https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-11 07:37:322023-07-07 09:16:06چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1
1158نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یه سری از نتایج رو همه ماها دیدیم از دیگران که دقیقا همون نتیحه و خواسته ما هم هست،که اون شخص به اون نتیجه رسیده و و اون خواسته رو داره توی زندگیش تجربه میکنه
اما وقتی میایم خودمون اقدام میکنیم برای خلق اون خواسته که دقیقا خواسته قلبی خودمون هست،میبینیم ای بابا چرا من هرچی تلاش میکنم در جا میزنم،
و جالب اینجاست که شاید شاکی هم بشیم که اقا من که قوانین رو درک کردم و باید زودتر و راحت تر از اون فرد که ناآگاهانه قانون رو اجرا کرده به دستش بیارم،
آخه چرا من دارم پازل قانون رو میچینم ولی نتیجه مطلوب نیست،ولی اون شخص بدون آگاهی از قوانین خیلی زود به نتایج دلخواهش که اتفاقا خواسته منم هست رسیده،و بعضی مواقع باعث دلسردی هم میشه.
من در مبحث کسب ثروت و افزایش توان مالی،هدایت شدم به یه پروژه کاری که نتیجش عالیه،یعنی این پروژه به اتمام برسه دقیقا برای من سکوی پرتاب میشه در بحث پول و ثروت،
حالا این پروژه نهایتا می بایست در کمتر از یک ماه به اتمام برسید و طبی برنامه ریزی ها من می بایست نتیجه رو بعد از یک ماه تلاش و کار لمس میکردم،
اما الان تقریبا 5 ماهه که این کار انگار کش میاره،انگار داره باهام حال میکنه،
با اینکه لحظه به لحظه کار فقط با توکل بر خدا و سپردن این کار به دست خدا پیش رفتم،
با اینکه مثل روز برام روشنه که خدا من رو هدایت کرده اونجا تا ثروت کسب کنم،
حالا
در نزدیکی خونم یه همسایه دارم که اتفاقا کار و شغلش همینه،و خدا شاهده مثل آب خوردن هر هفته موفقیت رو توی این کار تجربه میکنه،به رااااحتی،مثل آب خوردن،آقا اگر بگم حداقل 35 تا پراید داره،شاید باورتون نشه،
دو تا ماشین سنگین،ملک و املاک فراوان،پول بانکی فراوان،
و فقط هم با همین کار مشابه کار من به دست آورده این ثروت رو
من میام میشینم با خودم و خدا حرف میزنم و از زاویه قوانین آنالیز میکنم
میگم که خدایا آیا اگه کار یک ماهه من الان 5 ماه شده و تمام نشده،آیا ظرف من بزرگ نشده برای دریافت؟؟؟من که اونقدر دارم روی بحث ثروت،مستند ذهنم رو وادار به قبول بی انتها بودن ثروت میکنم که نگو،
آیا اون احساس لیاقت کسب ثروت رو هنوز به انداره کافی جذب نکردم،
خدایا با این تاخیر داری میگی زمانبندی دست منه و تو دخالت نکن؟؟؟؟؟
آیا ترس های ناشی از کمبود مانع شده،
آیا آیا آیا آیا آیا؟؟؟؟
پس اگه این ها هستند،اون انسان عادی که همسایه منه و از قانون چیزی نمیدونه چطور این خان نعمت الهی رو مثل آب خوردن هر روز به دست میاره
یا اینکه،من در حوزه کاریم چرا کمتر از دیگران کار میکنم،یا ساده تر بگم چرا کمتر از دیگران مشتری و متقاضی دارم،با اینکه من عاشق شغلم هستم و روزی نیست حداقل نیم یا یک ساعت راجع به شغلم تحقیق نکنم،عاشق تحولم،عاشق طرح ها و ایده های جدیدم و به جرآت قسم میخورم هیچکس توی شهر من نمیتونه مثل من طراحی و ایده پردازی و اجرا کنه،اما یه افراد یا همکارانی دارم که همیشه و همیشه و همیشه سرشون شلوغ از مشتری،همیشه سر کارن،همیشه درآمد خوب دارن،اما قانون رو هم بلد نیستن،تازه خیلی جاها هم می نالن،
دلیل چیه؟؟؟
و هنوز به جواب نرسیدم،
البته که در راستای موضوع اولم همیشه از خدا میخوام که در این راستا بهم کمک کنه و سپردمش به خودش و مرتب داره بهم الهام میکنه،
حالا من احساس میکنم باور به فراوانی ،به اندازه مطلوب درونم رشد نکرده
2_هنوز هر از گاهی وقتی پول خرج میکنم،تا چند میلیون توی کارتم هست خوب خرج میکنم و عین خیالم نیست،ولی همین که به آخرای اون مبلغ میرسه موجودیم،یه کوچولو ترس میگیرم که پوله داره تمام میشه،یعنی احتمالا باور به کمبود هنوز رنگ و لعاب داره درونم،
3-یه چیز دیگه توی ذهنم هست که احتمالا این باور غلط در قالب قانون داره عذابم میده،اونم اینه که باید پله پله پول به دست بیاری یا تکامل طی کنی،یعنی بعضی مواقع یه چیزی بهم میگه تو که هنوز بالاتر از مثلا مبلغ 200 میلیون به حسابت نیومده،چطور میخوای یهو 10 میلیارد یا 20 میلیارد به دست بیاری،و باید تکامل طی کنی،و احتمالا این از عدم احساس لیاقت میاد،
4-یه چیز دیگه دارم،،،،،،،که چجور و از کجا این همه پول میخواد بیاد؟؟البته این رو همیشه به خودم جواب میدم که خداوند از جایی بهم میده و ثروتی به غیر الحساب میده که فکرشم نمیکنم از کجا اومده،و برای جهان زحمتی نداره که هزار تومان میخواد بده یا هزار میلیارد
من یه تجربه ای تو این هفته داشتم که حس می کنم دونستنش به درد همه مون میخوره؛ چند وقت پیش بود که یه فایلی را از استاد دیدم که با استاد عرشیان فر داشت مصاحبه می کرد، احتمالا خیلی راحت میتونی تو قسمت لایو های اینستاگرام پیداش کنی، قسمت جالب فایل این جا بود که استاد برای حل کردن مسئله یا همون سوالی که تو فایل پرسیده بودند اومد و یکبار دیگه قانون را از اول مرور کرد و بعد جواب خودش واضح شد.
مگه غیر از اینه که ما هر روز طبق قانون جذب تموم کانون توجه خودمون را بیشتر وارد زندگیمون می کنیم؟
مگه غیر از اینه که ما در هر لحظه یا داریم به خواسته هامون فکر می کنیم یا نبودن اون ها تو زندگیمون؟
وقتی باور داریم که تموم اتفاقات داره خوب پیش میره دیگه غر زدن معنی نداره، چون وقتی داریم غر میزنیم یعنی داریم به نداشته هامون فکر می کنیم!
البته این ها فقط چیز هایی هست که خودم هر روز دارم روی خودم کار می کنم.
وقتی باور داری خواسته هات دارند اتفاق می افته دیگه شوق و ذوق داری و مرحله دریافت را کامل داری اجرا می کنی،
اینکه تو زندگیمون مدام داریم به بهتر شدن فکر می کنیم خیلی عالیه ولی نباید اونقدر درگیر آینده و زمانبندی بشیم که توجه مون بره روی نداشته ها!
وقتی میگی چرا اتفاق نیفتاده یعنی تضاد را خوب درک کردی حالا وقتشه کنار بایستی و بزاری جهان تو رو به مسیر های راحت تر هدایت کنه..
مرسی بابت اگاهی خوبی که کامنتت داشت و منو به فکر کردن واداشت و همین طور هر کسی که تو این مدار باشه ‘
امیدوارم به همه خواسته هات برسی و لذت ببری از لحظه به لحظه بیزینس و پول پارو کردنت…
چون دقیقا همین سوالی که فرشاد جان پرسید همین حالت تو بیزنس من هم رخ داده و سوال من هم بود
که من دارم طبق قانون عمل میکنم و حسابی روی خودم و باورهام کار میکنم ولی نتایج مخصوصا از لحاظ مالی بسیار بسیار کند و بعضی اوقات انگار تو حالت صفر قرار گرفته
با این حال تا حالا نشده منفی بشم یا بدهکار بشم خلاصه هر جور بوده اوضاع خودش خوب شده
ولی دقیقا همین سوالی که برای فرشاد عزیز پیش اومده بود برای من هم دقیقا همین سوال تو کسب و کارم بود
که چرا بعضی از همکارهام با اینکه باورهای بسیار داغونی نسبت به من دارند ولی خیلی راحتر و اسونتر از من دارند کلی معامله و کلی پول خلق میکنند
ولی من ……
ولی خداشکر خداوند منو هدایت کرد به کامنت فرشاد عزیز و همچنین پاسخ زیبای شما که به فرشاد عزیز دادید
که قانون رو دوباره بیاد من اوردید که این ما هستیم تک تک اتفاقات زندگی خودمون رو داریم خلق میکنیم
و اوضاع و شرایط هر چی که هست بخاطر افکار و باورهای خودمونه
و ممکنه بخاطر اینکه داریم روی خودمون کار میکنیم که باورهام بهتر بشه برای همین توقعمون نسبت به تغییر باور خیلی بیشتر و بزرگتره
یعنی اگر دقیقتر بگم
مثلا از لحاظ باور اگر ما 1x تغییر کرده باشیم
از اون طرف توقعمون بالاتر رفته و از جهان انتظار ورودی نعمت 2x یا حتی بیشتر دریافت کنیم
بخاطر همین جهان کاملا دقیق و بدون نقص عمل میکنه و درست به اندازه تغییر و ظرفمون به ما نعمت میده
و درست همین موضوعی که شما بهش اشاره کردید
که ما درگیر اینده و زمانبندی میشیم و همین عامل باعث میشه تمرکزمون رو کمبود بره
و ممکنه نامید بشیم و لغزش کنیم
دقیقا این کامنت شما مهر تایید و جواب درست بود تو زندگی و بیزنس من
که اون جاههایی که من بیخیال نتیجه بودم و اینقدر نچسبیدم بودم بهش
بدون اینکه من حواسم باشه خیلی راحت ، نرم و طبیعی من به اون نعمت برخورد کردم و کلی لذت بردم
ولی اونجاهایی که منتظر اینده و زمان مقرر شدم بقول شما تمرکزم رفته بود روی نبود اون نعمت و باعث شد از مسیر گمراه بشم
عاشقتم حسین عزیز
اینقدر کامنت زیبا و دقیق و بجا و ماله من بود که اگر میشد به بجای 5 امتیاز بهت 5.000 امتیاز میدادم
چون اینقدر برام با ارزش و مهم بود
و این هم لطف و هدایت خداست که همیشه منو هدایت میکنه که در زمان مناسب و مکان مناسب قرار بگیرم
واقعا امروز روز من است که هدایت خداوند از هر طریقی سمت من روانه میشود
حسین جان انشالله هر کجا هستی در پناه خدای هدایتگر شاد ، سالم ، ثروتمند باشی
دقیقا من هم با نظرت موافقم که بعد از یکسال وقتی که باورهام و درکم به قانون بهتر شده تازه دارم میفهمم بزرگترین و اساسیترین مشکل باورهای من
باور کمبود
و تو ناخوداگاه خودم هنوز هنوز با فراوانی مشکل دارم که بقول خودت فرشاد عزیز باید خودم رو بمباران کنم فقط روی بینهایت بودن نعمتهای خداوند و کاری هم به چگونگی نداشته باشم
چگونگی ماله خدا
من میخوام و میشود
برای منطقی کردن خداتا الگو تو جهان وجود داره که ادمها خیلی راحت و اسون بدون تلاش دارند خان نعمت الهی رو پارو میکنند
پس برای اونها شده برای من هم میشه
خدا که غنی خدا که صاحب اول و اخر خدا که همواره و هر لحظه بخشنده و دهنده است خدا که انا علینا الهدی است منم که اشرف مخلوقات خدا هستم پس بموقعش منو هدایت میکنه ادمها موقعیتها شرایط مناسب سمت من میفرسته که من خیلی راحت و اسون به خواستهام برسم
کار من اینکه روی دوش خدا بشینم سوت بزنم و از مسیر لذت ببرم و ایمان خودم رو نشون بدم که من چیزی نمیدونم خدا میدونه و هر مسیری که خودش بهتر میدونه بذارم منو هدایت کنه
خلاصصصصصص
عاشقتم فرشاد عزیز
داداش بریم تا سال دیگه این موقع ببینم کجا کار هستیم
خخخخخ
انشالله اگر عمری بود
مطمئن باش میترکونیم
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستی در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشی
سلام حسین آقای عزیز، این کامنت شما برای آقا فرشاد، دقیقا طبق فرمایش آقا عمران جواب منهم بود، و اول از خدای مهربان سپاسگزارم و بعد هم از شما دوست عزیزم، و امیدوارم همیشه شاد و تندرست باشید، حالا یه توضیح کوچک بدم از اینکه چقدر بطرز جادویی من به کامنتهای اول آقا عمران و بعد شما هدایت شدم، امروز صبج من چون دیشب دیر خوابیده بودم بعد از نماز صبح خواستم دوباره بخوابم که متوجه شدم توی گوشیم ایمیل اومده، و من اکثر اوقات اگر بیکار بودم ایمیل ها رو میخوندم، و گر نه ازشون رد می شدم، ولی اینبار با اینکه اول ایمیل رو دیدم و رد شدم، دوباره یه حسی بمن گفت دوباره نگاه کن، و وقتی رفتم توی ایمیل ها دیدم ایمیل آقا عمران هست به شما، و جالب اینکه این ایمیل توی گوشیم مثل ایمیل های قبلی نبود کاملا پر رنگ تر بود و دور تیتر اولش با یه مستطیل جدا شده بود باز اهمیت ندادم و گفتم بخوابم، ولی دوباره اون حسه بهم گفت حالا بخون ببین چیه که از بقیه پر رنگتر نوشته، و وقتی شروع کردم بخوندن واقعا از اینهمه هماهنگی و هدایت دیوانه شدم بخدا،!!! خدایا بی نهایت شکرت بابت اینهمه هدایت و الهامات نابی که به همه ما داری، درنهایت از شما و تمام دوستان گلم و مخصوصا از استاد عزیزم که باعث ایجاد اینهمه کیفیت در زندگی همه ما شده سپاسگزارم، فعلا در پناه حق
من چندوقته با شما آشنا شدم و فایل های رایگانتان گوش میدهم ولی فعلا موفق ب خرید محصولاتتان نشدم
می خواستم راجب همین فایل و سوالی ک پرسیدید صحبت کنم
من بعداز 4سال ک زندگی مشترکم میگذرد تصمیم گرفتم بچه دارشوم وقبلا ب خاطر ی سری مسائل نتونستم تصمیم ب بچه دار شدن بگیرم الان یک سال تحت نظر دکتر هستم و دارو میگیرم ولی متاسفانه فعلا موفق ب بارداری نشدم ولی ی طوری بچه دار شدن چ هدفم چون من عاشق بچه ام
و هرماه ک آزمایش بتا میدادم و منفی میشد حالم بد میشد نارحت میشدم ولی میگفتم این ماه نشد ماه دیگه ک الان یک سال گذشته
با خودم گفتم من باید این مسیر برم باید ناامید نشم حتما خدا میخواد در زمان مناسب بهم بچه سالمی بده
تا اینکه این ماه تصمیم گرفتم پزشکمو عوض کنم یعنی رفتم شهر دیگه پیش متخصص زنان ک میگفتن چندماه از آمریکا برگشته
پیش دکتر بودم ک خانمی دیگه پیش دکتر بود داشت سونوگرافی و آزمایش نشون میداد ک دکتر گفت همه چیزیت نرماله بعد خانم گفت پناه برخدا بعد دکتر گفت وقتی من دارم میگم همه چیزت نرماله میگی پناه برخدا یعنی باور نداری بهش گفت خانم برو باور داشته باش شاید من هنوز باور ندارم میتونم بچه دار شم
و اینکه من همکاری دارم بچه اولش دختر بود الان بارداره شوهرش و خودش دوس نداشتن این یکی دختر باشه پسر میخواستن ک شوهرش گفته بود دختر بود سقط کن ولی خداروشکر سونو داد پسر بود
شدیدا توصیه میکنم دوره قانون سلامتی رو استفاده کنید ، نه تنها بچه دار میشید بلکه هر مریضی دیگه ای داشته باشید 100٪ میره ، هم خودم تجربه کردن در زمینه های دیگه هم نتایج بقیه رو دیدم . این مشکل ساده تر از اون چه که فکرشو بکنید براتون حل میشه ، واقعا خداروشکر
اول زیبایی این بهشت رو تحسین میکنم وعملگرایی شما به قانون،
من دیروز شکرگذاری کردم وتعهد دادم که یک هفته شکرگذارباشم برای نعمتهام مثل بار اول ذوق وشکرکنم واحساسم رو خوب نگه دارم وخداوند به من یه گوشیS21FEپاداش داد وماتم زده بود ازکارخدا.رفتم عکسایی که گفته بودین برای دریم برد بگیرید آوردم تا دقیییییقا همین مدل گوشی عکس گرفتم 2سال پیش ونگه داشتم و2ماه پیش گذاشتم تویه کیف گفتم این جعبه ی جادوهس وجعبه ی اجابت.واین گوشی انگار یه بنزین بود برای حرکت من برای انگیزه وامیدوارترشدن من که ادامه بدم به شکرگذاری
فهمیدم که من فقط وظیفم لذت بردنه وخدا موج خوشبختی رو پاداش میده به من.پاداش لذت بردن لذت بیشتره
الان که شما گفتین وقتی پاتوازروی ترمزبرمیداری چون ازقبل پات روی گاز بوده سریع رشد میکنی وجریانی ازنعمت وارد زندگیت میشه فهمیدم که آهاا قانون اینه.این طبیعیه که نعمتهای زیادوبزرگ سریع تندتندواردزندگیت بشه اینو با تکامل زمانی اشتباه گرفته بودم که باید یکماه یا یکسال یا فلان قدرزمان بگذره،نه!کاری به تاریخ نداره جهان.کار به فرکانست داره کار به احساس خوب وباورهات داره.نمیدونم این گازوترمزی که میگین درست متوجه نشدم که پام ازقبل روگازه ینی چی اما اینکه گفتین باید طبیعی خیلی راحت بالذت ازمسیربه خواسته هامون برسیم یه نکته ی طلایی هس که باید همیشه درذهنم حک کنم
سپاسگذارم ازتون
این فایل رو خیلی درزمان عالی خدابرام فرستاد خدایاشکرت
اونجایی که وایساده بودین دقیقه22:55 من یه لحظه از رنگ طبیعت حس کردم این هوا هوای بارونه نکنه حسن فایل بارون بگیره.الله اکبر.شما بعد بارونو نشون دادین گفتین دقیق5 دیقه بعد ازاتمام فایل بارون اومده وخداچه قشنگ برنامه ریزی وهدایت میکنه
به به چه بارون قشنگی چه صدای زیبایی من عاشق بارونم وطبیعت.چه لذت بخشه یه خونه توجنگل داشته باشی دریاچه هم باشه بارونم بباره وکنارعشقت باشی خدای من چه لذتی
اونجایی که نوشتی وظیفه ما لذت بردنه و پاداش اون لذت بیشتره خیلی نکته مهمیه. من این نکته رو نوشتم تو دفترم که هر روز به خودم یادآوری کنم که از زندگیم باید فقط لذت ببرم.
و من فکر میکنم یه پا رو گاز یعنی وقتی خواسته ای داری و این خواسته رو از خداوند درخواست میکنی اینجای قضیه پا رو گازه ولی باورهای مخرب در مورد اون خواسته میشه پا رو ترمز
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند باشی عزیزم
به نام خدایی که هیچگاه دغدغه ی ازدست دادنش راندارم
سلام به استادومریم بانوی مهربان
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
خواسته ی ما این بود یک کارفرین بشویم ،تولیدکننده باشیم باکلی نیروی کار و وروازنه تولیدات زیاد که حتی صادرهم کنیم ولی الان حدودا3یا4ساله داره میگذره باوجودتلاش های که داشتیم هنوزمحقق نشده
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟
ازدوستان دونفربودن که اونهاهم خواستشون مشابه بودولی درحوزه کاری دیگرکه مخاستن کارافرین باشن وزودشروع به تولیدکنندوالان توی مجموعه خودشون مشغول به کارشدن
مثلایکی شون اصلابراش مهم نبودکه حتمامکان ازخودش باشه یک جایی رواجاره کرددستگاه اوردوشروع به کارکردوکلی تلاش کردوکارش گرفت والان برای خودش جایی روخریدکه بره توی سوله خودش
یکی دیگه ازدوستان هم اونم چندماهی میشه که شروع به فعالیت کرده
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
1:قبلش یک توضیحی من بدم درمورد هدفمون ماخواسته ی کارفرین بودن روداشتیم بعد گفتیم اول بایدمکان ازخودمون باشه بعدزمین خریدیم وشروع کردیم به ساختن سوله هاوفکرمیکردیم بااین منبع مالیمون زودساخته میشن ولی کاربه نصفه که رسیدپولمون تموم شد(ولی اوناساخته نشدن وماقبلش هم بیزینس قبلیمون روتعطیل کردیم که تمرکزمون روی یک چیزیاشه ) هیچی دیگه ماموندیم وجیب خالی وکاره نصفه نیمه دیگه ازدوباره ازصفرشروع کردیم یک بیزنس جدیدراه انداختیم که پولی دربیاریم تاباهاش ادامه سوله هارابسازیم وحالا ترمزمون که پیداکردم رومیگم:
فکرمیکنم چون میخاستیم ازهمون اول همه چی پرفکت وعالی پیش بره مامیتونستیم یکی ازسوله هارابسازیم شروع به کارکنیم بعداون یکی روبسازیم یاحتی میتونستیم جایی رواجاره کنیم به درامدبرسیم بعدشروع کنیم همه ی فکرمون این بودکه بایدمکان ازخودمون باشه کامل بسازیمش بارهادوستان گفتن که یکیشوبساز ولی ماقبول نداشتیم فکرکنم بزرگترین ترمزی که باعث شدتاحالابه این هدف کارافرینی نرسیم که همین چندروزه پیش پیداش کردیم همین بودکه مافکرمون روی کامل وبی نقص شروع کردنمون بوداصلااین ایده به ذهنمون نمیرسیدکه بایکیش هم میشه تولید روشروع کردوبه درامدزایی رسید
والان تصمیم گرفتیم یکیش روتموم کنیم فقط شروع کنیم به تولید،اصلانمیدونم چرااینقدرما اصرارداشتیم کامل باشن
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته گل ممنونم که این فایل رو اماده کردین چون حرف دل من رو زدین و سوالاتی که من هم داشتم عنوان کردید.
1-سوال اول در مورد چه خواسته ای داشتم یا دارم که بهش بهش نرسیدم… استاد جان من تقریبا 16 سال به صورت پراکنده ولی مصمم و یکسال اخیر که با شما آشنا شدم به صورت مداوم به دنبال هدفی که عاشقش بودم رفتم و اونم پیدا کردن یک محلول که باعث رویش قطعی مو برای افرادی که ریزش مو داشتن چه موی سر چه ابرو و غیره هستم یعنی یه چیزی که صدرصد باشه وگرنه محلول ها و شامپو رویش مو زیاد هست که هیچ کاری هم انجام نمیده و باور های زوال ناپذیری ایجاد کردم که یک انسان چطور میتونه به هرچیزی که میخواد برسه مثال هامم همش از قرآن در آوردم مثل زکریا که درخواست کرد و تو سن بالا بچه دار شد یا موضوع حضرت مریم که در محراب در حال عبادت بود و خداوند براش غذای تازه قرار میداد پشت در محراب که زکریا براش سوال پیش میاد و جواب حضرت مریم که میگه خداوند اینارو ایجاد کرده و تفاقات موسی ع و عیسی ع همه اینا درخواستی رو داشتن و خدا جواب مثبت هرچند که به نظر مردم غیر قابل باور بود ایجاد میشد و من از خود شما جاهای مختلف شنیدم که اگه یک نفر تونسته به هدفی برسه بقیه هم میتونن برسن و من پیامبران رو انسان های مافوق بشر اصلا نمیبینم چون تو قرآن همچین عنوانی به پیامبری داده نشده و انسان های معمولی بودن و این باور تمام سدها و ترمز های ذهنیم رو از بین برده غیر از اون یه مثال ژاپنی ها دارن که میگه یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت که این باور حتی قوی ترم هست که من بهش ایمان دارم و مثال های فراوان داره از پزشکان قدیمی ایرانی بگیریم مثل ابن سینا ها وتا امروز مثل ایلان ماسک که به اختراعات و اکتشافاتی دست زدند که هیچ کس تا حالا انجام نداده بوده یعنی میخام بگم خیلی باور های قوی ساختم تو این بیشتر از یک سال حتی اهرم رنج و لذت هم با شدت نوشتم و هر از گاهی بهش سر میزنم که از هدفم دل سرد نشم و بزرگان هم میگن آرزو ها و رویا ها از سمت خدا میاد یعنی زبان خداوند هست که مسیر انسان هارو روشن میکنه و میگن وقتی رویایی بهتون داده میشه حتما حتما تحقق پذیر هست همینم هست که رویا تکامل نداره ولی همه چیز سیر تکاملش باید طی بشه
2- چه کسانی رو میشناسی که به اهدفشون با زحمت کمتر رسیدند… جواب این سوال برای من سخته چون از نزدیک کسیو ندیدم که مخترع باشه یا کاشف باشه و نتیجه کارهاشو ببینم و تحلیل کنم چطور به هدفش رسیده فقط تو کتاب ها و مقاله ها با افرادی از قدیم مثل شیخ بهایی که حمام عمومی رو با فقط یه شمع گرم نگه میداشت و یه مهندسی خارق العاده داشته تا امروزه که چطور ماهواره جیمز وب ساخته شده متاسفانه جواب خوبی واسه این سوال ندارم
3- چه باور های محدود کننده ای دارم… الان در مورد موضوع خواسته خودم هیچ باور محدو کننده ای نمیبینم یا اگرهم باشه خیلی ناچیز هست و مشکلی برام ایجاد نکرده صد البته بعد از راهنمایی های استاد و آشنایی درست با قرآن تونستم باور های شکست نا پذیری ایجاد کنم که قبل این آشنایی خیلی ترمز داشتم از اینکه کاشفها انسان های عجیب و غریبی هستن و خیلی باهوش باید باشی و نمیدونم خدا هر درخواستی رو پاسخ نمیده چون امکان پذیر نیست و باور های غلط دیگه ای که تو دنیا وجود داره اما الان بعد از یک سال کار کردن شبانه روزی روی خودم از ورودی های ذهنم گرفته که به جرات میگم از سال پیش تا الان 15 دقیقه اخبار ندیدم و گوش نکردم تمام ورودی های منفی رو پیدا کردم و جلوشونو گرفتم و خودمو غرق باور های قرآنی کردم که هیچ چیز برای انسان که جانشین خداوند از طرف خود خداوند معرفی شده سخت نیست اگه خود خداوند با سراحت این مثال هارو نزده بود من به خودم شک میکردم ولی این کتاب دست نخورده بکر که من بهش خیلی معتقد شدم در صورتی که قبلا متنفر بودم اونم با راهنمایی استادم که دعای خیر ما همیشه براشون هست من فهمیدم که چه اشتباهات مهلک و برخلاف قوانین داشتم انجام میدادم که ترکشون کردم مثل کفران نعمت مثل ناسپاسی مثل جحالت مثل شرک و… که صفحه های زیادی پر کردم از باور های غلط و مقابلش صحیح از ارزو هایی که فراموش کرده بودم از نشانه هایی که برام میاد مثل همین سوال که پرسیدین چون من چند وقته میخواستم همچین سوالی بپرسم ولی نمیشد خیلی خیلی من درس گرفتم از قرآن تمام 31 سال زندگیم با اون چند ماهی که تمرکزی قرآن رو مطالعه میکردم و فایل گوش میکردم و میکنم برابری نمیکنه اصلا یه دنیای جدید برام ایجاد شده توی ذهنم و باورهام اما هنوز نتونستم محلول خودمو ایجاد کنم احساس میکنم هدایت هامم قطع شده با اینکه باور دارم هدایت انسان وظیفه الله هست و پیگیری اهداف وظیفه ما اما ظاهرا دیگه دریافتی ندارم قبلا خیلی دریافت های قوی داشتم و تا الان ده ها محلول رو هدایتی ایجاد کردم و بازخورد گرفتم و صبر کردم و استرسی پشتش نذاشتم چون میدونم بر خلاف قانون هست و گوش به زنگ هدایت ها هستم از اونجایی که ذهنم ساکت شده و نجواها رو کنترل کردم وقتی هدایتی میاد سریع متوجه میشم و سریعا بهش عمل میکنم حالا اگه هدایت به خرید ماده ای باشه که باید به محلول اضافه کنم انجام میدم یا اگه هدایت بیاد که گیاهی رو از کوه یا شهر دیگه تهیه کنم حتما انجام میدم کلا خودمو وقف این موضوع کردم. حالا هم یه مدته میگه از دیگران بپرس و کمک بگیر. از شما خیلی خیلییییی متشکرم ️️️
سلام به دوست عزیز و همکلاسی، نمیدونم درست متوجه شدم یا اشتباه میکنم شاید در باورهای شما این باشه که اینقدر افراد سود جو تبلیغ محصولات رویش مجدد مو را کرده اند دیگه هیچکس این چیزها رو باور نداره و شاید هم چون تا حالا همچین الگویی موفقی در این زمینه ندیدید شک دارید که همچین محلولی بتوانید ایجاد کنید، یا باور دارید که اینقدر محصولات رویش مجدد مو زیاده و هیچ کدام هم تا آنجایی که شنیدید کار خاصی نمیکنند و موجب شده در ناخودآگاهتون به این محصول باور نداشته باشید که میتوانید درست کنید و جواب بده
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان خداروشاکرم بابت وجود شما بهترین معلمین قوانین کیهانی و این سایت واقعا به قول شما الهی که نمیتوانم سپاس این نعمت بزرگ رو به جا بیارم انقد که این سایت مرا به خود حقیقی ام وصل میکند و بزرگترین هدف من در زندگیم درک و بکارگیری قوانینی است که شما استاد عزیزم با کلام نابتان و با عشق فراوان که همیشه این فرکانس را دریافته ام برروی سایت قرار میدهید و دستی واقعا قدرتمند از جانب پروردگار و تنها رب یکتا هستید چرا که همواره جواب بسیاری از سوالاتم را خداوند از کلام زیبای شما به من گفته است انقد واضح و انقد درست و انقد کامل و انقد ساده و قدردان خدایم هستم بی نهایت که همواره در وجود شما جاریست و بر زبان شما مینشیند و جاری میشود برای هدایت کسانی که واقعا بندگی اورا میکنند و من تحسین میکنم این همه انرژی و همواره رشد سعودی شما را در تمام جنبه های زندگی و از خداوند خواستارم تا همواره سلامت و ثروتمند باشید و هدایت میخواهم از رب یکتایم تا همواره یاری کند تا در مسیر توحید و یکتا پرستی حرکت کنم که بدون او من هیچم و هرچه دارم از اوست او برکلامم جاری شده است تا این کامنت را بنویسم و تنها در فاصلهی چند دقیقه جواب سوالم را با این فایل زیبا و ارزشمند بدهد این کامنتم تنها برای قدردانی بود هر چند کوچک اما واقعی از ته دل و از کامنت و نظرات زیبای دوستانم استفاده میکنم و لذت میبرم
خدایاشکرت واسه یه روز دیگه در پرادایس و این هوای ابری فوق العاده. این بدن ورزیده و عضلانی و زیبای سلامت.
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
اولین چیزی که به ذهنم رسید بحث درآمده. خب من دو ماه دیگه 21 سالک تموم میشه و میخوام در همین سنین مستقل باشم و دستم توی جیب خودم باشه. پس به لطف الله از مرداد سال 1401 به صورت شاگرد و به قول خودمون trainer کنار مربیم در باشگاه بدنسازی مشغول شدم که تازه پیشنهاد این کارم خود مربیم بهم داد. اولش که تا حدود 5-6 ماه درآمد واریزی برام نداشت ولی به صورت هدیه مثلا از 100 تومن بهم روی برنامه های تمرینیم بهم تخفیف میدادن. بعد از یه مدتم ازم بابت برنامه مبلغی نمیگرفتن و از 4 بهمن 1401 اولین واریزیمو بهم دادن. حالا مبلغ ناچیزی بود ولی خب اولین درآمدم بود که برام واریز میشد. عکسشم گرفتم سیو کردم تو گوشیم که بمونه واسم. قرار بود هرماه افزایش پیدا کنه و کرد ولی خیلی خیلی کم، در مقابل اون وقت و انرژی که میذارم و مهارتی که توی 10 ماه بدست آوردم واقعا خیلی کم. الانم سه ماه ثابته
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
در صورتی که رفیقم که اونم همکارمه و یک سال زودتر از من ترینر شده، تقریبا 3-4 برابر من میگیره. و از همون اولم روند افزایش درآمدش بیشتر و سریعتر بوده.
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
1:شاید یکی از ترمزام این باشه که اون زمان بیشتری از من گذاشته توی این کار، (ترمز مخرب فعالیت فیزیکی بیشتر و سابقه کاری بیشتر)
2: دومیش میتونه این باشه که رشد درآمدی خودمو منوط به رشد صاحب کار دونستم که مثلا اگه اون رشد کنه منم رشد میکنم(که خودش یه نوع شرکه چون دستای خدا رو میبندی و انتظار روزی از بنده خدا داری نه خود خدا. شرک مطلق)
3:سومیشم میتونه این باشه که فکر میکنم خودم نمیتونم به تنهایی و مستقل کار کنم چون یا مدرکشو ندارم یا ی چیزی شبیه این
4: چهارمیشم میتونه اعتماد بنفس نداشتن باشه از این که نتونم برم بگم من حقوق بیشتری میخوام
الان مطئنا ترمزای ریز خیلی زیادی میتونه وجود داشته باشه ولی درشتاش اینا بود که به ذهنم رسید و داشتم فکر میکردم که خداروشکر الان من دارم دنبال باورای پنهان مخفی نامحسوس میگردم تو ذهنم و اون باورای مخرب تابلوی بزرگ و خیلی روشن تو ذهنم به لطف خدا نیست مث رابطه ثروت و معنویت و فراوانی و امثالهم ولی اینطوری نیست که بگم خب حالا که نیست پس دیگه حله اینارو ول کنم برم بچسبم به اون مخفیا. نه، اگه اون مخفیا ترمزه، این باور خوبا ولی هنوز ضعیفن شاید، اگر ترمزا -1 باشن، شاید این باور خوبا +1 باشن که اگر بیشتر بود الان نتایج خیلی بهتر از این بود دیگه، پس من باید هم اونارو قوی تر کنم هم مخربارو بردارم اول صفرشون کنم بعد اونا رو هم ببرمش سمت مثبتا
خدایاشکرت آخی
خیلی وقت بود کامنت ننوشته بودم. خیلی احساس رضایت دارم الان. خدایاشکرت که هم فرصتش شد هم بهونه اش. و به قول حضرت سلیمان هذا من فضل ربی
ترمزی که داری این هست که فکر میکنی دیگه کاری بهتر از اینجا نمیتونی پیدا کنی و همینم به زور گیر آوردی و اگر ولش کنی و یا درخواست حقوق بیشتر بدی ممکنه بگه از فردا نیا
من دقیقا همین تجربه رو در زندگیم داشتم و بخاطر ترسهام بود و روزی که گفتم دیگه نمیخوام بیام صاحبکارم که خیلی ادعا و غرور داشت اولش گفت نیا ولی بعد یک ساعت از من درخواست کرد که بمون و مشکلت چیه که میخوای بری و بیا حقوقت رو بیشتر میکنم و من گفتم نه دیگه نمیخوام بیام و از فرداش نرفتم
چند روز بعد یک کار دیگه برای من جور شد که وقتم رو یک پنجم اون کار قبلی میگرفت (یعنی کار قبلی از ساعت 7 صبح سرکار بودم تا 1 ظهر و عصر از 4 تا 8 شب،اما این کار فقط روزی 2 ساعت بود و تایمش دست خودم بود که هر وقت بخوام برم و انجام بدم و بدون هیچ کنترلی ) و کاملا آزاد بودم با حقوق 6 برابر بیشتر و بیمه و نهایت احترام از طرف اون کارفرما و اون زمان تقریبا دستمزدم دو برابر یک کارمند بود….نتیجه توکل و ایمان همیشه شگفت انگیزه
توکل کن و اقدام کن مطمئن باش این شجاعتت میشه یک نقطه ی عطفی در زندگیت مثل من…
چند روزی بود که هی داشتم از خودم می پرسیدم چرا آنقدر تلاش میکنم ولی به هدفی که 4-5 ماهه دارم براش تلاش میکنم نمیرسم و از خدا هدایت میخواستم که امروز این فایل رو تو سایت دیدم :)
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
راستش قضیه از اینجا شروع شد که من برای رسیدن به هدفم (کار پیدا کردن) باید یکسری مساله (تسک مصاحبه) رو حل میکردم که یادمه قبل عید به دوره شیوه حل مسایل هدایت شدم و اونو تهیه کردم تو اون دوره قدم به قدم با آگاهی از کنار گذاشتن کمال گرایی و انتخاب بهبود گرایی تونستم مساله های که تو مصاحبه شغلی بهم میدن رو حل کنم و واقعا هم تحت تاثیر قرار گرفتم چون تونستم مسایلی رو حل کنم که اگه کمک دوره شیوه حل مساله نبود شاید در 1-2 سال آینده در خودم میدیدم ولی تونستم تو 1-2 ماه اوکیش کنم اون توانایی رو . ولییییی مشکل اونجا بود که من یه چیزی رو درست متوجه نشده بودم یعنی فک میکردم اگه بتونم اون مساله رو حل کنم به هدفم (استخدام ) میرسم که اصلا اینطوری نبود حل مساله یه یکی از مواردی بود که باید برای رسیدن به هدفم طی میکردم و من برای اینکه هدف خودم رو بتونم میت کنم باید ترمز های مخرب رو شناسایی میکردم و اونها رو هم برطرف میکردم که البته اینو امروز با دیدن این فایل متوجه شدم. بعد که به روند چند ماهه گذشته ام فک کردم دیدم خوب من مساله رو حل میکنم ولی تو مراحل بعدی استخدام دیگه باهام تماس نمیگیرن و یا اینکه به نتیجه با شرکت ها نمیرسم ( توافق مالی) . خلاصه امروز نشستم تو ستاره قطبی نوشتم که میخوام 2 تا ترمز هامو شناسایی کنم.
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
راستش الان چیزی به ذهنم نمیرسه. فک کنم یکی از دلایلشم اینه که من تو این مدت که دنبال کار هستم با ادمهایی مواجه شدم که همه شون میگفتن آره این که تو حوزه پروداکت دنبال کار باشی و طبیعیه که حداقل 3 ماه بیکار باشی. این پروسه خیلی طولانیه و غیر از این نیست …. البته من چون قانون رو میدونستم سعی میکردم از این حرفا دوری کنم و به خودم بگم که اینها همش به باور تو مربوط میشه. شایدم چون نتونستم الگوی مناسبی برای باور پذیری ذهنم پیدا کنم موفق عمل نکردم.
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
ترمز اول:
یادم اومد یکی از همکارای قبلیم ازم پرسید که الهام کار پیدا کردی؟ من بهش گفتم نه و در ادامه توضیح دادم که شرکت ها الان با بحرانی مالی که دارن فقط میرن سمت نیروهای سنیور و ترجیجشون اینه روی اونا سرمایه گذاری کنن!!!! ( خودم سنیور نیستم).
باورم نمیشه که این حرفو زدم یعنی خودم مدام هر روز تکرار میکردم کار زیاد هست -من لایقش هستم -شرکت ها دنبال نیرویی مثل من هستن- ولییی نمیدونم چرا به اون همکار سابق ام اون جوابو دادم. امروز که داشتم مرور میکردم اون اتفاق رو متوجه اون ترمز مخرب بنیادی شدم. و بعدش رفتم باور مناسب براش تو دفترم نوشتم ( شرکت های زیادی هستن که دنبال نیروهای جونیور و مید لول هستن و من لایق همکاری با اون ها هستم.. – بعد سایت کاریابی رو باز کردم و شروع کردم دنبال شرکت های بزرگ و خوش نام که نیروی های جونیور و مید لول میخوان تا به خودم ثابت کنم این باور رو.
ترمز دوم:
بعد که دوباره بیشتر فکر کردم متوجه شدم یکی از ایمیل هایی که به اخرین شرکتی که باهاش حتی به آفر هم رسیده بودم ولی به خاطر مبلغش ریجکت کردم تو متنش نوشتم “من برای این شغل آمادگی لازم رو ندارم” در حالیکه من دلیل نپذیرفتن اون شغل رو مساله مالی برای خودم در نظر گرفته بودم ولی دست هام موقع تایپ چیز دیگه ای رو نوشته بودن!!!!
واقعا حیرت انگیزه یعنی اصلا ادم میمونه شما یه چیزی رو داری مدام تکرار میکنی ولی در عمل دست ها و زبانت دارن چیز دیگه ای رو میگن! اینا همون ترمز های مخرب بنیادی هستن که باید پیدا بشن و آگاهانه برای حلشون اقدام کرد. من از متن اون ایمیل متوجه شدم یکی از باورهای که باید روش کار کنم احساس کافی بودن و توانمند بودن هست. احساس اینکه با همین توانایی های که دارم لایق دریافت اون عدد مد نظرم هستم و من همین الان کافی هستم.
الله اکبر از این کشفیاتی که از خودم داشتم. واقعا حرفی برای گفتن ندارم و میخوام رو شناسایی این ترمزها کار کنم و از خدا خواستم نتیجه این کار کردن و بهبود ها رو از طریق نشونه هاش بهم نشون بده تا متوجه بشم تو مسیر درستی هستم و دیگه تلاش اضافه بدون شناسایی و برطرف کردن ترمزها نکنم و این انرژی رو بزارم برای رفع ترمز ها و خدا خودش بهترین ها رو با توجه به تلاش های چندین ماهه در سر راهم قرار بده.
دوستانی که این کامنت رو خوندن و بنظرشون اومد باورهایی هست که بتونه بهم کمک کنه یا این مسیر رو قبلا رفتن و تونستن بهبودش بدن ممنون میشم که زیر این کامنت برام بنویسن تا بتونم ازشون استفاده کنم.
سلام استاد عزیزم این فایل فقط برای من انگار ضبط شده من 5ماه فروش اینترنتی شروع کردم در ماه 15 میلیون تا 20 میلیون درامد دارم این ماه فروشم کم شده بود همش میگفتم اخه چرا دنبال جواب بودم که امروز الله مهربان شما معلم عزیزم رو دستی از دستان خودش برام قرار داد من ماه های قبل هروز 5 صبح یا 4 صبح از خوب بیدار میشدم ناخوداگاه و همیشه به این فکر میکردم که روزی 4تا فروش اینترنتی دارم الان یه 20 روز هست که دیگه این فکر نکردم و بیخیال شدم فروشم افت کرده امروز به این نکته که گفتید پاها رو گاز و ترمز هستن دقیق حسش کردم چون من وقتی داشتم در ذهنم میفروختم پام روی گاز بود الان با بیخیال شدنم همون فکری که میکردم روزی 4 تا 6 تا فروش اینترنتی داشته باشم پامو از روی گاز برداشتم ترمز کردم خدا رو شکر میکنم بابت این فایل عالی هدایت شدم از طرف الله و شما سپاسگزارم
خداروشکر که با باز کردن چشمام اولین چیزی دیدم این فایل بی نظیر بود که یه جرقه تو ذهنم زد .
استاد من خیلی وقته دوس داشتم و دارم که توی شهر بزرگ زندگی کنم ولی خب از بچگی توی شهر کوچیک با امکانات خیلی کم بزرگ شدم بعدم که سرکار رفتم و ازدواج کردم به شهر کوچیک با امکانات کم هدایت شدم و همیشه در تلاش بودم که باید از طریق انتقالی شغلم برم شهر بزرگ بعد همه همکارای قبل و بعد من رفتن ولی من همچنان موندم حتی امسال که انتقالیمم میدم من نتونستم فرم پر کنم الان از خودم پرسیدم چرا چه باوری دارم؟
من به این جواب از نظر خودم غم انگیز رسیدم که من این باورو که چون من شغل همسرم خونه همه امکانات همسرم توی این شهره و اونه که تعیین میکنه کجا زندگی کنیم و ما اگه بریم شهر دیگه شرایط بهم میریزه استاد به خدا خیلی تلاش میکنم خیلی برای خودم الگوهای مشابه میارم که با مهاجرت چقدر بیشتر پیشرفت کردن ولی نمیدونم الان باید چیکار کنم؟ پارسال اداره انتقالیم نداد فک کردم مشکل از باورهای شغلیمه بعد اومدم دوره دوازده قدم خریدم شب و روزمو بهم دوختم خیلیم پیشرفت کردم از نظر روابط شغلی و عاطفی و خیلی چیزای دیگه ولی امسال الان که باید فرم پر کنم همسرم مخالفت کرده …..
یه باور دیگم که مد نظرمه حس میکنم اینه که من فکر میکنم فقط از راه انتقالی که میتونم مهاجرت کنم و الان دارم روی این مسئله کار میکنم و طبق دوره دوازده قدم و آموزش های شما سعی کردم بیخیال این ماجرا بشم و سعی کنم رهاش کنم و فقط روی خودم کار کنم .
مسئله بعدی از نظر مالیه استاد منو همسرم از صفر بدون کمک کسی شروع کردیم و مغازه زدیم و شروع کردیم کار کردن اوضاع نسبت به قدیم خیلی بهتر شده ولی هنوز به نتیجه دلخواهم نرسیدم الان دارم روی باور فراوانی کار میکنم و هی برای خودم نمونه های فراوانی میارم که یه نمونه ش دیشب بود که همسرم داشت بازی اینتر و منچستر سیتی تماشا میکرد من یه لحظه چشمم خورد به تماشاگرا و دیدم واو چقدر شلوغه چقدر آدم اومدن این بازی ببینن و همسرم گفت میدونی بلیط این بازی 150میلیونه گفتم جدی پس چقدر ق
ثروت زیاده که اینهمه آدم که جمعیت ورزشگاه 78هزار نفر بود فک کنم این مقدار پول هزینه کردن که فقط بیان دو ساعت فوتبال موردعلاقشون ببینن اصلا چقدر آدم ثروتمند هست درحالیکه من قبلا هر چی میدیدم آدم فقیر و بدبخت بود و تعداد کمی ثروتمند میدیدم . هی تحسین کردم گفتم ببین جهان خدا چقدر ثروت داره چقدر پول فراوونه خدایا شکرت .
مورد بعدی که درباره نرسیدنمون به ثروت فهمیدم در مورد عزت نفس و لیاقته با خودم گفتم من از بچگی عزت نفس و اعتماد بنفس خیلی کمی داشتم شاید همین موضوع داره ریشمو میسوزونه و برای همین تصمیمی که گرفتم اینه 12قدم که تمام شد و نتایج مد نظر ازش گرفتم وارد دوره عزت نفس بشم و اینو اصلاح کنم ..
استاد کاش یه نفر جواب سوالمو میداد که من برای تغییر اون باوری که بهم اجازه مهاجرت نمیده چیکار کنم چه باور جدیدی باید بسازم کاش خودتون یا خانم شایسته جوابمو میدادین ممنونم
حمد و سپاس خدایی را که تنها آفریننده آسمان ها و زمین است،
سلام دوست مهربانم،
در وحله اول باید سپاسگذار خداوند باشیم که مارو هدایت کرده به این سایت فوقالعاده، و تشکر فراوان از استاد عزیزمون که با عشق فراوان فایل های اگاهی دهنده رو تهیه میکنن،
در جواب به این سوال شما که فرمودید چه باوری جلوی مهاجرت شما رو گرفته با توجه به اینکه تلاش فراوانی هم میکنید، من یسری از باورهایی که در خودم داشتم موقع مهاجرت و با وجود همون باورها مهاجرت کردم رو بهتون میگم تا متوجه بشید که ایراد کار از کجاست،
من چند سالی رو تهران زندگی کرده بودم و بعد از اینکه توی کار خودم اوستا شدم رفتم شهرستان و برای خودم مغازه زدم، چند سالی رو مشغول بودم، ولی با وجود باورهای محدود کننده و البته ضعف در اعتماد به نفس نتونستم کسب و کارم رو پیش ببرم،
و تصمیم گرفتم بیام تهران و از نو کارمو شروع کنم،
قبل از اینکه بیام تهران باورهای محدود کننده ایی در مورد زندگی توی شهر بزرگی مثل تهران داشتم، مثل این باور ک تهران هزینهها خیلی بالاست، تهران همش باید کار کنی، تهران رفت و آمد هزینه زیادی داره، تهران شهر شلوغیه و همش باید در رفت و امد باشی، و کلی باور مخرب دیگه که باعث شده بود با وجود اینکه حتی درآمد نسبتا خوبی داشتم اما بازم اخر ماه کم میاوردم، محل کارم تا خونه مسافت کمی بود اما همیشه هم تو ترافیک گیر میکردم، آدمهای فوقالعاده خوبی اطراف من بودن، اما من فقط آدمهایی رو میدیدم ک مناسب نبودن،
هیچ اتفاقی بجز باورهای مخرب باعث ایجاد این نتیجه ها نشده بود،
و از زمانی که شناسایی کردم این باورهارو و به اندازه ایی که تونستم روی باورهام کار کنم موفق شدم که نتایج رو تغییر بدم، و البته که هنوز هم باید بیشتر و بیشتر کار کنم روی باورهام،
مهمترین دلیلی که باعث شده سخت رشد کنم نداشتن تعهد در اجرای قوانینی هستش که هروقت ازشون استفاده کردم خیلی خوب جواب دادن و نتایج کاملا مشهود بوده.
از الله یکتا برای شما دوست عزیز آرزوی موفقیت و سربلندی دارم،
منم میدونم باورای مخربم چین ولی نمیدونم چجوری درستشون کنم مثلا بزرگترین باور محدود کننده که جلوی مهاجرت منو گرفته اینه که فک میکنم همسرم نمیزاره و چون مخالفم امکانش نیست حتی میدونم اشتباهه و ما خودمون خالق زندگیمون هستیم و هیچکسی به اندازه سر سوزنی در زندگی ما دخیل نیست قبلا خیلی با همسرم کل کل میکردم ولی یه مدتها که آروم شدم میگم نه این مشکل از منه نه همسرم من فقط باید روی خودم کار کنم و کاری به همسرم نداشته باشم و طبق قانون به اندازه ای که من تغییر کنم جهان هدایتم میکنه به جاهای زیباتر .
اگه راه حلی یا تمرینی درین زمینه دارین ممنون میشم بهم بگین
همه چیز و همه اتفاقات در نهایت ختم میشه به (قاااانون)
قانونهای بدون تغییر خداوند در همه مباحث بدون ذرهای خُلف وعده اجرا میشه،
.
یه مسئله اصلی که شاید مانع مهاجرتتون میشه اینه که شور و اشتیاق زیاد و کافی ندارید،
شاید کلامی بگید که دوست دارم مهاجرت کنم، ولی قلبا علاقهای نداشته باشی، علاقه نداشتن به این معنا که مهاجرت به شهر مورد علاقهتون خیلی واستون ارزشمند نیست،
قانون رو یادآوری کنیم با هم،
ما به همه خواسته هامون نمیرسیم، ما به خواستههایی میرسیم که واسشون اشتیاق و علاقه داریم، و حاظریم برای اون هدف چه چیزی قربانی (بهاا)کنیم،
شاید همسرتون هیچ وقت موافق مهاجرت به شهر مورد علاقه شما رو نداره، اما این خواسته برای شما خیلی مهمه و از خدا میخوایی در بهترین شرایط بهترین اتفاقات دست به دست هم بده و تو هدایت بشی به سمت اون خواسته،
اون وقت اگر با همسرتون همفرکانس و هم مسیر بودید این اتفاق برای جفتتون میفته، اگر هم همسرتون در مدار شما نباشه و از طرفی هم شما اسرار بر اون خواسته داشته باشین طبق قانون بدون تغییر خداوند هرکدوم هدایت میشید به راه خودتون،
در نهایت افکار ما هستن که اتفاقات و شرایط زندگی مارو رقم میزنند، و ما به لطف خداوند حاکم بر افکارمان هستیم،
ما میتونیم زندگیمون رو اون طوری که میخوایم بسازیم و طبق سبک شخصی خودمون زندگی کنیم،
.
از خدواند حکیم و قادر برای شما دوست عزیز و تمام دوستان عزیزی که به دنبال راهی برای رسیدن به نور هستند آرزوی خیر و برکت و هدایت آسان رو دارم،.
سلام
روز شما بخیر استاد عزیزم و دوستان عزیز
یه سری از نتایج رو همه ماها دیدیم از دیگران که دقیقا همون نتیحه و خواسته ما هم هست،که اون شخص به اون نتیجه رسیده و و اون خواسته رو داره توی زندگیش تجربه میکنه
اما وقتی میایم خودمون اقدام میکنیم برای خلق اون خواسته که دقیقا خواسته قلبی خودمون هست،میبینیم ای بابا چرا من هرچی تلاش میکنم در جا میزنم،
و جالب اینجاست که شاید شاکی هم بشیم که اقا من که قوانین رو درک کردم و باید زودتر و راحت تر از اون فرد که ناآگاهانه قانون رو اجرا کرده به دستش بیارم،
آخه چرا من دارم پازل قانون رو میچینم ولی نتیجه مطلوب نیست،ولی اون شخص بدون آگاهی از قوانین خیلی زود به نتایج دلخواهش که اتفاقا خواسته منم هست رسیده،و بعضی مواقع باعث دلسردی هم میشه.
من در مبحث کسب ثروت و افزایش توان مالی،هدایت شدم به یه پروژه کاری که نتیجش عالیه،یعنی این پروژه به اتمام برسه دقیقا برای من سکوی پرتاب میشه در بحث پول و ثروت،
حالا این پروژه نهایتا می بایست در کمتر از یک ماه به اتمام برسید و طبی برنامه ریزی ها من می بایست نتیجه رو بعد از یک ماه تلاش و کار لمس میکردم،
اما الان تقریبا 5 ماهه که این کار انگار کش میاره،انگار داره باهام حال میکنه،
با اینکه لحظه به لحظه کار فقط با توکل بر خدا و سپردن این کار به دست خدا پیش رفتم،
با اینکه مثل روز برام روشنه که خدا من رو هدایت کرده اونجا تا ثروت کسب کنم،
حالا
در نزدیکی خونم یه همسایه دارم که اتفاقا کار و شغلش همینه،و خدا شاهده مثل آب خوردن هر هفته موفقیت رو توی این کار تجربه میکنه،به رااااحتی،مثل آب خوردن،آقا اگر بگم حداقل 35 تا پراید داره،شاید باورتون نشه،
دو تا ماشین سنگین،ملک و املاک فراوان،پول بانکی فراوان،
و فقط هم با همین کار مشابه کار من به دست آورده این ثروت رو
من میام میشینم با خودم و خدا حرف میزنم و از زاویه قوانین آنالیز میکنم
میگم که خدایا آیا اگه کار یک ماهه من الان 5 ماه شده و تمام نشده،آیا ظرف من بزرگ نشده برای دریافت؟؟؟من که اونقدر دارم روی بحث ثروت،مستند ذهنم رو وادار به قبول بی انتها بودن ثروت میکنم که نگو،
آیا اون احساس لیاقت کسب ثروت رو هنوز به انداره کافی جذب نکردم،
خدایا با این تاخیر داری میگی زمانبندی دست منه و تو دخالت نکن؟؟؟؟؟
آیا ترس های ناشی از کمبود مانع شده،
آیا آیا آیا آیا آیا؟؟؟؟
پس اگه این ها هستند،اون انسان عادی که همسایه منه و از قانون چیزی نمیدونه چطور این خان نعمت الهی رو مثل آب خوردن هر روز به دست میاره
یا اینکه،من در حوزه کاریم چرا کمتر از دیگران کار میکنم،یا ساده تر بگم چرا کمتر از دیگران مشتری و متقاضی دارم،با اینکه من عاشق شغلم هستم و روزی نیست حداقل نیم یا یک ساعت راجع به شغلم تحقیق نکنم،عاشق تحولم،عاشق طرح ها و ایده های جدیدم و به جرآت قسم میخورم هیچکس توی شهر من نمیتونه مثل من طراحی و ایده پردازی و اجرا کنه،اما یه افراد یا همکارانی دارم که همیشه و همیشه و همیشه سرشون شلوغ از مشتری،همیشه سر کارن،همیشه درآمد خوب دارن،اما قانون رو هم بلد نیستن،تازه خیلی جاها هم می نالن،
دلیل چیه؟؟؟
و هنوز به جواب نرسیدم،
البته که در راستای موضوع اولم همیشه از خدا میخوام که در این راستا بهم کمک کنه و سپردمش به خودش و مرتب داره بهم الهام میکنه،
حالا من احساس میکنم باور به فراوانی ،به اندازه مطلوب درونم رشد نکرده
2_هنوز هر از گاهی وقتی پول خرج میکنم،تا چند میلیون توی کارتم هست خوب خرج میکنم و عین خیالم نیست،ولی همین که به آخرای اون مبلغ میرسه موجودیم،یه کوچولو ترس میگیرم که پوله داره تمام میشه،یعنی احتمالا باور به کمبود هنوز رنگ و لعاب داره درونم،
3-یه چیز دیگه توی ذهنم هست که احتمالا این باور غلط در قالب قانون داره عذابم میده،اونم اینه که باید پله پله پول به دست بیاری یا تکامل طی کنی،یعنی بعضی مواقع یه چیزی بهم میگه تو که هنوز بالاتر از مثلا مبلغ 200 میلیون به حسابت نیومده،چطور میخوای یهو 10 میلیارد یا 20 میلیارد به دست بیاری،و باید تکامل طی کنی،و احتمالا این از عدم احساس لیاقت میاد،
4-یه چیز دیگه دارم،،،،،،،که چجور و از کجا این همه پول میخواد بیاد؟؟البته این رو همیشه به خودم جواب میدم که خداوند از جایی بهم میده و ثروتی به غیر الحساب میده که فکرشم نمیکنم از کجا اومده،و برای جهان زحمتی نداره که هزار تومان میخواد بده یا هزار میلیارد
راستی استاد،شما نظرتون راجع به داستان من چیه؟؟
فرشاد جان سلام،
من یه تجربه ای تو این هفته داشتم که حس می کنم دونستنش به درد همه مون میخوره؛ چند وقت پیش بود که یه فایلی را از استاد دیدم که با استاد عرشیان فر داشت مصاحبه می کرد، احتمالا خیلی راحت میتونی تو قسمت لایو های اینستاگرام پیداش کنی، قسمت جالب فایل این جا بود که استاد برای حل کردن مسئله یا همون سوالی که تو فایل پرسیده بودند اومد و یکبار دیگه قانون را از اول مرور کرد و بعد جواب خودش واضح شد.
مگه غیر از اینه که ما هر روز طبق قانون جذب تموم کانون توجه خودمون را بیشتر وارد زندگیمون می کنیم؟
مگه غیر از اینه که ما در هر لحظه یا داریم به خواسته هامون فکر می کنیم یا نبودن اون ها تو زندگیمون؟
وقتی باور داریم که تموم اتفاقات داره خوب پیش میره دیگه غر زدن معنی نداره، چون وقتی داریم غر میزنیم یعنی داریم به نداشته هامون فکر می کنیم!
البته این ها فقط چیز هایی هست که خودم هر روز دارم روی خودم کار می کنم.
وقتی باور داری خواسته هات دارند اتفاق می افته دیگه شوق و ذوق داری و مرحله دریافت را کامل داری اجرا می کنی،
اینکه تو زندگیمون مدام داریم به بهتر شدن فکر می کنیم خیلی عالیه ولی نباید اونقدر درگیر آینده و زمانبندی بشیم که توجه مون بره روی نداشته ها!
وقتی میگی چرا اتفاق نیفتاده یعنی تضاد را خوب درک کردی حالا وقتشه کنار بایستی و بزاری جهان تو رو به مسیر های راحت تر هدایت کنه..
مرسی بابت اگاهی خوبی که کامنتت داشت و منو به فکر کردن واداشت و همین طور هر کسی که تو این مدار باشه ‘
امیدوارم به همه خواسته هات برسی و لذت ببری از لحظه به لحظه بیزینس و پول پارو کردنت…
سلام حسین جان
واووووووو عجب جواب درست و دقیقی دادی فرشاد عزیز
چون دقیقا همین سوالی که فرشاد جان پرسید همین حالت تو بیزنس من هم رخ داده و سوال من هم بود
که من دارم طبق قانون عمل میکنم و حسابی روی خودم و باورهام کار میکنم ولی نتایج مخصوصا از لحاظ مالی بسیار بسیار کند و بعضی اوقات انگار تو حالت صفر قرار گرفته
با این حال تا حالا نشده منفی بشم یا بدهکار بشم خلاصه هر جور بوده اوضاع خودش خوب شده
ولی دقیقا همین سوالی که برای فرشاد عزیز پیش اومده بود برای من هم دقیقا همین سوال تو کسب و کارم بود
که چرا بعضی از همکارهام با اینکه باورهای بسیار داغونی نسبت به من دارند ولی خیلی راحتر و اسونتر از من دارند کلی معامله و کلی پول خلق میکنند
ولی من ……
ولی خداشکر خداوند منو هدایت کرد به کامنت فرشاد عزیز و همچنین پاسخ زیبای شما که به فرشاد عزیز دادید
که قانون رو دوباره بیاد من اوردید که این ما هستیم تک تک اتفاقات زندگی خودمون رو داریم خلق میکنیم
و اوضاع و شرایط هر چی که هست بخاطر افکار و باورهای خودمونه
و ممکنه بخاطر اینکه داریم روی خودمون کار میکنیم که باورهام بهتر بشه برای همین توقعمون نسبت به تغییر باور خیلی بیشتر و بزرگتره
یعنی اگر دقیقتر بگم
مثلا از لحاظ باور اگر ما 1x تغییر کرده باشیم
از اون طرف توقعمون بالاتر رفته و از جهان انتظار ورودی نعمت 2x یا حتی بیشتر دریافت کنیم
بخاطر همین جهان کاملا دقیق و بدون نقص عمل میکنه و درست به اندازه تغییر و ظرفمون به ما نعمت میده
و درست همین موضوعی که شما بهش اشاره کردید
که ما درگیر اینده و زمانبندی میشیم و همین عامل باعث میشه تمرکزمون رو کمبود بره
و ممکنه نامید بشیم و لغزش کنیم
دقیقا این کامنت شما مهر تایید و جواب درست بود تو زندگی و بیزنس من
که اون جاههایی که من بیخیال نتیجه بودم و اینقدر نچسبیدم بودم بهش
بدون اینکه من حواسم باشه خیلی راحت ، نرم و طبیعی من به اون نعمت برخورد کردم و کلی لذت بردم
ولی اونجاهایی که منتظر اینده و زمان مقرر شدم بقول شما تمرکزم رفته بود روی نبود اون نعمت و باعث شد از مسیر گمراه بشم
عاشقتم حسین عزیز
اینقدر کامنت زیبا و دقیق و بجا و ماله من بود که اگر میشد به بجای 5 امتیاز بهت 5.000 امتیاز میدادم
چون اینقدر برام با ارزش و مهم بود
و این هم لطف و هدایت خداست که همیشه منو هدایت میکنه که در زمان مناسب و مکان مناسب قرار بگیرم
واقعا امروز روز من است که هدایت خداوند از هر طریقی سمت من روانه میشود
حسین جان انشالله هر کجا هستی در پناه خدای هدایتگر شاد ، سالم ، ثروتمند باشی
فعلا
یا حق
سلام
عمران عزیزم.
یک سال از پاسخ من و تو و حسین گذشت.
الان توی دوره روانشناسی ثروت هستم.
گرفتم داستان رو.
من تمام دردم دردر کمبود بوده و از کجا میخواد بیاد بوده.
یعنی اینکه نمیشود و اگر هم بخواهد بشود از کجا این اتفاق رخ میده.
دقیقا در تله واژه “””چطور”””.
حالا یک سال گذشت.من رشد کردم.اومدم توی دوره روانشناسی ثروت و باورهای مخرب رو جستم.
یه چیزی بهت بگم که زندگی مالیت متحول بشه .؟؟؟؟
روی باور فراوانی کار کن.
اونقدر روی این باور کار کن که توی خواب هم هذیون بگی.
فراوانی رو کار کن و خواسته هات رو واضح کن.
وقتی خواسته واضح باشه و باور توانایی و فراوانی خلق خواسته بخوره تنگِ خواسته ها.
اَنَ یَقول کُنفیکون.
خواسته واضح.
باور به فراوانی.
باور به رسیدن خواست.
مثلا ثروت میخوای
بگو ثروت و پول بی نهایت وجود داره و من باید هر روز بیشتر به دست بیارم.
از کجا؟؟؟؟؟؟ذهن میگه.
از کجا؟؟؟؟؟
بگو چه میدونم.من از خدا خواستم و این وظیفه خداست به من ربطی نداره.
بگو من فقط میدونم که هست و میشود تمااااااام.
چراش و چگونه به من ارتباط نداره و به خدا ارتباط داره
عاشقتم فرشاد عزیز
چقدر کامنت نیاز الان من بود
دقیقا من هم با نظرت موافقم که بعد از یکسال وقتی که باورهام و درکم به قانون بهتر شده تازه دارم میفهمم بزرگترین و اساسیترین مشکل باورهای من
باور کمبود
و تو ناخوداگاه خودم هنوز هنوز با فراوانی مشکل دارم که بقول خودت فرشاد عزیز باید خودم رو بمباران کنم فقط روی بینهایت بودن نعمتهای خداوند و کاری هم به چگونگی نداشته باشم
چگونگی ماله خدا
من میخوام و میشود
برای منطقی کردن خداتا الگو تو جهان وجود داره که ادمها خیلی راحت و اسون بدون تلاش دارند خان نعمت الهی رو پارو میکنند
پس برای اونها شده برای من هم میشه
خدا که غنی خدا که صاحب اول و اخر خدا که همواره و هر لحظه بخشنده و دهنده است خدا که انا علینا الهدی است منم که اشرف مخلوقات خدا هستم پس بموقعش منو هدایت میکنه ادمها موقعیتها شرایط مناسب سمت من میفرسته که من خیلی راحت و اسون به خواستهام برسم
کار من اینکه روی دوش خدا بشینم سوت بزنم و از مسیر لذت ببرم و ایمان خودم رو نشون بدم که من چیزی نمیدونم خدا میدونه و هر مسیری که خودش بهتر میدونه بذارم منو هدایت کنه
خلاصصصصصص
عاشقتم فرشاد عزیز
داداش بریم تا سال دیگه این موقع ببینم کجا کار هستیم
خخخخخ
انشالله اگر عمری بود
مطمئن باش میترکونیم
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستی در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشی
فعلا
یا حق
سلام حسین آقای عزیز، این کامنت شما برای آقا فرشاد، دقیقا طبق فرمایش آقا عمران جواب منهم بود، و اول از خدای مهربان سپاسگزارم و بعد هم از شما دوست عزیزم، و امیدوارم همیشه شاد و تندرست باشید، حالا یه توضیح کوچک بدم از اینکه چقدر بطرز جادویی من به کامنتهای اول آقا عمران و بعد شما هدایت شدم، امروز صبج من چون دیشب دیر خوابیده بودم بعد از نماز صبح خواستم دوباره بخوابم که متوجه شدم توی گوشیم ایمیل اومده، و من اکثر اوقات اگر بیکار بودم ایمیل ها رو میخوندم، و گر نه ازشون رد می شدم، ولی اینبار با اینکه اول ایمیل رو دیدم و رد شدم، دوباره یه حسی بمن گفت دوباره نگاه کن، و وقتی رفتم توی ایمیل ها دیدم ایمیل آقا عمران هست به شما، و جالب اینکه این ایمیل توی گوشیم مثل ایمیل های قبلی نبود کاملا پر رنگ تر بود و دور تیتر اولش با یه مستطیل جدا شده بود باز اهمیت ندادم و گفتم بخوابم، ولی دوباره اون حسه بهم گفت حالا بخون ببین چیه که از بقیه پر رنگتر نوشته، و وقتی شروع کردم بخوندن واقعا از اینهمه هماهنگی و هدایت دیوانه شدم بخدا،!!! خدایا بی نهایت شکرت بابت اینهمه هدایت و الهامات نابی که به همه ما داری، درنهایت از شما و تمام دوستان گلم و مخصوصا از استاد عزیزم که باعث ایجاد اینهمه کیفیت در زندگی همه ما شده سپاسگزارم، فعلا در پناه حق
سلام بشما دوست عزیز.
درمورد ترمز نجوای ذهن که درباره تکامل صحبت میکنه دقیقا منم تجربشو دارم و خیلی باعث ناامیدیم میشد این نجوا و کل انرژیم تحلیل میرفت.
بعد وقتی از خدا هدایت خواستم که به چه شکل به این موضوع نگاه کنم و جواب نجوا را بدم خداوند هدایتم کرد به اینکه:
تکامل یه مساله فرکانسیه نه کاری به گذر زمان داره نه اینکه بقول اون نجوا اول حتما باید کم کم پول بیاد تا بعدش زیاد بشه
اگر من بتونم از لحاظ فرکانسی خیلی عمیق روی خودم کارکنم. وفرکانسای قوی تری بفرستم خیلی سریع میتونم به هدف مورد نظر برسم.
مثل قضیه پول که فرکانسیه وقتی بپول توجه کنی پول برات میاد حالا دیگه از چه راهی و به چه شکلی مهم نیست. مهم اومدن پول هست که میاد
یا درمورد روابط اون کیفیت رابطه عالی فرکانسیه نه کاری بظاهر داره نه سن نه…
. و وقتی طبق هدایت خداوند جواب نجوا را دادم واقعا خاموش شد و الان خیلی راحتتر دارم فرکانس های بهتری درمورد هدفم به جهان ارسال میکنم.
خیلی وقتا اون نجوا از طریق مساله تکامل میادو کارشو انجام میده و خود همین مساله تکامل میشه یه ترمز.
موفق باشین دوست عزیز
سلام خدمت استاد عزیز
من چندوقته با شما آشنا شدم و فایل های رایگانتان گوش میدهم ولی فعلا موفق ب خرید محصولاتتان نشدم
می خواستم راجب همین فایل و سوالی ک پرسیدید صحبت کنم
من بعداز 4سال ک زندگی مشترکم میگذرد تصمیم گرفتم بچه دارشوم وقبلا ب خاطر ی سری مسائل نتونستم تصمیم ب بچه دار شدن بگیرم الان یک سال تحت نظر دکتر هستم و دارو میگیرم ولی متاسفانه فعلا موفق ب بارداری نشدم ولی ی طوری بچه دار شدن چ هدفم چون من عاشق بچه ام
و هرماه ک آزمایش بتا میدادم و منفی میشد حالم بد میشد نارحت میشدم ولی میگفتم این ماه نشد ماه دیگه ک الان یک سال گذشته
با خودم گفتم من باید این مسیر برم باید ناامید نشم حتما خدا میخواد در زمان مناسب بهم بچه سالمی بده
تا اینکه این ماه تصمیم گرفتم پزشکمو عوض کنم یعنی رفتم شهر دیگه پیش متخصص زنان ک میگفتن چندماه از آمریکا برگشته
پیش دکتر بودم ک خانمی دیگه پیش دکتر بود داشت سونوگرافی و آزمایش نشون میداد ک دکتر گفت همه چیزیت نرماله بعد خانم گفت پناه برخدا بعد دکتر گفت وقتی من دارم میگم همه چیزت نرماله میگی پناه برخدا یعنی باور نداری بهش گفت خانم برو باور داشته باش شاید من هنوز باور ندارم میتونم بچه دار شم
و اینکه من همکاری دارم بچه اولش دختر بود الان بارداره شوهرش و خودش دوس نداشتن این یکی دختر باشه پسر میخواستن ک شوهرش گفته بود دختر بود سقط کن ولی خداروشکر سونو داد پسر بود
و اینکه خیلی بچه نمیخوان ولی باردار میشن
دوس داشتم راجب این موضوع صحبت کنم
با تشکر از شما
شدیدا توصیه میکنم دوره قانون سلامتی رو استفاده کنید ، نه تنها بچه دار میشید بلکه هر مریضی دیگه ای داشته باشید 100٪ میره ، هم خودم تجربه کردن در زمینه های دیگه هم نتایج بقیه رو دیدم . این مشکل ساده تر از اون چه که فکرشو بکنید براتون حل میشه ، واقعا خداروشکر
به نام خداوندبخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم خانم شایسته ودوستان
اول زیبایی این بهشت رو تحسین میکنم وعملگرایی شما به قانون،
من دیروز شکرگذاری کردم وتعهد دادم که یک هفته شکرگذارباشم برای نعمتهام مثل بار اول ذوق وشکرکنم واحساسم رو خوب نگه دارم وخداوند به من یه گوشیS21FEپاداش داد وماتم زده بود ازکارخدا.رفتم عکسایی که گفته بودین برای دریم برد بگیرید آوردم تا دقیییییقا همین مدل گوشی عکس گرفتم 2سال پیش ونگه داشتم و2ماه پیش گذاشتم تویه کیف گفتم این جعبه ی جادوهس وجعبه ی اجابت.واین گوشی انگار یه بنزین بود برای حرکت من برای انگیزه وامیدوارترشدن من که ادامه بدم به شکرگذاری
فهمیدم که من فقط وظیفم لذت بردنه وخدا موج خوشبختی رو پاداش میده به من.پاداش لذت بردن لذت بیشتره
الان که شما گفتین وقتی پاتوازروی ترمزبرمیداری چون ازقبل پات روی گاز بوده سریع رشد میکنی وجریانی ازنعمت وارد زندگیت میشه فهمیدم که آهاا قانون اینه.این طبیعیه که نعمتهای زیادوبزرگ سریع تندتندواردزندگیت بشه اینو با تکامل زمانی اشتباه گرفته بودم که باید یکماه یا یکسال یا فلان قدرزمان بگذره،نه!کاری به تاریخ نداره جهان.کار به فرکانست داره کار به احساس خوب وباورهات داره.نمیدونم این گازوترمزی که میگین درست متوجه نشدم که پام ازقبل روگازه ینی چی اما اینکه گفتین باید طبیعی خیلی راحت بالذت ازمسیربه خواسته هامون برسیم یه نکته ی طلایی هس که باید همیشه درذهنم حک کنم
سپاسگذارم ازتون
این فایل رو خیلی درزمان عالی خدابرام فرستاد خدایاشکرت
اونجایی که وایساده بودین دقیقه22:55 من یه لحظه از رنگ طبیعت حس کردم این هوا هوای بارونه نکنه حسن فایل بارون بگیره.الله اکبر.شما بعد بارونو نشون دادین گفتین دقیق5 دیقه بعد ازاتمام فایل بارون اومده وخداچه قشنگ برنامه ریزی وهدایت میکنه
به به چه بارون قشنگی چه صدای زیبایی من عاشق بارونم وطبیعت.چه لذت بخشه یه خونه توجنگل داشته باشی دریاچه هم باشه بارونم بباره وکنارعشقت باشی خدای من چه لذتی
سلام مریم جان
مبارکه گوشی نو عزیزم
اونجایی که نوشتی وظیفه ما لذت بردنه و پاداش اون لذت بیشتره خیلی نکته مهمیه. من این نکته رو نوشتم تو دفترم که هر روز به خودم یادآوری کنم که از زندگیم باید فقط لذت ببرم.
و من فکر میکنم یه پا رو گاز یعنی وقتی خواسته ای داری و این خواسته رو از خداوند درخواست میکنی اینجای قضیه پا رو گازه ولی باورهای مخرب در مورد اون خواسته میشه پا رو ترمز
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند باشی عزیزم
به نام خدایی که هیچگاه دغدغه ی ازدست دادنش راندارم
سلام به استادومریم بانوی مهربان
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
خواسته ی ما این بود یک کارفرین بشویم ،تولیدکننده باشیم باکلی نیروی کار و وروازنه تولیدات زیاد که حتی صادرهم کنیم ولی الان حدودا3یا4ساله داره میگذره باوجودتلاش های که داشتیم هنوزمحقق نشده
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟
ازدوستان دونفربودن که اونهاهم خواستشون مشابه بودولی درحوزه کاری دیگرکه مخاستن کارافرین باشن وزودشروع به تولیدکنندوالان توی مجموعه خودشون مشغول به کارشدن
مثلایکی شون اصلابراش مهم نبودکه حتمامکان ازخودش باشه یک جایی رواجاره کرددستگاه اوردوشروع به کارکردوکلی تلاش کردوکارش گرفت والان برای خودش جایی روخریدکه بره توی سوله خودش
یکی دیگه ازدوستان هم اونم چندماهی میشه که شروع به فعالیت کرده
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
1:قبلش یک توضیحی من بدم درمورد هدفمون ماخواسته ی کارفرین بودن روداشتیم بعد گفتیم اول بایدمکان ازخودمون باشه بعدزمین خریدیم وشروع کردیم به ساختن سوله هاوفکرمیکردیم بااین منبع مالیمون زودساخته میشن ولی کاربه نصفه که رسیدپولمون تموم شد(ولی اوناساخته نشدن وماقبلش هم بیزینس قبلیمون روتعطیل کردیم که تمرکزمون روی یک چیزیاشه ) هیچی دیگه ماموندیم وجیب خالی وکاره نصفه نیمه دیگه ازدوباره ازصفرشروع کردیم یک بیزنس جدیدراه انداختیم که پولی دربیاریم تاباهاش ادامه سوله هارابسازیم وحالا ترمزمون که پیداکردم رومیگم:
فکرمیکنم چون میخاستیم ازهمون اول همه چی پرفکت وعالی پیش بره مامیتونستیم یکی ازسوله هارابسازیم شروع به کارکنیم بعداون یکی روبسازیم یاحتی میتونستیم جایی رواجاره کنیم به درامدبرسیم بعدشروع کنیم همه ی فکرمون این بودکه بایدمکان ازخودمون باشه کامل بسازیمش بارهادوستان گفتن که یکیشوبساز ولی ماقبول نداشتیم فکرکنم بزرگترین ترمزی که باعث شدتاحالابه این هدف کارافرینی نرسیم که همین چندروزه پیش پیداش کردیم همین بودکه مافکرمون روی کامل وبی نقص شروع کردنمون بوداصلااین ایده به ذهنمون نمیرسیدکه بایکیش هم میشه تولید روشروع کردوبه درامدزایی رسید
والان تصمیم گرفتیم یکیش روتموم کنیم فقط شروع کنیم به تولید،اصلانمیدونم چرااینقدرما اصرارداشتیم کامل باشن
باتشکر ازاستاد
سلام دوست عزیز واقعا همینه هرکسی بترسه ونخواد قانون تکامل رعایت کنه به بدترین شکل ممکن ضربه میخوره اصل جهان
قانون تکامل
قانون احساس خوب
قانون توجه
قانون ایمان شکست ناپذیر
بعد موفقیت انشاالله درس گرفته باشی از گذشته ودر ادامه موفق وسربلند بشی وایمان داشته باش اگر رعایت کنی میشه
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته گل ممنونم که این فایل رو اماده کردین چون حرف دل من رو زدین و سوالاتی که من هم داشتم عنوان کردید.
1-سوال اول در مورد چه خواسته ای داشتم یا دارم که بهش بهش نرسیدم… استاد جان من تقریبا 16 سال به صورت پراکنده ولی مصمم و یکسال اخیر که با شما آشنا شدم به صورت مداوم به دنبال هدفی که عاشقش بودم رفتم و اونم پیدا کردن یک محلول که باعث رویش قطعی مو برای افرادی که ریزش مو داشتن چه موی سر چه ابرو و غیره هستم یعنی یه چیزی که صدرصد باشه وگرنه محلول ها و شامپو رویش مو زیاد هست که هیچ کاری هم انجام نمیده و باور های زوال ناپذیری ایجاد کردم که یک انسان چطور میتونه به هرچیزی که میخواد برسه مثال هامم همش از قرآن در آوردم مثل زکریا که درخواست کرد و تو سن بالا بچه دار شد یا موضوع حضرت مریم که در محراب در حال عبادت بود و خداوند براش غذای تازه قرار میداد پشت در محراب که زکریا براش سوال پیش میاد و جواب حضرت مریم که میگه خداوند اینارو ایجاد کرده و تفاقات موسی ع و عیسی ع همه اینا درخواستی رو داشتن و خدا جواب مثبت هرچند که به نظر مردم غیر قابل باور بود ایجاد میشد و من از خود شما جاهای مختلف شنیدم که اگه یک نفر تونسته به هدفی برسه بقیه هم میتونن برسن و من پیامبران رو انسان های مافوق بشر اصلا نمیبینم چون تو قرآن همچین عنوانی به پیامبری داده نشده و انسان های معمولی بودن و این باور تمام سدها و ترمز های ذهنیم رو از بین برده غیر از اون یه مثال ژاپنی ها دارن که میگه یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت که این باور حتی قوی ترم هست که من بهش ایمان دارم و مثال های فراوان داره از پزشکان قدیمی ایرانی بگیریم مثل ابن سینا ها وتا امروز مثل ایلان ماسک که به اختراعات و اکتشافاتی دست زدند که هیچ کس تا حالا انجام نداده بوده یعنی میخام بگم خیلی باور های قوی ساختم تو این بیشتر از یک سال حتی اهرم رنج و لذت هم با شدت نوشتم و هر از گاهی بهش سر میزنم که از هدفم دل سرد نشم و بزرگان هم میگن آرزو ها و رویا ها از سمت خدا میاد یعنی زبان خداوند هست که مسیر انسان هارو روشن میکنه و میگن وقتی رویایی بهتون داده میشه حتما حتما تحقق پذیر هست همینم هست که رویا تکامل نداره ولی همه چیز سیر تکاملش باید طی بشه
2- چه کسانی رو میشناسی که به اهدفشون با زحمت کمتر رسیدند… جواب این سوال برای من سخته چون از نزدیک کسیو ندیدم که مخترع باشه یا کاشف باشه و نتیجه کارهاشو ببینم و تحلیل کنم چطور به هدفش رسیده فقط تو کتاب ها و مقاله ها با افرادی از قدیم مثل شیخ بهایی که حمام عمومی رو با فقط یه شمع گرم نگه میداشت و یه مهندسی خارق العاده داشته تا امروزه که چطور ماهواره جیمز وب ساخته شده متاسفانه جواب خوبی واسه این سوال ندارم
3- چه باور های محدود کننده ای دارم… الان در مورد موضوع خواسته خودم هیچ باور محدو کننده ای نمیبینم یا اگرهم باشه خیلی ناچیز هست و مشکلی برام ایجاد نکرده صد البته بعد از راهنمایی های استاد و آشنایی درست با قرآن تونستم باور های شکست نا پذیری ایجاد کنم که قبل این آشنایی خیلی ترمز داشتم از اینکه کاشفها انسان های عجیب و غریبی هستن و خیلی باهوش باید باشی و نمیدونم خدا هر درخواستی رو پاسخ نمیده چون امکان پذیر نیست و باور های غلط دیگه ای که تو دنیا وجود داره اما الان بعد از یک سال کار کردن شبانه روزی روی خودم از ورودی های ذهنم گرفته که به جرات میگم از سال پیش تا الان 15 دقیقه اخبار ندیدم و گوش نکردم تمام ورودی های منفی رو پیدا کردم و جلوشونو گرفتم و خودمو غرق باور های قرآنی کردم که هیچ چیز برای انسان که جانشین خداوند از طرف خود خداوند معرفی شده سخت نیست اگه خود خداوند با سراحت این مثال هارو نزده بود من به خودم شک میکردم ولی این کتاب دست نخورده بکر که من بهش خیلی معتقد شدم در صورتی که قبلا متنفر بودم اونم با راهنمایی استادم که دعای خیر ما همیشه براشون هست من فهمیدم که چه اشتباهات مهلک و برخلاف قوانین داشتم انجام میدادم که ترکشون کردم مثل کفران نعمت مثل ناسپاسی مثل جحالت مثل شرک و… که صفحه های زیادی پر کردم از باور های غلط و مقابلش صحیح از ارزو هایی که فراموش کرده بودم از نشانه هایی که برام میاد مثل همین سوال که پرسیدین چون من چند وقته میخواستم همچین سوالی بپرسم ولی نمیشد خیلی خیلی من درس گرفتم از قرآن تمام 31 سال زندگیم با اون چند ماهی که تمرکزی قرآن رو مطالعه میکردم و فایل گوش میکردم و میکنم برابری نمیکنه اصلا یه دنیای جدید برام ایجاد شده توی ذهنم و باورهام اما هنوز نتونستم محلول خودمو ایجاد کنم احساس میکنم هدایت هامم قطع شده با اینکه باور دارم هدایت انسان وظیفه الله هست و پیگیری اهداف وظیفه ما اما ظاهرا دیگه دریافتی ندارم قبلا خیلی دریافت های قوی داشتم و تا الان ده ها محلول رو هدایتی ایجاد کردم و بازخورد گرفتم و صبر کردم و استرسی پشتش نذاشتم چون میدونم بر خلاف قانون هست و گوش به زنگ هدایت ها هستم از اونجایی که ذهنم ساکت شده و نجواها رو کنترل کردم وقتی هدایتی میاد سریع متوجه میشم و سریعا بهش عمل میکنم حالا اگه هدایت به خرید ماده ای باشه که باید به محلول اضافه کنم انجام میدم یا اگه هدایت بیاد که گیاهی رو از کوه یا شهر دیگه تهیه کنم حتما انجام میدم کلا خودمو وقف این موضوع کردم. حالا هم یه مدته میگه از دیگران بپرس و کمک بگیر. از شما خیلی خیلییییی متشکرم ️️️
سلام به دوست عزیز و همکلاسی، نمیدونم درست متوجه شدم یا اشتباه میکنم شاید در باورهای شما این باشه که اینقدر افراد سود جو تبلیغ محصولات رویش مجدد مو را کرده اند دیگه هیچکس این چیزها رو باور نداره و شاید هم چون تا حالا همچین الگویی موفقی در این زمینه ندیدید شک دارید که همچین محلولی بتوانید ایجاد کنید، یا باور دارید که اینقدر محصولات رویش مجدد مو زیاده و هیچ کدام هم تا آنجایی که شنیدید کار خاصی نمیکنند و موجب شده در ناخودآگاهتون به این محصول باور نداشته باشید که میتوانید درست کنید و جواب بده
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان خداروشاکرم بابت وجود شما بهترین معلمین قوانین کیهانی و این سایت واقعا به قول شما الهی که نمیتوانم سپاس این نعمت بزرگ رو به جا بیارم انقد که این سایت مرا به خود حقیقی ام وصل میکند و بزرگترین هدف من در زندگیم درک و بکارگیری قوانینی است که شما استاد عزیزم با کلام نابتان و با عشق فراوان که همیشه این فرکانس را دریافته ام برروی سایت قرار میدهید و دستی واقعا قدرتمند از جانب پروردگار و تنها رب یکتا هستید چرا که همواره جواب بسیاری از سوالاتم را خداوند از کلام زیبای شما به من گفته است انقد واضح و انقد درست و انقد کامل و انقد ساده و قدردان خدایم هستم بی نهایت که همواره در وجود شما جاریست و بر زبان شما مینشیند و جاری میشود برای هدایت کسانی که واقعا بندگی اورا میکنند و من تحسین میکنم این همه انرژی و همواره رشد سعودی شما را در تمام جنبه های زندگی و از خداوند خواستارم تا همواره سلامت و ثروتمند باشید و هدایت میخواهم از رب یکتایم تا همواره یاری کند تا در مسیر توحید و یکتا پرستی حرکت کنم که بدون او من هیچم و هرچه دارم از اوست او برکلامم جاری شده است تا این کامنت را بنویسم و تنها در فاصلهی چند دقیقه جواب سوالم را با این فایل زیبا و ارزشمند بدهد این کامنتم تنها برای قدردانی بود هر چند کوچک اما واقعی از ته دل و از کامنت و نظرات زیبای دوستانم استفاده میکنم و لذت میبرم
به نام خدای مهربان
سلام استاد جان عزیزم
خدایاشکرت واسه یه روز دیگه در پرادایس و این هوای ابری فوق العاده. این بدن ورزیده و عضلانی و زیبای سلامت.
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
اولین چیزی که به ذهنم رسید بحث درآمده. خب من دو ماه دیگه 21 سالک تموم میشه و میخوام در همین سنین مستقل باشم و دستم توی جیب خودم باشه. پس به لطف الله از مرداد سال 1401 به صورت شاگرد و به قول خودمون trainer کنار مربیم در باشگاه بدنسازی مشغول شدم که تازه پیشنهاد این کارم خود مربیم بهم داد. اولش که تا حدود 5-6 ماه درآمد واریزی برام نداشت ولی به صورت هدیه مثلا از 100 تومن بهم روی برنامه های تمرینیم بهم تخفیف میدادن. بعد از یه مدتم ازم بابت برنامه مبلغی نمیگرفتن و از 4 بهمن 1401 اولین واریزیمو بهم دادن. حالا مبلغ ناچیزی بود ولی خب اولین درآمدم بود که برام واریز میشد. عکسشم گرفتم سیو کردم تو گوشیم که بمونه واسم. قرار بود هرماه افزایش پیدا کنه و کرد ولی خیلی خیلی کم، در مقابل اون وقت و انرژی که میذارم و مهارتی که توی 10 ماه بدست آوردم واقعا خیلی کم. الانم سه ماه ثابته
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
در صورتی که رفیقم که اونم همکارمه و یک سال زودتر از من ترینر شده، تقریبا 3-4 برابر من میگیره. و از همون اولم روند افزایش درآمدش بیشتر و سریعتر بوده.
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
1:شاید یکی از ترمزام این باشه که اون زمان بیشتری از من گذاشته توی این کار، (ترمز مخرب فعالیت فیزیکی بیشتر و سابقه کاری بیشتر)
2: دومیش میتونه این باشه که رشد درآمدی خودمو منوط به رشد صاحب کار دونستم که مثلا اگه اون رشد کنه منم رشد میکنم(که خودش یه نوع شرکه چون دستای خدا رو میبندی و انتظار روزی از بنده خدا داری نه خود خدا. شرک مطلق)
3:سومیشم میتونه این باشه که فکر میکنم خودم نمیتونم به تنهایی و مستقل کار کنم چون یا مدرکشو ندارم یا ی چیزی شبیه این
4: چهارمیشم میتونه اعتماد بنفس نداشتن باشه از این که نتونم برم بگم من حقوق بیشتری میخوام
الان مطئنا ترمزای ریز خیلی زیادی میتونه وجود داشته باشه ولی درشتاش اینا بود که به ذهنم رسید و داشتم فکر میکردم که خداروشکر الان من دارم دنبال باورای پنهان مخفی نامحسوس میگردم تو ذهنم و اون باورای مخرب تابلوی بزرگ و خیلی روشن تو ذهنم به لطف خدا نیست مث رابطه ثروت و معنویت و فراوانی و امثالهم ولی اینطوری نیست که بگم خب حالا که نیست پس دیگه حله اینارو ول کنم برم بچسبم به اون مخفیا. نه، اگه اون مخفیا ترمزه، این باور خوبا ولی هنوز ضعیفن شاید، اگر ترمزا -1 باشن، شاید این باور خوبا +1 باشن که اگر بیشتر بود الان نتایج خیلی بهتر از این بود دیگه، پس من باید هم اونارو قوی تر کنم هم مخربارو بردارم اول صفرشون کنم بعد اونا رو هم ببرمش سمت مثبتا
خدایاشکرت آخی
خیلی وقت بود کامنت ننوشته بودم. خیلی احساس رضایت دارم الان. خدایاشکرت که هم فرصتش شد هم بهونه اش. و به قول حضرت سلیمان هذا من فضل ربی
عاشقتونم دوستتون دارم استاد عزیزم خانم شایسته نازنین
سلامت باشید همیشه
دستتون در دست الله یکتا
به نام الله
ترمزی که داری این هست که فکر میکنی دیگه کاری بهتر از اینجا نمیتونی پیدا کنی و همینم به زور گیر آوردی و اگر ولش کنی و یا درخواست حقوق بیشتر بدی ممکنه بگه از فردا نیا
من دقیقا همین تجربه رو در زندگیم داشتم و بخاطر ترسهام بود و روزی که گفتم دیگه نمیخوام بیام صاحبکارم که خیلی ادعا و غرور داشت اولش گفت نیا ولی بعد یک ساعت از من درخواست کرد که بمون و مشکلت چیه که میخوای بری و بیا حقوقت رو بیشتر میکنم و من گفتم نه دیگه نمیخوام بیام و از فرداش نرفتم
چند روز بعد یک کار دیگه برای من جور شد که وقتم رو یک پنجم اون کار قبلی میگرفت (یعنی کار قبلی از ساعت 7 صبح سرکار بودم تا 1 ظهر و عصر از 4 تا 8 شب،اما این کار فقط روزی 2 ساعت بود و تایمش دست خودم بود که هر وقت بخوام برم و انجام بدم و بدون هیچ کنترلی ) و کاملا آزاد بودم با حقوق 6 برابر بیشتر و بیمه و نهایت احترام از طرف اون کارفرما و اون زمان تقریبا دستمزدم دو برابر یک کارمند بود….نتیجه توکل و ایمان همیشه شگفت انگیزه
توکل کن و اقدام کن مطمئن باش این شجاعتت میشه یک نقطه ی عطفی در زندگیت مثل من…
سلام به شما دوست عزیزم
ممنون از راهنمایی عالی و فوق العادتون
من الان حدود4 ماهه که به لطف خدا مستقل شدم و دیگه هم ساعت کاریم دست خودمه، هم آدمای خیلی زیادی رو دیدم و میشناسم و آدمای خیلی زیادیم منو میشناسن
به لطف خدا اعتبارم هرروز بیشتر میشه، موقعیتای پولساز بیشتری سر راهم قرار میگیره و از اون روزای قبل و کار نادلخواه برام فقط درسهاش بجا مونده
ممنون از شما که با صبر و حوصله و عشق برام کامنت نوشتید. سپاسگزارم
عاشقتونم
دستتون در دست الله یکتا
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
چند روزی بود که هی داشتم از خودم می پرسیدم چرا آنقدر تلاش میکنم ولی به هدفی که 4-5 ماهه دارم براش تلاش میکنم نمیرسم و از خدا هدایت میخواستم که امروز این فایل رو تو سایت دیدم :)
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
راستش قضیه از اینجا شروع شد که من برای رسیدن به هدفم (کار پیدا کردن) باید یکسری مساله (تسک مصاحبه) رو حل میکردم که یادمه قبل عید به دوره شیوه حل مسایل هدایت شدم و اونو تهیه کردم تو اون دوره قدم به قدم با آگاهی از کنار گذاشتن کمال گرایی و انتخاب بهبود گرایی تونستم مساله های که تو مصاحبه شغلی بهم میدن رو حل کنم و واقعا هم تحت تاثیر قرار گرفتم چون تونستم مسایلی رو حل کنم که اگه کمک دوره شیوه حل مساله نبود شاید در 1-2 سال آینده در خودم میدیدم ولی تونستم تو 1-2 ماه اوکیش کنم اون توانایی رو . ولییییی مشکل اونجا بود که من یه چیزی رو درست متوجه نشده بودم یعنی فک میکردم اگه بتونم اون مساله رو حل کنم به هدفم (استخدام ) میرسم که اصلا اینطوری نبود حل مساله یه یکی از مواردی بود که باید برای رسیدن به هدفم طی میکردم و من برای اینکه هدف خودم رو بتونم میت کنم باید ترمز های مخرب رو شناسایی میکردم و اونها رو هم برطرف میکردم که البته اینو امروز با دیدن این فایل متوجه شدم. بعد که به روند چند ماهه گذشته ام فک کردم دیدم خوب من مساله رو حل میکنم ولی تو مراحل بعدی استخدام دیگه باهام تماس نمیگیرن و یا اینکه به نتیجه با شرکت ها نمیرسم ( توافق مالی) . خلاصه امروز نشستم تو ستاره قطبی نوشتم که میخوام 2 تا ترمز هامو شناسایی کنم.
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
راستش الان چیزی به ذهنم نمیرسه. فک کنم یکی از دلایلشم اینه که من تو این مدت که دنبال کار هستم با ادمهایی مواجه شدم که همه شون میگفتن آره این که تو حوزه پروداکت دنبال کار باشی و طبیعیه که حداقل 3 ماه بیکار باشی. این پروسه خیلی طولانیه و غیر از این نیست …. البته من چون قانون رو میدونستم سعی میکردم از این حرفا دوری کنم و به خودم بگم که اینها همش به باور تو مربوط میشه. شایدم چون نتونستم الگوی مناسبی برای باور پذیری ذهنم پیدا کنم موفق عمل نکردم.
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
ترمز اول:
یادم اومد یکی از همکارای قبلیم ازم پرسید که الهام کار پیدا کردی؟ من بهش گفتم نه و در ادامه توضیح دادم که شرکت ها الان با بحرانی مالی که دارن فقط میرن سمت نیروهای سنیور و ترجیجشون اینه روی اونا سرمایه گذاری کنن!!!! ( خودم سنیور نیستم).
باورم نمیشه که این حرفو زدم یعنی خودم مدام هر روز تکرار میکردم کار زیاد هست -من لایقش هستم -شرکت ها دنبال نیرویی مثل من هستن- ولییی نمیدونم چرا به اون همکار سابق ام اون جوابو دادم. امروز که داشتم مرور میکردم اون اتفاق رو متوجه اون ترمز مخرب بنیادی شدم. و بعدش رفتم باور مناسب براش تو دفترم نوشتم ( شرکت های زیادی هستن که دنبال نیروهای جونیور و مید لول هستن و من لایق همکاری با اون ها هستم.. – بعد سایت کاریابی رو باز کردم و شروع کردم دنبال شرکت های بزرگ و خوش نام که نیروی های جونیور و مید لول میخوان تا به خودم ثابت کنم این باور رو.
ترمز دوم:
بعد که دوباره بیشتر فکر کردم متوجه شدم یکی از ایمیل هایی که به اخرین شرکتی که باهاش حتی به آفر هم رسیده بودم ولی به خاطر مبلغش ریجکت کردم تو متنش نوشتم “من برای این شغل آمادگی لازم رو ندارم” در حالیکه من دلیل نپذیرفتن اون شغل رو مساله مالی برای خودم در نظر گرفته بودم ولی دست هام موقع تایپ چیز دیگه ای رو نوشته بودن!!!!
واقعا حیرت انگیزه یعنی اصلا ادم میمونه شما یه چیزی رو داری مدام تکرار میکنی ولی در عمل دست ها و زبانت دارن چیز دیگه ای رو میگن! اینا همون ترمز های مخرب بنیادی هستن که باید پیدا بشن و آگاهانه برای حلشون اقدام کرد. من از متن اون ایمیل متوجه شدم یکی از باورهای که باید روش کار کنم احساس کافی بودن و توانمند بودن هست. احساس اینکه با همین توانایی های که دارم لایق دریافت اون عدد مد نظرم هستم و من همین الان کافی هستم.
الله اکبر از این کشفیاتی که از خودم داشتم. واقعا حرفی برای گفتن ندارم و میخوام رو شناسایی این ترمزها کار کنم و از خدا خواستم نتیجه این کار کردن و بهبود ها رو از طریق نشونه هاش بهم نشون بده تا متوجه بشم تو مسیر درستی هستم و دیگه تلاش اضافه بدون شناسایی و برطرف کردن ترمزها نکنم و این انرژی رو بزارم برای رفع ترمز ها و خدا خودش بهترین ها رو با توجه به تلاش های چندین ماهه در سر راهم قرار بده.
دوستانی که این کامنت رو خوندن و بنظرشون اومد باورهایی هست که بتونه بهم کمک کنه یا این مسیر رو قبلا رفتن و تونستن بهبودش بدن ممنون میشم که زیر این کامنت برام بنویسن تا بتونم ازشون استفاده کنم.
در پناه یکتا
سلام استاد عزیزم این فایل فقط برای من انگار ضبط شده من 5ماه فروش اینترنتی شروع کردم در ماه 15 میلیون تا 20 میلیون درامد دارم این ماه فروشم کم شده بود همش میگفتم اخه چرا دنبال جواب بودم که امروز الله مهربان شما معلم عزیزم رو دستی از دستان خودش برام قرار داد من ماه های قبل هروز 5 صبح یا 4 صبح از خوب بیدار میشدم ناخوداگاه و همیشه به این فکر میکردم که روزی 4تا فروش اینترنتی دارم الان یه 20 روز هست که دیگه این فکر نکردم و بیخیال شدم فروشم افت کرده امروز به این نکته که گفتید پاها رو گاز و ترمز هستن دقیق حسش کردم چون من وقتی داشتم در ذهنم میفروختم پام روی گاز بود الان با بیخیال شدنم همون فکری که میکردم روزی 4 تا 6 تا فروش اینترنتی داشته باشم پامو از روی گاز برداشتم ترمز کردم خدا رو شکر میکنم بابت این فایل عالی هدایت شدم از طرف الله و شما سپاسگزارم
سلام استاد جان و مریم عزیز
خداروشکر که با باز کردن چشمام اولین چیزی دیدم این فایل بی نظیر بود که یه جرقه تو ذهنم زد .
استاد من خیلی وقته دوس داشتم و دارم که توی شهر بزرگ زندگی کنم ولی خب از بچگی توی شهر کوچیک با امکانات خیلی کم بزرگ شدم بعدم که سرکار رفتم و ازدواج کردم به شهر کوچیک با امکانات کم هدایت شدم و همیشه در تلاش بودم که باید از طریق انتقالی شغلم برم شهر بزرگ بعد همه همکارای قبل و بعد من رفتن ولی من همچنان موندم حتی امسال که انتقالیمم میدم من نتونستم فرم پر کنم الان از خودم پرسیدم چرا چه باوری دارم؟
من به این جواب از نظر خودم غم انگیز رسیدم که من این باورو که چون من شغل همسرم خونه همه امکانات همسرم توی این شهره و اونه که تعیین میکنه کجا زندگی کنیم و ما اگه بریم شهر دیگه شرایط بهم میریزه استاد به خدا خیلی تلاش میکنم خیلی برای خودم الگوهای مشابه میارم که با مهاجرت چقدر بیشتر پیشرفت کردن ولی نمیدونم الان باید چیکار کنم؟ پارسال اداره انتقالیم نداد فک کردم مشکل از باورهای شغلیمه بعد اومدم دوره دوازده قدم خریدم شب و روزمو بهم دوختم خیلیم پیشرفت کردم از نظر روابط شغلی و عاطفی و خیلی چیزای دیگه ولی امسال الان که باید فرم پر کنم همسرم مخالفت کرده …..
یه باور دیگم که مد نظرمه حس میکنم اینه که من فکر میکنم فقط از راه انتقالی که میتونم مهاجرت کنم و الان دارم روی این مسئله کار میکنم و طبق دوره دوازده قدم و آموزش های شما سعی کردم بیخیال این ماجرا بشم و سعی کنم رهاش کنم و فقط روی خودم کار کنم .
مسئله بعدی از نظر مالیه استاد منو همسرم از صفر بدون کمک کسی شروع کردیم و مغازه زدیم و شروع کردیم کار کردن اوضاع نسبت به قدیم خیلی بهتر شده ولی هنوز به نتیجه دلخواهم نرسیدم الان دارم روی باور فراوانی کار میکنم و هی برای خودم نمونه های فراوانی میارم که یه نمونه ش دیشب بود که همسرم داشت بازی اینتر و منچستر سیتی تماشا میکرد من یه لحظه چشمم خورد به تماشاگرا و دیدم واو چقدر شلوغه چقدر آدم اومدن این بازی ببینن و همسرم گفت میدونی بلیط این بازی 150میلیونه گفتم جدی پس چقدر ق
ثروت زیاده که اینهمه آدم که جمعیت ورزشگاه 78هزار نفر بود فک کنم این مقدار پول هزینه کردن که فقط بیان دو ساعت فوتبال موردعلاقشون ببینن اصلا چقدر آدم ثروتمند هست درحالیکه من قبلا هر چی میدیدم آدم فقیر و بدبخت بود و تعداد کمی ثروتمند میدیدم . هی تحسین کردم گفتم ببین جهان خدا چقدر ثروت داره چقدر پول فراوونه خدایا شکرت .
مورد بعدی که درباره نرسیدنمون به ثروت فهمیدم در مورد عزت نفس و لیاقته با خودم گفتم من از بچگی عزت نفس و اعتماد بنفس خیلی کمی داشتم شاید همین موضوع داره ریشمو میسوزونه و برای همین تصمیمی که گرفتم اینه 12قدم که تمام شد و نتایج مد نظر ازش گرفتم وارد دوره عزت نفس بشم و اینو اصلاح کنم ..
استاد کاش یه نفر جواب سوالمو میداد که من برای تغییر اون باوری که بهم اجازه مهاجرت نمیده چیکار کنم چه باور جدیدی باید بسازم کاش خودتون یا خانم شایسته جوابمو میدادین ممنونم
حمد و سپاس خدایی را که تنها آفریننده آسمان ها و زمین است،
سلام دوست مهربانم،
در وحله اول باید سپاسگذار خداوند باشیم که مارو هدایت کرده به این سایت فوقالعاده، و تشکر فراوان از استاد عزیزمون که با عشق فراوان فایل های اگاهی دهنده رو تهیه میکنن،
در جواب به این سوال شما که فرمودید چه باوری جلوی مهاجرت شما رو گرفته با توجه به اینکه تلاش فراوانی هم میکنید، من یسری از باورهایی که در خودم داشتم موقع مهاجرت و با وجود همون باورها مهاجرت کردم رو بهتون میگم تا متوجه بشید که ایراد کار از کجاست،
من چند سالی رو تهران زندگی کرده بودم و بعد از اینکه توی کار خودم اوستا شدم رفتم شهرستان و برای خودم مغازه زدم، چند سالی رو مشغول بودم، ولی با وجود باورهای محدود کننده و البته ضعف در اعتماد به نفس نتونستم کسب و کارم رو پیش ببرم،
و تصمیم گرفتم بیام تهران و از نو کارمو شروع کنم،
قبل از اینکه بیام تهران باورهای محدود کننده ایی در مورد زندگی توی شهر بزرگی مثل تهران داشتم، مثل این باور ک تهران هزینهها خیلی بالاست، تهران همش باید کار کنی، تهران رفت و آمد هزینه زیادی داره، تهران شهر شلوغیه و همش باید در رفت و امد باشی، و کلی باور مخرب دیگه که باعث شده بود با وجود اینکه حتی درآمد نسبتا خوبی داشتم اما بازم اخر ماه کم میاوردم، محل کارم تا خونه مسافت کمی بود اما همیشه هم تو ترافیک گیر میکردم، آدمهای فوقالعاده خوبی اطراف من بودن، اما من فقط آدمهایی رو میدیدم ک مناسب نبودن،
هیچ اتفاقی بجز باورهای مخرب باعث ایجاد این نتیجه ها نشده بود،
و از زمانی که شناسایی کردم این باورهارو و به اندازه ایی که تونستم روی باورهام کار کنم موفق شدم که نتایج رو تغییر بدم، و البته که هنوز هم باید بیشتر و بیشتر کار کنم روی باورهام،
مهمترین دلیلی که باعث شده سخت رشد کنم نداشتن تعهد در اجرای قوانینی هستش که هروقت ازشون استفاده کردم خیلی خوب جواب دادن و نتایج کاملا مشهود بوده.
از الله یکتا برای شما دوست عزیز آرزوی موفقیت و سربلندی دارم،
امیدوارم که به خواسته های زیباتون برسید.
امضای خدا پای تک تک ارزوهاتون
سلام خدمت دوست عزیز و با تشکر از شما
منم میدونم باورای مخربم چین ولی نمیدونم چجوری درستشون کنم مثلا بزرگترین باور محدود کننده که جلوی مهاجرت منو گرفته اینه که فک میکنم همسرم نمیزاره و چون مخالفم امکانش نیست حتی میدونم اشتباهه و ما خودمون خالق زندگیمون هستیم و هیچکسی به اندازه سر سوزنی در زندگی ما دخیل نیست قبلا خیلی با همسرم کل کل میکردم ولی یه مدتها که آروم شدم میگم نه این مشکل از منه نه همسرم من فقط باید روی خودم کار کنم و کاری به همسرم نداشته باشم و طبق قانون به اندازه ای که من تغییر کنم جهان هدایتم میکنه به جاهای زیباتر .
اگه راه حلی یا تمرینی درین زمینه دارین ممنون میشم بهم بگین
سلام دوست خوبم خواهر مهربانم خانم(فاطمه خواجویی)
.
همه چیز و همه اتفاقات در نهایت ختم میشه به (قاااانون)
قانونهای بدون تغییر خداوند در همه مباحث بدون ذرهای خُلف وعده اجرا میشه،
.
یه مسئله اصلی که شاید مانع مهاجرتتون میشه اینه که شور و اشتیاق زیاد و کافی ندارید،
شاید کلامی بگید که دوست دارم مهاجرت کنم، ولی قلبا علاقهای نداشته باشی، علاقه نداشتن به این معنا که مهاجرت به شهر مورد علاقهتون خیلی واستون ارزشمند نیست،
قانون رو یادآوری کنیم با هم،
ما به همه خواسته هامون نمیرسیم، ما به خواستههایی میرسیم که واسشون اشتیاق و علاقه داریم، و حاظریم برای اون هدف چه چیزی قربانی (بهاا)کنیم،
شاید همسرتون هیچ وقت موافق مهاجرت به شهر مورد علاقه شما رو نداره، اما این خواسته برای شما خیلی مهمه و از خدا میخوایی در بهترین شرایط بهترین اتفاقات دست به دست هم بده و تو هدایت بشی به سمت اون خواسته،
اون وقت اگر با همسرتون همفرکانس و هم مسیر بودید این اتفاق برای جفتتون میفته، اگر هم همسرتون در مدار شما نباشه و از طرفی هم شما اسرار بر اون خواسته داشته باشین طبق قانون بدون تغییر خداوند هرکدوم هدایت میشید به راه خودتون،
در نهایت افکار ما هستن که اتفاقات و شرایط زندگی مارو رقم میزنند، و ما به لطف خداوند حاکم بر افکارمان هستیم،
ما میتونیم زندگیمون رو اون طوری که میخوایم بسازیم و طبق سبک شخصی خودمون زندگی کنیم،
.
از خدواند حکیم و قادر برای شما دوست عزیز و تمام دوستان عزیزی که به دنبال راهی برای رسیدن به نور هستند آرزوی خیر و برکت و هدایت آسان رو دارم،.
امضای خدا پای تک تک ارزوهاتون