روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 2

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسل» در این صفحه: 34
  1. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2350 روز

    سلام به همه دوستان

    هر وقت فایلای استاد رو میبینم به طرز عجیبی حالم خوب میشه، به طرز عجیبی کینه های درونیم به سمت بخشش و حتی ارزوی خوب و تحسین سوق پیدا میکنن. و در کل حس خیلی خوبی بهم دست میده که یقینا میدونم اینا از همون حس مثبت خود استاد هنگام ضبط فایلاشونه. امروز روز 21 از سفرنامم بود و فایل چندبرابر کردن درآمد در یک سال، قسمت 3 رونگاه کردم و آگاهی های زیادی کسب کردم که ان شاالله عملی میکنم و تو یکی از برگ های سایت موفقیت هام رو به اشتراک میذارم. استاد من همیشه وقتی صحبت از چند برابر کردن درامد میشد، اولین چیزی که به ذهنم میرسید این بود که باید مسیر رو عوض کنم و اصلا برم یه شغل جدید پیدا کنم و… ولی تو این فایل جالب ترین نکته ای که گفتید این بود که برای سه برابر کردن درامد باید از همین الانی که هستیم و همسن شرایطی که هستیم باید شرو کنیم برای افزایش درامد. وقتی این جمله رو شنیدم انگار یه کوهی از آگاهی به سمتم سرازیر شده باشه، ذهن من سرشار از آگاهی شده بود و تازه متوجه شدم که از کجا باید شرو کنم. بهترین قسمتش هم ورود یه ایده خفن برای چند برابر کردن درامد بود که همین الانش خیلی ذوق دارم شرو کنم و برم سمتش. از خدا ممنونم که این فایل رو جلو روی من گذاشت تا به سمت پیشرفت هدایت بشم. از استاد عزیزم بی نهایت سپاسگذارمممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2350 روز

    سلام به دوستای خوبم . سلام به استاد و مریم عزیزم.

    امروز روز بیستم سفرنامم هستش و بسیار بسیار خوشحالم که تا اینجا اومدم. چون اینقد تو زندگیم آگاهی اومده که نگوووو. اینقد تو کنترل ذهن بهتر شدم که واقعا خودم از خودم شوکه میشم. وقتی به گذشته خودم نگا میکنم که چطور از روی عدم آگاهی، از برخورد ادم ها و کلا اتفاقاتی که برام رخ میداد عذاب میکشیدم، متوجه میشم که چقد خوب پیشرفت کردم و چقد الان در ارامشی فوق العاده نسبت به اون موقع هستم. ادم ها رو نگا میکنم که همچنان در غفلت موندن و حتی نمیخوان هم بدونن که چرا این اتفاقات براشون میوفته و بیشتر دوست دارن هی ناله کنن!! نمیتونم این ارامش حال حاضرم رو توصیف کنم. الان اینقد از حس بد و خوب آگاه شدم که وقتی راهم رو کج میرم، قلبم با انتشار حس بد اصلا نمیذاره که من اون راه رو ادامه بدم!! و برام همینش خیلی جالبه. من یه ترمز ذهنی که دارم، غرور بیجام هستش که بخاطر یه حرف میرم برای اینکه به کسی دیگه خودم رو ثابت کنم، به خودم عذاب میدم. یا ارتباطی رو که میدونم برام مفید هستش رو از روی غرور یهو میخوام قطع کنم ولی برام تو این مدت جالب بود که هر وقت خواستم پیشرفت کنم و جلو برم، قلبم دستور میداد که برم اون ارتباط رو درست کنم و دست از غرورم بردارم. الان دوست دارم بیشتر راجب غرور بدونم و بفهمم اصلا چی هست و آیا به درد من میخوره یا نه. اگه اره کجا و چه موقع باید استفاده کرد؟!! دوست دارم بیشتر بدونم و درک کنم چون ارامش حال حاضرم رو از این آگاهی ها و درک ها پیدا کردم.

    راجب دو نکته مهمی که استاد تو این فایل گفت میخواستم بگم. من به عینه دیدم که این اطرافیان چطوری رو احساس و اتفاقات زندگی من نقش دارن. من خودم پریروز یه اتفاقی رو تجربه کردم که چند روز اخیر ادمهایی که دور و برم بودن، همش راجب اون موضوع صحبت میکردن. با وجود اینکه میدونستم قانون فرکانس چی هست و اینکه دوست نداشتم اصلا راجبش فکر کنم و یا صحبت کنم، پای حرفاشون مینشستم و گوش میدادم که پریروز به طور واقعی من این حرفا رو تجربه کردم!! من سری خودم رو کنترل کردم و سری فهمیدم که اگه دیگه ارتباطم رو با این ادم ها ادامه بدم، معلوم نیست که دیگه چه اتفاقات دیگه ای میخواد رخ بده. پی بردم که باید خیلی رو ورودی های ذهنم حساسیت به خرج بدم و بخاطر اینکه وقتم رو با یه سری ادم بگذرونم، مغزم رو از چرت و پرت پر نکنم که فردا و پس فردا اتفاقات همجنس اونا سرم بیاد!! این اتفاق تجربه فوق العاده ای بود که به من کلی درس داد و همانطور که استاد عزیز میگن از تضاد ها برای ایجاد خواسته ها استفاده کن، خواسته های جدیدی برای خودم درست کردم و بیشتر از همه با اراده قوی تری به سمت جلو رفتم. من تصمیم گرفتم افرادی رو از زندگیم حذف کنم که با حذفشون میدونم تقریبا هیچ ادمی دور و برم نمیمونن! ولی ایمان دارم خدا برام فوق العاده ها رو میاره سمتم و لذت میبرم از وجودشون و باهاشون پیشرفت میکنم.

    خداروشکر میکنم که امروز این اگاهی رو بهم داد که باید تو تعهدم قطعی و جدی عمل کنم. نگران چیزی نباشم و فقط عمل کنم.

    استاد وقتی داشتین از چند برابر شدن ثروت حرف میزدین که یه روزی براتون خنده دار میشه، اشک ذوق تو چشمام جمع شده بود و با خودم میگفتم خدایا شکرت که استادی عین شما آفریده که اینقد علاقه داره اگاهی هایی که براشون اینقد زحمت کشیده رو با عشق و رایگانننن در اخیارمون قرار بده و با ذوق از ما میخواد که عمل کنیم و پیشرفت کنیم. استاد عزیزم بی نهایت سپاسگذارم و دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2350 روز

    سلام به دوستای عزیزم. سلام به استاد و مریم عزیزم. استاد ممنونم از آگاهی هایی که به ما میدیدن تا با دید روشن تر دنیا رو ببینیم و حرکت کنیم. اتفاقا همین دیروز دنبال همچین فایلی بودم. فایلی که بهم نشون بده که دنیا پر از نعمت و ثروته. و کافیه من با شور و اشتیاق و باور فراوانی سمتش برم. صدای قلبم رو بشنوم و سمتش برم. آگاهی که من از این فایل گرفتم، بزرگ کردن باورم نسبت به ثروته. اینکه من راحت میتونم ثروتمند بشم و راه موفقیت رو خیلی راحت و کوتاه سپری کنم. اینکه اینقد از نظر مالی ازاد باشم که بدون اینکه قیمت چیزی رو بدونم بخرمش. برم مسافرت و از زندگی لذت ببرم. از خدا ممنونم بابت آگاهی که بهم داد. از استاد عزیزم بی نهایت سپاسگذارم. من برگه تعهدم رو امضا کردم و میخوام اولین مرحله ای که به دهنم رسیده و قلبمم باهاش اوکی هستش رو شرو کنم. مطمئنم منم مثل استاد تا چندین برابر درامد کسب میکنم و یه زندگی جدید و بهتر رو شرو میکنم. مم همین دیروز از کاری که واقعا داشتم عذاب میکشیدم استعفا دادم، بدون اینکه هیچ ایده ای برای هدف شغلیم داشته باشم اومدم بیرون. ولی الان یه ایده ای به ذهنم رسیده که میخوام شرو کنم و آروم آروم پیشرفت کنم. تنکیییوووو خدا جونمممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2350 روز

    امروز روز ۱۸ ام سفرنامه منه. فایلی که تو این روز گوش دادم آگاهی های نابی رو به من داد. آگاهی هایی که واقعا نیاز من بود. من خودم به شخصه همیشه هر چیزی میخواستم قبل از کیفیت اون محصول میرفتم سر قیمتش! سری میپرسیدم قیمتش چنده! و اینقد میگشتم تا یه ارزون قیمت پیدا کنم. یا وقتی یه جایی رو پیدا میکردن که دارن جنسای ارزون و با کیفیت رو به دلیل عدم فروش و یا زدگی میفروشن، سری میرفتم و کلی میخریدم که بعضیاشون رو حتی هیچ برنامه ای برای پوشیدنشون ندارم و باز میخریدم! یا کفش هایی که خریدم و زخم هایی که رو پاهام تحمل کردم، جنس های دست دومی که همش باید تعمیرشون کنی و … همه اینا بخاطر باور فقر بوده و متناسب با اون باور هی فقر هم تو زندگیم میومده. من باید باور اینکه من هرچقد لذت بخشانه خرج کنم و لذت ببرم از خریدم بدون اینکه توجه کنم چقد دارم بابتش میدم، خدا به من چن برابرش رو میده از یه راه بسیار اسون و ساده و لذت بخش.‌بایدیاد بگیرم برا خودم خیلی ارزش قایل باشم و خودم رو لایق بدونم و تا از ویفیت چیزی مطمئن نبودم نخرمش. و یا حتی جایی رفتم و دیدم چیزی بی کیفیت جلوم گذاشتن اصلا استفاده نکنم و دنبال بهترینا برا خودم باشم. من تو راه تکامل وسعادتم و لازمه زندگی من داشتن باور فراوانی و ثروته. هر وقت این باور قدرتمنددتر باشه میتونم خواسته های خودم رو قدرتمند تر بیان کنم و راحت تر بدست بیارم. خدایا شکرت که این آگاهی به این مهمی رو به من یاد دادی و همچنین از استاد عزیزم بی نهایت سپاسگذارم که به من درس زندگی داره یاد میده. خدایا شکرتتتتتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2350 روز

    سلام گرمم به دوستای پایه و دوست داشتنی سایت و همچنین سلام ویژه به استاد و مریم عزیزم

    خیلی دوست دارم تمام احساساتم رو بخوبی با انشاء خودم بیان کنم و حس خوبم رو انتشار بدم.برای اینکار به این سفرنامه متعهد شدم و تا الان یعنی تا روز 17 ام از سفرنامه پابه پای دوستای خوبم نکته نوشتم و درس های به شدت مفید و مهمی یاد گرفتم. درسهایی که منو اگاه کردن و تا به امروز به من مسیر زندگیم رو نشون دادن. داشتم به ادم های دور وبرم فکر میکردم. به اینکه چرا همیشه من راجب نکات ثبت صحبت میکنم و اونا هیچ واکنشی نشون نمیدن، به اینکه چرا من اینقد اشتیاق دارم فقط راجب ارزوهام حرف بزنم و برای اتفاقات کوچیک و بزرگ هی پیش بقیه هم بیام از خدا تشکر کنم ولی اونها هیچ واکنشی باز نشون نمیدن! از خدا میخواستم که بهم دوستی بده که هماهنگ با من بیاد راجب اتفاقات مثبت زندگیش و روزگارش صحبت کنه و من هم از صحبت هاش انرژی بگیرم. دوستی که با اشتیاق بخواد از لذت بخش ترین خاطرات زندگیش حرف بزنه و منو اگاه کنه. دوستی که وقتی پیش همه هست، اگاهانه فقط از خواسته هاش حرف بزنه. تو همین راستا بود که یهو به ذهنم رسید، سایت عباسمنش پر از دوستایی هست که تو هر برگ سایت از ارزوهای قشنگشون صحبت کردن و اتفاقات رویایی هر روزشون رو دارن تو سایت به اشتراک میذارن. چرا من نیام بجای وقت تلف کردن با بقیه و گوش دادن اخبار بد و … به حرفای این عزیزای دل بپردازم ولذت نبرم؟!! خواستم بگم من بی نهایت بابت وجود این همه ادم که اینقد مشتاق شناختن قانون و عمل بهش هستن، از خدا ممنونم. این سایت شده پاتوق خوبی ها و خوشی ها. یه پاتوق برای جمعی صمیمی بین دوستانی که میدونم بی شک وقتی دارن برگی از سفرنامشون رو مینویسن، لبخند دارن میزنن و خوشحالن از درونشون.

    و اما برسیم به نکته اموزنده این فایل برای خودم: اول از همه از خدا جونم و استاد عزیزم تشکر میکنم که این فایل رو در اختیار ما قرار دادین. و من گوشش دادم.

    هر چقدر راجب توحید و یکتاپرستی بگم کم گفتم. عملی که کل وجودمون رو به سمت خوشبختی و رهایی و رستگاری میبره. میخوام داستان زندگی خودم رو بگم. داستانی که سرتاسر وابستگی و شرک بود. من دوسال هستش که با کسی در ارتباطم و باهاش کار میکردم. این اوایل برای کار بهش هی میگفتم اره من فلان قیمت میدم و انتظار داشتم اونم قبول کنه که خلاصه اوضاع اونجوری که میخواستم پیش نرفت و ما ارتباط کاریمون قط شد. وقتی این اتفاق افتاد احساس ترس بهم دست داد، احساس از دست دادن کسی یا چیزی که شب و روز رو به امید و عشق و یاد اون ادم میگذروندم. هر روز با خودم میگفتم یه جای کار ایراد داره و من دارم یه جایی رو اشتباه میرم یا اینکه با زیرنکی دقت نمیکنم که چه اتفاقی افتاد. اتفاقی که افتاده بود دقیقا با مضمون این فایل هماهنگی داشت. من از خدا کار نمیخواستم و اویزون یکی دیگه شده بودم. من از خدا عشق و محبت نمیخواستم واویزون یکی دیگه شده بودم. من از خدا نخواسته بودم پول بهم بده و اویزون یکی دیگه شده بود . حتی خدا اینقدر مهربان و بخشنده بود که من از طرق مختلف محبت و پول دریافت میکردم و البته شکرگذاری میکردم ولی باز فکر میکردم اگه اون ادم به من لطف کنه و من باهاش کار کنم خیلی خوشحال تر و لذت بخش تر خواهد بود و یه جورایی بقیه و محبت هاشون رو در مقایسه با این ادم کمرنگ میدیم. این فایل بهم یاد داد که رو خودم بیشتر کار کنم و خدا رو تنها منبع همه چی بدونم. اگر اتفاقی به ظاهر بد بیوفته خودمو گم نکنم و بازم به خدا پناه ببرم که البته یقین دارم که اون تضاد در راستای پیشرفت من اومده و در این اتفاق هم دقیقا همین بود. با خودم گفتم وقتش رسیده اون کار رو خودم تنهایی انجام بدم و اگه اون تونسته پس منم میتونم. مگه من چی کم دارم از اون. من باید خودمو رشد میدادم. و اول از همه باید از خدا تشکر میکردم که داره منو رشد میده و گوشزد میکنه که دیگه وقت بزرگتر شدنه . باید بلند شم و حرکت کنم به دنیای ناشناخته ها و خودم اونا رو کشف کنم و در این حین لذت ببرم از زندگیم. یاد گرفتم ایمانم رو قوی کنم و خدا رو راس همه قرار بدم. که اگز خدا منو به عزت برسونه ادم با عزتی میشم. خدا به من پول و ثروت بده من ادم ثروتمندی میش. خدا به من علم و مسیر یاد بده من عالم میشم و رو به سعادت میرم. از خدا ممنونم که این فایل رو سر راه من قرار داد تا اگهی من از خدا بیشتر و بیشتر بشه و بتونم هر روز بنده سپاسگذارتری برای خدای خودم باشم. خدایاااا شکرتتت. دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2350 روز

    سلام به تک تک دوستای خوبم . استاد عباسمنش عزیزم . مریم جان عزیزم و سلام به خدای خوب و مهربونم.

    استاد نمیدونید این فایل با من چه کرد. چشام از ذوق میخواست دربیاد. اینقد شوق و انگیزه گرفتم که حد نداره. اینقد این فایلا پر از انرژی مثبت و انگیزه بخش هستن که من خودم به شخصه دیگه به جایی رسیدم که ذهنم به راحتی نمیتونه کمبود رو قبول کنه. وقتی یکی راجب کمبود حرف میزنه یا خودم راجبش حرف میزنم، سری واکنش نشون میده و آلارم میده. من اهسته و پیوسته راه تکامل رو با فایلای روزشمار تحول زندگی من طی میکنم و امروز که روز شانزدهم من هستش، به درک خیلی بیشتری از خواسته هام و حتی خودم رسیدم، خیلی از ویژگی هایی که باعث درجا زدنم شدن رو پیدا کردم و دارم روشون کار میکنم. مهمترین دستاوردی که تا الان بدست اوردم این هستش که راحت تر از قبل میتونم خودم رو از حس بد ببرم بیرون و بیارم به حس خوووببب. که این دستاورد خیلییی منو شاداب کرده و دارم لذت میبرم از زندگیم. همینطور ایده داره به ذهنم میاد. دوستایی میاد وسط که دوست دارن بهم در راستای محقق کردن ایده کمکم کنن. خدایا شکرتتتت. وقتی به دستاوردهای استاد نگا میکنم، فقط تحسین میکنم و میگم اگه شما رسیدید پس منم میتونم. اگه شما میگید قانون عمل میکنه منم بهش عمل میکنم تا برسم. استاد قانونی که شما یادم دادین، منو سپاسگذارتر کرده، منو عاشق تر کرده، منو مهربون تر کرده، منو لطیف تر کرده. این قانون منو به یه ادم دیگه تبدیل کرده. و هنوزم دوست دارم تغییر کنم. و عطشم با دیدن دستاورهای شما بیشتر میشه. داشتم هی با خودم میگفتم که استاد عباسمنش در آزادی تمام بسرمیبره و کلی ماشین و ملک و … داره که اونا رو در کمتر از 15 سال بدست اورده. با خودم میگفتم اگه منم برم این مسیر رو خدا میدونه یه سال دیگه یا حتی چن ماه دیگه به چه جاهایی هدایت میشم. استاد این سفرنامه ای که شرو کردم منو با برنامه تر کرده. خودمم باورم نمیشه که من کلا 5 ساعت میخوابم و بقیش رو دارم رو خواسته ها و اطلاعاتم کار میکنم. هر روز اگاهی من بیشتر و بیشتر داره میشه و به یه آدم دیگه ای تبدیل میشم. به یه ادم لایق تر و سپاسگذار تر و مهمتر از اون به یه بنده واقعی خدا دارم تبدیل میشم. هر روز که فایلای زندگی شما رو میبینم کم کم داره تو ناخودآگاه ذهنم میره که بابا کارها و خواسته ها خیلی راحت و سریع انجام میشه و داده میشه. بابا پول ریخته و باید بریم فقط جمش کنیم. باید دست از وابستگی ها و وسوسه های ذهن برداریم و تو این حال نمونیم و از شرایط کنونی خودمون دلزده نشیم، چون میشه شرایط رو تغییر داد. حتی خودمون به یه ادم دیگه تبدیل میشیم. ادمی که حتی یه روزی خواهیم گفت دمت گرم که تونستی اینقدددد زیاد تغییر کنی. استاد این فایلاتون به من قوت قلب میده. به من باور جدیدی میده که بیام حرکت کنم. اگه مانعی بود از حرکت واینسم و ادامه بدم. ذهن رو کنترل کنم و برم رو خواسته هام متمرکز بشم. استادددد خیلی ممنونممم که اینقد عاشقانه فایل میذارید و خیلی دوستتووون دارم. از صمیم قلبم دوستتون دارم. با وجود اینکه هیچوقت ندیدمتون و اصلا باهاتون حضوری صحبت نکردم، به جرات میتونم بگم جز افراد درجه یک زندگیم هستین و خیلی دوستتون دارم. از خدا خیلی ممنونم که من رو با فردی همچون شما آشنا کرد و دارم تا به امروز از آموزه هاتون استفاده میکنم

    خدایا شکرتتتتت. دوستت دارممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2350 روز

    خدااایاااا شکرتتتت

    سلام به دوستای خوبم و استاد و مریم جون عزیزم

    هر چقد هم این فایل رو گوش بدم واقعا بازم کمه. خیلی کمه. الحق که راست گفتین که این فایل یه فایل آموزشی جامعه. وقتی داشتم به فایل گوش میدادم، سرتاسر امید بودم و شوق و ذوق و تحسین از اینکه یه نفر واقعا این مسیر رو رفته و رسیده به اونجایی که هست. این فایل به من درس استقامت رو داد. آگاهی که از این فایل گرفتم امید، عمل و استقامت تو عمل بود. اینکه نذارم حالم بد بشه و همیشه امید رو تو وجودم زنده نگه دارم. برای اینکه حالم خوب بشه تلاش کنم. راه رو برای دریافت تجربه های جدید و پر انرژی باز کنم و بذارم خدا هم نعمت هاش رو سمت منم روانه کنه. این فایل به من آموخت که میشود. میشود به همه چی رسید اونم بسیار راحت و شیک و مجلسی. مثل همون اتفاقی که برای استاد افتاده یعنی یه شبه حقوقشون زیاد شده! از وقتی به قوانینی که تو فایلای سفرنامه عمل میکنم، اتفاقای خیلی جالب ولی البته بدیهی برای خودم میوفته. از این جهت بدیهی هستن که چون تو ذهنم این باور رو ایجاد کردم که اگه حالم رو خوب نگه دارم و سعی کنم در جهت نشر انرژی مثبت و شادی هم تو خودم و هم به جهان پیش برم، رخ دادن اتفاقات خوب و لذت بخش تر بسیار بدیهی هستش.

    من دیروز برای تزریق واکسن رفته بودم بیمارستان شهرمون. وقتی رسیدم دیدم اینقد جمعیت زیاده که دیگه نمیذارن کسی بیاد داخل و میگفتن که دیگه حتی ثبتنام هم نمیکنن. ولی یه حسی بهم میگفت که یکم وایسی اوضاع خیلی راحت برات اوکی میشه. خیلی جالب بود دیدم یه دختره داره کلی صحبت میکنه که اره خانوادم اونجا هستن و … که خلاصه در رو براش باز کردن که بره و خیلی اتفاقی به من و خواهرمم گفتن شما هم میخواین برین داخل ولی دیگه نوبت دهی نداریم و میخواین خودتون برین داخل تا باور کنید و این حرفا. من همین که وارد شدم، به اولین جایی که چشمم رو گرفت، رفتم و دیدم که گویا اون قسمت کلا دیگه تزریقات انجام نمیشه و چند نفر هم دارن با مسولا دعوا میکنن . که بعد از خاموش شدن دعوا من رفتم از همون مسول پرسیدم دیگه تزریقات ندارین، که ایشون هم گفتن برو فردا بیا فردا هم انجام میشه و … که با پرس و جوی دیگه مشخص شد برای سن من فقط همون روز واکسن میزدن که این اقایی که اینقد داشت دعوا میکرد فقط با یک جمله که گفتم من سنم برای فردا نمیرسه، خودشون شخصا رفتن و از مسولین سوال کردن و اجازه دادن برای من و خواهرم واکسن کرونا زده بشه. در صورتی که در حالت عادی باید 2 ساعت منتظر نوبت میبودیم که دیروز حتی بدون گرفتن نوبت و پرسه خاصی در عرض نهایت 30 دقیقه ما کارمون تموم شد. همون موقع دعوا هی تو دلم میگفتم اینایی که دارن دعوا کینن با خودشون تو صلح نیستن که البته اگه بودن هیچوقت با دعوا کردن حالشون رو بد نمیکردن. یعنی من از اتفاق دیروز کلی درس گرفتم . اینکه ادم باید همیشه بتونه تو صلح باشه. خدا خودش هدایت میکنه . بهت الهام میشه که کجا بری و اصلا چی بگی! خدا خودش به دل ادمهاش میندازه تا دستان خدا باشن و برات کار انجام بدن، اونم با رضایت قلبی خودشون! جوری که عین همون اقا خودشون شخصا برن و کار من رو پیگیری کنن. و جالب تر برام این بود که اونجا همزمان در 7 مکان داشتن تزریقات انجام میدادن ولی قلبم منو به سمتی برد که نسبتا خلوت بود ولی دعوای سنگینی هم داشت!!

    مهمترین نکته این فایل استاد هم به نظر من این امید و حس خوب اون بود. اینکه ادم تو مسیرش فقط لذت ببره. با کارایی که داره میکنه حال کنه و عشق کنه و از انجام اونا خرسند باشه. باوراش و ظرفش رو برای دریافت نعمت های خدا بیشتر کنه. و البته که خدا بسیار راحتتتتتت و سادههههه همه کار برای ما انجام میده. ما فقط باید خودمون رو اماده دریافت کنیم با کنترل دیده ها، شنیده ها و از همه مهم تر شناسایی باورها و تقویت و اصلاح اوناست.

    از خدا میخوام منو به راهی هدایت کنه که از اون مسیر لذت ببرم و پیشرفت کنم . منو به مسیری هدایت کنه که ازادی مالی زمانی و مکانی داشته باشم. ارادم رو در این مسیر محکم تر کنم تا هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ معنوی پیشرفت کنم/

    استاد عزیزم بینهایت ممنونم که این فایل رو تهیه کردید و باعث رشد انگیزه و اگاهی برای ما شدید.

    خدایا شکررتتتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2350 روز

    سلام به دوستای خوبم و استاد و مریم عزیزم

    امروز روز 14 من در این سفرنامس.

    آگاهی ای که من از این فایل دریافتم، تلاش برای خلق زندگی بهتره. زندگی دلخواهمه. زندگی که دوست دارم نه زندگی که بقیه یا شرایط کنونی بهم میگه که باید اونطور باشم. من یه انسان توانمند و باهوش و قدرتمندم که با توکل به خدا میتونم به همه چی برسم. چون وقتی ایمانت قوی باشه که اره خدا بهت میده دیگه نرسیدن معنی پیدا نمیکنه. سرتاسر وجود ادم پر از خواسته های لذت بخش و رنگارنگ میشه و همه اینا بهش انگیزه میده که حرکت کنه و بهشون برسه. من عاشق تجربه کردن خواسته هامم. اتفاقا همین الان هم که دارم این مطالب رو مینویسم یه سری هدف برای خودم تعیین کردم. یکی از اهدافم، نقل مکان کردن به یه شهر بزرگه. ولی دوستم میگه با فلان مقدار پول تو فقط فلان جا میتونی سکونت کنی و… این فایل بهم یاد داد که هیچوقت دست از تلاش و امید برای رسیدن به خواسته ام برندارم. چون شرایط برام خودش خود به خود ایجاد میشه. عین شرایطی که برای استاد عباس منش ایجاد شده. جهان برای من این کار رو میکنه و من به خواسته ام خواهم رسید. فکری که الان به ذهنم رسید اینه که بیام خواسته هامو لیست کنم و یه تیک جلوشون بذارم . این کار رو البته باید خیلی وقت پیش میکردم ولی خب اونموقع اعتماد به نفسم پایین بوده و مسلما تو مدار درستش نبودم.

    خیلی از این فایل انرژی و انگیزه گرفتم و دوست دارم بیشتر تلاش کنم که به خواسته هام برسم. دوست دارم با شوق به استقبال خواسته هام برم و تو بغل بگیرمشون و باهاشون حال کنم. خدایا شکرت بابت آگاهی های خوبی که هر روز داری بهم میدی. استاد عزیزم از شما هم بی نهایت سپاسگذارم که باور فراوانی و نعمت و ثروت و خوشبختی رو اشاعه میکنید و به ما در جهت رسیدن به اونا کمک میکنید. خیلی دوستتون دارممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2350 روز

    سلام سلام به جمع گرم و باصفای دوستای خوبم و استاد ومریم عزیزم.

    خدا رو شکر میکنم که خدا منو به این فایل هدایت کرد و کمکم کرد که اراده ای آهنین داشته باشم تا هر روز فایل ها رو گوش بدم و اگاهی های اون فایل رو به اشتراک بذارم

    استاد، من اتفاقا همین امروز صبح که از خواب بیدار شدم، چشمم به خواهرم و مادرم افتاد که اینقد زندگی روتین و بی انگیزه ای دارن. من خودم به امید خدا میخوام بساطم رو جمع کنم و از خونه برم. میخوام پیشرفت کنم و شاد زندگی کنم و با ادمای شادتر اشنا بشم و زندگیم از اینی که هست لذت بخش تر بشه. داشتم با خودم میگفتم که اره من اگه خونه گرفتم حتما خواهرمم میبرم که اونم لذت ببره از استقلال و بهش خوش بگذره. یه لحظه با خودم گفتم چطور ادمی که خودش دلش نمیخواد رو شاد کنم؟!! هیچ جوره امکان پذیر نبود. من قبلا هم زیاد تلاش کرده بودم تا مادر و پدر و خواهرام شاد بشن ولی نشد. کاری که اکثرا انجام میدادم و همیشه بیشتر خودم عذاب کشیدم و از قافله جا میموندم. یه جورایی حتی برا اونی که کمکش هم میکردم سخت میگذشت. من بخاطر اینکه پدرم خوشحال بشه رفته بودم سر یه کاری که سرتاسر عذاب بود. اخر سر هم پدرم بیشتر از اینکه خوشحال باشه، دیدم وابسته تر شده. امروز صبح به خودم گفتم اول باید خودت رو بکشی بالاتر. من نمیتونم کمکی به بقیه، حتی اعضای خانوادم که خیلی دوستشون دارم، بکنم. من باید اول خودم مستقل بشم تا خواهرم ببینه که اره میشه یه دختر هم بدون اینکه ازدواج کنه مستقل باشه. اره اینا امکان پذیره و بیاد تلاش کنه که من مطمئنم که اگه بخواد حتی نیازی به منم نخواهد داشت.

    به نظرم ما ادمایی که هی دوست داریم به زور ادما رو خوشبخت کنیم اگه بیایم معنی دقیق خوشبختی رو درک کنیم، هیچوقت اینقد برای خوشبختی دیگران تقلا نمیکنیم. خوشبختی یعنی هیچوقت نگران چیزی یا کسی نباشیم چون میدونیم خدا عین یک تیکه گاه قوی پشتمونه. وقتی میبینیم کسی هست که نگرانشیم، باید این اراده و ایمان رو تو خودمون تقویت کنیم که بتونیم اون ادم رو به خدای بزرگ بسپاریم و براشون ارزوی موفقیت و هدایت کنیم و رهاشون کنیم. بتونیم تو این مسیر وابستگی ها رو کم کنیم عین حضرت نوح.

    ما تنها خودمون رو میتونیم نجات بدیم و خودمون رو خوشبخت و خوشحال کنیم و تنها قادر به کمک به افرادی هستیم که مدارشون با مدار ما یکی هستش. غیر این، یک کار بسیار بیهوده و اتفاقا زجر اور خواهد بود. باید بتونیم افکار و باورهامون رو نسبت به وابستگی تغییر بدیم و یه زندگی ازاد رو شرو کنیم. من به خودم میگم حتی اگه بچه دار بشم، نمیتونم زندگی اونم تغییر بدم. من فقط میتونم زندگی خودمو تغییر بدم و خودمو موفق کنم. من فقط میتونم خودم رو اصلاح کنم . اتفاقا اینجوری اونم خودکار در مسیر من میاد. یعنی من باید خودم رو درست کنم و دانشم رو گسترده کنم تا بچه منم دانا تر باشه. این دقیقا همون مسیر سعادته. مسیری که حتی بودن در اون بسیار راحته. سرتاسر ازادیه. من از این رها بودن و ازاد بودن لذت میبرم. از خدا ممنونم بابت این مسیر لذت بخشی که در دنیا قرار داده و بینهایت از استاد عزیزم بابت این فایل آگاهی دهنده تشکر میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2350 روز

    سلام به دوستای عزیزم و استاد و مریم جان عزیزم.

    روز دوازدهم. خداوند رو شاکرم که منو هدایت کرد تا در یک روز زیبای دیگه برگی از این سفرنامه رو پر کنم. اگاهی که من از این فایل یافتم، تلاش برای بودن در صلح با خود هستش. انسان هایی که توانایی در صلح بودن با خود و جهان اطرافشون رو ندارن، برای حتی چند ثانیه شاد بودن و احساس رها بودن، وابسته به انسان ها و شرایط خاصی هستن. که البته یقینا در عذاب هم بسر میبرن. روزگاری که خود من حتی چن روز پیش نیز اینچنین بودم. روزگاری رو به یاد دارم که برای خوب کردن حالم باید یک روز در میون با دوستم صحبت میکردم تا اروم بشم و تا اون نگه اوضاع خوب میشه و به من قوت قلب نده، من اروم نمیشدم و ادامه نمیدادم. روزگاری که سر کوچکترین مورد هم خورد میشدم و نیاز داشتم تا محیطم رو عوض کنم یا حتما با دوستام راجب اون مورد صحبت کنم تا اثرش بره که البته نمیرفت! اینا رو میگم که یادم باشه از چه روزگار و شرایطی به الان رسیدم. واقعا از خدا ممنونم بابت این نگرش قشنگ صلح با خود که از طریق استاد عزیزم به من آموخت . به من ارامش داد و باعث پیشرفتم شد. از وقتی کار کردن رو باورای خودم رو شرو کردم، تغییرات اروم اروم تو من شکل گرفت حتی گاهی وقتا از این همه تغییراتی که در من ایجاد شده تعجب میکنم و متقابلا ایمانمم بیشتر میشه که این مسیر واقعا مسیر حقیقی هستش. این مسیر دقیقا همون مسیری هستش که منو رها و آزاد از همه چیز میکنه و منو با جدیدترین نعمت ها و لذت ها آشنا میکنه. ولی تو این مسیر باید استقامت و تعهد پایداری داشته باشیم. باید همیشه توجه ما به آموزه ها و عمل به اونها باشه تا در جهت دریافت نعمت ها و لذت های بیشتری باشیم. در جهت دریافت ایده ها و مسیرهای شادی بخش حقیقی. همانا که خدا میفرماید الا بذکرالله تطمئن القلوب . الحق که اگر ادمی فقط در پی خدا باشه و بهش وصل باشه اونم به صورت استمراری، در این دنیا و اخرت همیشه شاد و سعادتمند زندگی خواهد کرد. به قول سهراب سپهری “چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید” اینکه یک عده زیادی به سمت مسیری میرن که همگی اتفاق نظر دارن درسته، نباید ادم رو گول بزنه. نباید سرشو بندازه و بگه خوب اگه مسیر بدی بود این همه ادم سمتش نمیرفتن! که البته همیشه اینو میگن!! باید وسط راه وایساد و فک کرد. فک کرد که تا کی قراره مغز و قلبمون رو آکبند نگه داریم و ازشون استفاده نکنیم و عین رباتی با برنامه داده شده، بیفتیم دنبال این و اون بدون اینکه حتی چرایی باشه. فقط عمل بیهوده انجام بدیم. حتی گاهی وقتا این ادم ها ممکنه پدر و مادر ادم باشن . حتی ممکنه پدر و مادر ادم اشتباه کنه. انسان باید خیلی قوی باشه تا بفهمه که یه جای کار میلنگه و باید در جهت فهمیدن راه درست تلاش کنه که البته که وقتی بنده ای سمت خدا میاد و درخواست میکنه، خدا با جان و دل اون بنده رو هدایت میکنه. اونم چه هدایتی، سرشار از عشق و لذت. من از خدا شکر میکنم که منو از تاریکی های اون دوران دراورد و به روشنایی این زمانه وارد کرد. به من علم آموخت و تعلیمم داد. خدا رو شکر میکنم به اندازه بی نهایت. دوستت دارم. از استاد عزیزم بی نهایت بابت این فایل آموزنده و تاثیر گذار، ممنونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: