چه کسی مالک توست؟! - صفحه 70

1261 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آرامش آبی گفته:
    مدت عضویت: 923 روز

    سلام عزیزانم،سفرنامه روز 26ام،امرزو من کلی کار اداری داشتم،و یه مسئله قراداد کاری که با طرف قرارداد بر به مشکل خوردم،این مسئله خیلی وقته منو درگیر کرده قبل از آشنایی با استاد با این شرایط برخوردهای بدی میکردم و واکنشهام براساس خشم و نفرت از طرف مقابل بود،و مسئله حل نمیشد،ولی چندوقته همش به خدا میگم تو برام درستش کن تو حلش کن این مشکل من نیست و سعی کردم درسهامو ازش بگیرم البته چون تازه قدم در این مسیر گذاشتم این نیست که کامل توکل کروم و سپردم مدام در حال سپردن و پس گرفتن بودم اما باز نسبت به قبل بهتر عمل کردم،امروز که رفتم سازمان قبلش این فایل استاد رو گوش کردم،هرجایی که میخواست ذهنم بگه اینجا چه کسی میتونه کارتو راه بندازه و از یکسری باورهای شرک الود استفاده کنم میگفتم فقط خدا خودش مالک منه و من از هیچکس ترسی ندارم مرحله به مرحله کارمو سپردم هرواحدی میرفتم کارمندهای اون بخشو به خدا میسپردم و برعکس باور گذشته من که کارهای اداری دردسر و پرکار و بیا برو داره باورم نمیشد انگار همه به من خدمت میکردن و همزمان دوتا کار مختلف که هرکدام نیاز به زمان جداگانه ایی داشت توی یک روز و با دو ساعت کمتر انجام شد،خداروشکر میکنم بابت استاد عزیزم که این آگاهی رو به ما میدن،وقتی استاد صحبت میکردن اون حس اتصاله اون حس عشقبازی با خدا تو نگاهشون موج میزد،منم از خدا هدایت میخام وجودم به وجودش گره بخوره یه ذهن ارام یه قلب که پراز عشق و حضور خداست.خدایا شکرت بابت امروز که عالی گذشت پراز اتفاقهای قشنگ.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    امیر علی گفته:
    مدت عضویت: 2427 روز

    بنام خداوند رزاق و وهاب.

    بنام خداوندی که تنها قدرت مطلق جهان هستی است.

    سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم که الگوی عملی برای شناخت و درک قوانین و عمل به قوانین جهان هستی برای من هستند.

    سپاسگزارم از خانوم شایسته مهربان و قدرتمند و خانواده صمیمی عباسمنش که در درک بهتر قوانین حامی من هستند.

    امروز روز 26 سفرم و چهارم اردیبهشت 1402.

    امروز با خدای خودم میخواهم صحبت کنم او که خالق جهان هستی است، او که تنها قدرت مطلق است، او که رزاق است و وهاب ، او که من را خلق کرده و من را اشرف مخلوقات خود قرار داده، رب من صاحب اختیار من مالک من من بنده توام و کسی جز تو را ندارم، من زمان زیادی است که فقط بنده توام و در تمام شرکهایی را که میدانستم به روی خودم بستم و سعی کردم فقط از تو بخواهم، نمیدانم چه شرکی دارم تو گفتی حرکت کن و ایمان داشته باش من حرکت کردم و فقط تو را دارم.

    تو به من گفتی من برایت کافی هستم.

    تو به من گفتی که برایت همه چیزم هر چه بخواهی تو فقط من بنده من باش.

    من با جانم قسم میخورم که فقط بنده تو هستم من از رو از شر این نجواها رها کن، من میخواهم فقط تو باشی ، من فقط تو را میخواهم ، خدایم باش من بندگی تو را میکنم، هدایتم کن و حمایتم کن جز تو ندارم.

    خدای من از قلبم خبر دارد میداند من بنده چه میخواهم راهنمای من باش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    محبوبه سرداری گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    به نام تنها قدرت جهان الله یکتا

    سلام به استاد مهربانم وخانم شایسته عزیز

    چقدر اشتباه کردیم وهر کسی وهر چیزی مالک ما بود.قدرت را در دست دیگران میدیدیم وبا ترسهایی که داشتیم با نا آگاهی به خداوند شرک می ورزیدیم.

    خداراشکر که با شنیدن فایلهای استاد مسیرمون تغییر کرد وبا روند تکاملی قدرت را از آدمها وچیزها گرفتیم وبه این باور رسیدیم که هیچ کسی هیچ تاثیری در زندگی ما نداره

    خدای من مالک همه چیزه وقدرت تنها در دست اوست واو به من قدرت داده که همه چیز را خلق کنم

    خداوند مالک همه چیزه

    خداوندی که مالک آسمانها وزمینه

    عامل بدبختی بشریت در شرکه

    وعامل خوشبختی بشریت در توحیده

    سپاسگزارم از خدای مهربانم که مرا با استاد مهربونم آشنا کرد وزندگیم را توحیدی کرد که فقط در همه لحظه ها وکارها به خدا فکر میکنم واز او هدایت می طلبم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مهدی رجبی گفته:
    مدت عضویت: 3884 روز

    درود و صد سلام خدمت استاد نازنین

    و همه دوستان هم خانواده ای من و هر عزیزی که این کامنت رو داری مطالعه می کنی و ازت ممنونم بخاطرش

    اول بگم من الان در این تاریخ دارم کامنت می نویسم ولی این ویدئوی استاد رو قبل ها دیده بودم ولی الان با یک حس و باور و فرکانس متفاوتی دیدمش برای همین قبلا کامنتینزاشتم ولی الان میزارم

    دوم بگم که جناب استاد عباسمنش گرانقدرم من عاشق این جملتونم که با یک معصومیت و پاکی خاصی با یک صداقت و حسن نیتی میگید که دوست دارم این حرف ها رو بزنم…

    منم با خودم و به شما گفتم امروز: بزن بزن که داری خوب میزنی.

    واقعا دمتون گرم بسیار ازتون سپاسگزارم بابت این همه خوبی و صداقت و ایمان تون که باعث آگاهی و رشد و حرکت و انگیزه و تغییرات پویا من دارید میشید

    منم لذت می برم از بودن باشما

    بعنوان دست و راهی از راه های خداوند که کلام الله رو با صداقت و درستی و حقیقی به گوش من و دیگرانی که می خواهند می رسونید

    از خداوندم ممنونم بخاطر وجود شما و مجموعه سایت و کسب و کار استاد عباسمنش که از تک تک مواردی که باعث پیشرفت و حضور گرم شما شده متشکرم

    آقای استاد با قدرت پیش برید واقعا خوبه که دوست دارید این حرفها رو بزنید اصلا اومدید به این دنیا که همیم کارو بکنید و همین حرفها رو بزنید واقعا از ته دل دوستتون دارم و لذت می برم

    و چقدر دوستان عزیزم کامنت های خوب که چه عرض کنم عالی و ارزشمند نوشتند و چقدر باعث شدند و میشن باورهای شیطانی و شرک آلود رو بهتر درک کنم و از نقطه تضاد بسمت باورهای خدایی حرکت کنم

    چقدر باور و دیدگاه شرک آلود داشتیم و داریم خدای من

    واقعا چه کردم با خودم

    چقدر برده ی عواطف و پول و جامعه و اشیا و لوازم و موقعیت ها و مکان ها و خاطرات گذشته و … شدم

    چقدر فکر می کردم که خاطرات گذشته مالک منه

    چقدر فکر می کردم که مثلا در یک رابطه، اون شخص خاص یا حتی احساسات خودم مالک منه و می تونه منو کنترل و مدیریت کنه

    چقدر فکر می کردم که پول مالک منه و من برده اونم و میتونه منو کنترل کنه چه زمانی که ادم پولی داره (با ولخرجی زیاد و بی مورد برده نیازهای کاذب شدن) چه با ترس از خرج کردن (برده احساس مالی شدن) همش پول باید کنترل کنه و مالکت باشه

    چه زمانی که می ری وام میگیری برده ی پول و رئیس و معاون بانک میشی چه زمانی که برده ی اون چیزی میشی که میخوای بابت وام بگیری

    چه زمانی که فکر میکنی تنها کسی که میتونی باهاش کیف کنی و لذت ببری از هر لحاظ (چه ظاهری و چه شخصیتی و اخلاقی و مالی و روحی و تحصیلی و شغلی و خانوادگی و معنوی) فقط همین یک نفر هست تو دنیا و دیگه کسی نیست و اسیر و برده ی اون ادم و عواطفت میشی

    چه زمانی که حتی برده و اسیر یک موقعیت به ظاهر سخت میشی (مثلا اینکه کسی فکر کنی میتونه برات دردسر درست کنه یا شرایط و زندگی رو برات سخت و طاقت فرسا کنه)

    چه زمانی که موقعیت نادلخواه مثل دود سیگار یا هر رفتار و فکر و احساس دیگری باشه ( قول دون میگوئل روئیز عزیز – در میثاق دوم) هیچ چیز را به خود نگیرید مصداق همین جملات است و با تاکید فراوان هم می گوید مثل استادمون که حتی اگر اسلحه هم روی سرتون گذاشتند هیچ چیز حتی افکار (باورها و نجواهای شیطانی) خودتونم جدی نگیرید وگرنه برده و اسیرش میشید و باور میکنید و تبدیل میشید به همون فکر یا ناخواسته.

    چه وضعیت جوی رو فکر کنم میتونه منو روحیه منو بدن منو شرایط منو خواسته های منو کنترل کنه

    چه وضعیت جغرافیایی که مثلا در این جغرافیا نمیشه برای آرزوهام و اون سبک زندگیم یا مالی و شغلیم کاری کنم و جذبشون کنم!

    یا چه همسایگانی

    چه سن و سال و تاریخ تولد زمینی ام

    چه اندام و وضعیت فیزیکی و قد و وزنم

    چه دورانی که در اون زندگی میکنم و دوران کودکی و نوجوانی ام

    چه امکاناتی که در اون زمانها بوده یا الان هست

    چه سرمایه مورد نیاز برای کاری

    چه نوع شغل و یا نوع استعداد و یا نوع و میزان مدرک تحصیلی ام

    و حتی چه اینکه فرزند چندم خانواده هستم

    یا اینکه در چه شرایطی از هر لحاظ، بزرگ شدم

    همیشه بعضی از اینها رو بیشتر بعضی اینها رو کمتر، فرقی نمیکنه بهر حال فکر میکردم مالکان اصلی زندگیم هستند

    فکر میکردم تلویزیون مالک و برنامه ریز اصلی من هستند

    افرادی که مثلا خیلی آگاه و عالم و باسواد و متخصص و مرجع قدرت هستند از طریق رسانه

    یا کانال های ماهواره ای

    چه افکار دینی

    چه افکار تربیتی

    چه افکار موروثی

    چه کتاب و روزنامه ای

    چه پست اینستاگرامی و تلگرامی و

    از همون بدو تولد زیر سلطه باورهای دیگر بجز خداگونه بودن رو خیلی بیشتر یاد گرفته ایم و آموختیم از همون ابتدا یاد گرفتیم چگونه اهلی بشیم بقول دون میگوئیل عزیز

    یک مسیحی به یک شیوه یک یهودی طوری دیگر یک شیعه به سبکی و یم سنی هم به نحوی دیگر

    یک آفریقایی متفاوت از یک ژاپنی یک آمریکایی متفاوت از یک عرب یک افغانی متفاوت از یک برزیلی یا یک یونانی متفاوت از یک بلژیکی و روسی

    بهر حال هر کس یک جور یادگرفته و آموخته

    و وقتی من متوجه نحوه آموخته هایم میشوم (آگاهی واقعی و خودشناسی حقیقی) به دنیای تازه ای پا میزارم که یک عمر فریب خورده ام تا رفته رفته از خدای خودم دور بشم – البته نه اینکه اونها بد بودن یا بد هستند نه اصلا بلکه این بخشی از روند زندگی زمینی ما شد و البته که اغلب همواره ناخواسته بوده و این روند تکاملی بشر را نشان میدهد- منظور شناختن این نحوه اهلی شدن بزرگ شدن و شکل گیری برای ادامه مسیر برای درک بهتر خود و خدای خود و قوانین الهی نیازی ضروری بوده و هست

    این قانون عزت نفسه

    این قانون زندگی با کیفیته

    این قانونه معنوی موفقیته

    این قانون انسانیته

    این قانون طبیعیه

    این قوانین خداونده

    من کیم؟ از کجا اومدم؟ به کجا دارم میرم؟

    واقعا کسی نگفت من کیم؟ (البته مسئولیتی هم نداشته در قبال من، این وظیفه هر کس هست که خودش بیاد و کشف کنه و پیدا کنه این اختیار را خداوند داده این حق را داده و این امکان را هم داده و چه عالی که داده، برای هر کسی که عاشقه کشف و جستجو باشد)

    هر کسی یک منه کاذب را نشانم داد و باهاش هم هویت شدم ولی سپاسگزار خدایی هستم که من را در مسیر شناخت بهتر منه حقیقی قرارم داده

    تصمیم گرفتم سعی کنم بیشتر و بیشتر با خدای خودم هم هویت بشم

    تصمیم گرفتم با حقیقت محض هم هویت بشم

    تصمیم گرفتم با اصصصل هم هویت بشم

    تصمیم گرفتم با آگاهی های روح و خداوندگار با الله هم هویت بشم

    تصمیم گرفتم با دلم و در عملم بگم: أَشْهَدُ أَنْ لا إِلٰهَ إلّا اللّهُ- با اینکه همه میدونیم کار اصلا راحتی نیست. ولی خودش کمک میکنه که بر این همه نجواها و این همه شرک ها و خداهای ساختگی و متزلزل و مصنوعی که از پایه سست و شکننده بودن و هستند و مثل بُت شدن خیلیاشون واسه ادم و همشون به تاریخ انقضا هم نمیرسند چند ساعته یا چند روزه است غلبه کنم غلبه کنیم

    به خدایی پناه می برم که مدت محدود و تاریخ انقضایی نداره واسم

    به خدایی پناه می برم که إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ هست

    به خدایی که هم میشنود و هم می بیند و هم آگاه هست بر هر چیز و هر کسی.

    آیه 14 سوره فاطر می فرماید:

    إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ

    تمام این حرفها را برای خودم زدم هم توجهم بیشتر شود تا هم بر یکسری افکارم غلبه کنم هم لذت ببرم هم باورهایی رو دوباره شناسایی کنیم که به هر دوست نازنینی که میخواند شاید باعث تفکری دوباره و یادآوری شود

    من عاشق همتون هستم

    و عاشق استاد نازنین و خانم شایسته و فرهادی بزرگوار و آقا ابراهیم دوست داشتنی که زحمت می کشید با همه وجود.

    من عاشق خودم شدم و روز به روز بیشتر عاشق خودم میشم با شناخت خودم که کی هستم واقعا که خدا به خودش احسن گفته با آفرینش من داره حال میکنه

    عاشق خدایی شدم که داره با من حال میکنه پس چرا من باهاش حال نکنم؟ اگر یکم باهوش و تیز باشم از این فرصت استفاده میکنم

    خوب و پاینده باشید

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3884 روز

      نمیدونم چرا قسمت ویرایش برام نمایش داده نشد تا یکی دو جمله رو که جا افتاده رو اضافه کنم برای همین در این قسمت اضافه میکنم:

      معنای آیه 14 سوره فاطر:

      اگر آن (بت) ها را بخوانید، دعاى شما را نمى‌شنوند و اگر بشنوند پاسخى به شما ندهند، و روز قیامت شرک شما را انکار خواهند کرد، و هیچ کس مانند (خداوند) خبیر، تو را (به حقیقت کارها) آگاه نکند.

      و این جمله رو میخواستم بگم که من هم حتی مال خودم نیستم وقتی خداوند میفرماید مالک اصلی تمام چیزها یعنی تمام چیزها در این جهان و جهانیان است.

      تقریبا همه فکر میکنند همانطور که از بچگی نمی دانستم دقیقا بطور واضح شرک با کفر تفاوتش چیست؟ فکر میکردم همین که اذان و نماز و روزه ای میگیریم و انجام میدیم و از زمان بدنیا امدن اذانی در گوش مون خوندند و مسلمون شدیم یعنی دیگه مشرک نیستیم همین که به خدا اعتقاد داریم یعنی دیگه مشرک نیستیم همین که قرآن داریم و گاهی تازه اگر نگاهی بعضی از ماها مثلا اونم برای ماه رمضون بهش میندازیم یعنی مشرک نیستیم و فکر میکردم همینا کافیه یعنی اینطوری بهمون حداقل گفته بودن یا نشون داده بودن

      فکر میکردم همین که اینو قبول دارم یعنی دیگه کار تمومه البته در دلم این ها سوال بود ولی نمیدانستم در زمان کودکی و نوجوانی حقیقت چیست ولی انگار دنبال چیزی بودم که راضی ترم کنه ندانستم که بابا باور کردن و بدرستی شناختن و بدرستی عمل کردن از روی ایمان خیییییلیییی فراتر از اون حرفا بوده

      اگر اینطوری بود که تقریبا همه افراد جامعه با ایمانند و هیچ مشرکی نداریم

      و بتدریج فهمیدم که نه داستانی دیگر باید گفت و قصه متفاوته اعتقاد با اعتماد و عمل درست و تفکر و دیدگاه درست چیزی متفاوت است از روی ترس ها میفهمیم.

      الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‌

      سپاس و ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است.

      پس تمام چیزهایی که در بیرون از خودم دنبالش میرم هم جزو مالکیت خداوند است و حتی خودم و حتی جسم و بدن و موی سر و ناخنم و …

      پس تسلیمش باید باشم تا اجازه ی هدایت را به او بدم. خودمو بسپارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    آذین گفته:
    مدت عضویت: 1129 روز

    بنام پروردگار یکتا

    سلام ب همه

    امروز سی فروردین 1402 و بیست و ششمین روز از سفرنامه من هست

    آخرین روزی ک سفرنامه را نوشتم بیست و سه فروردین بوده یعنی یک هفته پیش چقدر تعجب کردم، از شروع سفرنامه بخودم قول دادم ک هر روز بنویسم ولی از ی جایی چون آگاهی ها از حد قبولم خارج بود حس کردم باید بیشتر روش وقت بگذارم، البته ک هر روز اینجا هستم و آگاهی ها را از عقل کل یا بقیه فایلهای استاد میگیرم.خداروشکر حس میکنم شده روتین زندگیم، اما ی چیزی این وسط هست ب اسم کمال گرایی و من در تمام قسمتهای زندگیم اینو داشتم، ی کاری را با ذوق شروع میکنم و کمی بعد اینقدر میخوام همه چی عالی باشه ک با ی روند رو ب سقوط یا کمتر ادامه اش میدم یا ولش میکنم، میخوام این کمال گرایی را با باورهای درست درستش کنم و فکر میکنم راه حلشم همینجا توی این سایت پیدا میکنم بزودی انشالله.

    مورد دیگه اینکه استاد جان من مشرک هستم و واقعا دیگه نمیخوام مشرک باشم میخوام فقط خداوند را بپرستم، میخوام اینقدر از بقیه از جمله برادرم نترسم و نگذارم زندگیو منو دست خودش بگیره، خدایا راه را نشونم بده و کمکم کن تا بتونم زندگیمو در دستان خودم بگیرم و ب تو توکل کنم، خدایا من میخوام زندگی خودم را با آگاهی های ناب تو جلو ببرم و تنها تو را بپرستم و تنها از تو یاری بجویم، من میخوام رها بشم از این ترسها، من میخوام در عین حال ک عزیزانم باهام در ارتباطن ولی نظر و حرفشون ملاک تصمیمام نباشه و بعبارتی حرفاشون را دیگه محل نگذارم، خدایا خسته شدم از اینکه میگذارم برادرم همش برام تصمیم بگیره و بهم زور بگه میخوام خودم راه زندگیمو انتخاب کنم، میخوام پیشرفت کنم، میخوام هدایتم کنی ب راه زندگی خودم.

    خدایا میخوام خانواده ام زنده و سالم باشن ولی دیگه کاری ب زندگی من نداشته باشن.

    خدایا هدایتم کن

    خدایا توکل بخودت

    تویی پرودگارم ن بقیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محسن بیرقدار گفته:
    مدت عضویت: 1113 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز و دوستهای هم فرکانسی ام در این فضای خوبو قشنگ که هر روز از درسها و شیوه‌های حل مسائل زندگی ام رو دارم یاد میگیرم ،و چقدر خوشحالم .

    از وقتی که فقط رب رو به عنوان قدرتمندترین فرمانروای کل کیهان به عنوان کسی که مرا به این جهان زیبا آورده تا از این همه نعمتهای بی شمار لذت ببرم و به پیشرفت جهان کمک کنم ، در قدم اول کلی با خود به آرامش رسیدم و زندگیم متحول شده ، و هرگاه که به مسائل ای مواجه میشم و از او درخواست کمک میکنم میدونم که همیشه با منه و من قسمتی از وجودش هستم بهم الهام میشه این کارو بکن یا اونجا برو به وضوع دارم میبینم که مثل یک جی پی اس داره راهو بهم نشون میده واقعا زندگی به معنای واقعی رو دارم تجربه میکنم .

    عشق چیزیست که به خدا باید گفت .

    قدرت از عان خداست ولو غیر .

    تنها قدرت در جهان فقط خداست .

    یک تکیه گاه همیشگی .

    هیچگاه از خدا غافل مباش .

    در آغوش گرم خدا یعنی زندگی فوق‌العاده عالی در همه‌ی ابعاد .

    شادو پیروز باشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1202 روز

    به نام الله مهربان

    26روز از سفر نامه

    فقط می توانم بگوییم خدایا شکرت که در حال شناخت تو هستم در حالی که همیشه با خودم فکر میکردم خدا پرست هستم و همه ی ادیان دیگر را کافر می پنداشتم

    ولی حالا میفهمم که من هم دست کمی از آن بندگان خدا نداشتم

    استاد جانم هیچ زبانی نمی تونه بیانگر تشکر از تو رو داشته باشه که من خدا رو با تو شناختم حال بعد از40سال زندگی میفهمم ایمان به خدا وتوکل کردن به او یعنی چه.

    بعد از آشنایی با سایت فهمیدم که من خودم خالق زندگیم هستم با باورهایی که دارم وخودم هستم که با باورهای توحیدیی که دارم مشخص میکنم که مالکم چه کسیه.

    خدایا تنها تو رو میپرستم وتنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست هدایت فرما.

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    احمد نيازى گفته:
    مدت عضویت: 2014 روز

    سلام بر استاد عباس منش عزیز من اولین کامنتم رو دارم میزارم حقیقتش من تقریبا سه سال هست که به آموزش های شما گوش میدم یکی دوبار هم چندتا نتیجه کوچک گرفتم ولی موقتی بود چون واقعیتش ته دلم داشتم میگفتم اینا الکیه مگه میشه و این حرفا یعنی یقین نداشتم که واقعا کل زندگی همینه همین قوانین و عمل کردن بهشون ولی چند روز قبل که کتاب چگونه فکر خداوند رو بخوانیم رو خوندم واقعا انگار اصلا منو تکون داد یعنی وقتی فکر کردم دیدم اره خدا انرژیه که تمام جهان رو اداره میکنه اونجا که شما مثال زده بودین که اگه تو یه کشوری سرمایه گذاری کنین که قوانین ثابت داشته باشه و تغییری نکنه بعدش گفته بودین چقدر خیالمون راحت هست و با اطمینان میریم و سرمایه گذاری می‌کنیم و مطمئن هستیم خب بعدش گفتین جهان هم قوانین ثابت خودش رو داره که اگر طبق قوانین عمل کنین خیلی عادی هستش که اتفاقات خوب برامون بیافته یعنی اونجا دیگه یه آرامشی پیدا کردم که اصلا قابل وصف نبود و شروع کردم فرداش دوباره کتاب رو خوندن دوباره احساسم خیلی خوب شد گفتم اگه اینجوریه که من باید سمت خودم رو انجام بدم و احساسم رو خوب نگه دارم البته احساس خوب واقعی نه تصنعی چون خداوند فرکانس ما رو میشناسه و نمیشه گولش زد خب به خودم گفتم همش همینه اگه اینجوریه وقتی ناراحتم که مثلا فلانی میره زیراب منو میزنه خب من دارم شرک میورزم و احساسم بد میشه قطعا نباید منتظر اتفاقات خوب باشم واقعا باورهای توحیدی که شما با عشق دارید برامون توضیح میدید فوق العاده هست و یه قدرتی رو آدم احساس میکنه وقتی داره کم کم داره باورش تغییر میکنه و اینجا تو این فایل ارزشمند که شما دارید میگید که خداوند رب هست و ما خودمون هستیم که داریم خلق می‌کنیم زندگیمون رو واقعا یه احساس آرامش فوق العاده ایی به آدم میده و به نظر من اولین باوری که آدم باید روش کار کنه همین باورهای توحیدی هست که شما در موردشون صحبت میکنید بعدش بقیه امورشها رو خیلی راحتر میشه باور کرد و تمرین کرد از شما و خانم شایسته بسیار سپاس گذارم که دارید اینقدر با عشق این آگاهی ها رو برای ما آماده میکنید و یه چیزی دیگه شما جزء سپاس گذاری روزانه من هستید خداوند رو سپاس گذارم که شما رو با من آشنا کرد و از خداوند براتون سعادت و خوشبختی در این دنیا و هم در آخرت آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    محمدرضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1244 روز

    بنام خالق جهان

    بنام هدایتگر جهان

    بنام پرورش دهنده جهان

    بنام فرمانروای جهان

    بنام تنها قدرت جهان

    سلام خدمت استاد خوبم

    سلام خدمت خانواده دوست داشتنی عباس منش

    استاد!

    خوشحالم خداوند این فرصت برای من فراهم کرده که رد پای خودم را در بجا بگذارم و با شما به اشتراک بگذارم.

    استاد!

    خدای من‌ به عنوان خالق هستی، قدرتمند ترین قدرت جهان است. قدرتی که در اجزاء ودر سلول به سلول این جهان هستی هست. آنها را هدایت می‌کند. آنها را پرورش می‌دهد. بر تمام جهان و جزئیات آن حکومت و فرمانروایی می‌کند.

    استاد!

    من به‌ عنوان‌ اشرف مخلوقات و خلیفه خداوند بر قدرت خلق زندگی خودم را به‌ خودم داده است. آنقدر هم از این قدرتی که به من عنوان انسان داده حمایت می‌کند که گفته ،ما به هرکس که بخواهد، کمک می‌کنیم.

    البته به میزان ایمان ما و باور ما به خداوند، برآوردن خواسته های مارا تعهد کرده است.

    ادعونی استجب لکم.

    البته قدرت تمام‌جهان را در اختیار خودش دارد و خواسته های مارا هرچی که باشد تعهد کرده‌است. این تعهد وپایبندی خداوند به، مارا قادر به خلق زندگی خودمان به عنوان بهترین مخلوق خداوند و خلیفه آلله بر روی زمین کرده‌است.

    یعنی که خداوند به من ایمان دارد و همه چیز را و تمام جهان را مسخر من کرده‌است تا من با تکیه و توکل به خداوند به هرچه که بخواهم برسم.

    من هم دانسته و یا از غفلت این قدرت خداوند را ندید بگیرم و به عاملی دیگر نسبت بدهم،چی می‌توان گفت؟!

    حماقت.

    نافهمی.

    بهترین کلمه همان شرک به‌ خداوند است.

    خداوند هم هرگز اینقدر ضعف و ترس وحماقت و نافهمی و بی ایمانی از هیچ کسی نمی بخشد.

    من هم از شرک به‌ خداوند پنا می‌برم تا خودش هدایتم کند.

    البته که او هدایتم می‌کند و غم و اندوه و ترس را از من دور می‌کند و مرا سر شار از لذت می‌کند و مرا با خود به رویا می‌برد.

    استاد!

    چقدر شیرین بود این حرف های که به من گفته شد.

    خداوند را بینهایت سپاسگزارم که مرا هم صحبت خودش قرار داده‌است.

    خداوند را بینهایت سپاسگزارم که بینهایت بخشنده است. دائم درحال بخشیدن ثروت به من است.

    خداوند بینهایت سپاسگزارم که همیشه غم را از من دور می‌کند و من را هدایت می‌کند.

    خداراشکر.

    این هم از فضل و لطف خداوند است.

    من لایق نعمت های خداوند هستم. من لایق بخشش،من لایق ثروت، من لایق هدایت، من لایق احساس خداوند در وجودم هستم.

    استاد!

    از شما تشکر می‌کنم و شکرگزار خداوند هستم که شما را برای راهنمایی من برسر راهم گذاشته است.

    خدای من!

    باز هم شکر گزار هستم که امروز در رد پای روز 26 سفر نامه تحول زندگی‌ام، با من هم‌صحبت بوده‌ای و مرا هدایت می‌کنی.

    استاد خوبم و دوستان عزیز!

    در پناه خداوند آرام و سلامت وثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1615 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز بیست ششم روزشمار زندگی من!!

    چه کسی مالک من هست؟؟

    برخلاف گذشته که من در تسخیر تمام ادمیان و عالمیان و شرایط و موقعییت ها و مکانها و احساسات و نجواهای گمراه کننده و هرچه غیر خودم وخداوند بودم…

    مدتهاست که از شما استاد عزیزم آموختم که این عالم وآدم و هرچه در عالمه ، در تسخیر منه، من مالک همه چیز هستم وتنها خداست که مالک منه ودیگر هیچ چیز وهیچکس…

    توگذشته های نه چندان دور، حتی دمای هوا هم مالک من بود، از ترس اینکه سرما نخورم و مریض نشم از بارون وبرف و سرما فراری بودم و ازش می ترسیدم، ودقیقا هم چون مالک من بود ومن بنده ی اون، هر جا منو میدید به بردگی میکشید جوریکه راه فراری نداشتم و تسلیمش میشدم، نمیشد که همیشه همه جا ازش فرار کنم، آره هوای سرد مالک من بود وبه راحتی می تونست مسافرتها، مهمونی ها، گردس وتفریحات من، ودورهمی های توی فضای باز منو، کوه رفتن منو، زیر بارون قدم زدن ولذت بردن از بارون رو ازم بگیره، چون باور کرده بودم سرمامیخورم ومریض میشم چون ضعیفم وسرمایی؟!!!

    آدمی می تونه تا همین حد عاجز باشه در مقابل چیزی، واون چیز به ظاهر پیش پا افتاد بشه مالک حال خوب وبدش، مالک ترسهاش، ویا قدرتش…

    دیگه نگم براتون که مالک کیا وچیا بودن و من چطور بنده وبرده ای…

    ولی شکرالله مهربان از وقتی باشما استادعزیزم در این مسیرروشن قرار گرفتم ودارم روی خدا شناسی و جهان شناسی وخودشناسی ودیگر شناسی کار میکنم، کم کم اون مالکییت رو از غیر گرفتم ومیگیرم …

    اونهایی که نمی تونم از پسش بربیامو به خداوند سپردم واونهایی که قدرت پس گرفتن مالکیتشو داشتم پس گرفتم وحالا خودم مالکشون هستم…

    مالک سرنوشتم، مالک حال خوب وبدم ، مالک باورها و افکار وگفتار واعمالم…

    مالک عقایدم…مالک تمام زندگیم، مالک تمام رویاهام…چون خداوند از اول هم این مالکییت رو بهم داده بود…

    اما بزرگ شدن با باورهای اشتباه وتغذیه از باورهای محدود اطرافم باعث شده بود این مالکییت از من گرفته بشه وبه هرکس وهرچیز غیر خداوند ومن داده بشه…

    واقعا که چه حس فوق العاده ای هست اینکه به یقین میرسی خودت مالک زندگی وسرنوشتت هستی …در صورتیکه موحد باشی نه مشرک، صبور باشی نه عجول، بشنوی وعمل کنی نه اینکه فقط بشنوی و نگاه کنی…

    وقتی پا میذاری رو ترسهات وتوکل میکنی وباور داری قدرت تنها در دستان رب توست نه هیچکس دیگه، کم کم میسپاری ، کم کم نتیجه ی مثبت میگیری، کم کم باور وایمانت قوی تر میشه، وبه یه جایی میرسی که هرچقدر بیشتر اعتماد میکنی نتایج بزرگتر وبیشتری هم میگیری….

    انوقته که ترسها محو میشن، حتی اگه بخوان بیان تودیگه اونهارو میشناسی …

    دیگه بهشون اجازه ورود نمیدی، چون میددونی چقدر بدمزه هست طعم بردگی و بندگی کردن غیر خدا…

    وچقدر خوش طعم ودلچسب وگواراست که صاحب اختیارت قدرتمندترین قدرت جهان باشه…

    انشالله که همیشه ودر هر لحظه تنها مالک من خداوند باشه ومن در پناه امنش رها از هرچه وابستگی و بندگی وبردگی وترس و تردید…

    اولش سخته ولی بعد یه مدت میشه عادت…یه کم که بیشتر میگذره میشه اصل وجزء واجبات وبهش می بالی و افتخار میکنی که تنها مالک تو خداوند هست و این مالکییت برخودت وزندگیتو به دست خودت سپرده وعهد بسته که نفس نفس کنارت باشه به شرط صداقت، به شرط پاکی دل، به شرط ایمان ویکتاپرستی.

    واقعا یه مالک داشته باشی بهتره یا هزاران مالک؟؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3884 روز

      درود و سلام مینا جان

      چقدر عالی و قشنگ توضیح دادید و مثال زدید آفرین بر شما

      چقدر موقع خوندن کامنت تون با خودم فکر کردم و حرف زدم و چه چیزهایی دوباره برام مرور شد

      کاملا درسته تمام حرفاتون

      حتی چقدر چه جاهایی ادم حس کرده پول مالکشه با نحوه نادرست خرج کردن (چه در زمان داشتنش) (چه زمان نداشتنش) موقعی که پول و سرمایه میخواد برای کاری

      چقدر وقتی در رابطه ای ادم دل میبازه و حسابی وابسته ی کسی میشه و اون شخص و رابطه میشه مالکش و حتی احساسات ادم میشن مالک آدم

      افکار ادم میشن مالک

      موقعیت ها و شرایط ناخواسته ای مثلا یک نفر یک کاری میکنه (مثل دود سیگارش) میشه مالک تو…

      هیچ کس مالک و تعیین کننده نیست افکار و احساسات و رفتار و سبک زندگی دیگران، شرایط مملکت، وضعیت جوی و جغرافیایی، سنی و… نمی توانند مالکان واقعی و تعیین کننده باشند و کنترلی بر سرنوشت مون داشته باشند

      تنها یک نیرو وجود دارد آن هم نیروی خیر هست به قول خانم اسکاول شین نیروی شری وجود ندارد

      همه چیز تحت کنترل خداوند یگانه است

      قل هو الله احد

      و من تنها با وصل شدن به همین خدا اجازه کنترل چیزی را نمی دیم و اجازه میدم فقط نیروی تسلیم شدن در برابر الله هدایت گر باشد نه هیچ عامل دیگری نه هیچ شخص و هیچ وضعیت و شرایط و اشیا و موجودی

      منتظر کامنت ها و دستاوردهای دیگرتون هستم

      خوب و پاینده و سرزنده و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سیده مینا سیدپور گفته:
        مدت عضویت: 1615 روز

        به نام خداوند بخشنده ی مهربان

        سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

        وسلام به شما اقا مهدی گرامی

        ممنون از لطف وتوجه شما

        انشالله خداوند استاد عزیزمون رو برامون حفظ کنه که به لطف الله با اشتراک گذاشتن،اگاهیهای زندگی سازشون، کمکمون کردن تا بتونیم تا حد زیادی شرک پنهان ظاهری وباطنی خودمون رو شناسایی کنیم و از جهل ونادانی به سمت اگاهی ونور، حرکت کنیم..

        همین پذیرش اینکه من مسئول صد درصد اتفاقات زندگیم هستم و خودم مالک افکار وگفتار واعمالم، خودش یعنی تا حدود زیادی رها شدن از بردگی، اینکه بپذیری تمام لحظه به لحظه های عمرت می تونی با خیال راحت با درک اینکه زندگیتو با قدرتی شریک هستی که،تمام قدرت جهان در دستانش هست، باعث میشه احساس آرامش کنی، وانجا که اروم میگیری، فقط وفقط صدای قلبت رو میشنوی که میگه نترس، امید داشته باش، نگران نباش، توکه داری با صداقت وراستی ودرستی و توکل و ایمان قدم برمیداری، پس بی شک خیر وخوشی هم پاداش توست….

        الهی هزاران بار که این زنجیرهای شرک پاره شد، هر رشته وزنجیری که وصلمون کرده بوده به آدمهایی که خودشون هم نمی تونند برای خودشون کاری انجام بدن وهمینقدر عاجز هستند در خوشبخت کردن خودشون..

        خدارو هزاران بار شکر که نگاهمون از روی فرشها، از روی پایین ،از گردن کج کردن ها، در برابر ادمها وشرایط ومکانها و موقعییت ها وزمانها برداشته شده تا حدود زیادی، و حالا نگاهمون به منبع نور وروشنایی هست که، جهان روشن از نور اوست…

        انشالله که در این مسیر ثابت قدم باشیم هممون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: