https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-31 06:48:362024-11-12 21:41:10live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
217نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یادمه چندسال پیش رفته بودیم جمکران وقتی رسیدیم تازه متوجه شدیم که شب لیله الرغائبه
اونجا انقدر از فضیلت های اون شب گفتن واینکه چه سعادتی داشتین که در همچین شبی توی این مکان مقدس هستین.
یادمه اون شب تا صبح بیداربودم و اینقدر هول میکردم که زودتر همه ی خواستهام رو به خدا بگم که وقت تموم نشه و خدا همه رو بشنوه.
یعنی الان که به حال و هوای اون موقع ام فکر میکنم خنده ام میگیره که واقعا چرا من خدارو اینجوری شناخته بودم.چرا فکرمیکردم ارزوهام فقط توی اون شب قراره بر اورده بشن.
چقدر خدارو از خودم دور میدیدم اصلا خودمو لایق حرف زدن باهاش نمی دیدم.
تازه بعدهاکه به خواستهام نرسیدم کلی از خدا هم طلبکار بودم که من توی فلان جا و فلان شب ازت خواستم و توصدامو نشنیدی.
استاد عزیزم چقدر کلامتون زیباست چقدر همه چیز رو ساده بیان میکنین چقدر به ادم این احساس رو میدین که ماهم میتونیم به هرچه شما رسیدین برسیم واقعا فرکانس صداقت رو میشه ازش دریافت کردحالا این منم که باید این قانون ساده رو در زندگیم پیاده کنم.قانونی که این روزها دارم باهاش رشد و پیشرفتم رو میبینم.
هر روز باسپاس گذاریش دارم خدارو احساس میکنم.
ومن همه ی اینهارو اول سپاسگذارم خدا و بعدشما استادعزیزم هستم.
خدایا شکرت میکنم بخاطر اینکه هر انچه دارم از ان توست و ممنونم ازت بخاطر اینکه منو در جهانی افریدی که به صورت سیستمی عمل میکنه و کنترل صد در صدی این سیستم رو دست خودم دادی و با ان می توانم تمام خواسته هایم رو خلق کنم
خدایا شکرت بخاطر ارامش و خوشبختی که به من دادی و نتیجه عمل به قانونه
و خواستم چیزی رو یاد اور شوم از قانون که ما باید وقتی که نتیجه میگیریم و مقداری از تضاد هادور می شویم استپ نکنیم و فراموش نکنیم ک به محظ دور شدن از کنترل وردی های ذهن شیطان ذهن دوباره راه خودش رو پیدا میکنه و باعث گمراهی ما می شود
همیشه هر لحظه و هر ثانیه باید باور ها و افکار قدرتمند رو ارسال کنیم و خودمون رو در دستان خداوند در اغوش خداوند رها کنیم هر وقت که با تعهد زیاد و دقیق افکار و وردی های ذهنم رو کنترل کردم موج بسیار عظیمی از اتفاقات خوب
مشتری های خوب
ادم های خوب
شرایط مناسب
تضاد هایی ک فقط باعث رشد من شده اند
نشانه های بسیار زیاد برای من از سمت خدا امده که باعث شده ایمانم هزار برابر افزایش پیدا کنه
من شغلم تعمیرات موبایله هر وقت ک در احساس خوب ک نتیجه تعهد زیاد از کار کردن رو ذهنم است قرار میگیرم مشتری هایی هم فرکانس برای من می ایند ک وقتی گوشی انها رو تعمیر میکنم و گوشی روشن می شود میبینم که عکس پیش زمینه انها چیزی است از نشانه قانون
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم این عکس زمینه مشتری ام بود
اطراف من با ثروت احاطه شده و من در مدار ثروت قرار گرفتم این یک عکس دیگه بود تو صفحه ی مشتری
و هزاران هزار مورد شبیه ب این
ک نشون میده من دارم هدایت میشم
شرایط شبیه و هم راستا با افکارم خود ب خود ب سمت من هدایت می شوند
توی خیابونی شلوغ دنبال جای پارک میگشتم که بالاخره یجارو پیدا کردم کنار یک درخت وقتی از ماشین پیاده شدم دیدم که روی درخت نوشته خدا هست
اینها همه نتایج کارکرد قانون و سیستم دقیق و بدون تغییر خداونده
همکاری رو دارم در مغازه ی خودم که در یک شرایط شبیه به هم من درامد از اون بیشتر
من خسارت ندارم مشتری هایم همه افرادی هستند که بسیار ارزشمند و پولدار هستند
الهی هزار مرتبه شکرت بخاطر اینکه اگر فقط من ذهنم رو باور هایم رو تغییر دهم تو خودت همه چیز رو برایم درست میکنی و شرایط رو به نفع من تغییر میدهی هزاران هزار بار شکرت
خدارا شکر گذارم که بهم فرصت داد تا بتونم بیام . وکامنتی در مورد این فایل بزارم
و به همین ترتیب وقتی تونستم ذهنم را کنترل کنم و ایمانم را نشان دهم خداوند. منو هدایت کرد به این دوره فوق العاده
درست زمانی هدایت شدم به این دوره که من آماده آماده دریافت این آگاهی ها بودم
وقتی استاد داشت در مورد قوانین در این دوره با ارزش صحبت میکرد تمام اون نکات رو درک میکردم.
و اونجا دیدم یک سری مسائل رو ذهنم مقاومت داره و اون مقاومت ها رو برطرف که میکردم یک نتیجه جدید بیرون میومد
و الان که این قدم ها را استاد داره روی سایت قرار میدهد
ایمان دارم که هزاران نتیجه و هزاران معجزه قرار است اتفاق بیفته
وقتی تغییری در وجود ایجاد میشود صد درصد هزاران نتیجه بیرون میاد
وقتی من یک تغییر کوچک در خودم ایجاد کردم هزار برابر اون تغییر من نتیجه گرفتم و همه این دوره ها آماده هزاران تغییر آماده شده
استاد واقعا تحسین میکنمتون کوچکترین ایده بزرگترین ایده ها از آن بیرون میاد اگر من اینو نگم که ایمانم را به خدا کم گفتم
خداوند در هر لحظه داره به بندگانش نشانه های هدایت را میدهد فقط باید توجه کنم به نشانه و ایده هایی که بهم داده میشود را مانند استاد عملی کنم و به گفته استاد بارها و بارها به خودم هم گفتم
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفد است
پس به خداوندی خدا ایمان دارم و هر چه را بهم بگوید انجام میدهم خدایا شکر خدایا من تسلیم تو هستم
ما از اول عادت کردیم به اینکه اگر تونستیم بعد از سختی و مشقت یه کاری رو انجام بدیم، دست مریزاد داشتیم.(حداقل تو خانواده ما اینطوری بود) یعنی از بچگی تو خانواده و مدرسه، این سختی و رنج شاکله ی انجام هر کاری بود و جقدر هم مقدس معرفی شده بود.
دنبال تکنیک رفتنها و کارهای خاص و فرمول های مگو و به دنبال اسم اعظم گشتن بیراهه ای هست که درصد زیادی از مردم، گرفتارش میشن.
خود من هم اگر این اگاهی ها رو نشنوم و نبینم و مرور نکنم، قطعا به یکی از این جاده خاکی ها خواهم زد.
استاد تو این فایل ارزشمند گفتن اصل یه چیزه و اونهم کنترل ذهن و آگاه بودن به نوع فرکانس ارسالی
چون سازو کار جهان همینه(پاسخ به فرکانسهای دریافتی)
چیزهای به ظاهر ساده اس که کارها رو انجام میده و ما رو در مسیر توحید حفظ میکنه . مثل:
سپاسگزار بودن برای تمامی داشته هامون تمرکز روی نکات مثبت خودمون، دیگران و اطراف مون نوشتن خواسته ها _ ساختن باورهای مناسب،قدرتمند و هماهنگ با مسیر خواسته ها
حالا ساختن این باورها چطوری میتونه کمک مون کنه؟ مثلا یک نمونه اش اینه که باعث از بین رفتن ترس هامون میشه.ترس از آینده و ترس از کمبود.
چطور باید مطمئن بشم که مسیرم درسته؟
زمانی که قلبم پر از ایمانِ، پر از توکل و آرامشِ،و وابسته ی هیچی حتی نتیجه نیست و کاملا رها و آزاده.
قوانین خداوند ساده اس، قوانین در قرآن آمده،پس کلان قرآن ساده و فصیحِ تا همه بتونن به راحتی ایات رو بخونن، درک کنن، و در زندگی شون عمل کنن.
اصل و اساس بسیار ساده، مشخص و شفافِ
سعی کنم اصل سادگی رو که در همه ی کائنات مشخصه، در زندگی خودم شخصی سازی کنم، در همه ی موارد.
روی همین اصول ساده ای که تو این دانشگاه الهی یاد میگیرم، مانور بدم،بهبودش بدم، و مثل اصل خارپشتی تکرارشون کنم چون باعث میشه اعتماد به نفسم تحت تاثیرش بالاتر بره و ماهر بشم در کنترل ذهن.
قدم اول هم اینه که خواسته هام ر هر چند با معیارهای ذهنم بزرگ، خیلی واضح و شفاف بنویسم.ایده ها و چگونگی عملکرد قدم به قدم گفته خواهد شد.نگران نباشم در مورد چند و چون ادامه ی راه.
ایده های خداوند اطمینان قلبی میاره،آرامش و لذت و آگاای و عشق میاره و بعد اینکه چقدر عمل کنیم به ایده ها و قدم قدم پیش برم به همت و ایمان خودم بستگی داره.
چون خیلی وقتها ذهن منطقی مون خیلی تضاد داره با صدای قلب مون ممکنه مقاوت زیادی باشه برای تصمیم نهایی و عمل به اون ایده.
حالا اینجا باید چکار کرد؟
باید اون نتیجه هایی که قبلا از اعتماد به این نیرو گرفتم رو به خودم یادآوری کنم و مرور کنم، اینطوری قوت قلب میگیرم و ایمانم راسخ تر میشه برای برداشتن قدم بعدی.
کار درست و با کیفیت انجام بشه، باورهای خوبی هم درست شده باشه، در مسیر نعمت و نتیجه به آسانی قرار میگیرم.
● تا اینجا هر چی از گفته های استاد شنیدم و درک کردم رو نوشتم، حالا میریم سر وقت شیرین کامنت گزاری.که جیزی نیست جز، بیان مثالهایی از زندگی شخصی مون.
این مورد رو خیلی دوست دارم.جون واقعا به درک بهتر و عمیق تر کمک میکنه.
به قول جناب انیشتین : آموزش چیزی نیست جز مثال زدن.دقیقا یکی از دلایلی که آموزشهای استاد رو خیلی ناب تر و قابل فهم تر میکنه نسبت به دیگران، همین مثال زدن از زندگی خودشونِ.
همسرم علاوه بر نکات مثبت خیلی خوبی که داره(مهربانِ،دست به آچاره،خانواده دوستِ،و…) اما خیلی وقتها شلنگ تخته میندازه :<
دیشب بعد از نوشیدن مسکرات خواست بره بالای نردبام و لامپ سقف تراس را تعویض کند.تراس بسیار کوچکه و شما حساب کن در اون فضای کوچک، شب تاریک،حالت مستی، چقدر ریسک پرت شدن زیاده.
هر چی بچه ها ازش خواهش کردن که بزاره برای فردا صبح، گوش نداد که نداد و همون قضیه مرغ یپا داره..
دخترم بسیار ناراحت به اتاقش برگشت، اما پسرم با گریه و زاری و تضرع التماس میکر که الان این کار رو نکن، چون پرت میشی. اما امان از وسوسه های شیطان.
من چند بار که صدای ملتماسانه بچه ها رو شنیدم، سکوت کردم.اما دیگه نتونستم و رفتم خلاصه دادو بیداد که چرا به حرف بچه هات اهمیت نمیدیو ، بدتر از اون،چرا نوشیدنی الکلی میخوری که نتونی رفتار درست داشته بلشی.
تو اون لحظه ی اوج دادو بیدادم قشنگ دیدم که نفس چقدر قدرت و پتانسیل داره، کافیه بهش مجال جولان داده بشه، جوری میتازونه که با سختی میشه کنترلش کرد.
خودم رو تو اون لحظه در دو جا میدیدم،
اولی، الهامی که مثل اون بنده ی خدا افسار گسیخته فقط داشت دادو بیداد میکرد و….
دومی، الهامی که داشت طغیان نفس رو متحیرانه میدید و از دستش هم کاری بر نمی امد
خیلی عجیب بود.حال بچه ها بد، اما میدونم باورتون میشه، خودم بعد از 2_3دقیقه انقدر ارام و خاموش شدم، طپش قلبم آرام گرفت و هیچ اثری از اون هشم و نفرت نبود.
بچه ها رو دعوت به سکوت و ارامش کردم
و اصلا باورم نمیشد که انقدر زود توانایی برگشتن به احساس خوب رو پیدا کرده بودم.
فردای اون روز نشانه های استرس در وجود بچه ها مشخص بود، فکر میکردند دیگه کار تمامِ و با جنگ و دعوا این ارتباط تمام میشه
از صبحش که بیدار شدم، با لبخند و سپاسگزاری شروع کردم.ستاره ی قطبی رو نوشتم و تجسم سازی کردم که همسرم مسخرم شده.و اصلا در مقابل من توان گفتن حرف گزافه و نادلخواهم رو نداره.
هذا من فضل ربی
دقیقا الان ساعت نزدیک 5 بعداز ظهر و آقا هیچ حرف و سخن بیهوده ای نگفته، خدا رو شکر ارتباطی هم نیست بین مون، ایشون اونطرف منزل، طبق همیشه جلوی تلویزیون
من هم طرف دیگر منزل و سرم به تمرین و کارهای خودم.هیچ کاری با هم نداریم
احساسم عالیه، خدا رو سپاسگزارم
و ایمان دارم این ارتباط که دیگه هم فرکانس و همجنس نیست، بزودی در بهترین و ایده ال ترین شرایط به نفع و سودم تمام خواهد شد.
دقیقا با تمام گوشت و پوستم معنی این آیه رو خیلی عالی درک میکنم:
شَهِدَ اللَّـهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
خداوند، در حالی که برپادارندهی عدل است، گواهی میدهد که هیچ معبودی جز او وجود ندارد، و فرشتگان (که مأمور اجرای دستورهای خدا هستند) و دانشمندان (الهی که از حقایق باخبرند، همه گواهی میدهند که خداوند شریکی ندارد. پس چگونه برای او شریکی قرار میدهند؟ هرگز!) هیچ معبودی جز آن (خدای) شکستناپذیر و حکیم وجود ندارد.
آل عمران – 18
به نام خداوند مهربان و بخشنده
گام بیست هفتم
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز دیگر الهی شکرت
قانون خییلی ساده بخاطری همین سادگی ما آنرا دنبال نمیکنیم
من یک عمر با این پیش فرض بزرگ شدم که هیچ چیز به آسانی به دست نمی آیید همیشه افراد از سختی که به آن خواسته رسیده بودند حرف می زدند و یک جورایی ارزش داشت این سختی رسیدن به خواسته ها و اگر کسی میگفت من فلان چیز را به راحتی به دست آوردم اصلا کسی توجه نمی کرد و اصلا بعضی ها قبول نمی کرد و
اگر یک چیز را سخت به دست می آوردند خییلی به آن افتخار می کردند
من وختی نوجوان بودم همیشه عمویم می آمد و داستان زندگی اش را تعریف می کرد
میگفت بچیم تو در این دوران زندگی میکنی نمیفهمی چقدر ما سختی کشیدم من وختی میخواستم زبان یاد بگیرم میرفتم از افشار کابل به جوی شیر آن هم با دوچرخه و بعد میرفتم زبان پشتو را پیش یک استاد دیگر در فلان جا یاد میگرفتم ریاضی را هم همین طور و از سختی های که در در دوران خدمت کشیده بود حرف میزد و این در ذهن من بود که رسیدن به خواسته ساده که نیست هیچ دشوار هم است و اگر با سختی پیدا کنی لذت بیشتر دارد
و در همه کار ها این الگویی تکراری بود حتی چندین ماه پیش ما مهمانی داشتیم من به پدرم گفتم چرا اینقدر سختی میکشی می توانی از بیرون از آشپزخانه ها غذا سفارش بدی
پدرم با خیییلی مقاومت گفت نه تو چی میفهمی این که با چند نفر شوخی مزاح نکنی کجا لذت دارد با آشپز و دگه افراد که جمع می شوند
حالا وختی مهمان می آید در خانه ما خییلی پدرم با زحمت کار ها را انجام میده حتی هیچ کس از افرادی که این کار را انجام میدن راضی نیستند ولی چون این پیش فرض از قبل بوده تا حالا ادامه داشته
و همه افراد خانواده من با این حرف های من مقاومت دارد
همان موقع بود که من روی خودم من کار می کردم و بعد خداوند مرا خییلی راحت از پدر و مادرم که در مدار فکری من نبودند جدا کرد و من ایمان دارم که اگر با تعهد بیشتر ادامه بدم خداوند به جا های بهتر هدایتم خواهد کرد
من هشت ماه است که پیش پدرم و مادرم نیستم در یک شهر دیگر آمدم و در این شهر تنها هستم و دوست رفیق کم دارم و کار هم در پهلوی این ها دارم و یک فضایی خییلی عالی برای کار کردن روی خود دارم
اگر من قانون تکامل درست درک کنم و نخواهم با سختی یک شبه میلیارد شوم من چند ماه پیش من پسر های عمویم را دیدم و ازش سوال کردم گفتم چند سال است که میگی فلان کار را شروع میکنم پس چرا شروع نمیکنی
گفت بیبین فواد تو اصلا نمیفهمی حالا ارز دیجیتال آمده قبلاً این حرف ها نبود که افراد یک شبه میلیارد شود حالا ارز دیجیتال این را امکان پذیر کرده حالا می نی شود که یک شبه میلیارد شد
من همانجا خداوندم را شکر کردم که این طرز فکر را ندارم و اصلا حرفی بهش نزدم به قول استاد هر کس هر کجایی است جای درستش است و اگر من کارم را درست انجام بدم و از این مسییر لذت ببرم و آهسته و پیوسته کار عایم را انجام بدم خداوند وختی درستی کارم را میبینند به تمام جهان میگویید بیبین این بنده من جا نزد و ادامه داده بدید هر چی می خواهد
حالا هم که روی دوره عشق و مودت کار میکنم و به شدت راضی هستم چون یکی از پاشنه های آشیل من بود
حالا بهتر درک میکنم و بهار میفهمم چرا رابطه خوب تا هنوز ایخاد نکردم و در حال بازسازی باور هایم هستم
بچه ها به نظر من تنها راز ثروت استاد عباسمنش اینه که برای پول کار نمیکنه ،بلکه هسته تمرکزی کارش روی خدمت به جهانه ، ایشون کاری رو انجام میده انگار کارمند خداونده ، انگار کارمند جهانه ، و بله که بیشترین حقوق رو جهان و خدا میده ،
خدایا من میخوام تو شغلم بهترین بشم ،چطوری نمیدونم ،تو میدونی تو هدایتم کن
من با گوش کردن به دوره خانه تکانی ذهن در مداری قرار رفتم که در آمدم تا 3 برابر شده توی کمتر از سه ماه به صورت پله پله و پروژه ای رو اکنون گرفتم که هرگز کار من نیست چون به هیچ وجه در ذهن استلالی من جا نمیشه و مطمعنم کار الله یکتاست
وقتی برای قرارداد رفتم اگر که دوره عزت نفس رو گوش نکرده بودم ،ترس های من اجازه امضا و محکم بودن رو بهم نمیدادن
لایو چون قانون ساده است، عمل به آن را جدی نمی گیری
به نام مهربان خدایی که هدایتگرم به خوبی هاست
سلام و درود به استاد جان عزیزم و مریم جان دوست داشتنی و همه دوستان همفرکانسی ام
وااای استاد جااان منم با تیکه هایی از دوره قانون آفرینش که مریم جان خوش سلیقه روی این قسمت گذاشتند کلی حال کردم
با اینکه گام های دیگه با بار اول و دوم نت برداری می کردم..
ولی تو این گام اصلا دستم به قلم نمی رفت و فقط دوست داشتم ببینم و بشنوم.. از بس هر جمله تون یک آگاهی ناب بود برام
چیزی که واقعا باید شدیدا می شنیدم
و چیزی که شدیدا بابتش ذوق زده شدم، این بود:
دیدن ادعاهاتون مربوط به 10 سال قبل توی دوره قانون آفرینش .
چیزی که فقط ادعا نبود، بلکه از یک دید و بینش عمیقی سرچشمه داشت.
از یک ایمان و اطمینان صددرصدی به مسیر. بی هیچ شک و شبهه ای
و چه درک قشنگ و جذابی از جهان داشته و دارید استاد
خلاااصه خیلی با این قسمت کیف کردم..
برکت عمر و زندگی خودتون و مریم جان باشه الهی
حقیقتا این میزان تاثیر گذاری شما منو به یاد به آزمایشی انداخت به نام قانون تداخل سازنده
که میگه: وقتی 2 طول موج با فرکانس یکسان با هم برخورد می کنند ، اندازه طول موجشون 2 برابر میشه
این یعنی دیگران می توانند به شما انرژی بدهند یا از شما انرژی بگیرند..
بالواقع وقتی با ادم های همفرکانس هستیم از طرف مقابل انرژی نمی خوریم ولی طبق قانون طول موج انرژی مون 2 برابر هم میشه.. ولی اگر با آدم های ناهمفرکانس باشیم معمولا انرژی مون خورده میشه و کسر میشه
و اینکه در یک آزمایشی پژوهشگران میزان فرکانس بدن 25000 نفر را بررسی کردند.
میدونید قویترین فرکانس ها مال چه کسانی بود؟
افرادی با فرکانس اعتبار
که فرکانس اعتبار 4000 برابر قویتر از فرکانس عشق هست
حالا فرکانس اعتبار در افراد کی اتفاق می افته؟
زمانی که کلام شما پر از صداقت باشه و به حرفی که میزنید باور داشته باشید و بهش عمل کنید، فرکانس اعتبار را ساطع می کنید.
عزیزززمم.. دقیقا نتیجه این آزمایش استاد عباس منش رو برام تداعی کرد و این قدرت تاثیرگذاری.
همین که میگن وقت و انرژی ات رو بابت تبلیغات و این حواشی نذار..
فرکانس اعتبار هست که کار می کنه و افراد رو جذب می کنه نه این ابزارآلات
خدا را سپاسگزارم بابت اتصال با ایشان و با افراد این همه دوستان همفرکانس
خلاصه این گام عجب فایل نابی بود. دیدن و شنیدنش اونم ساعت 5 صبح حال و احوالم رو خوب تر کرد.
عمیقا خوشحال و سپاسگزارم که در چنین مسیری هستم. و چنین آگاهی های نابی رو هر روز دریافت و درک و زندگی می کنم
در مورد سادگی قرآن هم، چیزی که به ذهنم اومد وجود تعدد داستان ها و مثال و تمثیل ها توی قرآن بود
که به نظرم میتونه تنها و تنها یک دلیل داشته باشه، و اون هم ساده سازی و قابل فهم بودن مطالب و قوانین برای ذهن مردم عامی
به فرض اینکه قرآن بطن و رمز و رازی هم داشته باشه. حقیقتا از 100 درصد مطالب قرآن حداقلش 70 درصدش طوری بیان شده که برای عموم قابل فهم باشه . که شامل آیات محکمه هست و اصول قرآن
واقعا انسان با درک و عمل به همین 70 درصد زندگیش متحول و بهشتی میشه،، و اونوقت خداوند قطعا مابقی اش رو به چنین افرادی میگه. هدایت شون می کنه به فهمش
ولی چی میشه که ما آدمها دوست داریم بریم سراغ ناشناخته هااا ؟؟ چون دوست نداریم مسئولیت پذیر باشیم
مسئولیت کرده و گفته و تفکر خودمون و مسئولیت تصمیم گیری هامون را گردن بگیریم.. ترجیح میدیم بار رو به دیگری منتقل کنیم و خوب و بدش رو هم بندازیم گردن دیگری
چه دور باطلی ..
یادم به این همه کتاب های پیچیده و حجیم تفسیر افتاد
یک مجموعه کامل تفسیر نور رو جایزه بهم دادن.. اصلا نمی تونستم با یک صفحه که نه با یک پاراگرافش هم ارتباط برقرار کنم.
سادگی کلام خدا رو چرا باید رها کنم و بریم تو چاه توهم پیچیده بودن کلام خدا
*
در مورد ارتباط نگرفتن با سپاسگزاری هم منم اوایل که تا مدتها برام سخت بود و گارد داشتم و ارتباط نمی گرفتم… انگاری خجالت می کشیدم از گفتنش و از نوشتنش ..
حتی راجع به واژه هدایت هم همین طور
و به جاش می گفتم به ذهنم رسید.. حسم گفت.. یهو فهمیدم…
بعدا بهش فکر کردم چه گیری دارم ؟؟ آخه از چی خجالت می کشم؟ مگه کار بدی هست؟ چه عیبی داره؟
تازه فهمیدی که چقدر خوبه و برکات هم داره پس چرا برات سخته؟؟
به این نتیجه رسیدم که حرف مردم برام مهمه که پشت این خاکریز گیر هستم.
رو زبانم خدایا شکرت و شکرگزاری نیست؟؟
چون اگر باشه با زهرای قبل فرق کردم خب
نگن چی شده ادای بچه مومن ها رو داری درمیاری.
چی شده؟ دیگه دنبال سر کی راه افتادی؟
و این یک پیشینه روانی برام داشت
برمی گشت به زمانی که در ذهنم به اشتباه قوه و قدرت خوب تأثیرپذیری و خوب آموزش پذیر بودنم رو برای خودم مستاصل بودن، گوشی بودن، بی شکل و اراده بودن ترجمه کرده بودم.
و البته که از سمت آدم های متحجر و تغییرناپذیر اطرافم هم متهم و شماتت شده بودم
ولی غافل بودم از اینکه همین مهارت ها و سطح دانایی و آگاهی فراوانی که دارم ناشی از این نیروی مفید آموزش پذیر بودنم هست.
و دیدم یک جورایی ریشه اش همین هست
و بلواقع ترس از تغییر دارم.
چون ترس از عکس العمل و نظر دیگران دارم
وقتی با این مساله روبه رو شدم و برام باز شد. سعی کردم از تله تایید گرفتن از دیگران بیام بیرون
ویس های شکرگزاری و باورهای ناب را با صدای ناز خودم پر کردم و هزاران بار شبانه روز گوشش دادم.
تا جایی که الان که دوساله میگذره توی شرایط مختلف بارها شده بی اختیار میگم خدایا شکرت و برام این عمل به نوعی درونی شده و نمیخوام بابتش زور بزنم
و عبور از این مقاومت برام خوشایند و ارزشمند هست و سپاسگزار خداوندم.
خداوند کمک و هدایتم کنه که در این مسیر سبز بهتر و بیشتر گام بردارم.
و از وجود استاد جان و مریم جان و دوستان بیشتر بهره ببرم و عمل کنم. تا من هم تنها فرکانسی که ساطع کنم فرکانس اعتبار باشه
سلام به استادعزیزو خانم شایسته مهربان وهمه دوستان جان
قانون خیلی خیلی سادست وخداروهزاران بار شکر بخاطر هدایتم به این مسیر و این آگاهی؛
یادمه اوایل آشناییم باقانون جذب همیشه دنبال تکنیکها و قوانین جدید و خاص بودم،کتابهای زیادی خوندم و دوره های زیادیم شرکت کردم وهمش دنبال اون”رازاصلیه”بودم!هیپنوتیزم،هواپونوپونو،فنگ شویی وهزار چرت و پرت دیگه،از خداممنونم که هرکدومو که یه سرچ میکردم که تهیه کنم هدایتم میکرد،یادمه مثلاً در مورد هیپنوتیزم سرچ کردم(قبل تهیه دورش)میدیدم اصلاً نمیتونم درکش کنم یا خیلی سخته که بخوام انجامش بدم،دقیقاً یادمه به خدا میگفتم”خیلی سخته برام یه چیز آسون میخوام”وپله پله اومدم تا رسیدم به سایت،دیر اومدم ولی خداروشکر بالاخره هدایت شدم به اونجایی که صددرصد مد نظرمن بود،جایی که کلمات قلمبه سلمبه و تکنیکهای عجیبو غریب نمیگن،حتی علایق استاد بسیار شبیه علایق منه!از همه مهمتر که آرزوم بود چیزایی که میگن از دل قرآن باشه،چون همیشه از خداخواسته بودم فاصله بین منو قرآن رو برداره،بقول استاد ازون جایی که تو مغزمون کرده بودن که قرآن پیچیدست وچند بطن داره،هیچوقت قرآن نمیخوندم(چقدر جاهل بودم!)خدایاهزاران بارشکرت بخاطر این آگاهیها؛چقدر یه عده که”بقول قرآن مرض دارن توی قلبشون”تلاش کردن ومیکنن که جاهل بمونیم،یادمه بچه که بودم بابام بهم گفت بااینکه عرف نیست که دخترارو مدرسه بفرستن چون چشم وگوششون باز میشه!!!ولی من تعهد میدم که دخترامو تا جایی که دوست دارن ادامه تحصیل بدن پشتیبانی کنم،باهمون سن کم گفتم مگه زندگی چه چیز پنهانی داره که نباید خانمها ازش آگاه بشن؟!الآن میفهمم نه تنها خانمها بلکه حتی آقایون هم گمراه هستن بخاطر خزعبلاتی که بنام اسلام وقرآن بخوردشون دادن!
الآن به این آگاهی رسیدم که جهان داره هرلحظه با فرکانس های من کار میکنه و پاسخ میده به فرکانسهای من،مشخصه که وقتی احساس خوبی دارم فرکانس خوبی ارسال میکنم ووقتی احساس بدی دارم فرکانس بدی ارسال میکنم،بهمین سادگی!
کارمن اینه که با چیزای خیلی ساده مثل سپاسگزاری،توجه کردن بر زیباییها،تمرکز بر نکات مثبت وباورهای مناسب مالی،باورهای مناسب در مورد سلامتی وباورهای مناسبی که باعث بشه ترسهای من کمتر بشه به آرامش برسم،وقتی ترسهای من کمتر بشه به آرامش بیشتری میرسم ووقتی آرامشم بیشتر بشه فرکانسهای خوبی ارسال میکنم،اصل مطلب اینه که وقتی بتونم ذهنموکنترل کنم میتونم زندگیمو کنترل کنم،کنترل ذهن کار ساده ای نیست ونیاز به تمرین داره،هرچه بیشتر تمرین کنم راحتتر میشه؛اگر میخوام تو این مسیر نتیجه بگیرم دنبال چیزای عجیب و غریب نباشم،خودقرآن بارها وبارها تکرار کرده که مااینهارو برای شما آسان کردیم واصلاً پیچیدگی نداره،کل داستان خوشبختی سادست،چون سادست فکر میکنم تاثیر نداره؛سعی کنم از سادگیش استفاده کنم،تمرین کنم همین چیزای ساده رو که بهتروبهتر بشم وباعث بشه که اعتماد به نفسم بره بالا وباورام قویتر بشه وبیشتر بتونم”ذهنمو کنترل کنم”.
“همیشه درخواست اگر واضح باشه راه ها به ما گفته میشه”.
درخواستم اینه که به جایی برسم که آزادی زمانی کامل داشته باشم هروقت که بخوام هرجوری که بخوام زندگی کنم بدون هیچ شرطوشروطی،آزادی مکانی داشته باشم که هروقت که بخوام هرجابخوام برم وآزادی مالی داشته باشم هروقت هرچیزی رو که خواستم بدون هیچ محدودیتی تهیه کنم در سلامت کامل وروابط عالی،”همه چیز رو عالی باهم همزمان داشته باشم”(برعکس باورمحدوکننده ای که میگه نمیشه همزمان هم خداروداشت هم دنیارو!)
خیلی جالبه که استاد علاقه دارن به طبیعت و مرغ و خروس ومنم علاقه بسیار زیادی دارم تا حدی که سالهاست تو خونمون که تو منطقه باکلاس شهرمونه قفس دارم و مرغو خروس نگهداری میکنم توی باغچه ی حیاطمونم کشت وکار دارم ولذت میبرم این در حالیه که خونه های دوروبرم یا آپارتمانیه و اونایی که ویلاییه باغچه ندارن،با خودم میگم وتکرار میکنم که وقتی استاد با علایق شبیه علایق من تونسته فقط وفقط با تکنیک”کنترل ذهن”
بهشت رو خلق کنه پس قطعاً ویقیناً من هم میتونم با “کنترل ذهنم”بهشتی بیافرینم؛
باور میکنم زندگی استاد رو و باور میکنم که بازی پیچیده نیست،خیلی سادست و تکرار وتمرین میخواد؛
چقدر این جمله قرآن آرومم میکنه که میگه”نبوده که مابگیم وشیطان نگه،مامیگیم وشیطانم میگه برای همه پیامبران!اما ما کلام الله رو بالا بردیم وکلام شیطان رو پست کردیم!”تفاوتش اینه که کلام الله خیلی واضح نه شک ایجاد میکنه نه تردید وبسیار واضحه که نتیجه ی احساسی کلام شیطان ترس و تردید و عصبانیت وخشمه!
برای اینکه رد پایی از خودم بذارم مینویسم:باتوجه به آگاهیهایی که کسب کردم با اینکه خانه دارم،درآمدم صفرصفره وهیچ ایده ای ندارم،ودائم نجواهای شیطان تو گوشم زمزمه میشه،تسلیم خدا میشم ومشغول علاقه ام؛به آشپزی علاقه بسیار زیادی دارم وحالم رو خوب میکنه،تمرکزمو میذارم روی آشپزی وتوکل میکنم به خدا وایمان دارم مسیر رو برام باز میکنه
از خدا میخوام کمکم کنه عمل کنم به این آگاهیهایی که دارم
در پایان خداروهزاران بار شکر میکنم که هدایتم میکنه وسپاس فراوان از استادعباسمنش عزیزوخانم شایسته ی بزرگوار
سلام استاد عزیزم
سلام استادشایسته جانم
وسلام به دوستان خوبم در سایت بهشتی.
رسیدیم به گام بیست و هفتم خانه تکانی ذهن:
یادمه چندسال پیش رفته بودیم جمکران وقتی رسیدیم تازه متوجه شدیم که شب لیله الرغائبه
اونجا انقدر از فضیلت های اون شب گفتن واینکه چه سعادتی داشتین که در همچین شبی توی این مکان مقدس هستین.
یادمه اون شب تا صبح بیداربودم و اینقدر هول میکردم که زودتر همه ی خواستهام رو به خدا بگم که وقت تموم نشه و خدا همه رو بشنوه.
یعنی الان که به حال و هوای اون موقع ام فکر میکنم خنده ام میگیره که واقعا چرا من خدارو اینجوری شناخته بودم.چرا فکرمیکردم ارزوهام فقط توی اون شب قراره بر اورده بشن.
چقدر خدارو از خودم دور میدیدم اصلا خودمو لایق حرف زدن باهاش نمی دیدم.
تازه بعدهاکه به خواستهام نرسیدم کلی از خدا هم طلبکار بودم که من توی فلان جا و فلان شب ازت خواستم و توصدامو نشنیدی.
استاد عزیزم چقدر کلامتون زیباست چقدر همه چیز رو ساده بیان میکنین چقدر به ادم این احساس رو میدین که ماهم میتونیم به هرچه شما رسیدین برسیم واقعا فرکانس صداقت رو میشه ازش دریافت کردحالا این منم که باید این قانون ساده رو در زندگیم پیاده کنم.قانونی که این روزها دارم باهاش رشد و پیشرفتم رو میبینم.
هر روز باسپاس گذاریش دارم خدارو احساس میکنم.
ومن همه ی اینهارو اول سپاسگذارم خدا و بعدشما استادعزیزم هستم.
به نام الله یکتا
سلام به استاد عباسمنش عزیزم
خدایا شکرت میکنم بخاطر اینکه هر انچه دارم از ان توست و ممنونم ازت بخاطر اینکه منو در جهانی افریدی که به صورت سیستمی عمل میکنه و کنترل صد در صدی این سیستم رو دست خودم دادی و با ان می توانم تمام خواسته هایم رو خلق کنم
خدایا شکرت بخاطر ارامش و خوشبختی که به من دادی و نتیجه عمل به قانونه
و خواستم چیزی رو یاد اور شوم از قانون که ما باید وقتی که نتیجه میگیریم و مقداری از تضاد هادور می شویم استپ نکنیم و فراموش نکنیم ک به محظ دور شدن از کنترل وردی های ذهن شیطان ذهن دوباره راه خودش رو پیدا میکنه و باعث گمراهی ما می شود
همیشه هر لحظه و هر ثانیه باید باور ها و افکار قدرتمند رو ارسال کنیم و خودمون رو در دستان خداوند در اغوش خداوند رها کنیم هر وقت که با تعهد زیاد و دقیق افکار و وردی های ذهنم رو کنترل کردم موج بسیار عظیمی از اتفاقات خوب
مشتری های خوب
ادم های خوب
شرایط مناسب
تضاد هایی ک فقط باعث رشد من شده اند
نشانه های بسیار زیاد برای من از سمت خدا امده که باعث شده ایمانم هزار برابر افزایش پیدا کنه
من شغلم تعمیرات موبایله هر وقت ک در احساس خوب ک نتیجه تعهد زیاد از کار کردن رو ذهنم است قرار میگیرم مشتری هایی هم فرکانس برای من می ایند ک وقتی گوشی انها رو تعمیر میکنم و گوشی روشن می شود میبینم که عکس پیش زمینه انها چیزی است از نشانه قانون
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم این عکس زمینه مشتری ام بود
اطراف من با ثروت احاطه شده و من در مدار ثروت قرار گرفتم این یک عکس دیگه بود تو صفحه ی مشتری
و هزاران هزار مورد شبیه ب این
ک نشون میده من دارم هدایت میشم
شرایط شبیه و هم راستا با افکارم خود ب خود ب سمت من هدایت می شوند
توی خیابونی شلوغ دنبال جای پارک میگشتم که بالاخره یجارو پیدا کردم کنار یک درخت وقتی از ماشین پیاده شدم دیدم که روی درخت نوشته خدا هست
اینها همه نتایج کارکرد قانون و سیستم دقیق و بدون تغییر خداونده
همکاری رو دارم در مغازه ی خودم که در یک شرایط شبیه به هم من درامد از اون بیشتر
من خسارت ندارم مشتری هایم همه افرادی هستند که بسیار ارزشمند و پولدار هستند
الهی هزار مرتبه شکرت بخاطر اینکه اگر فقط من ذهنم رو باور هایم رو تغییر دهم تو خودت همه چیز رو برایم درست میکنی و شرایط رو به نفع من تغییر میدهی هزاران هزار بار شکرت
سلام
استاد و دوستان سلام
خدارا شکر گذارم که بهم فرصت داد تا بتونم بیام . وکامنتی در مورد این فایل بزارم
و به همین ترتیب وقتی تونستم ذهنم را کنترل کنم و ایمانم را نشان دهم خداوند. منو هدایت کرد به این دوره فوق العاده
درست زمانی هدایت شدم به این دوره که من آماده آماده دریافت این آگاهی ها بودم
وقتی استاد داشت در مورد قوانین در این دوره با ارزش صحبت میکرد تمام اون نکات رو درک میکردم.
و اونجا دیدم یک سری مسائل رو ذهنم مقاومت داره و اون مقاومت ها رو برطرف که میکردم یک نتیجه جدید بیرون میومد
و الان که این قدم ها را استاد داره روی سایت قرار میدهد
ایمان دارم که هزاران نتیجه و هزاران معجزه قرار است اتفاق بیفته
وقتی تغییری در وجود ایجاد میشود صد درصد هزاران نتیجه بیرون میاد
وقتی من یک تغییر کوچک در خودم ایجاد کردم هزار برابر اون تغییر من نتیجه گرفتم و همه این دوره ها آماده هزاران تغییر آماده شده
استاد واقعا تحسین میکنمتون کوچکترین ایده بزرگترین ایده ها از آن بیرون میاد اگر من اینو نگم که ایمانم را به خدا کم گفتم
خداوند در هر لحظه داره به بندگانش نشانه های هدایت را میدهد فقط باید توجه کنم به نشانه و ایده هایی که بهم داده میشود را مانند استاد عملی کنم و به گفته استاد بارها و بارها به خودم هم گفتم
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفد است
پس به خداوندی خدا ایمان دارم و هر چه را بهم بگوید انجام میدهم خدایا شکر خدایا من تسلیم تو هستم
بسم الله الرحمن الرحیم
گام 27
سلام به دوستان عزیزم و استاد سخاوتمندم
ما از اول عادت کردیم به اینکه اگر تونستیم بعد از سختی و مشقت یه کاری رو انجام بدیم، دست مریزاد داشتیم.(حداقل تو خانواده ما اینطوری بود) یعنی از بچگی تو خانواده و مدرسه، این سختی و رنج شاکله ی انجام هر کاری بود و جقدر هم مقدس معرفی شده بود.
دنبال تکنیک رفتنها و کارهای خاص و فرمول های مگو و به دنبال اسم اعظم گشتن بیراهه ای هست که درصد زیادی از مردم، گرفتارش میشن.
خود من هم اگر این اگاهی ها رو نشنوم و نبینم و مرور نکنم، قطعا به یکی از این جاده خاکی ها خواهم زد.
استاد تو این فایل ارزشمند گفتن اصل یه چیزه و اونهم کنترل ذهن و آگاه بودن به نوع فرکانس ارسالی
چون سازو کار جهان همینه(پاسخ به فرکانسهای دریافتی)
چیزهای به ظاهر ساده اس که کارها رو انجام میده و ما رو در مسیر توحید حفظ میکنه . مثل:
سپاسگزار بودن برای تمامی داشته هامون تمرکز روی نکات مثبت خودمون، دیگران و اطراف مون نوشتن خواسته ها _ ساختن باورهای مناسب،قدرتمند و هماهنگ با مسیر خواسته ها
حالا ساختن این باورها چطوری میتونه کمک مون کنه؟ مثلا یک نمونه اش اینه که باعث از بین رفتن ترس هامون میشه.ترس از آینده و ترس از کمبود.
چطور باید مطمئن بشم که مسیرم درسته؟
زمانی که قلبم پر از ایمانِ، پر از توکل و آرامشِ،و وابسته ی هیچی حتی نتیجه نیست و کاملا رها و آزاده.
قوانین خداوند ساده اس، قوانین در قرآن آمده،پس کلان قرآن ساده و فصیحِ تا همه بتونن به راحتی ایات رو بخونن، درک کنن، و در زندگی شون عمل کنن.
اصل و اساس بسیار ساده، مشخص و شفافِ
سعی کنم اصل سادگی رو که در همه ی کائنات مشخصه، در زندگی خودم شخصی سازی کنم، در همه ی موارد.
روی همین اصول ساده ای که تو این دانشگاه الهی یاد میگیرم، مانور بدم،بهبودش بدم، و مثل اصل خارپشتی تکرارشون کنم چون باعث میشه اعتماد به نفسم تحت تاثیرش بالاتر بره و ماهر بشم در کنترل ذهن.
قدم اول هم اینه که خواسته هام ر هر چند با معیارهای ذهنم بزرگ، خیلی واضح و شفاف بنویسم.ایده ها و چگونگی عملکرد قدم به قدم گفته خواهد شد.نگران نباشم در مورد چند و چون ادامه ی راه.
ایده های خداوند اطمینان قلبی میاره،آرامش و لذت و آگاای و عشق میاره و بعد اینکه چقدر عمل کنیم به ایده ها و قدم قدم پیش برم به همت و ایمان خودم بستگی داره.
چون خیلی وقتها ذهن منطقی مون خیلی تضاد داره با صدای قلب مون ممکنه مقاوت زیادی باشه برای تصمیم نهایی و عمل به اون ایده.
حالا اینجا باید چکار کرد؟
باید اون نتیجه هایی که قبلا از اعتماد به این نیرو گرفتم رو به خودم یادآوری کنم و مرور کنم، اینطوری قوت قلب میگیرم و ایمانم راسخ تر میشه برای برداشتن قدم بعدی.
کار درست و با کیفیت انجام بشه، باورهای خوبی هم درست شده باشه، در مسیر نعمت و نتیجه به آسانی قرار میگیرم.
● تا اینجا هر چی از گفته های استاد شنیدم و درک کردم رو نوشتم، حالا میریم سر وقت شیرین کامنت گزاری.که جیزی نیست جز، بیان مثالهایی از زندگی شخصی مون.
این مورد رو خیلی دوست دارم.جون واقعا به درک بهتر و عمیق تر کمک میکنه.
به قول جناب انیشتین : آموزش چیزی نیست جز مثال زدن.دقیقا یکی از دلایلی که آموزشهای استاد رو خیلی ناب تر و قابل فهم تر میکنه نسبت به دیگران، همین مثال زدن از زندگی خودشونِ.
همسرم علاوه بر نکات مثبت خیلی خوبی که داره(مهربانِ،دست به آچاره،خانواده دوستِ،و…) اما خیلی وقتها شلنگ تخته میندازه :<
دیشب بعد از نوشیدن مسکرات خواست بره بالای نردبام و لامپ سقف تراس را تعویض کند.تراس بسیار کوچکه و شما حساب کن در اون فضای کوچک، شب تاریک،حالت مستی، چقدر ریسک پرت شدن زیاده.
هر چی بچه ها ازش خواهش کردن که بزاره برای فردا صبح، گوش نداد که نداد و همون قضیه مرغ یپا داره..
دخترم بسیار ناراحت به اتاقش برگشت، اما پسرم با گریه و زاری و تضرع التماس میکر که الان این کار رو نکن، چون پرت میشی. اما امان از وسوسه های شیطان.
من چند بار که صدای ملتماسانه بچه ها رو شنیدم، سکوت کردم.اما دیگه نتونستم و رفتم خلاصه دادو بیداد که چرا به حرف بچه هات اهمیت نمیدیو ، بدتر از اون،چرا نوشیدنی الکلی میخوری که نتونی رفتار درست داشته بلشی.
تو اون لحظه ی اوج دادو بیدادم قشنگ دیدم که نفس چقدر قدرت و پتانسیل داره، کافیه بهش مجال جولان داده بشه، جوری میتازونه که با سختی میشه کنترلش کرد.
خودم رو تو اون لحظه در دو جا میدیدم،
اولی، الهامی که مثل اون بنده ی خدا افسار گسیخته فقط داشت دادو بیداد میکرد و….
دومی، الهامی که داشت طغیان نفس رو متحیرانه میدید و از دستش هم کاری بر نمی امد
خیلی عجیب بود.حال بچه ها بد، اما میدونم باورتون میشه، خودم بعد از 2_3دقیقه انقدر ارام و خاموش شدم، طپش قلبم آرام گرفت و هیچ اثری از اون هشم و نفرت نبود.
بچه ها رو دعوت به سکوت و ارامش کردم
و اصلا باورم نمیشد که انقدر زود توانایی برگشتن به احساس خوب رو پیدا کرده بودم.
فردای اون روز نشانه های استرس در وجود بچه ها مشخص بود، فکر میکردند دیگه کار تمامِ و با جنگ و دعوا این ارتباط تمام میشه
از صبحش که بیدار شدم، با لبخند و سپاسگزاری شروع کردم.ستاره ی قطبی رو نوشتم و تجسم سازی کردم که همسرم مسخرم شده.و اصلا در مقابل من توان گفتن حرف گزافه و نادلخواهم رو نداره.
هذا من فضل ربی
دقیقا الان ساعت نزدیک 5 بعداز ظهر و آقا هیچ حرف و سخن بیهوده ای نگفته، خدا رو شکر ارتباطی هم نیست بین مون، ایشون اونطرف منزل، طبق همیشه جلوی تلویزیون
من هم طرف دیگر منزل و سرم به تمرین و کارهای خودم.هیچ کاری با هم نداریم
احساسم عالیه، خدا رو سپاسگزارم
و ایمان دارم این ارتباط که دیگه هم فرکانس و همجنس نیست، بزودی در بهترین و ایده ال ترین شرایط به نفع و سودم تمام خواهد شد.
دقیقا با تمام گوشت و پوستم معنی این آیه رو خیلی عالی درک میکنم:
الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ ۖ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ ۚ أُولَٰئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ ۖ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ
سوره ی مبارک نور، آیه 26
در پناه ارباب وهاب و سخاوتمند باشید
الهام لطیف
شَهِدَ اللَّـهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
خداوند، در حالی که برپادارندهی عدل است، گواهی میدهد که هیچ معبودی جز او وجود ندارد، و فرشتگان (که مأمور اجرای دستورهای خدا هستند) و دانشمندان (الهی که از حقایق باخبرند، همه گواهی میدهند که خداوند شریکی ندارد. پس چگونه برای او شریکی قرار میدهند؟ هرگز!) هیچ معبودی جز آن (خدای) شکستناپذیر و حکیم وجود ندارد.
آل عمران – 18
به نام خداوند مهربان و بخشنده
گام بیست هفتم
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز دیگر الهی شکرت
قانون خییلی ساده بخاطری همین سادگی ما آنرا دنبال نمیکنیم
من یک عمر با این پیش فرض بزرگ شدم که هیچ چیز به آسانی به دست نمی آیید همیشه افراد از سختی که به آن خواسته رسیده بودند حرف می زدند و یک جورایی ارزش داشت این سختی رسیدن به خواسته ها و اگر کسی میگفت من فلان چیز را به راحتی به دست آوردم اصلا کسی توجه نمی کرد و اصلا بعضی ها قبول نمی کرد و
اگر یک چیز را سخت به دست می آوردند خییلی به آن افتخار می کردند
من وختی نوجوان بودم همیشه عمویم می آمد و داستان زندگی اش را تعریف می کرد
میگفت بچیم تو در این دوران زندگی میکنی نمیفهمی چقدر ما سختی کشیدم من وختی میخواستم زبان یاد بگیرم میرفتم از افشار کابل به جوی شیر آن هم با دوچرخه و بعد میرفتم زبان پشتو را پیش یک استاد دیگر در فلان جا یاد میگرفتم ریاضی را هم همین طور و از سختی های که در در دوران خدمت کشیده بود حرف میزد و این در ذهن من بود که رسیدن به خواسته ساده که نیست هیچ دشوار هم است و اگر با سختی پیدا کنی لذت بیشتر دارد
و در همه کار ها این الگویی تکراری بود حتی چندین ماه پیش ما مهمانی داشتیم من به پدرم گفتم چرا اینقدر سختی میکشی می توانی از بیرون از آشپزخانه ها غذا سفارش بدی
پدرم با خیییلی مقاومت گفت نه تو چی میفهمی این که با چند نفر شوخی مزاح نکنی کجا لذت دارد با آشپز و دگه افراد که جمع می شوند
حالا وختی مهمان می آید در خانه ما خییلی پدرم با زحمت کار ها را انجام میده حتی هیچ کس از افرادی که این کار را انجام میدن راضی نیستند ولی چون این پیش فرض از قبل بوده تا حالا ادامه داشته
و همه افراد خانواده من با این حرف های من مقاومت دارد
همان موقع بود که من روی خودم من کار می کردم و بعد خداوند مرا خییلی راحت از پدر و مادرم که در مدار فکری من نبودند جدا کرد و من ایمان دارم که اگر با تعهد بیشتر ادامه بدم خداوند به جا های بهتر هدایتم خواهد کرد
من هشت ماه است که پیش پدرم و مادرم نیستم در یک شهر دیگر آمدم و در این شهر تنها هستم و دوست رفیق کم دارم و کار هم در پهلوی این ها دارم و یک فضایی خییلی عالی برای کار کردن روی خود دارم
اگر من قانون تکامل درست درک کنم و نخواهم با سختی یک شبه میلیارد شوم من چند ماه پیش من پسر های عمویم را دیدم و ازش سوال کردم گفتم چند سال است که میگی فلان کار را شروع میکنم پس چرا شروع نمیکنی
گفت بیبین فواد تو اصلا نمیفهمی حالا ارز دیجیتال آمده قبلاً این حرف ها نبود که افراد یک شبه میلیارد شود حالا ارز دیجیتال این را امکان پذیر کرده حالا می نی شود که یک شبه میلیارد شد
من همانجا خداوندم را شکر کردم که این طرز فکر را ندارم و اصلا حرفی بهش نزدم به قول استاد هر کس هر کجایی است جای درستش است و اگر من کارم را درست انجام بدم و از این مسییر لذت ببرم و آهسته و پیوسته کار عایم را انجام بدم خداوند وختی درستی کارم را میبینند به تمام جهان میگویید بیبین این بنده من جا نزد و ادامه داده بدید هر چی می خواهد
حالا هم که روی دوره عشق و مودت کار میکنم و به شدت راضی هستم چون یکی از پاشنه های آشیل من بود
حالا بهتر درک میکنم و بهار میفهمم چرا رابطه خوب تا هنوز ایخاد نکردم و در حال بازسازی باور هایم هستم
الهی به امید تو خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلام استاد عزیزم و مریم جان
بچه ها به نظر من تنها راز ثروت استاد عباسمنش اینه که برای پول کار نمیکنه ،بلکه هسته تمرکزی کارش روی خدمت به جهانه ، ایشون کاری رو انجام میده انگار کارمند خداونده ، انگار کارمند جهانه ، و بله که بیشترین حقوق رو جهان و خدا میده ،
خدایا من میخوام تو شغلم بهترین بشم ،چطوری نمیدونم ،تو میدونی تو هدایتم کن
من با گوش کردن به دوره خانه تکانی ذهن در مداری قرار رفتم که در آمدم تا 3 برابر شده توی کمتر از سه ماه به صورت پله پله و پروژه ای رو اکنون گرفتم که هرگز کار من نیست چون به هیچ وجه در ذهن استلالی من جا نمیشه و مطمعنم کار الله یکتاست
وقتی برای قرارداد رفتم اگر که دوره عزت نفس رو گوش نکرده بودم ،ترس های من اجازه امضا و محکم بودن رو بهم نمیدادن
الله یارتان
گام 27. خانه تکانی ذهن
لایو چون قانون ساده است، عمل به آن را جدی نمی گیری
به نام مهربان خدایی که هدایتگرم به خوبی هاست
سلام و درود به استاد جان عزیزم و مریم جان دوست داشتنی و همه دوستان همفرکانسی ام
وااای استاد جااان منم با تیکه هایی از دوره قانون آفرینش که مریم جان خوش سلیقه روی این قسمت گذاشتند کلی حال کردم
با اینکه گام های دیگه با بار اول و دوم نت برداری می کردم..
ولی تو این گام اصلا دستم به قلم نمی رفت و فقط دوست داشتم ببینم و بشنوم.. از بس هر جمله تون یک آگاهی ناب بود برام
چیزی که واقعا باید شدیدا می شنیدم
و چیزی که شدیدا بابتش ذوق زده شدم، این بود:
دیدن ادعاهاتون مربوط به 10 سال قبل توی دوره قانون آفرینش .
چیزی که فقط ادعا نبود، بلکه از یک دید و بینش عمیقی سرچشمه داشت.
از یک ایمان و اطمینان صددرصدی به مسیر. بی هیچ شک و شبهه ای
و چه درک قشنگ و جذابی از جهان داشته و دارید استاد
خلاااصه خیلی با این قسمت کیف کردم..
برکت عمر و زندگی خودتون و مریم جان باشه الهی
حقیقتا این میزان تاثیر گذاری شما منو به یاد به آزمایشی انداخت به نام قانون تداخل سازنده
که میگه: وقتی 2 طول موج با فرکانس یکسان با هم برخورد می کنند ، اندازه طول موجشون 2 برابر میشه
این یعنی دیگران می توانند به شما انرژی بدهند یا از شما انرژی بگیرند..
بالواقع وقتی با ادم های همفرکانس هستیم از طرف مقابل انرژی نمی خوریم ولی طبق قانون طول موج انرژی مون 2 برابر هم میشه.. ولی اگر با آدم های ناهمفرکانس باشیم معمولا انرژی مون خورده میشه و کسر میشه
و اینکه در یک آزمایشی پژوهشگران میزان فرکانس بدن 25000 نفر را بررسی کردند.
میدونید قویترین فرکانس ها مال چه کسانی بود؟
افرادی با فرکانس اعتبار
که فرکانس اعتبار 4000 برابر قویتر از فرکانس عشق هست
حالا فرکانس اعتبار در افراد کی اتفاق می افته؟
زمانی که کلام شما پر از صداقت باشه و به حرفی که میزنید باور داشته باشید و بهش عمل کنید، فرکانس اعتبار را ساطع می کنید.
عزیزززمم.. دقیقا نتیجه این آزمایش استاد عباس منش رو برام تداعی کرد و این قدرت تاثیرگذاری.
همین که میگن وقت و انرژی ات رو بابت تبلیغات و این حواشی نذار..
فرکانس اعتبار هست که کار می کنه و افراد رو جذب می کنه نه این ابزارآلات
خدا را سپاسگزارم بابت اتصال با ایشان و با افراد این همه دوستان همفرکانس
خلاصه این گام عجب فایل نابی بود. دیدن و شنیدنش اونم ساعت 5 صبح حال و احوالم رو خوب تر کرد.
عمیقا خوشحال و سپاسگزارم که در چنین مسیری هستم. و چنین آگاهی های نابی رو هر روز دریافت و درک و زندگی می کنم
در مورد سادگی قرآن هم، چیزی که به ذهنم اومد وجود تعدد داستان ها و مثال و تمثیل ها توی قرآن بود
که به نظرم میتونه تنها و تنها یک دلیل داشته باشه، و اون هم ساده سازی و قابل فهم بودن مطالب و قوانین برای ذهن مردم عامی
به فرض اینکه قرآن بطن و رمز و رازی هم داشته باشه. حقیقتا از 100 درصد مطالب قرآن حداقلش 70 درصدش طوری بیان شده که برای عموم قابل فهم باشه . که شامل آیات محکمه هست و اصول قرآن
واقعا انسان با درک و عمل به همین 70 درصد زندگیش متحول و بهشتی میشه،، و اونوقت خداوند قطعا مابقی اش رو به چنین افرادی میگه. هدایت شون می کنه به فهمش
ولی چی میشه که ما آدمها دوست داریم بریم سراغ ناشناخته هااا ؟؟ چون دوست نداریم مسئولیت پذیر باشیم
مسئولیت کرده و گفته و تفکر خودمون و مسئولیت تصمیم گیری هامون را گردن بگیریم.. ترجیح میدیم بار رو به دیگری منتقل کنیم و خوب و بدش رو هم بندازیم گردن دیگری
چه دور باطلی ..
یادم به این همه کتاب های پیچیده و حجیم تفسیر افتاد
یک مجموعه کامل تفسیر نور رو جایزه بهم دادن.. اصلا نمی تونستم با یک صفحه که نه با یک پاراگرافش هم ارتباط برقرار کنم.
سادگی کلام خدا رو چرا باید رها کنم و بریم تو چاه توهم پیچیده بودن کلام خدا
*
در مورد ارتباط نگرفتن با سپاسگزاری هم منم اوایل که تا مدتها برام سخت بود و گارد داشتم و ارتباط نمی گرفتم… انگاری خجالت می کشیدم از گفتنش و از نوشتنش ..
حتی راجع به واژه هدایت هم همین طور
و به جاش می گفتم به ذهنم رسید.. حسم گفت.. یهو فهمیدم…
بعدا بهش فکر کردم چه گیری دارم ؟؟ آخه از چی خجالت می کشم؟ مگه کار بدی هست؟ چه عیبی داره؟
تازه فهمیدی که چقدر خوبه و برکات هم داره پس چرا برات سخته؟؟
به این نتیجه رسیدم که حرف مردم برام مهمه که پشت این خاکریز گیر هستم.
رو زبانم خدایا شکرت و شکرگزاری نیست؟؟
چون اگر باشه با زهرای قبل فرق کردم خب
نگن چی شده ادای بچه مومن ها رو داری درمیاری.
چی شده؟ دیگه دنبال سر کی راه افتادی؟
و این یک پیشینه روانی برام داشت
برمی گشت به زمانی که در ذهنم به اشتباه قوه و قدرت خوب تأثیرپذیری و خوب آموزش پذیر بودنم رو برای خودم مستاصل بودن، گوشی بودن، بی شکل و اراده بودن ترجمه کرده بودم.
و البته که از سمت آدم های متحجر و تغییرناپذیر اطرافم هم متهم و شماتت شده بودم
ولی غافل بودم از اینکه همین مهارت ها و سطح دانایی و آگاهی فراوانی که دارم ناشی از این نیروی مفید آموزش پذیر بودنم هست.
و دیدم یک جورایی ریشه اش همین هست
و بلواقع ترس از تغییر دارم.
چون ترس از عکس العمل و نظر دیگران دارم
وقتی با این مساله روبه رو شدم و برام باز شد. سعی کردم از تله تایید گرفتن از دیگران بیام بیرون
ویس های شکرگزاری و باورهای ناب را با صدای ناز خودم پر کردم و هزاران بار شبانه روز گوشش دادم.
تا جایی که الان که دوساله میگذره توی شرایط مختلف بارها شده بی اختیار میگم خدایا شکرت و برام این عمل به نوعی درونی شده و نمیخوام بابتش زور بزنم
و عبور از این مقاومت برام خوشایند و ارزشمند هست و سپاسگزار خداوندم.
خداوند کمک و هدایتم کنه که در این مسیر سبز بهتر و بیشتر گام بردارم.
و از وجود استاد جان و مریم جان و دوستان بیشتر بهره ببرم و عمل کنم. تا من هم تنها فرکانسی که ساطع کنم فرکانس اعتبار باشه
بنام خداوند مهربان
گام 27 پروژه خانه تکانی ذهنی
خدا را سپاس گزارم که آرامش و امنیت و آسایش بیشتری که سالها یکی از آرزوهای دور و دراز من بود ، الان در حال تجربه کردن آن هستم.
بعد از گوش دادن و دیدن این فایل درک سادگی مسیر برایم واضح تر شد.
استاد درست می فرمایید که اگه توی مدارش نباشیم ، درک صحبتهای شما برامون امکان پذیر نیست فقط اونو میشنویم و بس
بارها از شما شنیده بودم که قرآن ساده است و قوانین زندگی هم خیلی ساده هستند.
وقتی یه نگاه به مسیری که تا امروز پیموده ام کردم تازه فهمیدم سادگی یعنی چه
سادگی یعنی کمی تغییر نگاه
سادگی یعنی کمی تغییر در افکار
سادگی یعنی کمی حرکت در مسیر کمی بهتر
سادگی یعنی دیدن و شکر گزاری ذره ای از خوبی ها
سادگی یعنی برداشتن قدم بعدی به اندازه ای که توانش دارم
سادگی یعنی به خودت بگی شاید این روش هم درست باشه و جواب بده
سادگی یعنی باور کردن فقط یکی که قبل از من توی اون مسیر موفق شده
سادگی یعنی درک قدرت سیستمی بودن جهان
سادگی یعنی دیدن تکامل جنین یک تخم مرغ و دنیا آمدن جوجه
سادگی یعنی شیر خوردن طفلی از سینه مادرش که ساعتی پیش تک و تنها روی آب
رودخانه نیل شناور بود
سادگی یعنی تنیده شدن تار عنکبوت در ورودی غاری پیامبر و یارانش در آن بودند
سادگی یعنی عهدنامه ای که غذای موریانه شد
سادگی یعنی افتادن سیب از درخت
سادگی یعنی باز شدن گره دامن و دیدن همیان زر
استاد وقتی در مدار درست باشم و سعی کنم کمی بهتر از دیروز عمل کنم بعد از مدتی بنظر مردم عادی تغییرات خیلی بزرگ خواهد بود اما
از نظر من چون به نرمی و با عشق کم کم در این راه پیشرفت کردم خیلی ساده رقم خورده و واقعیت هم همینه
قوانین ساده است به شرطی که من اونا رو پیچیده نکنم
فقط باید اونا رو جدی بگیرم و هر روز کمی بهتر اونا رو توی زندگیم پیاده کنم
فقط همین
باز هم از لطف شما عزیزان و همراهان همیشگی سپاس گزارم
به نام خداوند بخشاینده
ای رب الارباب ،ای روشنی بخش وامید زندگیم ،به هر که جز تو دل بسپارم باختم .
به هر که بچسبم جز تو ،از تو دور شدم و چکولگد خوردم .
چقدر احساس خوبیه عشق بازی کردن با تو که هر لحظه هستی .
من دنبال هر کسی جز تو باشم امیدم وانگیزه ام را از دست دادم .
فقط تو باشی کافیه وخدایی که به شدت کافیست .
امشب دوست دارم فقط از تو بگم
نمیدونم ولی دلم برای تو تنگ شده .
دلم برای آغوشت تنگ شده .
تو باشی انگار همه جهان باتو همراهه
ولی وقتی به دنبال بیرون از خودت هستی دور دور میشی از اصلت .
استاد دوره قانون آفرینش برای من مثل دوسال پیش تازگی داره وتشنه ام که بشنوم قوانین خدا را اون آیات قرآن را که در هر جلسه قشنگ توضیح میدید
انگار از قبل این آگاهی ها را میدونستم فقط با آمدن به این دنیا فراموش کردم ولی با حرف های شما انگار تکرار شده برام که آره درسته
انگار برام آگاهی های دوره قانون آفرینش وهر دوره ای که از شما دارم برای مرور چیزهایی هست که از قبل از آمدن به این دنیای خاکی میدونستم
بهش 9و10خدایی بی نظیره .
واقعا از سادگی قرآن ما گول میخوریم وفکر می کنیم باید یه چیز عجیب و غریب به ما گفته بشه تا باور کنیم
نگرد که نیست .
همه چیز در کنترل ذهن واحساس خوب است وبا حرف زدن نیست با عمل کردن است وبس.
بنام خدای مهربان
سلام به استادعزیزو خانم شایسته مهربان وهمه دوستان جان
قانون خیلی خیلی سادست وخداروهزاران بار شکر بخاطر هدایتم به این مسیر و این آگاهی؛
یادمه اوایل آشناییم باقانون جذب همیشه دنبال تکنیکها و قوانین جدید و خاص بودم،کتابهای زیادی خوندم و دوره های زیادیم شرکت کردم وهمش دنبال اون”رازاصلیه”بودم!هیپنوتیزم،هواپونوپونو،فنگ شویی وهزار چرت و پرت دیگه،از خداممنونم که هرکدومو که یه سرچ میکردم که تهیه کنم هدایتم میکرد،یادمه مثلاً در مورد هیپنوتیزم سرچ کردم(قبل تهیه دورش)میدیدم اصلاً نمیتونم درکش کنم یا خیلی سخته که بخوام انجامش بدم،دقیقاً یادمه به خدا میگفتم”خیلی سخته برام یه چیز آسون میخوام”وپله پله اومدم تا رسیدم به سایت،دیر اومدم ولی خداروشکر بالاخره هدایت شدم به اونجایی که صددرصد مد نظرمن بود،جایی که کلمات قلمبه سلمبه و تکنیکهای عجیبو غریب نمیگن،حتی علایق استاد بسیار شبیه علایق منه!از همه مهمتر که آرزوم بود چیزایی که میگن از دل قرآن باشه،چون همیشه از خداخواسته بودم فاصله بین منو قرآن رو برداره،بقول استاد ازون جایی که تو مغزمون کرده بودن که قرآن پیچیدست وچند بطن داره،هیچوقت قرآن نمیخوندم(چقدر جاهل بودم!)خدایاهزاران بارشکرت بخاطر این آگاهیها؛چقدر یه عده که”بقول قرآن مرض دارن توی قلبشون”تلاش کردن ومیکنن که جاهل بمونیم،یادمه بچه که بودم بابام بهم گفت بااینکه عرف نیست که دخترارو مدرسه بفرستن چون چشم وگوششون باز میشه!!!ولی من تعهد میدم که دخترامو تا جایی که دوست دارن ادامه تحصیل بدن پشتیبانی کنم،باهمون سن کم گفتم مگه زندگی چه چیز پنهانی داره که نباید خانمها ازش آگاه بشن؟!الآن میفهمم نه تنها خانمها بلکه حتی آقایون هم گمراه هستن بخاطر خزعبلاتی که بنام اسلام وقرآن بخوردشون دادن!
الآن به این آگاهی رسیدم که جهان داره هرلحظه با فرکانس های من کار میکنه و پاسخ میده به فرکانسهای من،مشخصه که وقتی احساس خوبی دارم فرکانس خوبی ارسال میکنم ووقتی احساس بدی دارم فرکانس بدی ارسال میکنم،بهمین سادگی!
کارمن اینه که با چیزای خیلی ساده مثل سپاسگزاری،توجه کردن بر زیباییها،تمرکز بر نکات مثبت وباورهای مناسب مالی،باورهای مناسب در مورد سلامتی وباورهای مناسبی که باعث بشه ترسهای من کمتر بشه به آرامش برسم،وقتی ترسهای من کمتر بشه به آرامش بیشتری میرسم ووقتی آرامشم بیشتر بشه فرکانسهای خوبی ارسال میکنم،اصل مطلب اینه که وقتی بتونم ذهنموکنترل کنم میتونم زندگیمو کنترل کنم،کنترل ذهن کار ساده ای نیست ونیاز به تمرین داره،هرچه بیشتر تمرین کنم راحتتر میشه؛اگر میخوام تو این مسیر نتیجه بگیرم دنبال چیزای عجیب و غریب نباشم،خودقرآن بارها وبارها تکرار کرده که مااینهارو برای شما آسان کردیم واصلاً پیچیدگی نداره،کل داستان خوشبختی سادست،چون سادست فکر میکنم تاثیر نداره؛سعی کنم از سادگیش استفاده کنم،تمرین کنم همین چیزای ساده رو که بهتروبهتر بشم وباعث بشه که اعتماد به نفسم بره بالا وباورام قویتر بشه وبیشتر بتونم”ذهنمو کنترل کنم”.
“همیشه درخواست اگر واضح باشه راه ها به ما گفته میشه”.
درخواستم اینه که به جایی برسم که آزادی زمانی کامل داشته باشم هروقت که بخوام هرجوری که بخوام زندگی کنم بدون هیچ شرطوشروطی،آزادی مکانی داشته باشم که هروقت که بخوام هرجابخوام برم وآزادی مالی داشته باشم هروقت هرچیزی رو که خواستم بدون هیچ محدودیتی تهیه کنم در سلامت کامل وروابط عالی،”همه چیز رو عالی باهم همزمان داشته باشم”(برعکس باورمحدوکننده ای که میگه نمیشه همزمان هم خداروداشت هم دنیارو!)
خیلی جالبه که استاد علاقه دارن به طبیعت و مرغ و خروس ومنم علاقه بسیار زیادی دارم تا حدی که سالهاست تو خونمون که تو منطقه باکلاس شهرمونه قفس دارم و مرغو خروس نگهداری میکنم توی باغچه ی حیاطمونم کشت وکار دارم ولذت میبرم این در حالیه که خونه های دوروبرم یا آپارتمانیه و اونایی که ویلاییه باغچه ندارن،با خودم میگم وتکرار میکنم که وقتی استاد با علایق شبیه علایق من تونسته فقط وفقط با تکنیک”کنترل ذهن”
بهشت رو خلق کنه پس قطعاً ویقیناً من هم میتونم با “کنترل ذهنم”بهشتی بیافرینم؛
باور میکنم زندگی استاد رو و باور میکنم که بازی پیچیده نیست،خیلی سادست و تکرار وتمرین میخواد؛
چقدر این جمله قرآن آرومم میکنه که میگه”نبوده که مابگیم وشیطان نگه،مامیگیم وشیطانم میگه برای همه پیامبران!اما ما کلام الله رو بالا بردیم وکلام شیطان رو پست کردیم!”تفاوتش اینه که کلام الله خیلی واضح نه شک ایجاد میکنه نه تردید وبسیار واضحه که نتیجه ی احساسی کلام شیطان ترس و تردید و عصبانیت وخشمه!
برای اینکه رد پایی از خودم بذارم مینویسم:باتوجه به آگاهیهایی که کسب کردم با اینکه خانه دارم،درآمدم صفرصفره وهیچ ایده ای ندارم،ودائم نجواهای شیطان تو گوشم زمزمه میشه،تسلیم خدا میشم ومشغول علاقه ام؛به آشپزی علاقه بسیار زیادی دارم وحالم رو خوب میکنه،تمرکزمو میذارم روی آشپزی وتوکل میکنم به خدا وایمان دارم مسیر رو برام باز میکنه
از خدا میخوام کمکم کنه عمل کنم به این آگاهیهایی که دارم
در پایان خداروهزاران بار شکر میکنم که هدایتم میکنه وسپاس فراوان از استادعباسمنش عزیزوخانم شایسته ی بزرگوار