https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-17 05:54:082023-07-07 09:15:54چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
939نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلامی از جنس عشق به استاد عشق استاد عباسمنش بزرگ و استاد مریم جون زیبا و بینظیر
ممنونم ازتون استاد با این فایل بینظیر و زیباتون واااای نمیدونین من امروز تو تمرین ستاره قطبی که هر روز انجام میدم و عادتم شده دیگه خداروشکر از خدا هم خواستم استاد فایل جدید باز بزارن رو سایت هم سورپرایزم کنن و چه سورپرایزی از این قشنگتر که راجع به مسئله ی روابط عاطفی صحبت کردین واقعا عشق کردم و لذت بردم این فایل رو دانلود کردم و باید مثل تموم فایل های دوره هاتون بارها و بارها گوش بدم تا به عمق قضیه پی ببرم خدارو بی نهایت شکرت
دوره کشف قوانین زندگی به من استقلال مادی داده به من آزادی زمانی و مکانی واقعی داده حال خوب داده و و خالق بودن رو یاد داده و فهمونده و هر ثانیه دارم با این دوره زندگیمو اونجوری که خودم میخوام خلق میکنم و چی از این قشنگتر و خوشگلتر خدارو بی نهایت بار شکر
و همچنین با تمرین ستاره قطبی که اینقد محشره مگه دیگه واقعا آرزویی واسم میمونه که رخ نده استاد خیلی خوبه این تمرین فوق العاده س و مریم جون خوشگل و بینظیرم که بروزرسانی دوره کشف قوانین رو حسابی ترکوندن و من کلی کیف میکنم احساس میکنم مثل مریم جون شدم و با خودم در صلح و هماهنگی قرار گرفتم بیشتر از همیشه استاد من چون تو روابط مشکل داشتم و البته هنوزم رابطه م شکل نگرفته ولی ایمان دارم که شکل میگیره خیلی زود با تموم وجودم ایمان دارم به این موضوع و
خودمو شبانه روز بستم به جلسات دوره ی عشق و مودت و خداروشکر نشونه های عالییییییییییییی دارم میبینم برای همین با قدرت میگم استاد هفته دیگه همون پسره میان خواستگاری و همه چی درست میشه :))))))))))))
ولی شوخی میکنم من چون رها شدم و با خودم در صلح و هماهنگی هستم این پسره جذب من شده و همش میاد سمتم چون حال خوبم رو بسته به این پسر نکردم چون اون آدم اصلا نمیتونه حال خوب به من بده من فقط خودم حال خودمو خوب میکنم با تغییر زاویه دیدم به تموم موضوعات جوری نگاه میکنم که به احساس بهتر وعالی برسم و حال خودمو فقط خودم عالی میکنم و اینکه منتظر باشم کسی از بیرون بیاد و حال خوب رو به من بده این یه توهمه و هیچ وقت اتفاق نمیفته دوزاریم افتاده استاد عزیزم و نمیتونم از حال بی نهایت عالی م بهتون بگم هر لحظه و از این حد در صلح بودن با خودم البته که میگم شبانه روز دارم فایلای عشق و مودت رو گوش میدم و 100٪تاثیر این باورای جدید در من هست این هماهنگی و در صلح بودن با خودم بی نهایت خوشحالم از این بابت و مدیون شما و آگاهی های بینظیرتون هستم بهترین و عاشق ترین و بینظیرترین اساتید دنیا استاد عباسمنش بزرگ و عزیزم و مریم جون خوشگل و زیبا و واقعا شایسته در تمام زمینه ها و شما الگوی من هستید تا ابد سایتون مستدام باشه برام
عاشقتونمممممممم روی ماه جفتتون رو میبوسم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا و آخرت باشید
درود و سلام به استاد عزیزم و مریمی جان دوست داشتنی و تمام همراهان دوست داشتنی…
میخوام از تجربیات خودم بعد از یازده سال ازدواج و تعهدات عاشقانم برای دوستان و عزیزان هم فرکانسیم بگم، شاید کمکی باشه برای کسایی که یسری ترمزهای محدود کننده دارن…
من توسن بیست و دو سالگی و همسرم بیست و سه سالگی بعد از پنج سال دوستی ازدواج کردیم، تو شرایطی که اصلا آمادگی ازدواج رو نداشتیم و همسرم تازه کار پیدا کرده بود و هیچ پس اندازی نداشتو فقط یه پراید داشت که اونم با کلی زحمت تونسته بود بخره، منم ترم یک دانشگاه بودم، همه میگفتن این کار اشتباهه وشماها بچه این هنوز، کلتون داغه و مشکلات مالی بهتون فشار میاره و یک سال از ازدواجتون نگذشته پشیمون میشینو کارتون به طلاق کشیده میشه و … از این حرفا ولی ما تصمیممون رو گرفته بودیم چون حس درونیمون مثبت بود و واقعا میخواستیم مابقی عمر کنار هم باشیم و باهم تجربیات جدید بدست بیاریم…
ما تصمیم گرفتیم که عروسی نگیریم و فقط یه ماه عسل ساده بریمو بعدش هم بریم سر خونه زندگیمون، بماند که مجدد با کلی مخالفت خانواده ها روبرو شدیم که نههههه باید عروسی بگیرین، ما آرزو داریم شماهارو تو لباس عروس و دوماد ببینیمو رسم و رسومات رو اجرا کنیمو … ولی ما بازم تصمیممون رو گرفته بودیم و همون کارم کردیم، بدون مراسم عروسی فقط با یه جشن خییییلی کوچیک رفتیم سر خونه زندگیمون…
منو همسرم واقعا زندگیمونو از صفر وحتی زیر صفر شروع کردیم چون برای رهن خونه پول نداشتیم و مجبور شدیم از مامانم قرض کنیم، همسرم تازه رفته بود سرکار و حقوق ماهانش 450 هزار تومن بود (سال 91) ولی ما 500 هزار تومن قسط و قرض و هزینه های دانشگاه منو داشتیم…
باور میکنید؟!؟ باورش خیلی سخته میدونم، چون برای خود منم واقعا یه تعجبه که ما چجوری اون روزارو گذروندیم و خدا چجوری کمکمون کرد!!!
من شرایط کار کردنو نداشتم چون ترم دوم دانشگاه بودم و واقعا وقت نمیکردم بخوام برم سرکار، و تمام هزینه های زندگی به دوش همسرم بود، و انقدر مرد بود که صبح ها ساعت چهار بیدار میشد و میرفت مسافر کشی تا ساعت هشت بعد میرفت سرکار تا هفت عصر و دوباره مسافرکشی تا نه شب و بعد خسته وکوفته ولی با ظاهری شاد میومد خونه…
فکرشو کن دوتا جوون 22، 23 ساله چطور تونستن با دل وجرات بخاطر دوست داشتن هم و توکل به خدا تن به هر حرف و حدیثی بدنو هر سختی رو تحمل کنن تا بتونن زندگی مشترک داشته باشن…
البته اینم بگم که ما کم دعوا و بحث و قهر نداشتیم، و حتی دو سه بار دعوامون به حدی شدید بود که من تصمیم به جدایی گرفتم…
دعوا سر مسائل بچه گانه که چرا مامانت اینو گفت، چرا خواهرت این کارو کرد، چرا خونه اونا بریم خونه اینا نریم، چرا منو جلو فامیلات تحویل نگرفتی یا چرا دانشگاه میری آرایش میکنی، چرا مانتوهات کوتاهه، چرا شلوارت تنگه، چرا تو دانشگاه با اون پسره حرف زدی و خیلی موضوعات این شکلی که واقعا همش بخاطر تاثیرات محیط و حرفهای اطرافیان بود و بس…
ولی با گذر زمان کم کم همدیگرو بهتر درک کردیم و من خیلی تلاش میکردم که روی خودم کار کنم و همسرمو همونجور که هست بپذیرم و خیلی منطقی بتونم بهش توضیح بدم که علایق و سلایق من چی هست و اینکه ما چون ازدواج کردیم دلیل بر این نیست که مطیع و برده هم شدیم یا صاحب همیم، ما ازدواج کردیم تا با عشق کنار هم بتونیم زندگی بهتری داشته باشیم…
و با تغییراتی که همسرم تو رفتارهای من میدید خودش هم کم کم تغییر کرد و اعتمادش بهم خیلی بیشتر شد و رفته رفته شرایط زندگیمون چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ مالی بهتر میشد…
و الان بعد از گذشت یازده سال به اضافه پنج سال دوستی، یعنی شونزده سال… به لطف و مرحمت خدای بی همتام ما روز به روز بیشتر عاشق هم میشیم و هر دو پلی شدیم برای موفقیتها و پیشرفت دیگری و همه جوره همدیگرو ساپورت و تشویق میکنیم برای تلاش تو کاری که دوست داریم ، و خداروشکر یه زندگی خییییلی ساده و زیبا و سرشار از عشق و آرامش داریم…
اینارو تعریف کردم تا بگم، باورهای اشتباه مثل :تو سن پایین ازدواج کردن، دانشجو بودن، پول نداشتن، ترس از مسئولیت، ترس از ممنوعیت و نداشتن آزادی، ترس از خوشبخت نشدن و جدایی، حرف مردم و خانواده ها و خیلی مسائل دیگه رو ما پشت سر گذاشتیم چون به خدا ایمان داشتیم و چون همدیگرو دوست داشتیم…
ما به جای دیدن ضعف های هم یا اخلاقای بد هم، سعی کردیم نکات مثبت همدیگرو ببینیم ،و سعی کردیم با کار کردن روی خودمون و رشد شخصیت خودمون باعث بهبود رابطمون بشیم بدون اینکه از اون یکی توقع تغییر داشته باشیم، ما همدیگرو همونجور که بودیم پذیرفتیم و با نیروی عشق تونستیم خیلی از نقایص رو رفع کنیم…
دوست من؛ اگه هنوز فکر میکنی ازدواج سخت و ترسناکه و به گفته خیلی ها :مثل هندونه دربسته میمونه که شاید شیرین در بیاد، شاید کال…
باید بهت بگم که این باورهای اشتباه و پوچ که سالیان سال تو مغزمون کردنو دور بریز، و به حرف اطرافیان و خانواده اصلا اهمیت نده و گوش نکن، و فقط و فقط به ندای قلبت گوش کنو ببین اون چی میگه بهت…
احساسات هرگز دروغ نمیگن و هرگز گولمون نمیزنن، فقط کافیه با کمی تمرکز بر ذهن و ساخت باورهای درست با پیدا کردن الگوهای مشابه باعث بشیم که تصمیمی بهتر بگیریم و به قول استاد اون وقت کلللللی مورد خوب سر راهت قرار میگیره که خودت میگی باباااااا اینا تا الان کجا بودن؟!؟چرا من نمیدیدمشون!!!
برای تک تکتون از خدای وهابم رابطه ای عاشقانه مملو از آرامش و نشاط و حس خوب میخوام و امید که همگی بتونیم در صلح و عشق باشیم و امیدوارم از داستان عاشقانه ما لذت برده باشین(البته خیلی چیزارو دیگه نگفتمو خلاصه کردم) …
که انصافا حق استادی رو بر همه ما تمام کردید ، تمام سعی ام اینکه شاگرد زرنگی باشم مطالب که یاد میگیرم و تو زندگیم پیاده کنم و نتیجه و نمره درس هم نتایجی و زیبایی هایی هست که وارد زندگیم شده ، از اینکه تفاوت خودم و با دیگران میبینم آنوقت میگم خدایا مرسی که اینهمه دوستم داستی و تو مسیر درست قرارم دادی و آگاهی هام زیاد شده و دیدم نسبت به زندگی قشنگ تر شده ، چند وقت پیش در محل کارم خبر کشته شدن برادر یکی از همکارها پخش شد و همه مدام در مورد این موضوع صحبت میکردن و همکارها همه با گریه مدام اظهار نظر در مورد اینکه علت کشته شدن چی میتونه باشه ، چقدر زندگی ها بد شده و … میکردن
که در این زمان من سعی کردم ذهنم کنترل کنم و اول شروع کردم و گفتم خدا رو شکر که من جز بنده های هدایت شده هستم و حق اظهار نظر نسبت به زندگی کسی ندارم احساساتی نمیشم گریه اصلا نکردم و پای صحبت همکارها نشستم و خودم با کار سرگرم کردم که این موضوع رو من تاثیر نداشته باشه و اجازه درد دل و هم صحبتی هم به همکارهام ندادم و در مراسم ها هم شرکت نکردم البته عرض تسلیت رو داشتم ولی از درون هیچ احساس غم و ناراحتی نداشتم و نزاشتم اوقاتم تلخ بشه و شیرینی و قشنگی های زندگی به چشمم کوچک بیاد . استاد جان من قبلا خیلی آدم احساساتی بودم ولی الان احساساتم میتونم کنترل کنم و در مسیر بهبود قرار دارم و همیشه سعی میکنم احساسات خوب رو درون خودم زنده نگه ندارم اگر از مسیر منحرف بشم سریع سر به سایت میزنم و مطالب رو میخونم . امیدوارم که خیلی زود حضوری در آمریکا ببینمتون این یکی از خواسته هام از خداوند .
اول از همه خدا را شکر میکنم برای دیدن تصویر زیبایی که در چشمانتان نور خداوند می درخشید و حرفهای قلبتان در ان نمایان و در خانواده بزرگ و جهانی شما مانند خورشیدی می درخشید.
باورهای انسانها در طول زندگی شکل می گیرد در سنین و شرایط گوناگون اما برای روابط از بدو تولد با تعصب خاص بر روی ان و باورهای بسیار بسیار مخربی ایجاد شده و به ان عمل می شود این تعصب در درجه اول برمی گردد به جنسیت نوزاد که اگر پسر باشد باعث خوشحالی و سرافرازی و وجد و شادی می شود و حتی کسانی هم که دوست دارند خداوند دختری به انها عطا کند در ته دلشان ارزوی پسر داشتن را دارند و این علاقه بر می گردد به باورهای انسانهایی که در قرنهای پیش از نیروی پسرانشان برای کار و ادامه شغل پدر و بدست اوردن یک لقمه نان همپای مرد خانواده باشد و از طرفی دختران هم فقط و فقط باید برای انجام وظایف خانه داری و تربیت فرزند و مسیولیتهایی سوای از مردان داشته باشد و یک مرز مشخصی بین دختر و پسر از نوزادی تا سنین پنج یا شش سالگی بوجود می اید که در این مدت پدر و مادر در فکر تهیه جهیزیه برای دختران و ایجاد شرایط کار برای پسران هستند که این امکاناتی که انها در نظر می گیرند باز بر می گردد بر باورهای انان که تا چه حد در اجتماع خودشان را ادم حساب می کنند. از زمان هفت سالگی که وارد مدارس و یا محیطی خارج از خانه می شوند پند و نصیحت ها شروع می شود به دختران به شکلی و به پسران به شکلی دیگر برای مثال به دختران گفته می شود اگر پسری را دیدی به او نگاه نکن از کنار او رد نشو از او فاصله بگیر……اما برای پسران محدودیت خاصی در این مورد قرار نمی دهند و از انجا که کودکان دختر از بچگی با عروسک و خاله بازی بزرگ می شوند اما پسران با ماشین و تفنگ بی پروایی انها از همان کودکی زیاد است هم اجازه دارند به دختران نگاه کنند و هم با انها هم صحبت و این شرایط کم و بیش ادامه پیدا می کند و هر چقدر سن انان بیشتر می شود پند و نصیحت ها و کنترلها شدیدتر مخصوصا در دوران بلوغ که برای جوانان زندانی در باب این مسایل توسط خانواده و اجتماع و رسانه های جمعی و محیط ساخته می شود که مانند یک دیوار بتنی مسلح نفوذ نا پذیر خواهد شد و اما بحث باورهایی که استاد فرمودند اگر بتوان گفت خوشبختانه نمی دانم چون اغلب جوانان ما یا از این طرف پشت بام می افتند یا از ان طرف و در این بین ما به دنبال مقصر نیستیم چون این رشته سر دراز دارد نمی توانند اگر هم بخواهند به باورهایی این چنین که در ده مورد استاد فرمودند به راحتی دست یابند باید از سدهای زیادی عبور کنند و این نیاز به توان انرژی و باور و ایمان بسیار بسیار قوی دارد که هر کسی از پس ان بر نخواهد امد از کودکی بر روی نیاز جنسی سرپوش گذاشته و ان را یک گناه بزرگ تا زمان ازدواج می دانند و حتی ازدواج سفید هم که این روزها باب شده است شاید نوعی اعتراض به این قوانین پوسیده شده در کشورهای گوناگون است که ان هم بر اساس باورهای درستی شکل نمی تواند گرفته باشد. با تفکیک جنسیتی که در جوامع رخ می دهد و با بها دادن به ان و قوانینی که بر این پایه شکل می گیرد باورها را تا حد نابودی بالا می برد و متاسفانه در شهرهای کوچکتر این مسیله بسیار پر رنگتر است چرا اکثرا محیط تهران را ترجیح می دهند چون ازادی عمل و سر از کار دیگران در اوردن . قضاوت کردن به نسبت کمتر از دیگر شهرها است و البته که مهاجرت به تهران صرفا برای ازادی در روابط کاملا می تواند اشتباه باشد. باورهایی که استاد ذکر کرده اند بسیار بسیار عالی و ایده ال است اما در جوامعی بیشتر قابلیت اجرا دارد که از بدو تولد کمتر با این مسایل کودکان را پرورش می دهند و متاسفانه همین دختران با این باورها مادران فردا هستند و این مانند چرخه ادامه می یابد و زمانی می توان باور زیبا بودن توانایی کمبود لیاقت جذب انسانهای مناسب سن و سال بی نقص بودن پولداربودن آزادی داشتن و در دست داشتن سرنوشت را باور کرد که در یک کلام هدایت شوی به انچه که خودت می خواهی حالا چگونه هر فردی هدایت خواهد شد در صورتی که هیچ در مورد ان اطلاعی هم ندارد معجزه هایی است که می بینیم هر روز و هر روز بیشتر و بیشتر اتفاق می افتد مخصوصا برای ما که در خانواده بزرگ و جهانی استاد زندگی می کنیم و سعی در تغییر باورها کشف قوانین و ایمانی که به هدایت خداوند داریم اتفاق می افتد.
به نام خدای که پناه منه کنار منه هدایت گره منه و حمایت گره من در تمامی لحظه های زندگی بامنه سلام و عرض ادب و احترام فراوان به استاد عزیزم و مریم جان نازنینم و دوستان و خانواده خوب عباس منشی ها حرفهای شما زندگی شما من توی فکر عمیق میبر خدایا سپاسگزارم که منو هدایت به این راه درست زندگی کردن درست قدم برداشتن و بهم فرصت زندگی کردن دادی و هر نفس میاد بالا هزاران بار ازت سپاسگزارم من عاشق خدای هستم که منو دوست داره به حال خودم رها نمیکنه عاشق منه هوای من زندگیمو و ابرو داره هر لحظه در کنارمه درآغوشش هستم اگه زیاد نه کمی از زنگیم بگم شما میگی اینقدر خداهواسش به توهست چقدر شکرگزاری میکنی ولی تا به حال متوجه نشدم چون با استاد عزیزم آشنا نشدم و به درک این مسائل برسم بی نهایت ممنونم استاد عزیزم مریم جان عزیز که راه روش بهم نشون دادیدکه تونم درست به خداوند فکر کنم درست انتخاب کنم درست قدم بردارم من یک زن 41 ساله هستم من یک زن بی سواد هستم یا بگم بودم بهتر که کلاس اول رو نصفه خوندم خودم خیلی تلاش کردم کمی خودن و نوشتن یاد بگیرم و من یاد گرفتم الان به راحتی مینویسم میخونم و خیلی دوست دارم برم ادامه تسهیلات بدم امیدوار این قدرتم خداوند بهم بده من توی سن 13 سالگی ازدواج کردم توی سن 19 سالگی جدا شدم و دوتا دختر بزرگ دارم ببخشید اگه کامنتم خیلی عالی نیست چون باره اول براتون کامنت میزارم من دوسال با استاد اشناه شدم از طریق یکی از دوستانم و در باره روابط من با دوستانم هیچ مشکلی ندارم ولی رابطه با آقایان همش فکر میکنم دورغ میگن خیانت کارن و همونطوری هم سره راهم قرار میگرفتن همین مشکل رو الانم دارم ولی وقتی این فایل استاد عزیزم رو گوش دادم دیدم درست میگن استاد که هرچی فکر میکنی همون میاد من هم فکرم اینطوری هست هم دور و اطرافم پر از این آدمها بودن که برام از دورغ خیانت های مردها و مشکلات مردها میگفتند و من سعی کردم از خودم دور کنم ولی واقیعت رو بگم هنوز تهه فکرم رو وجودم این باور هست و تمام سعیم رو میکنم که باور هامو و افکارم رو تغییر بدم و این بد بینی رو از خودم دور کنم بذارم کنار و جاش باور های درست به وجود بیارم استاد عزیز از شما بی نهایت ممنونم و مریم جان عزیزم که اینقدر با خودش و دیگران در صلح خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که قدرت بهم دادی که بعداز مدتها دلم میخواست یه کامنت بذارم ولی نمیتونستم یا بهتر بگم جرعت نداشتم خدایا سپاسگزارم که بهم این جرعت دادی در پناه بهترین پناه جهان باشید استاد عزیزم و مریم شایسته عزیزم و دوستان خوب عزیز
چقدر شجاعت وعزت نفس واعتماد به نفس شمارو تحسین کردم .اومدی نوشتی تو چهل سالگی بیسواد بودی حالا سواددار شدی وکامنت به این زیبایی نوشتی چقدر من لذت بردم از خیلی ادمهای باسواد بهتر نوشتی عجیب دیدگاهت به من چسبید چون خودت بودی چون مثل من وبعضی ها اد در نیاوردی که بیشترین ستاره رو بگیری چقدر تحسینتون کردم عاشقت شدم واقعا تو فرد بینظیری هستی که در چهل سالگی دنبال علم ودانش رفتی نگفتی از من گذشته من دیگه قدرت یادگیری ندادم .
برای تو از خدای مهربان آرزوی بهترین ها رو دارم وامیدوارم به آرزوهای دلت راحت برسی .
به نظرم کامنت تو باید بهترین کامنت باشه وبیشترین ستاره رو بگیره .
راستش بعضی وقتها دلم میگیره بچه های سایت بیشتر به بچه هایی که سالهاست تو سایت هستن وفعال ونتایج عالی گرفتن فقط به خاطر احترام یا دلایل دیگه بیشترین امتیاز رو میدن ولی من میبینم خیلی از کامنتهای دیگه از دیدگاهای اون دوستان بهتره خیلیهاشون با کلمات بازی میکنن واصلا به دلم نمی شینن
به هر حال تعداد ستارهی دوستان ارزش یک دیدگاه رو تعیین نمیکنه برای همین من دیگه براساس امتیاز اصلا دیدگاه نمیخونم .
سلام الهام عزیزم ممنونم از این همه لطف و محبتتون اونقدر از حرفهای قشنگ تون لذت بردم که انگار وسط ابرها و در آغوش خدا هستم اونقدر اشک شوق میومد که خیلی خوب نمیدیدم بی نهایت از خداوند متعال سپاسگزارم دوستانی چون شمارو به من داده بهترین دنیا آرزو من و خاطره برای شما باشه عزیزم در آغوش خداوند باشی
چقدر شما رو تحسین کردم با خوندن کامنتتون! با شرایطی که داشتین، ازدواج زود و جدا شدن و… ولی مثل خیلی های دیگه تسلیم “سرنوشت” نشدین و نگفتین دیگه خدا برای من اینجوری خواسته و از این جور حرفای غلط… و به دنبال پیشرفت بودین و همین که الان توی این سایت هستین، در جمع این خانواده ی صمیمی،با این استاد نازنین و دوستان فوق العاده، نشون میده که این درخواست در وجود شما بوده و زمینه ش رو داشتین و خدا هم به شما پاسخ داده!
در پناه خدا بهترین ها رو براتون آرزو میکنم و مطمئنم اگر به همین مسیر با باور و عمل ادامه بدیم هرررررچه که بخوایم در زندگی بهمون داده میشه… الگوی حی و حاضرش همین استادِ نازنین خودمون که از کجا به کجا رسید!
هدایت میشویم به ایده های مناسب ، افراد مناسب در زمان مناسب و در مکان مناسب
این باور درستی نیست که ماباید برای کسب کارمون تبلیغ کنیم
تبلیغ کردن یعنی تو ظرفت آماده نیست و هی داری میریزی توش خب درنهایت اون ظرفه میترکه دیگه
ما وقتی تمرکزمون روی کارمون باشه روی بهبودش
خداوند برای ما تبلیغ میکنه
واقعا فکرشو بکنید این سایت با 3 آدم داره پیش میره
یعنی برای داشتن یه بیزینس نیازی نیست که آدم های خیلی زیادی باشن
وقتی باورهای ما به صورت بنیادی تغییر بکنه خداوندم مارو هدایت به آدم های درست
یعنی این نتایج فوقالعاده توی هرجنبه ای زمانی برای استاد جانم رخ داد که باورهاش به صورت بنیادی تغییر کرد
ما باید آنقدر مسلط بشیم به قوانین جهان که کد بنویسیم برای اهدافمون و اون هارو اجرا کنیم
یعنی سیستم جهان اینجوری هست که ما وقتی یه خواسته ای داریم باید به راحتی بهش برسیم
حالا اگر بهش نمیرسیم یسری ترمز ، کد های مخرب ، و باورهای نادرست توی ذهن ما هست
یعنی فرقی نمیکنه که چقدر پات روی گازه ازاونور وقتی پات روی ترمزه ماشین خنثی میشه و راه نمیره
یعنی فرقی نمیکنه چقدر داری تلاش میکنی وقتی باورهات پوچ باشه اون نتیجه دلخواه به وجود نمیاد
خب اینکه طرف میگه من ظاهرم زیبا نیست واقعا یه باور مخربه
1_خود باوری نداری یعنی به زیبایی خودش باور نداره
2_اگر یه نفر واقعا تورو دوست داشته باشه باید عاشق خودت بشه نه قیافت
یعنی برای من ذات آدم خیلی مهمه به نظر من وقتی باورهای یه فرد زیبا باشه قیافشم قشنگه و برعکس اگر باورهای یه فرد زیبا نباشه قیافشم زیبا نیست
بعد اصلا ریشه این باور از کجاس؟؟ از کمبود عزت نفس ، کمبود احساس لیاقت
یعنی دختری گه عزت نفس نداره میره روی صورتش هزار تا عمل پیاده میکنه دیگه
وگرنه دختری که عزت نفس داشته باشه میگه آقا من همینجوری خوشگلم نیازی به اینکه بخوام برم روی صورتم کاری کنم ندارم
حالا این موضوع هم درمورد دختر صدق میکنه هم پسر
یعنی استاد جانم واقعا خنده داره مثلا کسی که قیافش کاملا نچرال باشه و اعتماد بنفس بالایی هم داشته باشه بهش میگن تو بااین قیافت اعتماد بنفسم داری؟
یا کلا براشون خیلی عجیبه که اعتماد به نفس یه فرد خیلی بالا باشه
اینا نشون دهنده اینکه هیچی از قوانین درک نکردن دیگه اگر درک کرده بودن باید میفهمیدن که
عزت نفس پایه و اساس هر موفقیتیه
اون کسی که عزت نفس نداره به نظر من آدم عجیبیه
یعنی استاد جانم باور تون نمیشه
من یه بار با مادرم رفته بودم همین مراکز پوست یعنی طرف اومد 20 ، 21 میلیون تومن داد برای اینکه بوتاکس بزنه این کارو کنه اون کارو کنه
یعنی این مبلغ برای من زیاد نیستا ولی میخوام بگم بقول استاد چقدررر هزینه میکنن برای اینجور چیزا کع اینا نشئت میگیره از کمبود عزت نفس
یعنی استاد جانم من که میرم بیرون چه پسر چه دختر اکثریت بینی ها همه عمل شده
یعنی انقدر بینی ها عمل شده که اگه یه نفر یزره بینش یجوری باشه غیر عادیه
مثلا الان خاله های من دختر خاله های من اکثریت بینی ها همه عملی
یا مثلا اگر روی پیشونیشون یزره خط بیوفته خیلی براشون غیر عادیه
یعنی وقتی ما خودمون رو ارزشمند بدونیم ، خودمون رو بدون قید و بند دوست داشته باشیم ، به خودمون احترام بزاریم با همین قیافه ای که داریم بدون هیچ عملی دیگه نظر دیگران که برامون مهم نیست هیچ به خودمون احساس بهتری داریم ، آدم های فوقالعاده برای روابط وارد زندگی ما میشن
وقتی که ارزش های خودمون رو به ظاهرمون گره نزنیم به ویژگی های درونی که قابل بهبوده گره میزنیم
یعنی اونهایی که همش دارن روی صورتشون هی عمل انجام میدن بازهم احساس خوبی به خودشون ندارن
درصورتی که اون خط پیشونی ، اون لک روی صورت همه چیزای طبیعی صورت هستن
برای تغییر باورها باید بگردیم دنبال الگوها که اون باورها برامون امکان پذیر بشه
اگر تو ، توی ذهن خودت برای خودت ارزش قائل باشی جهان هم برای تو ارزش قائله
آدم های درست و حسابی رفتن و استاد جانم اینم هست که میگن آدم خوب کمه
و ریشه این باور برمیگرده به کمبود که خب توی هرچیزی هم این باور رو دارن باور کمبود
مثلا میگن آب کمه درصورتی که نزدیک به 600 میلیون کیلومتر کره زمین رو آب تشکیل داده یعنی 75 درصد بعد چجوری میگین آب کمه؟؟؟
یعنی برای هیچ چیزی هیچ کمبودی وجود نداره اگر میبنی یه کمبودی برای تو به وجود اومده بدون باورهای پوچ تو به وجودش آورده
فراوانی هرروز داره بیشترو بیشتر میشه
فرصت ها هرروز داره بیشترو بیشتر میشه
یعنی ما هرچیو باور کنیم اون رو تجربه کنیم و هرچی رو تجربه کنیم بیشتر باور میکنیم که باورهامون درست بوده
مثلا طرف باور داره دختر خوب یا پسر خوب کمه این رو تجربه میکنه و میگه ببین من که گفتم دختر ، پسر خوب کمه نه به دلیل اینکه واقعا کمه ها نه به دلیل اینکه ما باورهامون رو زندگی میکنیم
به دلیل اینکه اون فرد کمبود رو باور کرده جهان هم همون کمبود رو نشونش میده
هرروز موقعیت شغلی داره زیاد میشه
هرروز نعمت داره بیشتر میشه
هرروز آب داره بیشتر میشه
هرروز ثروت داره بیشتر میشه
و…..
همه چیز فراوانه
واقعا استاد جانم من هم این رو بارها و بارها دیدم که میگن نه من لایق تو نیستم تو لایق بهترین از منی!!!!!
یعنی چی؟؟؟ یعنی تو به توانایی های درونی خودت باورنداری؟؟؟ چرا تو لایق داشتن اون دختر یا پسر فوقالعاده نیستی؟؟
این ها باورهای پوچی هستن که باعث میشن تو یه رابطه قشنگ عاشقانه رو تجربه نکنی
واییی استاد جانم دقیقا یه چند وقتی هست که نجوای شیطانی توی ذهن من میگه تو و این همه خوشبختی محاله و من بهش میگم که
اولا خفه شو ((البته ببخشیدا))
دوما چرا محال؟؟ اصلا مگه توی این جهان چیزی هست که محال باشه؟؟ نه چون فرمانروای این جهان خداونده ، خداوندی که هرچیزی رو که بخواد بدون اساس میآفرینه
پس هیچ چیزی محال نیست
و این رو هی به خودم میگم که این همه خوشبخت بودن ممکنه با وجود این قوانین بی عیب و نقصت و بدون تغییر خداوندم این همه خوشبخت بودن ممکنه
یعنی استاد جانم من این رو به خودم میگم که باوجود این قوانین ساده خداوند باید این همه خوشبخت بود
ما باید خودمون رو لایق بدونیم که جهان
افراد مناسب فرصت های مناسب رو به سمت ما هدایتکنه
اگر خودت برای خودت ارزش قائل نباشی جهان برای تو ارزش قائل نیست چون تو داری فرکانس میفرستی و مطابقن همون رو دریافت میکنی
توی روابط خب اگر طرف مقابل ازتو خیلییی سطحش بالاتر باشه که اصلا توی فرکانس تو قرار نمیگیره
یعنی جهان آدم هایی رو که توی فرکانس متفاوت هستن رو کنار همدیگه قرار نمیده
یعنی اگر اون دختر یا پسره خیلیییی عالییی هست توهم به همون اندازه عالی هستی چرا؟ چون تو ، توی یه مدار عالی هستی باورهات درسته که بااون دختره یا پسره برخورد کردی
درمورد ثروت هم همینطور تو باورهات درمورد ثروت درسته داری به راحتی ثروت میسازی و این اصلا چیز عجیبی نیست
استاد جانم درمورد این باور که آدم های نامناسب همش میان توی زندگیم من یه مثال دارم
خاله من باورهای فوقالعاده پوچی درمورد هرجنبه ای داره
توی روابط همش آدم هایی میان سمتش که متاهل هستن یا آدم های نامناسبی هستن
خوب چرا اینجوریه؟؟
بخاطر باورهای پوچی که درمورد روابط داره و توی مدار پایینی که هست خب توی اون مدار پایین یسری آدم پوچ هستن که با همون ها برخورد میکنه
مثلا یکی از باورهای دیگه که درمورد روابط هست و پوچه اینکه ازدواج یه جاده یک طرفس یعنی شنیدین دیگه عروس با لباس سفید میره با کفن سفیدبرمیگرده یعنی این باور فوقالعاده پوچی هست
کی همچین حرفی رو زده؟؟ ازدواج یه جاده دو طرفس یعنی هروقت که دوست داشتی ازدواج میکنی هروقت که دوست داشتی برمیگردی
و استاد جانم این هم اصلا بین خانواده ما خیلی رایج داره که فلانی اگر رابطش بهم خورد، اگر طلاق گرفت بخاطر چشم نظره!!!!!!!
یعنی استاد جانم به نظر من کسانی که به این عامل بیرونی مزخرف باور دارن اصلا مسلمان نیستن چرا؟؟ چون خرافه ای رو که از کتاب تورات و انجیل اومده باور کردن
آخه طرف یه فرکانس مشخص فرستاده یه جواب مشخص گرفته چه ربطی به عوامل بیرونی داره؟؟؟؟ اونم این عاملی که اصلا وجود نداره
قرار نیست گذشته ی من ادامه پیدا کنه توی آینده من اون تجربیاتی که من توی گذشته داشتم بخاطر اون نوع باورم که پوچ بود ، بود وگرنه وقتی باورهای من به صورت بنیادی تغییر کنه تجربیات منم تغییر میکنه
یعنی هیچ چیزی تهش ختم نمیشود به بدی که اگرم بشه ما از اون درس میگیریم بزرگ میشیم
مثلا ما وقتی یه رابطه عاشقانه داریم وقتی توی مسیر درستی باشیم اون رابطه ادامه دار است
ولی اگر حتی آخرشم ختم شد به بدی که باز اون بخاطر باورهای خودمونه ماازش درس میگیریم تجربه کسب میکنیم
نه بخاطر اینکه این قانونشه که هرعشقی ختم بشه به نفرت
نه به خاطر اینکه تو مسیر رو داری اشتباه میری
حالا استاد جانم اونجا که گفتین ، میگن که من برای یک رابطه عاشقانه خیلی سنم زیاده
جدا از اینکه بعضی ها میگن بابا من سنم 50 ساله الان دیگه چه رابطه ای حرف مردمم براشون مهمه
میگن که من الان وارد یه رابطه بشم مردم چی میگن!!
خب به مردم چه ربطی؟؟؟ ماباید اون کاری که دوست داریم رو انجام بدیم فارق ازاینکه دیگران چی میگن
یا اینکه من برای شروع این بیزینس خیلی بچه هم اینم کاملا غلطه مثلا الگوش عرشیای عزیز که توی سن 17 سالگی مهاجرت کرد و توی سن 21 سالگی یه بیزینس فوقالعاده موفق رو داره
یعنی ما نباید سن رو بهونه کنیم چون سن فقط یه عدده
ترمز بعدی این که من باید خیلی بی نقص باشم مثلا طرف میگه من باید خونه ، ماشین و…. رو داشته باشم تا وارد رابطه بشم خب این کاملا غلطه چرا؟؟ چون مگه انسان بی نقصه؟؟ انسان درهرلحظه داره بهترو بهتر میشه
اصلا نه تنها انسان بلکه هیچ چیزی به کمال نرسیده و نمیرسه
الان خودرو سازی هرسری داره عملکرد ماشین ها بهتر و بهتر میشه
گوشی ها و….. مثال هاش زیاده
این ویژگی جهان مادی هست ما نقص داریم چون باید پیشرفت کنیم و خب یه چیز کاملام که پیشرفت نمیکنه و همون نقص ها باعث پیشرفت ما میشن
ما با نقص هامون پیشرفت میکنیم
وای استاد جانم دقیقا پسر یا دختره داره خیانت میکنه
که این باعث میشه فرد وارد رابطه نشه که اگرم بشه هی گوشی طرف رو چک میکنه هی میترسه نکنه الان با ینفر دیگس
یعنی تو با ترس هات شک هات طرف رو آسی میکنی
وقتی میترسی که نکنه الان داره به من خیانت میکنه داری به این موضوع توجه میکنی و از اساس اون بیشترو بیشتر وارد زندگیت میشه
حالا تو داری اینجوری فکرمیکنی ؟؟ جهان کاری میکنه که بهت بگه داری درست فکر میکنی
نه برای اینکه واقعا اینجوری هست نه برای اینکه باورهای تو پوچه تو داری اینجوری فکر میکنی
واقعا استاد جانم اصلا بحث ورودی یه بحث فوقالعاده مهمی هست و من هرسری دارم روی این حساس و حساس تر میشم
بخاطر همینه که من صبح تا شب توی سایتم دارم فایل های شما رو گوش میدم ، سریال هاتون رو میبینم ، کتاب هاتون رو میخونم ، کامنت میزارم و برای این صبح تا شب اینجا هستم چون این سایت یه سایت ایزوله هست
مغز ما آنچه رو که میشنوه باور میکنه فارق از اینکه اون درست یا غلط
یعنی اون چیزی رو که میشنوه انقدرررر تکرار میشه که باورش میکنه
استاد جانم من هم همیشه همین رو به خودم میگم که :
زهرا تو وقتی نشستی ورودی هات رو کنترل کردی خیلی راحت تونستی باورهات تغییر بدی وقتی همش توی این محیط ایزوله هستی خیلی راحت تونستی باورهات رو تغییر بدی
دقیقا استاد جانم من اصلا خوشم نمیاد که یه نفر بیاد با من درد و دل کنه
مثلا یه بار یکی داشت به من یه موضوعی رو تعریف میکرد بعد که تموم شد بهش گفتم تو به این چیزای مزخرف توجه نکن
یعنی اصلا برام مهم نیست که طرف مقابلم کیه بهش میگم من علاقه ای به شنیدن این موضوعات ندارم
چون میدونم ورودی هایی که به ذهنم میدم توصیف نشدنی مهمن و خروجی هاش میشن باورهای من
یعنی ما باید بهای رسیدن به خواسته هامون رو اینجوری بپردازیم ، با گذاشتن فیلتر روی ورودی های ذهنمون ، با کنترل کردن آدم های زندگیمون یعنی این گوشمونو ندیم بهش و بزاریم هر حرفی که خواست بزنه نه یه حدی مرزی مشخص کنیم
استاد جانم درمورد این بها من امروز داشتم باخودم حرف میزدم و به خودم میگفتم که
من اصلا از این خوشم نمیاد که یه چیزی رو بدون پرداخت بهاش به دست بیارم چون میدونم اگر بهاش رو پرداخت نکنم اون اصلا به درد من نمیخوره
بعد نجوای شیطانی گفت خب تو که فایل های دانلودی سایت رو رایگان نگاه میکنی و براش بهایی پرداخت نمیکنی
و من جوابش رو اینجوری دادم که
اولا تو ساکت شو
دوما کی گفته بها پرداخت نمیکنم؟؟ همین که روی خودم کار میکنم حرفای استاد رو باور میکنم و بهش عمل میکنم و فرکانس و مدارم رو میارم بالا یعنی اینکه دارم بها شو پرداخت میکنم
ارزش ما به وجودمون وابسته هست
نه به مدرک تحصیلی، نه به وضع مالی ، نه به موقعیت مکانی که داریم توش زندگی میکنیم
که همه اینا قابل تغییره با باورهای تو
قرار نیست که اگر الان وضع مالیت خوب نیست درآینده هم نباشه تو میتونی روی باورهات روی خودت کار کنی و بهترو بهتر بشی چون انسان درهرلحظه داره پیشرفت میکنه
ترمز بعدی اینکه بهتر من تنها باشم
اینکه انتخاب کنی که تنها باشی اصلا اشکال نداره
ولی خیلی وقتا این جمله از انتخاب نمیاد از ترس میاد که طرف تلاش کرد که وارد یه رابطه بشه ولی نشده و ترسیدی و گفتی که تنها باشم بهتره پس این یه انتخاب نیست چون ترسیدی این حرف رو زدی
یا توی وضع مالی طرف تلاش کرده ولی چون باورهاش درمورد ثروت نادرست بوده ثروتی نساخته و گفته من پول نمیخوام پول فلانه علانه
مثل اینکه میگن گربه دستش به گوشت نرسید میگه پیف پیف بو میده
چون به واسطه باورهای پوچش به دستش نیاورده میگه بده
اصلا انسان ذاتا موجود اجتماعی هست
استاد جانم من کلا به سرنوشت ، تقدیر ، قسمت باورندارم چرا؟؟ چون هیچ چیزی برای ما از قبل تایین نشده چون ما با باورهامون، فرکانس هامون و افکارمون لحظه به لحظه زندگیمون رو خلق میکنیم
یعنی اگر طرف بگه سرنوشت من اینکه یک رابطه عاشقانه قشنگ نداشته باشم خب اون داره عوامل بیرونی رو که روی زندگیش هیچ تاثیری نداره رو توی زندگیش دخالت میده و اون رو مقصر میدونه
اگر ما تغییر کنیم جهان ماهم تغییر میکنه
چون همانند آینه س جهان
ما توانایی اینکه هرچیزی رو بخواییم یاد بگیریم داریم
باید یاد بگیریم که
تعریف کنیم بجای اینکه تحقیر کنیم
تحسین کنیم بجای اینکه حسادت کنیم چون قدرت تحسین جادوییه
احترام بزاریم
ویژگی های مثبت دیگران رو توی ذهن خودمون داشته باشیم و تحسین کنیم
باید اینا رو یاد بگیریم و بهش عمل کنیم
استاد جانم شما آنقدر با سند و مدرک حرف میزنید که من اصلا چشم بسته حرفتون رو قبول دارم چون با نتیجه حرف میزنید
ترمز بعدی اینکه وقتی وارد رابطه بشم آزادیم ازم گرفته میشه چرا اینجوری فکر میکنن؟؟ چون فکر میکنن رابطه یعنی اسارات یعنی کنترل شدن چک شدن
درصورتی که رابطه واقعی درست رابطه ای هست که هرفرد علایق خودش رو داره آزادی عمل خودش رو داره و هردونفرم به علایق یکدیگر احترام میزارن
وقتی باورهای درستی داشته باشیم به آدم درستی هدایت میشویم که به علایق ما احترام بزاره ماهم به علایق اون احترام بزاریم و باهم از زندگی لذت میبرید درحالی که آزادی عمل هم دارید
………………………………………………………………
باورهای نادرست درمورد روابط
برای یه رابطه باید کلی زحمت بکشی آخرشم معلوم نیست چی میشه
من اگر وجودم رو بزارم وسط حتما صدمه میبینم
نمیشه به هرکسی اعتماد کرد
برای اینکه وارد رابطه بشم باید یکی دیگه بشم باید ماسک بزنم
من نیاز دارم به ینفر دیگه که من رو کامل کنه که این باور باعث میشه محدود بشی
تو کامل هستی و اون هم کامله و باهم از زندگی لذت میبرید
وابستگی توی رابطه که ما میدونیم وابستگی درمورد هرچیزی باشه کلا اون رو نابود میکنه
چه وابسته به مال باشی
چه وابسته به بچت باشی
چه وابسته به اون فرد توی رابطه باشی
هیچ کسی من رو نمیفهمه
و همه اینا از باورهای نادرست میاد که اون باورهای نادرست از ورودی های پوچی اومدن
…………………..……………………………………………
و این باورها درمورد هرچیزی هست الگوش یکسانه چه توی ثروت ، سلامتی ، روابط
باید ببینم که چه ترمز هایی هست که به هدفمون نمیرسیم
یا من هدفم اینکه به سمت غرب برم ولی با سرعت دارم به سمت شرق میرم و هرچی بیشتر میدوئم بیشتر از هدفم دور میشم
یعنی تویه خواسته ای داری و با اون باورهای نادرستت اون خواسته هه به وجود نمیاد
تلاش موقعه ای جواب میده که من توی مسیر درست باشم با باورها و افکار درست
که وقتی درست باشه ما هدایت میشیم
که نشونه اینکه باورها و افکار ما درسته نشونش احساس خوب ، احساس ارامش هست
من تا اونجایی که سعی کردم نکات رو نوشتم و مثال هامم زدم که البته باید این فایل رو بارها و بارها دید چون دیدین که چقدر ترمز گفته شد که ازش میشه برای سلامتی و ثروت هم استفاده کرد
و همچنین از دوستان گلم هم سپاس گزارم برای گذاشتن کامنت های فوقالعادشون که باعث شد همچین فایل نابی آماده بشه و از خودم چون خودمم کامنت گذاشتم:)
استاد جانم ممنون از شما که این آگاهی ناب رو به ما میدین
عاشقتونمممممممممممممممم اونقدری که توصیف نمیشهههههههههه توی هیچ کلمه ای
و از خداوندم هرچقدررررررررر سپاس گزار باشم برای اینکه
من رو به این مسیر فوقالعاده هدایت کرد کمممممممممم گفتمممممممم شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت خداوندممممممممممم شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت
عزیزم بینظیر و خارق العاده نوشتی هزاران لاایک و ستاره بنظرم کم هست برای این جلات و هر جمله تو یک جمله طلایی بود مخصوصا مخصوصا جمله زیر که باور این یک جمله چقدر به ارزشمند دونستم خودمون کمک میکنه :
((((( یعنی اگر اون دختر یا پسره خیلیییی عالییی هست توهم به همون اندازه عالی هستی چرا؟ چون تو ، توی یه مدار عالی هستی باورهات درسته که بااون دختره یا پسره برخورد کردی )))))
بینهایت ازت سپاسگزارم و تحسین میکنم این کامنت زیبا رو با باورها و مثالهای فوق العاده ای که زدی و متن رو پرینت گرفتم که همیشه جلوی چشمم باشه
بی نهایت این فایل پر از آگاهی های ناب بود چقدر من رو با این حال که متمرکز دارم روی خودم کار میکنم بازهم بیدارترم کرد و بازهم این درکم بروز تر شد که چقدر مدارها بیهنایت هستن و هر روز داره دریچه های ذهنم بازتر و بازتر میشه
آگاهی هایی که کسب کردم این بود که من دارم ادا در میارم هنوز اون چیزهایی که باید توی ذهنم بشینه نشسته بطور صد در صد
یک موضوعی هم که خیلی بهش فکر میکنم و تحسین میکنم اینه که استاد واقعی روی خودش کار کرده کاملا از فرکانسهای صحبتاش مشخصه و متوجه جهاد اکبر میشم من انصافا روی خودم دارم کار میکنم وقتی صحبت های استاد رو میشنوم احساس میکنم باز هم باید خیلی بیشتر بازه خیلی باید زمانهای بیشتری بزارم و تبدیل به عملکرد بکنم بعضی اوقات فقط شنونده نباشم خدا صد هزار مرتبه شکر که در مسیر درستی هستم و از خودم با توجه به مدارم رضایت دارم و اینکه متوجه این موضوع میشم که بازهم باید به رگبار ببندم خودم رو این موضوع خیلی قشنگش میکنه که حتی به جایگاهی برسم که از زمانهای بیداری روزم حول محور تمام افکارم بشه فقط و فقط روی بزرگ کردن خودم
با این حال که روی احساس ارزشمندیم کار میکنم بازهم این فایل این موضوع رو برام بازتر کرد که چقدر احساس ارزشمندی گسترده هستش چقدر میتونه بی نهایت باشه دقیقا مثل خوده خداجان
توی یک سری موضوعات دیگه هم پی بردم به ترمزهایی که دارم وای که چقدر این موضوع باورها گسترده هستش هر جا رو درست میکنم بازهم میبینم که ی جا دیگه نشتی داره و اینها هم جزیی از زیباییهای این مسیر زیبا هستش
در من به این شکل ذهنم همش می یاد نجوا میکنه که برای مثال تو دیگه باورهات توی روابط کاملا اوکیه در مورد ثروت کاملا اوکی و من در جواب باید بگم اگر کاملا اوکیه پس نتیجش رو میشه به من نشون بدی!
وقتی که همین الان هم دارم این کامنت رو یادداشت میکنم نجواهای ذهنم به این شکل داره صحبت میکنه که پس تا کی میخوای ادامه بدی پس کی میخوای نتیجه بگیری در صورتی که کلی نتیجه گرفتم و هیچ کدوم از اینارو نمیبینه و فقط میخواد که ناامید کنه خدا رو صد هزار مرتبه شکر که با این آگاهی ها آشنا هستم و دارم تا حد برداشتهام عمل میکنم
اول از همه میخوام بگم :خدایا شکرت که من و با استاد عباس منش و قوانین زندگی آشنا کردی .
بینهایت از شما استاد عزیزسپاس گزارم که تمام ترمز های من درمورد روابط روگفتین .
از شما سپاس گزارم که منه ٢٠ ساله قرار نیست ١٠سال آزمون وخطاب کنم تا به این آگاهی ها برسم این یک باور فراوونیه که خداوند میتونه تویک لحظه از طریق بهترین دستش بهت این همه آگاهی بده.
من از بچگی خیلی دوست داشتم زود ازدواج کنم وزود بچه دار بشم وخوانواده تشکیل بدم. چون تفاوت سنی خودم ومامانم کمه دوست داشتم درمورد خودم هم همین تجربه رو کنم.
همیشه خواستم این بود که با اولین کسی که رابطه برقرار میکنم همونی باشه که باهاش ازدواج میکنم.
ولی به علت کنجکاوی تو سن ١٩ سالگی وارد رابطه شدم وبه خاطر باور های اشتباه که قوی ترینش این بود که از بچگی شنیده بودم وبیشتر از تجربه ها ی خاله هام چون تفاوت سنیم باهاشون کم بود.
پسر ها خیانت کارهستند و چون این باور هارو داشتند(خاله هام) خب تجربه اش میکردند .
ومن بازبان تصویر و الگو این باورتو درونم شکل گرفت و همون تجربه هارو کردم
البته من به لطف خدا از سن ١۴ سالگی بااستاد آشنا شدم .
و وقتی هم که تو رابطه بودم سعی میکردم که
مثلامثبت اندیش باشم و وقتی این باور تو ذهنم می آمد(خیانت) بهش توجه نمیکردم ولی از رفتارهام ونگرانی هام معلوم بود که این باور توی وجودم هست و خلاصه بعد از ۵ ماه رابطه ام تموم شد وچون رابطه اول بود فکر نمیکردم که به خاطرباور های منه که این تجربه رو کردم فکر میکردم خب اون شخص ایراد داره و اتفاقا وقتی رابطه ام تموم شد بعدش یک امتحان مهم داشتم و چون باقانون آشنا بودم به خودم سریع باباور های مناسب احساس خوب دادم وتمرکزم رو گذاشتم روی امتحاناتم و قبول شدم .
پیش خودم میگفتم که دیگه وارد رابطه نمیشم و تمرکز میکنم روخواسته هام ولی دوباره خیلی اتفاقی وارد رابطه شدم اونم به دلیل باورم بود که شنیده بودم آدم وقتی وارد رابطه میشه دیگه نمی تونه جلوی خودش رو بگیره و دوباره همون تجربه کردم فقط با یک شخص دیگه .
بعد از اون که الان باشه دیگه تصمیم گرفتم وارد رابطه نشم و یکسری باور های اشتباه تو وجودم شکل گرفت که همش و استاد توی این فایل توضیح دادند .
باور هایی مثل
من باید پرفکت باشم بعد وارد رابطه بشم . اینکه رابطه وقت من میگیره نمیزاره رو خواسته هام تمرکز کن.
باید ثروتمند باشم که یک ثروتمند گیرم بیاد و همه ی ترمز هایی که استاد گفتند .
بااینکه رابطه رو دوست دارم واز بچگی خانواده تشکیل دادن رو دوست داشتم هی به خودم این باور و میدادم که تنهایی بهتره اصلا من تنها به این دنیا اومدم و تنها ازاین دنیا میرم و رابطه مهم نیست.
استاد عزیزم امروز شما با یک فایل رایگان که به نظر من میلیارد ها دلار ارزش داره کل ترمز های من که اگر خودم میخواستم پیدا کنم ١٠ سال زمان میبرد گفتین نمیدونم چطوری ازتون سپاس گزاری کنم .
البته باید خیلی رو این باور ها کارکنم چون به قول استاد باور ها یک شبه به وجود نمیاد که یک شبه از بین بره.
یک تشکر دیگه هم بکنم از خانم شایسته عزیز
بابت این بروزرسانی فوق العاده محصول کشف قوانین زندگی .
دوستان باورتون نمیشه چه محصولیه چه آگاهی هایی داره استاد دمتون گرم واقعا
به کسایی که دارند تبریک میگم و برای کسانی که ندارند آرزو میکنم که خداوند از بی نهایت طریق شما رو با این آگاهی ها
هم فرکانس کنه .
من دختر سمیرا نظری هستم .
و خیلی کم پیش میاد که کامنت بنویسم ولی نمیتونستم نیام واز استاد و خانم شایسته سپاس گزاری نکنم .
بنام خدایی که هرلحظه همراه منه ،مواظب منه،هدایتگر و حامیه منه.
سلام به استاد توحیدی عزیزم عباسمنش و خانم شایسته و تک تک دوستان عزیز.
یه تشکر ویژه هم از کامنت زیبای دوست عزیزم آقای خوشدل که باعث شد بعد دو روز تو شوک بودن این کامنت رو بنویسم.
↔خدایا ازت بی نهایت سپاسگزارم که این سایت و دوستان توحیدی رو برای هدایت من در مسیرم قرار دادی.
↔خدایا ازت بابت فرصت دوباره زندگی که هر لحظه اش با وجود تو رقم میخوره،بی نهایت سپاسگزارم.
↔خدایا بابت حضورت در زندگیم بی نهایت سپاسگزارم.
↔خدایا بابت این شب زیبا که باعث شد دوباره حضورت رو در تک تک رگهای بدنم حس کنم سپاسگزارم.
↔خدایا بابت اینکه بهم قدرت نوشتن این کامنت رو دادی،سپاسگزارم.
خدایا تو هدایتم کن تا در این مسیر الهی که پر از نور امیده ثابت قدم شم و بتونم هر روز، خودم رو با کیفیتر ارائه بدم، رها و تسلیم امر تو باشم.
↔خدایا تو به من راه و روش درست زندگی کردن رو یاد بده.
↔خدایا از استاد و تک تک دوستان عزیزم سپاسگزارم که باعث ایجاد” انگیزه ، ایمان ،توکل،شجاعت،صداقت” در زندگی خودشان و دیگران میشن.
↔خدایا بابت اینکه: هیچ برگی بدون اذن تو نمیفته بی نهایت سپاسگزارم.
چند روز پیش کامنت یکی از دوستان رو خوندم که تو ستاره قطبیش از خدا خواسته بود که تو رانندگی هدایتش کنه و از قضا میزنه به یه موتوری و خداروشکر به خیر میگذره و نجواها شروع میشن،و الهاماتی که به دوست عزیزمون با صدای بلند گفته میشه: که اگه من مواظب فرمون نبودم اتفاقات بدتری میفتاد ،دوستان ببخشید که این رو نوشتم ولی میخوام یه ” ” معجزه ای “*” که اتفاق افتاد در ساعت ” 6 ” بعدازظهر مورخه 1402/3/30 تا ایمانم به این مسیری که هستم قویتر شه و استاد الان دو روزه بعد از چند سال کارکردن روی باورام به درک عظیمی از حرفای شما رسیدم و به فکر فرو رفته ام،دوستان متاسفانه با ماشین تصادف کردم در تاریخ فوق که گفتم ولی اینکه حتی یه خراش کوچیکی روت نیفته در صورتی که ماشینم بدجور اسیب دید و همش دارم سپاسگزاری میکنم و اجازه نمیدم که نجواها بخوان شرایط رو بدتر کنن و اینکه بقول استاد : خدایا شکرت ،میتونست بدتر شه ولی:” الخیرو فی ماوقع ”
دوستان عزیز بابت وقتی که میزارین و کامنتای فوق العاده میزارین سپاسگزارم.
ای خدای مهربان از اینکه به من فرصت دوباره زندگی دادی بی نهایت سپاسگزارم.
خدایا میدونم تو این تضاد رو برای گسترش من فراهم کردی پس خودت این بنده حقیرت رو هدایت و آگاه کن.
سلام شهرام عزیز چقد این نگاهت رروتحسین میکنم دقیقا همینه که تضاد ها فقط برای رشد بیشتر ما به وجود میان اصلا اگه تضادی نباشه رشدی هم وجود نداره من خودم بینهایت تجربه دارم ازاینکه یه تضادی توزندگیم به وجود اومده وفقط کمک کرده من قوی تر بشم ایمانم بیشتر بشه.مم عاشق این ایه از قرانم که میگه همانا باهر سختی اسانیست.دوست عزیزم امیدوارم هر لحظه هدایت خداوند درزندگیتون باشه.وخداوند این مسیر روهر لحظه برامون اسون تر بکنه باهدایت هاش بانشونه هاش
به نام یگانه فرمانروای هستی، او که قدرت مطلق است و با تمام اینها قدرت مطلق خلق زندگی ام را به دست خودم سپرد.
استاد زیبا صورت و زیبا سیرت من سلاااام.
استاد جان تحسین میکنم شما را بابت خلق تمام خواسته هایتان به ساده ترین شکل.تحسین میکنم بیزنس شما را که غرق در فراوانی است، فراوانی مشتری ، فراوانی پول دست مشتری، فراوانی کیفیت، فراوانی محصول و ایده، فراوانی تعهد و وفاداری کارمندانتان.
استاد جان نمیدانم لازم است بگویم که این فایل مخصوص من ضبط شده است ؟؟؟
امروز در حال پیاده روی بودم و گفتم استاد در مورد همه چیز کلی فایل دارد کاش در مورد روابط هم همینقدر فایل داشت. این در حالی است که من دوره ی عشق و مودت را دارم.
استاد چقدر زیبا مبحث گاز و ترمز را توضیح دادید، در این فایل حدود هفتاد دقیقه ای قشنگ سرنخ را دستمان دادید و صد در صد محصول معجزه است.
صد در صدددددد.
استاد چقدر تحسین دارید شما و باورهای توحیدی تان، باورهایی که شما را هدایت میکند به ضبط فایل های دانلودی و بهبود محصول
استاد عزیزم احسنت به شما که خیلی چیزها را باور نکردید و به ما هم یاد دادید که هر چیزی را باور نکن و هر غذایی را به ذهنت نخوران.
استاد من این فایل را خواهم جوید.
استاد من با مزه مزه کردن فایل های ثروت شما به موفقیت های مالی رسیدم، فقط با مزه مزه کردن، دیگر فکر را بکن اگر بجوم چه میشود.
به خودم افتخار میکنم که شاگرد بهترین استاد دنیا شدم، به حرف هایش ایمان آوردم ، عمل کردم و در حد خودم موفق شدم.
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلامی از جنس عشق به استاد عشق استاد عباسمنش بزرگ و استاد مریم جون زیبا و بینظیر
ممنونم ازتون استاد با این فایل بینظیر و زیباتون واااای نمیدونین من امروز تو تمرین ستاره قطبی که هر روز انجام میدم و عادتم شده دیگه خداروشکر از خدا هم خواستم استاد فایل جدید باز بزارن رو سایت هم سورپرایزم کنن و چه سورپرایزی از این قشنگتر که راجع به مسئله ی روابط عاطفی صحبت کردین واقعا عشق کردم و لذت بردم این فایل رو دانلود کردم و باید مثل تموم فایل های دوره هاتون بارها و بارها گوش بدم تا به عمق قضیه پی ببرم خدارو بی نهایت شکرت
دوره کشف قوانین زندگی به من استقلال مادی داده به من آزادی زمانی و مکانی واقعی داده حال خوب داده و و خالق بودن رو یاد داده و فهمونده و هر ثانیه دارم با این دوره زندگیمو اونجوری که خودم میخوام خلق میکنم و چی از این قشنگتر و خوشگلتر خدارو بی نهایت بار شکر
و همچنین با تمرین ستاره قطبی که اینقد محشره مگه دیگه واقعا آرزویی واسم میمونه که رخ نده استاد خیلی خوبه این تمرین فوق العاده س و مریم جون خوشگل و بینظیرم که بروزرسانی دوره کشف قوانین رو حسابی ترکوندن و من کلی کیف میکنم احساس میکنم مثل مریم جون شدم و با خودم در صلح و هماهنگی قرار گرفتم بیشتر از همیشه استاد من چون تو روابط مشکل داشتم و البته هنوزم رابطه م شکل نگرفته ولی ایمان دارم که شکل میگیره خیلی زود با تموم وجودم ایمان دارم به این موضوع و
خودمو شبانه روز بستم به جلسات دوره ی عشق و مودت و خداروشکر نشونه های عالییییییییییییی دارم میبینم برای همین با قدرت میگم استاد هفته دیگه همون پسره میان خواستگاری و همه چی درست میشه :))))))))))))
ولی شوخی میکنم من چون رها شدم و با خودم در صلح و هماهنگی هستم این پسره جذب من شده و همش میاد سمتم چون حال خوبم رو بسته به این پسر نکردم چون اون آدم اصلا نمیتونه حال خوب به من بده من فقط خودم حال خودمو خوب میکنم با تغییر زاویه دیدم به تموم موضوعات جوری نگاه میکنم که به احساس بهتر وعالی برسم و حال خودمو فقط خودم عالی میکنم و اینکه منتظر باشم کسی از بیرون بیاد و حال خوب رو به من بده این یه توهمه و هیچ وقت اتفاق نمیفته دوزاریم افتاده استاد عزیزم و نمیتونم از حال بی نهایت عالی م بهتون بگم هر لحظه و از این حد در صلح بودن با خودم البته که میگم شبانه روز دارم فایلای عشق و مودت رو گوش میدم و 100٪تاثیر این باورای جدید در من هست این هماهنگی و در صلح بودن با خودم بی نهایت خوشحالم از این بابت و مدیون شما و آگاهی های بینظیرتون هستم بهترین و عاشق ترین و بینظیرترین اساتید دنیا استاد عباسمنش بزرگ و عزیزم و مریم جون خوشگل و زیبا و واقعا شایسته در تمام زمینه ها و شما الگوی من هستید تا ابد سایتون مستدام باشه برام
عاشقتونمممممممم روی ماه جفتتون رو میبوسم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام خدای وهابم…
درود و سلام به استاد عزیزم و مریمی جان دوست داشتنی و تمام همراهان دوست داشتنی…
میخوام از تجربیات خودم بعد از یازده سال ازدواج و تعهدات عاشقانم برای دوستان و عزیزان هم فرکانسیم بگم، شاید کمکی باشه برای کسایی که یسری ترمزهای محدود کننده دارن…
من توسن بیست و دو سالگی و همسرم بیست و سه سالگی بعد از پنج سال دوستی ازدواج کردیم، تو شرایطی که اصلا آمادگی ازدواج رو نداشتیم و همسرم تازه کار پیدا کرده بود و هیچ پس اندازی نداشتو فقط یه پراید داشت که اونم با کلی زحمت تونسته بود بخره، منم ترم یک دانشگاه بودم، همه میگفتن این کار اشتباهه وشماها بچه این هنوز، کلتون داغه و مشکلات مالی بهتون فشار میاره و یک سال از ازدواجتون نگذشته پشیمون میشینو کارتون به طلاق کشیده میشه و … از این حرفا ولی ما تصمیممون رو گرفته بودیم چون حس درونیمون مثبت بود و واقعا میخواستیم مابقی عمر کنار هم باشیم و باهم تجربیات جدید بدست بیاریم…
ما تصمیم گرفتیم که عروسی نگیریم و فقط یه ماه عسل ساده بریمو بعدش هم بریم سر خونه زندگیمون، بماند که مجدد با کلی مخالفت خانواده ها روبرو شدیم که نههههه باید عروسی بگیرین، ما آرزو داریم شماهارو تو لباس عروس و دوماد ببینیمو رسم و رسومات رو اجرا کنیمو … ولی ما بازم تصمیممون رو گرفته بودیم و همون کارم کردیم، بدون مراسم عروسی فقط با یه جشن خییییلی کوچیک رفتیم سر خونه زندگیمون…
منو همسرم واقعا زندگیمونو از صفر وحتی زیر صفر شروع کردیم چون برای رهن خونه پول نداشتیم و مجبور شدیم از مامانم قرض کنیم، همسرم تازه رفته بود سرکار و حقوق ماهانش 450 هزار تومن بود (سال 91) ولی ما 500 هزار تومن قسط و قرض و هزینه های دانشگاه منو داشتیم…
باور میکنید؟!؟ باورش خیلی سخته میدونم، چون برای خود منم واقعا یه تعجبه که ما چجوری اون روزارو گذروندیم و خدا چجوری کمکمون کرد!!!
من شرایط کار کردنو نداشتم چون ترم دوم دانشگاه بودم و واقعا وقت نمیکردم بخوام برم سرکار، و تمام هزینه های زندگی به دوش همسرم بود، و انقدر مرد بود که صبح ها ساعت چهار بیدار میشد و میرفت مسافر کشی تا ساعت هشت بعد میرفت سرکار تا هفت عصر و دوباره مسافرکشی تا نه شب و بعد خسته وکوفته ولی با ظاهری شاد میومد خونه…
فکرشو کن دوتا جوون 22، 23 ساله چطور تونستن با دل وجرات بخاطر دوست داشتن هم و توکل به خدا تن به هر حرف و حدیثی بدنو هر سختی رو تحمل کنن تا بتونن زندگی مشترک داشته باشن…
البته اینم بگم که ما کم دعوا و بحث و قهر نداشتیم، و حتی دو سه بار دعوامون به حدی شدید بود که من تصمیم به جدایی گرفتم…
دعوا سر مسائل بچه گانه که چرا مامانت اینو گفت، چرا خواهرت این کارو کرد، چرا خونه اونا بریم خونه اینا نریم، چرا منو جلو فامیلات تحویل نگرفتی یا چرا دانشگاه میری آرایش میکنی، چرا مانتوهات کوتاهه، چرا شلوارت تنگه، چرا تو دانشگاه با اون پسره حرف زدی و خیلی موضوعات این شکلی که واقعا همش بخاطر تاثیرات محیط و حرفهای اطرافیان بود و بس…
ولی با گذر زمان کم کم همدیگرو بهتر درک کردیم و من خیلی تلاش میکردم که روی خودم کار کنم و همسرمو همونجور که هست بپذیرم و خیلی منطقی بتونم بهش توضیح بدم که علایق و سلایق من چی هست و اینکه ما چون ازدواج کردیم دلیل بر این نیست که مطیع و برده هم شدیم یا صاحب همیم، ما ازدواج کردیم تا با عشق کنار هم بتونیم زندگی بهتری داشته باشیم…
و با تغییراتی که همسرم تو رفتارهای من میدید خودش هم کم کم تغییر کرد و اعتمادش بهم خیلی بیشتر شد و رفته رفته شرایط زندگیمون چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ مالی بهتر میشد…
و الان بعد از گذشت یازده سال به اضافه پنج سال دوستی، یعنی شونزده سال… به لطف و مرحمت خدای بی همتام ما روز به روز بیشتر عاشق هم میشیم و هر دو پلی شدیم برای موفقیتها و پیشرفت دیگری و همه جوره همدیگرو ساپورت و تشویق میکنیم برای تلاش تو کاری که دوست داریم ، و خداروشکر یه زندگی خییییلی ساده و زیبا و سرشار از عشق و آرامش داریم…
اینارو تعریف کردم تا بگم، باورهای اشتباه مثل :تو سن پایین ازدواج کردن، دانشجو بودن، پول نداشتن، ترس از مسئولیت، ترس از ممنوعیت و نداشتن آزادی، ترس از خوشبخت نشدن و جدایی، حرف مردم و خانواده ها و خیلی مسائل دیگه رو ما پشت سر گذاشتیم چون به خدا ایمان داشتیم و چون همدیگرو دوست داشتیم…
ما به جای دیدن ضعف های هم یا اخلاقای بد هم، سعی کردیم نکات مثبت همدیگرو ببینیم ،و سعی کردیم با کار کردن روی خودمون و رشد شخصیت خودمون باعث بهبود رابطمون بشیم بدون اینکه از اون یکی توقع تغییر داشته باشیم، ما همدیگرو همونجور که بودیم پذیرفتیم و با نیروی عشق تونستیم خیلی از نقایص رو رفع کنیم…
دوست من؛ اگه هنوز فکر میکنی ازدواج سخت و ترسناکه و به گفته خیلی ها :مثل هندونه دربسته میمونه که شاید شیرین در بیاد، شاید کال…
باید بهت بگم که این باورهای اشتباه و پوچ که سالیان سال تو مغزمون کردنو دور بریز، و به حرف اطرافیان و خانواده اصلا اهمیت نده و گوش نکن، و فقط و فقط به ندای قلبت گوش کنو ببین اون چی میگه بهت…
احساسات هرگز دروغ نمیگن و هرگز گولمون نمیزنن، فقط کافیه با کمی تمرکز بر ذهن و ساخت باورهای درست با پیدا کردن الگوهای مشابه باعث بشیم که تصمیمی بهتر بگیریم و به قول استاد اون وقت کلللللی مورد خوب سر راهت قرار میگیره که خودت میگی باباااااا اینا تا الان کجا بودن؟!؟چرا من نمیدیدمشون!!!
برای تک تکتون از خدای وهابم رابطه ای عاشقانه مملو از آرامش و نشاط و حس خوب میخوام و امید که همگی بتونیم در صلح و عشق باشیم و امیدوارم از داستان عاشقانه ما لذت برده باشین(البته خیلی چیزارو دیگه نگفتمو خلاصه کردم) …
در پناه الله بی همتا
یا حق
سلام بر استاد عزیزم
که انصافا حق استادی رو بر همه ما تمام کردید ، تمام سعی ام اینکه شاگرد زرنگی باشم مطالب که یاد میگیرم و تو زندگیم پیاده کنم و نتیجه و نمره درس هم نتایجی و زیبایی هایی هست که وارد زندگیم شده ، از اینکه تفاوت خودم و با دیگران میبینم آنوقت میگم خدایا مرسی که اینهمه دوستم داستی و تو مسیر درست قرارم دادی و آگاهی هام زیاد شده و دیدم نسبت به زندگی قشنگ تر شده ، چند وقت پیش در محل کارم خبر کشته شدن برادر یکی از همکارها پخش شد و همه مدام در مورد این موضوع صحبت میکردن و همکارها همه با گریه مدام اظهار نظر در مورد اینکه علت کشته شدن چی میتونه باشه ، چقدر زندگی ها بد شده و … میکردن
که در این زمان من سعی کردم ذهنم کنترل کنم و اول شروع کردم و گفتم خدا رو شکر که من جز بنده های هدایت شده هستم و حق اظهار نظر نسبت به زندگی کسی ندارم احساساتی نمیشم گریه اصلا نکردم و پای صحبت همکارها نشستم و خودم با کار سرگرم کردم که این موضوع رو من تاثیر نداشته باشه و اجازه درد دل و هم صحبتی هم به همکارهام ندادم و در مراسم ها هم شرکت نکردم البته عرض تسلیت رو داشتم ولی از درون هیچ احساس غم و ناراحتی نداشتم و نزاشتم اوقاتم تلخ بشه و شیرینی و قشنگی های زندگی به چشمم کوچک بیاد . استاد جان من قبلا خیلی آدم احساساتی بودم ولی الان احساساتم میتونم کنترل کنم و در مسیر بهبود قرار دارم و همیشه سعی میکنم احساسات خوب رو درون خودم زنده نگه ندارم اگر از مسیر منحرف بشم سریع سر به سایت میزنم و مطالب رو میخونم . امیدوارم که خیلی زود حضوری در آمریکا ببینمتون این یکی از خواسته هام از خداوند .
به امید حق
روی ماه شما و مریم جان میبوسم
خیلی دوستون دارم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
اول از همه خدا را شکر میکنم برای دیدن تصویر زیبایی که در چشمانتان نور خداوند می درخشید و حرفهای قلبتان در ان نمایان و در خانواده بزرگ و جهانی شما مانند خورشیدی می درخشید.
باورهای انسانها در طول زندگی شکل می گیرد در سنین و شرایط گوناگون اما برای روابط از بدو تولد با تعصب خاص بر روی ان و باورهای بسیار بسیار مخربی ایجاد شده و به ان عمل می شود این تعصب در درجه اول برمی گردد به جنسیت نوزاد که اگر پسر باشد باعث خوشحالی و سرافرازی و وجد و شادی می شود و حتی کسانی هم که دوست دارند خداوند دختری به انها عطا کند در ته دلشان ارزوی پسر داشتن را دارند و این علاقه بر می گردد به باورهای انسانهایی که در قرنهای پیش از نیروی پسرانشان برای کار و ادامه شغل پدر و بدست اوردن یک لقمه نان همپای مرد خانواده باشد و از طرفی دختران هم فقط و فقط باید برای انجام وظایف خانه داری و تربیت فرزند و مسیولیتهایی سوای از مردان داشته باشد و یک مرز مشخصی بین دختر و پسر از نوزادی تا سنین پنج یا شش سالگی بوجود می اید که در این مدت پدر و مادر در فکر تهیه جهیزیه برای دختران و ایجاد شرایط کار برای پسران هستند که این امکاناتی که انها در نظر می گیرند باز بر می گردد بر باورهای انان که تا چه حد در اجتماع خودشان را ادم حساب می کنند. از زمان هفت سالگی که وارد مدارس و یا محیطی خارج از خانه می شوند پند و نصیحت ها شروع می شود به دختران به شکلی و به پسران به شکلی دیگر برای مثال به دختران گفته می شود اگر پسری را دیدی به او نگاه نکن از کنار او رد نشو از او فاصله بگیر……اما برای پسران محدودیت خاصی در این مورد قرار نمی دهند و از انجا که کودکان دختر از بچگی با عروسک و خاله بازی بزرگ می شوند اما پسران با ماشین و تفنگ بی پروایی انها از همان کودکی زیاد است هم اجازه دارند به دختران نگاه کنند و هم با انها هم صحبت و این شرایط کم و بیش ادامه پیدا می کند و هر چقدر سن انان بیشتر می شود پند و نصیحت ها و کنترلها شدیدتر مخصوصا در دوران بلوغ که برای جوانان زندانی در باب این مسایل توسط خانواده و اجتماع و رسانه های جمعی و محیط ساخته می شود که مانند یک دیوار بتنی مسلح نفوذ نا پذیر خواهد شد و اما بحث باورهایی که استاد فرمودند اگر بتوان گفت خوشبختانه نمی دانم چون اغلب جوانان ما یا از این طرف پشت بام می افتند یا از ان طرف و در این بین ما به دنبال مقصر نیستیم چون این رشته سر دراز دارد نمی توانند اگر هم بخواهند به باورهایی این چنین که در ده مورد استاد فرمودند به راحتی دست یابند باید از سدهای زیادی عبور کنند و این نیاز به توان انرژی و باور و ایمان بسیار بسیار قوی دارد که هر کسی از پس ان بر نخواهد امد از کودکی بر روی نیاز جنسی سرپوش گذاشته و ان را یک گناه بزرگ تا زمان ازدواج می دانند و حتی ازدواج سفید هم که این روزها باب شده است شاید نوعی اعتراض به این قوانین پوسیده شده در کشورهای گوناگون است که ان هم بر اساس باورهای درستی شکل نمی تواند گرفته باشد. با تفکیک جنسیتی که در جوامع رخ می دهد و با بها دادن به ان و قوانینی که بر این پایه شکل می گیرد باورها را تا حد نابودی بالا می برد و متاسفانه در شهرهای کوچکتر این مسیله بسیار پر رنگتر است چرا اکثرا محیط تهران را ترجیح می دهند چون ازادی عمل و سر از کار دیگران در اوردن . قضاوت کردن به نسبت کمتر از دیگر شهرها است و البته که مهاجرت به تهران صرفا برای ازادی در روابط کاملا می تواند اشتباه باشد. باورهایی که استاد ذکر کرده اند بسیار بسیار عالی و ایده ال است اما در جوامعی بیشتر قابلیت اجرا دارد که از بدو تولد کمتر با این مسایل کودکان را پرورش می دهند و متاسفانه همین دختران با این باورها مادران فردا هستند و این مانند چرخه ادامه می یابد و زمانی می توان باور زیبا بودن توانایی کمبود لیاقت جذب انسانهای مناسب سن و سال بی نقص بودن پولداربودن آزادی داشتن و در دست داشتن سرنوشت را باور کرد که در یک کلام هدایت شوی به انچه که خودت می خواهی حالا چگونه هر فردی هدایت خواهد شد در صورتی که هیچ در مورد ان اطلاعی هم ندارد معجزه هایی است که می بینیم هر روز و هر روز بیشتر و بیشتر اتفاق می افتد مخصوصا برای ما که در خانواده بزرگ و جهانی استاد زندگی می کنیم و سعی در تغییر باورها کشف قوانین و ایمانی که به هدایت خداوند داریم اتفاق می افتد.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام دختریا میخاستم یه چیزیو بگم و لذت شو باهم ببریم
من تقریبا 200 روزه که تو سایتم
یه حرفی از خواهرم شنیدم برام چشمک زد
میگفت تو مگ ابجی مایی ینی چی چقد احساس لیاقت بالاس شکرت
ینی تغیییر کردم اساسی و روز به روز به ثروت راحتی شادیم بیشتر میشه و ممنون بابت کانت قشنگتون
منم خیلی خوشحالم تو این خانواده بزرگ که واقعا جزه خواسته هام بود هم چین جایی هستم
عاشقتونم
به نام خدای که پناه منه کنار منه هدایت گره منه و حمایت گره من در تمامی لحظه های زندگی بامنه سلام و عرض ادب و احترام فراوان به استاد عزیزم و مریم جان نازنینم و دوستان و خانواده خوب عباس منشی ها حرفهای شما زندگی شما من توی فکر عمیق میبر خدایا سپاسگزارم که منو هدایت به این راه درست زندگی کردن درست قدم برداشتن و بهم فرصت زندگی کردن دادی و هر نفس میاد بالا هزاران بار ازت سپاسگزارم من عاشق خدای هستم که منو دوست داره به حال خودم رها نمیکنه عاشق منه هوای من زندگیمو و ابرو داره هر لحظه در کنارمه درآغوشش هستم اگه زیاد نه کمی از زنگیم بگم شما میگی اینقدر خداهواسش به توهست چقدر شکرگزاری میکنی ولی تا به حال متوجه نشدم چون با استاد عزیزم آشنا نشدم و به درک این مسائل برسم بی نهایت ممنونم استاد عزیزم مریم جان عزیز که راه روش بهم نشون دادیدکه تونم درست به خداوند فکر کنم درست انتخاب کنم درست قدم بردارم من یک زن 41 ساله هستم من یک زن بی سواد هستم یا بگم بودم بهتر که کلاس اول رو نصفه خوندم خودم خیلی تلاش کردم کمی خودن و نوشتن یاد بگیرم و من یاد گرفتم الان به راحتی مینویسم میخونم و خیلی دوست دارم برم ادامه تسهیلات بدم امیدوار این قدرتم خداوند بهم بده من توی سن 13 سالگی ازدواج کردم توی سن 19 سالگی جدا شدم و دوتا دختر بزرگ دارم ببخشید اگه کامنتم خیلی عالی نیست چون باره اول براتون کامنت میزارم من دوسال با استاد اشناه شدم از طریق یکی از دوستانم و در باره روابط من با دوستانم هیچ مشکلی ندارم ولی رابطه با آقایان همش فکر میکنم دورغ میگن خیانت کارن و همونطوری هم سره راهم قرار میگرفتن همین مشکل رو الانم دارم ولی وقتی این فایل استاد عزیزم رو گوش دادم دیدم درست میگن استاد که هرچی فکر میکنی همون میاد من هم فکرم اینطوری هست هم دور و اطرافم پر از این آدمها بودن که برام از دورغ خیانت های مردها و مشکلات مردها میگفتند و من سعی کردم از خودم دور کنم ولی واقیعت رو بگم هنوز تهه فکرم رو وجودم این باور هست و تمام سعیم رو میکنم که باور هامو و افکارم رو تغییر بدم و این بد بینی رو از خودم دور کنم بذارم کنار و جاش باور های درست به وجود بیارم استاد عزیز از شما بی نهایت ممنونم و مریم جان عزیزم که اینقدر با خودش و دیگران در صلح خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که قدرت بهم دادی که بعداز مدتها دلم میخواست یه کامنت بذارم ولی نمیتونستم یا بهتر بگم جرعت نداشتم خدایا سپاسگزارم که بهم این جرعت دادی در پناه بهترین پناه جهان باشید استاد عزیزم و مریم شایسته عزیزم و دوستان خوب عزیز
سلام شهره ی شجاع وعزیزم
چقدر شجاعت وعزت نفس واعتماد به نفس شمارو تحسین کردم .اومدی نوشتی تو چهل سالگی بیسواد بودی حالا سواددار شدی وکامنت به این زیبایی نوشتی چقدر من لذت بردم از خیلی ادمهای باسواد بهتر نوشتی عجیب دیدگاهت به من چسبید چون خودت بودی چون مثل من وبعضی ها اد در نیاوردی که بیشترین ستاره رو بگیری چقدر تحسینتون کردم عاشقت شدم واقعا تو فرد بینظیری هستی که در چهل سالگی دنبال علم ودانش رفتی نگفتی از من گذشته من دیگه قدرت یادگیری ندادم .
برای تو از خدای مهربان آرزوی بهترین ها رو دارم وامیدوارم به آرزوهای دلت راحت برسی .
به نظرم کامنت تو باید بهترین کامنت باشه وبیشترین ستاره رو بگیره .
راستش بعضی وقتها دلم میگیره بچه های سایت بیشتر به بچه هایی که سالهاست تو سایت هستن وفعال ونتایج عالی گرفتن فقط به خاطر احترام یا دلایل دیگه بیشترین امتیاز رو میدن ولی من میبینم خیلی از کامنتهای دیگه از دیدگاهای اون دوستان بهتره خیلیهاشون با کلمات بازی میکنن واصلا به دلم نمی شینن
به هر حال تعداد ستارهی دوستان ارزش یک دیدگاه رو تعیین نمیکنه برای همین من دیگه براساس امتیاز اصلا دیدگاه نمیخونم .
راستی در آخر اسم وفامیلت هم خیلی زیباست
در پناه خدا باشی
سلام الهام عزیزم ممنونم از این همه لطف و محبتتون اونقدر از حرفهای قشنگ تون لذت بردم که انگار وسط ابرها و در آغوش خدا هستم اونقدر اشک شوق میومد که خیلی خوب نمیدیدم بی نهایت از خداوند متعال سپاسگزارم دوستانی چون شمارو به من داده بهترین دنیا آرزو من و خاطره برای شما باشه عزیزم در آغوش خداوند باشی
سلام به شهره ی عزیز!
چقدر شما رو تحسین کردم با خوندن کامنتتون! با شرایطی که داشتین، ازدواج زود و جدا شدن و… ولی مثل خیلی های دیگه تسلیم “سرنوشت” نشدین و نگفتین دیگه خدا برای من اینجوری خواسته و از این جور حرفای غلط… و به دنبال پیشرفت بودین و همین که الان توی این سایت هستین، در جمع این خانواده ی صمیمی،با این استاد نازنین و دوستان فوق العاده، نشون میده که این درخواست در وجود شما بوده و زمینه ش رو داشتین و خدا هم به شما پاسخ داده!
در پناه خدا بهترین ها رو براتون آرزو میکنم و مطمئنم اگر به همین مسیر با باور و عمل ادامه بدیم هرررررچه که بخوایم در زندگی بهمون داده میشه… الگوی حی و حاضرش همین استادِ نازنین خودمون که از کجا به کجا رسید!
موفق باشین :-*
سلام شهره ی عزیزم
خدایاشکرت که الگوی واضح از یک انسان قوی میبینم که محدودیت رو نمیپذیره و در هر شرایطی برای رشد خودش تلاش میکنه .
دوست عزیزم ، دوست زیبای من تحسینت میکنم که با وجود تماااام این فراز و نشیب هایی که در زندگی برات به وجود اومد اما پا پس نکشیدی .
از تو آموختم که در هر شرایطی که هستم ادامه بدم به رشد ، فکر کنم به اهدافم ، حرکت کنم و بدست بیارم .
اینکه در سن چهل سالگی خوندن و نوشتن یاد گرفتی واقعا بهت تبریک میگم با همین یه کامنت جرقه ی بزرگی در ذهنم خورد که من هم میتونم .
در هر جایی هستم بهترین خودم باشم ، من دوست دارم تند خوانی رو یاد بگیرم و مثل شما میرم دنبالش ، انقدر تکرار و تمرین میکنم تا یادش بگیرم .
من دوست دارم ارتباط با دخترا رو یاد بگیرم و یه روابط عاطفی زیبا و لذتبخش رو تجربه کنم پس میرم دنبالش و بدستش میارم .
من دوست دارم کنترل عواطف و احساساتم رو بدست بگیرم پس انقدر ادامه میدم تا یادش بگیرم .
من دوست دارم راحت خواسته هامو تجسم کنم پس انقدر تمرین میکنم تا یادش بگیرم .
من دوست دارم سازنده بزرگی باشم ، معامله گر خوبی باشم پس انقدر کتاب میخونم ، انقدر آزمون و خطا میدم تا یادش بگیرم .
از همین امروز شروع میکنم ….
بهت افتخار میکنم و خوشحالم که در جمعمون هستی دوست عزیزممممم
عاشقتم
هرجا که هستی شاد و ثروتمند باشی .
خدایاشکرت
سلام شهره خانم عزیز ، دوست خوب و هم فرکانسی من
شما یه خانم باسواد هستید که کامنتی به این زیبایی نوشتید
شما یه خانم قوی و توانمند هستید که تو سن 41 سالگی تصمیم گرفتید ادامه تحصیل بدید
بهتون تبریک میگم بابت شهامتی که دارید و مطمئنم که میتونید و موفق میشید
شما یه خانم قدرتمندید که تصمیم گرفتید و پا توی مسیر شخم زدن باورهای کهنه و قدیمی گذاشتید و به جهاد اکبر و تغییر باورهای مخرب و منفی همت کردید
آفرین به شما دوست عزیز
دست حق یارتون
به نام خداوندی که من را انسان آفرید
سلامممم به بهترین و خاص ترین استاد دنیااااااا
امیدوارم که حالتون عالیییییییییییییییییی باشه
وقتی باورهای ما به صورت بنیادی تغییر بکنه ما
هدایت میشویم به ایده های مناسب ، افراد مناسب در زمان مناسب و در مکان مناسب
این باور درستی نیست که ماباید برای کسب کارمون تبلیغ کنیم
تبلیغ کردن یعنی تو ظرفت آماده نیست و هی داری میریزی توش خب درنهایت اون ظرفه میترکه دیگه
ما وقتی تمرکزمون روی کارمون باشه روی بهبودش
خداوند برای ما تبلیغ میکنه
واقعا فکرشو بکنید این سایت با 3 آدم داره پیش میره
یعنی برای داشتن یه بیزینس نیازی نیست که آدم های خیلی زیادی باشن
وقتی باورهای ما به صورت بنیادی تغییر بکنه خداوندم مارو هدایت به آدم های درست
یعنی این نتایج فوقالعاده توی هرجنبه ای زمانی برای استاد جانم رخ داد که باورهاش به صورت بنیادی تغییر کرد
ما باید آنقدر مسلط بشیم به قوانین جهان که کد بنویسیم برای اهدافمون و اون هارو اجرا کنیم
یعنی سیستم جهان اینجوری هست که ما وقتی یه خواسته ای داریم باید به راحتی بهش برسیم
حالا اگر بهش نمیرسیم یسری ترمز ، کد های مخرب ، و باورهای نادرست توی ذهن ما هست
یعنی فرقی نمیکنه که چقدر پات روی گازه ازاونور وقتی پات روی ترمزه ماشین خنثی میشه و راه نمیره
یعنی فرقی نمیکنه چقدر داری تلاش میکنی وقتی باورهات پوچ باشه اون نتیجه دلخواه به وجود نمیاد
خب اینکه طرف میگه من ظاهرم زیبا نیست واقعا یه باور مخربه
1_خود باوری نداری یعنی به زیبایی خودش باور نداره
2_اگر یه نفر واقعا تورو دوست داشته باشه باید عاشق خودت بشه نه قیافت
یعنی برای من ذات آدم خیلی مهمه به نظر من وقتی باورهای یه فرد زیبا باشه قیافشم قشنگه و برعکس اگر باورهای یه فرد زیبا نباشه قیافشم زیبا نیست
بعد اصلا ریشه این باور از کجاس؟؟ از کمبود عزت نفس ، کمبود احساس لیاقت
یعنی دختری گه عزت نفس نداره میره روی صورتش هزار تا عمل پیاده میکنه دیگه
وگرنه دختری که عزت نفس داشته باشه میگه آقا من همینجوری خوشگلم نیازی به اینکه بخوام برم روی صورتم کاری کنم ندارم
حالا این موضوع هم درمورد دختر صدق میکنه هم پسر
یعنی استاد جانم واقعا خنده داره مثلا کسی که قیافش کاملا نچرال باشه و اعتماد بنفس بالایی هم داشته باشه بهش میگن تو بااین قیافت اعتماد بنفسم داری؟
یا کلا براشون خیلی عجیبه که اعتماد به نفس یه فرد خیلی بالا باشه
اینا نشون دهنده اینکه هیچی از قوانین درک نکردن دیگه اگر درک کرده بودن باید میفهمیدن که
عزت نفس پایه و اساس هر موفقیتیه
اون کسی که عزت نفس نداره به نظر من آدم عجیبیه
یعنی استاد جانم باور تون نمیشه
من یه بار با مادرم رفته بودم همین مراکز پوست یعنی طرف اومد 20 ، 21 میلیون تومن داد برای اینکه بوتاکس بزنه این کارو کنه اون کارو کنه
یعنی این مبلغ برای من زیاد نیستا ولی میخوام بگم بقول استاد چقدررر هزینه میکنن برای اینجور چیزا کع اینا نشئت میگیره از کمبود عزت نفس
یعنی استاد جانم من که میرم بیرون چه پسر چه دختر اکثریت بینی ها همه عمل شده
یعنی انقدر بینی ها عمل شده که اگه یه نفر یزره بینش یجوری باشه غیر عادیه
مثلا الان خاله های من دختر خاله های من اکثریت بینی ها همه عملی
یا مثلا اگر روی پیشونیشون یزره خط بیوفته خیلی براشون غیر عادیه
یعنی وقتی ما خودمون رو ارزشمند بدونیم ، خودمون رو بدون قید و بند دوست داشته باشیم ، به خودمون احترام بزاریم با همین قیافه ای که داریم بدون هیچ عملی دیگه نظر دیگران که برامون مهم نیست هیچ به خودمون احساس بهتری داریم ، آدم های فوقالعاده برای روابط وارد زندگی ما میشن
وقتی که ارزش های خودمون رو به ظاهرمون گره نزنیم به ویژگی های درونی که قابل بهبوده گره میزنیم
یعنی اونهایی که همش دارن روی صورتشون هی عمل انجام میدن بازهم احساس خوبی به خودشون ندارن
درصورتی که اون خط پیشونی ، اون لک روی صورت همه چیزای طبیعی صورت هستن
برای تغییر باورها باید بگردیم دنبال الگوها که اون باورها برامون امکان پذیر بشه
اگر تو ، توی ذهن خودت برای خودت ارزش قائل باشی جهان هم برای تو ارزش قائله
آدم های درست و حسابی رفتن و استاد جانم اینم هست که میگن آدم خوب کمه
و ریشه این باور برمیگرده به کمبود که خب توی هرچیزی هم این باور رو دارن باور کمبود
مثلا میگن آب کمه درصورتی که نزدیک به 600 میلیون کیلومتر کره زمین رو آب تشکیل داده یعنی 75 درصد بعد چجوری میگین آب کمه؟؟؟
یعنی برای هیچ چیزی هیچ کمبودی وجود نداره اگر میبنی یه کمبودی برای تو به وجود اومده بدون باورهای پوچ تو به وجودش آورده
فراوانی هرروز داره بیشترو بیشتر میشه
فرصت ها هرروز داره بیشترو بیشتر میشه
یعنی ما هرچیو باور کنیم اون رو تجربه کنیم و هرچی رو تجربه کنیم بیشتر باور میکنیم که باورهامون درست بوده
مثلا طرف باور داره دختر خوب یا پسر خوب کمه این رو تجربه میکنه و میگه ببین من که گفتم دختر ، پسر خوب کمه نه به دلیل اینکه واقعا کمه ها نه به دلیل اینکه ما باورهامون رو زندگی میکنیم
به دلیل اینکه اون فرد کمبود رو باور کرده جهان هم همون کمبود رو نشونش میده
هرروز موقعیت شغلی داره زیاد میشه
هرروز نعمت داره بیشتر میشه
هرروز آب داره بیشتر میشه
هرروز ثروت داره بیشتر میشه
و…..
همه چیز فراوانه
واقعا استاد جانم من هم این رو بارها و بارها دیدم که میگن نه من لایق تو نیستم تو لایق بهترین از منی!!!!!
یعنی چی؟؟؟ یعنی تو به توانایی های درونی خودت باورنداری؟؟؟ چرا تو لایق داشتن اون دختر یا پسر فوقالعاده نیستی؟؟
این ها باورهای پوچی هستن که باعث میشن تو یه رابطه قشنگ عاشقانه رو تجربه نکنی
واییی استاد جانم دقیقا یه چند وقتی هست که نجوای شیطانی توی ذهن من میگه تو و این همه خوشبختی محاله و من بهش میگم که
اولا خفه شو ((البته ببخشیدا))
دوما چرا محال؟؟ اصلا مگه توی این جهان چیزی هست که محال باشه؟؟ نه چون فرمانروای این جهان خداونده ، خداوندی که هرچیزی رو که بخواد بدون اساس میآفرینه
پس هیچ چیزی محال نیست
و این رو هی به خودم میگم که این همه خوشبخت بودن ممکنه با وجود این قوانین بی عیب و نقصت و بدون تغییر خداوندم این همه خوشبخت بودن ممکنه
یعنی استاد جانم من این رو به خودم میگم که باوجود این قوانین ساده خداوند باید این همه خوشبخت بود
ما باید خودمون رو لایق بدونیم که جهان
افراد مناسب فرصت های مناسب رو به سمت ما هدایتکنه
اگر خودت برای خودت ارزش قائل نباشی جهان برای تو ارزش قائل نیست چون تو داری فرکانس میفرستی و مطابقن همون رو دریافت میکنی
توی روابط خب اگر طرف مقابل ازتو خیلییی سطحش بالاتر باشه که اصلا توی فرکانس تو قرار نمیگیره
یعنی جهان آدم هایی رو که توی فرکانس متفاوت هستن رو کنار همدیگه قرار نمیده
یعنی اگر اون دختر یا پسره خیلیییی عالییی هست توهم به همون اندازه عالی هستی چرا؟ چون تو ، توی یه مدار عالی هستی باورهات درسته که بااون دختره یا پسره برخورد کردی
درمورد ثروت هم همینطور تو باورهات درمورد ثروت درسته داری به راحتی ثروت میسازی و این اصلا چیز عجیبی نیست
استاد جانم درمورد این باور که آدم های نامناسب همش میان توی زندگیم من یه مثال دارم
خاله من باورهای فوقالعاده پوچی درمورد هرجنبه ای داره
توی روابط همش آدم هایی میان سمتش که متاهل هستن یا آدم های نامناسبی هستن
خوب چرا اینجوریه؟؟
بخاطر باورهای پوچی که درمورد روابط داره و توی مدار پایینی که هست خب توی اون مدار پایین یسری آدم پوچ هستن که با همون ها برخورد میکنه
مثلا یکی از باورهای دیگه که درمورد روابط هست و پوچه اینکه ازدواج یه جاده یک طرفس یعنی شنیدین دیگه عروس با لباس سفید میره با کفن سفیدبرمیگرده یعنی این باور فوقالعاده پوچی هست
کی همچین حرفی رو زده؟؟ ازدواج یه جاده دو طرفس یعنی هروقت که دوست داشتی ازدواج میکنی هروقت که دوست داشتی برمیگردی
و استاد جانم این هم اصلا بین خانواده ما خیلی رایج داره که فلانی اگر رابطش بهم خورد، اگر طلاق گرفت بخاطر چشم نظره!!!!!!!
یعنی استاد جانم به نظر من کسانی که به این عامل بیرونی مزخرف باور دارن اصلا مسلمان نیستن چرا؟؟ چون خرافه ای رو که از کتاب تورات و انجیل اومده باور کردن
آخه طرف یه فرکانس مشخص فرستاده یه جواب مشخص گرفته چه ربطی به عوامل بیرونی داره؟؟؟؟ اونم این عاملی که اصلا وجود نداره
قرار نیست گذشته ی من ادامه پیدا کنه توی آینده من اون تجربیاتی که من توی گذشته داشتم بخاطر اون نوع باورم که پوچ بود ، بود وگرنه وقتی باورهای من به صورت بنیادی تغییر کنه تجربیات منم تغییر میکنه
یعنی هیچ چیزی تهش ختم نمیشود به بدی که اگرم بشه ما از اون درس میگیریم بزرگ میشیم
مثلا ما وقتی یه رابطه عاشقانه داریم وقتی توی مسیر درستی باشیم اون رابطه ادامه دار است
ولی اگر حتی آخرشم ختم شد به بدی که باز اون بخاطر باورهای خودمونه ماازش درس میگیریم تجربه کسب میکنیم
نه بخاطر اینکه این قانونشه که هرعشقی ختم بشه به نفرت
نه به خاطر اینکه تو مسیر رو داری اشتباه میری
حالا استاد جانم اونجا که گفتین ، میگن که من برای یک رابطه عاشقانه خیلی سنم زیاده
جدا از اینکه بعضی ها میگن بابا من سنم 50 ساله الان دیگه چه رابطه ای حرف مردمم براشون مهمه
میگن که من الان وارد یه رابطه بشم مردم چی میگن!!
خب به مردم چه ربطی؟؟؟ ماباید اون کاری که دوست داریم رو انجام بدیم فارق ازاینکه دیگران چی میگن
یا اینکه من برای شروع این بیزینس خیلی بچه هم اینم کاملا غلطه مثلا الگوش عرشیای عزیز که توی سن 17 سالگی مهاجرت کرد و توی سن 21 سالگی یه بیزینس فوقالعاده موفق رو داره
یعنی ما نباید سن رو بهونه کنیم چون سن فقط یه عدده
ترمز بعدی این که من باید خیلی بی نقص باشم مثلا طرف میگه من باید خونه ، ماشین و…. رو داشته باشم تا وارد رابطه بشم خب این کاملا غلطه چرا؟؟ چون مگه انسان بی نقصه؟؟ انسان درهرلحظه داره بهترو بهتر میشه
اصلا نه تنها انسان بلکه هیچ چیزی به کمال نرسیده و نمیرسه
الان خودرو سازی هرسری داره عملکرد ماشین ها بهتر و بهتر میشه
گوشی ها و….. مثال هاش زیاده
این ویژگی جهان مادی هست ما نقص داریم چون باید پیشرفت کنیم و خب یه چیز کاملام که پیشرفت نمیکنه و همون نقص ها باعث پیشرفت ما میشن
ما با نقص هامون پیشرفت میکنیم
وای استاد جانم دقیقا پسر یا دختره داره خیانت میکنه
که این باعث میشه فرد وارد رابطه نشه که اگرم بشه هی گوشی طرف رو چک میکنه هی میترسه نکنه الان با ینفر دیگس
یعنی تو با ترس هات شک هات طرف رو آسی میکنی
وقتی میترسی که نکنه الان داره به من خیانت میکنه داری به این موضوع توجه میکنی و از اساس اون بیشترو بیشتر وارد زندگیت میشه
حالا تو داری اینجوری فکرمیکنی ؟؟ جهان کاری میکنه که بهت بگه داری درست فکر میکنی
نه برای اینکه واقعا اینجوری هست نه برای اینکه باورهای تو پوچه تو داری اینجوری فکر میکنی
واقعا استاد جانم اصلا بحث ورودی یه بحث فوقالعاده مهمی هست و من هرسری دارم روی این حساس و حساس تر میشم
بخاطر همینه که من صبح تا شب توی سایتم دارم فایل های شما رو گوش میدم ، سریال هاتون رو میبینم ، کتاب هاتون رو میخونم ، کامنت میزارم و برای این صبح تا شب اینجا هستم چون این سایت یه سایت ایزوله هست
مغز ما آنچه رو که میشنوه باور میکنه فارق از اینکه اون درست یا غلط
یعنی اون چیزی رو که میشنوه انقدرررر تکرار میشه که باورش میکنه
استاد جانم من هم همیشه همین رو به خودم میگم که :
زهرا تو وقتی نشستی ورودی هات رو کنترل کردی خیلی راحت تونستی باورهات تغییر بدی وقتی همش توی این محیط ایزوله هستی خیلی راحت تونستی باورهات رو تغییر بدی
دقیقا استاد جانم من اصلا خوشم نمیاد که یه نفر بیاد با من درد و دل کنه
مثلا یه بار یکی داشت به من یه موضوعی رو تعریف میکرد بعد که تموم شد بهش گفتم تو به این چیزای مزخرف توجه نکن
یعنی اصلا برام مهم نیست که طرف مقابلم کیه بهش میگم من علاقه ای به شنیدن این موضوعات ندارم
چون میدونم ورودی هایی که به ذهنم میدم توصیف نشدنی مهمن و خروجی هاش میشن باورهای من
یعنی ما باید بهای رسیدن به خواسته هامون رو اینجوری بپردازیم ، با گذاشتن فیلتر روی ورودی های ذهنمون ، با کنترل کردن آدم های زندگیمون یعنی این گوشمونو ندیم بهش و بزاریم هر حرفی که خواست بزنه نه یه حدی مرزی مشخص کنیم
استاد جانم درمورد این بها من امروز داشتم باخودم حرف میزدم و به خودم میگفتم که
من اصلا از این خوشم نمیاد که یه چیزی رو بدون پرداخت بهاش به دست بیارم چون میدونم اگر بهاش رو پرداخت نکنم اون اصلا به درد من نمیخوره
بعد نجوای شیطانی گفت خب تو که فایل های دانلودی سایت رو رایگان نگاه میکنی و براش بهایی پرداخت نمیکنی
و من جوابش رو اینجوری دادم که
اولا تو ساکت شو
دوما کی گفته بها پرداخت نمیکنم؟؟ همین که روی خودم کار میکنم حرفای استاد رو باور میکنم و بهش عمل میکنم و فرکانس و مدارم رو میارم بالا یعنی اینکه دارم بها شو پرداخت میکنم
ارزش ما به وجودمون وابسته هست
نه به مدرک تحصیلی، نه به وضع مالی ، نه به موقعیت مکانی که داریم توش زندگی میکنیم
که همه اینا قابل تغییره با باورهای تو
قرار نیست که اگر الان وضع مالیت خوب نیست درآینده هم نباشه تو میتونی روی باورهات روی خودت کار کنی و بهترو بهتر بشی چون انسان درهرلحظه داره پیشرفت میکنه
ترمز بعدی اینکه بهتر من تنها باشم
اینکه انتخاب کنی که تنها باشی اصلا اشکال نداره
ولی خیلی وقتا این جمله از انتخاب نمیاد از ترس میاد که طرف تلاش کرد که وارد یه رابطه بشه ولی نشده و ترسیدی و گفتی که تنها باشم بهتره پس این یه انتخاب نیست چون ترسیدی این حرف رو زدی
یا توی وضع مالی طرف تلاش کرده ولی چون باورهاش درمورد ثروت نادرست بوده ثروتی نساخته و گفته من پول نمیخوام پول فلانه علانه
مثل اینکه میگن گربه دستش به گوشت نرسید میگه پیف پیف بو میده
چون به واسطه باورهای پوچش به دستش نیاورده میگه بده
اصلا انسان ذاتا موجود اجتماعی هست
استاد جانم من کلا به سرنوشت ، تقدیر ، قسمت باورندارم چرا؟؟ چون هیچ چیزی برای ما از قبل تایین نشده چون ما با باورهامون، فرکانس هامون و افکارمون لحظه به لحظه زندگیمون رو خلق میکنیم
یعنی اگر طرف بگه سرنوشت من اینکه یک رابطه عاشقانه قشنگ نداشته باشم خب اون داره عوامل بیرونی رو که روی زندگیش هیچ تاثیری نداره رو توی زندگیش دخالت میده و اون رو مقصر میدونه
اگر ما تغییر کنیم جهان ماهم تغییر میکنه
چون همانند آینه س جهان
ما توانایی اینکه هرچیزی رو بخواییم یاد بگیریم داریم
باید یاد بگیریم که
تعریف کنیم بجای اینکه تحقیر کنیم
تحسین کنیم بجای اینکه حسادت کنیم چون قدرت تحسین جادوییه
احترام بزاریم
ویژگی های مثبت دیگران رو توی ذهن خودمون داشته باشیم و تحسین کنیم
باید اینا رو یاد بگیریم و بهش عمل کنیم
استاد جانم شما آنقدر با سند و مدرک حرف میزنید که من اصلا چشم بسته حرفتون رو قبول دارم چون با نتیجه حرف میزنید
ترمز بعدی اینکه وقتی وارد رابطه بشم آزادیم ازم گرفته میشه چرا اینجوری فکر میکنن؟؟ چون فکر میکنن رابطه یعنی اسارات یعنی کنترل شدن چک شدن
درصورتی که رابطه واقعی درست رابطه ای هست که هرفرد علایق خودش رو داره آزادی عمل خودش رو داره و هردونفرم به علایق یکدیگر احترام میزارن
وقتی باورهای درستی داشته باشیم به آدم درستی هدایت میشویم که به علایق ما احترام بزاره ماهم به علایق اون احترام بزاریم و باهم از زندگی لذت میبرید درحالی که آزادی عمل هم دارید
………………………………………………………………
باورهای نادرست درمورد روابط
برای یه رابطه باید کلی زحمت بکشی آخرشم معلوم نیست چی میشه
من اگر وجودم رو بزارم وسط حتما صدمه میبینم
نمیشه به هرکسی اعتماد کرد
برای اینکه وارد رابطه بشم باید یکی دیگه بشم باید ماسک بزنم
من نیاز دارم به ینفر دیگه که من رو کامل کنه که این باور باعث میشه محدود بشی
تو کامل هستی و اون هم کامله و باهم از زندگی لذت میبرید
وابستگی توی رابطه که ما میدونیم وابستگی درمورد هرچیزی باشه کلا اون رو نابود میکنه
چه وابسته به مال باشی
چه وابسته به بچت باشی
چه وابسته به اون فرد توی رابطه باشی
هیچ کسی من رو نمیفهمه
و همه اینا از باورهای نادرست میاد که اون باورهای نادرست از ورودی های پوچی اومدن
…………………..……………………………………………
و این باورها درمورد هرچیزی هست الگوش یکسانه چه توی ثروت ، سلامتی ، روابط
باید ببینم که چه ترمز هایی هست که به هدفمون نمیرسیم
یا من هدفم اینکه به سمت غرب برم ولی با سرعت دارم به سمت شرق میرم و هرچی بیشتر میدوئم بیشتر از هدفم دور میشم
یعنی تویه خواسته ای داری و با اون باورهای نادرستت اون خواسته هه به وجود نمیاد
تلاش موقعه ای جواب میده که من توی مسیر درست باشم با باورها و افکار درست
که وقتی درست باشه ما هدایت میشیم
که نشونه اینکه باورها و افکار ما درسته نشونش احساس خوب ، احساس ارامش هست
من تا اونجایی که سعی کردم نکات رو نوشتم و مثال هامم زدم که البته باید این فایل رو بارها و بارها دید چون دیدین که چقدر ترمز گفته شد که ازش میشه برای سلامتی و ثروت هم استفاده کرد
و همچنین از دوستان گلم هم سپاس گزارم برای گذاشتن کامنت های فوقالعادشون که باعث شد همچین فایل نابی آماده بشه و از خودم چون خودمم کامنت گذاشتم:)
استاد جانم ممنون از شما که این آگاهی ناب رو به ما میدین
عاشقتونمممممممممممممممم اونقدری که توصیف نمیشهههههههههه توی هیچ کلمه ای
و از خداوندم هرچقدررررررررر سپاس گزار باشم برای اینکه
من رو به این مسیر فوقالعاده هدایت کرد کمممممممممم گفتمممممممم شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت خداوندممممممممممم شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت
سلام زیبای دوست داشتنی
عزیزم بینظیر و خارق العاده نوشتی هزاران لاایک و ستاره بنظرم کم هست برای این جلات و هر جمله تو یک جمله طلایی بود مخصوصا مخصوصا جمله زیر که باور این یک جمله چقدر به ارزشمند دونستم خودمون کمک میکنه :
((((( یعنی اگر اون دختر یا پسره خیلیییی عالییی هست توهم به همون اندازه عالی هستی چرا؟ چون تو ، توی یه مدار عالی هستی باورهات درسته که بااون دختره یا پسره برخورد کردی )))))
بینهایت ازت سپاسگزارم و تحسین میکنم این کامنت زیبا رو با باورها و مثالهای فوق العاده ای که زدی و متن رو پرینت گرفتم که همیشه جلوی چشمم باشه
عزیزم دوستت دارم و صورت زیباتو میبوسم
با سلام خدمت استاد و تک تک خواهر برادرای عزیزم
بی نهایت این فایل پر از آگاهی های ناب بود چقدر من رو با این حال که متمرکز دارم روی خودم کار میکنم بازهم بیدارترم کرد و بازهم این درکم بروز تر شد که چقدر مدارها بیهنایت هستن و هر روز داره دریچه های ذهنم بازتر و بازتر میشه
آگاهی هایی که کسب کردم این بود که من دارم ادا در میارم هنوز اون چیزهایی که باید توی ذهنم بشینه نشسته بطور صد در صد
یک موضوعی هم که خیلی بهش فکر میکنم و تحسین میکنم اینه که استاد واقعی روی خودش کار کرده کاملا از فرکانسهای صحبتاش مشخصه و متوجه جهاد اکبر میشم من انصافا روی خودم دارم کار میکنم وقتی صحبت های استاد رو میشنوم احساس میکنم باز هم باید خیلی بیشتر بازه خیلی باید زمانهای بیشتری بزارم و تبدیل به عملکرد بکنم بعضی اوقات فقط شنونده نباشم خدا صد هزار مرتبه شکر که در مسیر درستی هستم و از خودم با توجه به مدارم رضایت دارم و اینکه متوجه این موضوع میشم که بازهم باید به رگبار ببندم خودم رو این موضوع خیلی قشنگش میکنه که حتی به جایگاهی برسم که از زمانهای بیداری روزم حول محور تمام افکارم بشه فقط و فقط روی بزرگ کردن خودم
با این حال که روی احساس ارزشمندیم کار میکنم بازهم این فایل این موضوع رو برام بازتر کرد که چقدر احساس ارزشمندی گسترده هستش چقدر میتونه بی نهایت باشه دقیقا مثل خوده خداجان
توی یک سری موضوعات دیگه هم پی بردم به ترمزهایی که دارم وای که چقدر این موضوع باورها گسترده هستش هر جا رو درست میکنم بازهم میبینم که ی جا دیگه نشتی داره و اینها هم جزیی از زیباییهای این مسیر زیبا هستش
در من به این شکل ذهنم همش می یاد نجوا میکنه که برای مثال تو دیگه باورهات توی روابط کاملا اوکیه در مورد ثروت کاملا اوکی و من در جواب باید بگم اگر کاملا اوکیه پس نتیجش رو میشه به من نشون بدی!
وقتی که همین الان هم دارم این کامنت رو یادداشت میکنم نجواهای ذهنم به این شکل داره صحبت میکنه که پس تا کی میخوای ادامه بدی پس کی میخوای نتیجه بگیری در صورتی که کلی نتیجه گرفتم و هیچ کدوم از اینارو نمیبینه و فقط میخواد که ناامید کنه خدا رو صد هزار مرتبه شکر که با این آگاهی ها آشنا هستم و دارم تا حد برداشتهام عمل میکنم
بوس به خودم از نوع آبدارش
سلام به همگی .
اول از همه میخوام بگم :خدایا شکرت که من و با استاد عباس منش و قوانین زندگی آشنا کردی .
بینهایت از شما استاد عزیزسپاس گزارم که تمام ترمز های من درمورد روابط روگفتین .
از شما سپاس گزارم که منه ٢٠ ساله قرار نیست ١٠سال آزمون وخطاب کنم تا به این آگاهی ها برسم این یک باور فراوونیه که خداوند میتونه تویک لحظه از طریق بهترین دستش بهت این همه آگاهی بده.
من از بچگی خیلی دوست داشتم زود ازدواج کنم وزود بچه دار بشم وخوانواده تشکیل بدم. چون تفاوت سنی خودم ومامانم کمه دوست داشتم درمورد خودم هم همین تجربه رو کنم.
همیشه خواستم این بود که با اولین کسی که رابطه برقرار میکنم همونی باشه که باهاش ازدواج میکنم.
ولی به علت کنجکاوی تو سن ١٩ سالگی وارد رابطه شدم وبه خاطر باور های اشتباه که قوی ترینش این بود که از بچگی شنیده بودم وبیشتر از تجربه ها ی خاله هام چون تفاوت سنیم باهاشون کم بود.
پسر ها خیانت کارهستند و چون این باور هارو داشتند(خاله هام) خب تجربه اش میکردند .
ومن بازبان تصویر و الگو این باورتو درونم شکل گرفت و همون تجربه هارو کردم
البته من به لطف خدا از سن ١۴ سالگی بااستاد آشنا شدم .
و وقتی هم که تو رابطه بودم سعی میکردم که
مثلامثبت اندیش باشم و وقتی این باور تو ذهنم می آمد(خیانت) بهش توجه نمیکردم ولی از رفتارهام ونگرانی هام معلوم بود که این باور توی وجودم هست و خلاصه بعد از ۵ ماه رابطه ام تموم شد وچون رابطه اول بود فکر نمیکردم که به خاطرباور های منه که این تجربه رو کردم فکر میکردم خب اون شخص ایراد داره و اتفاقا وقتی رابطه ام تموم شد بعدش یک امتحان مهم داشتم و چون باقانون آشنا بودم به خودم سریع باباور های مناسب احساس خوب دادم وتمرکزم رو گذاشتم روی امتحاناتم و قبول شدم .
پیش خودم میگفتم که دیگه وارد رابطه نمیشم و تمرکز میکنم روخواسته هام ولی دوباره خیلی اتفاقی وارد رابطه شدم اونم به دلیل باورم بود که شنیده بودم آدم وقتی وارد رابطه میشه دیگه نمی تونه جلوی خودش رو بگیره و دوباره همون تجربه کردم فقط با یک شخص دیگه .
بعد از اون که الان باشه دیگه تصمیم گرفتم وارد رابطه نشم و یکسری باور های اشتباه تو وجودم شکل گرفت که همش و استاد توی این فایل توضیح دادند .
باور هایی مثل
من باید پرفکت باشم بعد وارد رابطه بشم . اینکه رابطه وقت من میگیره نمیزاره رو خواسته هام تمرکز کن.
باید ثروتمند باشم که یک ثروتمند گیرم بیاد و همه ی ترمز هایی که استاد گفتند .
بااینکه رابطه رو دوست دارم واز بچگی خانواده تشکیل دادن رو دوست داشتم هی به خودم این باور و میدادم که تنهایی بهتره اصلا من تنها به این دنیا اومدم و تنها ازاین دنیا میرم و رابطه مهم نیست.
استاد عزیزم امروز شما با یک فایل رایگان که به نظر من میلیارد ها دلار ارزش داره کل ترمز های من که اگر خودم میخواستم پیدا کنم ١٠ سال زمان میبرد گفتین نمیدونم چطوری ازتون سپاس گزاری کنم .
البته باید خیلی رو این باور ها کارکنم چون به قول استاد باور ها یک شبه به وجود نمیاد که یک شبه از بین بره.
یک تشکر دیگه هم بکنم از خانم شایسته عزیز
بابت این بروزرسانی فوق العاده محصول کشف قوانین زندگی .
دوستان باورتون نمیشه چه محصولیه چه آگاهی هایی داره استاد دمتون گرم واقعا
به کسایی که دارند تبریک میگم و برای کسانی که ندارند آرزو میکنم که خداوند از بی نهایت طریق شما رو با این آگاهی ها
هم فرکانس کنه .
من دختر سمیرا نظری هستم .
و خیلی کم پیش میاد که کامنت بنویسم ولی نمیتونستم نیام واز استاد و خانم شایسته سپاس گزاری نکنم .
مرسی که هستین عاشششششقتونم من
بنام خدایی که هرلحظه همراه منه ،مواظب منه،هدایتگر و حامیه منه.
سلام به استاد توحیدی عزیزم عباسمنش و خانم شایسته و تک تک دوستان عزیز.
یه تشکر ویژه هم از کامنت زیبای دوست عزیزم آقای خوشدل که باعث شد بعد دو روز تو شوک بودن این کامنت رو بنویسم.
↔خدایا ازت بی نهایت سپاسگزارم که این سایت و دوستان توحیدی رو برای هدایت من در مسیرم قرار دادی.
↔خدایا ازت بابت فرصت دوباره زندگی که هر لحظه اش با وجود تو رقم میخوره،بی نهایت سپاسگزارم.
↔خدایا بابت حضورت در زندگیم بی نهایت سپاسگزارم.
↔خدایا بابت این شب زیبا که باعث شد دوباره حضورت رو در تک تک رگهای بدنم حس کنم سپاسگزارم.
↔خدایا بابت اینکه بهم قدرت نوشتن این کامنت رو دادی،سپاسگزارم.
خدایا تو هدایتم کن تا در این مسیر الهی که پر از نور امیده ثابت قدم شم و بتونم هر روز، خودم رو با کیفیتر ارائه بدم، رها و تسلیم امر تو باشم.
↔خدایا تو به من راه و روش درست زندگی کردن رو یاد بده.
↔خدایا از استاد و تک تک دوستان عزیزم سپاسگزارم که باعث ایجاد” انگیزه ، ایمان ،توکل،شجاعت،صداقت” در زندگی خودشان و دیگران میشن.
↔خدایا بابت اینکه: هیچ برگی بدون اذن تو نمیفته بی نهایت سپاسگزارم.
چند روز پیش کامنت یکی از دوستان رو خوندم که تو ستاره قطبیش از خدا خواسته بود که تو رانندگی هدایتش کنه و از قضا میزنه به یه موتوری و خداروشکر به خیر میگذره و نجواها شروع میشن،و الهاماتی که به دوست عزیزمون با صدای بلند گفته میشه: که اگه من مواظب فرمون نبودم اتفاقات بدتری میفتاد ،دوستان ببخشید که این رو نوشتم ولی میخوام یه ” ” معجزه ای “*” که اتفاق افتاد در ساعت ” 6 ” بعدازظهر مورخه 1402/3/30 تا ایمانم به این مسیری که هستم قویتر شه و استاد الان دو روزه بعد از چند سال کارکردن روی باورام به درک عظیمی از حرفای شما رسیدم و به فکر فرو رفته ام،دوستان متاسفانه با ماشین تصادف کردم در تاریخ فوق که گفتم ولی اینکه حتی یه خراش کوچیکی روت نیفته در صورتی که ماشینم بدجور اسیب دید و همش دارم سپاسگزاری میکنم و اجازه نمیدم که نجواها بخوان شرایط رو بدتر کنن و اینکه بقول استاد : خدایا شکرت ،میتونست بدتر شه ولی:” الخیرو فی ماوقع ”
دوستان عزیز بابت وقتی که میزارین و کامنتای فوق العاده میزارین سپاسگزارم.
ای خدای مهربان از اینکه به من فرصت دوباره زندگی دادی بی نهایت سپاسگزارم.
خدایا میدونم تو این تضاد رو برای گسترش من فراهم کردی پس خودت این بنده حقیرت رو هدایت و آگاه کن.
سلام شهرام عزیز چقد این نگاهت رروتحسین میکنم دقیقا همینه که تضاد ها فقط برای رشد بیشتر ما به وجود میان اصلا اگه تضادی نباشه رشدی هم وجود نداره من خودم بینهایت تجربه دارم ازاینکه یه تضادی توزندگیم به وجود اومده وفقط کمک کرده من قوی تر بشم ایمانم بیشتر بشه.مم عاشق این ایه از قرانم که میگه همانا باهر سختی اسانیست.دوست عزیزم امیدوارم هر لحظه هدایت خداوند درزندگیتون باشه.وخداوند این مسیر روهر لحظه برامون اسون تر بکنه باهدایت هاش بانشونه هاش
به خداوند مهربان میسپارمتون هم فرکانسی عزیز.
به نام یگانه فرمانروای هستی، او که قدرت مطلق است و با تمام اینها قدرت مطلق خلق زندگی ام را به دست خودم سپرد.
استاد زیبا صورت و زیبا سیرت من سلاااام.
استاد جان تحسین میکنم شما را بابت خلق تمام خواسته هایتان به ساده ترین شکل.تحسین میکنم بیزنس شما را که غرق در فراوانی است، فراوانی مشتری ، فراوانی پول دست مشتری، فراوانی کیفیت، فراوانی محصول و ایده، فراوانی تعهد و وفاداری کارمندانتان.
استاد جان نمیدانم لازم است بگویم که این فایل مخصوص من ضبط شده است ؟؟؟
امروز در حال پیاده روی بودم و گفتم استاد در مورد همه چیز کلی فایل دارد کاش در مورد روابط هم همینقدر فایل داشت. این در حالی است که من دوره ی عشق و مودت را دارم.
استاد چقدر زیبا مبحث گاز و ترمز را توضیح دادید، در این فایل حدود هفتاد دقیقه ای قشنگ سرنخ را دستمان دادید و صد در صد محصول معجزه است.
صد در صدددددد.
استاد چقدر تحسین دارید شما و باورهای توحیدی تان، باورهایی که شما را هدایت میکند به ضبط فایل های دانلودی و بهبود محصول
استاد عزیزم احسنت به شما که خیلی چیزها را باور نکردید و به ما هم یاد دادید که هر چیزی را باور نکن و هر غذایی را به ذهنت نخوران.
استاد من این فایل را خواهم جوید.
استاد من با مزه مزه کردن فایل های ثروت شما به موفقیت های مالی رسیدم، فقط با مزه مزه کردن، دیگر فکر را بکن اگر بجوم چه میشود.
به خودم افتخار میکنم که شاگرد بهترین استاد دنیا شدم، به حرف هایش ایمان آوردم ، عمل کردم و در حد خودم موفق شدم.
احسنت به من
احسنت به شما
و خدا را هزاران هزار بار شکر.
سلام به دوس گلم بهار جان
احسنت به ایمانت
و احسنت به عمل کردنت
شاگرد چنین استادی تحسین میخواد
خدارو شکر که به خواسته هات رسیدی
حتما لایقش هستی و خواهی بود
از خوندن کامنتت لذت بردم
و احساسم عالی بود
واقعا تمام فایلهای استاد رو باید با جون و دل بپذیری و عمل کنی و با عشق گوش کنی
هر جا هستی شاد و سلامت و ثروتمند باشی