چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 1 - صفحه 17

343 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضیه و حسین گفته:
    مدت عضویت: 1164 روز

    هاجر:

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته، امروز صبح تو محل کارم با دقت به صحبت های شما در مورد مهاجرت و اینکه افرادی که چه ویژگی هایی دارند برای مهاجرت مناسب هستند (و یا بهتره بگم برای مهاجرت چه ویژگی هایی رو باید داشته باشیم) گوش دادم و خوشحالم که در مورد این موضوع که برای من خیلی مهم هست فایل گذاشتید ممنون از شما

    من وقتی بچه بودم و حتی تو دوران ابتدایی و راهنمایی همیشه دوست داشتم از محلی که ندگی میکنیم برم و تو شهر اصفهان زندگی کنم، وقتی تو سن 15 سالگی برای زندگی به اصفهان رفتیم تونستم خیلی سریع و راحت با مدرسه جدیددوستان جدید و محیط جدید عادت کنم و خیلی راحت شرایط جدید رو بپذیرم

    وقتی چند 5 یا 6 سال پیش به جنوب رفتیم با اینکه شرایط زیاد مناسب نبود من تونستم نه تنها خودم رو باشرایط سختی که داشتیم وفق بدم بلکه تونستم از همون شرایط لذت ببرم و آرامش کامل داشته باشم

    بعد از دو سال از جنوب به تهران امدیم و محیط زندگی و فرهنگی که در تهران تجربه کردم کاملا با شهر ها و محیط های قبلی که زندگی کرده بودم، تفاوت داشت ولی من تونستم با شرایط و فرهنگ جدید سریعا آشنا بشم و کار پیدا کنم و الان کاملا از زندگی و این محیط و شرایط جدید راضیم

    میدونید استاد به قول شما من هر بار که مهاجرت کردم شرایطم تغییر کرد و این تغییر انقدر تو زندگی من تاثیر مثبت داشت که میشه گفت مهاجرت همیشه برای من و خانوادم یک سکوی پرتاب بوده و ما رو خیلی خیلی به شرایط ایده آل ( شرایطی که قبل از مهاجرت دوست داشتیم که اون شرایطو داشته باشیم ) نزدیک کرده ، مهاجرت واقعا به رشد ادم کمک میکنه، فرقی نمیکنه به کدام شهر یا کشور جدیدی مهاجرت میکنی چون شخصیتت و شجاعتت رشد میکنه و تو رو به یک انسان جدید تبدیل میکنه، مهاجرت ظرف ادم رو بزرگتر میکنه اگر بتونی بپذیریش و ازش لذت ببری!

    میتونم بگم من 99 درصد میتونم خیلی راااحت با شرایط و تغییرات جدید هماهنگ بشم و از شرایط جدید و محیط جدید لذت ببرم و این و از این نظر برای مهاجرت مناسب هستم (:

    استاد من عاشق تغییر و تجربه زندگی در محیط جدیدم و خیلی دوست دارم اینبار مهاجرتم به یک کشور سرسبز و زیبا باشه که دریا و رودخانه های زیادی رو داشته باشه و از همه مهمتر مردم مختلفی از کل دنیا اونجا زندگی کنند مردمی که شادند و از زندگیشون لذت میبرن

    یکی از انگیزه های من برای مهاجرت کردن به کشور دیگه (دوست دارم به آمریکا مهاجرت کنم)، دیدن ادم های مختلف با فرهنگ های مختلف و دوست شدن و ارتباط برقرار کردن با اونهاست . من خیلی دوست دارم در کشورهای مختلف دوستان زیادی داشته باشم و با فرهنگ و شیوه زندگی اونها اشنا بشم

    یکی از انگیزه های مهم من برای مهاجرت جهانگردی و دیدن جاهای زیبای جهانه دوست دارم مدام مسافرت برم و از دیدن قشنگی های دنیا هیجان زده بشم (:

    دوست دارم بتونم تو آزادی کامل زندگی کنم و از بهترین امکانات استفاده کنم و بهترین تفریح ها رو داشته باشم

    در مورد وابستگی من به فامیل و دوستان اصلا وابسته نمیشم و اتفاقا این چند سالی که دارم روی خودم کار میکنم محیط زندگیم تغییر کرد و الان چند سالی هست که اقوام و فامیل هایی که اکثرا منفی بودن رو دیگه ندیدم و از این بابت خوشحال هم هستم و به هیچ عنوان دلتنگشون نیستم

    البته به مادر و پدر و برادرانم وابسته هستم و اگر نبینمشون خیلی زود دلتنگشون میشم ولی خوشحالم که الان همشون دوست دارن مهاجرت کنن

    البته اگر اونها مهاجرت هم نکنند من باز هم دوست دارم مهاجرت کنم چون هیچ چیزی به اندازه زندگی و اشنا شدن با مردم مختلف و سفر و دیدن زیبایی های جهان برام لذت بخش نیست و سعی میکنم به جای وابستگی به خانواده، از بودن در کنارشون لذت ببرم اما هر روز کمی مستقل تر بشم

    در مورد زبانهم من مدتی بود که دوره آموزش زبان خوبی رو خریدیم ولی مدام یادگیری زبان رو پشت گوش مینداختم، همیشه تنها دیلیل که دوست داشتم زبان رو یاد بگیرم ارتباط برقرار کردن و دوست شدن با مردم کشور های مختلف بوده و هست و الان تصمیم گرفتم که خیلی جدی روی یادگیری زبان متمرکز بشم و به زبان انگلیسی کاملا مسلط بشم

    امشب اولین جلسه از دوره اموزش زبانم رو دیدم و تمرین هامو انجام دادم برای اینکه بتونم راحت تر و لذت بخش تر مهاجرت کنم و مطمعنم که به بهترین شکل به بهترین کشور و شهر هدایت میشم

    استاد عزیزم ممنون به خاطر اینکه در مورد مهاجرت صحبت کردین و امیدوارم فایل های مربوط به مهاجرت بیشتری روی سایت قرار بگیره تا بتونیم استفاده کنیم و باور های درست و عادت های مناسب رو در خودمون ایجاد کنیم

    خدا قوت به شما و خانم شایسته و دوستانی که در این سایت زیبا مشارکت دارند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 979 روز

    به نام تنها خالق هستی هدایتگر و منبع خوشبختی و ارامش

    زهرام 24 سال قم به دنیا اومدم دوبار تو شهر مهاجرت داشتیم و بعدم رفتیم روستا و بعدم ازدواجم و تنها اومدم قم پیش همسر و بعد مسافرتهامونم به جاهای مختلف ایران از قبل بوده و امسال برای من جز پر مسافرت ترین ساله زندگیم بوده خلاصه تو این چند ماه که به طور جادویی عیدفروردین تبریز بودیم سفری فوقالعاده

    اردیبهشت ماسال شمال بودیم فوقالعاده بود

    تیر مشهد بودیم خلاصه بگم سال جادویی ترین استارت خورده و کلن وابستگی ام به خانواده روستا هر هفته میرفتیم و احساس میکنم وابستگیم داره کم میشه و رها میشم به هدایت الهی توکل میکنم به رب روزی بخشم

    وهمواره تو لحظه حال لذت میبرم چه با دوستان چه چهتنها خلاصه اصل اینه رب کنارمه وهمواره بهم احساس خوب بیشتر ارامش بیشتری ارزانی میداره واقعا امسال چندین مسافرت توپ رفتیم جدا از حرف بقیه واقعا انگیزه هام چیه

    تو مسافرت های مختلف مسله های مختلف هم بود به اسم تضاد ناخواسته که راحت میشد زهنه منو تیلیت و مسافرتو کوفتم کنن ولی به خاطر لطف رب باور های طلایی هدایت و عشق الهی به بنده اش تو همه اینا تونستم کلی لدت ببرم

    ولی از درون حرکت مسافرت یه ایمانیو تو دلم روشن میکنه ینی یه توکل و هدایتی از رب میخاهی اولش و بعد خودتو میسپری دستش از کلی تجربه های جدید احساس جدید زیبایی های جدید از همه همه کلی لدت میبری واقعا همشونو بهم خیلی خوش گزش به لطف رب از زندگیم راضی و رهام و جسورتر شدم من یادمه قبلا هم میشد از خانواده از همسری مدا شم ومسافرتهای برم واقعا برای این قدرت که وابسته نباشی و رها لذت ببری واقعا گنجه من واقعا دنبال خوشبختی ام واحساس میکنم با وابستگی به چیزی خودتو محروم میکنی از سوپرایز های زندگی واقعا خدا شکر میکنم به خاطر مهارت ارزشمند لذت تو لحظه حال و هدایت رب چون اینطوری واقعا میتونی رها از هر چیزی از ثانیه به ثانیه ات لذت ببری و توکلت به رب باشه برا نشانه و حرکت

    من خیلی مسافرتها زور زدم برم یه حرکتهایی بزنم واقعا نمیشده ولی میبینم بهترش اتفاق افتاد

    من قبلا دلم میخاس به خاطر درسم بیام قم ولی به خاطر امکانات پدرم نشد

    ولی بعد از چند ماه ازدواج و اومدم قم و برای بعضی ها خیلی تنهایی سخته نمتونن لذت ببرند ولی من هیچ گاه واقعا تنها نیستم با رب هستم باهام حرف میزنه و مرا تو ایده و احساس خوب جاری میکنه

    من دانشگاه هر چی زور دندون نشد برم بعد با عشق اومدم تو دانشگاه الهی ام و زندگیم جایزه هدایت های رب بخشنده مهربانم و به لطفش کناره خانه داری کار زیبا و پر احساس و ارامشو لذت نقاشی هم شروع کردم واقعا خودم و خالق همچین شاهکارهایو تحسین میکنم واعتبار هر کدوم از قدم های جادویی احساس ارامشم برمیگردا به خالق و رب تنها قدرت فرمانروا با تمام وجود ستایشش میکنم و سپاسگزارشم

    در پناه رب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    امیرانی گفته:
    مدت عضویت: 3049 روز

    سلام ودرود به شما

    نمیدونم چطوری شده که من مدتی هست به این فکرمیکنم ک برای مهاجرت چه اقدامی باید انجام بدم که یک ایده ای بهم شدکه تنهایی سفریک یا چندروزه درداخل ایران، برم

    ،من باخانواده کلی ازشهرهای ایرانورفتم اماتنهایی یک قدم دورت  روهم تجربه نکردم

    ازموقعی که کوچیک بودم عاشق سفر وحرکت بودم یادمه دوستام  خاله بازی وبازی های دیگه رو دوست داشتن اما من یک  بازی برای خودم ساخته بودم به اسم سفربازی

    مقداری وسایل جم میکردم و توی حیاط خونمون که بزرگ بود ودرخت داشت جای جای حیاطو اتراق میکردم باز نیم ساعت بعد باروبنه روجمع میکردم وبه اسم سفرمیرفتم یک قسمت دیگه…

    موقعیت الانم هم خیلی خوبه یعنی سفرهای زیادی درداخل ایران باخانوادم میرم وخیلی راحت خودمو باشرایط وامکانات وقف میدم

    مهاجرت کردنم خیلی دوستدارم ،هم بخاطربچه هام که توجای بزرگترپیشرفت میکنن هم خودم مطمئنم ازاین ک هستم پیشرفت بیشتری میکنم

    بزرگترمیشم،

    دو دلیلی که منو ثابت نگه داشته ونزاشته من تاحالا مهاجرت کنم ،یکی مخالفت همسرمه و دومی وابستگی من به مادرم

    همسرم بااینکه فامیل خاصی نداره اما خیلی مقاومت داره واگه یک ذره من درمورد مهاجرت صحبت کنم ،ناراحتی وبحث میشه

    حتی به پسرم ک 20سالشه هم این اجازه رو نمیده که بخواددرمورد مهاجرت صحبت کنه،یا توی برنامه های ایندش باشه

    بنظرم بامهاجرت کردن ادم رشد پیدامیکنه بزرگ میشه،شخصیتت تغییر میکنه

    خیلی تلاش میکنم که اگه من نتونستم مهاجرت کنم پسرم که علاقه به مهاجرت داره بتونه شرایطشو تغییر بده

    البته پسرمم یک مشکلی داره ،به من خیلی وابستس واین موضوع اونو پایبندکرده

    ومن دراین مورد نتونستم کاری انجام بدم که این وابستگی من به مادرم و وابستگی پسرم به من کم بشه واین خیلی برام سخته

    نمیدونم توی ذهن همسرم چی میگذره که این قدر مخالفت شدیدی داره با مهاجرت

    اینجا همسرم، فامیل خاصی نداره یا رفت وامدی داشته باشیم ک بخوام وابسته باشیم نه همسرم تنهاست وبدون فامیل

    البته همسرم همیشه نگاهش به مهاجرت اینکه میگه ادمی که مهاجرت کنه کلی بایدسختی بکشه بیخانمانی و…وازصفرشروع کنه،وما اینجا هرچی داشته باشیم ازصفر بالاتریم

    مدتیه به تنها سفرکردن فکرمیکنم میخوام ببینم میتونم ازپس چالشهاش بربیام وبعدازاین فایلی که استاد گذاشتن بهترتصمیمم میتونم بگیرم که ادم سفرکردن تنها هستم یانه؟

    ممنون وسپاسگزارم استادعزیز برای این فایلی که اماده کردین برام،چون این اوخر خیلی به موضوع مهاجرت فکرمیکنم ودوست دارم این عواملی که نمیزاره من حرکت کنم  راهشوپیداکنم

    خداوند همواره حافظتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    مریم واعظ گفته:
    مدت عضویت: 3065 روز

    خدایی که بی نام است و نامدار و صاحب هر آنکه من میبینم و یا نمی بینم

    خداوندا

    ای فرمانروای آسمان ها و زمین

    ما تنها تو را می پرستیم

    و تنها و تنها از تو یاری می جوییم.

    در کنار رودخانه

    من با همان لباس حریر زیبا و زلفی که با خنکای بادت نوازشم می دهی، ایستاده ام

    گویی تو روبروی منی

    حسش می کنم

    و با همان نشانه همیشگی مان

    رقص تک پروانه ای سفید

    به من چشمک می زنی

    و من به سان کودکان نوپا به دنبال آن می دوم

    غرق توام

    بوی تو را در طبیعت حس می کنم

    گویی مرا با تمام قدرت بیکرانت در آغوش گرفتی

    خدایا من با تمام وجود سکوت را می ستایم

    چرا که در سکوت است که تنها صدای تو

    تو عزیز دلم را می شنوم

    و من پروانه وار شروع به چرخیدن می کنم

    به دور خود می چرخم و می چرخم

    اما نه

    من پروانه وار دور نور وجودی ام می چرخم

    ما باهم می رقصیم

    من به ساز تو می رقصم

    گویی نه زمینی وجود دارد نه زمان

    من تو می شوم

    نور می شوم

    به من می گویی نازنین در زمین رسالتی داری

    تنها تو را برگزیدم

    من اخم هایم در هم می رود

    می گویم با دلتنگی ام برای تو چه کنم

    تو می گویی

    می توانی مرا همه جا بیابی

    من در وجود تو سکنی گزیدم

    من از شاهرگ گردن به تو نزدیک ترم

    در اعماق وجودم گرمای وجودش را حس می کنم

    دلم قرص می شود

    و با تمام حال و هوای کودکانه و چموش درونم از آنجا دور می شوم

    و

    دور می شوم

    اما اینبار زمانی که به خود می آیم

    نه اشتباه نکن

    زمانی که از خود به خدا می آیم

    پر از نور و عشقم

    و تجلی او را در تک؛ تک ذرات هستی حس می کنم

    چگونه می توان منکر عشق و لطف بیکران تو شد

    من عاشق توام یا رب

    برویم باهم دست در دست هم برای خلق روزی دیگر

    و تو با همان لبخند همیشگی ات من را بدرقه خلقی نوین در حوضچه اکنون زندگی ام می کنی

    گوارای هر دویمان باشد

    بنده بیچاره تو و تنها تو

    مریم السادات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    فاطمه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 496 روز

    ب نام خدای مهربان

    چند وقتی بود ب مهاجرت فکر میکردم جوری ک دنبالش بودم و از کسانی ک مهاجرت کرده بودن جویای احوال شدم، حتی برای کسب اطلاعات ب آژانس سر بزنم ،

    با اینکه دختری هستم مستقل بدون وابستگی ب خانواده ،حتی چند سالی مدام مسافرت میرم ب شهر یا روستاهای ک خودمو ب چالش بکشم

    خیلی راحت سفر میکنم ،خیلی با طبیعت ساز کار میشم اما بازم باید رو خودم کار کنم

    میخوام تنهایی بدون کسی ب سفر برم و خودمو بشناسم ببینم واقعا تو این شرایط ب چ شکل ی میتونم برخورد کنم و از خدا هدایت میخوام ک کمکم کنه

    استاد من وابستگی ب خانواده ندارم ولی پدر و مادرم هنوز یه جاهایی نمیزارن تنها باشم ،میدونم ک بازم باید رو ی ذهن و افکارم کار کنم و در زمان خودش خدا منو هدایت می‌کنه ،پس ب امید زمان مناسب

    حالا یا مکان و شهر دیگه یا مهاجرت و کشور دیگه

    استاد بابت فایل زیباتون ممنون

    از همه دوستان تشکر

    و در آخر سپاس خدای فراوانی ها .‌‌‌‌‌…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    یکتا سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1590 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان

    استاد جان من هم چند سال پیش ب تهران مهاجرت کردم و خیلی راضی بود چقد پیشرفت کردم و خونه و ماشین گرفتم و از زیبایی های تهران لذت بردم و چقد من و همسرم وقتی مهاجرت کردیم از هر نظر بزرگ تر شدیم

    کلا مدارمون عوض شده بود

    ادم های خیلی

    عالی دور برمون بودن

    و دوباره مهاجرت کردم ب قزوین اولش خیلی ناراحت بودم

    ولی الان خیلی راضی هستم دوباره همه چی برام خیلی عالی داره پیش میره دوباره کلی اینجا پیش رفت کردم و همسرمم ارتقا شغلی بالای گرفت و از نظر

    و این بار دوست دارم ب یه کشور دیگه مهاجرت کنم

    کلا مهاجرت کردن خیلی دوس دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    زهرا الف گفته:
    مدت عضویت: 1729 روز

    بنام خدای یکتا

    سلام به استاد دوست داشتنی و مریم عزیز بابت این فایل که فکر میکنم در این دوره از زندگی با این حجم از پیشرفت و تکنولوژی واقعا دونستن مطالب و اگاهی ها لازم و ضروری بود

    من یادمه تو سن 8یا9سالگی همیشه تابستونا میرفتم اهواز خونه خواهرم حدود 4یا5ساعت راه بود و من بدون خانواده ام میرفتم، الان فکر میکنم چجوری دلم تنگ نمیشد تو 12سالگی شهر محل زندگیمون عوض کردیم یادم نمیاد دچار چالش سده باشم برای سه. قبلی دوستای قبلیو…تو سن 18سالگی محل زندگیمون عوض کردیم و همون سال مصادف شد به قبولی من تو دانشگاه و تنهایی دو سال تو یک شهر که هیچکسی نمی‌شناختم زندگی کردم بعد اون دوباره چندسال اهواز بودم و سال 92حتی با مخالف خانواده رفتم سمنان یعنی حدود 14,15ساعت تو راه بودم و این فاصله دوری غریبی تنهایی اصلا من نترسوند و رفتم تو دل راه و هدایت و حمایت شدم .سال 95اومدم کرج و سال99محله زندگیمون عوض کردیم این فایل باعث شد این جابجایی ها و مهاجرتهای کوچیک و بزرگ مثل فیلم از جلوی چشمم رد شد اینکه من خیلی زود با شرایط خودم وفق میدم، اینکه با آدم ها زود ارتباط سالم و سازنده میگیرم ، اینکه میتونم از نظر عاطفی خودم راضی کنم به حرکت و تکاپو و وابستگیمو کنترل کنم ، اینکه توکل کنم و ایمان داشته باشم

    من حتی شغلم جوری هست که هرسال مدرسه ام عوض شده یعنی هربار تو یک محله جدید با دانش آموزان و اولیا با سطح درآمد و فرهنگ متفاوت کار کردم و فکر میکنم همه اینها باعث شده که تکامل در این رابطه طی کرده باشم

    اما نکته خیلی خیلی مهم که استاد هم اشاره کرد این بود که خیلی واضح و روشن دلیل مهاجرت بدونی وقتی ندونی سر در گمی و مهاجرت اتفاق نیفته و اگر هم مهاجرت کنی بعد یک مدت دلسرد و افسرده میشه و پشیمون از این تصمیم ….

    من مهاجرت به یک کشور دیگه تا حالا بهش فکر نکردم دوست دارم مسافرت برم و جهان اطرافم بیشتر بشناسم

    اما مهاجرت به شهرهای شمالی دوست دارم و وقتی به دلیلش فکر میکنم اینه که طبیعت هوای سالم و پر از اکسیژن دوست دارم اینکه مثل استاد و مریم بانو صبح چشمشون به درختانی سرسبز و دریاچه پر از تلالو نور روشن میشه بینظیر

    اما این دلیل اونقدر محرک نبوده در واقع زورش به ترسهام نرسیده که این مهاجرت اتفاق بیفته

    ترس از اینکه کارو بار چی ؟با خودم میگم این همه سال اینور و اونور رفتی چجوری کارت اوکی شد زندگی گذروندی اما نجوا میگه اون موقع تنها بودی الان همسر و پسرت هستن‌ و…می‌دونم اینها بهانه هستند اما دلیل مهاجرت باید اینقدر قوی و محرک باشه که به همه ی ترسها و سختی و…بچربه

    باز هم از استاد ممنون ام که باعث شد من به دوران خوب و پر قدرت که پشت سر گذاشتم با افتخار نگاه کنم

    عاشقتووووووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    بانو زهرا گفته:
    مدت عضویت: 928 روز

    سلام به استادعزیزم،سلام به دستان بزرگ خداوند

    سلام به بانوی زیبا مریم جانم

    سلام به دوستان عزیز در بهترین وعالی ترین سایت

    سلام به خودم که لایق بهترین هاهستم،بهترین استاد،بهترین سایت،بهترین دوستان

    سلام به خداوند عزیزم که هر لحظه و همه جا کنارمه

    سلامممممممم به زندگی،سلام به هرروزم

    خداوند رو سپاسگزارم بابت همه ی نعمت هایش

    خداوند رو سپاسگزارم بابت تمام زیبایی هایش

    بحث مهاجرت،من عاشق مهاجرتم،

    خدا رو شکر از اول زندگیم مهاجرت کردم نه کشور

    اول از روستا به روستای بهتر دیگه، 5 سال هست که به شهر مهاجرت کردم،

    خدا رو هزار مرتبه شکر با نتیجه های بزرگ و عالی دوستان عالی

    من خدارو شکر استاد زیاد وابستگی ندارم،خونه ی قبلی که برای برادرم بود و ما خریدیم کنار خونه مادرم بود،و خیلی راحت مهاجرت کردیم به شهر و اینجا انگار از بچگی بزرگ شدم انقدر که راحتم و دوستان عالی که دارم

    خدا رو شکر هر خونه ی جدید که میریم پر از،نعمت و برکت و فراوانی همراهمون هست،

    استاد خدا رو شکررر که با شما و آموزش های شما آشنا شدم،تا از داشته هایم بیشتر و بهتر لذت ببرم و شکر گزار بیشتر خداوندم باشم.

    استاد 3سال پیش با شوهرم تصمیم گرفتیم که از مشهد به تهران مهاجرت کنیم

    اون موقع آشنایی با سایت شما رو نداشتم

    رفتیم و حتی بنگاه های تهران رو برای اجاره خونه رفتیم،من راضی نشدم و برگشتیم

    بعد که خداوند منو هدایت کرد که وارد سایت بشم

    و فایلهای شما رو گوش،دادم و دوره دوازده قدم رو شروع کردم

    بحث تکامل رو شنیدم ،اونوقت متوجه شدم و به خودم گفتم انشالله تکامل رو طی کنم حتما مهاجرت بزرگ و زیبایی خواهم داشت

    تهران یک لحظه به چشم من خیلی بزرگ و شلوغ اومد و حتی لحظه ای از،شلوغی تهران ترسیدم

    الان خدای عزیزم رو سپاسگزارم که همراه من بود که گفت زهرا برگرد انشالله مهاجرت خواهی کرد،شاید به جایی زیباتر و حتی خلوت تر از،تهران

    استاد من عاشق مهاجرت به کیش،به شمال سمت رشت و گیلان،مخصوصا که هفته ی پیش رفتیم و حسابی لذت بردیم و فراوانی ها و نعمت های خداوندم رو دیدم و لذت بردم

    و مطمئنم به بهترین ها هدایت خواهم شد

    من پاشنه ی آشیل خودمو رو فهمیدم و باید بیشتر و بیشتر کار کنم،با آموزش های شما استاد عزیزم

    و مطمئنم به زیباترین ها هدایت میشوم چون من لایق بهترین ها هستم،

    به زیباترین ها هدایت میشوم چون من لایق زیباترین ها هستم

    اهدان صراط المستقیم،صراط الذین انعمت علیهم،غیرالمغضوب علیهم والضالین

    استاد عزیزم و مریم بانو حرف برای گفتن زیاد دارم

    برای همون میگم،به امید دیدار شما عزیزان

    دوستان عزیزم خداوند یار و نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    امیرحسین گفته:
    مدت عضویت: 2376 روز

    سلام استاد

    چقدر صحبت های خوبی بود و چقدر راه گشا ،

    چقدر در مورد من صدق میکرد و تازه متوجه شدم که اصلا این شخصیت رو ندارم و حتی در مورد جابجایی از یک محل به محل دیگه مقاومت دارم …

    ولی همیشه من و همسرم فکر میکردیم که چقدر مهاجرت خوبه و واسه ما مناسبه ولی با صبحت های عالی و خردمندانه که صدتا مشاور مهاجرت بالاتره ، متوجه شدم لااقل فعلا ایده خوبی نیست مهاجرت کنیم تا وقتی که به مواردی که گفتید نزدیک بشیم و شخصیت مون رو تغییر بدیم

    واقعا لذت بردم و خیلی دوست دارم این فایل رو بارها و بارها ببینم

    ممنونم از این آگاهی های ناب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    حسام الدین افشاری گفته:
    مدت عضویت: 1197 روز

    به نام پادشاه جهان ️

    استاد عزیزم سلام ، من حسام الدینم یکی از شاگردان سر به هوای شما ولی مشتاق برای رمز گشایی ، از بازی زندگی ، من سه دوره شگفت انگیز از شما تهیه کردم و البته یکیش رو کنا. گذاشتم چون هنوز در فرکانسش نیستم ، از زندگی پر چالش و پر درسم نمیگم چون دوس ندارم ب نازیبایی های قبل توجه کنم و پادشاه عالم بر من نعمتی قرار داده به نام فراموشی خاطرات بد ، جوری ک گاهی از تومور مغزی پدرم و فوتش در 17 سالکی من و بدهی های ک برای ما گذاشت و رفت تعریف میشه انگار خاطرات ینفر دیگ داره برام تعریف میشه (البته روح پدر بزرگوارم شاد ک بسیار انسان شریف پر تلاش بود ) خلاصه مطلب من رابطه ویژه ای با پادشاه عالم از کودکی داشتم و زیاد باهاشون حرف میزدم گاهی غر گاهی بد و بیراه گاهی قربون صدقه ، اشک هامو پیشش می بردم خنده هام رو ، و من و پادشاه عالم دوست بودیم از کودکی ، به همین علت ایشون بر من لطف کردن و من رو ب سمت کتاب و داستان و رمان هدایت کردن ک نتیجه اون شد کتاب هایی درباره قانون و یکی دوتا استاد دیگ ک نتیجه تمام اینها شد آشنایی با شما استاد گرانقدر ، من زمان خدمتم با شما آشنا شدم در یکی از پر چالش ترین دوران های زندگیم، من با قانون مسیرم رو در خدمت هموار کردم ، کار میکردم همزمان اندازه مسولای سربازیم درآمد داشتم با اینک سرباز بودم،. ب خاطر تبدیل شدن موفقیت ب درس ( از بین رفتن سرمایم در یک بیزینس ب علت کرونا ک البته بعدها متوجه شدم علت من بودم ن کرونا جان ) از اعتماد بنفس بسیار پایینی برخوردار بودم با کمک شما کم کم ب خودم اومدم و از خودم متنفر نبودم ب خاطر سستی ها شکست ها احمال کاری ها و غیره ، ولی بازم هم خیلی عقب بودم ، خدمتم تموم شد و من ب دنبال ی شرکت لنداسکیپ عالی بودم چون من مهندس کشاورزی ام و عاشق ترکیب هنر ساختمان و طبیعت ، با کمک تمرینه الهی ستاره قطبی ب شرکتی هدایت شدم ک جزو سه شرکت برتر ایرانه در این حوزه ، ولی ب خاطر اعتماد بنفس پایینم خیلی مظلوم و خواهشانه و ملتمسانه با حقوق خیلییییی کم استخدام شدم و زیر دست یکی از دستان خداوند اوفتادم ک با من ب شدت بد برخورد میکرد و تحقیرم میکرد البته برای آموختن از جانب پادشاه آمده بود ، من در کمال صبر ب مدد. الله جواب تنفر رو با عشق ، بی احترامی رو با احترام و خساست در یاد دادن رو با آموختن دادم و ایشون خیلی آروم و نرم از شرکت رفت و الان هم یکی از دوستان من شده ب مدد ازمون پادشاه ، و من جای ایشون رو گرفتم اما با حقوق همچنان پایین تر ، کم کم آموختم پیش رفتم از دانشم از هنرم ازسلیقه و شخصیتم تعریف شد و من اینهارو برای خودم تعریف میکردم و تکرار میکردم تا اینک درونم بهم میکفت تو لایق بیش از اینهایی تو خیلی توانایی و مدیرمون من رو ب دفتر فراخوند و خودش ارتقاع شغلی و مالی بهم داد البته برام طبیعی بود ینی راه درست بود ولی درونم بهم میکفت ن لایق بهتر هستی ، چند روزیه استعفا نامه رو گذاشتم رو میز مدیر بلافاصله افزایش حقوق گفتم ن مزایا اضافه شد گفتم ن ، امروز از مصاحبه موفق با شرکتی اومدم ک روف گاردن ایرانمال رو زده ینی بزرگ‌ترین روف گاردن خاورمیانه ، با تعریف تمجید اونها از جلسه اومدم بیرون رفتم برای گرفتن پیش فاکتور پیش یکی از وارد کننده های گیاهان لوکس ب ایران ، کمی حرف زدیم گفت بیا پیش من کار کن با اینقد بیشتر از اون شرکت ، در راه برگشت تلفنم زنگ خورد یکی از مدیر پروژه ها بهم پیشنهاد داد ک ب صورت پیمانکاری ی کاری برام انجام بده ، کمی فکر کردم ،من حداقل هفته ای دوتا پیشنهاد استخدام یکی دوتا پیشنهاد پیمانکاری دارم ، پشت موتور زدم زیر گریه و البته الان هم اشک هام سلام دارن خدمتتون ، پادشاه عالم من زمانی رو ب یاد می آوردم ک بعد از کرونا چند ماه بیکار بودم و در همه شرکت ها گلخونه ها شهرداری ها حتی گلفروشی رو میزدم هیچکسسس منو استخدام نمیکرد ، الان چی شده ک همه دانیال منن ، الله بزرگواری به راستی ک پادشاه عالمی ، همش یاد این باوری میوفتم ک ب قلبم وارد شد “ خداوند جوری من را ثروتمند و سعادتمند می‌کند ک همه بگوید ؛ نگاه کن، حسام بدون پشت و پدر ، خداوند چگونه اورا بالا کشید “ و من بارهااین باور رو تکرار کردم ‌خداوند در حال بالا کشیدن حسام از ته چاه یتیمی و فقر و بی احترامیه ️، امیدوارم دوستان ببنند یا بگویند ک پادشاه عالم واقعا رب العالمین است ، امیدوارم جزوی از کامنت های باسه ک ب قلب ها بشینه چون قلبم بهم گفت بیام و کامنت بذارم ساعت 03:30 صبح

    استاد سوالی دارم ک فکر میکنم سوال خیلی هاست ممنون میشم براش ی فایلی درست کنید تا این گره کور برای همه باز بشه و ب یادگار بمونه ، اون هم این نجوای شیطانی ک ، تو سنت زیاده شده آدما زیر 25 سالکی هدفشون رو پیدا میکنن تا 30 استاد میشن تا 35 کار آفرین و 40 پارو ب دست پول پارو میکنن و اگر این پیچ ها رو جا بمونی کارت تموم . و متاسفانه تو فضای مجازی و صفحه های موفقیت هم این باور وجود داره و ب جامعه گسترده تزریق میشه و افسردگی و سرخوردکی نتیجش

    ممنونم ک باز هم راهنمای ما باشید و با چراغ هدایت الله راه رو ب ما نشون بدید

    در قلب منید استادم 🫶

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: