توانایی تمرکز بر نکات مثبت - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/06/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-06-03 09:27:082020-08-28 08:17:36توانایی تمرکز بر نکات مثبتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد جان خدا رو سپاسگزارم که لحظه به لحظه هدایت هایش را به سوی من جاری می کنه الحمدالله و دوباره آگاهی های ناب با دیدن این فایل و دریافت آن و به امید خدا عمل کردن به آن .و عجیب تر اینکه دقیقا این هدایت در شب اولین روز ماه رمضان برام اومد بسیار از نشانه های دلچسب پروردگارم سپاسگزارم
بسم الله الرحمن الرحیم
ستایش میکنم پروردگار جهانیان رو که همیشه هدایتگر ماست .
نکاتی که از این فایل فهمیدم و جواب سوالات من بود اینکه به جنبه های مثبت افراد نگاه کنیم و بی دلیل از کسی یا چیزی بدمون نیاد .
تحسین کردن نکات مثبتی که در دیگران هست و ما هنوز کسب نکردیم
با توجه به نکات مثبت حالمون خوب میشه
دعوا و درگیری به وجود نمیاد
وقتی نکات مثبت رو ببینیم شکر گذاری میکنیم
وقتی شکر گذاری گردیم درهای نعمت های زیادتری باز میشه
خدایا شکرت شکرت برای همه نعمت ها و من رو کمک کن تا ببینم نعمات رو و هر لحظه ذاکر و شاکر تو باشم .
الان داره بارون میاد خداجونم ممنونم ازت در این سحر زیبای ماه رمضان و ولادت حضرت امام حسن به ما لطف کردی و باران رحمتت رو فرستادی . ما سخت به کرم تو امیدواریم .
خیلی خیلی ممنونم استاد عزیر
دریچه ای نو با این فایل برای من باز شد و شروع راهی روشن.خیلی جالب که الان ماه رمضان هست و در فایل هم همینطور بود و من که برای نشونه خواسته بودم خیلی دلچسب بود خدا رو شکر . با توکل به الله مهربان
سپاسگزارم از شما و خانم شایسته و همه عوامل سایت .
1403-10-05
یک عدد عششششق (استاد قشنگممممم)
به همراه عشششق دیگر خانوم مریم شایسته ی جان جانان
الهی برکت بباره به زندگیتون
کیف کردیم با دیدن این فایل- فایل نشانه ی امروزم
این شما و این برداشت های من از این فایل ارزشمندددد:
اصولا من توی دیدن نکات مثبت دیگران مشکلی نداشتم. از وقتی که یادم میومد همیشه همه رو مثبت میدیدم و همیشه هم هر کی سر راهم قرار میگرفت انسان خوب و درستی بود. چون این در من نهادینه شده بود نه اینکه فک کنید اینو از خانواده و اطرافیان دیده بودما اصلا. این کاملا چیزی بود که انتخابش کردم که اینجوری باشم وگرنه که خانواده و نزدیکان همه جزء بدبین ترین ها بودن و کلا سخت اعتماد میکردن.
بابت همین خصیصه، همیشه این جمله رو از آدما راجع به خودم میشنوم که چقدر تو انرژی مثبتی. چون وقتی از درون نسبت به فرد جدیدی که میبینی حست خوب باشه مطمعنا که این پالس رو بهش میدی که من چون درونم حالم باهات خوبه، پس نمود بیرونیم هم همینه و تو متوجه ش میشی.
بارها شده که توی صفی بودم و اگر چیزی رو در کسی میدیدم که به دلم مینشست چه ظاهری یا چه حسی بهش میگفتم و اون فرد کیف میکرد و کلی ازم تشکر میکرد
هزاران بار شده که تو خیابون از بغل آدما که رد میشدم ، همونطور در حال حرکت که بودم اگر نکته راجع بهشون نظرمو جلب میکرد بهشون میگفتم و اون لبخند جذابشون بعد از این تعریف و تحسین من توی ذهنم ثبت میشد؛ حالا میخواست یه عینک خاص باشه، تیپ زیبایی باشه، موهای زیبایی باشه و…
یادمه استاد توی یکی از فایل های سفرنامه گفتن که امریکا اینجوریه که مردم از ماشین پیاده میشن میان توی مغازه که فقط به یکی بگن چقدر لباستون قشنگه و تحسینشون کنن
چندین سال پیش کتاب آئین دوست یابی دیل کارنگی رو میخوندم یادمه یه تمرین داشت که هر کی رو دیدید که چیز زیبایی رو درخودش داشت بهش بگید تا حس خوب رو بتونید گسترش بدید و از اونجا من تصمیم گرفتم عملیاتی تر و نه فقط در ذهنم بلکه در عمل هم هر کی رو هر جا دیدم که چیزی داشت که واقعا به چشمم اومد و توی دلم گفتم چه خوبه ، همونو برم و بهش بگم که بدونه که داره تحسین میشه.
یه تکنیک ساندویچی هست که میگه موقعی که میخوای کسی رو نقد کنی مخصوصا نقد منفی اول اونو وسط ساندویچ ویژگی های مثبت بذار تا ببینی چطور تاثیرش صدها برابر میشه
یعنی چی ؟ یعنی اینکه مثلا من به دوست صمیمیم که میدونم اتفاقا ادم حساسی هست و روحیه نقدپذیری هم نداره میخوام نکته ای رو گوشزد کنم
حالا اون نکته هم برای من اون تایم این بود که ایشون وقتی میخواست منظوری رو به من برسونه خیلی خیلی خیلی توضیح اضافات میداد در حدی که من کلافه میشدم و همش تو دلم میگفتم: اوکی دیگه فهمیدم چقدر مثال میزنی و توضیح میدی
خلاصه ما اومدیم این تکنیکو رو ایشون زدیم . آقا باورتوننن نمیشه انقددد خوب جواب داد که نگو
من این تمرینو اینجوری بیان کردم
تکنیک ساندویچی = نان + محتویات اصلی+ نان
که در واقع اینجوری میشه= ویژگی مثبت + نقد + ویژگی مثبت
حالا در رابطه با دوستم اینجوری شد :
یه چیز جالبی که راجع به تو وجود داره اینکه من انقددرر برات مهمم و برات ارزشمندم که کلی برام وقت میذاری و برای اهمیت بالایی که برام قائلی یه موضوع رو از جهات مختلف برام باز میکنی تا من کامل متوجه موضوع بشم و برام کامل جا بیفته که خدایی نکرده سوء تفاهمی هم پیش نیاد و من واقعا ازت بابت این موضوع سپاسگزارم و گاهی مسئله ها خیلی واضحه و من همون جمله ی اول منظورتو متوجه میشم و شگفت زده میشم که با اینکه متوجه ش شدم و بهت اطمینان دادم که منظورتو گرفتم ، تو همچنان برای من وقت میذاری و چون انقدر کاریزماتیک صحبت میکنی و ادم احساس میکنه صد در صدت پیشم حضور داره صحبتت رو قطع نمیکنم و با حرکت سرم بهت میگم که متوجه شدم.
