چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1336 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    13 بدر همه دوستان بخیرو شادی

    همه چیز بر می گرده به کانون توجه ما، وقتی که کسی در جمع قرار می گیره و شروع می کنه به صحبت کردن در مورد خاطرات بد ، اتفاقات ناجالب و ادامه میده

    در واقع کانون توجه خودش را می بره به فرنکاس ناخواسته ها ، و مشکلات و اتفاقات بد ، و به همان نسبت احساس درونی خودش را بد می کنه و فرنکاس بدی به جهان هستی ارسال می کنه و ناخواسته های بیشتری جذب می کنه و در ادامه در مدار سیکل اتفاقات بد می افته و بیشتر و بیشتر دریافت میکنه و با این شیوه خودش با کانون توجه اش خودش را بدشانس قرار میده ، کل داستان همین هست ، هم خوش شانس و هم بدشانسی وجود داره بشرط اینکه کانون توجه ما روی کدام یک هست ، و به کدام یک توجه بیشتری داریم در مورد کدام یک بیشتر صحبت می کنیم .

    اصل قانون: اینکه کانون توجه ما تعیین کننده خوش شانس یا بدشانس بودن هست

    علیرضا یکتای مقدم مشهدمقدس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 2121 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    برگی دیگر از سفرنامه با موضوع افراد بد شانس و توجه ب ناخواسته ها

    بنده واضح ترین مثالی ک در این زمینه در زندگی دارم خاله خودم است،این بشر کلا عکس قوانین کیهانی است?(البته ناگفته هم نماند ک افرادی از این قبیل در اطرافم زیاده?)

    با کلامش و گفتارش و حرفها و خاطراتی ک بیان میکند زندگی را ب جهنمی واقعی برای خودش تبدیل کرده،حالا ک فکر میکنم این آدم خیلی مشتاق است ک خودش را قربانی معرفی کند و دل همه برایش بسوزد و اینگونه در زندگی بد بیاری پشت بدبیاری برای خودش و پسرانش درست کرده.البته دخترانش خیلی از حرفهایش تاثیر نمیگیرند،خلاصه بنده شخصا اگر قدرت فتوا داشتم هم صحبت شدن با او را حرام اعلام میکردم???

    هر چند این فتوا رو برای خودم اجرا میکنم و تا میتونم سعی میکنم تا گوشم رو از ورودی های ناپاک این بزرگوار در امان بدارم چون من شاگرد استاد عباس منش عزیزم هستم.

    ب شاگردیت افتخار میکنم استاد و با تمام توانم ردپاهایت را در مسیر قله دنبال میکنم ارادتمندت لیلا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1751 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام او که یادش آرامش بخش قلب هاست

    یه حسی درونم میگه که وقتی از خدا هم درخواستی داری ، با او در مورد خواسته هایت صحبت کن و از مشکلاتت نگو چون که او توانای بلند مرتبه است و وقتی در خانه اش میروی چنان آرام میشی که اصلا مشکلاتت یادت میره و فقط دوست داری ازش بخوای

    یعنی وقتی که باور کنیم خدا به چیزی بگوید باش بلافاصله می شود ، دیگر جلوی او از مشکلات حرف زدن خنده دار است بلکه خواسته را به او میگوییم و از وجود چنین رب مقتدری کیف میکنیم

    اصلا وقتی چنین خدای مقتدری داریم که قدرت زندگیمون را به واسطه فرکانس های ارسالی ما به خودمون داده چرا بیایم فرکانس مشکل و ناله و ناخواسته هایمان را حتی برای خوا خدا ارسال کنیم؟ چرا نیایم همیشه فرکانس شادی و عشق و خواسته هایمان را ارسال کنیم؟

    داشتم با خودم میگفتم نباید جلوی کسی ناز بیاریم اما الان به خودم میگم جلوی خدا هم نباید ناز آورد

    و به این فکر‌میکنم که وقتی جلوی خدا ناز میاریم خدا خنده اش میگیره و میگه من چنین قدرت خلق کنندگی به تو دادم ، چرا از این قدرت استفاده نمیکنی در‌مسیر خواسته هات ، چرا ناخواسته ارسال میکنی؟😄😄

    تو که این قدر مراقبی پولت را درست خرج کنی و خرج هر آشغال خریدنی نمیکنی ، چرا سرمایه فکری و انرژی فرکانسی ات را بروی ناخواسته هایت گذاشتی؟

    خلاصه داستان همینه

    ⛔⛔⛔ناز کردن برای دیگران و ناز خریدن دیگران مطلقا ممنوع⛔⛔⛔

    چون وقتی جلوشون ناز کنی تا دلشون برات بسوزه این اتفاق باعث میشه مشکلاتی را جذب کنی تا بیشتر جلوشون ناز کنی و این چرخه همینجور ادامه داره تا اینکه آگاهانه جلوی این چرخه را بگیری

    و وقتی هم که ناز دیگران را بخری و اصطلاحا احساس دلسوزی کنی این باعث میشه از سنخ اون اتفاقات در زندگی خودت سبز بشه و مدام در معرض این افرادی قرار میگیری که همش احساس مظلوم نمایی دارند

    پس یادمون باشه حتی جلوی خدا هم ناز نکنیم و طبق قوانینش بریم جلو چه برسه به اینکه جلوی مردم ناز کنیم

    و یادمون باشه که گوش شنوا برای نازخریدن دیگران نباشیم و به حرف هایشان توجه نکنیم زیرا که آنها در حال ظلم به خودشان هستند و خدا هم طبق قانونش برای آنها کاری نمیکند مادامی که خود را تغییر ندهند و حال که خدا برای آنها کاری نمیکند ما توقع داریم چه‌کاری برایشان بکنیم؟

    سپاسگزارم آقای عباس منش و خانم شایسته بزرگوار بابت این آگاهی های خالص

    🌹🙏🙏🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    User گفته:
    مدت عضویت: 1514 روز

    روز دهم

    سلام علیکم

    عجب فایل 6 دقیقه‌ای سختی.

    اصل مطلب: در مورد هرچیزی که نمیخواهیش حرف نزن. فکرم نکن بهش.

    بار اول که این فایلو شنیدم گفتم خب، خداروشکر اینو میدونم. بعد فکر کردم دیدم شاید بدونمش اما کامل انجامش نمیدم. بعد یادم افتاد در مورد چه چیزا که دوست ندارم حرف میزنم. میخاستم بنویسمشون اینجا بعد گفتم بذا در مورد چیزایی که دوست دارم حرف بزنم الان: مثلا وقتایی که هوا گرمه، و یکمی ابری یعنی آفتاب میره میاد. یا هوای بارونی وقتی داخل خونه هستم رو خیلی دوست دارم، مثلا باد بوزه هوام گرم باشه اما ابری، پنجره رو باز بذارم و دراز بکشم از رقص پرده توری لذت ببرم. خیلی دریا و‌موج رو در شب دوست دارم.

    دیروز رفتیم اسکی. قبل رفتن اصلا نمیخاستم برم. اما فقط بخاطر تمرین این جلسه زاویه دیدمو عوض کردم:

    “برای امروز‌، آگاهانه کانون توجه‌ات را تحلیل کن و درباره بخشی از آن بنویس و آن را به خاطر بسپار که به تو احساس بهتری بخشید. این راهکار خوش‌شانس شدن است!”

    و نتیجه‌اش شد لذت بردن و حس غرور. من تو تبریز بزرگ شدم و هیچ سابقه اسکی و بازی روی یخ اینارو نداشتم. اینجا تو سوئیس، بزرگترین تفریحشون اسکیه. وقتی من رسیدم اینجا، همسرم اولین چیزایی که برام خرید وسایل اسکی بود. پارسال تجربه خوبی نداشتم از اسکی.‌ یعنی مدام خودمو با بقیه مقایسه میکردم و نا امید میشدم از یاد گرفتن و خجالتم میکشیدم که با 30 سال سن بلد نیستم و بچه کوچولو ها که من جای مادرشون بودم مثل برق از کنارم رد میشن‌. خلاصه روی اینا تمرکز نکنیم. دیروز با تکیه به این تجربه نمیخاستم برم و تقریبا به همسرم اصرار میکردم که نریم. اما بعد که دیدم اون راضی نمیشه. خودم از موضع قدرت به موضوع نگا کردم و استاد عباسمنش تو گوشم گفت، حاشیه امنت رو رها کن هر روز یه قدم برای هدفت بردار. و من تصمیم گرفتم برم، نه از موضع قربانی بودن که همسرم زور میگه و فلان … بلکه از این موضع که میرم تا از حاشیه امن بیرون بیام که پا روی ترسام بذارم و تمرین میکنم و یاد میگیرم که خجالت نکشم که خودمو همینجوری دوست داشته باشم. و خواهرم عطیه، بهم گفت به چیزی جز لذت بردن فکر نکن.

    خلاصه رفتیم و همه چیز اینبار فرق میکرد. یک عالمه ادم دیدم که داشتن یاد میگرفتن که دوستشون، مربی‌شون، مامانشون بهشون میگفت چکار کنن، چطوری ترمز کنن چطوری مسلط تر باشن. دقیقا مثل همسرم که به من یاد میداد. و جالبه که یه عالمه آدم دیدم که مثل پارسالِ من زمین میخوردن ، پا میشدن و اصلا ایراد نداشت و یک موضوع عادی بود زمین خوردن. (من امسال مسلط تر بودم و زمین نخوردم). و یک چیز خیلیی جالب این بود که یک آقا و خانوم خیلی مسن دیدم. یعنی 60، 70 ساله که آقاهه داشت به خانومه یاد میداد. دنیا عجب چیزایی به آدم ثابت میکنه وقتی ما نگاهمون رو عوض میکنیم. دنیا بهم میگفت ببین 70 سالشه اما داره یاد میگیره، تو تازه 33 سالته. یاد بگیر تجربه کن، دنیا رو گسترش بده. پا روی ترسات بذار که پاداشش خیلی بزرگه.

    خداروشکر که دستم تو دستشه…

    22 ژانویه

    بریم برای روز یازدهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    Fateme Soleymani گفته:
    مدت عضویت: 1060 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد عزیز و مریم جان

    روز دهم

    راجب ناخواسته ها حرف نزن راجب بیماری فاطمه حرف نزن ک وای دستم درد میکنه وای سرم درد میکنه ک کسی دلش برات بسوزه این ینی کمبود داشتن بلکه بگو من سالمم پر انرژی ام نگو من بلد نیستم آشپزی کنم من بلد نیستم تو مغازه شیرینی بچینم بگو من فعال ترین دختر روی زمینم من بااستعداد ترین دختر روی زمینم نگو پول نیست مشتری نیست چون فرکانسی ک میفرستی راجب ناخواسته هاست بگو پول هست فراوانی هست

    مرسی بابت فایل زیباتون

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زهـره گفته:
      مدت عضویت: 1083 روز

      سلام دوست عزیزم .

      من خداوند را سپاسگزارم .ک من را ب کامنت شما هدایت میکنه

      ک با توجه و تمرکز بخونم

      و وقتی ب فاطمه ک میرسم حس خوب ک خدا داره بامن حرف میزنه همه وجودم را میگیره

      راجب بیماری فاطمه حرف نزن

      بلکه بگو من سالمم پر انرژی ام

      این دقیقا خدا داره بمن میگه

      متوجه شدم ک خدا داره بمن میگه مثبت باشم

      باورم را عوض کنم راجع ب سلامتی

      دوست عزیزم خیلی ممنونم

      خیلی سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        Fateme Soleymani گفته:
        مدت عضویت: 1060 روز

        سلام دوست عزیزم

        همه چیز هدایت الهی و الهامات الهی منم خیلی خوشحالم و بسیار خداوند را شاکرم خداوند رو دوست عزیزم در همه امورات زندگیت اولویت قرار بده مثلا قبل از این ک بری بانک قبل ار این ک بری مسافرت ازخدا بپرس کجا برم قبل از این ک بخوای ازدواج کنی بچه دار بشی هر چیزی اول از خدا بپرس تا هدایتت کنه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2619 روز

    ?دهمین روز از سفر علمی و عملی و تحقیقاتی

    ?چرا بعضی از افراد بدشانس هستند؟

    نکاتی که از این فایل یادداشت کردم رو همراه با توضیحات خودم داخل پرانتز برای شما عرض میکنم.

    • آدما به طور طبیعی عادت دارن در مورد اتفاقات زندگی شون باهم دیگه صحبت کنن اما خیلی از اونا در مورد ((مشکلات و اتفاقات بد)) از زندگی شون باهم دیگه صحبت میکنن و درصد اندکی در مورد (( اتفاقات خوب)) از زندگی شون باهم دیگه صحبت میکنن.

    (کاملا درسته، بارها بارها بین دوستان و آشنایانمون دیدیم که افرادی هستن هر موقع وارد جمعی میشن، از اتفاقات ناگوار، عجیب و نادری صحبت میکنن که براشون رخ داده. هر موقع اینا رو ببینی یه فاجعه تازه و عجیب و بدی برای توضیح دادن دارن.

    یا افرادی هستن که وقتی ازشون میپرسی ((چه خبر)) در جواب میگن که بدبختی، فلاکت، زجر، گرونی و … .

    جالب اینجاس هر روز هم وضع شون بدتر و بدتر میشه و از این موضوع گله مند هستن!

    البته اون بنده های خدا هم تقصیری ندارن چون با قوانین آشنایی ندارن و چون نمیخوان قوانین رو یادبگیرن، نتیجه خوبی هم نمیگیرن.)

    • صحبت کردن، قوی ترین ابزار خلق اتفاقات زندگی ماست. چون ما هنگام صحبت کردن در مورد موضوعی، به آن موضوع ((توجه)) میکنیم و طبق قانون با توجه کردن به هرچیزی، آن چیز را وارد زندگی مان میکنیم.

    (حالا که میدونیم چنین قانونی پابرجاست، چرا ازش به نفع خودمون استفاده نکنیم؟! مگه قانون نمیگه که به هرچه توجه نشون بدیم همونو جذب میکنیم؟! خوب ما بیایم به چیزایی توجه کنیم که میخوایم! یعنی فقط در مورد چیزایی فکر کنیم، حرف بزنیم، ببینیم و بشنویم که میخوایم تو زندگی مون باشن! به همین راحتی

    پس اگه تا الان بدشانس بودی، یعنی همه ی اتفاقات بد رو جذب میکردی…. ایرادی نداره. هنوزم دیر نیست. چون ما باور داریم که تمام شرایط زندگی مون رو خر لحظه با ارسال فرکانس هایی که میفرستیم خلق میکنیم و جهان مثل یه دستگاه مبدل فرکانس به نتیجه، نتایج هم سنگ با فرکانس های ارسالی ما رو وارد زندگی مون میکنه.

    بیایم خودمون رو متعهد کنیم که وقتی با دیگران صحبت میکنیم، از اتفاقات خوبی که برامون افتاده بگیم و به هیچ وجه تمایلی به صحبت در مورد اتفاقات بد نداشته باشیم. به قول یکی از دوستان، ازشون نپرسیم چه خبر! بپرسیم (چه خبرای خوب!) که اونا هم ناچارا فقط خوبی هارو بگن.

    وقتی ما از اتفاقات خوبمون با دیگران صحبت کنیم، در مداری قراری میگیریم که اتفاقات خوب بیشتری از همون دست رو جذب کنیم.

    باز هم برمیگردیم به قانون اصلی که همیشه استاد متذکر میشن…

    اگه توجهمون در هر لحظه به زیبایی ها باشه و بابت تک تک شون با احساس تمام خدارو شکر کنیم، زندگی همین دنیامون بهشت میشه.

    آرزو میکنم بهشت رو در این دنیا بسازی برای خودت دوست من.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    مهدی ثروتمند گفته:
    مدت عضویت: 2530 روز

    سلام خدمت شما دوست عزیز

    دهمین روز این سفر پر برکت

    ما با کلاممون میتوانیم زندگی خود را به بهشت تبدیل کنیم

    قویترین فرکانس کا میتوانیم ارسال کنیم به واسطه کلاممون میتونیم

    کلام تو عصای معجزه گر توست

    وقتی در مورد خواسته ها صحبت میکنی یعنی بیشتر خواسته ها رو میخوایی وقتی در مورد ناخواسته ها صحبت میکنی بیشتر نا خواسته ها وارد زندگیت میشه

    از این به بعد تعهد میدم همیشه در مورد خواسته هام صحبت کنم همیشه همیشه

    خدایا تنها تو را می‌پرستم و تنها از تو یاری میجویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 2996 روز

      به نام خالق دوستی

      آقای حسینی عزیز با یاد گفتن معجزه کلام .یاد کتاب چهار اصل سرخ پوستان تولتک افتادم .

      زبان وکلام شمشیری دولبه است .یک لبه آن بران ونابود گر لبه دیگرش بی آزار و آباد گر.

      این ما هستیم که جادوی سفیدش را در هر لحظه بکار می‌بریم یا جادوی سیاهش را .

      ما قسمتی از حق هستیم نفس مان مبارک است بگو بشود میشود ‌‌‌‌ا ن اقول است دستور خدا با ما .

      خیلی عالی متشکرم از همراهی و پخش آگاهی تان .

      در پناه حق همیشه قدرتمند وعزتمند وثروتمند.???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    بهار فعلی گفته:
    مدت عضویت: 2671 روز

    سلام خدمت استاد جونم شایسته جونم ودوستایه همفرکانسیه گلم در دهمین روز ازاین سفر عاااالی?

    نکاتی که یاد گرفتم دراین فایل این که متعهد باشم که اصلا راجبه چیزایی که جزناخواسته هام هستن و گهگاهی اتفاق می افته وباعث یکم دگرگونی حالم میشه رو راجبش اصلا صحبت نکنم چرا که دارم دارم اون اتفاق رو بیشتر وبیشتر جذب میکنم تو زندگیم.با گفتتش نه تنها حالم بهتر نمیشه بلکه جهان مشابه اون اتفاق رو بیشتر نشون بم میده…من تعهد میدم که فقط توجه وتمرکزم برنکات مثبت وزیباییها باشه با یاری الله یکتا.واگاهانه توجهم رو از رو ناخواسته بردارم و بذارم رو خواستم…چه اگاهیایه نابی من دارم

    خدارو صدهزار مرتبه شکر

    خدایا منو لحظه ای به حال خودم رها نکن

    خدایا تنها تورا میپرستم وتنها ازتو یاری میخواهم

    درپناه حق باشید همه. دوستووووون دارم?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    طیبه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 2996 روز

    به نام خدای هدایتگر رزاق ??

    خدایا ازت ممنونم وسپاسکزارم توام که این ثانیه های مقدس ومبارک را کنار هم برای تجربه کردن هر دویمان رقم میزنی .عاشقانه می‌پرستمت ومی ستایمت .

    استاد عزیزم در این فایل آرامشی عجیبی مو ج میزند .چقدر در آرامش رانندگی میکردیم احساس کردم خدا همه چیز این فایل را دردستش دارد و فقط استاد میگوید .

    باشنیدن ومرور این فایل تعهدی میدهم که فقط و فقط راجب به اتفاقات خوب و قشنگ زندگیم حرف بزنم و به خوبیها وزیبایی ها توجه کنم و سپاسگزار خدای قشنگی ها باشم .

    این تعهد باعث بالا رفتن عزت نفسم میشود یعنی میشود کنترل ورودی ذهنم میشود آرامش جانم میشود سلامتی وثروت وخوشبختی.

    وقتی متعهدی انگار وظیفه ای همیشه داری و مسئولیتی را احساس می‌کنی تا به سر منزل مقصود نرسانیش دست از آن نمی‌کشی .

    نیرویی تو را بر میگیرد و احاطه میکند تا به من درست هدایتت کند نیروی که همه جا تو را با عشقش میبرد .

    متصلت او معتدلست او شمع دل است او پیش کشیدش.(مولانا)

    این تعهد باعث میشود ریشه گیاه هرزی مانند قربانی کردن خود را بخشکانم باعث میشود باور همه چیز به راحتی به دست میاد را تقویت کنم وان را پر وبلاگ بدهم .

    این خود همه حرف است …برای کسی که میشنود و میبیند .

    در پناه خدای عشق و راستی هرکجا هستید شااد وثروتمند وزیبا زندگی کنید.????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1869 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه بچه های سایت..

    خداروشکر میکنم که به من فرصت داد امروز رو بهتر از دیروز زندگی کنم و کنترل ذهن قوی تری داشته باشم. چندین بار در امروز پیش اومد که میخواستم راجب اتفاقات ناخوشایند بگم اما نگفتم. و از طرف خداوند هدایت شدم به یکی از دوستام. چندین ساله باهاش دوستم اما الان که به قوانین آگاه هستم میتونم آگاهانه تجزیه و تحلیلش کنم مثلا دوستم امروز سرماخورده بود و بعداً فهمیدم که حالش اصلا هم خوب نبود اما اصلا اظهار بدحالی نکرد تازه تا جایی که میشد هم راجب اینکه سرماخورده بود به من نگفت..قبلا ها با نگاه سطحی ای که داشتم به این اخلاقش اعتراض میکردم و میگفتم یعنی تو با من راحت نیستی که راجب دردات به من نمیگی…

    قشنگ حس میکنم که یه ترمز توی ذهن من هست و اون اینه که اگر با کسی صمیمی هستی باید راجب همه دردها و مشکلاتت بهش بگی حس میکنم اگر اون به من نگه یعنی داره نامردی میکنه و خودم و ساده فرض میکنم که همه چیز رو میگم‌‌. اما به نظرم وقتشه این ترمز و بشکنم و باور درست و جایگزینش بکنم:

    فاطمه قشنگم تو اگر راجب درد ها و مسائلت با آدم های اطرافت صحبت کنی نه تنها از مشکلت کم نمیشه بلکه اضافه هم میشه و اوضاع بدتر میشه‌. ثانیا یه سوال دارم‌.؟اصلا چه لزومی داره یه آدمی راجب مسائل تو بدونه؟ اگر کاری از دستش برمیاد ازش صرفا اون کار رو با عزت نفس بالا درخواست کن و نیازی نیست همه چیز و بگی اونم با یه حالتی که انگار بهت ظلم شده… اگر هم کاری از دستش بر نمیاد دیگه گفتنت چیه؟ فقط برای اینکه اون تعجب کنه یا به حالت تاسف بخوره؟ و این ها همه از کمبود عزت نفس میاد… واقعا وقتی بهش فکر میکنم فقط به همین جواب میرسم که دلیل تعریف کردن اتفاقات نامناسب برای اطرافیانم صرفا اون جلب توجهی هست که برای چند دیقه یا چند ثانیه اتفاق می افته. انگار دوست دارم طرف مقابل با این چیزی که راجبم میدونه دیگه مراعاتمو بکنه یا بهتر رفتار کنه یا بگه وای تو عجب آدمی هستی و….

    و بازم میگم همه اینا برمیگرده به عزت نفس. باید عزت نفسمو تقویت کنم💪

    یه دریافت دیگه هم کردم. من چند سال قبل و حتی الان (اما خیلی کمتر )به این شکل بودم که دهن لق خطابم میکردن یعنی اگر طرف مقابل بهم نمی گفت که فلان چیز و نگو من به بقیه میگفتم و دلیلش چی بود؟ اون تعجب و توجهی که جلب میکردم..من چون این جلب توجه رو دوست داشتم خیلی برام اتفاق می افتاد که داستان یکی رو به کسی دیگه بگم هر چند که خودم راضی نبودم از این قضیه ولی ناخوداگاه میگفتم یا اینکه نمیتونستم کنترلش کنم…

    صادقانه و شجاعانه میگم. یکی از عوامل تخریب عزت نفس به نام جلب توجه در من وجود داره اونم به مقدار زیاد و یکی از دلایلی که مسائلو برای افراد تعریف میکنم دقیقا همینه. البته این و بگم که از دو سال پیش تا الان پیشرفت خیلی زیادی داشتم و کنترل بیشتری داشتم.

    مثلا قبلا خیلی برام مهم بود بقیه ازم تعریف کنن اما به لطف خدا با کسی آشنا شدم که اصلا براش مهم نبود و این روی من تاثیر زیادی داشت و الان تعریف بقیه ازم برام مهم هست نه که نیست و خوشحال میشم اما نه اونقدری که قبلا برام اهمیت داشت و به خاطرش ذوق میکردم…

    مهم ترین انگیزه من برای تعریف نکردن اتفاقات بد اینه که اطرافمو اتفاقات عالی فرامیگیره پس باید تمام سعیمو بکنم و تقوامو به کار بگیرم تا اتفاقات بی نظیر و برای خودم رقم بزنم.

    استاد عزیزم سپاسگزارم که دوربین و سمت جاده گرفتین و ما رو به دیدن زیبایی بیشتری دعوت کردین و چقدر زیبا بود ادم از دیدنشون سیر نمیشه و چه حالی داره صندلی عقب بشینی هندزفری بزنی و آهنگ مورد علاقتو تا ته زیاد کنی و بعد پنجره رو پایین بکشی و از هوا و اون طبیعت بکر استفاده بیشتری ببری😍

    از قشنگ ترینای امروز من:

    نعمتی داشته باشی به نام ماشین که کاملا در اختیار خودت باشه و به تو آزادی بده که هر جا که دوست داری بتونی بری💓 امروز با نصف خونواده(مامانم و برادر زادم) با ماشین خودم بیرون رفتیم و علاوه بر اینکه کلی خوش گذشت ،مهارت رانندگیم چقدر بهتر شد چقدر شجاعت و اعتماد به نفس من برای رانندگی بالا رفت الهی شکرت❤️ و منی که مسیر ها رو بلد نبودم امروز خیلی جاهای جدید و یاد گرفتم. به خودم افتخار میکنم که توی کل فامیل و دوستا اولین خانم و دختری هستم که رانندگی حرفه ای میکنه، خودش تنها و فرقی نمیکنه توی شهر یا خارج شهر، توی روز یا توی شب❤️ خدایا ازت سپاسگزارم❤️❤️

    امروز بعد از چندین ماه دوست قدیمیو دیدم و اون یک ساعتی که کنارش بودم بشدت حالم خوب بود و اوقات و لذت بخش می گذروندم.

    اعتراف میکنم بیرون رفتن دوتایی با مامان از بهترین تفریحاتمه❤️ الهی شکرت…

    همراهی برادر زاده ۵ساله من و اون شیرین بودنش و شبطون بودنش بهم احساس زندگی میده🤩🤩

    به لطف خدا امروز به مسیرهایی هدایت شدم که اهدافم برام واضح تر شدن و قشنگ تر از اون حس رهایی ای هست که نسبت به اون هدف دارم💜خدایا همه اینا کار توعه. همه رو از تو دارم.

    خدای قشنگم بابت رابطه ی پر از عشق و آزادی و رفاقتی که با عزیز دلم دارم بشدت ازت ممنونم💜 رابطه سالم و درست در پیشرفت آدما ها بشدت تاثیر گذاره و من خودم سرعت رشد و صعودم بیشتر از زمانی هست که توی رابطه نبودم 💜

    خداوندم سپاسگزارم بایت تمام نعمات پر برکت زندگیم و ازت میخوام که اونقدری به هممون پول و ثروت بدس که قابل شمارش نباشه☑️💪

    شاد باشید..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ندا گفته:
      مدت عضویت: 1557 روز

      سلام فاطمه عزیزم

      چ کامنت فوق العاده و چ نکات بینظیری گفتی و تک تک چیزایی ک گفتی رو تو من هم وجود داره، انگار ک داشتی منو توصیف میکردی من اینقد عمیق ب این نتایج نرسیده بودم، خدا رو شکر که خدا منو هدایت کرد به سمت کامنت بینظیر شما که اون پاشنهای اشیلم رو بهتر بشناسم، منم ب شدت ادمی هستم ک همه چیو تعریف میکنم و اصلا کنترلی رو حرف زدنم ندارم، یهو وسط حرف زدنام متوجه میشم اصلا چرا مت دارم اینقد این موضوع رو باز میکنم و در مورد ناخواستها حرف میزنم! باید سکوت کردن رو تمرین کنم؛ ی مدتی خدا جونم منو از همه دور و بریام دور کرد چون خیلیییی رو خودم خوب کار کرده بودم ب لطف خدا همه خیلی طبیعی ازم دور شده بودن و ارتباطاتم خیلی کم شده بود اما الان ی مدتی هست بخاطر عدم کنترل ورودی هام و کار نکردن روی خودم بازم به حالت قبلم برگشتم، بقول استاد زندگیم شده عین یویو هی حرکتهای رفت و برگشتی دارم که به امید خدا سعی میکنم دیگه با حساسیت بیشتری به ورودی هام توجه کنم💚

      در پناه خدا شاد و سالم و خوشبخت و موفق و ثروتمند بااااشی دوست عزیزم😘💚

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: