روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام درودخدمت استادعباس منش بزرگوار
اولااینکه بایدتشکرکنم ازخداوندو ازاستادعباس منش عزیزکه واقعابه من کمک کردیدتااین حدهدایت بشم که الان میتونم توسایت شمادرکنارشماباشم.خودم واقعاازموقعی باشماآشناشدم واقعاتحول بزرگی توزندگیم اتفاق افتاده.
تونستم مفهوم خداونددرک کنم وخودم ازخیلی کارهای که واقعاداشت منوعذاب میداددوربشم وهمش به خوبی هاوزیباییهاتوجه کنم واینهاباعث شدکه اکثرخوبی هابسمت من بیادوطوری که خودم شگفت زده شدم ازین نتایج وچقدراون لحظه احساسم خوب شده وچقدرتونستم که سپاسگزارخداوندبشم.
وتونستم باحرفهاودرسهای که ازشما گرفتم ازاون همه شرایط سخت که این همه سال کارکردم باباورهای غلط وکنارگرفتن کنارآدمهای اشتباه به جای درست هدایت بشم وخیلی خیلی شرایطم بهتربشه هرچندکه در شرایطی که میخوام الان نیستم ولی مطمئنم که اگه باورهام قویتربشه خداوندکمکم میکنه که به اون شرایطی که میخوام برسم.
من درشرایطی سخت ازن10سالگی برای پدرم کارمیکردم وهم درس میخوندم ازسن 17سالگی رفتم که برای خودم کارکنم ورفتم دنبال کارآزادازاونجاکه هیچ سرمایه ای نداشتم رفتم تهران اولین جای که رفتم 15خردادبودکه اونجافست فودی بوداونجامشغول به کارشدم وانواع کارهارورفتم (کاشی کاری.کارساختمانی.فروشگاه.نونوایی)ولی نتیجه هاخیلی کم بوددرحداینکه بتونم زندگی بگذرونم ولی ازموقعی که باسایت شماآشناشدم خداروشکرشرایط طوری رقم خوردتونستم برای اولین باردوماه پیش مغازه پیتزایی زدم که بتونم برای خودم کارکنم واقعاخیلی خوشحالم الان وهرروز داره حالم بهترمیشه وباعث شده که احساسم وایمانم خیلی قویترنسبت به قبل بشه وهروز دارم فایل های شماروگوش میدم وچقدرمطالب آموزنده هستن وهرروزدارم چیزای جدیدی یادمیگیرم ازشما.وچقدرحرفهای استادبه دل میشینه من خودم واقعاموقعی که صدای شمارومیشنوم یه احساس آرامش فوق العاده ای بهم دست میده اون لحظه انگارهمه چیزای که میخواستم بدست آوردم.
ازاینکه مراحل گام به گام اضافه شده به سایت خیلی کمک کردبهم بتونم راحت اون چیزای که لازم یادبگیرم ازشمااستادبزرگوار
ازخداوندآرزوی سلامتی وتندرستی روزافزون برای شمااستادبزرگواردارم
باتشکر️
سلام به همسفران عزیزم
امروز از صبح منتظر بودم تا سفرنامه امروز را بخوانم.چندین بار به کانال سر زدم و با صدای بلند خانم شایسته را صدا میزدم که خانم شایسته عزیزم کجایی..سفرنامه بذار…
البته از این فرصت استفاده کردم و ۲ساعتی را زبان خوندم.تا اینکه یهویی کانال را باز کردم و تصویر استاد عزیز را دیدم .خیلی خوشحال شدم و بلافاصله فایل را با کیفیت HD دانلود کردم و در این فاصله مطالب پایین فایل را خواندم.
وقتی که استاد گفتند عزیز دلم این سفرنامه ها را آماده میکنه، کلی ذوق کردم از اینکه خانم شایسته گل،عزیز دل استاد هستند. احساس صمیمیت بیشتری نسبت به خانواده عباسمنش پیدا کردم.از خانم شایسته گل واقعا تشکر میکنم از اینکه وقت میگذارند و این سفرنامه را آماده میکنند که بسیار برای من به شخصه مفید بوده است و خیلی در تقویت باورهای من تاثیرگذار بوده، این سفر تا به این لحظه از عمر من بهترین سفر زندگی ام بوده است.خیلی بیشتر خوشحال شدم که این سفرنامه رنگ و بوی جدی تری به خودش گرفته، نظم بیشتری پیدا کرده و دسترسی ما به تک تک روزهای سفرنامه راحتتر شده است.از روزاول سفرنامه همسفر همه عزیزان هستم و هر روز مطالب سفرنامه را بلند برای خودم میخوانم و تجزیه و تحلیل میکنم.آنچه که از خواندن سفرنامه به من الهام میشود را در سایت و دفترم ثبت میکنم.
اکنون تعهد میدهم که همسفر همه عزیزان همراه، تا پایان این سفر باشم و ردپایی از خودم به جا بگذارم.سیر تکامل تغییر باورهایم شروع شده و تغییرات بسیاری را حس میکنم و هر روز بیشتر انگیزه پیدا میکنم که وقت و انرژی بیشتری را صرف کنم.هر روز شادتر از دیروز شده ام و نشانه ها و الهامات بیشتری را در رسیدن به اهدافم حس میکنم.
خیلی خوشحالم از اینکه این سفرنامه ادامه دارد و دوستانی همچون شما استاد عزیز و عزیز دلمان خانم شایسته گل همراه ما در این سفر هستند.
به امید روزی که همه همسفران این سفر همدیگر را از نزدیک ملاقات کنیم….شاد و پیروز باشید تا آن روز.
سلام به همگی،استادعزیزم،خانمها شایسته وفرهادی دوست داشتنی وخانواده عزیزم،هرروزشوق اشاعه توحیدرادراستادبیشترمیبینم.همان یدالله که خداوندفرمودندشماهستید.ابرهیمیان تاریخ شماهستیدوچه افتخاربزرگیست که من شاگردمکتب شماهستم.دانش وآگاهیهایی که درهیچ دانشگاهی تدریس نمیشود.بشردوستی که درمعدودقلب هایی درجهان قوت میگیرد.جهانی که آن را به شدت نیازمندیک منجی میدانند.غافل ازاینکه منجی هایمان دردرون خودمان است.مردمی که راه رااشتباه میروندودرخواب غفلتند.به راستی شادترین لحظات راتجربه میکنم وقتی استادفایل جدیدتولیدمیکندوخانواده عزیزم نظراتشان رابیان میکنند.دنیایی تجربه وآگاهیست.به قول خودشان همین که یک نفرهم زندگیش تغییرکندجای سپاسگزاری دارد.عاشق خدایی هستم که یک دستش چندتاشده است وهمه رنگ وبوی اورادارند.آری وقتی خالص وناب میشویم رنگ وبوی خدارامیگیریم.دوستتان دارم دستان خداوند،برایتان آرزوهای خوب دارم.شمارابه خدای بزرگم میسپارم.شادوپیروزوسربلندباشید.
به نام خدای هدایتگر
من امروز نمیدونم چجوری سر ازاینجا دراوردم و واقعا حیرت کردم ازاین هدایت های بی نقص از همونهایی که فقط خودت میدونی چه جوری وچطور
تقریبا یه ماه پیش که تونستم وارد سایت بشم یه چن ماه قبلتر با استاد اشنا شده بودم ولی به دلایلی که الان میفهمم مسیر تکاملم بوده نمیتونستم وارد سایت بشم ولی وقتی عضو شدم یه احساس اشنایی درمن زنده شد
یادمه بچه که بودم برادر بزرگم مسعول کتابخانه شهر کوچیکمون شده بود واونجا اولین باربود که کتابخونه داشتیم به اون وسعت وقتی منو داداشم اونجا برد چنان ذوقی داشتم ویادمه ازهمون موقع عاشق مطالعه کردن بودم همش میخواستم منو بزارت شب و روز اونجا بمونم وفقط بخونم عطش دونستن داشتم ودقیقا وقتی وارد سایت شدم این احساس و که خیلی وقت بود تجربه نکرده بودم وداشتم هرچقدر فایل گوش میدم کامنت میخونم یاداشت میکنم یاد میگیریم بازم نه زمان ومیفهمم نه خستگی
یادمه اون موقع ها مامانم همش به داداشم میگفت بهش کتاب نده انگاروقتی میخونه تواین دنیا نیس اصلا به من کمک نمیکنه
ودقیقا الان هم شوهرم وبچه ها حس مامانم ودارن 😄😄
چقدر اولش که کامنتها رومیخوندم میترسیدم کامنت بزارم همش میگفتم منکه مثل دوستای گلم اگاهی اینجوری یانتیاج بزرگ ندارم فعلا بزار نتیجه بگیریم بعد
ولی ندای درونم میگفت فقط بنویس
وقتی استاد تواین فایل گفتن رد پا بزارین بنویسین تا بدونین ازکجا به کجا میرسین اشکم دراومد از خوشحالی
الان دیگه مثل یه تشنه که رسیده به اب رفتار نمیکنم حس میکنم عاقل شدم میدونم که فقط باید سپاسگزاری کنم و لذت ببرم ازصحبتهای استاد وتایید کنم و فقط تکرار وتکرار کنم وعمل کنم هرچند کوچیک درسته عطش دونستن تمامی نداره ولی خداشاهده هرسوالی که تابه الان داشتم وتوهیچ کتابی جوابی که منو قانع کنه پیدا نمیکردم اینجا پیدا کردم جوری هدایت شدم فایل درست یا کامنتهای بچه ها که فقط میتونم بگم نظیر نداره
وحالا هم اینجام در روز اول سفرنامه
چقدر ذوق دارم و میتونم بگم واقعا تا نباشی اشنا زین پرده رمزی نشنوی شده مثال من
من اصلا این بخش رو ندیده بودم بارها وبارها ازکنارش رد شده بودم و ندیده بودم چون الان میدونم تومدارش نبودم الله اکبر
درمورد اون چنتا فایل عزت نفس میتونم بگم من پاشنه اشیلم بوده وقطعا خواهد بود تازمانی که بهش تسلط کامل پیدا کنم من فکر میکنم عمل به قوانین مثل حل کردن مسعله ریاضیه تا زمانی که درکش نکنی مسعله رو هرچقدر هم تلاش کنی راه های مختلف وبری بازم به جواب درست نمیرسی حتی یکی بیاد مثل استاد جوابم بده چون تو درک نکردی مسعله رو نمیتونی لذت ببری وفقط میای حفظ میکنی انگار ولی وقتی حل مسعله رو یادمیگیری چقدر ریاضی درس شیرینی میشه
به نظر منم عمل به قوانین اینجوریه باید مسعله وصورت مسعله رو که قوانین وعمل کردن بهشونه رودرک کنی باحفظ کردن جملات تاکیدی گفتن نوشتن یاتجسم کردن خالی به نتیجه نمیرسی اصلا فکر میکنم استاد برای همین میگن راحته دیدین برای اونایی که ریاضی رو خوب درک میکنن چقدر شیرینه ولی برای بعضی ها معذل بزرگیه
برای همین همین موضوع عزت نفس یکی ازهمون مساعل هست که من فکر میکنم همه ما باید بشینیم کامل روش کار کنیم بشینیم فکر کنیم زمان بزاریم یاد بگیریم تابرامون لذت بخش بشه
من واقعا خودم یکی ازهمون ادمهایی بودم وتقریبا الانم هستم که غر میزنم بشدت دوست دارم همه بدونن به من ظلم میشه اصلا دوس دارم احقاق حق کنم ازصبح هرجا خودم کم میاوردم یقه بقیه رو میگرفتم دوس دارم همه ازم تشکر کنن وبگن زبانن که من خیلی زحمت میکشم وازخود گذشتگی دارم
ولی الان درک کردم که بابا تو خودت رو پادری کردی چه انتظاری داری بقیه ازروت رد نشن اصلا کار پادری چیه جز لد خوردن وکثیف شدن توخودت چه اندازه خودت رودوس داری برای خودت به قول استاد وقت میزاری چقدر تعادل رو رعایت میکنی در محبت کردن اصلا اگه نمیخوای بهت برگرده چرا بعدش منت میزاری
وهزاران سوال وجوابهایی که ازخودم کردم و دوس دارم این مبحث عزت نفس رو یاد بگیریم به درست وخداروشکر میکنم چقدر تواین چن ماهه موفق بودم چقدر ارامش داشتم چقدر انرژیم ذخیره شده برای اهداف بزرگترم چقدر باخودم وخدای خودم عشق بازی کردم من تا به الان که ۳۲ سالمه به یادندارم باخودم وخدا اینجوری خلوت دونفره داشته باشم به قدری این دوماه به چسبیده که حد نداره اصلا دیگران کمررنگ شدن درمن خیلی ها که منو دوماهی بود ندیده بودن الان میگن چقدر صورتت بازشده چقدر ارامش درکلامت جاری شده
درسته من قبلا هم خیلی اروم بودم وبیشتر خودخوری میکردم و غر زدنهامو برای خودم داشتم ولی الان چقدر رها هستم
چقدر دیگران روبیشتر دوست دارم
من نمیدونم دوره عزت نفس رو خریداری کنم چه طوفانی دروجودم به پا بشه
ولی حتما وقتی لازم باشه ومن درمدار درست سمتش هدایت میشم
خدایا شکرت برای خلق روح انگیز شجاع که خیلی باجسارت قبول کرده که هررفتاری ازهرکسی دیده هرادمی سرراهش قرار گرفته ازفرکانسی بوده که ازقبل فرستاده ودیگران فقط ایینه اش بودن
خدایا من به روح انگیز افتخار میکنم ومیدونم توهم به داشتن من افتخار میکنی
من به خودم سخت نمیگیریم چون میدونم توهم به من سخت نمیگیری چون میدونی واگاهی که من دارم روخودم کارمیکنم ومن ایمان دارم توهمیشه از ازل منو دوس داشتی وخواهی داشت
استاد ممنونم که منو باخودم وخدای درونم اشتی دادی ما خیلی باهم حال دلمون خوبه
هرچه ارزوی خوبه مال تو
سلام خواهر نازنین عباس منشی ام 🌼
روح انگیز پورمحمدی عزیزم 🌸
سپاسگزارم برای وقتی که گذاشتی و دیدگاه زیبایی که نوشتی .🌸🌼
خیلی لذت بردم و خیلی عالی بود واقعا 👏
هم شرح داستان هدایت ت و هم درک ت از قوانین و مقایسه ش با علم ریاضی و هم صحبت ت از عزت نفس.
عالی بود 👍👏👌
سپاسگزارم 🌸 🙏
…
من فکر میکنم عمل به قوانین مثل حل کردن مسعله ریاضیه تا زمانی که درکش نکنی مسعله رو هرچقدر هم تلاش کنی راه های مختلف وبری بازم به جواب درست نمیرسی حتی یکی بیاد مثل استاد جوابم بده چون تو درک نکردی مسعله رو نمیتونی لذت ببری وفقط میای حفظ میکنی انگار ولی وقتی حل مسعله رو یادمیگیری چقدر ریاضی درس شیرینی میشه
به نظر منم عمل به قوانین اینجوریه باید مسعله وصورت مسعله رو که قوانین وعمل کردن بهشونه رودرک کنی باحفظ کردن جملات تاکیدی گفتن نوشتن یاتجسم کردن خالی به نتیجه نمیرسی اصلا فکر میکنم استاد برای همین میگن راحته دیدین برای اونایی که ریاضی رو خوب درک میکنن چقدر شیرینه ولی برای بعضی ها معذل بزرگیه
…
ولی الان درک کردم که بابا تو خودت رو پادری کردی چه انتظاری داری بقیه ازروت رد نشن اصلا کار پادری چیه جز لد خوردن وکثیف شدن توخودت چه اندازه خودت رودوس داری برای خودت به قول استاد وقت میزاری چقدر تعادل رو رعایت میکنی در محبت کردن اصلا اگه نمیخوای بهت برگرده چرا بعدش منت میزاری
…
این دو قسمت خیلی برای من قابل تامل بود .
سپاسگزارم 🌸🙏
و هم قسمت پایانی ت که گفتگوی تو و خدا بود 👍👏
خدا رو شکر می کنم برای این ارتباط زیبا. برای اینکه به خودت و خدای خودت نزدیک تر شدی و از خداوند برای خودم هم همین صمیمت و نزدیکی و همراهی رو طلب می کنم 🙏🌼🌸 که دوستم باشه و دوستش باشم .
دوستت دارم❤️
خداوند عاشق توست❤️
برای خودم و همه از خداوند در این مسیر پربرکت تعهد و ایمان طلب می کنم .🙏🌸🌼
به نام خدای هدایتگر
سلام نرگس عزیزم 💖💖
خواهرمهربونم ممنون که متن روبادقت خوندین ودرش تفکر کردین
این دلنوشته هایی که اینجا به اشتراک گذاشته میشه واقعا سخنان خداست وحرف دله و لاجرم بردل مینشینه
ممنون از کامنت پرمهر ولطف شما دوست وخواهر هم فرکانسی گلم
انشاءالله تواین مسیر پراز لذت وعشق ثابت قدم باشیم واهسته وپیوسته ادامه دار باشه برامون
الهی شکر 💗💗
سلااااااااااام سلاااااااااااام سلااااااااام😍
هر روز که از این سفرِ پررررر رمز و راز میگذره آگاهی هام واسه اینکه چیا بزارم تو کوله م بیشتر میشه.هر روز متوجه میشم که کارم و وظیفه م تو این جاده و تو این ماشین فقط خوردنِ خوراکی و تنقلات نیست،بلکه باید به زیباهی هایِ اطرافم هم توجه کنم.
خداروششششششکر
امروز روزِ سومه و به نظر سخت ترین تمرین که یکتاپرستیه.چیزی که فکر کنم اکثرِ ما با ادعا میگیم که ما که خداپرستیم نه بت پرست.اما من میگم شاید یه عمر مثلِ کبکی که سرش زیرِ برف هست بودم.
…
دقیقا استاد عباس منش ابراهیم گونه عمل میکنه،جایی که استاد میگن که بهترین حمایت کردن از فرزندانمون اینه که ازشون حمایت نکنیم.شاید به نظر بی رحمانه بیاد،اما وقتیکه دقیق نگاه میکنم متوجه میشم که این حمایت نکردنِ بیجا هم به خاطرِ عشق به همون فرزند هست و ابراهیم هم وقتیکه فرزندش رو به همراهِ مادرش در بیابان رها میکنه حتما اینو میدونه که این حمایت نکردن و رها کردن همون عشقِ به فرزنده.
چقدرررررر زیبا.آدم ناخودآگاه اشکش سرازیر میشه ک قلبش به شعف میاد که یک انسان از جنسِ من رو خداوند با افتخار تو کتابش دوستِ خودش خطاب و معرفی میکنه😍
گویی خدا این امتحان ها رو واسه دوستش(ابراهیم) در نظر گرفته که ببینه میتونه در جایگاهِ دوستِ واقعی روش حساب کنه…..
که ابراهیم بااااااارها سربلند بوده.
وقتی استاد گفتن که خدا فقط شرک به خودش رو نمیبخشه و روزِ سوم هم از موحد بودنِ ابراهیم صحبت به میون اومد به فکر فرو رفتم که واقعا موحد و یکتاپرست بودن به کی میگن؟
مثلا فقط از خدا یاری بخوام.
فقط امیدم به خدا باشه.
پیشِ هیچ کس سر خم نکنم.
خودم رو ذلیل نشون ندم پیشِصاحب کار،آدمایی که از من پولدارتر هستن.
تسلیمِ خدا بودن.
حالم رو خوب نگه دارم و و و ….
فکر میکردم که یکتاپرستم و یکتاپرست بودن خیلی راحته و شاید اگر کسی مثلِ من فکر نمیکرد پیشش پُز میدادم.
اما با خودم که تعارف ندارم.من به شخصه هیچ کدوم از گزینه هایِ بالارو ندارم.
من با یکتاپرست بودن فاصله دارم اما الان دیگه قشنگ تر میگم،که من یه کوچولو تونستم با آموزه هایِ استاد فاصله م رو تا یکتاپرست بودن کمی کم کنم.
خیلی جاها بوده که وقتی آدمِ پولدار میدیدم دوست داشتم که طوری بهش نزدیک بشم تا شاید طوری بشه که نیازهایِ من و خونوادم رو برطرف کنه(شرک شرک شرک)
خم و راست شدن و……. که دیگه باقیش رو روم نمیشه که بگم(شرک شرک شرک)
اما الان دیگه از خدا هدایت میخوام.
به قولِ استاد وقتیکه گفتن اگر ابراهیم تونسته پس منم میتونم و من هم میگم معصومه ی عزیزم اگر استاد عباس منش و مریمِ شایسته ی عزیز تونستن تو هم میتونی و اینکه وقتی الان اینجایی پس حتما تو مسیری.خداروشششششکر
میخواستم تا همینجا اکتفا کنم اما بازم مو به تنم سیخ شد و دوباره یادم اومد که واقعا استاد درست میگن که چطور میشه یه انسان از فرزندش بگذره،از وجودش بگذره.حتی ما اگر مطمئن هم باشیم که خواستِ خداست بازم درکش نمیکنیم.
چطور میشه که یه انسان فرزند و همسرش رو در بیابان رها کنه و حتی به خودش اجازه نده که برگرده و پشتِ سرش رو نگاه کنه.
حتما ابراهیم خداگونه عمل کرده که به دوستیِ خدا نائل شده و خلیل الله نامیده شده: خداوند ابراهیم را به عنوانِ خلیل انتخاب کرد،زیرا هرگز تقاضاکننده ای را محروم نساخت و هیچ گاه از کسی غیر از خدا تقاضایی نکرد.شاید تمامِ یکتاپرستی همین باشه.
اما استادِ عزیزم همینکه روزی جگرگوشه ت رو در خردسالی رها کردی و فقط برایِ چند ساعتی ناراحتِ از دست دادنِ جسمش بودی و مانندِ ابراهیم سعی کردی که حالِ خوبت رو حفظ کنی و فقط گفتی که این بچه یه امانت بود که به صاحبش برگشته شد،پس تو ابراهیم گونه رفتار کردی.
حتی الان که بیشتر فکر میکنم میبینم وقتیکه جسمِ بابایِ عزیزم رو داشتیم و همیشه میگفتن که مرا در میانِ مُردگان مجویید.
وقتیکه، قشنگ یادمه که واسه از دست دادنِ پدر و مادرشون گریه نکردن و سیاه نپوشیدن و فقط خداروشکر میکردن،پس ایشون هم ابراهیم گونه و مسیح گونه عمل کردن.
خداروششششکر واقعا به خاطرِ اینهمه آگاهی که هر روز دارم کسب میکنم.
استادِ عزیزم و مریم جانم ازتون یک دنیاااااا سپاسگزارم.از خدا براتون همونهایی رو آرزو میکنم که استاد همیشه قلبا برایِ ما از خدا درخواست دارن.
به خدایِ مهربون میسپرمتون.
دوستدارِ شما معصومه.
💋💋💋💋💋
سلام خواهر نازنین عباس منشی ام 🌼
معصومه ی عزیزم 🌸
چقدر لذت بردم از خوندن کامنت آگاهانه ت و تحسین ت می کنم و تبریک میگم بهت برای اینکه لایک استاد رو دریافت کردی و اینقدر خوب قوانین رو درک کردی و اصل تسلیم و توحید رو . 🌸👏
«دقیقا استاد عباس منش ابراهیم گونه عمل میکنه،جایی که استاد میگن که بهترین حمایت کردن از فرزندانمون اینه که ازشون حمایت نکنیم.شاید به نظر بی رحمانه بیاد،اما وقتیکه دقیق نگاه میکنم متوجه میشم که این حمایت نکردنِ بیجا هم به خاطرِ عشق به همون فرزند هست»
خدا رو شکر که با هم همسفر این سفر پربرکت هستیم . سفری که در مدت تجربه کردنش واقعا معجزات بود که در زندگی م بدیهی شد و رشد بود که برام رقم خورد .
خدا رو شکر که به این سفر هدایت شدم 🌸🙏
خدا رو شکر که در مدار تجربه ی است سفر پربرکت هستم . 🙏🌸
منتظر خوندن نوشته های آگاهانه ت در ردپاهای روزهای این سفر هستم .
از خداوند طلب می کنم که یاری مون کنه ابراهیم گونه عمل کنیم .🙏🌸
و متعهد بمونیم بر اجرای قوانین 🙏🌸
دوستت دارم❤️
خداوند عاشق توست❤️
سلام نرگس عزیزم.
خداروشکر
ازت بییینهایت ممنونم که وقت گذاشتی و دیدگاهم رو خوندی.و بهم اطلاع دادی که برام وقت گذاشتی.خداروشکر که دوست داشتی و تونستم با آگاهی ههرچند ناچیزم برای تو پیامی که خودم دریافت کردم رو در اختیار عزیزی مثل تو دوست هم فرکانسیم داشته باشم.🍬🌹
دوستدار تو هستم که عزیز خدایی❤❤
سلام خواهر نازنین عباس منشی ام 🌼
معصومه ی عزیزم 🌸
من هم سپاسگزارم که به دیدگاه م پاسخ دادی و با جملات الهی ت حالم رو جا آوردی و بهم احساس خوب دادی .
امیدوارم بازم نوشته هات رو بخونم و ردپاهات در این سفر پربرکت .
از خداوند برای خودم و همه مان طلب تعهد و اراده و ایمان پولادین دارم .🙏🌸
دوستت دارم❤️
خداوند عاشق توست❤️
سلام معصومه ی عزیزم 🌸
این صفحه پر شده از نوشته های لایک شده ی معصومه و آرزو ملک زاده ی عزیزم و همه شون واقعا شایسته و سزاوار لایک شدن هستن و از استاد سپاسگزارم که با لایک شوند من رو هم تشویق به دقت و مطالعه در نوشته ها می کنن و چقدر این امکان سایت رو دوست دارم و باهاش کیف می کنم .
خدا رو شکر 🙏🌸
و ردپا ت در روز سوم سفر از تسلیم بودن و یکتاپرستی من رو به خودم برگردوند تا بررسی کنم و ببینم و تأمل کنم در خودم و رفتارهام و کشف باورهای شرک آلود و توحیدی م .
و چقدر این فکر کردن من رو آگاه تر می کنه .
خدا رو شکر می کنم 🙏🌸
خدا رو شکر می کنم که در این مسیر قدم گذاشتم و دارم پیش میرم.
خدا رو شکر که عزیزانی چون شما دارم .🙏🌸
به خودم می بالم .
…
تبریک و تحسین من بخاطر وجود نازنین پدر ت رو پذیرا باش عزیزم .
نعمت بزرگی است چنین پدر آگاهی داشتن .👏🌸
قطعا روح شون در آرامش و شادی هست و خوشبختی .
…
و صحبتی که از تفاوت بین حمایت کردن و عشق ورزیدن گفتی هم قابل تامل و عالی بود 👍👏
سپاسگزارم 🌸🙏
دوستت دارم ❤️
خداوند عاشق توست ❤️
سلاااااااااااااام عشقممممممممم
عزیزممممممممم این پیامت واقعا من و خواهرم آرزو رو به وجد آورد
ازت یه دنیااااااا ممنونم دوستِ هم فرکانسیِ گلممممممممم
انشالله پا جایِ پایِ استاد بزاری و بدرخشی.
😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘
🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰
❤❤❤به نااااااامِ خدااااااایِ وهااااااااب❤❤❤
سلااااااااااام……….. سلاااااااااااام……… سلاااااااااااام….
روزِ چهاردهم۱۴ معصومه ملک زاده:حاضر✋😍
خیلی خیلی زیاد با این فایل و متنِ زیبا و آگاهانه و ریزبینانه ی مریم جااانِ شایسته کِیف کردم.و الان دو روزه که فقط دارم به این متن و فایل فکر میکنم.حتی امروز توو مسیرم از خونه به خیابون و بالعکس فقط و فقط داشتم فکر میکردم و مرور میکردم.چقدررررر آگاهی توو این فایل وجود داره.خدایا ششششکرت.
بیشتر که فکر میکنم متوجه میشم که تغییر یکی از بزرگترین و پایه ترین قوانینِ این جهانِ پهناور هست.خورشید جاش رو به ماه و ماه جاش رو به خورشید،شب جاش رو به روز و روز جاش رو به شب میده.حتی ابرها هم ساکن نیستن و دائم در حالِ تغییرِ مکانشون هستن.فصل ها هم هیچوقت ساکن نبودن و با تغییرِ فصل همه ی طبیعت هم تغییر میکنه و و و ….. این یعنی (تغییر).
اکثرا بر این اعتقادیم که تغییر خیلی خیلی سخته حتی منم میگم خیلی سخته،اما الان در این بُرهه از زمان که بیشتر توجه میکنم میبینم که اصلا تغییر توو وجودِ ماست،اما خودمون باعث شدیم که تغییر برامون سخت جِلوه کنه.مثلا ما از شکمِ مادرِ عزیزمون که یه دنیا بود برامون،تغییر کردیم و به این دنیا اومدیم،توو همون حالت نموندیم و بزرگ تر شدیم و و و … این یعنی تغییرِ شیرین.
استادِ جاااان من خودم به شخصه همیشه از تغییر وحشت داشتم،چه بسا که الان هم صادقانه وحشت دارم اما دارم رو خودم کار میکنم.مثلا وقتی که تازه ازدواج کرده بودیم،چند سالی توو یه خونه که خیلی کوچیک بود زندگی میکردیم و انقدررررر به اونجا عادت کرده بودم که هیچوقت فکر نمیکردم که یه روزی بااااید از اونجا بریم.دقیقا درست میگین استادم،خیلی خوبه که خودمون وقتیکه اونقدر شرایط واسمون عادی و همیشگی جِلوه نکرده،فکرِ تغییر باشیم وگرنه جهان با چَک و لَگَد ما رو به تغییر وا میداره.وقتی اون بالا گفتم که تغییر سخت نیست و توو وجودِ ماست،به این خاطر بود که استاد گفتن خودتون تغییر کنین تا اینکه مجبور به تغییر بشین، تغییر وقتی سخت میشه که ما در مقابلش مقاومت داریم.
خلاصه،شرایط طوری شد که ما باااااااید از اون خونه میرفتیم.من کلی گریه کردم👈 (تغییر با چَک و لَگَد و تغییرِ سخت) و کلی میترسیدم که حالا چی میشه؟👈(بی ایمانی و نجواهایِ شیطان)
اولش خیلی خیلی سخت بود،اما کم کم متوجه شدم که چقدررررر عااالی شد که از اونجا👈(نقطه ی اَمن) نقلِ مکان و جدا شدیم.هم خونمون بزرگتر شد،هم پولِ پیشمون بیشتر شد و هم قوی تر شدیم و تغییر کردیم👈(تغییر شیرین)
حتی به نظرِ من بزرگترین و زیباترین تغییرِ شیرین،رفتن از این خانه که این دنیاست و پیوستن به منبع و ابدیت که آخرت و در نهایت خداست.واقعا اگر این تغییر نبود،چقدرررر این دنیا کسل کننده و تکراری و بی معنا بود.خداروشششششکر.
خ ل ق = خلق
خدایاااااااا ششششششکرت.
چقدرررر زیباست که من خالقِ زندگیِ خودم هستم.واقعا چنین خدایی سزاوارِ ستودن است.
خدایِ مهربون خصلتِ بزرگ و زیبایل خودش که خالق بودن هست رو به ما که اشرفِ مخلوقات هستیم هدیه کرده. داشتم به این فکر میکردم که چقدرررر خالق بودن شیرینه.مثلا کوچکترین مثال یه ظرفِ زیبایِ سفالی هست که ما خلق میکنیم و با افتخار میشیم خالقِ اون.از یه گِل، یه اثرِ خیلی زیبا خلق میکنیم و لذت میبریم.
وااااااای استااااااد،چقدررررر زیبا و عاااالی قوانین رو درک کردین.ستاره ی قطبی زیباترین نام برایِ خلقِ خواسته هامون هست.به محضِ اینکه شروع کردم به نوشتن و تجسمِ خواسته هام،برام اتفاق میفته و خلق میکنم خواسته هام رو.هر چند که خلق کردن هم صد در صد به تکامل نیاز داره و باید از چیزهایِ کوچیک خلق رو شروع کنیم.من امروز خواستم که آسانسور درست در جایی باشه که من هستم و خلقش کردم.من امروز خواستم که چراغ سبز بشه و ماشینا بایستن و من رَد بشم و خلق کردم.خداروشششششکر.
استادِ عزیزم اولِ فایل که گفتین یه مدت نبودین و دلتنگ بودین،با اینکه این فایل واسه مدتها پیشه،اما واقعا منم دلتنگتون شدم😘😘😘🤭🤭🤭
واقعا که این چنین خدایی ستودنی ست.واقعا از خدا ممنونم و شکرش که به ما اجازه داد که خالقِ زندگیِ خودمون باشیم.
بچه ها فکر کنین که اگه همه چیز از قبل مثلِ تقدیر و سرنوشتی که اکثرا قبول دارن،بود،چقدرررر زندگی پوچ و خسته کننده بود.وقعا خداروشکر که ما اختیارِ زندگیِ خودمون رو داریم👈(قدرتِ اختیار و برتری به همه ی موجودات)
واقعا استادِ جااااان وقتیکه گفتین که میخواستین برین بندرعباس و اونجا بر خلافِ چیزی بود که دوستتون گفته بود،یادِ این مثال افتادم که:شنیدن کِی بُوَد مانندِ دیدن.ما آدما اکثرا منتظریم ببینیم که دیگران چی میگن،به خاطرِ همین هم اکثرا حرکت نمیکنیم که تغییر کنیم زندگیِ زیبایی رو خلق کنیم.اگر شما به حرفِ دوستتون گوش میکردین و بندرعباس نمیرفتین،مطمئنا الان اینجایی که هستین نبودین.
استاد شما با مهاجرت هایی که داشتین و دارین،به نظرِ من چندین دنیا رو با هم تجربه کردین و میکنین و خیلی جالب و قشنگه.
استاد وقتی از تخم مرغ هاتون حرف میزدین،من تجسم کردم که منم تخمِ مرغ هام رو از لونه برمیدارم و شیری که تو لیوان ریختم و میخورم شیرِ گاو و گوسفند و بُزهایی هست که مالِ خودمه ووووو کلی لذت بردم🥰🥰🥰😋😋😋
استاد جونم وقتی در موردِ موضوعِ خلقِ شرایط در هر جایی به نفعِ خودمون حرف زدین و وقتیکه گفتین که نباید جایی که میریم شرایطش ردیف باشه و خودمون باید شرایطِ دلخواهمون رو خلق کنیم،یادِ فیلمی افتادم که چند سالِ پیش دیده بودم که توو اون فیلم دختری به نامِ یانگوم بود که اصلا براش فرقی نمیکرد که الان کجاست و فقط به هدفش فکر میکرد و هر جایی بهترین شرایط رو برایِ خودش خلق میکرد و منتظرِ کسی نمیموند و بالا دستی ها فکر میکردن که اگه اونو تبعید کنن میتونن جلویِ رشدش رو بگیرن،اما اون خلافش رو ثابت میکرد و به بهترین نحو خالقِ زندگیِ خودش بود.البته استادِ عزیزم من اونموقع اینارو نمیفهمیدم و الان ازتون بابتِ آگاهی هایی که میدین تشکر میکنم.
استادِ جااااان این مطلبی رو که الان دارم میگم شاید ربطی به موضوع نداشته باشه.اما خودم اینو یه خلق و تغییرِ عالی توو وجودِ خودم میبینم. اینکه من چند روزه پیش یه آقایی رو دیدم که سوارِ یه بنزِ خوشگل بود😍.اونجایی که ما زندگی میکنیم کمتر کسی این ماشین رو داره. من با جرات رفتم جلو و از تهِ قلبم بهشون تبریک گفتم و براشون آرزویِ بهترین هارو کردم،که اگر معصومه ی قبل بود،شاید اصلا حالش بد میشد یا حسادت میکرد.به نظرم من اون لحظه م رو اونجور که قلبم راضی شد خلق کردم و تغییر رو در خودم دیدم.تبریک میگم به خودم.
در آخر باز هم از استادِ جاااااان و مریم جاااانِ شایسته و همه ی هم کلاسی هایِ عزیزم توو کلاسِ عباس منشی ها تشکر میکنم که دیدگاهم رو عاشقانه میخونین.
استادِ عزیزم تشکر به خاطرِ وجودت
دوستدارِ شما معصومه ملک زاده
😘😘😘😘😘😘😘😘
❤❤❤❤
سلااااااااام
خدارو هزارااااااااان مرتبه شششششکر که باز هم دیدگاهم تایید شد.
این یعنی که من درس رو متوجه شدم و باید واسه درکِ بیشترش تلاش کنم.
😍😍😍😍
😘😘😘😘
سلام معصومه عزیزم ـ دوست صمیمی و ثروتمندم
ـ
خیلی زیاد بهت تبریک میگم ـ
صدها مرتبه آفرین میگم بهت از طرف خودم که تونستی اینطور زیبا صحبت کنی و لایکها ارزشمند استاد عزیزمون رو بگیری ـ
واقعا آفرینی از صمیمیت قلبم بهت میگم و همه افکارم و ذهنم و جسمم هم بهت آفرین میگن .
*
دوستت دارم ـ
شاد و قدرتمند ،
سلامت و ثروتمند باشی .
سلااااااام آقایِ مرتضیِ عزیز.واقعا از اینکه وقت گذاشتین و دیدگاهم رو خوندین بی نهایت ازتون ممنونم.
۳/۱۰/۱۴۰۰ برگ اول سفرنامه من
بعد از یکسال بودن در سایت
وداشتن فعالیت نه زیاد و نه کم
واقعا هدایتی اومدم اینجا
ودلم خواست قدم به قدم با عزت نفس که الان دارم کار میکنم پیش برم
وردپا بزارم و به خودم کمک کنم که مسیر مسیر شیرین و لذت بخشیه
هرجا سخت شد یعنی خدا داره باتمام قوا میگه
از مسیر منحرف شدی عشقم برگرد
ومن بگم خب الان چکار کنم
وخدا بگه الان برات مسیر جدید و محاسبه میکنم جان جانان
استاد یه چیز جالب بگم
اول که اومدم اینجا عضو شدم از همه چی میترسیدم
از اینکه تغییر کنم
ازاینکه چطوری آخه
از اینکه به زبون بیارم من خالق این زندگی ام
روابط داغون باهمسرم
روابط داغون باپسرم بشدت داغون
روابط فالش باخودم و نداشتن آرامش و همیشه نگران و پراز تضاد بودم
مشکل اعتیاد به خودارضایی همراه با پورنوگرافی بشدت(۲۵سال)
وحالا بعداز یک سال شنیدن فایل های رایگان شما به تعداد بسیار بالا(۲۹/۹/۱۳۹۹اولین روز عضویتم در سایت شما بود وحالا یک سال و ۵روز گذشته)
امسال یه ورژن جدید از شخصیتم ساختم
اول از همه آرامشم اوکی شد خدارو هزاران مرتبه شکر هر روز بهتر و بهتر میشم وآرام تر و با خودم به صلح بیستری میرسم
لحن صحبت کردن من باخودم بشدت تند و بی ادبانه بود که این رو به لطف کار کردن روی دوره ی عزت نفس شما با استادیاری مرضیه جان پری پور عالی پیش آوردم و الان خیلی باخودم مؤدب ترم و به خودم احترام میزارم و این باعث شده بابقیه هم رفتارم خوب شه
دومیش لذت از کنترل نیروی مقدس جنسیم بود که۲۵سال به غلط خودم رو تجربه کرده بودم واون قوه منو کنترل میکرد و خیلی حالم نامیزون بود و این تضاد همیشه کورترین نقطه ی زندگیم بود و حالا شده روشن ترین نقطه ی زندگیم ومن دارم کنترلش میکنم درست و زیبا و دارم به عزیزانی که مثل خودم هستن آموزش میدم کنترلش کنن نه ترک وواقعا همین دوجلسه که شروع کردم به این کار چه درهایی از آگاهی به روم باز شد که این هم نتیجه درست درک کردن و کار کردن رو عزت نفسمه
مورد سومم پسرم بود که اصطکاک شدیدی باهاش داشتم سر درس و نظم و اینکه چرا واما واگر و در رفتار باپسرم حالا منی که خشم همیشه حاکم من بود الان دارم کم کم حاکمش میشم و افسار این نقص شخصیتی رو هم به دست میگیرم و دارم به وضوح میبینم رشد شخصیتی و حال خوبم رو وتغییر رفتارم باپسرم رو
سومین مورد پیشرفتم روابطم باهمسرمه که قبلا همیشه بقول خودش حالم بدمیشه بیام خونه تو رو ببینم واین زندگی رو
وحالا تبدیل شده به اینکه آمنه من به عشق تو میام تو این خونه آرامش میگیرم
حالم خوب میشه وخودش هم قوانینی شده و هر روز برای شما آرزوی خیر وبرکت و سلامتی میکنیم وخدامیدونه چقدرررررر دوستتون داریم استااااد جان عااااشقتونم
مورد بعدی که واقعا اهرمش تو وجودم عالی جاافتاده و هرروز قوی تر میشه تحسین کردنه که بقول حبیبه جانم این تحسین کردن تمام حسادت و مقایسه و حسرت هارو شست برد
الان با آموزه های شما و توضیحات ارزشمند مرضیه جانم میدونم چطور باید رو خودم کار کنم و
این ماه از صفر درآمد تونستم۳۴۵هزار تومان پول بسازم و چقد برکت کرد برام🤩🤩🤩🤩
استاد خیلی دقیق تر شدم
خیلی بهتر دارم میفهمم و درک میکنم
خیلی ارزش وقدر اینکه عزت نفس اصل هست رو الان بهتر درک میکنم
استاد این جمله که
تمام عوامل موفقیت در یک کفه و عزت نفس در کفه ی دیگه بازهم به نفع عزت نفس سنگینه این که واقعا داره تو وجودم حک میشه
استاد دارم بهتر ارزش تضادهارو درک میکنم
واین تازه شروعشه که از تو در و دیوار بودن اومدم بیرون
واین رو باور کردم و هر روز قویترش میکنم که من خالق خواسته و ناخواسته ی زندگی خودم هستم نه فقط خواسته ها
واین ها فقط از صداقت وآموزش صحیح شما به شاگردانتون هست
که ابایی ندارید بگید من هم هنوز اول راهم و فکر نکنید عباسمنش دیگه یه پروردگار این قوانینه
عااااشقتم عااااااشقتم عاآااااشقم استاد جانم
عاااااشق مریم جان بینظیرم که چه حرکت هایی میزنه واین سفرنامه قراره بامن چه ها بکنه
ممنونم
میدونم میام و از رشد باثبات وتصاعدی هرماه پول ساختنم میگم و شما خوشحال میشید که ما داریم درک میکنیم و میفهمیم
ممنون و سپاسگزارتونم
سلام آمنه عزیزو شجاع دوست خوبم جرات زیبای شما در ارائه مطالبتون و توحید عملی و عشقی که به خودتون در ادامه راه داشتید و انجام تمرین هاتون خیلی ستودنیه
خدارو شکر من از این همه عزت نفس و جراُت شما خیلی درس گرفتم و مطمئنم منم میتونم با توکل به خدا و دیون خودم و زیبایی ها و سایر بودنم تضاد جدایی و تفرقه و سردی خانواده خودم رو درست کنم و خلقش میکنم ممنونم آمنه جان
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی خودم
همونطور که یاد گرفتیم برای به دست آوردن هر چیزی باید بهای اون رو بپردازیم.
من تصمیم گرفتم که بعد از دیدن هر کدوم از فایل های دانلودی بهای اون رو بپردارم. حالا بهای اون چیه!؟
و بهای اون نوشتن درکیه که من بعد از دیدن اون فایل بدست آوردم. نوشتن و شرح دادن باورهای جدیدی که بدست آوردم و باورهای غلط و ترمزهاییه که شناسایی کردم.
من این شرط رو برای خودم گذاشتم تا ساده نگذرم از آموزشهای رایگان و در مورد هر موضوعی فکر کنم، خلوت گزینی کنم، با خودم صحبت کنم و درکم رو افزایش بدم تا ظرف وجودیم گسترش پیدا کنه تا بتونم آگاهیها و هدایت های بیشتری رو کسب کنم و به اونها عمل کنم و در نتیجه تجربیات زیباترین رو در زندگی شاهد باشم .
به نظز من دیدن هر فایلی بدون تامل و تعمق بی فایدست ما باید به فکر فرو بریم باخودمون صحبت کنیم، به نتیجه برسیم و علف های هرز رو بیرون بکشیم و باورهای جدید و قدرتمند روجایگزین کنیم.. مگرنه اینکه :
« باورهای ماست ک زندگی مارو رقم میزنه!؟ »
کامنت های دوستان گنجینه بسیار بزرگیه که من با تنبلی کردن تا امروز به راحتی از اونها میگذشتم.
به قول استاد باید وقت بذاریم برای تغییر باورهامون و من به خودم متعهد میشم از همین لحظه این کار رو برای پیشرفت خودم انجام بدم.
همیشه با خودم اینو میگم ک من ترجیح میدم ساعت ها روی خودم و باورهام برای تغییر زندگیم کار ذهنی کنم تا اینکه مثل 99 درصد مردم بخوام از جسمم کمک بگیرم کار فیزیکی سنگین انجام بدم یا کیسه های سیمانی بلند کنم و در آخر هم زندگی خوبی نداشته باشم.
اول به خودم میگم بیایم خودمون رو گول نزنیم و واقعاً کار کنیم روی باورهامون و وقت بذاریم و عمل کنیم تا زمانی که ما درکی نداشته باشیم و نتیجه نگرفته باشیم از آموزشها یعنی هیچ کاری نکردیم و این کار با نوشتن کامنت و خوندن کامنت بقیه دوستان انجام میشه و مطمئن باشید به ثمر میرسه.
. در آخر باز هم اول به خودم میگم از این دو گنجینه غافل نباشیم .
1_ نوشتن کامنت (درک, نتیجه گیری, پیدا کردن باورهای محدود کننده و جایگزین کردن باورهای جدید)
2_ خوندن کامنت های دوستان
01.09.13
بنام الله یکتا و بی همتا
به رســم ادب و احترام سلام…
====================================
18. روز هجدهم_ ارزش ابـزار
abasmanesh.com
^ آیا تا به حال این تجربه را داشتی که به خاطر اینکه کمتر هزینه کنی کاری انجام دهی اما نه تنها نتوانستی صرفه جویی کنی بلکه صدها برابر هم مجبور شدی بیشتر هزینه کنی؟
^ ذهن فقیر، همیشه همه چیز را گران میخرد. این نوع تفکر بخاطر کمتر هزینه کردن، همیشه با انتخابها و خریدهایش در دراز مدت هزینههای بسیار گزاف و حتی گاهی ضررهایی جبران ناپذیر متحمل میشود.
^ وقتی تصمیم به تغییر ذهن فقیر میگیری تا یک ذهن ثروتمند برای خود بسازی، یکی از مهمترین کارهایی که باید به آن توجه کنی، ساختن باورهای مناسب برای خرید کردن و خرج کردن است.
^ هرگاه خواستی درباره قیمت ابزاری قضاوت کنی، دقت کن به ازای هزینهای که میپردازی، چه چیزی را دریافت میکنی و چه نتیجهای ایجاد میشود؟!
===================================
^^ باور «احساس داشتن لیاقت» و «باور فراوانی»
در یک کلام، 99٪ از مشکلات زندگی آدمها، از باور کمبود و باور احساس عدم لیاقت آب میخورد.
^ به جای پایین آوردن کیفیت زندگی، باورهایت را قدرتمندکنندهتر نما.
به جای پایین آوردن توقعات از تجربه نعمتها، قوانین زندگی را درک کن و با آنها هماهنگ شو.
^ اگر به کمتر از بهترین قانع نشوی، قطعاً جهان تو را به سمت بهترینها هدایت میکند و قانع نشدن به کمتر از بهترین، یعنی تعهد برای ساختن باورقدرتمند کننده و تغییر باور محدودکننده، به جای پایین آوردن کیفیت خواسته.
====================================
خدایا شکرت برای این آگاهی ها که برای امروز من بهترین درس ها رو داشت.
یادم انداخت که به جای کوچک کردن خواسته هایم باورهایم رو بزرگ کنم.
یادم انداخت اگر سفری در پیش رو دارم از خودم این سوال رو بپرسم “تجربه کردن این سفر چه هدیه ایی برایم دارد؟” آیا این سفر رو انتخاب میکنم که برم چون همسرم ناراحت نشه؟ سفر پیش رو میخوام نرم چون بیشتر به هزینه هاش فکر میکنم یا بر سردو راهی کار درست مانده ام. تمرکز کردن روی هدفم یا تجربه کردن و دیدن یک عروسی با یک فرهنگ و در یک شهر متفاوت… آیا میتونم از این فرصتت استفاده کنم تا تمرکز بیشتری بزارم تا بتونم به عنوان جایزه به خودم زمانی برای شادی و لذت بردن و تجربه کردن بدم… میتونه این سفر پیش اومده و عروسی که در فریدونکنار دعوت شدیم فرصتی باشه که ازش
به عنوان ابزار استفاده کنم تا سرعت خوندن و مطالعه ام بره بالا، یا اینکه تمرکز کردن رو بهتر تمرین کنم.
من باید بدونم هر چیزی،هر وسیله ایی، هر اتفاقی، میتونه در خدمت من باشه و ارزشش رو بدونم. باید هم بدونم و هم یادبگیرم چطور از این ابزارها در زندگی ام استفاده کنم…
باید ذهنم رو چنان قوی و بزرگ و ثروتمند کنم تا اون ابزار برام بیشتر از بهایی که بابتش پرداخت میکنم برام نتیجه داشته باشه…باید حواسم به هزینه هایی که میکنم باشه و در اصل حواسم بــه نتیجه هایی که از اون هزینه بدست میارم، باشه. این راهی هست که میتونم باورهای قدرتمندکننده بسازم…
سلام فهیمه عزیزم
وقتی که خودمونو رها کنیم و بسپاریم به خودش دیگه نگرانی معنا نداره خیالت راحته که خودش همه کارا رو روبه راه میکنه
ببین قلبت چی میگه و همون کارو انجام بده و مطمئن باش که بهترین انتخابه
تمام تلاشتو بکن که از چالش جدیدت سربلند بیرون بیای و فقط خودتو به خودت ثابت کنی
فقط شروع کن خودش پیش بره نگران هیچی نباش
منتظریم بیای و با خوشحالی خبر موفقیت و نتایجتو باهامون به اشتراک بذاری
سلام مهناز جونم
سلام به تو دوست ارزشمندم
واووووو چقدر سورپرایز شدم. خداجونم شکرت…
امروز توی تمرین ستاره قطبی ام از خدا خواسته بودم سورپرایزم کنه حسابی شگفت زده بشم و الان شگفت زده شدم حسابی…
داشتن نقطه آبی رنگ
(بعد این همه مدت توی سایت سعی کردم مثل همون اولین کامنت هایی که نوشتم یا کسی روی دیدگاهم پیام میذاشت ذوق کنم و خوشحال بشم و برام تکراری نشه. و برای خودم اینجوری میبینم که من وقتی توی مسیر درست همون مسیر جاده جنگلی راحت دارم میرم و خیلی ها هم در این مسیر که ردپاها و آموزش های استاد رو دنبال میکنن مثل من هستن، یکی زودتر یکی دیرتر. یکی متوقفه یکی پرسرعت داره میتازه. خلاصه همه دارن میرن و خودمو تصور میکردم اگر در این مسیر درست حرکت کنم یکی از این بچه های نازنین رو میبنم و براش دست تکون میدم یا برام دست تکون میده و نقطه آبی رنگ برای من توی ذهنم مثل اینه که یک دوست عزیزی که با من هم مسیره دست تکون داده و من یعنی دارم درست پیش میرم که یکی رو دیدم و برام دست تکون داده و این دت تکون دادن همین داشتن نقطه آبی رنگه کامنت داشتن یا کامنت نوشتنه، دلم خواست بهت این تصورم رو بگم اگر گفتم برام دست تکون دادی توام خودتو در این جاده جنگلی زیبا تصور کنی و خوشحال بشی و ذهنت رو شرطی کنی و برات تکراری نشه. تا الان این روش برای من خوب جواب داده و هربار کلی ذوق میکنم از داشتن نقط آبی رنگ کنار اسمم در اتاق شخصی ام.)
اونم 5 تا نقطه آبی رنگ
اونم از یک دوست عزیز که یکجورایی خودم باعث شدم اینجا هدایت بشی و اینجا بیای و چقدر خوشحالم که هستی موندی و داری ادامه میدی.
سورپرایز شدم از تلاش هات، از پیام هات. از حرف هایی که میدونم ولی شاید لازم داشتم یکی بهم یادآوری کنه و تو شدی اون دست خدا که برام یادآوری کردی.
سورپرایز شدم چون اومدم الان تو سایت برای یک موضوعی و ذهنم رو رفرش کنم و بزنم روی “نشانه ی من” همین پیام جواب من بود وهمین نشانه ی من.
این سایت همه چی درسته. درست پیام بهت میرسه، ادم ها درست کارشون رو انجام میدن.اصلا این یعنی هدایت. این یعنی بهترین جای دنیا که آدم های ناب همه دارند برای بهبود خودشون که باعث رشد و بهبود توام میشه تلاش میکنن.
اصلا مهناز نمیدونم چطور توصیف کنم وبگم که تمام جملاتت برای حال اکنونم چــقــدر به موقع بود.تو در پاسخ به اون کامنت و اون روزم نوشتی ولی من مناسب هست برای اکنونم و این یعنـی خداوند اینگونه با من سخن میگوید. این یعنی خدا حواسش هست چطور جواب منو بده و با من حرف بزنه تا من متوجه بشم.
اینجایی که نوشتی:
فقط شروع کن خودش پیش بره نگران هیچی نباش
مینویسم یادم باشه.
ازت واقعا صمیمانه تشکر میکنم که نوشتی، که متعهدانه داری روی خودت کار میکنی و به منم کمک میکنی و منو هم اینقدر شگفت زده و خوشحال میکنی. نمیدونی چقدر سرشار از حس حضور خدا در قلب و تک تک لحظه هام هستم و خدا در قالب دوستانی مثل تو میاد و با من حرف میزنه و چقدر این توش نکته داره برام چقدر درس داره…چقدر باورهامو تقویت میکنه.
خدایا شکرت برای وجودت مهناز جونم
ممنونم که اینجایـی
برات از الله یکتا بهبودهای دائمی در درون وبیرون رو خواهانم
ارادتمندت فهیمه
?سلاااااااااااام به استاد بزرگوار
و?عزیز مهربان استاد
چقدرررررررتحسین برانگیز شروع شد این فایل
با اهنگی بسیار پراز معنا و مفهوم انرژی بخش
وطبیعت بسیار زیبای به تصویر کشیده شده
اول از همه از خانم شایسته با اون فیلم برداری ماهرانشون که واقعا تکامل به شیوه ی عالی در ان احساس میشد?
هر فایلی زیباتر از فایل قبل از هر جهت
و اون ابرهای سفید و در آسمان آبی پاک خدایی مثل یک تابلوی نقاشی زیبا
سایه ی درختان در آب زلال دریاچه و سبزه های مخملی
وتیپ زیبای استاد که انگار رنگ ولعاب ان با طبیعت ست شده بود !!!
همه چیز در هر جهت هماهنگ شده به سبک عالی یک پکیج بسیار عالی
چه شور وشعفی در وجودمون برانگیخته شد استاد
چه احساس عالی که همراه شد با حرفهای و نکته های پراز اموزه مثل همیشه
رسالتی بس بزرگ شما که نشانگر الهامات خدائیست
نور امید وایمان و توکل به خداوند همراه با صحنه های زیبا انرژی وجودمون را چندین و چند برابر نمود
استاد عزیز
تولدحدود یکسالگی خود را که وجودم را مملو از تحولات شگرف نموده را جشن میگیرم
تغییراتی اساسی وبس بزرگ
در چهار اصل
معنویت سلامتی ثروت و رابطه
را شاهد میشوم و تبریک اول از همه به شما برای تربیت اصولی خالق شدن هایم در هر جنبه ای و مهترین ان هماهنگی با روح الهی درون
استاد لحظه ای نیست که در حال عشق بازی با پروردگار نباشم
از تمام امور زندگی گوچک بزرگ
چقدر خدای مهربان الهام گر جانم میشود کنترل نجواها در هر شرایطی و ایجاد احساس خوب عالیترین اصل
بالارفتن عزت نفس و اعتماد نفس و ثبات قدم در سبک شخصی
قربانی تمام شرکهای خفی و فقط و فقط خدارا دیدن در هر پیشرفتی
ارتباطات عالی اول از همه باخود الهی ام و اطرافیانم
ترک داروهایی که حدود ده سال استفاده میشدند
واریز شدن چند ده میلیون پول به حسابم بدون هیچ عمل فیزیکی دریافت ماهیانه به راحتترین شکل با ایجاد باورهای قدرتمنداته در امر ثروت
مهمتر از همه تشخیص رسالت و طرح الهی در زندگیم با دریافت هدایتهای قدم به قدم خداوند
چقدر شیرین است عاشقانه عمل کنی
همان رسالتی که برایم بزرگترین تفریح است و به قول شما انرژی مثبت و عالی نتیجه قلبی عشق به این طرح الهی است
احساس عالی و کنترل نجواها در هر زمان
و دهها نتیجه ی دیگراز نتایج عمل به اموزه های شما استاد گرانقدر است
??سپاسگزار خداوندم که خداوند این فرصت زیبا را به شما داد تابه عالیترین رسالت در دنیای زیبای زندگیتان خود عمل کنید ??
استاد خدارا شاکرم که لحظه شماری میکنم برای پیامهای هرروزه ی این سفرنامه زیبا
و نکته برداریهای عالی و هر لحظه درک نکته های جدیدترکه مرا شگفت زده کرده
من در تمامی این چندین روز سفر قدم قدم امدم و انقدر پرازانرژی عالی میشوم که مشاهده گر تمامی این اموزه های عالی میشوم.
نکته های بسیار عالی
همین امروز بود که با گوش کردن به فایل (باوری که زندگی مرا تغییر داد) نکته های باارزشی انقدر مرا به وجد می اورد که بااینکه در حال رانندگی بودم و گوش میدادم
چندین مرتبه در طول مسیرماشین را کنار میزدم و نکات را در کانال تلگرام خودم به نام (نکته های طلایی فایلهای رایگان استاد )با ذوق یاداشت میکردم.
همان لحظه که گفتید مهمترین نکته در لحظه ی الان زندگی
هر کس هماهنگی باجهان اطراف اوست
چقدر این نکته پراز حرف است استاد
و اینکه گفتید نیاز به تغییر فیزیکی نیست بلکه مدار و باورها باید تغییر کند تا شرایط عوض شود
استاد تمام حرفهای شما پاسخیست برای سوالات ما در ذهنمان
اصل این نکات فقط تغییر خود ماست
باید بازهم جهاد اکبربرای تغییر خودمان به راه بیندازیم تا شرایط تغییر کند
استاد از شما بسیار سپاگزارم و مطمئنا جهان افرینش پاسخ تمامی این انتقال مثبت انرژی شما را به بهترین نحو خواهد دادهمان گونه که تا بحال داده و در اخر
من متعهد میشوم از این لحظه تا سال اینده در دومین سال تولدم
بالاترین تغییرات درونی را برای ایجاد شرایط عالیتر بیرونی ایجاد کنم بایاداوری این نکته که جهان بیرون ایینه ی درون ماست