سرمایه اصلی شما چیست؟! - صفحه 18

735 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی حسین پور گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    سلام. خدمت استاد عزیز م و مریم خانم دوست داشتنی 🌹 خداروشکر که هروز بهتر از روز قبل هستید. من قبلا سرمایه های زیاد داشتم مثل صادق بودن، درست کار بودن، حواسم به حساب کتاب مردم بودن، خوش قول بودن و… . بعد از یک مدت که خیلی در گیر کار شدم یه جاهایی تو کار لغزش میکردم و وسوسه های شیطان روم تاثیر می گذاشت و تو کار بد قولی میکردن 100در100 صادق نبودم، نگاران این میشدم که اگه الان راستش رو بگم مشتری چی میگه یا از دستم می‌پره(باورهای اشتباه) و… البته اینها زمانی بود که هنوز خوب با قانون آشنا نبودم. البته ناگفته نمونه که دنیا جواب کارهایی رو که نباید انجام میدادم و انجام دادم رو بهم نشون داد. ولی خدارو شکر از وقتی خوب با قانون آشنا شدم دیگه سعی کردم اون کارهارو انجام ندم و از دیشب که این فایل فوق‌العاده رو گوش دادم تصمیمم برای تسویه حساب ها با مردم جدی تر شد و از امروز شروع به تسویه حساب کردم و به لطف الله مهربان تصمیم گرفتم تا چند وقت دیگه همه رو تسویه کنم🙏🙏🙏و تمام تلاشم رو بکنم که سرمایه های اصلیم رو مجدد برگردونم😇😇😇از کل دوستانی که کامنت های فوق‌العاده می‌نویسند تشکر میکنم. در پناه الله، شاد، خوش بخت و سعادت مند در دنیا و آخرت باشید❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    عادل حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2917 روز

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همفرکانسی

    سوال ..،سرمایه اصلی من خیلی تلاش میکنم رو ی خودم کار کنم ک ورودی هامو کنترل کنم ذهنمو کنترل می کنم و با توجه با اشنای استاد از وقتی که بااستاد اشنا شدم سرمایه اصلیم رو توحیدی بودن و فقط روی خدا حساب کردن و اعتمادبنفس دونستم و همیشه سعی بر اینه که بتونم این دوتا موضوع رو کسترش بدم و در حال حاضر سرمایه های اصلی من بنظرم سعی در پیشفت پاک بودنم ،درست کار بودنم،صداقت داشتنم ،خداگونه شدنم هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    آزاده گفته:
    مدت عضویت: 2833 روز

    استاد عزیزم

    از این آگاهی هایی که در اختیار ما قرار میدید واقعا تشکر می کنم. اصلا انگار این فایل برای من آماده شده بود. من در شرایطی هستم که کسب و کارم را راه انداخته ام. کار من تولید محصولات آموزشی در استفاده از یک نرم افزار تخصصی در زمینه کاری خودم است، اما نتیجه زیادی از آن نگرفته ام و مطمئن هستم که تنها دلیل آن همین مواردی است که شما عنوان کردید: عدم احساس لیاقت، عدم ارزش دادن به سرمایه واقعی که دارم و عدم عزت نفس. این متن رو دارم برای خودم می نویسم فقط برای اینکه به خودم کمک کنم و باورهای بهتری در وجود خودم بسازم. استاد من حرف شما رو با تمام وجود تایید می کنم که نوشتن و صحبت کردن در مورد باورهایی که میخواهیم بسازیم ابزارهای جادویی هستند که بی شک ما را به نتیجه می رسانند.

    سرمایه اصلی من در درجه اول صداقت، درستکاری، خلوص نیت و تعهد به قولی که می دهم است. من برای بیشتر کردن این سرمایه باید تلاش کنم:

    • اگر لغزشی در کارم هست که متوجه آن نیستم را برطرف کنم.

    • اگر مشتری دارم که در انتظار قولی است که از من شنیده اما من به دلیل نداشتن وقت او را فراموش کرده ام به او مراجعه کنم و به قول خودم عمل کنم.

    • محصولی را که تولید کرده ام بررسی کنم و اگر موردی در آن پیدا می کنم که به نوعی کپی برداری از کار دیگران است آن را اصلاح کنم.

    • در تولید این محصول افراد زیادی به صورت مستقیم و غیر مستقیم به من کمک کرده اند، این افراد را لیست کنم و اگر فردی را از قلم انداخته ام و از او تشکر نکرده ام یا تولید محصولم را به او اطلاع نداده ام این کار را انجام دهم.

    سرمایه دوم من تخصص، حرفه، تحصیلات، تجربه سالهای زیاد، مطالعه و ماهها صرف وقت برای محصول تولید شده است. برای بهتر کردن و بالاتر بردن این سرمایه می توانم:

    • یک بار دیگر محصولم را بطور کامل و دقیق بررسی کنم و سعی کنم از زاویه دید مشتری یا دانشجویی که میخواهد از این آموزش استفاده کند نگاه کنم. اگر جایی ابهامی در توضیحاتم وجود دارد سعی کنم آنرا برطرف کنم. اگر لازم است برای واضح تر کردن موضوعی که خودم هم تسلط کافی به آن ندارم، مطالعه و تحقیق کنم و محصولم را با دانش جدید آپدیت کنم.

    • می توانم به جنبه های دیگری از کاری که انجام داده ام بپردازم. اگر مهارت یا دانش کافی در مورد آن ندارم آن را بدست بیاورم و هر چه بیشتر محصولم را غنی کنم و به سوالات و مسائلی که دانشجویان دارند بیشتر و بهتر پاسخ بدهم.

    • روی عزت نفس خودم هر روزه و بطور مستمر کار کنم. کار من بصورت آنلاین است و هیچ ارتباط مستقیمی با افراد ندارم. در واقع می توانم داشته باشم اما با وجود اینکه محصولم بسیار کاربردی و مورد نیاز دانشجویان و حتی متخصصین است، از روبرویی با آدمها و توضیح دادن در مورد محصولم به آنها هراس دارم. باید خودم را در موقعیت هایی قرار دهم که بصورت حضوری محصولم را معرفی کنم، پاسخ سوالات افراد را در مورد آن بدهم و ابهامات را برطرف کنم. یک مشکل بسیار بزرگی که دارم این است که منتظر هستم دیگرانی که به زعم من روابط بیشتری با افراد دارند و با تجربه تر از من هستند نحوه این برقراری ارتباط را تایید کنند و حتی خودشان عامل ایجاد این زمینه برای من باشند. در حالیکه من با بیش از 15 سال تحصیل و تجربه در زمینه کاری خودم، چاپ مقالات بسیار زیاد، شرکت در پروژه های بین المللی و … در موقعیتی هستم که ارتباطات خودم را با افراد همکار در همه جای دنیا برقرار کنم و برای خودم تصمیم بگیرم و نیازی به تایید دیگران هر قدر هم با تجربه تر از من هستند نداشته باشم. به این ترتیب قطعا زمانی که افراد آگاهی و اطلاعات بیشتری در مورد محصول من داشته باشند با دید بازتری می توانند اقدام به خرید کنند و من مشتریان بیشتری را تجربه کنم.

    • برای محصولی که تولید کرده ام فایلهای معرفی بصورت آنلاین در اختیار افراد علاقمند بگذارم و محتویات محصول را هر چه بیشتر برایشان باز کنم. می دانم این کار بسیار مهم است اما هر بار که به انجام آن فکر می کنم این نجوا به سراغم میاید که اگر تو فایلهای معرفی برای محصولت درست کنی و خیلی در مورد کارت توضیح بدهی دیگر افراد نیازی به خرید از تو ندارند و کل مطلب را از فایلهای معرفی تو دریافت می کنند. اما بعد به استاد نگاه می کنم که با دست و دلبازی فایلهای طولانی معرفی برای محصولی که تولید کرده اند درست می کنند و بصورت هدیه در اختیار افراد قرار می دهند. منی که محصولی را خریداری کرده و این فایلهای معرفی را گوش می کنم واقعا هیچ تفاوتی در مطالب معرفی و خود دوره نمی بینم. تنها تفاوت این است که مطالب در دوره بیشتر باز می شود، توضیحات بیشتر است، مثالها بیشتر است. پس چطور است که با وجود همه این مطالب استاد هر روز مشتریان بیشتری دارند و هر روز به جمع افرادی که از یک دوره استفاده می کنند اضافه می شود. تازه معرفی کاری که من انجام می دهم اصلا هیچ ربطی به فایلهای معرفی استاد ندارد یعنی نمی تواند داشته باشد چون محتوای محصول من کدنویسی و انجام آنالیزهای آماری بصورت قدم به قدم است که اصلا امکان توضیح دادن آن در فایلهای معرفی وجود ندارد. بنابراین باید روی این باور نادرست که ریشه در باور کمبود دارد خیلی کار کنم و این کار را درست مثل استاد با دست و دلبازی انجام دهم و از هیچ چیز نترسم.

    و اما در مورد مثال در مورد افرادی که با این باور که پول می تواند برای انسان کار کند و پول بیشتر بسازد یک مثال دارم.

    ما در گذشته با پدر و مادر و خواهرهایم در خانه ای دو طبقه که مال خودمان بود در نزدیکی مرکز تهران زندگی می کردیم. از تولد تا سالهای راهنمایی من در این خانه بزرگ شدم. مادرم به این دلیل که ما در حال بزرگ شدن بودیم و از دیدگاه او محله ای که در آن زندگی می کردیم امکانات مناسب نداشت و کلا محله خوبی نبود تصمیم گرفت ما را به جای بهتری ببرد که هم در مدارس بهتری تحصیل کنیم و هم در محیط مناسب تری زندگی کنیم. بنابراین تصمیم بر این شد که این خانه دو طبقه فروخته شود. ما این خانه را فروختیم و درست زمانی که می خواستیم یک خانه دیگر را معامله کنیم اتفاقات عجیبی در اقتصاد ایران افتاد (همزمان با پایان جنگ ایران و عراق) و کل سرمایه ما که از آن خانه بدست آمده بود ارزش بسیار کمی پیدا کرد و ما نتوانستیم معامله جدید را انجام دهیم. با پولی که داشتیم باز هم باید جای نامناسبی خانه می خریدیم بنابراین به اصرار مادرم در یک محله خوب آپارتمانی اجاره کردیم و با پولی که از آن خانه دو طبقه به دست آمده بود پدرم تصمیم گرفت سرمایه گذاری کند. آنموقع بازار شرکتهای سرمایه گذاری خیلی داغ بود که افراد پولشان را به این شرکتها می دادند و هر ماهه سودهای کلانی دریافت می کردند. پدر من بعد از مطالعه و مشورت با افراد بسیار زیادی کل پول خانه را به یکی از این به اصطلاح معتبرترین و خوش حسابترین و با قدمت ترین این شرکتها سپرد و خوشحال و خندان با خیالی آسوده آمد و سر جایش نشست و منتظر سودهای ماهیانه شد. اما اتفاقی که افتاد این بود که حتی یک ماه هم پدرم نتوانست این سود را دریافت کند. زمانی که برای دریافت سود ماه اول تاخیر ایجاد شد، به شرکت مراجعه کرد و با این صحنه مواجه شد. هزاران نفر آدم بدبخت و بیچاره مثل پدر من جلوی ساختمان شرکت جمع شده بودند، پلیس با ماشینهایش آژیرکشان خیابانها را بسته بود و در شرکت را پلمب کرده بود. صاحب شرکت با کل دم و دستگاهش و تمام کارمندان و افراد دست اندرکار یک شبه ناپدید شده بودند و هیچ اثری از آنها نبود. پدر من سالها برای بدست آوردن سرمایه از دست رفته اش تلاش کرد و جنگید اما تا همین الان که بیش از سی سال از این اتفاق می گذرد ریالی نتوانسته پس بگیرد. زندگی ما بعد از آن تبدیل به جهنم شد و پدر من دیگر هرگز نتوانست صاحب خانه ای شود یا زندگی مناسبی برای ما فراهم کند. این تجربه ای بود که در زندگی خود من اتفاق افتاد. البته که من هم از این اشتباهات نه به این شکل کلان اما در سطح کوچکتر بسیار انجام داده ام. درست است که من بسیار به این کار پدرم انتقاد داشتم اما جالب است که وقتی در موقعیت او قرار می گرفتم درست مثل او تصمیم گیری می کردم.

    دوستتون دارم و باز هم از این آگاهی های ناب تشکر می کنم همینطور از خانم شایسته عزیز که با ریزبینی منحصر به فرد خودشان عامل تولید این فایل بودند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    Aliparishani گفته:
    مدت عضویت: 1451 روز

    به نام خدای مهربان امروز ۱۴۰۱.۴.۹

    سلام به همه

    خدایا شکرت به خاطر یه فایل بی نظیر دیگه که استاد عزیز اماده کردن خدایا شکرت

    سرمایه ی اصلیه من واقعا چیه؟؟

    از نظر تخصص که من در زمینه تعمیرات خودرو متخصص نشدم هنوز ولی خیلی پیشرفت کردم خیلی چیزا بلدم خیلی کارها را میتونم انجام بدم تجربه های فوق العاده ای توی این زمینه دارم و واقعا عالی این کار را انجام میدم و سرمایه اصلیه من واقعا همینه .

    از نظر شخصیت و ویژگی ها :اولین و مهمترین سرمایه بدون استثنا باور ها و افکارمونه که به خاطر همین ما توی این سایت هستیم واقعا مهمترین سرمایه ما باورهامونه افکارمونه فرکانس هامونه که همه چیز میشود برای ما

    سرمایه مهم بعدی اعتماد بنفس ،عزت نفس خود ارزشی احساس توانمندیه که اینا هم واقعا با هیچ سرمایه پولی قابل مقایسه نیستن چون اگه اینا باشن اگه ما نیاز به پول هم داشته باشیم این ویژگی ها و این باورها برای ما پول میشه هرچقدر که بخوایم چون اینا اصلی ترین سرمایه های ماست .

    سرمایه های ارزشمندی بعدیه من احساس توکل احساس ارامش و ارتباطم با خداوند هست سرمایه من روراست بودنم هست سرمایه من حلال خور بودنم هست خدایا شکرت چقدر من سرمایه داشتم و تا حالا بهشون فکرهم نکرده بودم 😅

    حالا من باید چه کارها و چه قدم هایی برای افزایش این سرمایه های ارزشمند انجام بدم ؟؟

    در حوزه تخصص که باید هرروز سرکار برم و ارام ارام تکاملم را طی کنم و یاد بگیرم در کنارش باید دوره هایی را برم که دارم یکی یکی میرم اون دوره هارامیگذرونم کار بعدی که باید انجام بدم خواندن مقاله و کتاب فیلم اموزشی که این کار هم انجام میدم ولی تصمیم گرفتم امسال تمرکزم را روی اعتماد بنفس و باورهام بزارم برای همین اون طور که باید لیزری روی تخصصم کار نمیکنم ولی مشکلی نداره برنامه دارم براش فعلا همین که هرروز میرم سرکار و دوره و روزی سی چهل دقیقه مقاله میخونم فعلا کافیه و باید تمرکز اصلیم را بزارم روی باورهام

    در حوزه باورها و افکار و اعتماد بنفس هم که گفتم هرروز دارم روش کار میکنم تا گسترششون بدم و دلیل اینکه توی این سایت هستم هم همین تغییر باورهاست دیگه .

    در حوزه ایمان و توکل و درستکاری و ارتباط باخدا که این هم هرروز دارم بهتر میشم و این سرمایه ام را بیشتر میکنم هرروز قران میخونم شکرگذاری میکنم نماز میخونم و نماز را تا حالا به این دیدگاه نرسیدم که نباید بخونم و از طرفی واقعا ارامش بخشه و ارتباطم را با خدا بهتر میکنه پس انجامش میدم .

    در ضمن باید به خودم یاد اور شوم که این باور که پول میتونه برای تو پول بیاره اگه شخصیتت عوض نشه اگه تغییر نکنی این باور کشندس وقتی که من روی این سرمایه های ارزشمند کارکنم همه چی میاد ثروت هم میاد و من باید پولساز باشم .

    خدایا شکرت بخاطر این سرمایه های ارزشمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    آرمین اصغری گفته:
    مدت عضویت: 2370 روز

    بنام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام بر پادشاهان توحید وآگاهی وعمل جهان

    سلام بر پادشاهان ثروت وسلامتی جهان

    به ذهن وچشمات عادت بده که درتاریکی به دنبال روزنه نور باشد

    به وجود الهی ات بیاموز

    که برای هدفهایش مغرور باشد

    ایمان وباورهایت پیوسته از نجوای شیطان دور باشد

    زمانی وجودت مملو از آرامش میشود که ازهرچیزی که شبیه اش نیست دور باشد

    شاعر:خودم(آرمین اصغری)

    استاد جان فقط وفقط به تنهایی این فایلتون چندین میلیارد می ارزه

    آرمین درست تایپ کردی؟میلیارد؟

    بله بله میلیارد

    استاد جان الهی قربونت برم

    من مهارتم در ورزش موی تای در حد قابل قبولی هست وتونستم به قهرمانی کشور وسپس به مربیگری برسم

    اما در طول مسیر متوجه شدم من عاشق

    این رشته نیستم دارم ادامه اش میدم به دلیل اینکه کلی روی آمادگی فیزیکی من تاثیرگذار وکلی درس در این رشته گرفتم

    ومهارتی که سالهای سال داشتم ترانه نویسی وخیلی هم دوستش دارم وعاشقش هستم

    اما واسه خودم همینطوری شعر مینوشتم وفکر میکردم که همین روش درسته وبعدش که دوره روانشناسی ثروت۲ رو تهیه کردم و با تمریناتش دنیایی درمن تغییر کرد

    وبه چیزهایی رسیدم که با هیچ پولی نمیشه اونا رو به دست آورد

    ودرحال حاضر دارم مهارتم رو دراین زمینه میبرم بالا

    وباورهای قوی میسازم که بتونم در این مسیر زیبا نتایج مالی بزرگی میگیرم

    درزمینه درستی وصداقت خداروهزاران مرتبه شکر همه به من اعتماد دارند وبه کلی اعتبار بسیار بالایی دارم

    اما هیچوقت اینقدر ریز ریزش نکرده بودم که شما با این توضیحاتتون کلی چیزها به ما آموختین وجهان از تغییرات درمن شکل خواهد گرفت

    درخصوص رابطه سازی هم بسیار متفاوتر از گذشته شدم که اصلا ربطی به گذشته خودم ندارم

    وتنها دلیل تغییر خواسته من وسپس فایلهای ناب شما بوده که باعث شده این چنین رشد بی نظیری داشته باشم

    استادجان ممنونم از به اشتراک گذاشتن این تصاویر وجملات رویایی

    الهی همیشه در اوج آرامش باشید

    عزیزای دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    زهرا و صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    به نام تنها نیروی هدایتگر هستی❤

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته بی نظیر و تمامی دوستان اگاه و ارزشمندم❤❤❤❤

    امروز بعد از ماه ها درست زمانی که بعد از مطالعات روزانم قلم دستم گرفتم که طراحی کنم و تمریناتم رو شروع کنم خدای یکتا هدایتم کرد به اینجا و خوندن کامنت دوستان ارزشمندم و قلم هدایتش رو دستم داد و گفت اینجا بنویس انقدر این هدایت روشن هست که بی چون و چرا قبول کردم و میخوام بنویسم.استاد بی نظیرم من از سایت مدتی فاصله گرفتم چون احساس بی لیاقتی داشتم از اینکه هنوز تو بعد مالی نتایج بزرگ نیومده بود غافل از اینکه این مدت بهم ثابت شد لیاقت رو دارم اما اراده و توکل محکم و باورهای درست رو هم لزوما باید داشته باشم و این هم کار یک روز و دو ماه نیست و تکامل میخواد.این مدت اتفاقات زیادی رخ داد.الان فقط میخوام به سوال شما جواب بدم .سرمایه من درستکاری و پاکی و احساس مسئولیت زیادم و خلاقیت و مهارتم در کارم هست و تلاش زیادم و زیبایی درونی که تا قبل از این یک ماه اخیر انقدر پر رنگ ندیده بودم.این دوسالی که رو دوره ها و آموزشهای شما کار میکنم از نظر سلامتی نتایج خیلی بزرگی گرفته بودم دو ساله که به لطف خدا هیچ دهرویی استفاده نکردم.زخمی رو پام بود که تا یک سال بود و حتی نمیتونستم بدون صندل بیرون برم و از اونجا که ظاهر پام رو ناجالب کرده بود اصلا بیرون نمیرفتم درست زمانی که قدم یک رو شروع کردم و یک سال از بودنش رو پام میگذشت برادرم یه دارو دست ساز برام سفارش داد و اورد و گفت این رد خور نداره و استفاده کن زود پات خوب میشه یه حسی درونم گفت زهرا تو نیازی به این دارو نداری داروی تو از قبل تو وجودت شروع به ترمیم سازی کرده فقط با باور بیشتری اون رو استفاده کن.به خاطر احترام به داداشم و لطفش دارو رو فقط در حد چند ثانیه رو پام استفاده کردم اما به شدت سنگینیش رو حس کردم و بلافاصله رفتم شستم و دارو رو دیگه استفاده نکردم داداشم گفت چرا به خودت ظلم میکنی ؟گفتم روش بهتری برای درمانش پیدا کردم لبخند زد اما در کمتر از یکی دو هفته خودش هم دید که اون زخم به زیبایی محو شد برای همیشه.بعدش هم درد های زیادی که زمان سیکلم تا دو روز ازم انرژی میگرفت طوری که حتی خوردن آب خنک رو همیشه طی اون دو روز از خودم منع کرده بودم و از کار و زندگی می افتادم و اون هم الان به لطف خدا ۲ ساله هیچ دردی ندارم و حتی انرژیم چندین برابر شده و به همه کارهام هم میرسم تا چند ماه پیش که انقدر ذهنم درگیر ثروت ساختن و زود نتیجه گرفتن شده بود و احساس بی لیاقتی که نسبت به ثروت داشتنم که از نعمت های بزرگ و نتایج دیگه غافل شده بودم و یه تضاد به وجود اومد که وزنم تا شاید۷ کیلو کم شد این کم شدن وزن تاثیری رو انرژیم نداشت اما صورتم خیلی لاغر شد .من ارایش رو از یک سال گذشته حذف کردم و به زیبایی درونیم ایمان داشتم چون خیلی زیبا و با حضور شفاف خدا به حذف ارایش و به صلح رسیدن با خودم هدایت شده بودم و به یه سادگی زیبایی رسیدم که دوسش دارم.یک ماه پیش سفری داشتم به شهری که سه سال پیش دانشجو بودم خب من بعد دوسال سفر میرفتم و تو این دو سال یه جورایی تو یه قرنطینه ذهنی بودم یه غاری که لازم بود و رو خودم کار میکردم اولین اتفاقی که تو سفرم افتاد این بود که به شدت خودم رو بین ادمها غریبه میدونستم احساس میکروم از یه جنس دیگه هستند و مدام اون حرف استاد و خوابشون که با دارو دسته معلولین مسابقه میدادن تو ذهنم نا خود آگاه مرور میشد.چهرم رو در تضاد با جو جامعه میدیدم اما حس خوبی داشتم وقتی دوستانم رو بعدداز مدتها یدیدم خیلی متفاوت تر شده بودن به لحاظ ظاهر و تاثیر عمل های زیبایی و تیپ و لباس های متفاوت و من حتی لاغر هم شده بودم و اون رو تا زمان سفرم متوجه نشده بودم نجواها میومد که زهرا ببین چقدر دوستانت زیباتر شدن آرایش کن که روت بشه باهاشون بیرون راه بری اما ته دلم زود اون ایمانه میومد که این زیبایی واقعیه و خدا تو رو اینطوری ارزشمند میدونه چون ایمان داشتم که من اگاهانه انتخاب کردم پس باید پاش وایسم و از اون لحظه با اعتماد به نفس خیلی زیاد و عالی با همون ظاهر بی ارایش و ساده ادامه دادم شاید اگر ارایش میکردم یه مقداری اون تغییرات لاغری مخفی میشد اما یک درصد وسوشه نشدم که چیزی رو تغییر بدم برام عجیب بود که با احترام و رفتار های عجیبی مواجه میشدم درست از لحظه ای که جلوی وسوسه ها رو گرفتم .تو دانشگاه وقتی برای مدارکم رفتم یکی از کارمندای دانشگاه که بعد از سه سال من حتی ایشون رو یادم نبود و فقط در حد سلام علیک میشناختم داشت رد میشد نگاهش یه لحظه بهم افتاد و برگشت گفت واااای خدایااااا دختر من سر نماز صبح یه لحظه تو رو دیدم انگار و برات دعا کردم گفت من تو رو میشناسم و یادمه حتی اسمم رو وقتی گفتم گفت صبح با همین اسم سر نماز یادت افتادم یه لحظه و برات دعا کردم.همه کارمندا با یه حالت عجیبی بهم احترام میزاشتن بین صف طولانی از بچه های هم دوره مون که مثل من برای کارای فارغ التحصیلی اومده بودن و ظاهر به ظاهر زیباتر این برخورد های عجیب عالی فقط با من میشد و کارهام هم برخلاف بقیه که کسر مدارک داشتن در کمترین زمان انجام شد.هر جا میرفتم و هر کدوم از دوستان گذشتم رو میدیدم با برخورد های عالی مواجه میشدم.حتی تو اون مدت کوتاه سه تا پیشنهاد کاری دریافت کردم و یکیش رو انجام دادم تا به حال.یه شب یه اتفاق عجیب افتاد که اولش برام قابل حضم نبود ولی متوجه عظمتی از خدا شدم که تو خیابون راه میرفتم و گریه میکردم از شادی و خدا رو شکر میکردم.اونجا دوستی داشتم که سه سال پیش که خودم دوره های استاد رو به شکل نادرستی داشتم دو سه تاش رو به اون هم داده بودم و البته که استاد بابت این کار اشتباهم با تمام وجود ازتون عذر خواهی میکنم . یادمه اولش خیلی خوشحال بود ونتیجه هایی هم گرفته بود اما این سه سال کلا بی خبر بودم ازش تا اون شب که به شکل عجیبی گفت میخوام ببینمت و باهات کار دارم وقتی رفتم به محض اینکه وارد شدم متوجه رشد مالی خوب و پیشرفت کاریش و استقلال مالیش شدم و برعکس حال نامناسب روحیش. درست لحظه ای که وارد خونش شدم بهم یه کلید داد گفت زهرا این کلید اتاق تو هست تا هر زمان میخوای بمونی اونجا اتاق تو هست گفت تجربه خوبی از همخونه های قبلش نداره .دوستم دختر بسیار خوبیه اما از نظر روحی شرایط مناسبی نداشت و حتی استاد عباسمنش رو هم یادش نبود . یه نجوایی میگفت اونجا رو ترک کن یک لحظه وسوسه نشدم که اون کلید رو قبول کنم با اینکه قصد مهاجرت به یه شهر بزرگتر رو دارم و ایشون یه خونه تو گرونترین و عالیترین نقطه شهرشون داشت با امکانات عالی اما حتی وسوسش هم تو ذهنم نیومد که قبول کنم چون به شدت تفاوت مدار ها رو و فرکانسها رو متوجه بودم و همون لحظه گفتم به قصد موندن نیومدم یه سفر کوتاهه و حتی خواست که مدت سفرم اونجا پیشش باشم اما قبول نکردم .امااون شب چقدر داشته هام جلو چشمم بولد شد خدا رو به خاطر خیلی چیزا که ازشون غافل بودم شکر کردم .خودم رو دیدم که از نطر مالی نتیجه نداشتم اما یه حال عالی و علی بی غمی داشتم یه حس خوبی که با دنیا عوضش نمیکنم اون دوستم همه چی داشت کار عالی خونه با شرایط و امکانات عالی اما ارامش نداشت تازه فهمیدم گنج و سرمایه اصلی من چیه . وقتی کلید اتاق و خونش رو به چشمام گرفته بود مدام میگفت چون تو پاکی چون قابل اعتمادی و هین رو به واسطه شناختم از قبل بهت دارم.این برای من خیییلی ارزشمند بود.تازه متوجه بزرگترین داشته هام شدم.به یاد اوردم که زهرا همه چی پول نیست زیبایی ظاهری نیست ومهمترین گام برای حفظ این سرمایه ها استمرار در مراقبت ازشون هست با کنترل ذهن و این رو دوباره طی اتفاقی تو این چند روزه متوجه شدم که کافیه یک لحظه افسار ذهن رو دست شیطان بدی تا قهقرا میکشونه انسان رو .درست زمانی که خیلی عالی داری کار میکنی و قراره میوه ها رو بچینی شیطان با ترفنددهاش وارد میشه و به قول قرآن “البته او را تسلطی بر کسانی که ایمان اورده اند نیست و البته که این عمل میخواد وعمل محکم و توحیدی چون هر چقدرم عالی کار کرده باشی یک لحظه غفلت.. .و اون زمان کنترل ذهن ابزار مهمیه که فقط در عمل میتونی حریف شیطان بشی و من به زیبایی این رو متوجه شدم و درک کردم .دیروز که این فایل مهم و ارزشمتد و پر از اگاهی رو گوش دادم قبلش که وارد سایت شدم به خدا گفتم خدایا من که این مدت عالی داشتم پیش میرفتم و حتی نتایج هم دارن میان حکمت این اتفاق چی بود و توفایل استاد کاملا متوجهش شدم گاهی یه اتفاق به ظاهر تضاد بهای فهمیدن یه اگاهی بزرگه به شرطی که درکش کنم و بتونم بهش عمل کنم.مقاومت مقاومت و محافظت از سرمایه های وجودم.من هیچوقت هیچ تبلیغی نداشتم اما حتی زمانی که ۲۲ سالم بود و دانشجو بودم کارهای ژوژمانهام رو که فقط برای ارائه به استاد بود و اعتبار دیگه ای به ظاهر نداشت بیرون از فضای دانشگاه افرادی که نمیشناختم و فقط معرفی میشدم با قیمت خوب میخریدن.حتی اون زمان که نرم افزار بلد نبودم و رشتم گرافیک نبود منو و لوگوی معروف ترین رستوران و کافه ها رو فقط معرفی میشدم و طراحی میکردم و با قیمت های عالی کار میکردم.تو تجربه کاریم با یه کارفرمایی که با خارج از کشور کار میکردو بسته بندی محصولاتش رو برای صادر به خارج از کشور میخواست با اینکه هیچ تجربه از طراحی بسته بندی نداشتم به لطف خدا باکس هایی رو طراحی کردم که حتی تو هزینه برای کارفرما مفید بود و برای طراحی کاراکتر یکیشون انقدر جالب شد که خودش همون کاراکتر لازم هم شده بود و اون سفارش هم فقط معرفی شده بودم به خاطر خلاقیت بالاو وظیفه شناسی و درستی که همیشه تو کارم به لطف خدا و تربیت پدرم داشتم .و الان دارم تمرکزم رو رورشد همین سرمایه ها فقط و فقط در مسیر مورد علاقم میزارم و با اگاهی های فوق العاده ارزشمند این فایل اگر که عمل کنم قطعا نتایج بی نطیری در پیش دارم .تو کامنت های قبلیم خیلی گفته بودم که ۲ ساله خودم دارم مطالعه و تمرین میکنم تو حوزه کاریم چون بلد نبودم پول بسازم و باورهای ریشه دار و محدود کننده داشتم هزینه خرید دوره های پیشرفته و عالی رو نداشتم اما این سرمایه ها رو تو وجودم پیدا کردم و تلاش کردم و مسیر ها باز شد.دیروز از طرف یکی از برجسته ترین و عالیترین اساتید که خیلی هم شناخته شده هست تو کارشون ویسی رو دریافت کردم که انرژی خیلی خیلی حیلی بالایی راجب پیشرفتم تو کارم بهم داد و ایمانی که سرمایه هام کافی هستند حتی اگر اون امکاناتی که همه فک میکنند لازمه نباشه فعلا .شاید دیرتر اما اتفاقتی رخ میده که عظمت خدا رو به زیبایی میبینی وقتی رشدشون بدی.از طرف ناشر ها با استقبال و اشتیاق خیلی بالایی برای کارهام مواجه هستم که میدونم دیگه اگر ادامه بدم اتفاقات خیلی عالی تو کارم در حال رخ دادنه.فقط و فقط اگر ادامه بدم و مقاومت کنم و کننترل ذهن مستمر و گامهای توحیدی بردارم.استاد عزیزم ببخشید طولانی شد خیلی خیلی خیلی دوستون دارم و از شما و خانم شایسته عزیز که از تون خواستن این فایل رو اماده کنید و تلاششون برای انتشار تمام آگاهی های ارزشمندتون و خصوصا تاثیر مهمی که به عینه در سلامتی و اندام فوق العاده زیبای خودتون و بچه های قانون سلامتی میبینم سپاسگذار هستم و خدا رو بابت وجود ارزشمندتون بی اندازه شاکرم واز خدا میخوام لاغر باشم یا هر وزنی فرقی نداره لیاقت خرید دوره قانون سلامتی رو درکنار دوره های دیگه تون و ادامه دوازده قدم به زودی داشته باشم.دوستون دارم❤❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      خدیجه غلام زاده گفته:
      مدت عضویت: 1923 روز

      سلام دوست عزیزم.

      از کامنت شما خیلی لذت بردم. و عجیب و هدایتی به کامنت شما هدایت شدم. واقعا تحسینتون میکنم و آفرین به شما. که با کنترل ذهن و تمرکز بر نکات مثبت سلامتی رو جذب کردید. این فوق العاده ست. و همین دیدن آرامش خودتون و نکات مثبت هر چند کوچک تون و شکرگذار بودن شما. و این که هر جا می‌رفتید کارتون به راحتی انجام می‌شد. نشونه ست که شما در مسیر درست قرار گرفتید.

      مطمعنم به زودی ثروت هم سراغتون میاد. موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فرشید گفته:
    مدت عضویت: 1357 روز

    با سلام‌ خدمت استاد عباس منش و خانوم شایسته و همه بچهای سایت

    این فایل بسیار عالی و فوق العاده بود و واقعا حیف است که اسم رایگان گذاشت روی این فایل

    شاید به ظاهر ساده باشن این حرفهای استاد ولی واقعا سرمایه اصلی هر انسانی خصوصیات خوب اخلاقیش میتونه باشه و همونطور که استاد گفتند متخصص شدن توی یک حرفه مورد علاقه.

    من میخاستم یه چیزی رو در مورد برادرم بگم که برادر بزرگ من واقعا انسان درستکار و صادق و مورد اطمینان و امانت داری هستش و توی کار خودش که پیمانکاری ساختمان است متخصص هستش و تمام این صحبتهای استاد در موردش صدق میکنه

    ولی از لحاظ مالی اصلا پیشرفت چندانی نکرده و همیشه صفر است و بسیار بسیار از لحاظ مالی عقب افتاده است در حالی که نزدیک به ۳۰ سال است که در کار ساختمان هست

    و این هم به خاطر اینه که به هیچ عنوان باورهای درستی در مورد پول و ثروت نداره

    و چندین بار که من باهاش صحبت میکردم میگفت که هر چی آدم ثروتمند هستند همشون مغرورن و پول که انسان رو از خدا دور میکنه ‌و مثلا فلانی که ثروتمنده چه فایده داره خدا پسرش رو ازش گرفت و…

    اینجاست که تمام حرفهای استاد میاد توی ذهنم که هر کسی در هر جایی هستش در بهترین جا قرار داره

    و خیلی راحت میشه این حرفها و باورهای برادرم رو نقض کرد با نشون دادن الگوهای متضادش مثلا بهش گفتم که فلانی هم که پسرش فوت کرد مگه ثروت داشت؟ یا مثلا فلانی که آدم مغروریه الان مگه ثروت داره؟ و غیره ولی خوب نمیخاد قبول کنه که داره اشتباه فکر میکنه و این در حالی هستش که که بسیار زیاد از ماشینهای آخرین سیستم و لباسهای مارک و خونهای عالی خوشش میاد ولی خوب به قول استاد مهم نیست که ما از چی خوشمون میاد مهم اینه که ته دلمون و نیتمون یا همون باورهامون چیه

    من هم به قول استاد انرژیم رو میزارم روی خودم تا باورهای خودم رو درست کنم و کاری به برادرم ندارم

    و

    فقط خواستم این رو بگم که این که سرمایه اصلی ماکه درست کاری و صداقت و امانت داری و متخصص شدن توی کار مورد علاقمونه موقعی ما رو به ثروت میرسونه که ما همانطور که استاد گفتند اول باورهایمان رو در مورد پول و ثروت باید درست باشه

    به امید روزی که بتونم با نتایجم به همه اطرافیانم راه اصلی ثروتمند شدن که تغییر باورها هست رو نشون بدم

    بازهم تشکر از استاد عباس منش عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سعید صفرزاده گفته:
    مدت عضویت: 2203 روز

    سلام استادپاکی ها استاد عشق و معرفت

    با تمام وجودم احساس میکنم که بزرگترین سرمایه ما صداقتمون و پاک دامنیمونه وقتی خدا این رو تو وجودن میبینه یه وقتایی هر کاریم که بکنیم نمیونیم از راه نادرست به خواسته هامون برسیم

    درست میگی استادم

    شما استاد رسیدن به خواسته هایی چه الگوی خوبی هستی که منو وادار به نوشتن میکنی و اشک رو سرازیر میکنی از روی صورتم

    یه فوتبالیست خوب یا ورزشکار خوب رو وقتی همه دارایی یاصورتش رو ازش بگیری چون مهارت داره میتونه به تمام خواسته هاش برسهچون باور داره خودش روباز بهترین میشه

    درسته موضوع ثروت نیست موضوع اصلی اینه که چقدر خودت رو باور داری و مهارت داری

    همین جا اعلام میکنم بزرگترین داری من صداقتمه و اینکه بینهایت آدم قابل اعتمادی هستم و چقدر این ثروت ارزشمنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    حسین سلیمیان گفته:
    مدت عضویت: 3801 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزم جناب آقای عباس منش و خانم شایسته عزیز

    در مورد این موضوع که سرمایه اصلی شما چیست به نظر من سرمایه اصلی ما خداست و اون باوری که ما نسبت به او داریم اگر باور داشته باشیم که سرمایه اولیه و اصلی ما خداست و به آن ایمان داشته باشیم که همه کار ها را او انجام می دهد ما شروع به حرکت می کنیم و موتور محرکه ما می شود اگر ما باور داشته باشیم اونی که ما را به این دنیا اورده و تا به امروز رزق و روزیمان را داده اون خداست و اگر تا به حال رزق و روزیمان در تنگ نا بوده و در سختی بزرگ شده ایم علتش را در خودمان باید پیدا کنیم که بیشتر سعی کردیم با عقل و تدبیر خودمان جلو برویم و خواستیم به همه ثابت کنیم که من هستم که این کار ها را انجام می دهم من هستم که این بیزینس را رو کردم همش منیتی در کارها بوده است و ما از خدا غافل بودیم و نخواستیم که خداوند کار مان را انجام بدهد اگر ما از همان اول ایمانی قوی داشتیم و به خداوند اعتماد می کردیم و کار هایمان را به او می سپردیم همه چیز به راحتی درست می شد از ساده ترین راه ها حل می شد سرمایه مان به طریق باور نکردنی فراهم می شد ؛ ولی به شرط ایمان به شرط ایمان به ذات خداوند …

    و وصف حال این موضوع را به نظرم مولاصدرا از من زیباتر و فصیحتر بیان کرده با شعر زیبایش.

    خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما …

    به قدر فهم تو کوچک می شود

    و به قدر نیاز تو فرود می آید

    و به قدر آرزوی تو گسترده می شود

    و به قدر ایمان تو کارگشا می شود.

    یتیمان را پدر می شود و مادر،

    محتاجان برادری را برادر می شود،

    عقیمان را طفل می شود،

    ناامیدان را امید می شود،

    گمگشتگان را راه می شود، در تاریکی ماندگان را نور می شود،

    رزمندگان را شمشیر می شود، پیران را عصا می شود،

    محتاجان به عشق را عشق می شود.

    خداوند همه چیز می شود همه کس را… به شرط اعتقاد،

    به شرط پاکی دل، به شرط طهارت روح، به شرط پرهیز از معامله با ابلیس،

    بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها…

    چنین کنید تا ببینید چگونه بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند،

    در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند

    مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

    “آیا خدا برای بنده خویش کافی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سمیه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1567 روز

    سلام به استاد بزرگوارم و خانم شایسته عزیز

    استاد من با شنیدن این حرفها خیلی جا خوردم

    چون من خیلی راستگو هستم خیلی صادق و مسئولیت پذیرم ،چند سال پیش خیلی بابت این اخلاق اذیت میشدم چون اولا بقیه فکر میکردن من ساده لوح هستم بعد اطرافیانم اینجوری نبودن

    ومن تعجب میکردم که چرا خودشونو اذیت میکنن

    استرس شو به جون میخرن آدم وقتی با خودش و بقیه رو راسته روحش آرامش داره و قدرتمندتره چون از کسی نمیترسه ولی من این خصوصیات اخلاقی رو حسن نمیدونستم با خودم میگفتم این طبیعیه باید اینجوری باشم خدا منو خلق کرده که درستکار باشم

    این اخلاق و آدمهای موفق همه دارن ممکنه مسلمون هم نباشن و اگه غیر این باشه عجیبه و اصلا ی خصوصیت مثبت برای خودم نمیدونستم اصلا اصلا

    میگفتم وظیفمه ولی امروز با شنیدن صحبتهای شما بغض کردم که خدارو شکر من ارزشمندم چون من با کار کردن رو فایلهای عزت نفس هنوز به نتیجه دل خواهم نرسیدم الان متوجه شدم چقدررررر من نسبت به خودم باور منفی دارم،

    من ۴۰ سالمه چند سال پیش برای اینکه خودمو بهتر بشناسیم شروع کردم به درس خوندن و۳سال پیش با قبول شدن تو دانشگاه همراه با فایلهای رایگان استاد رشته روانشناسی هم میخونم

    و هر درسی که میخوندم مهر تایید بود به صحبتهای استاد و طب سنتی هم بصورت تجربی یاد گرفتم و خیاطی هم میکنم چرا؟ چون به من گفتن با این سن نمیتونی کار کنی و من خیاطی میکنم که درس بخونم و دارم روی این باور منفی هم کار میکنم،

    من الان با صحبتهای استاد متوجه شدم که من اصلا رو سرمایهای انسانیم حساب نکردم و این اون باوری که من باید در مورد خودم کار کنم تا تو رشته مورد علاقه ام بتونم کار کنم در صورتی که من توی کار طب سنتی و خیاطی و روانشناسی حرفم مثل سند عمل میکنه چون تجربه میکنم ،مطالعه میکنم بعد میگم و دوستانم خیلی با من مشورت میکنندواز اینکه بگم چیزی رو علمشو ندارم یا بلد نیستم خجالت نمیکشم ولی به خودم اجازه نمیدم دروغ بگم البته من هنوز درسم تموم نشده ولی با کمک صحبتهای استاد و تطبیق با کتابهای درسی و غیر درسی میتونم به دوستانم کمک کنم ولی چون به اون ارزشمندی نرسیدم نتیجه دل خواهم رو نگرفتم

    ولی امروز امروز ،روزه بزرگیه از اون روزهایی که خدا نشونه بزرگی بهم داد که من سرمایتو بهت دادم

    و اینکه استاد گفتند که خدا بهشون وعده بی حساب داده،این شکر گذاری هرشب منه که من می نویسم

    خدایا سپاسگذارم که هر روز ثروت بی حساب به زندگی من سرازیر میکنی و من به لطف تو به رفاه مالی رسیدم و ما کلام خدا رو به طرق مختلف می شنویم خوشحال شدم که از زبون استاد شنیدم یعنی خدا به منم داره میگه با این سرمایه ها پیش برو من

    به تو وعده فزونی میدم واین نشونه از سمت خدا برای کارم هم شکر گذاری هرشبمه ،خدایا سپاسگذارم

    که تو هر لحظه مرا اجابت میکنی 🥺🥺

    خداروشکر میکنم که خدا به وسیله شما با من حرف میزنه چون شما برای من قابل اعتمادی و باورپذیرتره

    برای من

    من خوشحالم که هر روز صدای پر از عشق شما رو میشنوم ،من مهر برادری رو از کلام و احساس شما دریافت میکنم ،

    در پناه خدا شاد و سلامت باشید🥰🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: