میزان تحمل شما چقدر است؟

توضیحات استاد عباس منش را در این فایل ببینید و بشنوید. سپس با توجه به توضیحات ایشان، در بخش نظرات سایت در مورد این موضوعات، تجربیات خود را بنویسید: 
  • چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
  • چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
  • چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
  • همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
  • و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذار و پند آموزتان هستیم

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟
    454MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

812 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آتنا شکیب گفته:
    مدت عضویت: 236 روز

    به نام خداوند عشق که این جهان از عشق خلق کرد و به ما هدیه داد خدای عزیز و مهربون که رحمتش جاریست

    خدای مهربونم من هر چه دارم از لطف الهی توست

    من در مقابلت هیچم تو هستی همه کاره و قدرتمند

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته نازنین

    خدای عزیزم سپاسگزارم بابت روز شمار امروزم که پای تعهدم هستم و ادامه میدم این مسیر الهی

    – چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟

    واقعا ممنونم استاد در این فایل پاشنه آشیلم فهمیدم و ترمزی که دارم ، اخه من فکر میکردم طبق اساتید معنوی تو باید بپذیری هر شرایطی که هست همینی که هست و من باور کرده بودم باید بپذیرم کاری نمیتونم انجام بدم چندین سال راکد زندگی کردم و فکر میکردم باید پذیرفت راهی نداره و میگفتم من بپذیرم راهی برام باز میشه ، حالا درک میکنم معنی پذیرفتن یعنی چی ؟من بپذیرم الان هر چی در زندگی من هست خودم با باورهام و افکارام و توجه به ناخواسته ها خلق کردم خودم به خودم ظلم کردم و بعد حالا که درک میکنم من خودم خالق زندگیم هستم با قدرتی که خداوند مهربون بهم عطا کرده در این دنیای مادی میتونم به جای پذیرش و تحمل کردن شرایطی که هست حالا اونطور که میخوام خلق کنم با افکارهام و باورهام ، بی نهایت راه حل وجود داره اونم ساده اگه از خدا بخوام هدایتم کنه .

    من متوجه شدم من داشتم تحمل میکردم و این صبر نیست ‌ ، صبر یعنی تکامل یعنی تو روی خودت کار کردی حالا طبق قانون تکامل قدم به قدم به شرایط بهتر هدایت میشی.

    . و بعد اون 5 سالی که ثابت زندگی کردم و تغییری در خودم صورت ندادم وارد داستان هایی شدم و تضادها اومد که تغییر کنم خسته شدم دوره ها شرکت میکردم اما نتیجه نمی گرفتم ، تضادها باعث شد بهم فشار بیاد هم از لحاظ مالی ‌ و هم تنهایی و بفهمم باید کاری کنم من عادت کرده بودم به یک شکل زندگی و خونه و زندگی که هست و پیشرفتی نمیکردم ، و قانع شده بودم به همینی که هست هر روزم به یه شکل .

    چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟

    من باور کرده بودم باید هر چی هست بپذیرم یعنی خدا خواسته من این رنج ها برام پیش بیاد و بپذیرم این شرایط خدا کمکم میکنه ، و عادت کردم ، ذهنم عادت کرد به این شرایط و روزمرگی و بعد خوب تغییر دادن این ذهن از جای امن و راحت کار سختی برای تغییر و همینطور ادامه دادم ، ادامه دادم تا تضادها اومد .

    چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟

    باور به اینکه پذیرش یعنی من بپذیرم خودم این شرایط خلق کردم ، خودم خواستم تنهایی رو ، خودم خواستم این روابط خلق کنم ، خودم خواستم این محدودیت و فشارهای مالی خلق کنم با افکارام و با باورهام و توجه به ناخواسته ها و من میتونم زندگیمو هر طور که میخوام خلق کنم بعد اینکه بپذیرم خودم این شرایط خلق کردم و خودم به خودم ظلم کردم تغییر شروع میشه اون موقع خدا عاشقانه کمکم میکنه و منو هدایت میکنه به راه درست

    – وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟

    خوب بعد از اینکه خسته شدم و تضادها مسایلی که برام پیش اومد منو تکون داد از خواب بیام بیرون چون از هر دوره ای که شرکت میکردم نتیجه نمیگرفتم من نمیدونستم باورهای من ایراد داره و اون موقع پذیرفتم از خدا خواستم هدایتم کنه کمکم کنه و من هدایت شدم بیام سایت از اول شروع کنم ، بیام از دوستان سوال بپرسم که میشه با فایل های رایگان نتیجه گرفت و بعد دوره ها بخرم و من نتایج دوستان خوندم از کجا چقد تغییر کردند و بعد عقل کل خوندم دنبال الگو بودم و در آخر باور کردم میشه تغییر کرد میشه زندگیمو و سرنوشتمو تغییر بدم ، میگم ذهنم برای تغییر مقاومت داره اما ادامه میدم هنوزم ادامه میدم کامنت مینویسم و کامنت ها رو میخونم تا تکرار شه برام و این در برام باز شد که همه چیز باوره و من باید باورهامو تغییر بدم تکرار کنم و توجهمو بیارم به چیزهایی که میخوام و تجسم کنم.

    استاد به قدری قوانین ساده توضیح دادید با مثال هایی از زندگی خودتون و من درک کردم همه چیز بر اساس قوانین ثابت خداوند هست و ترمزهامو شناسایی کردم البته هنوزم ترمزهای دیگه هست به خصوص در روابط باید شناسایی و کار کنم . به قول استاد باید مثل غذا خوردن روتین زندگیم هست کار کردن روی قوانین هم روتین زندگیم بشه.

    – و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟

    خوب درآمدم چند برابر شد تونستم بدهیم پرداخت کنم

    و دوره هم جهت با جریان خداوند تهیه کنم و کار کنم که بفهمم من همیشه خسته میشدم و مومنتوم مثبت قطع میکردم و باز طبق شرایط فعلیم ادامه میدادم

    هنوز هم تضاد دارم به خصوص روابط که باید تغییر بدم شخصیتمو و باورهامو بیشتر کار کنم و به خداوند ایمان بیارم و بتونم به سمت رویاهام حرکت کنم و هر چی بیشتر خوب روی خودم کار کنم به نتایج بزرگ‌تر دست پیدا میکنم و دیگه تحمل نکنم و کار کنم روی خودم از درون و اون موقع بیرون هم خود به خود تغییر میکنه

    اگه کاری داره سخت پیش میره به مغزم بگم این نباید اینطور پیش بره حتما راه حل داره و باورهامو تغییر بدم تحمل نکنم و در مسیر هدایت میشم و بدونم خدا هدایتم میکنه و نترسم شرایط فعلی تغییر کنه از نقطه امنم بیرون بیام و بدونم وقتی من روی خودم کار میکنم حتما شرایط هر روز در زندگیم بهتر میشه حتی از جای فعلیم و خونه ای که دارم زندگی میکنم صد برابر به جاهای بهتر و مکان های بهتر و راحت تر و زیبا تر هدایت میشم و روابطم بهتر میشه و میتونم رابطه دلخواهم خلق کنم.

    و به خودم تعهد میدم با تمام وجودم بیشتر روی خودم کار کنم تا به نتایج بزرگ و رویاهامو خلق کنم به هر اندازه که باور کنم بیشتر در مدار دریافت خواسته هام قرار میگیرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 475 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم

    میزان تحمل شما چقدر است؟

    شرایط سخت را به این دلیل می‌گذرانیم، چون خودما پذیرفتیم اش . قبول کردیم که دیگران توهین مان کنند ، قبول کردیم که نادیده گرفته شویم. و این طبیعی نیست ، هیچ چیزیرنج آوری طبیعی نیست ، طبیعی اینست که خودمان ، خودمان را بپذیریم.

    فرق بین صبر و تحمل

    صبر یعنی تکامل ، یعنی یک شبه به همه چیز نمی رسیم . اما تحمل کردن یعنی فشار آوردن بالای خود ماست و ریشه اش برمیگرده به شرک و باورهای غلط و نادرست که ما داریم .

    چیزی را تحمل نکنیم ، بلکه دنبال راه حل باشیم ، هیچ چیزی خودبخود حل نمی‌شود، باید برایش برنامه بریزیم.

    چی را تحمل میکنی ؟ من بعضا متوجه میشم که رفتار نادرست دیگران را تحمل میکنم که قبلا زیاد بود اما حالا بهتر شده ، باز هم کار نیاز است . با این باور که هیچکس حق ندارد ، خود را از من بالاتر بداند و یاهم اینکه فارغ ازینکه طرف مقابل من کیست ، من به خودم و توانایی هایم ایمان دارم . میگم اینم نیست که یکبار یک باوری درست را به ذهن بگوییم و اوهم بگویه چشم ، صدها بار باید گفته شود تا باور ایجاد شود .

    خداره صدهزار مرتبه شکر برای این همه آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1441 روز

    بنام خدا

    سلام

    روز 147 سفر

    خداروشکر میکنم برای این روز عالی این هوای خوب این صدای پرندگان ک میشنوم برای همسر عزیزم برای این سایت خوب برای ورزشی ک کردم برای فایلی که همزمان با ورزش گوش دادم و لذت بردم برای این بوی سوختن چوب که داره میاد برای این لطافت هوای شمال برای این نسیم خنکی که به صورتم میخوره برای این نوری ک دارم میبینم خدایا شکرت شکرت برای باران زیبایی ک در این فایل دیدم و فراوانی ثروت جهان رو به یاد من انداخت . خدایا شکرت

    در مورد تحمل کردن من در موضوع ثروت این مشکل رو داشتم و دارم تا حدی ک پذیرفتم اگه ورودی مالی من کمه ایراد از کارم یا از بازار هست و این رو تحمل کردم چند سال ، چند سال با سختی من سپری کردم چون پذیرفتم این همینه و هرچی رفت جلوتر اوضاع سختر شد از نظر مالی و من بازم فکر کردم که همینه ک هست تا جایی که من تو پرانتز بگم که همیشه فایلهای استاد رو گوش میدم با این تئوری ک میگم من اگه فایل رو گوش بدم حتی اگر عمل نکنم باز بهتر از اینه ک گوش ندم ، البته که عالی تر اینه ک گوش بدم و عمل کنم ولی من این شیوه رو طراحی کردم تا اگه یه زمانی حواسم به علف هرزهای ذهنم نبود این فرصت رو داشته باشم واسه هرس کردن باغ خودم البته ک مدتهاست فایل رو گوش میدم عمل هم میکنم این برای خیلی وقت پیشه . خلاصه من از این فایلهای استاد و تا حدودی تفکر بهش به این نتیجه رسیدم ک این شرایط رو نباید بپذیرم من باید عوضش کنم دیگه تحمل نکنم ، از چند ماه پیش که این سفر رو به همراه 12 قدم آغاز کردم هم زمان اقدامات کاری هم کردم چندین حرکت زدم که به امید الله در حال نتیجه دادن هست ، ورودی مالی ام کمی بهتر شد و خلاصه این رو نپذیرفتم ک طبیعیه ک من باید درآمدم کم باشه و چون من فلان پشتوانه رو ندارم یا فلان کار یا فلان مدرک رو ندارم پس باید این میزان درآمد کم رو داشته باشم این رو عوض کردم گفتم من باید درآمد بالا داشته باشم حق منه و باید هر جوری شده این رو عوض کنم . الان در این مسیر هستم و قول دادم ک هرگز تحمل نکنم . راهی ک دارم میرم هر روز دارم روی خودم بصورت تعهدی کار میکنم تا بهتر بشم . به امید خدا این مسیر که الان روز 7 هستم ، 7 روز که با تعهد خیلی بیشتر از قبل استارت زدم و این سفر رو همراه با 12 قدم دارم پیش میبرم و در کارم هم با تمرکز بیشتری دارم کار میکنم ، هر روز ک با تعهد روی کنترل ورودی هام کار میکنم و روی بهتر شدنم ، بصورت خلاصه بگم 7 روزه ک تقوا دارم و این بعد از وقفه ی روز 140 سفر ایجاد شد ، روز 140 این سفر ما وارد عید شدیم و تعطیلات و من نتونستم ک این روزشمار رو گوش بدم ولی هر روز فایلهای استاد توگوشم بود مرور میکردم ولی کنترل کمی روی ورودی هام داشتم و کمی احساس منفی و نجوای ذهنی در مورد درآمد و کم بودن قراردادهام در ماه اسفند برای من رخ داد و احساس منو منفی کرد ، فضای مجازی هم زیاد میرفتم و یجورایی داشتم بر میگشتم به قبل تا اینکه به خودم اومدم و در بهتر شدن تلاش کردم و مجدد استارت با تعهد و تمرکز با درس از گذشته رو زدم و رزوه ی تفکر مثبت و کنترل ورودی و کار کردن با تمرکز گرفتم و مجدد استارت سفر رو زدم و 12 قدم رو ادامه دادم ، الان واسه همین 7 روزه ک از این تعهدم میگذره و خداروشکر واقعا عالیه احساسم و کنترل ورودی و کار کردن روی خودم بهترین کاریه ک دارم انجام میدم .

    آقا نپذیرفتم که این احساس بد ماهه قبل من طبیعی است اوضاع بازار خرابه …. من گفتم باااااید راه حلی باشه ، باید روی خودم کار کنم و بهتر بشم و همزمان در پی بهبود باشم قدم اول من این بود که کنترل ورودی هام رو خیلییییی جدی تر انجام بدم مثل روزه گرفتن که الان 7 روزه به این شیوه دارم میرم جلو ، شکر خدا دو روز پیش یه پول به حسابم هم واریز شد ، شاید خیلی چشمگیر نباشه ولی به من داره میگه ک مسیر درسته و باید همینو ادامه بدم … الهی شکرت برای این قوانین برای استاد برای سایت برای وجودم برای اخلاق و شخصیت خوبم برای این کشور خوبی که در آن زندگی میکنم برای این شهر عالی و هوای خوبش خدایا شکرت برای همه چیز . خدایا شکرت برای سلامتی خودم و عزیزانم برای . خدایا شکرت برای نعمت فراوانی برای نعمت آگاهی …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    توضیحات استاد عباس منش را در این فایل ببینید و بشنوید. سپس با توجه به توضیحات ایشان، در بخش نظرات سایت در مورد این موضوعات، تجربیات خود را بنویسید:

    • چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟

    -در گذشته بسیاری از افراد منفی را تحمل کرده تنها به این دلیل که نمی توانستیم به آنها نه بگوییم و می ترسیدیم اگر آنها را از دست دهیم اتفاق بدی برای ما رخ داده و پشتیبانی نخواهیم داشت البته پشتیبان بیشتر در زمینه ی مالی بود که تفاوتی ندارد در زمینه مالی یا سایر زمینه ها باشد در هر صورت شرک محسوب می شود و رفتار آنها هر روز بدتر از روز پیش می شد و ما فکر می کردیم بالاخره زمانی خود به خود رفتار آنها با ما تغییر می کند اما به محض آشنا شدن با استاد و کار کردن بر روی باورهایمان بسیاری از آنها خود به خود حذف شده و بسیاری دیگر را هم خودمان حذف کرده ایم و حتی از مکان قبلی جدا شده و به مکان دیگر رفتیم

    اکنون نیز با مسئله ای مواجه شده ایم که آن را تحمل نکرده و تصمیم داریم از مکان کنونی نیز به مکان بهتر برویم

    • چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟

    -شرک باور نداشتن قدرت خداوند شناخت نادرست خداوند دلسوزی ترحم و تلاش برای تغییر زندگی دیگران اینکه ما قادر به خلق شرایط و اتفاقات زندگی خود نیستیم باور نداشتن هدایت های خداوند فکر کردن به چگونگی و نتایجی که ممکن است در آینده داشته باشد فکر کردن به اینکه دیگران چه صحبت هایی پشت سر ما می کنند باور به اینکه در زندگی باید سختی ها و زجرهای زیادی را تحمل کنیم زندگی همین است و راه و روشی برای تغییر آن وجود ندارد خداوند تقدیر و سرنوشت ما را به این شکل رقم زده است

    • چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟

    -باورهای توحیدی: باور به اینکه خداوند همواره در حال هدایت ماست خداوند راه حل تمام مسائل را می داند خداوند ایده ها افراد شرایط موقعیت های مناسب را به سمت ما هدایت می کند قدرت تنها در دستان خداوند است خداوند افراد مناسب را در زمان مناسب به سمت ما هدایت می کند خداوند قدرت خلق شرایط دلخواه را در اختیارمان قرار داده است همه ی افراد به یک اندازه به خداوند و هدایت های او دسترسی دارند تنها نیروی حاکم بر جهان هستی خداوند است خداوند برای ما کافی است هیچ فردی قدرت تاثیر گذاری در زندگی ما را ندارد تمام اتفاقات بد و نامناسب در نهایت به نفع ما تمام می شود ما خالق اتفاقات و نتایج زندگی خود هستیم ما توانایی تغییر افراد یا بهبود شرایط و موقعیت آنها را نداریم

    باور احساس ارزشمندی: اینکه ما لایق ارتباط با افراد با کیفیت هستیم احترام ارزش بسیار بیشتری از صمیمیت دارد

    • همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟

    -به مکان بسیار بهتر هدایت شدیم تمام افراد منفی از زندگی ما حذف شده اند اعتماد به نفس ما برای زندگی کردن بدون کمک دیگران افزایش یافت قدرت هدایت و نشانه های خداوند را بهتر درک کرده و متوجه شده ایم تنها بر توانمندی های خود به جای دیگران حساب می کنیم افراد را بهتر شناخته واکنش متفاوتی به افراد نشان می دادیم تضادها و چالش ها بسیار کمتر احساس ما را بد می کنند بسیاری از قوانین در عمل به ما ثابت شد شرک و بی ایمانی ما و خود را ناتوان از تغییر شرایط دانستن در وجودمان کمرنگ شد رشد و پیشرفت ما در تمام جنبه ها رشد تصاعدی گرفت

    • و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟

    -به شکل کاملا معجزه آسا و هدایتی به مکان بسیار بهتر هدایت شدیم خودمان به هیچ وجه اقدام به عمل نکرده و می دانستیم اگر بخواهیم به زور مکان یا افراد را تغییر دهیم به مکان بدتر با افراد نامناسب تر هدایت می شدیم بنابراین سعی می کردیم با عدم تمرکز بر افراد و مکان نامناسب تمرکز خود را بر تغییر باورهایمان قرار داده و قدم به قدم با حذف افراد منفی مکان ما تغییر یافت

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1311 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت خواهران عزیزم مهشید و شیرین دوستان خوب وثابت قدم مثل شما دراین سایت الهی

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر انرژی و لذت بخش و قشنگ بود دیدگاه مفیدی که نوشتی کامنت‌های قشنگشون همیشه عالی در مسیر درست زندگی و آگاهی های خوبی رو برای ما بسیار می‌تواند داشته باشد

      وچیزهای زیادی را می‌شود از شما دوخواهر آموخت از این که قانون رو خوب درک کردی و خوب اجرا می‌کنی جای تحسین وتبریک داره امیدوارم همیشه مثل ستاره های آسمان بدرخشی و ما هم لذت ببریم از نتایج خوبت

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    -اگر شرایط نامناسب را تحمل نکنیم راه آن را میابیم

    -تفاوت عظیمی بین کلمه ی صبر با تحمل وجود دارد

    -صبر بسیار تحسین برانگیز و در قرآن به داشتن آن سفارش و توصیه شده است

    -صبر به معنای: درک قانون تکامل است

    -زمانی که گیاهی را می کاریم باید صبر کنیم تا رشد کرده و راهی برای سریع تر رشد کردن آن وجود ندارد

    -کسب و کاری را راه اندازه کرده باید صبر کنیم تا نتیجه دهد

    -رشد هر چیز نیاز به طی کردن روند صحیح آن دارد

    -رشد عضلات بدن نیاز به طی شدن زمان و روند صحیح دارد

    -روندی باید طی شده تا اتفاق مورد نظر برای ما رخ دهد

    -تحمل کردن به معنای: زجر کشیدن به این دلیل است که راه حلی برای حل مسئله وجود ندارد

    -به دلیل ترس از دست دادن شرک بی ایمانی شرایط نامناسب را تحمل می کنیم

    -همواره متعهد باشیم: شرایط نامناسب را به هیچ وجه تحمل نکنیم

    -با تحمل کردن مسائل و مشکلات ما حل نمی شود

    -راه حل تمام مسائل خود را بیابیم

    -تحمل شرایط نامناسب و رنج آور تحت هیچ عنوان طبیعی نیست

    -تمام مسائل راه حل آسان و قابل دسترس دارند

    -اگر شرایط نامناسب را نپذیریم به افراد شرایط ایده ها موقعیت هایی برای حل و برطرف کردن آنها هدایت می شویم

    -خداوند همواره در حال هدایت ماست

    بنابراین:

    +در زندگی خود شرایط نامناسب را تحمل نکنیم

    +اگر شرایط نامناسب را تحمل می کنیم حتما مشکل و تضادی وجود دارد

    +هیچ مسئله ای خود به خود حل نمی شود

    +باید اقدامی برای حل مسائل خود انجام دهیم

    +باید باورها افکار و اعمال خود را تغییر دهیم تا مسائل تغییر کنند

    +از خود سوال کنیم دلیل تحمل شرایط نامناسب چیست

    +دلیل تحمل شرایط نامناسب اغلب به دلیل اهمیت داشتن حرف مردم برای ماست

    +شرک بی ایمانی ترس باعث می شود شرایط نامناسب را تحمل کنیم

    +هر اتفاقی به خوبی پیش رود طبیعی و هر اتفاقی بد پیش رود غیر طبیعی است

    +با تحمل نکردن شرایط نامناسب به راه حل درست هدایت می شویم

    +صبر همراه با امید تکامل ایمان و توکل است

    +تحمل تسلیم شدن در برابر بدبختی ها پذیرفتن نبود راه حل ها عدم توانایی عملکرد درست است

    +باورهای نادرست باعث می شود شرایط سخت را تحمل کنیم

    +هیچ بی احترامی کمبود رفتار نامناسب را تحمل نکنیم

    +باورهای خود را تغییر داده تا شرایط به گونه ی دلخواه ما ایجاد شود

    +هر مسئله ای راه حل خود را دارد

    +اگر باور داشته باشیم تمام مسائل راه حل دارند به سمت آنها هدایت می شویم

    +وجود مشکلات طبیعی نیست

    +قدم اول برای تغییر نپذیرفتن شرایط نامناسب است

    +همه ی مسائل راه حل دارند به شرطی که شرایط نامناسب را نپذیریم

    +ما محدودیت ها را پذیرفته و به دلیل پذیرفتن آنها به شرایط ناجالب هدایت شدیم

    +اگر باورهای خود را تغییر دهیم جهان واکنش متفاوتی به ما نشان می دهد

    +قوانین و عدل خداوند را باور کرده افکار و ذهنیت خود را تغییر دهیم تا به شرایط مناسب هدایت شویم

    +هیچ مسئله ای را تحمل نکنیم باورهای خود را تغییر داده تا به شرایط و موقعیت بهتر هدایت شویم

    +باورهای مخرب ما باعث تحمل اتفاقات نامناسب می شود

    +راه حل ها همواره وجود دارند

    +کوچکترین تغییر در باورها و افکار مان باعث تغییر نتایج به نفعمان خواهد شد

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    استاد من چند بار این فایل رو دیدم و راستش کمی ترسیدم چون شما از تحمل نکردن صحبت میکنید و ما قبلا خیلی کارا واسه تحمل نکردن انجام دادیم هی جنگیدیم ولی نتیجه ای نگرفتیم

    یه بر که داشتم این فایل رو برای چندمین بار گوش میدادم متوجه شدم شما از چه جنس تحمل نکردن صحبت میکنید

    تغییر باورهامون که کانون توجهمون رو از فقر بیاریم روی ثروت

    از مریضی بیاریم روی سلامتی

    از تحقیر و توهین بیاریم روی عشق و دوس داشتن

    از بی توجهی بیاریم روی راحت بودن طرف مقابل

    و کلا از زاویه ای به موضوعات نگاه کنیم که احساسمون بد نشه

    درسته خیلی سخته

    ولی وقتی مداومت بورزیم روی این سبک از تفکر

    رفته رفته خداوند بهمون میگه که چطور نگاه کنیم

    و چطوری این رفتار طرف مقابل رو منطقی کنیم برای خودمون

    چطوری مهربون تر باشیم

    چطوری بخشنده تر باشبم

    چطوری سلامت تر باشیم

    همش توی مسیر به ما گفته میشه

    و من عاشق این سبک از تفکر هستم

    درسته بعضی وقتا احساس میکنم خیلی احمقم

    و احساس میکنم از سادگیم داره سوء استفاده میشه

    ولی به خداوندی خدا قسم میخورم این فقط یه احساسه چون نتایج برای من فوق العادس

    به امید نتایج بهتر

    به امید درک قانون به شکل بهتر

    به امید اینکه از لحاظ مالی و عاطفی مستقل باشم میدونم اون روز میرسه چون بخش زیادی از اون برام محقق شده

    درسته شاید خیلیا بگن توهن زدی اما من میفهمم که چه اتفاقی داره برام میوفته

    من میفهمم که روی دوش خداوند سوار شدم

    فقط کافیه به موانع و حاشیه ها توجه نکنم

    فقط کافیه فکرمو بزارم روی تجربه باور فراوانی

    شکرگزاری

    از زندگیم

    از خودم

    از چیزایی که میخورم میپوشم

    پولی که به کارتم میاد

    شغلی که دارم نتایجی که شغلم برام داره

    آزادی که من دارم توی شغلم

    مجبور نیستم هرکاری که برای مخاطب هست انجام کاری رو انجام میدم که باهاش راحتم

    و هزاران شکرگزاری دیگ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سحر رستمی گفته:
    مدت عضویت: 527 روز

    سلام برخالق مهربان و هستی بخش.

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنینم.

    چقدر این فایل عالی بود استاد جان چقدر صحبت‌ها و حرفهاتون بی نظیر بود و بهم کلی آگاهی داد.

    در مورد اینکه میزان تحمل شما چقدر هستش؟

    من هم از 14 سال پیش که 18 ساله بودم درگیر بیماری میگرن عصبی شدم سردرد های شدید دنباله دار طولانی مدت،و با کلی دکترهای مختلف رفتن،آخرش پیش یه دکتر مغزو اعصاب رفتم،و ایشون یسری داروها برام تجویز کردن و با اون داروها سردردهای من داشتن کنترل میشن،ولی من هر روز و شب 3،4تا قرص میخوردم از همون سن پایین،و خیلی از این وضعیت راضی نبودم همش میگفتم من چرا از این سن باید دارو بخورم هر شب و روز،اما چاره ی دیگه ای نداشتم چون به محض قط کردن داروها بلافاصله سردرد شرو میشد.

    و من این روال دارو خوردن و تحمل کردن این شرایط سخت را تا به این لحظه که 32 سالمه تحمل کردم،چون دکترم بهم گفتن که این بیماری توی بعضی از آدما بعد 10سال خوب بشه شاید در بعضی بیمارها شاید 20 سال هم طول بکشه تا بکل درمان شه و تو مجبوری تا بهتر شدن این میگرن همیشه این داروهارو بخوری،رفته رفته کمی بهتر شدم

    وداروهام دکتر کم کردن رسید به شبی یک دونه قرص،نهایت یکدونه هم قرص مکمل در روز.

    14 سال گذشته از این شرایط،و من به یک تضاد دیگر خوردم بعد از 8 سال زندگی مشترک تصمیم داشتم بچه دار شوم رفتم دکتر زنان ،گفتن که این یدونه دارو باید قط بشه تو دوران بارداری نمیتونی ازش استفاده کنی وگرنه قط نکنی نمیتونی باردار بشی خطر داره،و رفتم پیش دکتر مغزو اعصابم اون دارو رو قط کردن و یک داروی دیگه مشابه اون برام تجویز کردن که در بارداری مشگلی ایجاد نکند،از همون شبی که داروی قبلی رو قط کردم و شرو کردم بخوردن داروی جدید از بهمن 403 باز هم سردرد های من شرو شد دوماه به بدترین شکل ممکن تحمل کردم فقط به این خاطر که بتونم داروی جدید رو مصرف کنم تا بتونم بچه دار شم،اما همش در این دوماه سردردهای شدید داشتم هر روز چند تا چندتا مسکن خوردم دوماهه،چند روزی حتی نتونستم برم سرکار بدلیل شدت سردرد و مرخصی گرفتم،شغلم دبیری هستش و میرم سرکلاس از شدت درد نمیتونم سرپا بمونم یا تدریس کنم،و دیدم دیگه نمیتونم تحمل کنم واقعا بریدم،باز مجبور شدم برگردم به داروی قبلی،از طرفی ذهنم درگیر بود همش که بخوام باز این داروی قبلی بخورم نمیتونم بچه دار شم چون این دارو عوارض داره همش ناراحت این موضوع بودم،

    یکسالی هم هست که تو سایت فعالیت میکنم با استاد جان آشنا شدم،دوره دوازده قدم و عزت نفس رو تهیه کردم،الانم تو قدم دوم هستم و نشانه های خوبی دریافت میکنم تا حدودی.

    اما مشگل سردرد سرجاش بود حل نشده بود من فقط داشتم تحمل میکردم،تو تمام این سالها به خدا میگفتم کاش یه چیزی بود من خوردم برای همیشه سردردام خوب میشد دیگه نگران بچه دار شدن نبودم.

    و تا اینکه بالاخره با کلی نشانه باز کردن از خدا خواستم هر طوری که هست راهی جلو پام بذاره

    و دیگه بریده بودم خسته شدم اینهمه سال این سردرد هارو تحمل کردم،خوشی و لذت زندگی رو ازم گرفته بود،و بالاخره دو روز پیش 19/1/404موفق شدم قانون سلامتی استاد رو تهیه کنم،چون توی کامنت ها دیدم دوستان نوشتن میگرن و سردرد های تنشی داشتن با قانون سلامتی در عرض یک ماه بکل سردرداشون از بین رفته،بقدری خوشحالشدم که نگوووووو

    و من هم با احساس خوب این قانون سلامتی رو خریدم و بی نهایت خوشحالم که بزودی از شر این دردا خلاص میشم دیگه مجبور نیستم این شرایط رو تحمل کنم اونقدر مطمئنم و ایمان دارم که با شروع آموزش های قانون سلامتی قراره سالم سالم بشم از شر قرص ها خلاص شم.خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که مسیر رو نشونم داد.

    و من دیروز تمرینات فایل اول رو نوشتم و میخوام آزمایشاتم رو انجام بدم تا چند روز آینده و به لطف الله یکتا شرو کنم به عمل کردن آموزش‌های قانون سلامتی بی صبرانه منتظر نتایج خوب خودم هستم که بیام با خوشحالی تمام برای شما استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسیم به اشتراک بذارم که این سردرد برای همیشه از بین رفت و من دیگه مجبور نیستم دارو بخورم براحتی هم میتونم بچه دار بشم.،و من چقدر تو مسیر غلط موندم این درد را 14 سال تحمل کردم، فقط بخاطر حرفای دکترم همینطور دکترهای دیگه که گفتن شاید تا 20 سالم ادامه داشته باشه این درد و مجبوری همیشه دارو بخوری،ولی استاد عزیزم قانون سلامتی رو سر راه من قرار دادین تا برای همیشه به سلامتی کامل برسم،و دیگر مجبور نباشم این درد و این دارو هارو تحمل کنم استفاده کنم.بی نهایت سپاسگذارم از پروردگار عالم و فرشته نازنینش استاد عباس منش عزیز که با این قوانینش قراره زندگی من و میلیونها انسان دیگه متحول بشه سالم و بدون درد زندگی کنیم،و تا همین الانم هزاران نفر

    در سایت نتایج فوق العاده گرفتن

    .خدارو هزاران مرتبه شکررررررررررر

    فهمیدن اینکه تحمل هیچ درد و رنجی طبیعی نیست.چقدر این جمله آرومم کرد خدا جون.

    اینهمه اذیت شدن و بیمار بودن طبیعی نیست.

    صبر کردن به معنای تکامل مثل کاشت یک نهال کوچک.

    و در اخر بگم این طبیعت زیبا و بکر و برونی زیبا و مرمری چقدر با هم رفاقت خوبی دارن کنار هم و بدنبال استاد عزیز دارن ازاین بهشت زیبا لذت میبرن،و چقدر اندام استاد زیبا شده جوونتر شدن و با اون تیشرت زیبا و قشنگ واقعا تحسین کردنی، بارون قشنگی که بعد از تموم شدن فایل استاد شروع به باریدن کرد بقول استاد چقدر عالی بود این هماهنگی قوانین خداوند،خدایا شکرت، بارون میزد روی دریاچه و نور زیبایی که تابیده بود روی چمن و درختا ی اون سمت دریاچه فوق العاده بود خدای من،اینجا بهشت نیست پس کجاست.خدایا شکرتتتتتتتتتتت.

    استاد عزیزم مریم جانم براتون همیشه آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم.خیلی دوستتون دارم.

    منتظر نتایج خوب من باشین میام و براتون مینویسم..

    دوستدار شما سحر رستمی..404/1/21

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مریم الماس گفته:
    مدت عضویت: 544 روز

    به نام خدای آرزوهای من

    سلام و درود

    روزشمار تحول زندگی من : تعهد 147

    صبر به معنای درک قانون تکامله

    مثلا برای رشد بیزینیس باید صبر کنیم

    یا برای تناسب اندام باید صبر کنیم

    یعنی یک روند هست و باید با احساس خوب قدم به قدم کار کنیم

    ولی در تحمل ما داریم زجر میکشیم تا طی بشه

    چون باورمون اینه راهی نیست و همینه که هست

    تحمل ناشی از شرک و بی ایمانی و ترسهامونه

    باید به مغزمون بگیم هیچ رنجی طبیعی نیست

    دلیل اینکه هدایت نمیشیم اینه که فکر مبکنیم باید همین راهو بریم و همین راه درسته

    تحمل تسلیم شدن دربرابر بدبختیهاست

    صبر تسلیم شدن در برابر هدایت خداست

    خدایاشکرت دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    زهرا خان احمدی گفته:
    مدت عضویت: 886 روز

    سلام استاد عزیزم

    وقتی صحبت های شما رو شنیدم و پایان فایل، اون بارون زیبا رو دیدم یاد این آیه از قرآن کریم افتادم که خدای مهربون می فرماید:

    وَهُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَیَنشُرُ رَحْمَتَهُ ۚ وَهُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ

    و اوست خدایی که باران را پس از نومیدی خلق می‌فرستد و رحمت خود را فراوان می‌گرداند و اوست خداوندگار محبوب الذّات ستوده صفات.

    واقعا چقدر این بارون با حرفهای شما متناسب بود از این جهت که گاهی ما از رحمت خدا ناامیدیم، برای همین مسائل زندگی مون رو تحمل می کنیم، در حالیکه خدایی داریم که بعد از ناامیدی، بارونِ مهربونی رو می فرسته و رحمتش رو گسترده می کنه.

    من این فایل رو به عنوان نشانه ی امروزم دریافت کردم و امیدوارم همین درس بزرگ، یعنی امیدواری و اینکه راه حل وجود داره، بشه سرمشق زندگیم تا بارون رحمت خدا تو خونه ی قلب من هم باریدن بگیره.

    برای شما و همه ی دوستان عزیزم در خانواده فهیمِ عباسمنش دات کام آرزوی سعادت و رحمت و برکت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 773 روز

    147مین مدار روزشمارزندگی درمدارصبرزندگی عالیم راتجربه کرده ام درکنارعزیزانم.الهی شکرت.

    به نام خدا وسلام به خدا.

    سلام به بهشت پارادایس که خدا خودش فایل روبه صورت خیلی طبیعی برامون تدوین کرد.

    اصلا بلدنیستم وزبان توصیف کردنم رافقط خدامیداند و بس.

    ازدیدن وشنیدن صدای این نعمت زنده ی الهی که توی تمام فیلمهاچقدردم ودستگاه براخودشون میارن که بارون ببارن برای رومانتیک شدن فیلم‌ها!!!!!!!!!!!!!!

    الهی توراسپاس میگویم که بی منت و بدون ادا اطفارکار

    رابه زیبای به پایان رساندی دمت گرم.

    یک کامنت دیگه یادم نیست برااولین باردیدم توخیابان بود.

    ننه چه حالی داشت اونجاهم بعدازتمام شدن فایل این معجزه ی بارش رحمت اتفاق افتاد.گریم گرفته بود.خدایاشکررررررررررررررررررررررررتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت.

    ازنصف شب هم مشهدمقدس مابابارش باران رحمت مقدس تروزیبا ترشده ومنم مدام میرم پشت پنجره به تماشای باران زیبا الهی وپنجره روبازمیکنم.هم نفس عمیق میکشم ،وهم صدای دلنشین باران رحمت الهی روگوش میکنم دمت گرم خداکه بوی عیدمی آید.

    سپاسگذارم ازاین همه نعمت وبرکت.

    وسلام زیبا به لطافت باران درحال بارش به استادعشق ومریم جون وسلام پرمهرم به کل اعضای سایت وساکنین بهشت.

    الهی سپاسگذارم که به ما ثروت و قدرت وهمراه بانی نی سالم عطاکردی.

    استادمن نمیدونم!!!!!!!!!!!!!!!!!! اگه اسمشوتوزندگی تحمل میذارین من نمیدونم!!!!!!!!!!!!

    اگه اسمشوصبرمیزارین من نمیدونم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    شایدبه قول خدابیامرزپدرم بالباس وچادرسفیدرفتی باکفن بیابیرون من نمیدونم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    وزندگیم روبراتون توکامنتهای دیگه نوشتم. ازروستاآمدیم شهرتویک زمین شاید500متری بودچهادیواری به ظاهرخانه ولی یک مغازه درست کرده بودن که ازدست شهرداری درامان باشه مااومدیم برای زندگی کردن اگه صاحبکارعزیزدلم هرچندکرایه ازکارکردعزیزدلم داده اصلا یادم نیست. یک تانک چهارگوش آهنی پایه دارنزدیک اتاق گذاشته بودن داخلش آب خوردن وشستشوبودچون لوله کشی که نداشت!!!!!!!!!!!!!!!!!

    پسربزرگم توروستابودیم خدابه ماهدیه دادواین شاهزاده ی دوم بعدا14ماه اولین روزی که اثاث کشی کردیم به شهرآمدیم .

    دومین روز راهی بیمارستان شدیم وخدا این نعمت پرخیروبرکت الهی رابه ماهدیه داد.الهی تابی نهایتهابابت عزیزدلم و4تاشاهزاده ام توسپاسگذارم.

    تاروز7ام. مادرم خانه ی مابوداخرین ماه پائیزبود.

    اتفاقابرعکس پسراولی،این جیگرگوشه ی دومی به راحتی آب خوردن به دنیاآمد.

    ولی خودخدامیداند!¡!!!صبح که عزیزدلم میرفت سرکارفقط برای ناهارمن غذابه سختی درست میکردم.

    ازبس که این بچه فقط جیغ می‌کشید ماهم که عقلمان نمیکشیدبرای چی جیغ میکشه وشایدحتی پول دکترهم نداشتیم!!!!!!!!!!

    توی فرصت ناهارکه عزیزدلم باصاحب ماشین میومدخونه ناهارمیخورداوبچه رانگه میداشت من سریع میرفتم توآب وگِلهای حیاط ظرف وکهنه ی 2تابچه رومیشستم که آقابره سرِکار.

    صاحب کارازروبروی خانه باسنگ پرت میکردبه درب حیاط که عزیزدلم بره برای رفتن سرِکار چون میلان همش آب وگِل بودازبارش برف.

    واین قصر زرین طلایی درهمین حدامکانات داشت.خخخخخخخخخختخ!¡!!!!

    سوخت بخاری مخلوطی ازبنزین ونفت بود!شبهاباورودپادشاه به منزل ملکه باشاهزادهامنتظرفرشته ی نجات بودندکه باتشریف فرمایشون آمپول توی دیگ بخاری که پُرِ دوده بود بیندازن آمپول توی آتش میترکید ودودههاپراکنده میشدن وکمی بهترگرماتولیدمیکرد.

    اولین بارکه بلدنبودیم توی قصراین کاروانجام دادیم.

    الان شماخواننده ی عزیزچشم سر. روببند چشم دل روبازکن که چه دسته گلی به آب دادیم کل قصر را دوده گرفت مثل برف شادی!!!!خخخخخخخخخخخ حالاخَر

    بیارهوای سردباقالی بارکن.

    خیلی اتفاقات روتجربه کردم نمیدانم اسمش راچی بگذارم!!!!!!؟؟؟؟؟

    به خدابلدنیستم ولی هرچی بودگذشت. والان همین پسرم روبی نهایت دوست دارم 5روزباداداش بزرگه رفتن سفرکاری هرروزتماس میگرفت شب آخربه محض تماس گرفتن بامن!

    گفت: مامان راننده تریلی که باربرامون حمل میکنه پشتِ خطِ .

    سریع گفتم: قطع کن! اون واجبِ جوابش بده.

    گفتم: بعدزنگبزن قبل از ساعت10شب تماس گرفتم گفت:چرازنگ نزدی ؟؟گفت نمیدونم !!!لازم بود؟؟

    گفتم: خودت میدونی بایدصداتوبشنوم. وگرنه بخوابی تاصبح میدونی!!!!!!!!

    آره میدونم کاردرستی نیست!!!!وهمین پسرم سالِ 1390. از5طبقه ساختمان سقوط کردوشکرخداولطف خدابرام دوباره هدیه داد.

    استادازاول هم گفتم: من نمیدونم اسم این تجربه روصبربایدگذاشت یاتحمل ولی پاداشش شیرینه خداراسپاسگذارم بابت این نعمات الهی.

    زندگی که داشتم خیلی هاحسرت زندگی منوداشتن وهنوزهم حسرت دارن بابت عزیزدلم وجیگرگوشه هام.

    ولی بعضی هاشایدبااین زندگی که من داشتم اگه جای من می‌بودند حتما، حتما ،حتماطلاق وخداحافظ.

    ولی شمامیگین دنیا تضاد داره این تضادهاس که سکوی پرتاب مابه سمت خواسته هامیشه.

    اگه نتیجه ی تجربه ای که از زندگی داشتم اسمشو بذارم صبردلم به ادامش گرم ترونرمترمیشه.

    چون الان درک میکنم اون تجربه یی که لذت بخشِ میشه صبر.

    هرچندسخت گذشت ولی الانش دلنشینِ.

    واون تجربه ای که توش لذت نداره میشه تحمل!!!!!!!!!

    شایدهم به قول معروف میگفتیم: ما تو روستا اسم ورسم داریم خانواده ی آبرومندهستیم میگن. ازخانواده ی پدرمادردار وآبرومند دختربگیرکه زندگیت پایه واساس داشته باشه.

    من هم از این تجربه ها برداشت خوبی داشتم.

    هرچی بگم داستان ادامه داره خودم واقعاتو نوشتن کامنت موندم!!!!فقط ازلحظه ی حالم استفاده میکنم .

    گذشته ها ،گذشته، آینده روهم کسی ندیده !نه خبرداره !الهی شکرت.که عاقبت بخیرشدم دستم توبهشت بندِ بیکار وعلاف نیستم.

    عاشقتونم استادکه شماتلاش میکنی من تومسیرباشم.ولی بعضی وقتهامیگم نکنه مسیرم اشتباه بوده!

    چرامن همون اول طلاق نگرفتم!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    جواب خودمو میدم !

    میگم:چون که من خانواده م رو خیلی ، خیلی دوستشون دارم نمیدونم درسته یا؟؟؟؟؟؟؟؟

    انشالله درمسیردرست هستیم.

    راستی دیروزآخرین روزسفرکاری بچه ها بودبه لطف خدا تاشب رسیدن خونه من ازصبح که بیدارشدم عزیزدلم باپسرم رفته بودن سرکارخانه خالی بودبه خداگفتم:الان وقتشه تمیزکردن منزل ،شستشوی سماور،تمیزکردن یخچال ودرست کردن شام لطف خداشامل حالم شدتتاساعت2بعدازظهرکل کارهاتمام شد .وبین کارهاصدای زنگ درب آمدپستچی بودبرامون هدیه ای که پسرم گرفته بودآورد. ایرپاد بود برای من وپدرش خدایاچطورتوراشکربگویم که لیاقتش راداری!به خدابلدنیستم خودت که میدانی!

    صبح به خداجون کفتم: انشاالله امشب بچه‌ها هم ازسفزمیرسن منم روزه ام افطارخوشمزه چی بخورم؟؟؟؟گفت شامی کباب تاافطار غذاهم داغ به داغ درست کردم ولحظه ی افطارفقط خدامنودرک میکردچه حال عالی داشتم هرجرعه ای که ازچای می نوشیدم بازمیگفتم:به، به ،به خدایاشکرت عجب لذتی دارد. روزخیلی پربرکت وپرخاطره رو تجربه کردم الهی سپاسگذارم.

    وبچه هاهم ماشاءالله بادسست پربه خانه رسیدن وکارشون هنوزادامه دارد.شکرخداامسال ازلحاظ مالی تغیرکردیم بابت فایلهای دانلودی خداروشکرمیکنم وازاستادومریم جون هم تشکرمیکنم

    برای همه آرزوی، سلامتی وثروتمندی وسعادت ازخدادارم.یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: