آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2 - صفحه 26

413 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ندا سادات گفته:
    مدت عضویت: 1519 روز

    بنام خداوند ی که به من وعده داده است که آنقدر به من پول و ثروت میدهد که من نمی توانم بشمارم

    وعده ی خدا حق است

    من ادامه میدهم

    من کار درست خودم را انجام میدهم

    خداوند به وعده اش عمل می‌کنه

    چون خدا وهابه

    بخشنده ی بی نهایت

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان این زوج خوشبخت که الگوی عالی برای من هستند

    استاد با این فایل مطمئن شدم کامنت قبل من را خواندی

    استاد عزیزم حرفهایت حق است و همه درست است

    استاد عزیزم الگوی ما هستید ما حتی نباید برای بچه های خودمون که از وجود ما هستند دلسوزی کنیم

    اونها هم خدایی دارند

    هرچی حساس تر باشی و هی بخواهی کمک کنی هم خودت از مسیر دورتر هستی هم بچه روی پاهاش نمی تونی بایسته

    احسنت بر شما که روی اصول خودتون هستید و اصلا برای نزدیکان خودتون هم دلسوزی نمیکنید ،این احتیاج به تمرین داره و امکان داره

    استاد من وقتی که به حرف شما گوش کردم و قرآن را سه سال خواندم و درک کردم و فهمیدم به غیر از خدا از هر کس دیگه ای بخواهی مثل،امام رضا بخواهی از امام حسین بخواهی

    یعنی تو مشرک هستی که از غیر از خدا میخواهی

    امامان هم چشمان و دستانشان ،نگاهشان به خدا است و فقط معلم دینی ما هستند

    مثل شما ،شما هم پیامبر سال 1404 هستید و معلم ما هستید از شما یاد میگیریم ولی از خدا میخواهیم ،خدایا شکرت خدایا شکرت

    ولی من این موضوع را هی میخواستم به نزدیکانم بگم ،که نباید از غیر از خدا بخواهید

    و همین موضوع باعث دلخوری اطرافیان من و خود من میشد

    اطرافیانم میگفتنند نه ما باید از امامان بخواهیم و اونها واسطه ما پیش خدا هستند

    و باعث دلخوری میشد

    و خودم از مسیر دور میشدم

    این حرفها را پیش چه کسانی میزدم پیش کسانی که آماده نبودن

    و الان تا حدودی بهتر شدم و سعی میکنم مثل شما بشوم .

    مثل شمایی که به هیچکس کاری ندارین اطرافیان بسیار نزدیک ،چقدر خوبه ،و چقدر در مسیر هستید

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت که در مسیر هستم و خدا منو هدایت کرد و اطرافیان من هم خدایی دارند اگر آماده باشند خدا هدایت می‌کند

    به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1759 روز

    سلام مجدد

    آپدیت جدید!!

    همین الان کامنتمو ارسال کردم و میخواستم شام بخورم دیدم تلویزیون داره آیات قرآن قبل از اذان رو نمایش میده

    گس وات چه آیاتی بود؟

    کُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ ۚ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا

    هر یک از دو گروه دنیا طلب و آخرت خواه را [در این دنیا] از عطای پروردگارت یاری دهیم، وعطای پروردگارت [در این دنیا از کسی] ممنوع شدنی نیست.!!!

    همزمان با آذان مغرب

    من دیگه چیزی ندارم که اضافه کنم!

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1759 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَهࣱ وَلَا نَوۡمࣱۚ لَّهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ مَن ذَا ٱلَّذِی یَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ یَعۡلَمُ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیۡءࣲ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ وَسِعَ کُرۡسِیُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا یَـُٔودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡعَظِیمُ (٢۵۵)

    خداى یکتا که جز او هیچ معبودى نیست، زنده و قائم به ذات است، هیچ گاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمى گیرد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است در سیطرۀ مالکیّت و فرمانروایى اوست کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه را پیش روى مردم است [که نزد ایشان حاضر و مشهود است] و آنچه را پشت سر آنان است [که نسبت به آنان دور و پنهان است] مى داند و آنان به چیزى از دانش او احاطه ندارند مگر به آنچه او بخواهد تخت [حکومت، قدرت و سلطنت] ش آسمان ها و زمین را فرا گرفته و نگهدارى آنان بر او گران و مشقت آور نیست؛ و او بلند مرتبه و بزرگ است

    لَآ إِکۡرَاهَ فِی ٱلدِّینِۖ قَد تَّبَیَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَیِّۚ فَمَن یَکۡفُرۡ بِٱلطَّـٰغُوتِ وَیُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَکَ بِٱلۡعُرۡوَهِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَاۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (٢۵۶)سوره بقره

    در دین، هیچ اکراه و اجبارى نیست [کسى حق ندارد کسى را از روى اجبار وادار به پذیرفتن دین کند، بلکه هر کسى باید آزادانه با به کارگیرى عقل و با تکیه بر مطالعه و تحقیق دین را بپذیرد] مسلماً راه هدایت از گمراهى [به وسیلۀ قرآن، پیامبر و امامان بزرگوار] روشن و آشکار شده است پس هر که به طاغوت [که شیطان، بت و هر طغیان گرى است] کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، بى تردید به محکم ترین دستگیره که آن را گسستن نیست، چنگ زده است؛ و خدا شنوا و داناست

    —‐—-‐————————————————————

    یا مَن أرجوهُ لِکُلِّ خَیر

    وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِندَ کُلِّ شر

    یا مَن یُعطی الکَثیرَ بِالقَلیل

    یا مَن یُعطی مَن سَئَلَه

    یا مَن یُعطی مَن لَم یَسئَلهُ وَ مَن لَم یَعرِفهُ تَحَنُّناً مِنهُ وَ رَحمه

    أَعطِنی بِمَسئَلَتی أِیّاکَ جَمیعَ خَیرِ الدُّنیا وَ جَمیعَ خَیرِ الآخِرَه

    وَاصرِف عَنّی بِمَسئَلَتی أِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنیا وَالآخِرَه

    فَأِنَّهُ غَیرُ مَنقوصِِ مّا أَعطَیت

    وَ زِدنی مِن فَضلِکَ یااا کریم

    ———-

    سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته جانم و اهالی این بهشت روی زمین

    بینهایت سپاسگزار خداوندم که در مدار نیوش این آگاهیها و تکرار و یاد آوریش هستم

    استاد جانم، مریم بانو جانم اگه امکان داره لطفاً  فایلهای روزشمار رو یه روز در میون بزارین چون یه حس عجله بما میده

    مگه خودتون نمیگین فایلها رو  با دقت گوش بدین چند بار گوش بدین، خب من و حتماً همه چه خانم چه آقا چه شاغل و چه خانه دار کارهای روتین و کارهای دیگه ای داریم که زمانبره

    من ضمن اینکه خیلی دوست دارم برای هر فایل کامنت بنویسم، از اونطرف هم دوست ندارم همینجوری یه چیزایی سرهم بندی کنم یا از سر رفع تکلیف بنویسم

    امیدوارم که این درخواست من و شاید خیلی از بچه ها رو در نظر بگیرید

    وقتی برای کامنتم هدایت قرآنی خواستم، دو صفحه ای اومد که آخرین آیه ی صفحه ی دومش دقیقاً آیه ی 256 سوره بقره بود!!!

    &همزمانیها کار خداونده  همزمانیها کار خداونده*

    دیروز و دیشب یه سری اتفاقات و همزمانیها و هدایتها و الهاماتی برای من و دوتا از دوستام بیرون از سایت رخ داد که مثل زنجیر به هم وصل بود!

    وقتی اولین پیامو از دوستم شنیدم گویی چند لحظه یا حتی چند دقیقه زمان متوقف شد، حتی نتونستم گریه کنم، واقعاً هنگ کردم!

    با اینکه مدت تقریباً زیادیه که یکسره و در همه ی جنبه ها همزمانیهای زیادی برام اتفاق می افته

    استاد جانم در مورد وضو گفتین، من هم یه چیز جالب بگم

    این دکتر طب سنتی که یه جورایی آشنامونه و من هم چند بار رفتم پیشش یه بار حرف از وضو شد که گفت آب رو باید از بالای دست از سمت داخل بریزی(برای خانمها) بیاد کف دستت و از زیر ناخون بریزه!

    گفتم من خیلی اهمیتی نمیدم حتماً از داخل دست آب رو بریزم!

    گفت پس شما شیعه نیستی!!!

    خدا رو شکر برای یک صلات قصر(شکسته)

    برم شام بخورم قبل از اذان مغرب

    خودم و همگی رو به آغوش گرم و نرم خدای مهربانیها میسپارم 

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    منیژه حکیمیان گفته:
    مدت عضویت: 939 روز

    سلام استاد جانم

    این فایل عالی را من قبلا فکر کنم سال گذشته بود گوش داده بودم و زمانی بود که برادر شوهرم کمی دچار مشکلات مالی شده بود .

    مادر شوهرم به شدت خودش را درگیر ابن مشکلات کرده بود و سعی داشت به هر نحوی شده به پسرش کمک کند .

    با این که زن بیوه ای هست و فقط حقوق پدر شوهرم را داره تا امرار معاش کنه خانه مستاجری هستن و وضع زیاد خوبی نداشت ولی شروع کرد هر طوری شده کمکش کنه .

    برادر شوهرم زن و دو پسر دارد وبه خاطر ورشکستگی مجبور شد چند ماهی خانه مادرش بماند.

    مادر شوهرم آدم خیلی خوش حسابی هستن و آن زمان خیلی اعتبار داشت اگه قرضی می‌کرد به محض گرفتن حقوق اول پول طلبکار هاش و صاحبخانه را می‌داد.

    برای همین وقتی اوایل برای پسرش از اطرافیان پول و چک میخواست به خاطر اعتبارش بهش میدادن .

    تا اینکه کم کم فهمید مشکل پسرش خیلی خیلی بیشتر از اینهاست و با این پولها حل بشو نیست

    و دیگه نتونست پول چک‌ها را جور کنه

    یا قسط وامش را به موقع بده و پولهایی که از فامیل گرفته بود به موقع پس بده

    و حالا بعد از چندین ماه دیگه حرفش را کسی نمیخونه

    با اینکه بارها بهش گفته شد خودت را زیاد در گیر نکن ولی فکر می‌کرد این طوری داره به پسرش کمک میکنه تا تغییر کنه .به خاطر حس مادری اش بیش از حد فداکاری کرد والان خودش پشیمان هست .

    از یه طرف بیمار شد و پزشک ها بهش گفتن تومور داری و از طرف دیگر خودش کلی طلبکار داره

    چند شب پیش به آقای من می‌گفت که خواهرش و دخترهای خواهرش که همیشه این قدر هواش را داشتن بهش زنگ میزدن احوالش میپرسیدن و باهاش مهربان بودن دیگه بهش سر نمی‌زنند و زنگ هم نمیزنن تا احوالپرسی کنند .

    کلی بابت اینکه اعتبارش را به خاطر پسرش از دست داده گله مند بود و اینکه دیگه کسی حرفش را گوش نمیده و حاضر نیست بهش نسیه بده .

    و من هر لحظه این فایل شما و حرفهای شما که واقعا استاد گنجه جلوی چشمهام بود و صدای شما در گوشم

    استاد جان حرفهای شما را باید با طلا نوشت

    چقدر از پدر و مادر ها به خاطر دلسوزی های بیش از حد و اینکه به خیال خود میخواستن بچه هاشون تغییر کنن و در رنج نباشن خودشون را به دردسر انداختن و زندگی را به کام خودشون تلخ کردن .

    ممنونم برای این اطلاعات عالی

    خداراشکر که در این مسیر و در این خانه الهی هستم

    خدایا ما را به راه راست هدایت فرما

    راه کسانی که به آنها نعمت داده ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    سعیده آیت گفته:
    مدت عضویت: 1045 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به توحیدی ترین استاد دنیا مریم جان نازنین و بینظیرترین انسانهای روی زمین

    چند روز قبل تو یه کامنت از قدمها اینو نوشتم

    استاد وقتی در مورد پدر ومادرها و احساسی عمل کردنشون میگید

    چون خودم یه مادرم و مهمتر از اون پدری دارم که بینهایت احساسی و حساسه نسبت به بچه هاش کاملا متوجه منظورتون میشم

    با بک گراند رفتارهایی که از پدرم در من ایجادشده

    منم در مورد تنها فرزندم همون رفتارارو میخواستم پیاده کنم چون تک هم هست دقت وحساسیت و دلسوزی و عاطفه ی مادریم در نهایت خودش بود

    وهمیشه فکر میکردم این بهترین رفتاره و من یه مادر نمونه هستم هرچقدر بیشتر مراقب بچت باشی تمام وقت وزمانت رو بزاری براش مرتب بکن نکن کنی هرچند از روی مهر ملایمت و قربون صدقه

    داری به سمت کمال حرکت میکنی

    تا اینکه با استاد آشنا شدم صحبتهای استاد کامنت های بچه ها با عملکردهای من کاملا متفاوت بود

    نمیفهمیدم رها باش بچت رو تربیت نکن اون راه خودشو پیدا میکنه یعنی چی ؟

    مگه میشه ؟ اون بچس خیر وصلاح خودشو نمیدونه حالیش نیست تجربه نداره اگه الان یاد نگیره یه چیزی بار میاد که دیگه نمیتونی جمعش کنی و…..

    حرفها وباورایی بود که من باش بزرگ شده بودم

    حالا دارم کاملا متضاد با این مطالب رو دریافت میکنم

    گذشت و گذشت و من کم کم یاد گرفتم صحبتهای استاد کامنتهای بچه ها که الگو گرفته از همون صحبتهاست یعنی چی

    ولی خب شیرین پاشنه آشیلمه و کار کند پیش میره

    چند شب قبل شیرین رفته بود خونه دوستش که سر کوچمونه

    البته رفت که یکم بمونه و زود بیاد

    فرداش هم امتحان علوم داشت هم کلاس ویولن

    رفتم دنبالش گفت حالا زوده و نمیاد

    از من اصرار و از اون انکار

    یه آن یکی منو هل داد که برگرد خونه ولش کن

    وهمونطور که پشتم بش بود گفتم من دیگه دنبالت نمیام هرموقع خواستی بیا

    اومدم خونه تو ذهنم صداهارو میشنیدم که بابا چرا انقدر مواظبشی ؟

    چرا میری دنبالش ؟

    خونه دوستش چندتا خونه باهات فاصله داره چرا همش میخوای همه چی رو مدیریت کنی؟

    حالا این حرفها درحالیه که من کلی رو خودم کار کردم وخیلی خیلی از اون مادر کمالگرای مراقب حساس فاصله گرفتم

    با خودم همون موقع عهد بستم دیگه هیچ وقت رفت اونجا نمیرم دنبالش و نمیگمم کی بیا کی برو

    کاری به کارش نداشته باشم

    کلا صحبتهای استاد اکثرا بسته به شرایطی که دارم توذهنم تکرارشون میکنم

    واون شبم یادم افتاد که مگه استاد تو کشور غریب پسرش رو رها نمیکرد مگه بارها نمیگفت من بش میگفتم ما اینجاییم برو بازیهاتو بکن فقط بدون ما کجاییم که گم نشی

    مگه استاد نمیگه من هیچ وقت کنترلش نمیکردم و اون آزاد بود ساعتها بیرون بره و بازی کنه

    یا اون روز که استاد خیلی رانندگی کرده بود ووقتی میرسن هتل از خستگی میره بخوابه و مایک میره بیرون بازی و شب برمیگرده

    اگه استاد دلش شور میزد و میخواست بهش امرو نهی کنه میتونست راحت بخوابه ؟

    اون شب نرفتم دنبالش البته درونی داشتم با خودم کلانجار میرفتم چه بیخیاله امتحان داره کلاس داره فردا تمرین نکرده و …..

    با اینکه تقریبا شب شده بود و اونوقت پیداش شد اول یکم باهاش صحبت نکردم تا بتونم کنترل ذهن کنم

    بعدش براش توصیح دادم که من تو چه شرایطی بزرگ شدم و اکثرا پدر ومادرهای ایرانی فکر میکنن این نوع مراقبت بهترین رفتاره

    بش گفتم منم از وقتی با استاد آشنا شدم دارم سعی میکنم خودمو بهبود بدم ولی این زمان بره

    وخلاصه همه چیز رو براش باز کردم

    وگفتم تو 8 سالته دیگه بزرگ شدی

    دقیقا استاد اون موقع یاد همین صحبت این فایلتون افتادم که میگید پدر ومادرهایی که مسئولیت اشتباه کردن بچه هاشون رو به عهده میگیرن یه مشت بچه ی بی مسئولیت بار میارن که از عهده ی زندگیشون نمیتونن بربیان

    همونجا بش گفتم مادری عشقم هرحور فکر میکنی درسته رفتار کن

    هرموقع دوست داری بری جایی برو هرموقع دوست داری برگرد

    دوست داری برا امتحانات بخونی بخون

    دوست نداری نخون

    ولی اگه بعد انجام هرکدومشون دیدی اونی که میخواستی اتفاق نیفتاد

    نمیتونی بگی مامان تقصیر توئه

    تو باید بم میگفتی تو تو تو

    نداریم

    خودت مسئول کاراتی چه خوب چه بد

    اونشب به شکل عالی با ارامش درونی تموم شد

    و الان که جند روزه تعطیل شده خودش یهو میگه دارم میرم دوچرخه سواری

    میخوام برم پیش دوستم

    خلاصه در محدوده ی کوچه راحت میره و میاد

    درحالیکه قبلا برا هرکارش اجازه میگرفت

    چند شب قبل رفته بود خونه ی دوستش

    شب شده بود باران میبارید کوچه خلوت و آروم و سگ همسایه هم صداش میومد و معلوم بود تو کوچه داره میجرخه

    شیرین هنوز نیومده بود

    هی میخواستم برم دنبالش چتر ببرم براش مراقبش بشم برا سگه

    ولی گفتم نه سعیده بشین سرجات

    هیچی نمیشه خدا مراقبشه

    وقتیم اومد خیلی خوشحال و راضی بتظر میرسید احساس بزرگ شدن و استقلال داشت

    ومنم دیدم تموم این خودخوریها یه بت ذهنی بود که راحت شکست

    همه یه توهم بودن الکی بودن

    اصلا نیازی به این حساسیتها نیست

    این حد از مراقبت کردن ونگران بودن

    بزار بره تحربه کنه بزرگ بشه

    بزار از الان مسئولیت کارهاشو هرچند کوچیک به عهده بگیره

    دست از وابستگی کشیدم و رها شدم

    درواقع با خودم به صلح بیشتر رسیدم

    استاد میگن اونایی که میخوان نظرشون رو به بقیه تحمیل کنن چون با خودشون در جنگن

    اگه به صلح برسی

    میگی هرکی حق داره هرجور دوست داره زندگی کنه

    ونمیخوای بزور آدمها رو مثله خودت کنی

    رها میشی رها

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  6. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1268 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    «لَقَدْ کَانَ فِی یُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آیَاتٌ لِلسَّائِلِینَ»

    (بی تردید [در داستان] یوسف و برادرانش نشانه هایی برای مردم کنجکاو است)

    (7 یوسف)

    ————————————————————————————

    سلام و درود به استاد عباس منش و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم.

    یه مدتی هست دارم تلاش میکنم روی سوره یوسف تمرکز بذارم و امروز به یه نکته جالبی رسیدم و توی دفتر نوشتمش و گفتم باهاتون به اشتراک بذارم.

    کامنتم رو با آیه 7 سوره یوسف شروع کردم و نکته کلیدی این آیه که میگه: «در سرگذشت یوسف و برادرانش نشانه هاییست برای کسانی که اهل سوال پرسیدن هستن»

    آدمهایی که هر سرگذشتی رو میبینن مخصوصاً سرگذشت آدمهای موفق دنبال سوال خوب پرسیدن و دنبال عبرت گرفتن هستن. چی شد که اینجوری شد و چه کنیم که الگو بگیریم.

    این نکته رو هم اضافه کنم که توی آیه 3 به پیامبر اسلام میگه «همانا ما برای تو بیان میکنیم بهترین سرگذشت ها رو بوسیله وحی کردن این قرآن ، [سرگذشت هایی] که قبلاً ازش بی اطلاع بودی»

    (افعال متکلم مع الغیر یعنی عملکرد سیستمی قوانین الهی)

    این دوتا نکته باعث شده من یا آیات سوره یوسف رو توی دفترم بنویسم و یکی یکی تحلیل شون کنم یا توی زمانهای خالی این سوره رو بذارم روی تکرار و بارها و بارها گوش بدم. خب تقریباً کل ماجرا رو میدونید که برادران یوسف چه حدق و کینه‌ای نسبت به یوسف داشتن و تمام تلاششون رو می‌کردن که یعقوب اونها رو ببینه، و توجه یعقوب براشون خیلی مهم بود و خودشون رو با یوسف و بنیامین مقایسه می‌کردن و میگفتن «ما نیرومندیم ولی پدرمون اون دوتا رو دوست داره، پس پدرمون توی گمراهی آشکاره، بیایم یوسف رو بکشیم یا به یه سرزمین دوردستی بندازیمش تا هم ما مورد توجه پدر قرار بگیریم و هم یه جورایی پدرمون رو از گمراهی نجات بدیم» (مفهوم کلی آیات)

    شنیدین میگن بعضی‌ها از پاپ کاتولیک تر میشن، یا توی مسلمونی از پیغمبر جلو میزنن… ، حکایت اینهاست… (و صدالبته خودم هم همینجوری‌ام و خودم رو مبرا نمیدونم ، یه جورایی ربط داره به صحبت‌های استاد توی این فایل که همه یه جورایی میخوان بقیه رو تغییر بدن)

    توی آیه 15 خداوند به پیامبر وحی می‌کنه : وقتی که رفتند و به اجماع رسیدن که یوسف رو توی مخفیگاه چاهی پنهان کنند، ما به او [یوسف] وحی کردیم آنان را از این کارشان مطلع خواهی ساخت در حالیکه آنان نمی‌دانند [یا به عبارتی تو را نمی‌شناسند] باز هم افعال متکلم مع الغیر و عملکرد سیستمی قوانین الهی؛

    خب از اینجا اون نکته شروع میشه ، اینجا یوسف وحی رو دریافت کرد و یه جورایی دلش به هدایت الهی قرص شد و دیگه خیالش راحته که خداوند تنهاش نذاشته.

    آیه 19: کاروان میاد و سقا دلو آب رو میندازه و میگه بشارت که اینجا پسر نوجوانی هست و اون رو [از چاه نجات میدن و ] توی کالاهای خودشون پنهانش میکنن، و خداوند بر هر آنچه که انجام میدهند آگاهی مطلق دارد؛

    نکته ای که امروز توی دفتر نوشتم و انگیزه شد که این کامنت رو بنویسم این آیه 20 بود. «وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَهٍ وَکَانُوا فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ (و او را به بهایی ناچیز، درهمی چند فروختند و نسبت به او بی رغبت بودند.)

    اعتراف میکنم وقتی این آیه رو نوشتم از عقل ناقص و فکر کوته بین خودم گفتم این آیه هیچ درسی برای نوشتن نداره، چیزی نیست دیگه، فروختنش به قیمت چند سکه بی ارزش و تمام… ولی بقول حافظ شیرازی «آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم» …

    یه حس آرامش بخشی گفت ببین اول این نکته رو ببین «وَکَانُوا فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ» ترجمه شده نسبت به او بی رغبت بودند. در حالیکه آیه نگفته «وکانوا له …» بلکه گفته «وکانوا فیه …» پس نسبت به یوسف بی رغبت نبودن، بلکه نسبت به فروختن یوسف بی رغبت بودن… چه کسانی نسبت به فروختنش بی رغبت بودن (یه جورایی عذاب وجدان داشتن) ؟؟ برادرانش یا کاروانیان؟؟

    توی فیلم برادران یوسف رو نشون دادن که فروختنش ولی بنظر نمی‌رسه برادران یوسف از کارشون پشیمون بوده باشن که اصلا عذاب وجدانی گرفته باشن. اینها کلی نقشه کشتن یوسف رو کشیدن، پیراهن خونی بردن برای یعقوب و از دروغشون دفاع کردن، و عذاب وجدان نگرفتن، الان برای فروختنش عذاب وجدان میگیرن؟ اینها تا توی کاخ عزیز مصر که بنیامین به دزدی متهم میشه حدق و کینه یوسف رو داشتن، تا اونجا از یوسف به بدی یاد میکنن و میگن «این که دزدی کرده ، یه برادری داشت اونم یبار دزدی کرد»

    پس برادران یوسف هیچوقت از کارشون پشیمون نبودن و تا زمانی که یوسف ماجرا رو براشون بازگو می‌کنه عملاً پشیمونی خاصی ندارن (به جز یه نفرشون).

    پس به نظرم میرسه افراد کاروان از فروختن یوسف عذاب وجدان داشتن و نسبت به موضوع بی رغبت بودن.

    یه نکتهٔ دیگه ای که توی این آیه هست ، در واقع نبودن یه نکته ست ، که یه نکته دیگه رو بیان می‌کنه (خودم هم نفهمیدم چی نوشتم ، بذارید الان بیشتر توضیح میدم)

    با بیان نکردن یه موضوعی ، یه موضوعی دیگه رو بیان می‌کنه. اینجا از عذاب وجدان کاروان حرف میزنه، ولی در مورد ترسها و نگرانیهای یوسف هیچی نمیگه. چرا از نگرانی های یوسف حرفی نمیزنه. بخاطر هدایتی که توی آیه 15 بیان میشه. «به یوسف وحی میشه که نگران نباش، آرامش داشته باش ، اوضاع به نفع تو میشه، تو در آینده اونها رو از کاری که انجام دادن مطلع می‌کنی درحالیکه تو رو نمی‌شناسند»

    پس توی آیه 20 با بیان نکردن نگرانی‌های یوسف داره آرامش داشتن و تسلیم بودن یوسف در برابر پلن خداوند رو بیان می‌کنه. (چون در واقع یوسف نگرانی نداشته) ؛ بی میلی کاروانیان بیان شده ولی از نگرانی یوسف چیزی گفته نشده ، این خودش یعنی یوسف تسلیم هدایت‌های الهی بوده.

    یوسف توی سنین نوجوانی اینقدر تسلیم هدایت‌های الهی بوده. اینو هزار بار به خودم میگم من مرد گنده توی آستانه ورود به 39 سالگی هنوز هدایت‌ها و وعده های واضح الهی رو فراموش میکنم و با کوچک‌ترین نجوای شیطان، و نق زدن های اطرافیان یه کامیون نگرانی و ترس و اضطراب میاد سراغم. ترس نقطه مقابل ایمانه دیگه. ترس که میاد یعنی ایمان تعطیل، وقتی ترس میاد یعنی اصلا ایمانی نبوده. فقط تا قبل از اومدن ترسها اوضاع آروم بوده، این آرامش باعث میشه من توهم ایمان داشته باشم؛ اگه اوضاع ناجالب شد و آروم بودم «مثل یوسف توی چاه»، اونوقت میتونم بگم اهل ایمان بودم. یوسف هم آرامش داشت که بهش وحی شد. یوسف تسلیم بود که هدایت‌ها اومد. خداوند توی آیه 11 تغابن میگه: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَهٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ ۚ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» (هیچ مصیبتی جز به فرمان خدا نرسد. و هر کس به خدا ایمان بیاورد، خدا قلبش را [به حقایق] راهنمایی می کند؛ و خدا به همه چیز داناست) اونیکه در زمان چالشها ایمان داره، اونیکه آرامش داره قلبش هدایت میشه.

    (خدایا این بنده ات خودش اولین کسیه که به درک این حقایق نیاز داره، خودت ایمان عطا کن توی چالشها آروم و تسلیم باشم)

    نکته ای که از دل آیه 20 دریافت کردم و انگیزه نوشتن کامنت بود این بود که توی مسیر این سرگذشت یوسف جایی از نگرانیها و ترس‌های یوسف صحبت نشده و همه اش تسلیم بودن و آرامش بوده. این بچه یه کلمه نگفته آقا من فلانی هستم بچه یعقوب ، تو این منطقه همه بابای منو میشناسن، آدرس خونمون فلانجاست، یه لطفی کنید منو برسونید به خونه. نه به هیچ وجه ، این بچه تسلیم محض هدایت‌ها و پلن خداوند بوده.

    توی سوره فقط یه جایی از نگرانی یوسف صحبت شده اونجاست که نیایش می‌کنه با خداوند و میگه شر و فتنه این درباریان رو از من دور کن، خدایا من زندان رو انتخاب میکنم ، و اگه مکر و حیله اینها رو از من دور نکنی به سمتشون متمایل میشم و از جاهلان خواهم شد. این تنها جایی بود که یه نگرانی بیان شده.

    (خدایا کمکم کن تسلیم تر و خاضع تر باشم و بتونم این ذهن نجواگر رو تحت کنترل در بیارم.)

    بقول مولانا «من در تو گریزان شدم از فتنه خویش ؛ من آن تو ام مرا به من باز مده»

    ————————————————————————————

    یه نکته دیگه ای توی آیه 21 بود که دلم نمیاد ننویسم.

    «وَقَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَىٰ أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا ۚ وَکَذَٰلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ ۚ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ» (آن مرد مصری که یوسف را خرید، به همسرش گفت: جایگاهش را گرامی دار، امید است ما را منفعتی رساند، یا او را به فرزندی انتخاب کنیم. این گونه یوسف را در سرزمین مصر مکنت بخشیدیم و همانا او را از تعبیر خواب ها آموختیم ؛ و خداوند بر امر خویش چیره و غالب است، ولی بیشتر مردم نمی دانند)

    این آیه از سه بخش تشکیل شده.

    بخش اول: مسیر مهاجرت یوسف به مصر

    بخش دوم: تکامل توحیدی و مکنت یافتن یوسف

    بخش سوم: یه باور توحیدی که همه این اتفاقات رو رقم می‌زنه.

    می‌خوام اول بخش سوم رو بگم که مهترینه، و از خدا می‌خوام این باور رو به باور بنیادین ذهن من تبدیل کنه و اون اینه که : «وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ» خداوند بر امر خودش غالب و تواناست، خداوند با قوانینش داره همه چیو مدیریت میکنه، همه چیز عادلانه ست. مردم متوجه نیستن، ولی خداونده که کنترل و احاطه مطلق بر همه امور رو داره. وقتی فرمون دست خدا باشه همه چی درست میشه، یا بهتر بگم: « ای بنده خدا تو نمیدونی و تو نمیتونی، ولی خدا می‌دونه و خدا میتونه، تسلیم باش، خاضع باش، آرام باش، منیت ها رو رها کن، این من درونت رو در پیشگاه خداوند قربانی کن، فرمون رو رها کن، بذار خودش ببرت، بذار فرمون دست خودش باشه، به عزت و جلالش قسم اون به جز زیبایی و خوبی برای تو نمیخواد، هر چی بدبختی توی زندگیت هست رو خودت کسبش کردی، با ترس ها و نجواها و بی ایمانیهای خودم»

    (مخاطب همه اینا خودمم، به الله قسم نمی‌خوام بلندگو باشم برای حرف زدن برای بقیه ، اینجا دفتر تمرین منه، باید بنویسم تا یادم بمونه، هر گرفتاری و مصیبتی توی زندگیم بود همه‌ش نتیجه اشتباهات خودم بود و هر نعمتی توی زندگیم بود از رحمت و فضل بینهایت پروردگار بود)

    از اونجایی که تسلیم خدا باشم امر خداوند بر همه امور زندگیم غالب میشه. همون‌جوری که مسیر مهاجرت و تکامل توحیدی یوسف نبی از دل تسلیم بودن و آرامش و ایمان رقم خورد.

    در هر صورت امر خداوند در زندگی همه مردم غالبه ، حالا یکی مهاجرت می‌کنه و مکنت پیدا می‌کنه، و یا از نعمتها و فضل خداوند بهره‌مند میشه و یکی دیگه کلی چک و لگد میخوره با خاک یکسان میشه؛ در هر صورت امر خداوند غالب و چیره ست ولی بیشتر مردم مطلع نیستن.

    ————————————————————————————

    خدایا ، ای پروردگارم ، از تو می‌خوام کمکم کنی بتونم خودم رو بهبود بدم، و شخصیتم رو به سمت رشد و پیشرفت تغییر بدم، بتونم خاضع تر و توحیدی تر باشم و از منیت‌های نفسم رها بشم.

    «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»

    در پناه رب العالمین باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 104 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1282 روز

      بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

      یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا لَقِیتُمْ فِئَهً فَاثْبُتُوا وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ(45 انفال)

      ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که (در میدان نبرد) با گروهی رو به رو می‌شوید، ثابت قدم باشید! و خدا را فراوان یاد کنید، تا رستگار شوید!

      معانی کلمات آیه

      «فِئَهً»: دسته. گروه. «فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا …»: دو عامل پیروزی، یکی پایداری و دومی در همه حال به یاد خدا بودن و ذکر خدا کردن است.

      @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

      سلام حمید جان،الهی که حال دلت عالی باشه و نور قلبت به نور آسمون ها و زمین متصل و پایدار…

      بینهایت از خوندن کامنتت لذت بردم،مثل همیشه یاد گرفتم و از صمیم قلبم این درکت از قرآن رو تحسین کردم و از خدا خواستم من رو هم به این مدار دریافت برسونه.

      قبل ازینکه تصمیم بگیرم برات پاسخ بنویسم داشتم حین انجام کارهای خونه،به سوره ی حج گوش میدادم،میدونی که این سوره دیگه کلا پر از مونتوم های مثبته…ولی یک جاییش همیشه تموم قلب من رو درگیر می‌کنه و مثل یک آب خنک گوارا به جانم میچسبه …

      از وسط آیه ی ٣4 اینجوری شروع میشه :

      فَإِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا

      پس خداى شما خدایى یکتاست، در برابر او تسلیم شوید.

      وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ

      و تواضع‌کنندگان را بشارت ده،

      تو آیه ی بعدی میاد4 تا از ویژگی مخبتین رو میگه،همونایی که خدا بهشون بشارت میده که هرچی آرزوی خوبه،مال تو…

      الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ

      همانها که چون نام خدا برده می‌شود، دلهایشان پر از خوف (پروردگار) می‌گردد؛

      وَالصَّابِرِینَ عَلَىٰ مَا أَصَابَهُمْ

      و شکیبایان در برابر مصیبتهایی که به آنان می‌رسد؛

      وَالْمُقِیمِی الصَّلَاهِ

      و آنها که صلات را برپا می‌دارند،

      وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ

      و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند.

      چقدر توحید عملی ١٠ و توحید عملی ١١ معنی و مفهوم این آیه هاست …وقتی استاد میگه یادت باشه باید متواضع باشی در برابر خداوند…و اگر بتونی این ویژگی رو در خودت ایجاد کنی،درهای بهشت برات باز میشه …

      یادت باشه هرچی داری از آن خداست و همه چیز رو اون بهت داده …

      یادت باشه هر خیری به تو رسیده از خدا بوده و هر شری تجربه کردی از ناآگاهی خودت …

      خدا خیلی باحاله نه؟!میگه خودتو تسلیم من کنی،من در های بهشت رو برات باز میکنم …خداوکیلی ما کجا دنبال چی میگردیم…؟!

      امروز پنج شنبه یک خرداد…شروع کارگاه عملی من برای اجرای قانون در عمل بود …

      بعد خدا چی کار کرد….؟!از ٢ روز پیش،فرشته ش رو که از همه جا بی خبره،مأمور می‌کنه که بیاد به من بگه به سعیده بگید از پنج شنبه تموم تمرکزش رو بزاره رو آیه های سوره ی آل عمران تا بتونه تسلیم تر باشه…

      گاهی به خودم میگم من چرا از عظمت این خدا بیهوش نمیشم؟!من چرا نمیترسم؟!خدایا …تو چقدر بزرگی …چقدر مهربانی …چقدر دلسوزی …

      و من از درک این عظمت،عاجزِ عاجزِ عاجزم…

      خلاصه که حمید جان بالاخره منم مثل شما یک دفتر قرآنی به دفتر هام اضافه شده که بشینم به لطف الله آیه های سوره ی آل عمران رو توش بنویسم …اما مدار من کجا ،مدار شما کجا …

      من فقط میتونم آیه و ترجمه ش و چندتا نکته از تفسیر نور یا نمونه زیرش بنویسم ….

      هنوز ظرف من آمادگی دریافت بیشتر نداره،من از همین رو نویسی ها دارم ناک اوت میشم …شما تو کدوم مداری و چه نوری دریافت می‌کنی نمی‌دونم …

      فقط دعا میکنم توی این مسیر ثابت قدم بمونم و درنهایت با نوشتن آیه ها و درک و تامل در اونها ،ازین سعیده،سعیده ی با ایمان تر و توحیدی تر و تسلیم تر بسازم.

      ازت ممنونم برای کامنت ارزشمندت،امیدوارم این شروع مونتوم مثبت کامنت نوشتن هات باشه…

      خسیس نباش:)یکی از ویژگی های مخبتین انفاق ازون چیزی که خدا بهشون داده …:)دیگه افتادی تو عمل انجام شده:)دست خودت نیست باید رکاب بزنی :)

      در پناه نور میسپارمت مرد مومن،نور قلبت مستدام.

      فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

      «و در هر حال،خداوند بهترین حافظ و مهربانترین مهربانان است»

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای:
    • -
      زیبا قاسمی گفته:
      مدت عضویت: 591 روز

      سلام به اقای امیری عزیز

      من همیشه کامنت های شما رو دنبال میکنم و همیشه کلی درس و اگاهی درونش نهفتس که خدا میدونه چقدر تحسینتون میکنم

      ولی امشب میخوام یه تشکر ویژه کنم ازتون

      بسیار سپاسگزارم که نوشتین

      و خدا شاهده امشب به طرز عجیبی من هدایت شدم به این کامنت شما

      واقعا بهش اختیاج داشتم

      منم خیلی وقتا فراموش میکنم که امر خدا بر همه چیز غالبه

      واقعا تحسینتون میکنم که این چنین عالی ایات قرانی و برامون باز میکنین

      منم از خدا میخوام تسلیم بودن و به خوبی درک کنم و یادم نره که هر خیری بهم رسیده از جانب خدا بوده و هر شری از جانب خودم

      اقای امیری بسیار سپاسگزارم و براتون از خدا بهترین ها رو میخوام

      و خوش حالم که در این سایت هستم و با خوندن کامنت هاتون هر روز بیشتر رشد میکنم

      من تا عمر دارم فراموش نمیکنم که این قدر عالی سوره یوسف و درک کردم

      و مدیون کامنت شما و هدایت خداوند هستم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      یگانه ثروت گفته:
      مدت عضویت: 1756 روز

      به نام خدای وهاب و هدایتگر

      سلام به شما دوست گرانقدرم، آقا حمید عزیز، شما که امشب دستی از دستان یاریگر خداوندم شدید.

      نوشتن همین کامنت، اینکه من بعد از نمی‌دونم چند وقت دست به کامنت شدم، خودش نشون‌دهنده هدایتیه که به واسطه کامنت شما دریافت کردم و بیانگر نوریه که به قلبم تابیده شده.

      خدا رو بی‌نهایت شکر می‌کنم برای وجود ارزشمندتون، وجود استاد نازنین، این سایت توحیدی و همه اونچه که باعث شد این لحظه اتصال به ذات مقدسش شکل بگیره.

      از بین همه ایمیل‌هایی که داشتم، اسم شما پررنگ‌تر شد و درجا روش کلیک کردم. هدایت الهی از همون اول معلوم بود… سوره یوسف، برادران یوسف، خوندم و خوندم… تا رسیدم به جمله

      ما به او [یوسف] وحی کردیم…

      خدا خودش شاهده که همین جا متوقف شدم و چندین بار، شاید هفت هشت بار، ناخودآگاه این بخش از جمله‌تون از زبونم تکرار شد، تنم لرزید و اشک تو چشمام حلقه زد.

      آخه من بین حداقل ده دوازده تا ایمیل تنها اسمی که برام بولد بشه اسم شما باشه؟ بیام و محتوای کامنت درباره سوره یوسف و بدی در حق یوسف باشه؟ و اون جمله از زبونم چند بار تکرار بشه و از عظمت این لحظه بر خودم بلرزم؟ اون هم در شرایطی که امشب اتفاق عجیب و به ظاهر تلخ و ناجالبی افتاد که حدود یک ساعتی من رو درگیر خودش کرد. و از فضل خدا تونستم با گوش کردن به جلسه 9 و 12 هم‌جهت با جریان خداوند جلوی مومنتوم منفی رو بگیرم و کم‌کم احساسم رو بهتر کنم و رحمت و خیر و برکتی رو ببینم که در این اتفاق برام خواهد بود، هر چند ظاهرش تلخ باشه.

      ناسپاسی دیدن و به ثمنِ بخس فروخته شدن، اون هم از سمت کسی یا کسانی که همیشه حمایتشون کردی و بهشون خیر رسوندی، تلخه، ولی اگه طالب هدایت باشی، خدای هادی و رحمان خیلی زود دلت رو به رحمت و فضل خودش قرص می‌کنه. می‌گه مبادا دل‌آزرده بشی بنده من! اینها همه‌ش برای حفاظت و حمایت از توئه. تو مدار بالاتر خواستی، هدایت خواستی، و یه جوری باید از اونهایی که در مدار پایین هستند، جدا می‌شدی. حالا بهترین راه که باعث بشه تو دیگه شفقت و دلسوزی و احساس مسئولیت نداشته باشی، اینه که اونها خودشون تو رو طرد کنند. پس تسلیم و آروم باش و خودت رو بسپر به جریان هدایت.

      خدا رو بی‌نهایت شاکرم برای این هدایت ناب. و به این ترتیب یکی از خواسته‌های ستاره قطبی امروزم هم تیک خورد. در تمرین ستاره قطبی نوشته بودم یه هدایت آشکار دریافت کنم.

      خیلی ازتون سپاسگزارم حمید جان امیری عزیز. یکی از خواسته‌های قلبیم اینه که یه دوست قرآنی باسواد و مسلط به زبان عربی داشته باشم و بتونیم با هم جلسات منظمی برای ترجمه و درک مفاهیم قرآن داشته باشیم.

      سپاسگزارم که دانش قرآنی خودتون رو با ما به اشتراک می‌ذارید. اون تفاوت در ترجمه له و فیه عالی بود. با اینکه یه کمی عربی بلدم ولی تا حالا به ترجمه آیه دقت نکرده بودم.

      و یه نکته دیگه اینکه: حتی من زنِ گنده‌‌‌‌ی 50واندی ساله هم هنوز خیلی وقت‌ها هدایت‌ها و وعده‌های واضح الهی رو فراموش می‌کنم و با کوچک‌ترین نجوای شیطان، ترسان و نگران می‌شم و اجازه می‌دم مومنتوم منفی شکل بگیره. این نسبان و فراموشی در ذات ماست. ولی هر بار سعی می‌کنم کمی بهتر بشم‌.

      عمیقاً ازتون سپاسگزارم که این کامنت رو نوشتید و باعث شدید این نور به قلب من بتابه. امیدوارم این نور هزاران برابر بشه و زندگیتون رو روشن کنه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      یگانه ثروت گفته:
      مدت عضویت: 1756 روز

      به نام خدای عزیز و رحمان

      سلام دوباره آقا حمید عزیز‌. دیشب کامنتم رو ذخیره کردم و موقع ادیت، وقتی خواستم کلمه نسیان رو اصلاح کنم، و در پایان کامنتم برای تأیید اون اون جمله‌م که امیدوارم این نور هزاران برابر بشه و زندگیتون رو روشن کنه، آیه 35 سوره نور رو بنویسم، سایت ارور داد و احساس کردم کامنتم ذخیره نشده. چندین بار دیگه تلاش کردم و سایت بالا نیومد. الان که اومدم کامنت رو منتشر کنم، دیدم که در سایت هست.

      حالا این آیه نورانی تقدیم به شما:

      اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ.

      خدا نور آسمان‌ها و زمین است. مثَل نور او چون چراغ‌دانى است که در آن چراغى باشد، آن چراغ درون آبگینه‌اى و آن آبگینه چون ستاره‌اى درخشنده. از روغن درخت پربرکت زیتون که نه خاورى است و نه باخترى افروخته باشد. روغنش روشنى بخشد هر چند آتش بدان نرسیده باشد. نورى افزون بر نور دیگر. خدا هر کس را که بخواهد بدان نور راه مى‌نماید و براى مردم مثَل‌ها مى‌آورد، زیرا بر هر چیزى آگاه است.

      * راستی، رفتم ببینم آخرین کامنتم در فایل‌های هدیه مال کی بوده. دیدم مال چهار ماه قبله، و جالب اینکه اون هم در پاسخ به کامنت شما بوده. اینم یه تأکید دیگه بر پربرکت بودن کامنت‌های شما.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مهسا میهن خواه گفته:
      مدت عضویت: 1626 روز

      سلام سلام سلام آقای امیری عزیز بی نظیر فقط تحسین تحسین تحسین میکنم این حد از درک فهم و اراده نسبت به درک فهم و تعقل بر آیات قرآن بی نهایت لذت بردم و واقعا حظ بردم ماشاالله درود و درود من همیشه از کامنت های بی نظیر شما که قرآن مشکافید میشکفم این حد تواضع و فروتنی شما در این منصب ستودنیه

      دردود بر استاد با این رشد شاگردهای بزرگوارانی چون شما

      خواهش میکنم بنویسید از درکتان که ماهم سراسیمه منتظریم که سیراب شویم

      خدایا چنین نازنین بندگانت را در پناهت حفظ و وسعت ببخش و به قلمشان ببار که سیطره قرآن و آیاتت را برای امثال من بگسترانند

      خدایا مرابا قرآن مانوس بگردان و درک فهم تعقل و چگونه خواندن قرآن هدایت یاری و رهبری بفرما

      آمیییییین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
      مدت عضویت: 171 روز

      سلام حمید جان

      من 6ساله شاگرد استا عباسمنش هستم وشاگردان درجه یک استاد رو کم کم میشناسم باتوجه به کامنتهاشون شخصیتشون رومیشناسم – شماهم یکی ازشاگردان درجه یک استادهستی فکرکنم دفعه سومه کامنتهات رومیخونم -این کامنت بالا خیلی شببه زندگی و روندزندگی من ازکودکیم تا بحال هست منم زندگیم ازبچگی تا الان خیلی شبیه حضرت یوسف هست – و کامنتت خیلی موردتوجه من قرارگرفته وچندبارخوندمش وآگاهی کسب کردم -من در دوره هم جهت باجریان خداوندنیستم ولی همیشه یک مثال انگیزه دهنده برای خودم دارم وهمیشه میگم منو دخترم سواربنزمون هستیم وباهوشیاری زیاد وآگاهیهام پشت فرمان بنزم نشستم تخته گاز روبه پیشرفت هستم – چون خداشاهده واستادهم ازاونجایی که استاده وتجربه زیادی داره مطمینه که من حقیقتومیگم ومابگیم ف استادمیره فرحزاد چایی میخوره میاد -چرا ؟چون این مسیری

      که من رفتم قبلا رفته ودرک میکنه چی میگم -ومیفهمه حقیقتومیگم – من به لطف خدا دراین 6سال اینقدرنتیجه گرفتم که تا فرداصبح هم بنویسم وقت کم میارم – همشوبه لطف الله گرفتم – استاد تودوره بهت گفته فرمان زندگی روبده دست خدا ببره تو رو – منم درسته فرمان دست خودمه ولی همیشه خدا صندلی عقب نشسته طبق نقشه ای که خدا بمن میگه حرکت میکنم و با الهام خدا پیش میرم که اینهمه نتایج کسب کردم – ولی ناگفته نمونه گاهی برای اینکه دربازی زندگی من برنده بشم دست پاچه میشم الهامات روفراموش میکنم وخودم گیج میشم وخودم میخام تخته گازبرم – بعدش خدا ازصندلی عقب میزنه روسرشونم منم برمیگردم به تنظیمات کارخونه وطبق الهامات شفافی که خدابمن گفته پیش میرم -هدفم مهاجرت به امریکاهست بادخترم میخام برم امریکا اونجا عالیتر زندگیموبسازم -احساس میکنم زن ومرد اونایی که درباره مسائل انگیزشی آموزش میدن وشاگردان استادعباسمنش هستن والگوشون استادهست ازدم همه تک تک کامنتهای منو اموزش میدن به فالورهاشون – من تازه امروزمتوجه شدم -دقیقا همه صحبتهاشون مختص کامنتهای من وآموزشهای استادعباسمنش هست – منواستادهم که طبق الهاماتمون صحبت میکنیم – ویادگرفتیم فشارهای رسانه ها برامون مهم نباشه حمیدجان شاگردان درجه یک استاد مثل خوداستاد شهرت جهانی گرفتن مواظب خودمون باشیم :)))

      ازت سپاسگزارم برای این کامنت فوق العاده قوی وتاثیرگذارت چون دلت مثل من پاکه کامنتت خیلی به دلم نشست داداش گلم :))

      آفررررین داداشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 492 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    روز194

    قسمت دوم آیا من میتوانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟

    خدایا شکرت بابت این آگاهی های ناب الهی

    سوره نمل

    إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ ﴿80﴾

    البته تو مردگان را شنوا نمى‏ گردانى و این ندا را به کران چون پشت بگردانند نمى‏ توانى بشنوانى (80)

    وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿81﴾

    و راهبر کوران [و بازگرداننده] از گمراهی‏شان نیستى تو جز کسانى را که به نشانه‏ هاى ما ایمان آورده‏ اند و مسلمانند نمى‏ توانى بشنوانى (81)

    الله و اکبر گنجی در این آیات قرآن هست برای کسانی که تعقل و اندیشه کنند.

    خدایا شکرت

    طبق قانون جهانمن خالق تمام اتفاقات زندگی ام هستم

    من از تغییر دیگران عاجزم و از تغییر شخص خودم توانمند هستم

    خدایا شکرت تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان

    خدایا شکرت یاری ام کن نصرتم ده تا همواره در مسیر توحید و بندگی کردن و تسلیم شدن و ایمان آورندگان تو باشم

    خدایا شکرت که با شروع نوشتن احساس خوب درونی ام اوج گرفته و اسکن از روح لطیفم جاری شده

    خدایا شکرت برای قلب سلیمم که بروی الهامات گشوده شده

    بلطف خداوند وقتی این لحظه و احساس خوب و شور و اشتیاق درونی برام ایجاد میشود

    متوجه وصل شدن به خداوند هستم و آماده دریافت الهامات و نعمت‌های الهی هستم

    خدایا شکرت

    من بدون تو هیچی نیستم

    با خدا باش و پادشاهی کن

    بی خدا باش و هر چه خواهی کن

    خدایا هر لحظه بهت محتاجم و نیازمند

    خدایا شکرت برای تمام اموراتم که به دستان قدرتمند تو سپرده ام و به عدالت تو ایمان و اعتماد دارم و آرام و آسوده خاطر هستم

    بلطف خداوند وقتی تضادی در زندگی ام پیش میاد حتی افراد نزدیکم هم با من حرف نمی‌زنند و با من دردو دل نمی‌کنند.

    این فضل و بخشش و مهربانی خداوند متعال است

    که وقتی من در مدار درستی باشم

    دسترسی به فرکانس های پایین تر را ندارم

    الله و اکبر

    خدایا شکرت چی بگم از ابن همه عشقی که نسبت به من داری

    خدایا قربونت برم عشق جانم

    سپاسگزارم که به خالقم وصل و وابسته و عاشق شدم و تو هستی که همواره مرا حمایت و هدایت و پشتیبانی می‌کنی

    خدایا چه کلمه ای برای این عشق جانانه ای که بهم داری را برایت بازگو کنم

    خدایا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم هر آنچه دارم از آن توست

    این عشق و علاقه و احساس خوب و آرامش و آسایش و لذت و شادی و صلح درونی با خودم همه و همه از لطف و محبت الهی توست

    خدایا من عاجزم من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم

    خدایا شکرت که همین لحظه همین احساس خوبم را از هدایت های تو دارم و استمرار و مداومتم در مسیر توحیدی ات میدانم که الان باید رر فرکانسی از توجه و لطف خداوند باشم که حتی نزدیکترین افراد زندگی ام هم از مسائل و مشکلاتشان با من حرف نمی‌زنند

    الله و اکبر

    خدایا من تسلیمم هیچی نیستم

    خدایا شکرت عاشق این لحظات ناب الهی هستم که اشک شوق از چشمانم به عشق وصال تو میریزد و من آرامم به نور الهی ات به نور ایمان و توکل و اعتماد و باور به نیروی خیر که همواره در وجودم هست و مرا راهنمایی می‌کند

    که در مسیر درست الهی ثابت قدم باشم و سرم به کار خودم باشد

    تمرکزم بر بهبود شخصیتم باشد

    فقط با تمرین و تکرار باورهای قدرتمندتوحیدی که

    که همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم

    همه ما تکه ای از وجود پاک خداوند هستیم

    خداوند همواره هدایت تمام مخلوقات را بر خودش واجب کرده است

    من توانایی تغییر زندگی خودم را دارم

    من توانایی تغییر زندگی دیگران حتی افراد خونی ام را ندارم

    نیروی خیر و هدایت گر خداوند در وجود همه ما هست

    خداوند برای تک تک ذرات کیهان ارزش و احترام قائل هست

    همه چی ازان خداست

    تمام نعمت‌های الهی از جاندار و بیجان فرکانس دارند

    هر چیزی که خلق شده روزی نیاز بشریت بوده و به خاطر تضاد هایی که با آن برخورده اند هدایت شده اند به خلق کردن نعمتها

    پس هر تضادی که پیش میآید بد نیست که اتفاقا خیلی هم به رشد و پیشرفت ما کمک کننده است

    گاهی اوقات ما چون به تضاد ی برخورد نمی‌کنیم نیازهایشان را هم نمی‌دانیم

    و وقتی با برخورد به تضادی خوردیم اگر آگاه باشیم درس آن تضاد را میگیریم و از آن به نفع خودمان الهام میگیریم و لذت می‌بریم که در مسیر رشد و پیشرفت هستیم

    من خودم اگر تضاد مالی همسرم نبود عمرا اگه به فکر شکوفایی توانایی هایم بودم

    و تضاد مالی نه تنها برایم بد نبوده که خیلی هم پر از برکت و فراوانی و رحمت و نعمت الله یکتا بوده با اون تضاد من کلی ایمانم به خدا قوی تر شد

    کلی اعتمادم به خدا بیشتر شد

    کلی متوکل تر شدم

    کلی اعتماد به نفسم بیشتر شده

    کلی عزت نفسم بالاتر رفته

    کلی درسها یاد گرفتم

    وابسته به خدای درونم شدم

    به اصلم رسیدم

    و باید هر روز آگاهانه سعی کنم در این مسیر زیبای الهی استمرار داشته باشم

    تا هدایت ها ی خداوند را بیشتر دریافت کنم

    وقتی عاجز و ناتوان شدم و تسلیم پروردگارم شدم درهای رحمت و فضل و بخشش خداوندبه رویم گشوده شد

    و الان باید با عزمی راسخ همین مسیر درست الهی را ادامه دهم

    خداوند بارها در قرآن فرموده که هر کسی را که هدایت کنم تا وقتی که در مسیر درست الهی ثابت قدم باشد هرگز گمراهش نمیکنم

    این آیه قرآن چنان قلبم را آرام و باز میکند که قدرتم بیشتر میشود برای ادامه دادن به مسیر الهی

    ایمان و اشتیاقم بیشتر میشود هر روز صبح با شوق بیدارم میکند که امروز روز شکوفایی توست

    امروز روزی است که خداوند برایت ساخته

    پس تا میتوانی از این مسیر زیبای الهی لذت ببر–*

    و خودت را هم جهت با جریان خداوند کن

    به احساس خوبت پایبند باش

    زندگی الانت حاصل افکار و فرکانس ها و باورهای گذشتن توست

    از امروز به بعد خودت را در آغوش خداوند قرار بده و به آنچه که بهت گفته میشودباور کن چون بر احساس خوب همراه است یعنی از طرف خدا وند است پس به آن عمل کن و آرام باش

    چون خداوند حامی و هدایتگر همیشگی توست و ایده و الهامی که بهت گفته شده را انجام بده و کاری با بقیش نداشته باش

    بنده ی من تسلیم باش چون خداوند تمام مسیر را میدانی و اگر تو به قدم اول اعتماد کنی

    قدم بعدی بهت گفته میشود

    پس ایمانت را نشان بده و سمت خودت را بدرستی انجام بده

    هر کاری که گفته میشود عمل کن اگه با روح تو در تضاد بود درسش را بگیر و مسیر درست را ادامه بده

    خداوند هرگز تو را فراموش نکرده

    وقتی هم جهت و هماهنگ با خدای درونت باشی و دست از تقلا و زور زدن برداری

    او همه کار میکند برات

    فقط ذهنت را آماده دریافت الهامات و نعمت‌های الهی کن

    با ذهنت از امروز زیبایی ها را بساز

    خودت را لایق آن زیبای ها و نعمتها بدان

    طبق قانون جهان به هر چیزی توجه کنیم از همان جنس بیشتر وارد زندگی مان میشود

    پس از امروز کارت این است که قدرت ذهنی ات را بالاتر ببری در خلق اتفاقات زندگی ات

    این قدرتی است که خداوند در وجودت قرار داده

    بابت این قدرت درونی سپاسگزارباش

    تو خالق زندگی خودت هستی

    تو با کنترل ذهن و افکار مثبت را تقویت کردن و تمرکز گذاشتن بر روی نکات مثبت و زیبایی های جهان هستی و شکر گذار و قدردان بودن تمام نعمت هایت داری توجهت را به سمت اتفاقات خوب خلق کردن میبری

    سمت تو همین است

    باید طبق قانون جهان عمل کنی

    تا لاجرم نعمتها و ثروت‌هاو فراوانی های جهان را دریافت کنی

    وقتی این آگاهی های ناب الهی را با تمام وجود باور کنی و هر لحظه تکرار و تمرین کنی و با هر بار اتفاقات بهتر در زندگی مواجه میشوی و تکاملی

    میفهمی که منم که دارم اتفاقات را خلق میکنم

    منم که وقتی با خدای درونم هماهنگ تر شدم

    اتفاقات بهتری داره در زندگی ام ایجاد میشود

    و من هر چقدر تسلیم این نیروی خیر درونی ام و حاکم بر جهان باشم

    در مدار خداوند هستم

    و کاری با چطور اتفاق افتادن ندارم

    میدانم که اگر من توجهم را بر روی زیبای ها ی خودم و جهان اطرافم بگذارم

    خداوند بقیه کارها را انجام میدهد

    مثلاً امروز که مادر همسرم به درخواست دخترم

    برایش حلیم درست کرده

    و من در آزادی زمانی و مکانی هستم

    و دارم با خدای خود م عشق بازی میکنم

    و درگیر ناهار بچه‌ها نیستم

    و فقط برای خودم ناهار طبق قانون سلامتی گذاشتم و بابت همین نعمت که چقدر بهم کمک کرد و در اختیارم قرار داده باید شکر گذار باشم و لذت ببرم.

    باید این نعمت الهی را بیاد بیاورم

    که چطور دیگران با عشق حاضرند برایم کاری را انجام دهند و بهم محبت کنند و کریدیت و اعتبارش را باید فقط بخدا بدهم که دلها را برایم نرم کرده و از این طریق داره بهم محبت و عشقش را نشان می دهد

    خدایا شکرت بخاطر فضل و بخشش و مهربانی ات که در سرتاسر زندگی ام جاری شده

    خدا یا شکرررررررررت که آسان شدم بر آسانی ها

    خدایا شکرت که حالم را خوب و آرامش را مهمان همیشگی قلبم کرده ای

    خدایا شکرت که باید همواره و همیشه با انگیزه و شور و اشتیاق و ایمان قوی به مسیر الهی ادامه دهم برای سعادت و خوشبختی و رستگاری خودم

    خدایا شکرت که میخواهم همواره بنده متواضع و تسلیم و فروتن تو باشم.

    من به هر خیری از جانب تو برسد فقیر ترینم

    خدایا شکرت که دارم یاد میگیرم که اگر من بتوانم کنترل زندگی ام را با کنترل ذهنم در دست بگیرم و جای خدا را در زندگی دیگران نگیرم

    زندگی ام سرشار از عشق الهی و سلامتی و روابط عالی و بینظییییر و موفقیت و ثروت و فراوانی و رحمت و برکت الهی میشود.

    خدایا شکرت

    که هر بار از مسیر دور شدم خودت با عشق دستم را گرفتی و گفتی بنده من تقلا نکن

    آرام باش و اجازه بده تا من کمکت کنم

    و بیادم آوردی روزهایی که بخودم ظلم کردم و در گمراهی بودم چطور مواظبم بودی و ازم مراقبت کردی تا به مرحله عجز و تسلیم شدن رسیدم و از هدایت شدگان الهی هستم

    خدایا شکرت همه ازان توست

    خدایا شکرت که همواره ریز به ریز هدایت شده هستم

    خدا یا شکرررررررررت که این فایل بینظییییر توحیدی را برایم به موقع روی بنر سایت قرار دادی و در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط مثله همیشه حامی و هدایتگر م هستی

    خدا یا شکرررررررررت که دارمت همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری بوووووس خداجونم قربونت برم که اینقدر عاشقانه مرا دوست داری و از خودم بیشتر دوست داری که خوشبخت و سعادتمند زندگی کنم در دنیا و آخرت از بندگان صالح خودت باشم

    خدایا شکرت که وقتی بهت وصل هستم

    شیطان به من دسترسی ندارد و کلمات از اعماق جانم میآید که فقط تو هستی که بر زبانم جاری می‌کنی

    من تسلیمم هیچی نمیدووووونم

    خدایا شکرت که با اتفاقات جهان اطرافم بهم درس و نشانه میدهی که من در مسیر درست حرکت کنم که همواره لطف خداوند شامل حالم شده و میشود .

    اگر میخواهم خوشبخت زندگی کنم باید خودم را از باورهای محدود جامعه جدا کنم

    نه از خود جامعه از باورهای محدودجامعه جدا کنم

    وقتی با عزیزان هم صحبت میشوم و متوجه باورهای محدود شان میشوم

    با عشق و پذیرش عزیزان

    با خودم باور قدرتمند توحیدی که از قرآن و این سایت دریافت کرده ام را با تمام وجود دریافت میکنم

    و توجهم را از روی آنها بر میدارم و غرق توحید در درونم میشوم

    و شکر گذاری میکنم که هدایت شدم به راه راست

    و اگر من خودم را تغییر بدهم طبق قانون جهان به جاهای بهتر و سالمتر و هر بار تکاملی به انسان ها ی بهتر و مثبت تر و مکانهای زیباتر و آزادی زمانی بیشتری هدایت میشوم

    و بلطف خداوند دارم نشانه های الهی را دریافت میکنم و هر بار آرامشم بیشتر شده و هر بار کیفیت زندگی ام داره بهتر و بهتر میشود

    و این اتفاقات هرگز اتفاقی نیست

    با تغییرات بهترمن دارم اتفاقات بهتری را تجربه میکنم

    و با ایمان بیشتر و استمرار قوی تر مسیرم درسته و ادامه میدهم با عشق و تمام وجودم ..

    خدا یا شکرررررررررت

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    تمرین:

    این نوع مثالها را درباره خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

    آیا زمانی بوده که افرادی در زندگی شما، اعم از اعضای خانواده، دوستان یا آشنایان، سعی داشتند با نصیحت‌ها یا پیشنهادات مفید و سازنده به شما کمک کنند، اما شما در آن مقطع آمادگی شنیدن و عمل کردن به آنها را نداشتید. در نتیجه با وجود تقلاهای بسیار آنها برای گوش دادن به آن پیشنهاد سازنده، همچنان راه خود را رفتید و به بن بست رسیدید؟

    -بله در بسیاری از موارد افراد مختلف به ما پند و اندرزهایی داده اند و ما به آنها عمل نکرده ایم اما اکنون که قانون را بهتر از گذشته درک کرده ایم اصلا ناراحت نیستیم که چرا به نصایح آنها عمل نکرده و راه خود را رفته ایم چون با داشتن باورها و افکار نامناسب حتی در صورت عمل به نصایح آنها حتما نتایج بسیار بد و نامناسبی دریافت می کردیم برای مثال فردی بسیار نزدیک در زمان های گذشته ما را به مهاجرت به کشور کانادا ترغیب می کرد و ما اصلا به حرف او اهمیت نداده و به دلیل دخالت های بیجا او را از زندگی خود حذف کردیم اما اکنون پس از سپری شدن سالها با شنیدن سخنان استاد متوجه شدیم که در مهاجرت پتانسیل بسیار زیادی برای رشد و پیشرفت بیشتر وجود دارد اما اگر با داشتن باورهای مخرب و نامناسب اقدام به مهاجرت می کردیم وضعیت و شرایط مان حتما نامناسب تر از اکنون یا حتی بدتر از آن بود بنابراین اصلا ناراحت نیستیم که چرا به اندرزهای دیگران فارغ از درست بودن یا نبودن آن عمل نکرده ایم چون باید باورهای ما تغییر کند تا نتایج لاجرم رخ دهد با اقدام عملی بدون داشتن باورها و افکار مناسب وضعیت ما بدتر و نامناسب تر از گذشته خواهد شد

    آیا پس از گذشت مدت‌ها که به خاطر تغییر افکار و باورهایتان آماده تغییر شدید، بالاخره درستی توصیه‌های آنها را بیاد آورید؟

    -بله صد در صد زمان گذشته شاید مهاجرت آسانتر از اکنون بود اما ما ترجیح می دهیم در زمان مناسب نه با زور و تقلا به خواسته های خود دست یابیم

    آیا از آن توصیه ها استفاده کردید؟

    -خیر علاوه بر اینکه از نصیحت آنها استفاده نکردیم باعث شد کینه و نفرتی از پند و اندرزهای مداوم و دخالت های بیجای آنها تحقیر و سرزنش هایشان در ما شکل بگیرد و این رابطه به طور کامل قطع گردد

    در بخش نظرات این فایل بنویسید چه زمانی و به چه شکل آن نصیحت‌ها بالاخره در زندگی‌تان اثر گذاشتند؟

    -زمانی که با استاد و قوانین آشنا شدیم و متوجه شدیم مهاجرت باعث رشد و پیشرفت بیشتر ما می شود حتی اکنون هم مهاجرت به خارج از کشور را مناسب نمی دانیم چون هنوز تکامل خود را به درستی طی نکرده و ظرف ما آماده ی مهاجرت نیست بر روی باورهای خود کار کرده و اجازه می دهیم خداوند در زمان مناسب خواسته ی ما را محقق کند

    ب) درسهایی که از آگاهی های این دو قسمت یاد گرفتید را ذکر کنید. این درسها منجر به اخذ چه تصمیماتی برای شما شد؟

    -یاد گرفته ایم که در زندگی و سبک شخصی افراد دخالت نکنیم اجازه دهیم هر فردی مطابق با دیدگاهش عمل کرده و تمرکز خود را بر تغییر باورهای خود بگذاریم چون هیچ فردی در زندگی ما تاثیر نداشته و ما در زندگی هیچ فردی تاثیر گذار نیستیم تنها باید بتوانیم به خداوند اعتماد کرده تسلیم او باشیم و اجازه دهیم خداوند در زمان مناسب افراد مناسب را به سمتمان هدایت کرده و افراد نامناسب را از زندگیمان حذف کند

    همان گونه که ما افرادی که دائما به ما پند و اندرز و نصیحت می دهند را دوست نداریم خودمان هم نباید با دخالت های بیمورد شخصیت و احساس ارزشمندی خود را زیر سوال ببریم

    همه ی ما به یک اندازه به خداوند و هدایت های او دسترسی داریم و به هیچ وجه نباید جا پای خدا گذاشته و بخواهیم از جاهلان باشیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد وخانم شایسته عزیز

    آیاتی از قرآن که اشاره به ناتوانی ما از تغییر دیگران دارد:

    لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

    در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست [کسی حق ندارد کسی را از روی اجبار وادار به پذیرفتن دین کند، بلکه هر کسی باید آزادانه با به کارگیری عقل و با تکیه بر مطالعه و تحقیق، دین را بپذیرد]. مسلماً راه هدایت از گمراهی [به وسیله قرآن، پیامبر و امامان معصوم] روشن و آشکار شده است. پس هر که به طاغوت [که شیطان، بت و هر طغیان گری است] کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، بی تردید به محکم ترین دستگیره که آن را گسستن نیست، چنگ زده است؛ و خدا شنوا و داناست.

    -هیچ اجباری در دین نیست

    -راه درست از نادرست به راحتی قابل تشخیص است

    -هر فردی می داند کار او درست یا نادرست است

    -نخواهیم افراد را به زور به سمت بهشت هدایت کنیم

    -هر فردی حق انتخاب خداوند یا مسیر گمراهی را دارد

    -هر فردی مسئول انتخاب های خودش است

    -مسئول نتایج زندگی خود باشیم و اجازه دهیم هر فردی مسئول نتایج زندگی خود باشد

    -مسئولیت اشتباهات افراد حتی فرزندان خود را بر عهده نگیریم

    -اجازه دهیم دیگران مسئولیت اعمال نادرست خود را بر عهده بگیرند

    -اجازه دهیم دیگران به عواقب اعمال نادرست خود پیش از تصمیم گیری فکر کرده و اقدام درست تری انجام دهند

    -با بر عهده نگرفتن مسئولیت اجازه دهیم دیگران مسئولیت اشتباهات خود را بر عهده بگیرند و شخصیت قوی داشته باشند

    -به افراد اختیار و آزادی انتخاب دهیم

    -با درک درست قانون به احساس آرامش دست میابیم

    -به فرزندان بفهمانیم مسئول انتخاب هایشان خودشان هستند

    -بر اصول شخصی خود پایبند باشیم

    -نیازمند دریافت تعریف و تایید دیگران نباشیم

    -درس ها و تجارب ناشی از اشتباهات خود را به درستی درک کرده تا آنها را به صورت مکرر تکرار نکنیم

    قُلْ أَغَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا وَهُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ ۚ وَلَا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ

    بگو: آیا جز خدا پروردگاری بجویم در حالی که او پروردگار هر چیزی است؟! و هیچ کس جز به زیان خود [عمل زشتی] مرتکب نمی شود، و هیچ سنگین باری بار گناه دیگری را بر نمی دارد؛ سپس بازگشت همه شما به سوی پروردگارتان خواهد بود، پس شما را به [حقّانیّت] آنچه درباره آن [با مردم مؤمن] اختلاف می کردید، آگاه می کند.

    -هیچ فردی بار گناهان دیگری را بر عهده نمی گیرد

    -هیچ شفاعتی در اخرت پذیرفته نیست

    -هر فردی مسئول اعمال خودش است

    -هیچ گاه به خاطر اشتباه فرد دیگر مواخذه نمی شویم

    -والدین نمی توانند اشتباهات فرزندان را بر عهده بگیرند

    -ورودی های نامناسب دریافت شده ما را به این نتیجه رسانده است که والدین مسئول ما و ما مسئول والدین هستیم

    -هر فردی نتیجه ی اعمال خود را دریافت می کند

    لهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ

    برای انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانی است که همواره او را به فرمان خدا [از آسیب ها و گزندها] حفظ می کنند. یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتی را [به سوی بلا، نکبت، شکست و شقاوت] تغییر نمی دهد تا آنکه آنان آنچه را [از صفات خوب و رفتار شایسته و پسندیده] در وجودشان قرار دارد به زشتی ها و گناه تغییر دهند. و هنگامی که خدا نسبت به ملتی آسیب و گزند بخواهد [برای آن آسیب و گزند] هیچ راه بازگشتی نیست؛ زیرا برای آنان جز خدا هیچ یاوری نخواهد بود.

    -اگر فردی آماده ی تغییر باشد: تغییر می کند

    -قرآن کتابی است که افراد را بسته به آمادگیشان به سمت راه درست و نادرست هدایت می کند

    -خداوند به افکار و باورهای لحظه ای ما پاسخ می دهد

    -با بودن در مسیر درست: برای اسانی ها آسان شده به راه راست هدایت می شویم

    -با بودن در مسیر نادرست: برای سختی ها آسان شده به راه نادرست هدایت می شویم

    -هر فردی مسیر خود را انتخاب می کند

    -خداوند به تمام افراد آزادی انتخاب داده است

    -مسیر درست نتایج درست و مسیر نادرست نتایج نادرست دارد

    -خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نداده مگر خودشان را تغییر دهند

    -به هیچ وجه خشک و تر با هم نمی سوزند

    -خداوند هرگز دخالتی در سرنوشت ما ندارد

    -ما مسئول صد در صد سرنوشت خود هستیم

    -در هر مسیری توسط خداوند هدایت می شویم

    نَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ

    قطعاً تو نمی توانی هر که را خود دوست داری هدایت کنی، بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت می کند؛ و او به هدایت پذیران داناتر است،

    -پیامبر توانایی هدایت تمام افراد را ندارد

    -هر فردی آمادگی لازم را داشته باشد توسط خداوند هدایت می شود

    -ما توانایی تاثیر گذاری در زندگی دیگران را نداریم

    -پیامبر تنها بشیر و نذیر بود

    -پیامبر تنها وظیفه ی ابلاغ پیام خداوند به افراد آماده را داشته است

    -وظیفه پیامبر دلسوزی به حال دیگران و تلاش برای تغییرشان نیست

    -هر فردی آماده ی هدایت باشد از هزاران طریق هدایت های خداوند را دریافت می کند

    وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّهً وَاحِدَهً ۖ وَلَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ

    اگر پروردگارت می خواست یقیناً تمام مردم را [از روی اجبار، در مسیر هدایت] امت واحدی قرار می داد، [ولی نخواست به همین سبب] همواره [در امر دین] در اختلاف اند.

    -قرار است جهان متنوع و افراد به شکل متفاوت از هم فکر کنند

    -خداوند به شیطان می فرمایید: تو توانایی گمراهی بندگان مرا نداری

    -اگر در مسیر خداوندیم از مسیر شیطان دوریم

    -اگر بندگی خداوند را می کنیم بنده ی شیطان نیستیم

    وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ ۚ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا ۚ وَإِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغَاثُوا بِمَاءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ ۚ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا

    و بگو: [سخن] حق [که قرآن است] فقط از سوی پروردگار شماست؛ پس هر که خواست ایمان بیاورد، و هر که خواست کافر شود، به یقین ما برای ستمکاران آتشی آماده کرده ایم که سراپرده هایش بر آنان احاطه دارد، و اگر [از شدت تشنگی] استغاثه کنند با آبی چون مس گداخته که چهره ها را بریان می کند [به استغاثه آنان] جواب گویند، بد آشامیدنی و بد جایگاهی است.

    -هر فردی در مسیر ایمان باشد: ایمان می آورد

    -هر فردی در مسیر گمراهی باشد: گمراه می شود

    -مسیر مشخص و حق گفته شده هر فردی می تواند مسیر خود را انتخاب کند

    -ما توانایی تغییر افراد را نداریم

    -اگر تمرکز ما بر تغییر افراد است از مسیر درست خارج شده ایم

    مَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۗ وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا

    هر کس هدایت یافت، فقط به سود خودش هدایت می یابد و هر کس گمراه شد، فقط به زیان خودش گمراه می شود. و هیچ بردارنده بار گناهی بار گناه دیگری را به دوش خود بر نمی دارد؛ و ما بدون اینکه پیامبری را [برای هدایت واتمام حجت به سوی مردم] بفرستیم، عذاب کننده [آنان] نبودیم.

    -اگر به سمت مسیر درست برویم: هدایت می شویم

    -اگر به سمت مسیر نادرست برویم: گمراه می شویم

    -هیچ فردی بار گناه دیگری را بر عهده نمی گیرد

    -خداوند عادلانه هر فردی را در جایگاه درست خود قرار می دهد

    مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ۗ وَمَا رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ

    کسی که کار شایسته انجام دهد، به سود خود اوست، و کسی که مرتکب زشتی شود به زیان خود اوست، و پروردگارت ستمکار به بندگان نیست.

    -اعمال درست ما به نفعمان و اعمال نادرستمان به ضررمان است و خداوند هرگز به بندگان خود ظلم نمی کند

    فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ ﴿21﴾

    پس تذکر ده که تو تنها تذکردهنده‏ اى (21)

    لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ ﴿22﴾

    بر آنان تسلطى ندارى (22)

    -پیامبر تنها وظیفه ی ابلاغ پیام را بر عهده دارد

    -پیامبر نمی تواند افراد را تغییر دهد

    وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا ۚ أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ

    اگر پروردگارت می خواست یقیناً همه کسانی که روی زمین اند [اجباراً] ایمان می آوردند؛ [ای پیامبر! در حالی که خدا از بندگانش ایمان اجباری نخواسته] پس آیا تو مردم را وادار می کنی تا به اجبار مؤمن شوند؟!

    -اگر در مشیت و قوانین خداوند بود همه ی افراد ایمان می آوردند

    -افراد حق انتخاب دارند

    -فکر نکنیم می توانیم زندگی دیگران را تغییر دهیم

    -ما تنها توانایی تغییر خود نه دیگران را داریم

    فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا ۖ إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلَاغُ ۗ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَهً فَرِحَ بِهَا ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسَانَ کَفُورٌ

    پس اگر [از دعوتت] روی برگردانند [اندوهگین مباش] ما تو را بر آنان نگهبان و مراقب نفرستاده ایم [تا آنان را به اجبار در دایره هدایت قرار دهی]، جز رساندن [پیام وحی] بر عهده تو نیست، و هنگامی که ما از سوی خود رحمتی [چون سلامت، امنیت و ثروت] به انسان بچشانیم، به آن سرمست و مغرور می شود، و اگر به سبب گناهانی که مرتکب شده اند آسیبی به آنان رسد [رحمت حق را فراموش می کنند]، بی تردید انسان بسیار ناسپاس است.

    -اگر افراد از پیام خداوند اعراض کردند پیامبر مسئولیتی در قبال آنها ندارد

    -ما شرایط را برای خودمان سخت و دشوار می کنیم

    -وظیفه ی پیامبر تنها ابلاغ و ارسال پیام است

    -پیامبر محافظ و وکیل افراد نیست

    -برای تغییر دیگران انرژی و زمان صرف نکنیم

    إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ ﴿80﴾

    البته تو مردگان را شنوا نمى‏ گردانى و این ندا را به کران چون پشت بگردانند نمى‏ توانى بشنوانى (80)

    وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿81﴾

    و راهبر کوران [و بازگرداننده] از گمراهی‏شان نیستى تو جز کسانى را که به نشانه‏ هاى ما ایمان آورده‏ اند و مسلمانند نمى‏ توانى بشنوانى (81)

    -ما از تغییر افراد عاجز و ناتوانیم

    -تمرکز ما همواره بر چیزی باشد که توانایی تغییر آن را داریم

    -پیامبر تنها توانایی ارسال پیام به افرادی که آماده هستند را دارد

    -افراد را مجبور به تغییر نکنیم

    -نخواهیم دیگران را به زور متحول کنیم

    -ما توانایی ارسال پیام به افرادی که آمادگی کافی ندارند را نداریم

    -خداوند از بی نهایت طریق ما را به مسیر درست هدایت می کند

    قَدْ جَاءَکُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ عَمِیَ فَعَلَیْهَا ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ

    بی تردید برای شما از سوی پروردگارتان دلایلی روشن آمده، پس هر که [به وسیله آن دلایل بینا شود و حقایق را با چشم دل] ببیند به سود خود اوست و هر که [با پشت کردن به دلایل] کوردل شود [و از دیدن حقایق محروم گردد] به زیان خود اوست، [وظیفه من ابلاغ پیام خداست] و بر شما حافظ و نگهبان نیستم.

    کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَهٌ

    چنین نیست که آنها مى‏ گویند آن قرآن یک تذکر و یادآورى است

    فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ ﴿55﴾

    پس هرکه بخواهد از آن پند گیرد،

    وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَهِ ﴿56﴾

    و پند نگیرند مگر آنکه خدا خواهد، اوست که سزاوار پرهیز ورزیدن است، و سزاوار آمرزگارى‏

    -هر فردی آمادگی لازم را داشته باشد از قرآن پند می گیرد

    وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکُوا ۗ وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا ۖ وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ

    اگر خدا می خواست آنان [به طور اجبار] شرک نمی آوردند، [ولی خواست خدا آزادی انسان در انتخاب است] و ما تو را بر آنان نگهبان و کارساز قرار ندادیم [تا آنان را به اجبار به پذیرش دین وادار کنی.]

    -لو شاء الله به معنای در مشیت خداوند قرار نداشتن است

    مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ۖ وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا

    هر که از پیامبر اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده و هر که روی برتابد [حسابش با ماست.] ما تو را بر آنان نگهبان [اعمالشان که به طور اجبار از فسق و فجور حفظشان کنی] نفرستادیم.

    رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ ۖ إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ ۚ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا

    پروردگارتان به شما داناتر است، اگر بخواهد شما را مورد رحمت قرار می دهد و اگر بخواهد عذابتان می کند. و ما تو را بر آنان نگهبان و کارساز نفرستاده ایم.

    بنابراین:

    +تجارب زندگی ما گویای این است که ما هیچ تاثیری در زندگی دیگران نداریم

    +ما تنها قادر به تاثیر گذاری در زندگی خود هستیم

    +هر فردی در مسیر درست قرار گیرد: به سود خود اوست

    +هر فردی در مسیر نادرست قرار گیرد: به ضرر خود اوست

    +اجازه دهیم هر فردی مسئولیت اشتباهات خود را به گردن بگیرد

    +با پذیرفتن مسئولیت اشتباهات دیگران آنها را ضعیف بار می آوریم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    على شيرازى گفته:
    مدت عضویت: 3444 روز

    به نام خدای مهربان

    با سلام خدمت استاد عزیزم و‌مریم بانو و دوستان گل

    88.

    خداروسپاس برای این روز که عالی بود و هست و چه قدر رویداد خوب رو تجربه کردم

    کلی روی این که فقط می‌توانم زندگی خودم رو تغییر بدم و بس کار کردم خیلی خوب تر شدم

    اما گاهی باز نجواها هستند که بسیار قابل کنترل هستند

    یکی از اون ها اینه که باید خانوادم رو نجات بدم و من الان نجات گر و فردین هستم این وسط نجات از ایران و‌این رو این جوری منطقی کردم که چه قدر قبل ها خواستم از این کارها انجام بدم و نشد که هیچ بلکه آدم بده هم شدم

    دوم اگه به فراوانی واقعا اعتقاد داشته باشم مگه ایران و امریکا داره

    اون جا هم کلی فرصت هست و همه جا هست

    و بعد این که من اصلا علاقه ندارم و حتی نمی تونم که با خانواده یک جا باشم

    کل این مهاجرت ها برای این بوده که تنها باشم راسیات

    البته اون احترامی که برای خانوادم فائل هستم راسیات بسیار زیاده اما واقعا من این رو دوست دارم همه جوره باور کنم که علی جان قسمت باشه میان نباشه نمیان و اگه بیان هم باز هم شما مسئول زندگی هیچ کسی جز علی نیستی

    الهی شکرت

    استاد سپاسگزارم از شما بی نهایت

    Reno Nevada

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: