چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 58 (به ترتیب امتیاز)

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا چگینی گفته:
    مدت عضویت: 980 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز دهم سفرنامه

    با سلام به اساتید گرانقدر و همه دوستان

    بعد از شنیدن این فایل ارزشمند به خودم این تعهد را دادم که هرگز و هرگز و هرگز با هیچ کس حتی خدای خودم در مورد نگرانی های آینده و اتفاقات و ناخواسته هایی که در حال و گذشته برایم پیش اومده صحبت نکنم و تنها آن قسمتی از وقایع را به یاد بیاورم یا درموردش صحبت کنم که باز هم تکرار آن خواسته من باشد.

    خدا را شکر میکنم برای این تعهد. در چند روز گذشته نمیگم صددرصد عمل کرده ام اما نسبت به گذشته خیلی مراقب بودم و به محض اینکه میخواستم شروع به صحبت درباره ناخواسته ای کنم مچ خودم را میگرفتم و ساکت میشدم.

    اصلی ترین موردی که چند ماه اخیر خیلی مرا به هم می‌ریخت مسئله بازیگوشی و انجام ندادن بموقع تکالیف دخترم بود که کلاس اول ابتدایی است و همین باعث شده بود بمحض اینکه پدرش از سر کار میومد یا با هرکس دیگری صحبت میکردم شروع به گله و شکایت از ایشان کنم و نتیجه هم معلوم بود روز به روز شرایط بدتر میشد. اما با شروع این سفر پربرکت من تصمیم گرفتم دیگه فقط روی نکات مثبتی که در وجود ایشان بود تمرکز کنم و با احساس خوب نزد خودش و دیگران از توانایی‌ها و کارهای مثبتی که انجام می‌داد حتی بسیار کوچک و پیش پا افتاده تعریف و تمجید کنم و همین باعث شد که خدا را شکر کلی تغییر کند به گونه ای که چند روز است به محض اینکه از مدرسه میرسه خودش میگه “تا تکالیفم تموم نشه از جایم بلند نمیشم” و بعد از آن هم کلی فعالیت های مثبت دیگر انجام می‌دهد. خودم هم باورم نمیشه که 7 ماه الکی حرص خوردم و با یک تغییر کوچک در کانون توجهم این مشکل به سادگی حل شد.

    با این تجربه به این باور رسیدم که شرایطی که در حال حاضر دارم تتیجه کانون توجه من است پس میشه همه چیز را خیلی آسان با توجه کردن و رسیدن به احساس خوب برای خود خلق کرد .

    عاشقونم. الهی که همیشه شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2247 روز

    روز دهم

    خداروشکر تونستم متعهد بمونم و ادامه بدم

    مرسم عزیز پرسیدن : کانون توجه امروزت کجاست؟؟

    اینجاست:

    خداروشکر برای خواب راحت و خوبی ک داشتم

    شکر برای اتاق خواب

    تختخ‌اب و بالشت نرم و پتوی گرم

    شکر برای کولر که خون رو خنک کرده و من و بچه هام تخت خوابیدیم

    هر روز صب اول شکرگزاری مینویسم

    ولی امروز یکم دیرتر بیدار شدم برای همین بعد از گذاشتن صبحانه برای دخترم و درست کردن چای

    رفتم سراغ سایت

    دیدم ایول فایل جدید

    تا دخترم مشغول بود فایل دیدم

    چقدرر حالم خوب شد و انرژی گرفتم

    صب ی خوابی دیدم که ی باگ ذهنیم برام روشن کرد و ی الگو از چیزی ک دنبالشم بهم داد

    شکر برای هدایت و الهامات خداوند

    امروز همه چیز برام زیباتر

    با عشق ب بچه هام نگاه میکنم

    به خرابکاری ، یا پا برهنه راه رفتن دخترم توی حیاط و کثیف شدن پاهاش

    فقط لبخند میزنم

    بغلش میکنم

    واای چ ماکارونی امروز درست کردم

    خیلی خوشمزه شد جای همه ماکارونی دوستا سبز

    خداروشکررر ک لذت بردیم

    شکر امروز برای جشن تولد دعوت شدیم که باعث دورهم جمع شدن بچه ها میشه

    شکر دخترم خیلییی راحت بخواب رفت و من فرصت نوشتن نکات فایل دارم

    شکر برای خونمون ک هر روز داره کاملتر میشه

    دیشب نمای زیباش دیدم هزار مرتبه شکر

    هزار مرتبه شکر برای وجود همسر مهربان، پرتلاشم که با دل و جون پیگیر کارهای خونمون

    کانون توجه امروزم روی زیبایی هاست

    روی دوش خدا بودن

    من خوش شانسم

    انتخاب میکنم شاد باشم

    انتهاب میکنم خوش شانس باشم

    من بنده ارزشمند خداوندم

    زندگیم سرشار از نعمت

    و میخوام با توجه و تمرکز آگاهانه ، با شکرگزاری

    بیشنر و بیشترش کنم

    الهی ب امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 890 روز

    سلام ب استاد عزیز و تمامی دوستان..

    من جواب آزمایش هام و نوار عصب رو با افکار مثبت نوشتن راجب خواستم و قانون جذب کاملا ب خوبی انجام دادم و دکتر گفت مشکلی وجود نداره داخل جواب ها و الان با استناد ب چیزی ک بهم ثابت شده دارم پیش میرم جالبه ک خدا هی برام نشونه میفرسته مثلا وقتی کاری دارم و میگم ب کسی نمیگم یه نفر خودش میاد میگه کاری نداری؟ یا یهو انقد حالم خوب میشه و تجسم های زیبایی میاد پیش روم ک انگار واقعیه ن تجسم خلاصه منی ک ب هیچ وجه قانون جذب و این چیزا رو قبول نداشتم هیچ میگفتم اینا تیتر زرده الان کاملا باور دارم و خداروشکر ک هدایت میشم و نشونه هارو میبینم… انشاالله همگی سلامت و در راه درست باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    زیتون صابری گفته:
    مدت عضویت: 837 روز

    سلام استاد جانم خیلی دوستتون دارم.ازتون سپاسگزارم که انقددددددرررر تغییر کردین

    با دیدن تغییرشرایط زندگی شما من خدا رو بهتر و بیشتر ونزدیکتر شناختمش ،خیلی خدارو شاکرم که توی ادامه ی مسیر زندگیم من رو با شما که دستی از دستان خداوند برای من هستید آشنا کرد.خییییییلی دوستتون دارم.خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    عاطفه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 918 روز

    خدایا سپاسگزارم به خاطر همه چیز مخصوصا به خاطر همه نعمت، لطف، دانش، بصیرت، آگاهی، ثروت، فراوانی، مهربانی و رحمت بی اندازه ات

    با درود و سپاس خدمت استاد گرانقدر، مریم جان دوستداشتنی و همکلاسی های عزیز، همراه و بینظیرم

    روز شمار دهم:

    شروع تغییرات از خود:

    توجه به نکات مثبت، داشتن حال خوب اتفاقات عالی، تکنیک شکر گذاری، ساختن باورهای جدید هر روز و هر روز ، اعراض از ناخواسته ها، حرکت و قدم برداشتن متعهدانه برای خواسته ها، ایمان و توکل و سپردن خیر و صلاح کارها به خدا، تکنیک بهبود گرائی و ساده کردن کارها، باور جادویی احساس لیاقت، ابزار عزت نفس، ابزار اعتماد به نفس، در صلح بودن با خود و دوست داشتن خود، شروع با چیز هائی که داریم و از نقطه ای که در اون هستیم، به یادآوری دائم توانایی ها و موفقیت هامون، تکنیک ستاره قطبی، تکنیک اهرم رنج و لذت، الگو برداری، تکنیک تجسم، تکنیک تکامل و قرار گرفتن در مدار و فرکانس های عالی همه و همه اینها گنج و کلید خوشبختی ما هستند ما فقط و فقط باید درسهای استاد عزیز رو اجرا کنیم تا هم خودمون و هم خانواده‌امون طمع خوشبختی رو بچشیم.

    شاید ایجاد این تغییرات اولش سخت باشه ولی زمانیکه تغییر می کنید شما صاحب

    کارخانه ای بی نظیری می‌شید که محصولش خوشبختی بی حد و حصر هست

    دوستان عزیز همیشه موتور کارخانه موفقیت رو روشن نگه دارید، ازش با دقت مراقبت کنید و از خوشبختی لذت ببرید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1665 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به همه عزیزانم

    مهمترین کار و سخت‌ترین کار از نظر من کنترل کردن ذهن نجوا گره

    ذهنی که در هر لحظه نجواهای در گوشت داره که احساس میکنی داره کم میاری با تمام تلاش‌های که میکنی

    اما وقتی خدارو یادت میاری وقتی میگی خدایا به خودت سپردم وقتی میگی خدایا تسلیم تسلیمم دیگه کار راحتتر میشه و انگاری نوری در دلت روشن میشه که همون میشه نور ایمانت

    یاد داستان قارون میفتم که موقع فرو رفتن کلی از موسی درخواست نجات کرد و موسی گفت نه . و خداوند‌گفت موسی ده بار از تو خواست اگر یکبار از من میخواست من نجاتش میدادم

    و این آیه زیبا

    وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًاود، و هر کس پرهیزکار شود خدا راه بیرون شدن (از عهده گناهان و بلا و حوادث سخت عالم) را بر او می‌گشایدجایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان می‌سازد و بر هر چیز قدر و اندازه‌ای مقرّر داشته است

    و این آیات که حجت رو تمام کرده که خداوند برایمان کافیست با کمی توکل و امید و پرهیزکاری مثل همین صحبت نکردن ها از ناخواسته ها مثل حال و احساس خوب داشتن با توکل به خدا همه چیز رو خودش درست میکنه و نیاز نیست ما سختی بکشیم و در این راه کم کم هدایت میشیم به اسانیها

    و باید آسان بگیریم که جهان هم از روی طبع برای ما آسان بگیرد

    خدایا شکرت

    خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    زهرا الف گفته:
    مدت عضویت: 1829 روز

    بنام خدای یکتا

    سلام به استاد و مریم جون و دوستان همرفکانسی

    روز شمار 10

    خیلی فایل جالبی بود .برام اتفاق افتاده بود که خاطرات گذشته رو تعریف کنم اما تازه متوجه شدم که تو گفتن و تعریف کردن هم باید مواظب باشیم چون دنیا همیشه به ما گفته چشم وقتی داری خاطره ای با مضمون غم و ناراحتی تعریف میکنیم دنیا میگه چشم و باز هم از اون جنس خاطره وارد زندگیت میکنه

    و جالب تر اینکه وقتی تعهد میدی که زاجع به چیزای منفی حرف نزنی برات اتفاقات منفی هم رقم نمیخوره چون انتظار ش نداری

    اما یک سوال ذهن من مشغول کرده

    اگر خاطره یا مشکلی که پایان خوشی داشته یا مثلا ریزش سنگ از کوه که به ماشین خورده اما ما اسیب ندیدم با آب و تاب و خنده و احساس خوب تعریفش کنیم ممکن باز هم از این نوع اتفاقات وارد زندگیمون کنه ؟؟؟؟

    خوشحال میشم استاد عزیزم جوابمو بده

    پیروز و موفق و شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    زهرا الف گفته:
    مدت عضویت: 1829 روز

    بنام خدای یکتا

    سلام به استاد و مریم جون و دوستان همرفکانسی

    روز شمار 10

    خیلی فایل جالبی بود .برام اتفاق افتاده بود که خاطرات گذشته رو تعریف کنم اما تازه متوجه شدم که تو گفتن و تعریف کردن هم باید مواظب باشیم چون دنیا همیشه به ما گفته چشم وقتی داری خاطره ای با مضمون غم و ناراحتی تعریف میکنیم دنیا میگه چشم و باز هم از اون جنس خاطره وارد زندگیت میکنه

    و جالب تر اینکه وقتی تعهد میدی که زاجع به چیزای منفی حرف نزنی برات اتفاقات منفی هم رقم نمیخوره چون انتظار ش نداری

    اما یک سوال ذهن من مشغول کرده

    اگر خاطره یا مشکلی که پایان خوشی داشته یا مثلا ریزش سنگ از کوه که به ماشین خورده اما ما اسیب ندیدم با آب و تاب و خنده و احساس خوب تعریفش کنیم ممکن باز هم از این نوع اتفاقات وارد زندگیمون کنه ؟؟؟؟

    خوشحال میشم استاد عزیزم یا مریم بانو جوابمو بده

    پیروز و موفق و شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    صدف گفته:
    مدت عضویت: 630 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    روز دهم سفرنامه

    قبل از اینکه با قوانین آشنا بشم باور داشتم که بعضی آدما خوش شانسن بعضی هام بدشانسن

    اما الان که قوانینو فهمیدم وقتی یه نفر میگه نمیدونم چرا اینقدر بدشانسم و همش مشکل پشت مشکل دلیلش رو میفهم از صبح تا شب داره درمورد مشکلاتش بیماریش با آب و تاب به هرکس میرسه تعریف میکنه جهانم میگه این عاشق مشکلاته بیشتر بهش بدم

    خود منم قبلن اگه موضوع ناجالبی اتفاق میوفتاد برا بقیه تعریف میکردم ولی الان سعی میکنم آگاهانه توجه م رو بردارم و راجع به اون موضوع حرف نزنم یه چیزی یادم میاد میگم این چه کمکی

    به پیشرفت بقیه میکنه سکوت کن بهتره

    ما انسان خوش شانس و بدشانس نداریم

    ما یسری افراد رو داریم که دارن به قوانین

    به صورت آگاهانه یا نا آگاهانه عمل میکنن

    یا عمل نمیکنن و نتیجه هم همون مشکلات و بدبختی‌های که تجربه میکنن

    من باید حواسمو جمع کنم که آگاهانه به چیزایی که دوست دارم خلق کنم فقط توجه کنم و صحبت کنم

    و آگاهانه توجه م رو از روی ناخواسته ها و اتفاقاتی که دوست ندارم بردارم و فیلتر بزارم روی ورودی های ذهنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مریم احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1086 روز

    روزشمارتحول زندگی من روزدهم

    من ادم درونگرایی هستم وهیچوقت نمیخوام که ازمشکلاتم برای کسی تعریف کنم غرورزیادی هم دارم ودوست ندارم کسی ازمشکلاتم بدونه

    ولی متاسفانه همه چیزو توخودم میریزم به موضوع منفی خیلی فکرمیکنم ونمیتوتم ذهنمو کنترل کنم

    درتلاشم اگاهانه ذهنموکنترل کنم میخوام ادم بیخیالی بشم اسون بگیرم همه چی رو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: