چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟ - صفحه 14

566 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ»

    (ﻭ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ [ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ] ﺑﻜﻮﺷﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺳﻮﺩ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻰﻛﻮﺷﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﺍﺳﺖ)

    «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ»

    (ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﻄﻌﺎً ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰﭘﻮﺷﺎﻧﻴﻢ ﻭ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻋﻤﻠﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﭘﺎﺩﺍﺷﺸﺎﻥ ﻣﻰﺩﻫﻴﻢ)

    (آیات 7-6 سوره عنکبوت)

    —————————————————————————

    «ای که مرا خـوانـده ای ،راه نـشـانـم بـده ؛ در شـب ظـلـمــانی ام، مـاه نــشـانـم بـده»

    «یوسـف مصری ز چـاه، گـشت چنـان پادشـاه ؛ گـر کـه طـریـق ایـن بُـود، چـاه نـشـانـم بـده»

    خدای مهربان و صاحب فضل، ای یگانه مالک مطلق همه ملکوت عالم ، ای یگانه دارنده صفت «الرحمن الرحیم» ای تنها زیبنده صفت «الغنی الحمید» ، ای فقط تو «علیم بذات الصدور» ، ای یگانه فرمانروای برکت گستر همه عالم که بر مطلق امور توانایی «تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» ، از اعماق تاریکی جهل خودم به سوی تو دست درخواست و یاری دراز میکنم و سر تعظیم و بندگی فرود می آورم. خدایا قصد عصیانگری به درگاهت رو نداشتم اون زمانی که عصیان کردم، نجوای شیطانی ذهنم، فریبم داد و قلبم رو از یاد تو و احساس سپاسگزاری غافل کرد و جهالتم بر من چیره شد و گناه در نظرم جلوه داده شد، خدایا شاید خاطی و عاصی باشم ولی یاغی و طاغی نیستم. خدایا سر تعظیم و سجود به درگاهت فرود می آورم و از تو درخواست رحمت و فضل و غفران میکنم که همانا تو بر بندگانت صاحب فضل بیکرانی ، و بینهایت «التواب الرحیم» و «الغفور الرحیم» هستی.

    خدایا بقول حافظ شیرازی «پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت ؛ من چرا ملک جهان را به جویی نفروشم؟!» خدایا اینقدر آغوش مهربانی تو و رحمت بیکرانت بهم اطمینان خاطر بخشید که به خودم جرأت خطاکاری و عصیان دادم و ایمان داشتم اگر هزاران بار برگردم، باز هم با آغوش مهربانی ازم استقبال می‌کنی، و جز فضل و رحمتت بهم عطا نمیکنی، ولی خدایا دیگه خجالت میکشم از عصیانگری، پناهم ببخش و یاری ام کن، و مرا از شر فتنه ها و نجواهای شیطانی محافظت کن. که جز تو مرا پناهی نیست.

    مرا ببخش آنچنان که پدرم، «آدم» را به کلماتت آموختی و بخشیدی و عزتمند ساختی «فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِمات فَتابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَوّابُ الرَّحیم» و همانا تو بر بندگانت به یقین، بینهایت توبه پذیرِ بخشایشگری.

    —————————————————————————

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم در این سایت گسترش توحید. امیدوارم حالتون عالی عالی عالی باشه و همواره به نور هدایت رب العالمین متصل باشید.

    استاد عزیزم ، اول، آخرش رو بگم …

    آخر فایل گفتین امیدوارم فایل خوبی شده باشه، استاد خداییش شوخی می‌کنی، یا جدی جدی بقول شاعر از خوبیِ خود بی‌خبری ؟؟

    «خبرت هست که از خوبی خود بی‌خبری؟! بخدا خوبتر از خوبتر از خوبتری»

    استاد عزیزم از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم، خدا به زندگی شما خیر و برکت بی‌نهایت و عزتمندی عطا کنه، استاد جان ممنونم که اینقدر روی توحید و ایمان تون کار میکنید و قلبتون رو جایگاه دریافت هدایت‌های الهی قرار دادین. ازتون متشکرم بخاطر این سخاوتمندی که این آگاهی ها رو بهمون هدیه می‌دین.

    یه وقتایی گوشه و کنار و توی یوتیوب یا تلگرام یه چیزایی اتفاقی میبینم، و یاد این بیت شعر می افتم که «میان ماه من تا ماه گردون ، تفاوت از زمین تا آسمان است»

    یه حسی بهم گفت کامنت بنویسم ولی واقعاً هیچی برای گفتن نداشتم و اینکه از قرآن هدایت خواستم و هدایت شدم به آیه 7 سوره عنکبوت و دیدم آیات 6 و 7 به نوعی در ادامه همدیگه هستن.

    —————————————————————————

    خب ابتدای فایل که شروع شد و صحبت از خوشبینی و بدبینی شد و اون جمله جف بیزوس و توضیحات استاد، گردنمو بالا گرفتم سینه ام رو دادم جلو و یه نفس عمیق کشیدم و با اعتماد به نفس (شما بخونید اعتماد به سقف کاذب) گفتم خب خدا رو شکر من آدم بدبینی نیستم.

    ولی این اعتماد به نفس کمتر از چند دقیقه جاشو داد به صورت شطرنجی شده…

    اونجایی که استاد ویژگی افراد بدبین رو می‌گفتن.

    گفتم خب اینو یه ذره دارم. عه چه جالب یه کوچولو اینم دارم ، آره آره راست میگی اینم یه ذره هست، آره اونم یه وقتایی هست ، و خدا قوت آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری بزرگوار…

    بچه جان، برو ته صف وایسا از اول دوباره شروع کن روی خودت کار کردن. یه وقت اعتماد به نفس کاذب نگیریا، یه وقت فکر نکنی «چه خبرتونه! چه خبرتونه؟!»؛ هر وقت که حس کردی دیگه کارت خیلی درسته، دقیقاً این همون جاییه که هیچی در مورد کار درست نمیدونی. هر وقت حس کردی خیلی میفهمی یعنی هنوز هیچی نفهمیدی.

    به تجربه بهم ثابت شد هیچوقت حس نکنم من توی یه زمینه عالیم، چون هر چقدر عالی باشم بازم جا داره بهتر بشم، هیچوقت خودم رو بی‌نیاز ندونم از یادگیری و احساس شاگردی.

    یه حسی بهم میگه در مورد بدبینی های گذشته خود افشایی نکنم، چون تمرکز بر منفی‌هاست، اینکه چه حرفها و چه کنایه هایی شنیدم به حدی که خودم هم بدبین شدم و مدتها زبان نیش و کنایه داشتم و هنوز باید آگاهانه تلاش کنم جلوشو بگیرم. از بهترین باورهایی که بهم کمک کرد جلوی این بدبینی رو بگیرم یکیش این بود که بگم «من نمی‌دونم، من هیچی نمیدونم و خدا میدونه؛ خدا هم می‌دونه و هم می‌تونه ، هیچ چیز غیر ممکن نیست.» یکی دیگه اش هم این بود که وقتی یکی در مورد یه موضوعی صحبت می‌کنه که من هیچ ذهنیتی در موردش ندارم بجای اینکه تو ذوق طرف بزنم بگم «من تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم، من تجربه اش نکردم، شاید این چیزی که میگی درست باشه»

    ولی خیلی قبل از اینکه با این مباحث آشنا بشم یه باوری رو در خودم ساخته بودم و اون این بود که خیلی بیشتر از آدمهای بد و منفی ، آدمهای خوب و ارزشمند و مثبت و درستکار وجود داره، ولی چون ما همه رو نمی‌شناسیم و اونها هم اهل شوآف کردن نیستن و ساکتن، باعث میشه ما فکر کنیم همه بد شدن. کافیه به خودمون نگاه کنیم، چقدر خوبی رو برای دیگران می‌خوایم، پس بقیه هم همینجوری هستن و برای ما خوبی رو میخوان.

    —————————————————————————

    یه لحظه خودم رو گذاشتم جای جف بیزوس ، و تجسم کردم من قراره به سوال خبرنگار جواب بدم. و گفتم اگه من بودم چی میگفتم؛ یه لحظه این جملات به ذهنم رسید «اول اینکه زمینه کاری شرکت اسپیس ایکس و بلو اوریجین تفاوت داره و ما میتونیم به رشد همدیگه کمک زیادی بکنیم؛ از طرفی ایلان ماسک کارهای بسیار ارزشمند و غیرممکنی رو با موفقیت به انجام رسانده و خودش هم بسیار هم شخصیت خلاقیه، من بسیار تحسینش میکنم و براش بهترین ها رو میخوام، قطعاً این خلاق بودن و مفید‌ بودنش باعث میشه اتفاقات خوب زیادی در آینده رقم بزنه همون‌طوری که تا الان تونسته کارهای بزرگی رو انجام بده ، و منفعتش برای همه باشه ؛ من به شخصه براش آرزوی موفقیت دارم»

    (آخر کامنت یادم باشه در مورد این همزاد پنداری با جف بیزوس یه جوک تعریف کنم صرفاً جهت خنده)

    —————————————————————————

    مثالها و توضیحات استاد خیلی عالی بود و یه مهر تایید زد پای یه تجربه ای که اخیراً داشتم.

    حدود یک ماه پیش یه روز رفتم کافه، یه شات قهوه بگیرم یه دوست بزرگوار و خوش برخوردی اونجا بلافاصله سر صحبت و دوستی رو باز کرد ، خب من یه کم با این مدل شروع ارتباطات مقاومت دارم. (اگه خودم حسم خوب باشه هیچ ابایی ندارم از اینکه سر صحبت رو باز کنم و با افراد گفتگو کنم ولی هیچوقت دنبال یه ارتباط دوستی دائمی نیستم ، فقط یه گفتگوی خوب و محترمانه توی مدت زمانی که اونجا هستم) ،ولی این دوست عزیز بلافاصله رفت سر بحث بیزنس و موفقیتهاش و من در کل از درون حس خوبی نسبت به حرفاش نداشتم. مخصوصاً اینکه یه رفتاری موقع تلفن جواب دادن نشون داد. بعدش پرسید کارت چیه و بعد شغل خودش رو گفت و گفت در کنار شغل اصلیم دارم توی حوزه «هوش مصنوعی و مدیریت بازارهای مالی» دارم کار میکنم و چندتا اصطلاح بکار برد مثل «فایننشال منجمنت» و «کریپتو کارنسی» «هوش مصنوعی» و سایر موارد که شاید منو تحت تاثیر قرار بده.

    من نه تنها تحت تاثیر این اصطلاحات قرار نگرفتم که توی دلم گفتم بقول بوشهریا «عامو اوپیچک نکناااا» ( ترجمه : دوست عزیز و گرامی ، از اینکه از اغراق و غلو بی مورد پرهیز مینمایید از شما سپاسگزاریم)

    خلاصه اینکه این ماجرا ادامه پیدا کرد و ایشون درخواست یه ملاقات دیگه کرد و من گفتم اکی من در هر صورت نظرم منفیه و این موضوع بازارهای مالی زمینه مورد علاقه من نیست، ولی اگه در مورد هوش مصنوعی چیزی برای یادگرفتن داشته باشه استقبال میکنم. رفتیم توی یه جلسه و یه دوست عزیز دیگه ای اومد که بسیار انسان فوق العاده تحسین برانگیزی بود به لحاظ اطلاعات و تسلط بر موضوع کاری خودش بسیار عالی پلن کاریشون رو توضیح داد، آدم اهل مطالعه بود و هر چند دقیقه یکبار یه نقل قول میکرد از جیم ران یا وارن بافت یا افراد دیگه یا گاهی اوقات رفرنس میداد از کتابهایی که مطالعه کرده بود. در کنار این موضوعات بیزینسی از عزت نفس و اعتماد به نفس هم نکاتی رو گفت که نشون میداد یه چیزایی شنیده بود و من خیلی تحسینش کردم، خیلی آدم پویا و در حرکتی بود و اصلا دوست نداشت یه جا متوقف باشه ، ولی نهایتاً بازم گفتم من کماکان نظرم در مورد بازارهای مالی و این مدل سرمایه گذاری منفیه و دلایل خودمو داشتم ولی موکول کردم به اینکه برم فکرامو کنم و بعداً نظرم رو مفصل بیان کنم.

    (فکر کنم چیه! این که الکی بود، تا جریان هدایت هست فکر و عقل من تعطیله) احساسم نسبت به موضوع منفی بود و مقاومت داشتم ولی میگفتم شاید من زیادی بدبینم بذار ببینم جریان هدایت چی میگه. اما دائما این موضوع توی بکگراند ذهنم بود که این اعداد و ارقام چند هزار دلاری و چند میلیون دلاری تکامل لازم داره؛ من هنوز اینقدر تکامل طی نکردم، و این افراد خودشون هم هنوز بدستش نیاوردن تا چه برسه به اینکه به یکی دیگه پیشنهاد بدن. دائماً با خودم میگفتم تکامل لازمه، به فرض اینکه حتی اگه این صحبت‌ها درست هم باشه آیا من تا حالا این اعداد رو تجربه کردم؟ آیا اصلا این زمینه علاقمندی من هست؟ پس تکامل لازمه.

    (از این پیشنهاد های، حالا شما بیا عضو شو، بعد دوتا زیر مجموعه رو هم بیار ، بعد اونها تکثیر میشن، بعدش نفرات بعدی بعدیا رو اضافه میکنن، خلاصه تکثیر و پرورش و سایر موارد زیاد میشن؛ ایموجی پوکر فیس…)

    بعد از جلسه رفتم سراغ قرآن و گفتم خدایا من که حس خوبی ندارم و جوابم منفیه، ولی شاید این راهی باشه برای هدایت تو ، من دستتو باز میذارم، تو هدایتم کنی، هر چی تو بگی من تسلیمم ، خدایا من هیچی نمیدونم، تو بهم بگو، اگه جواب شما مثبت باشه من هم میگم اکی، ولی این سرمایه گذاری 1500 دلار پول میخواد که من ندارم، اگه ندارمش یعنی هنوز ظرفیتش رو ندارم که دریافتش نکردم، اگه نظر شما اکیه اول با قرآن هدایتم کن، بعدش هم این 1500 تا رو خودت باید به راحتی و به آسانی و به همواری و لذت‌بخش بهم عطا کنی.

    سوره حمد رو خوندم و چندتا نفس عمیق کشیدم و در آرامش از عمق قلبم صداش زدم که خدای مهربان من تنها و تنها تو رو میپرستم و فقط خودت میتونی هدایتم کنی، منو هدایت کن…

    آیه 28 سوره کهف باز شد، آیه 27 رو هم خوندم و دیدم اینقدر واضح خداوند جوابمو داد:

    «وَاتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتَابِ رَبِّکَ ۖ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا» ؛ «وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاهِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۖ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا»

    بقول شیخ بهایی: «دل گفت مرا علم لَدُنی هوس است ؛ تعلیمم کن اگر تُرا دست رس است»

    «گفتم که: الف،گفت: دگر؟ گفتم: هیچ ؛ در خانه اگر کس است، یک حرف بس است»

    دیدم اینقدر واضح خداوند میگه: «از قانون پیروی کن و در قوانین الهی هیچ تغییر و تبدیلی نیست هیچ کس به جز خداوند یاور تو نمیتونه باشه. باید و باید و باید تکامل طی کنی ،پس صبور باش و فقط در مسیر توحید و بندگی قدم بردار ، و با آدمهای هم مدار خودت تعامل کن، چشمت رو به دارایی های دیگران ننداز که بخوای عجول و حریص باشی و مقایسه کنی و احساست منفی بشه و به خودت آسیب بزنی»

    پشت فرمون بودم و توی مسیر داشتم میرفتم و اشک شوق میریختم و بلند بلند صداش میزدم و میگفتم خدایا ممنونم ازت، خدایا شکرت ، خدایا چقدر احساس آرامش و اعتماد به نفس میکنم وقتی به تو توکل میکنم. وقتی خودت هستی که بهم بگی چیکار کنم. یه حس خیلی خوبی بود توی مسیر شبیه پرواز بود.

    خلاصه اینکه جلسه بعدی رفتم پیش دوستان و ازشون تشکر کردم بابت پیشنهاد شون و در مورد قانون تکامل یه مثال ساده زدم. بچه ای که جدول ضرب هنوز یاد نگرفته در مورد انتگرال بخواد بپرسه یاد نمیگیره، بندگان خدا زیاد متوجه این موضوع نشدن؛

    در ادامه در مورد تفاوت درونگرایی و برونگرایی بهشون گفتم و گفتم افراد برونگرا مناسب این کار هستن و کار تیمی پاشنه آشیل افراد درونگراست.

    و مهمتر از هر چیزی تسلیم بودن در جریان هدایت رو گفتم اگر خداوند هدایتم کنه هر چی بگه همون رو انجام میدم، بهم گفته صبر کن منم میگم چشم؛ باید خودش براحتی کارها رو پیش ببره ، خب دوستان اینم تعجب میکردن، اصلا چیزی بنام کار راحت رو قبول نداشتن.

    خطوط قرمزی مثل قرض و وام رو گفتم ، خب دیدم این عزیزان ظاهراً تا خرخره توی اعماق بدهی هستن و ظاهراً برای ورود به این سیستم ماشین شون رو فروخته بودن.

    و مهمتر این بود برام که عزت نفس «نه» گفتن رو داشته باشم.

    یاد جمله استاد افتادم توی دوازده قدم یا بهتره بگم صدای استاد توی ذهنم پخش شد : «دیدم بقیه دارن تیله بازی میکنن؛ از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون یه سر و گردن از لحاظ اعتماد به نفس رفتم بالاتر»

    فکرشو نمیکردم این قصه اینقدر طولانی بشه.

    چقدر حرف زدم …

    —————————————————————————

    این روزها مجدداً دارم روی فایلهای خانه تکانی کار میکنم و امروز لایو چهارم رو‌ گوش دادم و موضوع صحبتهای استاد احساس شکرگزاری و سپاسگزاری بود. و دیدم چقدر با این فایل هم هماهنگی داره، داشتن یه شخصیت سپاسگزار و شکرگزار.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

    دیدم چقدر اتفاقات زندگی من نسبت به گذشته داره بهتر و بهتر میشه، چقدر احساس رضایت و آرامش درونی من داره بیشتر میشه.

    الحمدلله رب العالمین.

    —————————————————————————

    خب حالا بریم سراغ اون جوکی که بالاتر گفتم براتون تعریف کنم.

    (اول چندتا نکته رو در مقدمه بگم؛ سال 1776 که آمریکا استقلال پیدا می‌کنه در ابتدا کلاً 13 تا ایالت بوده. و اینکه توماس جفرسون 220 سال پیش سومین رئیس جمهور آمریکا بوده بین سالهای 1801 تا 1809 ؛ و نکته آخر اینکه جوکها رو وقتی ترجمه کنی شاید مثل زبان اصلی خنده دار نباشن)

    رونالد ریگان چون زمان خودش پیرترین رئیس جمهور آمریکا بود همیشه توی جوکهاش به سن خودش گیر میداد ؛ یکی از جوکهاش این بود که: «بهترین نکته آموزنده در مورد سن افراد، از توماس جفرسون نقل شده که هیچوقت یه رئیس جمهور رو با سنش قضاوت نکنید بلکه با کارهایی که انجام داده قضاوتش کنید» و از وقتی که توماس جفرسون اینو بهم گفت خیلی احساس ارزشمندی کردم و تصمیم گرفتم توی همه 13 تا ایالت آمریکا نامزد انتخاباتی بشم…

    ربط این جوک به صحبتهای جف بیزوس این بود که ریگان خودش رو هم تراز با پدران بنیانگذار ایالات متحده میدونست و با اسم اونها شوخی میکرد. منم خودم رو گذاشتم جای جف بیزوس و گفتم اگه من بودم در مورد ایلان ماسک اینو میگفتم.

    (هشتگ احساس ارزشمندی بی قید و شرط)

    —————————————————————————

    استاد عزیزم و دوستان نازنینم ، از همه شما ممنون و سپاسگزارم و براتون از درگاه خداوند بهترین ها رو میخوام. از صمیم قلبم دوستتون دارم و ببخشید اگر کامنتم طولانی شد و یه جاهایی بی ربط بود.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 119 رای:
    • -
      صفاگنجی گفته:
      مدت عضویت: 1749 روز

      به نام خداوند بخشنده ی روزی گستر

      سلام به آقای امیری عزیز،کامنتتون مثل همیشه عااالللی،مثل همیشه پرانرژی و پراز حسوحال ناب بود

      خداروصدهزار مرتبه شکر بخاطر وجود شاگرد زرنگای این سایت که با خوندن کامنتها و تجربیاتتون پراز شوروحال میشم

      خداروصدهزارمرتبه شکر که یهمچین روزی پربرکتی رو خداوند هروز با خوندن کامنتهای دوستان عزیزی مثل شما به روحوجانم هدیه میده

      حمیدجان مثل همیشه دعای اول کامنتتون اشک منو سرازیر کرد و همیشه توهر فایلی دنبال کامنت شما میگردم تا دعای اول کامنتتون رو با خلوص بخونم و همیشه دعای خیر من بدرقه ی شماست که انقدر عالی وقت میذارید و خیلی عالی بایک دعای پرانرژی و توحیدی مقدمه ی هر فایلی رو شروع میکنید

      واقعا از تک تک صحبتهاتون و تجربیات ارزشمندتون نهایت استفاده رو میبرم،و یک حس توحیدیی بهم دست میده وقتی انقدر خوب آیات قران رو باموضوع اون فایل تطابق میدید و خیلی شیرین درمورد اون موضوع صحبت میکنید

      من همیشه کامنتهای شمارو دنبال میکنم و بقوله سعیده جان وقتی به کامنت شما میرسم یه جای خلوت رو گیر میارم و کلمه به کلمه ی کامنتتون رو بادقت و بایک حس عالی میخونم و یک‌انرژی فوق العاده ای بهم دست میده

      بازهم از وجود همچین دوستانی مثل شما بسیار سپاسگزارم و ازتون میخوام که مثل همیشه فعال باشید تا ما از کامنتهای شما بهترین استفاده رو ببریم

      براتون آرزوی بهترین هارو ازخداوند خواهانم و امیدوارم زندگیتون سرشار از نوروامید و عشق به پروردگار،عشق به همسر باشه و همیشه رزقو روزیتون رو خداوند ازجایی که فکرشم نکنی مثل یک رودخانه ی همیشه جاری روانه ی زندگیتون کنه ان شالله

      خداوند یاروپشتو پناهتون باشه که اون بهترین حافظ و بهترین ارحم الراحمینه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1270 روز

        سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم ، الهی که حال دلتون عالی عالی باشه و همواره به نور هدایت رب العالمین وصل باشید.

        خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

        از شما بینهایت سپاسگزارم که لطف کردین و برام پاسخ نوشتین.

        من هم بینهایت شما رو تحسین میکنم که اینقدر متعهدانه دارید تلاش میکنید و بیش از چهار ساله توی سایت فعال هستین و دوره دوازده قدم رو با موفقیت به اتمام رسوندین. بارها کامنت های شما رو خوندم ، بینهایت تحسینتون میکنم بخاطر این استمرار و تداوم و تلاش تون.

        خدا رو صد هزار مرتبه شکر ، براتون آرزوی موفقیت و شادکامی و سلامتی دارم.

        باور کنید هیچ اعتباری به خودم نمیدم برای نوشتن کامنت ها ، یه حسی منو کشوند برای نوشتن. آیاتی که هدایت شدم رو نوشتم ولی بعدش دیگه هیچی برای گفتن نداشتم. هیچی ، چند دقیقه سکوت مطلق بود. گفتم خدایا آره میدونم این سکوت یعنی چی، همیشه و همیشه خودتی که بهم میگی و من هیچ اعتباری به خودم نمیدم. خودت گفتی بیام بنویسم، ولی الان هیچی به ذهنم نمی‌رسه.

        «ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده … » و بعدش یکی یکی جملات گفته شد و من نوشتم.

        خدا رو شاکرم که خداوند خودش چیزی رو بهم الهام کرد تا بنویسم تا احساس خوب و مثبتی رو برای دوستانم داشته باشه.

        از شما متشکرم.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2973 روز

      بسم‌الله الرحمن الرحیم

      سلام ودرود فراوان به حمید عزیز

      احسنت به شما کامنتتون مثل همیشه عالی وپر انرژی

      هر موقعه به کامنت شما می رسم خودم را آماده میکنم برای یادگیری مطالب گوناگون در زمینه های مختلف حمید جان اینکه اینقدر شما اطلاعات وآگاهی دارید خیلی ستودنی وتحسین برانگیز هست ومهم تر اینکه از این آگاهیها در جاهای درست استفاده می کنید

      آن قسمت کامنتت که گفتید اگر من به جای جوف بیزوس بودم اینگونه …جواب می دادم خیلی تحسینتون کردم که اینقدر عالی رو خودتون کار کردید واینقدر خوب قانون تحسین را عمل می کنید

      حمید عزیز این حد از تسلیم بودن ورهایی ات را تحسین می‌کنم وواقعا چیزی لذت بخش تر از گفتگو با معبود وهدایت گرفتن از او در این دنیا وجود ندارد

      آنجا که گفتید پشت ماشین اشک شوق می ریختم وخداروشکر میکردم یه لحظه قلبم لرزید گفتم درسته چه احساس آرامش واعتماد به نفسی به همراه دارد توکل کردن به الله

      خدا را هزاران هزار بار شکر وسپاس بخاطر وجود ارزشمند دوستان توحیدیم

      حمید عزیز ازت سپاسگزارم ازابنکه تجربه ات را با ما به اشتراک گذاشتید ودستی شدی تا ما هم یاد بگیریم بیشتر تسلیم باشیم از خودش هدایت بخواهیم

      حمید عزیز موفقیت روز افرونت را در تمام زمینه های زندگی از خداوند برایت آرزو می کنم وامیدوار به هر آنچه آرزو دارید برسید وهمیشه در پناه رب العالمین شاد ،سالم ،سلامت ،ثروتمند وسعادت مند باشید آمین

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1270 روز

        سلام و درود به شما خانم زارع گرانقدر ، امیدوارم که حالتون عالی باشه و همواره به نور الهی متصل باشید.

        از این همه تحسین و احساس مثبتی که بهم دادین سپاسگزارم.

        خدا رو شکر میکنم که من رو از مدار گذشته ام جدا کرده و با انسانهای بزرگوار و گرانقدر چون شما و بقیه اعضای سایت هم مدار قرار داده.

        من واقعا اعتباری به خودم نمیدم. عزتمندی همه از آن رب العالمینه. ازش میخوام کمکم کنه بنده توحیدی تر و سپاسگزارتر و خاضع تری باشم.

        بینهایت تحسین تون میکنم و ازتون متشکرم که برام پاسخ نوشتین. الهی که همیشه همیشه شادکام و سلامت و موفق باشید.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      Leili گفته:
      مدت عضویت: 572 روز

      به نام خدا

      سلام به آقای امیری عزیز

      من به تازگی کامنتهای شما رو میخونم و ایمیل فعال کردم

      خیلی زیبا بود کامنتتون مخصوصآ قسمتی که گفتین سوره حمد خوندم و نفس عمیق کشیدم و از خداوند هدایت خواستین

      من حدود ی سالی وارد سایت شدم و هنوز در حال یادگیریم دوره 12 قدم شروع کردم ولی احساس میکردم فقط دارم گوش میدم رها کردم و اومدم سراغ فایلهای رایگان

      و نشانه هایی بهم گفت عزت نفس شروع کن

      ی هفته است جلسه اول گوش میدم و هنوز دارم کار میکنم

      آقای امیری کامنتای شما یا سعیده خانم میخونم یا آقای نارنجی احساس میکنم من هیچی نمیدونم

      میدونم تو این موردم تکامل باید طی بشه

      منظورم عمق قضیه است

      اینقدر کامنتا عالیه که من گاهی میگم انگاری من هیچی نمیدونم

      احساس میکنم تمرینات شماها بهتر انجام میدین و من بیشتر باید سعی کنم

      ممنونم از کامنت عالیتون

      درپناه الله یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1270 روز

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

        (ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺑﺮﻳﺪ ، ﻭ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻧﺰﺍﻉ ﻭ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻣﻜﻨﻴﺪ ، ﻛﻪ ﺳﺴﺖ ﻭ ﺑﺪ ﺩﻝ ﻣﻰﺷﻮﻳﺪ ، ﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺷﻮﻛﺘﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻰﺭﻭﺩ؛ ﻭ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻭﺭﺯﻳﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﺎﻥ ﺍﺳﺖ)

        (آیه 46 سوره أنفال)

        —————————————————————————

        سلام و درود به شما خواهر بزرگوار و گرانقدر. الهی که حال دلتون عالی عالی عالی باشه و همواره به نور هدایت رب العالمین متصل باشید.

        خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت حضور در این سایت ومن بینهایت شما رو تحسین میکنم.

        راستشو بخواین من خودم هم هر چقدر بیشتر اینجا فعالیت میکنم بیشتر و بیشتر متوجه این میشم که هنوز هیچی نمیدونم. و باید بیشتر احساس شاگردی داشته باشم.

        هیچ اشکالی نداره اگه آدم بگه خدایا من هیچی نمیدونم من بلد نیستم ، خدایا تو هدایتم کن ، خدایا تو بهم بگو، تو درستش کن ، خدایا من خرابش کردم میشه برام درستش کنی؟

        به این پرحرفی های من نگاه نکنید کامنت های طولانی می‌نویسم. خیلی وقتها سر موضوعات خیلی ساده هم کم میارم و درگیر نجواها میشم.

        یکی از زمینه هایی که من قبلاً تجربه اش رو داشتم دکوراسیون داخلی بوده. یه چیزایی قبلاً میساختم که همه میگفتن چقدر کارت عالیه و فلان …

        چند روز پیش میخواستم یه چهارپایه خیلی ساده درست کنم چندتا اشتباه بچه گانه کردم و چندبار گیر کردم، چندبار به مشکل خوردم. آخرش هم گفتم خدایا من روی عقل پوک خودم حساب کرده بودم، فکر میکردم حالیمه، الان هم خرابش کردم. میشه برام درستش کنی. مثلاً طبق محاسبات من اندازه پایه ها رو باید 45 سانتیمتر برش میزدم ولی وقتی از خداوند هدایت خواستم بجای 45 سانت اشتباهاً 35 سانت برش زدم. یه لحظه یاد شعر پروین اعتصامی افتادم. «من خداوندی ندیدم زین نمط، یه گره بگشودی و آنهم غلط؟» نمیدونستم به خدا گیر بدم یا به اشتباه بچه گانه خودم. 10 سانت خطا توی کار MDF فاجعه ست، کاری که 2 میلیمتر خطا از 20 متری پیداست. بعد گفتم نه اگه اینجوری شده باید اینجوری می‌شده. من نمی‌دونم خدا می‌دونه. این اشتباه نیست، من قبلش از خدا کمک و هدایت خواستم و الان اینجوری شده، پس بهترین سایز 35 بوده نه 45.

        (حالا چرا میگفتم 45 همش نگران بودم اگه کم باشه چی اگه متریال کم بیارم چی)

        و نهایتاً اینقدر خوب از آب در اومد که عکسشو برای چندتا از دوستان فرستادم. من روی عقل خودم حساب کرده بودم غافل از اینکه «کاردان ما به فکر کار ماست ، فکر ما در کار ما آزار ماست» وقتی فرمون دست رب العالمین باشه اون درست هدایت می‌کنه من باید یاد بگیرم تسلیم باشم.

        این موضوع رو بخاطر این مثال زدم که شما هر چی هم روی خودتون کار کنید، فقط به این اصل می‌رسی همه چیز توحیده، همه چیز تواضع و فروتنی به درگاه خداونده، و پرهیز از حاشیه.

        یه حسی بهم گفت پاسخ برای شما رو با هدایت قرآنی شروع کنم و وقتی هدایت خواستم عجیب این آیه هدایتم کرد که چی بنویسم. همیشه ما آدمها گرایش به حاشیه داریم و خداوند توصیه می‌کنه میگه از خدا و پیامبر اطاعت کنید ، از اصل پیروی کنید، وارد بحث های الکی و حاشیه نشید.

        نگران اینکه چیزی نمیدونید نباشید. بخدا منم هیچی نمیدونم، ولی اعتماد به نفس اینو دارم که یکی حواسش بهم هست. یکی زیر بغلمو گرفته داره منو راه می‌بره. یکی هست که داشتنش جبران همه کمبودهای منه.

        اینا رو نوشتم یاد یه خاطره ای افتادم از یکی از خلبانان نیروی هوایی، زمان جنگ. می‌گفت هر وقت میرفتم ماموریت پشت استیک هواپیما مینشستم میگفتم

        Hello God, I'm doing my best, YOU have the control

        یعنی: سلام خدای من ، من بهترین تلاش خودمو میکنم؛ کنترل دست شماست.

        هر جایی سوال داشتین ازش بپرسید. خود خداوند پاسخ همه سوالات و مسائل ماست. خودش و فقط خودش. اونجایی که فکر میکنم من گیر فلان موضوع هستم کارم راه بیافته، پاسخ خود خداست. خدایا به روش خودت حلش کن برام.

        براتون از درگاه خداوند متعال بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش و شادکامی رو میخوام.

        همواره بر مدار نور هدایت باشید.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
        • -
          Leili گفته:
          مدت عضویت: 572 روز

          به نام خدا

          سلام به شما دستی از دستان خداوند

          خداوند را شاکرم که در این مسیر هستم و در حال یادگیری و رشد

          کامنت شما رو الان با چشمانی پر از اشک خوندم

          قشنگ نشونه من بود که دست از حاشیه بردار بچسب به خداوند و توحید و فقط بهش بگو اون خودش میدونه اونچیزی که توی قلبته

          از ته قلبم براتون نور آرزو میکنم

          نور الله یکتا که هرجا بهش نیاز داشتین یاد این جمله من بیفتین و کلمه نور بیاد تو ذهنتون

          هزاران بار ممنونم از خدا و از شما برادر مهربونم

          درپناه الله یکتا باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
          مدت عضویت: 1315 روز

          بسم الله الرحمن الرحیم.”

          سلام و درود به آقای امیری عزیز!

          چند روزه “الهام جدیدی برام اومده در راستای بیزنسم..

          روز اول، که بهم الهام شد..شور و شوقی تو درونم،بوجود اومد.

          ولی به خودم قول دادم.با آرامش این مسیر رو ادامه بدم..

          ارامشی که احساس لذت و یادگیری باشه…

          یادمه گذشتهام..وقتی میخاستم تحویل کار به مشتری بدم..بخاطر همون دونستنهای شیطانیم..و روی ذهن خودم عمل کردن.و احساس غرور داشتن…باعث میشد چندین برابرشو ضرر کنم.

          دقیقا یادم یه تحویل کاری داشتم،ایشون با قیمت بالا اونو تهیه کرده بودن ، من بخاطر یه اشتباه کوچک و همون غرور ذهنیم.. زدم کار بنده خدا رو خراب کردم..

          دقیقا یادم نیست چی بهش گفتم! ولی کاری کردم که ایشون متوجه نشه..و کاری کردم که ایشون فکر نکنه ، که من ناشی هستم.یه غرور کاذب..واقعا همینجور بود…

          و مجبور شدم جنس خراب رو برای خودم بردارم.برای ایشون از اول ، سفارش دادم. و کار رو به پایان رسوندم…

          خیلی از این اشتباهات،بین منو مشتری پیش میومد..چون یه غرور کاذب داشتم..

          و این موضوع همینجور برام تکرار میشد..یا افرادی ،که خیلی اذیتم میکردن..به هر طریقی تضادهای کسل کننده برای بیزنسم ، مدام بوجود میومد…

          تا اینکه امروز به لطف و مرحمت،خداوند در این مسیر هستم..

          اقای امیری عزیز!..اینروزا اینقدر حساب کردن روش…بیزنسم اینقدر برام اسان و راحت شده..بخدا به هر کسی که تو مدارش نباشه…بهم میگه..

          بابا!..چی زدی؟

          اگه گذشته خودم اینحرفو بهم میزدن..میگفتم واقعا!..

          همین امروز در راستای ایده الهامیم..خوب دیگه…باید قدم بعدی رو برمیداشتم..

          با احساس خوب شروع کردم.. یه ایده خیلی حالب در زمان مناسب..بهم داد..منو دقیقا هدایت کرد به مرکز اصلی شروع قدم بعدی…

          حمید جان!در عرض چند دقیقه..کرببا منتظر ماست بیا تا برویم…ایدمو راست و ریس کردم یه چیز خیلی خفنی شد…

          کلی برای خودم و خدا دست زدم تشکر کردم..فضا پر از حس الهی شده بود…امروز خیلی خوش گذشت…

          بازم یسری نراحل دیگه بود..اونم بازم یبار دیگه ،به درستی حل شد…

          این روند برای من شده یه دنیایی متفاوتر..اینزوزا حالم دگرگون شده..که یه ایده ساده ، چه دنیایی رو خداوند بهم نشون داده..

          صحبتت راجع به دوست عزیزم..بهم یاداور شد..که وقتی روی خودش حساب باز میکنی..اون خودش تو رو تو بهترین موقعیت قرار میده..

          میبرت جای صحیحی..که اصلا به ذهنتم خطور نمیکرده..

          بقول استاد فقط ، بند کفشتو سفت کن..

          حدودا قبل از این یه الهام بهم شد..که در تاریکی و تنهایی دو مرحله رو انجام بدم..دقیقا دو شب پشت سر هم،به لطفش انجام شد…

          خیلی شب خاصی بود..باید تجربش:میکردم..واقعا!خدا همچیز است..

          تاریکی وسط قبرستان وارد یه کوچه نخلستانی ؛ که ، همیشه جزو کابوسهای شبانه ام بود…برام شده بود بهشت…

          و رد شدن ادمهای غریبه ایی که میتونست یه آن..خطایی کنه..و مدام نصیحتهای مادرو پدرم…دیگه اینروزا یه زره هم برام مهم نیست..

          بهشونم حق میدم…نگزان میشن..

          ولی من ایمان و توکلم ، باعث شد تا خداوند بهم بگه!افرین بنده من..تو به من اعتماد کردی منم بهت اعتماد میکنم من نمیزارم هیچکسی بهت کوچکترین خطایی کنه..

          ناگفته نمونه..ما انسانیم ..یه شب بازم اومدم یبار دیگه اون مسیر رو برم..یه شخصی بنده خدا از نظر ذهنی سالم نیست..دیدم ینفر تو تاریکی میاد..گفتم میرم.خدا با منه..یه لحظه ترس برداشتم پا گذاشتم فرار کردم..خنده و ترس همراهم بود نجوا هم میگفت خوب رفتی…

          همون لحظه یه شخصی تو میکروفون ..داشت روضه حضرت فاطمه رو میخوند…

          اون لحظه بلند چند بار تو حین دویدن من..میگفت نرو نرو نرو..

          وای چه حالی ..بعد یکم نفس کشیدم این شخص کنارم رد شد..

          ناگفته نمونه اون قسمت تنگ و باریک هست.یطرف کوه.یطرف نخلستان..یکم فضاش برای ما خانمها حقیقتا ترسناکه.

          این شخص که رفت..گفتم خدا یبار دیگه بهم کمک کن..دیکه با ارامش:این فضا و اون فضایی که ترس داشتمو رفتم..

          نمیدونم چقدر صحبتم با حرفهای شما هماهنگ بوده..فقط:میخام بگم..وقتی روی خودش:حساب باز میکنی ،همکار برات انجام میده..

          افراد ادمها شرایط رو برات نرم و راحت میکنه…

          فقط کافیه بهش:دل ببندی! فقط کافیه بهش امید داشته باشی ..

          کاری برات میکنه..که به هر کسی بگم!بخدا میگن تو دیوانه ایی

          این دیوانگی نیست..این رسم عشقه…

          یه اهنگی هست که میگه….

          میگن نماز عاشقا از همه ادمها جداست..

          واقعا همینه عشق بخدا ،همکار برات انجام میده!…

          عشق بخدا،اتش رو برات گلستان میکنه.

          عشق بخدا کارهای انجام نشدنی از دید تمام نردم رو برات ممکن میکنه!..

          عشق بخدا اینروزا توی بیزنسم.یه درهایی بروم باز کرده.بخدا عقلم یه درصدم بهش فکر نکرده بود…ولی این هفته یه مسائل هایی برام حل کرده…که نمتونم چجور ، چطور! ازش ، سپاسگزاری کنم.زبانم قاصره بخدا!..

          کارهایی که برای من نشدنی بود خیلی راحت شدنی شد…همین عزت نفس..که میتونم بهترینها رو ارایه بدم..بخدا ! چی میشه گفت…

          خیلی ازت ممنونم..اطاعت از خداوند همه چیزه! اطاعت از رسول..که زمان حاضر ما استاد عباسمنش هست…

          فقط بحرفاش گوش دادن و با حان و دل پذیرا شدن، چه درهایی رو بروت باز میکنه…

          لطف خدا باعث شد که بیام پیام شما دوست هم فرکانسیمو بخونم،منم از تجربیاتم با شما و دوستانم به اشتراک بزارم..

          انشالله بیام از میوه این الهام براتون بنویسم..همین الان روی کلمه میوه.نور الهی برام روشن شد…

          سپاسگزارتم حمید امیری عزیز.سلام منم به دریای پارک شغاب برسون…به امید دیدار!

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1270 روز

            سلام و درود فراوان به خانم علیپور عزیز. امیدوارم حالتون عالی باشه خواهر بزرگوارم و همواره به نور هدایت رب العالمین متصل باشید.

            اول یه عذرخواهی کنم فکر کنم چندتا از کامنت های شما بی جواب مونده. منو ببخشید.

            بینهایت تحسین تون میکنم، و از خداوند براتون موفقیت درخواست میکنم که اینقدر هر برا تکامل توحیدی تون رو طی میکنید. هر کدوم از خطاهایی که توی کار پیش میاد و شاید ظاهراً شما یه ضرر مالی کنید ولی تجربیاتی ارزشمند براتون خواهد شد. بیزینس شما نهایتا مقداری متریال مصرف میشه و از سودتون کم میشه. ولی موضوع مرگ و زندگی که نیست. پس همه اینا تجربه است. تجربه از علم و دانش هم بالاتره. هر چقدر شما چیزی رو بخونید و یاد بگیرید تا تجربه نکنید رشد نمیکنید. و همه اون علوم و دانش هم از دل تجربیات افراد مختلف شکل گرفته. حتی اون غروری که گفته بودین همه اینها قطعات پازل تکامل شما بوده.

            مهم اینه که شما حرکت میکنید و در مسیر حرکت تون دارید بیشتر و بیشتر یاد میگیرید. و این عالیه.

            اون حرکت شب تنهایی توی تاریکی و مسیر کوه و نخلستان تون هم خیلی جالب بوده، ولی باور کنید همون هم تکامل لازم داره. یهویی اینجوری خودتون رو توی شرایط خطرناک نندازید، هر بار کمی به ترستون غلبه کنید هر بار مقداری از مسیر رو برید. ولی واقعاً تحسینتون می‌کنم که اینقدر شجاعت به خرج دادین.

            بهتون پیشنهاد میکنم این آیه رو زیاد بخونید، برای اینکه بتونید کنترل ذهن کنید و مطمئن باشید خداوند حافظ و نگهدار شماست تا بر ترسهاتون غلبه کنید.

            «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

            ازتون متشکرم خانم علیپور عزیز ، الهی که همواره در پناه رب العالمین بینهایت متنعم و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

            «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      الهام گفته:
      مدت عضویت: 2785 روز

      بنام خدای بخشنده و مهربان

      سلام به شما دوست عزیز

      امیدوارم همیشه در حال خوب الهی باشی.

      جریان هدایت از دیروز داره به من میگه که برای شما کامنتی بنویسم . اول این هدایت را جدی نگرفتم چون می گفتم آخه من برای شاگرد زرنگ کلاس چی دارم که بنویسم . ولی پیام ها واضح بود که تو فقط بنویس. راستش دیروز این پیغام جدی نگرفتم . امروز از ساعت چهار صبح بیدارم و میخواستم کامنت بخوونم که باز جریان هدایت گفت اول برو کامنتی که گفتم بنویس .

      خدایا خودت هدایتم کن برای نوشتن این کامنت.

      مدتهاست که تمام اعضای خانواده من استاد و خانم شایسته و شما دوستان هستین. آنقدر من از نظر فرکانسی با خانواده فاصله گرفتم که خیلی کم پیش میاد که با هم معاشرت کنیم فقط در حد یک تماس تلفنی کوتاه .

      تا حدی که حتی شرایط کاری همسرم به شکلی شده که ساعات خیلی کمی درخانه حضور دارد.

      و واضح دارم این جهان فرکانسی را در ارتباطاتم تجربه میکنم . چند روز پیش پسرم از من پرسید :

      مامان چرا ما مهمونی نمیریم / چرا تو دوست صمیمی نداری / چرا شب یلدا جایی نمیریم یا کسی پیش ما نمیاد. من فقط لبخند زدم و سکوت کردم و وقتی دید چیزی نمیگم دیگه ادامه نداد.

      خداوند برایم فضای ایزوله ای را فراهم کرده که به دور از هر معاشرتی حتی همسر م _ من بتونم با تمرکز بالا روی اهدافم این مسیر ادامه بدم .خدا کمکم کنه که باایمان ادامه بدم.

      خدارا بابت حضور این سایت توحیدی در ززندگی ام سپاسگزارم.

      خدا را بابت حضور استادعزیزم و خانم شایسته در زندگی ام سپاسگزارم.

      خدا را بابت حضور ارزشمند دوستان سایت در زندگی ا م سپاسگزارم.

      خدا را بابت حضور ا رزشمند شما دوست عزیز در زندگی ام سپاسگزارم.

      حمید عزیز شما را تحسین میکنم برای شخصیت توحیدی که دارین .

      حمید عزیز شما را تحسین میکنم برای جسارت ها وشهامت هایی که در زندگی داشتین و دارین.

      حمید عزیز شما را تحسین میکنم برای دانش و مهارتهایی که دارین .

      حمید عزیز شما را تحسین میکنم برای قدمهایی که برداشتین و مهارجرت هایی که کردین.

      حمید عزیز شما را تحسین میکنم برای اینکه انسان خلاقی هستین.

      حمید عزیز شما را تحسین میکنم برای توحیدی که در درون خودتون ساختین.

      حمید جان خوبی ها و صفات عالی شما بی نهایت است .

      شما را تحسین میکنم برای عزت نفس بالایی که دارین .

      همیشه شما را تحسین میکنم بابت دعای خیری که در انتهای کامنتهای شما می خوانم .

      دوست عزیز همیشه برای ما بنویسم .

      منتظر کامنتهای عالی شما هستم و باعشق میخوانم.

      در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      نسرین نجفی گفته:
      مدت عضویت: 1277 روز

      بنام خداوند هدایتگر در هر لحظه

      سلام به استاد عشق و توحید و سلام به مریم بانوی شایسته بنده خوب خدا و تمام هم فرکانس‌های نازنینم در این مسیر الهی زیبا

      سلام ویژه ویژه به دادش حمید نازنین شاگرد زرنگ کلاس با سواد با معلومات توحیدی و عملگرا

      حمید آقای عزیز اینقدر از کامنتاتون درس و انرژی میگیرم که هر وقت نجواهای ذهن میاد که مسیرم و کج کنه به سمت یاس و ناامیدی میام و با خوندن کامنت‌های دوستان علی‌الخصوص کامنت‌های پر محتوا شیرین جذاب و هدایت شده شما رو میخونم و آروم میشم

      خیلی شیوا ساده طنز گونه مسائل و بررسی میکنید خیلی جای تحسین دارید که از آیات قرآن ابیات و اشعار بزرگان به جا و مفهومی حرف می‌زنید لذت میبرم و روزهایی که کامنت های شما رو میخونم برقی در چشمانم از جنس امید موج میزنه و به ادامه مسیر درست الهی و توحیدی روان میکنه بینهایت سپاسگزارم که با بیان شیوا و زیباتون مسیر درست و یادآوری میکنید مرحبا و هزاران بار آفرین بر شما مرد خدا

      راستش منم مثل شما چندین بار پیشنهاد وارد شدن به بیزنسهای مجازی از طریق هوش مصنوعی که فعلا هیچ اطلاعاتی از این مسیر جدید ندارم ( هوش مصنوعی)

      با عنوان های گوناگون ارز رمز و متاورس و …

      که دقیقا با 1000 دلار و 10000 دلار سرمایه گذاری شروع میشه و دوسال سرمایه ات بلوکه میشه و هر ماه سود میگیری و زیر مجموعه بیاری دونفر و اون دونفر دونفر دیگه ووووو

      و هر بار از خداوند هدایت خواستم به گونه ای مختلف هدایت شدم یکی اینکه خداجونم اگر من برای این کار ساخته نشدم یا اینگونه پول درآوردن مسیر درستی نیست یا ابهام و ایراد داره هدایتم کن که تو این‌مسیر نیوفتم و خدا میدونه هر بار که قرار بود جلسه ای صورت بگیره برای مذاکره هر بار مسئله ای پیش میومد که من تواین جلسات نباشم و دقیقا هم به خدا گفتم خداجونم اگر این مسیر من نیست این فرد دیگه با من تماس نگیره و دقیقا همینطورم شد و دیگه تماس نگرفت

      اما همین سودهای وسوسه انگیز تو این مسیر دوباره من و وسوسه می‌کرد که بابا ریسک پدیر باش با 1000 دلار شروع کن قید پولو بزن ببین چطور میشه نکنه فردا پشیمون بشی و هزار نجوای دیگه

      همین فردی که قرار بود منو پرزنت کنه به گفته خودش الان با فعالیتی که در تیم سازی و زیر مجموعه درست کردن داره درآمدش به ماهانه یک میلیارد رسیده در عرض یکسال و باز میدیدم که خیلی‌ها رفتن و دارن سود میکنن و به منم پیشنهاد میدن و باز من شک میکردم و از طرفی یاد هدایت‌های خدا می‌افتادم که این مسیر تو نیست رو شغلت تمرکز صد درصد بذار خدا خودش تورو به ثروت فراوان میرسونه و اصل همون توحیده از خدا بخواه به راحتی بهت میده

      تا اینکه امروز تو کامنت شما هم خوندم که شما هم هدایت شدید و داستانتون و خوندم و بیشتر مطمئن شدم که واقعا من نباید عجله کنم تکامل و طی کنم خدا به بهترین راحترین و درسترین مسیر منو به ثروت بی نهایت میرسونه به شرط ایمان و عمل به شرط اعتقاد

      و خدارو شکر کردم که دقیقا مسئله ای و که داشتم و درخواست کردم به راحتی از طریق کامنت شما دوست عزیز پاسخ داد خدارو بی نهایت سپاس برای هدایت‌های همواره

      آقا حمید نازنین بی نهایت از شما سپاسگزارم و براتون آرزوی بهترینهارو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1859 روز

      سلام حمید کاکو

      لطیفه ی او کچلو هس که میره آرایشگاه، همه چپ چپ نیگاش میکنن، میگه: عامو، فقط اومدم آب بخورم!

      حکایت الان منه!

      فقط میخواستم بهت سلام کنم،

      همین!

      کامنتت حال امروز من رو خوب کرد، منم چون به قانون بقای ماده و انرژی اعتقاد دارم، گفتم مثه او کچلو، یواش بیام تو آرایشگاه، یه سلامی بکنم، اگه چپ چپ نیگام کردن، بگم اومدم او بخورم!

      به نظرم او کچلو دقیقا میدونسه این کلامش داره توسط دوربین اذهان افراد درون آرایشگاه ثبت و ضبط میشه….‌ و…

      این جمله رو گفته به یادگار!

      منم همیطو!

      واللو!

      کامنتت خیلی مشتی بود،

      منم او خوردوم، رفتوم!

      ای ی ی ی

      راسی!

      یه ی چیزی راجع به درونگرایی و برون‌گرایی گفتی که موافق نیستم

      به نظر من آدم 50 درصد درونگراست، 50 درصد برون‌گرا

      قسمت برونگرای او کچلو هس که میاردش تو آرایشگاه، برای خوردن آب، وگرنه بیرون آب معدنی گیر میومده.

      من، 20 سال تمام طرفدار استقلال بودم. آبی بودم، درون‌گرا بودم.

      بعد که با خانوم شلوغ و شیطونم ازدواج کردم، تازه فهمیدم چه عشقی به پرسپولیس داشته م… آقا ، پرسپولیسی شدم.

      حالا 16 ساله پرسپولیسیم!!

      به خدا دیگه رفتم!

      خدافظ

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        سارا گفته:
        مدت عضویت: 1920 روز

        درود و نور بر علی آقا

        میدونستین وقتی ایمیل کامنتها میاد اول کامنتی که همیشه بازش میکنم

        کامنت شماست!!

        اصلا تا اسمتونو میخونم اول خنده میاد رو لبم قبل خوندن کامنتتون

        باقلوای سایت خود شمایی!!

        کامنتهاتون مزه باقلوا میده

        روحم شاد میشه

        دمتون گرم. تشکر ویژه منو بپذیرین

        لبتون همیشه خندون دلتون پراز شادی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          علی بردبار گفته:
          مدت عضویت: 1859 روز

          سلام به سارا بانوی معزز

          کاکو، شرمنده میفرمایید.

          اینجا، برای خوب شدن حال خودم و دیگران، اولین چیزی که به ذهنم میرسه، همانا جدی نگرفتن وقایع زندگیم است… واو به واو این زندگی، ساخته شده تا جنبه فان آن را کشف کنیم و بهش بخندیم تا حالمون بهتر بشه!

          چرا؟ چون تازه اینجا و با تعالیم استاد فهمیده ام که آنچه تا بحال از سر گذرانده ام، فقط ارزش خندیدن داشته و نه بیشتر.

          و آنچه در پیش داریم، باید حال خوبی برایمان فراهم کند و…

          چه کاری راحت تر از مسخره بازی، برای نیل به این مقصود؟

          لطف عالی مستدام.

          امیدوارم همیشه شاد باشید و از زندگیتان لذت ببرید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1270 روز

        سلام و درود فراوان به علی آقای گل. داداش عزیزم ، الهی که حال دلت عالی و مثبت باشه و لبت خندون. قلب نازنینت منور به نور الهی باشه و از دروازه های فضل و رحمتش بینهایت نعمت و ثروت به زندگیت بباره.

        ازت متشکرم علی آقا بخاطر جوکی که تعریف کردی. و صد البته که با شما موافقم که آدم ها همزمان هم درون‌گرا هستن و هم برونگرا. همه ما یه طیفی بین دورنگرایی و برونگرایی هستیم.

        همین من دورنگرا هر بار تست روانشناسی درونگرایی برونگرایی رو انجام دادم (بهش میگن MBTI) بهم گفته برونگرا درحالیکه من درونگرا هستم (یا اینجوری فکر میکنم، حتی فرقشو با افسردگی نمیدونم) حالا همین نامبرده در حال حاضر در حال نوشتن 2301 مین کامنتش توی سایت هست و یه وقتایی خدا نکنه توی محل کار کسی ازم چیزی در مورد یه وسیله بپرسه. آخرش تا طرف از سوال پرسیدن پشیمون نشه ولش نمیکنم ، یا اینکه با آدمهای هم مدار که برخورد میکنم مخصوصاً اگه صحبت توحید و قوانین باشه، بشدت پر حرف و برونگرا میشم.

        انگار یه شاخص داره که متغیره. از این جهت بشدت باهات موافقم.

        در مورد فوتبال مثال زدی، اگه بخوام با اطلاعات فوتبالیم شگفت زده ات کنم میتونم بگم همینقدر میدونم که پرسپولیس قرمزه و استقلال آبی، فقط یادمه زمانی که اینستا داشتم هر وقت این دوتا مسابقه داشتن و بچه ها برای همدیگه کری میخوندن یه استوری میذاشتم در حد بنزین و فندک و بعدش دور وایمیستادم از دعوا لذت می‌بردم. یه وقتایی هم توی ایستگاه وسط بازی حساس، زنگ عملیات رو چک میکردم (خدا همه دیوونه ها رو شفا بده، البته شفا نده هم خوبه ها، دور هم می‌خندیم خوش میگذره)

        ———————————————————————

        علی جان از همه شوخیا که بگذریم، این روزها این غزل 765 مولانا بشدت ذهنم رو درگیر خودش کرده، عین دیوونه ها دائم دارم با خودم زمزمه اش میکنم …

        «هله نومید نباشی که تو را یار براند ؛ گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟»

        «در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا ؛ ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند»

        «و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها ؛ ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند»

        «نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد ؛ نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند»

        «چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر ؛ تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند»

        «به مثَل گفته‌ام این را و اگر نه کرَم او ؛ نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند»

        «همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد ؛ بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند»

        «دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش ؛ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟»

        «هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را ؛ بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند»

        ——————————————————————

        اونجایی که ناامید میشیم، و شرایط چالشی میشه، خداوند یه راهی رو می‌ذاره جلوی روی آدم ، که همه مردم دنیا هم جمع بشن، نمیتونن حتی تجسمش کنن.

        نمیدونم چرا اصلا کامنتم اینوری رفت. ولی یه حسی گفت این غزل رو برات بفرستم.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
        • -
          علی بردبار گفته:
          مدت عضویت: 1859 روز

          سلام به حمید کاکو

          حقیقتش رو بخوای، من به تست رنگ ماکس لوشر خیلی علاقه دارم.

          البته دسته بندی آدمها، کلا خط قرمزه برام، ولی در این تست که بر اساس ترجیحات رنگی افراد بنا شده، حقایقی هست.

          نکته جالب اینه که رنگهای قرمز و آبی نوک هرم هستند و فرد نرمال (به زعم این تست) باید این دو رنگ رو جزو ترجیحات اولش بیاورد…. هر دو رنگ هم برای روان فرد لازمند. کسی که فقط آبی یه، یعنی بینهایت خودخواهه و بویی از دگردوستی نبرده و کسی که فقط قرمزه ، شیرین میزنه، چون یک کمی دوست داشتن خود هم لازمه دیگه!

          کسی که سیاه، خاکستری ، یا رنگهای چرک دیگر را ترجیح میدهد، خب، خودش تفسیرها را دنبال کند، ببیند چه خبر است…یک حقایقی در حالات و رفتار فرد در وضعیت فعلیش، قابل کشف است و کشفش لذت بخش، برای خود فرد ، و نه دیگران.

          به طرز جالبی، دو رنگ اول هرم. رنگها، با دوقطب فوتبال تهران منطبق اند. خیلی ها که اصلا نمیفهمند فوتبال چیه( مثل خود من در بچگی)، یکی از این دو رنگ را ترجیح می‌دهند و لاجرم، طرفدار آن تیم میشوند، در حالیکه دلیل این مساله، اصلا فهمیدن فوتبال و یک جانبداری حساب شده نیست…صرفا این اولین نتایج تست روانشناسی رنگ ماکس لوشر برای آن فرد در زندگیش است.

          اینطوری می‌شود درونگرایی یا برون‌گرایی را هم به حالات گذرای روحی روانی نسبت داد و این مفاهیم لزوما وحی منزل نیست.

          من اینطور فکر میکنم و به همین خاطر آن مثال فوتبالی را زدم، چون به ذهنم خطور نمی‌کرد که یک بوشهری، بگوید فوتبال نمی‌فهمم! چقدر زمین فوتبال، رویایی کنار ساحل دارید!

          آقا، چه شعر قشنگی! من را هم دیروز تا حالا درگیر کرده! پر از تناقض ظاهری و نسبیت است.

          اینکه این تناقص، دلالت دارد بر اینکه آنچه من میبینم، لزوما بد نیست… داره بهم میگه: به دلت بد نیار.. چیشات بد میبینه، کاکو!

          به خصوص، اون قسمت باد کردن گوسفند سربریده، چه تصویرسازی معنایی غریبی داره!

          دارم فکر میکنم که این شعر، به خوبی لزوم خوش‌بینی را در زندگی توضیح می‌دهد. به خصوص من، که خود جیم کری در فیلم خنگ و خنگ تر هستم، به این شعر احتیاج داشتم! دلگرمم می‌کند!

          به دریا سلام برسون. دلتنگ صدای سکوتش هستم.

          خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشی.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    رامش فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 684 روز

    بنام الله هدایتگر‌ تمام جهان هستی !

    خدایا هر آنچه دارم از آن توست!

    سلام و‌درود خدمت شما جناب استاد گرامی

    و سلام بر خانم شایسته عزیز

    درود و سلام خدمت همه عزیزآن همفرکانسی من

    امید وار هستم هر کجایی دنیا باشید خوش و آرام باشید !

    بحث روی چگونه از یک فرد بد بین به یک فرد خوش بین تبدیل شویم ؟

    یکی از بهترین عنوان ها است که باید در هر لحظه این عنوان را در زندگی روزمره خود طبیق کنیم

    چندین وقت میشه وقتی یک کاری را انجام میتم به دیدگاهی مثبت آن دایم سر میخورم همین که هروز سپری هم میشه فکرم همین است که باید به بهترین شکل ممکن فکر‌ به بهترین مسایل زندگیم کنم

    و‌یا این که تمام مسایل های استاد در مورد جیف بیزوس است چقدر من این فرد را بهترین الگو میبینم برای کار کردن خودم

    من دقیقا دو سال میشه مکمل از سایت که آمازون دارد آشنا هستم و حتی اکانت هم دارم از هر نگاه بهترین سایت است در بخش خدمات آنلاین خصوصا وقتی فردی که در راس این شرکت های غول پیکر استن مثل جیف عمل گرا هستن

    تاریخچه سایت آمازون را چندین بار خودم تهیه کردیم و‌ در صفحات اجتماعی گذاشتیم خصوصا در یوتوب و امروز هم دقیقا تمام فایل های که در مورد سایت آمازون کار کرده بودم گوش گرفتم فایل خودم بود در یوتوب بالاترین بازدید را هم گرفته بود و آمدم روی سایت وقتی موضوع را استاد شروع کرد فهمیدم که روی اصل موضوع بحث است

    نظر به معلومات که از آمازون دارم میخایم به شما هم به اشتراک بگذارم چندین بار گفته بودم ولی حالا وقت اش شد !

    البته! آمازون یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های جهان است و فعالیت‌های گسترده‌ای دارد. در ادامه یک خلاصه کامل درباره این شرکت می‌آورم:

    1. آمازون چیست؟

    آمازون یک شرکت چندملیتی فناوری است که در زمینه تجارت الکترونیکی، خدمات ابری، هوش مصنوعی، و رسانه‌های دیجیتال فعالیت می‌کند. این شرکت در سال 1994 توسط جف بزوس تأسیس شد و دفتر مرکزی آن در سیاتل، ایالت واشینگتن، آمریکا قرار دارد.

    2. زمینه‌های فعالیت اصلی آمازون:

    • تجارت الکترونیکی (E-commerce):

    • آمازون به عنوان یک فروشگاه آنلاین کار خود را شروع کرد و ابتدا فقط کتاب می‌فروخت.

    • امروزه همه چیز، از پوشاک و لوازم الکترونیکی گرفته تا مواد غذایی، در آمازون به فروش می‌رسد.

    • خدمات ابری (Amazon Web Services یا AWS):

    • یکی از بزرگ‌ترین ارائه‌دهندگان خدمات ابری در جهان است که زیرساخت‌های لازم برای میزبانی وب‌سایت‌ها، ذخیره داده‌ها و سایر خدمات دیجیتالی را فراهم می‌کند.

    • تولید محصولات فناوری:

    • آمازون محصولات مشهوری مثل دستیار صوتی الکسا، دستگاه‌های Kindle (برای کتابخوانی دیجیتال)، و سری Echo را تولید می‌کند.

    • رسانه‌های دیجیتال و سرگرمی:

    • آمازون مالک Amazon Prime Video است که یک پلتفرم استریمینگ فیلم و سریال است.

    • این شرکت همچنین کتاب‌ها و موسیقی دیجیتال از طریق Audible و Amazon Music ارائه می‌دهد.

    • لجستیک و زنجیره تأمین:

    • آمازون شبکه‌ای گسترده از انبارها و سیستم‌های حمل‌ونقل را مدیریت می‌کند و به ارسال سریع (حتی در همان روز) مشهور است.

    3. دستاوردها و رکوردها:

    • آمازون یکی از ارزشمندترین برندهای جهان است.

    • جف بزوس تا چندین سال، ثروتمندترین فرد جهان بود.

    • بیش از 1.5 میلیون کارمند دارد که آن را به یکی از بزرگ‌ترین کارفرمایان جهان تبدیل کرده است.

    4. جنبه‌های انتقادی:

    • شرایط کاری: برخی از گزارش‌ها، شرایط کاری سخت در انبارها را نقد کرده‌اند.

    • رقابت انحصاری: آمازون به تلاش برای از بین بردن رقبا و ایجاد انحصار متهم شده است.

    5. آمار کلیدی (تا 2024):

    • درآمد سالانه: حدود 524 میلیارد دلار در سال 2023.

    • کارمندان: بیش از 1.5 میلیون نفر.

    • بازار: فعالیت در بیش از 100 کشور

    امید که برای تان مفید باشد !

    در حفظ الله باشید !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    ساره خالقی گفته:
    مدت عضویت: 2144 روز

    بنام خدا.

    سلام به استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی.

    خوش بین یا بدبین

    optimistic

    pessimistic

    بارها سر کلاس هام در مورد این موضوع صحبت کردیم بعنوان موضوع فیری دیسکاشن ، درنتیجه این موضوع اشنایی برام بود،اما خب هر وقت از استاد میشنوم برام میشه درس زندگی. عمیق تر بهش نگاه میکنم، فکر میکنم و تلاشمو میکنم قانون رو بهتر یاد بگیرم.

    بعد از این ک درمورد انیمیشن گربه چکمه پوش صحبت کردید همیشه دوست داشتم اون کاراکتوری باشم ک خوش بین هست و مسیر زندگیش گل و بلبل هست.

    من آدم خوش بینی هستم، همیشه در اکثر موارد اگر اتفاق به ظاهر بدی هم بیفته میگم حتما اخرش خیره.

    من آدم خوش بینی هستم چون یادم نمیاد در تمام طول زندگیم ادم هایی تو زندگیم باشن ک بخوان تصویر بدی از خودشون بجا بزارن.

    الان ک نگاه میکنم چقدر دوستان خوبی دارم،چون همونطور ک استاد گفت یسری فیلترها برای روابطم دارم ک اگ اونهارو رد کنن،اون شخص برای من اثبات شده است، من بطور طبیعی بای دیفالت ذهنم این بود ک دوست خوب داشتن طبیعیه،انسانهای فوق العاده در زندگی من فراوانن.

    فکر کردم در دوران مدرسه از ابتدایی تا دبیرستان،دانشگاه،خوابگاه، محل کارم،همسایه ها، اکثرا انسانهای شریفی بودند و هستندو از این جهت خدارو شاکرم.

    درمورد اتفاقات زندگیم، خوش بین بودم اما با باورهای محدود کننده،اینک همه چیز برای من سخت پیش میرفت چون باور نداشتم یه خدایی هست ک میتونه هدایتگر من باشه و هدایت کنه بسمت من،هر انچه میخواهم.

    میتونم بگم قسمت توحیدی من ایراد داشت و میخواستم همه ی کارهارو خودم انجام بدم، مطمئن بودم اخرش خوب میشه ولی باور نداشتم مسیرش هم میتونه راحت پیش بره.

    حتی زمانی ک با این اموزه ها اشنا نبودم حتی زمانی ک یه دانش اموز راهنمایی بودم ک زندگی سخت بود،همون موقع ها باور داشتم بالاخره من به حقیقت میرسمـ

    ک الان اینجام و تشنه درک حقیقت.

    و برای اینده هم قلبی مطمئن دارم، الان ک خدارو بهتر میشناسم،قوانین جهان رو میدونم و تنها ایمانی رو باید تقویت کنم ک در این مسیر مستمر حرکت کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1157 روز

    به نام خداوند عشق

    سلام و درود فراوان به شما عزیزان

    خدایا شکرت برای یک فایل فوق‌العاده دیگه

    چقدر به موقع و مفید بود این فایل که هر چقدر گوش میکنم هی سپاسگزاری میکنم بابتش که عالیه

    خوشبینی چیست و چگونه میشود خوشبین بود

    خوش بینی نشانه قدرت است و برای خوشبین بودن باید بسیار نترس بود ،،، حتی وقتی که دنیای بیرون اصلاً از ما حمایت نمی کنه.،،

    نشانه سلامت روانی هر فرد این است که همه جا چیزهای خوب می بینه ،،ما باید تمرکز فکری خودمون روپرورش دهیم. باید خوب تغذیه اش کنیم و از خودمان بخواهیم تا اینگونه باشیم

    وقتی خوشبین باشی ،،اتفاقات خوبی رو تجربه میکنی

    یه فرد بدبین باید تمام تمرکزش روی نکات مثبت باشه تا تغییر کنه و خوشبین بشه و این کار رو تکرار کنه

    افرادیکه احساس غمگینی و بدبختی می کنن، خوش بین بودن بسیار دشوار می شود واسشون،،،، و احساس غم

    و بدبختی برگرفته. از سپاسگزار نبودن است.

    آدم سپاسگزار خیلی‌ بهتر میتونه خوشبین باشه

    تا میتونید سپاسگزار خداوند ،،وشکرگذار نعمت ها باشین واقعا تأثیر گذار و مفید است از این مدل آدمهای بد بین زیاد بودن اطراف من که هر برنامه ای که داشتیم اون بنده خدا یه جمله ناامیدی وبدبینی بهش وصل میکرد و ذهنمون رو درگیر میکرد

    یا تیکه مینداخت و یه خنده زیر لب میزد،،،،، و من دارم دور میشم از این مدل آدمها ،،با توجه به نکات مثبت وشکر گذاری کردن از همه چی

    دقیقاً آدمهای بدبین ،،اتفاقات نامناسب زیادی رو تجربه میکنن و واسشون عادیه و افتخار میکنن که درست تشخیص دادن اون اتفاق رو،،میگن دیدی گفتم

    ومن کاملآ درک میکنم این حس بدبینی رو

    وبا آموزش های فوق‌العاده استاد خیلی خوب فکرم رو کنترل میکنم و از اون مسیر دور میشم

    خدایا شکرت برای این مسیر زیبا و پر از اتفاقات خوب

    موفقیت و سربلندی برای شما آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3083 روز

    یکی از جالب ترین موضوعاتی که در جریان سفرهایم به نقاط مختلف جهان، به وفور با آن برخورد داشتم، تجربه آدمهایی بود که به طرزی باورنکردنی‌، قادر به تمرکز بر نکات مثبت بودند.

    آن‌ها با خودشان در صلح‌ بودند. برای آنها، دیدن نکات مثبت آدمهای اطرافشان و همه تجربه‌های دور و بر، کاری بدیهی و ذاتی بود. همان کاری که من در طی چندین سال و با تلاش ذهنی بسیار زیاد، خودم را آموزش دادم تا اینگونه باشم.

    تا به حال از خودت پرسیده‌ای که چقدر توانایی تمرکز بر نکات مثبت هر موضوعی را داری؟!

    چقدر قادری در لحظه‌ای که فرزندت مرتکب اشتباهی شده و قصد محاکمه‌اش را داری، نکات مثبتش را به یاد بیاوری و تصمیم بگیری تنها آنها را ببینی؟!

    وقتی از همسرت به شدت دلخور شده‌ای، چقدر قادری آن دلخوری را نادیده و بر نکات مثبت اش متمرکز شوی؟

    وقتی کارفرمایت توانایی تو را نمی‌بیند و به فرد دیگری ارتقاء شغلی می‌دهد، چقدر می‌توانی نکات مثبت او را ببینی؟

    وقتی در شرایطی به شدت ناخواسته‌ای گرفتار می‌شوی، چقدر قادری سایر نکات مثبتی را به خاطر آوری که در آن لحظه در زندگی‌ات وجود دارد؟!

    پاسخ تو به این سؤالات، عامل اصلی تجارب زندگی‌ات است. زیرا پاسخ‌هایت از جنس فرکانس‌هایی است که غالباً ارسال می‌کنی و اتفاقاتی است که غالباً تجربه می‌کنی

    این پاسخ‌ها، دلیل اصلی حضور تو در جایی است که الان هستی و تجاربی که در هر جنبه‌ای از زندگی‌ات داری.

    پاسخ‌های تو نشان دهنده‌ی میزان رضایت ات از زندگی است.

    یعنی اگر آنچه که هستی، داری و تجربه می‌کنی، تو را راضی نکرده، تغییر آن تجارب و رسیدن به رضایت، از تمرکز بر نکات مثبت موضوعات زندگی‌ات آغاز می‌شود.

    پس همین حالا لیستی از نکات مثبت همین لحظه تهیه کن. زیرا منشأ اتفاقات خوب از اینجاست که چقدر توانایی تمرکز بر نکات مثبت را، داری.

    اول به نکات مثبت هر موضوعی توجه کن و به احساس خوب برس و آرام شو تا جاییکه بتوانی، آن موضوع را واقعاً دوست داشته باشی و تحسین نمایی، سپس درباره‌اش حرف بزن، سپس تعامل کن، سپس حرکت کن، سپس اقدام کن ،سپس درخواست کن، سپس تصمیم بگیر و…

    زیرا درون ما که تکه‌ای از خداست، فقط نکات مثبت هر موضوعی را می ببیند

    فقط قادر است عشق بورزد و دوست بدارد، حتی در لحظه‌ی دلخوری از همسرمان، رئیس، همکار، فرزند و…

    و ما تنها زمانی با این انرژی، هماهنگ می‌شویم و از راهکارهایش سود می‌بریم و الهاماتش را دریافت می‌کنیم و از هدایت اش برخودار می‌شویم که قادر می‌شویم بر نکات مثبت هر فرد، موضوع و جنبه‌ای متمرکز شویم. ایجاد این هماهنگی، همه چیز است.

    سید حسین عباس منش

    سلام امیدوارم حال همگی خوب باشه

    الهه ام

    وقتی داری تمرکز می‌کنی که تغییر کنی هدایت های خداوند هم میاد چند روز پیش همسر عزیزم این فایل توانایی تمرکز بر روی نکات مثبت رو بهم نشون داد و گفت فقط متن این فایل چقدر می‌تونه یک ادم رو بیدار کنه و منم دوست داشتم با شما به اشتراک بزارم

    بریم سراغ این فایل زیبا و تاثیر گذار استاد عزیزم

    ویژگی های ادم بدبین رو منم دارم مخصوصا تو اعتماد کردن به دیگران به خانم ها خیلی نه ولی مرد ها خیلی سخت میتونم اعتماد کنم و برمیگرده به اینکه از بچگی منو از مرد ها ترسوندن و عملا اگه یه لبخند ساده هم بخوام به مردی بزنم دچار عذاب وجدان و ترس میشم که نکنه فکر کنه من از اون ادم هام بیوفته دنبالم و از این سری گفتگو ها و بیشترش برمیگرده به مذهبی که در عمق وجودم لونه کرده و باید کم کم باورهای درب و داغونم رو درست کنم چون واقعا خودم اذیت میشم ولی در مورد خانم ها خیلی کمه بی اعتمادیم و هرجایی رفتم به راحتی با خانم ها ارتباط گرفتم ولی چون از قدیم به ما گفتن دختر باید سنگین باشه نگاهش به نامحرم نخوره و هزارتا چرت و پرت دیگه همیشه ترس دارم میگم دارم چون با این فایل متوجه شدم چیزی در درونم عوض نشده چون نمی‌دونستم ریشه این افکار از کجا میاد وخدارو سپاسگذارم که اگاهم میکنه که چه افکار غلطی لونه کردن تو وجودم و من داشتم تا به الان باهاشون زندگی میکردم استاد من متولد 78 اما مهم نیست تو توچه سالی به دنیا اومده باشی مهم اینه جامعه و مذهب و مدرسه و خانواده کار خودشونو میکنن و الان خوشحالم که می‌دونم این منم که تصمیم میگیرم چطور باشم و دنباله رو اون ها نباشم امیدوارم همیشه دراین راه ثابت قدم باشم وفقط تمرکزم به سمت زیبایی ها باشه داشته هام باشه تا خداوند هم هدایتم کنه به سمت زیبایی های بیشتر و داشته های بیشتر

    خیلی دوستتون دارم استاد عزیزم عاشقتونم و امیدوارم هرجایی هستید همیشه شاد سالم ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سارا محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1456 روز

      سلام عزیز دلم

      ممنونم از کامنتی که نوشتی و به یادم اوردی که منم کنه وجودم این ترس از آقایون رو دارم

      منم نمی تونم راحت با آقایون ارتباط بگیرم

      یادمه سال های گذشته یکی از ارزوهام این بود که خدایا کمکم کن تو ارتباطاتم طوری باشم که جنسیت آدم ها برام مهم نباشه

      راحت باشم

      خودم باشم

      خود خودم

      الان خیلی بهتر شدم ولی هنوز اون ترس در وجودم هست

      و از خدا طلب هدایت می کنم برای رفع ترسم

      چون طبق قانون ترس ها فرکانس هایی رو به جهان ارسال می کنن و خلق می کنن

      خدایا تو دانای نهان و آشکاری

      تو خودت خوب می دونی با چه منطقی من میتونم این ترس رو رفعش کنم

      پس با ایمان و توکل میسپارم به خودت که با لذت و حال خوب و در زمان مناسب به بهترین شکل برام حلش کنی

      ممنونم ازت که دست خدا شدی تا درخواستم رو مجدد برای جهان ارسال کنم و اینجا هم ثبت بشه

      دوستدارم عزیز هم فرکانسی

      (⁠◠⁠‿⁠◕)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حسین رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    بنام خدا که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست …

    سلام ….

    همه چی ذهنیه و ب ذهن قدرتمند ما برمیگرده ….بدبینی و خوشبینی یک برنامه ست که خوداگاه یا ناخوداگاه روی ذهن ما نصب شده دقیقا مثل برنامه ای که روی کامپیوترمون نصب میکنیم ….

    بدبینی و خوشبینی صرفا یک شکل از فکر کردنن یا یک نوع نگاه ب دنیا و اتفاقات هست که حاوی فرکانس هایی ب جهان هستی میباشند که پیشاپیش اتفاقات رو برای فرد رقم میزنن که در اثر تکرار شکل میگیرند ….

    هیچکس دوست نداره بدبین باشه ادما همه دوست دارن خوشبین باشند زیرا خوشبین بودن احساس بهتری ب ادم میده و اولین فایده اش اینه که نگرانی و استرس رو از ادمی دور میکنه ولی برای انکه از بدبین بودن دور بشیم باید ذهنیت مون تغییر کنه …

    همه چیز در ابتدا ب ذهن برمیگرده …

    ذهن مثل هروسیله دیگه ای یه سازوکاری داره که باید انرا اموخت تا بتونیم باهاش براحتی ب خواسته هامون برسیم و زندگی شادتری رو دراین دنیا تجربه کنیم …

    ذهن هر کاری رو که زیاد انجامش بده در نهایت باورش میکنه وقتی هم باور کرد نتایج شکل میگیره برای انکه بدبینی رو کنار بذاریم و خوشبین باشیم یکی از راهها همنشینی با افراد موفق و مثبت اندیش هست…

    شاید در ابتدا همون روز اول این اتفاق رخ نده اما در نهایت همه چیز عوض میشه ….

    برای انکه بدبینی رو کنار بذاریم باید شجاع باشیم ….

    ذهن انقدر قدرت داره که میتونه یک توهم رو ب واقعیت تبدیل کنه برای انکه جور دیگه ای فکر کنیم گاهی اوقات ترس میاد سراغ مون ب خودمون میگیم نکنه الان که جور دیگه ای دارم فکر میکنم اتفاق بدی بیفته …. ترس یه احساس یا یه حالتی از ذهن هست که درنهایت منجر ب اقدام میشه و اقدام هم نتایج رو بوجود میاره…

    ذهن همه ما ادما با ترس و نگرانی کنترل توجه مون رو در دست میگیره…در حقیقت ابزاری که ذهن برای بدست گرفتن کنترل توجه مون در اختیار داره نگران کردن و ترساندن ماست اگه بتونیم ذهنیت مثبتری داشته باشیم و فرد خوشبینی باشیم این نگرانی و ترس درون ما کمرنگتر میشه و میتونیم تا حدودی کنترل توجه مون رو در دست بگیریم چون همه چی ب کانون توجه مون برمیگرده ….

    وقتی فرد خوشبینی باشی احساس بهتری داری و نگرانی کمتر ب سراغت میاد …. احساس یعنی همه چیز ما ….احساس یعنی زندگی…… زندگی یعنی احساس….احساس ماست که تمام اتفاقات رو رقم میزنه …وقتی احساس خوبی داریم کنترل ذهن بهتری داریم و ذهن هم ابزار رسیدن ب خواسته هامونه ب میزانی که این ابزار و کنترل میکنیم نتیجه میگیریم

    تنها فرق افراد موفق با افراد بدبخت در ذهن خلاصه میشه …اونا هیچ برتری نسبت ب بقیه ندارند جز توانایی در کنترل ذهن

    افراد موفق با ذهنشون ب خواسته هاشون میرسند در مقابل افراد بدبخت و بیچاره و افراد مشکل دار میخوان با فیزیک شون ب خواسته هاشون برسند ولی نمیدونن این ذهنشون هست که موفقیت یا شکست شون رو رقم میزنه ….

    از طرف دیگه خیلی ها هستن قوانین رو بلد نیستن و همیشه هم در رنج احساس بد زندگی رو تجربه میکنن اما از اون ور هم خیلی ها هستن که میخوان تغییر کنن و قوانین رو هم یاد گرفتن ولی نمیتونن ب دانسته هاشون عمل کنن …

    بقول استاد یه چیزی درون ادماست بنام غرور و منییت که اجازه نمیده تا ب چیزی که اموختن عمل کنن …اینجور مواقع برای رشد خودت هم که شده باید غرورت رو زیر پا بذاری…

    برای رسیدن ب خواسته ها باید ذهنیت مون تغییر کنه چون قدرت اول ما درون ذهن ماست ما هرکاری که میکنیم چه بخوایم و چه نخوایم ابتدا از ذهن میگذره… اول از همه درون ذهن بهش میرسیم سپس دردنیای بیرون اشکار میشه…ذهن هم چیزیه که دیده نمیشه اما شخصیت ما اونجا شکل میگیره ….

    اعتماد ب نفس ما و تصویری که از خود داریم اونجا شکل میگیره

    گفتگوهای درونی ما اونجا شکل میگیره

    احساس ما ( ارتعاش ما ) اونجا شکل میگیره

    قدرت ما اونجاس که شکل میگیره

    اعمال و رفتار ما قبل از اشکار شدن در دنیای مادی اونجاس که شکل میگیره

    ثروت و فقر هردو درون ذهن شکل میگیره سپس وارد دنیای مادی میشه

    رنج و شادی هر دو در ذهن شکل میگیرند

    بدبختی و خوشبختی درون ذهن شکل میگیرند

    نگرانی و غصه خوردن در ذهن شکل میگرند

    استرس و اضطراب در ذهن مان شکل میگیرند

    درگیری و جنگ ابتدا در ذهن شکل میگیره

    صلح و شادی در ذهن شکل میگیره

    شاه و گدا هم نداره ذهن همه انسانها در ابتدا از یک قدرت یکسان برخورداره اما چه میشه که در نهایت ذهن ادمی باعث موفقیت صاحبش میشه و درفرد دیگری باعث نابودی او میشه …

    با انکه همه این ها را میدانیم اما باز ب چیزی که میدانیم عمل نمیکنیم …

    چون ما دونیرو هستیم که درون یک جسم قرار گرفتیم و قدرت اول ما در ذهن ما نهفته ست که خودمان انرا پرورش میدیم دقیقا مثل یک باغ میمونه ما درون ذهن مان چیزی که میخواییم رو کشت میکنیم …

    یکی از اون علفهای هرزی که درون ما رشد میکنه همین بدبینی ست که با گفتگوهای ذهنی مان رشد میکنه و انقدر با توجه مون بهش انرژی میدیم تا در نهایت شکل مادی ب خودش میگیره …

    ذهن انقدر قدرت داره که میتونه یک فکر پوچ و واهی رو ب ماده تبدیل کنه و دردنیای مادی اشکار بشه…بدبینی نه تنها باعث میشه نشتی انرژی بالایی داشته باشیم بلکه ب خاطر بدبین بودن و ذهنیت منفی حتی زمانیکه خواسته مون رو تجسم میکنیم هیچ احساسی بهمون دست نمیده

    بدبینی سیستم ذهنی فردرو مختل میکنه نتیجه فرد بدبین داشتن احساس بد در اکثر مواقع ست ….وقتی که ما روی خودمون کار میکنیم و میخواییم ذهنیت مون رو تغییر بدیم خود ب خود این اتفاق رخ خواهد داد اصلا نمیشه با بدبینی تغییری در ذهن مون رخ بده …

    اگه دقت کنیم میبینیم ذهن همیشه دوست داره دنبال نکات منفی هر چیزی باشه و ب اصطلاح مو رو از ماست بکشه بیرون و برای اینکار نیازی نیست ما پشتش انرژی بذاریم خیلی راحت اینکار انجام میشه اما اگه دوست داریم رشد کنیم باید برای اینکار انرژی بذاریم و کار ما هم باید این باشه با اگاه بودن از کار ذهن مچش رو بگیریم و هرجایی که میبینیم داره ب نکات منفی توجه میکنه دقیقا برعکسش رو انجام بدیم …

    هرچیزی که زیاد انجامش بدیم چه درست چه نادرست میشه عادت ….عادت ها هم بدون انکه ما بخوایم خودکار انجام میشه و خودکار نتایج زندگی مون رو رقم میزنن اما برای عادت کردن ب هر چیزی باید تکرار بشه نه یکبار نه صدبار بلکه هزاران بار ….

    برای کنار گذاشتن بدبینی باید خوشبینی جز عادت ما بشه …

    برای انکه ب تجسم مون انرژی بدیم باید خوشبین باشیم با بدبینی نمیتونیم بهش انرژی مثبت بدیم

    قدم اول در این راه که بدبینی رو کنار بذاریم قبل از هر چیز باید گفتگوهای درونی مون رو تغییر بدیم

    از افراد منفی فاصله بگیریم گفتگوهای درونی مان رو اصلاح کنیم …

    بدبینی و خوشبینی صرفا یه شکل از فکر کردنن که با تکرار تبدیل ب باور میشن باورهای ما فرکانس هایی رو ب جهان هستی ارسال میکنه و هماهنگ با ان اتفاقاتی رو سر راه ما قرار میده که قراره تجربه اش کنیم

    بدبینی و ذهنیت منفی داشتن روزگار ادمی رو سیاه میکنه و خودش هم خبر نداره که با همین یه خصلت چه ب روزگار خودش میاره

    زندگی همیشه روی منفیش رو بهش نشون میده چون خودش اینطوری خواسته درجهانی که ب هرچی توجه کنی میشه واقعیت زندگی تو

    جهان از انرژی شکل گرفته و با انرژی کار میکنه همه چیز انرژیه حتی کلام و افکار ی که داریم جنسش از انرژیست ما با افکار و کلاممان ب این انرژی که خودمون هم از انیم شکل میدیم

    انرژی همواره در فرکانسهای متفاوت در حال ارتعاش هست ….من چرا باید ب چیزی توجه کنیم که منفیه ….

    بدبینی و داشتن ذهنیت منفی خودش ب تنهایی برای تباه کردن تلاشهایی که برای رشد و موفقیت خودت کردی کافیه ….

    و پاسخ ب سوال این فایل :

    قدم اول پذیرش هست …پذیرفتم که فرد بدبینی هستم …

    قدم دوم شجاعت برای تغییر ….

    قدم سوم داشتن هیجان و انگیزه برای تغییر …

    تغییر کردن که خودش یه خواسته ست وقتی دلی باشه ان وقت تو همه کار میکنی تا تغییر کنی برای تغییر کردن باید از ته دلت بخوای وگرنه جواب نمیده….

    قدم چهارم اینه که ب نکات مثبت هرچیزی توجه میکردم مخصوصا نکات مثبت در ادمها که انصافا برای من کار سختی بود مخصوصا افرادی که ب هردلیلی ازشون متنفر بودم بقول استاد وقتی بدونیم اگه دست مون ب یک جسم داغ بخوره میسوزه بنابراین همه کار میکنیم تا دستمون دوباره بهش نخوره البته بدبینی یه امر ذهنیه و کنترل ذهن هم کمی سختر از کار فیزیکیه ولی نتیجه ای که بدست میاد خیلی دلچسبه…

    قدم پنجم کنار گذاشتن نفرت و کینه از ادما ….

    قدم ششم پخش موزیک بدون کلام با فرکانس 432هرتز درمحل کارم هرروز…… از یکسال پیش این کارو انجام میدم خیلی کمک کننده ست ذهن رو تنظیم میکنه چون با طبیعت هم ارتعاشه…

    قدم هفت با نوشتن جملات تاکیدی و پیامهای مثبت ذهنم رو تنظیم میکنم و احساس خوبی بمن دست میده

    قدم هشتم سپاسگزاری کردن ب خاطر چیزی که دارم شاید در اوایل این احساس دست نده اما هرچی که میگذره بهتر میشه و خودت حس میکنی که داره احساس خوب در تو شکل میگیره …حداقل فایده اش اینه که زمان سپاسگزاری ب چیزهای منفی توجه نمیکنی و کنترل توجه ات رو از ذهنت پس گرفتی و در دست داری…

    قدم دهم رفتارم رو بشدت زیر نظر دارم و ب خودم یاد دادم زمانیکه دارم ب نکات منفی توجه میکنم یه زنگی در من ب صدا درمیاد و من متوجه میشم که دارم ب نکات منفی توجه میکنم …

    قدم یازده ارتباط گرفتن با حیوانات و طبیعت میتونه ذهن رو کمی اروم کنه …

    قدم دوازده سعی میکنم دیگران رو سریع قضاوت نکنم حتی اگه مخالف چیزی هست که دارم فکر میکنم …

    قدم سیزده تلقین کردن روش دیگه ایه که ازش استفاده میکنم …

    قدم چهارده با افراد مثبت تماس بیشتری میگیرم …

    قدم پانزده شناخت ترسهام …

    قدم شانزده گوش ندادن ب اخبار و کلام منفی و توجه نکردن ب حوادث و اخبار جنگ …من ادمی بودم که در گذشته هرروز قسمت حوادث روزنامه ایران رو میخوندم رو میز مغازه ام پر بود از حوادث روزنامه ایران ..یه روز یه بنده خدایی اومد دید من دارم قسمت حوداث روزنامه رو میخونم برگشت بمن گفت :

    اقا این چیزارو نخون ذهنت رو خراب میکنه افسردگی میاره …نگرانت میکنه …اما من چون در فرکانس شنیدن اون حرفها نبودم گوش ندادم…بعد که با قوانین جهان اشنا شدم تازه درک کردم اون بنده خدا چی میگفت …..

    ما در دنیای دوقطبی زندگی میکنیم شاید افراد زیادی باشند که خیلی جالب نباشند و یا قابل اعتماد نباشند اما این دلیل نمیشه ما ب همه افراد جامعه ب شکل یک دزد یا کلاهبردار نگاه کنیم زیرا ب این شکل زندگی کردن لذت تجربه کردن رو از ما میگیره

    اصلاح شخصیت بدبین یک مسیر دائمی و همیشگی ست که باید در ان مسیر بمانیم شاید برگشتن ب مسیر قبلی خیلی راحت باشه چون هیچ انرژی ای از ما نمیگیره اما اولین نتیجه خوشبین بودن اینه که از لحاظ ذهنی و جسمی سالمتریم و استرس و نگرانی کمتر ب سراغمون میاد ….حرص چیزی رو نمیزنیم ….وسواس فکری نداریم ….ادم حساسی نیستیم چون حساس بودن میتونه ب تنهایی انرژی زیادی از ما ب هدر بده و نشتی انرژی مون زیاد میشه و همینطور نمیتونیم در فرکانس خواسته مون قرار بگیریم

    چون بدبینی ذهن مون رو خراب میکنه و احساس بد ب همراه داره و ادامه دادن در این مسیر میتونه احساس بد دائمی و افسردگی ب همراه بیاره….

    امیدوارم همگی در مسیر خوشبینی پایدار بمونیم ….

    تشکر ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    زینب کریمی گفته:
    مدت عضویت: 559 روز

    سلام و‌درود به استاد عزیز و‌همه دوستان.

    من خیلی سعی میکنم که خوشبین بودنمو بیشتر کنم

    مثال هایی که زدید ، دیدم یسریاشو خودم دارم و برام یه هشداری بود که پس باید روی اون زمینه هام کار کنم.

    استاد جان صحبت هاتون،اطلاعاتی که منتقل میکنید خیلی از جنس آرامش و رسیدن به اون حس خوب بعد از کسب آگاهی هست.

    آدم بیدار میشه،احساس‌میکنه این همه مدت خواب بوده و‌حالا داره کم کم بیدار میشه.

    صحبت هاتون خیلی متفاوته،جنس آگاهی دادنتون خیلی صادقانه هست ،اصلا جنسش باهمه اطلاعاتی ک دیگران‌میدن فرق داره.

    من میخوام براتون یکی‌از‌تجربیاتمو بگم…

    به قول فرموده استاد،آدم هایی که اطرافمون هستن خیلی مهمن،یعنی بشددددددت

    من خب چند ماهه دارم با دوره 12قدم ‌و‌عزت نفس میرم جلو و رشد خوبی هم داشتم ،واقعا انگار یه تکونی خوردم

    اما یکی دوستانم با اطلاعاتی که الان کسب کردم بیشتر متوجه شدم که بدبین هستن و‌تمرکزشون‌روی منفی هاست

    و‌زمان هایی که بامن گرم صحبت میشن ،واقعا سطح فرکانسم میاد پایین….انقدر که محبت های دیگرانو‌ سواستفاده تلقی میکنن

    شاید اگه قبلا بود ناراحت میشدم ازین ویژگی دوستم و دلسوزانه میخواستم‌که‌کمکش‌کنم

    اما با آگاهی فایل قبلی الان‌میگم نه! هرکس در مناسب ترین بخش زندگیشه و همه اتفاقات و زندگیش حاصل فرکانسشه،افکارشه و ….

    و‌من به هیچ عنوان نمیتونم تغییری در او‌ایجاد کنم

    یعنی هرچقدرم براش بگم عمل نمیکنه.

    الهی شکر بخاطر این اگاهی

    سپاسگذارم استاد ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    نسیم گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    سلام به عزیزترین استاد دنیا و همراهان فوق العاده ام .

    تا به حال فکر میکردم من خیلی آدم خوش بینی هستم و توی فامیل معروفم به خوش بینی و سریع از مسائل گذشتن و همیشه نکته مثبت مسائل رو در نظر میگیرم و این خوش بینی دقیقا از وقتی با استاد آشنا شدم خیلی بیشتر شد و آرامشی که این خوشبینی به من داد باعث شد هر روز بیشتر و بیشتر به کار بگیرمش .

    اما با صحبتهای استاد توی این فایل دیدم هنوز خیلی مساله دارم مخصوصا توی روابط عاطفی .

    اینقدر چندین بار ضربه خوردم که اصلا بی خیال رابطه شدم و هر وقت هر کسی برای من آرزوی رابطه خوب میکنه بهش میگم در حال حاضر بیزارم از رابطه جدید و اصلا توی فکرش نیستم .

    چون با آموزشهای استاد متوجه شدم مشکل خودمم و من تا نتونم خودم رو درست کنم تا زمانی که خودم رو دوست نداشته باشم . تا زمانی که خودم رو کامل نشناخته باشم و حس لیاقت نداشته باشم ورود به رابطه یعنی شکست مجدد.

    با تجربیاتی که از قبل داشتم به قول استاد خیلی توی رابطه بد بینم همش منتظرم سوتی طرف رو بگیرم و همش میخوام به طرف ثابت کنم من خیلی زرنگم و نمیتونه چیزی رو از من مخفی کنه . اینقدر دنبال نشانه های خیانت میگردم که حتی اگه طرف اهلش هم نباشه من خلقش میکنم . اینقدر به مردها بدبین شدم که میگم امکان نداره مردی وفادار باشه و کار خلافی انجام نده.

    متاسفانه این افکار رو از کودکی دارم و باورهایی که زمان بچگی به ما خوروندن اما این دلیل نمیشه همینجوری ادامه بدم اگه استاد یاد گرفته که ادب از که آموختی رو سر لوحه زندگیش کنه پس منم میتونم فقط یکم زمان میبره تا باورهامو عوض کنم .

    همونجوری که استاد گفتن اون طرفی که توی زندگیشون بوده بهشون طعنه میزده منم دقیقا توی رابطه همینجوری بودم اگه صحبت وفاداری میشد و دوست داشتن توی دلم میگفتم آره جون عمت تو راست میگی و اینقدر به طرف قلمبه مینداختم که اصلا بیزار میشد از حرفی که بهم زده .

    وای استاد باید این فایل رو بارها گوش کنم و ایراداتمو در بیارم .

    توی همین رابطه هایی که به نظرم کاملا سمی و اشتباه بوده چه محبتها که ندیدم و چه روزهای خوشی که نداشتم و فقط منفیها کوه ساختم و توی ذهنم بولد کردم .

    من با این رفتار فقط به خودم ستم کردم و با تکرار و حرف زدن درباره منفیها بیشتر و بیشتر مسائل به زندگیم دعوت کردم .

    استاد شما بهترین و آگاه ترین فردی هستی که زندگی من و هزاران نفر رو نجات دادی .خدا حفظتون کنه و به اندازه پاکی قلبتون بهتون خیر و برکت و نیکی برسونه انشاالله .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سامی ر گفته:
    مدت عضویت: 2104 روز

    چقدر برام جالبه که قبلاً فقط فایلارو گوش میدادم اما الان حس میکنم یه دینی گردنم هست و باید بها هر چیزی رو بدم و بیام اگر حرف جالبی میشنوم از طرف مقابلم تشکر کنم و الان به خودم گفتم باید کامنت بزاری چون تولید محتوا واقعا بها میخواد و خودم که تولید محتوا میکنم تازه فهمیدم که چقدر سخته اما شنیدن مطالب از بیرون راحته… بها پرداختن این روزا برام مهم شده و به سپاسگذاری از خداوند خلاصه نمیشه و من رو وادار کرده در دنیای بیرون افراد رو تشویق کنم و سپاسگذار اون هاهم باشم… شاید ربطی نداشته باشه به این فایل اما به ذهنم رسید که بگم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    محمدرضا شافعی گفته:
    مدت عضویت: 1537 روز

    سلام استاد عزیز

    اولا باید سپاسگذاری کنم بابت فایل امروز ک چقدر آگاهی بخش بود

    اولین چیزی که تو فایل نظر منو جلب کردم ،طرز لباس پوشیدن جف بیزوس بود که یه انسان که بسیار ثروتمنده چقدر لباس راحتی پوشیده.و خبری از کت و شلوار و کروات و این داستان ها نبود فقط یه لباس راحت که خیلی هم سادس، که خودش نشون میده که هرچقدر انسان ثروتمند تر بشه راحت تره با خودش و نیازی نداره برای نشون دادن ثروتش لباس های عجیب و غریب طبق عرف جامعه بپوشه.

    موضوع امروز درباره خوش بینی بود که چندتا داستان یاد من آورد

    من روی همین داستان خوش بین بودن که البته روش کار کردم و هی سعی میکنم کار کنم،تو اداره ما یه مسئولی داشتیم که افراد همکار تو اتاق ازش مینالدین من خیلی سعی کردم توجهم بزارم روی نکات مثبتش و توانایی هاش و اتفاقی که افتاد این بود که اون مسئول برای من پاداش می نوشت حتی یه هزینه ای بابت مسافرت سالانه به بچه ها میدادن و اسم من اون موقع بخاطری که سابقم کم بود جزشون نبود ولی اسم منو رد کرد.حتی یادمه یه بار یه مبلغ خیلی بالایی تو بانک اشتباهی به یه حساب دیگه رفته بود و اون مسئولمون داشت داد و بیداد میکرد روی همکارم و جالب بود اشتباه از سمت من بود وقتی من صداشو بردم رفتم گفتم کار من بود من اشتباه کردم و نکته جالب این بود که در حین عصبانیت با آرامش رو به من کرد گفت خب درستش کن اشکال نداره:)

    یا چند وقت پیش میخاستم ماشین بخرم و همه اصرار میکردن که وام بگیر و این وام گرفتن الانت سال بعد بخاطر ارزش پول هیچی نیست و تو ضرر نمیکنی حتی پدرم گفت من بهت پول قرض میدم،اما گفتم نه من باید با پول خودم یه ماشین خوب بگیرم حتی همسرمم اصرار میکرد که وام بگیر و این داستانها و وقتی میگفتم وام نمیخام و نمیگیرم می گفت پس بشین تا یه ماشین خوب با پولی که داری گیرت بیاد.همه هم میگفتم اگه دست دوم بگیری خدا میدونه ماشین چجوریه و….

    من خوش بین بودم گفتم درست میشه یه ماشین خوب با پول خودم گیرم میاد،من هدایت شدم به یک انسان خوب که از ماشینش مثل بچش مراقبت کرده بود انقدر این آدم خوب بود درحدی که استاد اون بنده خدا گفت من هر 3000 تا روغن ماشینو عوض کردم الانم از مسافرت اومدم و عوض نکردم و اینم هزینشو خودم میدم.

    جالب اینه که دقیقا اندازه پولم بود چند تا قطعه نو هم خریده بود که اونها رو هم بهم داد کارت سوخت ماشینم پر بود:)

    درمورد فروش ماشینمم همینطور بود قبل از خریدن ماشینی که تو داستان بالا گفتم من یه ماشین داشتم که به همه میگفتن فروش نمیره الان مشتری نیست بازار خرابه ولی من اولا سعی کردم روی ترمز هام کار رکنم دوما خوش بین بودم،استاد یه مشتری از یه شهر دیگه اومد ماشین دید همون موقع یه مقدار خیلی زیادی رو نقد زد به حسابم و رفت فردا اومد مابقیش رو داد و ماشینو برد دقیقا با همون قیمت که گفتم فروختمش.

    یه بار رفته بودیم با یکی از اقواممون مسافرت بعد دوست داشتیم یه جای بکر بشینیم ولی خب جای غریبی بود و ما بلد نبودیم، یه موتوری رد شد ازش خواستم که مارو ببره یه جای خوب که بشینیم و اونجا قشنگ تفاوت طرز فکر خودم که سعی میکردم خوش بین باشم با بقیه رو فهمیدم.همه میگفتم نکنه مارو بدزده نکنه مارو بگیره نکنه ببره جای بد ….

    ولی چون من اون لحظه از خدا هدایت خواسته بودم و دقیقا همون لحظه این موتور اومد گفتم نه مارو میبره یه جای خوب

    خلاصه مارو برد از تو کوچه و پس کوچه رسوندمون کنار آب یه جای خفن و باحال و بکر که خودمون 100 سال نمیتونستیم پیداش کنیم.

    در مورد آدم هایی که ایراد میگیرن استاد من یه مادربزرگ داره این آدم استاد اینکاره یعنی باورت نمیشه از همه چی ایراد میگیره و این ایرادو به طرف مقابلم میگه حتی اگه غریبه باشن.پدر خودمم اینطوریه منم بودم ولی سعی کردم و تمرین کردم که کمترش کنم و تا حدودی هم موفق بودم.

    استاد عزیز ممنون و سپاسگذارم بابت این آگاهی های ارزشمند و خوب.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: