بوده و اونا هم میگفتن ک ما چندین ساله ک بچه دار نشدیم و بعد چندین بار ivf (بود فک کنم) بالاخره تونستیم یا بعضی میگفتن ک خیلی بارداری سخت داشتن بدحال بودن. من همونجا ب مامان گفتم ک از بقیه شرایطشون رو نپرس چون ب ما کمکی نمیکنه و باعث میشه امیدتو از دست بدی فقط و باورمون در این مورد خراب میشه.

    استاد واقعا وقتی ب صبت هایی ک اطرافمون زده میشه نگاه میکنیم غالبا باورهای محدود کننده و شرک الوده ک کمکی بما نمیکنه. چالشی ک من دارم وقتی شما گفتین مثلا بگین من فلان استعداد ذاتی رو دارم. من خودم تو هر کاری ک براش وقت گذاشتم و خواستم خیلی موفق بودم و هستم اما نمیدونم برای چی ساخته شدم یا استعداد ذاتی من در چیه یا رسالت من در این دنیا چیه. البته ک سپردم ب خدا. و ازش میخوام ک کمکم کنه مطمئنم هدایت میشم ب اون کاری ک خیلی خوشحالم میکنه و براش ساخته شدم.

    مورد بعد اینکه وقتی گفتین حرکت کنین راکد نمونین. استاد من مثلا وقتی برای امروزم چن تا کار مد نظرم هست ک انجام بدم اگ یکی شو انجام ندم ک برا هدفم بوده حس خوبی ندارم فک میکنم کاری نکردم حتا انگار وقتی فایل گوش میدم هم حس نمیکنم ک این فایل گوش دادن اقدام عملی برا هدفه. درحالی ک میدونم کار اصلی رو داره همین فایل و .. اینا انجام میده ها ولی ته ذهنم این باور محدود کننده هست.

    استاد من در مورد باورهای اشتباه و بی اساس ک محدودکننده است خیلی شنیدم مثلا درمورد سلامتی بارها شنیدم ک یکی از اطرافیان گفته من کلا دندان هام جنس خوبی نداره از همون بچگی شانس دندون نیوردم. یا مثلا تو اطرافیانم دیدم ک یک بیماری ژنتیکی رو باور کردن و در عرض دوسال همشون به این بیماری مبتلا شدن.

    از اینکه بعد مدتی دیدم فایل رو سایت اومده خیلی خوشحال شدم .. دلم براتون تنگ شده بود سپاسگزارم مرسی ک هستین‌.

    خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    مریم آقامیرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2544 روز

    سلام خدمت استاد وخانم شایسته وهمه دوستان

    استاد من صبح که از خواب پاشدم از خدا خواستم استاد یه فایل بگذارد ، رفتم سر سایت دیدم نگذاشته

    دوساعت بعد اومدم تو سایت ، دیدم فایل جدید آمده

    همان لحظه گفتم خدا خیلی منو دوست داره

    وفایل را دانلود کردم وگوش کردم

    دیدم چه جالب در مورد باورهاست

    استاد ، من یه باوری را عمقی باور دارم که خدا خیلی منو دوست داره

    همون صبح هم گفتم ،وقتی دیدم فایل گذاشتید

    من واقعا این چند مدت که فایل نگذاشته بودید اصلا برام مهم نبود چون محصولات وفایل های آموزشی بود اما امروز واقعا فایل میخواستم از ته دل

    استاد حتی جمعه که کوه بودم آقایی را در کوه دیدم که دفتر دستش بود وباهاشون صحبت کردم

    ایشان هم در مورد متافیزیک کاملا اطلاعات داشت و شما را می‌شناخت

    وهمان لحظه بهم گفت خدا خیلی دوستت داره که با استاد عباس منش آشناتون کرده و استاد عوض نکردی در این مسیر

    استاد من 6 سال است عضو سایت هستم و 4 سال است که فایل های تمام استاد های دیگر را پاک کردم وفقط روی موضوع توحید کار کردم باشما

    یعنی این باور که خدا خیلی منو دوست دارد را چون خودم عمقی باور دارم از زبان دیگران هم می‌شنوم

    استاد من این حرف را از بچگی خیلی تکرار میکردم خدا خیلی منو دوست داره

    استاد چه لذتی داره خودشناسی وقتی که خودم خالق کل زندگی ام هستم

    اوکی پس باورهام را درست میکنم زندگیم را میسازم

    هر جوری دلم بخواد

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: