توانایی تمرکز بر نکات مثبت - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/06/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-06-03 09:27:082020-08-28 08:17:36توانایی تمرکز بر نکات مثبتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با عرض سلام خدمت استاد گرامی جناب آقای عباسمنش. ممنون از کلیپی که شر کردید . منظورم کلیپی هست که درباره اتفاقات اخیر افغانستان درش صحبت کردیدو من از طریق کانال دانلودش کردم. یکبار دیگه توجهمون رو به لزوم تمرکز بر خواسته ها جلب کردید. باز هم با هوشیاری و وقت شناسی سندی دیگر بر درستی اعتقاداتمون برامون رو کردید که بی شک در ثابت قدم شدن بر باورهای جدیدمون تاثیر گذار است. جسارتا یک انتقاد هم دارم و اون نحوه بیان این درس بود. اصلا برام خوشایند نبود و انتظار نداشتم که قضیه مرگ تعدادی انسان بیگناه با این همه خنده و شادی بیان بشه. به نظرم درس بزرگ و به جایی بود که اصلا” خنده نداشت.
باسلام خدمت دوستان،وقتی این فایل را شنیدم وچند کامنت از بچه ها خوندم یاد یه خاطره ای افتادم از این پیش داوریهای منفی که ما ایرانی های شیعه در ذهنمون درمورد مردم غیر ایرانی وغیر شیعه داریم ،چندین سال پیش در دهه ۸۰ همسرم عزم سفر کرده بود واصرار داشت بریم با ماشین ترکیه را بگردیم،من خیلی ترس داشتم چون قبلنا نیگفتن ترکیه اصلا امنیت نداری هر وی رفته بهش دستبرد زدن،مواظب باشید واز این حرفها خلاصه،ما دو تا بچه کوچیک داشتیم ۵ ساله و ۳/۵،به همسرم گفتم بچه ها باشن خودمون بریم قبول نکرد وبه هر کسی از دوست واشنا گفتیم راضی به همراهی نشدن خلاصه پدرم را همراهمون برداشتیم وزدیم به جاده،اگر بخوام خاطرات سفرمون را تعریف کنم که یک کتاب میشه ،ولی اگه دیدگاه الان را داشتم مطمئنا خیلی بیشر برام درس داشت ولی متاسفانه اون موقع به این طرز نگاه ایمان نداشتم ویه ادم دارای گارد نسبت به خیلی موضوعات بودم خلاصه بگذریم،در طول سفر همین طور که همش شش دونگ حواسم جمع بود ومواظب بودم ومثل اقای ایمنی دایم در حال هشدار ،ماشینمون پنچر شد وبعد از تعویض لاستیک راه افتادیم تا شهرستان بعدی رسیدیم دیگ نصف شب شده بود ،ساعت حدود ۲ بود همه جا سوت وکور بود منطقه کردهای ترکیه بود ،تاریک خلاصه با ملقمه ای از زبان ترکی وکردی وفارسی همسرم گفت که دنبال اپاراتی میگردیم ،ادرس یه قهوه خونه را دادن اقا رفتیم اونجا پر بود از مردای کرد هیکلی و سبیل از بنا گوش در رفته ،شوهر من به شونشون نمیرسید،بوی دود قلیون اونقدر زیاد بود که فضاش مه الود به نطر میرسید،خلاصه یه مرد میانسالی از بینشون اومد بیرون و ما را برد یه جای پرتی که فقط یه خونه دو طبقه بود ودر مغازهاش را باز کرد پنچری ماشین را گرفت برامون،بنده خدا عروسش ونوه اش را اورد پیش ما ،فکر کنم فهمیده بود که من چقدر وحشتزده به نظر میرسیدم،بنده های خدا اونقدر اصرار کردن شب بمونیم ،من از وحشت فقط دلم میخواست از این منطقه دور بشیم،خلاصه بنده خدا اب جوش ویخ هم بهمون داد پنچری را هم گرفت و ما راهی شدیم،از بس در مورد این کردهای ترکیه اخبار بد ومنفی میگفتن ،ولی من با این که مهربونیشون را دیدم وباز هم میترسیدم همین کار تو ایران اگه میخواست کسی برامون اون موقع شب انجام بده حتما دو لا پهنا حساب میکرد ،ولی اون بنده خدا فک کنم ۲ یا۳ لیر گرفت،یادمه شوهرم وپدرم همش از شون تعریف میکردن،ولی من تو مدار درستی نبودم،باور کنید ما حدود ۴ تا ۵ هزار کیلو متر تو ترکیه با وسایل مختلف از ماشین واتوبوس وقطار وکشتی گرفته تاکالسکه گردش کردیم حتی یکبار هم اتفاق بدی برامون نیفتاد،زبون بلد نبودیم ولی راه راگم نکردیم از هر کی کمک میخواستیم بیدریغ کمک میکرد بدون چشم داشتی فقط گاهی یه نخ سیگار میگرفتن،فقط اینو بگم در برگشت از ترکیه اومدیم تبریز یک روز بودیم،شوهرم گفت بریم تبریز را بگردیم باور کنید از صبح تا بعد از ظهر تو شهر سرگردون بودیم یکی یه ادرس درست بهمون نمیداد تا میدیدن ترکی بلد نیستیم وفارسی حرف میزنیم ادرس چپندر قیچی میدادن،خلاصه اون یه روز تو تبریز خیلی بهمون سخت گذشت هنوزم که هنوزه هر وقت یادش میکنیم تلخیش زیر زبنمونه.
ممنونم که مطلبم را میخونید.
ممنونم استاد مثل همیشه مفید و تاثیر گذار به قول شاعر :چشم هارا باید شست جور دیگر باید دید
سلام به دوستان عزیزم. سلام خدا بر استاد.
میخاستم تجربه شخصی در خلال این چند شب رمضان براتون بگم.
توی این شبها من روی کتاب هایی که داشتم بخش توحیدش تمرکز کردم و همزمان فایل فقط روی خدا حساب کن استاد رو گوش میدادم. خلاصه هر مطلبی که راجع به ربوبیت و توحید بود من خودندم دوباره و دوباره.
انگار همش مطالب جدید و نکته های جدیدی داشت برام در حالیکه قبلا بارها و بارها خونده بودم و گوش داده بودم.
انگار باورم چندین و چند برابر شده اینو از ته قلبم میگم که سرشار از بیداری بیشتر شده. دوستان این شب های قدر مثل کاتالیزور عمل میکنه. انگار زمان رسیدن به یک باور محکم و بسیار قوی رو که سالها نیازه تقلیل میده به چند ساعت. من درک کردم که چرا خدا میفرماید خیر من الف شهر. این شبها تا 29 رمضان فرصت هست نخوابید و مدام باورهای توحیدی و فقط از خدا خواستن و روی خدا حساب کردن رو مرور کنید . بعد نگاه کنید چه معجزه ای میفته.
خیلی سپاسگذارم بازم استاد از فایل فقط روی خدا حساب باز کن . شما یکی از ستارگان اسمان پر برکت و عشق و ارامش توحید هستی
سلام اقای خادمی فقط روی خدا حساب کن تو فایلای رایگان هستش.اسمش همینه یا چیز دیگه ای هستش.تشکر
سلام
میخوام یه تجربه ای که دیروز داشتم رو باهاتون به اشتراک بذارم در مورد تمرکز بر نکات مثبت
یه کتاب لازم داشتم و به کسی سپردم برام پیداش کنه ولی اون گفت پیدا نمیشه. فایل PDF شو داشتم و با احساس خشم شروع کردم به پرینت گرفتنش. (با خودم میگفتم بهم دروغ گفته و اصلا دنبال پیدا کردنش نرفته) با اینکه میدونستم چطور پشت و رو پرینت بگیرم در کمال تعجب صفحات رو خیلی خراب گرفت: سر و ته میگرفت، کاغذ گیر میکرد، وسط پرینت گرفتن stop میکرد چون نمیتونست کاغذو بگیره و… با اینکه پرینترم نو و کاملا سالم بود و من کاملا مسلط بودم که چطوری پشت و رو بزنم. بیشتر عصبانی شدم و عصبانیتم رو با چند تا بد و بیراه گفتن به پرینتر خالی کردم. یکم نشستم البته از روی مستأصل بودن و بعد چند دقیقه گفتم ولش کن یه راه دیگه پیدا میکنم. کاغذایی که خراب شده بودن رو پاره کردم و عصبانیتم کاملا برطرف شد. کاغذایی که میشد به عنوان باطله استفاده کرد رو جدا کردم و یهو به فکرم این ایده رسید که به یکی دیگه از دوستام بگم که اون کتاب رو گیر بیاره و مطمئنم حتی اگه اون هم نتونه یه جوری خدا بهم اون کتاب رو میرسونه چون خواسته م داشتن کاغذی اون هست نه دیجیتالیش و وقتی با خواسته م تضاد پیدا کردم قدرت اون بیشتر بود و انگار پام همچنان روی گاز بود و تخته گاز توی خاکی و جدول و… میرفتم و هی خرابی به بار میومد!!!
نکات: چون با احساس بد شروع به کار کردم کارم خراب شد و اتفاقات بد بعدش افتاد
وقتی رها کردم احساسم خوب شد چون احساس بدم داشت بهم میگفت داری از خواسته ت دور میشی و پرینت گرفتنی که دوستش نداری هیچ فایده ای برات نداره
با رسیدن به احساس خوب ناشی از واضح دیدن خواسته م به خاطر ناخواسته م (کتاب پرینتی) تونستم دوباره قدرت بگیرم و از بین کاغذ پاره ها برای خودم کاغذ باطله جور کنم که بعدا به کارم میاد و همچنین ایده کمک گرفتن از یکی دیگه برای رسیدن به هدفم به ذهنم اومد.
چون احساسمو خوب نگه داشتم و نوع دیدگاهمو تغییر دادم به این نتیجه رسیدم که بالاخره از یه راهی به خواسته م میرسم.
خدایا ازت ممنونم که آگاهم کردی
راستی یه حسن دیگه که فایلهای رایگان داره باعث میشه دوستان عزیزمون رو در بخش دیدگاهها ملاقات کنیم و سعادت داشته باشیم باهاشون چند کلامی صحبت کنیم الان خیلی وقته از دوستای عزیزم بی خبرم دلم برای حرفهای قشنگ شون انگیزه دادن هاشون تنگ شده مخصوصا خانم شبخیز عزیز. آقای جوان. خانم راد اکبری و و و همه و همه دوستای خوبم همینجا به همه شما عزیزانم سلام عرض میکنم و از خداوند برای همه تون سلامتی شادی و موفقیت رو آرزومندم…
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته
در ادامه و سلسله خود سازی تمرکزی خود به این فایل فوق العاده رسیدم.
یعنی اون هم در روز اول سال نو 1402 خداوند به هم یک عیدی داد که چند میلیون دلاری.
من چندین ماه بود داشتم دنبال تقویت روابط تقویت عزت نفسم بصورت خیلی تمرکزی بودم.یعنی خیلی داشتم کار میکردم هر دفعه یک ایرادی داشتم در میآوردم و میومدم براش کامنت مینوشتم از رعایت کردن قانون تکامل گرفته تا رعایت کردن افتادگی و بی ادعا بودن تا عزت نفس و روابط کنترل ذهن ولی هر چی میرفتم جلو اون نتیجه که می خواستم نمیومد تا اینکه واقعا دیگه بقول معروف به مو رسید ولی پاره نشد
در صبح روز اول عید به این فایل فوق العاده رسیدم بله من وقتی دارم رو خودم کار میکنم ولی افکار مسموم و سمی دارم اصلا اصلا به اون نتیجه دلخواهی که میخوام نمیرسم حتی اگه چندتا دوره هم خریده باشی.
یعنی من این فایل به این مهمی رو قبلا گوش کرده بودم ولی نمیدونم چرا برام جا نیفتاده بود یعنی الان متوجه میشم چرا کنترل ذهن برام سخت بود چرا با دیگران ارتباط عالی برقرار نمیشد مشکل اینجا ست یعنی بقول استاد ما فایل ها اونجایی رو که دوست داریم میشنویم و اونجایی که دوست نداریم نمیشنویم واقعا ایراد همین جا بود کینه نفرت خشم حسادت چقد این ها افکار بد و ناجوری هستند و نمیگزارند فایل ها استاد صحبت های استاد به مرحله اجرا عمل دربیاند
خدایا به تو پناه میبرم از شر شیطان رانده شده…
سلام خدمت استاد عزیز وکلیه اعضای سایت عباس منش.
چیزی که من از این کلیپ زیبا متوجه شدم این نکته بود که همیشه سعی کنیم در زندگی نیمه خالی لیوان را نبینیم یا نقطه سیاه را بر روی تخته سفید نبینیم وسعی کنیم تمرکزمان بر روی چیز های خوب در هرلحظه باشد.
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
در مورد این فایل من یه چیزی نظرم رو جلب کردم که دوست داشتم بیام و بگم
دیشب فینال لیگ قهرمانان اروپا بود. رئال و یوونتوس. خب خیلیاتون دیدن و از بازی واقعا لذت بردین و نتیجه 4-1 به سود رئال مادرید تموم شد. حالا کجای این مسابقه ربط به فایل استاد داره. وقتی بازی تموم شد طرفداران تیم یوونتوس تا آخرین لحظه ای که تیمشون توی زمین بودن تشویقشون میکردن و خوشحال بودن از اینکه یه همچین تیمی دارن و به یه همچین مرحله ای رسیده واقعا من ندیدم که تا بازی تموم شه یکیشون از جاشون بلند شه و با حالت اعتراض آمیز ورزشگاه رو ترک کنه. عاشقانه همشون تیمشون رو دوست دارن .چرا؟ درسته الان بازنده میدان بوده ولی هیچوقت هیچوقت موفقیت ها و افتخاراتی که یوونتوس براشون کسب کرده رو فراموش نمیکنن و اون رو پررنگ میکنن تو ذهنشون. بوفون که یکی از بهترین دروازه بان های جهان هستش رو واقعا دوست دارن .توی شبکه های اجتماعی واقعا عاشقشن همه و ندیدم حتی یه نفر بهش حرف زشتی بزنه چون همین بوفون بود که با مهارت فوق العاده ش سال 2006 در ضربات پنالتی ایتالیا رو قهرمان جام جهانی کرد. اینها مردمی هستن که به نکات مثبت توجه دارن
حالا ایران: چند وقت پیش توی لیگ قهرمانان آسیا. بازی پرسپولیس با لخویای قطر به میزبانی تهران بود که دقایق آخر طارمی یه پنالتی رو اوت کرد و بازی به تساوی رسید. یعنی خداشاهده توی صفحات اجتماعی ایرانی ها یه حرفایی به طارمی عزیز زدن و یه فحش هایی میدادن که واقعا خجالت میکشیدم. که واقعا چرا؟ اینهمه پرسپولیس و طارمی براتون افتخار آورده چرا با یه پنالتی که ممکنه همه اشتباه کنن تمام توجهتون میره سمت منفی ها؟
بوفون دیشب تو نیمه دوم 3 تا گل خورد ولی تمام طرفداران فقط تشویقش میکردن ولی طارمی اینجور شد و در موردش جوک ساختیم و گیف های خیلی زشت و …
اینجوریه که اونها به پیشرفت ها و سطح زندگی خیلی بالاتری نسبت به ایرانی ها میرسن!!!
خیلی عاشقتونم استاد عباس منش و خیلی عاشق همه دوستانی که همراه با فایل های استاد هستن و در تلاش برای ساخت باورهای عالی هستن
سلام وقت همگی بخیر
من هم جلسه اول دوره قانون آفرینش را کاملا درد کردم و نشانه های زیادی را درک ومشاهده کردم عالیترین نشانه ای که برایم پیش آمد
ندای از قلبم بود که بهم گفت خیلی دوست دارم پس اگر می خواهی خیلی زود به خواسته ها وآرزوهایت برسی مرا اول وقت یاد کن و با تمرکز با من حرف بزن فقط فقط با خودم من 34 سالمه هست تا حالا هیچ وقت نماز نمی خواندم شاید این چند سال آخر که مشکلی اساسی در زندگیم پبش اومده بود به حالت التماس و با ابراز ناراحتی هایم به خدا چهار رکعتی خوانده باشم که در آخر هم طلبکار خدابودم که چرا اینقدر ازت می خوام ولی نمیشه البته من برای نماز خوندن چرا های هم می آوردم مثلا چرا در جای که کسی نیست و فقط خودم و خدایم هستیم باید کاملا پوشیده باشم ؟چرا می گن وقت نماز تمیز و خوشبو باشید ؟
من چند روز هست که دارم نماز می خونم وسط نماز جوابی بهم داد که آنقدر حسم دگرگون شد که تا آخر نماز بی اختیار گریه کردم
امروز چادر نماز زیبایی را برای خودم تهیه کردم و حس خیلی خیلی خوبی دارم که فهمیدم خدا عاشق من هست ومن هم عاشق شدم
سپاسگزارم خدا
سپاسگزارم استادم ?