این مواردی که گفتم یعنی این تعریف ها نه اینکه فکر کنید الکی بودها نه اصلا بلکه از ته دلم بود و واقعا ایشون برام همین حسو داشتن یعنی اون قسمت اشاره به نکات مثبت ایشون کاملا واقعی بود و از دلم میومد اما وقتایی که یه چیزایی میره روی مخت مخصوصا راجع به کسانی که زیاد میبینیشون و یه جورایی پاشنه آشیلت محسوب میشن خیلی سخته که یهو نپری بهشون تا خرخره شونو بجویی.
اگه من میخواستم خودم مستقیم با ورژن قبلیم حرفمو بزنم این میشد :
واای چقد توضیح میدی . فهمیدم بابا
و این پشت بندش کلی احساس بد بود و عواقب زیادی رو به همراه میداشت.
الانم هنوز کامل نیستم ها. بارها شده از دستم در رفته و نتونستم خودمو کنترل کنم
ولی میتونم بگم از قبلم خیلی خیلی بهتر شدم و شروع این تمرین رو اینجوری انجام میدم که قبل گفتن هر چیزی کمی صبر میکنم و با گفتن جمله ی درسته هم وقت میخرم که بیشتر فکر کنم و حرفامو مزه مزه کنم هم به طرف حس بی توجهی نمیدم که فقط اون صحبت کنه و من در سکوت سیر کنم.
در واقع یاد گرفتم بیشتر بشنوم تا اینکه حرف بزنم
چند سال پیش یه کلاس بازیگری تئاتر میرفتم که استادش مدرس بازیگری در آلمان و اصالتا ایرانی بود. ایشون بعد از اینکه در کلاسمون هر دو نفر میرفتن و اجراهای کوتاهشونو در کلاس انجام میدادن اونا رو جلوی ما که به عنوان تماشاچی اون اجرا بودیم میشوندن. به ما میگفتن حالا بازیگران این اجرا حق ندارن حرف بزنن و وسط حرف کسی بپرن تا از خودشون دفاع کنن و فقط شنونده ن تا زمانی که نوبتشون شه و به ما تماشاچی ها هم میگفتن که راجع به اجرای این دو نفر نظر بدید. اما حق ندارید که اول نقاط ضعف رو منشن کنید اگر میخوای اشاره به نکته ای منفی کنید ابتدا باید چند تا نکته ی مثبت رو بگین و در نهایت اشاره کنی به نقطه ضعف اجراشون.
و این شد بزرگترین درس عملیاتی من که چقدرر به دردم خورد
اخه اون استاد میگفت آلمانی ها اصلا ادم های تعارفی ای نیستن و اتفاقا خیلی مشخص و تکلیف معلومن . استاد میگفت برخلاف اجراهای تئاتر اینجا که چه کار خوب باشه چه بد باشه همه ی تماشاچی ها برای بازیگران و تیم دست میزنن و به ظاهر راضی سالن رو ترک میکنن بدون اینکه به اجرای بد اعتراضی کنن ولی در آلمان تماشاچی ها وقتی میرن به دیدن تئاتر با خودشون گوجه میبرن که اگه اجرا بد بود به سمت بازیگرها پرت کنن و اون استاد از اونجا یاد گرفت که نه باید اونجوری بود و نه مثل ایرانی ها. خوبه که نکات منفی گفته بشه اما نه به تنهایی و تند و تیز بلکه با اشاره به خوبی های کار
سعادتمند و سالم و ثروتمند باشید
امیدوارم هر روزتون از ته ته ته دلتون لعلک ترضی باشید
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته مهربان
سلام به همه همفرکانسی های عزیز که با خوندن کامنتاتون انرژی میگیرم و احساس خوبی بهم دست میده.
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست
(( هرآنچه که هستم از سر لطف توست))
خدایا ازتو ممنونم که لطف تو باعث شده که من جایی باشم که خودم بهتنهایی هرگز نمیتونستم
خدایا از تو ممنونم که لطف تو باعث شده که درهایی به روی من باز بشه که هیچکس قادر به بستن اون نیست.
===============================
یکی از پاشنه آشیل های من همین که به سختی میتونم زیبایی هاتوجه کنم(یا بهتر بگم اعراض کنم از نازیبایی ها و ناخواستهها )
تازه وقتی آگاهانه تلاش میکنم و یه نکته مثبت پیدا میکنم برام سخته که به زبون بیارم.
درمورد کامنت نوشتن هم مقاومت زیادی دارم
( کمال گرایی وترس از قضاوت دیگران)
ولی دارم تلاش میکنم و نجواهای ذهنیم را سعی میکنم که نشنیده بگیرم.
وپا بذارم روی ترسهام.
و از خدا میخوام که منو هدایت کنه و بتونم افسار و کنترل ذهن خودمو بیشتر کنم.
سوره لیل را که یکی از سورههای فرکانسی هست را شما خیلی زیبا و شیوا در دوره12 قدم تفسیر کردید.
فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى( کسانی که تقوا پیشه کردن یعنی جلوی افکار منفی و بد را گرفتن و به جاش افکار خوب را در ذهنشان دارن که نتیجشم حال خوب هست)
وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى( کسانی که دید نتیجه افکار مثبتشان را، یعنی اتفاقات خوبی که براش افتاده را تایید و تحسین کرد و ربط داد این اتفاقات خوب را به افکار خوبی که داشته)
فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى( ما آنها را آسان میکنیم برای آسانی ها، هدایتش میکنیم به خوبی ها زیبایی ها نعمت ها به مسیر های بهتر و زیبا تر)
وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى «8» وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنى «9» فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرى ( و اما کسانی که بر عکس آن عمل کند دقیقا نتیجه برعکس آن را خواهند گرفت
یعنی اگر کنترل نکنی ذهنتون، ذهنت با اون افکار بد بین هدایتت میکنه به زشتی ها سختی ها و مسیر هایی که فقط زجر و سختی کشیدنه.
در پناه خداوند یکتا شاد وسلامت سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
زیبایی های امروزم:
امروز بهترین روز عمرم بود
با عشق اون ساعتی که دلم خواست بیدار شدم
خداروشکر که کم کم حالم بهتر شده
و میدونم هی بهتر هم میشه
امروز یه ناهار خوشمزه داشتیم
دلمه با تکه های مرغ
عالی بود واقعا
با خیارشور حسابی چسبید
بعدش لباسای تو کمدم رو ریختم بیرون و همشون رو مرتب کردممم
بعد چای عصرونه هم که همیشه خودم دم میکنم و خیلی خیلی میچسبه
مامان همیشه بهم میگه بهترین و خوشمزه ترین چای ها چای های منن
بعدشم شروع کردیم به تمیز کاری خونه
وجب به وجب رو دستمال کشیدیم من جاروبرقی کشیدم مامانمم تی کشید چقد خوشحالم که انقد با هم هماهنگیمم
بعد این کارا که حدودا 2 ساعت طول کشید واقعا احساس کردم ذهنم پاک و تمیز شده
بعدشم رفتم حموم و واقعا احساس آرامش و تمیزی رو با هیچی عوض نمیکنم خیلی خیلی خوبه
آب گرم تمیزی و بوی شامپو و صابون
و اون پوستی که لایه برداری میشه
لباسایی که شسته میشن
مرسی از لباسشویی مون
چقدد این موجود خوبه آخه
چندین دور لباس رو راحت میشوره
تمیزکاری گلخونه رو مامان انجام داد چقد کارم رو راحتتر کرد
چون دونه دونه جابه جا کردن گلها راحت نیس
چقد من خوشبختم
چقد حس خوبی بود پاک کردن اون گرد و خاکا از روی سطوح مختلف
چقد حس خوبی بود مرتب کردن لباسامممم
چقد من برای خودم و وسایلم ارزش قائلمممم
چقد من لایق و باارزشم
چقد من بااعتماد به نفسم
اون هات چاکلت و کیک گل محمدی بعد تمیزکاری هم یه لول دیگه بود
وسطای کارم یه شربت زردآلو واسه خودم درست کردم^^)
خلاصه که همه چی در زیباترین حالت ممکن بود
خیلی خوشحالم که گوشیم رو مبتونم شارژ کنم هرچقد که بخوامم در طول روز
خیلی خوبه شارژر دارم
و چقد خوبه هندزفری بلوتوثی دارم
اصن بخاطرش هندزفری سیمی ک تازه خریده بودم رو پس دادم
چون خیلی کامله و نیازی به چیز دیگه ای ندارمم
خیلی خوبه لبتاپم شارژر داره
میتونم موقع استفاده شارژش کنم
چقد داشتن حوله های مختلف خوبه میتونم نم موهام رو باهاش بگیرم
و روسری ساتنی که هدیه گرفتم بی نظیره
باعث میشه موهام وز نشن
چقد خوبه موهام مواجن میتونم کرم مو بزنم بهشون و حالتشون رو حفظ کنم و یا برس بکشم بهشون و صاف بشن
هرجوری که بخوام همون میشن
چقد خوبهه این کش موهای اسکرانچی که از جنس ساتنن
باعث میشه موهام رو نکشن و راحت و نرمن
چقد خوبه رسیدگی به پوست و مو
خیلی خوبه وسایل مورد نظرم رو دارم
چقد خوبه عطرهای مختلفی دارم
عاشق بوهاشونمم
خیلی خالصن
حتی بعد شستن و گذشت چندین هفته بوشون میمونه
موندگاریشون عالیه
چقد خوب شد دیروز ماژیکایی که لازم نداشتم رو باسررسید عوض کردم
چقد خوبه جوهر و پر دارم میتونم فانتزی طور بنویسم باهاشون
چقد خوبه این مارک بوک کوچولوی پیشی رو با اون دفترچه کوچولو از نمایشگاه پارسال خریدم
چقد خوبه عضو کتابخونه ام و به اون همه کتاب با 30 هزارتومن در سال دسترسی دارم
چقد خوبه اون کتابای انگلیسی که تو کتابخونه بود
یه عالمه بودن
عاشق اون مجله هایی شدم که در مورد مکانهای مختلف بود
من 3 تا رو اوردم بخونم در مورد اسکاتلند و کالیفرنیا و یکی هم در مورد سینما
چقد کتابخونه آروم و بی سر و صدا و عایق بود وقتی رفتم یکم کتاب بخونم
یا اون نمایشگاه صنایع دستی چقد چیزای قشنگی آورده بودن چقد هنرمندانه درست شده بود همه چی
کلی وسابل چوبی خونه که همشون کار دست بود
از سینی و میز گرفته تا گلدون و جای حبوبات
یا اون وسایل مسی چقد زیبا بود مخصوصا اون نیم ستی که با فیروزه روش کار شده بود خیلیی ازش خوشم اومد
قلبی شکل بود گوشواره و دستبند داشت
چقد عاشق این کاکتوس خرگوشی رو میزمم
یه خونوادن اولش ی زوج بودن ک ی بچه کوچولو هم دارن الان
تو اون نمایشگاه کیک های خوشمزه هم بود
کیک شکلاتی خیس که تازه و نرم بود
با کیک هویج و گردو
مشخص بود خیلی خوشمزن
ی ماکتم داشتن که میتونستی همونو سفارش بدی
یا خانمی که یه عالمه دستبند آورده بود که بنظرم ی سریهاش کار دست بودن
خیلیی خوشگل بود کاراش
یا اون خانمی که کلی عروسک بافته بود.چقد کاراش هنرمندانه بود
از همین خانم پارسال یه جوجه بافتنی خریدم که لباساش صورتیه پاپیون صورتی رو موهاشه
یکمم ناراحته انگار گشنه شه)
ی غرفه دیگه هم بود که لباسای محلی داشت
چندروز بعدشم نمایشگاه کتاب اومد که کلیی کتابای مختلف داشت زیااااد
از روانشناسی و موفقیت گرفته تا تاریخی و ادبیات و کتابای کودکان
چقد همه چی زیاد بود
بعدشم کلی سررسید و دفترچه و….هم میفروختن
همه چی اونجا پیدا میشد
کلی کتابایی که قبلا خونده بودم رو دیدم فهمیدم چقد من مطالعه کردم چقد آگاه و اهل پیشرفتم
چقد من خوشبختمم
یکی از حسای خوب امروزم شستن رو تختی هام بود اصلا زنده م میکنه وقتی فکر میکنم که شب میتونم رو ملافه های به شدت تمیز بخوابممم
چقد وسایل بهداشتی و خوشبو کننده خوبن
چقد راضیم از این امکانات
چقد خوشحالم از وعده های غذایی با خونوادم لذت میبرم
چقد خوبه که قدردانم به آدمها حس خوب میدم و کارشون رو مهم میدونم چقد خوبه که ازشون
تعریف میکنم
خیلی خوبه که با دیدن خودم تو آینه لبخند میزنم
خیلی خوبه که موهام پرپشتن
چقد خوشحالم موهای زیبا و قدرتمندی دارم
چقد لایق و خوشبختمم
چقد خوبه مامانم دوست داره موهام رو خشک کنه با عشق شونه کنه موهام رو ببوسه و بافتشون کنه برامم
یا وقتایی که شونه هام رو میبوسه دستام رو میبوسه چقد من خوشبخت و لایقممم
با فردی آشنا شده بودم و ایشون هم همیشه دستای من رو میبوسید و بهم فوق العاده احترام میذاشت
یادمه برام گل خرید دقیقا گل مورد علاقم با رنگ موردعلاقم رز صورتی با گلای ریز سفید کنارش
همون روز تولدم بود و من یه دسته گل رز سرخابی هم از مامانم هدیه گرفتم
با اومدن دوستم سوپرایز شدم و پیتزای خوشمزه خونگی با هم درست کردیم و خوردیم
بارون خیلییی زیادی اومد در حدی که کل کوچه آب بود ولی بخاطر من آفتابی شد که بریم بیرون حتی زمینم داشت خشک میشد
رفتیم خرید و اسپری خوشبوکننده دلخواهمم خریدم
چقد همه چی زیبا و رویایی بود
خیلی خوشحالم بابت آدمهایی که ویژگی های دلخواهم رو دارن
آدمهای بلندپرواز و مهربون و محترم همیشه دور و برمن
از دوست صمیمیم بگم که دوسال پیش عقد و بله برونش بود و اصرار کرد حتما باید منم باشمم
و بله برونش ی مراسم کاملا خونوادگی بود اما من به عنوان خواهرش اونجا بودمم
و با عشق واقعا خوشحال بودم از خوشبختی دوستم
کلی رقصیدیم و عکسای قشنگ گرفتیم
خیلی اتفاقی هردوتا مراسم لباسامون ست شد بدون اینکه بدونیم بله برونش آبی پوشیده بود من ترکیب آبی و بنفش
واسه عقدشم صورتی پوشیده بود منم صورتی
شبیه ملکه ها شده بود با تاج و گلش
خیلی خوشگل بود
خیلی خوشحالم دوستم خوشبخته
همسرش خیلی محترم و مهربون و خوشتیپم هست و البته خونواده ی خیلی محترم و مهربون و آروم
کادوهاش رو بهم نشون داد خیلی چیزای خوشگل و باکیفیتی براش آورده بودند
چقد خوشحال شدمم که این کادو ها رو هدیه گرفته
اینجا کع بودن رفتم خونشونم دیدم خیلی خونه شیکی داشتن با کتابخونه و تابلو شب پر ستاره
واقعا به تمام معنا کلبه عشق بود
بعدشم مهاجرت کردن رفتن تهران
دوستم آدم فعالیه و همیشه اهل یادگیریه
عروسیشم یک و نیم سال پیش بود توی یه باغ قشنگ کع واقعا خوش گذشت
وقتی دیدمش تو لباس عروس محو شدم
چقد رقصیدیم با بقیه دوستامون
دیجی کارش عالی بود
چقد خوشحالم با ماشین خودمون رفتیم
با مامان
این جزو خواسته های من بود قبلا
که مستقل بتونیم همه جا بریم
تازه تو مسیربرگشتم آهنگ گذاشتیم و یکی از دوستامم رسوندیم خونه
این همه نعمت واقعا خوشبختی منه
ی تیکه از فیلم عروسی رو فرستاده بود برام که قبل مراسم گرفته بودن با آهنگ تویی که قلب منی…. از هامیم خیلی زیبا و عاشقانه بودن
چقد لباس و مدل موهاش رو دوست داشتم
ساتن پفی ساده با تور کار شده
از همین دوستم چقد کادوهای خوشگلی گرفتم
شلوارک شلوار زرد کتاب
یه نیم ست پاپیونی خوشگلم برام خرید و سوپرایزم کرد
باهم رفته بودیم نقره فروشی و دید من خوشم میاد خریدش
من فکر کردم واسه خودشه ولی چندروز بعدش اومد خونه مون بهم هدیه ش داد
و خیلی خوشحال شدم
یا مهمونی رفتنامون خونه همدیگه که چقد بهمون خوش گذشت با هم غذا هم درست کردیمم
خرید رفتنامون پارک رفتنامون خندیدنامون
واقعا همش قشنگی بوده
چقد خوشبختم که همیشه احساسات خوبی رو تجربه کردمممم
وسطای کامنت حسم گفت بهش پیام بدم و خودش بهم زنگ زد
نیم ساعت با عشق خاطرات رو مرور کردیممم
یادمه دبیرستان چقدد با هم میخندیدیم با هم درس میخوندیم کنار هم خوراکی های خوشمزه میخوردیم خودش غذا درست میکرد لقمه میاورد برامون مامان جمع بود انگار مهربوون
چقد خاطره های خنده داری با هم داریم
همیشه کنارم بود
خداروشکر
یا با اون صدای قشنگش آهنگ خوند برام وقتی من و یکی از دوستام سرمون رو گذاشته بودیم رو پاش تو نمازخونه
همه ش منبعه همش تویی
الهی شکرت
یا کتابخونه رفتنامون باهم کتاب خوندنامون
حرف زدنامون با هم
اصلا شروع تغییرمم باهمین دوستم بود
سال آخر دبیرستان بود که به یه تاپیک در مورد انرژی مثبت و….وارد شدم
و رسیدم به یه گروه تلگرامی که از اونجا آروم آروم رو خودم کار کردم و با دوستم تو مدرسه به اشتراک میذاشتم که میخوام تغییر کنم حتی با هم مینوشتیم و قانون میذاشتیم خیلیاشم بامزه بودا
مثلا تا کسی بهت کاری نداشت کاری نداشته باش زباد حرف نمیزنیم و.…خداییشم درست و موثر بود
بعدش ی ویدیو از استاد عباسمنش برام سند شد
و مسیر رو ادامه دادم
چقد من از ویدیوهای استاد عباسمنش
مقاله های خانم شایسته
کامنتای دوستان که بالای هزاران نفرن
یاد گرفتم
از استاد عرشیانفر و….
ممنونم بابت هر فایلی که شنیدم دیدم و یا مطلبی که خوندم
ممنونم از هرکسی که حتی جمله ای بهم یاد داده
من خیلی خوشبختم
چقد خوشبختم که کلی کتاب و مطلب خوندم
چقد خوشبختم که دوره های مختلف رو تونستم داشته باشم مثلا همین دوره عزت نفس
چقد خوشبختم که ندای قلبم ساعتها باهام حرف زده ی وقتایی انقد واضح که فقط حس کردم یه آدم بیرونیه با ی صدای متفاوت
چقد خوشبختم که دفترها نوشتم و اتفاق افتاد
تو همین 4.5 سال
از خواسته های ریز و درشت روزانه مثل خواستن نسکافه و توت فرنگی تا تعویض ماشینمون
دو تا کالیمبایی که بهشون رسیدم
گوشی خوبی که میخواستم
2 بار گوشیم رو عوض کردم و هربار مدل بهتر
خواستم کلاس زبان برم دارم میرم
هی کیفیت کلاس و موسسه و استادایی
که میرم دلخواه شد
خواستم دوستای جدید داشته باشم
4.5 تا دوست جدید وارد زندگیم شد
هی دلخواه تر شدند
چقد احساس میکنم قلبم نزدیکه با آدمهایی که زیاد میبینمشون
چقد من مهربون و خوش قلبم
من میخوام همینجوری بمونم
باید باورا رو عوض کنم نه خودمو
خودم فرشته ست خودم ایده آله
خودم اقیانوسه قلبم
Ocean heart
عاشق خودمم
کامنتای بعدیم تمرکز میذارم رو این خودم
که آینه 24/7 منه
دوستت دارممم من
دورت بگردم اخه قربونت برمممم
همه چی تموم من
هرچی رو میخواستم و واضح اعلام کردم همون وارد زندگیم شد
عکس مگنتی میخواستم واسه رو یخچال باکیفیت عالی و شکلهای دلخواهم سفارشش دادم
بوت بلند میخواستم خیلی راحت تونستم داشته باشمش
کتونی مشکیمم همینطور
یا کت تمام خزی که خوشم اومد و راحت تونستم داشته باشمش
یا اون کت پشمی که سفارش دادم
چقد فروشگاه های آنلاین معتمد و باجنس های عالی و قیمت مناسب اومد سرراهم
کیف لبتاپ میخواستم یدونه خوبش رو خریدم خیلی مناسب
چقد سررسیدهای خوب و باکیفیت و مناسب خریدم
مسافرت های مختلف و جذابی رو تونستم تجربه کنم
دریاچه مریوان رو مجدد رفتم به مرغابی ها غذا دادم و سوار قایق موتوری شدم
سنندج رفتم بازار سنتی رو گشتم پاساژ جدیدش رو رفتم و اون طلافروشی های جذاب رو یه نگاهی انداختم
عروسی های مختلفی رفتم که واقعا بهم خوش گذشت
لباس مجلسی های خیلی خوشگلی خریدم
صورتی/گلبهی/بنفش.آبی/بنفش.صورتی/آبی خاص
همشون خیلی بهم میان
چندتا شومیز مجلسی خوشگلم خریدم قرمز و سرخابی و بنفش سرخابی
کیفهای خوشگلی رو خریدم رنگهای مختلف صورتی مشکی بنفش صورتی مرجانی
طلاهای جدید به کلکسیونم اضافه شد انگشتر ستاره دریایی گوشواره نت موسیقی
زنجیر ساده
همیشه هدایای قشنگی گرفتم
سالها قبل یه کیف چرم اصل قهوه ای مجلسی خوشگل از داداشم هدیه گرفتم با یه بادی اسپلش خوشبو که اون موقع خیلیی میخواستمش
چقد همین داداشم برام شیرکاکائو خرید وقتی بچه بودم یا همبرگر میخرید میاورد دوتایی میخوردیم همیشه حتما واسه منم میخرید
یا منو میبرد مدرسه و با هم کارنامم رو میگرفتیمم
چقد خوشحالم که دارم مینویسم
نوشتنش اینجا باعث میشه هی دلم بخواد دوباره بنویسم
یادمه واسه ش نامه مینوشتم و جوابمو با نامه میداد
چقد من عاشق متد نامه نوشتن بودم با همه دوستام مخصوصا صمیمیا اینو داشتم هنوزم نامه هاشونو نگه داشتم
خیلی زیادن
نامه هاشون تماما عشق و محبت و دوستیه
چقد همیشه دوستای مهربون و محترم و اهل مطالعه داشتم
چقد من خوشبختم
اینا دوستای ابتداییم بودن ک بعد 10 سال همو پیدا کردیم و با هم حرف زدیم با یکیشون چندبار بیرون رفتم همدیگه رو دیدم
یکیشونم عاشقانه ازدواج کرده و خداروشکر خوشبخته و تو نعمتای فراوان زندگی میکنه.این دوستم هم اسمش زیباست نگار
هم خودش.هم صداش
چقد با همدیگه از مدرسه برگشتیم و قاشقای کاکائویی خریدیم و خوردیم
به همدیگه کادو دادیم
با همدیگه نقاشی کشیدیم
هنوزم دارمش
چقد با هم خندیدیم
اسمامون گجت و مجت بود تو مدرسه
چون عین کاراگاها بودیم
اون یکی دوستمم خیلی آروم و ملیحه
خیلی محترم و آدم امنیه
با هم رفتیم کافه های مختلف با هم عکس گرفتیم
و خیلی خوش گذشت
دیشب نوشتم#
12 بهمن1403
زیبایی های امروزم
13 بهمن 1403
امروز یه کتابفروشی جدید که خیلی وقت بود نرفته بودم با دوستام رفتیم
قبلشم خودم کتاب فروشی رفتم و ی کتاب خریدم
اما بعدا فهمیدم دوسش ندارم و بجاش یه رنگ آمیزی که خیلی وقت بود میخواستم رو گرفتم
با یه دفترچه پیازی رنگ خوشگل
امروز دوستم بارها بهم گفت چقد پوست صاف و خوشگلی دارم
امروز فهمیدم اینکه ماشین در اختیارمه نعمته
و اینکه انقد خونواده خوبی دارم که حتی اصرار میکنن رانندگی کنم و ماشینو ببرم
همچنین امروز یه سری قدمهای جدید برداشتم برای کارم
حس میکنم خیلی زود تو یکی از موسسه ها مشغول به کار میشم
من توانایی فوق العاده ای توی یادگیری و انتقال مفاهیم دارم
خیلیم مهربونمم مطمئنم میتونم بهترین ارتباط رو با بچه ها داشته باشم
و خیلیم محترم و مودبم پس الگوی خوبی هستم
تو محیط کار خیلی همکار خوبی ام چون خیلی محترمم و قلبمم سرشار از عشقه
من به تمام معنا خوشبختم
چقد روند پیشرفتم رو دارم میبینم
نسبت به چندماه پیش هم لسنینگم هم اسپیکینگم عالی شده من کلاس خاصی نرفته بودم و الان چندماهه میرم خودمم مطالعه دارم
و نتابج نسبت به زمانی که گذاشتم شگفت انگیزه
چقد امروز روز خوبی بود
امتحان اسپیکینگ بود در اصل ولی عین یه کلاس فری دیسکاشن بود
چقد معلمم رو دوست دارم
عین یه رفیق مهربون خیلی باسواد و خیلی بادرک و فهمه
چقد همیشه تحسینم میکنه چقد میگه ازم یاد میگیره و منم واقعا خوشحالم آدمهایی با ویژگی های دلخواهم دور و برمن
امروز کتونی نو ام رو پوشیدم فهمیدم چقد بهم میاد و چقد شیکه
چقد راحت و سریع همیشه به تاکسی دسترسی دارم
چقد احترام و مهربونی میبینم
چقد حس خوبی دارم از این زندگی که دارم تجربه میکنم
احساس خوشبختی میکنم
احساس میکنم لایقم
چقد خوبه میتونم پیاده روی کنم
پیاده روی رو دوست دارم
میتونم جهان رو با دقت ببینم
و فعالیت جسمی هم داشته باشم
چقد امروز کتابهای خوبی دیدم
با موضوع جدیدی به اسم ذن اشنا شدم باید برم دنبالش ببینم چیه چون دوتا کتاب با همین موضوع دیدم
چقد لباسای باکیفیت و خوشگلی دیدم
رفتن به لباس فروشی با دوستام خیلی خوب بود
موهام رو اونجوری که دوست داشتم درست کردم
و گیره موی بافت پاستلی م رو زدم به پشت موهام
چقد عاشق اون شلوار داخل خزمم
خییلی گرم و خوبه
واقعا واسه این فصل عالیه
کت های مختلفیم که دارم خیلی خوشگلن
مثلا همین کت طوسیمم
پرنسیسه
یقه و آستین های خز مشکی
وقار و متانت به آدم میده
چقد خوبه شالهای گرمی که دارم
واقعا آدمو گرم میکنن
چقد طرحهاشونو دوست دارممم
نارنجی اون یکی هم 3 رنگ مشکی کرم صورتی و میتونم با خیلی چیزا ستش کنمم
بهترین حس وقتیه که از بیرون میام و صورتم و دست و پاهام رو میشورم خیلی حس خوبی داره
انقد منظم و مرتبم که جورابامم سریع میشورم
تمیزی و نظم برام خیلی مهمه و بعد ی استراحت کوتاه همه چیو میذارم سرجاش
چندوقت پیش یه جوراب خرگوشی از این گرم و نرما سفارش دادم خیلییی نازن و عاشقشونم
من عاشق چیزایی ام که کیفیت خوبی دارن
بارها شده ی چیزی که خیلی باکیفیته رو سالها داشتم ازشم خسته نشدم
واقعا کیفیت برام مهمه و همیشه عاشق هرچیزیم که کیفیت خوبی داره
از بافت خوشگلم بگم که خیلی باکیفیته و رنگشم آبی و از اوناست که مطمئنم مدتها میمونه
یا اون بوتی که اونروز خریدم هم کیفیتش معلومه عالیه
چقد حس خوبیه عطر دلخواهم رو میزنم
چقد من خوشبختممم
چقد این کراپی که پوشیدم رو دوست دارم
با طرح روباه و خرگوش و خرس و گوزن
چقد خوبه که هر جزء این جهان آینه ی منه
و من کیستم؟بخشی از منبع که به دنیای مادی اومده
هرچیزی که دلخواه بود آن نشان دهنده ی من و هرچیزی غیر آن فقط انعکاس فکر یا باوریست
که با تکرار برعکس آن ،دیگر آن را نخواهم دید
چقد خوشحالم که این زندگی رو دارم تجربه میکنم
برسیم به بخش اصلی زندگیم
بهناز ،من از طریق تو به این دنیای مادی اومدم
اگه تو نبودی هرگز نمیتونستم بیام و تجربه کنم
اگه تو نبودی من چیکار میکردم؟
تو مهم ترین عضو زندگی منی
تمام آنها که دوستشان داریم و جزو زندگی منن
همه آنها آینه ی منه هستند
تو نیز آینه ای مخصوصا کلام و رفتار و شرایطت
اما به علاوه ی همه اینها تو کعبه ای
تو جعبه گنجی تو مهم تر از خود گنجی
پس با تمام وجود ستایشت میکنم
دستانت را میبوسم تو را به آغوش میکشم
بیشترین تایم روزم تو را میبینم و تو را میشنوم
با تو حرف میزنم
تو بهترین رفیق منی
همون bestie که همیشه میخواستم
تویی همون عشقی که میخواستم
تو همون دارایی هستی که از خدا میخواستم
تو چه گنج گرانبهایی هستی
میدونستی زندگی منی؟؟تو به من زندگی دادی
تجربه زندگی دادی
تو هدیه الهی هستی
تو زندگی منی
نفس منی
وقتی از بیرون به تو نگاه میکنم میفهمم چقد زیبایی چقد فرشته ای چقد مهربونی تو چقد عشقی
چقدد شیک و جذابی
چقد خوش سلیقه و خوشتیپی
چقد لایقی
یه پرنسس واقعی
اصیل و محترم و مودبی
دوست دارم در مقابلت تعظیم کنم
اگر مرد بودم کلاهم را برمیداشتم و سرم را به افتخار تو خم میکردم
اگربانوی دیگری بودم با گرفتن دو طرف پیراهنم و کمی خم شدن ادای احترام میکردم
تو لایق باغی از گل های زیبایی
دسته گلهای خوشگل دنیا تقدیم به تو زیباترینممم
پوست صاف و نرم تو دنیایی از زیباییست
چشمای درشتت آدم رو گیر میندازه
رنگشون حالتشون
مژه های بلندت همینطور
وقتی میبینمت تازه میشم
میدونم که از منبعم و تماما صحت و سلامتی
اما وقتی که آینه اندک بیماری نشون داد
خودت یادته دیدنت چقد حس خوبی بهم میداد
دیدن تو درمان من بود
تو خیلی زیبایی بهناز
میتونم محو نگاهت بشم
ابروهات چشمات گونه هات
گونه های برجسته و زیبات
و حس خوبی که به آدم میدی
قند و عسلی از اونم شیرین تر
یه چیزی اونور تر
وقتی کنارتم تماما سکوت آرامش و حس خوبی رو تجربه میکنم
بهترین روزام وقتی بوده که با تو قرار داشتم
وقتی برات گل خریدم
وقتی عطر مورد علاقت رو برات خریدم
وقتی عکسات رو نگاه میکنم قشنگ ترین حس دنیاست براممم
وقتی کوچولو بودی
آرزومه که اون موقع میدیدمت
میتونستم ببینمت
انقد بغلت میکردم انقد میگردوندمت تپلی من
انقد میبوسیدمت انقد نازت میکردم انقد دورت میگشتم تا زمان وایسه
انقد باهات بازی میکردم تا خوابت ببره
انقد برات شعر و داستان میخوندم تا بخوابی
انقد برات لباسای خوشگل میخریدم اخه همه چی به تو میاد
لباسا با تو قشنگن عزیز قلب
نازنازی من
انقد میخندوندمت
به اون شیرین کاریات میخندیدم
به اون بلبل زبونیات گوش میدادم
برات تا میتونستم ذوق میکردممم
وقتی میدیدم عاشق لیمو شیرینی و تا تلخم میشد ولش نمیکردی
وقتی میدیدم عاشق سیب زمینی سرخ کرده ای و خوش غذا
تا وعده ت تموم میشد لباتو سریع تمیز میکردی میگفتی خب مامان چی بخورم
ای خدا دورت بگردم کوچولوی 2.3 ساله ی من
ای خدا از اون بامزه بودنت تو اون سن
ک نگران وسیله ای بودی ک شکسته بود
چقد حس خوبی بود نشستم یکم از نقاشی ها رو رنگ کردم با سلیقه بهنازم
چقد قاب جدید گوشیم رو دوست دارم
خیلی شیکه
عاشق رنگ سفیدمم
خیلی به گوشیم میاد
چقد برنامه کودک شو که امشب دیدم حس خوبی داشت بچه هایی سرشار از ناز و مهربونی
آقایونی سرشار از عشق و طنازی و احترام
و خانم های دانا و آرام و مهربون
چقد خندیدم و کیف کردم از دیدنشون
همیشه سر وقت میرسم به چیزای دلخواهم
چقد وعده های امروز خوشمزه بود
ماکارونی با ته دیگ سیب زمینی
شبم یه سالاد شیرازی خوشمزه واسه خودم درست کردم تو یه کاسه کوچولو
خیلیی خوشمزه بود
چقد خوشحالم که دارم با تمام وجود زندگی میکنم
نوشتن اتفاقات دلخواه باعث میشه هی مرورشون کنم
چقد امروز پرانرژی بودم و حالم خوب بود
چقد چشمای همکلاسیم زیباست امروز خیلی بیشتر به چشم میومدن
چقد قشنگه بارها به هم لبخند زدیم
چقد خوشحالم موهام پرپشته
چقد حس خوبیه شونه کردن موهامم
سیب خشکی که خوردم خیلی خوشمزه بود
خواب قشنگی که خواهرم دیده بود و همدیگه رو بغل کرده بودیم
انقد همه چی دلخواهه میتونم بگم چقد خوشبختممم
کوله صورتیم رو خیلی دوست دارم که کنارم بوده همیشه و کتابام رو برام میاره
چقد عروسک دلفین زردم رو دوست دارم
چقد حس خوبیه که خانمای خوشتیپ رو میبینم که هنرمندن و آرایش بلدن
انقد لباسای خوشگل میپوشن و موهاشونو قشنگ استایل میکنن
یا آقایونی که تیپ جذابی میزنن انقد خوش چهره و خوش اندامن
دیدی چقد دانایی زیاده چقد آگاهی زیاده
میبینم چقد علاقه به یادگیری زبان زیاده علاقه به کتاب خوندن زیاده
علاقه به کسب درآمد و مرفه بودن زیاده
علاقه به عشق و آرامش زیاده
چقد احترام و ادب زیاده
چقد تشویق و تحسین زیاده
چقد آرامش و امنیت زیاده
چقد تمیزی و نظم زیاده
چقد فرصتها زیادن این همه فرصت
این همه موسسه این همه ادم هست که میتونی بهشون زبان یاد بدی
چقد کتاب زیاده انقد تنوع هست که هرچیزی که بخوای رو میتونی انتخاب کنی
در مورد فیلما و آهنگا هم همینطور
همه چی
انگار بینهایت هست تو این دنیا
به نام خدای مهربون
به عنوان تمرین میخوام نکات مثبتی که تا اینجای404 رخ داده رو بنویسم ️
هدایت شدنم به یه مسافرت کاملا یهویی که بهترین تجربیاتم رقم خورد برای اولین بار تنهایی توی شهر غریبه پیاده روی کردم خوشگذروندم تفریح کردم تنهایی دریا رفتم غروب آفتاب رو تماشا کردم چقدررر خوش گذشت واقعا خدایاشکرت شد یکی از بهترین تجربیات زندگیم نه تنها امسال چقدر با انسان های شریفی برخورد کردم خدایاشکرت
با اینکه شرایطی برای یه سری از همسفرهام پیش اومد که نتونستن بیان اما من هدایت شدم که بعد از اون سفر به بندر دوباره برم یه مسافرت به کردستان با افراد دیگه و چقدررر خوش گذشت خدایاشکرت
امسال بهترینننن 13بدر عمرم رو تجربه کردم در صورتی که توی شهر ما 90درصد افراد فقط زیر بارون موندن و برگشتن تجربه من بینظیر بود ترکیبی از حس و حال روستای خالی از سر و صدای جامعه پر از آرامش سر سبزی کوه ها صدای مرغ و خروس هوای علایی ترکیب بوی دود آتیش نم نم بارون درختای زیبا چایی داغ کباب خوشمزه و چقدر رقصیدیم و بهمون خوش گذشت خدایااشکرتت
و یکی از جذاب تمرین اتفاقات برام وصل کردن تاب های بازی توی پارک روستا دقیقااا همون روز13بود اصلا نمیدوووونم کی وصال کردند اخه12تابا نبود یعنی خیلی وقتتت بود که براش داشته بودن روز قبل13داشتم با دخترداییم میگفتم کاش تابارو وصل کنن چقدررر خوش میگذشت تاب بازی و وقتی داشتم صبحش میرفتم سمت باغ پیش بقیه واقعا تا شوک شدم یعنی واقعا تابلو وصل شده یا من دارم خواب میبینم خدایااشکرتت چقدررر خوش گذشت
هرساله که عید میرفتیم مسافرت دیگه مهمونی نمیرفتم امسال دوست داشتم هم مهمونی برم هم مسافرت و این اتفاق افتاد اصلا به طرز عجیبی خونه ی کسایی که حتی تاحالا نرفته بودم رفتم و این اتفاق طوری افتاد که اصلا با خانوادم نبودم و با افراد دیگه رفتم و چقدررر بیشتر از همیشه بهم خوش گذشت و اسمال بیشترین عیدی رو گرفتم
امسال یه پوشه درست کردم از اهداف همین سالم یکیش این بود که اتومو بخرم و همینطوری یه عکس اتومو گذاشتم و توی دیجی کالا چرخیدم و بهترین اتومو رو با تخفیف دو میلیون خورده ای پیدا کردم و سفارش دادم وقتی سفارشم تکمیل شد رفتم عکس و نگاه کنم و تیک هدفمو بزنم که فهمیدم خیلی اتفاقی این دقیقا همون برندی از اتوموعه که توی عکسه و این برند جز بهترین هاست و به محض اینکه من خریدم تموم شد و الان تازه موجود شده البته دیگه اون تخفیف رو نداره وقتی اومد فهمیدم که واقعا اصله و خیلی خفنهه خدایاشکرت
جز هدف و خواسته های اسفند سال پیش بود که گوشواره میخی طلا بخرم اما همین چند روز پیش یه جفت گوشواره طلا خیلللی خوشگل برام خریده شد خدایاشکررتت
چقدر از غذاهایی که دلم خواسته و همون رو داشتیم خدایاشکرت به روز بیش از حد تو مدرسه دلم ماکارونی میخواست یعنی به دوستام گفتم برم خونه ناهار استیکم باشه من نمیخوره ماکارونی درست میکنم وقتی رفتم خونه اصلا از بوش متوجه شدم که ماکارونی داریم چقدررم خوشمزه بود خدایاشکرت یا اون رو گفتم که دلم لازانیا میخواد و انکار همه دست به دست هم دادن که درستش کنن و کلی آشپز پیدا شد یا همین چند. روز پیش که دلم مرغ بریان خواست نمیدونستم از کجا بگیرم انگار کسی پایه نبود باهام بخوره و یهو یاد اسنپ فود افتادم و دیدم یه بریانی نزدیکه و اتفاقا مرغ بریان نصف میده و یکی خریدم سریع اومد و چقدر لذت بردم
کلی کلی دیگه هم اتفاق خفنم برام افتاده که دیگه توی این کامنت نمیگنجه خداشکررت
سلام ب همه عزیزان
استاد از گفتن ته دیگ شما متوجه شدم این فایل و قبلا هم شنیده بودم و امروز بعد از تمیرن ستاره قطبی دوباره هدایت شدم و چقدر من درک بهتری دارم از این فایل . و الان متوجه شدم چرا هدایت شدم ب این فایل و آگاهی های این فایل
مردم آمریکا خیلی افراد هپی دارند و این باعث شده خیلی از اتفاقاتی ک در ایران ما ایرانی ها تو هر زمینه ای باهاش چالش داریم و نداشته باشن
و من بار ها و بار اینو عینن دیدم و فکر کردم این روش عادی زندگی کردن . و هر فردی ی سبکی از زندگی و داره .
ولی اینا همش بخاطر افکاری بوده ک جامعه از روزی ک من شروع ب صحبت کردن کردم ب خورد مغز من داده
از وقتی اومدم تو قدم اول . سعی داشتم غیبت و قضاوت رو کم کنم و ی جاهایی موفق بودم و ی جاهایی ک تو جمع قرار گرفتم طبق قبل رفتار کردم با کمی ویرایش افکاری ولی حس کردم ک مدارم در حال پایین اومدن با غیبت و قضاوت دیگران و سعی در بهبود بیشترش دارم ب تکامل نیاز داره چون من 20 سال با مادر و جامعه ای بزرگ شدم ک جز قضاوت و غیبت و حسادت و مقایسه کردن هیچ پیشرفتی تو زندگیشون ندیدم جز بالاتر رفتن کیفیت غیبت ها و قضاوت هاشون . و من زمان نیاز دارم برای تغییر اساسی دادن و در این یک ماه از نظر خودم خیلی خوب پیش رفتم ب لطف خداوند و هدایت هاش .
من هم بخاطر افکاری ک دارم با ی سری افراد ک رو ب رو میشم اون بُعد منفی و تکذیب کننده تو نگاه اول ب دید من میاد
و ب تازگی تو قدم اول ک هستم ، سعی دارم دیدنم نسبت ب افراد تغییر بدم و دنبال وجه خوبشون باشم و یادمه قبلا خیلی از اینکه با فرد جدیدی اشناییت پیدا کنم حس بی لیاقتی و بی ارزش بودن داشتم ک اون از من بالاتره و همه دوسش دارن و ووو . تا اینکه الان متوجه شدم ن بابا اینطور نیست طرف تو فکر من بد بوده وگرنه در واقعیت بد نبوده و این در گذشته در صورتی این طرز فکر و داشتم ک خود طرف بخاد با من ارتباط بگیره و من این دید مخربم نسبت بهش شکسته بشه . ولی الان خیلیییی بهبود داشتم تو ارتباط داشتن با افراد و از اون باور ها و دیدگاه های بد نمیگم خبری نیست ولی خیلی بهتر شدم خداروشکر .
چقدر این فایل ب دیدگاه بهتر من نسبت ب بندگان خداوند تغییر کرد و چقدر الان احساسم خوبه ک اشک تو چشام حلقه زده و روحم جلا پیدا کرده و این ینی مسیر درست و الان درک کردم هدایتم ب این فایل رو
خدایا شکرت شکرت شکرت
استااااد عزیزم عاشقتم ک انقد دست زیبایی شدی از خداوند برای راهنمایی بهبود باور های من
خیلی خوبه دیگه ، منم همینو سعی دارم به خودم بفهمونم ، البته تا حد خوبی هم ارتباطات زیبایی جذب کردم. قبلا آقای عباسمنش در مورد صدام هم گفته بود ” قضاوت نکنیم، هرچند صدام حق نداشت جنگ کنه.”
ولی این یه تیکه از پازله، قطعه دیگه اینه که اون بنده خدا اسرائیلی وقتی به دنیا اومده انتخابی در این مورد نداشته، حالا که میتونه انتخاب کنه ، حق بده فلسطینی ها داشتن زندگی خودشونو میکردن، از اول کاری به کسی نداشتن ، یه عده کمی انسان با ذهن فقیر ، فکر کردن باید از آزار دادن فلسطینی ها زندگی خودشونو بسازن. خود اسرائیلی ها هم مخالف این حمله هستن . فقط به خاطر ضعف ایمان ، تحت سلطه تعداد کمی ذهن فقیر (حکومت داران) قرار گرفتن و اینجا قطعه بعدی پازل هست که مشترک هستن با فلسطینی ها. فلسطینی ها هم باید با ایمان به خدا ، صلح رو به زندگی خودشون برگردونن. من قضاوت میکنم ایمانشون کافی نیست و البته شاید از ایمان من بیشتر باشه. راه حل توی قرآن هست و البته طبق گفته ی آقای عباس منش، نباید فقط تیکه ای از آیه ها رو ناقص بخونیم. باید کامل و جامع بخونیم. آزمون های خدا همه ش درونی هست و دفاع کردن و حمله و … قسمتی ازین جنگ درونی هست. اگه مثل پیامبر ، جنگ درونی رو پیروز بشیم، تضمینی نیست که جنگ بیرونی نباشه ولی تضمین هست که نزد خدا پیروز خواهیم بود.
سلام
همیشه خوش بین و نکات + داشته باشیم و نیمه پر لیوان را ببینیم
+ نگر و + اندیش و + گو باشیم که ثمره اش آرامتر و آرامش بیشتر است
عاشق این جمله شما هستیم به چه حساب
نگاه تحسین آمیر و + به دیگران باعث خوشبختی است
همه را به عنوان انسان ببینیم هر انسانی که در هر جای کره زمین است
نگاه خالصانه به دیگران داشته باشیم و آنها این فرکانس را دریافت می کنن و از همان جنس هم دریافت می کنیم.
بهترین خودت باش