میزان تحمل شما چقدر است؟ - صفحه 27
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-13.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-24 07:07:592023-07-24 07:09:55میزان تحمل شما چقدر است؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ب استادای نازنین و تمامی دوستان
استاد دورتون بگردوم ینی به موقع این فایل سی مو گذاشتی تو اوج یه تعدی بودوم ک ب خودم دادوم گفتم مجید این دفه دیگه عملی نکنی ن مو ن تو شمام ک این فایلو گذاشتی و دیگه ترکوندی خیلی عالی بود مرسی ازت
من از فاز لری در بیام گفتم تنوع ایجاد کنم
ولی من واقعا داشتم یسری از دوستانو تحمل میکردم ک واقعا باورهای سمی داشتن آدمای باحالی بودن خیلیم خوشمیگذشت باهاشون ولی وقتی میومدم خونه انگار روحم آزرده بود دلم میخاست یه تغییر ایجاد کنم
خلاصه یه هفته ای میشه که خبری ازشون تو زندگیم نیست ینی من نخواستم ک باشن
تحمل بعدی من اینستاگرام بود ک زدم از بیخ کندمش ای نامرد دزدکی داشت روزی 5. 6 ساعت از عمرمو میگرفت گفتم فرار کن نبینمت حذفش کردم
بعد هرش ب دیر میخابیدم ساعت 5 صبح الان ساعت 12 داداش خوابه
چ میدونی چقد روحم داشت اذیت میشد از این شرایط واقعا دیگه داشتم از همه چی دور میشدم
وقتی اینارو کنار گذاشتما ینی کلی مشتری پول حال خوب ادمای خوب حال خوب پشت سر هم برام رقم میخوره
ما هر چی میخوریم از ترسامونه از بی ایمانیمونه واقعا
اگه من ایمان داشته باشم راه هست خب دیگه از درهای بسته ای ک یوسف بسمشتون رفت مگ درا براش باز نشدن
مگه اقیانوس دو نیمه نشد آیا موسی باید تحمل میکرد اون شرایط رو رفت اقدام کرد درا براش باز شدن ب همین سادگی
با او بودن بنظر من دل و جیگر میخواد ک بلند شی حرکت کنی ب آدمای ترسو هیچی نمیدن
نهایتا تماشا چی میشن ولی وقتی با ایمان و جسارت بلند شدی حرکت کردی نیازی ب تحمل رنج نیست
میگن ما در زمین مستضعف بودیم
آیا زمین خداوند برای شما پهناور نبود؟؟؟؟؟؟
این ک دیگه خود اوس کریم گفته
همتونو دوس دارم کلی کامنتاتون بهم آگاهی داد مرسی از همتون مرسی از استادای عزیز
واقعا آدم چی میتونه بگه چجوری ازتون باید تشکر کرد
شب و روزتون طلایی ️️️
بنام خدای مهربان
سلام و درود فراوان بر استاد عزیزم و مریم جانم و دوستان خوبم
روز و روزگارتون پر از خیر و برکت
به به دوباره پارادایس و خونه بهشتی روی آب و این منظره های زیبا و دلربای دریاچه با اون فواره خوشگل وسط آب و درختای انبوه جنگلی و آسمونی که بطرز فوق العاده ای آبیه و ابرای پفکی و نازی که در جای جای این فضای آبی جا خوش کردن و انعکاس چشمگیر همه اینها توی آب دریاچه
خدا رو شکر که در مدار دیدن این زیباییها هستم و هر بار که می بینم لبریز از احساس خوب میشم
از استاد عزیز و بخصوص مریم جون بسیار سپاسگزارم که این صحنه ها رو برامون فیلمبرداری می کنه و ما با دیدن این همه زیبایی با شادی و احساس خوب دوچندان ادامه فایل رو می بینیم و به صحبتهای استاد گوش می کنیم
با این سری فایلها چقدر من دارم خودمو بهتر میشناسم هر بار به یه بعد از ابعاد شخصیتی خودم توجه می کنم به عملکردهام فکر می کنم و نقاط قوت و ضعف خودمو پیدا می کنم
استاد چقدر عالی و با بیانی ساده مفهوم صبر و تحمل رو توضیح میده و تفاوت بین اونها رو ذکر می کنه
صبر بمعنای درک قانون تکامله
از ایمان و توکل به خدا سرچشمه میگیره
همراه با احساس خوبه
آرامش درونی و قوت قلب میده
بر عکس تحمل
که زجر بکشم
و بپذیرم همینی که هست
و هیچ حرکت و اقدامی نکنم
وقتی به زندگی خودم فکر کردم چند مورد یادم اومد که اتفاقاً من شرایط ناخواسته رو نپذیرفتم و تحمل نکردم و برای تغییرش اقدام کردم
یادم اومد وقتی که 18 ساله بودم و دوسال بود که ازدواج کرده بودم و دعوایی بین من و همسرم در گرفت و برای دومین بار دست روی من بلند کرد(در شرایط 40-50 سال پیش خیلی چیز عجیبی نبود) من بار اول که چند ماه قبلش بود تحمل کرده بودم ولی اینبار نپذیرفتم تصمیم گرفتم با دختر یکساله ام برم خونه پدر و مادرم یه ساک لباس برداشتم و تا رفتم بطرف دخترم ایشون پیشدستی کرد و نسرین رو تو آغوش خودش گرفت و به این ترتیب مانع شد منم اونموقع هیچی نگفتم ولی فرداش که رفت سر کار دخترمو بغل کردم و رفتم خونه پدرم بعد از دوسه روز مادر و خواهرش رو دنبال من فرستاد که برگردم ولی من قبول نکردم گفتم اینجوری چیزی عوض نشده باید خودش بیاد و در حضور پدرم تعهد بده که بعد از این درست رفتار کنه و همینطور هم شد و دیگه تکرار نشد
یه مورد دیگه هم وقتی که دختر دومم نسیم چند ماهه بود و دیدم بینیش گرفتگی داره و با مراجعات چندین و چند باره به دکتر و بیمارستان و عکسبرداری تکه برداری و….تشخیص دادن که یه پولیپ از نوع بدخیم هست و حرفای وحشتناکی در مورد آینده این بچه زدن که این کم کم رو بیناییش تأثیر میزاره و بیناییشو از دست میده و….
ولی من نپذیرفتم که همینی که هست و شروع به جستجوی راهی برای تغییر این وضعیت کردم و هدایت شدیم به یک عبد صالح خدا که پیر مردی خوش چهره و نورانی بود و در زمینه طب سنتی خیلی وارد بود و به اسم (دکتر علفی) معروف بود و ایشون در چند مرحله گیاه های مختلفی داد که با اونها بخور درست کنیم و بچه رو در معرض بخور قرار بدیم
و با همین نسخه خیلی ساده در عرض یکی دو ماه نسیم من خوب خوب شد خدا رو شکر
یه مورد دیگه سردردم بود که سالها درگیرش بودم و حرف دکترها این بود که میگرنه و ارثیه و کاریش نمیشه کرد یه سری قرص و دارو همیشه باید استفاده کنم ولی من دوست نداشتم اینو بپذیرم و برای رهایی از اون تلاش هم کردم ولی نتیجه مطلوبی نگرفتم تا اینکه با آموزش های استاد هدایت شدم به راه حلش که بیشتر ذهنی بود تا فیزیکی
و مورد آخری این بود که من ورودی مالی خاصی نداشتم یه مبلغ مختصری همسرم ماهیانه به کارتم واریز می کرد و میگفت که هروقت پول لازم داشتی بگو تا بهت بدم ولی من این وضعیتو اصلاً دوست نداشتم و احساس بدی بمن میداد دوست داشتم که خودم اونقدر داشته باشم که بتونم هرچی دلم میخواد بدون توضیح دادن به کسی برای خودم بگیرم این در حالی بود که من یه آپارتمان بنام خودم داشتم که اجاره می دادیم و پول اجاره به حساب همسرم واریز میشد و همراه با درآمد خودش صرف مخارج زندگی میشد
و من از ایشون خواستم که پول اجاره به حساب من واریز بشه اولش قبول نکرد و گفت برای مخارج زندگی لازم میشه من هم بش گفتم اشکال نداره به حساب من واریز بشه هروقت نیاز شد ازش خرج می کنیم و همسرم پذیرفت و قرار شد از ماه بعدش که تاریخ تمدید قرارداد بود این کار رو انجام بدیم
و زمان تمدید قرارداد همزمان شد با جهش قیمتهای اجاره که تقریباً چهار برابر سال قبل خونه رو اجاره دادیم
الان هشت ماه هست که بحساب من واریز میشه و در این هشت ماه فقط یکبار لازم شد که برای مخارج جاری یه مقدار از این حساب برداشت کنیم
نکته جالبش اینجاست که همسرم اون مبلغ رو ماه بعد دوباره به حسابم واریز کرد!
اینها مواردی بود که بیاد آوردم و نوشتنش خیلی حس خوبی بمن داد و تاییدی بود بر درستی مسیرم و اینکه با شور و اشتیاق در این مسیر استمرار داشته باشم
سعادت در دنیا و آخرت رو برای خودم و همه دوستانم خواستارم
بنام الله مهربان
خدایا صدها هزار مرتبه شکرت که در این زندگی مادی این لطف را بهم داشتی که در این سایت بینظیر و آگاهی های ناب و حال خوب غوطه ور بشم و از زندگیم لذت ببرم.
استاد عزیز و مریم خانم گل سلام دارم خدمت شما خوشا بحال شما که در این بهشت زیبا و بینظیر زندگی میکنید.
چقدر تحسین میکنم این فضای فوق العاده زیبای پارادایس را چقدر دیدن این فایل لذت بخش و حال خوب کن هست.
بخدا قسم وقتی فایل را دیدم از ابتدا تا انتهای فایل حس میکردم در بهشت الهی قدم میزنیم و حالت عجیبی بهم دست میداد.
و اینقدر از دیدن بارون آخر فایل ذوق زده شدم که یه لحظه تنم لرزید واقعا گوارای وجودتون باشه این همه خوشی.
استاد جان عجب مثالی زدین اول فایل چون منم دقیقا همین مسأله را به تازگیا تجربه کردم و زجر کشیدم.
یک سال پیش خدا بهم یه فرشته بنام هلن هدیه داد اینقدر این دختر زیبا و دوسداشتنی هست که حتما یروز در فایل نتایج دوستان از آموزه های استاد عکس این فرشته را میذارم تا همه ببینن و لذت ببرن.
استاد این بچه 45روز اول خیلی وقتها شدید گریه میکرد جوری گریه میکرد که من از خدا التماس میکردم به دادم برسه و ساکت بشه خیلی وقتها گریه میکردم و قلبم درد میکرد..
همش هم بخاطر این بود که متاسفانه مردم این محیط میگفتن بچه طبیعیه 45روز اول نفخ میکنه و گریه میکنه ما هم قبول کرده بودیم.
تا اینکه بعد از 45روز رفتیم پیش متخصص و ایشون دارو داد و به خانمم گفت هر غذایی دلت میخواد بخور و قضیه نفخ همش چرت و پرت هست فقط بچه را بوس نکنید تا نفس به نفس نشه و گفتن مشکل اصلی این هست یبوست دارن و با یه دارو مسأله حل شد و همگی راحت شدیم.
همیشه و همیشه با اینکه یکسال گذشته با عزیزدلم صحبت میکنیم و میگیم دیگه هیچوقت به حرف بقیه گوش نمیدیم.
یجوری شده که اگه کسی بهم میگه فلان کار را بکن قطعا برعکسش را انجام میدم و کاری را که حسم میگه درسته انجام میدم.
مورد دیگه که خونواده میگفتن باید تحمل کنی این بود که میگفتن تو زندگی باید زجر کشید و به سختی پول درآورد و به سختی و با تحمل زندگیت را بگذرانی ولی من اصلا اینو تحمل نمیکردم و خداروشکر با آموزه های استاد زندگی راحت و پر نعمت را دارم تجربه میکنم و خداشاهده ماهی کمتر از 20ساعت مفید کار میکنم تمام بقیه وقتم با دخترم و عزیزدلم میگیم و میخندیم و میخوریم هرآنچه دلمون میخواد.
خداروشکر همه چیز هم عالی پیش میره و کسب و کارم پر رونق میشه و همیشه نسبت به قبل راحت تر و ساده میشه همه چیز.
الهی صدهزار مرتبه شکر بخاطر تمام اتفاقات زندگیم.
استاد جان واقعا بخاطر کیفیت بالای فایلها بهتون تبریک میگم.
شما بینظیر هستین.
عاشقتونم
«بسم الله الرحمن الرحیم»
سلام به استاد قشنگم
سلام به همسفران مسیر توحید
از خدا ممنونم که هر روز و هر لحظه به آگاهیهایم افزوده میشه و هر لحظه منو هدایت میکنه
استادم من این مبحثِ پذیرفتن و تحمل کردن رو خیلی تجربه کردم .لحظاتی که وجود ارزشمندم رو مجبور به تحمل سختی ها توهین ها و بی احترامی ها میکردم .
لحظاتی که حتی راضی به مرگم بودم ولی حاضر نبودم آن شرایط را تغییر دهم.
چرا ؟چون فک میکردم این شرایط برای زندگی طبیعی است و باید تحمل کنم بسوزم و بسازم چون ترس ها برام پر رنگ بودند چون ترس از آینده منو مجبور به تحمل زندگی وشرایطی کرده بود که در اون صدای شکستن تمام وجودمو میشنیدم .چون فکر میکردم اگر زجر بکشم یعنی آدم صبور و مورد تایید هستم.چون نقش دیگران در زندگی من بیش از حد پررنگ و مهم بود. تا حدی که تمام زندگی من دیگران بود . این شرایط و دلسوزی های بیجا و خدایی کردن های من برای فرزندانم باعث شد تا من یک زندگی زجر آور را چهارده سال تحمل کنم.
ولی از یک جایی به بعد احساس کردم پاهایم توان ایستادن در برابر این همه تحقیر توهین و سختی را نداره و عاجزانه از خداوند طلب کمک کردم .
و وقتی من طلب کمک از خداوند کردم خداوند دستانش را برای من فرستاد
و من با آموزه های شما آگاه شدم .و تسلیم شدم و
زندگی و فرزندانم رو سپردم به خدا و توانستم با کمک خدا آن زندگی و شرایط زجر آور رو رها کنم .استاد قشنگم .عزیز دل همه ما ،ممنونم بابت این فایل پر از آگاهی ممنونم که منو آگاهتر و مطمعنتر کردید ممنونم که به من ثابت کردید مسیرم درست بوده .استاد دلم خیلی قرص شد. استاد قشنگم این لحظه ها خوشحالترین و خوشبخترین انسان رو زمینم .استاد، عاشق این حسو حالم و اشکهایی که از شوق میریزه هستم .
استاد تصمیم داشتم برای مهاجرت از شهرم ولی باز هم ترسها مانع من میشدن .ولی الان مطمعن شدم این هم درسترین مسیری هست که انتخاب کردم…درست میگید شما ما خودمون محدودیت رو در ذهنمون درست کردیم ما خودمون برای خودمون زندان درست کردیم این کلمات رو با تک تک سلولهای بدنم درک میکنم .
من شکستن این میله ها زندان رو هم تجربه کردم با تغییر افکارم با برداشتن ترمزهای ذهنم با توحیدم با ایمانم با شجاعتم .
دقیقاً ما هستیم که برای خودمون بهشت یا جهنم رو میسازیم.انتخاب با خودمونه .اینکه شجاع باشیم و بهشت رو تجربه کنیم . یا یه فرد ضعیفو ترسو و جهنم رو.
وقتی شجاعت رو انتخاب کردم همراهی و اشتیاق خدا رو دیدم آزادی و رهایی رو تجربه کردم .رسیدن به خواسته ها و آرزوهامو تجربه کردم .حس و حال خوب رو تجربه کنم .
خدارو بینهایت بار سپاسگزارم به من قدرت اختیار رو عطا کرد و من رو خالق زندگیم قرار داد
استاد قشنگم عاشقونم مرسی که هستین.
دوستان قشنگ و توحیدی من ،عاشقتونم خیلی زیاد :)
«من اکرم خالق زندگی خودم هستم»
به نام خدا
بسیار تشکر میکنم از شما استاد عزیز
من حس حالم چندین روز فوق العاده خوبه
چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
تقریبا میشه گفت در بیشتر موارد
ریشه اش هم برمیگرده ب خانواده ک اصلا فضیلت حساب میشد
چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
فکر میکردم همین زندگی
الان سوار بر افکار هستم قبلا افکار سوار من بودن اونم چ سواری
چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
من با گوش دادن مدام فایل ها با فهمیدن اصل از فرع و این ک تمام مسائل راه حل دارند و راحل
اش درون خود مسئله اس
باور های توحیدی
احساس لیاقت،احساس فراوانی،احساس توانایی،احساس این ک خداوند بیشتر از من حواسش به من هست
همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
من کارگاه تولبدی دارم ک بهش میگم کارخونه همیشه و ب صورت انحصاری داشتم بار مو میدادم ب ی ویزیتور و اون هم همش اذیت میکرد تا این ک نپذیرفتم و به یاد آوردم توانایی ها مو و شروع کردم به فروش و تشکیل تیم فروش
و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
ایجاد تیم فروش
استاد عزیزم چقدر نکات قشنگی رو گفتید و چقدر نکته مهمی هست که خیلیامون نمیدونیم.
درسته بعضی وقتا ما فکر میکنیم که طبیعیه که زجر بکشیم و فکر میکنم این امتحان الهی هست.
من 27 سال با مادر مجردم بزرگ شدم که همش رابطه باهاش زجرم میداد و تو این سه سالی که ازدواج کردم هم از طریق رفت و اومد و تماس تلفنی ادامه پیدا کرد
من فکر میکردم چون مادرم بزرگم کرده پس باید سنگ صبورش باشم وخدا داره امتحانم میکنه و قطع ارتباط گناه بزرگیه و حتی محدود کردن رابطه هم جواب نداد تا اینکه رابطمو قطع کردم و دیگه عذاب وجدان هم ندارم هرچند گاهی یادم میوفته و کمی ناراحت میشم ولی خیلی کم شده .
از وقتی رابطه قطع شده دارم طعم زندگیو میچشم و راحت میتونم رو خودم کار کنم.
سلام و وقت همه بخیر.
ممنون بابت این فایل. من هم در زمینه ی موضوع مرتبط با فرزنداوری تجربیات این چنینی دارم و اصرار های خودم به پزشکان و تحقیقات خودم راهم رو روشن کرد . ما گاهی فکر میکنیم بقیه از ما عاقل ترن اما گاهی دقیقا همون به ظاهر متخصص ها خودشون بی دقتی میکنن و ما باید حواسمون باشه. مثلا در زمینه سرماخوردگی پیش اومده من میدونم خودم با کدوم دارو زود جواب میگیرم اما دکتر چیز دیگه مینویسه و من با آگاهی دادن به پزشک داروی بهتر رو با نسخه می گیرم. و هزاران جای دیگه .
و اینکه زجر کشیدن اکثر جاها اشتباهه مثلا من شیمی خوندم و حتی ارشد گرفتم و نگم که سر پایان نامه محاسباتی چقدر اذیت شدم.راه استخدام هم سالها پیدانکردم در مکان مورد علاقه ام.
الان کتابام رو بعد از چندسال گذاشتم داخل نایلون و راحت سر کوچه میزارم چون لذت نبردم از رشته ام و حتی گاهی شکنجه شدم و راه مورد علاقه و پر از خلاقیت،عشق و پیشرفتم ام کار هنری و عروسک بود و هست.اصلا سیر نمیشم از عروسک سازی.پس چرا کتاب هایی رو که فقط در اسباب کشی حمل می کنم نگهدارم؟؟؟
بعضی آدم های مسن رو هم در نسبت های مختلف تحمل کردم اما خدا خیلی کمکم کرده و من رو چندسال در استان دور منتقل کرده و من روی خودم کار کردم و با دنبال راه حل گشتن های بسیار و حرف های شما به این نتیجه رسیدم که راه آرامش و رسیدن به هدف گاهی تعویض هم نشینان هست و من دارم تلاش میکنم که با انسان های بهتر و مثبت تر و با صفاتر در ارتباط باشم و تمرکزم رو بر روی خواسته هام میزارم و خدا باز آدم های خودخواه و ناهم فرکانس رو دور تر و مهربانان و هم فرکانس ها رو بیشتر بهم نزدیک میکنه . علت اینکه میگن آدم رو از دوستاش بشناس یه دلیل محکم فرکانس میتونه باشه.بهای آرامش گاهی اینه که بپذیریم میخوام حتی اگه بعضیا ناراحت میشن و با من رفتارشون عوض میشه باز این کارو انجام بدم دیگه نمیزارم آدمایی که به من ضربه زدن من رو گوش مفت گیر بیارن و با خاطره های بی معنیشو وقت من رو تلف کنن .من دیگه به بهانه اینکه نکنه عیب باشه نمیشینم و خدا همه چیز رو زیباتر رقم میزنه.وقتی از درون قطعیت داشته باشم جاده ها هموار میشه…..
خیلی ممنون بابت حرفای عالیتون
به نام خدای هدایتگرم.
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی و همه دوستان
چقدر خوب که فرق بین تحمل و صبر بفهمیم هر جا تحمل هست احساس بد هست هر جا صبر احساس خوشایند هست من خودم قبل از قوانین آستانه تحملم تو همه چیز بی نهایت بالا بود الان خیلی بهتر شدم ولی خیلی جا داره روی خودم کار کنم یک مورد توی کار با اینکه بهترین دانشگاه درس خوندم و خیلی توانمندی دارم به خاطر باورهای نادرست کار بسیار سخت انجام می دادم و افرادی که نه توانایی من داشتند نه مدرک من خیلی راحت کار می کردند تو دوره 12قدم یاد گرفتم روی باورهای کار کنم و هدایت شدم به کار راحت تر ولی باز هم آن چیزی که می خواهم نیست چون نتونستم درامدم بیشتر کنم و روی باورهام خیلی کار می کنم نمی دونم شاید باید مهاجرت کنم ولی هنوز آن شجاعت ندارم کیف بذارم روی دوشم و حرکت کنم اصلا نمی دونم کدام طرف برم ولی اگر هدایتی دریافت کنم حتما می روم در مورد سلامتی من قبلاً همیشه معده درد داشتم البته آدمی نبودم زیاد دکتر برم از آن اول وجودم دارو را نمی پذیرفت دارو می خوردم فایده نداشت دو روز خوب بود دوباره همان تحملم بی نهایت بالا بود که دیگران تعجب می کردند وقتی وارد این مسیر شدم آرامشم بیشتر شد معدهام خوب شد الان هم چشام ضعیف است دوست ندارم عینک بزنم یعنی نمی پذیرم می گم باید راهی باشه این همه آدم ها با کامپیوتر و غیره کار می کنند چشام های قوی دارند و از خدا هدایت می خواهم راحت تربت مسیر به من نشان بده در مورد چیزی که خیلی تحمل می کردم ناراحتی و مشکلات خواهر برادرم و چه ضربه هایی خوردم به خاطر عدم درک قانون و شرک ها و غیره داشتم و چقدر از خواسته هام دور شدم الان خیلی خیلی بهتر شدم چون اصلا دیگه نمی تونم خودم اذیت کنم ولی هنوز م باید روی خودم کار کنم چون این تو خانواده ما خیلی ریشه دار تر از این حرف ها هست تو کارم خیلی شرایط ارتباطی بدی را تجربه می کردم وقتی وارد این مسیر شدم چون خیلی خیلی تغییر کردم کلا در همان مکان خیلی جدا هستم شرایط خیلی تغییر کرده ولی من هنوز چیزی که می خواهم نیست من بالاتر. می خواهم چون واقعا خودم سعی می کنم خیلی عالی عمل کنم می دونم باید تو خودم تغییرات ایجاد کنم احساس لیاقتم بالا ببرم ایمانم بیشتر کنم و این جا صبر دارم می کنم تا بیشتر رشد کنم استاد جان این بابت فایل ها سپاسگزارم
سلام دوست عزیز
من سالها قبل شماره چشمم نزدیک چهاربود لازک کردم سریع خوب شدم یک دکتر بسیار محترم و مسئولیت پذیر در رشت.
قبلش هم تحمل عینک نداشتم لنز میزدم .
بعد از لازک میگفتم خدایا شکر که بدون وسیله راحت دنیا و قشنگیاشو می بینم.
بعضیاباید لیزیک کنن و بعضیا لازک و الان راه های جدید هم صددرصد کشف شده….ان شاءالله با چشمان خودت این دنیای رنگی رو به بهترین نحو ببینی و خدارا هر صبح و شام شکرگزاری کنی . دیگر از بخار گرفتن عینک در زمستان هم خبری نباشد….
سلام به زهرای عزیز
من قبلاً چشمم جراحی کردم دکتر من بسیار انسان باسواد محترمی بود
آن موقع می گفت این نوع جراحی عمل لیزیک نمی شه حالا الان نمی دونم چون خیلی وقته که دکتر نرفتم حتما کامنت شما یک نشانه از طرف خداوند که شاید راه های جدیدی آمده باشه به هر حال از شما سپاسگزارم
سلام استاد جانم
چند روزی بود به براوونی فکر میکردم که کجاس و چقدر دلم واسش تنگ شده بود
خیلی ویدئو قشنگی بود
اونجا دقیقا آرزوی منه و هربار از خونتون فیلم میگیرین از خریداتون و ماشیناتون حیوونای قشنگتون آرامش زندگیتون و …همش خواسته های منه و خوشحالم که دارم آرزوهام میبینم
استاد شما کار مارو خیلی راحت کردی با نشون دادن زندگیتون و زیبایی ها و عشق که درجریان تو زندگیت ما میفهمیم چی میخوایم میفهمیم حقمون که خوشبخت و شاد و ثروتمند باشیم
میفهمیم که قرار نیست وقتی خوشبختیم سنگ از اسمون بباره و بدبختمون کنه
میفهمیم که حتما نباید گنج پیدا کرد تا پولدار بشیم
میفهمیم که ثروت و نعمت وارامش وشادی و زیبایی همیشه در جریانه تو زندگی فقط کافیه بخوایم
استاد من الان میفهمم که انرژی مثبت چقدر خوبه وخدا انرژی مثبت زیاد میکنه بهش فزونی میبخشه
انرژی مثبت همون ثروته عشقه نعمته سلامتیه آرامشه حال خوبه
انرژی مثبت شجاعته
استاد ترس پدر من درآورده بود همش توهم داشتم و فهمیدم شجاعت نعمت خیلی خوبیه
استاد فهمیدم مشکلم چیه و این خودش نعمته
خوب بریم سراغ سوالاتتون
چقدر این سوالا بجا و خوبه
چقدر سوالاتتون بهم مسیر نشون میده و راه میشه واسم
میفهمم چی میخوام
1_من خیلی جاها شرایط نادلخواه پذیرفتم
مادربزرگم همیشه گریه و کفر و دعوا و انرژی منفی داشت بقیه میگفتن تحمل کنین پیرزنه
مثل بچه است باید تحمل کنین تازه حق نداشتیم هیچی بگیم خیلی سخت بود استاد شما6ماه تحمل کردی و ما 30سال ولی من خداراشکر از یه جایی فهمیدم طبیعی نیست و طبق قانون ازون فضا به صورت طبیعی اومدم بیرون ….باور کردم که لایق آرامشم لایق سکوتم لایق اینم که بهم احترام بذارن لایق اینم که قدردان کارایی که میکنم باشن و تمرکزم گذاشتم رو مثبت های مادر بزرگم و نکات مثبتش هی میگفتم
اخلاقش خداراشکر بهتر شده آروم تر شده ولی بازم اذیت میکنه و خداراشکر من الان نیستم که بخوام تحمل کنم
استاد سوالاتتون خیلی خوبه ممنونم دیگه هیچی تحمل نمیکنم چون من نیومد به دنیا که تحمل کنم اومدم لذت ببرم و هر چی که ازش لذت نبردم نباید تحمل کنم بلکه باید برم حلش کنم و بهترش بخوام چون لایق بهترینهام
دوستتون دارم هم شما و هم خانم شایسته رو
درپناه حق
«لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ»؛ قطعا چنین است که اگر شکر نعمت هایم را به جا آورید، بر آن می افزایم و اگر ناسپاسی کنید، به تحقیق که عذابم شدید است.
سلامفرح ناز دوست عزیزم
من هممثل شما چنین پاشنه اشیلی داشتم که از کمبودنداشتننعمت برای بعد خودم میترسیدم
اما خوندن ایات قران
درخاستهای حضرت داوود و سلیمان خیلی بهمکمککرد برای اثبات این باور
جمله ی قشنگی گفتی عزیزم
شجاعت نعمت خیلی خوبیه
واقعا نعمت خیلی خوبیه
من خودمحتی بچه ای ببینم که نمیترسه و هراس نداره واقعا لذت میبرم و از خدای خودم درخواست میکنم که شجاعتی فراوانه فراوان بهم عطا کنه
سپاسگذارم دوستم
موفق باشی در تمام جنبه های زندگی ات
سلام استاد عزیز این کامنتو با نیت اینکه خودتون می خونی نوشتم
که. یگم در مورد چقدر تحمل کردم چه طوری رها کردم
من شاهین ملکی کورد کرمانشاه 19 سالمه
استاده خیلی پیگیر برنامه هاتون هستم که بتونم خدارو درک کنم
چندوقت پیش از خدا خواستم وشد که فایل عادت های تکرار شوند رو دیدم و جریان توپ زمین بازی
من میخ استم از ادم شرور قبل ام فاصله بگیرم
ودیدم افرادی که دورم هستن یاد قبل میندازنم وب طرز معجزه اسای من ب قبلا نم چ رفتار و چ اخلاق بر میگردونم و من زمانی در این فکر بودم که فایل تون گوش میدادم وداشتم ب سمت باشگاه میرفتم و درب باشگاه بودم که گفته های شما ب قلب ایمان داد وخدا پایدارم کرد من درب باشگاه برگشتم ونرفتم داخل شاید درک نشه ک چقدر برام مهم بود همین قدر بدونین من نقر انتخابی جهانی سبکی کاراته رو دارم با برنز بین الملی و 6 نقرو7 برنز کشوری و خیلی سخت بود از مربی ام اعضای باشگاه بکعنم واما کعندم واومدم و
من در این میان در لیگ برتر کاراته کشور ثبت نام کردم ومن از همه اش دل کندم حتی از لیگ که ارزوی هر ورزشکاریه و اومدم خانه مربی ام هی پیام میداد که بیا باشگاه چرا نمیای تا دیروز البته تا وقتی فایل تحملتونو دیدم وتصمیم گرفتم رودر رو بگم که نمیام ومیرم جای دیگه چون اگه نمیگفتم یعنی من روبرو نشدم باضعفم نمیخوام باورم تغیر بدم وچیز های که تو دلمه ونمیتونم ب زبان بیارم میخوام دوست دارم بگم اما نمیشه
خودتون میدونین اوایل مسیر بعضی جاها نمیشه چیز های رو بگی که دلت داره میگه
و من خیلی استرس داشتم که بگم وقتی فایلتون گوش دادم گفتم تا چقدر استرس تحمل کنم رفتم وگفتم دل خودم شکست خیلی سخته استاد منیکه ادعا دارم کوردم وخیلی غیرت داریم رو بغض گریه از ته دل احساس دردکردم وبغض. .سخت بود انجامش دادم وانجام شد البت من از 9 سالگی پیش همین مربی بود م وابستگی بزرگی بود خواستم بگم استاد سخت بود انجامش دادم از خدا میخوام مسیر درست باشه از خدا میخوام با غرور گم نشم و در غرور نباشموهیچ وقت گم نشم و در مسیر باشم آرزومیکنم
استاد ممنونم از تون بابت فایل هاتون
سلام به شما آقای ملکی عزیز
خدا خواست که هدایت بشم به کامنت شما و اینکه یاد بگیرم از شما برم تو دل ترسام و حرفم رو بزنم و استرس رو تحمل نکنم
احسنت به شما خیلی زیاد تحسینت میکنم ،معلوم میشه که خیلی شجاعت داری که این کارو کردی و به مربی گفتی : نمیای ، مطمئن باش خدا به شجاعان پاسخ میده
برای دریافت مقامهای کاراته هم تحسینت میکنم و از خدا میخوام که در این راه سربلندت کنه ، که حتما این اتفاق می افته چون تو لایقش هستی
خیلی کامنتت بهم انگیزه داد ، متشکرم که وقت گذاشتی و نوشتی
منتظر شنیدن خبر مقامهای بالاتر در لیگ کاراته هستم
در پناه حق باشین
درود آقا شاهین عزیز
دوست کوردم دستت رو به گرمی میفشارم و بابت شهامتت بهت تبریک میگم
من کاملا حس شما رو درک میکنم منم شرایط سختی مثل شما رو داشتم که توی رابطه ای که آزار میدیدم بودم
فرقی نداره رابطه چه شکلیه
یا کاری یا دوستی یا عاطفی یا خانواده گی
مهم اینه که بلاخره همیشه همه چیز شاید طبق میل ما نباشه
و ما که تازه داریم روی خودمون کار میکنیم بهتره از چیزایی که حالمون رو بد میکنه دوری کنیم
مثل کودک نوپایی که پدر و مادرش حواسشون هست نزدیک پله نره یا جاهایی که براش خطرناکه نره
ما هم همینطور هستیم و باید خودمون حواسمون باشه جایی انقدر حالمون رو بد نکنه که کلا بزنیم زیر آموزش و همه چی و چنان عنان رفتارمون رو از دست بدیم که پرت شیم ته چاه
اونوقت در اومدن از ته چاه خیلی برامون سخت میشه
رفته رفته ما هم قوی میشیم
از درون انرژی هامون صاف میشه و دیگه کلا توی مدار خوبی و آرامش قرار میگیریم اونوقت دیگه هیچی ناراحتمون نمیکنه، یعنی کلا توی اون مدار خوبی ها فقط خوبیه
گرچه تضاد هم هست ولی دیگه یاد میگیریم از تضادها درس بگیریم
برات آرزوی موقیت میکنم قهرمان