https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-19 06:08:272024-09-08 08:12:02قلبی که به سوی خداوند باز می شود
742نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدایاااااااا شکرت صد هزار بار شکرت چقدر خوبه آگاهی هر روز چقدر قشنگه که هر روز مرور کنی اگاهیای ماب خدایی رو از کلام استاد و مریم بانو بینهایت ازت سپاس گذارم
من بینهایت دارم به لطف خدا تلاش میکمم تویه رشته خودم اینقدر علتقه دارم بهش که بعد از دوازده ساعت کاری میام و مجداد میرم سر کار این روزا و لذت میبرم و هر روز میخوامممم بزرگ و بزرگ و بزرگتر بشم تویه رشتم به لطف الله….
و از خداوند بینهایت سپاس گزارم که توان بهم داده و به امید خداااا ماه اینده قله اول رو تی میکنم و قدم بر میدارم برای قله بعدی به امید خدااااااا
و بر خدا توکّل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد!
خدا با اغوش باز همیشه پذیرای منه
من سمت خودم انجام بدم بقیش با خداست و میدونم همچیزززز دست یافتنیه همه چیز دست یافتنیه همچیزززز دست یافتنیه
میدونم که خداااا بارررهای زیادی از رو دوش من برداشته و من فراموشسش کردم خدایااااااا شکرتتتتتتت خدایاااااا قلبم رو به سوی پیامها و الهاماتتتتت باز کن خدایاااااااات ازت میخوام که در مسیر خودتتتتتتت ثابت قدم نگهداری الهی امین
خداوند فقد وفقد برای من خوبی میخواد خوبی و خوبی.
راه برام بازه فقد خودم باید قلبم رو باز کنم و ایمانمممم رو به رب نازنیم حفظ کنم و پام نلرزه خدایااااااا شکرتتتتتتتتتتت
میدونم چه جاهایی که الان بهش فکر میکنم ایمان داشتم همچیزززززززز ردیف شد چه جاهاییی که برام چیده بود و فقد رفتم تو مسیر و لذت بردم چه جاهایییی عشقققق کردم که اخه چجوررری خدایااااااا شکررررررررررت شکررررررررررت
خدایییااااااا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
میدونم که میرسممممم در پناه رب
خدایا ازت برای تمام داشتهایم سپاس گزارم ازت و بینهایت ازت ممنونم که تمام اعتباررررر برای تووووو و فق و فقددددددددددد توووووووووووو شکرت رب من
خدایا قلبمممم رو بازززز کن الهی شکرتتتتتتتتت
در پناه جان جان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشید……
خدایاااا من رو در اغوشت بگیررررر و ببر به سمت زیبتییهای سلامتی ها و ثردت هااا و خدشبختی هاااااااااا
استاد شما چقدر قلب بزرگی دارید وقتی گفتید: همه ی ما به یک اندازه به خداوند متصلیم
گفتید من خدا رو انتخاب کردم و خداوند هدایتش رو شمال حال من کرد
دقیقا قبل از اینکه شما در ادامه صحبت خانم شایسته که گفتند خداوند شما رو انتخاب کرده، طبق دوره 12 قدم که شما در جلسه قرانی گفتید که این جهان یک سیستم هست و سیستم کسی رو انتخاب نمیکنه شما هستید که خداوند رو انتخاب میکنید و رحمتش شامل حال شما میشه
یا گفتید که خیلی فرق داره بگیم که خداوند محمد رو انتخاب کرد یا محمد خداوند رو انتخاب کرد
وقتی محمد از سن 25 سالگی تا سن 40 سالگی سالی یک ماه میره غار حرا معلومه که محمد خداوند رو انتخاب کرده که بعدش به پیامبری در سن 40 سالگی مبعوث میشه
وقتی شما گفتید که من خدا رو انتخاب کردم و همه ی ما به یک اندازه به خداوند متصلیم خیلی پیش خودم گفتم ببین چقدر استاد عباس منش قلب بزرگی داره، میتونستید یه غرور مخفی هم داشته باشید پیش شاگرداتون که اره خدا منو انتخاب کرده ولی شما سخاوتمندانه گفتید که نه من خدا رو انتخاب کردم و همه ی ما به یک اندازه به خداوند متصلیم
چقدر این ایه درس داره وقتی میگه با هر سختی آسانی هست
بخوام رو راست بگم با توجه به باورها و ورودی های نامناسب در گذشته باید 100 بار دیگه این فایل رو ببینم تا واقعی درک کنم که معنی باهر سختی اسانی هست رو درک کنم
خداروشکر
و در نهایت وقتی از کار مهمی خلاص شدی به مهم دیگر بپرداز این رو در مصاحبه با یک کار افرین موفق دیدم چند روز پیش
داشتم تو یوتوب میگشتم مصاحبه با افراد موفق و یه مصاحبه اورد از اقای میرویس عزیزی که بی بی سی باهاش مصاحبه کرده بود
ایشون از کشور افغانستان هستند که الان مولتی میلیاردر هستند کارشون رو با 500 دلار شروع کردند
ایشون میره پیش دوست پدرشون و از دوست پدرش جنس میگره و میبره ازبکستان میفروشه 4000 دلار دوست پدرش بهش جنس میده و این 4000 دلار رو میبره ازبکستان میشه و 20000 دلار کسب میکنه
خلاصه میگفت که اینجا تو دوبی چندتا برج ساختم
الان میخوام دومین بزج بلند جهان رو بسازم
29 میلیون دلار در ماه رمضان کمک کرده به افراد که شمال 51 کشور میشدن
و خبر نگار ازش پرسید: اقای عزیزی شما تو دوبی کلی برج های بزرگ ساختید (یکی از پروژه هاش شمال 70 یا 71 برج میشد که 18 هزار اپارتمان ساخت بودن مثله اینکه)
خبر نگار بهش گفت:
با اینهمه ساخت و ساز برج و هتل 5 ستاره و هتل 7 ستاره به کجا میخواید برسید؟؟؟
اقای عزیزی میگه:
ببین من خیلی وقت پیش میتونستم کار نکنم و تا اخر عمر زندگی کنم ولی اینکار ذوق و اشتیاق منه
و بهش علاقه داره
تا این پروژه تموم میشه میره سراغ بعدی
این درسی هست که تو قران اومده
استاد عباس منش اجرا کرده و همه ی ادم های موفق اجرا کردند
خدایا تنها به تو توکل میکنم و تنها از تو یاری میجویم
سلام خدمت استاد و مریم خانم که هردوی شما هم زیبا هستین هم خوش تیپ و هم جوان تر و شاداب تر از قبل.
استاد عزیز من این فایل را هنوز ندیدم ولی یه حسی بهم گفت کامنت بنویسم و سطح انرژیم را ببرم بالا.
واقعا توحید و یگانگی خداوند اگه در قلب ما رسوخ کنه هییییییییچ قدرتی نمیتونه حتی یه لحظه لرزه به انداممون بندازه.
استاد عزیز خداروشکر در این زمینه از بچگی قوی بودم و روی کسی بجز خداوند حساب باز نمیکنم.
خداروشکر با آموزه های شما دیگه این احساس روز به روز درحال بهتر شدن هست.
استاد عزیز دوروز پیش یه اتفاقی برام افتاد که باعث شد تغییرات خیلی جدی در زندگیم رقم بزنم.
دوروز پیش جهت تکمیل سردخانه ای که در دست داریم با پیشنهاد همکارم یه سفر رفتم اراک و از اینکه قراره در مسیر پیشرفت کاریم کلی چیز از این سفر یاد بگیرم خیلی خوشحال بودم ولی اتفاقی که افتاد خیلی عجیب و تکان دهنده بود.
بنده سه سال هست دارم با این آدم کار میکنم و بیشترین خرید را از ایشون دارم و به گفته خودش بهترین و خوش حساب ترین مشتریش هستم وقتی رسیدم خونه طرف با اینکه هماهنگ کرده بودم و درجریان بودن که فلان ساعت میرسیم متاسفانه وقتی رسیدیم و تماس گرفتم گفتن خونه نیستن و بعد از مدتی پسر عموش را فرستاد و مارو بردن به یک مکانی پر از کثافت و آشغال و پر از لوازم مواد کشیدن و….. بود.
یه لحظه وقتی وارد اتاق شدم حس کردم وارد جهنم شدم و بلافاصله تصمیم گرفتم از اون مکان دوری کنم و رفتیم بیرون مرکز شهر داخل ماشین خوابیدیم و چون خیلی شوک بودم فرداش رفتیم شهر همدان و کلی خوش گذرانی کردیم و برگشتم خانه.
ولی این اتفاق خیلی درسها برام داشت که در ادامه اشاره میکنم.
بنده وقتی داشتم میرفتم پیش این دوستم همش ذهنیتم این بود میرم اونجا و ایشون به من نحوه نصب سیستم سردخانه را یاد میده و کلی تجربه کسب میکنم و اعتبار کار را به ایشون میدادم درحالیکه یادم رفته بود بابا همین خدا بود که با هدایتهاش و بدون هیچ زجر کشیدنی هدایتم کرد به مسیرهایی که یادگرفتم سیستم انواع یخچال های صنعتی را به بهترین شکل نصب کنم و الان جز بهترین استادکار های یخچالهای صنعتی در استان هستم.
همش این باور را داشتم که فقط از طریق این فرد میتونم یادبگیرم و در ذهنم کلی ایشونو بزرگ کرده بودم که واقعا طبق گفته استاد ضربه وحشتناک شرک را خوردم.
درس بعدی که یاد گرفتم این بود که من که مثل طلا پاک هستم و در زندگیم حتی سیگار نگرفتم دستم و ذهنی باز و سالم دارم چرا باید با همچین فرد سطح پایین تر از خودم کار کنم.
درس بعدی که یاد گرفتم این بود که باید همیشه گذشته و مسیرهای قبلی که طی کردم و به اینجا رسیدم را به خودم یادآوری کنم تا گرفتار تله های شرک و شیطان نشم.
درس بعدی که یاد گرفتم این بود چرا خودمو محدود کردم فقط با این فرد کار کنم و اجازه ندم خدا افراد جدید با شرایط بهتر برام فراهم کنه و بخاطر همین برای همیشه با این فرد قطع همکاری کردم.
واقعا خداروشکر میکنم بخاطر این اتفاقی که افتاد و درسهایی که یاد گرفتم.
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که جهان هستی رو پراز فراوانی آفرید
به نام مهربان پروردگارِم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها ، تا به شیوه زیستن با این قوانین ،سطح رضایت از زندگیمو هر روز بالاوبالاتر ببرم .
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تا توحیدی زندگی کنیم.
نمیدونم این فایل ارزشمند رو چند صدبار تاحالا گوش کردم ، اما امروز هم درک جدیدی ازش نصیبم شد که جز لطف خداوند نمیتونه باشه.
خدایا من به هر خیری ازجانب تو فقیرم منو هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی.
همونطور که چندی قبل هم تو کامنت هام گفتم ، درحال حاضر درشرایطی هستم که اگر با آگاهی های استاد عباسمنش عزیزم آشنا نبودم قطعا جهنم بزرگ زندگیم میشد و حالا با این آگاهی های توحیدی واقعا چیزی از گلستان کم نداره ، هرچند که وقت هاییم هست که اتصالم کم میشه و من به وسیله ی نجواهای ذهنم وارد جهنم میشم ، اما چون شاگرد عباس منش هستم ، یادگرفتم که افسار ذهن چموشمو به دست بگیرم و خیلی زود با تغییر نگرشم ودیدنِ خوبی ها و موهبت این داستان ، باز خودمو به سمت گلستان هدایت کنم.
نمیدونم چجوری عمق درک امروزمو انتقال بدم اما درحد توانم مینویسم تا هم کمکی باشه برای من های دیگرِ من ، دراین سایت و هم رد پایی باشه برای ماریا تا یادش بمونه این مسیرو چجوری طی کرده و به بهبود دائمش پایبند بوده.
«همانا همراه با سختی آسانی ست آری همراه با سختی آسانی ست »
ماریا به گوش باش ، ماریا هشیار باش ، بقول استاد عباسمنش عزیزم ، ما در مکانهای متفاوتی زندگی نمیکنیم ما در مــــدار های متفاوتی زندگی میکنیم ، هر وقت که نجواهای شیطانی ذهنت بهت چیره شد و خواست ترو وارد جهنم خودت کنه ، بیاد بیار که تو انتخاب کردی که نازیبایی رو ببینی وگرنه درست درهمین لحظه ، درست در همون مکان و همون زمان و همون موضوع ، زیبایی هم وجود داره ، هرررررچقدرم که فکر میکنی اوضاع سخته ، درست همونجا ، نه درصحنه ای بعد ، درست همونجا آسانی هم وجود داره اما تو با افکار غالبا با باورهات با توجهت الان این سختی رو مشاهده میکنی ، درحالی که باز با همون روش یعنی کنترل کانون توجهت میتونی آسانی ها رو هم در همون صحنه ببینی ، برای اینکه خداوند گفته بـــا هر سختی آســــانیست ، ماریا با هرسختی ، نه بعد از اون .
پس متعهد شو که انقدر باخودت کار کنی ،انقدر خودتو غنی کنی که دست رسی داشته باشی به مداری که در همون صحنه ی سختی ، آسانی ها رو ببینی ، اگر سختی رو میبینی به این معنی نیست که آسانی وجود نداره ، اتفاقا درست همونجا آسانی هم هست ، تو بهش دست رسی نداری چون تو در اون فرکانس نیستی .
بقول مولانا «پیش چشمت داشتی شیشه ای کبود زان سبب عالم کبودت مینمود»
بنداز این شیشه ی سیاه رو، بنداز افکار پوسیده و نا کارآمد گذشته رو و با چشمِ روشنِ آگاهی به جهان هستی نگاه کن ، عالم شفاف و روشن آفریده شده تو جلوی چشات شیشه ی کبود و تیره رو نگه داشتی و همچنان از سختی و رنج حرف میزنی، بنداز اون شیشه رو تا درست در همون صفحه و همون لحظه روشنایی رو ببینی .
خدایا تو گفتیو من نوشتم ، حتما باید بارها و بارها بخونمش تا درست درکش کنم ،خدایا هدایتم کن به راه راست ، راه ابراهیم تا یکتاپرست باشم ، خدایا من میخوام تنها ترو بپرستم و تنها از تو یاری بجویم ، یکتاپرستی رو در وجودم نهادینه کن تا دائم در بهشت تو زندگی کنم ، در آغوش امن تو در آرامش و سرور .
دوستتون دارم خانواده ی بزرگِ عباسمنشیم ، و دنیا دنیا عشق و مهر به استاد عباسمنش عزیزم که سخاوتمندانه این آگاهی ها رو دراختیارما قرار میدن.
سلام عرض ادب منم به نوبه خودم که این آیه رابا ها خوانده ام ودقیقا داره زندگی منا میگه ولی ذهن من نمیزاره اینا ببینه استاد بله میگه آیا بارت راسبک نکردم بله کرده یه روزی معتاد درب داغون که فقط مصرف مواد الکل وشیشه مصرف من بود وهرسال درزندان وبازداشتگاه ها بودم 3سال ازعمرم درزندان رفت بله که بارم راسبک کرد ومنا 10ساله پاک کرده بله منی که یه روزی هرجا میرفتم بهم زن نمیدادن الان بهترین عزیزدلا دارم و2تاپسرزیبا هم دارم تازه خانمم هم کارمند رسمی دولت شد وقتی که زن من شد واینکه من کرایه کش که هروز درگیر باراننده تاکسی ها میشدم همیشه شاکیم بودن که ت ماشینت شخصی هست وهمیشه پارکینگ درگیربا پلیس واینا بود و حیرون کارکردن یه شیرخشک بابچم بودم ولی الان من خودم مدیردفتراملاک شهرمون هستم بله که بارمو برداشت که الان دربهترین ولاکچری ترین خونه ای هستم که ت منطقه همه صحبت خونه منا میکنند بله که صدای منا بلند کرد مصیب دعواگرمعتاد امروزش ه اقامصیب وازالگوهای بزرگ منطقه شده بله آوازه من توی شهرمون همه جاهست ومن شدم یه عضوسازنده جامع همین مصیب که 10سال پیش همه ازش فراری بودن آلن توتمام اداره ها منا میشناسن کارهای دیگرانم انجام میدم بله خدا اون روزی که من کلاس 7بودم پدرم ب رحمت خدا فت من یه بچه یتیم که خداشاهده نون خوردن نبود ومادری با هزاربدبختی مارابزرگ کرد با هزارزحمت که امروز راه نمیتونه بره 6تا بچه یتیمو بزرگ کرد بله من یتیم بودم وخدا بزرگم کرد نامم داد آوازه به من داد بله باهرسختی اسونیه بله روزی رفتم زندان گفتم خدایا چقدر بهم ظلم کردی ولی خداشاهده بهترین اتفاقی که افتاد زندگی من هزاردرجه تغیر کرد فقط همون زندان رفتن بود اسانیش این بود راه ب خود اومدن من زندان بود 3سال بله خدا به من خیلی لطف کرده هروقت این آیه میخونم میگم مصیب فقط باتوهست فقط چه اعتیاد چه یتیم چه آوازه ای الان داری استاد من ثروت آنچنانی ندارم ولی به لطف خداشما خوبم هنوز کارداریم ولی خدامیدونه کل مردم میگن مصیب توپه این کدوم مصیب همونی که یه روزی میگفتن معتاد دعواگر همونی که یتیم بود آره همونه منم بازی ازاین آیه مدتها روشونم بود وگفتم منم بیام بنویسم این آیه که فقط فقط مال منه من وممنون استادم اگه امروز قرآنم میخونم استاد بزگترین کاری برامن کردی منا باقران درک قرآن آشنا کردی اصلا الان دیگه هیچ کی نمیتونه قرآنی سرم کلاه بزاره چون خودم میخونم میبینم استاد ممنونم ازت وسپاس گزارم ارادتمند شما مصیب
وای استادعزیم من عاشق فایلهای باموضوع خداوند هستم وقتی صبح که ازخواب نازبلند شدم وسریع اومدم سایت وبنرفایل رودیدم باعنوان
“قلبی که به سوی خداوند بازمیشه “ازشدت خوشحالی بال دراوردم وهیجان زده شدم بطوریکه خیلی سریع وسه سوته بعدازدوش گرفتن وتمرین ستاره قطبی وانجام یه سری کارهاوخرید خونه که بایدانجام میشد روانجام دادم وقبل ازصبحونه فایل تصویری روتماشاکردم وغرق این همه صلابت وشکوه شدم وبسیارتابسبارشما پیامبر زمانه ام رووخانم شایسته نازنین رو که خیلی هم دلتنگشان بودیم بااون استایل جذاب وست بی نظیر “نوک مدادی” که پوشیده بودین که بااون رنگ داخلی ماشین رویایی ست شده بود و دراون مسیر فوق العاده جذاب اگه اشتباه نکنم بایدمسیر پارادایس به تمپا باشه روتحسین کردم ولذت بردم ازاین سبک زندگیتون بااین کیفیت بالا قطعا شمادوفرشته خوب خدالایق بهترینها هستین
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که منو لایق دونستی وبه من فرصت دادی تاباتماشای فایل شگفت انگیزدیگری ازاستادنازنینم لحظات زیبایی روتجربه کنم وبه اندوخته هایم هم افزوده شود
زیراازسال 98 که خدادوستم داشت ومنوبه این مسیرزیبا وپرخیربرکت هدایت کرد شماوسایت الهی تون روسرراهم قرارداد درابتدای اشنایی کارم روبافایلهای دانلودی توحیدعملی شروع کردم و
برام غیرقابل باوربود که باگوش دادن به اولین فایل ازسلسله فایلهای توحیدعملی اینقدرشیفته کلام الهی تون شوم دقیقا مثل ادم تشنه ای که دربیابان گیرکرده ودربدردنبال قطره ابی بود تارفع تشنگی کنه تاهلاک نشود بطوریکه درمدت کوتاهی و طی چندروز دیوانه وارفایلهای توحید عملی 1تا6 ، فایل فقط روی خداحساب کن ، فایل مالک توچه کسی است ، فایل انرژی که خدا نامیده ایم ، فایل خدارابهتربشناسیم و فایل بهترین باوربه خداکه ان موقع روی سایت بود
باحرص ولع شبانه روزگوش میکردم واشک میریختم
انگاردروازه ای ازخوشبختی ،نعمت وارامش به روی من گشوده شده ووارددنیایی دیگر شده ام دنیایی فارغ ازهیاهوهای روزمره ودرهمان روزهای اول باکلام افسونگرتون منوجادو کردین ودیدگاهم نسبت به خدا خدایی که ازبدوتولدم ورسیدن به سن تشخیص برام ساخته بودند خدایی که انجانشسته فقط منتظره تا من غفلت کنم وگناهی مرتکب شوم تا به شدیدترین وجه ممکن منو مجازات کنه360 درجه تقیرکرد وروز به روز شیفته ان خدایی شدم که شمامعرفش بودی خدایی که مهربان است رحمان است بخشنده است خدایی که بیشتر ازخودم دوست داره تاثروتمند تر شوم وانقلابی درمن شکل گرفت و ارامشی را تجربه کردم که نزدیک به 50 سال زندگی ام هیچ گاه تجربه نکرده بودم وان روزهای سال 98 که بهترین روزهای زندگیم بودرو هیچگاه فراموش نمیکنم ونقطه عطفی بود درزندگیم
دروهله اول بی نهایت سپاسگزار خداوند مهربان هستم که دوستم داشت ومنو به این مسیر نورانی وتوحیدی هدایت کرد ودروهله دوم سپاسگزار شما سرورم عشقم استادنازنین هستم که خدای واقعی روبه من معرفی کردی وازسال 98 تااین لحظه بعدازصدای خسرواوازایران” استادشجریان” که طی 40 سال اخیر شنیده ام بیشترین صدایی که به گوشم رسیده صدای مخملی وجادویی شمامیباشد به طوریکه درحال حاضر درشبانه روز اگرحداقل 2الی3ساعت صدای جادویی شمارانشنوم انگارگمشده ای دارم .
استادعزیزم از درگاه خداوند منان بهترینها رابرایتان ارزو دارم وامیدوارم سالیان سال برقرارباشید و فرزندانت درسایت ازوجودنازنیت بهرمند شوند
امین یارب العالمین
استادعزیزم وقتی درباره موضوع خداوند صحبت میکنین یه بقضی درصداتون هست انگارازخودبیخود میشوید وتوجه کردین وقتی کسی داره درموردیه موضوع خاص صحبت میکنه ازشدت هیجان صداش میلرزه واین لرزش درصدای شمازمانی که دارین درباره خداصحبت میکنین کاملا محسوسه (البته من اینطورفکرمیکنم)واین نشون دهنده اینه که انگار شمادراون لحظه باخدایکی هستین واین صحبتاداره ازقلبتون جاری میشه
وهمچنین تحسین کردم خانم شایسته عزیزورو که باچه دفتی به حرفای شما گوش میکرد وجذب صحبتهای گوهربارتون شده بود انگاراکه اولین باراست که باشماست وداره این حرفهارو میشنوه واین نشون دهنده اینه که چقدرشمادوفرشته نازنین همفرکانس هستین وعاشق
خدایاشکرت بابت همه چیز خدایاسپاس سپاس سپاس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾
آیا براى تو سینه ات را نگشاده ایم (1)
وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾
و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتیم (2)
الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾
[بارى] که [گویى] پشت تو را شکست (3)
وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾
و نامت را براى تو بلند گردانیدیم (4)
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾
پس [بدان که] با دشوارى آسانى است (5)
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾
آرى با دشوارى آسانى است (6)
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾
پس چون فراغت یافتى به طاعت درکوش (7)
وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾
و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور (8
واما برداشت من ازدیالوگ عالی استاد باخانم شایسته راجع به موضوع فایل و تفسیر فوق العاده استاددرباره این سوره زیبا ازقران کریم
ایابرای توسینه ات رانگشوده ایم وبارگران راازدوشت برنداشتیم که داشت کمرتورومیشکوندوقتی خداوند قلب رابازمیکنه درواقع داره جایگاه دریافت الهامات روبازمیکنه کمک میکنه تاپیامهایش روبشنویم وبهتربفهمیم پیام خداوندرو
ودراینجا یادخودمون می افتیم انجا که پیام خداوند رودریافت نکردیم چه بلاهایی سرمون اومده وچه سختیهایی کشیده ایم
وتاوقتی که پیام خداوندرودریافت نکنیم ودرک نکنیم وزندگیمون باری به جهت باشه همه اش سختی است ومسیربرامون سخت میشه
مثال بارزش خوداستادکه میگن از به یادماندنی ترین شرایط سخت زندگی اش زمانی بوده که دربندرعباس راننده تاکسی بودند وازفلکه برق تااسکله شهیدباهنر مسافرکشی میکردند بابهای 25 تا75 تومان که بسیارطاقت فرسابوده که حتی فکرکردن به ان شرایط براشون ترسناکه استادی که طی این چندسال بندرت ارخاطرات منفی وسختشون میگین وقطعا همه ما هم اراین دست اتفاقات وچه بسی بدترش روتجربه کرده ایم
ودرادامه خداوند میفرمایند ایامابلنداوازه نکردیم نامت را دربین مردم؟
این همان بارگرانی است که ازدوش مابرداشت میشه واعتباری که خداوند به ما میده زمانی است که قلبمون بازبشه والهاماتش رادریافت کنیم ودرمسبرش قرارگیریم وحرکت کنیم تا به خوشبختی بی حدحساب برسیم
وقتی که ماروی مسایل توحیدی کارکنیم وخداوندرو تنهاقدرت مطلق جهان بشناسیم ودرک کنیم وقتی که خداوندروتنها منبع قدرت درک کنیم انجاست که خداوندانواع بارهاروازروی دوشمون برمیداره
ودرهمین راستا خانم شایسته عزیز اشاره میکنن ومیگویداستاددرتفسیر این سوره مبارکه دردوره 12قدم به یک اصل مهم اشاره میکنن وبه یادان افتادن که دقیقا انجا مخاطب خدا استادهستن که میگه ایامن قلب تورابازنکردم که اصل روازفرع تشخیص بدی واین همان اصل مهمی است که ماداریم دراموزشهای استادفرامیگیریم که درهرزمینه ای متوجه اصل ازفرع میشویم ودران زمینه استادمیشیم ومیگویم که این اصل است وان فرع
ووقتی که مادربخشی یاتیکه ای دراین موضوع تامل میکنیم ازبدنه جامعه جدامبشیم که واقعا این اتفاق برای خودمن رخ داده ومن کاملا دربسباری ازحوزها ومسایل زندگی ام ازبدنه جامعه جداشده ام واین اتفاق مهم رواول لطف خدامیدونم وسپس مدیون استادهستم خدایا شکرت
وواقعا استادعباسمنش استادتشخیص اصل ازفرع میباشند به این دلیل که خداوندقلب شماروبازکردتااین ادراک ودرک روداشته باشیدوخداوندچه انسان مناسبی روبرای این موضوع انتخاب کرده که شده الگوی مناسبی برای هزاران ومیلیونها نفردرجهان انسانی که علاقه داره به این اگاهی ها وان ادم داره عاشقانه این اگاهی هاروبه میلیونهانفرمنتقل میکنه وچقدرخداوند خوب انتخاب کرده افرین واحسنت به این انتخاب فوق العاده خداوند
و به گفته خانم شایسته عزیزدردوره کشف قوانین زندگی که به تازگی هم به روزرسانی شده روندی که دردوره کشف قوانین زندگی اتفاق میفته دقیقا ایه های همین سوره مبارکه میباشد که مامیتوانیم اگاهانه خالق زندگیمون باشیم واینجاست که شاخکها تیزمیشه انگارقلبمون بازمیشه برای تشخیص اصل ازفرع
درواقع اگرماخواسته ای داشته باشیم ودراصل ترمزوباورهایی برخلاف ان خواسته نداشته باشیم خیلی راحت به خواسته مون میرسیم وواردزندگی مون میشه واگراون خواسته محقق نمیشه قطعاترمزهایی درذهن ماوجودداره که بایددرصدد حذفشون باشیم
درادامه سوره مبارکه همیشه به ماگفته شده که بعدازهرسختی اسانی هست
درواقع به ماگفته اند که اگردراین دنیا سختی بکشی اشکال نداره درعوض دراون دنبا دربهشت هستی وخوشبختی روتجربه میکنیم ولی تفسیرواقعی ودرست ابن است که همراه هرسختی اسانی است ودرجهانی که مازندگی میکنیم هم ثروت است هم فقر،هم بیماری است هم سلامتی ،هم خوشبختی است هم بدبختی همه چیزباهم هست مهم این است که مابه کدوم سمت میرویم ودرچه مداری هستیم فطعا همراه هرسختی یه اسانی هست
البته این بدین معنانیست که حتمابایدسختی بکشبم تابه اسانی برسیم این بدین معنااست که این دوباهم است وماانتخاب میکنیم که به کدام سمت برویم وماهستیم که باافکارمون انتخاب میکنیم که به سمت چه مداری حرکت کنیم
درواقع هرزمان که ماترمزی روشناسایی کردیم وانوحذف کردیم اسان میشویم برای اسانیها وهمانطوریکه باترمزهای ذهنی اسان میشویم برای سختیها
موضوع بعدی این سوره مبارکه این است که خداوند میفرمایدهرزمان که ازیه موضوع مهمی فارغ شدی به فکر یک موضوع مهم دیگری باش وبه ان بپرداز
درواقع این اصل مهم به مایاداوری میکنه که اگر ماادما درزندگیمون هدف داشته باشیم وحرکت کنیم حالمون خیلی بهتره تا وقتی که حرکت نگنیم وبی انگیزه باشیم
خیلی زبادبرامون اتفاق افتاده که وقتی به خواسته ای رسیده ایم بی انگیزه میشویم وحرکت نمیکنیم
وبرداشت ماازاین بخش سوره این است که وقتی حرکت میکنیم وقتی نتیجه میگیریم وبه هدفمون میرسیم فکر نکنیم همه چی تموم شد باید حرکت کنیم وادامه دهیم چون زندگی یک مسیره مقصدنیست برای پیشرفت ونه یک نقطه پایان
اگرماحرکت نکنیم وبه دنبال هدف بعدی نباشیم خیلی سریع سقوط میکنیم چونکه تازمانی که حرکت میکنیم درحال رشدهستیم بایدهمیشه به یادداشته باشیم وقتی که به چندقدمی فتح قله میرسیم بایدبه فکرقله بعدی باشیم جشن میگیریم شادی میکنیم برای پیروزی وفتح قله ونبایددربادفتح قله اول بمونیم وبخوابیم
ودرپایان این سوره مبارکه خداوندمی فرمایید به سوی پروردگارت روی اور وقتی که مابااشتیاق قدم برمیداریم برای قدم بعدی وازخداونددرخواست هدایت وکمک داریم ودرخواست الهام مبکتیم خداوند ادمها شرایط وموقعیتهای عالی به سمتمون هدایت میکنه ومارو هم به سمت انها هدایت میکنه ووقتی که باورداریم وبارویکردحس خوب وتوکل به خداوند حرکت کنیم قطعا هیچ هدفی نیست که نتونیم به ان دست پیداکنیم وهیج هدفی بزرگترازخداوند نیست همه چیردست یافتنی است
درپایان ماهرچیز که درزندگیمون داریم ازخداست وهیچ اعتباری نمیتوانیم برای موفقیتهایمان به کسی جزخدادهیم فقط خداست که برای مانیکی خوشبختی سعادت وخوبی میخواهد مابایدباورداشته باشیم که هیچ کس غیرازخداهیچ کنترلی برزندگی ماندارد وتمام نتایجی که دزندگیمون میگیریم تمام اعتبارش فقط برای خداست ولا غیر وهرچقدربه خداونداعتباردهیم وازش بخواهیم که قلبمون روبازکتدتاپیامهایش رودریافت کتیم اتفاقات خوب برای مارخ میدهد وهمه چیزو خودمون خلق میکتیم چونکه خداوند این توانایی روبه ماداده تاخالق زندگیمون باشیم
ازطرفی وقوع خیلی ازاتفاقات ناجالب زندگیمو،ازسمت خدا میدیدم چون باورم این بود که من در هر لحظه ،مورد آزمایش وامتحان خدا هستم.
احساس میکردم خدا بیشتر برای افرادی که خوبن خدایی میکنه وچون ازخودم احساس رضایتی نداشتم ،بیشتر تو حال خودم بودم وکمتر ازش کمک میگرفتم . احساس میکردم کمک گرفتنم فایده ای نداره وخدا توجهی به افرادی مثل من نداره.
نمیدونم چرا تلاش برای خوب بودن نمیکردم.خودم زودتر قهر میکردم وازش فاصله میگرفتم.
احساس میکردم آدم خوب باید زحمت زیادی بکشه منم حوصله ی تلاش زیادو نداشتم.
اصلا به خودم نمیدیدم که بخام فکر کنم من خوبم.
مثل داشتن ثروت که ازخودم فرسنگها دور میدیدمش،ازاین بابتم خودمو بااین شخصیت واینکه من نمیتونم بنده ی خوبی باشم چون ب نظرم خیلی سخت میومد،خودمو کنار کشیده بودم.
یه جورایی تسلیم بودم وخودموبااین خصلتم پذیرفته بودم.هرچند احساس نارضایتی داشتم اماافکار وباورهامطوری بود که فکر میکردم مومن بودن وداشتن ایمان برای یه عده آدمیه که خدا روتو زندگیشون خیلی دارن .وخیلی کارا میکنن که من نمیتونم.
جدن چقد نگاهم سخت بود.
محیط و خانواده هم بی تأثیر نبودن.
همه رو دریک سطح معمولی میدیدم.
اولین نشونه ی ایمان رو در کسانی که محجبه بودن ومردهایی که محاسن داشتن میدیدم وکسانی که باعشق نماز میخونن.
که خب مااونطور که باید تو این مسیر نبودیم.
همیشه فکر میکردم دنیای آدمهای مذهبی وباخدا با ماها خیلی فرق داره.
گفتم که اونا رو یه آدمهای خاص میدیدم.
یه جورایی اونا رو منتخب شده ی خدا میدیدم وفکر میکردم تمام توجهات خدا به این دسته آدمهاس.
ماهم این وسط سلیونو ویلون هستیم .مثل آدمای سرگردون وبی کس وکار!
خیلی جالبه یه نفرم نبود راه وچاه درستو یادمون بده.
وقتی بین خودمون باخودمون انقد فاصله بود چطور توقع داشتیم خداونداحساس نزدیکی با ما بکنه .
قلب من زمانی برای خدا باز میشد که میرفتم سمت دعا خوندن یا قرآن خوندن.
تو این لحظات خدا رواحساس میکردم وفکر میکردم این لحظه ها ارتباط گرفتم وخدا تنها تو چنین لحظاتی منو دوست داره.میخوندم فقط به نیت اینکه برای خدا جلب توجه کنم .
خیالم که راحت میشدتکایفمو خوب انجام دادم دیگه ولش میکردم.ینی فقط تو اون لحظه ها،یادش میکردم.
نماز خوندنم هم از اولشم زوری وتحمیلی وازسر تکلیف بود نه با اخلاص ونه دلی .
چون تایم داشت، چون قوانین داشت چون باید مثل کتاب همون چیزیایی رو که گفته بودن میگفتی .چون تحمیلی بود.
نمیدونم ازاولم باش ارتباط برقرارنکردم هنوزم نمیتونم ارتباط برقرار کنم.
فرقش با قبل اینه که در گذشته خیلی به خاطر این موضوع،عذاب میکشیدم اما حالا برام مهم نیس که اگه خدا بخواد تنبیهمم بکنه .
چون فهمیدم که انجامش اونم بااون احساس بدم که اصلا دلم نمیخواست بخونم ،بیشترعذابم میده وخداوند بیشتر ازم میرنجه.
خدا لنگ این نماز خوندن من نیست.
تمام افکار وباورهایی که به خداوند داشتم باآگاهی هایی که الان کسب کردم فرق داشت.
بله منم روزها وسالهای سختیو گذروندم .
منم خیلی ازاتفاقات بدی رو سپری کردم.
دختر خونه بودم یه جور با بدبختی زندگی میکردم وقتی ازدواج کردم به یه شکل دیگه.
وقتی وارد زندگی شدم سر هر ضعفی که تووجودمبود،با یه مسائلی روبرو میشدم که بی نهایت ب خاطرش اذیت میشدم.
ناهیدی بودم سرشار از عیب ونقص .
نمیدونم بااین همه عیبی که تووجودم بودم مغرور هم بودم .غرورم یکی از نقصهای بزرگم بود که نزاشت من رشد کنم.
دریچه ی قلبم همیشه بسته بود واز ته دل وبا دل وجونو وکیل خودم ،هیچ وقت خدا رونپرستیدم.
همش از سر اجبار اجبار.
منی که این همه عیب دردرون داشتم چطور میتونستم به تنهایی از پس این همه مشکل بربیام .
الان میفهمم که خودم به مشکلاتم دامن هم میزدم.
قلب من سیاه بود پر ازرنجش وکینه .
پر از خشم و نفرت .
هیچ جوره نمیتونستم باخدا ارتباط بگیرم چون ذهنم درگیر مسائل مزخرفی بود که خودم تو ذهنم ساخته بودم.
کسی که همیشه فکر انتقام بود .همیشه فقط تمرکزش به منفی ها بوده ،کسی که شرارت و سنگدلی ازش میبارید چطور میتونسته ،قلبش باز باشه که خدایی هم درونش باشه؟!
ادای آدم خوبا رو در میووردم اما کجام خوب بود؟!
چیم خوب بود؟!
هیچی !خودم حس میکنم یه آدم ترسویی بودم که شرارت ازم میبارید.
مثل شیطان عمل میکردم .همه رو فریب میدادم.
انقد عقده وکمبود تو وجودم بود که معنای دوست داشتن ومهربونی رو درک نمیکردم.
همیشه همه ی تلاشم این بود که از هرچیزی ،خودم منفعتشو ببرم حتی به قیمت گول زدن وفریب دادن کسی باشه.
هیچکس برام مهم وباارزش نبود.
یه آدم خود خواهی بودم که فقط خودمو میدیدم.
اون موقع داغون داغون بودم .همش مریض میشدم .
سر بچه دار شدنم درد سرهای زیادی کشیدم.
پول وثروت که هیچ نقشی تو زندگی ما نداشت.
رابطه با دیگران افتزاح.همیشه عصبی ومتوقع بودم.
رابطه با همسر که دیگه نگم براتون!
با بچه هام، زور گو!
با پدرو مادر خیلی بد!
باخودم که همش سرجنگ داشتم.
آرامش که اصلا وجود نداشت .
خوشبختی که نمیدونستم ینی چی؟!
خدا فقط ابزار بود برای نیازهام.
چ روزای دردناکی رو سپری کردم.
اون دوران اگه خوبم نبود ،خودم بدتر بدترش کردم.
البته این شخصیت وحشتناک برای خیلی سال پیشه.
حدودا 25سال پیش !
چ میدونستم چ راههایی برای ازبین بردن نواقصم وجود داره؟!
چ میدونستم میشه هرچیزی رو خلق کرد؟!
نمیدونستم هرچیزی دست خودمه وخودم عامل بدبختی خودمم!
چیزی از جهان وقوانینش نمیدونستم.
اگه بوی ازمهربونی وسخاوت نبرده بودم چون ندیده بودم.
روابط اجتماعیم هم صفر بود.نه دوستی نه رفیقی ونه هیچ کس دیگه.
همیشه تنها بودم وفراری ازهمه .
هرکیم پیشم بود از سر اجبار بود .
خداروشکر اون روزای کضایی تموم شدن .
خداروشکر خداوندهدایتم کرد.
خداروشکر دریچه ی قلب منم باز شد.
خداروشکر نگاهم به زندگی و جهان اطرافم و به همه ی آدمها و حتی به خدا تغییر کرد.
الان هیچ اثری از اون ضعفها نیست.
اگرم چیزی باشه طوریه که با تمرکز کردن روی خودم رفعش میکنم .
اکثر عیبها ونواقصم اگرچه سالها طول کشید ولی ازبین رفت.
شخصیت من هیچ شباهتی به قبل نداره.
من آدم سابق نیستم ودلمم نمیخاد باشم.
ب نظرم اون موقعه شباهتی به انسان نداشتم .ولی حالا خیلی جاها به خودم افتخار میکنم .
انسان بی نقص که وجود نداره!
اما همین که امروز میفهممشون ودنبال تغییرشون میرم خیلی عالیه!
دیگه خودخواه نیستم که باعیبهام پیش برم ودر صددتغییراتشون نباشم.
امروز اگه چیزی تو خودم ببینم که متوجه بشم اشتباهه حتمن جبران میکنم .حتمن نگاهمو عوض میکنم.
خیلی مراقبم که کمتر اشتباه کنم.
آگاهانه کنترلم روی افکار ورفتارهام هست.
مهمترین عامل پیشرفت همون باز شدن دریچه ی قلبته.
وقتی دریچه ی قلبت باز بشه وروح خدایی تووجودت بدمه البته برای هممون میدمیده ولی چون ما تو فرکانسش نبودیم ،هیچ اثر مثبتی هم ازش دریافت نمیکردیم.
حالا که حسش میکنم .حالاکه نتایج عالی ازش دریافت کردم متوجه شدم که وجود خدا در قلب وروحم چه هماهنگی بین منو جهان بوجود میاره.
وقتی هماهنگی باشه اتفاقات خوب وخوشگل هم یکی یکی از راه میرسن .
حالا همیشه سلامتم.چرا مثل قبل بیمار نیستم ؟!چون درک وباورهام عوض شدن!
چرا روابطم بادیگران خوب شده؟
چرا ارتباط بین منو ودیگران قشنگ وزیبا شده بدون کوچکترین حس منفی ؟!
چون قلبم سرشار ازروح خدایی شده.
چون نگاهم به خودمه .
چون دنبال مقصر نمیگردم.
چرا روابطم با همسرم بعد ازاین همه تلاش ،بعد ازاین همه دنگ و فنگ،تازه شکل قشنگ به خودش گرفته؟
چون تازه روحم باخدا سیقل پیدا کرده.
چرا ثروت داره وارد زندگیم میشه ؟
چون تمامی افکارو باورهاموتغییردادم وخدا روبیشتر باور کردم .
پس میشود !
میشود خوب زندگی کرد.!
میشود اتفاقات خوب خلق کردوزندگی رو به سبک و شیوه ی عالی هدایت کرد.
میشه دنیا روقشنگ وزیبا دید.به دور از هر غم وناراحتی!
همه ی اینا میشه زمانی که قلب من باز باشه برای انرژی قشنگی مثل خدا.
خدا که باشه همه چیز اوکی میشه.
خدا که باشه دنیا روبه شکل وحشتناکی زیبا میبینی در حالیکه جهان پر از نازیبایی هاوبیماریهاوتنشهای زیادی هم هس.
اما تو دیگه خیلی کم میبینی چون تو مدارشون نیستی .تو ازمدار نازیبایی ها وناخشی ها بیرون اومدی .حالا منو وتو به مدار درستی وراستی پیوستیم .
همه ی ما باکمک هم وبااصولی که استاد عزیزمون یادمون میده پیش بسوی خوشبختی وسعادت قدم برمیداریم .
ما اینجاییم که هرروز بهتر وبیشتر از دیروز خداوند رو تو همه ی لحظاتمون یاد کنیم و ازخودش ممد و یاری بجوییم.
بزرگترین هدف وخواستم همینه .
میدونم اگه خدا رو داشته باشم همه چیو دارم.
وقتی خدا رو دارم قلبم سفید و روشن میشه.
هر موضوع ناجالبی ،هررفتار ناسالمی منو زخمی نمیکنه .
تو هر شرایطی آرامشم حفظ میشه .شاید لحظه ای بهم بریزم اما قلب مملو ازخدا ،اجازه ی موندن تو غم وناراحتیو بهم نمیده.
چ دوستی ،چ رفیقی،چ همدمی چ مونسی ،چ کسی برتر ازخدا وجود داره که منوتو مسیر الهی هدایت کنه.
چ کسی وچ چیزی بالاتر از اینه که منو وخدا «ما»بشیم .
وچ لذتی لذت بخش از اینکه تو حس کنی خداوند در هر لحظه کنار تو ،توی قلب تو! و توی سینه ی تو جا داره .
وقتی خدا رو تو سینم حس میکنم ،دریچه ی سینم بازه..
زمانی که خدا تو وجودم نباشه ،قلبم به درد میاد.سینم فشرده میشه .انگار نفسم حبس میشه وتوانایی نفس کشیدن را هم ندارم.
میشم یه موجودی که قدرت نفس کشیدن رو هم نداره.
یه وقتایی که یه دفه نفسم میگیره ،به خودم میگم ببین تو چ موجود ضعیفی هستی ،هر عان با قطع این نفس ،دار فانی رو میگی و میری.
پس انقد به خودت غره نشو!
فکر نکن خیلی قدرتمندی !
در مقابل خدا تو هیچی !
وهیچ کاری ازدستت برنمیاد.
پس تا زنده هستی از زندگیت لذت ببر واجازه بده دیگران هم لذت ببرن.
زندگی کن و بگذار دیگران هم زندگی کنن.
عشق بده .دلت رو دریایی کن .
بزرگ فکر کن وبزرگ بیندیش.
همیشه درحال کسب آگاهی باش چون تو نیاز داری برای داشتن آرامشت ،در هر لحظه ذهنتو ،ریکاوری کنی.
الگوهای خوب رو سر لوحه ی مسیرت قرار بده .
تو میتونی افرادی مثل استادومریم جون رو الگوی خودت قراربدی تا بادیدن وشنیدن خوشبختیهای چنین افرادی تو ، هم در مدارشون به خواسته هات برسی.
به هردوی این دو عزیز افتخار میکنم وخوشحالم که بااین دو انسان شریف هم مدار وهم سفر هستم .
به خیلی از خواسته هام رسیدم.
از خودم توقعهای بزرگ ندارم میدونم نیاز به تکامل دارم پس صبوری میکنم .
توکل وامیدم به خداس.
خدایی که میدونم دیگه تحت هیچ شرایطی ازش جدا نمیشم.
دوسش دارم .میدونم اونم منو خیلی دوست داره.
من به داشتن چنین خدایی میبالم .
امیدوارم اونم یه روزی به داشتن چنین بنده ای ،بباله.
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته دوستداشتنی و دوستان عباس منشی.
خداجونم خودت هدایتم کن به نوشتن هر انچه که باید.
از بین کامنت دوستان به این فایل هدایت شدم و یه ترمز مخفی رو شناسایی کردم که ذهن من فکر میکنه هروقت درسختی بودم برای رسیدن به هدفم اون موقس که واقعا دارم تلاش میکنم و وقتایی که قدم های کوچیک کوچیکمو برمیدارم و سختی تو راهم نیست هعی ذهنم نجوا میده کو په تلاشی نمیکنی په بقیرو ببین چقدر دارن سخت تلاش میکنن برای رسیدن به هدفشون انگار اون باور که عموم مردم دارن حتما باسختی و تلاش زیاد باید به هدف رسید درمن ریشه داره چون من الان راحتم دارم از زندگیم لذت میبرم و کمالگراییمو گذاشتم کنار و دارم قدم های کوچیک کوچیک برمیدارم تا تکاملم و طی کنم و به هدفم برسم نجواها میاد و من هعی اروم میکنه و دیدم نه مثل اینکه این ترمز مخفی منه که همه چیزو باید به سختی بدست اورد و انگار خودمد لایق این نمیبینم که همه چیز خوبه و من حالم خوبه و لذت میبرم از زندگیم و هدفمم تو مسیر رسیدن به اونم پس دیگه چی میخوای جونم؟یادت رفته وقتی اول این راه بودی پراز باوهای مخرب و احساس عدم لیاقت و با اعتماد بنفس داغونی شروع کردی این مسیر رو و الان به درجه ای از اعتماد به نفس رسیدی و عاشقانه خودتو دوسداری و رابطت با خدا هرروز بهتر و وجود خدارو نزدیکتر حس میکنی و تک تک خواسته هات توی ستاره قطبی دارن اتفاق میوفتن این شرایط عالیه خداروشکر بابتش ولی من شرایط عالی تر از اینو میخوام خداجونم نمیدونم چطوری ولی خودت هدایتم کن به سمت خواسته هام.
اصلا کی گفته همه چیز باید با سختی بدست بیاد تا ذهنت حس کنه این مسیر درسته؟زندگی بقیرو میبینی؟عموم مردم این و تایید میکنن؟باشه ولی تو چرا قبول میکنی استاد میگه همه چیز باید راحت بدست بیاد تمومه دیگه راه من درسته و دارم نتیجه میگیرم از این راه ذهن عزیزم تونمیتونی بهم بگی مسیرت اشتباهه و حس بد بهم بدی چون میدونم راهم درسته و من دارم نتیجه میگیرم و حسم خوبه پس تو تا میتونی نجوا بده و من تا میتونم کنترل میکنم و درونت رو پراز زیبایی میکنم باهم به صلح میرسیم اخر سر هماهنگ میشیم باهم.
خیلی به خودم افتخار میکنم و بالاخره کمالگرایی رو گذاشتم کنار و پیج کاریمو گذاشتم و دارم پستامو یکی یکی اماده میکنم و پست میکنم پستایی که بیشتر یک ساله دارمشون و هربار قدم برداشتم پستشون کردم باز حس کردم اون چیزی که میخوام نیستن و همهرو ارشیو کردم ولی الان درشرایطی هستم که بهترین ادیت رو از نظر خودم دارم میزنم و کپشنم رو با اعتماد بنفس کامل تایپ میکنم و شیر میکنم خدایاشکرت بابت این پیشرفت و این پیشرفتم بخاطر دوره ی روز شمار تحول زندگی منه چون خیلی روم تاثیر داشته و حتما به تویی که داری این کامنت رو میخونی توصیه میکنم این دوره ی عالی رو شروع کنی.
خدایا پستای من خوبن رو کیفیتشونم کار کردم خداروشکرت بابت این امکاناتی که دارم و خواسته ی من اینه ته از نظر کیفیت عکاسیو کاری خیلی بیشتر پیشرفت کنم و تو شرایط و محیط سالتی با نور خوب و دوربین خوب کارکنم و پستامو خیلی با کیفیت بهتر پست کنم خدایااا من سپاسگذارم بابت این احساس خوبمم.
خداجونم خودت توی کارم اعتبار بهم بده با فراوانی مشتری و ثروت و رزق و روزی توی کسب و کارم رو فقط از تو میخوام و میدونم میشه و میدونم که میرسم و میدونم اینسری شدنیه و من از اینکاربه درامد میرسم و سری های قبل نسبت به فرکانسم بهترین کاری که میتونستم رو انجام دادم و پشیمون و یا حس بدی نسبت بهشون ندارم مهم الانه که حسم خوبه و از کاری که دارم میکنم راضیم و قلبم بشدتتتت امیدواره خدایاشکررررت عاشقتم نه انقدر عاشقمی و انقدر زیبا و به بهترین شکل هدایتم میکنی.
و این سوره که قلبها را باز میکند برام ایات مفهومی نداشت تا اینکه شما تفسیرشون کردین الان میفهمم چرا میگه قلبت باز میکنیم الان میفهمم نزدیکی به خدا یعنی چی، روی خدا حساب کردن یعنی چی
با اتفاقات اخیر خیلی بهم ریخته بودم اما باز اومدم توی سایت قسمت دانلودها بخش سرمایه گذاری روی خود شروع کردم چون میدونم هر چی گوش بدم بیشتر میفهمم
مهم نیست الان من کجام مهم اینه به کجا میرسم
و من دارم دوباره قلبمو باز میکنم
کلا چند ماه خیلب خوبم بعد با اتفاقات یکم از مسیر خارج میشم که مبخوام باز بیام تو مسیر
ادمهایی از اطرافم حذف شدن که استاد گفتی و کفتی من نتونستم خودم حذف کنم با مدل نامناسبی حذف شدن نقل اونه که میگید تا دنیا بهت درس نداده خودت درستش کن و من میدونستم چون فرکانسم عوض شده باید این دوست رها کنم اما نتونستم که تهش با دلخوری رها شد و عجب درسی داشت
الان میگید قبلتو باز کن خدا میگه خب مسله اینه میشنویم عمل نمیکنیم و من خیلی خیلی برام درس داشت
الان یادگرفتم حرف بزنم یادگرفتم ادمها را نگه ندارم یاد گرفتم ارتباط سازی کنم یاد گرفتم ذهنم مدیربت کنم
کلی درس گرفتم
الان میگید قلبتو باز کن این قلب میفهمه و تلاش دارم میکنم گوش بدم
و چقدر کلام شما راهگشای راه هست و باعث میشه بیشتر درک کنم قلبم باز هست وقتشه فقط بهش گوش بدم
چقدر الان خداوند بهم نزدیکه
منیکه با خوندن قران حسم بد میشد با صدای شما این حس عوض شد الان قران دوس دارم
اره خیلی ها قران و حتی صدای اذان میشنون حالشون بد میشه چون خیلی باورها را در مغزمون کردن که بهم بریزیم و من تازه دارم میفهمم خدا غول و دیو نیست خدا منو عذاب نمیده خدا با چوب بالا سرم ننشسته که خطا کنم بزنه خدا فرشته ای با چهره زیباست خدا مهربانه خدا منو مجبور نمیکنه به حرفش گوش بدم بلکه بهم کمک میکنه تا راه یاد بگیرم خدا برام الان دوسته
و این از لطف خداوند و کلام زیبای شماست که من قلبم باز بشه برای شنیدن ایاتش حرفاش و بفهمم اصل چیه
بنام خداونده بخشنده و مهربانم
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو مهربان
سلام به بچه های سرزمین وحی
خدایاااااااا شکرت صد هزار بار شکرت چقدر خوبه آگاهی هر روز چقدر قشنگه که هر روز مرور کنی اگاهیای ماب خدایی رو از کلام استاد و مریم بانو بینهایت ازت سپاس گذارم
من بینهایت دارم به لطف خدا تلاش میکمم تویه رشته خودم اینقدر علتقه دارم بهش که بعد از دوازده ساعت کاری میام و مجداد میرم سر کار این روزا و لذت میبرم و هر روز میخوامممم بزرگ و بزرگ و بزرگتر بشم تویه رشتم به لطف الله….
و از خداوند بینهایت سپاس گزارم که توان بهم داده و به امید خداااا ماه اینده قله اول رو تی میکنم و قدم بر میدارم برای قله بعدی به امید خدااااااا
میدونم که خدا اسونم میکنه برای اسونیااااااا
وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا
و بر خدا توکّل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد!
خدا با اغوش باز همیشه پذیرای منه
من سمت خودم انجام بدم بقیش با خداست و میدونم همچیزززز دست یافتنیه همه چیز دست یافتنیه همچیزززز دست یافتنیه
میدونم که خداااا بارررهای زیادی از رو دوش من برداشته و من فراموشسش کردم خدایااااااا شکرتتتتتتت خدایاااااا قلبم رو به سوی پیامها و الهاماتتتتت باز کن خدایاااااااات ازت میخوام که در مسیر خودتتتتتتت ثابت قدم نگهداری الهی امین
خداوند فقد وفقد برای من خوبی میخواد خوبی و خوبی.
راه برام بازه فقد خودم باید قلبم رو باز کنم و ایمانمممم رو به رب نازنیم حفظ کنم و پام نلرزه خدایااااااا شکرتتتتتتتتتتت
میدونم چه جاهایی که الان بهش فکر میکنم ایمان داشتم همچیزززززززز ردیف شد چه جاهاییی که برام چیده بود و فقد رفتم تو مسیر و لذت بردم چه جاهایییی عشقققق کردم که اخه چجوررری خدایااااااا شکررررررررررت شکررررررررررت
خدایییااااااا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
میدونم که میرسممممم در پناه رب
خدایا ازت برای تمام داشتهایم سپاس گزارم ازت و بینهایت ازت ممنونم که تمام اعتباررررر برای تووووو و فق و فقددددددددددد توووووووووووو شکرت رب من
خدایا قلبمممم رو بازززز کن الهی شکرتتتتتتتتت
در پناه جان جان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشید……
خدایاااا من رو در اغوشت بگیررررر و ببر به سمت زیبتییهای سلامتی ها و ثردت هااا و خدشبختی هاااااااااا
سلام خدمت استاد عزیزم
استاد شما چقدر قلب بزرگی دارید وقتی گفتید: همه ی ما به یک اندازه به خداوند متصلیم
گفتید من خدا رو انتخاب کردم و خداوند هدایتش رو شمال حال من کرد
دقیقا قبل از اینکه شما در ادامه صحبت خانم شایسته که گفتند خداوند شما رو انتخاب کرده، طبق دوره 12 قدم که شما در جلسه قرانی گفتید که این جهان یک سیستم هست و سیستم کسی رو انتخاب نمیکنه شما هستید که خداوند رو انتخاب میکنید و رحمتش شامل حال شما میشه
یا گفتید که خیلی فرق داره بگیم که خداوند محمد رو انتخاب کرد یا محمد خداوند رو انتخاب کرد
وقتی محمد از سن 25 سالگی تا سن 40 سالگی سالی یک ماه میره غار حرا معلومه که محمد خداوند رو انتخاب کرده که بعدش به پیامبری در سن 40 سالگی مبعوث میشه
وقتی شما گفتید که من خدا رو انتخاب کردم و همه ی ما به یک اندازه به خداوند متصلیم خیلی پیش خودم گفتم ببین چقدر استاد عباس منش قلب بزرگی داره، میتونستید یه غرور مخفی هم داشته باشید پیش شاگرداتون که اره خدا منو انتخاب کرده ولی شما سخاوتمندانه گفتید که نه من خدا رو انتخاب کردم و همه ی ما به یک اندازه به خداوند متصلیم
چقدر این ایه درس داره وقتی میگه با هر سختی آسانی هست
بخوام رو راست بگم با توجه به باورها و ورودی های نامناسب در گذشته باید 100 بار دیگه این فایل رو ببینم تا واقعی درک کنم که معنی باهر سختی اسانی هست رو درک کنم
خداروشکر
و در نهایت وقتی از کار مهمی خلاص شدی به مهم دیگر بپرداز این رو در مصاحبه با یک کار افرین موفق دیدم چند روز پیش
داشتم تو یوتوب میگشتم مصاحبه با افراد موفق و یه مصاحبه اورد از اقای میرویس عزیزی که بی بی سی باهاش مصاحبه کرده بود
ایشون از کشور افغانستان هستند که الان مولتی میلیاردر هستند کارشون رو با 500 دلار شروع کردند
ایشون میره پیش دوست پدرشون و از دوست پدرش جنس میگره و میبره ازبکستان میفروشه 4000 دلار دوست پدرش بهش جنس میده و این 4000 دلار رو میبره ازبکستان میشه و 20000 دلار کسب میکنه
خلاصه میگفت که اینجا تو دوبی چندتا برج ساختم
الان میخوام دومین بزج بلند جهان رو بسازم
29 میلیون دلار در ماه رمضان کمک کرده به افراد که شمال 51 کشور میشدن
و خبر نگار ازش پرسید: اقای عزیزی شما تو دوبی کلی برج های بزرگ ساختید (یکی از پروژه هاش شمال 70 یا 71 برج میشد که 18 هزار اپارتمان ساخت بودن مثله اینکه)
خبر نگار بهش گفت:
با اینهمه ساخت و ساز برج و هتل 5 ستاره و هتل 7 ستاره به کجا میخواید برسید؟؟؟
اقای عزیزی میگه:
ببین من خیلی وقت پیش میتونستم کار نکنم و تا اخر عمر زندگی کنم ولی اینکار ذوق و اشتیاق منه
و بهش علاقه داره
تا این پروژه تموم میشه میره سراغ بعدی
این درسی هست که تو قران اومده
استاد عباس منش اجرا کرده و همه ی ادم های موفق اجرا کردند
خدایا تنها به تو توکل میکنم و تنها از تو یاری میجویم
بنام الله مهربان و هدایتگر من
سلام خدمت استاد و مریم خانم که هردوی شما هم زیبا هستین هم خوش تیپ و هم جوان تر و شاداب تر از قبل.
استاد عزیز من این فایل را هنوز ندیدم ولی یه حسی بهم گفت کامنت بنویسم و سطح انرژیم را ببرم بالا.
واقعا توحید و یگانگی خداوند اگه در قلب ما رسوخ کنه هییییییییچ قدرتی نمیتونه حتی یه لحظه لرزه به انداممون بندازه.
استاد عزیز خداروشکر در این زمینه از بچگی قوی بودم و روی کسی بجز خداوند حساب باز نمیکنم.
خداروشکر با آموزه های شما دیگه این احساس روز به روز درحال بهتر شدن هست.
استاد عزیز دوروز پیش یه اتفاقی برام افتاد که باعث شد تغییرات خیلی جدی در زندگیم رقم بزنم.
دوروز پیش جهت تکمیل سردخانه ای که در دست داریم با پیشنهاد همکارم یه سفر رفتم اراک و از اینکه قراره در مسیر پیشرفت کاریم کلی چیز از این سفر یاد بگیرم خیلی خوشحال بودم ولی اتفاقی که افتاد خیلی عجیب و تکان دهنده بود.
بنده سه سال هست دارم با این آدم کار میکنم و بیشترین خرید را از ایشون دارم و به گفته خودش بهترین و خوش حساب ترین مشتریش هستم وقتی رسیدم خونه طرف با اینکه هماهنگ کرده بودم و درجریان بودن که فلان ساعت میرسیم متاسفانه وقتی رسیدیم و تماس گرفتم گفتن خونه نیستن و بعد از مدتی پسر عموش را فرستاد و مارو بردن به یک مکانی پر از کثافت و آشغال و پر از لوازم مواد کشیدن و….. بود.
یه لحظه وقتی وارد اتاق شدم حس کردم وارد جهنم شدم و بلافاصله تصمیم گرفتم از اون مکان دوری کنم و رفتیم بیرون مرکز شهر داخل ماشین خوابیدیم و چون خیلی شوک بودم فرداش رفتیم شهر همدان و کلی خوش گذرانی کردیم و برگشتم خانه.
ولی این اتفاق خیلی درسها برام داشت که در ادامه اشاره میکنم.
بنده وقتی داشتم میرفتم پیش این دوستم همش ذهنیتم این بود میرم اونجا و ایشون به من نحوه نصب سیستم سردخانه را یاد میده و کلی تجربه کسب میکنم و اعتبار کار را به ایشون میدادم درحالیکه یادم رفته بود بابا همین خدا بود که با هدایتهاش و بدون هیچ زجر کشیدنی هدایتم کرد به مسیرهایی که یادگرفتم سیستم انواع یخچال های صنعتی را به بهترین شکل نصب کنم و الان جز بهترین استادکار های یخچالهای صنعتی در استان هستم.
همش این باور را داشتم که فقط از طریق این فرد میتونم یادبگیرم و در ذهنم کلی ایشونو بزرگ کرده بودم که واقعا طبق گفته استاد ضربه وحشتناک شرک را خوردم.
درس بعدی که یاد گرفتم این بود که من که مثل طلا پاک هستم و در زندگیم حتی سیگار نگرفتم دستم و ذهنی باز و سالم دارم چرا باید با همچین فرد سطح پایین تر از خودم کار کنم.
درس بعدی که یاد گرفتم این بود که باید همیشه گذشته و مسیرهای قبلی که طی کردم و به اینجا رسیدم را به خودم یادآوری کنم تا گرفتار تله های شرک و شیطان نشم.
درس بعدی که یاد گرفتم این بود چرا خودمو محدود کردم فقط با این فرد کار کنم و اجازه ندم خدا افراد جدید با شرایط بهتر برام فراهم کنه و بخاطر همین برای همیشه با این فرد قطع همکاری کردم.
واقعا خداروشکر میکنم بخاطر این اتفاقی که افتاد و درسهایی که یاد گرفتم.
عاشقتونم
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که جهان هستی رو پراز فراوانی آفرید
به نام مهربان پروردگارِم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها ، تا به شیوه زیستن با این قوانین ،سطح رضایت از زندگیمو هر روز بالاوبالاتر ببرم .
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تا توحیدی زندگی کنیم.
نمیدونم این فایل ارزشمند رو چند صدبار تاحالا گوش کردم ، اما امروز هم درک جدیدی ازش نصیبم شد که جز لطف خداوند نمیتونه باشه.
خدایا من به هر خیری ازجانب تو فقیرم منو هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی.
همونطور که چندی قبل هم تو کامنت هام گفتم ، درحال حاضر درشرایطی هستم که اگر با آگاهی های استاد عباسمنش عزیزم آشنا نبودم قطعا جهنم بزرگ زندگیم میشد و حالا با این آگاهی های توحیدی واقعا چیزی از گلستان کم نداره ، هرچند که وقت هاییم هست که اتصالم کم میشه و من به وسیله ی نجواهای ذهنم وارد جهنم میشم ، اما چون شاگرد عباس منش هستم ، یادگرفتم که افسار ذهن چموشمو به دست بگیرم و خیلی زود با تغییر نگرشم ودیدنِ خوبی ها و موهبت این داستان ، باز خودمو به سمت گلستان هدایت کنم.
نمیدونم چجوری عمق درک امروزمو انتقال بدم اما درحد توانم مینویسم تا هم کمکی باشه برای من های دیگرِ من ، دراین سایت و هم رد پایی باشه برای ماریا تا یادش بمونه این مسیرو چجوری طی کرده و به بهبود دائمش پایبند بوده.
«همانا همراه با سختی آسانی ست آری همراه با سختی آسانی ست »
ماریا به گوش باش ، ماریا هشیار باش ، بقول استاد عباسمنش عزیزم ، ما در مکانهای متفاوتی زندگی نمیکنیم ما در مــــدار های متفاوتی زندگی میکنیم ، هر وقت که نجواهای شیطانی ذهنت بهت چیره شد و خواست ترو وارد جهنم خودت کنه ، بیاد بیار که تو انتخاب کردی که نازیبایی رو ببینی وگرنه درست درهمین لحظه ، درست در همون مکان و همون زمان و همون موضوع ، زیبایی هم وجود داره ، هرررررچقدرم که فکر میکنی اوضاع سخته ، درست همونجا ، نه درصحنه ای بعد ، درست همونجا آسانی هم وجود داره اما تو با افکار غالبا با باورهات با توجهت الان این سختی رو مشاهده میکنی ، درحالی که باز با همون روش یعنی کنترل کانون توجهت میتونی آسانی ها رو هم در همون صحنه ببینی ، برای اینکه خداوند گفته بـــا هر سختی آســــانیست ، ماریا با هرسختی ، نه بعد از اون .
پس متعهد شو که انقدر باخودت کار کنی ،انقدر خودتو غنی کنی که دست رسی داشته باشی به مداری که در همون صحنه ی سختی ، آسانی ها رو ببینی ، اگر سختی رو میبینی به این معنی نیست که آسانی وجود نداره ، اتفاقا درست همونجا آسانی هم هست ، تو بهش دست رسی نداری چون تو در اون فرکانس نیستی .
بقول مولانا «پیش چشمت داشتی شیشه ای کبود زان سبب عالم کبودت مینمود»
بنداز این شیشه ی سیاه رو، بنداز افکار پوسیده و نا کارآمد گذشته رو و با چشمِ روشنِ آگاهی به جهان هستی نگاه کن ، عالم شفاف و روشن آفریده شده تو جلوی چشات شیشه ی کبود و تیره رو نگه داشتی و همچنان از سختی و رنج حرف میزنی، بنداز اون شیشه رو تا درست در همون صفحه و همون لحظه روشنایی رو ببینی .
خدایا تو گفتیو من نوشتم ، حتما باید بارها و بارها بخونمش تا درست درکش کنم ،خدایا هدایتم کن به راه راست ، راه ابراهیم تا یکتاپرست باشم ، خدایا من میخوام تنها ترو بپرستم و تنها از تو یاری بجویم ، یکتاپرستی رو در وجودم نهادینه کن تا دائم در بهشت تو زندگی کنم ، در آغوش امن تو در آرامش و سرور .
دوستتون دارم خانواده ی بزرگِ عباسمنشیم ، و دنیا دنیا عشق و مهر به استاد عباسمنش عزیزم که سخاوتمندانه این آگاهی ها رو دراختیارما قرار میدن.
سلام خانم اکبری عزیز
واقعا کامنتتون برام ارزشمند بود و اسکرین شات گرفتم تا چندین مرتبه بخونمش
شعر مولانا هم خیلی زیبا و نشان از نوع دیدگاه ما داره نه شرایط روزگاری که شیطان در گوشمون نجوا میکنه
خیلی ممنون ازتون بابت کامنتتون
در این مسیر مستدام باشید
سلام عرض ادب منم به نوبه خودم که این آیه رابا ها خوانده ام ودقیقا داره زندگی منا میگه ولی ذهن من نمیزاره اینا ببینه استاد بله میگه آیا بارت راسبک نکردم بله کرده یه روزی معتاد درب داغون که فقط مصرف مواد الکل وشیشه مصرف من بود وهرسال درزندان وبازداشتگاه ها بودم 3سال ازعمرم درزندان رفت بله که بارم راسبک کرد ومنا 10ساله پاک کرده بله منی که یه روزی هرجا میرفتم بهم زن نمیدادن الان بهترین عزیزدلا دارم و2تاپسرزیبا هم دارم تازه خانمم هم کارمند رسمی دولت شد وقتی که زن من شد واینکه من کرایه کش که هروز درگیر باراننده تاکسی ها میشدم همیشه شاکیم بودن که ت ماشینت شخصی هست وهمیشه پارکینگ درگیربا پلیس واینا بود و حیرون کارکردن یه شیرخشک بابچم بودم ولی الان من خودم مدیردفتراملاک شهرمون هستم بله که بارمو برداشت که الان دربهترین ولاکچری ترین خونه ای هستم که ت منطقه همه صحبت خونه منا میکنند بله که صدای منا بلند کرد مصیب دعواگرمعتاد امروزش ه اقامصیب وازالگوهای بزرگ منطقه شده بله آوازه من توی شهرمون همه جاهست ومن شدم یه عضوسازنده جامع همین مصیب که 10سال پیش همه ازش فراری بودن آلن توتمام اداره ها منا میشناسن کارهای دیگرانم انجام میدم بله خدا اون روزی که من کلاس 7بودم پدرم ب رحمت خدا فت من یه بچه یتیم که خداشاهده نون خوردن نبود ومادری با هزاربدبختی مارابزرگ کرد با هزارزحمت که امروز راه نمیتونه بره 6تا بچه یتیمو بزرگ کرد بله من یتیم بودم وخدا بزرگم کرد نامم داد آوازه به من داد بله باهرسختی اسونیه بله روزی رفتم زندان گفتم خدایا چقدر بهم ظلم کردی ولی خداشاهده بهترین اتفاقی که افتاد زندگی من هزاردرجه تغیر کرد فقط همون زندان رفتن بود اسانیش این بود راه ب خود اومدن من زندان بود 3سال بله خدا به من خیلی لطف کرده هروقت این آیه میخونم میگم مصیب فقط باتوهست فقط چه اعتیاد چه یتیم چه آوازه ای الان داری استاد من ثروت آنچنانی ندارم ولی به لطف خداشما خوبم هنوز کارداریم ولی خدامیدونه کل مردم میگن مصیب توپه این کدوم مصیب همونی که یه روزی میگفتن معتاد دعواگر همونی که یتیم بود آره همونه منم بازی ازاین آیه مدتها روشونم بود وگفتم منم بیام بنویسم این آیه که فقط فقط مال منه من وممنون استادم اگه امروز قرآنم میخونم استاد بزگترین کاری برامن کردی منا باقران درک قرآن آشنا کردی اصلا الان دیگه هیچ کی نمیتونه قرآنی سرم کلاه بزاره چون خودم میخونم میبینم استاد ممنونم ازت وسپاس گزارم ارادتمند شما مصیب
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر وبخشایشگر
سلام درودبراساتید گرانقدار استادعباسمنش عشق ” عزیزدلها “وسرکارخانم شایسته نازنین وسایرعوامل ودوستان همسفر درسایت توحیدی والهی عباسمنش
روزروزرگارتان عالییییی باد ودرهرلحظه لحظه زندگیتون نفس گرم خداوند همراهتان باد
وای استادعزیم من عاشق فایلهای باموضوع خداوند هستم وقتی صبح که ازخواب نازبلند شدم وسریع اومدم سایت وبنرفایل رودیدم باعنوان
“قلبی که به سوی خداوند بازمیشه “ازشدت خوشحالی بال دراوردم وهیجان زده شدم بطوریکه خیلی سریع وسه سوته بعدازدوش گرفتن وتمرین ستاره قطبی وانجام یه سری کارهاوخرید خونه که بایدانجام میشد روانجام دادم وقبل ازصبحونه فایل تصویری روتماشاکردم وغرق این همه صلابت وشکوه شدم وبسیارتابسبارشما پیامبر زمانه ام رووخانم شایسته نازنین رو که خیلی هم دلتنگشان بودیم بااون استایل جذاب وست بی نظیر “نوک مدادی” که پوشیده بودین که بااون رنگ داخلی ماشین رویایی ست شده بود و دراون مسیر فوق العاده جذاب اگه اشتباه نکنم بایدمسیر پارادایس به تمپا باشه روتحسین کردم ولذت بردم ازاین سبک زندگیتون بااین کیفیت بالا قطعا شمادوفرشته خوب خدالایق بهترینها هستین
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که منو لایق دونستی وبه من فرصت دادی تاباتماشای فایل شگفت انگیزدیگری ازاستادنازنینم لحظات زیبایی روتجربه کنم وبه اندوخته هایم هم افزوده شود
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایاشکرت
استاد عزیم من عاشق فایلهای توحید عملی وفایلهای قرانی دردورهاتون هستم
زیراازسال 98 که خدادوستم داشت ومنوبه این مسیرزیبا وپرخیربرکت هدایت کرد شماوسایت الهی تون روسرراهم قرارداد درابتدای اشنایی کارم روبافایلهای دانلودی توحیدعملی شروع کردم و
برام غیرقابل باوربود که باگوش دادن به اولین فایل ازسلسله فایلهای توحیدعملی اینقدرشیفته کلام الهی تون شوم دقیقا مثل ادم تشنه ای که دربیابان گیرکرده ودربدردنبال قطره ابی بود تارفع تشنگی کنه تاهلاک نشود بطوریکه درمدت کوتاهی و طی چندروز دیوانه وارفایلهای توحید عملی 1تا6 ، فایل فقط روی خداحساب کن ، فایل مالک توچه کسی است ، فایل انرژی که خدا نامیده ایم ، فایل خدارابهتربشناسیم و فایل بهترین باوربه خداکه ان موقع روی سایت بود
باحرص ولع شبانه روزگوش میکردم واشک میریختم
انگاردروازه ای ازخوشبختی ،نعمت وارامش به روی من گشوده شده ووارددنیایی دیگر شده ام دنیایی فارغ ازهیاهوهای روزمره ودرهمان روزهای اول باکلام افسونگرتون منوجادو کردین ودیدگاهم نسبت به خدا خدایی که ازبدوتولدم ورسیدن به سن تشخیص برام ساخته بودند خدایی که انجانشسته فقط منتظره تا من غفلت کنم وگناهی مرتکب شوم تا به شدیدترین وجه ممکن منو مجازات کنه360 درجه تقیرکرد وروز به روز شیفته ان خدایی شدم که شمامعرفش بودی خدایی که مهربان است رحمان است بخشنده است خدایی که بیشتر ازخودم دوست داره تاثروتمند تر شوم وانقلابی درمن شکل گرفت و ارامشی را تجربه کردم که نزدیک به 50 سال زندگی ام هیچ گاه تجربه نکرده بودم وان روزهای سال 98 که بهترین روزهای زندگیم بودرو هیچگاه فراموش نمیکنم ونقطه عطفی بود درزندگیم
دروهله اول بی نهایت سپاسگزار خداوند مهربان هستم که دوستم داشت ومنو به این مسیر نورانی وتوحیدی هدایت کرد ودروهله دوم سپاسگزار شما سرورم عشقم استادنازنین هستم که خدای واقعی روبه من معرفی کردی وازسال 98 تااین لحظه بعدازصدای خسرواوازایران” استادشجریان” که طی 40 سال اخیر شنیده ام بیشترین صدایی که به گوشم رسیده صدای مخملی وجادویی شمامیباشد به طوریکه درحال حاضر درشبانه روز اگرحداقل 2الی3ساعت صدای جادویی شمارانشنوم انگارگمشده ای دارم .
استادعزیزم از درگاه خداوند منان بهترینها رابرایتان ارزو دارم وامیدوارم سالیان سال برقرارباشید و فرزندانت درسایت ازوجودنازنیت بهرمند شوند
امین یارب العالمین
استادعزیزم وقتی درباره موضوع خداوند صحبت میکنین یه بقضی درصداتون هست انگارازخودبیخود میشوید وتوجه کردین وقتی کسی داره درموردیه موضوع خاص صحبت میکنه ازشدت هیجان صداش میلرزه واین لرزش درصدای شمازمانی که دارین درباره خداصحبت میکنین کاملا محسوسه (البته من اینطورفکرمیکنم)واین نشون دهنده اینه که انگار شمادراون لحظه باخدایکی هستین واین صحبتاداره ازقلبتون جاری میشه
وهمچنین تحسین کردم خانم شایسته عزیزورو که باچه دفتی به حرفای شما گوش میکرد وجذب صحبتهای گوهربارتون شده بود انگاراکه اولین باراست که باشماست وداره این حرفهارو میشنوه واین نشون دهنده اینه که چقدرشمادوفرشته نازنین همفرکانس هستین وعاشق
خدایاشکرت بابت همه چیز خدایاسپاس سپاس سپاس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾
آیا براى تو سینه ات را نگشاده ایم (1)
وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾
و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتیم (2)
الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾
[بارى] که [گویى] پشت تو را شکست (3)
وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾
و نامت را براى تو بلند گردانیدیم (4)
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾
پس [بدان که] با دشوارى آسانى است (5)
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾
آرى با دشوارى آسانى است (6)
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾
پس چون فراغت یافتى به طاعت درکوش (7)
وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾
و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور (8
واما برداشت من ازدیالوگ عالی استاد باخانم شایسته راجع به موضوع فایل و تفسیر فوق العاده استاددرباره این سوره زیبا ازقران کریم
ایابرای توسینه ات رانگشوده ایم وبارگران راازدوشت برنداشتیم که داشت کمرتورومیشکوندوقتی خداوند قلب رابازمیکنه درواقع داره جایگاه دریافت الهامات روبازمیکنه کمک میکنه تاپیامهایش روبشنویم وبهتربفهمیم پیام خداوندرو
ودراینجا یادخودمون می افتیم انجا که پیام خداوند رودریافت نکردیم چه بلاهایی سرمون اومده وچه سختیهایی کشیده ایم
وتاوقتی که پیام خداوندرودریافت نکنیم ودرک نکنیم وزندگیمون باری به جهت باشه همه اش سختی است ومسیربرامون سخت میشه
مثال بارزش خوداستادکه میگن از به یادماندنی ترین شرایط سخت زندگی اش زمانی بوده که دربندرعباس راننده تاکسی بودند وازفلکه برق تااسکله شهیدباهنر مسافرکشی میکردند بابهای 25 تا75 تومان که بسیارطاقت فرسابوده که حتی فکرکردن به ان شرایط براشون ترسناکه استادی که طی این چندسال بندرت ارخاطرات منفی وسختشون میگین وقطعا همه ما هم اراین دست اتفاقات وچه بسی بدترش روتجربه کرده ایم
ودرادامه خداوند میفرمایند ایامابلنداوازه نکردیم نامت را دربین مردم؟
این همان بارگرانی است که ازدوش مابرداشت میشه واعتباری که خداوند به ما میده زمانی است که قلبمون بازبشه والهاماتش رادریافت کنیم ودرمسبرش قرارگیریم وحرکت کنیم تا به خوشبختی بی حدحساب برسیم
وقتی که ماروی مسایل توحیدی کارکنیم وخداوندرو تنهاقدرت مطلق جهان بشناسیم ودرک کنیم وقتی که خداوندروتنها منبع قدرت درک کنیم انجاست که خداوندانواع بارهاروازروی دوشمون برمیداره
ودرهمین راستا خانم شایسته عزیز اشاره میکنن ومیگویداستاددرتفسیر این سوره مبارکه دردوره 12قدم به یک اصل مهم اشاره میکنن وبه یادان افتادن که دقیقا انجا مخاطب خدا استادهستن که میگه ایامن قلب تورابازنکردم که اصل روازفرع تشخیص بدی واین همان اصل مهمی است که ماداریم دراموزشهای استادفرامیگیریم که درهرزمینه ای متوجه اصل ازفرع میشویم ودران زمینه استادمیشیم ومیگویم که این اصل است وان فرع
ووقتی که مادربخشی یاتیکه ای دراین موضوع تامل میکنیم ازبدنه جامعه جدامبشیم که واقعا این اتفاق برای خودمن رخ داده ومن کاملا دربسباری ازحوزها ومسایل زندگی ام ازبدنه جامعه جداشده ام واین اتفاق مهم رواول لطف خدامیدونم وسپس مدیون استادهستم خدایا شکرت
وواقعا استادعباسمنش استادتشخیص اصل ازفرع میباشند به این دلیل که خداوندقلب شماروبازکردتااین ادراک ودرک روداشته باشیدوخداوندچه انسان مناسبی روبرای این موضوع انتخاب کرده که شده الگوی مناسبی برای هزاران ومیلیونها نفردرجهان انسانی که علاقه داره به این اگاهی ها وان ادم داره عاشقانه این اگاهی هاروبه میلیونهانفرمنتقل میکنه وچقدرخداوند خوب انتخاب کرده افرین واحسنت به این انتخاب فوق العاده خداوند
و به گفته خانم شایسته عزیزدردوره کشف قوانین زندگی که به تازگی هم به روزرسانی شده روندی که دردوره کشف قوانین زندگی اتفاق میفته دقیقا ایه های همین سوره مبارکه میباشد که مامیتوانیم اگاهانه خالق زندگیمون باشیم واینجاست که شاخکها تیزمیشه انگارقلبمون بازمیشه برای تشخیص اصل ازفرع
درواقع اگرماخواسته ای داشته باشیم ودراصل ترمزوباورهایی برخلاف ان خواسته نداشته باشیم خیلی راحت به خواسته مون میرسیم وواردزندگی مون میشه واگراون خواسته محقق نمیشه قطعاترمزهایی درذهن ماوجودداره که بایددرصدد حذفشون باشیم
درادامه سوره مبارکه همیشه به ماگفته شده که بعدازهرسختی اسانی هست
درواقع به ماگفته اند که اگردراین دنیا سختی بکشی اشکال نداره درعوض دراون دنبا دربهشت هستی وخوشبختی روتجربه میکنیم ولی تفسیرواقعی ودرست ابن است که همراه هرسختی اسانی است ودرجهانی که مازندگی میکنیم هم ثروت است هم فقر،هم بیماری است هم سلامتی ،هم خوشبختی است هم بدبختی همه چیزباهم هست مهم این است که مابه کدوم سمت میرویم ودرچه مداری هستیم فطعا همراه هرسختی یه اسانی هست
وهرچه ماخداراباورکنیم وخودرالایق بدونیم درمسیراسانیها فرارمیگیریم
البته این بدین معنانیست که حتمابایدسختی بکشبم تابه اسانی برسیم این بدین معنااست که این دوباهم است وماانتخاب میکنیم که به کدام سمت برویم وماهستیم که باافکارمون انتخاب میکنیم که به سمت چه مداری حرکت کنیم
درواقع هرزمان که ماترمزی روشناسایی کردیم وانوحذف کردیم اسان میشویم برای اسانیها وهمانطوریکه باترمزهای ذهنی اسان میشویم برای سختیها
موضوع بعدی این سوره مبارکه این است که خداوند میفرمایدهرزمان که ازیه موضوع مهمی فارغ شدی به فکر یک موضوع مهم دیگری باش وبه ان بپرداز
درواقع این اصل مهم به مایاداوری میکنه که اگر ماادما درزندگیمون هدف داشته باشیم وحرکت کنیم حالمون خیلی بهتره تا وقتی که حرکت نگنیم وبی انگیزه باشیم
خیلی زبادبرامون اتفاق افتاده که وقتی به خواسته ای رسیده ایم بی انگیزه میشویم وحرکت نمیکنیم
وبرداشت ماازاین بخش سوره این است که وقتی حرکت میکنیم وقتی نتیجه میگیریم وبه هدفمون میرسیم فکر نکنیم همه چی تموم شد باید حرکت کنیم وادامه دهیم چون زندگی یک مسیره مقصدنیست برای پیشرفت ونه یک نقطه پایان
اگرماحرکت نکنیم وبه دنبال هدف بعدی نباشیم خیلی سریع سقوط میکنیم چونکه تازمانی که حرکت میکنیم درحال رشدهستیم بایدهمیشه به یادداشته باشیم وقتی که به چندقدمی فتح قله میرسیم بایدبه فکرقله بعدی باشیم جشن میگیریم شادی میکنیم برای پیروزی وفتح قله ونبایددربادفتح قله اول بمونیم وبخوابیم
ودرپایان این سوره مبارکه خداوندمی فرمایید به سوی پروردگارت روی اور وقتی که مابااشتیاق قدم برمیداریم برای قدم بعدی وازخداونددرخواست هدایت وکمک داریم ودرخواست الهام مبکتیم خداوند ادمها شرایط وموقعیتهای عالی به سمتمون هدایت میکنه ومارو هم به سمت انها هدایت میکنه ووقتی که باورداریم وبارویکردحس خوب وتوکل به خداوند حرکت کنیم قطعا هیچ هدفی نیست که نتونیم به ان دست پیداکنیم وهیج هدفی بزرگترازخداوند نیست همه چیردست یافتنی است
درپایان ماهرچیز که درزندگیمون داریم ازخداست وهیچ اعتباری نمیتوانیم برای موفقیتهایمان به کسی جزخدادهیم فقط خداست که برای مانیکی خوشبختی سعادت وخوبی میخواهد مابایدباورداشته باشیم که هیچ کس غیرازخداهیچ کنترلی برزندگی ماندارد وتمام نتایجی که دزندگیمون میگیریم تمام اعتبارش فقط برای خداست ولا غیر وهرچقدربه خداونداعتباردهیم وازش بخواهیم که قلبمون روبازکتدتاپیامهایش رودریافت کتیم اتفاقات خوب برای مارخ میدهد وهمه چیزو خودمون خلق میکتیم چونکه خداوند این توانایی روبه ماداده تاخالق زندگیمون باشیم
عاشقتونم ودوستتون دارم خیلی زیاد
همواره درپناه حق شادسلامت وپیروز باشید
قلبی که به سوی خداوند باز میشود.
سلام به استادعزیز وگرانقدرم..
وسلام به مریم عزیز که به قشنگیه خورشیده.
خیل ذوق میکنم وقتی هماهنگی بین قانون وقرآنو میبینم.
طبیعتاً به دل منه ایرانی،بیشتر میشنه.
استاد جونم باتجربه هایی که ازخودتون گفتید ویادآوری کردیدماهم یاد خیلی از اتفاقات زندگیمون افتادیم .اتفاقاتی که با قلب بسته برای خودمون رقم زدیم.
هرآنچه تو زندگی من رخ داده وهرآنچه اتفاقاتی که باید رخ میداده اما نداده ،عاملش خودم بودم وبس.
خب ازاولشم خدا رو قبول داشتم ونسبت به خداهمگی حساسیت خاصی داشتیم.منتهی زاویه ی نگاه من به خداوند اینطور بود که تحت کنترلش هستم
واگه دست ازپا خطا کنم سریع مجازات میشم.
هروقت به مشکلی برخوردم میتونم ازش درخاست کنم.
هروقت اشتباه یاخطایی ازم سر زده ،بهتره سمتش نرم وخودم خودمو ادب کنم.
ازطرفی وقوع خیلی ازاتفاقات ناجالب زندگیمو،ازسمت خدا میدیدم چون باورم این بود که من در هر لحظه ،مورد آزمایش وامتحان خدا هستم.
احساس میکردم خدا بیشتر برای افرادی که خوبن خدایی میکنه وچون ازخودم احساس رضایتی نداشتم ،بیشتر تو حال خودم بودم وکمتر ازش کمک میگرفتم . احساس میکردم کمک گرفتنم فایده ای نداره وخدا توجهی به افرادی مثل من نداره.
نمیدونم چرا تلاش برای خوب بودن نمیکردم.خودم زودتر قهر میکردم وازش فاصله میگرفتم.
احساس میکردم آدم خوب باید زحمت زیادی بکشه منم حوصله ی تلاش زیادو نداشتم.
اصلا به خودم نمیدیدم که بخام فکر کنم من خوبم.
مثل داشتن ثروت که ازخودم فرسنگها دور میدیدمش،ازاین بابتم خودمو بااین شخصیت واینکه من نمیتونم بنده ی خوبی باشم چون ب نظرم خیلی سخت میومد،خودمو کنار کشیده بودم.
یه جورایی تسلیم بودم وخودموبااین خصلتم پذیرفته بودم.هرچند احساس نارضایتی داشتم اماافکار وباورهامطوری بود که فکر میکردم مومن بودن وداشتن ایمان برای یه عده آدمیه که خدا روتو زندگیشون خیلی دارن .وخیلی کارا میکنن که من نمیتونم.
جدن چقد نگاهم سخت بود.
محیط و خانواده هم بی تأثیر نبودن.
همه رو دریک سطح معمولی میدیدم.
اولین نشونه ی ایمان رو در کسانی که محجبه بودن ومردهایی که محاسن داشتن میدیدم وکسانی که باعشق نماز میخونن.
که خب مااونطور که باید تو این مسیر نبودیم.
همیشه فکر میکردم دنیای آدمهای مذهبی وباخدا با ماها خیلی فرق داره.
گفتم که اونا رو یه آدمهای خاص میدیدم.
یه جورایی اونا رو منتخب شده ی خدا میدیدم وفکر میکردم تمام توجهات خدا به این دسته آدمهاس.
ماهم این وسط سلیونو ویلون هستیم .مثل آدمای سرگردون وبی کس وکار!
خیلی جالبه یه نفرم نبود راه وچاه درستو یادمون بده.
وقتی بین خودمون باخودمون انقد فاصله بود چطور توقع داشتیم خداونداحساس نزدیکی با ما بکنه .
قلب من زمانی برای خدا باز میشد که میرفتم سمت دعا خوندن یا قرآن خوندن.
تو این لحظات خدا رواحساس میکردم وفکر میکردم این لحظه ها ارتباط گرفتم وخدا تنها تو چنین لحظاتی منو دوست داره.میخوندم فقط به نیت اینکه برای خدا جلب توجه کنم .
خیالم که راحت میشدتکایفمو خوب انجام دادم دیگه ولش میکردم.ینی فقط تو اون لحظه ها،یادش میکردم.
نماز خوندنم هم از اولشم زوری وتحمیلی وازسر تکلیف بود نه با اخلاص ونه دلی .
چون تایم داشت، چون قوانین داشت چون باید مثل کتاب همون چیزیایی رو که گفته بودن میگفتی .چون تحمیلی بود.
نمیدونم ازاولم باش ارتباط برقرارنکردم هنوزم نمیتونم ارتباط برقرار کنم.
فرقش با قبل اینه که در گذشته خیلی به خاطر این موضوع،عذاب میکشیدم اما حالا برام مهم نیس که اگه خدا بخواد تنبیهمم بکنه .
چون فهمیدم که انجامش اونم بااون احساس بدم که اصلا دلم نمیخواست بخونم ،بیشترعذابم میده وخداوند بیشتر ازم میرنجه.
خدا لنگ این نماز خوندن من نیست.
تمام افکار وباورهایی که به خداوند داشتم باآگاهی هایی که الان کسب کردم فرق داشت.
بله منم روزها وسالهای سختیو گذروندم .
منم خیلی ازاتفاقات بدی رو سپری کردم.
دختر خونه بودم یه جور با بدبختی زندگی میکردم وقتی ازدواج کردم به یه شکل دیگه.
وقتی وارد زندگی شدم سر هر ضعفی که تووجودمبود،با یه مسائلی روبرو میشدم که بی نهایت ب خاطرش اذیت میشدم.
ناهیدی بودم سرشار از عیب ونقص .
نمیدونم بااین همه عیبی که تووجودم بودم مغرور هم بودم .غرورم یکی از نقصهای بزرگم بود که نزاشت من رشد کنم.
دریچه ی قلبم همیشه بسته بود واز ته دل وبا دل وجونو وکیل خودم ،هیچ وقت خدا رونپرستیدم.
همش از سر اجبار اجبار.
منی که این همه عیب دردرون داشتم چطور میتونستم به تنهایی از پس این همه مشکل بربیام .
الان میفهمم که خودم به مشکلاتم دامن هم میزدم.
قلب من سیاه بود پر ازرنجش وکینه .
پر از خشم و نفرت .
هیچ جوره نمیتونستم باخدا ارتباط بگیرم چون ذهنم درگیر مسائل مزخرفی بود که خودم تو ذهنم ساخته بودم.
کسی که همیشه فکر انتقام بود .همیشه فقط تمرکزش به منفی ها بوده ،کسی که شرارت و سنگدلی ازش میبارید چطور میتونسته ،قلبش باز باشه که خدایی هم درونش باشه؟!
ادای آدم خوبا رو در میووردم اما کجام خوب بود؟!
چیم خوب بود؟!
هیچی !خودم حس میکنم یه آدم ترسویی بودم که شرارت ازم میبارید.
مثل شیطان عمل میکردم .همه رو فریب میدادم.
انقد عقده وکمبود تو وجودم بود که معنای دوست داشتن ومهربونی رو درک نمیکردم.
همیشه همه ی تلاشم این بود که از هرچیزی ،خودم منفعتشو ببرم حتی به قیمت گول زدن وفریب دادن کسی باشه.
هیچکس برام مهم وباارزش نبود.
یه آدم خود خواهی بودم که فقط خودمو میدیدم.
اون موقع داغون داغون بودم .همش مریض میشدم .
سر بچه دار شدنم درد سرهای زیادی کشیدم.
پول وثروت که هیچ نقشی تو زندگی ما نداشت.
رابطه با دیگران افتزاح.همیشه عصبی ومتوقع بودم.
رابطه با همسر که دیگه نگم براتون!
با بچه هام، زور گو!
با پدرو مادر خیلی بد!
باخودم که همش سرجنگ داشتم.
آرامش که اصلا وجود نداشت .
خوشبختی که نمیدونستم ینی چی؟!
خدا فقط ابزار بود برای نیازهام.
چ روزای دردناکی رو سپری کردم.
اون دوران اگه خوبم نبود ،خودم بدتر بدترش کردم.
البته این شخصیت وحشتناک برای خیلی سال پیشه.
حدودا 25سال پیش !
چ میدونستم چ راههایی برای ازبین بردن نواقصم وجود داره؟!
چ میدونستم میشه هرچیزی رو خلق کرد؟!
نمیدونستم هرچیزی دست خودمه وخودم عامل بدبختی خودمم!
چیزی از جهان وقوانینش نمیدونستم.
اگه بوی ازمهربونی وسخاوت نبرده بودم چون ندیده بودم.
روابط اجتماعیم هم صفر بود.نه دوستی نه رفیقی ونه هیچ کس دیگه.
همیشه تنها بودم وفراری ازهمه .
هرکیم پیشم بود از سر اجبار بود .
خداروشکر اون روزای کضایی تموم شدن .
خداروشکر خداوندهدایتم کرد.
خداروشکر دریچه ی قلب منم باز شد.
خداروشکر نگاهم به زندگی و جهان اطرافم و به همه ی آدمها و حتی به خدا تغییر کرد.
الان هیچ اثری از اون ضعفها نیست.
اگرم چیزی باشه طوریه که با تمرکز کردن روی خودم رفعش میکنم .
اکثر عیبها ونواقصم اگرچه سالها طول کشید ولی ازبین رفت.
شخصیت من هیچ شباهتی به قبل نداره.
من آدم سابق نیستم ودلمم نمیخاد باشم.
ب نظرم اون موقعه شباهتی به انسان نداشتم .ولی حالا خیلی جاها به خودم افتخار میکنم .
انسان بی نقص که وجود نداره!
اما همین که امروز میفهممشون ودنبال تغییرشون میرم خیلی عالیه!
دیگه خودخواه نیستم که باعیبهام پیش برم ودر صددتغییراتشون نباشم.
امروز اگه چیزی تو خودم ببینم که متوجه بشم اشتباهه حتمن جبران میکنم .حتمن نگاهمو عوض میکنم.
خیلی مراقبم که کمتر اشتباه کنم.
آگاهانه کنترلم روی افکار ورفتارهام هست.
مهمترین عامل پیشرفت همون باز شدن دریچه ی قلبته.
وقتی دریچه ی قلبت باز بشه وروح خدایی تووجودت بدمه البته برای هممون میدمیده ولی چون ما تو فرکانسش نبودیم ،هیچ اثر مثبتی هم ازش دریافت نمیکردیم.
حالا که حسش میکنم .حالاکه نتایج عالی ازش دریافت کردم متوجه شدم که وجود خدا در قلب وروحم چه هماهنگی بین منو جهان بوجود میاره.
وقتی هماهنگی باشه اتفاقات خوب وخوشگل هم یکی یکی از راه میرسن .
حالا همیشه سلامتم.چرا مثل قبل بیمار نیستم ؟!چون درک وباورهام عوض شدن!
چرا روابطم بادیگران خوب شده؟
چرا ارتباط بین منو ودیگران قشنگ وزیبا شده بدون کوچکترین حس منفی ؟!
چون قلبم سرشار ازروح خدایی شده.
چون نگاهم به خودمه .
چون دنبال مقصر نمیگردم.
چرا روابطم با همسرم بعد ازاین همه تلاش ،بعد ازاین همه دنگ و فنگ،تازه شکل قشنگ به خودش گرفته؟
چون تازه روحم باخدا سیقل پیدا کرده.
چرا ثروت داره وارد زندگیم میشه ؟
چون تمامی افکارو باورهاموتغییردادم وخدا روبیشتر باور کردم .
پس میشود !
میشود خوب زندگی کرد.!
میشود اتفاقات خوب خلق کردوزندگی رو به سبک و شیوه ی عالی هدایت کرد.
میشه دنیا روقشنگ وزیبا دید.به دور از هر غم وناراحتی!
همه ی اینا میشه زمانی که قلب من باز باشه برای انرژی قشنگی مثل خدا.
خدا که باشه همه چیز اوکی میشه.
خدا که باشه دنیا روبه شکل وحشتناکی زیبا میبینی در حالیکه جهان پر از نازیبایی هاوبیماریهاوتنشهای زیادی هم هس.
اما تو دیگه خیلی کم میبینی چون تو مدارشون نیستی .تو ازمدار نازیبایی ها وناخشی ها بیرون اومدی .حالا منو وتو به مدار درستی وراستی پیوستیم .
همه ی ما باکمک هم وبااصولی که استاد عزیزمون یادمون میده پیش بسوی خوشبختی وسعادت قدم برمیداریم .
ما اینجاییم که هرروز بهتر وبیشتر از دیروز خداوند رو تو همه ی لحظاتمون یاد کنیم و ازخودش ممد و یاری بجوییم.
بزرگترین هدف وخواستم همینه .
میدونم اگه خدا رو داشته باشم همه چیو دارم.
وقتی خدا رو دارم قلبم سفید و روشن میشه.
هر موضوع ناجالبی ،هررفتار ناسالمی منو زخمی نمیکنه .
تو هر شرایطی آرامشم حفظ میشه .شاید لحظه ای بهم بریزم اما قلب مملو ازخدا ،اجازه ی موندن تو غم وناراحتیو بهم نمیده.
چ دوستی ،چ رفیقی،چ همدمی چ مونسی ،چ کسی برتر ازخدا وجود داره که منوتو مسیر الهی هدایت کنه.
چ کسی وچ چیزی بالاتر از اینه که منو وخدا «ما»بشیم .
وچ لذتی لذت بخش از اینکه تو حس کنی خداوند در هر لحظه کنار تو ،توی قلب تو! و توی سینه ی تو جا داره .
وقتی خدا رو تو سینم حس میکنم ،دریچه ی سینم بازه..
زمانی که خدا تو وجودم نباشه ،قلبم به درد میاد.سینم فشرده میشه .انگار نفسم حبس میشه وتوانایی نفس کشیدن را هم ندارم.
میشم یه موجودی که قدرت نفس کشیدن رو هم نداره.
یه وقتایی که یه دفه نفسم میگیره ،به خودم میگم ببین تو چ موجود ضعیفی هستی ،هر عان با قطع این نفس ،دار فانی رو میگی و میری.
پس انقد به خودت غره نشو!
فکر نکن خیلی قدرتمندی !
در مقابل خدا تو هیچی !
وهیچ کاری ازدستت برنمیاد.
پس تا زنده هستی از زندگیت لذت ببر واجازه بده دیگران هم لذت ببرن.
زندگی کن و بگذار دیگران هم زندگی کنن.
عشق بده .دلت رو دریایی کن .
بزرگ فکر کن وبزرگ بیندیش.
همیشه درحال کسب آگاهی باش چون تو نیاز داری برای داشتن آرامشت ،در هر لحظه ذهنتو ،ریکاوری کنی.
الگوهای خوب رو سر لوحه ی مسیرت قرار بده .
تو میتونی افرادی مثل استادومریم جون رو الگوی خودت قراربدی تا بادیدن وشنیدن خوشبختیهای چنین افرادی تو ، هم در مدارشون به خواسته هات برسی.
به هردوی این دو عزیز افتخار میکنم وخوشحالم که بااین دو انسان شریف هم مدار وهم سفر هستم .
به خیلی از خواسته هام رسیدم.
از خودم توقعهای بزرگ ندارم میدونم نیاز به تکامل دارم پس صبوری میکنم .
توکل وامیدم به خداس.
خدایی که میدونم دیگه تحت هیچ شرایطی ازش جدا نمیشم.
دوسش دارم .میدونم اونم منو خیلی دوست داره.
من به داشتن چنین خدایی میبالم .
امیدوارم اونم یه روزی به داشتن چنین بنده ای ،بباله.
استاد جونم ،مریم جونم ،عاشقتونم .
خوشگلای دوست داشتنی .
راستی ستی که کرده بودید هم ،خیلی قشنگ بود.
عجب فایل عالی بود
متشکرم
دو جمله توی این فایل نظرم را جلب کرد
” تنها منبع قدرت خداوند است ”
” همه آدمها به یک اندازه به خداوند دسترسی دارند ”
به نظرم ریشه شرک از عدم باور به همین دو جمله است
سعی میکنم این باورها را برای خودم بسازم و شب و روز با خودم تکرار کنم
تنها منبع قدرت خداوند است
تنها منبع رزق خداوند است
تنها منبع شفا خداوند است
تنها منبع عشق خداوند است
تنها منبع آرامش خداوند است
تنها منبع شادی خداوند است
تنها منبع هدایت خداوند است
….
و همه به یک اندازه به خدا دسترسی دارند
به نام خدای نور
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته دوستداشتنی و دوستان عباس منشی.
خداجونم خودت هدایتم کن به نوشتن هر انچه که باید.
از بین کامنت دوستان به این فایل هدایت شدم و یه ترمز مخفی رو شناسایی کردم که ذهن من فکر میکنه هروقت درسختی بودم برای رسیدن به هدفم اون موقس که واقعا دارم تلاش میکنم و وقتایی که قدم های کوچیک کوچیکمو برمیدارم و سختی تو راهم نیست هعی ذهنم نجوا میده کو په تلاشی نمیکنی په بقیرو ببین چقدر دارن سخت تلاش میکنن برای رسیدن به هدفشون انگار اون باور که عموم مردم دارن حتما باسختی و تلاش زیاد باید به هدف رسید درمن ریشه داره چون من الان راحتم دارم از زندگیم لذت میبرم و کمالگراییمو گذاشتم کنار و دارم قدم های کوچیک کوچیک برمیدارم تا تکاملم و طی کنم و به هدفم برسم نجواها میاد و من هعی اروم میکنه و دیدم نه مثل اینکه این ترمز مخفی منه که همه چیزو باید به سختی بدست اورد و انگار خودمد لایق این نمیبینم که همه چیز خوبه و من حالم خوبه و لذت میبرم از زندگیم و هدفمم تو مسیر رسیدن به اونم پس دیگه چی میخوای جونم؟یادت رفته وقتی اول این راه بودی پراز باوهای مخرب و احساس عدم لیاقت و با اعتماد بنفس داغونی شروع کردی این مسیر رو و الان به درجه ای از اعتماد به نفس رسیدی و عاشقانه خودتو دوسداری و رابطت با خدا هرروز بهتر و وجود خدارو نزدیکتر حس میکنی و تک تک خواسته هات توی ستاره قطبی دارن اتفاق میوفتن این شرایط عالیه خداروشکر بابتش ولی من شرایط عالی تر از اینو میخوام خداجونم نمیدونم چطوری ولی خودت هدایتم کن به سمت خواسته هام.
اصلا کی گفته همه چیز باید با سختی بدست بیاد تا ذهنت حس کنه این مسیر درسته؟زندگی بقیرو میبینی؟عموم مردم این و تایید میکنن؟باشه ولی تو چرا قبول میکنی استاد میگه همه چیز باید راحت بدست بیاد تمومه دیگه راه من درسته و دارم نتیجه میگیرم از این راه ذهن عزیزم تونمیتونی بهم بگی مسیرت اشتباهه و حس بد بهم بدی چون میدونم راهم درسته و من دارم نتیجه میگیرم و حسم خوبه پس تو تا میتونی نجوا بده و من تا میتونم کنترل میکنم و درونت رو پراز زیبایی میکنم باهم به صلح میرسیم اخر سر هماهنگ میشیم باهم.
خیلی به خودم افتخار میکنم و بالاخره کمالگرایی رو گذاشتم کنار و پیج کاریمو گذاشتم و دارم پستامو یکی یکی اماده میکنم و پست میکنم پستایی که بیشتر یک ساله دارمشون و هربار قدم برداشتم پستشون کردم باز حس کردم اون چیزی که میخوام نیستن و همهرو ارشیو کردم ولی الان درشرایطی هستم که بهترین ادیت رو از نظر خودم دارم میزنم و کپشنم رو با اعتماد بنفس کامل تایپ میکنم و شیر میکنم خدایاشکرت بابت این پیشرفت و این پیشرفتم بخاطر دوره ی روز شمار تحول زندگی منه چون خیلی روم تاثیر داشته و حتما به تویی که داری این کامنت رو میخونی توصیه میکنم این دوره ی عالی رو شروع کنی.
خدایا پستای من خوبن رو کیفیتشونم کار کردم خداروشکرت بابت این امکاناتی که دارم و خواسته ی من اینه ته از نظر کیفیت عکاسیو کاری خیلی بیشتر پیشرفت کنم و تو شرایط و محیط سالتی با نور خوب و دوربین خوب کارکنم و پستامو خیلی با کیفیت بهتر پست کنم خدایااا من سپاسگذارم بابت این احساس خوبمم.
خداجونم خودت توی کارم اعتبار بهم بده با فراوانی مشتری و ثروت و رزق و روزی توی کسب و کارم رو فقط از تو میخوام و میدونم میشه و میدونم که میرسم و میدونم اینسری شدنیه و من از اینکاربه درامد میرسم و سری های قبل نسبت به فرکانسم بهترین کاری که میتونستم رو انجام دادم و پشیمون و یا حس بدی نسبت بهشون ندارم مهم الانه که حسم خوبه و از کاری که دارم میکنم راضیم و قلبم بشدتتتت امیدواره خدایاشکررررت عاشقتم نه انقدر عاشقمی و انقدر زیبا و به بهترین شکل هدایتم میکنی.
شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.
مرسی استاد عزیزم که همه چیز به زیبایی یاد میدین
و این سوره که قلبها را باز میکند برام ایات مفهومی نداشت تا اینکه شما تفسیرشون کردین الان میفهمم چرا میگه قلبت باز میکنیم الان میفهمم نزدیکی به خدا یعنی چی، روی خدا حساب کردن یعنی چی
با اتفاقات اخیر خیلی بهم ریخته بودم اما باز اومدم توی سایت قسمت دانلودها بخش سرمایه گذاری روی خود شروع کردم چون میدونم هر چی گوش بدم بیشتر میفهمم
مهم نیست الان من کجام مهم اینه به کجا میرسم
و من دارم دوباره قلبمو باز میکنم
کلا چند ماه خیلب خوبم بعد با اتفاقات یکم از مسیر خارج میشم که مبخوام باز بیام تو مسیر
ادمهایی از اطرافم حذف شدن که استاد گفتی و کفتی من نتونستم خودم حذف کنم با مدل نامناسبی حذف شدن نقل اونه که میگید تا دنیا بهت درس نداده خودت درستش کن و من میدونستم چون فرکانسم عوض شده باید این دوست رها کنم اما نتونستم که تهش با دلخوری رها شد و عجب درسی داشت
الان میگید قبلتو باز کن خدا میگه خب مسله اینه میشنویم عمل نمیکنیم و من خیلی خیلی برام درس داشت
الان یادگرفتم حرف بزنم یادگرفتم ادمها را نگه ندارم یاد گرفتم ارتباط سازی کنم یاد گرفتم ذهنم مدیربت کنم
کلی درس گرفتم
الان میگید قلبتو باز کن این قلب میفهمه و تلاش دارم میکنم گوش بدم
و چقدر کلام شما راهگشای راه هست و باعث میشه بیشتر درک کنم قلبم باز هست وقتشه فقط بهش گوش بدم
چقدر الان خداوند بهم نزدیکه
منیکه با خوندن قران حسم بد میشد با صدای شما این حس عوض شد الان قران دوس دارم
اره خیلی ها قران و حتی صدای اذان میشنون حالشون بد میشه چون خیلی باورها را در مغزمون کردن که بهم بریزیم و من تازه دارم میفهمم خدا غول و دیو نیست خدا منو عذاب نمیده خدا با چوب بالا سرم ننشسته که خطا کنم بزنه خدا فرشته ای با چهره زیباست خدا مهربانه خدا منو مجبور نمیکنه به حرفش گوش بدم بلکه بهم کمک میکنه تا راه یاد بگیرم خدا برام الان دوسته
و این از لطف خداوند و کلام زیبای شماست که من قلبم باز بشه برای شنیدن ایاتش حرفاش و بفهمم اصل چیه
ممنون استاد عزیزم
به نام هدایت الله
سلام خدمت خواهر عزیزم ساناز دوست توحیدی وارزشمند سایت
ازشما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما میتوانم حس کنم ولذت ببرم
آنقدررد پای کامنت شما تاثیر گذار بود که خودم رو متعهد کردم که قانون رو مثل شما با هدایت الله پیش ببرم درجهت خواسته هایم آن را انجام بدهم
بهترین ها رو برای شما آرزو میکنم امیدوارم هر روز بهتر و بیشتر به نتایج عالی و خوبی برسی و به آرزو هایت برسی
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله