آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

413 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2334 روز

    بنام خدای مهربانم خدای هدایتگرم خدای فراوانی م

    درود به همه عزیزان هم خانواده م

    خداوندم رو سپاسگزارم صدهزار مرتبه

    برا دریافت آگاهی های ناب

    وقتی از نگاه قرآن قوانین رو توضیح میدید تاثیرش فوقالعاده س

    یه مرجع مستند معتبر هستن برام استاد

    بسیار سپاسگزارم و شاکر خداوند برا وجودتون

    ناجی بودن از پاشنه های آشیل من در روابطم هست

    به لطف خداوند

    چقد باورهای محدودکننده م برام روشن شد

    تجربه هایی ک یادم اوم

    بخاطر اشتباه خواهر و برادرهام من باید جوابگو میبودم فقد بخاطر اینکه فرزند ارشد بودم

    و این چقد تخریب کرد حس ارزشمندی منو و گره که چه عرض کنم طناب دور گردن شد

    ویکی دیگه ش

    حس منفی ک از کودکی والدین میدادن یه وقت موجب سرشکستگی شون نشیم و سبب دعا خیر بشیم

    چقد منو محدود کرد

    چقد بار گناه بهم داد

    و اینها سالهاااا ادامه داشت

    تا به لطف خداوندم

    به اینجا

    به دوره های لیاقت و آفرینش هدایت شدم

    و الان مث یه دوست صمیمی خودمو واکاوی میکنم

    همزمان گوش دادن به این دورهاا

    سبب شد اتفاقات زندگیمو از نگاه شخص سوم تحلیل کنم

    و نشانه های ثابت بودن قانون برام محکم تر بشه

    و خداوند پاداش این تعهد رو با معجزات کوچک هر روز و این فایل های همزمانی ک دقیقا همون پاشنه اشیل هام

    و از کلام استاد برام شفاف تر میکنه شد

    نتیجه اون باورها

    زندگی با جهل و شرک قبل هدایتم

    ک حالا به لطف پروردگار دارم قوانین رو تکاملی یاد میگیرم

    الان دیگه تعهدم به خودم بیشتر شده

    من مسول زندگی خودمم و هر چقد نهادینه بشه خالق بودن من باورپذیر تر

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    ملیحه قنبری فیروزآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1961 روز

    بنام الله که من را با احساس آفرید تا با اراده و اختیارم آن را کنترل کنم

    سلام به استادی که قوانین خداوند را به من یادآوری می‌کند

    سلام به مریم جان که وسیله ی ایجاد چنین آگاهی ای شدند و چه نیک استاد به این خواسته و ودرخواست پاسخ دادند

    سلام به همه ی خونواده ی خوبم تو سایت عباسمنش دات کام

    خدایا اگر هر لحظه بشینم و شکرگزار تمام آگاهی ها و نشانه‌هایی باشم که به من داده شده قادر نخواهم بود

    چندین ماهه ک برای هر موضوعی در زندگی ام خداوند به وضوح و روشنی برایم در این سایت  هدایتی فرستاده ست، اما منِ انسان با توجه به احساسم از مسیرِ درست خارج شدم میدونم که بایستی کنترل کنم ذهنمو به خوبی و در شأن و لیاقتِ خودم ، بایستی ایمان به خداوند داشته باشم خیلی ساده ست و خداوند کمک کنه که عمل کنیم و وقتمون رو برای قانع کردن و تغییر دیگران تلف نکنیم خوشا به حال کسایی که زودتر متوجه ی درک درست قوانین و دیدن مسیرِ درست شدند

    آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟

    سوال بسیار تأمل انگیز و زیبا و بجا و درستی ست برای هدایت ما به قدرت خلق کنندگی مان در زندگی فقط خودمان.

    الف) مواردی که سعی داشتید زندگی دیگران را تغییر دهید، برای این کار زمان، انرژی و هزینه کردید. در نهایت از این کار چه ضربه هایی خوردید؟

    تا جایی که یاد دارم این اشتباه رو در زندگیِ خودم انجام دادم سالیان زیادی از عمر گرانبهایم را کاملا ناخواسته و بعد از آشنایی با این قوانین خواسته به معنای واقعیِ کلمه تلف کردم

    هیچ لحظه ی شادی رو تجربه نکردم تا وقتی که خواهر و برادرم را در شادی نمیدیدم خود را ناجی می دانستم اگر برادرم برایش تضادی ایجاد میشد اولین نفری بودم از خانواده که به مشکلاتشان گوش جان می سپردم و آخرین نفری بودم که از آنها شادی دریافت میکردم نمیگم که آنها را از خودم دور می کردم اما در عمل میدیدم که زمانی که مشکلی نبود کنار من نبودند و یا خواهرم که بارها و بارها صراحتا بهم میگفت که زندگیه خودمه و به کسی ربطی نداره ، اما میدیدم که مسیرِ اشتباهی رو داره میره و دلسوزی میکردم بهر طریقی میخواستم که بهش توجه کنم و حتی با دوستش تماس می گرفتم که بهش زنگ بزنه شاید با دوستش صحبت کنه حالش خوب بشه اما فکر میکردم میگفتم اون بجای اینکه قدردان باشه  یکی داره براش وقت می‌گذاره داره بی احترامی میکنه، و حتی هزینه میکردم و وقت میگذاشتم از زندگیِ خودم میزدم با روانشناس صحبت می‌کردم تا بتونم به خواهرم کمک کنم اما غافل از اینکه من هم مسیرِ اشتباه رو میرفتم و همه اش ناشی از عدمِ توکلِ من به خداوند بود

    نمی گم الان خوب شدم و عالی ام

    اما میتونم بگم که الان با بودن تو مسیری که استاد جان دست خداوند تو زندگی ام شده، یاد گرفتم که باید به دنبال تغییر خودم باشم و به آگاهی های استاد جان عمل کنم

    تغییر دیگران، که به نوعی سَرَک کشیدن در زندگیِ دیگرانِ ،، من رو به معنای واقعی نابود کرد

    پسرم بخاطر این وقت گذاشتن های من برای خواهر و برادرام و اینکه انرژیِ منفیِ اونها در درونِ من ، که چون سطلِ زباله ای بود، تخلیه میشد و دیگه تاب صحبت و شنیدنِ کلام پسرم رو نداشتم

    و الان بایستی هزاران برابرِ وقتی که برای خواهر و برادرم گذاشتم رو برای پسرم بگذارم تا آسیب‌هایی که از رفتارِ من دیده رو بنوعی جبران کنم

    به قولِ استاد چک و لگدهای ملسی نصیبم شد

    با شنیدن این فایل که هزاران بار سپاسگزار خداوند و استاد جان هستم

    اول از همه سعی میکنم خودم رو سرزنش نکنم ، چون من بخاطر عدم آگاهی از قوانین فکر میکردم کار درست رو انجام میدم و الان میدونم که مسیر درست چیه، واز خداوند میخواهم که به من و همه ی دوستانم کمک کنه که عملگرا باشیم و از آموزه های استاد به نحو شایسته استفاده کنیم،و از خداوند میخواهم که قدرت درک قوانین جهان هستی رو به ما بده.

    ب) مواردی که تصمیم گرفتید به جای تقلای بیهوده برای تغییر دیگران، این انرژی و تمرکز سازنده را صرف بهبود زندگی خود کنید. بنویسید این نگرش متفاوت، چه نتایجی را وارد زندگی شما کرد؟

    از اواخر سال 98 که من از آشناییِ یک کتاب و یک فایل کوتاه از استاد جان در یک کانالی که متعلق به استاد نبود همون اول به سایت عباسمنش دات کام هدایت شدم، و واقعا هیچ مقاومتی نسبت به صحبت‌های استاد جان نداشتم انگار که خداوند داشت با من حرف می زد ، انگار من بودم و جهان و کسی که برای راهنمایی و هدایت من خداوند فرستاده بود

    زمان زیادی را برای نوشتن، و بیاد آوردن داشته هایم و سپاسگزاری کردن از آنها سپری میکردم

    چندین ماه گذشت تا دوره ی عزت نفس رو خریداری کردم که هرکسی در زندگی اش به آن عمل کند نتایجِ فوق‌العاده ای را به تصویر می کشد

    در آن زمان که روی تغییرِ باورهای خودم کار میکردم که حتی استفاده از این کلمات هم الان با شخصیتم عجین شده، اونموقع که اصلا نمیدونستم چیزی به نام تغییر کردن وجود داره و اصلا می شود که تغییر کرد

    آرام تر شدم

    مهربان تر شدم

    دیگر نظر دیگران برایم اهمیتی نداشت، و زود رنجی با من خداحافظی کرد

    احترام و عزتی وصف ناپذیر خداوند از فضل و مهربانی اش از طریق بنده هاش نصیبم می کرد

    و من به قدرتِ ذهنِ خودم پی بردم که اگر زمان برای توکل کردن،کنترل کردنِ افکارم و ایمان داشتن به خداوند جهت تغییر افکار خودم بگذارم چه نتایجِ شگفت انگیزی را خلق میکنم

    یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ

    خدا براى شما آسانى مى‏ خواهد و براى شما دشوارى نمى‏ خواهد

    امروز از خداوند درخواست کمک کردم تا به من بگوید و من بتوانم کامنتی خلق کنم و ردپایی به جا بگذارم چون با نوشتن و یادآوریِ  اینها اول از همه به خودم کمک میکنم تا به یاد بیاورم زمانی را که تصور می‌کردم توانایی تغییر دیگران را دارم و چه ضربه هایی را نوش جان کردم

    و به یاد بیاورم این قانون که:

    من صد در صد فقققط توانایی تغییر خودم را دارم نه دیگران را و شهدِ شیرینش را نوشیدم

    عمل کنم به اینکه:

    “در مورد خرج کردن انرژیِ خودم خسیس باشم”

    ج)درسهایی که از آگاهی های این دو قسمت یاد گرفتید را ذکر کنید. این درسها منجر به اخذ چه تصمیماتی برای شما شد؟

    1. مهمترین درسِ من ملیحه جان عزیزِ من، عشقِ من، توخیییلی مادرِ مهربونی هستی تو فوق‌العاده  قابل احترامی، پس عمل کن به آنچه که خداوند گفته است و چه زیبا استاد عشق و مهربانیِ من کلام خدا را با صدای دلنشینش برای من خوند

    اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ «رعد11»

    همانا خداوند حال قومى را تغییر نمى‌دهد تا آنکه آنان حال خود را تغییر دهند و هرگاه خداوند براى قومى آسیبى بخواهد پس هیچ برگشتى براى آن نیست و در برابر او هیچ دوست و کارساز و حمایت کننده‌اى براى آنان نیست.

     

    و درسی که بهم داد:

    به پسرم تو هر کاری که انجام میده تکرار نکنم که چه کاری انجام بده و توکل کنم که خدایی که اون رو آفریده مراقب اون هست اگر که اون در مسیرِ درست باشه

    ایمان داشته باشم به خداوند، و از او طلب کمک کنم

    و بپذیرم تا زمانی که کسی نخواهد تغییر کند من قدرت تغییر دادنِ اون رو ندارم و قبول کنم که این خودش بنوعی شرکِ به خداونده چرا که انگار من مالکِ بچه ام هستم نه آموزگار

    آموزگار درسشو میده و میره

    إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ(56 قصاص)

    (اى پیامبر!) همانا تو نمى‌توانى هر که را دوست دارى هدایت کنى (و به مقصد برسانى)، بلکه این خداوند است که هر کس را بخواهد هدایت مى‌کند و او به ره‌یافتگان آگاه‌تر است

    2.درس:

    درخصوص ارباب رجوعهایی که بهم مراجعه می‌کنند.

    چقدر زیبا استاد جان شما آیات رو ردیف هم قرار دادید انگار به هر کیسی که میرسم آیه ی بعدی برای راحتیِ من و درک موضوع گفته شده

    وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّهً وَاحِدَهً ۖ وَلَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ(هود118)

    و اگر پروردگارت مى‌خواست، هر آینه همه‌ى مردم را، یک امّت واحده (و داراى یک عقیده‌ى حق) قرار مى‌داد، در حالى که همچنان اختلاف مى‌ورزند

    تصمیم من:

    اینکه هر مراجعه کننده ای با عقاید و باورهای خودش میاد و تو کاری نداشته باش که سعی کنی به آرامش دعوتش کنی و افکار مثبتی خلق کنه تو مسئول نتایج افکار اون نیستی تو فقط میتونی نسیت به کیسی که مطرحه کار حقوقیش رو انجام بدی و ملیحه جانم عزیز من چرا بیش از آنچه که بایدِ، وقت و انرژی صرف میکنی و اینکه برای وقت خودم بیشتر ارزش قائل بشم

    3.الله اکبر

    درس: سرمو از زندگیِ دیگران بیارم بیرون.

    وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ ۚ(کهف29)

    بگو: حقّ از سوى پروردگار شما رسیده است، پس هر که خواست ایمان آورد و هر که خواست کافر شود

    تصمیم:  تازمانی که کسی درخواست کمک نکرده، من خودمو ناجی ندونم و بدوام برم حالِ یکی رو خوب کنم

    و با این فکر که الان ناراحته یه چیزیش هست و برم و حالشو بپرسم  و ببینم میتونم کمکش کنم

    مَنِ اهْتَدى‌ فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى‌ وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا «اسراء15»

    هر کس هدایت یافت، پس همانا به سود خویش هدایت یافته است و هر کس گمراه شد، تنها به زیان خویش گمراه شده است و هیچ کس بار گناه دیگرى را به دوش نمى‌کشد و ما هرگز عذاب کننده نبوده‌ایم، مگر آنکه پیامبرى بفرستیم.

    آفتاب عالم تاب به یک اندازه داره می تابه هر کسی در مدار دریافت گرما و انرژی باشه دریافت میکنه ، سفره ی رحمت الهی پهنه و نعمتها برای همه به یک اندازه وجود داره و تو فقط میتونی غذا رو داخل معده ی خودت بریزی تو نمیتونی با قاشقِ خودت به زور تو حلق کسی غذا بذاری

    مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها وَ ما رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ « فصّلت46»

    هر کس کار شایسته‌اى انجام دهد، پس به سود خود اوست، و هر کس بدى کند پس بر علیه خویش عمل کرده است، و پروردگار تو به مردم ستم نمى‌کند

    4.درس:

    خودم رو رها کنم آسوده باشم

    تصمیم من: به نکات مثبت پسرم توجه کنم و ایمان به خداوند داشته باشم

    فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ «غاشیه21» لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ «غاشیه22»

    پس تذکّر بده که همانا تو تذکّر دهنده‌اى، و بر آنان سیطره و تسلّطى ندارى (که به ایمان آوردن مجبورشان کنى).

    دقیقا من بر اعمال پسرم تسلطی ندارم

    تا کی میخوای کنترلش کنی ملیحه جان، اون دیگه بچه نیست که تو تاتی تاتی راه ببریش ک زمین نخوره اون موقع اینقدر کنترل نداشتی ک بچه بود الان که 17سالشه ، الله‌ اکبر خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت که این آیات اینقدر روشن و واضحِ که اشک تو چشمام جمع شد از این معرفتت

    وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا ۚ أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ(یونس99)

    و اگر خدای تو (در مشیّت ازلی) می‌خواست اهل زمین همه یکسره ایمان می‌آوردند، آیا تو می‌خواهی تا به جبر و اکراه همه را مؤمن و خداپرست گردانی؟

    فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلاغُ وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَهً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ کَفُورٌ «شوری48»

    پس اگر روى گردانند (غمگین مباش) ما ترا بر آنان نگهبان نفرستادیم، (تا به اجبار آنان را به ایمان وادارى،) جز رساندن پیام، مسئولیّتى بر تو نیست و البتّه هرگاه از جانب خود رحمتى به انسان بچشانیم به آن شاد شده (و از ما غافل مى‌شود) و اگر به خاطر دست آورد کارشان بلایى به آنان رسد، (نعمت‌ها را فراموش مى‌کنند،) همانا انسان ناسپاس است.

    پس اگه گوش نکرد ناراحت نشو و با گیر دادنت به بچه ات اون رو بدتر از مسیر درست خارج نکن

    إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ(نمل80)

    وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ ۖ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ(نمل81)

    همانا تو نتوانی که مردگان را سخنی بشنوانی و یا کران را که از گفتارت روی می‌گردانند به دعوت  شنوا کنی.

    و تو هرگز نتوانی که کوران (باطن) را از گمراهیشان هدایت کنی، تنها آنان که به آیات ما ایمان می‌آورند و تسلیم امر ما هستند تو آن‌ها را می‏توانی سخن بشنوانی.

    تو توانایی این را نداری ک کسی که ناشنوا و مرده دله پیغام خداوند رو بدی

    5.درس:

    به یاد آوردم زمانی رو که فایلهای استاد رو با ترس و مخفیانه گوش می کردم تا همسرم متوجه نشه که مبادا مورد تمسخر واقع بشم و الان خودش در مسیر قرار گرفته

    تصمیم من:

    اینکه قطعا پسرم یک روزی به شناختِ خودش و قوانین جهان هستی می رسه و این نگاه، به من احساسِ خوب و قلبی سرشار از آرامش عطا کرد

    قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِیَ فَعَلَیْها وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ «انعام104»

    همانا از سوى پروردگارتان، مایه‌هاى بینش و بصیرت، (کتب آسمانى و دلائل روشن) براى شما آمده است. پس هر که بصیرت یافت، به سود خود اوست و هر کس کورى گزید، به زیان خویش عمل کرده است و من نگهبان و ضامن نیستم.

    لَّا إِنَّهُ تَذْکِرَهٌ (مدثر54)

    چنین نیست که آنها مى‏ گویند آن قرآن یک تذکر و یادآورى است

     

    فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ(55)

    هر کس بخواهد از آن پند مى‏ گیرد (55)

     

    وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَهِ ﴿56﴾

    و هیچ کس پند نمى‏ گیرد مگر اینکه خدا بخواهد او اهل تقوا و اهل آمرزش است

    وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکُوا ۗ وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا ۖ وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ(انعام107)

    اگر خدا می‌خواست آنها مشرک نمی شدند، و ما تو را نگهبان ایشان نکردیم و تو وکیل آنها نیستی

    وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا(نساء80 )

    ما تو را به نگهبانی آنها نفرستاده‌ایم.

    چقدر زیبا خدایاشکرت

    وَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا(اسراء54)

    و ما تو را وکیل و نگهبان بندگان نفرستاده‌ایم

    خدایا ازتو سپاسگزارم بابت حضورم در این سایت

    خدایا از تو سپاسگزارم بخاطر حضور استاد عباسمنش و مریم جان در زندگی ام

    به امید دیدار استاد جان و همه ی اعضای خونواده خوب و دوست داشتنی عباسمنش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 915 روز

    به نام خدایی که هر چه دارم رو او به من داده من در برابرش هیچیم من تسلیمم خدایا امروز هم هدایتم کن و امروز هم هدایت کن انسانهای خوب رو سمته من شکرت سپاسگزارتم

    سلام و درود بی کران به استاد عزیزم سلام به مریم جانم خدایا شکرت که امروز هم فرصت دیدن این آگاهی‌ها و دیدن کامنت دوستان رو دارم ممنونتم ای خدای خوبم

    همانطور که استاد جانانم در قسمت اول توضیح دادن و کامنته دوستان رو خوندیم ما ناتوان هستیم در تغییر زندگی دیگران

    ما فقط و فقط توانایی تغییر خودمون رو داریم اونم الان که آگاه شدیم وگرنه قبلنا که همون رو هم نمیفهمیدیم و مسیر رو چند سال اشتباه رفتیم چقدر هم زمین خوردیم و جهان چک و لگد به ما زد باز هم ادامه می‌دادیم تا خداوند ما عزیزان رو به این سایت و این استاد هدایت کرد

    اگر مابیایم الان که یکم آگاه شدیم بخوایم زندگی دیگران رو تغییر بدیم و انرژی صرفشون کنیم اونم بی‌نتیجه هست یه نوع جهالت است یه نوع ظلم در حقه خودمون است بیایم آگاهانه انرژی رو صرف خودمون کنیم صرف وجود خودمون کنبم و هر روز ورژن جدید و عالی از خودمون نشان دهیم

    به نظر من جهل یعنی ظلم به خود یعنی یه نوع نادانی که خودت هم متوجه نمی‌شوی و ضربه به خودت میزنی و مسیر رسیدن به خواسته برات کند پیش می‌رود و لذت نمیبری

    من چند ساله پیش که هنوز آگاه نبودم چقدر که میرفتیم بین زن و شوهرهای فامیل رو آشتی می‌دادیم

    ولی نمیفهمیدیم روز بعد همون ناراحتی و دعوا بین خودمون پیش میومد و خودمون ناخواسته اون ناراحتی و افکار منفی رو دعوت به زندگیمون میکردیم و چقدر هم ضربه خوردیم اصلا زندگیمون رشدی نداشت از همه نظر

    ولی باز هم‌ الان که در ابن مسیر هستم خدا رو شکر میکنم و به کسی کاری ندارم حتی فرزندانم همسرم خواهرم برادرم هیچ کس و هیچ کس فقط و فقط خودم

    و دارم شکر خدا تلاش میکنم برای بهبود هر روز خودم

    و نتایج هم داره میاد الهی شکرت سپاسگزارتم

    استاد بی نهایت ممنونتم که با وجودشما دو عزیز ما رشد میکنیم و با افکار و باور درست یه زندگی عالی رو می‌سازیم خدایا شکرت سپاسگزارتم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    نجمه وکیلی گفته:
    مدت عضویت: 733 روز

    سلام و درود بر خانواده عباس منش

    خداقوت به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و خانم

    خداروهزاران بار شکر بابت این فایل های آموزنده

    منم جز اون دسته افرادی هستم که به محض اینکه یه آگاهی جدیدی بدست میارم دوست دارم به همه بگم و به زور توی مغز آدما بکنم

    و زمانی که این کار رو انجام میدم خودمو از مسیر درست دور میکنم و چیزی که در من اتفاق میفته اینکه که از نظر روح و روان خسته میشم انگار که روزهاست استراحت نکردم

    ولی الان دارم کم کم متوجه میشم که اشتباه بزرگی رو مرتکب میشدم

    و این فایل استاد دقیقا برای من آماده شده

    و از خداوند هدایت میخام که کمکم کنه تا از این رفتار اشتباه دست بردارم

    و همه ی تمرکزم روی خودم باشه

    خدایا ازت هدایت میخام کمکم کن به راه راست

    این اولین کامنت نوشتن من توی این مسیر زیبایه

    از تک تک خوندن کامنت های شما دوستان عزیزم لذت میبرم و ازتون یاد میگیرم

    امیدوارم بتونم منم مثل دوستان کامنت های عالی بزارم

    به امید موفقیت های روز افزون

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    منصور نصیری گفته:
    مدت عضویت: 2406 روز

    استاد جان سلام به روی ماهتون

    ممنونم و قدردانم که با این اسناد مهم باورهای سازنده رو مستحکم میکنین

    اون مثال دلسوزی و دلرحمی بی مورد و مخرب که فرمودین من رو یاد مثالی انداخت که جالبه امروز داشتم با مادرم راجع بهش صحبت میکردم.

    اون هم تحقیقی هست که یک دانشمندی روی کرم ابریشم انجام داده. گویا این دانشمند موقع بیرون اومدن پروانه از پیله با یه سوزنی چیزی گوشه‌ی پیله رو گشاد می‌کنه که پروانه راحت‌تر بیرون بیاد و وقتی پروانه بیرون میاد نمی‌تونه پرواز کنه..

    تحقیقاتش به این نتیجه میرسه که اون فشار موقع خروج از پیله برای پروانه ضروری و لازم بوده و باعث میشده استخوان بندیس اونقدری محکم بشه که بتونه وزنش رو با بالهاش تحمل کنه برای پرواز

    این مثال همیشه برام تلنگری بوده و کمک میکنه که سعی کنم نه دلسوزی بیجا کنم نه بخوام که مورد دلسوزی واقع بشم…

    شکر وجودتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    بتول دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 788 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم نازنین و دوستان

    چقدر من به آگاهی های این فایل احتیاج داشتم .

    یک تلنگری بهم خورد و فهمیدم دارم از مسیر آروم آروم خارج میشم منی که بیشتر از یکساله با فایل های رایگان و دوره ارزشمند عزت نفس دارم روی خودم کار میکنم و خیلی خیلی نتایج عالی گرفتم.

    این روزا متوجه شدم حالم مثل قبل خوب نیست.

    سردرد دارم ،ورودی های ذهنم رو کنترل نکردم

    تمرکزم رو به جای اینکه روی تغییر خودم بذارم .دارم به رفتارهای همسرم فکر میکنم.

    و می‌خوام تغییرش بدم .همسرم خیلی دنبال وام هست و میگه بدون وام آدم پیشرفت نمیکنه خیلی بدهکار شده و همش تو خودشه و به بدهی فکر می‌کنه . بارها گفتم بدهی زیاد باعث میشه ارامشت از دست بره ولی اصلا گوش نکرد .الان برای اینکه خودش رو آروم کنه به مخدر روی آورده چیزی که برای من غیر قابل تحمله هرچقدر سعی کردم باز نتونستم جلوشو بگیرم و یکساله میگه من کم میکشم شرایم خوب بشه دیگه سراغش نمیرمدائم اخبار گوش میده درمورد شرایط لبنان،غزه،الانم دائم درموردشرایط سوریه حرف میزنه .

    دیشب گفتم در مورد جنگ با من حرف نزن.

    از دیشب تصمیم گرفتم ذهنم و ورودی هام رو دوباره سفت و سخت کنترل کنم .می‌خوام روانشناسی ثروت 1رو بخرم و روی باور ثروتم کار کنم .

    کاری به همسرم نداشته باشم من از تغییر همسرم عاجزم خودش بدهکاری و اعتیاد و حال بد رو انتخاب کرده .من فقط روی خودم کار میکنم.تا دوباره آرامشم رو بدست بیارم .

    من از زمان آشنایی با شما استاد عزیز و مریم نازنین که الگوی من هستن خیلی تغییر کردم فقط چند روز حالم بد شد که خدارو شکر با آگاهی های این فایل تلنگری به من خورد و برگشتم به مسیر

    خیلی از شما و مریم عزیز تشکر میکنم بابت این فایل فوق‌العاده ارزشمند.

    عاشقتونم ️️در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1837 روز

    سلاااااااام

    واقعا بعضی وقتا میخوام حل بشم تو این اگاهیا مگه میشه شما کلمات قرانو بخونی کسی مقاومتم داشته باشه هزار سال فقط باید به همین یه دونه فایل گوش کنم

    استاد عزیزم واقعا ممنونم ازتون من همه چیو با شما یاد گرفتم وقتی برای اولین بار این ایرو خوندم که تروخشک باهم نمیسوزند وقتی به ایش رسیدم انقدر فکر کردم که چشام از حدقه اولش زد بیرون گفتم خدایا یه عمر چی به ما گفتن یا حتی اون ایه معروف ال عمران که اصل چیه و فرع چیه رو وقتی خوندم گفتم تمامش تاییده الانم با این منطقا دیوانه شدم مخصوصا اونجایی که گفتین خدا مگه نمیتونست کاری کنه همه گوش به فرمانش باشن واقعا رفتم تو فکر کاملا درسته اون به ما حق انتخاب داده که خودمون انتخاب کنیم ببین چقدر مقام انسان پیش خدا بالاست که بهش قدرت انتخاب میده من واقعا با این فایلای اخیر شما اگه بگم روانی نشدم دروغ نگفتم چقدر دارم حس میکنم که حال روحم داره خوب میشه خب من الان جلسه تکمیلی دوم احساس لیاقتم و تو همین جلسه هرجا ذهنمو کنترل کردم یا پول اومد تو حسابم پولی که خیلی وقت بود نگرفته بودم یا رفتار بقیه باهام عالی شد مثلا من قبلا پیام کاری میدادم به همکارم که به واسطه شغلم که حسابداریه که فلان فاکتور چیه و این حرفا و هیچوقت خدا جواب منو نمیداد اما الان تا سوال میکنم برام تایپ میکنه ینی نه تنها ویس نمیده برام تایپم میکنه چقدر نگاه مردم بهم محبت امیز شده خیلی دارم حال مبکنم با این دوره :) و اما چیزی که دارم همیشه خدا کنار این دوره گوش میدم فایل چگونه خدارو بشناسیم یک و دو هست که با صدای خودم ضبط کردم حالا برم سراغ تمیرنات جواب سوال الف من همیشه خدا میخواستم مامانم به داداشم کمک نکنه چون میدیدم اون توقعش میره بالا از مامانم یادمه همین چند وقت پیش داداشم ضامن میخواست برای وامش منم به مامانم گفتم نده و با داداشم کلی دعوای لفظی که نمیدیمو از این داستانا یهو گفت مامان خودش حرفی نداره گفته راضی ام اقا منو میگی همونجا اصلا موندم چی بگم انقدر ضایع شدم بعد دیدم اینجوری فقط اعصاب من داره خورد میشه و بیخیال شدم

    جواب سوال دوم وقتی سعی کردم تمرکزم رو بزارم رو خودم در درجه اول ارامش و سبکی جسمم بود یعنی من هرجا دماغم تو زندگی دیگران بود همه جوره بهم ریختم جسمی و روحی اما وقتی اومدم سمت خودم زندگیم بهشت شد احتراما بیشتر شد توجه ها بیشتر شد نعمت اومد سمتم

    و چیزی که این فایلم برام باز یاد اوری کرد اینه که نگاهتو از بقیه بردار اونا خدا دارن اونا حق انتخاب دارن مگه خود تو یه مدت انتخابت چادر نبود و هرکی میگفت در بیار میگفتی این نادرست ترین انسان کره خاکیه اما بعدها خودت گزاشتی کنار و زندکی دیگه ایرو انتخاب کردی یا وقتی افسرده و بیکار بودی انتخاب خودت بود پس بزار بقیه هم انتخاب کنن انقدر به خودت عشق بده که نخوای بخاطر به به چه چه بقیه ناجیشون باشی که ازشون عشق بگیری الان یک هفتس دارم رو این باور مخرب کار میکنم ده بار درست عمل کردم ده بار نادرست ولی خوشحالم که دارم اروم اروم درمانش میکنم این باور مخرب و متعفن رو

    من عاشقتونم و منم مثل شما منتظر خوندن تجربیات دوستای عزیزم هستم مرسی استاد عزیزم خدایا شکرت که در این مسیر الهی هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    محمد رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 589 روز

    درودخدمت استا گلم ممنونم ازتون چقدر عالین شما خدارو شکر میکنم از این انرژی ک آنقدر قشنگ دارین بهم منتقل میکنین ک حس میکنم خدا جهانشو کلا بسیج کرده برای کمک ب بهتر شدن حال دلم،حس میکنم دنیا داره از من پذیرایی میکنه،حس میکنم رها شدم از همه چی،

    منم یه تجربه ای دارم از اینکه من توی خانواده آیی بزرگ شده بودم ک کلا باهم بودیم حتی اکثر تصمیم گیریای ک میشود راجب من یا بقیه اعضا خانواده باید ازفیلتر پدر و مادرم رد میشود.تا اینکه مانتو سن 21سالگی بعد گرفتم لیسانس زدم رفتم یک شهر دیگه کاری رو شروع کردم ک هیچ ربطی ب درسم نداشت و موفق نشدم تو اون کار ولی درسای عالی ازشون گرفتم خیلی مستقل تر شدم خداروشکر میکنم از این بابت،اما فشار ذهنی روم بود چیه چیز عجیبی ک برام بود پدرم هیچ دخالتی نکرد حتی ازم نپرسید ک چکار کردی این از دید من عالی بود سعی نکرد نصیحت کنه یا تو‌سر بزنه دمش گرم گذاشت همون طوری ک خودم تصمیم گرفتم برم سراغ کاری ک ربطی ب درسم نداشت هیچ کاریم نداشت ک من چطوری با این مسئله کاری ک‌رو برو شدم مواجه میشم من زیر صفر بودم .ولی این ک پدرم کامل مسولیتو بهم داد کلا باعث شده زندگیم تحول پیدا کنه.

    ممنون از اینکه بغل خدا دارم ب سمت زندگی بهتری حی دائما میرم.

    ممنون از این فضای عالی ک درست شده ک کلا داره کلام خدارو دائما بازگو می‌کنه طوری ک هیچ وقت تا آلان چیزی تکراری نیست حی چیزای جدیدی درک میکنم.

    والان راضیم از خودم ک تونستم با تمرکز لیزری کارکرد جهانو درک کنم.

    وحی هر لحظه آسونه میشه برام همه چی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  9. -
    امان سعادتی گفته:
    مدت عضویت: 3533 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و خانواده ی بزرگ و صمیمی عباس منش

    امروز صبح اولین کاری که کردم این بود که بیام توی سایت تا ببینم قسمت 2 فایل عالی (آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟) اومده روی سایت یا نه

    از وقتی که آگاهی های قسمت یک را شنیدم و فهمیدم که من هیچ توانایی برای تغییر زندگی هیچ کس ندارم و سعی در درکش کردم، بی صبرانه منتظر قسمت دوم بودم و از اونجایی که استاد آخر فایل قبلی فرمودند که میخواند با استناد به آیات قرآن این مساله را باز کنند، اشتیاق من برای شنیدن این فایل بیشتر و بیشتر شد.

    امروز صبح یه حسی بهم گفت امروز فایل روی سایت قرار گرفته، پس برعکس هر روز که اول صبح ستاره قطبی مینویسم امروز اومدم سراغ گوشی و با باز کردن سایت، دیدم که بله فایل روی سایت قرار گرفته و از ذوق اومدم کامنت بذارم و از خدای خودم و استاد عزیزم بابت هدایتم به این مسیر زیبا سپاسگزاری کنم.

    من هنوز این فایل را ندیدم ولی مطمئنم کلی آگاهی داخلش هست و به من کمک میکنه تا بیشتر و بیشتر درک کنم که من توانایی تغییر زندگی هیچکس به غیر از خودم را ندارم.

    واقعا هر فایلی که از استاد گوش میدم، اشتیاق من را برای ادامه ی مسیر و دلبستن به لطف خدای مهربان بیشتر و بیشتر میشه و حس میکنم با درک آگاهای های ناب این فایلها رابطه ی من با خدای خودم و با نیروی برتر بیشتر و نزدیک تر میشه.

    من سالهای قبل توی جلسات هموابستگان گمنام که یه انجمن 12 قدمی هست شرکت میکردم و اون جلسات هم خیلی معنوی بود و به من کمک کرد تا بیشتر از قبل به نیروی برتر ایمان بیارم ولی انصافا و بدون اقراق میگم که آگاهی هایی که من از حرفهای استاد عباسمنش عزیز درک کردم و میکنم خیلی بیشتر و کامل تر از هر انجمن، کتاب، سمینار و هر چیزی که میشناسم هست.

    توی اون انجمن ما یه دعا داشتیم مثل همه ی انجمنهای 12 قدمی که توی اون دعا میگفتیم (خداوندا، آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم، شهامتی که تغییر دهم آنچه را که میتوانم، و بینشی که تفاوت این دو را بدانم)، الان با شنیدن قسمت اول این فایل به درک تازه ای از این دعای زیبا رسیدم و درک کردم اون چیزی که نمیتونم تغییر بدم زندگی دیگران و اونچیزی که میتونم تغییر بدم زندگیه خودمه، در حقیقت تا الان و بعد از این همه سال تکرار این دعا، من به اون بینش واقعی که تفاوت این دوتا را برام مشخص میکنه نرسیده بودم و چقدر عالی که بلاخره درک کردم نفاوتشون را.

    دوستان، من از ازدواج قبلم یه پسر 13 ساله دارم که با مادرش زندگی میکنه و من بخاطر اینکه این بچه زندگی خوبی داشته باشه و احساس کمبود نکنه تاحالا هر کاری از دستم براومده واسش انجام دادم، ولی هر چی من بیشتر میرم سمتش و بیشتر سعی میکنم که هواشو داشته باشم، ازم دورتر میشه و بیشتر بینمون فاصله میفته و این مساله باعث رنجش من شده.

    الان با درک این آگاهی ها و درک اینکه من توانایی تغییر زندگی و افکار هیچکس دیگه ای غیر خودم را ندارم، راحت تر با این مساله کنار میام و کمتر سعی میکنم که بخوام رفتارش را نسبت به خودم تغییر بدم و باعث شده رنجش کمتری از خودم و از پسرم بگیرم، و باعث این مساله سپاسگزار خدای عزیزم هستم.

    به امید خدای مهربان بریم با اشتیاق بالا این فایل عالی را گوش کنیم و کلی آگاهی ازش بدست بیاریم و با درکشون زندگی خودمون را بهتر از قبل کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    سعیده شمسی گفته:
    مدت عضویت: 882 روز

    بنام خدای زیبایی ها

    سلام خدمت استاد عزیز

    من در ابتدای مسیر و عمل به قانون وقتی نشانه ها را میدیدم تحریک میشدم که قانون را با اطرافیانم مخصوصا خانواده ام مطرح کنم و به طریقی در زندگیشان تاثیر بگذارم ولی رفته رفته فهمیدم که خودم از مسیر منحرف شدم!

    و توضیح برای دیگران باعث می‌شد تمرکزم را از دست بدهم و حسم بد شود تا فهمیدم این نتایج من است که باید حرف بزند و من با تغییر زندگی خود و عمل به قوانین می‌توانم به بهترین شکل قانون را به دیگران نشان دهم و وقت و انرژیم را برای تغییر باورهای خودم گذاشتم و فهمیدم هیچ تاثیری در زندگی دیگران ندارم و هر کس مسئول زندگی خویش است …

    از خدا میخواهم شجاعت عمل به قوانین را به مابدهد

    In god we trust

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: