به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh-18.jpg
570
800
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-10-16 09:19:202020-10-18 03:29:15به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم
سلام دوستان هم خانواده ام
استاد عباسمنش دیدن شما در شرایط موفقیت نفس در سینه خانواده ات حبس میکند
هر وقت درباره خودت و شرایطت تعریف میکنی احساس هیجانی عجیب وجودم را در بر میگیرد و اشیتاقم برای ادامه دادن و فتح کردن قله های خواسته هایم بیشتر و بیشتر میشود
همیشه شرایطی را که تعریف کرده اید در ذهن خود داشتم اما امروز دیدن تصاویر روزهایی که به نظر من باند پرواز شما به سوی موفقیت است احساس عجیبی در من ایجاد کرد و بینهایت ای شما سپاسگزارم برای به اشتراک گذاری صحنه هایی از گذشته خودتون که باعث شدید شور و حالی عجیب در خانواده خود ایجاد کنید
در اولین فایلهایی که سه سال قبل از شما گوش دادم وقتی شرایط شما در بندرعباس را شنیدم آن را با شرایط فعلی خودم تطبیق دادم و خود را در شرایط بهتری از شما دیدم و انگیزه تغییر در من ایجاد شد
الان که دارم این نوشته ها را مینویسم در شرایطی کاملا متفاوت با سه سال گذشته خود هستم و خدا رو شکر میکنم که هنوز هم پیگیر راه موفقیتم و تمام صحبتها و آموزشهای شما را دنبال میکنم
سه سال قبل زمانی که قصد مسافرت داشتم غم و اندوهی در من ایجاد میشد که چطور دو هفته مغازه رو تعطیل کنم، کرابه مغازه چی میشه، چک ها رو چطور پاس کنم، خرج سفر چی میشه، از سفر برگشتم چطور کمبود هزینه ها رو جبران کنم و خیلی مسائل دیگه که باعث میشد از سفر رفتن هیچ لذتی نبرم
اما امروز که در سفر هستم هیچ محدودیتی ندارم
نه فروشگاهای دارم که از بسته بودنش دلهره داشته باشم
نه چکی که نگران پاس نشدنش باشم
نه هزینه ای که از پس آن بر نیایم و نه محدودیتی در روزهایی که میتوانم در سفر باشم
و انبود دوستانی که در شهرهای مختلف دارم و مشتاقانه پذیرای من هستند و ساعتهای بسیار خوشی را با هم میگذرانیم
همه این تغیرات در سالهایی رخ داده که دیگران خود را اسیر رکود و تورم و کمبود کرده اند
این همه تغییرات در ایامی رخ داد که کمتر کسی امید به پیشرفت و ترقی و بهبود وضعیت خود داشت
این همه تغیرات در اوضاعی رخ داد که مردم نگران برجام و تحریم ها و اوضاع سیاسی کشور هستند
این همه تغییرات در ایرانی رخ داد که هموطنانم نگران وضعیت معیشت خود هستند
سیاست، آمریکا، تحریم، رئیس جمهور، اتفاقات و هیچ موضوعی مانع رشد و پیشرفت من نشد
اگر امروز در این جایگاه هستم ایمان دارم که میتوانستم در جایگاه بالاتر و بهتری باشم اما خودم کم کاری کرده ام
ایمانم به این موضوع که هرچه هستم خودم هستم و هرچه نیستم خودم هستم برای من بی نهایت ارزشمند است
پذیرفتن این موضوع زندگی ما را در دستانمان قرار میدهد
دیگر گله و شکایتی باقی نمی ماند
دیگر انتظاری از دیگران باقی نمی ماند
هرچه هستی خودت هستی
استاد عزیزم تشکر کردن پاسخگوی لطف و محبت شما به من نیست
چه چیزی برای شما آرزو کنم که برابر با آنچه باشد که به من هدیه کردی
تنها خدای مهربان میتواند پاسخ خوبی های شما را بدهد
از خدا میخواهم هرآنچه نعمت دارد را سلکت آل کند و یکجا به سوی شما فوروارد کند
سلامت و شاد و ثروتمند باشید
سلام آقای عطارروشن
واقعاشمایک الگوی قوی وانگیزاننده برای من هستید.
من تک تک دویست وشصت وهفت کامنتی که روی سایت قرارداده ایدراخوانده ولذت برده ام.
واقعاسپاسگزارم به خاطراشتراک دیدگاه هایتان
ممنون
سلام دوست خوبم
بی نهایت از لطف و محبت شما سپاسگزارم
خدا رو شکر میکنم برای حضور در این جمع خانوادگی صمیمی
بهترین ها رو برای شما آرزومندم
روز پانزدهم سفر زیبای من 💕
ســـلامی با عــشق❤
بین روز ۱۴ و ۱۵ سفرم چند روزی فاصله افتاد ولی در این بین اتفاقی برام افتاد ک در لحظه های اول ب شدت ناراحت شدم و قلبم انگار در فشار بود..ولی خدارو سپاس گذارم که تونستم با تغییر نگاهم و بررسی آن توسط قانون ی کوچولو حالمو بهتر کنم و تو همون حال و احساسات غم قرآن رو باز کردم و قبلش از خداوندخواستم که با من حرف بزنه و آرومم کنه ! ولی اون ۲ صفحه انگار چیزی برای الان من نداشت و هیچ آیه ای توجهم رو جلب نکرد..
ی لحظه ب خودم اومدم و انگار یادم رفته بود ک خداوند جهان احساساتی نیست ک الان دلش ب حال من بسوزه و بخواد دلداری بده ب من ! بلکه او میگوید در هیچ شرایطی من حق در ناراحتی و غم ماندن رو ندارم … و سعی کردم خودم رو گول نزنم و دوباره نگاهم ب قانون باشه، حواسم باشه ک این ی تضاده و بیام فکر کنم خب اینو ک نمیخام پس حالا دقیقا اینی ک میخام رو تجسم کنم و توجه کنم بهش
باور کمبودم رو شناختم اینکه فکر میکردم فقط این فرد هست ک میتونم باهاش رابطه داشته باشم حتی اگه ویژگی های دلخواه منو نداره من باید کنار بیام !!!!
ترس از تنها ماندن ام رو شناختم ، ترس از اینکه اگه ی کاری کنم این فرد بره اگه بعدش تنها بمونم چی !! خوشبختیم رو ب اون شخص گره زده بودم !!!!
و ….
و تصمیم گرفتم شجاعانه عمل کنم و ترسهام رو نابود کنم و بعد آن تلاش های ذهنی ب حس خوبی رسیدم و تازه انگار دوباره بیدار شده بودم
اینبار با نگاهی متفاوت و با حس خووب قرآن رو باز کردم تا خدایم با من سخن بگوید.. ۲آیه ای که خیلییی برام جلب توجه کرد و باهاش اشک ریختم👇
هرکه را بخواهد عذاب میکند ، و هرکه را بخواهد ، می بخشد و خلایق همه به سوی او بازمیگردند(۲۱ عنکبوت) و شما نه هرگز خدا را عاجز در زمین و آسمان توانید کرد و نه جز خدا نگهبان و یاوری دارید(۲۲عنکبوت)
و چ حس آرامشی بود
احساس کردم کمی بزرگتر شده ام و هر لحظه که یادم میوفته ب خودم افتخار میکنم ک تونستم بر ترسم غلبه کنم و خدارو سپاس گزارم که هر لحظه مرا کمک میکند که ایمانم بیشتر و بیشتر بشه❤
و کمی بعد هم فایل نشانه ام فصل پنجم کتاب رویاهایی ک رویا نیستند بود ، استاد واقعاااااا سپاسگزارم ازتون عااااالی بود 😍
این فایل رو ۵.۶ بار دیدم 😍 و چقدر احساس خوبی بهم میده هربار که ب روند رشد استاد فکر میکنم و همیشه بعدش سریعا ب خودم میگم اگه استاد تونسته از اون سطح به این سطح رویاییی برسه من هم میتونم
فقط باید مانند استاد فکر کنم و عمل کنم
باید ایمانم رو نشان بدهم
باید خداوند عزیزم رو تنهااا قدرت جهان و رب جهان بدونم
باید ترسهام رو بشناسم و با ایمان از بین ببرمشون تا هردفعه قدرت ایمان من بیشتر و بیشتر بشه تا من رشد کنم..
…
در پناه خدای مهربان
سلام و درود فراوان به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته بزرگوار. امروز از صبح داشتم یه فایل صوتی رو بارها و بارها گوش میدادم . یادمه از کانال تلگرام دانلودش کردم ، ابتداش اینجوری شروع میشد. «در زندگی یاد گرفتم که روی آدمها حساب نکنم… » این فایل رو شاید شونصد بار گوش داده بودم. ولی امروز یه درک دیگه ای ازش فهمیدم.
دیروز یه شخصی (آدم مذهبی متعصب) داشت در مورد یه کسی صحبت میکرد و از موفقیت های اون شخص تعریف میکرد که چطوری تونسته مهاجرت کنه به اتریش، اون شخص اینجا مریض شد و بعداً کلی کمک مردمی براش جمع کردن رفت اتریش دیگه برنگشت. از مسیر بسیار سخت و پر تقلا، پنج ساله زن و بچه اش رو ندیده نه میتونه برگرده و نه میتونه اینها رو ببره. هر بار یه جوری به مسئله میخوره. اما این شخص مذهبی داشت از روش اون آقا تعریف میکرد که فلانی به نوعی به موفقیت رسیده. برای من عجیب بود. باورهای شرک آلود که داشت موووووج میزد ، من بهش گفتم آمریکا بهتر از اتریشه. این بنده خدا چون هم از خانواده مذهبی و هم خانواده شهید از اسم آمریکا بدش اومد و به کنایه بهم گفت خب تو چرا خودت نمیری؟ من گفتم من که نگفتم قصد رفتن دارم.هنوز وقتش نشده. ولی از دیروز تا حالا این سوال داره توی ذهنم تکرار میشه «خودت چرا نمیری ؟؟» واقعاً حمید خودت چرا نمیری؟ اون فایلی که امروز گوش میدادم یه جاییش استاد جواب این سوال رو بهم داد. صبح که میام سر کار از خوابگاه تا پالایشگاه تقریبا بیست دقیقه راهه با سرویس. من این فضای خالی رو با فایل صوتی ،یا قرآن یا موزیک های بی کلام و تجسمی پر میکنم. امروز داشتم این فایل استاد عباس منش رو گوش میدادم. رسیدم به اینجاش که استاد گفتن: «چه به هدفمون برسیم و چه به هدفمون نرسیم داریم به رشد جهان کمک میکنیم. در هر صورت جهان گسترش پیدا میکنه. هر هدفی داشته باشیم در هر صورت به صلاح جهان هست. «ما در هر صورت باید مسئولیت کامل تصمیم و انتخابمون رو بر عهده بگیریم» اینکه بگیم خدایا من نمیدونم، تو انتخاب کن برام که به صلاحم هست یا نیست بر عهده خودت این عین یه شوخیه. باید در هر صورت مسئولیت رو برعهده بگیریم، خوب یا بد، خوشایند یا ناخوشایند مسئولش خودمم.» گفتم همینه، من هنوز 100% انتخاب نکردم. انتخاب نکردم به هر قیمتی هست من مسئولیت تصمیم و انتخابم رو بر عهده میگیرم. من میدونم و مطمئنم در مهاجرت درهایی از نعمت و ثروت و فراوانی به روی من باز خواهد شد،ولی هنوز مطمئن نیستم که میتونم از این کشور و سرزمین دل بکنم. یعنی ته دلم میگم خب پس خانواده ام چی ؟ اگه اونجا واقعاً اینجوری که برای استاد رقم خورده برای من رقم نخوره چی ؟…. ( با تعجب به خودم گفتم حمیییییید تو این همه وقت هنوز مردد بودی برای تصمیم گرفتن و اینکه تصمیم بگیری و عین مرد با شجاعت پاش وایسی ؟؟ خب معلومه خدا گردن نمیگیره برات.) انتخاب کن، تصمیم بگیر، مسئولیتش رو بر عهده بگیر، مرد و مردونه پای تصمیمت وایسا. شجاعانه قدم بردار. و پشت سرت رو نگاه نکن. چطوری خدا مسئولیت انتخاب تو رو برعهده بگیره وقتی خودت حاضر نیستی برعهده بگیری؟؟!! نه فقط مهاجرت ، بلکه هر کار دیگه ای. و واقعا ممنونم از اون شخص که با سوال به موقعش یه تلنگر بهم زد، یه علامت سوال توی ذهنم ایجاد کرد تا خدا از طریق فایلهای استاد عباس منش عزیز بهم پاسخ سوال رو بده. من تا حالا درخواست های زیادی از خدا داشتم. بعضیهاشون خیلی بزرگه. ولی هیچوقت هیچوقت 100% مسئولیت درخواستم رو بر عهده نگرفته بودم.
امروز بعد از اون فایل داشتم جلسه دوم دوره «شیوه حل مسائل زندگی » رو کار میکردم. چقدر صفحات رو نوشتم و بارها صحبتهای استاد عباس منش رو برگردوندم و دوباره و دوباره گوش دادم. یه جایی استاد مثال تکمیل کردن همه قطعات پازل رو میزد من توی دفتر نوشتم دونده ماراتن باید 42 کیلومتر و 195 متر رو بدوه تا از خط پایان عبور کنه، کسی که 42 کیلومتر رو دویده باشه ، مدال رو زمانی بهش میدن که از خط پایان هم عبور کرده باشه. 100% و نه 99,99%. ((پیام بازرگانی میان کامنتی؛ شاید به خودتون بگید این چه سر کار رفتنیه که همش من دارم فایل گوش میدم و کامنت مینویسم ، خخخخ، حق دارید ، لابلاش یه سری کارها و گشت زنی ها و چک تجهیزات هم داریم ، ولی خب به برکت دوره دوازده قدم من الان در شرایطی قرار گرفتم هیچ کاری پیش نمیاد،در آرامش کامل هستم، اتفاقاً برای بقیه کار زیاد پیش میاد، برای منم یه وقتایی کار پیش میاد،من با لذت انجامش میدم، ولی چرخهای زندگی برام روغن کاری شده))
امروز اومدم جلوی ایستگاه کمی قدم بزنم و به فایلهایی که امروز دیدم و شنیدم فکر کنم. گوشی رو آوردم از آسمون آبی و ابرهای پفکی روی کوه های بکگراند پالایشگاه و ایستگاه آتش نشانی عکس بگیرم. چقدر زیبا بود. و خدا رو شکر کردم. ولی نیاز داشتم این احساس توحیدی تر باشه. جنس این ایمانه قوی تر باشه. نشانه امروزم رو هم دیده بودم قسمت 189 زندگی در بهشت بود. گفتم چیکار کنم. همینجوری زدم روی منوی دانلودی ها نخونده یه گزینه رو زدم. دسته «ایمانی که عمل می آورد» باز شد نگاه نکرده زدم روی یکی از صفحات صفحه 3 باز شد بالا همه همین فایل بود ، اسمش منو کنجکاو کرد که ببینمش، با اینکه میدونستم قبلاً دیدم. خودتون هم میدونید هزار بار یه فایل رو ببینی ممکنه برداشت سری هزار و یکم متفاوت باشه. و بله همینطور بود …
و برام انگیزه ای شد که رویاهام رو باور داشته باشم. استاد خونه بندرعباس رو نشون میداد. استاد گفتن شرایط خیلی از شما از گذشته من بهتر بوده، منم میگفتم (آره خداوکیلی، خیلی هم بهتره)
دیروز توی باشگاه آتشنشانی داشتم تمرین میکردم، آخر تمرین لباسمو درآورده بودم ،یکی از بچه ها که خیلی آدم مثبت و توحیدیه ، بهم گفت حمید بدنت خیلی خوب شده. تشکر کردم و بیاد آوردم روزهایی که با ناامیدی تمرین میکردم و میگفتم پس چرا نتیجه نمیده. یهو به دلم افتاد خب تکامل همینه دیگه، قبلا تمرین میکردی ناراضی بودی،الان بالاخره خودش رو نشون میده، انتظار که نداری یه روزه نتیجه بگیری. ولی امروز میتونی کارتو به بهترین شکل انجام بدی. هدف بزرگه رو مشخص کردی حمید ؟ OK بیخیال مسیر، امروز کارتو عالی انجام بده. مگه مسیر رسیدن به خواسته چیه به جز همین یه روز یه روز عالی کار کردن ها. هر روز عالی ترین ورژن خودمو به خودم نشون بدم ، فقط همین.
متن فایل که کامنت ملیحه خانم بود خیلی عالی بود، واقعاً چقدر ازش یاد گرفتم. و صد البته صحبتهای توحیدی استاد عباس منش عزیز.
سپاسگزارم استاد عباس منش عزیز بخاطر این فایل و همه مجموعه این سایت توحیدی که برامون ساختین، و اینکه به الهامات تون عمل میکنید. و خدا رو شاکرم بخاطر این فرصت الهی برای استفاده از این مطالب توحیدی. راستی استاد عباس منش ازتون ممنونم که کامنت های سایت محدودیت نداره، قشنگ جا هست به اندازه یه کتاب پر حرفهای حمید امیری رو توش جا داد. خخخخ . سپاسگزارم از شما استاد عباس منش. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این سایت و بخاطر این حال و احساس خوب.
در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
( و اینکه کارم با این فایل تازه شروع شده ، ایموجی چشمک و قلب)
سلام و درود
عاشقتم پسر
دمت گرم فوق العاده هستی
لذت بردم از متن طولانی
منم امشب خیلی فکر کردم و دوره حل مسئله رو قسمت چهارمش رو گوش دادم برای مرتبه اول
خیلی لذت می برم از این سایت فوق العاده
چقدر عالی هست همه چیز
چقدر دلنشین هست
هر روز که میام تو سایت انگاری همه سوالات ذهنم رو از قبل میدونه و جواب میگیرم و کرک و پرم میریزه
خدایا خیلی عاشقتم
سلام و درود به شما حمیدرضا عزیز. الهی که همیشه همیشه سلامت و شاد باشی و احساس خوب و مثبت و عالی و توحیدی داشته باشی که طبق قانون بدون تغییر خداوند احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب.
خیلی ممنون و سپاسگزارم از شما که لطف کردی برام کامنت نوشتی. خدا رو شاکرم بخاطر داشتن دوستان عزیزی چون شما توی این سایت. خدا رو شکر که در مدار دریافت آگاهی های دوره حل مسائل هستین و با شجاعت بهای رسیدن به خواسته تون رو پرداخت کردین و قطعا جهان بهترین پاداش ها رو به شجاعان میده.
براتون از خداوند بهترین نعمت ها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
با سلام ودرود فراوان دوست عزیز
مثل همیشه چقدر زیبا کامل و عالی نوشتی
قسمتی که نوشتی اون شخص داشت تحسین میکرد فردی رو که تونسته به موفقیت برسه (حداقل از نظر خودش) خیلی خوشم اومد ویاد اون حرف استاد افتادم که گفتن: مهم نیست که اون موفقیت از راه درست باشه یا غلط ما باید بتونم اون موفقیت رو تحسین کنیم تا هدایت بشیم به موفقیت های بیشتر.
یاد خودم افتادم قبلا در این رابطه مشکل داشتم ولی بعد از فایلی که از استاد شنیدم کاملا نظرم در مورد خیلیا و خیلی چیزا عوض شد یعنی کلا هم اینجوریم تا فایلی از استاد میشنوم که درمورد هر چیزی صحبت میکنه درجا قبول میکنم دقیقا مثل وحی منزل (البته اوایل اینجوری نبود)
در مورد شغلتون هم دقیقا جواب سوالم رو دادین ههههه همش سوالم این بود که شما چطور وقت میکنین بیاین سایت و کلی کامنت بزارین من تقریبا دوماه سرکار رفتم اصلا وقت برای خوابیدنم هم کم بود وسپاسگزاری هام رو هم بزور مینوشتم حتی بعضی اوقات سر نوشتن خوابم میبرد
بازم ممنونم از کامنت های عالی که میزاری
در پناه حق
سلام و درود به شما
سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. خیلی ممنونم بابت این نکته که بهم یادآوری کردین. که در هر صورت موفقیت افراد رو تحسین کنیم. آره اون شخص با کلی تقلا و تلاش به یه سری نتایج و موفقیت های خوبی رسیده بود، و خدا رو از این بابت شکر. من هم تحسینش میکنم. انتقاد من بیشتر بخاطر باورهای شرک آلود بود. که همونم نباید مطرح میکردم. بقول دیل کارنگی انتقاد کبوتریست که هر بار به خانه باز میگردد. اما بهره من از اون گفتگو اون نکاتی بود که برای خودم داشت، اون سوالاتی که خودم از خودم پرسیدم.
از شما سپاسگزارم بخاطر این کامنت تون و نکات طلایی که برام نوشتین.
در پناه رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشید.
خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم
به نام خدای مهربانم
سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام
من باور دارم لایق زندگی در بهترین و زیباترین جای دنیا هستم💚
خدای من بهم گفتی به رویاهایت باور داشته باش،بهم الگوی چون استاد عباسمنش رو نشون دادی،خدایا تو میدونی که از وقتی هدایتم کردی به سمت استاد عباسمنش،نه تنها باور کردم که رویاهام دست یافتنی هستند بلکه دیگه خیلی طبیعتی میدونم رسیدن به رویاهام رو،من اومدم به این دنیا تا از لحظه لحظه ی زندگیم لذت ببرم پس طبیعیه که من ثروتمند،سلامت باشم،طبیعیه که من عشقی رو تجربه کنم که سرشار از آزادیه،طبیعیه که من آرامشی رو تجربه کنم که با سرشتم یکیه،خدایا شکرررررررت
خدایا شکرت که منو به این جهان بی نهایت هدایت کردی
خدایا شکرت که خالقی چون تو دارم
خدایا شکرت که قدرت خلق زندگیمو به خودم دادی
خدایا شکرت که هر روز دارم بهتر و بیشتر میشناسمت
خدایا شکرت که پامو محکم روی زمین میزارم
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
استاد با تموم وجودم باور دارم این ایده ها رو خداوند داره به شما میده تا تلنگری بشه برای ما دوستان،من بارها این فایل رو دیده بودم اما فراموشش کردم،با یادآوری دوباره خیلی چیزا بهم یادآوری شد.خدایا شکرت
واقعا خواست خداوند بود که اون فیلم ضبط بشه تا روزی برای ما سندی بشه که میشه به هرآنچه در ذهنت میگذره برسی،فقط کافیه باور داشته باشی،فقط کافیه به خدا اعتماد کنی،الله اکبر
خدای من با دیدن دوباره ی این فایل رسیدن به خواسته هام برام طبیعی تر شد،خدایا شکرت
استاد خدا میدونه با هزاران هزار امیده که دارم تووی سایت شما فعالیت میکنم،دارم بها میدم،بهای زمان،بهای گذشتن از خیلی چیزا،چون ایمان دارم با کار کردن روی خودم جهان پاسخ میده به خواسته های من.خدایا شکرت
استاد میگی ایمانمون قوی بشه نسبت به وعده های خداوند،بخدا کار دیگه از اینم گذشته،چون برام مثه روز روشنه رسیدن به خواسته هام،من باور کردم که خداوند زمین و آسمان رو مسخره ما کرده،این جهان گوش به فرمان ایستاده تا ما درخواست کنیم و اون اجابت کنه،خدایا شکرت
خدای من ایمان چه کرده،وسیله ی ایاب ذهاب درب خونه،مگه راحتتر از اینم داریم،الله اکبر
خدای من جوجه هامون چقدر بزرگ شدن،گِنی ها چقدر زیبا هستند،عزیزم جوجه های مادر مرغی چقدر خوشگلن،چقدر نعمت،چقدر فراوانی،الله اکبر
خدایا شکرت که تووی این بهشت هر جا سر بچرخونی فقط و فقط ثروت،فراوانی،نعمت،زیبایی میبینی
خدایا شکرت بابت بوقلمونهای بهشتمون
خدایا شکرت بابت نور خورشید در پشت درختها
خدایا شکرت بابت صندلی های حرفه ایی استاد و مریم جان
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
درسهایی که از این فایل دریافت کردم:
۱.تووی هر شرایطی که هستم شکرگزار داشته هام باشم
۲.هیچ شرایط به ظاهر بدی موندگار نیست
۳.در هر شرایطی که هستم،نکات مثبتی وجود داره که بخوام روشون تمرکز کنم
۴.امید و توکل داشتن به خداوند
۵.تووی هر شرایطی که هستم شروع کنم،روی خودم کار کنم،باورهام و نحوه ی فکر کردن به مسائل رو تغییر بدم
۶.ایده ها رو عملی کنم
۷.حرکت کنم و زندگیمو اونجوری که میخوام خلق کنم
۸.تکامل رو طی کنم،قدم به قدم آروم آروم افکار و باورهامو بهتر کنم،کانون توجه مو دقیق تر کنم
۹.اشتیاق سوزان برای رسیدن به خواسته هام
۱۰.باور کنم که میشود
۱۱.دنباله رو تفکر گذشتگانم و جامعه ام نباشم،تفکری قانونمند برای خودم خلق کنم
۱۲.باور داشته باشم که خداوند هدایتگر منه
۱۴.میخوام زندگیم تغییر کنه به صورت بنیادین شخصیتمو،باورهامو،نگاهمو عوض کنم
۱۵.برخلاف نگرش بدنه ی جامعه ام حرکت کنم
۱۶.باور به اینکه همه ی رویاها دست یافتنی هستند
۱۷.راه بهشت از همین دنیاست
۱۸.من خالق زندگی خویش هستم
و هزاران درس دیگه که در تکامل درکشون میکنم.خدایا شکرت
استاد عزیزم واقعا نمیدونم چجور شکرگزار پروردگارم باشم برای داشتن شما تووی زندگیم،با دیدن زندگی شما یه خواسته هایی درونم پیدا شده که قبلا حتی نمیتونستم بهشون فکر کنم اما حالا ایمان دارم که بهشون میرسم.خدایا شکرررررررت
خدایا شکرت بابت ثروت میلیارد دلاری استاد عباسمش
خدایا شکرت بابت خونه های زیبای استاد عباسمنش
خدایا شکرت بابت اینهمه فراوانی،نعمت و ثروت
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
استاد عزیزم ممنونم
مریم جانم از شما هم ممنونم
پروردگارم از تو بی نهایت بابت همه چیز سپاسگزارم
دوستون دارم💚🇺🇸
سلام مرضیه عزیزم
ما ایمان داریم که رویاهایمان دست یافتنی هستند
چه کامنت قاطع و محکمی نوشتی
خیلی حالم خوب شد
واقعا لذت بردم
ما پیش میریم و ایمان داریم که خداوند ما رو به مسیر نعمت و ثروت هدایت میکنه به راه راست راه بندگان صالحش
خداروشکر که لحظاتم زیباتر شد با خوندن کامنت بارزش شما و بودن در این سایت الهی
برات بهترینها رو آرزومندم
پر از شادی و سرزندگی باشی
پر از آرامش و خوشبختی
سلام خانم ابراهیمی عزیز🌹
من باور دارم شما لایق بهترینها هستید و با این تعهد و پیشرفت خیلی زود به آنچه دوست دارید دست پیدا میکنید
آفرین به این عشق و علاقه و تمرکز لیزری
👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
قبل از شروع خواندن دیدگاهها از خداوند هدایت خواستم و نوشته شما
چقدر زیبا داشت کلام خداوند را برای من بازگو میکرد
دوست عزیزم 🌹 امیدوارم در این مسیر زیبا سلامت و تندرست ،سعادتمند و ثروتمند در پناه الله مهربان به تمام آرزوهای قلبیت برسی
🙏🙏🙏🙏🙏🙏
خانم مرضیه ابراهیمی
دوست و هم خانواده ی صمیمی عباسمنشی
زهرا جان واقعا از این کامنت ت خیلی لذت بردم و همچنین تاثیر گذار
از اینکه گفتی .. من باور دارم که خداوند جهان رو مسخر ما کرده و با کار کردن روی خودمون جهان پاسخ میده به افکارمون
واین جهان گوش به فرمان وایستاده تا ما درخواست کنیم و او انجام دهد
و هیچ شرایطی بظاهر بد نیست و ما باید شکر گذار باشیمو در هر شرایطی هم هستیم به نکات مثبت توجه کنیم و از اینکه با ایمان و توکل مطمعن باشیم که همه ی رویا ها هست یافتنی است
و واقعا راه بهشت از همین دنیا ست
خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که با خواندن کامنت شما و دیگر دوستان برام یاد آوری شد که نقطه ی شروع و مسیر و اهدافم رو با تکامل و با لذت طی کنم
دعای همیشگی من برای همه ی عزیزان این سایت
نور و عشق و صلح و دوستی و مهر و محبت و شادمانی و موفقیت و سلامتی و پول و ثروت پایدار رو از هدایت الهی با آرامش و آسایش بیشتر و بهتر و فشنگتر رو برای همه مون آرزومندم
🌹🌹🌹🍀🍀🍀☘️☘️🌺🌺🌺🥀🥀🤩🤩😍🤗🤗🤗🥀🥀🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همه دوستان عزیز،به استاد عزیز و خانم شایسته مهربون
خیلی ممنونم که این فایل هارو در اختیار ما گذاشتید،خیلی ممنونم که روزشمار تحول زندگی من رو درست کردید.
خداروشکر که من دارم این فایل هارو می بینم.
چقدر متن انتخابی این فایل درس داشت،من فکر کنم این مدت بیشتر از اینکه باورهامو درست کنم اطلاعاتمو بالا بردم.
فایل هارو گوش کردم اما همیشه موقع فکر کردن به باورهام به مسائلی که باید تغییرشون بدم میشد میگفتم وقت ندارم همین الآنم قبل نوشتن این کامنت همینو با خودم تکرار کردم.
درسته که نتایجی گرفتم( که به واسطه گوش دادن به فایل ها بوده) اما انگار مسیرو درست جلو نیومد.
خیلی وقت ها با احساس خوب از خواب بیدار نمیشم.چون استرس و اضطراب دارم،چون ایمان ندارم،یا اگر ایمان دارم ،ایمان کمی است.
با اینکه این ایمان انقد کمه اما خدا خیلی حواسش بهم هست،خیلی کارا برام کرده این مدت،خیلی راه ها برام باز گذاشته.
جالبه که با تمام احساسات بدی که تجربه می کنم تا یکم حسمو خوب میکنم یه اتفاق خوب میفته،کارم به راحتی پیش میره.
دیگ ببین اگ همیشه احساس خوبی داشته باشم چی میشه.
استاد توی این فایل گفتن از خدا بپرسید که چه دوره ای رو باید تهیه کنید.
من خیلی وقت ها از خدا که سوال می پرسم سریع جوابمو میده همون موقع جواب میاد تو ذهنم،اما برای بعضی مسائل بارها از خدا پرسیدم که خدایا جواب این موضوع چی میشه،و یا پاسخی نیومده یا من متوجه نشدم.
معمولا وقتایی که جواب داده اینجوری بوده که من یه چیزی تو ذهنم بوده داشتم در موردش فکر میکردم و اون سوال رو از خودم پرسیدم و همون موقع جواب اومده،ولی تو بقیه موارد خیلی اصرار کردم که خدایا جواب بده،باید الان چیکار کنم؟اما جواب رو نفهمیدم.شاید نحوه پرسیدم اشتباه بوده.
در مورد مسئله باورها ،من باور به کمبود دارم،اگ پولم تموم بشه ،اگ خوابگاه غذاهارو گرون کنه،و هزارتا اگ دیگ که از این دست هستند.
من از قیافه و اندام و همه چیز خودم راضیم اما این نجواها تو ذهنم تکرار میشه که اگ یه شکل دیگ بودی،اگ اسمت یه چیز دیگ بود اگ موهات صاف بود ،اگ خانوادت فلان بود،اگ استایلت فلان بود،و اینا همش باور اشتباه است،نتیجه ورودی های نامناسب
چرا عوضشون نمیکنی زینب؟
این مدت تصمیم گرفتم با اتوبوس رفت و آمد کنم و کمتر پول اسنپ و تاکسی بدم،از طرفی دوست دارم که توی اتوبوس بشینم خیابونا و آدمارو ببینم و یه مسیر طولانی رو با یه پول خیلی کم برم.
دیشب سوار یه اتوبوس شدم و اتوبوس اشتباهی بود،مجبور شدم علاوه براینکه یک عالمه تو راه بودم در نهایت پیاده بشم و اسنپ بگیرم برگردم:))
به قول متن این فایل آدم با تضاد مواجه میشه که کارهاش رو باز بینی کنه،باورهاش رو از نو بسازه
البته که همون دیشب زمانی که استرسم گرفته بود ک نکنه گم شم،نکنه برم یه جای دور و…
با خودم گفتم تو الان فرصت اینو داری خیابونای جدید ببینی مغازه های جدید ببینی و یک تجربه بی نظیر داشته باشی.و فهمیدم که چقدر کمک گرفتن از دیگران برام سخته،چقدر سوال کردن برام سخته(باور اشتباه)
خلاصه که دیشب خودمو آروم کردم حس خودمو خوب کردم.
خداروشکر میکنم بخاطر اسنپ از خدا میخوام انقد بهم پول بده که بتونم به راحتی استفاده کنم از نعمت هاش،برم هرجایی که دوست دارم بدون اینکه نگران باشم پول تموم شدنه.
اصن پول باید در گردش باشه باید بره و بیاد،راکد نگهش ندار زینب.لذت ببر و باور داشته باش ک هربار که پولی در راستای احساس خوب خودت خرج کنی هزاران برابرش بهت بر میگرده.
در مورد گوش دادن به فایل ها بخوام بگم من خیلی وقته روز شمار رو شروع کردم اما هیچ موقع هرروز یه فایل گوش نکردم،چند روز یک فایل رو گوش کردم و بعد رفتم سراغ فایل بعدی
شاید این باور رو دارم که همه وقت روزمو نمیتونم بزارم فایل گوش کنم متن بخونم خودم کامنت بزارم،این باورو دارم که من با یکبار شنیدن این فایل ها نمیفهممشون باید حتما بنویسمشون و…
یعنی اگر یک فایل رو نکته برداری نکنم نباید برم فایل بعدی؟
یجوری حتی تغییر باور و شخصیتمم شرطی شده انگار
درسته من یک عالمه کار دارم واسه انجام دادن من باید درس بخونم،اما مهم ترین مسئله زندگی چیه ؟جز اینکه باور هاتو عوض کنی که حتی از درس خوندنتم بهتر نتیجه بگیری؟
من درگیر زندگی شدم،مهم ترین مسائل رو نادیده میگیرم.نه که بگم زندگی رو دارم زندگی میکنم ،نه
اتفاقا بیشتر وقتم صرف تنبلی میشه ،صرف چیزای بیهوده اما همون وقتو اگر بخوام بزارم رو باورهام کار کنم،نجواهای ذهنیم میگه حالا تو درستو بخون،فلان کارو انجام بده وقتی تموم شد باور هاتو درست کن.
خداروشکر که این کامنت رو نوشتم یک عالمه باور های محدود کنندم مشخص شد.
از امروز وقت میگذارم و روی باورهام کار میکنم مثل ناهار خوردن،مثل صبحانه و شام خوردن که جزو جداناشدنی از هر روزه و هیچوقت ترک نمیشه،اگ ترک بشه خودمو سرزنش میکنم که چرا به سلامتیت اهمیت ندادی.
استاد ممنونم ازتون،من باور دارم که به خواسته هام میرسم.
با آرزوی سلامتی برای همه
سلام به زینب دوست خوبم.
از خوندن کامنتت لذت بردم و از اینکه چقدر خوب میتونی زمزمه های ذهنت رو به زبون بیاری و بشناسیشون ،و از صمیم قلبم تحسینت میکنم بابت شجاعتی که داشتی واسه تغییر کردن و با اتوبوس رفتن.
میدونی!
وقتی حرف از تغییر شخصیت میاد وسط ما فکر میکنیم تغییر شخصیت یعنی یهویی از فردا نقص وراجیمون رو بزاریم کنار و یه آدم فرهیخته ی کم حرف و گزیده گویی بشیم
فکر میکنیم یعنی در طول روز هر لحظه روی ذهنمون افکارمون ،دیدگاهمون ،غیبت کردنمون تسلط داشته باشیم
نه از این خبرا نیست
بزرگترین رمز تغییر زندگی در همه ی جنبه های زندگی ما اینه که کوچکترین نقطه ضعفامون رو هر روز وهر روز یکی یکی برطرف کنیم.
این وسط ذهن میاد میگه وووووو تو تو زمینه ی مالی مشکل داری ، تو زمینه ی روابط مشکل داری، همسر دلخواه رو باید جذب کنی،خیییلی از نقاط ضعف شخصیتی مثله بدبینی،خساست،ترس از قضاوت،ترس از حرفه مردم ،حسادت ووو رو باید برطرف کنی،استاد چندین دوره داره باید کار کنم، من کی میتونم اینارو برطرف کنم پس باید روزی یه ایراد از خودم برطرف کنم و از طرفی هم چون این کار غیر ممکنه بعد از 1 هفته بیخیال میشه در صورتی که این اشتباهه!
ببین!
یه جایی از دروه ی عزت نفس استاد گفته که کسی که اعتماد به نفس داره کاره عقب افتاده نداره و کاراشو به موقع انجام میده که رو همدیگه انبار نشن!
همین موضوع رو من اومدم تو زندگیم اجرا کردم
چطور!؟
مثلا میوه میخورم، چون ظرف میوه با آب خالی هم تمیز میشه چرب و چرکین که نشده نهایتش آب لیموشیرین ریخته تو بشقاب!
بعد از اینکه میوه میخورم بلافاصله ظرفم رو میبرم تو سینگ ظرفشویی، آشغالاشو میریزم تو کیسه زباله،ظرفم رو میشورم میزارم سرجاش!
اگه من هر روز روزی 3،2 مورد این کارو انجام بدم این میشه تغییر شخصیت
حالا طرف میاد میگه من اینقدر فایل گوش بدم،دوره بخرم که یاد بگیرم ظرف میوه ام زود بشورم!
من باید خیییلی بیشتر از اینچیزا تغییر کنم!
نه اینجوری نیست!
وقتی ما 3 ماه مداوم این رفتارارو تو خودمون تقویت کنیم و تمرکز کنیم که هوایمون باشه که کار عقب افتاده نداشته باشیم،میبینیم بعد از 3 ماه هیچ کار عقب افتاده ای نداریم.
حالا ما فکر میکنیم اینفقط تو این زمینه باعث تغییر شخصیت ما میشه!
اصلا اینجوری نیست!
ده ها جنبه ی زندگیه مارو تغییر میده!
مثلا!
ما یه دندون درد خفیفی داریم ماهی یکی دو روز درد میکنه!
اگه ما همون موقع بریم دندون پزشک، ممکنه با یه ریکاوری خیلی کوچیک و کم هزینه دندونمون رو درست کنه و ترمیم کنه، اما بخاطر مون نقص تنبلی و کارای عقب افتاده،کار بجایی میرسه که 1 سال بعد همون دندون کاملا نابود میشه و باید ایمپلنت بشه!
99٪ افرادی که دندوناشون رک ایمپلنت کردن دققیییقااا بخاطر همین نقص تنبلیه که به موقع رسیدگی نکردن و کارشون رو عقب انداختن!
بعد مجبور شدن با کللللی درد و هزینه ی چندین برابری دندونشون رو درست کنن!
جالا این نقص تنبلی چجور برطرف میشه!؟
با همون ظرف میوه رو شستن!
با همون مرتب نگه داشتن وسایل داخل یخچال،نه اینکه 7 تا پلاستیک تو جا تخم مرغی بزاریم تو همشون هم قرصه!
نه اینکه پلاستیک پلاستیک دمنوش و عطاری و سبزی جات تو کابینتا بزاریم آخرشم نمیدونیم ماله چی ان هرچی هم بو میکنیم متوجه نمیشیم دوباره میزاریم سرجاش میگیم یه روز بدرد میخوره!
(یادم باشه امروز یخچال و کابینتامو مرتب کنم خخ)
تغییر شخصیت از همین با اتوبوس رفتن شروع میشه!
فردا روز میگی چرا با اتوبوس!
من باید با ماشین شخصیم برم و بیام و اینا باعث میشه که 3 سال دیگه هیچ ربطی به زندگی و شخصیت الانت نداشته باشی!
در پناه خدای واحد موفق باشید
سلام بر آقا ابراهیم دانشجوی توحیدی استاد عباسمنش…
من همیشه هر وقت شما کامنت میزارین برام ایمیل میشه و از خوندن جوابهای توحیدی شما لذت میبرم و امروز مثالتون در مورد عزت نفس عین شیرینی خامه ای با یه چای داغ بهم چسبید خیلی عالی بود … همیشه کامنتهای شما یه آرامش خاصی بهم میده خدایا شکررررت
چند روز پیش یه خواسته ای به دلم افتاد و با خودم گفتم چطوری؟ نمیشه! خیلی باهام بحث کرد
اما یک صدایی واضح به من گفت نهایت شرک رو دقت داری آرزو
تا کی میخوای به این شرک ادامه بدی ، فکر نمیکنی بسه .خجالت کشیدم گفتم نه من رو خدا حساب میکنم اما…
گفت وااا اگر حساب میکنی اما و اگر چیه دو دو تا چهار تا تو ذهنت چی پس؟ این بحثه ساعتها طول کشید
و من واقعا فهمیدم تو هیچ چی عمیقا واقعا از خدا نخواستم ؛ رو خودم رو دیگران حساب کردم …
گفتم استغفرالله…خدایا منو ببخش رفیقم باش همه کسم باش هر لحظه هدایتم کن حمایتم کن
اگر اشکام امون بده میخوام سوالم
اینکه اینقدر بنده خوب خدا هستین و اینقدر ریز بینانه عزت نفس رو کار میکنید (به قول شما من خودم انگار میخوام تغییر کنم میگم خدایا دیگه فلان کار که برخلاف قانونه تمام و این میشه کمالگرایی) میخوام توحیدی باشم میخوام با خدا باشم به معنای واقعی قلبی همونطور که استاد میگه اما امان از کمال گرایی ایمانم صفره میشه گفت (شکر با قطعیت میتونم بگم زیر صفر نیست)
برادر امیدوارم در زمان و مکان عالی این کامنت رو بخونید و مثل دوره عزت نفس برام مثال توحیدی بزنید..
نمیخوام اینقد دمدمی مزاج باشم
خدایا تو از قلبم آگاهی …
از زینب عزیزم متشکرم بابت کامنتش که آقا ابراهیم جواب داد و قلبم گفت اینجا جاشه سوالی که چند روزه در ذهنته بپرس ،جواب خوبی میگیری
فقط عمل کن
فقط عمل کن
سلام به روی ندیده ی ماهت آرزو دوست خوبم.
توحید!
میدونی!
راستشو بخوای اولین سوالیه که میخوام جواب بدم و از جواب دادنش عاجزم.
نه اینکه ندونم چی بگم،بلکه مثله اینه که یکی ازت بپرسه عشقه به مادر،حسه بریدنه بارونه نم نم،حسه صدای خروس و صلوات خورشید،حسه بویه خیلی قدیمی دوران بچگی چطوره!
نمیشه توضیحش داد!
خدایا خودت بیا وسط.
اگه میخوای توحید باشی فقط باید 1 کار کنی!
اونم اینکه حاشیه ها اذیتت نکنن و از حاشیه ها دوری کنی!
میدونی یعنی چی!؟
مثلا وقتی میری سر صف پمپ بنزین هی چشم چشم نکنی که پشت سر کدوم ماشین برم که زودتر بنزین بزنم.
زمانی تو زور نمیزنی برای سریع تر بنزین زدن که تو قلبت آرامش داشته باشی و بگی من امروز صبح گفتم خدایا از الان که بیدار شدم تا شب که دوباره بخوابم رو تو برام برنامه ریزی کن پس الان هم اگررر 2 ساعت بمونم تو صف پمپ بنزین بنفعمه.
این آرامشه از ایمان به خدایی میاد که تو قرآن گفته من از آنچه که در سینه دارید آگاهم !
از جایی میاد که خدا تو قرآن گفته ما میبینیم و میشنویم
از جایی میاد که گفته ما نگهبانانی از پیش رو از پشت سر برای شما قرار دادیم.
حاشیه ها چی ان!
اینکه قراره عروسمون برا اولین بار بیاد خونمون ،یا دختر خاله ام با شوهرش که غریبه هستن و تازه عروسی کردن از یه استان دیگه میخوان بیان خونمون حالا من تمامه فکرم درگیره این باشه که یه لباسی خودمو، شوهرم و بچه ام بپوشیم که اینا تو دلشون تحسین کنن و ما تو چشم اونا شیک پوش بنظر برسیم!
یا اینکه از کدوم ظرفام استفاده کنم که این مهمانا از زیبایی این طرفا کیییف کنن!
یا چه سالاد خاصی درست کنم که تا حالا نخوردن و اولین بارشون باشه!
اینا میشن حاشیه!
اینا میشن شرک!
اینا میشن بدبختی!
حالا همین منی که دارم اینارو میگم وقتی مهمان میاد خونم نهایت احترام و عزت رو بهش میزارم اما دغدغه ی این رو ندارم که چکار کنم که اووون همه چیز منو تأیید کنه!
من همیشه وقتی مهمان میاد خونم اگه قرار باشه 2 روز مثلا بمونه شاید 2 وعده غذای عالی پذیرایی کنم اما قطعا از وعده های غذاهایی خیلی معمولی مثله بادنجون و گوجه و حاظری پذیرایی میکنم
چون تو دلم میگم اگه این شخص واسه دیدنه من اومده که کار به غذا نداره
اگه واسه غذا اومده سرزنده اینجا رستوران نیست و من هم گارسون نیستم!
توحید یعنی حذف حاشیه هایی که تو زندگیمون داریم!
حاشیه میدونی یعنی چی!
یعنی اینکه مثلا یه آدمه سطح بالا،از نظر زیبایی،باکلاسی،شرایط مالی،جایگاه اجتماعی و…
مثلا در مورد ایراد هایی که تو شهر شیراز هست صحبت میکنه.مثلا تو یه جمعی میگه شیراز مسئولین خیلی بی عرضه ای داره،شهر به این بزرگی چنان ترافیک داره و اینجا ها ایراد داره و …
ولی تو نظرت مخالف اون شخص باشه!
تو نظر خودتو بگی!
و قدرت و جایگاه اون شخص تو رو تسخیر نکنه و تو هم بر خلاف دیدگاه خودت برای اینکه اون آدم خوشش بیاد ازت چهارتا دیگه حرف بزاری روش!
و بهش بگی اتفاقا اینقدر مسولین این شهر عرضه داشتن و این شهر رو زیبا کردن که از استانهای دیگه میان اینجا واسه تفریح و سکونت و درمان چشم و…
وگرنه چرا مثلا استانهای دیگه اینجوری نیست!
این میشه توحید!
شرک یعنی حاشیه ها!
حاشیه میدونی یعنی چی!؟
یعنی استوری و وضعیت واتساپ گذاشتن!
میدونی ریشه ی استوری و وضعیت واتساپ چیه!؟
اینه که بقیه ی آدما ببینن که تو داری خوش میگذرونی روی سی و سه پل!
اینکه بقیه ببینن که یکی هست که دوست داره و برای ولنتاین واست کادو خریده!
اینکه بقیه ببینن تو داری تو عروسی خوش میگذرونی!
در کل وقتی نظر آدما واست مهمه تو مشرکی!
دروغ میگم!
یه امتحان کن ببین وقتی وضعیت واتساپ یا استوری میزاریم چند بار در طول روز چک میکنیم که کیا دیدن،چقدر بازخورد داشته،نظر بقیه چیه و…
اگه مثلا استوری بزاری و بازدید خیییلی کمی بخوره ضد حال میخوری و اون استوری رو نگاه میکنی و به خودت میگی این چه چیزه بیمعنی بود که من گذاشتم!
اما اگه کللللی بازخورد بخوره بارها وبارها میری استوری خودتو نگاه میکنی و کییییییف میکنی و لذذذذذت میبری!؟
چرا !؟
چون آدما تأییدت کردن!
چون آدما بهت گفتن آفرین!
این میشه شرک!
حالا چی میشه که ما به توحید میرسیم و چکار کنیم که هیییچکس برامون مهم نباشه و توحیدی باشیم!؟
1/باید آدما رو بشناسی
2/باید خدارو بشناسی
آدما رو شناختن یعنی چی!؟
یعنی اینکه اون دختر خاله ات و شوهرش بود که گفته بودم!
اونها اگر تو یه بدی بهشون کنی،یا باب میلشون رفتار نکنی،یا درخواستشون رو اجابت نکنی و مثلا بهت بگن بیا ضامن واممون شو و تو بگی این کار رو نمیکنم در 99٪مواقع ناراحت میشن و رابطشون با تو کدر میشه!
پس این جنس موجود لیاقت این رو نداره که تو جوری رفتار کنی که اون خوشش بیاد!
اون آدمایی که استوری های تو رو میبینن بعد از نیم ساعت استوری تو رو فراموش میکنن!یا اگه از تولدت استوری بزاری و ممکنه ناراحت بشن که چرا مارو دعوت نکردی و جبهه بگیرن!
پس این جنس موجودات لیاقت وقت گذاشتن رو ندارن!
اون آقاهه بود که گفتم خیییلی سطحش بالاست از نظر اجتماعی و باکلاس و …
اگر تو نظری مخالف نظر اون بگی در 99٪مواقع با صدها دلیل که کم نیاره میخواد خلاف نظر تو رو ثابت کنه در صورتی که راه درستش اینه که بگه (قشنگیه دنیا به همین اختلاف نظراتشه و شما هم از زاویه ی قشنگی نگاه کردین به موضوع)
پس این جنس آدم لیاقت رو نداره که باب میلش رفتار کنی!
یا اینکه اگر از دوستت یه لباس برای یه جشنی قرض بگیری و بگی لباس جشنت رو بهم بده برا یه شب بهت بده و بعد از 2 هفته بهت بگه میشخ ماشینت رو بهم بدی برم تا شهرستان و تو بهش ندی ،ازت دلخور میشه!
چون به ازای اینکه نیاز تو رو برطرف کرد انتظار داده تو هم نیازش رو برطرف کنی!
پس همچین موجودی لیاقت درخواست کردن رو نداره و لیاقت رفاقت رو نداره!
این میشه شناخت آدما!
اما حالا چطور خدارو بشناسیم!؟
خدا اونیه که با هر نوع ظاهری و با هر نوع لباسی چه تو دستشویی یا موقع خواب مشتاقه اینه که با تو صحبت کنه!
و همیشه به حرفات گوش میکنه!
این جنس موجود لیاقت این رو داره که براش وقت بزاری و باهاش حرف بزنی!
این خداهه هیچ درخواستی از تو نداره و به قول قرآن میگه خدا محتاج عبادت شما نیست بلکه شما به او محتاج هستید!
و اینکه اگه درخواستی ازش کنیم منتش رو روی ما نمیزاره و نمیگه تف تو صورتت لیاقت این رو نداشتی که وقتی کرایه خونه نداشتی من برات پول جور کردم!
اتفاقا برعکس تو قرآن گفته به یاد من باشید تا به یاد شما باشم
یا میگه
به ریسمان الهی چنگ بزنید!
پس چنین موجودی لیاقت درخواست کردن رو داره!
یا یه جاهایی یه مشکلی برات پیش میاد از دست هیچ آدمی کاری برنمیاد!
همون مشکلات که با تمامه وووجودمون خدارو صدا میکنیم!
و خدا درخواست مارو معجزه وار اجابت میکنه و ما فراموش میکنیم لطفش رو و یادمون میره اما همون خداهه اگه بارها بارها باز این کارو باهاش کنیم اصلا به روی خودش نمیاره و دوباره با محبت باهامون رفتار میکنه!
به قول قرآن میگه که افرادی که سوار کشتی هستند و دچار طوفان میشوند با تمامه وجود و اخلاص مارا میخوانند که نجاتشان دهیم،و وقتی که نجاتشان دادیم و به خشکی رسیدند چنان میروند که گویی هرگز مارا نخواندند!
یا اینکه میگه وقتی مشکلی دارید به پلو،دراز کشیده و نشسته و در حین راه رفتن مارا میطلبند و درخواست کمک میکنند و چون مشکلشان را حل کردیم مارا فراموش میکنند(این چیزهایی بود که از قرآن یادم بود اما دقیقا و عینا رو یادم نیست)
پس همچین موجود با معرفتی لیاقت رفاقت رو داره!
میبینی !
وقتی آدمارو بشناسی ،خداروهم بشناسی تفاوتشون مثله زندگی کردن تو خونه ی 70 متری با درب آهنی و دیوار های کرم رنگه تیره با کابینت های فلزی درب کج و کوله و اینه شکسته و کلی کلید پریز چرکین با شیرآلات داغون و حمامی با کاشی های قهوه ای و خفه!
اما زندگی با توحید زندگی تو خونه ای که پنجره هاش به بلندی کل سقف و عرض یک قالی و پنجره های دوجداره و بالکن بزرگ که پره از گلدون های گل شب بو و نور بینظیر و حمامی با سرامیک های سفید و دوش باکلاس و فشار آب زیاد و جکوزی و خونه ای 230 متری وه دیواراش کلی آینه کاری شده و تابلو های زیبا روش نصبه!
تو وقتی توی خونه ی 230 متری زندگی کنی یه مدت،دیگه نمیتونی تو اون خونه ی 70 متری زندگی کنی!
اگر میبینی 99٪جامعه شاداب نیستن چون دارن تو اون خونه ی 70 متری زندگی میکنن!
تنها راه زندگی کردن تو اون خونه ی 230 متری،
1/شناخت خداست
2/شناخت آدماست
3/دوری از حاشیه هاست
خدایا این جملات کجا بودن!
یییعنی حااااا میکنم وقتی جرفراز توحید میشه ها!خدا دیگه مییییرونش خخخخ
من 2 ساعته سرکارم به طور عجیبی هیچکس پیجم نکرد که کاری انجام بدم!
ببینم اینقدر سوال از توحید میپرسین تا خدا شرکت فولاد رو بخوابونه خخخ
خداهه هم مگه بدش میاد!
کیف میکنه!
اگه گردن درد گرفتم من میدونمو شما و اون خدا که 1 ساعته سرم تو گوشیه
دردت تو جونم که تو برام کافی هستی
دردت تو جونم که حتی وقتی باهات شوخی میکنم برا اینکه بهم بگی دوست دارم اشکامو از چشام درمیاری
دورت بگردم که هیچکس جز تو برام عزیز نیست
سلام ابراهیم جان
من چند روزیه که هدایت شدم به کامنتای توحیدی شما و امروز ایمیلم رو چک کردم و کامنت چند تا از دوستان که دنبالشون میکنم مثل خانم شهریاری، آقای ظاهری و چندین کامنت دیگه رو خوندم و خدا روشکر میکنم که هدایتم کرد به کامنتهای افراد توحیدی مثل شما، خانم شهریاری، آقای امیری
و الگوی عالی ثروت و توحید آقای ظاهری عزیز که کامنتهاشون مسیر لذت و ثروت و توحید و هر آنچه که استاد عباسمنش آموزش میدن رو با بیان عالیشون مختصر و مفید مینویسن و به اشتراک میزارن و از همینجا از همه ی این عزیزان الخصوص آقای ظاهری عزیز تشکر میکنم که به ندای قلبشون گوش میکنن و دیدگاه های عالی شون رو به اشتراک میزارن
و اما برسیم به این کامنت عالی شما در پاسخ به سوال آرزو خانم در مورد توحید که چقدر قشنگ از زوایای مختلف توحید و شرک رو توضیح دادین که اگه من بتونم کامل همین مطالبی که شما در غالب یک پاسخ و در یک دیدگاه توضیح دادین رو درک کنم و عمل کنم چرخ زندگیم روان و روانتر میشه، این کامنت رو در فهرست علاقه مندیها سیو میکنم که هر چند وقت یه بار بخونم تا مسیر رو گم نکنم.
بهتون تبریک میگم چقدر عالی توحید رو درک کردین و چقدر قشنگ توضیح دادین و ممنونم ازتون که چقدر با حوصله وقت گذاشتین و از زوایای مختلف این موضوع مهم رو بررسی کردین و به اشتراک گذاشتین
وظیفه خودم دونستم ازتون تشکر کنم
به خودتون افتخار کنید به خاطر اینکه چقدر عالی توحید رو درک کردین و انشالله عمل هم میکنین.
در پایان از خانم آرزو هم تشکر میکنم که سئوال مختصرشون منجر به این کامنت عالی شد که خود این کامنت پکیج کاملی از خودشناسی و خداشناسی هست.
بهترینها رو براتون آرزو میکنم چون شما لایق بهترینها هستین
با تشکر خدانگهدار
…ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
…در شب ظلمانی ام ماه نشانم بده
…یوسف مصری ز چاه،گشت چنان پادشاه
…گر که طریق این بود ،چاه نشانم بده
خدایا من هیچی نمیدونم من نمیفهمم
(تو دانام بکن)من کر و کورم (تو شنوا و بینام کن) من از خودم هیچی ندارم
من به هر خیری که ازت برسه فقیرم
من مطمئنم هر اتفاق به ظاهر بدی هم در دلش تو برام خیریتی داری…
سلام آقا ابراهیم توحیدی دانشگاه استاد عباسمنش؛قبل از این صلات خداوند بهم گفت وضو بگیر میخواستم بپیچونمش اما
تسلیم شدم گفتم چشم جانا
این صلات شاید کمی طولانی بشه
خدایا قلمم شو نور و قوت قلبم شو نور چشمانم شو در تک تک سلولهام جاری باش دیروز تو یکی از کامنتهای داداش ابراهیم خوندم که خداوند خیلی مودبه از اونایی نیست که تعارفش نکنی دعوتش نکنی بیاد خونت نه اونو باید بخوایش خودش تو قرآن گفته بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را….
خدایا خودت از قلبم خوب خبر داری که من مشرک 5 روز ازت میخوام که بیای ساکن قلب و روح و جسمم بشی ؛بشی همه کسم منو هدایت کنی …
قصه رسیدنم رو بهت هیچ وقت فراموش نمیکنم بهایی که دادم رو هیچ وقت یادم نمیره الحق و الانصاف که الخیر و فی ما وقع
دو ماه بود که از مسیر سایت و این آگاهی های ناب دور شدم و خوردم به در و دیوار عجیب اونقدر بهم ضربه وارد شد که روحم غم وجودش رو گرفت غرهام شروع شد گله و شکایت هام شروع شد سمت چپ بدنم در اثر بی اعصابی کاملا بی حس میشد و فقط زیر سرم بودم منی که از اسفند 402 که با استاد آشنا شدم مریض نشدم دارو نخوردم تا مرداد ماه ام ورق برگشت و بازی بهم خورد، اما اما اخذ این قصه خوش شد برای من روز 5 شنبه بعد از مشورت با این و اون یکی میگفت برو فلان برو فلان با فلانی جلسه بگیر اما من اشوب بودم ،خسته از کتکهای زمانه
واقعا نمیدونستم چیکار کنم نمیدونم چطور شد که رفتم سراغ فایل نتایج دوستان از آموزه های استاد عباسمنش (آقا رضا عطار) و آنکه مرا خوانده بود راه نشانم داد قلبم باز شد پرشور و انرژی شدم و به قول شما از اون احساس بد اومدم رو احساس عادی نه یهو رو احساس عالی(بخشهایی از کامنتهای شماست)
و خیلی عجیب من که ازش راه خواستم قوربونش برم گفت منو بشناس میدونی من اینهمه مدت میشینیدم توحید اما پیش نبودم رد میدادم انگار و تو این مدت
عینه در به درآ بودم آخه چیکار کنم استاد میگه ایمانی که عمل نیاورد حرفه مفته آخه خدایا من حس میکنم 5 روزمه من نمیدونم نمیفهمم و عجیبه دیروز تو یکی از کامنتهای سعیده جان خوندم که اول راهی بگو خدایا من نمیدونم فعلا خودت هدایتم کن من نمیشنوم نگران نباش تو روی خودت کار کن صدای الهامات را روزی به وضوح میشنوی به شرط استمرار و تداوم…
و اون روز قلبم به وضوح گفت سوالمو از شما بپرسم من هر وقت کامنتهای شما رو میخونم حس آرامشی از جنس خدا میگیرم و دلم میخواد من هم آروم آروم باشم نه اینکه ادا در بیارم دیروز خیلی حس نزدیکی به خدا رو داشتم و من برای اولین بار یه خواب آروم و پر از حس خدا داشتم که هیچوقت یادم نمیره
و حالا جواب شما …
چقدر زیبا گفتین انگار یه چوب برداشتین و لجن زار ذهنمو تکون دادین…
حاشیه
حاشیه
حاشیه
حرف مردم حرف مردم حرف مردم
نظرشون نظرشون نظرشون
نکنه فلانی ناراحت بشه ازم
نکنه همسرم باهام بد بشه بهم محل نزاره امان از شرک امان ….نکنه بگن عروس بدیه به فکر خودشه پانمیشه کمک حال باشه چقدر فداکاریهای بی جا چقدر دلسوزی بیجا(بابا حرف مردم کیلو چند)
چقدر وقتی وارد جمعی میشم استرس دارم امان از شرک
به قول مثال شما چقدر بعضیا رو میبینم خیلی ظاهرا خوبن خودمو گم میکنم و خجالت میکشم (این اتفاق خیلی برام میفته)
چقدر دوست دارم خودمو شبیه بعضیا بکنم
آقا ابراهیم درست میگین من درگیر حاشیه هام خیلیییییییی ،اما از خداوند هدایت میخوام که کمکم کنه تلاش کنم دور دور بشم از حواشی و اصل که توحیدی بودنه رو در سلول به سلول روحم جسمم ایجاد کنم از خودش میخوام به قول شما لحظه هامو برنامه ریزی کنه من عینه کودکی ام که اگه به حال خود رها بشم صورتمو زخمی میکنم
میدونم راه درازی رو در پیش دارم اما من این مسیر رو دوست دارم چون هر وقت من خدا رو صدا زدم جوابم داده هرچند اون تصورات در مورد خداوند کجا و این تصورات کجا…
به قول اقا ابراهیم باید خدا رو بشناسم به قول سارا مرادی همت از طریق قران
مردمم که مشخصن اما من مشرکم من به قول استاد میخوایم قانون رو دور بزنیم غافل از اینکه جهان قوانینش ثابته
آقا ابراهیم کامنتهای شما به من اینو میگه که این دانشجو عزت نفس رو قورت داده خوب فهمیتتش من شما رو تحسین میکنم یه دنیا سپاسگزارم که به سوالم جواب گیرایی دادین و با خوندن جوابتون اشک در چشمانم جاری شد
خدایا شکررررت به خاطر ارامشی که دارم
الهی فقططططط به امید بخشندگی و وهابیت خودت و لاغیر…
“میخوام فرادا یکم شجاع تر از دیروز باشم.”
این حرفی بود که روز چهاردهم سفرنامه یعنی دیروز نوشتم و امروز تونستم بهش عمل کنم.
خیلی خوشحالم و به خودم افتخار میکنم! به قول استاد جان اگه ما هدف هرروزمون این باشه که یکم بهتر از دیروزمون عمل کنیم بعد از مدت زمان نه چندان زیادی متوجه میشیم که چقدر تغییر کردیم و هیچ ربطی به گذشتمون نداریم. فکر میکنم این همون کاریه که این سفرنامه داره با ما میکنه! “یکم بهتر از دیروزمون شدن!!!”
امروز تونستم پا روی یکی از بزرگترین ترسهام بزارم با باورهای مناسبی که در روز چهاردهم سفرنامه نوشتم. و وای که چقدرررآسون تر از اون چیزی بود که فکرشو میکردم! استاد یعنی واقعا همه ی شرایط دست به دست هم داده بودن تا من بتونم پامو بکوبونم توی این ترسه!
از عملکرد قوی خودم سوپرایز شدم!! جالبه بدونید که علاوه بر حس فوق العاده ای که خودم داشتم و اعتماد به نفسی که در من ایجاد شد، چقدررر به دوستانم که توی جمع نشسته بودن شجاعت و اعتماد به نفس دادم! چقدر مورد توجه، تایید و تحسین همگان قرار گرفتم و خودم هم بعد از دیدن ویدئوی حرف زدنم در جمع به شدت احساس خوبی داشتم و به خودم افتخار کردم! خیلی مسلط تر از چیزی بودم که انتظارشو داشتم! با اینکه فقط توی ده دقیقه تصمیم گرفته بودم دوستامو دعوت کنم و براشون سخنرانی کنم و خونمون هم نیاز به تمیز کاری اساسی داشت همش رو انجام دادم!!! اونم خیلی سریع و با احساس عالی و ذوق برای دیدن نتیجه!! چقدر به مادرم اعتماد به نفس و ایمان دادم و به گفته ی خودش نتیجه ی کار باعث آرامشی عمیق در وجودش شد! آخه علاوه بر کار من، یک پاکسازی اساسی هم کردیم خونه رو😉 و من همش یاد این حرف بانو شایسته میوفتادم که میگفتن همزمان با تمیز کردن محیط اطرافشون، باورهای منفی رو هم پاک میکنند و دور میریزن! وای که چقدر امروز این حرفشون رو حس کردم💗
استاد جانم وقتی شرایط گذشتتون رو دیدم دقیقا مثله خیلی از بچه های دیگه متوجه شدم که چقدر در شرایط فوقالعادهای زندگی میکنم و چقددرر نعمت دارم!! نعمت هایی که شما یک هزارمش رو هم اون موقع نداشتید اما میزان شکر گزاریتون و احساس خوبتون از الان من هزار برابر بیشتر بود!
الگویی هستید بسیاااررر مناسب برای همه ی بشریت! یکی از افتخاراتم اینه که تونستم آموزه های شما رو پیدا کنم، بخرم، و استفاده کنم💗
امروز با توجه به چیزهایی که از این فایل شما یادگرفتم اومدم و با استفاده از همه ی امکاناتی که داشتم، بهترین خودمو ارائه دادم و بیشتررییین لذت رو ازشون بردم! دیگه برام “سپاسگزارم” یک واژه از روی احساس وظیفه نیست، سپاسگزارم شده یادآوریه ی همه ی نعمت ها و نکات مثبت زندگیم که همیشه ی خدا برام تازگی دارن! بسیارر از شرایط الانم راضیم اما در عین حال مشتاقم ببینم که شرایطم رو چجوری میتونم بهتر از این کنم! به نظرم این یعنی زندگی کردن!!
خدا جونم بی نهایت مشتاق همراهی کردن در جلسه ی شانزدهم سفرنامه هستم!!
بخاطر اتمام روز پانزدهم، با اینهمه نتایج عالی، تعهد و احساس خوب ازت سپاسگزارم!🤍
۱۰ آبان ۹۹
سلام پردیس خانم خیلی لذت بردم از کامنتتون و باعث شد نعمت هایی که دارم رو الان بنویسم و به خودم یادآوریشون کنم و سپاسگذار خداوند باشم
ممنونم از خداوند و از شما
و بابت شجاعتتون هم بهتون تبریک میگم و تحسینتون میکنم
شاد سلامت ثروتمند و قدرتمند باشید
چقدر عالی دوست عزیز💗
سپاسگزاری غوغا میکنه، چقدر جالبه این قوانین خدا،میگه برای اینکه حال خوب بیشتری پیدا کنیم باید همین الان حالمونو با همین شرایط عالی کنیم و بعد اون بهمون نعمتهای بیشتری میده!! حال خوب بیشتری میده، نمیگه تو بشین کلی گریه کن، کار کن و سختی بکش که من ببینم لیاقتشو داری، اون میدونه لیاقت ما در میزان قدرشناسیمونه، در میزان میل برای تغییر و قدم برداشتنامون، هرچند کوچیکه!یعنی در واقع همششش به نفعه ماست! درواقع هرکاری میکنیم به نفع خودمونه فقط و هیچکدومشون به خدا نفعی نمیرسونه،(ما در هر صورت موجب گشترش این جهان میشیم به قول استاد، چه
انتخاب کنیم موفق بشیم و چه موفق نشیم!)
موفق، شاد و سعادتمند باشید🌸
الله خیرا کثیرا
سلام
امروز هدایت شدم به سمت مقاله ای در قسمت سوالها که بسیار برام تکان دهنده بود. داشتم راجع بهش فکر میکردم و یه سری چیزهایی که به ذهنم میومد رو می نوشتم که بی اختیار اومدم سمت این ویدئو. و وقتی دیدم وشنیدم بهت زده شدم که چه همزمانی جالب و شگفت انگیزی!
وقتی داشتم متن قسمت “تفاوت باورها و دانسته ها” رو می خوندم چقدررررررر بیشتر از گذشته متوجه شدم که خیلی سخته باور کنم که برای داشتن یه زندگی عالی باید حالم رو همیشه خوب نگه دارم. این که اگر حالم خوب نباشه یعنی باورهام مشکل دارن. اگر باورهام مشکل داشته باشن اتفاقای خوب تو زندگیم نمیوفتن. خیلی سخته. الان که دارم دقیقتر نگاه میکنم می بینم واقعا “عالمی دیگر بباید ساخت، وز نو آدمی”. همینطور که استاد عباسمنش تو این ویدئو میگن که وقتی تصمیم به ساختن زندگیشون گرفتن کلا شخصیتشون تغییر کرد.الان دارم بیشتر حس میکنم که چقدرررررر باور محدودکننده احاطه م کردن. چقدرررررررر سالها بیخودی پارو به آب زدم و خودمو خسته کردم. واقعا سخته پذیرفتن این که برای رسیدن به خواسته حتما حتما حتما باید در مسیر و قبل از رسیدن به نتیجه، حالم خوب خوب خوب باشه. چقدرررررررر این باور از تمامی زندگی من دور بوده و این مدتی هم که به لحاظ منطقی پذیرفتمش هنوز اجراش سخته. چون همه ی چیزایی که قبلا ساخته بودی رو باید خراب کنی. انگار میمونی وسط یه بیابون خشک و بی انتها. اما فقط توکل میتونه این فاصله رو طی کنه و بس.
چقدرررررر من سالها حسرت خوردم و ناامید شدم و حسرتها و ناامیدی ها رو دیدم. جالبه از بچگی می شنیدم که میگفتن:اگر آدم خوبی باشی تو این دنیا، وقتی مردی و رفتی اون دنیا، میبرنت بهشت. بهشت جاییه که اصلا نیاز نیست زحمت بکشی. اصلا لازم نیست از جات بلند بشی و بری میوه بیاری و بخوری. سرت رو هر طرف بچرخونی میوه هست. تازه، برای اون میوه هم لازم نیست کار سختی بکنی تا بتونی بخریش. بهشت یعنی راحتی محض. بهشت یعنی خوشی مدام و بی پایان. اصلا همه ی چیزای خوب اونجان و هیچ وقتم تموم نمیشن. خلاصه که یه کمال مطلقی داشتم از بهشت که طبق گفته ی دیگران چون گنهکار درگاه خداوند بودم همیشه، پس قاعدتا بهش نمی رسیدم.
یه جمله ی سوالی توی متن بود که منو یاد حرف یکی از دوستام انداخت. اون جمله این بود:
“آیا فردی در جهان وجود دارد که از داشتن احساس خوب و لذت از زندگی، شاکی باشد؟”
یکی از دوستام روابط بسیار خوبی با خانواده ی شوهرش داشت و هفته ای سه چهار شب به عناوین مختلف مهمونی میرفت و هر کدوم از مهمونیا هم به گفته ی خودش خیلی خوش میگذشت. یه بار که داشت از یه مهمونی صحبت میکرد گفت: وای دیگه خسته شدم. چقدر خوش بگذرونیم؟؟!!!! من اون موقع که این آموزه ها رو بلد نبودم پیش خودم گفتم: مگه خوشگذرونی خستگی میاره؟! الان میفهمم که وقتی باورهای غلط ریشه دار باشن، یا ادای خوش گذشتن رو درمیاریم که ازمون خیلی انرژی می گیره و یا وقتی لذت می بریم اونقدر عذاب وجدان می گیریم که هرچی شیرینیه به کام خودمون زهر می کنیم که تلافی بشه و به سیاق سابق بگردیم و هیچ دینی به آدمای اطرافمون نداشته باشیم و خدای نکرده طردمون نکنن.
اما این مدتی که با آموزه های مسیر خودشناسی و خصوصا این سایت آشنا شدم ماجرا طور دیگه ای رقم خورد. آموزه های این سایت که یه عالمه دیدگاه من رو به دین و خدا و مذهب تغییر داد و من تونستم بدون هیچ جهت گیری و جانبداری با تغییر نگاهم، حالم رو باهاشون خوب کنم. و از این بابت بسیار شاکر و سپاسگزارم. هم از خدا و هم استاد عباسمنش که دست سعادتمند خداوند هستن. تصویری که آقای عباسمنش از زندگی درین دنیا با توجه به قرآن میدن همون بهشتیه که برای من از بهشت دنیای بعد از مرگ تصویر کرده بودن. همون بهشتیه که ایشون و خانواده شون همین الان دارن توش زندگی میکنن. با خودم میگفتم: یعنی میشه هرآنچه رو که میخوام داشته باشم؛ اونهم به راحتی. میتونم در هر حال و هر طوری حالم خوش باشه. چه در مسیر رسیدن به خواسته هام و چه زمان رسیدن؛ اونهم بدون نگرانی و دلشوره. حالا به لطف این آموزه ها و منطق الهی شون می بینم که همه چیز به وفور هست و هیچ وقت هم تموم نمیشه. اصلا و اساسا و واقعا سیستم دنیا همینه. باید اینگونه بود. یعنی اینگونه آفریده شدیم. این دنیا اینطور آفریده شده. قوانین این جهان به همین منظور طرح ریزی شدن. اما من خلاف اینها رو باور کرده بودم. همین امروز هم که داشتم برای چندمین بار متن میخوندم که : “زمانی به خواسته ها میرسی که باید حالت خوش باشه، باید لذت ببری وگرنه نمیرسی”؛ باز حالم دگرگون میشد. واقعا من همون طور که همیشه آرزو داشتم میتونم بازی کنم و خوش و بیخیال باشم؟ میتونم نگران نباشم؟ میتونم زجر نکشم؟ میتونم پول دربیارم اونهم با لذت؟ یعنی میشه؟ اینجا بود که فهمیدم منظور جمله ی این مقاله رو و دقیقا مثل همین جمله ی آقای عباسمنش که تو این ویدئو گفتن. که همون موقع که تو اون اتاق سیمانی زندگی میکردن حالشون خوب بوده. چون امید وافری داشتن. این که تونستن ایمان و دانسته هاشون رو با عمل همراه کنن و اینطور نتیجه بگیرن.
چه زمانهایی که تو تله ی دانسته هام افتادم و از مسیر قدرتمندکردن باورهام منحرف شدم. گفتم نه! جواب نمیده! هر کار میکنم جواب نمیده! در صورتی که نمیدونستم من اصلا روی باورهام کار نمیکنم. من دارم اطلاعاتم رو زیاد میکنم و خوب میتونم برای دیگران سخنرانی کنم. به جای این که این دانسته ها رو در زندگیم به کار بگیرم. من امید ندارم. من ایمان و توکل ندارم. این مقاله و بعدش این ویدئو حسابی دلم رو قرص کردن که چطور نبض باورهام رو تو دست بگیرم. چطور سرنخ رو رها نکنم و نترسم از بن بستهای راه. و بدونم که این بن بستها در درون من هستن نه بیرون. و خیلی راحت تر از برطرف کردن مشکل بیرونی از درون میشه حل و فصلش کرد. نه این که کار کردن روی باورها اونهم دراول راه، راحت باشه اما همین که من فقط و فقط با خودم طرفم و تکلیفم روشنه، خودش یه دنیا می ارزه. چون خیالم رو از حواشی میگیره و میده به نیرومندتر کردن هر روزه ی باورهام. این که فقط روی خودم متمرکز باشم و کلا با اطرافم که نشان از باورهای محدودکننده داره قطع ارتباط کنم.
این که تو این مقاله خوندم: “هر وقت راحت به نتیجه ای نمیرسی بدون هنوز باور اون خواسته در تو نشست نکرده و جزء بدیهیات ذهنت نشده”؛ برام فوق العاده نجات بخش بود.
این که : “فقط باید لذت ببری از مسیر و راه دیگه ای نیست”؛ خیلی حالمو خوب کرد.
این که تو این ویدئو شنیدم که استاد گفتن: “من شوق بی اندازه ای برای ساختن و آفرینش زندگیم داشتم و اصلا متوجه سختیها نبودم”؛ بیشتر مطمئنم کرد که ادامه بدم.
وقتی داشتم این باورها رو حلاجی میکردم این سوال برام پیش اومد که خب اگر ما اونقدر قانون رو خوب اجرا کنیم که اصلا گرفتار اتفاق ناخوشایند نشیم پس تکلیف نقاط تاریک وجودمون چی میشه؟! یا این که ما چطور به تضاد برمیخوریم؟ چون تضاد همراه همیشگی ماست و راهنمای خواسته هامون. از اونجایی که خداوند سریع الجوابه، جوابش اینطور اومد: وقتی ما نگاهمون رو طوری می چرخونیم که مدام لذت می بریم، اونهم در مسیر رسیدن به خواسته ها؛ این لذات از ساخته شدن باورهای قدرتمند تولید میشن.یعنی قدم به قدم؛ که همون قانون تکامله. و منو یاد یکی از جملات استاد در یکی از فایلهای قانون آفرینش انداخت. استاد میگفت: من وقتی دارم روی باورهام کار میکنم با عشق و شوق این کارو میکنم و لذت می برم. من به زور این کارو نمیکنم و سختی نمیکشم برای این که راحتی و آرامش در آینده داشته باشم. بلکه بدون نگرانی برای آینده از مسیر ساختن باورها نهایت لذت رو می برم. و این لذت ممکنه اینطور باشه که ما مدام به تضادها برخورد می کنیم و مدام نگاهمون رو بازآفرینی می کنیم. مدام تکرار و تمرین و تحسین. مثل رسم نمازهای یومیه. ما در طول شبانه روز در پنج مرحله، به شکل رسمی وارد خلوت با خدا و درون خودمون میشیم. البته ممکنه کسی به جای نماز، مراقبه یا عبادت دیگه ای و در کل “در خود فرو رفتن” داشته باشه. ولی به هر حال این ارتباط رسما برقرار میشه که اگر واقعا با تمام وجود انجامش بدیم به تمامی کارهای ریز و درشت روزمره مون رسوخ میکنه و همه ی اعمالمون خدایی میشه. و اگر با اجرای تمامی این اعمال تمام راه ها برامون هموار شدن، ما با مواجهه با مشکلات دیگران نقائص باورهامون رو می فهمیم. مثل برخورد ناگهانی با یک متکدی. یا برخورد با یه آدم عصبی. یا شنیدن حادثه ی ناگواری در اون سر دنیا از طریق اخبار بطور کاملا اتفاقی و … . یعنی این تضادها مستقیم اگر نباشن غیرمستقیم پیامشون رو می رسونن. درین لحظات دو کار بسیار حساس و شرنوشت ساز به شدت تاثیرگذارند. یکی شکرانه ی معجزه ی تضاد و دیگری اعراض به موقع از ناخواسته ها و عدم تمرکز بر اونها.
و آقای عباسمنش در همین ویدئو گفتن: میشد که به همین سختیها هم برنخورد اگر باورهای قدرتمندکننده داشت. و این که تجربیات ایشون در فایل های رایگان و محصولات میتونن خودبخود کلی از سختیها رو برای مخاطبین این برنامه ها در نطفه خفه کنن. البته به شرط ایمان!
فقط هشیاری ما لازمه که فرکانس سازه و سرنوشت ساز. این هشیاری چون مدام بین خالق بودن و اشرف مخلوقات بودن و حاکمیت مطلق بر زندگی و سرنوشت خود با ابراز بندگی بی چون و چرای خداوند همراهه، نه گرفتار کبر و غرور میشه و نه ایستایی و به قهقرا رفتن. چون افسردگی و ورشکستگی و بیماری و هر آنچه اتفاق ناخوشایند در عالم هست همه برای هشیار کردن ما از افتادن در مسیر غلطی خبر میدن که اونقدر برامون عادت شده و متوجهش نیستیم که هر لحظه ممکنه طوری سقوط کنیم که دیگه راه برگشتی نباشه و بزرگترین و سهمگین ترین سقوط تلف شدن عمر با باورهای محدودکننده و عزت قائل شدن برای سختی و رنج و عذابه.
خلاصه که این مقاله ی بسیار ارزشمند یکی از منابع من شده که هر روز مرورش کنم و این ویدئوی فوق العاده هم باعث شد من کلی سوال و جواب رو مرور کنم.
سپاسگزارم از استاد و گروه عباسمنش که این مقاله ها رو با دقت و سخاوت می نویسن و این فایلهای صوتی و تصویری رو با شوق بسیار مجددا ضبط میکنن. دست مریزاد و خدا قوت
خیلی زیاد خوشحالم و هربار با خوندن مقاله ها و دیدن و شنیدن فایلها شوقی هزاران برابر بیشتر از قبل در من می جوشه و تعهدم چندین برابر میشه. براتون آرزو میکنم هر آنچه خیر و برکت در کیهانه نصیبتون بشه.
و من الله توفیق
ایام به کام
عزت زیاد
سلام به جان من
سلام به ملیحه ی عزیزم
خدای من خدای من چقدر چقدر پر از اگاهی های ناب بود چقدر پر از درس های بی نظیر بود برام این کامنت بی نظیرتون ملیحه ی قشنگم
چقدر تحسینت میکنم برای کنترل ذهن عالیتون
برای این تفکر عمیق و بی نهایت سوال های مناسب پرسیدنتون از خدای درونتون چقدر برای من درس داشت عاشقتونم و بی نهایت برای این درک بی نظیرتون تحسینتون میکنم جان من
بهترین های بهترین هارو براتون میخوام الهی گه همیشه غرق عشق و ارامش و نعمت و سراسر زیبایی ربم باشین عاشقتونم
سلام دوست زیبا و نازنینم
از تک تک کلماتی که برام نوشتی حظ کردم و با تمام وجود لذت بردم.
خیلی خیلی ممنونم ازین حسن نظر بی نظیرت نسبت به نوشته ی من. خداوند رو شاکرم که چنین حس و عشقی رو از سمت کسانی برام میفرسته که در مسیر عشق و تعالی نفس می کشن. خدایا سپاسگزارم
من هم شما رو بابت این سخاوت بی نظیرتون در بیان نظر و حستون تحسین می کنم.
امیدوارم هر لحظه شاهد معجزات و خیرات و برکات بی شمار باشی عزیزم
می بوسمت پرنسس نازنین
سلام سرکار خانم شبانیان
ممنون از دیدگاه بسیار ارزشمند و عمیقتون. همین دیدگاه رو مثل یک مقاله ارزشمند باید هر روز خوند. عالیه.
عباراتی نظیر تفاوت باورها و دانسته ها. عظمت قائل نشدن برای سختی ها و …. بسیار تکان دهنده اند. بهتون تبریک میگم .
و میخوام بگم که شما گنجی در درون دارید ، یک نویسنده و متفکر بسیار تاثیرگذار.
در پایان میخواستم خواهش کنم عنوان مقاله ای رو که در این دیدگاه بهش اشاره میفرمایید رو بفرمایید بهمراه آدرسش تا ما هم به امید خدا استفاده کنیم.
بینهایت سپاسگزارم.
سلام به همگی نماز اصل است
و عبادت خدا با انجام این واجب انجام شود و و وظیفه است که نماز های یومیه به جا آورده شود
و مدیتیشن و مراقبه جای انجام نماز به صورت رکوع و سجده و شیوه درست آن را نمیگیرد.
و این اصل و وظیفه واجب هر فردی است که به دستی این وظیفه را به جای آورد صبح و ظهر و شب
………………………………………….
من همیشه به عبارات فوق العاده شوق وافری دارم و بهتره بگم بهشون “گرسنه”م
اعتقاد دارم کلمه ای که به ذهن بشینه بیشتر درگیرش میکنه و کارو برای تکرار راحت تر میکنه.
و به این کامنت از طریق قلب این صفحه یعنی توضیح اصلی ویدئو هدایت شدم.
و چقدر خوب بود و نکته داشت؛ اما جاییش که خیلی منو درگیر کرد این بود که
سهمگین ترین سقوط تلف شدن عمر با باورهای محدودکننده و عزت قائل شدن برای سختی و رنج و عذابه.
چون من در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشودم بدجوری این باگ رو داشتم
این باگ که سختی کشیدن خیلیم بد نیست
این که خدا اجرسختی ها رو در اون دنیا میده زمانی که قلّکت رو بشکنه
این که همیشه خندیدن همیشه شاد بودن خیلی که چه عرض، اصلا خوب نیست؛ نیازه غم داشت و اگه همیشه بخندیم و راحت زندگی کنیم اون دنیا هم هست بالاخره
چقدر احمقانه بود این دیدگاه و چقدر به من و %۹۵ جامعه ای که همیشه فکر میکردم از اونها باهوش ترم ضربه میزد
چقدر دیر فهمیدم هوش کافی نیست؛ و اتفاقا هوش اینه که کارها رو خودت نخوای انجام بدی و به نیروی برتری که خلقت کرده و جهان رو خلق کرده بسپاری.
چقدر کج فهمی داشتم از معنای ایمان و هنوز هم در تکامل درکش هستم
چقدر دیر فهمیدم تفاوت فکر و باور چیه؛ چقدر درگیر بودم با خودم سر این که من که این همه بلدم خوب صحبت کنم -و اصلا باعث طعنه شده صحبت از قوانین برای افرادی که در مدار نیستن- چرا پس در عمل نتایج متفاوتی از اونایی که اعتقاد دارم مشرک و خُردذهن هستن ندارن؟
چقدر دیر فهمیدم من نه توانایی و نه مسئولیت هدایت افرادی رو ندارم که تو مسیر عشق نیستن؛ حتی در توانایی پیامبر هم نیست
تفاوت الآن زندگی من به خاطر کنترل آگاهانه کانون توجه و افسار ذهن و سعی مداوم در انتخاب عینک بهتر در هر شرایطی به وجود اومد نه به دلیل کتاب های بیشتری که در این سالها میخوندم؛ با این که مدت ها قبلش استادم هرچی لازم دارم رو بهم گفته بود: تقوا
درود بر شما دوست عزیز
خیلی ممنونم از توجه دقیق و پر از مهرتون به نوشته ی من
ما همه در فرهنگی از باورهای محدودکننده بزرگ شدیم و در حال حاضر هم که با این مسیر پیش می ریم و خیلی از اونها رو شناختیم و در حال برطرف کردنشون هستیم، باز کلی باور محدودکننده ی ناشناس داریم که درین مسیر به تناسب مدارهامون متوجهشون میشیم.
براتون لحظاتی پر از آگاهی و روشنی و امید و نعمات بی شمار آرزو میکنم و از ابراز نظرتون بی نهایت سپاسگزارم
شاد و پیروز باشید
سلام ملیحه جان
چه کامنت ارزشمندی رو نوشتی
خیلی از سوالات من رو هم جواب داد
ممنونم ازت که با ما هم به اشتراک گذاشتی
خیلی استفاده کردم
امیدوارم در مسیر رشدت با ایمان و تعهد بالا همواره نتایج عالی بسازی
سمیه جان سلام
ممنونم از توجهت عزیزم
من هم برای شما آرزوی سعادت و ایمان وافر دارم
روزگارتون پرنعمت و سلامت
سلام عزیزدلم
ممنونم برای دعای زیبات
شما هم پر از عشق و نور خداوند باشی
سالم و سرزنده باشی
بانام و یاد خدا
?سفرنامه روز پانزدهم ،(خداشناسی )،فایل به رویاهایت باور داشته باش۲?
سلام بروی ماهتون
به رویاهایت باور داشته باش این جمله ای است ک هرکسی جرات حتی گفتن و باور کردنشو نداره ،و رویاهای من از روح می آیند و خداوندی ک این خواسته را در وجود ماقرار داده یقینا توانای وشرایط رسیدن ب آن هم برام قرار میده
اماقبل از هرچیزی ، باید توحید عملی را در خود بوجودآوریم ک اتفاقات زندکی ات بدون استثنا در دست فرکانس ها و باورهای خودت قرار داده شده
و کار تو فقط این است ک فرکانس های مناسب باخواسته ات بوجود آوری
باورهایت را درجهت حواسته ات تغیر دهی
مهم نیست اوضاع چقد نابسامان و آشفته است
مهم این است ک تو یک موجود فرکانسی هسی ،تو انرژی خالق هستی .تواز خداوند هستی
ک با تغیر باورهایت شرایط نیز تغیر خواهد کرد و درمداری درجهته شرایط ایدها و . . مطابق با خواسته ات قرار میگیری
براستی تضادها فقط چراغ راهنمای هستند ک فقط مسیر درست را بما نشان میدهند و این خاصیت جهان افرینش است وگرنع بدون تضادها هیچ پیشرفتی هم نبود
یاد دوران دبیرستانم افتادم ک سال اول دبیرستان ک دبیرستان نمونه بودم بعلت یسری محدودیت های نمره ای .بعد یکسال پرونده ام رو دادند ک برم ،اولش خیلی گریه کردم اما بعدش خوشحال شدم چون اگر انطور نمیشد شاید در زشته ی نادلخواهم مجبورمیشدم درس بحونم چون اون دبیرستان فقط دو رشته داشت
بعد بیرون امدن ازون دبیرستان .دربهترین دبیرستان شهر اسم نوشتم در رشته دلخواهم و درتمام اون سه سال شاگردممتاز شدم و چقد برای خانوادم افتخار افرین شدم چون هربار ک مدرسه می امدند تعریف بود و تمجید
هنوز بیاد دارم ک پدرم چقد از دیدن جایزه هام خوسحال میشد
ب واقع تضادها فقط چراغ راهنماهای هستن ک راه درست را با چراغ سبز نشان میدهند و وهمگی خیر آفرینند اگر بلد باشیم چگونع بنگریم بادیده ی خیر یا . . .شر
به رویاهایت باور داشته باش :ک خداوند قوانین ثابتی برجهانش قرار داده ک نتیجه همان فرکانسی را میفرستی بصورت شرایط اتفاقات و . . .همسان بافرکانس هایت میگیری
و این قوانین ثابت و غیرقابل تغیراند
اما فاصله فرکانسی تو با خواسته ات دراین شرایطی ک هسی هرچند نادلخواه تنها با حس خوب و کنترل ذهن پرخواهد شد
اینکه همین جای ک هسی ب احساس خوب برسی و از زمان حال لذت ببری
به رویاهایت ایمان داشته باش ک هر رویایی دست یافتنی است تنها کار ما ساختن باورهای قدرتمند کننده
و احساس خوب درهمه حال است
. . .
بنام یکتای بی همتا
سلام به استاد عزیزم و مریم خانم همیشه شایسته و همفرکانسی های عزیزم
سفرنامه روز پانزدهم ویک همزمانی جالب دیگه .
استاد من باید امروز این فایل رو دانلود میکردم تا برگ بعدی سفرنامه رو هم تکمیل کنم که دیدم چه جالب فایل جدید که ضبط شده دقیقا همون فایلیه که من باید گوش میدادم.
خب صبح که دانلودش کردم و دیدم با خودم گفتم چی بنویسم امروز ؟؟چون یکم مشغله ذهنی هم داشتم گفتم حالا باشه بعد میام و کارم که تموم شد کامنتشو میزارم ولی هیچی عملا به ذهنم نمیرسید ، بعدازظهر به خودم گفتم بیام چندتا کامنت بخونم ببینم بچه ها چی نوشتن شاید هدایت شدم که چی بنویسم.
و خدارو شکر چون فایل جدید بود کلی کامنت داشت و البته کلی کامنت لایک خورده
وااااای خداااای من چه کامنتایی ،چه نظراتی،
چه دیدگاههای زیبایی ،بخدا استاد هرچی میخوندم بیشتر لذت میبردم.
چققققدر بچه ها آگاه هستند ،چقدر خوب میتونن آگاهیهای هر فایل رو بیرون بکشن .
البته من هر روز کامنت میخونم ها.
ولی امروز چون خودم ذهنم درگیر بود خیلی چیزی از فایل نفهمیدم وقتی کامنت بچه هارو خوندم با خودم گفتم واقعا همه این چیزایی که نوشتن از همین فایل درک کردن😳😳😳
بعد صوتی فایل رو گوش دادم ،دیدم آره من اینقدر ذهنم مشغول بوده و بعدشم اینقدر محو زیبایی ها و طبیعت پرادایس شدم که عملا چیزی از مجتوای فایل درک نکرده بودم.
اینقدر از دیدن اون مرغ و خروسای نازنین ،ازاون بوقلمونهای وابسته، اون دریاچه زیبا اون صندلیهای قشنگه رو به غروب ،اون جت اسکی فوق العاده ،ووووووولذت بردم که دیگه چیزی از صحبتهای شما دستگیرم نشده ،
راستی یه چیز دیگه ،استاد شما واقعا بی نظیری ها ،اون بوقلمونه اونهمه وقت روی پای شما بود و نوکم میزد ولی شما اصلا تمرکزت بهم نریخت🙄🙄🙄خیلی برام جای تعجب داشت چه استاد خوبی دارم آخه من با این حد از تمرکز .عاشقتم استاد❤❤
واما آگاهیهای زیبای این فایل:
استاد خوبم ایمان شما ستودنیه،واقعا خیلی ایمان میخواد بودن توی اون شرایط و ایمان به اینکه همه چیز درست میشه و آرام بودن و غرنزدن و توجه کردن به نکات مثبت واصلا طبق قانون رفتار کردن .واقعا باید ایمان زیادی داشته باشی.
استاد شما اونجا فهمیدین این قانون رو که احساس خوب=اتفاقات خوب و عمل کردین بهش .
ادا درنیاوردین ،واقعا بهش خوب عمل کردین که نتیجشو خیلی خوب گرفتین.
ایمان داشتین ،که یه کار خوب رو با کلی درآمد ول میکنین و میرین بندر عباس که اصلا نمیدونین چی در انتظارتونه .وبعد اون شرایط سخت رو با لذت ،باعشق سپری میکنین ،واقعا چند درصد ما اینجوری عمل میکنیم در صورتی که شرایطمون هم به مراتب از شما بهتره.
همیشه گله ،شکایت ،نارضایتی،بعد میخوایم درهای برکت و نعمت هم به رومون باز بشه.
اصلا این راهش نیست.
بعد باز با دوتا بچه و بازهم بیخبر از اینکه تو تهران چه خبره ،با یه ساک اومدین تهران .
اگه این اسمش ایمان به غیب نیست پس چیه؟؟
اینارو به خودم میگم ،توباید حس و حالت خوب باشه ،باید سست نشی تو راهت، درجا نزنی تا زمانی که در مدار درست و فرکانس درست نباشی اتفاقات خوب برات نمیفته.
باید بفهمی جز خودت هیچکس نمیتونه کمکت کنه و جز خودت هیچکس نمیتونه راه رو برات باز کنه ،این خودتی که باید با اعتماد به نفس جلو بری و منتظر هیچکس نباشی .
اگه زمین خوردی باز خودت دستتو به زانوت بگیری و بلند شی تا خدا و جهان ببینه که تو مصمم شدی بعد دستهای کمک کننده شو به مددت میفرسته.
استاد منم خیلی رویا دارم که البته خیلیاشو بی خیالش شده بودم ولی از وقتی باشما آشنا شدم دارم یاد میگیرم که بی خیال رویاهات نباش برای بدست آوردنشون تلاش کن تا خدا حمایتت کنه تا خدا هدایتت کنه.
و میدونم که یک روزی میام و میگم انچه که با دستان خودم خلق کردم.
البته استاد من یک نتیجه مو که گرفتم براتون میگم
من سالها پیش تصمیم گرفتم که گواهینامه مو بگیرم و خب همسرم گفت بیا اول یکم با خودم تمرین کن تا یکم آشنا بشی با ماشین و بعد برو برای ثبت نام .
تو روزایی که میرفتیم باغ و جاده هایی که خلوت بود من پشت فرمون مینشستم و رانندگی میکردم و انصافا هم داشتم نتیجه میگرفتم که یهو فهمیدم باردار شدم و چون این پروسه گواهینامه گرفتن تو ایران عملا چند ماه طول میکشه گفتم الان که با این شرایطم نمیتونم ،باشه بعد از به دنیا اومدن بچه ام میرم و حتما گواهینامه مو میگیرم.
بعد دیگه کاملا فراموش کردم و درگیر بچه داری شدم و کلا یادم رفت اون روزهای عالی رو که رانندگی میکردم و کلی لذت میبردم تا اینکه اومدم تو سایت و کتاب رویاهارو خوندم که تو فصل اولش نوشتین رویاهاتونو بنویسین .
منم یکم که فکر کردم یادم اومد که خیلی دوست داشتم رانندگی کنم .واونو تو لیست هدفام و آرزوهام نوشتم و خوب کم کم تو مدارش قرار گرفتم و قدمهارو برداشتم. ثبت نام کردم و تو کلاس تئوری من شاگرد اول کلاس بودم💪💪
بعد جلو رفتم و تو کامنتای قبلی نوشتم راجبه این موضوع و رفتم و رفتم و هدایت شدم به یک مربی خوب و بعد یک افسر خوب که همگی دستی شدن از دستان خداوند تا اینکه چند روز پیش من امتحان افسرم رو هم قبول شدم 💪💪😍😍که اون ماجرا خودش کلی درس داشت برام از خواستنو هدایت شدن و آرام بودن و سپردن همه چیز بخدا و در نهایت رهایی .که منجر به این شد که من بعد از دوبار مردود شدن تو امتحان افسر برای بار سوم قبول شدم که واقعا و دقیقا براساس قاون بود.
دفعه های قبل که من فقط روی خودم حساب باز میکردم و چسبیده بودم به این خواسته ،قبول نشدم ولی اینبار که سپردمش به خدا و رهاش کردم قبول شدم اونم با کلللی اعتماد به نفس و کلی تشویق افسر .
و اینجوری بود که توی مسیر با شما بودن و البته طبق قانون رفتار کردن من این هدفم تیک خورد😍😍😊😊
استاد جانم واقعا ازت ممنونم که اینقدر خوبی و بدون هیچ چشمداشتی همه آنچه که یاد گرفتی در اختیار ما میزاری .
همین دوباره ضبط کردن اون فایل .
چه لزومی داشت ،اون فایل هم خودش کلی آگاهی دهنده بود من قبلا اونو دیده بودم.
ولی شما چون متعهدی و دیدی یکم تمرکزتون کمتر شده اومدین وباز یه فایل دیگه ضبط کردین .
ممنونم ازت استاد خوبم.
عاشقتونم.❤❤❤
سلام سلام به صدیقه ی نازنین و قدرتمند من سلام به روی ماه عشق من
چقدر چدر این متعهد بودنتون رو چقدر این عملگرا بودنتو رو تحسین میکنم ن مردم برای این جمله ی بی نظیرتون که کفتین من مردم
« ،باید سست نشی تو راهت، درجا نزنی تا زمانی که در مدار درست و فرکانس درست نباشی اتفاقات خوب برات نمیفته.
باید بفهمی جز خودت هیچکس نمیتونه کمکت کنه و جز خودت هیچکس نمیتونه راه رو برات باز کنه ،این خودتی که باید با اعتماد به نفس جلو بری و منتظر هیچکس نباشی .»»
اینکه پاداش میگیره این تعهد این عشق این توکل این ایمان شماست که چقدر زیبا عمل کردین و بی نهایت پاداش گرفتین با تمام وجودم سپاسگذار خداوندم که از طریق پیام ناب خواهر قشنگم هلنای نازنینم هدایتم کرد خداوند هدایتم کرد برای این همه زیبایی خدای من چقدر تحسینتون میکنم این ایمان بی نظیرتون رو خیلی خیلی برام درس بی نظیری داشت خدارو هزاران بارشکر میمنم هر لحظه داره هدایتمون میکنه هر لحظه داره بهمون وحی میکنه و باهامون حرف میزنه خدایاشکرت
عاشقتونم عاشقتونم و براتون بهترین های بهترین هارو میخوام
الهی که تک تک رویاهاتون رو به راحت ترین شکل ممکن غرق ترین بشین ذدرونشون الهی که هر انچه در دل دارین به چشم ببنین عاشقتونم من
سلام به الای عزیزم
سلام به پرنسس عزیز و دوست داشتنی خانواده
ممنونم عزیزم ممنونم
خداروشکر میکنم که کامنت من براتون مفید بوده عزیزم.
الای عزیزم خیلی از این کلمات هدایت بوده و من فقط اونا رو نوشتم.
امیدوارم که خودم هم بتونم از این هدایت بهترین استفاده رو بکنم .
کامنتهای زیبا و پرازعشق شما رو همیشه میخونم و لذت میبرم
اخه چچوری اینقد با عشق مینویسی .فکر میکنم هیچکس توی سایت به اندازه شما عاشقانه نمینویسه عزیزم.
دوست دارم خواهر خوبم.
سلام صدیقه عزیز
چه کامنت خوبی نوشتید
تحسینتون میکنم که با این جدیت روی خودتون کار میکنید
گرفتن گواهینامه تون مبارک اینم واسه من یه نشونه شد خدایا شکرت
احسنت به ایمان و توکل شما
امیدوارم که هر لحظه تون پر باشه از شادی و خوشبختی
سلام سمیه عزیزم
ممنونم عزیزم که وقت گذاشتی و کامنت منو خوندی
انشاالله به هرآنچه که میخوای برسی عزیزم.
ممنونم خانم زیبا
شما هم همینطور
سلامت باشی و سرزنده
خدای من
تو رو خدا ببین
نشونه ازین واضحتر
منم چند وقت دیگه آزمون عملی دارم تو رانندگی
الهاماتم چند روزی هست که مرتب داره میگه تو ب خواستت چسبیدی دختر
تو لذت نمیبری از مسیرت
وایییی
انگار این کامنت برای من نوشته شده بود
اخه از وقتی چسبیدم ب خواسته م آرامشم تحت تاثیر قرار گرفته
از این فضای مقدس سایت دور شدم خدای من
منو ببخش
اگه امکانش هست بیشتر توضیح بدین در مورد اینکه چطور رها کردین خواسته تونو و از مسیر لذت بردین
اتفاقا منم آزمون تیوری رو برای اولین بار قبول شدم
باید بفهمی جز خودت هیچکس نمیتونه کمکت کنه
و جز خودت هیچکس نمیتونه راه رو برات باز کنه
این خودتی که باید با اعتماد بنفس جلو بری و منتظر هیچکس نباشی
خدای من چقدر مشرک شده بودم من
سلام دوست خوبم .هلنای عزیزم
خوشحالم از اینکه یک زمانی با من همشهری بودین منم ساکن و البته زاده مشهد هستم.😊😊
راستش من دفعه اول و دوم خیلی روی خودم و تواناییهام حساب باز میکردم و دائم برای خودم جمله تاکیدی میگفتم و حتی صبح روز آزمون تو ستاره قطبیم نوشتم که باید قبول بشم و از این حرفا.
ولی اینبار اصلا اصلا بهش فکر نکردم و به خدا گفتم خدایا صفر تا صدشو به خودت میسپرم.
از تعیین مربی که باید باهاش تمرین میکردم تا افسر و چگونگی امتحان همه رو به خداسپردم.
روز امتحان هم من از ساعت ۸که رفتم برای آزمون کلی همه اون خانوما از افسرای قبلی بد میگفتن وکلا فضا و انرژی منفی بود ولی من سعی کردم از اون حرفا خودمو دور کنم و به نکات مثبت اطرافم توجه کنم به هوای خوب،آسمون آبی، برگهای رنگارنگ درختا و هرچیز دیگه ای که به نظرم زیبابود .
افسر یکی یکی اسم متقاضی هارو صدا میزد ولی اسم من جزو چهار نفر آخر بود که واقعا خسته شدیم و من عملا دیگه امیدی به نتیجه نداشتم چون ساعت امتحان هم خیلی طولانی شد و تقریبا ۴ ساعت من منتظر بودم که نوبتم بشه.
یه افسری بود که همه گزینه هارو امتحان میگرفت.
خب دیگه آخراش اونم خسته شده بود و برای همین یکم زودتر مردود میکرد بچه هارو .
و من کاملا ناامید شده بودم از قبولی و البته استرس هم گرفته بودم ،در صورتیکه من صبح اصلا استرس نداشتم ولی وقتی اینهمه طولانی شد خب طبیعتا استرس گرفتم .
دوباره یه صدایی درونم بلند شد که اعراض کن از ناامیدی و اصلا به افسر و نتیجه فکر نکن
من دوباره شروع کردم به دیدن نکات مثبت اطرافم و کلا از اون حال و هوا دراومدم تا اینکه نوبتم شد که من با یکم استرس رفتم برای امتحان.
همون اول افسر کلی بهم استرس داد ولی وقتی دید من دور دو فرمونه رو خوب زدم شروع کرد به تحسین کردن من و کلی اعتماد به نفس بهم داد و هر کاری که میگفت و من انجام میدادم بیشتر تحسینم میکرد و آفرین میگفت و من کاملا اعتماد به نفسم رو بدست آوردم و حالم خوب شد .البته که هدایتهای خداهم هرلحظه شنیده میشد که اینکار رو انجام بده و منم میگفتم چشششم
و درنهایت افسر گفت آفرین کارت خیلی خوب بود .برو قبول شدی.
خیلی لحظه خوبی بود خیلی حس خوبی داشت.
امیدوارم این حس رو خیلی زود تجربه کنی عزیزم.
من فقط همه چیز رو به خدا سپردم.و گفتم خدایا من تلاش خودمو کردم ،قدمهارو برداشتم دیگه بقیه اش با تویه که قول اجابت دادی. من هیچ چیزی ندارم که بخوام به اون تگیه کنم پس خودت هوامو داشته باش.
اینجوری بود که اون روز من واقعا سعی کردم که از نجواهای ذهنم دوربشم.
واقعا هیاهویی به پا شده بود توی ذهنم مخصوصا اون نیم ساعت آخر
من ساعت ۸ صبح رفتم و تا ساعت ۱۲طول کشید این مدت هرزمان حالم بد میشد و استرس سراغم میومد فقط حرف زدن با خدا بود که آرومم میکرد.
البته یه جمله تاکیدی هم بود که از مدیر فنی عزیزمون یاد گرفتم که خیلی حالمو خوب میکرد.
)یا همون چیزی میشه که من میخوام یا از اون چیزی که من میخوام هم بهتر میشه).
این جمله واقعا حالمو خوب میکرد .
و واقعا همونم شد من فقط دلم میخواست که قبول بشم ولی اینقد افسر تشویقم کرد که کلی اعتماد به نفس گرفتم.
امیدوارم به دردتون بخوره کامنتم .
و امیدوارم خیلی زود نتیجه قبولی تونو بشنوم.
سلام صدیقه جان
ممنونم عزیزدلم که به ندای قلبت عمل کردی و این دلنوشته رو با ما به اشتراک گذاشتن.
برای رسیدن به خواسته گرفتن گواهینامه تحسینت می کنم، عزیزدلم، ان شاالله به تمام خواسته هات می رسی.
اینارو به خودم میگم ،توباید حس و حالت خوب باشه ،باید سست نشی تو راهت، درجا نزنی تا زمانی که در مدار درست و فرکانس درست نباشی اتفاقات خوب برات نمیفته.
باید بفهمی جز خودت هیچکس نمیتونه کمکت کنه و جز خودت هیچکس نمیتونه راه رو برات باز کنه ،این خودتی که باید با اعتماد به نفس جلو بری و منتظر هیچکس نباشی .
اگه زمین خوردی باز خودت دستتو به زانوت بگیری و بلند شی تا خدا و جهان ببینه که تو مصمم شدی بعد دستهای کمک کننده شو به مددت میفرسته.
چقدر این جملاتت به دلم نشست و برام انگیزه بخش بود، ممنونم دست خیر رسان خدا
دوستت دارم
از تنها فرمانروای جهانیان بهترینها را برایت خواستارم 😘😘🌹🌹
سلام به مرضیه عزیزم
ممنونم عزیزم از لطفی که به من داشتی.
من همه کامنتهای شما رو میخونم و لذت میبرم.
ممنونم عزیزم اینقدر از گرفتن گواهینامم خوشحالم .
ولی بیشتر از این خوشحالم که قانون رو فهمیدم و وقتی رفتارم رو بررسی میکنم میبینم طبق قانون بوده که به خواستم رسیدم .همون روزایی که میرفتم برای امتحان افسر ،خانومایی بودن که دفعه دهم یا پانزدهم اومده بودن ولی اینقدر نا امید بودن یا از افسرهای قبلی بد تعریف میکردن که خوب مشخص بود معلومه اینبار هم دارن فرکانس بد به جهان میدن و بازهم همون شرایط رو دعوت میکنن .ممنونم عزیزم برای تحسینت .
خداروشکر که قوانین رو یاد گرفتیم.
خانم صدیقه شریعتی
دوست عزیز و عباسمنشی
چقدر به نکات جالبی در این فایل توجه داشتید
که اون مرغ داشت پای استاد رو نوک میزد و تمرکز استاد هم بهم نریخت .. کلی خنده ام گرفته بود
اینکه به خواسته تون توجه کردید و رویا تون و نوشتید و از اینکه گواهینامه رانندگی تونو گرفتین بهتون تبریک میگم و به امید خدا ماشین مورد علاقه تونو هم بدست بیارید
در هر صورت از کل کامنت و دیدگاهتون لذت بردم و از اینکه به درک و آگاهی بیشتری رسیدید بهتون تبریک میگم
و منم از شما تشکر و قدر دانی می کنم که با خوندن کامنت شما و دیگر دوستان به درک و آگاهی های بیشتری هدایت شدم ممنون و سپاسگذارم
دعای همیشگی من برای شما و دیگر دوستان این سایت
نور و عشق و مهر و محبت و صلح و دوستی و شادمانی و موفقیت و سلامتی و پول و ثروت پایدارو از هدایت الهی با آرامش و آسایش بیشتر و بهتر و قشنگتر رو برای همه مون آرزومندم
🤩🤩😍😍🤗🤗🤗🌺🌺🌺🥀🥀🥀☘️☘️🥀🥀🌺🌺😍🤩🤗🙏🙏🙏🙏🙏🙏
سلام رویای عزیزم.
ممنونم عزیز دلم .
چقدر لذت بردم از اینکه یکی دیگه از رویاهای من توی کامنت شما بود ،خرید ماشین یکی دیگه از رویاهای منه.
این یک نشانه خیلی خوب بود برای من.
ممنونم عزیزم انشاالله که هرآنچه خدا مسخر ماکرده ،بتونیم ازش استفاده کنیم و لذت ببریم.
سلام دوست عزیز
از دیدگاهتون واقعا لذت بردم و چیزایی یاد گرفتم که به من کمک خواهد کرد از شما ممنونم
سلام دوست همفرکانسی خوبم.
خوشحالم که دیدگاهم براتون موثر واقع شده.
انشاالله هممون به خواسته هامون برسیم.
سلام به خدای واحد
1/سلام به خدای که در اوجه ناراحتی وقتی یادش میوفتم قلبم رو شاد میکنه
2/سلام به خدایی که از شوق نزدیکی بهش اشک هایی رو روی صورتم جاری کرده که دیدنه صفحه ی گوشی رو برام سخت کرده
3/سلام بر خدایی که قلبم رو آروم کرد
4/سلام به قرآنی که دارم گوش میدم و قلیم رو آروم میکنه
5/سلام بر خدایی که قلبم رو از آدما دور کرد تا با خودش عجین بشم
6/سلام بر خدایی که آیاتش نمیزاره قلبم آروم بگیره و داره مثله آبجوش قل میخوره
7/سلام به خدایی که داره بهم میگه آیا برای شما دو چشم و دو لب و زبان قرار ندادیم!!!
8/سلام بر خدایی که قلبم رو با قرآن آشنا کرد
9/سلام بر خدایی که برای تمااامه نداشته هایم کافی است
10/سلام بر حدایی که از روح خودش درون من دمید
11/سلام بر خدایی که قلبم را آرام کرد
12/سلام بر خدایی که سختی ها را برایم آسان کرد
13/سلام بر خدایی که هرگز مرا به حال خودم وا نگذاشته
14/سلام بر خدایی که شیطان را ضعیف تر از من کرد زمانی که تگیه گاهم به خداوند باشد و هییییچ تسلطی بر من نداره
15/سلام بر خدایی که بهم گفته چجور معنی قرآن رو باد بگیرم
16/سلام بر خدایی که بر تمامه سختی ها و دلگیری هایم محیط است
17/سلام بر خدایی که خیر وشر زندگی ام رو به من الهام میکند
18/سلام بر خدایی کهغته آیا خدا برای بنده ی خویش کافی نیست
19/سلام بر خدایی که گفته به آنچه که در سینه دارید آگاهم
20/سلام بر خدایی که مرا غذا میدهد
21/سلام برخدایی که همیشه کنارم هست و هر وقت صدایش میکنم در همان لحظه کنارم تمام قد ایستاده و میگوید چه شده!
چه کسی تو را ترسانده
چه چیزی میخواهی
چه کسی تو را غمگین کرده
نترس
غمگین نباش تو در پناه منی
22/سلام بر خدایی که برای اثبات قدرتش که قلبم را از غم آرام کند، آسمان را بدون سقف برافراشت تا بهم بگوید من هرآنچه که بخواهم میتوانم انجام دهم حتی اگر تو فکرش را هم نکنی
23/سلام بر خدایی که چنان مرا عاشق خودش کرده که تمامه جانم را حاظرم بدهم اما حرمتش را نشکنم
24/سلام بر خدایی که مرا به آرامش و فهم هدایت کرد
25/سلام بر خدایی که در هر سختی برایم آسانی قرار داد
26/سلام بر خدایی که بخاطر دیدنه محبتش ذذذره ای از او نمیترسم و بخاطر دیدنه قدرتش ضعیف ترین و بی توان ترین موجود هستی خودم رو در مقابلش میبینم
خدایا شکرت
سلام به ابراهیم دوست عزیزم، من چند روز پیش براتون کامنتی نوشتم اما گویا یا نخوندین یا به هر دلیلی نتونستین جوابم رو بدین، من ازتون راهنمایی خواسته بودم، یکم از اینکه جوابمو ندادین ناراحت شدم اما بعد به خودم گفتم مگه فقط این کاربره سایت میتونه تو رو راهنمایی کنه، خداوند از بینهایت دستانش میتونه جواب سوالتو بده، و دقیقا چند لحظه بعدش خدا این راه حل رو بهم داد که برو کامنتهای هر فایل از سایت رو به ترتیب بالاترین امتیاز بخون و من به ندای قلبم گوش کردم….دقیقا من چند روزه این کار رو دارم انجام میدم و کامنت میخونم و جواب اون سوالم که شما بی پاسخ گذاشتین رو دارم میگیرم و به این نتیجه هم رسیدم که وقتی آدم دلش واقعا بخواد این قانون رو توی عمل در زندگیش بکار ببنده ،خداوند از بی نهایت دستانش هدایتش میکنه و نباید شرک بورزه و فقط روی یک نفر حساب کنه. از وقتی کامنتها رو دارم میخونم احساسم خ عالی شده و دارم میام توی مسیر و خوشحالم که دوستانم انقدر نتایج عالی میگیرن و باورم بیشتر میشه که وقتی بقیه تونستن پس برای همه میشود…خدایاشکرت
سلام به دوست عزیزم.
خییییلی ممنونم بابت بابت اینکه نسبت به من لطف داشتید.
من عذر میخوام اگه کامنت محبت آمیز، تحسین عزیزای دلللم، و یا سوالاتشون رو بعضی وقت ها جواب نمیدم.
واقعیتش اینه که من بعضی وقتها چندین کامنت واسم میاد و در حین خوندن کامنت ها بعضی از دوستان سوالاتی میپرسن. به خودم میگم که یادم باشه این کامنت رو جواب بدم، ولی بقدری اشتیاق دارم که همه کامنتها رو بخونم که یادم میره سوالات رو جواب بدم.
ببینید من در طول روز یا دارم دروه ی عزت نفس رو گوش میدم، یا روز شمار تحول زندگی من، یا کامنت های بعضی فایلهارو میخونم، یا نشانه ی امروز من رو میبینم، یا فایل جدید استاد رو میبینم، یا کامنت هایی که واسه فایل استاد میاد رو میخونم، یا بعضی فایلهای استاد رو صوتی و یا تصویری طبق نیاز اون لحظه ام استفاده میکنم، یا بعضی سوالات عقل کل رو جواب میدم، یا تمرینات عملی عزت نفس رو گوش میدم، یا ساعت ها پیاده روی میکنم و با خدا صحبت میکنم و ازش هدایت میخوام، یا مینویسم
ییییعنی تمامه روز من و تمام تایمی که من بیدارم تمامه این کارها رو انجام میدم، حالا شما فکرشو کن این وسط هدایت خدا هم میبرت که بری یه کامنتی رو بخونی که کککلا زیر رو روت میکنه و اشک میریزی و اشک میریزی.
اگر من جایی سوالی یا کامنتی از عزیزانم رو جواب نمیدم، خدایی نکرده مبنی بر نادیده گرفتن اون سوال یا حتی اون کامنت تشکر نیست!
فققققط بخاطر اینه که مانند کسی هستم که رفته رستوران و انواع کیک، نوشیدنی، فست فودی، کبابی، خورشتی، میوه و… جلو چشمشه و دیگه کلا فراموش میکنه که قرار بود چی بخوره اینقدر که ذوق میکنه از این همه تنوع میوه و خوراکی!
خداروشکر میکنم بابت دیدگاه زیباتون که هیچ وقت قدرت رو به هیچکس نباید داد.
در پناه خدای واحد موفق باشید