چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟ - صفحه 32 (به ترتیب امتیاز)

566 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1156 روز

    به نام خداوند عشق

    سلام و درود فراوان به شما عزیزان

    خدایا شکرت برای یک فایل فوق‌العاده دیگه

    چقدر به موقع و مفید بود این فایل که هر چقدر گوش میکنم هی سپاسگزاری میکنم بابتش که عالیه

    خوشبینی چیست و چگونه میشود خوشبین بود

    خوش بینی نشانه قدرت است و برای خوشبین بودن باید بسیار نترس بود ،،، حتی وقتی که دنیای بیرون اصلاً از ما حمایت نمی کنه.،،

    نشانه سلامت روانی هر فرد این است که همه جا چیزهای خوب می بینه ،،ما باید تمرکز فکری خودمون روپرورش دهیم. باید خوب تغذیه اش کنیم و از خودمان بخواهیم تا اینگونه باشیم

    وقتی خوشبین باشی ،،اتفاقات خوبی رو تجربه میکنی

    یه فرد بدبین باید تمام تمرکزش روی نکات مثبت باشه تا تغییر کنه و خوشبین بشه و این کار رو تکرار کنه

    افرادیکه احساس غمگینی و بدبختی می کنن، خوش بین بودن بسیار دشوار می شود واسشون،،،، و احساس غم

    و بدبختی برگرفته. از سپاسگزار نبودن است.

    آدم سپاسگزار خیلی‌ بهتر میتونه خوشبین باشه

    تا میتونید سپاسگزار خداوند ،،وشکرگذار نعمت ها باشین واقعا تأثیر گذار و مفید است از این مدل آدمهای بد بین زیاد بودن اطراف من که هر برنامه ای که داشتیم اون بنده خدا یه جمله ناامیدی وبدبینی بهش وصل میکرد و ذهنمون رو درگیر میکرد

    یا تیکه مینداخت و یه خنده زیر لب میزد،،،،، و من دارم دور میشم از این مدل آدمها ،،با توجه به نکات مثبت وشکر گذاری کردن از همه چی

    دقیقاً آدمهای بدبین ،،اتفاقات نامناسب زیادی رو تجربه میکنن و واسشون عادیه و افتخار میکنن که درست تشخیص دادن اون اتفاق رو،،میگن دیدی گفتم

    ومن کاملآ درک میکنم این حس بدبینی رو

    وبا آموزش های فوق‌العاده استاد خیلی خوب فکرم رو کنترل میکنم و از اون مسیر دور میشم

    خدایا شکرت برای این مسیر زیبا و پر از اتفاقات خوب

    موفقیت و سربلندی برای شما آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 978 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    ازش هدایت میخام برای یه گامنت ساده پر بار و سپاسگزاری ویژه ام باشه از بینهایت نعمتش

    دو هفته هست عجیب احساس خلع میکردم احساسم عجیب بود خونمو دوس نداشتم رابطم رو به ظعیف شدن

    شور شقم اومده بود پایین ولی حالا میفهم این اتفاق ازکجا اب میخوره اخه دوهفته بود سریال سفرنامه ترک کرده بودم اتفاقی و درسی که برام داش خیر ما وقع بود هر اتفاقی خیره

    باعث شد اون نشاط اون لذت اون سرگرمی که با حطورم در سریالو دارم بهتر درک وسپاسگزار تر باشم

    حالا میفهم چقد لدت داره اصلا وقتی توی سریال بودم انگار از خونم کنده میشدم وتوی سفر بود این دوهفته مثل کسی بودم که توی مسافرت بوده حالا توی خونش حوصلش سر میره البته بازم میشه احساس خوب ساخت میدونی چجور

    نعمتای رب فراوان وقتی یکوچولو سعی میکنی نعمتای دونه درشتو پیدا کنیو سپاسگزار باشی خیلی ساده کلی نشاط خالص وارد قلبت میکنی

    امشب بازهم سریال گفتم وانقد مشتاقم فرداشه وقتم خالی ببینم کیفففف بکنم واز دسته رب بینهایتت ممنون

    نعمت های دونه درشتم

    حمایت ربه

    خداروشکر مدتهاس تنها عاشق وحامی جهانو پیدا کردم واندازه لیاقتم عشقو نعمتاشو میبره برام بالاتر وااااای شکرررر

    سلامتی

    شکرت برای سیستمی که انقد عالی وهماهنگ کار میکنه

    حالا سراق تمرین الف….

    رفتار عادت طلایی خوشبینی

    واقعا اینکه زهنتو که میره منفی ترین هارو پیدا میکنه

    زهنی که پر شده از حرفا باور های منفی که مثل علف هرز دور هر باور توحیدی ایمان سبز شدن وباعث نشت انرژی میشن

    واقعا عادت خوشبینی وسپاسگزار برای زهن اول خیلی سخته ولی بعد اروم که چرخش شروع به چرخیدن میکنه نمدونی انقد شور عشق برات میاره

    سپاسگزاری رفتار عجیبیه بعضیا رو میبنی با چقد تضاد. ولی خیلی راحت وسرخوشن وتضادهاش به جای اینکه بهش زخم بزارن پله ای شدن برای ارامش بیشتتر لدت سپاسگزاریه بیشتر

    بعضیارو میبنی توی کلی نعمت وانقد ناراصی وناله دارن همونجاس که چراغ سپاسگزاری وچراغ خوشبختی باهاش روشن میشه

    سپاسگزاری برای من پایی برای لدت بردن وحرکتو رشده وناسپاسی وکینه در قلب تله شیطان ببرای اینکه جلوی راهو ببنده وتو میتونی با سپاسگزاری جلو کینه های الکیو ببندی

    مثالش یه نگاه تکمل به زندگین همینجا که میگی این دیگه عذابه ولی میبینی همین ظاهرش عذابه وگرنه نعمت ویاد اوری کن تکاملتو میبینی که راه برات بازی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    سلام ودرود خدمت استاد عزیزم وسلام میکنم خدمت خانم شایسته عزیز

    درود بر همکلاسی های خودم. یلدا تون مبارک.

    این فایل انگار که برآی من ساخته شده. من از خودم غافل بودم وهمه اتفاقهای بد روابط آشفته را به دیگران نسبت می‌دادم که دیگران من رو نادیده میگیرن وحق من رو ضایع می‌کنند وهمش میخوان من رو کنار بگذارند. اما باگوش دادن این فایل متوجه شدم اون کسی که من رو نادیده میگیره خودم هستم. من به خاطر رفتارهاو باورهای غلط در زندگیم از کودکی پیش فرض ذهنم این شدکه نادیده بگیرم خودم را واین شد که درتمام موارد با شک ودودلی به افراد بدبینی زندگیم را ادامه دادم. با گوش دادن به این فایل دیدم همه خصوصیات یک فرد بدبین را دارم. البته اوایل نوجوانی اعتماد زیادی که ناشی از ساده لوحی هم داشتم که وقتی دیدم ضربه میخورم تبدیل به بدبینی شدیدتر شد. هنوز هم گ اغلب اوقات از این ناحیه ضربه های شدید میخورم که تولید رنجش وقطع ارتباط میشه. ودرنهایت تنهایی راتجربه میکنم. که دراین صورت از فرکانس خدا هم دور میشم وتا مرز افسردگی پیش میرم.ا به اینجا کهمیرسه دوباره از جا بلند میشم توحید را به یادمیارم. وسعی میکنم با صحبت کردن با خدا دوباره فرکانس را نزدیک به خدا کنم. ازش طلب عفو وبخشش میخوام وباهاش صحبت میکنم. میگم خدایا میدانی که جز تو هیچ کس نمیتونه کمکم کنه خدایا تنها تو تنها تو را می‌جویم واز تو کمک میخوام. می‌دانم وباور دارم که هرلحظه درحال هدایتم هستی. کم‌کم کن تا باورهای شرک آلود که جلو پیشرفتم را گرفته اند را پاک کنم باورهای قدرتمند کننده جایگزین کنم تا بندگیت را کنم.کمکم کن تامن هم سهمی درگسترش جهانت داشته باشم.توی این چند روز که فایل را گوش دادم ویک سری اتفاقات ناهماهنگ را تجربه کردم سعی کردم که ذهنم را کنترل کنم وبا دید بهتری به آدمها اطرافیانم نگاه کنم. مخصوصا توی محل کار وارتباط با دوستان ویا خانواده ام. سعی کردم نکات مثبشون را برای خودم بازگو کنم ببینم فکرم از روی بدبینی هست یا خوش‌بینی. واین کار باعث شده حال بهتری را تجربه کنم واز قضاوت کردن آدمها فاصله بگیرم البته که باید اعتدال را رعایت کنم چون جامعه ای داریم که بیماری فکری زیاد داریم اونهم به صورت سالیان سال. اما واقعا سخت هست ولی باید با توکل وایمان برای بهبود هر روز خودمون تلاش کنیم.

    سپاسگزارم استاد عباسمنش عزیزم. خانم شایسته عزیز. از راه دور میبوسمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    بهناز عادلی فر گفته:
    مدت عضویت: 488 روز

    سلام به استاد عزیز ، استاد آگاهی دهنده، دست مهربان خداوند ، و سلام به مریم بانوی عزیز، الگوی من در خیلی از زمینه ها

    استاد جان واقعا نمیدونم چه طور ازتون تشکر کنم بابت این آگاهی های بی نظیری که در اختیار ما قرار میدین

    آگاهی های نابی که من رو به خودشناسی میرسونه، احساس میکنم لایه های پنهان و تاریک وجودم رو شناسایی کردم و راحت تر و سریع تر میتونم به سمت نور برم، به سمت بهتر شدن، پیشرفت ، به سمت زندگی بهتر

    واقعا کاری که این همه روانشناسی که رفتم نتونستن برام انجام بدن

    استاد جان ، من فکر میکردم که انسان خوشبینی هستم، و حتی فکر میکردم زیادی خوش بین هستم و حتی ساده لوح هستم.

    به راحتی به دیگران و حرف هاشون اعتماد میکنم، اگه بگن فلان محصول برای فلان بیماری خوبه سریع میخرم ، اگه بگن فلان کار رو بکنی پولدار میشی سریع قبول میکنم،اگه یکی بگه دوستت دارم سریع باور میکنم، انگار عقلم در این مواقع کار نمیکنه و کاملا حرف هاشون رو باور میکنم و بهشون اعتماد میکنم.

    و چقدر من گول خوردم، چقدر گرفتار شرکت های هرمی شدم و پول هامو از دست دادم و درگیر دادگاه و …

    چقدر مورد سواستفاده قرار گرفتم.چقدر احساساتم جریحه دار شد، چقدر قلبم شکست، چقدر به بیراهه رفتم

    ولی بازم همون آدم بودم.

    با این فایل فهمیدم که نه، من شاید توی ارتباط با آدم ها خوشبین باشم ، ولی شخصیتم یک شخصیت بدبین هست.

    من به خاطر مشکلات شخصیتی خودم ، به خاطر احساس بی ارزشی و عزت نفس پایینم، به خاطر دیدن فیلم های رمانتیک و غرق بودن در رویاهام منتظر یک شاهزاده با اسب سفید بودم تا بیاد و تمام مشکلات من رو حل کنه.

    وقتی با یک انسان معمولی با ویژگی های معمولی و رفتارهایی که بعضی هاشون خوشایند من نبود مواجه شدم کاخ آرزوهام فرو ریخت،

    به خاطر کمال گرایی ام ، با اولین اشتباه همسرم ، با دیدن تفاوت های فرهنگی و اختلاف نظرهام ،

    رفتم توی تفکر همه یا هیچ

    یا باید همه چیز عالی باشه، یا اگه یک چیز عالی نیست پس افتضاحه.

    و سعی در اصلاح و تربیت همسرم داشتم.

    من انتظارات خیلی زیادی از همسر آینده ام داشتم، باید و نبایدهایی توی ذهنم داشتم

    و تمرکزم رفت روی ویژگی های همسرم که مورد پسندم نبود.

    و وقتی توی موقعیت مشابه قرار میگرفتم ، انتظار رفتار نامناسب رو داشتم یا بهتره بگم ترس از اتفاق افتادن دوباره اون رفتار نامناسب.

    و فرکانس غالبم شد فرکانس انتظار رفتار نامناسب از همسرم.

    شکل فکری من طوری بود که میگفتم چون این اتفاق افتاد، همیشه همین جوری خواهد بود،تعمیم میدادمش به تمام موقعیت ها.

    فرکانس غالب من این بود ، همیشه منتظر اون اتفاق بودم.

    و نتیجه اش اتفاق افتادن اون رفتار نامناسب و تکرار و تکرار و….

    جالبه که همسرم ذاتا قانون رو میدونست و میگفت دلم میخواد این اتفاقات نیفته، سعی خودم رو میکنم ، ولی هر چی بیشتر گیر میدی انگار دست خودم نیست و با اینکه دلم نمیخواد پیش میاد .

    دارم بهتر درک میکنم که چطور اتفاقات زندگی ام رو خلق کردم ، چطور فرکانس هایی فرستادم و دعوت میکردم از جهان که اتفاق بد رو وارد زندگی ام کنه.

    دارم میفهمم که بدبینی زیرشاخه هایی داره و من چقدر گرایش داشتم به تمرکز کردن روی ویژگی های منفی همسرم.

    بارها مشاوره میرفتیم و مشاور میگفت یک لیست درست کن از ویژگی های مثبت همسرت و یک لیست هم از ویژگی های منفی همسرت.ببین کدوم بیشتره.

    اصلا ویژگی مثبتی از همسرم یادم نمیامد.و فقط لیست ویژگی های منفی پر میشد.

    من فقط منفی ها و بدی ها رو میدیدم.

    من به خاطر کمال گرایی همسرم رو یه آدم کامل میخواستم.

    و سعی من بر این بود که منفی ها رو حل کنم، ریشه ای حل کنم که تکرار نشه دوباره.

    من حتی ویژگی های مثبت خودم رو هم نمی دیدم.

    نگاه زیبا بین نداشتم اصلا

    کلی با همسرم مسافرت رفتیم.کل شهرهای ایران.حتی خارج از ایران.

    همین الان به من بگن یه خاطره خوب از سفرهات بگو و اینکه آیا خوش گذشت یا نه ، میگم نه خوش نگذشت.

    همسرم من رو با پرواز میبرد که اذیت نشم، بهترین هتل، بهترین غذا، کلی خرید برام میکرد.

    اون وقت یک اتفاق ناجالب توی سفر رو چنان بلد میکردم که مسافرت رو برای خودم و اون خراب میکردم.

    و همیشه همون خاطره منفی رو مرور میکردم تو ذهنم.

    این قدر که تثبیت شده تو ذهنم، و الان سفرها رو با اون خاطرات به یاد میارم

    هزاران بار فرکانس اون اتفاق منفی رو فرستادم، ولی یکبار هم فرکانس اتفاق های خوب رو نفرستادم.

    من اصلا نمیتونستم زیبایی ها و نکات مثبت همسرم رو ببینم، اتفاقات خوب، خاطره های خوبی که با هم داشتیم.

    میگفتم هر چقدر آدم خوبی باشه ولی وقتی فلان عیب رو داره چه فایده.

    و نتیجه : بیشتر شدن اون اتفاق های منفی ، اون رفتارهای ناجالب، هدایت نشدن به راه حل ها،

    و تمام ویژگی های انسان های بدبین رو به شکل پررنگی دارم.

    بسیار طعنه میزنم، زبونم نیش داره انگار.

    تمام اشتباهات همسرم رو با طعنه به رخش میکشیدم.و بارها و بارها بهش تیکه مینداختم.

    اینها باعث شده بود امیدم رو نسبت به آینده زندگی از دست بدم، آینده خوب،

    نسبت به آینده بدبین بودم، و نگران .

    شک داشتم که این زندگی خوب بشه، و چقدر زندگی رو بیشتر از همه برای خودم جهنم کردم،

    17 سال در نگرانی و غم و ترس زندگی کردم و کلی مشکلات جسمی و روحی برای خودم به وجود آوردم.

    الان که صادقانه نگاه میکنم میبینم 80 درصد زندگی مون عالی بوده، ولی تمرکز من روی 20 درصد منفی بوده.

    استاد عزیزم من قوانین جهان رو نمیدونستم.

    تمام این اتفاق ها و شرایط منفی رو خودم به وجود آوردم ، با تمرکز کردن روش و دعوت کردن از جهان برای خلق بیشترش.

    خودم خلقش کردم.

    استاد عزیزم. این فایل برای من یک فایل بی نظیر برای روابط بود.

    الان حدود 10 ماهی میشه عضو سایت هستم و دارم روی بهبود شخصیتم کار میکنم.

    کاری که تا الان انجام دادم تمرکز روی خودم و نگاهم به زندگی و تغییر باورهام بوده.

    و توی این مدت میتونم بگم کاری به کار همسرم نداشتم.

    با این حال از لحاظ روابط 50 درصد زندگیم بهتر بشه،

    یعنی من هنوز روی ویژگی های مثبتش تمرکز نکردم، فقط تمرکزم رو از ویژگی های منفی اش برداشتم و این قدر زندگیم بهتر شده،

    تمام چیزهایی که دنبالش بودم تو زندگی و به خاطرش بحث میکردم خود به خود داره اتفاق میفته، اون ارزش و احترامی که میخواستم ،اون آزادی هایی که میخواستم، خود به خود محقق شده، بدون بحث، بدون درگیری،

    پس اگه تمرکزم رو بذارم روی ویژگی های مثبت همسرم و به خاطرش سپاسگزاری کنم و با خودم مرور کنم و به خودش بگم چی میشه.

    این میشه اهرم رنج و لذتم.

    که اگه من مثل قبل فکر و نگاه کنم به زندگی، از لنز بدبینی نگاه کنم، نتایج گذشته رو خواهم گرفت و حتی بدتر.

    و اگه میخوام نتایج خوب و اتفاقات خوب و همسر خوبی داشته باشم باید از لنز خوشبینی به زندگی ام و به رابطه ام نگاه کنم.به ویژگی های مثبت همسرم توجه کنم.

    استاد جانم من درس بزرگی از این فایل گرفتم و فهمیدم که ریشه تمام مشکلات من در رابطه با همسرم نگاه بدبینی ام بوده.

    و اینکه سعی در تغییر اون داشتم.

    و باید تمرکزم رو بزارم روی خودم و تغییر نوع نگاهم.

    و از خداوند میخوام کمکم کنه که خودم رو تغییر بدم:

    با سپاسگزاری

    با فراموش کردن اتفاقات بد گذشته

    با تمرکز کردن روی اتفاقات خوب و صحبت کردن و نوشتنشون.

    با تمرکز کردن روی آدم های خوب

    با سپاسگزاری بابت اتفاقات خوب

    با دیدن ویژگی های مثبت و گفتن اون ویژگی به خودشون و خودم و مرور آنها مخصوصا در مورد همسرم.

    با دوری کردن از آدم های بدبین

    و چند تا تمرین باید انجام بدم:

    1ـ لیستی بنویسم از آدم های خوبی که تو زندگی ام بودن، از اتفاقات خوبی که برام رخ داده

    2ـ برای تمام افرادی که میشناسم یک ویژگی مثبت ازشون پیدا کنم و فقط ویژگی مثبتشون رو ببینم و همه جا بگم، هم به خودشون ،هم پشت سرشون، زیبایی هاشون رو ببینم ، تو دلم تحسین کنم،حتی به خودشون بگم، پشت سرشون بگم.

    3ـ تمام اتفاقات ناجالب با همسرم رو فراموش کنم، تمام ویژگی های منفی اش رو فراموش کنم، در مورد ویژگی های منفی اش نه با خودم فکر کنم و صحبت کنم نه با خودش.

    یک لیستی از ویژگی های مثبت همسرم تهیه کنم، در مورد ویژگی های مثبتش به خودش بگم، با خودم تکرار کنم، سپاسگزاری کنم.

    اتفاقات خوبی که در طول روز در رابطه با همسرم میفته رو هی با خودم و به خودش بگم.

    تحسینش کنم.

    ازش سپاسگزاری کنم.

    در مورد خاطرات خوبی که با هم داشتیم سپاسگزاری کنم و مرتب مرور کنم تو ذهنم.

    سپاسگزاری

    سپاسگزاری

    کلید قدرتمند ورود نعمت ها

    کاری که این مدت حال من رو به شدت خوب کرده.

    خدایا شکرت بابت این آکاهی ها

    استاد عزیزم بینهایت ازتون سپاسگزارم ️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    فرزانه سخنوری گفته:
    مدت عضویت: 882 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام بر استاد خوبی ها و همراه عزیزاستادم مریم جان نازنین .

    استاد جان چندروز بود که فوکوس روی دوره ها کار می کردم و فایل های هدیه را بر اساس سوالاتم سرج می کردم و می دیدم .

    یک سوال مهم در ذهنم بدون جواب بود و اون اینکه چطور از این مرحله بن بست عبور کنم من که دارم رو دوره ها و فایل ها کار می کنم ورودی هایم را تا حد زیادی کنترل می کنم و …پس چرا نتیجه نمیاد چرا گاز هست اما مانع و ترمز من چیه ؟

    خلاصه با این سوال دو سه روزی ذهنم مشغول بود تا اینکه در خواب استاد را دیدم که از میان برف ها دارن میان و لباس مخصوص اسکی پوشیدن همراه با چوب اسکی .بعد من ایشون را دم در خونه دیدم و با خوشحالی و عجله دویدم سمتشون و گفتم سلام آقای دکتر .من از بچه های سایت هستم .و فلان مسئله و سوال را دارم .کمکم کنید .

    جالبه تو خواب به استاد می گفتم آقای دکتر .

    استاد هم با آرامش و بدون عجله باهام حرف می زدند از میان مکالمه ای که داشتم با استاد فقط کلمه خوشبین به یادم مانده بود .

    خلاصه صبح که بیدار شدم کلی بابت خوابم شگفت زده بودم .هر چی فکرکردم هیچی یادم نیومد به جز کلمه خوشبین.

    امروز گشتم و هدایتی این فایل را پیدا کردم و با فراغت بال فایل ارزشمند را گوش دادم و چه عالی بود استاد عزیز م .

    استاد من در زمینه خوشبینی باید خیلی رو خودم کارکنم .واقعا شما مانند یک پزشک حاذق درمان بیماری درون مرا به راحتی و تبحر تشخیص دادید و آن بد بینی بود .گر چه می پنداشتم که خوشبین هستم ولی من کجا خوشبینی کجا.

    استاد عزیز من نیاز دارم تا همه چی را با عینک خوشبینی ببینم .

    هر آنچه در زندگی ام رخ می دهد را خوشبینانه معنا کنم .

    این فایل و نام آن نشانه ای بود که در خواب بر من الهام شد و پرداختن به آن و در مسیر آن قدم برداشتن قطعا ترمز های ذهنی ام را رفع می کند و مرا به سرعت به پیشرفت و جلو سوق می دهد .

    همیشه فکر می کردم خوشبین هستم اما با توضیحات شما متوجه شدم که من ناخواسته و تحت تاثیر شرایط و محیطی که در آن رشد کردم و همراه زندگی ام بدبینی در وجودم ریشه یافته که من این بدبینی را تعبیر به واقعیت یا حقیقت و…می نمودم و اتفاقا فکر می کردم که خوشبینی یعنی سادگی و بدبینی البته نه با این نام یعنی زرنگ بودن تیز بودن ،عاقل بودن ،واقع بین بودن و..

    خدارا شکر که هدایت شدم به این فایل و توضیحات ارزشمند استاد خوبم .

    می دانم که اگر افکارم رابه سمت خوشبینی و مثبت اندیشی هدایت کنم زندگی روی خوشش را به من نشان خواهد داد و آن درهای خیر به راحتی بر روی من گشوده خواهد شد.

    برای شمای استاد عزیز سلامتی و عمر طولانی همراه با عزت ،سلامتی ،سربلندی ،خیر دنیا و آخرت آرزومندم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    جواد خاکی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 850 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم خانوم شایسته نازنین و دوستان خوبم در سایت

    امیدوارم حالتون عالی باشه

    واقعا چقدر تفاوت هست بین زمانیکه فایل‌های استاد رو همینطوری و فقط واسه اینکه وقت بگذرونم ، گوش میدادم با الان که متعهد شدم شخصیتم رو با این آگاهی‌ها تغییر بدم

    اولین تغییرش اینه که هر فایلی رو میبینم و بهش گوش میدم ( چه قدیم چه جدید چه رایگان چه از محصولات ) حرفای استاد رو بهتر درک میکنم و به خودشناسی عمیقی میرسم…از این بابت خدای مهربان رو شاکرم منو با استادی آشنا کرده که تمرکزش روی موضوعات بنیادین و اساسی زندگی همه ما آدماست و اونا رو به دانشجو هاش آموزش میده

    نکته مهمی که من از این فایل یادگرفتم این بود که تا قبل از این فکر میکردم من آدم خوشبین و مثبت نگری هستم ولی بعد این فایل فهمیدم من نقاب مثبت اندیشی رو به صورتم زده بودم و شما هر کسی رو بتونی با ماسک زدن گول بزنی از دست جهان نمیتونی قسر در بری

    من بیشتر اوقات تمرکزم روی نکات منفی آدمها بوده…اکثر اوقات ذهنم چه توی کار چه توی اتفاقات روزمره و چه زمانی که اتفاق ناخوشایندی میفتاد بدترین حالت ممکن رو تصور میکرد…اگه کل روز پنج تا اتفاق خوب میفتاد و یه اتفاق ناجالب… من تمام روز ( حتی موقع خواب ) نشخوار ذهنی راجع به اون اتفاق ناجالب داشتم…اگه مشتری برام میومد و من میخواستم خدمتی بهش ارائه بدم همیشه به این فکر میکردم که نکنه بعدش ناراضی باشه از کار من …یکی از دلایلی که من تو خودم کشف کردم چرا مشتری ندارم همین موضوع بدبینی نسبت به نظر مشتریام بود

    من حتی در مورد خودمم تمرکزم فقط رو عیب‌هام بوده و از استعدادها و توانایی هام بی‌خبرم

    واقعاً بهترین سرمایه گذاری ما در زندگی خوش بینی ،خوبی گفتن نسبت به شرایط و آدمهای زندگی ، تمرکز روی نکات مثبت و بی‌توجهی به اتفاقات و ناخواسته هامونه

    ولی یکی از مسائلی که خیلی دوست دارم درکش کنم تفاوت بین خوش بینی و ساده لوح بودنه . ان‌شاءالله مثل هدایت شدن به این درس مهم ، به اون موضوع هم هدایت بشم و بتونم درکش کنم

    موضوع بعدی که به ذهنم رسید بگم راجب نکات مثبت شما بود استاد…من وقتی سریال سفر به دور آمریکا رو می‌دیدم کاملا مغزم هنگ میکرد از میزان ذوق کردن شما و خانوم شایسته نسبت به کوچکترین اتفاقات و چقدر این ذوق کردن ها واقعی بود و این نشون میده چقدر شما خوب ذهنتون رو تربیت کردین برای توجه به مسائل زیبا و نکات مثبت…چیزی که ذهن همه‌ی ما ممکنه بگه اینه که طبیعیه این حد از ذوق کردن چون اونجا آمریکاست و اگه منم توی اون شرایط بودم همینقدر ذوق میکردم ولی میبینم من حتی برای بهترین اتفاقات زندگیمم به اندازه ی شما ذوق نکردم و ذهنم همیشه خواسته اونا رو عادی جلوه بده

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم هر فایلی رو که میبینم شخصیتم شخم زده میشه و کلی باگ ازم میریزه

    و به این درک رسیدم برای نتیجه گرفتن از این فایلها و حرفای استاد باید در حد خودم به این آگاهی‌ها عمل کنم

    بهترین راهکار عملی که برای خودم گذاشتم اینه از همین لحظه یه دفتر بردارم و راجب به نکات مثبت محل کارم و همکارام…درباره ویژگی های مثبت اطرافیانم محل زندگیم بنویسم یادداشت کنم و توی ذهنم با خودمم مرور کنم . هر جا موقعیتی دیدم بگردم دنبال نکات مثبتش… حتی بگردم دنبال نکات مثبت اتفاقاتی که ظاهرش ممکنه نامناسب باشه

    امیدوارم هممون بتونیم در حد خودمون و با استفاده از طی کردن تکاملمون ، شخصیت خوش‌بینی رو در وجودمون ریشه دار کنیم

    آرزوی سلامتی ، موفقیت ، ثروت و خوشبختی دارم برای همه شما دوستان استاد عزیزم و خانوم شایسته نازنین

    خدا یار و نگه‌دارتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    منیژه حکیمیان گفته:
    مدت عضویت: 941 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم وبانو شایسته مهربان و دوست داشتنی

    سلام به همه دوستان عزیزم دراین مسیر مقدس

    استاد جان چقدر موضوعات کاربردی وخوب وعالی انتخاب می‌کنید

    مشخصات وخصوصیات فرد بدبین را چه زیبا بیان کردید در هر مورد که صحبت می‌کردید کلی مثال جلوی چشمم می آمد

    من خودم را آدم بد بینی نمیدونم شاید در گذشته کمی بوده ام ولی با تعالیم شما احساس میکنم که آدم خوش بینی شده ام .

    یکی از فامیل‌های من خیلی بدبین بوده وهمچنان هم هست حرفهایش همه اش منفی است وکلا نسبت به هر چیزی منفی نگر است با این که نتایج بدی برایش داشته ولی جالبه حاضر به تغییر نیست سالها بود که به مسافرتی نرفته بود امسال تابستان با دخترانش به شمال رفت وقتی برگشتن ازش در مورد شمال وسفر پرسیدم به قدری آه وناله کرد اینکه در راه بیمار شده آنجا کنار دریا حالش خوب نبوده اصلا بهش خوش نگذشته وجالب اینجاست طوری رفتار کزده بود که به دختراش هم خوش نگذشته بود واونا هم میگفتن دیگه مادرمون را نباید ببریم مسافرت

    درمحیط کارم همکاری،دارم که نسبت به خیلی چیزها مشکوک وبد بینه

    اگر مدیر درمانگاه یه حرف یا حرکتی بزنه مدام میگه من میدونم این یه نقشه ای داره بعدا معلوم میشه بچه ها گول ظاهرش را نخورید

    روز آزمایشگاه مدیرمان برای بچه های آزمایشگاه گل وشیرینی خرید تا بهمان تبریک بگوید همین همکارم مدام میگفت این آقا عمدا میخواسته خودنمایی کنه میخواسته لج ما را در بیاره برای شما گل خریده یه منظوری داره بعدا معلوم میشه

    وهمین افکار باعث شده مدام با مدیر در تضاد باشن وبینشان مشکل پیش اومده هربار یه قضیه ای دارند

    فروردین امسال من ودخترم با یک گروه‌ کوهنوردی ودوستانمان به کوه رفتیم از آنجا که اولین تجربه من بود و برنامه کمی سنگین بود لیدر های تور که پسرهای بسیار خوب وفوق العاده ای بودندخیلی به ما کمک کردن

    خانه مادرشوهرم وقتی فهمیدن ما کوه بودیم ازمون درباره صعود پرسیدن وقتی من گفتم که با کمک بچه های تور توانستم صعود کنم برادر شوهرم خیلی عکس‌العمل نشان داد به شوهرم گفت تو خیلی بی غیرت هستی که گذاشتی همسر ودخترت با یه گروه اقا برن کوه وتازه اونا بهشون کمک هم کردن من که عمرا اجازه بدم همسرم به چنین مکان هایی برود در حالی که همسر من خیلی ریلکس جواب داد خوب برادر تو اختیار همسر خودت را داری هر طور دوست داری عمل کن ومن چقدر از این جواب خوشم اومد

    استاد مثال‌های فراوان دارم اما نمیخوام کامنتم را طولانی تر کنم

    بسیار ممنون وسپاسگزارم استاد عزیزم برای تمام آگاهی هایی که شما با دل وجان در اختیار ما قرار می‌دهید گاهی فکر میکنم قبلا چطور زندگی می‌کردم بدون استاد عزیز بدون مریم جان بدون بچه های سایت وبدون این خانه الهی

    اصلا برایم باور پذیر نیست خدا را هزاران بار شکر میکنم برای این زندگی جدیدم برای وجود این سایت مقدس با استاد ومریم جانم وتمام دوستان عالی و دوست داشتنی

    خدایا برای همه چیز سپاسگزارم

    خدایا هر آنچه دارم از آن توست

    خدایا همواره هدایتم کن مرا به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سیما کشاورز گفته:
    مدت عضویت: 1358 روز

    أَلَمْ تَرَ إِلَى ٱلَّذِى حَآجَّ إِبْرَٰهِـۧمَ فِى رَبِّهِۦٓ أَنْ ءَاتَىٰهُ ٱللَّهُ ٱلْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَٰهِـۧمُ رَبِّىَ ٱلَّذِى یُحْىِۦ وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا۠ أُحْىِۦ وَأُمِیتُ ۖ قَالَ إِبْرَٰهِـۧمُ فَإِنَّ ٱللَّهَ یَأْتِى بِٱلشَّمْسِ مِنَ ٱلْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ ٱلْمَغْرِبِ فَبُهِتَ ٱلَّذِى کَفَرَ ۗ وَٱللَّهُ لَا یَهْدِى ٱلْقَوْمَ ٱلظَّـٰلِمِینَ 258

    آیا به یاد نداری نمرودی را که خداوند، پادشاهی به او عطا کرده بود، مغرورانه با ابراهیم گفتگو می‌کرد؟! و هنگامی که ابراهیم به او گفت: خدای من کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند، و نمرود گفت: من هم زنده می‌کنم و می‌میرانم! و ابراهیم جواب داد: خداوند خورشید را از مشرق بیرون می‌آورد و تو آن را از مغرب بیاور! و در این هنگام نمرودِ کفر پیشه مبهوت ماند، زیرا خداوندِ بزرگ، ستمکاران را به راه برتری هدایت نمی‌کند

    ===========================

    سلام به استاد عزیزم و سر کار خانم شایسته عزیزم و سلام به همه‌ی دوستان عزیزم

    چه پاشنه ی آشیل مخفی و بزرگی داشتم و نمیدونستم، که بدبینی نام داره

    آخه من به عنوان دیگه می‌شناختمش

    محتاط بودن

    خیلی هم خوشحال بودم که محتاطم.

    استاد خوشحالم که عیب هام رو پیدا میکنم و میام اینجا به شما و دوستان عزیزم میگم و برای بهتر شدنشون تلاش می‌کنم

    از زمانی که خودم رو میشناسم هرگز به کسی و اتفاقی خوش بین نبودم.

    اگر کسی واسم کاری میکرده، پیش خودم میگفتم لابد ازم خواسته ایی داره

    اگر کسی زنگ بهم میزنه میگم که لابد درخواستی داره

    اگر که نیروی کمکی داشتیم میگفتم تا ما نباشیم اون کارش رو به درستی انجام نمیده

    ووووو

    خلاصه اینو بگم تا امروز که شما این موضوع رو گفتید، نمیدونستم من چقدررررر اوضاعم اسفناک هست

    بخاطر همین موضوع با کسی نمیتونم ارتباط برقرار کنم

    به کسی نمیتونم اعتماد کنم

    درنتیجه کارهام به سختی انجام میشه چون اجازه نمیدم دستان خداوند به کمکم بیان

    اجازه نمیدم که آسان شوم برای آسانی ها.

    استاد بعضی وقتها که کاری آسان انجام میشه، شک میکنم میگم مگه میشه اینقدر آسان باشه

    چون همیشه احساس بد دارم در نتیجه اتفاقات بد هم واسم میفته

    حالا متوجه شدم که چرا اکثر مواقع تا فاصله ی یک قدمی خواسته ام میروم ولی بهشون نمیرسم چون بدبین هستم

    چون بدبین هستم

    خدایااااا شکرت بابت اینکه عیب به این بزرگی رو فهمیدم

    خدایااااا شکرت که اگر این مشکل رو دارم بهم اجازه دادی که با باورهای مناسب،برطرفش کنم وزندگی زیبایی واسه خودم خلق کنم

    انشاالله که در پناه الله یکتا، شاد، سالم و ثروتمند باشید.

    دوستدار شما :سیما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    نسیم گفته:
    مدت عضویت: 1341 روز

    سلام به عزیزترین استاد دنیا و همراهان فوق العاده ام .

    تا به حال فکر میکردم من خیلی آدم خوش بینی هستم و توی فامیل معروفم به خوش بینی و سریع از مسائل گذشتن و همیشه نکته مثبت مسائل رو در نظر میگیرم و این خوش بینی دقیقا از وقتی با استاد آشنا شدم خیلی بیشتر شد و آرامشی که این خوشبینی به من داد باعث شد هر روز بیشتر و بیشتر به کار بگیرمش .

    اما با صحبتهای استاد توی این فایل دیدم هنوز خیلی مساله دارم مخصوصا توی روابط عاطفی .

    اینقدر چندین بار ضربه خوردم که اصلا بی خیال رابطه شدم و هر وقت هر کسی برای من آرزوی رابطه خوب میکنه بهش میگم در حال حاضر بیزارم از رابطه جدید و اصلا توی فکرش نیستم .

    چون با آموزشهای استاد متوجه شدم مشکل خودمم و من تا نتونم خودم رو درست کنم تا زمانی که خودم رو دوست نداشته باشم . تا زمانی که خودم رو کامل نشناخته باشم و حس لیاقت نداشته باشم ورود به رابطه یعنی شکست مجدد.

    با تجربیاتی که از قبل داشتم به قول استاد خیلی توی رابطه بد بینم همش منتظرم سوتی طرف رو بگیرم و همش میخوام به طرف ثابت کنم من خیلی زرنگم و نمیتونه چیزی رو از من مخفی کنه . اینقدر دنبال نشانه های خیانت میگردم که حتی اگه طرف اهلش هم نباشه من خلقش میکنم . اینقدر به مردها بدبین شدم که میگم امکان نداره مردی وفادار باشه و کار خلافی انجام نده.

    متاسفانه این افکار رو از کودکی دارم و باورهایی که زمان بچگی به ما خوروندن اما این دلیل نمیشه همینجوری ادامه بدم اگه استاد یاد گرفته که ادب از که آموختی رو سر لوحه زندگیش کنه پس منم میتونم فقط یکم زمان میبره تا باورهامو عوض کنم .

    همونجوری که استاد گفتن اون طرفی که توی زندگیشون بوده بهشون طعنه میزده منم دقیقا توی رابطه همینجوری بودم اگه صحبت وفاداری میشد و دوست داشتن توی دلم میگفتم آره جون عمت تو راست میگی و اینقدر به طرف قلمبه مینداختم که اصلا بیزار میشد از حرفی که بهم زده .

    وای استاد باید این فایل رو بارها گوش کنم و ایراداتمو در بیارم .

    توی همین رابطه هایی که به نظرم کاملا سمی و اشتباه بوده چه محبتها که ندیدم و چه روزهای خوشی که نداشتم و فقط منفیها کوه ساختم و توی ذهنم بولد کردم .

    من با این رفتار فقط به خودم ستم کردم و با تکرار و حرف زدن درباره منفیها بیشتر و بیشتر مسائل به زندگیم دعوت کردم .

    استاد شما بهترین و آگاه ترین فردی هستی که زندگی من و هزاران نفر رو نجات دادی .خدا حفظتون کنه و به اندازه پاکی قلبتون بهتون خیر و برکت و نیکی برسونه انشاالله .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    محمدرضا شافعی گفته:
    مدت عضویت: 1536 روز

    سلام استاد عزیز

    اولا باید سپاسگذاری کنم بابت فایل امروز ک چقدر آگاهی بخش بود

    اولین چیزی که تو فایل نظر منو جلب کردم ،طرز لباس پوشیدن جف بیزوس بود که یه انسان که بسیار ثروتمنده چقدر لباس راحتی پوشیده.و خبری از کت و شلوار و کروات و این داستان ها نبود فقط یه لباس راحت که خیلی هم سادس، که خودش نشون میده که هرچقدر انسان ثروتمند تر بشه راحت تره با خودش و نیازی نداره برای نشون دادن ثروتش لباس های عجیب و غریب طبق عرف جامعه بپوشه.

    موضوع امروز درباره خوش بینی بود که چندتا داستان یاد من آورد

    من روی همین داستان خوش بین بودن که البته روش کار کردم و هی سعی میکنم کار کنم،تو اداره ما یه مسئولی داشتیم که افراد همکار تو اتاق ازش مینالدین من خیلی سعی کردم توجهم بزارم روی نکات مثبتش و توانایی هاش و اتفاقی که افتاد این بود که اون مسئول برای من پاداش می نوشت حتی یه هزینه ای بابت مسافرت سالانه به بچه ها میدادن و اسم من اون موقع بخاطری که سابقم کم بود جزشون نبود ولی اسم منو رد کرد.حتی یادمه یه بار یه مبلغ خیلی بالایی تو بانک اشتباهی به یه حساب دیگه رفته بود و اون مسئولمون داشت داد و بیداد میکرد روی همکارم و جالب بود اشتباه از سمت من بود وقتی من صداشو بردم رفتم گفتم کار من بود من اشتباه کردم و نکته جالب این بود که در حین عصبانیت با آرامش رو به من کرد گفت خب درستش کن اشکال نداره:)

    یا چند وقت پیش میخاستم ماشین بخرم و همه اصرار میکردن که وام بگیر و این وام گرفتن الانت سال بعد بخاطر ارزش پول هیچی نیست و تو ضرر نمیکنی حتی پدرم گفت من بهت پول قرض میدم،اما گفتم نه من باید با پول خودم یه ماشین خوب بگیرم حتی همسرمم اصرار میکرد که وام بگیر و این داستانها و وقتی میگفتم وام نمیخام و نمیگیرم می گفت پس بشین تا یه ماشین خوب با پولی که داری گیرت بیاد.همه هم میگفتم اگه دست دوم بگیری خدا میدونه ماشین چجوریه و….

    من خوش بین بودم گفتم درست میشه یه ماشین خوب با پول خودم گیرم میاد،من هدایت شدم به یک انسان خوب که از ماشینش مثل بچش مراقبت کرده بود انقدر این آدم خوب بود درحدی که استاد اون بنده خدا گفت من هر 3000 تا روغن ماشینو عوض کردم الانم از مسافرت اومدم و عوض نکردم و اینم هزینشو خودم میدم.

    جالب اینه که دقیقا اندازه پولم بود چند تا قطعه نو هم خریده بود که اونها رو هم بهم داد کارت سوخت ماشینم پر بود:)

    درمورد فروش ماشینمم همینطور بود قبل از خریدن ماشینی که تو داستان بالا گفتم من یه ماشین داشتم که به همه میگفتن فروش نمیره الان مشتری نیست بازار خرابه ولی من اولا سعی کردم روی ترمز هام کار رکنم دوما خوش بین بودم،استاد یه مشتری از یه شهر دیگه اومد ماشین دید همون موقع یه مقدار خیلی زیادی رو نقد زد به حسابم و رفت فردا اومد مابقیش رو داد و ماشینو برد دقیقا با همون قیمت که گفتم فروختمش.

    یه بار رفته بودیم با یکی از اقواممون مسافرت بعد دوست داشتیم یه جای بکر بشینیم ولی خب جای غریبی بود و ما بلد نبودیم، یه موتوری رد شد ازش خواستم که مارو ببره یه جای خوب که بشینیم و اونجا قشنگ تفاوت طرز فکر خودم که سعی میکردم خوش بین باشم با بقیه رو فهمیدم.همه میگفتم نکنه مارو بدزده نکنه مارو بگیره نکنه ببره جای بد ….

    ولی چون من اون لحظه از خدا هدایت خواسته بودم و دقیقا همون لحظه این موتور اومد گفتم نه مارو میبره یه جای خوب

    خلاصه مارو برد از تو کوچه و پس کوچه رسوندمون کنار آب یه جای خفن و باحال و بکر که خودمون 100 سال نمیتونستیم پیداش کنیم.

    در مورد آدم هایی که ایراد میگیرن استاد من یه مادربزرگ داره این آدم استاد اینکاره یعنی باورت نمیشه از همه چی ایراد میگیره و این ایرادو به طرف مقابلم میگه حتی اگه غریبه باشن.پدر خودمم اینطوریه منم بودم ولی سعی کردم و تمرین کردم که کمترش کنم و تا حدودی هم موفق بودم.

    استاد عزیز ممنون و سپاسگذارم بابت این آگاهی های ارزشمند و خوب.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: