چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هایده عبدپناه گفته:
    مدت عضویت: 1062 روز

    بنام خالق زیبایی

    سلام و درود خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز

    استاد خوبم خدا اجرت بده که دقیقا راجب پاشنه های آشیل من صحبت کردین ،،، من 90 درصد اون باورهارو داشتم و دارم فایل قبلی هم نوشتم که چه ترمزهای زیادی دارم راجب روابط عاطفی

    من پارسال همون اوایل که با این قوانین آشناشدم و شما راجب باورها صحبت میکردین و درک کردم که باور چیه مشکلات اساسیمو به خودم یاداوری کردم یه چندتا از این باورهای اشتباه رو پیداکردم و تو گوشیم نوشتم و مدام تکرار میکردم درسته از نظر روابط نسبت به گذشته خیلی بهتر شدم ولی اون نتیجه عالی که می‌خوام هنوز وارد نشده و اونم باید از ریشه حل بشه که بیشتر مربوط به عزت نفسمه و مطمئنم هنوز ترمزهای مخفی تو ذهنم وجود داره که باید اوندکد درسته رانت بشه تا نعمات و نتایج عالی وارد بشه،،،، یعنی انقد ترمزا قوی بودن تو ذهنم که بازم مثل گذشته پابرجان البته مشکل از بی ایمانی منم بوده باید بیشتر رو خودم کار میکردم همون‌جوری که فرمودین باورا مثل سیمان به مغز چسبیدن با یه دکمه از بین نمیرن

    استاد یکی از پاشنه های آشیل من اینه که با وجود اینکه از نظر زیبایی چهره و اندام خداروشکر خوبم و هرجا رفتم خیلی از نظرارو به خودم جلب کردم و …. ولی من از درون خالی بودم از درون خودمو تهی میدیم مثل یه صدف زیبا که داخلش هیچ مرواریدی نباشه بودم و هنوزم هستم چون این خودم کم بینی و باور عدم احساس لیاقت و ارزشمندی هرگز از بین نمیره من هیچی اعتماد به نفس نداشتم همیشه دیگرانو بهتر و با ارزشتر از خودم می‌دیدم و همینم تجربه کردم تو روابطم در هر زمینه ای ،،، به قول خودتون همه چی فرکانسه درسته از ظاهر خودمونم راضی باشیم اینم در بهبود اعتماد به نفس کمکمون می‌کنه هر چند که خیلی مواقع از خودم راضی نبودم و نیستم ولی مهم دهنه که چیو میپذیره وارسال می‌کنه و همونودریافت کنه

    خداروشکر در مدار دریافت این آگاهیا قرار گرفتم و تونستم این دوره بی نظیر رو خریداری کنم من قبلاً چندتا فایل ازش شنیدم از کانال تلگرام غیرقانونی واقعا دوره بی نظیریه عالیه

    استاد اینم بگم حدود یه ماه پیش خیلی از مواقع یا تو سایت یا بیرون خدا بهم میگفت که تمرکز صددرصدت رو بزار رو چیزی که میخوای حتی یه روز گفتین خدا تو قرآن فرموده سعی شما پراکنده س ، تکه تکه اس واسه همین تو خیلی جاها نتیجه عالی رو دریافت نمی‌کنیم منم رفتم تو فکر گفتم اون چیه که تمرکز منو در طول روز گرفته و وقتمو میگیره و نمیتونم به کارم برسم و نتایج بیاد وقتی خوب فکر کردم فضای مجازی و اینستا بود هر چند که واسم راحت نبود بهرحال کلی با دوستای دوران دانشجویی و مدرسه که سالی یه بارم همو نمیدیدیم اونجا همو میدیدیم و باهم صحبت میکردیم تصمیم گرفتم و واسه همیشه دلیت اکانت کردم اینستا رو و تمرکزی اومدم رو‌سایت و دوره ها رو چیزی که می‌خوام من میومدم رو سایت کلی رو خودم کار میکردم میرفتم اینستا همش می‌پرید و خنثی میشد و عملا امکان پذیر نیست ورودی مناسب و غیر مناسب رو تو اینجور فضاها از هم تفکیک کرد چون ذهن همه رو میبینه خداروشکر از اون روز حالم بهتر شده و خیلی تمرکزی تر رو سایت و دوره هام حتی تو اسفند ماه بیمه عمرمو کلا قطع کردم ،،، واقعا این چندتا حرکت واسه من به منزله جهاد اکبره چون در کنارش باید فقط ذهن نجوا گرتو خاموش کنی تا بتونی رشد کنی

    سپاسگذارم استاد واقعا چندباری گوش کردم این فایلو بی نظیره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
  2. -
    فائزه احمدخانی گفته:
    مدت عضویت: 866 روز

    سلام ب استاد عزیزدل و بانو شایسته زیبارو و دوستان خوبم

    یعنی این فایل بینهااایت ارزشمند ارزش بارها و بارها تماشا کردن و گوش کردن رو داره و هربار ک گوشش میکنی حرف های جدیدتری رو میفهمی ک با دفعه قبل گوش دادن متوجهش نشده بودی

    من این بار ک داشتم ب این فایل فوق العاده گوش میکردم و ب حرف های استاد و باورهای خودم فکر میکردم یک باور دیگه رو درون خودم پیدا کردم ک(( همیشه سیب سرخ نصیب شغال میشه))!!!! ما این باور رو تو بحث روابط زیاد شنیدیم و میشنویم و من هم بسیااار بسیااار زیاد این حرف رو شنیدم و با وجود اینکه فقط 21 سالمه اما میبینم و میفهمم ک چقققدررر این باور درون من نهادینه ست ، و وقتی بیشتر فکر کردم بهش فهمیدم ک اصصلاا مهم نیست ک شما چند سالته !! مهم اینه ک ب اون میزان ک یک حرف رو ب دفعات “میشنوی “و بازهم توسط اطرافیان یا خودت تکرار میشه “درون تو باور ایجاد میکنه”.

    من در دوران کودکیم زن های خییلییی زیادی رو میدیدم ک از دست همسرهاشون ب هر دلیلی گریه میکردن و دلخور بودن و یک جمله رو تکرار میکردن، میگفتن دیدی((سیب سرخ نصیب شغال میشه)) و خانم ها و دختران زیادی رو هم میدیدم ک خودشون بسسیار زیبا بودن اما همسری داشتن ک بد ریخت و بد تیپ و بد دهن و شکاک و دست بزن داشتن و خب توی ذهن من تناقض ایجاد میشد ک چرا این خانم انقد خوب و خوشگله؟ و چرا این آقا ک همسر یا دوست پسر این خانومه انقد زشته، انقد بی معرفته، انقد بد دهنه ،انقد بی اعصابه ووو…….

    و خیلی هم جالبه ک(( ما همیشه خودمون رو سیب سرخ میدونیم)) و بقیه رو (( شغال میدونیم)) ک نصیبش شدیم و تو چنگالش گیر افتادیم ،و دائم هم گله مندیم از اینکه چرا فردی ک باما در رابطه هست انقدر از ما پائین تر و بی لیاقت تر هست و ریشه چنین باوری هم در “احساس قربانی شدن، عدم لیاقت، سرنوشت و فرکانس ها ،شندیده ها و دیده ها و باورها و…………..داره”

    و نه فقط خانم ها خیلی از آقایون هم هستن ک چنین باوری رو دارن ،کلا باور، باوره و ارتباطی با جنسیت هم نداره.

    بعدشم میخوایم ک روابطمون ب عالی ترین شکل پیش بره و با یه همچین دیدگاه خطرناکی ک خودمون رو سیب سرخ میدونیم و همه دختر ها و پسرها رو شغال میدونیم منتظر یک رابطه پرفکت و درجه یک و عاشقانه هستیم ،اما نمیدونیم ک با چنین باوری ک واااااقعا اکثرا دارن و نهادینه هم هست درونمون، داریم چ افرادی رو وارد زندگی و روابطمون میکنیم نمیدونیم ک داریم با این باور سمی چ تجربیات تلخی رو از آدم های نامناسب وارد زندگیمون میکنیم .

    خب پسر خوب ،دختر خوب ، انقدر فکر نکن بقیه آدم ها شغال هستن و فقط تویی ک خوبی و زیبایی و کمالات داری ، لطفا بقیه رو هم سیب سرخ ببین. زیبا ببین، با کمالات ببین، با انصاف ببین، با معرفت ببین، با احساس و عاشق ببین، با درک و شعور بالا ببین، مهربان و خوش رو ببین و…

    اونوقت تو هم ک سیب سرخی یک سیب سرخ دیگه رو ک از هر نظر ک تو دوست داری و عالیه جذب رابطه با خودت میکنی و لذتِ عالم رو میبری (( این حرف رو اول دارم ب خودم میگم))

    اگر تو خوب هستی این رو بدون مثل تو هم آدم پاک و سالم و خوب و مهربون و با کمالات و عاشق هست در جهان ب خدا ک وجود داره ( بازم این حرف رو ب خودم میزنم) فقط کافیه تو محله خودمون رو ببینیم ،متوجه کلییییی پسر یا دختر عالی میشیم دیگه چ برسد ب شهرمون و کشورمون ک یک عاااااالمه دختر و پسر درجه یک برای رابطه با ما وجود دارن و میتونیم کنار هم بهترین ها رو تجربه کنیم و لذت ببریم.( بازهم دارم این حرف رو اول ب خودم میزنم) انشالله ک درعمل هم بهش متعهد باشم .

    انشالله ک ههمون در مسیر درست باشم درمسیر عشق و آرامش باشیم در مسیر سعادت دنیا وآخرت باشیم و بدونیم ک (( قطعا و قطعا خداوند بیشتر از ما میخواهد ک ما خوشبخت باشیم و لذت ببریم و خداوند بیشتر از ما میخواهد ک ما بهترین هارو تجربه کنیم))

    ما ک همه چیز رو باور کردیم این رو هم باور کنیم

    همه چیز قشنگ تر میشه(:(:(:

    همگی درپناه الله یکتا شاد و سلامت سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  3. -
    Mz گفته:
    مدت عضویت: 761 روز

    سلام و انرژی به همه دوستان عزیز

    بحث ارتباطات همش برمیگرده به عزت نفس

    اگه با عزت نفس پاینی وارد رابطه بشی یعنی با خلا انتظار داری که فرد مقابل کاملت کنه ولی این فقط اوضاع رو بد تر میکنه پس اول باید عزت نفس رو کامل کرد بعد وارد رابطه شد

    درزم دوستان باید حواسمون باشه که ما شخص فلان نه بلکه شخصیت فلان رو میخوایم ، حتی اگر مزدوجی و همسرت اون شخصیتی رو که میخوای اون اندامی رو که میخوای یا هر چیز که فکرشو میکنی رو نداره ، به همسرت کاری نداشته باش چیزیم ازش نخوا فقط اون شخصیته رو تو ذهنت واقعی کن( به وسیله تجسم ، باور سازی ، تحسین نکات مثبت فرد مقابل ، اعراض از نکات منفی اش و…) بدون اینکه همسرت چیزی بفهمه چیزی بهش بگی چیزی ازش بخوای تبدیل میشه به فرد ایده ال تو

    از خودم مثال بزنم : با دوست دخترم شوخی میکردیم میگفت حالا که تو فلان چیز رو دوس داری پس من عمل نمیکنم بهش

    منم بدون اینکه بفهمه چی دوست دارم تو ذهنم واقعی میکردم (نکته : تو ذهنم نمیخواستم که دوست دخترم اونطوری باشه بلکه میخواستم اون ویژگی تو رابطه من باشه ) و میزان سریع واقعی شدن خواسته من به ترمز هام بستگی داش ، میدی یه ماه بعد میومد عه مهدی وزنم کم شده حالا واکنش من چی بود :

    میدونم عزیزم خودم خواسته بودم (نه از اون بلکه از خدایم)

    یا یه هفته بعد

    یا در مواقعی یه سال ، مونده بود چقدر ترمز دارم

    پس هیچ موقع شخص فلان رو گیر ندین حتما این باشه و.. اصلا اون مهم نیس تو شخصیتش چهره اش ویژگی هاشو میخوای پس تمرکزت رو ویژگی های طرف مقابلت باشه

    و اگر میخواین کسی از رابطتتون بره بیرون ترک کردن راهش نیس تو اونو ترک کردی ذهنو فکرو باوراتو که ترک نکردی ، اونو که به وسیله افکارت جذب کرده بودی اگه تو با فزیکت ترکش کنی یکی رو جذب میکنی از اون بد تر حالا چطوری بره پس ؟ سخته ولی باید به نکات مثبتش توجه کنی اینقدر این کار رو انجام بدی که دیگه ازش بدت نیاد و این موقع خود به خود جهان میبرتش و چون تو از لحاظ فرکانسی رشد کردی یه فرد ایده ال همونی که میخوای رو جذب میکنی

    مهم ترین رابطه رابطه فرد با خودشه با خدای خودشه افراد که فانیه من با خدای خودم با درونم با عزت نفسم ok باشم بقیه همشون درسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
  4. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1341 روز

    سلام خدای عزیزم

    سلام استادان عزیزم

    و سلام انسان های هدایت شده

    ی حسی گفت بیام اینجا الان بنویسم

    چی بنویسم

    از کجا و چی بگم نمیدونم .قرار هم نیست کل متن رو که الان بدونم هدایت میشم به کلمات.

    حسی خوبی دارم‌

    باعث افتخاره برام که شاگرد این مکتب الهی هستم

    روز به روز داره بهتر میشه.

    هر روز صبح که بیدار میشم خدا میگه امروز باز بهت کمک میکنم ی ذره درک کنی از قوانین

    و منم که تا حالا از این چیز نداشتم و ندیده بودم نشنیده بودم ……..

    اولش ی جوریه ی کم اعتمادی یا ….

    بعد در طول روز سورپرایز میشم از درک هایی که میکنم

    استاد قبول داری بچه های سایت

    مخصوصا بچه هایی که رو خودشون با تعهد کار می کنند خوشبخترین هستن

    چون روی اصل قرار گرفتن و تمرکز کردن رو اصل

    اصل چیه نتیجه کار و عمل و فکر و باور درک هر چیزی که تبدیل به یک نتیجه خوب بشه

    یعنی من دارم میفهمم و درک میکنم که اگه الان اینجام و خیلی اشتیاق سوزان دارم تا تغییر کنم و به خواسته هام برسم

    که بیشترش پوله. چیز های دیگه

    باید باید باید باید باید

    تنها راه تنها راه عوض کردن خودم هست

    یعنی چی

    یعنی اگه از چیزی که الان هستم و در زندگی دارم راضی نیستم

    خوب باید باور هامو عوض کنم

    باید تغییر باور هامو توی تغییر شخصیتم بفهمم و ببینم و تایید کنم

    تغییر محمد گذشته به جدید

    با باور های جدید

    با شخصیت جدید

    من قدم برمی دارم

    من خودم و خدای خودم رو میشناسم

    من خودم رو عوض میکنم‌ بصورت بنیادین

    با تکامل

    با احساس خوب

    با درک‌ قوانین خدا

    با فکر کردن به دلیل اتفاقات ووتحربه های گذشته خودم

    با تایید درستی قانون در زندگی خودم و زندگی‌الگوی عالی مثل استاد

    ول کن چرا پرحرفی

    من باعشق و احساس خوب و لذت و …

    بها بها بهایش رو میدم و بدست میارم

    والبته خدا میده

    قربانی کردن

    تغییر باور های مخرب

    کنترل نفس

    چقدر درک اینا به آدم ایمان و قدرت میده

    استاد مثل آدمی هستم که افتادم وسط اقیانوس و گیجم

    و هنوز به خودم نیومدم

    و دارم کم کم‌خودم رو جمع و جور میکنم

    دارم کم کم با خودم رفیق میشم

    با خدام رفیق شیش دانگ میشم

    دارم حال میکنم

    دارم‌ آروم میشم مثل اقیانوس

    دارم‌ میفهمم که هرچه سکوت کنم بیشتر میشنوم

    استاد چه کلمه ای بگم‌ که گفته نشده به شما

    فقط بوی هدایت خدا رو داره این بنده خدا میشنوه که این خوشحالت میکنه

    میفهمم هیچ چیزی به اندازه نتایج ما بچه ها خوشحالت نمیکنه

    میتونم قسم بخورم هیچ چیزی

    دلیل دارم‌

    چون چون این فایل های عالی که سر شار از عشق آماده میکنید این حرف من رو تایید میکنه برای من

    استاد نمیتونم چیزی بگم

    فقط میدونم فرکانسم رو توی خوندن کامنت من حس میکنید که در چه حال خوبی ام

    و من به این یقین دارم

    ………

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
    • -
      hanife sepehri گفته:
      مدت عضویت: 1450 روز

      سلام به اقای مقدم ممنون از کامنت شما دیروز داشتم تو سایت می‌گشتم

      گفتم خدا جون امروز هدایتم کن به یه فایل عالی که واقعا بفهمم چرا اینقدر دونستن قانون شده عادت ولی انجامش سخت شده برام نتایجم خیلی ضعیفه و شکر خدا هدایت شدم به فایلfake personality do snotworkکه خیلی عالی بود و فهمیدم که من از لحاظ شخصیتی تغییر چندانی ندارم چون عمل گرا نبودم

      چو ن تنبلی کردم و خودم رو گول زدم که من هم دارن روی قانون کار میکنم پس من حالیمه ،اما در بیان نتایج هیچی ندارم

      منِ درون رو هنوز کند و کاو نکردم به قول استاد فقط یه مست حرفای قشنگ گفته میشه اما فرکانس قشنگی ادم دریافت نمیکنه از کامنت و صحبت های طرف .

      احساس آدم و باور به قانون بدون تغییر الهی نیاز به یه جهد درونی داره که باید براه اندازیم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمدرضا یکتای مقدم گفته:
        مدت عضویت: 1341 روز

        سلام دوست عزیزم

        چه اسم و فامیل زیبایی

        عمل کردن باعث تغییرات ما میشه

        چی باعث میشه دست به عمل بزنیم

        چه باعث میشه پا رو ترسهامون بذاریم تغییر باورها

        اگه هنوز نمیتونیم عمل کنیم

        به خاطر اینکه هنوز باور هامون بصورت بنیادین تغییر نکرده

        منم مثل شما هستم

        ولی با دوره عزت نفس

        واقعا درک کردم چقدر از خودم دورم

        چقدر با خودم حال نمیکنم و…

        یعنی کافیه بنظر من قدم اول

        ی کاری بکنیم با خودمون رفیق بشیم

        واقعا خیلی باعث پیشرفت میشه

        واقعا خیلی عالیه بودن در این مسیر

        انشالله شروع کن تعهد بده به خودت

        و خبر های خوشی بده از خودت تا منم باز انگیزه بگیرم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1621 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد خوشتیپم و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    خدایا شکرت چقدر این فایل زیبا و پر از آگاهیه

    استاد چقدر موضوع این فایل زیباست

    چقدر من رابطه ی عاشقانه ی شما و خانم شایسته رو تحسین میکنم همیشه

    میخوام تجربه ی خودم رو در این مورد بنویسم براتون

    من قبل از اینکه رابطه ی شما و خانم شایسته رو ببینم روابطی رو دیده بودم که اصلا و ابدا مورد پسند من نبودن

    هیچ رابطه ای رو ندیده بودم که بتونم تحسین کنم و بگم ایول به این میگن زندگی

    تمام روابطی رو که دیده بودم همش داغون بود همشون باهم مشکل داشتن

    من رابطه ای که توش

    دروغ باشه

    توهین باشه

    پنهان کاری باشه بین دو نفر…. نمیخوام بیشتربگم، ولی نفرت دارم از چنین رابطه

    وقتی رابطه ی استاد و خانم شایسته رو دیدم با شروع سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا اصلا تمام چیزهایی که میدیدم از شما میگفتم آره اینه این رویای منه من چنین رابطه ای رو دوست دارم، من چنین صداقت و راستی رو میخوام در زندگیم

    چنین حال خوبی رو میخوام در رابطه داشته باشم

    استاد عزیزم دیدن زندگی شما رویاهای منو بشکل تصویر داشت نشون میداد

    قبل آشنایی با شما اون موقع نمیدونستم راه حلش چیه و اصلا دوست نداشتم ازدواج کنم بخاطر روابط ناپسندی که دیده بودم میگفتم چه به درد میخوره همیشه درگیری و دعوا و نفرت باشه یعنی واقعا بیشتر روابطی که دیده بودم فقط دو طرف به اجبار داشتن همدیگه رو تحمل میکردن

    دنبال راه حل توی عقل کل دنبالش گشتم که چه رازی داره برای داشتن چنین رابطه ای که استاد و خانم شایسته دارن و رویای منم هست

    یه جا یه دوستی خیلی کامنت جالبی نوشته بود وقتی خوندم مهر شد رو قلبم گفتم دقیقا جوابی که میخواستم همینه

    نوشته بود اگر رابطه ای رو میخوای تجربه کنی هر رفتاری رو که میخوای از اون فرد مقابل دریافت کنی اول در خودت بساز، اول خودت بشو اون آدمی که ازش انتظار داری باشه خودت بساز اون آدم رو در خودت وقتی تو آماده بشی اون طرف خودش خود به خود در مسیرت قرار میگیره

    من این آویزه ی گوشم کردم و گفتم من اول باید بشم اون آدمی که میخوام در رابطه میخوام کنارم باشه

    من باید اول عاشق خودم بشم چون وقتی آدم عاشق خودش میشه عالم و آدم عاشقش میشن

    من باید اول با خودم به صلح میرسیدم تا یک نفر دیگه با من در صلح باشه وقتی من با خودم در صلح و دوستی باشم تمام جهان مسخر من هستن و با من در صلح میشوند

    وقتی من خودم رو همین جوری که هستم بپذیرم تمام جهان منو همین جوری که آفریده شدم میپذیرن

    وقتی من با خودم صادق باشم تمام جهان با من صادق میشن

    خلاصه هر ویژگی که دوست داشتم در اون فرد مقابل باشه رو اول در خودم ایجاد کردم

    دیده بودم اون آدمی رو که میخواستم و تمام ویژگی هایی رو که دوست داشتم رو اون فرد داشت

    (دوستانی که اون اکانت نرگس و مهدی رو دیدن و دوستانی که داستان زندگی منو مهدی رو میدونن در جریان هستن که چه رابطه ی رویایی ساخته شده برام)

    مهدی وارد زندگیم شده بود و دقیقا همون آدمی بود که من میخواستم باشه تمام اون ویژگیها رو که از مهدی میدیدم و برام لذت بخش بود میومدم در خودم میساختم

    تغییر بنیادین میخواست منم تمرکزی داشتم فقط خودم رو تغییر میدادم فقط خودم رو

    وقتی من تغییر کردم اون فرد خودش خود به خود به سمتم جذب شد، من هیچی نگفته بودم به مهدی و فقط بر اساس کامنتی که اون دوست در عقل کل نوشته بود داشتم ویژگی هایی رو که میخواستم در خودم ساختمخودم شدم همون آدمی که میخواستم در زندگیم باشه عاشق خودم شدم مد نظرم یه آدم خاص نبود ولی ته دلم مهدی رو خیلی دوست داشتم که باشه کنارم

    وقتی من آماده شدم همون آدمی که میخواستم وارد زندگیم شد یه سری مشکلاتی برامون پیش اومد که همش بخاطر باورهای اشتباه خودمون بود

    وقتی با مهدی وارد رابطه جدی شدم سفرمون رو شروع کردیم که توی کامنتهای قبلیم نوشتم در موردش

    دوماه بهترین تجربیات رو با مهدی تجربه کردم دقیقا همون رابطه ای که میخواستم رو تجربه کردیم دقیقا مثل رابطه ی استاد و خانم شایسته خیلی شیرین

    استاد شما و خانم شایسته به هم میگین عاشقتم فقط از این کلمه انرژی مثبت و صافی و صداقت میباره اینقدر با حس خوب و با تمام وجود میگین عاشقتم که منی که فیلم شما رو میبینم این احساس رو میتونم بفهمم یعنی از اعماق وجودتون میاد گفتن عاشقتم

    دقیقا اینو تجربه کردیم با مهدی وقتی به مهدی میگم عاشقتم یعنی خدا شاهده با تک تک سلولهام این کلمه رو میگم و واقعا عاشقشم، اینقدر لذت بخشه که عاشق باشی ولی وابسته نباشی، عاشق باشه ولی رها باشی از همه چیز، عاشق باشی ولی گیر ندی که باید حتما کنارت باشه اگر من آزادی رو دوست دارم اونم دوست داره، استاد عشق واقعی یعنی اینکه فقط میتونی عاشق باشی نه سرب پای طرف و مانع پروازش بشی

    دو تا عاشق میتونن بال پرواز هم باشن دقیقا مثل این شعر

    کبوتر با کبوتر باز با باز

    کند همجنس با همجنس پرواز

    استاد ما رابطه ای رو که میخواستیم رو ساختیم

    ولی بخاطر شرایط مالی که هنوزم ترمزهای زیادی داریم و هی بالا پایین میشیم و بخاطر همین مشکل مالی فعلا فاصله داریم از هم ولی روی سایتمون کار میکنیم باهم

    از دوستان عزیزم میخوام هر کی تجربه ی رشد مالی داشته رو برام زیر همین کامنت بنویسن تا منم ترمزهای مالیم رو بتونم بشناسم پیشاپیش سپاسگزارم

    بهترین بهترین ها رو براتون آرزو میکنم انشالله که همیشه در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
    • -
      پریسا شعبانی گفته:
      مدت عضویت: 2667 روز

      سلام نرگس جان

      امیدوارم خوشبختی واقعی رو‌تجربه‌کنید البته بیشتر و بیشتر و جیب شما و‌همسر عزیزتان همیشه پر پول

      کسب و‌کارتان پر برکت

      د‌وست عزیزم

      باور فراوانی بسیار عالیست

      اگر تضادی پیش امد بگویید (از وجوده مبارکتان) همه چیز فراوان هست ،من میرسم بهش

      ببینید ساده تر بگویم از خودم

      مثلا من العان گردنبند و سرویس طلای‌لوکس میخاهم العان درخاست و دادم نمیگم‌چرا فردا نیومده من میگم خاستم و میشود در زمان مناسب

      (حرص و‌جوش‌و احساس عقب افتادگی رو ب عقب میندازم)

      برای خودم الگو‌ قرار دادم همین بانو شایسته بهرحال ایشان مدیر فروش استاد هستند و هم ب کارهای منزل میرسن و هم پخت و پز هم مسافرت و هم در امد دارند

      من هنوز فایل و گوش ندادم اما میگم برای ایشون این موقعیت اسان پا داده برای من هم میشود

      درآمد اسان با تمام مزیتهای بالا

      حالا من کاری نکردم برای استقلال مالی اما ب فضل خداوند در امد هفتگی من بیشتر شده سپاسگذارم

      و اینکه مثل پارتنر رونالدو یا مثل همسر خانم بیرانوند

      انسانهای ساده ای که همسرهای اونها لذت میبرن خانمهاشون در شیک پوشی و رفاه هستند

      نرگس جان (باورهای توحیدی)عالیست عالی

      یعنی‌هر چی بگم‌کم‌گفتم ،ب این‌مورد‌باید بیشتر بچسبیم

      خداوند ،خداوند مهربان ،خضوع و‌خشوع همیشگی پیش رب ،انجام دهید ،خاندن سوره کمیل هر روز ،ساخت باورهای توحیدی و دوست شدن با خداوند میدانی حکم‌چیه؟حکم برگه تقلب دنیا

      —————-

      حالا شما اگر میخاهید‌مثل اقایون تلاش کنید

      ببینید من کار و اسون‌ کردم برای خودم در حال حاضر

      اما همسر‌من که پایه مالی بیشتری دارند خوب تلاش فیزیکی بالاتری دارند مثلا از 8صبح‌میروند سرکار تا 10 شب مثلا

      برای اموزش گیربکس میروند تا اصفهان و تهران و فلان (البته زمان‌گذشته)

      اما شده در طول هفته 3 بار آمل و‌تهران کنند برای یک لوازم‌ کوچیک

      صبح 4 صبح حرکت یه کله ساعت 3 شهرمون هستن

      ایشون باورهای عالی دارند اما عشقشون هم گیربکس ماشین هست

      من هم شوق مهاجرت دارم و عاشق کار مدلینگ شدن هستم و براش دارم قدمها رو بر میدارم

      یعنی فعلا همون جرقه های ذهنی هست

      منظورم‌و‌متوجه شدید

      ایشون‌ (همسرم)تلاش هم کردن

      نمیخام بگم‌تا اخر همینه نه

      ب مثال استاد مهاجرت داشتن با فرزند

      حرکت کرده بودن حالا ترمزهایی بود

      که اون ترمزه (دقدقه ذهنی )گرفته شد

      اتفاقات با‌کنترل ذهن افتاد

      نمیدونم امیدوارم مطلب و رسانده باشم

      موفق و خوشبخت و پر پول باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1698 روز

    بنام فرمانروای کُل

    سلام به استاد خوبم و همه خانواده عباس منشی

    میخوام یه اتفاق جالب راجب به قانون و ارتباط اون با روابط براتون تعریف کنم که معلوم میکنه چقددددر قوانین دقیق عمل میکنن.

    داستان از اینجا شروع میشه که:

    من یمدت پیش به یه دختر خانم با شخصیت و زیبا علاقه مند شدم، ب قول خودمون روش کراش داشتم

    ولی خودم رو لایق اون نمیدونستم، به قدری توی ذهنم بزرگش کرده بودم که حتی وقتی بهش فکر میکردم ضربان قلبم بالا میرفت.

    البته ناگفته نماند، باور کمبود هم داشتم، میگفتم فقط این دختر باید باشه، بجز این دیگ دختر خوب گیرم نمیاد و…

    خلاصه گذشت تا من یروز به هر طریقی که شده رفتم و باهاش صحبت کردم، بهش پیشنهاد دادم، و شمارم رو بهشون دادم. با اعتماد بنفس بسیار پایین.

    نتیجش همینطور ک میدونید نتیجه خوبی نبود، اون شماره من رو گرفت ولی بهم پیام نداد تااا دیگ بیخیالش شدم.

    بعد از اون رفتم با یه خانم‌ دیگ تو رابطه که متاسفانه یه رابطه کاملا سمی بود، هروز دعوا، هروز بحث های عجیب غریب، بجای اینکه به هم‌ ارامش بدیم شده بودیم باعث بانی تخریب آرامش هم‌دیگه، خلاصه نگم براتون ک از هر زاویه ای نگاه کنی بد بود رابطه ما…

    من بخاطر باور به کمبود، بخاطر باور به عدم لیاقت خودم، بخاطر کمبود اعتماد بنفس، بخاطر اینکه همش فکر میکردم باید یکی باشه که حالم خوب باشه، و با تنهایی خودم کنار نمیومدم، همش این شرایط رو تحمل میکردم…

    خب من داشتم توی دوره عزت نفس روی خودم کار میکردم، خیلی از جاها اعتماد بنفسم و لیاقت واقعی خودم رو پیدا کرده بودم و…

    تاااا همین چند روز پیش که بازم بین من و اون خانم بحثی ایجاد شد، به خودم گفتم علی جان تو لیاقتت خیلی بیشتر از ایناس، چقدر باید زجر بکشی، عصبی شی، ناراحت شی تا بفهمی این رابطه مال تو نیست، اگه داری روی عزت نفست کار میکنی، اگه حرفای استاد رو باور کردی که در هرچیزی فراوانی هست، اگه فکر میکنی لیاقت تو رابطه های خیلی زیباتره پس چرا جدا نمیشی؟؟ پس فقط حرفی؟ فقط لبو دهنی؟ پس چرا عمل نمیکنی؟؟؟

    همونجا بود که تصمیم گرفتم برای همیشه جدا بشم و عملیش کردم، و بابت جدا شدنمم خیلی خوشحال شدم و سپاس گذار خداوند بودم ک کمکم کرد تصمیم رو عملی کنم و خودم رو پیدا کنم…

    این اتفاق شبی افتاد که صبحش من پا شدم دیدم استاد این فایل رو گذاشته و من زود رفتم بازش کردم دیدم راجب به روابطه، بعد از گوش دادن مورد هایی ک توی این فایل گفته شد، چقدد از انجام عمل خودم راضی تر شدم، چقدر خوشحال تر شدم، چقدددر روی اعتماد بنفسم اضافه شد، چقددر احساس لیاقت کردم، چقدررر احساس کردم بزرگ شدم و…. ایا این چیزی غیر از هدایته خداونده؟

    معجزه اینجا اتفاق افتاد…

    بعد از اینکه خودم رو باور کردم، لیاقت خودم رو پیدا کردم، عزت نفسم رو ساختم، فراوانی رو باور کردم و… که نتیجش شد حال خوب و جدا شدن از زندان باورهای پوسیده…

    حتا فکرش رو هم نمیکنید..

    امروز اون خانومی که بهش علاقه داشتم و مدت ها پیش بهش شمارم رو داده بودم بهم پیام داد و…سوپپپپرااااایزززز…

    آیا این چیزی غیر از هدایته خداونده؟

    آیا اگ روی خودم و باور هام کار نمیکردم، عمل نمیکردم این اتفاق میوفتاد؟ هرگز

    خدای من چقدررر این قوانین دقیق هستن، چقدددر این قوانین دقیق و خوبن…

    به قول الله کاربلد که توی قرآن فرمورد: خداوند دل هارو برای تو نرم میکند…..

    واقعا همینطوره، تو فقط عزت نفس داشته باش، تو فقط به فراوانی باور داشته باش، تو فقط باور کن که لیاقت داری، تو باور کن خداوند و قوانینش رو و عمل کن عمل کن عمل کن…

    بعد نتایج دلخواه از جایی و از راهی که فکرش رو هم نمیکنی برات اتفاق میوفتن…

    انشالله که باورهاتون، سوپرایزتون کنن…

    در پناه فرمانروای جهانیان…

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
    • -
      الهام رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 1469 روز

      واااای علی عزیزم بهت تبریک میگم

      به به چه نتیجه واقعا زیبایی

      چقدر قانون عالی جواب میده چقدر عالی تونستی به قانون عمل کنی

      واقعا تحسینت میکنم

      خیلی قشنگ بود چون منم از یه اقایی خیلی خوشم امد ولی به دلیل همین کمبود و عدم لیاقت اصلا منم که بهش و به رابطه عاطفی با اون فرد فکر میکنم تپش قلب میگیرم

      خیلی کامنتت روی من تاثیر گذاشت عالی بود

      متوجه شدم که من مهمم من باید خودمو تغییر بدم که اگه توی مدار اون شخص قرار بگیرم اگر هم قرار نگرفتم مهم نیست چون من هر جا که هستم بینهایت ادم های فوق العاده وجود دارن که من میتونم باهاشون لذت ببرم

      به قول سهرا سپهری

      هر کجا باشم هر کجا هستم

      زمین هوا و عشق مال من است

      باز هم تحسینت میکنم و بهت تبریک میگم

      انشالله که تجربه هایی عالی رابطه ای پر از لذت و ثروتو فراونی و شادی را تجربه کنی

      تو لایق بهترین ها هستی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Amin Iloon گفته:
      مدت عضویت: 904 روز

      افربن علی جان بهت تبریک میگم

      چقدر عالی که این مسیر رو ادامه دادی و چقدر با کمک این آگاهی ها خوب تونستی از پس خودت بر بیای

      چقدر خوب که تونستی به یکی و دو نفر درخواست بدی

      چقدر این دیدگاه و طرز نوشتنت برام کمک کننده بود

      بله برای داشتن ی رابطه عالی باید بلند شد و به چند نفر درخواست داد…

      نه اینکه من همینجا میشینم که ببینم چی بشه…

      خدا را شکر که از این آگاهی ها خوب استفاده کردی و نتیجه داره برات اتفاق میفته

      واقعا که لذت بخش هست این هدایت….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1868 روز

    سلااام، عاشقتونم️

    دمت گرم استاد!

    چه فایل تمیز و بی نقصی بود!

    یکی از کامل ترین چیزهایی بود که در فایلهای رایگان ارائه دادید…فک کن دوره ی کشف قوانین دیگه چه چیز معرکه ای میشه !

    من خاطره ی بزرگی از عاشق شدن و ازدواج دارم و به همین خاطر گزینه خوبی برای رد کردن یا قبول کردن حرفهای شمام…هم بی محابا عاشق شده م و شکست خورده م…هم چک و لقد های این شکست را با تمام وجود حس کرده م…هم برای فهمیدن قوانین نانوشته عشق و رابطه خیلی تلاش کرده م …و هم عشق دیگری را با تمام وجود و با خوشبختی و خوشحالی شروع کرده ام که منجر به ازدواج و عائله مند شدن گشته و الان هم روز به روز ابعاد دیگری در جهت تکامل من در پیش می‌گیرد.

    دیگه اینکه اصلا از آن شروع و آن شکست، ذره ای پشیمان و ناراحت نیستم، چون چیزهای بسیار زیادی توشه ی راهم کرد.

    دسته بندی!

    شما موارد زیادی درباب رابطه عنوان کردید که بیشترشان تجربه کرده ام و درست بودنشان را با گوشت و پوست حس کرده ام. چه قشنگ که میگویید این قوانین درباره بقیه خواست‌های زندگی هم صدق میکنند و میشود باز هم از ماهیت اینگونه خواسته ها در جهت نیل به هدف استفاده کرد. یعنی میشود خواست‌های مالی را هم به همین طریق سهل الوصول کرد. به همین خاطر، من این موارد را با دیدگاه خودم دسته بندی کردم تا مورد استفاده قرار دهم:

    1_ مواردی که به خاطر آموزش عمومی حاصل می‌شوند:

    ماهیت این موارد، یک زخم است که معلم یا والد روی ذهن فرد می‌نشاند تا توجه اش را برای بهتر شدن و بهتر شدن جلب کند. ما را از نقصان میترسانند تا باور کنیم مسیر آموزش توقف ندارد و زگهواره تا گور دانش بجوی! اینگونه، ذهن ما باور میکند که هرگز کامل نیست! شاگرد اولها و شاگردان ممتاز این را بهتر درک میکنند. اعتراف به نادانی و کمبود، جزو مقدس و لاینفک این طرز فکر شیک و به روز در دورانی است که روشنفکری چپ خیلی مد بود و هنوز هم هست.

    فرد بزرگ شده با این طرز فکر، نمی‌تواند و نباید خودش را کامل و بدون نقص حساب کند! خودتان بگویید، کسی که اینطور در محاصره این افکار که با رادیو و تلویزیون و… هم تقویت میشوند، بزرگ شده، اصلا میتواند خودش را کامل بداند و صاحب عزت نفسی بشود که بر اساس آن،بی خدشه، تشکیل خانواده بدهد؟!!

    مثل: من لایق نیستم/ من پول دار نیستم/ ظاهر من بد است.

    بله! ایدئولوژی چپ گرا، کلا عزت نفس افراد را هدف گرفته، هر چه عزت نفس و برای خود خواستن، کمتر، آدم حسابی تر!

    به نظرم می‌رسد کتابهای موفقیت فردی با کتابهای دیل کارنگی خدا بیامرز به ایران وارد شد و خدا پدر و مادر اینها را بیامرزد که به ماها یاد دادند چیزی به اسم عزت نفس هم وجود دارد! و دم شما گرم که باور نکردید زندگی چیزی است که محیط غالب میگوید و به سرچشمه حقیقت نزدیک و نزدیکتر شدید!

    2_مواردی که به خاطر جهالت و تنبلی حاصل میشوند:

    موارد بند اول را که کشف کردیم بد هستند، اگر در راه تغییرشان کاری نکردیم، جزو این بند میشوند و مواردی هم هست که ذهن تنبل ما اصلا برای کشفشان نمی‌رود و در قالب خرافات از اطراف میپذیرد: تو سرنوشت ما نوشته شده عشق به ما نمیاد!

    افراد همیشه خیانت میکنند!

    چه خوب که اینها را گفتید.

    این فایل را باید بارها و بارها بشنوم.

    قطعاً دوره ای که آماده کرده اید، میلیاردها تومان می ارزد!

    خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
  8. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استاد عزیزم و دوستان نازنینم

    همین که شما شروع کردید به گفتن ترمزا تو ذهن من الگوهای درست دررابطه با همون موضوع میومد و تصمیم گرفتم بعضیاشو بنویسم که هم به خودم و دوستان عزیزم کمکی بشه .

    _ اولین ترمزی که فرمودید در مورد مسائل ظاهری که باید ظاهر زیبا و عالی داشته باشیم تاازدواج کنیم

    + وقتی آدمهای اطرافمو میبینم متوجه میشم اصلا همچین چیزی وجود نداره و افرادی باظاهر زیبا ازدواج های ناموفق و افرادی که زیبایی چندانی ندارن ازدواج های موفق و عالی دارن اینو به تعداد بسیار زیادی میشه اطرافمون پیدا کنیم .

    یه مثال واضحش اینکه بین آشنایان ما دوتا خواهر دوقلو هستن که هیچ شباهتی هم به هم ندارن یکیشون بسیار بسیار زیبا با ازدواجی بسیار نامناسب ، اوضاع مالی نامناسب و زندگی دربو داغون و یکیشون خیلی ظاهر جذابی نداره و از لحاظ ظاهری تفاوت بسیار زیادی با خواهرش داره ولی ازدواج بسیار موفق ، اوضاع مالی بسیار عالی ، فرزندان خوب و در کل شرایط بسیار خوبی در اکثر جنبه های زندگی داره و البته اعتماد بنفس خیلی خوبی هم داره و من دیدم همیشه واسه خودش ارزش قائله و برعکس بسیاری از مادرها که اول چیزای خوبو واسه بچه هاشون میخوان هرچی باقی موند واسه خودشونه ولی ایشون خیلی خودشو ارزشمند میدونه و اینشکلی نیست .

    بین افراد معروف چه خانوم و چه آقا هم دیدیم که طرف باشخصی که زیاد قیافه سطح بالایی نداره ازدواج کرده در صورتی که خودش خیلی زیبا بوده .

    چند سال پیش آقایی اومده بود به یکی از برنامه های تلوزیونی و ایشون بیماری مادرزادی داشت که صورتش شکل طبیعی نداشت و به گفته خودش قیافش واسه همه عجیبه و افراد ازش میترسن و ایشون از یه خانم بسیار زیبا خواستگاری کرده بود و با شنیدن جواب رد بازهم درخواست ازدواج داده بودن و درنهایت باهم ازدواج کردن مشخصه اعتماد بنفس بالایی داشته و زیبایی های درون خودشو دیده و بااینکه جواب رد شنیده خودشو کم حس نکرده . نمونه های خیلی زیادی به ذهنم میاد ولی متن طولانی میشه نمیشه همشو گفت.

    _ ترمز بعدی همه ی آدم خوبا تموم شدن

    + بینهایت دختر خوب و پسر خوب هست

    سطح آگاهی خانواده ها بالاتر رفته و فرزندان بهتری تربیت میکنن و تو همین سایت چقدر افراد زیادی هستن که خوب بودنشون واسه خودشون مهمه و دارن رو شخصیتشون کار میکنن تا به افراد بهتری تبدیل بشن .

    مگه خوبی تموم شدنیه وقتی خالق زیبایی ها دائما درحال خلق زیبایی هاست؟ آدمهای خوب هم تموم شدنی نیستن بلکه هرروز بیشتر میشن

    من دخترهای خوب زیادی رو میشناسم

    یکیش دوست خودم، دختری بسیار باادب باشخصیت ،زیبا ، مهربون ، هنرمند و… فکر کنم هرچی ویژگی خوب به ذهنم برسه رو داره و نمونه یه آدم درجه یک هست .

    _ ترمز بعدی اینکه تمام روابط فقط اولش خوبه

    + اتفاقا من روابطی رو دیدم که با گذشت زمان رابطه بهتر و عمیق تر شده و درستش هم همینه .

    خانم و آقایی حدود شصت ساله که رابطه بسیار خوب و عاشقانه ای باهم داشتن و از کودکی باهم بزرگ شدن و از همون زمان همو دوست داشتن ، فکر کن نزدیک شصت سال عاشق هم بودن .

    یه خانم و اقای مسن دیگه بودن خانمه میگفت انقدر همو دوس داریم انگار یه ساعت پیش باهم ازدواج کردیم .

    _ ترمز بعدی که باید پرفکت باشیم که یه آدم مناسب بیاد تو زندگیمون

    من خودم این ترمزو دارم مرسی استاد که کمک کردید متوجهش بشم . من از وقتی باسایت آشنا شدم در مورد روابط باخودم میگفتم باید اول به اعتماد بنفس خییییلی بالایی برسم یا به سطح بالایی از آگاهی و احساس خوب برسم بعد .

    خب این یه ترمز بزرگه مگه میرسه روزی که من به اعتماد بنفس صد برسم ؟ دائما تاروزی که زنده هستم باید کار کنم رو تمام جنبه های زندگیم .

    خود استاد میگن من هنوز تو فراوانی مشکل دارم و دارم روش کار میکنم . پس اینکه بگیم به فلان سطح برسم بعد ازدواج کنم یا مهاجرت کنم یا هر مسئله دیگه اشتباهه چون ما باید تو تمام مراحل تلاش برای بهتر شدنو داشته باشیم .

    + یه نمونه مخالف هم ازاینکه شرایطمون باید پرفکت باشه تاازدواج کنیم هم میگم

    خب اکثرا آقایون میگن باید اول فلان خونه رو داشته باشم ، فلان درآمدو داشته باشم بعد ازدواج کنم کسی بااین شرایط منو نمیخواد

    + من اطرافم زیاد دیدم آقایونی که هیچ سرمایه ای نداشتن، شغل ثابت و مناسب نداشتن و حتی هیچ ویژگی خاصی هم نداشتن و اتفاقا با دخترای خوبی که خیلیی از خودشون از تمام جنبه ها بهتر بنظر میومدن ازدواج کردن .قطعا تو این افراد احساس لیاقت زیادی وجود داشته

    و یه باور جالبی هم که داشتن یهو به ذهنم رسید که این حرفو همیشه تکرار میکنن این بود که خرج و مخارج مربوط به ازدواج به راحتی جور میشه و واقعا هم براشون همین شکلی بود بدون اینکه سرمایه ای داشته باشن وسایل میخریدن راحت جشن میگرفتن و به مشکل نخوردن و من قبلتر فکر میکردم چطور ممکنه ولی خب وقتی عمیقا به چیزی باور داری خدا از جایی که فکرشو نمیکنی بهت روزی میرسونه .

    _ترمز ازدواج آزادی مارو میگیره

    + من تا بحال ندیدم کسی ازدواج کنه و محدود بشه ولی افراد زیادی دیدم که ازدواج کردن و نه تنها آزادیشون کم نشده بلکه در مواردی بیشتر هم شده و هر کدوم از طرفین با دوستاشون ارتباط دارن مسافرت میرن و در کل آزادیشونو دارن و مسئله ای ندارن .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
  9. -
    نفیسه حسینی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 3357 روز

    سلام به خانواده عزیزم

    سلام به استاد بی همتا

    فایل بسیار بسیار بی نظیری بود

    چکیده کل قوانین هستی بود و بارها و بارها باید گوش بدم.

    استاد اگر بخواهم از ترمز اصلی و دیوار بتنی خودم در مورد مشخص ازدواج بگم اینه ک انقدر کمال گرا هستم و بهتره بگم در تلاشم ک این تفکر رو تغییر بدم . حتی تا همین چند ماه گذشته هم اینجور فکر میکردم ک من سخت به رابطه عاطفی میرسم چون یک فرد بی نظیر در یک اول و جایگاه عالی ثروت و اجتماعی و شخصیتی میخواهم و خودم از اون فضا بسیار دورم و این دیوار بتنی ذهنم رسیدن به رابطه عاطفی را خیلی خیلی دور خیلی خیلی سخت می‌کنه در ذهنم و خودم را لایق این رابطه نمی‌دیدم و خلاصه در ذهنمم نمی‌تونستم کسی را تجسم کنم چه برسه به واقعیت ولی بعد از آنالیز ذهن ک تو چرا آنقدر سخت فکر می‌کنی ؟ دور فکر می‌کنی ؟اصلا از ی رابطه چ فردی با چ ویژگی میخواهی ک آنقدر سخت میگیری و وقتی عینک نگاه توحیدی زدم ، دیدم در هرجای دنیا و هر شرایطی ک باشم وقتی من در جایگاه درستی باشم جهان کار خودشو درست انجام میده و فردی مناسب را به سمتم هدایت میکند و بعد از این فکر آرامش بیشتری گرفتم ، باور لیاقت در من تقویت شد ، حس اینکه حامی کل جهان حمایت کننده منه و در بهترین شرایط اتفاق برام پیش میاد منو به ساحل آرامش برد و باور اینکه لایق یک رابطه عالی هستم ، لایق زندگی با فرد عالی ، پر از شادی و لذت هستم در قلبم هست و ایمان دارم به سمت این رابطه هدایت خواهم شد .

    ولی این یک مثال مشخص بود ، تک تک صحبت های استاد برای همه ی خواسته ها هست و من لذت میبرم از فایل های استاد و تحسین میکنم ایمانشون رو و باور دارم که خالق زندگی ام هستم و خلق میکنم تک تک خواسته هایم را و شکر میکنم از هدایت به این آگاهی های الهی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
  10. -
    فرنگیس محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2658 روز

    سلام استاد عزیزم

    می‌خوام در مورد احساس لیاقت و ارزشمندی از دید خودم صحبت کنم

    چند وقته که به لطف خدا احساس میکنم بنده لایق تری شدم ،دیگه اون احساس گناه ی که نسبت به گذشته ام داشتم رو ندارم ،به لطف جلسه سوم عزت نفس ،خیلی رو احساس گناه و اینکه من باعث عوض شدن سرنوشت کس دیگه ای شدم رو از خودم دور کردم

    و این چند وقت بین خودم و خدای خودم احساس نزدیکی عجیبی دارم ، کنار خودم احساس ش میکنم

    همین چند وقت پیش کاملا اتفاقی تو یه کوچه ای قدم کذاشتم که در گذشته 14سال پیش اونجا کلی خاطره تلخ و شیرین داشتم

    یه آن انکار یه صدای بلندی گفت اون فایل رو استپ کن ،یه چند لحظه به من گوش کن ، صدای استاد رو بستم ،قدم میزدم ولی اونجا نبودم

    رفتم تو گذشته 14 سال پیشم که سن و سالی نداشتم اما به شدت وابسته شده بودم ،بماند که خانواده هامون هیچ وقت با ازدواجمون موافقت نکردن ،خدا رو شکر

    از اون مرحله با کلی سختی و در به دری گذر کردم ،..که 5سال طول کشید.

    اما چیزی که متوجه شدم اینه که خوب من که همون آدم م ، حافظه که همون حافظه است

    قلب همون قلبه

    اگه انقدر من عاشق یک نفر بودم چرا الان حتی تو خواب شبم هم ،یادم نمیاد

    اصلا انگار که هیچ وقت این آدم روی زمین نزیسته ،بماند که خیلی زود از مهمانی این دنیا رفت و عمر کوتاهی داشت

    اصلاً به خاطر ندارم چطور اون همه وابستگی فقط و فقط با گوش دادن به فایل های شما همون دفعه اول ،برطرف شد ,انگار جای عشق به الله و اون شخص جابه جا شد ،خیلی راحت ،خودم هنوز باورم نمیشه،اون خلع واقعا به یکباره پر شد سال 97این اتفاقی که یکباره در ذهنم افتاد رو براتون ایمیل کردم

    اصلا از اون شب احساس می کنم دری از درهای آگاهی به روم باز شد، با دلیل و مدرک و با الگو ی ،که خودم هستم و گذشته خودم، به خودم ثابت شد که که ما موجودات لایتناهی و تنهایی هستیم که اومدیم که در لحظه زندگی کنیم و خودمون رو گسترش بدیم و لذت ببریم،وابستگی به غیر از خدا اصلا وجود نداشته و نداره ،یه توهم ذهنی که باورش کرده بودم

    به سبب ناآگاهی ام و جای خالی خدا در زندگی ام به دیگری وابسته شده بودم و دقیقا عشق راستین بین بنده و خدا ست وبس.

    چقدر این چند روز فایل های آرامش و در پرتو آگاهی رو گوش دادم و العان باز بهتر درک می کنم سکوت و ناظر بودن را بیشتر تمرین می کنم ،لذت میبرم از عشق ورزیدن به همه بدون قید و شرط و بدون وابستگی رو تمرین میکنم تا بهتر درک ش کنم

    اتفاق فوق‌العاده ای که امروز تجریش کردم رو هم دوست دارم با شما و دوستان خوبم به اشتراک بزارم

    بین خودم و خدای خودم نشانه گذاشته بودم که خدایا ،یه قرآن خیلی خوب برای من بفرست ،خودت برام جورش کن ،خودت برام بخر ش،چوندمیخوام از نو تمرکزی روی درک آیات زمان بزارم

    قران خودم دست مامانم هست و چون میخونه ،نخواستم ازش بگیرم ،

    کلا یه قرآن جدید میخواستم برا شخصیت جدیدم، به خودم هدیه بدم

    امروز یه آگهی دیدم و پیام دادم و اون خانوم لابلای عکس هایی که فرستاد ،یه کتاب فرستاد ،اینقد بزرگ بود فک میکردم کتاب شاهنامه است ،گفتن قرآن،هست ، قرآن نفیس ی هست اگر میخونید این رو هم بردارید، چون چند تا دارم لازم ندارم ، دقیقا دیدم این یک نشونه ست ،قلبم به من گفت

    و با یه آژانس خودش اومد تو خونمون

    اما از باز کردن بسته متحیر شدم یک قرآن خیلی نفیس که شاید من با کمتر از یک دهم قیمت اصلی خریده باشم در واقع رایگان به من داد،رو چه حسابی ،نمیدونم ،چطور خدا قلبش رو نرم کرد و اصلا پیشنهاد ش رو داد

    قران سال1337 خورشیدی ،مصباح زاده

    طول 45 در عرض 25

    انتهای کتاب ش اومده چندین صفحه، کلمات و تکرار اونها درایه های مختلف نوشته ،

    اصلا بعیده از این کتاب تو کل شهرمون چند تا بیشتر باشه

    خدایا من دنبال چی بودم و تو چی برای من فرستادی ،چقدر سخاوتمند ،از چه راه بعیدی،که به ذهنم هم خطور نمیکرد

    خدایا من چقدر لایقم،وقدر پیش تو ارزشمندم و خودم رو کم دست کم گرفتم

    و تو چقدر سخاوتمندی ،که یه قدم سوی تو بردارم،ده قدم سمت من میایی

    چقدر خطش درشت و خوانا خدایا ممنونم ازت

    چقدر استاد تاکید دارن تکرار کلمات رو تو قرآن پیدا کنید و یکی سالها پیش این کار رو انجام داده،جدول کشی کرده با آدرس آیه و صفحه مربوطه اش

    می خوام بگم که وقتی احساس گناه و از خودم دور کردم خودم رو لایق و ارزشمند دونستم و نسبت به خواستم رها بودم ،چنین پاداشی گرفتم و این الگو و باید برای بقیه خواسته هام انجام بدم

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
    • -
      محمد احمدی گفته:
      مدت عضویت: 621 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر زیبا و عالی نوشتید

      خدا خیرت بده

      خصوصا اونجایی که گفتید عشق راستین باید فقط بین خدا باشه و بنده و بس.

      به یاد حرف یکی از عرفای معاصر افتادم که می گفت:

      اگه عشق بین دو تا انسان بود باید خیلی دوام نداشته باشه و بعد از 40 روز ( شاید عدد روزش بیشتر باشه دقیقا یادم نیست ) به عشق بنده و خدا تبدیل بشه.

      حس می کنم دوستان این سایت مثل شما خودشون یه پا عارف با لله هستن

      خدا را شکر بابت وجود شما

      و خدا را شکر بابت وجود استاد عباس منش و همکاران خوبش در این سایت پر محتوا

      در باره اینکه چطور قرآن ترجمه مصباح زاده به دستتون رسید

      خیلی خوشحال شدم و اشک شوق ریختم.

      چند وقت پیش تو یه مسجد این قرآن را که چاپ 1345 بود دیدم

      خیلی قطور و زیبا و ترجمه عالی بود.

      خدا را شکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: