چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟ - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)

566 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1752 روز

    به نام خداوند بخشنده ی عزت دهنده

    سلامودرود خداوند به شمااستادعزیز و سپاسگزارم ازلطف و سخاوتمندی شما بابت این دوره های ارزشمند روانشناسیی که به رایگان دراختیار مامیذارید

    چقدر لذت میبرم از این نوع نگاه مثبت نگر ثروتمندان که همیشه به یک موضوعی با دید وسیع نگاه میکنند و هرچقدر هم یک مصاحبه گر بخواد اونهارو وارد حواشی کنند ولی اون افراد ثروتمند و موفق اصل خودشون رو رعایت میکنند و به همین راحتی دل به دل یک آدم پرحاشیه نمیدن

    واقعا با دیدن آقای جف بزوس و ایلان ماسک یک انرژی فوق العاده ای به‌آدم دست میده‌ خدایاشکرت

    و اما بریم سراصل موضوع اینکه آیا من تونستم بااین دوره ها خودم رو ازیک آدم بدبین به یک آدم خوشبین تبدیل کنم یااینکه هنوز جای کاردارم

    میخوام تجربه ی خودم رو از رابطم بایک فردی تو دوستوفامیلمون مثال بزنم که ایشون چندین سال بخاطر باورهای محدود کننده ی خودم باعث شده بود از من در جنبه های مختلف سواستفاده کنه و منه ساده لوح همیشه وظیفه ی خودم میدونستم که چون اون خانم فلان زمان هوای مارو داشته پس حقش اینه که من تو فلان موضوع براش جبران کنم

    ایشون یک‌خانمی هستن که،یک مدتی چندوقت یکبار یک بشقاب غذا به همسرم میداد ومیوورد خونه،و بعد از اون بشقاب غذا چندینو چند روز تلفن به دسته و هربار پشت تلفن یک درخواستی ازمن میکرد

    اولش باحالت خوشبینی هردرخواستی میکرد جواب اون درخواست رو میدادم و باخودم میگفتم خوب اشکال نداره ایشون هم برای ما غذا میده میاره و من هم میخوام براش جبران کنم

    که دیدم کم کم ایشون یجاهایی که من نمیتونم درخواستش پاسخ بدم یااینکه اگه بهم میگفت فلان کاررو میتونی برام انجام بدی و من نمیتونستم به درخواستش پاسخ مثبت بدم،میخواد اون یک بشقاب غذارو تو سر ما بکوبه و بگه من که اینقد بفکرتون هستم،حالاتو نمیخوای فلان‌کاررو برام انجام بدی؟!

    دوسه باری این حرف و این اتفاق افتاد که دیگه من ازحالت خوشبینی درومدم و دوهزاریم افتاد و متوجه شدم که ایشون هربار بایک بشقاب غذا یک قصدو نیت هایی داره که اگه من طبق اون قصدونیتش پیش نرفتم میخواست یجاهایی به من تیکه و طعنه کنایه بزنه

    بااینکه چندین سال کارش این بود ولی من هربار باحالت خوشبینانه به فکر جبران بودم تااینکه فهمیدم نخیر اون نه تنها از سر عشق و احترام این کارو نمیکنه بلکه میخواد چندینو چند کار ازمن بکشه و یک وظیفه بدونه که من هربار براش جبران کنم

    خلاصه یک مدت خیلی طولانیی شد دیگه هرموقع میگفت فلان غذارو پختم میخوام براتون غذا بدم بیاره،بااحترام ازش تشکر میکردم و بهش گفتم نیازی نداریم ماخودمون غذا زیاد گذاشتیم،حیفه بخوای غذابیاری اون وقت غذای شما یا خودمون میمونه وباید بریزمش دور…

    همین یک پاسخ کافی بود که دیگه کم کم اون هم نخواد از من توقع داشته باشه که چندین کار بخاطر اون غذا براش جبران کنم

    خلاصه گذشتو گذشت دیدم هنوز اون خانم وقتی منو توی جمع میبینه انگار که عادت کرده باشه من براش یه‌کاری انجام بدم،هی حالت دستوری میخواست بهم بگه پاشو فلان کاررو انجام بده،پاشو براهمه چای بریز بیار،پاشو نمک غذارو بچش و و و ازینجور کارا که انگار داشت به یک بچه دستور میداد…

    اونجا دیگه شاخکام تیزشد و گفتم نه مثل اینکه این کلا خوره ی دستور دادن به من گرفته و باید حدو حدودمو باهاش تو جمع رعایت کنم

    اینهارو که میگم نزدیک به دوسه سال طول کشید که من تونستم کم کم حدومرزمو باهاش رعایت کنم و اون آدم دیگه بره پی کارش،چون تقریبا توهرجمعی اون خانم بود و به همین راحتی نمیتونستم فاصلمو ازش دور کنم

    خلاصه من هرچی بیشتر فهمیدم که خودم بودم که داشتم بهش رو میدادم که ازمن سواستفاده کنه و خودم هربار میخواستم برای یک بشقاب غذا کارهای طاقت فرسا برای جبرانش انجام بدم،کم کم روی احساس ارزشمندی خودم بیشتر کار کردم و بیشتر برای خودم ارزش قائل شدم که مگه یک بشقاب غذا اینهمه جبران نیازداره؟خوب میخوام صدسال اون غذارو به ما نده مگه ما منتظر غذای اونیم که خواسته باشم انقدر از جونم بگذرم برای جبرانش….

    الان به لطف خداوند و این آموزشها و فقط و فقط کارکردن روی ذهنیت خودم اون فرد خیلی راحت اززندگیم رفت بیرون،هرچند که بازهم ممکنه اون رو توی جمعی ببینم ولی خوبیش اینه که دیگه فهمید من اون آدم سابق نیستم که خواسته باشم بایک بشقاب غذا گول بخورم و در پی جبرانهای طاقت فرسا باشم…

    من دیگه زیادی تواین موضوع خوشبین بودم و فکرمیکردم اون خانم دوست داره از دستپختش باعشق به ماهم بده،چون خودم همیشه یک غذای جدیدی رو که یاد میگیرم دوست دارم باخانوادم اون غذارو تست کنیم و اونها هم باخوردن یک غذای جدید لذت ببرن،و خوب این خانم وقتی یک غذایی به ما میداد من خوشحال میشدم و میگفتم چقدر خوب میتونه غذا این مدلی با روش آسون درست کنه،ولی خوب متأسفانه همیشه نیت خیرخواهانه ای پشت این قضیه نبود ومن بعدازسالها ساده لوحی و خوشبینیِ بیجا تونستم متوجه بشم که داره زیاداز حد ازمن سواستفاده میشه…حتی دیگه اون خانم این اواخر اونقدر داشت بامن احساس راحتی میکرد که هرنوع شوخی های نابجا ازجمله کلمات نامناسب بکار میبرد و میخواست بااون کلمات زشت و زننده توهرجمعی بامن‌ویادخترم رفتار کنه،و دیگه خیلی داشت بهم برمیخورد که چرا منی که انقدر براش احترام قائلم انقدر داره ازین شوخیای بی مورد میکنه و نشستم یروز تموم رفتارهای مثبت و منفیش رو نوشتم و دیدم که رفتارهای منفیش خیلی بیشتر از مثبت شده و تصمیم گرفتم که اون رو از دایره ی امنم بیرون بندازم و نخوام دیگه ازین به بعد خیلی بهش نزدیک بشم و درحد یک سلامواحوالپرسی بااون برخورد داشته باشم…

    وقتی متوجه این رفتارش باخودم شدم اولش خیلی خودمو سرزنش کردم و گفتم چقدر من ساده لوحی کردم و کارهاااا برلی اون انجام دادم و فکرمیکردم فقط من دل به دل کارهای اون میدادم ولی الان دارم میبینم که اکثر فامیل از دست رفتارهای ایشون شاکی هستن ولی میترسن که این رابطه رو باهاش کات کنند و ازینکه بخواد به اونها طعنه کنایه بزنه ویجورایی قضاوتش براشون مهم شده

    ولی من خداروشکر دیگه قدرت رو ازینجور آدما دارم کم کم میگیرم و فکر نمیکنم یهمچین افرادی میتونن تو زندگی من تأثیر بذارن یااینکه اونا بخوان عزت و احترام منو تو فامیل بالا ببرند،و هیچوقت به این دست از آدما تاجایی که ممکنه رو نمیدم که خواسته باشن ازمن سواستفاده کنند

    من خودم آدمیم که وقتی میبینم کسی خیلی برام یکاری رو انجام میده سعی میکنم براش یجایی جبران کنم و کلا جبران کردن رو دوست دارم ولی تااین حد که طرف مقابلم بخواد باکوچکترین کاری من هزاران کاربراش جبران کنم دیگه خط قرمزم شده و اجازه نمیدم کسی ازمن سواستفاده کنه

    چه جانی چه مالی و چه شخصیتی….

    درهرصورت این یکی ازتجربه های من بود که خیلی دوست داشتم این تجربم رو یروزی اینجا تعریف کنم و اینکه تونستم خدارو شکر ازین آدم فاصله بگیرم واقعا یک نتیجه ی بزرگی برام به حساب میاد،چون اونقدر پاشنه ی آشیلم بود که فکر میکردم جداشدن ازین آدم محاله،انقدر که هربار بایک ترفند جدید میخواست از من سواستفاده کنه و من دیر متوجه این قصدونیت شدم،ولی جهان خیلی راحت باتغییردیدگاه خودم بدون هیچ جنگو خونریزیی اون رو چنان توزندگیش به خودش و آدمای همفرکانسش مشغول کرد و من هم چنان مشغول کارکردن روی خودم هستم که اصلا وقتشو ندارم تو هرجمعی حاضربشم و خواسته باشم این چنین رفتارهایی رو متحمل بشم..

    اتفاقی که بعداز این فاصله ی ماافتاد این بود که مابایک خانواده ی جدیدی آشناشدیم که خانم این خانواده بسیار بسیار بسیار خانم شریف،متدین،خوش برخورد و کاملا خودمونی هستن و انقدر ازین رفتوآمد خوشحالم و راضی هستم که خدامیدونه….

    خداروصدهزارمرتبه شکر برای وجود همچین استادی که توزندگیم دارم و منو بااین صحبتهای ارزشمندشون بیدار کردن که کجا به آدمای اطرافم خوشبین باشم و کجا شاخکامو تیزکنم و خیلی زود به یک فردی اعتماد نکنم

    این فایل جاداره به اندازه ی همین هفتاد دقیقه هفتاد بار هم گوش بدیم تا اتفاقات زندگیمون رو به یادمون بیاریم و هرکجایی که موردسواستفاده ی فردی قرارگرفتیم در پی اصلاح خودمون باشیم نه اینکه با جنگو دعوا بخواییم به طرف مقابلمون بفهمونیم که چرا ازم سواستفاده کردی

    الان خداروشکر آدمهایی هم توزندگیم هستند که واقعا بدون هیچ توقع و انتظاری به مناسبتهای مختلف به ما هدیه میدن و هیچ نوع سواستفاده ای هم نمیکنندو تعداد آدمهای کم توقع توی زندگیم به نسبت این آدما خیلی خیلی بیشتره و این هم به لطف خداونده که بااین دست آدما درارتباطم

    خداروصدهزارمرتبه شکر برای یک روز پر برکت دیگه ای که به من هدیه داده شد و من ازیک فایل ارزشمند دیگه برخوردارشدم

    هرکجاهستید شادوپیروزوسربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    Smaeil rostami گفته:
    مدت عضویت: 561 روز

    سلام بر استاد عزیز و جمع عزیزی که من افتخار بودن کنارشون رو دارم.

    میخوام از معجزات خوشبینی و حس ظن براتون بگم ؛

    نمیدونم از کی

    و نمی دونم از کجا

    ولی خدا شاهده سالهاست و بر خلاف خانوادم و حتی بعد از ازدواجم بر خلاف همسرم که خیلی محتاط و محافظ کار هستند ؛من همیشه و تا حدود زیادی شاید 70 تا 80 درصد خوش بین بودم ،

    و جالبه که بدونید که از لحاظ شرعی:

    حسن ظن یا همون گمان نیک به خدا و دستان خدا از نشانه های بارز ایمانه/

    ابتدا از خانواده م شروع میکنم / برادرهای من خیلی محترمند و خیلی درستکارند

    ولی ناخواسته بر این باورند که همه مشکل دارند مگر اینکه خلافش ثابت بشه

    من ولی نه من دقیقا برعکس فکر میکنم و میگم همه خوبند مگه خلافش ثابت بشه و بعد از آشنایی با قانون جذب تونستم این باور رو توی خودم پرورش بدم که حتی آدم های مشکل دار هم زوایایی خوبی توشون هست و وقتهایی روی اون حالت های مناسبشون هستند و اگر من روی خودم کار کرده باشم و فرکانس های خوبی فرستاده باشم حتی در مواجهه با اون آدم های مشکل دار هم من با جوانب خوبشون مواجه میشم ،

    و بارها از این طرز فکر سود بردم؛

    من کارگاه تولیدی صنایع دستی دارم

    من توی این سالها مشتری های زیادی پیدا کردم هر کدوم یه گوشه ایران

    من باور کنید که قیافه خیلی هاشونم تا حالا از نزدیک ندیدم و به جز یه شماره موبایل چیزی ازشون ندارم ولی سالهاست کار میکنم بدون جک و هیچی ، طوری که خیلی ها جرات نمیکنند با همشهری های دم دستشون و حتی با چک کار کنند ، گاها شده چند ده ملیون تومان جنس دادم و حتی گاهی خانوادم که فهمیدند قاطی کردند ولی من اصلا دلخور نشدم و نترسیدم و تقریبا یک ریالمم سوخت نشده،

    من ماشین گرفتم چند سال قبل

    غروب شد و نشد کار بنگاه تموم بشه و اون بنده خدا میبایست بره یه جایی که احتمالا یه ماشین دیگه رو قولنامه کنه واس خودش و از این طرف هم نمیشد من به جز بیعانه پولی رو به ایشون بدم ولی خدا شاهده کارت عابرمو که بیشتر از کل پول ماشین هم توش بود در کنار بهت و ناباوری اطرافیان که اونجا بودند دادم دستشون و گفتم پیشتون باشه اگر ماشینتو خریدی ازش استفاده کن و فردا همو میبینیم و تمام / بعد داداش بزرگم گفت من خشممو فرو میخورم تا فردا هیچی نمیگم خخخ و فردا هیچی نشد و بعد ها فهمیدم اون بنده خدا از قضا نویسنده هم هست یه کتاب که تفسیری بر سوره نحل بود رو به من هدیه داد و کلی مثال دیگه که اگر بخوام بنویسم ساعتها طول میکشه بنویسم.

    دوستای خوبم من نمیگم همیشه خوشبین باشید و چشماتون رو بنویسید ولی میگم اگر

    اگر

    اگر

    به منبع اصلی که خداست وصل ار بشیم قدرت شهودمون فعال تر میشه و کمکمون میکنه برای فهمیدن و در معرض افراد و تصمیمات خوب قرار گرفتن و حتی اگر با افراد مشکل دار روبرو بشیم با اون زوایای خوبش مواجه میشیم. در پناه خدای مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 419 روز

    به نام خداوندبخشنده مهربان

    سلام به استادعزیزم وهمه دوستان عزیزم

    وقتی تواین فایل مثال ادم بدبین زندگیتونو زدین که باهاش بزرگ شدین من یادپدرم افتادم که الان دربهشت هست بابام ازبچگی بامامشورت میکرد تا ما اعتمادبنفسمون بالاباشه و مسایل میگفت ومشورت میکرد با بچه هاش ووعمل میکرد ماهم ذوق میکردیم که چقدرباهوشیم این مسیله حل شد دیشب خیلی دلم برای بابام تنگ شد خیلی بچه ها قدر باباهاتونوبدونین قدیمیها سوادنداشتن اگرحرفی میزنن مانباید به دل بگیریم وجودشون خیلی با ارزشه صفای خونه هست پربرکتن پدرهمه رو دورهم جمع میکنه قدرپدرهاتونوخیلی بدونین

    من یادگرفتم بدون چشم داشت خوبی کنم ازخوبی باتوقع خیلی بدم میاد بدون چشم داشت ومنت خوبی میکنم به اطرافیانم دوستان خانوادم چون احساس خوبی میگیرم چون خداهواسش بمن هست ازهردستی بدم ازهمون دست ازخدامیگیرم

    توقعم ازبنده خدانیستش خدا درخواستهای منو بامعجزاتش حل میکنه دوماه قبل اومدم قانون جذب روامتحان کنم یک چاله بود جلوی خونمون گفتم خداکنه همسایه که بناهست بیاداینجاروسیمان کاری کنه بعدش درخواستمو یادم رفت تقریبا یکماه بعد دیدم شهرداری اومده با 9نفرکارگر وماشینهای بزرگ اومدن دارن جدولهای کوچه رومیکنن وجدول نو میزارن یک هفته بعدشم اومدن اسفالت نو ریختن توکوچمون جالبه برای کل کوچه های محله اینکاروکردن کوچه که نوشد خدابمن گفت حالا راضی شدی من ازذوق که خدا حرفموشنیده گریه میکردم توخونه با دخترم میرقصیدیم ازاون روز خدابمن گفت بقیه مسایلتم که کاری ازدست خودت برنمیاد اینقدرحرفه ای برات درستش میکنم دخترم !!منم درس بزرگی گرفتم از زندگی وقانون خدا خیلی اتفاقات جالبی همینجوری افتاده اینجا مجال نوشتن نیست

    درباره روابط زن وشوهرموفق الگوی من فحریه اوجن وهمسرش هست بازیگر ترکیه هستن اینقدر این دو زوج زیباوخوشبخت باکلاس هستن من دنبال میکنم بیوگرافیشونو وخیلی ازشون چیز یادگرفتم لذت میبرم تحسین میکنم زندگی و رابطه سالم ونرمالشونو خدابمنم کمک کنه منم دراینده میخام همچین رابطه عاشقانه ای روتجربه کنم درکنار دخترم وهمسرایندم .

    درباره اشنایی چقدرخوبه اروم پیش بریم ودوبارفکرکنیم قرارنیست اعتماد صدر صدبه افراد داشته باشیم وساده لوح نباشیم مشکوکم نباشیم که ازاون وربوم نیوفتیم خداقدم به قدم نشانه هارو اینقدرنشون میده که بهت میفهمونه راهت درسته فقط باید ارامش داشته باشبم درلحظه حال باشیم نشانه روببینیم وتشخیص بدیم اصل ازفرع

    من ازبچگی دبستان دوستان لرداشتم هنوزم باهم دوستیم خیلی 95درصدادمهای دورم عالی هستن دوستان همسایه ها فامیلا بیشترشون ادم حسابین موفقن مثبتن با اینکه اونافوق العاده مذهبی هستن ومن ازخانواده مذهبی معمولی هستم وخودمم تیپم وقیافم به روزه ولی هنوزباهم دوستیم دوستان واطرافیان ازمن تعریف میکنن من لذت میبرم وتشکرمیکنم بدبین نیستم فکرنمیکنم منومسخره میکنن یا….خودمم دیگران تحسین میکنم چون میدونم خداهواسش به تحسینهای من هست وازهمون اتفاقات وارد زندگیم میکنه

    خداگفت بیا بنویس وبه بندگان من انرژی مثبت روافرایش بده ازهردستی بدی ازهمون دست میگیری منم گفتم چشم

    سعی میکنم درباره اتفاقات خوب وادمهای خوب بنویسم تمرکزم روی مثبتهاز زندگی باشه درعمل تا بره به خورد شخصیتم وبتونم براحتی هدایت بشم بابچم به ادمهای بهتر وشرایط بهتربا ثابت ماندن در فرکانس خدا وشکرگزاری

    منم دوستدارم در رابطه عاشقانه ای واردبشم که باخانواده همسر اینده رابطه عالی تجربه کنم و دردام تفکرهمه یاهیچ نیوفتم چون مامانم بسیارباخانواده بابام روابط دوستانه عالی داره هنوز با عمه هام رفت وامد دارم خیلی بهمون خوش میگذره

    همه ادمها کامل نیستن همه جایزخطاهستن ماهمین الان منحصر به فرد هستیم تمرکز میزارم روی اون هزارتاکاردرستی که انجام داده و اینجاست که ذهنموکنترل میکنم وتقوی من خودشونشون میده اجازه میدم ادم باکیفیت تر وارد زندگیم بشه چون مطمینم خدا برام اورده شکرگزار خداهستم خداقبلش اینقدربانشانه هاش بمن نشون میده که مطمینم خدا اورده وخیالم راحته ذهن من جرات نداره چرت وپرت بلغورکنه

    به ذهنم اجازه نمیدم چون خدا بانشانه های زیباش قدم به قدم داره منومتوجه میکنه

    نشانه ها روبنویسم اصلا باورتون نمیشه اینقدر جالبه زیباست

    هروز دارم یک قدم واضحتر حرفای خدارومیفهمم وطبق نشانه ها قدم برمیدارم قدمو که برمیدارم یک احساس ارامش عجیبی دارم خدابمن میگه افرین دخترخوبم عاشقتم بهت افتخارمیکنم

    خدایاشکرت

    استاد سپاسگزارم از اموزشها والهامات عالیتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    فاطمه فخاری گفته:
    مدت عضویت: 1113 روز

    استاد از این گفتین که افراد بدبین چنین ویژگی‌ای دارن که مثلا با شنیدن یه دروغ از یکنفر، فکر میکنن اون فرد همیشه بهشون دروغ میگه یا بر این باورن که همه‌ی آدمها، درحال دروغ گفتن بهشون هستن

    میتونم اعتراف کنم که من تا مدت زیادی چنین ویژگی‌ای رو داشتم و هنوزهم رگه‌هایی از این خصلت درونم وجود داره

    و این پوضوع رو شاید بتونم ربط بدم به بچگیم چون مادرم همیشه دنبال این می‌گشت که ثابت کنه پدرم داره بهش دروغ میگه و پدرم هم دائم درحال تلاش برای اثبات اینکه مادرم بهش دروغ میگه و درآخر اثبات این موضوع به همدیگه که: ببین منو دوست نداری!

    با شنیدن این آگاهیها فهمیدم ای وایِ من! من فقط با همین یه‌دونه ویژگی مخرب درونم، باعث زهرمار کردن رابطه‌ی عاطفیم شده بودم. باعث آزار خودمو اون فرد شدم و شاید دقیقا تا همیییین امروز، هرچند هم کم ولی اون فرد رو مقصر تخریب رابطه‌مون میدونستم..

    من وقتی وارد یه رابطه‌ی عاطفی شدم، باور کنید اونقدررررر آدم بدبینی بودم که حد نداشت. اصلا بزارید با یه مثال، براتون از عمق این فاجعه بگم. مثلا یادمه چون پارتنرم صدای خوبی داشت و گوینده هم بود، یه شب هوس کردمو بهش گفتم ک برام یه پادکست با صدای خودت ضبط کن. اونم کلی متن پیدا کرده بود و با ترکیبشون یه پادکست درست کرده بود و برام همون‌شب فرستاد. محتوای متن‌ها راجه به کسی بود ک از دستش دادی و خلاصه یه جورایی شکست عشقی بود. و من وقتی اولین حرف از پادکست رو شنیدم، نشستمو مثل ابر بهار گریه کردم. چرا؟ چون بر این باور بودم که پارتنرم هنوز به فکر دوست‌دختر قبلیشه و این متن‌هارو به نیابت از یاده اون پیدا کرده و داره برای من میخونه. خلاصه گریه کردمو گریه کردمو گریه کردم و بعدش هم دعوا راه انداختم. اونم خیلی خیلیییی از رفتارم تعجب کرد و گفت بابا مگه چیکار کردم. گفتم این متنها حرفای دلت بوده برای دوست دختر قبلیت. گفت ب خدا ک نه، من فقط یه سری متن پیدا کردم ک اصن ب معنیشم خیلی توجه نکردم؛ فقط پیدا کردم که برای “تو” پادکست بخونم. گفتم الا و بلا نه. داری دروغ میگی

    توی اون چندماهی که ما باهم بودیم، من هیچووووووقت باور نکردم ک دوستم داره و همش فکر میکردم که داره بهم دروغ میکه و دنبال این بودم ک اینو به خودشم ثابت کنم که ببین، دیدی من راست میگفتم؟

    بعد هم در آخر به طرز خیلی نامناسبی از هم جدا شدیم

    بعد از اون آدم، من توی سال آخر مدرسه‌م با یکی

    از بچه‌های مدرسه بطور خیلی عمیقی صمیمی شدم که خیلی ارتباط صمیمیِ عمیقی بین‌مون شکل گرفته بود و من بازهم ب این آدم اعتماد نداشتم و بازهم دائم دنبال اثبات این بودم که: داره دروغ میگه!

    و هیچکدوم از محبت‌هایی که برام میکرد، هیچکدوم از لطف‌ها و مهربونی و عشق هایی که بهم می‌ورزید رو نمیدیدم و باور کنید که ما در هفته، 6 روزش رو قهر بودیمو اون یکروز هم، شبش دوباره دعوامون میشد و تمام این دعواها بخاطر بدبینی من به رفتارهاش بود. چون برای هرکدوم از محبت‌هاش یه سفسطه میچیدم

    تا اینکه دوره‌ی عشق و مودت رو خریدم و باور نمی‌کنید که چقدررررررر منو عوض کرد. اونقدرررر تغییر کردم که اصلا انگار شده بودم یه فاطمه‌ی دیگه. چرا؟ چون چشام باز شده بود و پاک شده بود از بدبینی ها و یاد گرفته بودم ک محبت هاشو ببینم و این باعث شده بود احساس خوشبختی بکنم. تا قبل از این ماجرا فکر میکردم که چقدر آدم بدشانسیم چون من به افراد احساسات خیلی عمیقی پیدا میکنمو اونا قدر این حد از علاقه رو نمیدونن.

    درصورتی که من فقط “فکر میکردم” ک قدردان نیستن و دائم درحال دروغ گفتن بهم هستن.

    اما بعد از اون استاد، منم خودمو مثل شما یه آدم خوش‌شانس در زمینه‌ی رفیق هام میدونم. اتفاقا چندروز پیش، هم خودم داشتم فکر میکردم و هم بابام داشت میگفت که: تو توی رفیق هات شانس داری

    و دقیقاااا همینطوره استاد

    منم مثل شما وقتی از آدم‌های دیگه می‌شنیدم که از رفیق شانس نیوردن یا ازشون ضربه خوردن، به شدت تعجب میکردم و با خودم میگفتم: مگه میشه؟

    چون من همیشههههه رفیق های خیلیییی عالی ای داشتم.

    حتی الان که به گذشته فکر میکنم، میبینم از همون اوله اول، رفیق‌هام عالی بودم. همونقدر با وفا. با معرفت. قابل اعتماد. خوش قلب و…

    و واقعا و واقعااا خداروشکر میکنم که جز اون افرادی بودم که چنین آدم‌های خوبی رو کنارم تجربه کردم

    ولی درکل من در گذشته آدم به شدت بدبینی بودم و خیلیییییی سخت به گسی اعتماد میکردم و تا یه مدت زیادی درگیرِ اثبات دروغ های اون افراد به خودم و خودشون بودم و این باعث شده بود که خودم از روابطم لذت نبرم و عشقی که میخواستم تجربه کنم رو از خودم دریغ میکردم

    ولی خودمو اصلاح کردمو دیدم وااااو من چقدرررر آدم خوش شانس و خوشبختی هستم از داشتن چنین آدمهایی در کنارم

    هرچند که هنوزهم رگه‌هایی از این بدبینی درونم وجود داره. مثلا اگر رفیقمو کار داشته باشمو بهش پیام بدمو جواب نده و بعد ازش بپرسم که چیکار میکردی که جواب ندادی و یه چیزی بگه، یه لحظه تو ذهنم مرور میشه که: داره دروغ میگه. برای همون با طعنه میگفتم: آره جون عمت. توی اون تایم داشتی فلانکارو میکردییییی؟

    وقتی روی دوره‌ی عشق و مودت به طور تمرکزی کار میکردم، اگر به چنین مسائلی برمیخوردم، به دقیقه نمی‌کشید که سعی میکردم از یاد ببرم این اتفاق رو و بگم خب ممکنه گاهی منم حوصله ‌ی جواب دادن نداشته باشم و ممکنه گاهی من هم دروغ بگم پس ولش کن و بیا ک خوب رفتار کنیم

    ولی اخیرا که از فضای آگاهی‌های عشق و مودت دور شدم، تا میام به خودم بگم: خب ولش کن حالا یه دروغی گفته دیگ؛ ذهنم بازی در میاره و میگه: یعنی نمیخوای براش قیافه بگیری و تیکه بندازی و به روش بیاری؟

    و این باعث میشه آرامشم مخدوش بشه..

    ولی الان یه حسی شبیه این دارم که: هیچی اونقدر مهم نیست که من خیلی سخت بگیرمش. حالا یه دروغی هم گفته؛ فدای سرم. بیخیال بابا. بیا به چیزای قشنگ دیگه که اتفاقا زیاد هم هستن توجه کنیم

    ازت ممنونم استاد

    ازت ممنونم خدای من

    از ممنونم من

    درپناه لبخند تو باشیم خدای خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 993 روز

    به نام خدای زیبایها

    خدایا شکرت به ما قدرت خلق کردن دادی

    خدایا شکرت ما رو از این آگاهی ها بهرمند کردی

    نتیجه هر اتفاقی که در زندگی منه نتیجه باورهای منه

    اگه بتونیم ذهنمون کنترل کنیم در هر شرایطی باید جوری به مسائل نگاه کنیم که احساسمون کنترل کنیم باید راه حل پیدا کنیم

    چون خالق زندگی خودمون هستیم

    هر وقت رها کردم به خدا سپردم کارها خوب پیش رفت خوش بین بودم

    هر وقت بدبین بودم نتوستم کنترل ذهن کنم منم منم کردم کارها پیچیده شده خوب پیش نرفته

    اون خدای بی همتا خدای یکتا خودش حواسش هست

    خدایا ممنونم منو دیدی پیدا کردی معبودم هزاران بارشکرت

    تو خودت وعده فزونی دادی

    کافیه فرکانس خوب ارتعاش خوب بفرستم

    خدا درون منه بیرون من نیست دیگران نقشی در زندگی ما ندارن

    رنجش از دیگران ذهن رو آشغال میکنه جای برای پیشرفت و رشد نمیمونه

    باید بتونی قدم اول برداری

    اون وقت نتایج متفاوت میگیری

    باید شجاع باشی سدها رو بشکنی ترس‌ها چیزی جز توهم نیستن

    خدا پسر خاله کسی نیست پارتی بازی هم نمیکنه همه رو دوست داره فقط من باید باورم درست بشه

    خدایا سپاسگزارم دیگه ازت نمی‌ترسم دیگه نمیگم خنده بده دیگه نمیگم خدا کجاست دیگه نمیگم خدا کی دوست داره کی دوست نداره خدایا هزاران مرتبه شکرت

    باور دارم موفقیت شانسی نیست یک شبه کسی پولدار نشده یک شبه باورها عوض نشده

    قدرت فقط دست خداست

    چرا خودمو قربانی کنم چرا با تضادها زود از مسیر خارج بشم

    باید راه حل پیدا کنم حتما خیریتی توی تضاد ها هست

    کمال‌گرایی کم کنم به درونم برم مظلوم نمایی نکنم

    کائنات به فضولها چیز خوب نمیده

    به الله اعتماد کنم تصمیم بگیرم تو برزخ نمونم همیشه همه چیز به نفع منه هیچ چیز اتفاقی اتفاق نمی‌افته

    بیرون زتو نیست هر آنچه درعالم هست

    از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

    بیرون آینه درون من است

    سکوت خیلی بهم کم میکنه تا آرامش داشته باشم

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    حسین کریمیان گفته:
    مدت عضویت: 1560 روز

    سلام به استاد و همه دوستان عزیز

    در مورد خوش بین بودن و نگاه مثبت .

    چند روزی هست که این فایل رو گوش کردم و تلاش می‌کنم که مثبت ها رو ببینم ، حین رانندگی کمتر به بدی ها توجه کنم

    امروز صبح داشتم دختر 5ساله ام رو می رسوندم پیش دبستانی ، حین رانندگی یک ماشینی که خیلی دوستش دارم اومد از کنار ماشین ما رد شد و من داشتم با خودم تحسینش میکردم و نگاهش میکردم ، دیدم که دخترم داره میگه بابا اون ماشین جلویی رو نگاه اون پرایده نه اون جلویش چقدر خوشگله برای هر کی که هست خانمه یا آقا من نمیدونم مبارکش باشه. البته من خودم این کلمه رو بعید میدونم گفته باشم شاید یه موقعه هایی بگم چقدر خوشگله اگر چیزی به زبان بیارم ، این جمله رو که شنیدم یک احساس خوبی بهم داد که همین که یه کوچلو تلاش کردم تغییر کنم نشانه‌ای تغییر داره پیدا میشه .

    خدایا شکرت

    این رو نوشتم که هم با خودم مرورش کرده باشم و این که دستم به نوشتن عادت کنه و شاید هم احساس خوبی رو که هرچند کوچک هست رو با شما به اشتراک بزارم

    موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    افسانه زارع گفته:
    مدت عضویت: 846 روز

    ب نام خدای هدایتگر.

    میخوام از خودم بگم ک تقریبا همیشه ناخواسته خوش بین بودم ( اینو الان ک استاد این فایل رو گذاشتن متوجه شدم ، و بعد از اومدن توی این دانشگاه ک خیلی بیشتر شد )

    همیشه وقتی با هم سن و سالای خودم صحبت می‌کردم، یا حالا بزرگترها بحث ازدواج میشد،میگفتن بابا مرد خوب ک دیگه نیست ، خوبا شهید شدن

    ولی من میگفتم ب نظر من هنوزم مرد خوب هست وبراشون مثال میزدم، آقای فلانی نگاه چ مرد خوبیه ب خانوادش احترام میذاره کاری هست متعهد هست.

    یا در مورد آدما بقیه میگفتن بابا، آدم خوب ک دیگه نیست همه حریص شدن میخوان خون همو بخورن هر کی دستشو باید بذاره رو کلاه خودش ک باد نبره

    من میگفتم ن ، هنوز آدم خوبم هست آدم مهربونم هست و باز مثال میزدم.

    حتی یبار ی شخص وقتی اینو بهش گفتم قشنگ مستقیم بهم گفت ( میدونی!؟ چون تو خودت خوبی آدمای خوبم ب پستت میخوره ، هنوز آدم بد ندیدی ) و من ازش تشکر کردم ک ازم تعریف کرده

    ک وقتی وارد این سایت شدم آگاه شدم ک آدم هم فرکانس نرم شدن دل ها فکر و ذهنیت و الانم خوشبینیه خودم بوده ک آدم خوب همیشه تو پستم خورده ، الانم الهی شکر، خدا رو هزار مرتبه شکر مرد خوب تو زندگیم اومده.

    و با شنیدن این فایل ارزشمند تلاش می‌کنم ک بیشتر خوشبین باشم . بیشتر حالم خوب باشه.

    من واسه اینکه بتونم همه افراد خانواده یا هر کسی ک باهاش رو ب رو میشم رو دوست داشته باشم ( ن اینکه عاشقشون باشم یا حسی بهشون داشته باشم ) گاها شده آدم هایی بودن ک بخاطر رفتارشون یا شغلشون دوست نداشتم حتی نگاهشون کنم ، اما با آگاهی های این دانشگاه متوجه شدم ک همه از روح خدا هستن و با ارزش و من باید با این دید ب بقیه نگاه کنم و همین دید باعث میشه ک آدمای سطح بالا سر راهم قرار بگیرن و من بتونم باهاشون ارتباط خوبی داشته باشم‌‌.

    خدایا ازت سپاسگذارم ازت ممنونم

    خدایا شکرت ک منو توی این مسیر هدایت کردی

    شکرت ک این آگاهی ها رو ب واسطه استاد عزیزم ب ما منتقل میکنی

    خدا شکر ک یکی از دستات همیشه همراه زندگیم هست و همه دلها برای من نرم هستن

    خدایا عاشقانه میپرستمت.

    ب امید خدا ک از نظر مالی قراره خیلی پیشرفت کنم.

    اما خواستم از حال درونیم بگم ک واقعا حالم خوبه ، شادم ، انگار ی امید قوی توی دلم دارم ، ی حس شوقی دارم ، نمیدونمم چرا .

    ب نظرم همون رضایتی هست ک استاد قبل از ثروتمند شدن داشتن، منم همون شکلی شدم انگار .

    راضیم . دارم روی مهارتم کار میکنم . عشق زندگیمو پیدا کردم ( با آگاهی های این دانشگاه ) و فقط منتظر نعمت ب شکل پول و حساب بانکی وارد زندگیم بشه.

    و از اینکه این اتفاق میوفته مطمئنم دقیقا عین استاد.

    ک اول آرامش ذهنی داشتن ، حالشون خوب بود روابطشون خوب بود ، بعد ک بقیه گفتن کو ماشین کو پول کو کت شلوار، خواستن و ثروتم وارد زندگیشون شد . منم توی همین مرحله هستم.

    از خدا هدایت میخوام‌

    منو ب راه راست راه کسانی ک ب آنها نعمت دادی هدایت کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1051 روز

    به نام خدای عشق و فراوانی ها

    درود به همه ی دوستان هم فرکانسی ام

    درود بر استاد خوبان

    تحسین میکنم استاد عزیزم رو برای این فایل بسیار ارزشمند و مفید

    تحسین میکنم و شاکر هستم برای سلامت جسمتان برای این انرژی و آرامشی که در این فایل دریافت کردم.

    سپاسگزارم و تحسین میکنم قدرت بیان زیبای شما

    لباس شیک و با کیفیتت و تسلطتت بر روی گفتن این آگاهی

    تحسین میکنم و سپاسگزارم که این روحیه و انگیزه و درک رو دارید که همیشه برای تمام فایلهای دانلودی و محصولات کیفیت براتون مهم بوده و هست و من به شخصه حتی با همین فایلهای دانلودی ارزشمند که میلیون ها دلار ارزش دارن نتایج گرفتم.

    تحسین میکنم و سپاسگزارم برای پیشرفتی که در وجود شما در کیفیت فایلهاتون هر روز و هر روز میبینم.

    تحسین میکنم و سپاسگزارم که این مصاحبه و مطلب مفید رو برامون آماده کردی ای استاد مهربان

    استاد جانم بعد از دیدن این فایل من یاد گرفتم قانون تکاملم رو در روابط و اعتماد به دیگران رعایت کنم

    و طبق قانون تمرکزم بر جنبه های مثبت افراد و زندگیم باشه و مثل شما و آقای جف بزوز خوش بین

    باشم

    یک خوشبین آگاه و دانا

    واقعا سپاسگزارم

    باور جدید من /عبارت تاکیدی من بعد از دیدن این فایل ارزشمند و طلایی:

    من یک خوشبین آگاه و دانا هستم.

    من یک خوشبین باهوشم.

    من یک خوشبین مدبرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2788 روز

    بنام خدای بخشنده و مهربان

    سلام

    خدایا هرآنجه که دارم ازآن توست و تو به من دادی

    خدایا هر موفقیتی که دارم و کسب کردم ازآن توست و تو به من دادی

    خدایا هر توانایی که دارم و کسب کردم از آن توست و تو به من دادی

    خدایا می پذیرم که همه کارها را تو داری برای من انجام میدهی / خدایا کل کیهان در دستان تو مدیریت میشود.

    خدایا می پذیرم که من هیچ نیستم و هیچی نمی دونم / این تو هستی که همه چیز را می دانی / خدایا تو هستی که عالم هستی / خدایا تو هستی که بر ذات من عالمی / خدایا توهستی که علمت بر همه ی جهان محیط است .

    خدایا تو هستی که عظیمی

    خدایا تو هستی که علیمی

    خدایا تو هستی که قادر مطلقی

    خدایا تو هستی که خالقی

    خدایا تو هستی که بخشنده و مهربانی

    خدایا تو هستی که رحمان و رحیمی

    خدایا تو هستی که سمیعی

    خدایا توهستی که بصیری

    خدایا تو هستی که شکوری

    خدایا تو هستی که عزیزی

    خدایا توهستی که غفوری

    خدایا تو هستی که توابی

    خدایا تو هستی که وهابی

    خدایا تو هستی که رزاقی

    خدایا تو هستی که رحیمی

    خدایا تو هستی که قادر مطلقی

    خدایا من در برابر عظمت تو ناتوان هستم

    خدایا از هر خیری که از تو به من برسد من فقیرم

    خدیا مرا هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای .

    خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می خواهم .

    خدایا مرا هدایت کن به بهترینها

    خدایا قلبم را برای در یافت الهامات وسیع کن

    خدایا فهمم را برای درک بیشتر قوانین کیهانی وسیع تر کن

    خدایا رزق به غیر حساب به من ببخش

    خدایا شهامت و جسارتی در من قرار بده تا برای من قدمهایی درست باشد در مسیر رشدم

    خدایا در من شعور وآگاهی خودت را جاری کن تا بتوانم تصمیمات سازنده و اساسی بگیرم .

    خدایا به من آرامش بده تا بتوانم در برابر تضادها و مسایل سکوت کنم و تسلیم توباشم.

    خدایا ظرف وجودی ام را در تمام ابعادش رشد بده تا بتوانم راحتر و آسانتر از خزانه ی بی نهایت تو دریافت کنم .

    خدایا جسم ام را سالم نگه دار تا بتوانم با حال خوب و انرژی بالا از زندگی لذت ببرم.

    خدایا به من صبر بده ..صبر با امید و صبر با ایمان تا همیشه در مسیر درست باشم .

    خدایا به من شهامتی بده تا همیشه تسلیم تو باشم .

    خدایا هدایتم کن تا همیشه بنده صالح تو باشم .

    …………………………………………………………….

    خدایا برای حضور لایق و ارزشمند خودم در این کره خاکی سپاسگززار توهستم .

    خدایا برای سلامتی جسم و جانم شکر گزار تو هستم .

    خدایا برای حضورم در این سایت توحیدی سپاسگزار توهستم .

    خدایا برای حضور استاد عباس منش و خانم شایسته در زندگی ام شکرگزار تو هستم

    خدایا برای حضور دوستان توحیدی ام در این سایت سپاسگزار توهستم

    خدایا برای تمام آگاهی های این سایت و کامنت دوستان سپاسگزار توهستم

    خدایا برای امروز زیبا و آفتابی سپاسگزار توهستم

    خدایا بابت شارژ کارتهای بانکی ام سپاسگزار توهستم

    خدایا برای تمام نعمتهایی زندگی ام سپاسگزار توهستم

    خدایا برای خانواده خوبی که دارم سپاسگزار توهستم .

    خدایا هدایتم کن تا همیشه سپاسگزار تو باشم .

    خدایا هدایتم کن تاهمیشه تسلیم تو باشم

    خدایا هدایتم کن تا همیشه محتاج و وابسته تو باشم

    خدایا هدایتم کن تا همیشه صدق بالحسنی باسم .

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3885 روز

    یه نکته مهم در مورد روابط و خوش‌بینی و اعراض و توجه به نکات مثبت در روابط بهم الهام شد الان میخوام به شما هم بگم

    نکته مهم اینه که ما در حوزه روابط از بدیها(برای هر فردی یه تعریفی داره) اعراض میکنیم

    تا اینجا درست

    اما در خوبیها و خوش‌بینی ها مخصوصا در روابط این نیست که نگاه کنیم و بشنویم و تو دلمون و ذهنمون تایید کنیم

    بلکه نکته مهمی که من بهش اضافه میکنم اینه که نکته مثبت و خوش‌بینی رو به طرف مقابل تو رابطه مون حتما و حتما زبانا بهش بگیم و بر زبان بیاریم نه اینکه فقط تو ذهن یا دلمون یکی دوبار مرورش کنیم

    سپاسگزاری اون نیست که صرفا از ذهن بگزرد بلکه اگه واقعا به روابطمان اهمیت داده باشیم و سپاسگزارم باشم و واقعا به نکات مثبت در روابطمان بخواهیم توجه کنیم باید نکات مثبت رو بر زبان جاری کنیم و بگیم به طرف مقابل رابطه مون

    بر زبان جاری کردن نکات مثبت میتونه کلا جو رو عوض کنه حتی روابط رو تا چند پله ببره بالاتر

    من خودم این توجه به نکات مثبت رو همیشه تو ذهنم مرور میکردم رو همین اساس تاثیرش هم در روابط کمتر بود

    ولی از الان تصمیم گرفتم بر زبان جاری کنم و حتما حتما به طرف مقابلم با زبان بگم

    اینه واقعا سپاسگزاری و توجه به نکات مثبت در روابط

    علت اینکه این نکته به من الهام شد این بود که چند روزیه روابط من با یکی از همکارام از قبل بهتر شده

    با خودم فکر کردم من که تفکر بهتر از قبل در مورد این فرد نداشتم همون تفکر مثبت قبلیه پس چرا احساسم نسبت به ایشون اینقدر بهتر شده یه جورایی نا خودآگاه تو دلم دارم تشویق و حمایتش میکنم چرا اینجوری شده؟( چند روزیه دارم رو بهبود روابط تمرکز و کار میکنم)

    کنکاش که کردم متوجه شدم این فرد نکات مثبت منو بر زبان جاری کرده

    حالا مستقیم و غیر مستقیم از هر دو مورد استفاده کرده( این دوستم به قوانین الهی آشنا نیست؛ یعنی تاحالا تو کلامش نشنیدم از قوانین بگه یا رعایت کنه)‌

    رو همین اساس متوجه شدم توجه به نکات مثبت در روابط نه تنها در ذهن بلکه در کلام هم باید رعایت کنم و نکته اینه که حتما و حتما به اون شخص در کلام بگم بهش

    خدایا کمکم کن که امیدم فقط به تو هستش و کمکم کن که امیدم فقط به تو باقی بمونه که هوالباقی

    در پناه الله یکتا شاد پیروز موفق و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: