روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 3

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسل» در این صفحه: 34
  1. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2351 روز

    سلام به همه دوستای عزیز سایت

    سلام به استاد عزیز و مریم عزیزم

    1400/11/23

    اول ااز همه بگم که همه فایلای این سایت جزو مثبت ترین نکات زندگی من هستش که من هر بار که دست به قلم میشم تا نکات مثبت زندگیم رو بنویسم، حتما قید میکنم که چقد بابت وجود این همه فایل ناب و واقعا فوق العاده مثبت سپاسگذارم. و هر بار که با تمرکز به فایلا گوش میدادم، باورتون نمیشه که در حین گوش دادن برام یه اتفاق مثبت جذاب رخ میداد. اینکه استاد میگن ثانیه های ایندمونم داریم با تمرکزمون رقم میزنیم واقعااا من بهش رسیدم. چون همین که تمرکز و توجه ام رو از رو نکته منفی برمیدارم و میذارم رو حتی کوچک ترین نکات مثبت، اتفاقات زیبا و یهویی رخ میده که من رو از قبل هم سپاسگذارتر میکنه. انگار این اتفاقای جذاب عین جایزه کارمون درجا بهمون داده میشه که با انگیزه تر ادامه بدیم. من به شخصه تعجب میکردم از این حجم از قدرت توجه به نکات مثبت. بماند که چقددددد انرژی مثبت و خوبی در درون ادم شکل میگیره. انرژی سرشار از آرامش. امید که تهش منو به انگیزه و حرکت میرسونه. امروز سعی کردم در حین اینکه رو موضوعی داشتم فکر میکردم که بسیار منو آشفته کرده بود، به نکات مثبت امروز فک کنم. نکاتی که هیچ ربطی به اون فکر منفیه هم نداره. اولش برای من خیلی سخت بود و بی حوصله خودکار رو برداشتم و شرو کردم و ادامه دادم. به وسط صفحه که رسیده بودم، یه دوست عزیز تماس گرفت. دوستی که واقعا از تماسش خوشحال شدم. بعد از تماس نمیدونید چقد حس خوبی داشتم و اصلا قابل مقایسه با اون ادم ابتدای صفحه نبودم! من تا انتهای صفحه نکته مثبت نوشتم و خداروشکر کردم. و کلی انرژی گرفتم.

    خدایا شکرت بابت خانواده خوبم.

    خدایا شکرت بابت مادری مهربان و دلسوز که هر روز صب که میرم پای میز صبحانه میبینم برامون چایی و ابجوش و نون گذاشته

    خدایا شکرت بابت پدری دوست داشتنی که همیشه تو خونه پنیر و گردووو و مواد غذایی داریم

    خدایا شکرت بابت هوای آفتابی . آفتاب و نورش، جزو مثبت ترین اتفاقات هستش که یه حس رها بودن و سبکی بی نظیری ازش میگیرم. مثل گیاهی که از نور خورشید تغزیه میکنه.

    خدایا شکرت بابات خواهرای اروم و مهربونم.

    خدایا شکرت بابات داشتن وسایل الکترونیکی سالم

    خدایا شکرت که کل بدنم سالمه و به راحتی غذا میخورم، راه میرم و میخوابم

    و خدایا شکرت بابات هزار ها هزار نعمت دیگه که بهم دادی و خواهی داد

    مهمترین نکته این فایل برای من این بود که تو بدترین احساسی هم که باشم همیشه سعی کنم و به خودم یاداوری کنم که دارم خودم با کانون توجه و احساساتم، اتفاقات زندگیم رو رقم میزنم. و اگه میخوام خوشبخت بشم باید کانون توجه ام رو به نکات مثبت برگردونم. و هیچ راه دیگه ای نیست. اگر همینطور بی اختیار ، ذهن و کانون توجه ام رو رها کنم، اتفاقاتی برای من رخ میده که حتی هیچ دلیل ذهنی هم براش نخواهم داشت چون نه تنها نمیدونم به چی فکر کردم. بلکه هیچ کنترلی رو اونا هم نخواهم داشت. باید بتونم مثبت فک کنم. اروم اروم باید شرو کنم که این مسیر تو حتی یک میلیاردم اولیه حرکتمم، اتفاقات رو به نفع خوشبختی من عوض میکنه و مثبت میکنه. مهم اینه که من میخوام یا نه. مهم اراده منه. مهم خواستن منه. باید تلاش کنم. چون من میخوام یه زندگی عالی داشته باشم. موقع مرگ ارامش داشته باشم. آگاهی داشته باشم و اون اگاهی رو به کار بسته باشم. داشتن صرف آگاهی هیچ کمکی به من نمیکنه وقتی به اون آگاهی عمل نکنم!

    خدایا شکرت بابت این مسیر سبز و پر از زیبایی.

    خدایا منو به راه راست هدایت کن و بزرگم کن.

    خدایا استاد و مریم عزیزم و دوستان این سایت فوق العاده رو حفظ کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2351 روز

    سلام به همه دوستای خوب سایت. به استاد عزیز و مریم عشق

    روز سوم ۱۴۰۰/۱۱/۲۰

    خدا، خدا و خدا. از روز اول تا به اینجا، به عبارتی، مقدمه سفر پرماجرای تغییر ما با یاداوری وجودی مقدس و لازم برای زندگی یعنی خدای بزرگ آغاز شده. فکر میکنم تا انتهای مسیر هم خدا تو تک تک فایلای سفرنامه نقش مهمی داره. از اول سفرنامه دارم مینویسم و با توجه به ظرف درکم که هی داره بیشتر از قبل میشه درک میکنم و فکر میکنم. به آموخته های چند سالم از بودن با این سایت ناب فکر کردم. همیشه دنبال یه ارتباط بین اموخته ها و توحید میگشتم. همیشه دنبال کشیدن فلوچارتی برای خوشبختی، از آموخته های سایت بودم و همش طراحی میکردم ولی میدیدم هی هر اموزه ای میاد باید به خداوصل بشه. غیر ممکنه اموزه ای باشه که به خدا وصل نباشه. چون این مسیر مسیری هستش که تو ذاتش اینه که تو از یه ثانیه پرهیجانی بعدت خبر نداری ولی خدایی که بهش اعتماد کردی میدونه داره چیکار میکنه و بلده تو این یه ثانیه چه برنامه ریزی برات بکنه که به بهترین حالت ممکن خوشبختی رو لمس کنی و توش غلت بزنی. به شرط اینکه که از سرتاپا بهش اعتماد کنی. اموزه های این سایت اعم از اعتماد به نفس، کسب ثروت، دستیابی به رویاها و … همشون یه چیز مهمه رو تو دلشون فریاد میزنن و اونم اول موحد بودنه. اول دلتو با خدا صاف کردنه. اول صلح برقرار کردن با روح و خدای درونته. بعد میری اموزه ها رو اجرا میکنی. ولی جالبه که ادامه مسیر و بودن تو اموزه ها هم باز خدا رو میطلبه. میطلبه چشماتو ببندی و بگی خدایا منو هدایت کن. بگی خدایا شکرت بهم توان دادی، استعداد دادی، نیرو دادی، گوش دادی، سواد دادی، فلان مهارت و عشق رو دادی و حتی اینقد از من اطلاعات داری که میدونی چی بلدم و چی بلد نیستم. بگی خدایا با توجه به همه اینا منو به بهترین مسیر برای رسیدن به خواسته ام هداست کن. خدایا من چشمام قاصره از دیدن همه چی ولی تو بینای مطلقی پس بهم نشون بده و محکم حرکت کنی. با قدم های توحیدی حرکت کنی. با سنسور حس خوب که از قلبت میگیری، هی به مسیرهای مختلف بری. و اخر سر به خواسته ات برسی. و اما یه چیز شگفت انگیز. تو این مسیر توحیدی، نه تنها بهت سخت نمیگذره بلکه هیچ زحمتی به تو وارد نمیشه و تو فقط نشستی رو شونه های عالم مطلق یعنی خدا. این مسیر اینقد قشنگه که هر لحظه اش داری لذت میبری و کیف میکنی. حضرت ابراهیم به خوبی این موضوع رو پی برده بود. خودشو از همه چیز بی نیاز تر کرده بود و به خد نیازمند تر. به گونه ای که حد ومرتبه بندگی رو به اعلاترین شیوه انجام داده که خدا اینقد به عنوان اسوه بندگی ازش یاد میکنه.

    آگاهی ای که من از این فایل گرفتم، درک بیشتر تسلیم بودن و بندگیه. به کی میگن تسلیم در راه خدا، بنده واقعی خدا کیه؟

    تسلیم بودن مربوط به تایمای خاص نیست، تسلیم بودن مربوط به کل لحظات زندگیمونه. تسلیم بودن مربوط به انتخاب یه لباس، برنامه ریزای زندگیمون. برنامه ریزی برا غذا و همه و همس. تسلیم بودن رو احساسمون میگه تسلیمیم یا نه. اگه ذره ای احساسم بده باید الارم رو روشن کنم که بدونم من الان تسلیم نیستم و سری دست به کار بشم و اگر خطایی کردم از خدا طلب مغفرت کنم و سری به مسیر برگردم. هر چند هزار بار هم خطا کنم باز هم در درگاه خدا امرزیده ام! ولی مطمئنن با هر بار تمرین و پیشرفت این خطاها کمتر و کمتر میشه.

    این فایل به من اموخت تا بیش از بیش یکتا پرست باشم. حواسم به ذهنم باشه که داره به چی قدرت میده. داره از چی میترسه و حتی نخواد به من ظلم کنه. ادم یکتا پرست و با ایمان، همیشه حواسش به نفس و ذهنشه. همیشه در حال مراقبته. مراقبت از ذهن و کانون توجه اش. ادم موحد هیچ وقت به خودش اجازه پست بودن و حقیر بودن نمیده، چون تو ویژگی یه ادم موحد، ستایش و تحسین خوده. خدایی که بارها وبارها گناهان ما رو بخشیده، مشتاق تر از ما برای خوشبخت شدنه و بیشتر از هر کسی دیگر، ما رو دوست داره. من مخوام این جمله، ملکه ذهنم بشه.

    خدایا شکرت بابت این قوانین زیبا که من رو باهاش خلق کردی، روزی دادی و بزرگ کردی. از این جا به بعد هم بزرگ خواهی کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2351 روز

    با سلام به تک تک دوستای خوب سایت

    سلام گرم به استاد و مریم عزیز

    روز دوم از سفرنامه (۱۴۰۰/۱۱/۱۵)

    باز من با تاخیر دارم کامنت میذارم ولی هیچ سرزنش و نکوهشی نیست چون هدف من تعهد به ادامه این مسیره و اینکه سعی کنم تک تک اموزه ها رو بتونم با جان و دل گوش بدم و نکته برداری کنم. دفعه پیش که این فایل رو گوش داده بودم، تنها گوش داده بودم و فکر میکردم همه چی بدیهیه دیگه و حتی نکته ای برای کامنت گذاشتن هم نداشتم ولی الان نه. کلی نکته و پند و درس گرانبها یاد گرفتم که من مطمئنم با مرور دوباره این نکات باز نکات بیشتری یاد خواهم گرفت. به قول استاد اقیانوسی از اگاهی تو این سایت نهفته. هرچقدر هم یاد بگیرم باز هم نکته هست تا یاد بگیرم و باز هم مسیر هست تا پیشرفت کنم. بیشتر از قبل خوشبخت تر باشم. که میزان این خوشبختی و لذت، به میزان اگاهی و باور کردن این اگاهی ها و عمل کردن به اونا هستش. اولین و با ارزشترین نکته ای که من از این فایل گرفتم، شرو خواندن قرآن هستش. من همیشه از کنار موضوع به این مهمی میگذشتم. و همش تکیه کرده بودم به تفاسیر استاد در صورتی که استاد هدفشون از تفاسیر سوق من به فهمیدن بیشتر قرانه. چون این کتاب، کتاب راهنمای هر بشره و هرکی باید خودش بازش کنه و بخونه و درک کنه. چون این کتاب کاملترین و مهمترین دستورالعمل زندگی منه. من باید دستورالعمل این دنیا و زندگی لذت بخش تو این دنیا رو باید بدونم که بتونم مطابق میلم زندگی کنم و حتی پتانسیل های این دنیا رو شناسایی کنم و ازشون استفاده کنم. من خداروشکر میکنم که منو به حرفای استاد هدایت کرد. الان که دارم فکر میکنم کلی سوال دارم که میدونم قران بهم جواب میده. دومین نکته مهم این فایل این بود که بخوام قران رو بیشتر و بهتر بفهمم باید قوانین فیزیک کوانتوم رو برم یاد بگیرم. قوانین فرکانس و انرژی، اینجاس که تجربه استاد کار رو برا من راحت کرده. از خدا ممنونم که عزیزی چون استاد وجود دارن که اینقد بی منت دارن تجاربشون رو در اختیار ما میذارن که ما به راحتی هرچه تمام تر بتونیم بیشتر یاد بگیریم و بفهیم . چه بسا این یادگیری فیزیک کوانتوم درهایی از درک بیشتر از قران رو برای من باز خواهد کرد. مهمترین نکته سوم فایل، درخواست خالصانه من از خدا برای هدایت به ایجاد باور یکتاپرستیه.قران میگه که کسی که اجازه میده بهش ظلم بشه. کسی که میترسه. کسی که حرکت نکنه اخر سر دوزخیه. این جمله به من تلنگر بزرگی زد. تا به قبل این فایل حتی یه چند لحظه قبل تر، به خودم حق تمام و کمال میدادم که فلانی نسبت به من ظالمه و کلی تازه پیش این و اون میگفتم. با شنیدن این جمله از قران جا خوردم، گفتم من در تمام این مدت به خودم ظلم کردم که باور کردم اون شخص به من ظلم کرده و تو ظلم قرار گرفتم! در اصل این منم که دارم به خودم ظلم میکنم. باورش برا اولین بار خیلی سخته و الان هم هی دارم تکرار میکنم و خواهم کرد. که هیچ کس نمیتونه به من ظلم کنه یا سرنوشت منو تغییر بده یا من بخوام به کسی ظلم کنم و سرنوشت کسی رو تغییر بدم. پس دست از ناراحت شدن از بقیه و گله و شکایت و درد و دل باید بردارم و چاره اساسی پیدا کنم. باید باور عشق بی قید و شرط رو یاد بگیرم و بکار ببندم. ایمان به خدا . شناخت درست خدا رو برم یاد بگیرم. بیشتر و بیشتر بخوام با خدا اشنا بشم تا در حین این آشنایی خدا ترس باشم و نترس از غیر خدا. پر دل و جرات برای خواستن چیزهایی که میخوام هر چی بزرگتر و برزگتر. باید باور هامو نسبت به نحوه زندگی و نگرش به نوع زندگی تغییر بدم. در یک کلام باید یه ادم دیگه بشم. و برای شروع کار طلب مغفرت از خدا برای اشتباهاتی هست که تا الان انجام دادم. من از خدا بابت تمام گناهانم طلب مغفرت و بخشش میکنم و خالص میشم تا از صفر براش بندگی کنم و اون راه بندگی منو هموار تر کنه و اگه غلطه برام درستش کنه و به راه درست هدایتم کنه . من میدونم تو این مسیر ممکنه بارها و بارها اشتباه کنم ولی میدونم خدا بسیار توبه پذیره و مهربان میدونم از یه جایی به بعد اشتباهاتم کم و کمتر میشه. از خد ممنونم که این نکات ناب رو از این فایل به من اموخت . هرچند که میدونم نکات بسیار بیشتر از اینها هم تو این فایل نهفتس ولی همین سه مورد قرار بوده به من اموخته بشه تا اینجای کار ، تا یاد بگیرم و دوباره برگردم و دوباره یاد بگیرم و مدارم بالاتر بره و درکمم بیشتر بشه و به یه ادم با باور متفاوت تبدیل بشم. خدا رو شاکرم . بینهایت سپاسگذارم بابت تمام اموزه ها و نعمت های بیشمارت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2351 روز

    به نام خالق زیبای ها.

    سلام به دوستای خوبم. سلام گرمم به استاد عباسنش و مریم جان عزیزم. امروز روز 28 امه. فایلی که برا امروز در نظر گرفته بودن، یک فایل بسیار عالی و پر آگاهی بود که من اصلا و هیچ وقت تو ذهنم بهشون فکر نمیکردم و حتی متوجه هم نبودم. این فایل بهم فهموند، کسی که دنبال آگاهیه و دنبال فهمیدن راه حله، همیشه ذهنش رو به چالش میکشه، ذهنش رو بیشتر میشناسه و هی اگاهی های جدید بهش اضافه میکنه و اگاهی قبلی رو پاک میکنه. این فایل بهم باور ارزشمند فراوانی رو یاد داد. باوری که بشدت نیازش داشتم. باوری که قطعا میتونه منو به ارامش برسونه. باوری که مطمئنم کولاک میکنه. یادمه تو یه قسمتی از این سفرنامه تعهد کردیم که ماهی به میزانی که متعهد میشیم پول در بیاریم و من الان ماهی حتی بیشتر از اون مقدار درمیارم. در حالی که هنوز تو سفرنامه اولم هستم. برام خیلی جذاب بود. این پیشرفتا بهم نشون میدادن که این مسیر واقعا رویاییه. خیلی وقته ارومم و دیگه نظر بقیه برام مهم نیست. خیلی وقته از نظر روحی قوی تر شدم. این فایل درسای خیلی بزرگی بهم داد. بهم بیشتر فهموند که بجای بیرون، تو درون خودم دنبال فراوانی بگردم. این بزرگترین درس زندگیم بود. من باید عشق رو تو درون خودم پیدا کنم. ثروت رو تو درون خودم پیدا کنم. شفا و… همه و همه چی کاملا به خودم بستگی داره و این عالیههه که میتونم به راحتی همه چی رو اوکی کنم. همه چی رو طبق خواسته ام طلب کنم و بهش برسم. از خدا بینهایت بابت این سایت و افراد ارزشمندش سپاسگذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2351 روز

    سلام به همه دوستای عزیزم. سلام به استاد و مریم عزیزم

    خدارو هزار مرتبه بابت وجود استاد ارزشمندمون و اموزه های نابش، شکر میکنم. من چند ماهی هست رو فایل 27 کلیک کردم و وایسادم. دلیلش هم این بود که اینقد فرکانس منفی تو ذهنم بود که با خودم میگفتم تا اینا اوکی نشه من ادامه نمیدم و باید رو این فایل خیلی کار کنم و… ولی تا الان متوجه شدم که باید ادامه بدم و در مسیر این ادامه دادنه که من رشد میکنم. مهمترین آگاهی که من از این فایل گرفتم قدرت تمرکز و اگاهی از افکار بود. اینکه من برای کنترل و بهبود زندگیم لازمه که افکارم رو درست کنم. اینکه به چیزایی فکر کنم که میخوام. با ادمایی بگردم که افکار مثبت و شادی دارن. و مهمتر از همه هر روز و هر لحظه سعی کنم و اراده کنم به نکات مثبت توجه کنم و به خواسته هام فکر کنم و در حس داشتنشون بمونم و خدارو شکر کنم. من در این مدت خیلی از نکات منفی خودم یا به عبارتی ترمزهای ذهنیم رو فهمیدم که به نظرم بزرگترین نکته مثبت این چن روز اینا بودن چون فهمیدم با یه حرکت ساده چقد راحت میشه این ترمزها رو برداشت و اون عمل کردن بود! تمرکز بر رو روی نکات مثبت و توجه به خواسته ها و ارسال حس خوب و فرکانس مثبت به جهان ادم رو به صلح با درونش سوق میده. اینقد با خودت اوکی هستی و خودت رو دوس داری که دیگه دنیا رو هم قشنگ میبینی. دیگه نیازی نداری از چیزی اینقد بد بگی تا مثلا خالی بشی و یا اینکه بقیه جوری رفتار کنن که تو رو دوس داشته باشن. یا شرایط تو رو دوست داشته باشه. همه چی از درون شکل میگیره. من باید از درون خودم اون حس رضایت رو پیدا کنم و بابتش شکر کنم تا جهان متناسب با اون احساس به من اتفاقات رو ایجاد کنه. من از اینکه جهان یه قانون ثابت داره و به این راحتی هم میشه ازش استفاده کرد، از خدا ممنونم. خدایا شکرتت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2351 روز

    سلام به دوستای خوب سایت عباس منش و استاد و مریم عزیزم

    امروز روز 26 امه. این فایل اصلی ترین نکته ای هستش که باید همیشه در نظر داشته باشیم. و اون اینه که فقط خدا مالک توعه. فقط اون میتونه تو رو به مسیر خوشبختی و سعادت راهنمایی کنه . فقط اون میتونه درون تو رو ببینه و به راحت ترین حالت تو رو به خواستت برسونه. حتی پدر و مادر ادم هم مالک تو نیستن. وقتی رابطه خودمون با خدا رو بتونیم قوی کنیم و درک کنیم که این رابطه چیه و چطور میشه ازش استفاده کرد، اونوقته که مسیری که داریم طی میکنیم یه مسیر سرشار از موفقیت و رهاییه. دیروز به یکی از نزدیک ترین افراد زندگیم گفتم که من فلان کار رو میخوام انجام بدم و اون کلی برام دلیل اورد که انجام این کار اشتباهه. اما درون من یعنی قلب من شور و هیجان زیادی برا انجامش داشت و میگفت تو میتونی! قرار نیست کاری که اون نمیتونه رو تو نتونی. اون فرد همش میگفت که من حمایتت نمیکنم و این حرفا. تو درونم اونموقع میگفتم، فقط خداست که حمایتگر واقعیه. خدا تو درون من هستش و نیازی به کسی ندارم. خدای درون من میگه انجامش بده و خود من احساس شادی بخشی میگیرم از انجامش. این حس و این درک و آگاهی که خدا هست و خدا پشتته و چه جایی بهتر از اینکه خدا دقیقا تو وجود ما هست و هر لحظه داره هدایتمون میکنه و اصلا ولمون نکرده، بزرگترین ارامشی هست که انسان میتونه داشته باشه. بدون نگرانی پاتو میذاری رو مسیر خوشبختی و اهدافت و از مسیر لذت میبری. همش رو خواسته و حس خوب خواسته هات فکر میکنی چون میدونی خدا بهت میده. به بهترین شیوه هم بهت همه چی میده. فقط باید همیشه و هر لحظه این اگاهی رو به یاد داشته باشیم که برای هر چیزی از خدا تشکر کنیم و برای هر خواسته ای از خدا بخوایم. همیشه دستمون رو به سمت خدای مهربان دراز کنیم که عاشقانه داره نعمت بارونمون میکنه. خدایا شکرت از این مسیر زیبایی که ساختی این نوع رابطه ای که بین خودت و ما قرار دادی. به نظر من بهترین روش و رابطه ای هستش که یه نفر میتونه داشته باشه. اینکه میدونی هیچ وقت تنها نیستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2351 روز

    سلام به همه دوستای خوب سایت .

    امروز روز25 از سفرنامه من هستش. سفری شیرین، جذاب و پر از آرامش. تا به اینجا در زندگیم اراش فوق العادی ای دارم که همگی نتیجه کارکردن رو خودم و باورهام بوده. هرچند هنوز هم نیاز دارم تا باز هم رو خودم کار کنم. آگاهی که من از این فایل دریافتم یه آگاهی نابی بود که قبلا زیاد بهش توجه نمیکردم. هرچند این آگاهی خیلی ساده هم بوده. و طبق گفته های استاد این مسیر خوشبختی خیلی ساده تر از اون حرفاس که فک میکنیم ولی خودمون سختش کردیم!! اون اگاهی این بود که من میتونم هر چیزی رو هر چیزی رو تاکید میکنم هر جور و هر چیزی که میخوام رو به ساده ترین شکل و از طریق باور مناسب برای ساده ترین و آسان ترین شیوه رسیدن به اون، بدست بیارم. من همیشه رو این کار میکردم که فلان چیز رو میخوام و… ولی هیچوقت رو باورهای دستیابی بهشون کار نکرده بودم و همیشه تو ذهنم سخت ترین شرایط ریشه بسته بودن. من این فایل رو چند بار گوش دادم چون مجذوب نحوه ی گرفتن ویزا استاد شده بودم که چقدددد راحت بدست آورده بودن و چقدددددد مهاجرت اسونی داشتننن. نکته اصلی و ریز برای تغییر باورهام راجب خواسته هام اینه که من به اسون ترین و راحت ترین شیوه و حتی لذت بخش ترین و از همه لحاظ بهترییییین حالت به خواسته هام میرسم. حالا با اینکه چطور و… کاری ندارم چون از اینجا به بعدش برا خداست و خدا خودش میدونه چیکار کنه و از اینجا به بعدش دیگه دستای خدا وارد عمل میشن. اینجاس که میشه گفت الحق که این مسیر سادهههه و راحته. یعنی مسیر خوشبختی همینطور ساده و لذت بخشههه. یه آگاهی دیگه ای که دریافتم، قسمت عقل کل بود. من همینجا بابت این قمست فوق العاده که خودم به شخصه انگیزه های بسیاررررییی از سوال ها و پاسخ های خوب گرفتم که واقعا تاثیر بسزایی تو زندگیم داشت. من خیلی وقت بود که به این قسمت سر نزده بودم و وقتی این فایل رو گوش دادم، سری بعد از فایل رفتم تو عقل کل و دنبال سوالاتم گشتم. اولین حسی که داشتم این بود که من تنها ادم رو کره زمین نیستم که این سوالات رو تو ذهنم داشتم و خوشحال شدم که جاپای بقیه هست که بتونم ازشون استفاده کنم و موفق بشم و این بزرگترین دلگرمی بود که واقعا نمیدونم چطوری توصیفش کنم. بزرگترین نعمتی که عقل کل به من داده، رهایی هستش. عقل کل به من یاد داد که چطور بعد از درخواست خواسته، رها باشم. مثل پرنده که در اسمانه و داره لذت میبره.

    سومین آگاهی که من دریافتم، این بود که من تا به خواسته ام نرسم هیچ وقت نمیتونم بگم که ازش گذشتم! یادمه من از 18 سالگی میخواستم تهران قبول بشم و این خواسته اینقد تو ذهنم بود که نهایت تو سن 26 سالگی بهش رسیدم. الان واقعا ذره ای از اون حس خواستن تو من پیدا نمیشه چون به طور کامل اونو تجربه کرده بودم و الان دوستایی دارم که اونموقع میخواستم. اونموقع میخواستم با افردی دوست بشم که تو دانشگاه های تهران درست خونده باشن و منم بینشون باشم که الان دقیقا همچین شرایطی رو تجربه کردم والان خواسته ام از دنیا تغییر کرده چون اونو تجربه کرده بودم.

    نکته چهارم این فایل، تغییر باورهامه. اما چطور؟ به حرف یه چیز بدیهیه. ادم باید آگاه باشه به خودش تا بتونه باوراشو تغییر بده. همون هدفی که استاد پیش گرفته. من این جمله از استاد که میگه من هدف اصلیم آگاهی دادن به شماس نه صرف انگیزه رو الان بیشتر از قبل درک میکنم. چون اگه من اگاه نباشم از جهان، خودم و فرکانس. و نتونم آگاه باشم از رابطه بین اینها. انگیزه گرفتن هم یه حس هیجانی بیش نخواهد بود. من باید به خودم و رفتارهام و نتایجم آگاه باشم. به رفتار بقیه با من. به رفتار جهان با من. تا بتونم منشا این فعل و انفعالات رو دربیارم و اصلاحشون کنم و این امر زمانی رخ میده که من بتونم آگاهیم رو ببرم بالا. اونم با تمرین و تمرین و تمرین تمرکز ذهن. ذهنم رو باید کنترل کنم و تحت سلطه خودم دربیارم که بدونه باید به چی فک کنه و چطور تحلیل کنه. باید افسارش رو دستم بگیرم نه اینکه بذارم اون منو همینجوری ببره اینور و اونور که البته این همان شیطانه. باید فکرم رو کنترل کنم تا بتونه یاد بگیره فقط خوبی ها و زیبایی ها رو ببینه و عین یه بچه فک کنه. عین یه بچه از حال لذت ببره و نگران چیزی نباشه و به بدن عزیز من نگرانی تزریق نکنه. یاد بگیره فقط شادی و امید و خوشحالی تزریق کنه و منو ببره سمت خواسته هام. منو ببره سمت رهایی و بی نیازی. به چشمای من دستور بده که فقط زیبایی رو ببینه. موقع غروب آفتاب به زیبایی خیره کننده اون خیره بشه و حس فوق العاده اونو به بدن من تزریق کنه. موقع طلوع حس شروع پرشور و زیبای طلوع رو به بدنم گوشزد کنه. و موقع هر اتفاقی که به دید بقیه بده، زرنگ باشه و زیبایی اون اتفاق رو از دل اون ناخواسته بکشه بیرون بهم نشون بده تا همیشه شاد باشم. چون خدا زیباست و دنیا رو در هر صورت زیبا خلق کرده. خدایا شکرت بابت این سایت و استاد و بچه های دوست داشتنی که واقعا عاشق تک تک اونا هستم که با فعالیتشون تو سایت و حتی حضورشون دارن دنیا رو به جای بهتری برای عشق ورزیدن تبدیل میکنن. دوستتون دارم . خدایا خیلی دوست دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2351 روز

    سلا مبه همه دوستای خوبم. به استاد عزیزم و مریم عزیزم. نمیدونید چقد از شنیدن این فایل انرژی گرفتم. میخوام اول از همه آگاهی ناب این فایل رو بگم و اون اینه که اگر حرفی باعث ناراحتی شما شد، باورش نکنید و بجاش باور درست بسازیم که حس خوبی بهمون میده. این جمله طلایی ترین جمله ای بود که تو این فایل شنیدم. چون وقتی به گذشته ام فکرمیکنم میبینم که حرف هایی زده شد و من بعضی ها رو باور و کردم و بعضیا رو نه. دوست دارم از اونایی که باورشون نکردم و با جدیت پیش رفتم رو بگم که نه تنها باور خودم و اعتماد به نفس خودم زیاد بشه، دوست دارم بقیه اعضا سایت بخصوص اونهایی که به تازگی به این مسیر ملحق شدن هم بخونن و بیشتر اگاه بشن. من میتونم به جرات بگم که در 90 درصد موارد در هیچ کدام از مسیرهای زندگیم از خانوادم انرژی مثبتی دریافت نمیکردم بلکه به جاش انرژی منفی زیادی هم دریافت میکردم . به عبارتی کلا از طرف خانواده هیچ حمایتی نمیشدم. اما تو درونم همیشه ارتباطم با خدا رو داشتم و همیشه شبا وقتی همه خوابن راجب خواسته های خودم با خدا صحبت میکردم. من با وجود فشار زیادی که پدرم سر هزینه های کتاب و … میذاشت، یه رشته خوب و دانشگاه متوسط قبول شدم . البته دوست داشتم بازم پشت کنکور بشینم ولی بخاطر باور منفی مادرم که میگفت اگه پشت کنکور بشینی دیگه همینم قبول نمیشی و اتفاق بدی میوفته و…. برخلاف میلم انتخاب رشته کردم ولی برای ارشد دیگه به هیچ کدوم از حرفای خانوادم گوش ندادم و دوسال پشت کنکور نشستم تا تهران قبول بشم و شدم! تو تهران تمام خواسته هایی که میخواستم، براورده شد و من هی فکر میکردم که من چه تغییراتی تو خودم دادم که اینجوری شد و… یعنی دوست داشتم آگاه باشم که از این به بعد هم خواسته هام شکل بگیره اونم به راحت ترین شیوه که دوباره به سایت عباسمنش برگشتم. من با توجه به باور منفی مادرم که فکر مذهبی داشت و میگفت روابط دوستی یک رابطه بدیه و… هیچ وقت به خودم فرصت دوست بودن و دوست داشته شدن و داشتن رو نداده بودم ولی از یه جایی به بعد خواستم تجربه کنم و کردم و هنوز هم تو رابطه هستم با مردی که واقعا دوستش دارم. خیلی جالبه اکثر دوستام از خیانت و اینکه توجه نمیشه و اینا صحبت میکردن و من همیشه پیش اونا ناخوداگاه به اون دوستم حس بد پیدا میکردم و کلی دعوا میکردم. بعد فهمیدم که این دوستان محترم حتی نمیتونن باور کنن که یکی میتونه اینقد دوستشون داشته باشه که قلبش غیر اون فرد کسی دیگه رو اصلا دلش نخواد بیاره یا حتی اینقد برا خودش و نیازهاش ارزش قائله که اصلا دوست نداره با کسی غیر اون ادم بخواد باشه . حرفای دوستام برام عجیب و غریب ترین حرفایی بود که من هرچقد میخواستم متقاعدشون کنم نمیتونستم بلکه میدیدم دارم خودم زجر میکشم و جهان به طرز راحتی اونا رو از من دور کرد و دور وبرم رو از ادمایی پر کرد که دنبال لذت بردنن و حتی نمیذارن من منفی فکر کنم و گوشزد میکنن و من واقعا از این ارتباطات خوشحالم. الان رابطه من با دوست پسرم خیلی خوبه و میخوام عالی هم بشه میخوام به عالی ترین حد از یک رابطه برسم. و هی دارم رابطه بقیه رو تحسین میکنم و یاد میگیرم و به ذهنم میسپارم که حالا اینجوری از خدا بخوام. الان برای من خیانت و … پیش پا افتاده ترین مسائلی هستش که حتی خندم میگیره چون برا خودم یه ادم عاشق رو لایق میدونم. و ادمی که منم همه جوره دوستش داشته باشم و باهاش راحت باشم. بگذریم از این حرفا و میخوام یه چیز باحال تر بگم. ما اول ارتباطمون یک قرون هم نداشتیم. و دوست پسر من اصلا کار نداشت!! ولی الان اینقد با اعتماد به نفس شده و راحت پول درمیاره که واقعا من هر روز تحسینش میکنم. و در کنار اون منم کلی پول دراوردم. پولایی که یه زمانی حتی فکرشم نمیکردم بتونم داشته باشم اونم بدون اینکه برم سرکار و زیر دست کسی کار کنم. هر چقد که دارم رو این مسیر و خودم کار میکنم و نتیجه رو میبینم انگیزه و اشتیاقم داره بیشتر میشه که بیشتر یاد بگیرم و بیشتر کار کنم.

    میخوام در اخر از فردی که تو خانوادمون هست و الگوی من بود یاد کنم. آقا بهرام شوهر دخترخالم هستش که مدیرعامل یک کارخونه بزرگ هستن و خیلی هم پولداااارررررر. ایشون دوران کودکی سختی رو داشتن. بچه که بودن پدرشون فوت میکنه و مادرشون با چند تا پسربچه تنها میمونه. ایشون برای اینکه خرج زندگیشون رو دربیارن، تو خیابون دست فروشی میکردن و بعد کم کم میرن تو دوران نوجوانی تزریقات یاد میگیرن و به این سمت رو میارن و در نهایت با سرمایه خودشون میرن داشنگاه. ایشون فوق العاده ادم با اعتماد به نفسی هستش که من هر وقت دیدمش در حال مطالعه و یاد گیری و افزایش مهارتهاش بود. همیشه اگر چیز جالبی یا اکادمی جالبی به گوشش میخورد سری میرفت در موردش تحقیق میکرد و میرفت نگا میکرد اصلا استخاره نمیکرد!! چیزی که من نه تنها تو ایشون دیده بودم بلکه از ادمهای موفق دیگه هم دیده بودم این عمل سریعشون به قلبشون بود. وقتی چیزی نا اشنا بود سری میرفتن و یاد میگرفتن. هیچ فرصتی رو از دست نمیدادن و همیشه به من میگفتن که فرصت رو از دست ندم و عمل کنم. یادمه یه بار تو یه جمع خانوادگی نشسته بودیم که یکی از افراد داشت به من نصیحت میکرد که اره فلان کار شدنی نیست و …. که یهو اقا بهرام برگشت به من گفت که نشد نداریم و هیچ کار نشدنی نیست. همه چیز امکان پذیره و به حرف اینا گوش نده. کلا متقاعد کردن این ادم نسبت به اینکه کاری نشدنی هستش، سخته و هست. من اعتماد به نفس واین روحیه یادگیریشون رو دوست دارم و تحسینشون میکردم و میکنم. ولی اکثر اعضای خانواده میگن که مغروره و….یعنی همیشه فکر میکردن که ادمهای پولدار ادم های نچسب و خوبی نیستن و هنوزم نظرشون همینه. برا خودم جالبه که تو بین اعضای خانواده این ادم اتفاقا منو خیلی دوست داره و تحسینم میکرد. من ازش خیلی چیزا یاد گرفتم که باید عمل کنم. ولی برزرگترین درس این بود که ایشون هیچ وقت حرف کسی رو که از روی نا امیدی و نشدن اومده باشه رو قبول نمیکرد. و همیشه خودشون رو لایق بهترین چیزا میدونست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2351 روز

    سلام به همگی امروز روز 23 ام من هستش. دوست داشتم راجب اگاهی های این فایل هم طبق تعهدم بنویسم. این فایل در من حس عجیب و زیبایی ایجاد کرد. من هرچقدر راجب خدا بنویسم کمه! این روزا تصمیم گرفتم متعهد تر عمل کنم و هر روز تو دفتر قشنگم سپاسگذاری روزانه بنویسم. وقتی خودکار رو برمیدارم و با نوشتن خدایا،.. شرو میکنم، خود به خود تبدیل به یه ادم لطیف، ناز و دوست داشتنی میشم که همزمان که دارم خدارو ستایش میکنم توجه میکنم که دارم خودم رو هم ستایش میکنم. هر وقت میرسم به قسمت شکرگذاری از داشته هام، حس لیاقتم برای رسیدن به خواسته هام فوران میکنه. خیلی عجیبه. هر چقد تو سپاسگذارتر باشی، حس لیاقت و لطافت درونیت میره بالاتر!! همیشه به این جمله که خدا حتی از پدر و مادر هم بیشتر ما رو دوست داره فکر میکردم و تصورش میکردم، عشق بزرگی رو تو قلبم احساس میکردم. حس میکردمم از همه چی رها شدم و دیگه نگرانی ندارم. ارامش سرتاسر منو میگرفت. من اکثر وقتایی که برای انجام کاری استرس میگیرم سری میرم سمت خدا و ازش کمک میخوام. خدا سری به من کمک میکنه و اون کار رو به لذت بخش ترین حالت ممکن به انجام میرسونه. خدایا خیلی دوستت دارم. از اینکه اینقد دوستم داری که خواسته های من چندین برابر بیشتر از من، خواسته های تو هم هست و چندین برابر بیشتر از من مشتاق رسیدن اونا به دست من هستی. به من میگی سپاسگذار نعمت ها باش چون میدونی وقتی لب به شکرگذاری و توجه به نکات مثبت میذاری، سرتاسر حس لیاقت و انگیزه میشی برای حرکت. سرتاسر امید میشی و لبخند عمیقی رو لبات شکل میگیره. اعتماد به نفست میره بالا و کم کم نگران چیزی نمیشی چون میدونی اگر خواسته ای در وجودت شکل گرفته خدا صد در صد به تو میخواسته اون خواسته رو بده که تو درون تو شکوفا شده. هیچ چیز تو این دنیا اتفاقی نیس! نظام خدا قشنگه. بودن با خدا سرتاسر عشق و ارامشه. خدایا من هزاران بار شکر میکنم که جمع به این خوبی پیدا کردم که همگی یاد تو رو به زبون میارن و عشق رو گسترش میدن. خدایا من رو به مسیر درست هدایت کن و رستگار بگردن. خدایا من رو در عشق و ایمانت ثابت قدم بگردان. دوستت دارم و خواهم داشت عشق ابدی منننننن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2351 روز

    سلام به دوستای خوب و استاد عالی و عزیزم. امروز روز 22 امم هستش. فایلی که امروز تو این قسمت گوش دادم، به من یاد داد که اومدن و موندن تو این مسیر تعهد فراتر و قوی تری برای تغییر میخواد. تعهدی که حتی باید به خودت قول بدی شجاع تر بشی. شجاع برای خرج پولایی که حتی شاید تنها دارایت باشن! این جمله خیلی حرف داره. اینقد باید مشتاق فهمیدن و یادگیری و عمل کردن و رسیدن به موفقیت باشی که با ایمان بیای در راه موفقیتت خرج کنی. من خودم به شخصه یکسال هستش که میخوام فایل 12 قدم رو بردارم . اولین بار یادمه گفتم پول ندارم و از خدا خواستم برام پول بفرسته و خدا هم دقیقا دوبرابر هزینه فایل قدم اول رو فرستاد! ولی من چیکار کردم؟ رفتم گذاشتم تو بورس و حتی متضرر هم شدم!!! پولی که اگه یکسال پیش باهاش فایل قدم اول رو میگرفتم معلوم نبود با تغییر خودم چه سودهایی میکردم!! یاد تلاش هایی میوفتم که با مشقت و سختی بعد از چند ماه تنها 1 میلیون به حسابم میومد و من حتی از روی ترس ام نمیومدم این پول رو برای موفقیتم خرج کنم. بلکه میرفتم تو بورس میذاشتم و ضرر میکردم!!!! اره تا الان که نگاه میکنم پاشنه آشیل من ترس و کمبوده که باید رو این دوتا خیلی کار کنم ولی وقتی مسیر درست کار کردن رو به یقین ندونی، مسیر برات طولانی تر میشه و طاقت فرسا تر. گرینه طاقت فرسا بودنش یه نکته طلایی هستش چون وسط راه کلا ممکنه امیدت رو هم از دست بدی! در صورتی که من خودم با کار کردن با فایلای رایگان استاد کلیییییی اتفاقات خوب و دوس داشتنی برای خودم رقم زدم که حد نداره. چقدددددد اگاهی به زندگیم وارد و ازشون استفاده کردم. در حال حاضر خیلی تغییرات رو خودم میبینم که واقعا شگفت انگیزه .من تایکسال پیش حتی نمیتونستم تصور مقدار پولی که الان دارم رو بکنم ولی دارم. یه رابطه ای دارم که برام همیشه شیرین ترین حس ها رو رقم زده. از همه مهمتر من یه ادم فوق العاده عصبی بودم که کنترلم بشدت سخت بود و میتونم بگم اصلا کنترل نداشتم. چون باورم رو اینجوری قرار داده بودم که ادم های خشن و مغرور ادم های قوی و جذابی هستن!!!!!!ولی الان کاملا عوض شدم. اکثر مواقع اگاهم که نباید یه سری رفتارها رو کرد و یه سری حرف ها تو موقعیت های خاص درست نیست و…. الان خیلی از قبل اروم ترم و خیلی راحت میتونم با خودم از طریق ذهنم صحبت کنم. وقتی نتایج یکسالم رو مینویسم میبینم که کلی تغییر کردم و اگه من محصولات استاد رو داشته باشم چقد تغییر خواهم کردددد. خیلی از استاد عزیزم تشکر میکنم که اینقد حساس و وسواسانه برای ما فایل رایگان میذارن که ما استفاده کنیم و خوشبخت تر بشیم. از خدا ممنونم که با جمع صمیمی دوستان اشنا شدم و از نظرات لذت بخش و شیرینشون استفاده میکنم و انرژی میگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: