https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-17 05:54:082023-07-07 09:15:54چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
939نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
درود، عجب فایل پر از اگاهی بود سپاسگزارم از شما استاد…
من این محصول رو فعلا ندارم و دوست دارم داشته باشمش و فکر میکنم یکسری ترمز هایی هم توی ذهنم برای داشتنش وجودداره ک باید ورشون دارم
اما قبل از اون
من متوجه شدم برای انجام همین تمارین هم یکسری ترمز دارم ک اصلا جلومو گرفته ک پاشم و ترمز های خواسته هامو دربیارم :/ تعدادی از اونهارو مینویسم و با دلایل منطقی سعی میکنم حذفشون کنم
حذف ترمز ها:
1.من لیاقت رسیدن به خواسته های فراوان رو ندارم در نتیجه اصلا خواسته ایی ندارم×
اولا اینکه جهان جوری تعبیه شده که ما خواسته های فراوان داشته باشیم و اونها راحت محقق شود چرا؟ چون باعث پیشرفت و رشد جهان میشه خواسته هامون.
دوما وقتی خدا منو در این مسیر قرار داده صد در صد این نشون میده ک من باید خواسته های زیادی داشته باشم و اصلا خواسته زیاد باعث میشه پیش خدا هم محبوب تر بشوم
در نتیجه من با قدم برداشتم برای خواسته هام و برداشتن ترمز هام اولا خیلی سریع بهشون میرسم
دوما نزد خدا محبوب تر میشم
و سوما روز به روز خواسته هام و درخواست هام بیشتر میشه درنتیجه دستاورد هام بیشتر میشه و جهان گسترس پیدا میکنه این نشون میده من لایقشم
و اصلا خدا جهان رو مسخر ما کرده تا فقط ما به خواسته هامون برسیم
“” “” “” “” “” ”
2.چون دقیق و منظم برنامه ندارم اصلا شروع نمیکنم
این باور غلطه چون اگر من دقیق و منظم برنامه داشتم اصلا باعث گیجی بیشتر من میشد چون به اندازه کافی تجربه کسب نکردم و برنامه دقیق از تجربه کسب کردن میاد و تمرین و تکرار کردن هی باعث بهبود میشه وکرنه اگر منتظر برنامه عالی باشم حتی دوره رو بخرمم باز میخام دوره های دیگ رو داشته باشم و این باعث کمالگرایی دو چندان میشه پس من شروع کنم برنامه خوب درست میشه
“” “” “” “” “” “”
3.این کار امکان پذیر نیست و یا بسیار سخت و طاقت فرسا است
خب سه مورد در موارد بالا گفته شده
اول: امکان پذیر بودنش:
چون سیستم جهان جوری تهیه شده که اراده کنی، میشود پس تنها چیزی ک باعث شده نشود ترمز هاست و هزارتا مثال دیدیم از افراد مختلفی ک توی یک زمینه مهارت مشابه داشتن اما یکی صد برابر دیگری نتیجه گرفته چرا؟ چون اصلا ترمزی نداشته راجب اون موضوع این نشون میده ک بحث ترمز ها چقدر دقیق هس
دوم: سخت بودنش
اولا برداشتن ترمز ها وقتی دلایل منطقی بیاری اصلا سخت نیست دوما الان اینقدر الگو زیاد شده توی سطح اینترنت ک ما خیلی راحت میتونیم ترمز هامون رو از هرجنبه ایی ورداریم یکی از الگو ها هم خود استاد هستش
سوم: درمورد طاقت فرسا بودنش
هم باید یک تجدید نظری بکنم اخه چی ازین لذت بخش ک شما یک مسئله ایی رو حل کنی و بلافاصله بعد حل کردنش دنیای از تجربه خوب اعم از روابط و همه چی توی زندگیت بیاد از طرفی هرچی بیشتر پیش بری میفهمی ک کاملا زندگیت دست خودته و دیگه میشینی و صبح تا شب کد های ذهنیت رو تنظیم میکنی از بس لذت بخشه
4.نه خواسته هامو دقیق میدونم نه ترمز هامو
خب اازونجا ک رسیدن به خواسته های ها و برداشتن ترمز هامون کمک میکنه ک جهان پیشرفت کنه درنتیجه خداوند و سیستمش همه جوره از در و دیوار من رو هدایت میکنن که 1. خواسته هامو واضح بدونم و 2. ترمز هاشو شناسایی کنم و ازین بابت خیالم راحت باشه و فقط کافیه من قدم بردارم خداوند پاسخ میدهد.
5.میترسم این روش روش اشتباهی باشه و وقتمو هدر بدم
خب اینجاست ک من باید ی سوالی از خودم بپرسم. این روش نه! پس چی؟ اصن مگه کاری مهم تر حیاتی تر و با اهمیت تر از برداشتن ترمز ها و شناسایی خواسته هست توی زندگی، خدا مارو برای همین اصلا خلق کرده بهترین کاری ک میتونم با تایمم انجام بدم اینه ک تمرین هارو انجام بدم.
6.میترسم انجام بدم و نتیجه نگیرم
استاد عباسمنش و اینهمه افراد توی سایت این آموزه هارو انجام و به نتایج بعضا بسیار عظیمی رسیدن این نشون میده ک قانون برای همه یکسان عمل میکنه و ساز و کار جهان یکی هستش اما. بحث اینه ک تو طرف خودتو درست انجام بدی تو با ایمان کامل طوری ک به قول استاد این آموزه ها برات وحی منزل باشه اینارو انجام بدی وگرنه جهان ک برای همه یکی هست و این از عدالت خداوند به دور هست ک برای بعضی نتیجه حاصل شه و برای بعضی نه اگر نمیشه ببین مشکل درونیت چیه. و اینو بدون اگه درست عمل کنی صد در صد نتیجه خواهی گرفت
7.عجله دارم و فکر میکنم باید یک روزه همه کارا و ترمز هارو وردارم و خواسته هام و شناسایی کنم و قانون تکامل رو رعایت نکنم
قشنگی و زیبایی جهان به تکاملش هست و لذت بردن از مسیر و وقتی بیفتیم تو مسیر همه چیز خیلی قشنگ بهمون گفته میشه و اصلا از این بابت نباید فکر کنم ک یک روزه همه ترمز هارو شناسایی کنم اما هرروز تا جایی ک بتونم روی خودم کار میکنم و فارغ از مقصد از مسیر لذت میبرم و جهان خودش بقیه کارها انجام میده و الهامات رو بهم میرسونع
8.وقتی حسش باشه تمرین میکنم
خب این ترمز میشه گفت یکی از پاشنه های اشیل هست اما طبق تجربه ایی ک خودم. بارها داشتم به طرز معجزه آسایی وقتی حسش نبوده تمرین کنم ولی رفتم و تمرین کردم وقتی ک افتادم روی دور تمرین حس های بی حوصلگی و کسلی خود به خود از بین رفتن و جایگزین اونها حس عزت، نشاط، شادی تمام وجودمو فرا گرفته و فقط کافیه تا 3 بشمریم و خودمون رو بندازیم توی تمرین
این بود بخشی از ترمز هایی ک حتی نمیزاشت من تمرین بکنم و ترمز های خواسته هامو بردارم
خدای متشکرم که به من ترمز هامو گفتی و الان شور و شوق فراوانی تمام وجودم هست تا برم و تمارین رو انجام بدهم
سلام به همه دوستام و علی الخصوص استاد عباسمنش عزیز که با دوره کشف قوانین زندگی چراغ های بسیاری رو برای من روشن کردند! امیدوارم حالتون عالی باشه. من این دوره رو قبل از بروزرسانی خریداری کردم و الان دارم آپدیت هاش رو میبینم. این دوره بسیار بسیار فوق العاده است و الحق و الانصاف استاد سنگ تمام گذاشتن برای این دوره.
قبل از خریداری این دوره استاد توی فایلهاشون در مورد ترمزها صحبت کرده بودند و من رو تا حدی به فکر فرو برد ولی توی این دوره خییییییلی بهتر استاد بهش پرداخته بودند و من وااااقعاً لذت بردم و استفاده کردم. خانم شایسته هم در خصوص آپدیت ها واقعاً و واقعاً برای من مفید عمل کردند. خدا رو شاکرم که تونستم این دوره رو تهیه کنم و از استاد سپاسگزارم.
خداروشاکر هستم که منو در مسیر این آگاهی های گرانبها قرار داد
استاد عزیزم چندروزی هست که میخوام در مورد مسیر رسیدن به یکی از خواسته هام بنویسم که هی فرصت نمیشد والان به خودم گفتم فاطمه همین الان کارت رو متوقف کن و این کامنت رو بنویس تا هم به فرموده استاد (نوشتن کامنت تو این سایت باعث افزایش فرکانس و آگاهی میشه ) عمل کنم و هم اینکه تجربه خودم رو به اشتراک بزارم که موجب پیشرفت جهان باشه.
استاد عزیز من پارسال در آزمون استخدامی شرکت کردم و به راحتی به لطف نگاه خدا قبول شدم و این چند وقت که دارم این سری فایل های شما رو میبینم متوجه میشم که این قبولی ریشه ش از کجا آب میخوره .
من زمانی که تصمیم گرفتم آزمون رو شرکت کنم قبلش تمرکزی روی هیچ موضوعی این قدر کار نکرده بودم و اینقدر جدی نبودم و این حد از تلاش به خاطر این بود که دیدم یکی از دوستان نزدیکم در این آزمون قبول شده و این قبول شدن برام باور پذیر شده بود که منم می تونم و این دوستم زمانی که باهم صحبت میکردیم بهم میگفت (مطمئن باش تو قبولی )در عوضی که قبلا من شنیده بودم هرکی که پارتی داشته باشه قبوله و این باعث شده بود که حتی برای رسیدن به این خواسته کوچک ترین تلاشی نداشته باشم واینکه استاد عزیز تو این مدت که داشتم تلاش میکردم تمام نکاتی رو سعی میکردم بشنوم که در مورد آسان قبول شدن در آزمون باشه تا سختی ها و چاله هاش ویا ودر مورد افرادی که مصاحبه میکنند من پای صحبت کسانی مینشستم که مصاحبه خوبی داشتن و از خوبی مصاحبه کننده ها صحبت میکردن و یا گوشه ی جزوه هام مینوشتم که خدایا شکرت که قبول شدم .
حالا زمانی که رفتم من امتحان بدم خانومی بود که میگفت من فلان منبع رو خوندم و اینا و این آزمون خیلی سخته من 5 سال هست دارم این آزمون رو میدم و اگه قبول نشم بازم تلاش میکنم و خیلی مشکل میشه قبول بشه ولی من که برای اولین بار بود که شرکت میکردم با اینکه تنها 70 سوال از فک منم 250 سوال پاسخ دادم و ماه آخر که مشکلی پیش اومده بود و من نتونسته بودم خوب درس بخونم جز رتبه های برتر منطقه مون به لطف خدامهربان شدم .
این قبولی بهم یاد داد که تو هر زمینه ای میتونم پیروز و رتبه برتر باشم و اینکه هم نشینان خوبی که باعث پیشرفتم میشن برای خودم انتخاب کنم نه اونایی که ترس به دلم وارد میکنند.
این فایل و کامنتاش فوق العادس من چند روزه دارم کامنت ها رو میخونم و ازشون استفاده میکنم یکی از مهم ترین مسائل هممون برمیگرده به احساس لیاقت چقدر افراد زیادی گفته بودن دقیقا همون شخصی که میخواستن وارد زندگیشون شده و یجایی احساس کم بودن کردن و ذهنشون گفته طرف از تو سرتره و دچار مقایسه کردن شدن و اون رابطه خراب شده ولی در واقع باید واسه خودمون اینو جا بندازیم که اون آدمی که از ما زیباتره ، ثروتمند تره و… از ما ارزشمند تر نیست از ما سرتر و بهتر نیست
اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و به صورت شعبه ها و قبیله هایی درآوردیم تا یکدیگر را بشناسید . مسلما ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست بى تردید خداوند داناى آگاه است .
• یکی از ترمزهایی که خودم داشتم این بود که افراد کامل نیستن و همه ی اون ویژگی هایی که من میخوام رو با هم ندارن با توجه به این ترمز افرادی به سمت من میومدن که یه سری از ویژگی هایی که میخواستم رو داشتن و یه سری رو نداشتن (منظورم ویژگی های مهم و الویت هاست ) و الگوهایی رو پیدا کردم از افرادی که همه ی اون ویژگی های خوب رو دارند .
• یکی دیگه از ترمزهام این بود که خواسته های من از من دور هستن و خیلی باید رو خودم کار کنم تا باهاشون هم مدار بشم و باید باورهام پرفکت باشه !!
قرار نیست من هیچوقت پرفکت باشم خود استاد بااینهمه ثروت میگن هنوز تو باور فراوانی مشکل دارم ، هرچقدر هم باورات در یه زمینه خوب باشه میشه بهترش کرد و ته نداره که من بخوام به تهش برسم بعد هر خواسته ای که هست رو تجربه کنم من از خود قانون واسه خودم ترمز ساختم . این دوتا ترمزی بود که با فایل های الگو های تکرار شونده پیداش کردم امیدوارم برای دوستانم هم مفید باشه .
اون آیه ای که نوشتی رو شاید هزار بار تا الان خوندم و بهش فکر کردم ولی چرا تا حالا انقدر عمیق بهش نگاه نکرده بودم، وای لیلا چکار کردی با مغز من، دختر تو عالی هستی، دقیقا همینه که من ارزشمندم دیگران هم ارزشمندن نه بخاطر زیبایی و ثروت و اندام و خانواده و هرچیز دیگه، بلکه ملاک گرامی تر بودن انسان ها تقوا و پرهیزکاری یا همون کنترل ذهنشونه، خیلی ممنونم ازت خیلی، اصلا یه طوفانی توی ذهنم درست کردی لیلا، هوووف وقتی دیدگاهتو خوندم چند بار پشت سر هم گفتم آفرین آفرین آفرین
واقعا که کامنت ها عین گنج میمونن، منم چند روز قفلی زده بودم روی کامنتای این فایل ولی مدتی بود رها کرده بودم و امشب دوباره گفتم سر بزنم و کامنتای جدید رو بخونم که هدایت شدم به کامنت عالی و ارزشمندت
منم ازت ممنونم بخاطر محبتت و خیلی خوشحال شدم که برات مفید بود .
دقیقا درست میگی خیلی از آیات رو میخونیم و یه مفهومی رو ازش دریافت میکنیم که میگیم من این آیه رو بارها خوندم چطور الان اینو فهمیدم ؟ احساس میکنم دقیقا زمانی که میتونه بهمون کمک کنه و لازم داریم و به قول استاد در مدارش قرار میگیریم بهتر درک میکنیم
من دقیقا زمانی که تصمیم گرفتم رو احساس لیاقتم بیشتر کار کنم به این آیه رسیدم که برام مثل معجزه بود
سلام به 4 فرشته ی سایت: استاد عباس منش عزیزم، مریم جانم، خانم فرهادی جان و آقا ابراهیم عزیز.
سلام به همه ی دوستان عزیز و همراه و همسفر در این مسیرِ زیبا.
استاد جانم خیلی ازتون سپاس گزارم برای این فایلِ عالی و پر نکته.
برای بهبودگرایی در مورد خودم، الان به عمد اومدم کامنت بذارم و از احساسم نسبت به این فایل بنویسم.
اینکه سرِ فرصت (هدایتی) بیام یه کامنتِ مفصل بنویسم درباره این فایل سرِ جای خودش، چیزی که الان حس میکنم رو باید همین الان بنویسمش تا تقویتش کنم…
نمیخوام درنگ کنم واسه یادآوری احساسِ خوبِ الانم…
نکات جذابی که برداشت کردم از این فایل:
از جایی متوجه میشم باورهام محکم و تاثیر گذار شدن، یعنی خوب روشون کار کردم که حس ام خوب باشه.
یعنی اگه حسم خوبه یعنی باورها درونِ من دارن جا میوفتن، نشست میکنن، درونی میشن ….
عجب آگاهیِ خفنی رو گفتین، خیلی ممنونم استاد جانم.
دقیقا عینِ راهنما میمونه نکاتی که تو فایلها میگین.
میبرمشون تو زندگی شخصیم که ببینم درست دارم عمل میکنم یا نه.
بله، بعضی موارد که سختم بودن، الان در موردشون قشنگتر صحبت میکنم با خودم، حس ام بهتر و آروم تر هست، پس یعنی باورهای جدیدم در رابطه با اون مسائل دارن درست شکل میگیرن.
2- تاکید بر عزت نفس، احساسِ لیاقت
وقتی عزت نفس دارم:
خودمو همینطوری که هستم، با همه ی ویژگی های ظاهری و اخلاقی و شخصیتی قبول کردم، پذیرفتم، با خودم راحتم، سرزنش نمیکنم خودمو، دوست دارم خودمو با همین ظاهر و فیزیکِ بدنی و روی بهبود خودم کار میکنم.
و از اونجایی که خودمو دوست دارم، احساسِ لیاقت می کنم که برسم به خواسته هام و داشته باشمشون، به دست بیارمشون.
حس میکنم خدا ازم میخواد که خودمو دوست داشته باشم، به خودم محبت کنم، به خودم توجه کنم، با خودم خوب رفتار کنم.
از چیزهایی که دارم خوشحالم و لذت میبرم.
چهره ی من هر چی که هست قشنگه.
اندامِ من هر چی که هست قشنگه.
اینکه باید یه طوری باشم از لحاظِ فیزیکی یا ظاهر، که مورد پسند دیگران باشه، که بعد بتونم برچسبِ زیبا رو روی خودم بذارم، اصلاً و ابداً وجود نداره.
در موردِ خودم: صورتِ لاغر شده ام، پوستم بعد از کاهش وزن، دنده ها و استخوان های بدنم و …. به همه تون افتخار میکنم…
فارغ از نظر دیگران…
من عاشقِ بدنم هستم، چون رسیدم به این مرحله از کاهش وزن تو زندگیم که تا حالا تجربه نکرده بودم، افتخار میکنم به خودم و مسیری که طی کردم…
حالا بقیه میگن سمانه بسه دیگه لاغرتر نشو یا هر چی…
منم میگم بله، باشه، لبخند میزنم و رد میشم.
من تو مسیرِ دوره قانون سلامتی هستم و حسابی کیف میکنم…
خطاهایی هم دارم تو دوره، اما جذابش اینه که بر میگردم…
این خیلی جذاب و مهمه که بر میگردم توی مسیر …
به خودم سخت نمیگیرم الان، من تلاش کردم این اندام و سلامتی رو به لطف خدا و استاد، ساختم برای خودم…
اگه قرار باشه تحت حرف دیگران استپ کنم در مسیرم، دیگه من، من نیستم، یه رباتم که اراده ی ساختنِ وجود و زندگیشو نداره…
من میخوام خودم باشم.
سبک خودم زندگی کنم.
با همه ی ابعاد، زندگی کنم.
اشتباه هم دارم و خواهم داشت.
درست هم دارم و خواهم داشت.
اما قشنگی اش اینه که ربات نباشم، صاحبِ زندگیم با تمامِ ابعادش باشم.
نکته ی جالب دیگه: اینکه حس لیاقت در مورد خودم، بشه بالاترین و برترین حسی که نسبت به خودم دارم.
اینطوری خودمو بیشتر دوست دارم، برای خودم، آرامشم، حس خوبم، کارهای بیشتر و بیشتری انجام میدم که منجر به رشد بیشترم میشه.
چون همه ی اینا منم، اینا من رو اینی که هستم ساخته.
خدایا، تو دقیقا داری با من چه میکنی؟
فایل امروز تو مسیرم بیشتر و بهتر راهنماییم میکنه.
صبح که دیدم فایل جدید اومده، و قسمت دوم فایل قبلی هست خوشحال شدم و به خودم گفتم پیش به سوی فایل جدید استاد و شنیدن آگاهی هایی که استاد میگن و مطمئنم برای مسیرِ من، عالی هستن و کاربردی و چراغِ راهنما.
همین هم شد.
من باور دارم فایلهای استاد دقیقا نیازهای اون لحظه از زندگیِ منو پوشش میدن، همین هم اتفاق میوفته.
از بس که هر چی استاد میگن:
میگم دمتون گرم
عجب چیزی گفتین
عجب اگاهیِ نابی
و …
یعنی پازل ها دقیق، درست کنار هم چیده میشن، تا مسیر رسیدن، بسیار هوشمندانه جلو بره و خروجی عالی به دست بیاد.
دیگه نگران این نیستم، چیزی یادم بره.
چون باور کردم خدا خودش هدایتم میکنه، به یادم میندازه.
الان که دارم مینویسم هم، ممکنه یادم بره نکاتی که برام بولد شدن، اما نگران نیستم، هر چی که باید بنویسم، رو خواهم نوشت…
باور دارم که خدا یادم میندازه.
یادآوری میکنه بهم.
هدایتم میکنه در کسری از ثانیه.
متحیرم میکنه هر ثانیه، هر روز بیشتر از قبل…
باورهای کمبودی که صحبت کردین بسیار عالی بود، باعث میشن دقیق شم تو زندگی خودم.
تاکید به باورِ فراوانی و اینکه هر لحظه باید روش کار کنم بدونِ توقف، نان استپ…
2 اینکه من توانایی خاصی ندارم، چیز خاصی بلد نیستم نه پزشک معروفی ام نه مهندس نه وکیل
یعنی بخاطر اینکه من یک استانداردهایی رو ک جامعه ایجاد کرده ک (مثلا آدم موفق کسی عه ک پزشک باشه)، نیستم.بنابراین فردی رو پیدا نخواهم کرد چون با خودم میگم من وقتی انسان ارزشمندی میشم ک به فلان بیزینس برسم. نباید خودمون رو تو الگوهایی ببریم ک جامعه تعریف کرده به عنوان فرد موفق. بیایم الگوهایی رو پیدا کنیم ک کارمند ساده هستن شغل ساده ای دارن ولی یک رابطه عاشقانه و فوق العاده رو تجربه میکنن.(اتفاقا اینطوری زندگی دل نشین تر میشه ک حتی برا همون افرادی ک شغل ساده دارن، چون در کنار کاری ک دارن یک دلگرمی یک لذتی هم می برن در کنار عشق شون، یعنی زندگی قشنگ تر میشه در کنار پارتنرت با هر شغلی ک داری)
بیایم باور به توانایی های درونی خودمون رو بیشتر کنیم.
بیایم برای ویژگی های شخصیتی محترم و قابل تحسینی ک داریم بیشتر از مدرک و بیزنیس ارزش قائل بشیم. اصن همین کنترل ذهن ک ما یاد گرفتیم بچه ها میدونین چقدر این کنترل کردن مهمه. این روزا ک دیدیم همه میخوان به یه چیز غر بزنن و فاز منفی بدن خیلیا آرزوشون هست ک با آدم ها مثبتی مثل ما آشنا بشن میدونین چقدر آرامش بخش هست همین ویژگی مون همینکه به هیچ چیز منفی توجه نکنی و فقط از خوبیا حرف بزنی.
اگر توی ذهنت برای خودت ارزش قائل نباشی، فارغ از اینکه چقدر اعتبار جمع کردی مدرک داری چقدر قیافه خوبی ساختی، اگر خودت برای خودت ارزش قتئل نباشی باز هم اعتمادبنفس ات پایینه.
(خود من این ترمز رو داشتم و دارم البته اینکه میگفتم من حالا حالاها نمیخوام ممنون. من اول باید بیزنس خودم رو راه بندازم باید یک فرد موفق و جذاب بشم فلان ماشین، فلان مبلغ تو حساب بانکی، فلان تیپ رو داشته باشم، بعد اون وقت چون فرد ارزشمندی میشوم بعد از آن وارد رابطه خواهم شد. ینی الان فرد ارزشمندی نیستم یعنی این همه سرمایه های درونی ام رو نادیده می گرفتم، در صورتی که بارها و بارها مورد تحسین قرار گرفتم ولی ب خودم میگفتم نه بابا اینا چیزی نیست، چیز خاصی ندارم ک. و این مناعت طبع هم از خانواده ام بهم رسیده. چون همینطور بارها مادرم و یا پدرم جلوی فامیل مورد تحسین و احترام قرار گرفتن ولی مادرم گفته نه بابا اینطوریام نیست، کار خاصی نکردم حالا. ولی نمیدونم همین پاکی درون همین صداقت،درستکاری، مورد اطمینان بودنم، کنترل ذهن کردنم، مسئولیت پذیر بودنم و…. چقدر قابل تحسین عه ، چرا خودم خودم رو تحسین نمیکنم چرا باز یادم میره ک به سرمایه های درونی ام ارزش بیشتری بدم. پس به خودمون بگیم عزیز من هزاران انسان هستن ک عاشق اینن ک با تو ارتباط بگیرن چون تو بهترین سرمایه های درونی رو داری و پات رو از رو ترمز بردار ک بگی من با مبلغ ایکس توی حسابم ارزشمند میشم و بعد اون وقت فرد ارزشمندی میاد سراغم، لذت این تجربه رو از خودمون دریغ نکنیم بلکه این تجربه باعث زیباتر کردن زندگی مون میشه. پس من با همین شغلی ک دارم همین وضعیت مالی ک دارم لایق تجربه یک رابطه عاشقانه هستم)
تمرمز 3 آقا همه آدم حسابی ها رفتن همه خوبا رو بردن و آدم درست حسابی برا ما نمونده
این باور اسمش کمبود عه
درصورتی ک جهان میلیارد ها آدم توش وجود داره و هرکدوم شون ویژگی های منحصر بفرد خودشون رو دارن (ک شاید تو با ویژگی های آقای ایکس حال کنی درحالیکه خواهرت موافق نظر تو نباشه)و هیج وقت نیست ک تو جهان کمبود باشه، همیشه آدم های فوق العاده هست، همیشه فراوانی داره بیشتر و بیشتر میشه.
اگر باور کمبود داشته باشی نه اینکه آدم مناسب نباشه نع تو هدایت نمی شوی به سمت آدم مناسب چون با این باور (ک دختر خوب کمه پسر خوب کمه) میوفتی تو سیکل معیوب و منفی و جهان هم بهت ثابت میکنه و نمونه های کمبود رو می بینی.
ولی وقتی باورهات رو عوض میکنی و نگاه میکنی میگی آقا هر روز داره نعمت ها بیشتر میشه. این همه آدم تو جهان هست مگه میشه تمام آدم های خوب رفته باشن ؟؟ مگر امکان پذیره ؟ مگه این حرف منطقی عه ؟؟؟ اگر این باور رو داشته باشی اصلا تلاشی نمیکنی برای ایجاد رابطه، چون در شروع کار میگی اصن نیست چرا بگردم ؟
وقتی این باور رو تغییر میدی ک نه آقا پسر خوب هست دختر خوب هست اون وقت آرام آرام می بینی دختر و پسرهای خوب مجرد رو. میگی ببین این ادم مجرد عه صالح و سالم عه خدایا شکرت دیدی دارم الگو پیدا میکنم. درسته هنوز وارد رابطه نشدی و فقط دیدی شون ولی همین یعنی داری باورهات رو تغییر میدی. حالا اگر بیشتر تغییر کنی بیشتر باور کنی اون وقت تو رابطه هم تجربه اش میکنی.
(این باور هم توی فکر من بوده، اینکه تا پسر خوب و سالمی می دیدم میگفتم عمرا اگر دوست دختر نداشته باشه. اون ویژگی تحسین کردنه رو داشتم ها ولی ولی تو ذهنم میگفتم عمرا اگر همچین پسر خوبی تنها باشه حتما تا الان با یه دختری ارتباط گرفته. این مثال بار خوب رو زمین نمی مونه. اینکه تو دوران مدرسه دوستام رو می دیدم ک چه تلاشی سر پسر قاپی میکردن چه گیس و گیس کشی هایی میکردن و ما اونجا خنده کنان نظاره گر بودیم :)))). بعدشم ک گفتیم آقا ما ک بلد نیستیم قاپیدن رو میریم جلو ببینیم خدا چی میخواد برامون ولی نه عزیزم خدا برای تو چیزی نمیخواد تو خودت باید بدستش بیاری. یا نمونه دیگه اش اگر برای خواهرام خواستگار اومده گفتن بدو داره دیر میشه کجا میخوای کیس خوب پیدا کنی دنبال سلبریتی میگردی اون تو فیلماست بیا تو واقعیت گفتن تو این دورزمونه پسر خوب و سالم پیدا نمیشه اشکالی نداره اگر شرایط دیگه اش خوب نیست همینکه سالمه قبول کن قانع باش فکر نکن هی خواستگار قراره برات بیاد ها و…. این باور کمبوده دیگه.
ترمز 4 من لایق یه رابطه عاشقانه نیستم. من لیاقت عشق ندارم
شما باید خودت رو لایق عشق بدونی تا جهان افراد مناسب رو به سمتت هدایت کنه. اینکه چی میگی مهم نیست اینکه چه احساسی داری چه فرکانسی داری مهمه.
اگر وارد رابطه شدی و بعد یه مدت گفتی خدایا این آدم خیلی سطحش بالاتر از منه خیلی بهتر از منه و این فکرا رو بچرخونی تو ذهنت بعد می بینی ک اون رابطه از بین میره.چون جهان بهت ثابت میکنه ک اره اون از تو بالاتره و تو ارزش شو نداری.
( استاد من هنوز هم رو کلمه عشق گیر دارم. یعنی انقدر گفتن عشق تو فیلم هاست اصلا واقعیت نداره. عشق یه چیزی مثه کشک و دوغه. و چون اون عشق واقعی رو ندیدم اطرافم فکر میکردم این دنیا اصن عشق واقعی وجود نداره. ولی در عین حال می دیدم شما و خانم شایسته عزیز رو ک بهم عاشقانه ابراز محبت می کردین و عاشقتم و نفس می گفتین ولی میگفتم رابطه شما رویایی عه و اصلا خودم رو تصور نمیکردم همچین رابطه ای رو بتونم تجربه کنم. یعنی خودم رو لایق دریافت عشق نمی دونستم، خودم رو لایق تجربه یک رابطه عاشقانه نمی دونستم. خودم میتونستم به آدما عشق بورزم ولی آدما نه چون من لایق اش نیستم. حتی در مورد محبت و احترام ب انسان ها یعنی به خودم میگفتم من که باید همچین شخصیتی داشته باشم ولی بقیه شاید نه اشکالی نداره و اگر کسی جبران میکرد تعجب میکردم و ذوق زده میشدم)
ترمز 5 من همیشه آدم های نامناسب رو جذب میکنم یا فقیر یا مشکل دار و…
خوب چ کنیم !؟
باید این الگو رو تو ذهنت بشکنی، بگی آقا من بخاطر باورهای اشتباه قبلی ام این آدم هارو جذب کردم، اگر من فکرم رو عوض کنم باورهام رو عوض کنم، احساس لیاقتم رو بیشتر کنم باور فراوانی رو بیشتر کنم تو ذهنم، آدم هایی ک وارد زندگی من میشن تغییر میکنن قرار نیست گذشته من ادامه پیدا کنه در آینده من.
اون تجربیاتی ک من در گذشته داشتم بخاطر اون آدمی بود ک من در گذشته بودم بخاطر افکار گذشته ام بوده. اگر من از الان تغییر بدم خودم رو آینده ام هم تغییر میکنه. قرار نیست ک همون اتفاقات گذشته برا من رخ بده. جهان عین یه آینه است که با تغییرات تو تغییر میکنه.
( اولش گفتم نه من ک این ترمزو ندارم، ولی یادم اومد قبلا موقعی ک با دوستام دور هم جمع می شدیم می گفتیم ما شانس نداریم، یا به قولی اگر کسی هم میومد جلو به قول معروف میگفتیم اینم شانس مایه :))) ببین کی اومد پیشنهاد داد. یا همیشه تو ذهنم بوده ک من میخوام با یک آدم کامل و بی نقص دوست بشم و من حوصله درست کردن اخلاق کسی رو ندارم و دنبال دردسر نیستم و میخوام ک خودم هم یک آدم کامل بشوم بعدش وارد رابطه بشم. درصورتی ک ما انسان هستیم و درحال تکامل، هیچ کس کامل و بی نقص نیست. و این اشتباه رو داشتم ک یه جورایی خودم رو کامل تر از بقیه می دونستم و بقیه رو ایراد دار میدونستم درصورتی ک اصن تو برو تجربه کن کمالگرا نباش خودت رو بالاتر از کسی ندون. وای اینو الان فهمیدم چه باگی، اره من خودم رو بالاتر و برتر از اون افرادی ک بهم پیشنهاد میدادن می دونستم و به همین خاطر منتظر کامل تر شدن خودم و پیدا شدن اون فرد کامل و بی نقص می گشتم.)
ترمز 6 تمام روابط آخرش به رنج و غصه و جدایی ختم میشه
خیلیا میگن حالا ک میخواد آخرش بد بشه، اخرش به گریه و جدایی ختم بشه پس چرا اصن من وارد رابطه شم. درصورتی که باید نگاه کنی اطرافت و روابط عاشقانه ای رو ببینی ک سالها ادامه داشته و درکنار هم لذت بردن.
حتی اگر آخرش به مشکل بربخوره یا به جدایی منجر بشه باعث میشه تو رشد کنی، تو بزرگ بشی، درس بگیری و بهتر کنی خودتو. این سربالایی سرپایینی ها باعث میشه بهتر بشیم.
یک تجربه خوب رو از دست بدی، بخاطر اینکه ممکنه که تجربه بدی در ادامه باشه. خودت رو سد نکن برای اینکه اون رابطه عاشقانه رو تجربه نکنی.
تجربه خوب روابط عاشقانه رو داشته باش، لذت اش رو ببرو اینو بدون اگر در مسیر درست باشی، رابطه حتما ادامه خوبی خواهد داشت و این خوشی بیشتر و بیشتر میشه.
( بله اینجانب این ترمز رو هم داشتم همیشه دوست داشتم شغل های مختلف مهارت های مختلف رو تجربه کنم و اونجا این باور رو داشتم ک شکستی در کار نیست و من دارم تجربه کسب میکنم و بزرگ میشم ولی در مورد روابط اینطور نبود، چون میگفتم ب روح من صدمه وارد میشه، به دردسرش نمی ارزه، این عشقای امروزی ک پایدار نیست. درصورتی ک توی تمرین آگهی ام خودم رو انسان وابسته ای نمیدونستم از لحاظ عاطفی، خوب اگر نیستی چرا می ترسی از تجربه اش ؟ بخاطر باورهای مذهبی اشتباه. چرا نخواستم ک تجربه اش کنم و با تجربه اش مهارت ارتباطی ام رو افزایش بدم، زندگی ام رنگی تر بشه، تجربه ها و خاطرات لذت بخش بیشتری رو در ذهنم ثبت کنم. من ک در مسیر درست هستم من ک سعی میکنم رو بجلو حرکت کنم جهانم ک فرکانسی هست اگر تو هم فرکانس نباشی با اون ادم به راحتی جدا خواهید شد و توهم ک برا کسی دلسوزی نمیکنی پس چرا می ترسیدی از تجربه اش. دیدم خیلیا به راحتی دوست میشن و کات میکنن و اصلانم براشون مهم نیست و نه خودشون رو ناراحت میکنن و نه ناراحتی طرف براشون مهمه. یک باگ دیگه یافتم اینکه من از اینکه بعدا ب طرف بگم ما نمیتونیم باهم باشیم عذاب وجدان می گرفتم و نمیتونستم به راحتی اعلام کنم، این رو توی شغل هم داشتم و دارم ک موقعی ک وارد یک شغل میشم میگم وای موقع استعفا من چه جوری بهشون بگم من دیگه نمیخوام اینجا باشم، اونا رو من حساب کردن بهم حال دادن این همه حقوق دادن ینی کار خودم رو نادیده میگرفتم درصورتی ک اولا تا اون موقعی ک اونجا بودم وظیفه ام رو انجام دادم و من برده و بنده کسی نیستم و هیچ وظیفه ای بابت پیدا کردن یا نکردن نیروی خوب براشون ندارم. من مدتی اینجا بودم و تا موقعی ک حس خوب از کارم میگرفتم اینجا بودم و بعدش دیگه ب من مربوط نیست. البته خودم هر جا رفتم به لطف خدا به راحتی و عزت مندانه استعفا دادم.
پس حتی اگر هم به جدایی ختم بشه و اون طرف ناراحت بشه از تصمیم من، مهم نیست. چون وظیفه من خوشحال و راضی نگه داشتن بقیه نیست هرکس خودش باید حالش رو خوب نگه داره. من نمیتونم از خودم بزنم تا حال یکی دیگه خوب بمونه. حتی خود من هم نباید ناراحت بشم چون قراره بعدش هر دومون بریم سراغ تجربه و ساختن خاطره با فرد هم فرکانس بعدی مون.
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته دوستداشتنی و تمام دوستان هم خانواده خودم.
استااااااااد عزیزم چی بگم اخه من برای این فایل؟ ؟؟!!!!!
استاد مطالب این ویدئوتون و کامنتهاش من رو دگرگون کرد. امسال هدف من این بود که ترمزهامو برای ایجاد رابطه عاطفی و عاشقانه شناسایی کنم و رفع کنم. استاد انگار شما این ویدئو رو برای من گرفتین و اپلود کردین با دیدن وشنیدن این فیلم و حتی با دیدن عنوانش، اول ذوق کردم و بعد بارها و بارها اشک ریختم، بعد راه رفتم، باهاش رقصیدم، در موردش با خودم و یکی از دوستانم صحبت کردم . عشق کردم، نوشتم و ….
نمی تونستم شعف خودم رو پنهان کنم و مدام بخدا میگفتم مرررسی که به استاد گفتی این ویدئو رو بزارن. حتی زنگ زدم به یکی از دوستانم و گفتم استاد برای من یه ویدئو گذاشتن میتونی ببینی (خخخ).
استاد من همه ترمزهایی که گفتین رو داشتم. بعضی هاشو خودم شناسایی کردم قبلا و دارم از بین میبرمشون. بعضی هاشونم که اصلا نمیدونستم به قول خودتون این کجای ذهن من بوده ؟؟!!!!! چرا انقدر در لفافه شیک و قشنگ؟؟؟
همون جا به محض شنیدن حرفهاتون ،یه گروه تلگرام خودم با خودم تشکیل دادم و اسمش رو گذاشتم ترمز. تمرکز کردم رو ترمزهایی که شما در روابط گفتین و تعمیمش دادم به داشتن درامد بالا و ثروت.
نوشتم دونه به دونه ترمزهایی که پیدا میکردم .
جالب اینه که خیلی سخخخت بود نوشتن شون . دقیقا انگار یه زخم کهنه عفونی رو داشتم تخلیه میکردم .
اولش ترسناک بود. مثل اینکه مثلا خودت دست خودت رو جراحی کنی . بعدش دردناک شد و بعد هم که حس کردم عفونت داره تخلیه میشه احساس ارامش بهم دست داد. اخه یکسال من مشخصا و با تمرکز لیزری داشتم رو بدست آوردن درآمد بیشتر و بهبود رابطه عاطفی تلاش میکردم . همش میگفتم کجای کارم مشکل داره که نتایج کمتر از تلاش من داره بوجود میاد. از رو فایل رایگان چند سال پیش تون میدونستم ترمز دارم. اما یکم گیج بودم .
حتی اومدم اول سال اسم سالم رو گذاشتم ارتباط عاطفی درست و ازدواج و از خدا خواستم من رو هدایت کنه که موانع ذهنیمو بردارم و مسیر رسیدن به خواسته ام هموار بشه. اخه شما تو همون ویدئو میگفتین جهان و خداوند سریع الجابه . بنابراین با خودم میگفتم پس من مشکل دارم ولی نمیدونستم چی هستن. الان فهمیدم چه ترمزهایی دارم ..
هر موقع اومدم کامنت بزارم برای این فایل ، انقدر درگیر خوندن کامنتها میشدم که نمیرسیدم کامنت بزارم. ساعتها مینشستم میخوندم و ترمزهای خودمو میکشیدم بیرون. مواردی که حتی فکر میکردم اونها برای من یک حسن هست در رابطه عاطفی اما فهمیدم همون یه ترمزه. به طرق مختلف تو ذهنم دارم براشون باور درست میسازم و مدام باخودم تکرار میکنم و مهمتر از همه الان دقیقا فهمیدم که باید وارد قسمت عملیاتی بشم. مثلا من با فردی که در ارتباط عاطفی هستم بتونم ترمزهامو رفع کنم و باور درست جایگزین کنم.
استاد من کلی ترمز و الگوی تکرار شونده داشتم و دارم و الان دارم رفعشون میکنم. استاد به زودی زود میام برای شما و همه دوستان کامنت میزارم که دیدین من با رفع ترمزهام رسیدم به رابطه عاطفی درست و عاشقانه ای که میخواستم.
میدونم خداوند از بینهایت طریق من رو هدایت میکنه.
استاد عزیزم ازتون ممنونم
خدای من ازت ممنونممممم. مرسی که هستی . مرسی که انقد خوبی . ممنونم ممنونم مرررسی
من کسی هستم که هرچقدرررر تلاش کردم نتونستم رابطه عاطفیم رو درستش کنم
اولین جرقه ای که رابطه عاطفیه منو به نابودی کشوند همین عدم لیاقت بود
من میدیدم ک چقدر طرف مقابلم بهم عشق میورزع و با خودم میگفتم ن اون خیلیییی بهتر منه من لیاقت اینهمه عشق رو دارم واقعن؟
یهو به خودم اومدم دیدم هرکاری میکنم نمیشه
نکات مثبتشو توجه کردم بازم نشد ک نشد
چرا؟
چون عتماد به نفسم پایین بود باور به فراوانی نداشتم
باور به توانایی ها و زیبایی ها و جذابیت هام نداشتم
و چی شد؟
کات!
تصمیم داشتم دیگ هیچوقت به رابطه عاطفی فکر نکنم حدااقل تازمانی ک به موفقیت های بزرگ برسم
اما امروز بعد از گوش دادن به این فایل و فکر کردن به ی رابطه قشنگ و عاشقانه چیشد؟
ی دختر و پسر باعشق و علاقه اومدن تو و با کلی شوخی و خنده باهم کلیی خوراکی خریدند و رفتن !
این نشونست!
من خیلی خوب میدونم ک من براحتی میتونم افراد رو جذب خودم کنم چون من بینهایت زیبا هستم
اما رابطه ادامه دار نمیتونم داشته باشم و بخاطر وابستگی و ترسها و صدالبته کمبود عزت نفسمه
من از وقتی که خودم رو دوباره سپردم به دستهای مهربان پروردگارم اتفاقات بینهایت عالیی دراطرافم میوفته
من شخصی هستم ک در رابطه عاطفی به خودم بسیار ضربه زدم
اما به خودم دادم ک دیگه دست از ظلم به خودم بردارم و اجازه بدم ک افرادی ک وارد زندگی من میشن رو خداوند بیاره
چون بارها دیدم ک وقتی میسپرم و رها مبکنم خودمو چقدر همه چی عالی پیش میره مثل الان
اره من اجازه میدم انسانهای دور و ور من رو خداوند بیاره و من تسلیمم
.
من اینقدد از ادمهای اطراف و اونایی ک خودم انتخابشون کرده بودم ضربه خوردم که نگاه میکنم میبینم هیچکدوم ارزش نداره ک بخام بزور نگهشون دارم
اگر بمونن بیشتر اسیب میبینم
من اجازه میدم ک خداوند انسانهای جدید رو وارد زندگی من بکنه و این خیلی بهتره برای من
.
حتی اینم میخام ک از لحاظ فیزیکی از ادمهای اطرافم دور بشم و خداروشکر دارم رو خودم کارمیکنم و از خداوند درخاست کردم ک منو به جایی هدایت کنه ک دوستای عباسمنشی داشته باشم
و اینم بگم ک من یکی از مهمترین ویژگیی هایی ک میخام همسر اینده ام داشته باشه اینه ک یکی از شاگرد زرنگای استاد باشه و از بچهای سایت باشه
من میخام همه عمرم رو تواین سایت فوقالعاده به نتایج عالیی بگذرونم
و میخام دور ورم پر بشه از انسانهایی با فرکانس های مثبت
استاد جانم ازت سپاسگزارم
من الان فقد رو عزت نفسم دارم کار میکنم و خیلیی دلم میخاد از لحاظ شعلی و مالی پیشرفت کنم
ولی اگه این ما بین کسی ک خداوند درمدار من است رو بیاره تو زندگیم هیچ مشکلی ندارم
ولی اگه بهر دلیلی الان نیومد مشکلی نیست
من اروم اروم هرچی بیشتر میگذره قانون رو بهتر درک میکنم ک بیشتر عمل میکنم
مطمعنم خداوند پاسخ میده .
رابطه عاطفی واقن بینهایت تجربه زیبا و لذتبخشیه ک من باید روی این جنبه از زندگیم کارکنم چون بسیار دوستدارم ک یک رابطه عالیی رو تجربه کنم با یک انسان دوستداشتنی و قوی
عاشقتم استاد عزیزم
درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرتمون باشیم
از نوجوانی سوالاتی در وجودم شکل گرفت فکر می کردم مثل یک عطاری هستم که همه کالاهای آن روی میز است و باید همه را سرجای خودش بزارم و نمی دونستم هرکدام رو چطوری بچینم بهتر است این موضوع باعث شد در قرآن و نهج البلاغه و کتابهای دیگر تحقیق کنم، اون موقع حتی نمی دونستم اسم این کتابها توسعه فردی و انگیزشی و موفقیت است و به کتابفروشی هایی که کتاب ها در معرض دید آدمها بود (چون بیشتر مغازه ها کتاب در قفسه و دور از دسترس مشتریان است) می رفتم و کتابها را می خواندم تا آنچه می خواهم پیدا کنم که اولین کتابی که پیدا کردم کتاب مثبت درمانی نورمن وینسنت پیل بود. این مسیر با کتابها و سمینارها ادامه پیدا کرد (برای من خیلی عجیبه که چرا مطالب شما را ندیده بودم و در این مدار نبودم) تا کتاب چهار اثر اسکاول شین را خواندم، خیلی خوشحال بودم که قوانین بازی را یاد گرفتم و زندگی یک بازی است و با امید پیش میرفتم اما از لحاظ مالی رشد نمی کردم اما در بخش های دیگر خیلی نتیجه گرفتم و به معجزه ایمان داشتم و در خیلی موارد زندگیم معجزه را دیدم و حس کردم اما بخش مالی هیچ رشدی نداشتم. با شنیدن آدمهای اطراف و سرنوشت آنها ناامید شدم و دچار روزمرگی شدم. به جمله تو نیکی میکن و … خیلی باور داشتم ولی کم کم با دیدن آدمهای اطراف و صحبت هایی که شنیدم این باور تغییر کرد که باید بیشتر به فکر خودت باشی اما پولهایی که پس انداز می کردم خرج مشکلات و بیماری و … می شد. اون موقع چون نمی دوستم چرا اینجوری میشه به خدا میگفتم من زحمت می کشم و تلاش می کنم تو چک دستمزد من رو زودتر امضا می کنی و خرج می کنی!!! و همه پول میرفت.
همیشه وقتی در مدرسه معلمها می گفتن تو قرآن نوشته شده خدا به هرکسی بخواهد روزی می دهد پس شاید روزی شما همین قدر است و از والدین خود چیزهای زیادی نخواهد را قبول نمی کردم با اینکه ترجمه قرآن بود اما چیزی درونم میگفت غلطه.
چون به هنر علاقه داشتم همزمان علاوه بر دانشگاه و کارآموزی در رشته ام وارد رادیو (نویسندگی) و خبرنگاری شدم، چون فعالیت و درآمد رو دوست داشتم و نمی توانستم تو خونه باشم، این کارها را هم دنبال میکردم. اونجا بود که متوجه شدم توانایی و استعدادهای دیگری هم دارم. کار در رشته تحصیلی را شروع کردم اما بدلایلی آن کار را ترک کردم و در جاهای دیگری شروع به کار کردم. در مورد کارهایی که داشتم فکر میکردم استعداد و توانایی من بیشتر است اما نمی دونستم چطور باید اقدام کنم اما می ترسیدم کارم را رها کنم و مسیر جدیدی را شروع کنم که نیاز به پروسه بیشتری بود. اما اقدام کردم و چندسال صبر کردم و کارهای کوچک قبول کردم تا خداروشکر موفق شدم اما از لحاظ مالی پیشرفتی که مدنظرم هست را ندارم الان هم به دلایلی دو سال است مشغول یادگیری هستم و روی خودم کار می کنم. از کودکی رویا و هدف من پزشکی بود اما در این رشته قبول نشدم و تمام این سالها هر مسیری که پیش می آمد را ادامه میدادم و بخاطر نداشتن هدفِ مشخص، اهرم دیگران بودم و رویایی ندارم. الان نمی دونم باید چکار کنم؟ شاید بخاطر این است که سالها سعی کردم به دیگران کمک کنم و می خواستم همه با من رشد کنند و تحمل این بار باعث شد خسته بشم. این دوسال از خداوند می خواهم مرا هدایت کند و طرح الهی زندگیم را به من نشان دهد. گاهی حس می کنم باید منتظر باشم اما برای من که دوست دارم حرکت کنم سخت است و گاهی میگم باید باورهام را درست کنم و تلاش فیزیکی بدون تغییر باور نتیجه خوبی نداره اما نمی دانم چقدر زمان داریم و من باید پیشرفت کنم و استعدادهای وجودم رو شکوفا کنم و به ثروت برسم. (امروز فایل صوتی نامه 31 حضرت علی به امام حسن رو شنیدم به نظرم این یک نشانه بود خدا اگه تاخیر در خواسته شما دارد ناامید نشوید چون چیز بهتری در انتظار شماست) اما ذهنی میگم نباید صبر کرد و این بازی ذهن است.
*آدمهای زیادی را می شناسم که زودتر به خواسته خودشون رسیدن ولی من با وجود تلاشهای زیاد که بعضی اوقات آنها را فراموش کردم، ولی وقتی یادم میاد می بینم اوه خدایا من چقدر تلاش کردم اما هنوز نتیجه دلخواه را نگرفتم و با وجود بیش از چهل سال زندگی هنوز چیزی ندارم ناراحت میشم اما به خودم میگم من هم مثل بامبو هستم سالها طول میکشه تا این گیاه از خاک بیرون بیاد اما یکدفعه چندمتر رشد می کنه، شاید باید دوره تکامل طی بشه. (وقتی فکر می کنم طی این دوسال از کجا و به کجا رسیدم و چه مسیری را طی کردم باور می کنم که در حال تکامل هستم)
*یکی از باورهای محدود کننده من این بود که هرکسی پولدار میشه تو چشم میره و ممکنه عزیزانش رو از دست بده (این اتفاق برای یکی از همسایه ها ما پیش اومد و همه اینو میگفتن)
من خجالت می کشیدم از خدا زیاد بخوام فکر میکردم الان میگه چه آدم پررویی هست فقط به اندازه نیاز خودمون می خواستم
به دلیل بعضی تجربه هام؛ باور محدود کننده کمبود و عدم فراوانی داشتم و دارم و می ترسم پول خرج کنم الان روی خودم کار می کنم اما بطور کامل موفق نشدم. برای همین پول را جمع میکردم و لذت نمی بردم و همین باور باعث میشد مشکلی پیش بیاد و پولم خرج می شد.
عدم احساس لیاقت، همیشه از ما خواسته شده دیگران را ترجیح بدیم و اگر این کار را نکنم احساس گناه دارم و همین مورد باعث شده بیش از اندازه احساس مسئولیت در قبال دیگران داشته باشم و مسئولیت زیادی در کار و زندگی داشته باشم.
چند روز پیش از جوابی که درونم به من داد تعجب کردم: گفت ثروتمند نمیشی چون برای خودت خرج نمی کنی و از آن لذت نمی بری!!!
اطراف من آدمهای منفی و غرغرو هست، (هیچ وقت دنبال حل مساله نیستند وقتی مساله ای پیش میاد آن را بزرگتر می کنند برای همین هیچ وقت موارد را به آنها انتقال نمی دم) سعی می کنم به اونها توجه نکنم اما هنوز درون خودم نتوانستم دلیل این موضوع را پیدا کنم که چرا با وجود دریافت آگاهی هنوز مدار من تغییر نکرده و هنوز در جای قبلی هستم . وقتی می خواهم از آنها دور شوم با گریه و خواهش به من احساس گناه می دهند وقتی کمتر با آنها وقت می گذرانم شکایت می کنند و با رفتارشان به من احساس گناه می دهند. تلاش می کنم عزیزانم را به خدا بسپارم و با شادمانی آنها را رها کنم.
تغییر در خانواده ما به سختی انجام میشه و حتی با تغییر دکوراسیون هم خیلی مقاومت میشه شاید 20 سال وسایل و دکوراسیون عوض نمیشه و همیشه با بحث و خیلی تلاش این کار انجام میشه و در نهایت هم میگن قبلی بهتر بود و اشتباه کردید.
من همیشه با فکر مثبت وارد معامله یا محیط جدید می شوم اما گاهی اون نتیجه دلخواه را نمیگیرم و گاهی آدمها فکر می کنن آدم ساده ای هستم اما با اعتماد به خدا پیش می روم. مثلا وقتی در شرایط سخت قرار میگیرم اطمینان دارم خدا اون مبلغ رو میرسونه اما نمیشه (گاهی مورد سرزنش قرار میگیرم که دیدی خدا کاری نکرد) و همین مورد باعث میشه باز هم از خرج کردن بترسم.
برای نوشتن این پیام هم نجوای ذهنی داشتم که ننویس این موارد را مطرح نکن شاید بعدا باعث دردسر برای تو بشه و این کار درست نیست اما دوست داشتم این مورد را هم تجربه کنم.
ایمان دارم خداوند و جهان مشتاق تر از من است تا من به خواسته هام برسم و پیشرفت کنم ولی باید باورهای محدودکننده بیشتری که در وجودم هست و مانع دیدن نشانه ها می شود را شناسایی کنم تا به آسانی به خواسته هایم برسم. من به معجزه ایمان دارم.
سپاسگزارم بابت این همه حس خوبی که به من هدیه کردی. پیامت باعث دلگرمی من شد تا شهامت نوشتن دیدگاهم رو داشته باشم. خداروشکر در این صفحه با شما آشنا شدم و ایمان دارم در این مسیر و به کمک شما دوستان عزیز و فایل های ارزشمند استاد جواب سوالتم رو پیدا می کنم.
یک ترمز ویرانگری که ما داریم اینه که خیلی علاقه داریم به آهنگ های منفی و غمگین و اگر ترمزی هم نداشته باشیم توسط اون آهنگ و تجسماتمون به وجود میاد
خیلی راحت از آهنگ هایی که دیگران گوش میدن میشه تشخیص داد در چه وضعیتی قرار دارن
میایم با گوش دادن آهنگ تجسم میکنیم
مثلا ممکنه الان در رابطه نباشیم و اصلا تا حالا نبوده باشیم اما میایم آهنگ منفی و غمگین پلی میکنیم و خودمون رو در روزی تجسم میکنیم که مثلا با دوست دخترمون دعوامون شده و از خونه زدیم بیرون و دوست دخترمون حالا از رفتارش پشیمونه و پیام میده معذرت خواهی میکنه و ماهم داریم گریه میکنیم و این چرت و پرتا و همینجوری این داستان رو بهش بال و پر بیشتری میدیم و بعد تعجب میکنیم چرا نتونستیم به فلان دختر برسیم و اگر رسیدیم تعجب میکنیم چرا از هم جدا شدیم و …
متاسفانه ما از تجسم منفی خوشمون میاد و در گوشه ای از ذهنمون ازش لذت میبریم اما از این به بعد بیایم هر وقت شنیدیمشون بگیم این میتونه زندگی منو نابود کنه و اون آهنگ رو در ذهنمون مسخره کنیم تا یجورایی از چشممون بیوفته ، این کاریه که من همیشه انجام میدم تا یک آهنگ ظاهراً زیبا اما با جملات منفی گوش میدم میگم وای چقدر مزخرف و خنده داره این آهنگ و مثلا یه تیکه از آهنگ میگه: دوریتو خیلی دوست دارم، من میگم: عمه تو خیلی دوست دارم و ….
بیایم آگاهانه با گوش دادن موزیک های مثبت و عاشقانه سرشار از جملات زیبا و درست اون لحظاتی که میخوایم رو تجسم کنیم و آینده مون رو خلق کنیم مثلا وقتی داریم قربون صدقه همدیگه میریم، وقتی داریم داخل یک جمعی سخنرانی میکنیم و چقدر تاثیرگذاریم،وقتی داریم داخل ماشین با هم موزیک عاشقانه گوش میدیم یا باهم رفتیم سینما و رستوران و ….
من یکسری هارو دارم میبینم که صبح تا شب آهنگ غمگین گوش میدن و جالبه بدونید به طرز عجیبی یکسره مریض و افسرده هم هستند و مدام اتفاقات بد و ناجالب براشون رخ میده
در حالیکه موزیک خیلی به خوب کردن احساس آدم کمک میکنه مخصوصا اگر با تجسم باشه که کن فیکون میکنه
به قول آلبرت انیشتین که میگن:
با علم از a به b میشه رسید اما با تجسم از a به همه چیز میتوانیم برسیم(که این مورد را استاد بارها در دوره ها بیان کردند)
من یک چیزی که چند سال پیش یعنی در نوجوانی هم بهش خیلی توجه میکردم این بود که آهنگ هایی که دیگران گوش میدادن رو با وضعیتی که داشتند مقایسه میکردم و میدیدم تک تک کسانی که زندگی خوب و شاد و تحسین برانگیزی دارند آهنگ خوب و مثبت گوش میکنند یا حداقل آهنگ های منفی و غمگین گوش نمیکنند
مثلا یک شخصی رو میشناختم و میشناسم که در بحث روابط انسان موفقی هست، ایشون به طور ناآگاهانه فقط آهنگ های شاد و عاشقانه ی مثبت گوش میده و اون تک و توک آهنگ های غمگینی هم که گوش میده رو شاید 20 بار شنیده باشه اما یک کلمه هم از اون آهنگ بلد نیست:)
در حالیکه خیلیامون یک آهنگ رو یک بار گوش بدیم حفظیم مثل خودم
بنده خودم اوایل آشناییم با استاد خیلی سخت بود برام حذف آهنگ های منفی و غمگین و نمیگم که الان هم در این کار خیلی خوب عمل میکنم اما تمام سعیم رو میکنم که گوش ندم و توجه نکنم که حداقل اتفاقات ناجالب در زندگیم رخ نده.
تجسم واقعا یک نیرویی بود که خیلی به من کمک کرد و کمک میکنه، با تجسم آدم میتونه آینده شو خلق کنه
اگر بتونیم یک کاری رو در ذهنمون بار ها خوب انجام بدیم،در واقعیت هم همینطور میشه و خیلی راحت میتونیم انجامش بدیم
خدایا شکرت که انقدررر مهربانی و بدون توقع و بی حساب و کتاب به ما کمک میکنی و هوامونو داری در حالیکه ما نمیتونیم اونطوری که باید و شاید قدردان محبت هاتون باشیم و خیلی جاها اشتباه میکنیم ولی باز دستمون رو میگیری
خدایا شکرت بابت این سایت الهی و فوق العاده که نجات دهنده زندگی میلیون ها نفر هست
میتونیم از استاد نحوه صحبت کردن،نحوه عشق ورزیدن و نحوه زندگی کردن را بیاموزیم
استاد سپاسگزارم بابت این فایل ها که انقدر زیبا میاین در مورد موضوعات صحبت میکنید و به ما خیلی کمک میکنید در بهبود زندگیمون
حتی اگر تمامی محصولات را هم بخریم باز این فایل ها کمک شایانی رو به ما میکنه و باعث میشه یک بار دیگر فکر کنیم و بررسی کنیم خودمون رو.
یک پیشنهاد عملی ساده دادی، که بسیار درست و منطقی عنوان شد.
برمبنای قانون ساده احساس خوب=اتفاقات خوب این مطلب هم کار میکند و درست است.
جایی خواندم که ریتم آهنگهای عاشقانه پاپ ما، دقیقاً شبیه نوحه های مراسم عاشوراست و… تو خود حدیث مفصل بخوان..
خیلی عجیب است. سالها فکر میکردم چقدر باحالم که این چیزا رو گوش میدم! بعداً فهمیدم که فرکانس تمام نوجوانی من به این خاطر سمی شده بوده و اصلا به جای عشق و عاشقی، روانپزشک لازم! بوده ام!
مرسی بابت این تذکر دقیق شما. ورودیهای ذهن واقعاً مهم هستند و سرنوشت ما را شکل میدهند.
این مطلبی که فرمودید در مورد ریتم آهنگ های شاد عاشقانه که شبیه به نوحه ها درست می شود جالب است اما به نظر بنده چیزی که مهم است کلام اون خواننده هست که منفی یا بدبینانه بیان نشود
درود، عجب فایل پر از اگاهی بود سپاسگزارم از شما استاد…
من این محصول رو فعلا ندارم و دوست دارم داشته باشمش و فکر میکنم یکسری ترمز هایی هم توی ذهنم برای داشتنش وجودداره ک باید ورشون دارم
اما قبل از اون
من متوجه شدم برای انجام همین تمارین هم یکسری ترمز دارم ک اصلا جلومو گرفته ک پاشم و ترمز های خواسته هامو دربیارم :/ تعدادی از اونهارو مینویسم و با دلایل منطقی سعی میکنم حذفشون کنم
حذف ترمز ها:
1.من لیاقت رسیدن به خواسته های فراوان رو ندارم در نتیجه اصلا خواسته ایی ندارم×
اولا اینکه جهان جوری تعبیه شده که ما خواسته های فراوان داشته باشیم و اونها راحت محقق شود چرا؟ چون باعث پیشرفت و رشد جهان میشه خواسته هامون.
دوما وقتی خدا منو در این مسیر قرار داده صد در صد این نشون میده ک من باید خواسته های زیادی داشته باشم و اصلا خواسته زیاد باعث میشه پیش خدا هم محبوب تر بشوم
در نتیجه من با قدم برداشتم برای خواسته هام و برداشتن ترمز هام اولا خیلی سریع بهشون میرسم
دوما نزد خدا محبوب تر میشم
و سوما روز به روز خواسته هام و درخواست هام بیشتر میشه درنتیجه دستاورد هام بیشتر میشه و جهان گسترس پیدا میکنه این نشون میده من لایقشم
و اصلا خدا جهان رو مسخر ما کرده تا فقط ما به خواسته هامون برسیم
“” “” “” “” “” ”
2.چون دقیق و منظم برنامه ندارم اصلا شروع نمیکنم
این باور غلطه چون اگر من دقیق و منظم برنامه داشتم اصلا باعث گیجی بیشتر من میشد چون به اندازه کافی تجربه کسب نکردم و برنامه دقیق از تجربه کسب کردن میاد و تمرین و تکرار کردن هی باعث بهبود میشه وکرنه اگر منتظر برنامه عالی باشم حتی دوره رو بخرمم باز میخام دوره های دیگ رو داشته باشم و این باعث کمالگرایی دو چندان میشه پس من شروع کنم برنامه خوب درست میشه
“” “” “” “” “” “”
3.این کار امکان پذیر نیست و یا بسیار سخت و طاقت فرسا است
خب سه مورد در موارد بالا گفته شده
اول: امکان پذیر بودنش:
چون سیستم جهان جوری تهیه شده که اراده کنی، میشود پس تنها چیزی ک باعث شده نشود ترمز هاست و هزارتا مثال دیدیم از افراد مختلفی ک توی یک زمینه مهارت مشابه داشتن اما یکی صد برابر دیگری نتیجه گرفته چرا؟ چون اصلا ترمزی نداشته راجب اون موضوع این نشون میده ک بحث ترمز ها چقدر دقیق هس
دوم: سخت بودنش
اولا برداشتن ترمز ها وقتی دلایل منطقی بیاری اصلا سخت نیست دوما الان اینقدر الگو زیاد شده توی سطح اینترنت ک ما خیلی راحت میتونیم ترمز هامون رو از هرجنبه ایی ورداریم یکی از الگو ها هم خود استاد هستش
سوم: درمورد طاقت فرسا بودنش
هم باید یک تجدید نظری بکنم اخه چی ازین لذت بخش ک شما یک مسئله ایی رو حل کنی و بلافاصله بعد حل کردنش دنیای از تجربه خوب اعم از روابط و همه چی توی زندگیت بیاد از طرفی هرچی بیشتر پیش بری میفهمی ک کاملا زندگیت دست خودته و دیگه میشینی و صبح تا شب کد های ذهنیت رو تنظیم میکنی از بس لذت بخشه
4.نه خواسته هامو دقیق میدونم نه ترمز هامو
خب اازونجا ک رسیدن به خواسته های ها و برداشتن ترمز هامون کمک میکنه ک جهان پیشرفت کنه درنتیجه خداوند و سیستمش همه جوره از در و دیوار من رو هدایت میکنن که 1. خواسته هامو واضح بدونم و 2. ترمز هاشو شناسایی کنم و ازین بابت خیالم راحت باشه و فقط کافیه من قدم بردارم خداوند پاسخ میدهد.
5.میترسم این روش روش اشتباهی باشه و وقتمو هدر بدم
خب اینجاست ک من باید ی سوالی از خودم بپرسم. این روش نه! پس چی؟ اصن مگه کاری مهم تر حیاتی تر و با اهمیت تر از برداشتن ترمز ها و شناسایی خواسته هست توی زندگی، خدا مارو برای همین اصلا خلق کرده بهترین کاری ک میتونم با تایمم انجام بدم اینه ک تمرین هارو انجام بدم.
6.میترسم انجام بدم و نتیجه نگیرم
استاد عباسمنش و اینهمه افراد توی سایت این آموزه هارو انجام و به نتایج بعضا بسیار عظیمی رسیدن این نشون میده ک قانون برای همه یکسان عمل میکنه و ساز و کار جهان یکی هستش اما. بحث اینه ک تو طرف خودتو درست انجام بدی تو با ایمان کامل طوری ک به قول استاد این آموزه ها برات وحی منزل باشه اینارو انجام بدی وگرنه جهان ک برای همه یکی هست و این از عدالت خداوند به دور هست ک برای بعضی نتیجه حاصل شه و برای بعضی نه اگر نمیشه ببین مشکل درونیت چیه. و اینو بدون اگه درست عمل کنی صد در صد نتیجه خواهی گرفت
7.عجله دارم و فکر میکنم باید یک روزه همه کارا و ترمز هارو وردارم و خواسته هام و شناسایی کنم و قانون تکامل رو رعایت نکنم
قشنگی و زیبایی جهان به تکاملش هست و لذت بردن از مسیر و وقتی بیفتیم تو مسیر همه چیز خیلی قشنگ بهمون گفته میشه و اصلا از این بابت نباید فکر کنم ک یک روزه همه ترمز هارو شناسایی کنم اما هرروز تا جایی ک بتونم روی خودم کار میکنم و فارغ از مقصد از مسیر لذت میبرم و جهان خودش بقیه کارها انجام میده و الهامات رو بهم میرسونع
8.وقتی حسش باشه تمرین میکنم
خب این ترمز میشه گفت یکی از پاشنه های اشیل هست اما طبق تجربه ایی ک خودم. بارها داشتم به طرز معجزه آسایی وقتی حسش نبوده تمرین کنم ولی رفتم و تمرین کردم وقتی ک افتادم روی دور تمرین حس های بی حوصلگی و کسلی خود به خود از بین رفتن و جایگزین اونها حس عزت، نشاط، شادی تمام وجودمو فرا گرفته و فقط کافیه تا 3 بشمریم و خودمون رو بندازیم توی تمرین
این بود بخشی از ترمز هایی ک حتی نمیزاشت من تمرین بکنم و ترمز های خواسته هامو بردارم
خدای متشکرم که به من ترمز هامو گفتی و الان شور و شوق فراوانی تمام وجودم هست تا برم و تمارین رو انجام بدهم
سلام به همه دوستام و علی الخصوص استاد عباسمنش عزیز که با دوره کشف قوانین زندگی چراغ های بسیاری رو برای من روشن کردند! امیدوارم حالتون عالی باشه. من این دوره رو قبل از بروزرسانی خریداری کردم و الان دارم آپدیت هاش رو میبینم. این دوره بسیار بسیار فوق العاده است و الحق و الانصاف استاد سنگ تمام گذاشتن برای این دوره.
قبل از خریداری این دوره استاد توی فایلهاشون در مورد ترمزها صحبت کرده بودند و من رو تا حدی به فکر فرو برد ولی توی این دوره خییییییلی بهتر استاد بهش پرداخته بودند و من وااااقعاً لذت بردم و استفاده کردم. خانم شایسته هم در خصوص آپدیت ها واقعاً و واقعاً برای من مفید عمل کردند. خدا رو شاکرم که تونستم این دوره رو تهیه کنم و از استاد سپاسگزارم.
سلام استاد عزیزم
خداروشاکر هستم که منو در مسیر این آگاهی های گرانبها قرار داد
استاد عزیزم چندروزی هست که میخوام در مورد مسیر رسیدن به یکی از خواسته هام بنویسم که هی فرصت نمیشد والان به خودم گفتم فاطمه همین الان کارت رو متوقف کن و این کامنت رو بنویس تا هم به فرموده استاد (نوشتن کامنت تو این سایت باعث افزایش فرکانس و آگاهی میشه ) عمل کنم و هم اینکه تجربه خودم رو به اشتراک بزارم که موجب پیشرفت جهان باشه.
استاد عزیز من پارسال در آزمون استخدامی شرکت کردم و به راحتی به لطف نگاه خدا قبول شدم و این چند وقت که دارم این سری فایل های شما رو میبینم متوجه میشم که این قبولی ریشه ش از کجا آب میخوره .
من زمانی که تصمیم گرفتم آزمون رو شرکت کنم قبلش تمرکزی روی هیچ موضوعی این قدر کار نکرده بودم و اینقدر جدی نبودم و این حد از تلاش به خاطر این بود که دیدم یکی از دوستان نزدیکم در این آزمون قبول شده و این قبول شدن برام باور پذیر شده بود که منم می تونم و این دوستم زمانی که باهم صحبت میکردیم بهم میگفت (مطمئن باش تو قبولی )در عوضی که قبلا من شنیده بودم هرکی که پارتی داشته باشه قبوله و این باعث شده بود که حتی برای رسیدن به این خواسته کوچک ترین تلاشی نداشته باشم واینکه استاد عزیز تو این مدت که داشتم تلاش میکردم تمام نکاتی رو سعی میکردم بشنوم که در مورد آسان قبول شدن در آزمون باشه تا سختی ها و چاله هاش ویا ودر مورد افرادی که مصاحبه میکنند من پای صحبت کسانی مینشستم که مصاحبه خوبی داشتن و از خوبی مصاحبه کننده ها صحبت میکردن و یا گوشه ی جزوه هام مینوشتم که خدایا شکرت که قبول شدم .
حالا زمانی که رفتم من امتحان بدم خانومی بود که میگفت من فلان منبع رو خوندم و اینا و این آزمون خیلی سخته من 5 سال هست دارم این آزمون رو میدم و اگه قبول نشم بازم تلاش میکنم و خیلی مشکل میشه قبول بشه ولی من که برای اولین بار بود که شرکت میکردم با اینکه تنها 70 سوال از فک منم 250 سوال پاسخ دادم و ماه آخر که مشکلی پیش اومده بود و من نتونسته بودم خوب درس بخونم جز رتبه های برتر منطقه مون به لطف خدامهربان شدم .
این قبولی بهم یاد داد که تو هر زمینه ای میتونم پیروز و رتبه برتر باشم و اینکه هم نشینان خوبی که باعث پیشرفتم میشن برای خودم انتخاب کنم نه اونایی که ترس به دلم وارد میکنند.
استاد عزیزخدارو شاکرم بابت آشنایی با شما
سلام به استاد عزیزم و دوستان نازنین
این فایل و کامنتاش فوق العادس من چند روزه دارم کامنت ها رو میخونم و ازشون استفاده میکنم یکی از مهم ترین مسائل هممون برمیگرده به احساس لیاقت چقدر افراد زیادی گفته بودن دقیقا همون شخصی که میخواستن وارد زندگیشون شده و یجایی احساس کم بودن کردن و ذهنشون گفته طرف از تو سرتره و دچار مقایسه کردن شدن و اون رابطه خراب شده ولی در واقع باید واسه خودمون اینو جا بندازیم که اون آدمی که از ما زیباتره ، ثروتمند تره و… از ما ارزشمند تر نیست از ما سرتر و بهتر نیست
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ
اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و به صورت شعبه ها و قبیله هایی درآوردیم تا یکدیگر را بشناسید . مسلما ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست بى تردید خداوند داناى آگاه است .
• یکی از ترمزهایی که خودم داشتم این بود که افراد کامل نیستن و همه ی اون ویژگی هایی که من میخوام رو با هم ندارن با توجه به این ترمز افرادی به سمت من میومدن که یه سری از ویژگی هایی که میخواستم رو داشتن و یه سری رو نداشتن (منظورم ویژگی های مهم و الویت هاست ) و الگوهایی رو پیدا کردم از افرادی که همه ی اون ویژگی های خوب رو دارند .
• یکی دیگه از ترمزهام این بود که خواسته های من از من دور هستن و خیلی باید رو خودم کار کنم تا باهاشون هم مدار بشم و باید باورهام پرفکت باشه !!
قرار نیست من هیچوقت پرفکت باشم خود استاد بااینهمه ثروت میگن هنوز تو باور فراوانی مشکل دارم ، هرچقدر هم باورات در یه زمینه خوب باشه میشه بهترش کرد و ته نداره که من بخوام به تهش برسم بعد هر خواسته ای که هست رو تجربه کنم من از خود قانون واسه خودم ترمز ساختم . این دوتا ترمزی بود که با فایل های الگو های تکرار شونده پیداش کردم امیدوارم برای دوستانم هم مفید باشه .
سلام لیلا جان زیبا
خیلی ممنونم از کامنتت خیلی خیلی خیلی
اون آیه ای که نوشتی رو شاید هزار بار تا الان خوندم و بهش فکر کردم ولی چرا تا حالا انقدر عمیق بهش نگاه نکرده بودم، وای لیلا چکار کردی با مغز من، دختر تو عالی هستی، دقیقا همینه که من ارزشمندم دیگران هم ارزشمندن نه بخاطر زیبایی و ثروت و اندام و خانواده و هرچیز دیگه، بلکه ملاک گرامی تر بودن انسان ها تقوا و پرهیزکاری یا همون کنترل ذهنشونه، خیلی ممنونم ازت خیلی، اصلا یه طوفانی توی ذهنم درست کردی لیلا، هوووف وقتی دیدگاهتو خوندم چند بار پشت سر هم گفتم آفرین آفرین آفرین
واقعا که کامنت ها عین گنج میمونن، منم چند روز قفلی زده بودم روی کامنتای این فایل ولی مدتی بود رها کرده بودم و امشب دوباره گفتم سر بزنم و کامنتای جدید رو بخونم که هدایت شدم به کامنت عالی و ارزشمندت
می بوسمت قشنگ ترین
قلب بزرگ قرمز برای تو
سلام عاطفه ی عزیزم
منم ازت ممنونم بخاطر محبتت و خیلی خوشحال شدم که برات مفید بود .
دقیقا درست میگی خیلی از آیات رو میخونیم و یه مفهومی رو ازش دریافت میکنیم که میگیم من این آیه رو بارها خوندم چطور الان اینو فهمیدم ؟ احساس میکنم دقیقا زمانی که میتونه بهمون کمک کنه و لازم داریم و به قول استاد در مدارش قرار میگیریم بهتر درک میکنیم
من دقیقا زمانی که تصمیم گرفتم رو احساس لیاقتم بیشتر کار کنم به این آیه رسیدم که برام مثل معجزه بود
ممنونم ازت عاطفه جان از کامنتت کلی انرژی گرفتم
دوست دارم دوستِ خوشگلم بوس بهت
به نام خداوندِ هدایتگر و مهربانم
سلام به 4 فرشته ی سایت: استاد عباس منش عزیزم، مریم جانم، خانم فرهادی جان و آقا ابراهیم عزیز.
سلام به همه ی دوستان عزیز و همراه و همسفر در این مسیرِ زیبا.
استاد جانم خیلی ازتون سپاس گزارم برای این فایلِ عالی و پر نکته.
برای بهبودگرایی در مورد خودم، الان به عمد اومدم کامنت بذارم و از احساسم نسبت به این فایل بنویسم.
اینکه سرِ فرصت (هدایتی) بیام یه کامنتِ مفصل بنویسم درباره این فایل سرِ جای خودش، چیزی که الان حس میکنم رو باید همین الان بنویسمش تا تقویتش کنم…
نمیخوام درنگ کنم واسه یادآوری احساسِ خوبِ الانم…
نکات جذابی که برداشت کردم از این فایل:
از جایی متوجه میشم باورهام محکم و تاثیر گذار شدن، یعنی خوب روشون کار کردم که حس ام خوب باشه.
یعنی اگه حسم خوبه یعنی باورها درونِ من دارن جا میوفتن، نشست میکنن، درونی میشن ….
عجب آگاهیِ خفنی رو گفتین، خیلی ممنونم استاد جانم.
دقیقا عینِ راهنما میمونه نکاتی که تو فایلها میگین.
میبرمشون تو زندگی شخصیم که ببینم درست دارم عمل میکنم یا نه.
بله، بعضی موارد که سختم بودن، الان در موردشون قشنگتر صحبت میکنم با خودم، حس ام بهتر و آروم تر هست، پس یعنی باورهای جدیدم در رابطه با اون مسائل دارن درست شکل میگیرن.
2- تاکید بر عزت نفس، احساسِ لیاقت
وقتی عزت نفس دارم:
خودمو همینطوری که هستم، با همه ی ویژگی های ظاهری و اخلاقی و شخصیتی قبول کردم، پذیرفتم، با خودم راحتم، سرزنش نمیکنم خودمو، دوست دارم خودمو با همین ظاهر و فیزیکِ بدنی و روی بهبود خودم کار میکنم.
و از اونجایی که خودمو دوست دارم، احساسِ لیاقت می کنم که برسم به خواسته هام و داشته باشمشون، به دست بیارمشون.
حس میکنم خدا ازم میخواد که خودمو دوست داشته باشم، به خودم محبت کنم، به خودم توجه کنم، با خودم خوب رفتار کنم.
از چیزهایی که دارم خوشحالم و لذت میبرم.
چهره ی من هر چی که هست قشنگه.
اندامِ من هر چی که هست قشنگه.
اینکه باید یه طوری باشم از لحاظِ فیزیکی یا ظاهر، که مورد پسند دیگران باشه، که بعد بتونم برچسبِ زیبا رو روی خودم بذارم، اصلاً و ابداً وجود نداره.
در موردِ خودم: صورتِ لاغر شده ام، پوستم بعد از کاهش وزن، دنده ها و استخوان های بدنم و …. به همه تون افتخار میکنم…
فارغ از نظر دیگران…
من عاشقِ بدنم هستم، چون رسیدم به این مرحله از کاهش وزن تو زندگیم که تا حالا تجربه نکرده بودم، افتخار میکنم به خودم و مسیری که طی کردم…
حالا بقیه میگن سمانه بسه دیگه لاغرتر نشو یا هر چی…
منم میگم بله، باشه، لبخند میزنم و رد میشم.
من تو مسیرِ دوره قانون سلامتی هستم و حسابی کیف میکنم…
خطاهایی هم دارم تو دوره، اما جذابش اینه که بر میگردم…
این خیلی جذاب و مهمه که بر میگردم توی مسیر …
به خودم سخت نمیگیرم الان، من تلاش کردم این اندام و سلامتی رو به لطف خدا و استاد، ساختم برای خودم…
اگه قرار باشه تحت حرف دیگران استپ کنم در مسیرم، دیگه من، من نیستم، یه رباتم که اراده ی ساختنِ وجود و زندگیشو نداره…
من میخوام خودم باشم.
سبک خودم زندگی کنم.
با همه ی ابعاد، زندگی کنم.
اشتباه هم دارم و خواهم داشت.
درست هم دارم و خواهم داشت.
اما قشنگی اش اینه که ربات نباشم، صاحبِ زندگیم با تمامِ ابعادش باشم.
نکته ی جالب دیگه: اینکه حس لیاقت در مورد خودم، بشه بالاترین و برترین حسی که نسبت به خودم دارم.
اینطوری خودمو بیشتر دوست دارم، برای خودم، آرامشم، حس خوبم، کارهای بیشتر و بیشتری انجام میدم که منجر به رشد بیشترم میشه.
چون همه ی اینا منم، اینا من رو اینی که هستم ساخته.
خدایا، تو دقیقا داری با من چه میکنی؟
فایل امروز تو مسیرم بیشتر و بهتر راهنماییم میکنه.
صبح که دیدم فایل جدید اومده، و قسمت دوم فایل قبلی هست خوشحال شدم و به خودم گفتم پیش به سوی فایل جدید استاد و شنیدن آگاهی هایی که استاد میگن و مطمئنم برای مسیرِ من، عالی هستن و کاربردی و چراغِ راهنما.
همین هم شد.
من باور دارم فایلهای استاد دقیقا نیازهای اون لحظه از زندگیِ منو پوشش میدن، همین هم اتفاق میوفته.
از بس که هر چی استاد میگن:
میگم دمتون گرم
عجب چیزی گفتین
عجب اگاهیِ نابی
و …
یعنی پازل ها دقیق، درست کنار هم چیده میشن، تا مسیر رسیدن، بسیار هوشمندانه جلو بره و خروجی عالی به دست بیاد.
دیگه نگران این نیستم، چیزی یادم بره.
چون باور کردم خدا خودش هدایتم میکنه، به یادم میندازه.
الان که دارم مینویسم هم، ممکنه یادم بره نکاتی که برام بولد شدن، اما نگران نیستم، هر چی که باید بنویسم، رو خواهم نوشت…
باور دارم که خدا یادم میندازه.
یادآوری میکنه بهم.
هدایتم میکنه در کسری از ثانیه.
متحیرم میکنه هر ثانیه، هر روز بیشتر از قبل…
باورهای کمبودی که صحبت کردین بسیار عالی بود، باعث میشن دقیق شم تو زندگی خودم.
تاکید به باورِ فراوانی و اینکه هر لحظه باید روش کار کنم بدونِ توقف، نان استپ…
خدایا دوستت دارم *
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام ادامه ترمزها :
2 اینکه من توانایی خاصی ندارم، چیز خاصی بلد نیستم نه پزشک معروفی ام نه مهندس نه وکیل
یعنی بخاطر اینکه من یک استانداردهایی رو ک جامعه ایجاد کرده ک (مثلا آدم موفق کسی عه ک پزشک باشه)، نیستم.بنابراین فردی رو پیدا نخواهم کرد چون با خودم میگم من وقتی انسان ارزشمندی میشم ک به فلان بیزینس برسم. نباید خودمون رو تو الگوهایی ببریم ک جامعه تعریف کرده به عنوان فرد موفق. بیایم الگوهایی رو پیدا کنیم ک کارمند ساده هستن شغل ساده ای دارن ولی یک رابطه عاشقانه و فوق العاده رو تجربه میکنن.(اتفاقا اینطوری زندگی دل نشین تر میشه ک حتی برا همون افرادی ک شغل ساده دارن، چون در کنار کاری ک دارن یک دلگرمی یک لذتی هم می برن در کنار عشق شون، یعنی زندگی قشنگ تر میشه در کنار پارتنرت با هر شغلی ک داری)
بیایم باور به توانایی های درونی خودمون رو بیشتر کنیم.
بیایم برای ویژگی های شخصیتی محترم و قابل تحسینی ک داریم بیشتر از مدرک و بیزنیس ارزش قائل بشیم. اصن همین کنترل ذهن ک ما یاد گرفتیم بچه ها میدونین چقدر این کنترل کردن مهمه. این روزا ک دیدیم همه میخوان به یه چیز غر بزنن و فاز منفی بدن خیلیا آرزوشون هست ک با آدم ها مثبتی مثل ما آشنا بشن میدونین چقدر آرامش بخش هست همین ویژگی مون همینکه به هیچ چیز منفی توجه نکنی و فقط از خوبیا حرف بزنی.
اگر توی ذهنت برای خودت ارزش قائل نباشی، فارغ از اینکه چقدر اعتبار جمع کردی مدرک داری چقدر قیافه خوبی ساختی، اگر خودت برای خودت ارزش قتئل نباشی باز هم اعتمادبنفس ات پایینه.
(خود من این ترمز رو داشتم و دارم البته اینکه میگفتم من حالا حالاها نمیخوام ممنون. من اول باید بیزنس خودم رو راه بندازم باید یک فرد موفق و جذاب بشم فلان ماشین، فلان مبلغ تو حساب بانکی، فلان تیپ رو داشته باشم، بعد اون وقت چون فرد ارزشمندی میشوم بعد از آن وارد رابطه خواهم شد. ینی الان فرد ارزشمندی نیستم یعنی این همه سرمایه های درونی ام رو نادیده می گرفتم، در صورتی که بارها و بارها مورد تحسین قرار گرفتم ولی ب خودم میگفتم نه بابا اینا چیزی نیست، چیز خاصی ندارم ک. و این مناعت طبع هم از خانواده ام بهم رسیده. چون همینطور بارها مادرم و یا پدرم جلوی فامیل مورد تحسین و احترام قرار گرفتن ولی مادرم گفته نه بابا اینطوریام نیست، کار خاصی نکردم حالا. ولی نمیدونم همین پاکی درون همین صداقت،درستکاری، مورد اطمینان بودنم، کنترل ذهن کردنم، مسئولیت پذیر بودنم و…. چقدر قابل تحسین عه ، چرا خودم خودم رو تحسین نمیکنم چرا باز یادم میره ک به سرمایه های درونی ام ارزش بیشتری بدم. پس به خودمون بگیم عزیز من هزاران انسان هستن ک عاشق اینن ک با تو ارتباط بگیرن چون تو بهترین سرمایه های درونی رو داری و پات رو از رو ترمز بردار ک بگی من با مبلغ ایکس توی حسابم ارزشمند میشم و بعد اون وقت فرد ارزشمندی میاد سراغم، لذت این تجربه رو از خودمون دریغ نکنیم بلکه این تجربه باعث زیباتر کردن زندگی مون میشه. پس من با همین شغلی ک دارم همین وضعیت مالی ک دارم لایق تجربه یک رابطه عاشقانه هستم)
تمرمز 3 آقا همه آدم حسابی ها رفتن همه خوبا رو بردن و آدم درست حسابی برا ما نمونده
این باور اسمش کمبود عه
درصورتی ک جهان میلیارد ها آدم توش وجود داره و هرکدوم شون ویژگی های منحصر بفرد خودشون رو دارن (ک شاید تو با ویژگی های آقای ایکس حال کنی درحالیکه خواهرت موافق نظر تو نباشه)و هیج وقت نیست ک تو جهان کمبود باشه، همیشه آدم های فوق العاده هست، همیشه فراوانی داره بیشتر و بیشتر میشه.
اگر باور کمبود داشته باشی نه اینکه آدم مناسب نباشه نع تو هدایت نمی شوی به سمت آدم مناسب چون با این باور (ک دختر خوب کمه پسر خوب کمه) میوفتی تو سیکل معیوب و منفی و جهان هم بهت ثابت میکنه و نمونه های کمبود رو می بینی.
ولی وقتی باورهات رو عوض میکنی و نگاه میکنی میگی آقا هر روز داره نعمت ها بیشتر میشه. این همه آدم تو جهان هست مگه میشه تمام آدم های خوب رفته باشن ؟؟ مگر امکان پذیره ؟ مگه این حرف منطقی عه ؟؟؟ اگر این باور رو داشته باشی اصلا تلاشی نمیکنی برای ایجاد رابطه، چون در شروع کار میگی اصن نیست چرا بگردم ؟
وقتی این باور رو تغییر میدی ک نه آقا پسر خوب هست دختر خوب هست اون وقت آرام آرام می بینی دختر و پسرهای خوب مجرد رو. میگی ببین این ادم مجرد عه صالح و سالم عه خدایا شکرت دیدی دارم الگو پیدا میکنم. درسته هنوز وارد رابطه نشدی و فقط دیدی شون ولی همین یعنی داری باورهات رو تغییر میدی. حالا اگر بیشتر تغییر کنی بیشتر باور کنی اون وقت تو رابطه هم تجربه اش میکنی.
(این باور هم توی فکر من بوده، اینکه تا پسر خوب و سالمی می دیدم میگفتم عمرا اگر دوست دختر نداشته باشه. اون ویژگی تحسین کردنه رو داشتم ها ولی ولی تو ذهنم میگفتم عمرا اگر همچین پسر خوبی تنها باشه حتما تا الان با یه دختری ارتباط گرفته. این مثال بار خوب رو زمین نمی مونه. اینکه تو دوران مدرسه دوستام رو می دیدم ک چه تلاشی سر پسر قاپی میکردن چه گیس و گیس کشی هایی میکردن و ما اونجا خنده کنان نظاره گر بودیم :)))). بعدشم ک گفتیم آقا ما ک بلد نیستیم قاپیدن رو میریم جلو ببینیم خدا چی میخواد برامون ولی نه عزیزم خدا برای تو چیزی نمیخواد تو خودت باید بدستش بیاری. یا نمونه دیگه اش اگر برای خواهرام خواستگار اومده گفتن بدو داره دیر میشه کجا میخوای کیس خوب پیدا کنی دنبال سلبریتی میگردی اون تو فیلماست بیا تو واقعیت گفتن تو این دورزمونه پسر خوب و سالم پیدا نمیشه اشکالی نداره اگر شرایط دیگه اش خوب نیست همینکه سالمه قبول کن قانع باش فکر نکن هی خواستگار قراره برات بیاد ها و…. این باور کمبوده دیگه.
ترمز 4 من لایق یه رابطه عاشقانه نیستم. من لیاقت عشق ندارم
شما باید خودت رو لایق عشق بدونی تا جهان افراد مناسب رو به سمتت هدایت کنه. اینکه چی میگی مهم نیست اینکه چه احساسی داری چه فرکانسی داری مهمه.
اگر وارد رابطه شدی و بعد یه مدت گفتی خدایا این آدم خیلی سطحش بالاتر از منه خیلی بهتر از منه و این فکرا رو بچرخونی تو ذهنت بعد می بینی ک اون رابطه از بین میره.چون جهان بهت ثابت میکنه ک اره اون از تو بالاتره و تو ارزش شو نداری.
( استاد من هنوز هم رو کلمه عشق گیر دارم. یعنی انقدر گفتن عشق تو فیلم هاست اصلا واقعیت نداره. عشق یه چیزی مثه کشک و دوغه. و چون اون عشق واقعی رو ندیدم اطرافم فکر میکردم این دنیا اصن عشق واقعی وجود نداره. ولی در عین حال می دیدم شما و خانم شایسته عزیز رو ک بهم عاشقانه ابراز محبت می کردین و عاشقتم و نفس می گفتین ولی میگفتم رابطه شما رویایی عه و اصلا خودم رو تصور نمیکردم همچین رابطه ای رو بتونم تجربه کنم. یعنی خودم رو لایق دریافت عشق نمی دونستم، خودم رو لایق تجربه یک رابطه عاشقانه نمی دونستم. خودم میتونستم به آدما عشق بورزم ولی آدما نه چون من لایق اش نیستم. حتی در مورد محبت و احترام ب انسان ها یعنی به خودم میگفتم من که باید همچین شخصیتی داشته باشم ولی بقیه شاید نه اشکالی نداره و اگر کسی جبران میکرد تعجب میکردم و ذوق زده میشدم)
ترمز 5 من همیشه آدم های نامناسب رو جذب میکنم یا فقیر یا مشکل دار و…
خوب چ کنیم !؟
باید این الگو رو تو ذهنت بشکنی، بگی آقا من بخاطر باورهای اشتباه قبلی ام این آدم هارو جذب کردم، اگر من فکرم رو عوض کنم باورهام رو عوض کنم، احساس لیاقتم رو بیشتر کنم باور فراوانی رو بیشتر کنم تو ذهنم، آدم هایی ک وارد زندگی من میشن تغییر میکنن قرار نیست گذشته من ادامه پیدا کنه در آینده من.
اون تجربیاتی ک من در گذشته داشتم بخاطر اون آدمی بود ک من در گذشته بودم بخاطر افکار گذشته ام بوده. اگر من از الان تغییر بدم خودم رو آینده ام هم تغییر میکنه. قرار نیست ک همون اتفاقات گذشته برا من رخ بده. جهان عین یه آینه است که با تغییرات تو تغییر میکنه.
( اولش گفتم نه من ک این ترمزو ندارم، ولی یادم اومد قبلا موقعی ک با دوستام دور هم جمع می شدیم می گفتیم ما شانس نداریم، یا به قولی اگر کسی هم میومد جلو به قول معروف میگفتیم اینم شانس مایه :))) ببین کی اومد پیشنهاد داد. یا همیشه تو ذهنم بوده ک من میخوام با یک آدم کامل و بی نقص دوست بشم و من حوصله درست کردن اخلاق کسی رو ندارم و دنبال دردسر نیستم و میخوام ک خودم هم یک آدم کامل بشوم بعدش وارد رابطه بشم. درصورتی ک ما انسان هستیم و درحال تکامل، هیچ کس کامل و بی نقص نیست. و این اشتباه رو داشتم ک یه جورایی خودم رو کامل تر از بقیه می دونستم و بقیه رو ایراد دار میدونستم درصورتی ک اصن تو برو تجربه کن کمالگرا نباش خودت رو بالاتر از کسی ندون. وای اینو الان فهمیدم چه باگی، اره من خودم رو بالاتر و برتر از اون افرادی ک بهم پیشنهاد میدادن می دونستم و به همین خاطر منتظر کامل تر شدن خودم و پیدا شدن اون فرد کامل و بی نقص می گشتم.)
ترمز 6 تمام روابط آخرش به رنج و غصه و جدایی ختم میشه
خیلیا میگن حالا ک میخواد آخرش بد بشه، اخرش به گریه و جدایی ختم بشه پس چرا اصن من وارد رابطه شم. درصورتی که باید نگاه کنی اطرافت و روابط عاشقانه ای رو ببینی ک سالها ادامه داشته و درکنار هم لذت بردن.
حتی اگر آخرش به مشکل بربخوره یا به جدایی منجر بشه باعث میشه تو رشد کنی، تو بزرگ بشی، درس بگیری و بهتر کنی خودتو. این سربالایی سرپایینی ها باعث میشه بهتر بشیم.
یک تجربه خوب رو از دست بدی، بخاطر اینکه ممکنه که تجربه بدی در ادامه باشه. خودت رو سد نکن برای اینکه اون رابطه عاشقانه رو تجربه نکنی.
تجربه خوب روابط عاشقانه رو داشته باش، لذت اش رو ببرو اینو بدون اگر در مسیر درست باشی، رابطه حتما ادامه خوبی خواهد داشت و این خوشی بیشتر و بیشتر میشه.
( بله اینجانب این ترمز رو هم داشتم همیشه دوست داشتم شغل های مختلف مهارت های مختلف رو تجربه کنم و اونجا این باور رو داشتم ک شکستی در کار نیست و من دارم تجربه کسب میکنم و بزرگ میشم ولی در مورد روابط اینطور نبود، چون میگفتم ب روح من صدمه وارد میشه، به دردسرش نمی ارزه، این عشقای امروزی ک پایدار نیست. درصورتی ک توی تمرین آگهی ام خودم رو انسان وابسته ای نمیدونستم از لحاظ عاطفی، خوب اگر نیستی چرا می ترسی از تجربه اش ؟ بخاطر باورهای مذهبی اشتباه. چرا نخواستم ک تجربه اش کنم و با تجربه اش مهارت ارتباطی ام رو افزایش بدم، زندگی ام رنگی تر بشه، تجربه ها و خاطرات لذت بخش بیشتری رو در ذهنم ثبت کنم. من ک در مسیر درست هستم من ک سعی میکنم رو بجلو حرکت کنم جهانم ک فرکانسی هست اگر تو هم فرکانس نباشی با اون ادم به راحتی جدا خواهید شد و توهم ک برا کسی دلسوزی نمیکنی پس چرا می ترسیدی از تجربه اش. دیدم خیلیا به راحتی دوست میشن و کات میکنن و اصلانم براشون مهم نیست و نه خودشون رو ناراحت میکنن و نه ناراحتی طرف براشون مهمه. یک باگ دیگه یافتم اینکه من از اینکه بعدا ب طرف بگم ما نمیتونیم باهم باشیم عذاب وجدان می گرفتم و نمیتونستم به راحتی اعلام کنم، این رو توی شغل هم داشتم و دارم ک موقعی ک وارد یک شغل میشم میگم وای موقع استعفا من چه جوری بهشون بگم من دیگه نمیخوام اینجا باشم، اونا رو من حساب کردن بهم حال دادن این همه حقوق دادن ینی کار خودم رو نادیده میگرفتم درصورتی ک اولا تا اون موقعی ک اونجا بودم وظیفه ام رو انجام دادم و من برده و بنده کسی نیستم و هیچ وظیفه ای بابت پیدا کردن یا نکردن نیروی خوب براشون ندارم. من مدتی اینجا بودم و تا موقعی ک حس خوب از کارم میگرفتم اینجا بودم و بعدش دیگه ب من مربوط نیست. البته خودم هر جا رفتم به لطف خدا به راحتی و عزت مندانه استعفا دادم.
پس حتی اگر هم به جدایی ختم بشه و اون طرف ناراحت بشه از تصمیم من، مهم نیست. چون وظیفه من خوشحال و راضی نگه داشتن بقیه نیست هرکس خودش باید حالش رو خوب نگه داره. من نمیتونم از خودم بزنم تا حال یکی دیگه خوب بمونه. حتی خود من هم نباید ناراحت بشم چون قراره بعدش هر دومون بریم سراغ تجربه و ساختن خاطره با فرد هم فرکانس بعدی مون.
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته دوستداشتنی و تمام دوستان هم خانواده خودم.
استااااااااد عزیزم چی بگم اخه من برای این فایل؟ ؟؟!!!!!
استاد مطالب این ویدئوتون و کامنتهاش من رو دگرگون کرد. امسال هدف من این بود که ترمزهامو برای ایجاد رابطه عاطفی و عاشقانه شناسایی کنم و رفع کنم. استاد انگار شما این ویدئو رو برای من گرفتین و اپلود کردین با دیدن وشنیدن این فیلم و حتی با دیدن عنوانش، اول ذوق کردم و بعد بارها و بارها اشک ریختم، بعد راه رفتم، باهاش رقصیدم، در موردش با خودم و یکی از دوستانم صحبت کردم . عشق کردم، نوشتم و ….
نمی تونستم شعف خودم رو پنهان کنم و مدام بخدا میگفتم مرررسی که به استاد گفتی این ویدئو رو بزارن. حتی زنگ زدم به یکی از دوستانم و گفتم استاد برای من یه ویدئو گذاشتن میتونی ببینی (خخخ).
استاد من همه ترمزهایی که گفتین رو داشتم. بعضی هاشو خودم شناسایی کردم قبلا و دارم از بین میبرمشون. بعضی هاشونم که اصلا نمیدونستم به قول خودتون این کجای ذهن من بوده ؟؟!!!!! چرا انقدر در لفافه شیک و قشنگ؟؟؟
همون جا به محض شنیدن حرفهاتون ،یه گروه تلگرام خودم با خودم تشکیل دادم و اسمش رو گذاشتم ترمز. تمرکز کردم رو ترمزهایی که شما در روابط گفتین و تعمیمش دادم به داشتن درامد بالا و ثروت.
نوشتم دونه به دونه ترمزهایی که پیدا میکردم .
جالب اینه که خیلی سخخخت بود نوشتن شون . دقیقا انگار یه زخم کهنه عفونی رو داشتم تخلیه میکردم .
اولش ترسناک بود. مثل اینکه مثلا خودت دست خودت رو جراحی کنی . بعدش دردناک شد و بعد هم که حس کردم عفونت داره تخلیه میشه احساس ارامش بهم دست داد. اخه یکسال من مشخصا و با تمرکز لیزری داشتم رو بدست آوردن درآمد بیشتر و بهبود رابطه عاطفی تلاش میکردم . همش میگفتم کجای کارم مشکل داره که نتایج کمتر از تلاش من داره بوجود میاد. از رو فایل رایگان چند سال پیش تون میدونستم ترمز دارم. اما یکم گیج بودم .
حتی اومدم اول سال اسم سالم رو گذاشتم ارتباط عاطفی درست و ازدواج و از خدا خواستم من رو هدایت کنه که موانع ذهنیمو بردارم و مسیر رسیدن به خواسته ام هموار بشه. اخه شما تو همون ویدئو میگفتین جهان و خداوند سریع الجابه . بنابراین با خودم میگفتم پس من مشکل دارم ولی نمیدونستم چی هستن. الان فهمیدم چه ترمزهایی دارم ..
هر موقع اومدم کامنت بزارم برای این فایل ، انقدر درگیر خوندن کامنتها میشدم که نمیرسیدم کامنت بزارم. ساعتها مینشستم میخوندم و ترمزهای خودمو میکشیدم بیرون. مواردی که حتی فکر میکردم اونها برای من یک حسن هست در رابطه عاطفی اما فهمیدم همون یه ترمزه. به طرق مختلف تو ذهنم دارم براشون باور درست میسازم و مدام باخودم تکرار میکنم و مهمتر از همه الان دقیقا فهمیدم که باید وارد قسمت عملیاتی بشم. مثلا من با فردی که در ارتباط عاطفی هستم بتونم ترمزهامو رفع کنم و باور درست جایگزین کنم.
استاد من کلی ترمز و الگوی تکرار شونده داشتم و دارم و الان دارم رفعشون میکنم. استاد به زودی زود میام برای شما و همه دوستان کامنت میزارم که دیدین من با رفع ترمزهام رسیدم به رابطه عاطفی درست و عاشقانه ای که میخواستم.
میدونم خداوند از بینهایت طریق من رو هدایت میکنه.
استاد عزیزم ازتون ممنونم
خدای من ازت ممنونممممم. مرسی که هستی . مرسی که انقد خوبی . ممنونم ممنونم مرررسی
سلام به استاد عزیزم و همگی دوستان
اوه استاد چقدر به این فایل نیاز داشتم
من کسی هستم که هرچقدرررر تلاش کردم نتونستم رابطه عاطفیم رو درستش کنم
اولین جرقه ای که رابطه عاطفیه منو به نابودی کشوند همین عدم لیاقت بود
من میدیدم ک چقدر طرف مقابلم بهم عشق میورزع و با خودم میگفتم ن اون خیلیییی بهتر منه من لیاقت اینهمه عشق رو دارم واقعن؟
یهو به خودم اومدم دیدم هرکاری میکنم نمیشه
نکات مثبتشو توجه کردم بازم نشد ک نشد
چرا؟
چون عتماد به نفسم پایین بود باور به فراوانی نداشتم
باور به توانایی ها و زیبایی ها و جذابیت هام نداشتم
و چی شد؟
کات!
تصمیم داشتم دیگ هیچوقت به رابطه عاطفی فکر نکنم حدااقل تازمانی ک به موفقیت های بزرگ برسم
اما امروز بعد از گوش دادن به این فایل و فکر کردن به ی رابطه قشنگ و عاشقانه چیشد؟
ی دختر و پسر باعشق و علاقه اومدن تو و با کلی شوخی و خنده باهم کلیی خوراکی خریدند و رفتن !
این نشونست!
من خیلی خوب میدونم ک من براحتی میتونم افراد رو جذب خودم کنم چون من بینهایت زیبا هستم
اما رابطه ادامه دار نمیتونم داشته باشم و بخاطر وابستگی و ترسها و صدالبته کمبود عزت نفسمه
من از وقتی که خودم رو دوباره سپردم به دستهای مهربان پروردگارم اتفاقات بینهایت عالیی دراطرافم میوفته
من شخصی هستم ک در رابطه عاطفی به خودم بسیار ضربه زدم
اما به خودم دادم ک دیگه دست از ظلم به خودم بردارم و اجازه بدم ک افرادی ک وارد زندگی من میشن رو خداوند بیاره
چون بارها دیدم ک وقتی میسپرم و رها مبکنم خودمو چقدر همه چی عالی پیش میره مثل الان
اره من اجازه میدم انسانهای دور و ور من رو خداوند بیاره و من تسلیمم
.
من اینقدد از ادمهای اطراف و اونایی ک خودم انتخابشون کرده بودم ضربه خوردم که نگاه میکنم میبینم هیچکدوم ارزش نداره ک بخام بزور نگهشون دارم
اگر بمونن بیشتر اسیب میبینم
من اجازه میدم ک خداوند انسانهای جدید رو وارد زندگی من بکنه و این خیلی بهتره برای من
.
حتی اینم میخام ک از لحاظ فیزیکی از ادمهای اطرافم دور بشم و خداروشکر دارم رو خودم کارمیکنم و از خداوند درخاست کردم ک منو به جایی هدایت کنه ک دوستای عباسمنشی داشته باشم
و اینم بگم ک من یکی از مهمترین ویژگیی هایی ک میخام همسر اینده ام داشته باشه اینه ک یکی از شاگرد زرنگای استاد باشه و از بچهای سایت باشه
من میخام همه عمرم رو تواین سایت فوقالعاده به نتایج عالیی بگذرونم
و میخام دور ورم پر بشه از انسانهایی با فرکانس های مثبت
استاد جانم ازت سپاسگزارم
من الان فقد رو عزت نفسم دارم کار میکنم و خیلیی دلم میخاد از لحاظ شعلی و مالی پیشرفت کنم
ولی اگه این ما بین کسی ک خداوند درمدار من است رو بیاره تو زندگیم هیچ مشکلی ندارم
ولی اگه بهر دلیلی الان نیومد مشکلی نیست
من اروم اروم هرچی بیشتر میگذره قانون رو بهتر درک میکنم ک بیشتر عمل میکنم
مطمعنم خداوند پاسخ میده .
رابطه عاطفی واقن بینهایت تجربه زیبا و لذتبخشیه ک من باید روی این جنبه از زندگیم کارکنم چون بسیار دوستدارم ک یک رابطه عالیی رو تجربه کنم با یک انسان دوستداشتنی و قوی
عاشقتم استاد عزیزم
درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرتمون باشیم
بنام هستی بخش جهان
از نوجوانی سوالاتی در وجودم شکل گرفت فکر می کردم مثل یک عطاری هستم که همه کالاهای آن روی میز است و باید همه را سرجای خودش بزارم و نمی دونستم هرکدام رو چطوری بچینم بهتر است این موضوع باعث شد در قرآن و نهج البلاغه و کتابهای دیگر تحقیق کنم، اون موقع حتی نمی دونستم اسم این کتابها توسعه فردی و انگیزشی و موفقیت است و به کتابفروشی هایی که کتاب ها در معرض دید آدمها بود (چون بیشتر مغازه ها کتاب در قفسه و دور از دسترس مشتریان است) می رفتم و کتابها را می خواندم تا آنچه می خواهم پیدا کنم که اولین کتابی که پیدا کردم کتاب مثبت درمانی نورمن وینسنت پیل بود. این مسیر با کتابها و سمینارها ادامه پیدا کرد (برای من خیلی عجیبه که چرا مطالب شما را ندیده بودم و در این مدار نبودم) تا کتاب چهار اثر اسکاول شین را خواندم، خیلی خوشحال بودم که قوانین بازی را یاد گرفتم و زندگی یک بازی است و با امید پیش میرفتم اما از لحاظ مالی رشد نمی کردم اما در بخش های دیگر خیلی نتیجه گرفتم و به معجزه ایمان داشتم و در خیلی موارد زندگیم معجزه را دیدم و حس کردم اما بخش مالی هیچ رشدی نداشتم. با شنیدن آدمهای اطراف و سرنوشت آنها ناامید شدم و دچار روزمرگی شدم. به جمله تو نیکی میکن و … خیلی باور داشتم ولی کم کم با دیدن آدمهای اطراف و صحبت هایی که شنیدم این باور تغییر کرد که باید بیشتر به فکر خودت باشی اما پولهایی که پس انداز می کردم خرج مشکلات و بیماری و … می شد. اون موقع چون نمی دوستم چرا اینجوری میشه به خدا میگفتم من زحمت می کشم و تلاش می کنم تو چک دستمزد من رو زودتر امضا می کنی و خرج می کنی!!! و همه پول میرفت.
همیشه وقتی در مدرسه معلمها می گفتن تو قرآن نوشته شده خدا به هرکسی بخواهد روزی می دهد پس شاید روزی شما همین قدر است و از والدین خود چیزهای زیادی نخواهد را قبول نمی کردم با اینکه ترجمه قرآن بود اما چیزی درونم میگفت غلطه.
چون به هنر علاقه داشتم همزمان علاوه بر دانشگاه و کارآموزی در رشته ام وارد رادیو (نویسندگی) و خبرنگاری شدم، چون فعالیت و درآمد رو دوست داشتم و نمی توانستم تو خونه باشم، این کارها را هم دنبال میکردم. اونجا بود که متوجه شدم توانایی و استعدادهای دیگری هم دارم. کار در رشته تحصیلی را شروع کردم اما بدلایلی آن کار را ترک کردم و در جاهای دیگری شروع به کار کردم. در مورد کارهایی که داشتم فکر میکردم استعداد و توانایی من بیشتر است اما نمی دونستم چطور باید اقدام کنم اما می ترسیدم کارم را رها کنم و مسیر جدیدی را شروع کنم که نیاز به پروسه بیشتری بود. اما اقدام کردم و چندسال صبر کردم و کارهای کوچک قبول کردم تا خداروشکر موفق شدم اما از لحاظ مالی پیشرفتی که مدنظرم هست را ندارم الان هم به دلایلی دو سال است مشغول یادگیری هستم و روی خودم کار می کنم. از کودکی رویا و هدف من پزشکی بود اما در این رشته قبول نشدم و تمام این سالها هر مسیری که پیش می آمد را ادامه میدادم و بخاطر نداشتن هدفِ مشخص، اهرم دیگران بودم و رویایی ندارم. الان نمی دونم باید چکار کنم؟ شاید بخاطر این است که سالها سعی کردم به دیگران کمک کنم و می خواستم همه با من رشد کنند و تحمل این بار باعث شد خسته بشم. این دوسال از خداوند می خواهم مرا هدایت کند و طرح الهی زندگیم را به من نشان دهد. گاهی حس می کنم باید منتظر باشم اما برای من که دوست دارم حرکت کنم سخت است و گاهی میگم باید باورهام را درست کنم و تلاش فیزیکی بدون تغییر باور نتیجه خوبی نداره اما نمی دانم چقدر زمان داریم و من باید پیشرفت کنم و استعدادهای وجودم رو شکوفا کنم و به ثروت برسم. (امروز فایل صوتی نامه 31 حضرت علی به امام حسن رو شنیدم به نظرم این یک نشانه بود خدا اگه تاخیر در خواسته شما دارد ناامید نشوید چون چیز بهتری در انتظار شماست) اما ذهنی میگم نباید صبر کرد و این بازی ذهن است.
*آدمهای زیادی را می شناسم که زودتر به خواسته خودشون رسیدن ولی من با وجود تلاشهای زیاد که بعضی اوقات آنها را فراموش کردم، ولی وقتی یادم میاد می بینم اوه خدایا من چقدر تلاش کردم اما هنوز نتیجه دلخواه را نگرفتم و با وجود بیش از چهل سال زندگی هنوز چیزی ندارم ناراحت میشم اما به خودم میگم من هم مثل بامبو هستم سالها طول میکشه تا این گیاه از خاک بیرون بیاد اما یکدفعه چندمتر رشد می کنه، شاید باید دوره تکامل طی بشه. (وقتی فکر می کنم طی این دوسال از کجا و به کجا رسیدم و چه مسیری را طی کردم باور می کنم که در حال تکامل هستم)
*یکی از باورهای محدود کننده من این بود که هرکسی پولدار میشه تو چشم میره و ممکنه عزیزانش رو از دست بده (این اتفاق برای یکی از همسایه ها ما پیش اومد و همه اینو میگفتن)
من خجالت می کشیدم از خدا زیاد بخوام فکر میکردم الان میگه چه آدم پررویی هست فقط به اندازه نیاز خودمون می خواستم
به دلیل بعضی تجربه هام؛ باور محدود کننده کمبود و عدم فراوانی داشتم و دارم و می ترسم پول خرج کنم الان روی خودم کار می کنم اما بطور کامل موفق نشدم. برای همین پول را جمع میکردم و لذت نمی بردم و همین باور باعث میشد مشکلی پیش بیاد و پولم خرج می شد.
عدم احساس لیاقت، همیشه از ما خواسته شده دیگران را ترجیح بدیم و اگر این کار را نکنم احساس گناه دارم و همین مورد باعث شده بیش از اندازه احساس مسئولیت در قبال دیگران داشته باشم و مسئولیت زیادی در کار و زندگی داشته باشم.
چند روز پیش از جوابی که درونم به من داد تعجب کردم: گفت ثروتمند نمیشی چون برای خودت خرج نمی کنی و از آن لذت نمی بری!!!
اطراف من آدمهای منفی و غرغرو هست، (هیچ وقت دنبال حل مساله نیستند وقتی مساله ای پیش میاد آن را بزرگتر می کنند برای همین هیچ وقت موارد را به آنها انتقال نمی دم) سعی می کنم به اونها توجه نکنم اما هنوز درون خودم نتوانستم دلیل این موضوع را پیدا کنم که چرا با وجود دریافت آگاهی هنوز مدار من تغییر نکرده و هنوز در جای قبلی هستم . وقتی می خواهم از آنها دور شوم با گریه و خواهش به من احساس گناه می دهند وقتی کمتر با آنها وقت می گذرانم شکایت می کنند و با رفتارشان به من احساس گناه می دهند. تلاش می کنم عزیزانم را به خدا بسپارم و با شادمانی آنها را رها کنم.
تغییر در خانواده ما به سختی انجام میشه و حتی با تغییر دکوراسیون هم خیلی مقاومت میشه شاید 20 سال وسایل و دکوراسیون عوض نمیشه و همیشه با بحث و خیلی تلاش این کار انجام میشه و در نهایت هم میگن قبلی بهتر بود و اشتباه کردید.
من همیشه با فکر مثبت وارد معامله یا محیط جدید می شوم اما گاهی اون نتیجه دلخواه را نمیگیرم و گاهی آدمها فکر می کنن آدم ساده ای هستم اما با اعتماد به خدا پیش می روم. مثلا وقتی در شرایط سخت قرار میگیرم اطمینان دارم خدا اون مبلغ رو میرسونه اما نمیشه (گاهی مورد سرزنش قرار میگیرم که دیدی خدا کاری نکرد) و همین مورد باعث میشه باز هم از خرج کردن بترسم.
برای نوشتن این پیام هم نجوای ذهنی داشتم که ننویس این موارد را مطرح نکن شاید بعدا باعث دردسر برای تو بشه و این کار درست نیست اما دوست داشتم این مورد را هم تجربه کنم.
ایمان دارم خداوند و جهان مشتاق تر از من است تا من به خواسته هام برسم و پیشرفت کنم ولی باید باورهای محدودکننده بیشتری که در وجودم هست و مانع دیدن نشانه ها می شود را شناسایی کنم تا به آسانی به خواسته هایم برسم. من به معجزه ایمان دارم.
بنام خداوند مهربونم
سلام به روی ماهت ساناز جونم
سپاسگزارم که این کامنت صادقانه رو نوشتی عزیزم
خیلی لذت بردم از کامنتت
ساناز جان با عشق ازت میخوام که فایل های توحیدی سایت و با دقت و زیاد گوش بدی و هرچی ازشون متوجه شدی بنویس
چون نوشتن خیلی بهت کمک میکنه که بهتر درک کنی اصل و
حتما که خدا خیلی دوستت داره که الان تو این سایت هستی و داری هدایت میشی به سمت خودش
ساناز جونم خدایی که من و تو رو از هیچ از ی قطره آب خلق کرده تو تاریکی رَحِم مادر ،همون خدا اگه بخوابیم از قعر تنهایی ، بی پولی نجاتمون میده
اما کی نجاتمون میده ؟
زمانیکه بهش ایمان داشته باشیم
ایمان دارم که زندگی دلخواهت و به زیباترین و آسان ترین راه میسازی و از شادی اشکِ شوق میریزی قربونت بشم
خیلی دوستت دارم
سلام عزیزدلم، ممنونم از وقتی که گذاشتی.
سپاسگزارم بابت این همه حس خوبی که به من هدیه کردی. پیامت باعث دلگرمی من شد تا شهامت نوشتن دیدگاهم رو داشته باشم. خداروشکر در این صفحه با شما آشنا شدم و ایمان دارم در این مسیر و به کمک شما دوستان عزیز و فایل های ارزشمند استاد جواب سوالتم رو پیدا می کنم.
سارا جونم خیلی دوستت دارم
ساناز عزیزم
واقعا قلم زیبایی دازی
از خوندن کامنتت لذت بردم
با خوندن کامنت های سایت میفهمم چقدر ترمزهای مشابه داریم
تجربه من از حذف دوستان منفی و غرغرو
واقعا خودم هم نفهمیدم چطور از دایره ارتباطیم حذف شدن
اینقدررر نرم که اصلا حس نکردم و ی بار همسرم ب من یاداوری کرد که خونه فلانی نمیری
ی سری میزدی بهشون
و من یادم اومد
حالا چطور اتفاق افتاد
تو ی بازه زمانی چند ماهه من از بودن با خودم و تنهایی ب شدت لذت میبردم
منتظر وقت بودم تا ب کار مورد علاقه ام بپردازم
من ی پسر ده ساله و ی دختر دوساله دارم
عصرها همسرم ی ساعتی یا کمتر اونا رو میبره بیرون
و من انگار دنیا رو بهم دادن
بدو بدو کاپوچینومو توی ماگ مورد علاقه ام درست میکردم
بساط نقاشیم یا نوشتن فایلهای استاد پهن میکردم و مشغول میشدم
در طول روز توی گوشم ویس های استاد بود
و عملا وقت تلفن زدن و حرف الکی زدن نداشتم
و واقعا راضیم
امیدوارم که معجزه های زندگیت تند تند برات اتفاق بیرفته و در مدار خواسته هات قرار بگیری
بازم کامنت بذاردوست خوبم
سلام صدی عزیزم
متشکرم که وقت گذاشتی و این کامنت رو خواندی.
ممنونم بابت لطف، محبتت و همدلی. خداروشکر که با شما دوستان عزیز آشنا شدم و کامنت شما خیلی حس خوبی بهم داد.
امیدوارم خیلی آسون معجزه ها وارد زندگیتون بشه و زندگی سرشار از سعادت، آرامش، شاد و ثروتمندی رو تجربه کنید.
سلام به خانوم فراهانی
صداقت شما در نوشتن و فرکانس خداگونه تون رو دریافت کردم و دوست داشتم ازتون تشکر کنم
بله ما ترمز های به شدت سفت و سخت و حتی پنهانی داریم که مانع دیدن نشانه ها
مانع دریافت نعمتها
و حتی مانع شاد زیستن ما میشن
چون ترمزها میدونن اگه شاد باشیم به خاسته ها میرسیم
و اگه به خاسته ها برسیم اونا باید کاسه کوزه شونو جمع کنن برن
به همین دلیل سفت و محکم سر جاشون وایسادن
اما خبر خوب اینه که ما بلاخره پیروز میشیم
ما بلاخره یه راهی برای فائق اومدن به ذهنمون پیدا میکنیم
بلاخره روزی میرسه که رهایی رو تجربه میکنیم
وعده خداوند که میگه
به یاری خدا پیروزی نزدیک است رو باور دارم
خدایا
مارا به راه راست به راه کسانی که به انها نعمت دادی هدایت کن
سلام صالح عزیز
ممنونم بابت وقتی که گذاشتی و این متن رو خواندید.
خیلی خوشحالم که در این سایت با دوستان آگاهی آشنا شدم که به من در این مسیر دلگرمی می بخشند.
مطمئن هستم همه ما به لطف خداوند ترمزهامون رو پیدا می کنیم و به شادی و رهایی می رسیم.
سپاسگزارم
سلام و درود
یک ترمز ویرانگری که ما داریم اینه که خیلی علاقه داریم به آهنگ های منفی و غمگین و اگر ترمزی هم نداشته باشیم توسط اون آهنگ و تجسماتمون به وجود میاد
خیلی راحت از آهنگ هایی که دیگران گوش میدن میشه تشخیص داد در چه وضعیتی قرار دارن
میایم با گوش دادن آهنگ تجسم میکنیم
مثلا ممکنه الان در رابطه نباشیم و اصلا تا حالا نبوده باشیم اما میایم آهنگ منفی و غمگین پلی میکنیم و خودمون رو در روزی تجسم میکنیم که مثلا با دوست دخترمون دعوامون شده و از خونه زدیم بیرون و دوست دخترمون حالا از رفتارش پشیمونه و پیام میده معذرت خواهی میکنه و ماهم داریم گریه میکنیم و این چرت و پرتا و همینجوری این داستان رو بهش بال و پر بیشتری میدیم و بعد تعجب میکنیم چرا نتونستیم به فلان دختر برسیم و اگر رسیدیم تعجب میکنیم چرا از هم جدا شدیم و …
متاسفانه ما از تجسم منفی خوشمون میاد و در گوشه ای از ذهنمون ازش لذت میبریم اما از این به بعد بیایم هر وقت شنیدیمشون بگیم این میتونه زندگی منو نابود کنه و اون آهنگ رو در ذهنمون مسخره کنیم تا یجورایی از چشممون بیوفته ، این کاریه که من همیشه انجام میدم تا یک آهنگ ظاهراً زیبا اما با جملات منفی گوش میدم میگم وای چقدر مزخرف و خنده داره این آهنگ و مثلا یه تیکه از آهنگ میگه: دوریتو خیلی دوست دارم، من میگم: عمه تو خیلی دوست دارم و ….
بیایم آگاهانه با گوش دادن موزیک های مثبت و عاشقانه سرشار از جملات زیبا و درست اون لحظاتی که میخوایم رو تجسم کنیم و آینده مون رو خلق کنیم مثلا وقتی داریم قربون صدقه همدیگه میریم، وقتی داریم داخل یک جمعی سخنرانی میکنیم و چقدر تاثیرگذاریم،وقتی داریم داخل ماشین با هم موزیک عاشقانه گوش میدیم یا باهم رفتیم سینما و رستوران و ….
من یکسری هارو دارم میبینم که صبح تا شب آهنگ غمگین گوش میدن و جالبه بدونید به طرز عجیبی یکسره مریض و افسرده هم هستند و مدام اتفاقات بد و ناجالب براشون رخ میده
در حالیکه موزیک خیلی به خوب کردن احساس آدم کمک میکنه مخصوصا اگر با تجسم باشه که کن فیکون میکنه
به قول آلبرت انیشتین که میگن:
با علم از a به b میشه رسید اما با تجسم از a به همه چیز میتوانیم برسیم(که این مورد را استاد بارها در دوره ها بیان کردند)
من یک چیزی که چند سال پیش یعنی در نوجوانی هم بهش خیلی توجه میکردم این بود که آهنگ هایی که دیگران گوش میدادن رو با وضعیتی که داشتند مقایسه میکردم و میدیدم تک تک کسانی که زندگی خوب و شاد و تحسین برانگیزی دارند آهنگ خوب و مثبت گوش میکنند یا حداقل آهنگ های منفی و غمگین گوش نمیکنند
مثلا یک شخصی رو میشناختم و میشناسم که در بحث روابط انسان موفقی هست، ایشون به طور ناآگاهانه فقط آهنگ های شاد و عاشقانه ی مثبت گوش میده و اون تک و توک آهنگ های غمگینی هم که گوش میده رو شاید 20 بار شنیده باشه اما یک کلمه هم از اون آهنگ بلد نیست:)
در حالیکه خیلیامون یک آهنگ رو یک بار گوش بدیم حفظیم مثل خودم
بنده خودم اوایل آشناییم با استاد خیلی سخت بود برام حذف آهنگ های منفی و غمگین و نمیگم که الان هم در این کار خیلی خوب عمل میکنم اما تمام سعیم رو میکنم که گوش ندم و توجه نکنم که حداقل اتفاقات ناجالب در زندگیم رخ نده.
تجسم واقعا یک نیرویی بود که خیلی به من کمک کرد و کمک میکنه، با تجسم آدم میتونه آینده شو خلق کنه
اگر بتونیم یک کاری رو در ذهنمون بار ها خوب انجام بدیم،در واقعیت هم همینطور میشه و خیلی راحت میتونیم انجامش بدیم
خدایا شکرت که انقدررر مهربانی و بدون توقع و بی حساب و کتاب به ما کمک میکنی و هوامونو داری در حالیکه ما نمیتونیم اونطوری که باید و شاید قدردان محبت هاتون باشیم و خیلی جاها اشتباه میکنیم ولی باز دستمون رو میگیری
خدایا شکرت بابت این سایت الهی و فوق العاده که نجات دهنده زندگی میلیون ها نفر هست
میتونیم از استاد نحوه صحبت کردن،نحوه عشق ورزیدن و نحوه زندگی کردن را بیاموزیم
استاد سپاسگزارم بابت این فایل ها که انقدر زیبا میاین در مورد موضوعات صحبت میکنید و به ما خیلی کمک میکنید در بهبود زندگیمون
حتی اگر تمامی محصولات را هم بخریم باز این فایل ها کمک شایانی رو به ما میکنه و باعث میشه یک بار دیگر فکر کنیم و بررسی کنیم خودمون رو.
شاد باشید و عملگرا ️
سلام علی جان
آفرین! خیلی لذت بردم از این کامنت.
یک پیشنهاد عملی ساده دادی، که بسیار درست و منطقی عنوان شد.
برمبنای قانون ساده احساس خوب=اتفاقات خوب این مطلب هم کار میکند و درست است.
جایی خواندم که ریتم آهنگهای عاشقانه پاپ ما، دقیقاً شبیه نوحه های مراسم عاشوراست و… تو خود حدیث مفصل بخوان..
خیلی عجیب است. سالها فکر میکردم چقدر باحالم که این چیزا رو گوش میدم! بعداً فهمیدم که فرکانس تمام نوجوانی من به این خاطر سمی شده بوده و اصلا به جای عشق و عاشقی، روانپزشک لازم! بوده ام!
مرسی بابت این تذکر دقیق شما. ورودیهای ذهن واقعاً مهم هستند و سرنوشت ما را شکل میدهند.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
درود علی آقا
سپاس از محبت شما دوست عزیز
این مطلبی که فرمودید در مورد ریتم آهنگ های شاد عاشقانه که شبیه به نوحه ها درست می شود جالب است اما به نظر بنده چیزی که مهم است کلام اون خواننده هست که منفی یا بدبینانه بیان نشود
شما هم شاد و سلامت و ثروتمند باشید