چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟ - صفحه 32
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-12 08:58:212024-12-14 05:19:53چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام تنها فرمانروای هستی
سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم جانم.
سلام به دوستان عزیزم در این سرزمین با برکت که هر بار واردش میشم، یک نعمت الله رو با خودم میبرم به اعماق وجودم تا روح و روان تشنه ام به اندازه ظرفیت ی که دارم از آن بهره ببرند.
من خودم را آدم خوشبینی میدانستم قبل این فایل. شاید به این خاطر که معتقدم هر انسانی خوب است مگر اینکه خلافش ثابت بشه و این خوشبینی در اکثر مواقع باعث اتفاقات خوبی برام بوده، جز یکی دو مورد…
ولی در مورد خودم و تواناییهام اصلا آدم خوشبینی نبوده ام و این رو از مثال استاد در باره ی نمرات فهمیدم.
یادمه کلاس سوم راهنمایی نمرم از امتحان شفاهی ادبیات 19.5 شد و وقتی معلم اعلام کرد هرکس از نمرش راضی نیست بیاد دوباره امتحان بده من نفر اول بودم که اعلام آمادگی کردم برای امتحان دوم.
و معلم هاج و واج نگام میکرد و گفت بابا اون نیم نمرت با من!
خخخ
خیلی لذت بردم از آگاهی های این فایل که از تمام جنبه ها مفهوم بدبینی رو برام روشن کردین و در آخر هم یه راه حل عالی گفتین برای درمانش.
“بنابراین میخام بشینیم فکر کنیم ببینیم چه افکاری توسرمون هست و جهان رو چطور میبینم و بیاییم تغییر بدیم افکارمونو. چطوری تغیییر بدیم؟ با سپاسگزاری با تمرکز کردن روی اتفاقات خوب با تمرکز روی آدمای خوب با تمرکز و صحبت کردن درباره ی اتفاقات خوبی که هرروز برامون میفته و نوشتن شون و سپاسگزاری کردن براشون و دیدن و دنبال کردن ویژگی های مثبت افرادبه دنبال ویژگی مثبت افراد باشیم ببینیم و بهشون بگیم و به دیگران بگیم و به خودمون بگیم و یادآوری کنیم تا هربار بیشتر و بیشتر بشن. با دروی کردن از آدمای بدبین.
با ارتباط برقرار نکردن با آدمایی که همیشه طرف خالی لیوانو میبینن. همیشه طعنه میزنن و میگن من میدونم ما خوشبخت نمیشیم .سعی کنیم با اونا ارتباط کمتری داشته باشیم، سعی کنیم با آدمای مثبت اندیش، خوشبین ارتباط بیشتری داشته باشیم. آدمای سالم و خوشبین .
حتی اگه آدم سالم و خوشبینو درست حسابی تو زندگیمون نیست فعلا با هیچ کسی ارتباط نداشته باشیم.تمرکز به خوبیهای افراد کن و از خدا بخاه آدمای صادق و سالم و خوش نیت و با معرفت و بینظیر و دست و دل باز رو وارد زندگیت کنه.”
خیلی ممنونم استاد عزیزم که بدون منت این درسهای بزرگ زندگی رو برامون بازگو میکنین.
خیلی ممنونم که فرصت نوشتن حرفامونو و خوندن نظرات زیبا و راهگشای دوستامون رو که همشون شاگردای بینظیرتون هستن بهمون دادید.
خدایا شکرت که بمن این توانایی رو دادی که برخلاف خواسته ذهنم عمل کنم و بیام کامنت بگذارم.
خدایا شکرت برای بودن در این فضایی که تو را یادم میاره!
سلام به استاد و خانم شایسته و دوستان ساکن این بهشت زیبا
اصلا هیچ ایده ای ندارم بعد از چندوقت دارم ردپا میزارم فقط میدونم خیلی وقته گذشته….
درسته به سایت سر میزدم گهگاهی کامنت میخوندم و تو مسیر محل کار وقتی فایل های صوتی دوره ها پلی میشد گوش میدادم ولی اعتراف میکنم که خیلی دورشدم از این انرژی خالصی که یه زمانی هرروز چندین ساعت مداوم از اینجا دریافت می کردم.
برای اینکه یادآوری بشه بهم و ردپا بمونه واسم اعتراف میکنم که دوباره چک و لگدا داره شروع میشه و بخاطر همین باز دوباره با سری که افتاده پایین اومدم تو سایت تا دوباره شروع کنم و خودمو از نو بسازم.
البته خیلی هم با دیدمنفی به قضیه نگاه نکنیم.چون نسبت به پارسال به حدی پیشرفت کردم که خودم باورم نمیشه و وقتی به مسیرم نگاه میکنم میگم واقعا دمت گرم دختر گل کاشتی راضیم ازت
من چندماه دیگه وارد 22 سالگی میشم و درحال حاضر درآمدم روی 20تومن هست.کاملا مستقلم از این نظر و آخرین باری ک از خانوادم درخواست مبلغی کرده باشم اصلا یادم نمیاد.
یه قانون دارم برای خودم که باید خودم تلاش کنم و هرچی که میخوام بدست بیارم و این طرز فکر چندین و چندسالمه
وارد حوزه فروش لپتاپ و باقی متعلقاتش شدم و بااینکه رشته تحصیلی دبیرستانمم توی این حوزه بود ولی انگار یه آدمی بودم که داره از صفر همه چیزو یادمیگیره
به واسطه شغلم فروش تلفنی فروش حضوری طراحی گرافیک تولید محتوا سایت و اینستاگرام و تبلیغات و سئو و…. رو تا حدخوبی یادگرفتم.(پیشاپیش بگم که چیز زیادی تا شروع کسب و کار خودم باقی نمونده و اگه این کمالگرایی بزاره زودی میام رونمایی میکنم)
اطلاعاتم درمورد سیستم که به کل زیر و رو شد و اعتمادبنفسی گرفتم نگو و نپرس
بشدت از یادگیری چیزای جدید استقبال میکنم و هیچکدوم از چیزایی که بالا گفتم یادگرفتمو تا قبلش اصلا بلدنبودم.
البته اینطوری توضیح بدم خیلی بهتره. خودم نظر و ایده میدم درمورد چیزی که درموردش سردرنمیارم و میگم این کارم خودم میخوام انجام بدم و خلاصه که به ظاهر حسابی خودمو تو دردسر میندازم ولی از نتیجش خیلی راضیم.
یه مورد دیگه بخوام بگم دختری که تا یک سال پیش تنها جایی نمیرفت و اگر میخواست بره دکتر خانوادش از قبل میرفتن کاراشو انجام میدادن تا خانم یکم بیشتر بخوابه و معطل نشه و برای خرید از هزار نفر نظر میپرسید الان شده کسی که خودش تنها میره سرکار و برمیگرده و خودش تمام کارای اداری و…. رو انجام میده و خودش تنها بیرون میره و خریدمیکنه و نسبت به قبل از زندگیش خیلی راضی تره
*حالا این تغییراتو درمورد کسی درنظر بگیر که از تنهایی توی فضای بیرون و برقراری ارتباط با کسایی که تاحالا ندیده ترس و استرس شدید داره
همیشه دلم میخواست آدمای سطح بالا دور و اطرافم باشن و باهاشون ارتباط نسبتا نزدیکی داشته باشم که بازم این اتفاق افتاد اونم به واسطه همین شغلم.روزانه با مدیر و همکار و مشتریای ثروتمند درارتباطم و دستگاهایی رو پرزنت میکنم که یمدت فقط توی یوتوب و اینستا به چشمم میخورد و هیچی از مشخصاتش سر درنمیاوردم ولی الان شدم خانم مهندس و منتظرم مشتری از در بیاد تو یا تلفنم زنگ بخوره
راستی گفتم تلفن یادم به خاطره استاد از گوشی موبایلی که سرکارشون بهشون داده بودن افتاد(این مورد هم چون مشترک بود از روز اول واسم جذابیت داشت که منم تو محل کار تلفن و سیستم مخصوص خودمو دارم)
تا فردا میتونم این کامنتو ادامه بدم از اتفاقای خیلی مثبت این چندمدتی که نبودم ولی دیگه وقت برگشت به روتینه
قول میدم از این به بعد زود به زود بیام و از تغییراتم بگم و تاثیراتی که دوره ها و فایلای هدیه روی جایگاهم و شخصیتم داشتن
دوستون دارم زیاد
به نام حضرت دوست
خدایا مچکرم
امروز فقط یکم سعی کردم به خودم و نکات مثبتم خوشبینانهتر نگاه کنم، به آینده امیدوارتر باشم
فقط یکم
همون یکم کلی حال خوب برام به ارمغان آورد!
مامانم برام چیزایی که میخواستم خرید ؛ حتی بیشتر از چیزی که میخواستم!
داداشم عطری که میخواستم برام هدیه گرفت!
خدایا شکرت
اگه هر روز یکم بیشتر تمرین کنیم فارغ از نتایج! حال خوبی که بهمون میده جای هزاران هزار مرتبه شکرگزاری داره
الهی شکرت ای مهربانم
به نام خداوند رحمان
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز عالی و پر اتفاقات عالی دیگر الهی شکرت
اینجا می خواهم بخشی از اتفاقات عالی که برای من افتاده را بنویسم
اول صبح در دفتر ستاره قطبی ام نوشتم که خدایا آسان ام بکن برای آسانی ها و با سپاس گزاری روزانه روز ام را شروع کردم
اول رفتم بانک و در آنجا کمی پول گرفتم و آن کارمند بانک پول های کهنه را جدا کرد و پول های داد که بهتر بود و بعد رفتم به یک جایی کار داشتم آن هم به طریق خییلی ساده و آسان انجام شد
شب که خانه بودم خواهرم می خواست آمپول بزنه و رفتیم پیش دکتر و آنجا یک دختر خییلی با اخلاق و مهربان را دیدم و با لبخند کارش را انجام داد و در اخیر از ما پول هم نگرفت (فقط همین نشان دهنده این است که چقدر مدارم تغییر کرده ) و آنجا به خودم گفتم بیبین چقدر افراد از دست همین دکتر ها ناله می کند و چقدر افراد با دید متفاوت نتیجه متفاوت میگیرند
و بعد خواهرم برایم گفت چقدر بعضی انسان ها عالی است امروز در بانک سه نفر نوبت خودشان را به من داد و آنجا گفت یک خانم در بانک بود که پول های کهنه را از سرای شهزاده می آورد و در اینجا پول جدید می گرفت و روزانه دو صد یا سه صد افغانی کار می کنه و آن خانم به خواهرم گفته بود که در زمان بیکاری وختی در بانک یا سرای شهزاده نروم گل جور میکنم و با دختر هایم می فروشیم و بعد درباره مادر شوهرش گفت که زن واقعا عالی است و از من همیشه می خواهد که کار کنم و پول بسازم و آنجا در ذهنم این را مرور کردم گفتم بیبین وختی تو تغییر میکنی همه چیز طوری پیش میرود که تو می خواهی حتی همین صحبت!!!! قبلا این طور نبود
و در این چند روز که بالای احساس لیاقتم بیشتر کار میکنم میبینم چقدر تفاوت است بین فرد که برای خودش ارزش قایل است و فردی که برای خودش ارزش قایل نیست
امروز یکی از دوست های قدیمی ام که فعلا در هالند است برایم تماس گرفته بود و در باره کسب و کار و دگه مسایل حرف زد و در یکجا گفت ما خارجی ها در هالند 14ساعت هم کار میکنیم 13هم کار میکنیم ولی خودی هالندی ها اینطور نیست آنها که از 8که گذشت دگه کار نمی کند و اگر صاحب کارش پول اش را در سر ماه ندهد شکایت می کنن و گفت برای خرید خود هم لیست دارند که چی را بخرند و چی را نخرند و گفت ما خارجی ها این طور نیستیم داخل سوپر مارکیت می شویم هر چی خواستیم می خریم و این جا قشنگ حس کردم گفتم بیبین چقدر تفاوت است بین افرادی که با احساس لیاقت کار می کند و برای خودشان ارزش قایل است و افرادی که برای خودشان ارزش قایل نیست تو که روز 14ساعت کار میکنی اولا کیفیت کارت می آید پایین و نمی توانی آن طور که مشتری می خواهد خدمات را ارایه بدی و به همین خاطر مشتری خود را از دست میدی
احساس لیاقت همین است که برای خودت و کارت ارزش قایل باشی
چند روز پیش همین طوری مشغول کار بودم و همین برای من الهام شد که تا وختی اینجا مشغول کار هستی کارت را به بهترین شکل انجام بدی و به خدای خودت ایمان داشته باش
یک حرفی از زبان خواهرم شنیدم به من گفت این هم یک امتحان است که باید بگذرانی خییلی برای من جالب بود و بعد در این مورد فکر کردم گفتم درست میگه این هم یک امتحان که باید از آن سربلند بیرون شوم و آن باز سازی شخصیت ام است آن هم تمرکز به نکات مثبت است آن هم سپاسگزار بودند از تک تک لحظات فعلی خودم است خدایا شکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
الف) با توجه به آگاهی های این فایل، دلایلی را لیست کنید که تغییر از بدبینی به خوشبینی را برای تجربه زندگی بهتر، ضروری می داند؟
انسان خوشبین طبق قانون با افراد خوشبین جمع میشود
انسان خوشبین طبق قانون فرکانس اتفاقات خوب میفرستد
انسان خوشبین طبق قانون انتظار ،انتظار انجام دارد
انسان خوشبین قلب بازی دارد
انسان خوش بین ایمان دارد که میشود
انسان خوشبین دید عقابی دارد
انسان خوشبین شکرگزار است
انسان خوشبین تمرکز بر خواسته ها دارد
انسان خوشبین ،خوش خلق میماند
انسان خوش بین کنترل ذهن بیشتری و بهتری دارد
انسان خوش بین تحسین کننده است
انسان خوش بین عاشق هستی است
انسان خوش بین همیشه سپاسگزار است
انسان خوش بین تمرکز بر زیباییها دارد
انسان خوش بین میداند که میشود و میشود
ب) چه راهکارهایی از آگاهی های این فایل آموخته اید که قصد دارید با اجرای آنها، ویژگی خوشبینی را در ذهنیت خود تقویت کنید؟ برای این منظور، چه قدم هایی – هرچند کوچک – را می توانید در برنامه روزانه خود بگنجانید؟
من چند شب پیش فایل استاد را دیده ام و الان درحال حاضر نگاه نکردم و بنا به یادگیری از فایلهای استاد و تجربه مینویسم.
ایمان به رب العالمین و اینکه خداوند ما رو خالق قرار داده و ما تواناییم با افکار خودمان خلق کنیم ،همیشه مرا خوش بین تر کرده.
کلا جایی که حساب کتاب داره و قانون داره و قابل پیش بینی هست ،حال آدم خوب تره ،انسان خوش بین تر میشه.
خواندن قرآن و ارتباط با مبدا
مرور قانون و خالق بودن خودمون
حال خوب درونی و درست فکر کردن و در واقع کنترل ذهن میتونه ما رو خوش بین تر کنه
تلاش برای تقوا
کار کردن روی باورهای درست و تکرار اونها باعث ایجاد مسیر عصبی جدید و بعدها با عمل ،خوش بینی به ما میده
ایجاد باورهای درست
عزت نفس خوش بینی میده
سپاسگزارم
شیطان در حال رنج دادن ذهنی من بود و من با شکرگزاری و نوشتن این کامنت ازش دور شدم
خدایا شکرت
بنام خداوند مهربان
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
سپاسگذار خداوندی هستیم که ما را آفرید و سپس هدایتمان کرد به مسیر آسانی، به مسیر زیبایی و به مسیر لذتبخش.
سپاسگذار خداوندی هستیم که آرامش را آفرید و سپس هدایتمان کرد به مسیری خوشبختی!
سپاسگذار این فضای مقدس هستیم که با کلمه کلمهاش به سوی خوشبختی بیشتر در حرکت دائمی هستیم.
خدا رو شکر که سپاسگذاری رو آفرید تا نعمتی باشد برای زندگی روانتر، شادابتر و لذتبخشتر.
خب از جف بیزوس دوست داشتنی شروع کنیم که این بشر، بسیار باورهای درستی راجع به موفقیت و خوشبختی داشته و داره!
یعنی اگر این آدم جایی میره و صدای خندهاش همیشه بلنده، من نوعی باید فکر کنم بابا این آدم چه نگاهی به زندگی داره که اینقددددر حالشخوبه!!!
نمیدونم تا بحال دقت کردیم چه بیزنس و کسب و کاری رو داشته مدیریت میکرده؟ و در عین حال اینقدر هم شادی تو زندگیش داشته و داره!
خیلی از ماها تا به یه پستی میرسیم، چنان بزرگش میکنیم، که فقط عذاب برای خودمون درست میکنیم. (منظورم خودمم، چون تجربیات قبلی درسهای بسیار ارزشمندی رو به قول استاد اینگریو کرد تو مغز من)
خب انشالا اول ظرفمون رو قبل از رسیدن به پست و مقامی، بزرگ کنیم تا فکر نکنیم خبری هست….
اگر جایی رسیدیم، این خواست خداوند بوده و ما باید بزاریم که کارها انجام بشه و فقط ما وسیلهای هستیم تا فرامین الهی انجام بشه….
جف تو یه مصاحبه میگفت من 8 ساعت میخوابم، بعد صبونه با خانواده وقت میزارم، با بچهها بازی میکنم و بعدش کار و اگر ساعت 5 عصر شد و تصمیم مهمی باید گرفته میشد، میگفتم بزار فردا….
بابااااااا صاحب آمازون باشی و اییییینقدررر ریلکس؟
غیر از اینه که حالا آگاهانه یا ناآگاهانه کارها رو سپرده به خردالهی که انجامشون بده!؟ اونوقت ما یه پستی بهمون میرسه، بجای اینکه اون رشدمون بده، ما رو خار میکنه.
مسلما شما هم مصاحبه رو دیدی استاد، جف میگفت: لازم نیست 10 تا تصمیم بگیری! شما به عنوان مدیر عامل پول میگیری که روزی 2 تا تصمیم باکیفیت بگیری،
ببین این بابا چجوری نگرانی رو از خودش دور میکنه،
ببین چطور هدایت میشه به لذت بیشتر…
ببین چطور میسپاره به خردالهی که کارها رو پیش ببره…
اون وقت ما هییییی صفر تا 100 کار رو میخوایم فقط خودمون پیش ببریم و اعتبارش رو بدیم به خودمون…
آخه برای که اینهمه جلب توجه؟؟؟
برای چی اینهمه تقلا….؟
استراگل داشته باشیم اینقدر که چی بشه؟ کی ببینه؟
از خداوند واقعا میخوام هدایتمون کنه…
سوالهایی که از جف پرسیده میشه، فقط برای جلب توجه هست…
یه دوستی داشتم، میگفت من فقط فیلمهای استخوندار میبینم، برا چی وقتم رو بزارم، آشغال ببینم…؟
استاد یادته میگفتی اگر بشه میخوام روند مصاحبه کردن با آدمها رو تغییر بدم؟
جهان یکی رو میخواد که از آدمهای باحال، سوالهای استخواندار بپرسه.
والا سوالهای آبکی که فقط مردم گاسیپ کنند یا فقط بهبه و چهچه کنن، به چه دردی میخوره، غیر از اینکه برسن به فرافکنی بیشتر!
میدونید دیگه، این نوع مجریها خودشون رو آماده میکنن که سوالهای زاویهدار بپرسن که طرف چیزی بگه که آتیش یه چیزی رو زیاد کنن تا برنامهشون مثلا آتشین دیده بشه.
خدا ایشالا اینا رو هم هدایت کنه!
بریم سر موضوع این فایل که بازم دمت گرم استاد که بموقع بود.
من موضوع این فایل رو با خاطرهای (از نامبرده خودم) ادغام میکنم تا ازش درس بگیریم.
من سالها پیش با یه دوستی میرفتیم کلاس زبان، این دوستم خیلی پسر فوقالعادهای بود…
اما یه ذره دستش کج بود فقط…
(وارد جزئیاتش نمیشم)
منم از یه جایی به بعد، تصمیم گرفتم باهاش قطع رابطه کنم و بعدش یه تصمیم نامناسبی گرفتم، که دوستی اصلا بدرد نمیخوره…
بعد منم خیلیییی بچه مذهبی بودم و اتفاقا همزمان شده بود با اون دورانی از مدرسه، مسجد و… که اینقدر از دوست ناباب گفتن و گفتن و گفتن که منم هممممه رو ناباب دیدم و جهان هم همین رو به شکلهای مختلف هی بهم ثابت کرد…
الان من با قانون آشنا شدم، اینا رو فهمیدمها…
واقعیتش جهان همیشه آدمهایی رو میآورد تو زندگیم که باهاشون دوست بشم، ولی 100 تا ذرهبین عیبجو از من میزد بیرون تا یه برچسبی پیدا کنم بزنم رو طرف و ازشون جدا بشم، یعنی حتی بعضی از این آدمها، فامیل منم بودن و بچههای فوقالعاده، ولی ناخودآگاه همیشه یه چیزی از درون بهم میگفت ازشون دور شو…
اون اتفاقی که با همکلاسی زبانم در سالهای دور داشتیم، تو نوجوانی من رخ داد و از اون سالها تا همین اواخر هی داشت تکرار میشد…
نمیدونم نعمت رو چی میدونیم دقیقا، ولی دوستها واقعا نعمت هستن.
منم مصاحبه گوش میدم استاد… تو یه مصاحبه آرنولد میگفت: آهای مردم و دوستان! من از شما متشکرم که باهام بودین، اونجا هم ذهن منفی من میگفت، اینو ببین، از خدا تشکر نمیکنه و از مردم تشکر میکنه، این چقدر شرک داره!
یعنی اونجا هم باز در دوستی رو میبست…
(استیکری برای ابراز تاسف نداریم، خودتون تصورش کنید)
خلاصه شایسته جان دمت شما هم گرم که خانه تکانی ذهن رو استارت زدی و بعدش هدایت شدم به سپاسگذاری
یه روز الهامی اومد، بشین نکات مثبت افراد رو بنویس، هر روز، اگر نتونستی بنویسی، اون قبلیها رو بلند بخون و سپاسگذارشون باش! منم یه سر رسید خوشگل برداشتم و پروژه شروع شد!
نتیجه؟
جهان روی دیگری بهم نشون داد..
اینجا رو سعیده عزیز خوب میفهمه که رفتار رئیست با دیگران چجوریه و با تو که میرسه چجور احترام میزاره بهت…
اینارو مینویسم خودمم در تعجبم واقعا…
استاد یه روز رفتم در شعبه، یه نیروی تازه اومده بود، طرف شاید 10 سال از من بزرگتر، رئیس داشت باهاش حرف میزد، حرف که چه عرض کنم، داشت عین یه نوکر بهش میگفت یالا بجنب! اینکارو بکن، اینو بزار اونور، اونو بیار! بعد من تعجب کردم، خدااااای من… کجا بوده این وجه رئیسم که من تا این 5 ماهی که بودم حتی 10 درصد نزدیک به این رو تجربه نکردم… اگر به چشم نمیدیدم همون آدمه، فکر نمیکردم همون باشه!
خیلی نتایج قشنگ دیگه هم دریافت کردم، چنان این دوستی جهان رو دارم دریافت میکنم که دوستای بینالمللی هم پیدا کردم، از روسیه و چین و…
تازه دوستای قدیمی هم بهم پیام میدن..
خلاصه دوستها نعمت بزرگی هستن، اگر اجازه بدیم رشد کنن….
الان هی به خودم میگم
🟢 دوستای خوب حق توئه! باید یه جمع خوب از دوستا و رفیقهای خوب داشته باشی تا باهاشون از زندگی لذت ببری!
و جهان میفرسته آدمهای نازنین و درستکاری رو اگر من رو آدمها برچسب نزنم.
البته استاد اینارو خیلیهاشو ما آگاهانه نکاشتیم خب…
مثلا من یادمه باز یه خاطره دیگه بگم…
من یه روز داییم زنگ زد بهم (دایی جون اگر خوندی، بدون دلیل رفتارام چی بوده) منم گفتم این حتما باز الان یچیزی میخواد ازم یا کاری میخواد بهم بسپاره و خلاصه اون بدگمانی کاشته شده تو ذهنمون داشت کار میکرد…
چرا؟
چون آدمهای دور بر منم سینیکال بودن…
یعنی من قشششنگ یه الهامی اومد، یه تصویر بود، چی بود… که کودکیمو دیدم که بزرگترها میگفتن فلانی باز کارت داره میخواد باهات صحبت کنه، خدا بخیر کنه….ببین دوباره چه داستانی میخواد درست کنه!
خلاصه اینا نباید دلیل بشه که من ذهنم رو درست نکنم! اینا گنجن! وقتی اینا رو من بردارم، نتایج خیلی خیلی قشنگ میان…
خدا رو شکر که همیشه آگاهیها در اختیارمان هست تا ازشون بهره ببریم.
اون پروژه تمرکز بر دوستی جهان، همچنان ادامه داره و ببینیم چطور از این هم زیباتر بشه همه چیز…
سلام آقای مصطفی خدابخشی
خیلی کامنتتون را دوست داشتم خیلی ازش چیز یاد گرفتم
قشنگ کامنت مینویسید
کامنت شما از اون کامنت هایی هست که از دل می یاد و بر دل مینشینه
من شما را تحسین میکنم
و از خداوند موفقیت در تمام ابعاد زندگی براتون خواهانم
در پناه الله یکتا باشید
سلام به شما دوست خوبم
من اینجام کاملا الهامی و واقعا فقط میخوام بزارم کیبورد تایپ کنه
نشسته بودم رو مبل رو به روی بالکن ساعت 9:30 صبح از ساری شمال کشور
و دفتر به دست و پی الهامی که گفت میگم بنویس
لبیک گفتم و شروع کردم نوشتن چند خط کوتاه نوشتم گفت برو زیر کامنت هر چی بگم بنویس
گفتم کجا کدوم کامنت قلبم به هیچ سمتی نیست
گفت همین فایلی که بنرش روی سایته و اخرین پیامی که دیدی
تو سرم این بود خوب مثلا اینجا چه خبره مگه چی بنویسم تو رو خدا گو خودت بهم من هیچ ایده ای ندارم سوالیم ندارم اخه
ولی کامنتتون خوندم همزمان خیلی چیزا تو سرم رژه رفت
دوستی و انتظار مثبت از زنگ ادما
منم این موارد رو خودم بسته بودم
منم خیلی جاها دنبال این بودم نشون بدم خیلی جاها میوفتم تو دام اینکه منم بیزینسم سریع تر بزرگتر کنم منم میتونم این حرکت بزنم اون کار و کنم
ولی خودم که با خودم رو راست میشم میبینم میخوام به بقیه بگم ببینین چقدر من پیشرفت میکنم چقدر خوبم
خدا خودش هدایتمون کنه
میخوام به خودم بگم زهرای عزیزم همین که فهمیدی این تو وجودته عالیه
همین که اعتراف میکنی کلامی بهش کافیه همین باعث پیشرفتت میشه و اجازه بده خدا هدایتت میکنه
تو بحث دوستی هم انقدر فیلتر سفت و محکم گذاشتم که دیگه علاوه بر این که کسی ورود نمیکنه خودمم ازین فیلتر خروج پیدا نمیکنم سخت گیر نیستم ولی واقعا با این شرایط حالم خوبه
شاید لازمه یکم بیشتر تمرکز بزارم ویژگی های خوب ادما بیشتر و قلبی تر
دیگه چیزی نمیاد که بنویسم در پناه خدا خیلی زیاد حالتون خوب باشه
جمله کافرهمه رابه کیش خودپندارد خیلی قشنگه
مثلا ماگاها درزمان جاهلیت غیبت میکردیم و قضاوت میکردیم ومسخره میکردیم بیایم شخصیت خودمونوکنکاش کنیم درخلوت وبا ارامش باخودمون رو راست باشیم ببینیم اون مواردی که به دیگران نسبت میدیم فرافکنی میکنیم باخودمون روراست باشبم بگیم شاید اون موارد زشت وناپسند در ته شخصیت منم هست ومن خبرندارم ولی مثلا بعضیهاش خیلی اندازش مثل طرفی هست که غیبتشو کردم بعضیهاش خیلی کمتراز اون شخصی هست که غیبتشوکردم مثلا اگرمیگم توداری بمن محبت میکتی حتماتوقعی ازمن داری بیام بخودم بگم من خودم اینجوریم اون بنده خدا واقعا عاشقمه
یامن میگم طرف خیلی بیریخت وزشته وازش بدم میاد بعدبخودم بگم ااااا دارم فرافکنی میکنم برم به زیباییم برسم وخودموخوشگلترکنم عاشق خودم بشم یا میگم طرف خیلی شلخته وکثیفه بعدبخودم بگم اگر یکمم کثیفی توخونمه تمام تلاشموبکنم که خونمو تمیزش کنم که ادمای تمیزبیان سر راهم فقط .درون خودمو تمیزکنم شخصیت خودمو تمیزکنم تا ادمای مثل خودم بیان سر راهم که منم بجای غیبت فقط ازشون لذت ببرم وتحسینشون کنم درکنارشون احساس خوب فقط تجربه کنم .
افرادی که محبت میکنندوفصد جبران ازطرف مقابل روندارن وبدون چشم داشت محبت میکنن ازته دل محبت میکنن عشق میورزند نشانه هایی دارند که بعدازسن 40سالگی ادم خیلی پخته میشه وراحت تشخیص میده این ادمهارو نشانه های این افراد صداقت،چشم ودل سیربودن ،نجابت ،مودب،باخدابودن،سرشون توزندگی خودشونه ،قصد تغییرکسی روندارن،بسیاربامحبتن،حرفهاشون ازته دله،خیرخواهن ،بخشنده اند،کارهاروبرای رضایت خداانجام میدن ،عاشق کودکان هستن، روح وروان سالم دارن،ازدرون پرهستن ،عاشق خودشونن ،تمرکزشون به پیشرفت خودشونه، اهداف عالی دارن،خیلی جذاب وکاریزماتیک هستن ،حرف وعملشون یکیه،بسیار متشخص ومحترمن،مردم راحت بهشون اعتمادمیکنن حتی دربرخورد اول،بی حاشیه هستن،زبونشون به نوازش تحسین وتشکر میچرخه،خاص هستن ،پخته وعاقل وبالغن ،درعمل پیشرفتشونو نشون میدن،مثبت هستن ،درکنارشون حس ادم خوبه به انسان وحیوانات عشق میورزن انسانها فقط ازشون خیر وخوبی دریافت میکنن عاشق رفت وامدن ،باکلاسن ،فکرهای سالم دارن شکرگزارن ،،حرف میزنن کیف میکنید درکنارشون افتخارمیکنی حس خوبی به ادم میدن ویژگی مهمشون اینه که روی پای خودشون وامیستن مستقلن ،قوی هستن ،حلال خورن ،ازخوبی کردن لذت میبرن تمرکزشون روی اهدافشونه ،مسیولیت اشتباهاتشونوقبول میکنن ،دنبال بهبودشخصیتشون هستن ،در رابطه عاشقانه به هیچ عنوان الویتهاشونو زیرپانمیزارن ومعیارهاشون برای ازدواج ورابطه سالم روفراموش نمیکنن وهول نمیشن محکم هستن قوی هستن خصوصیات و ویژگیهای اخلاقی خودمونوشتم چون با این مواردبالا زندگی میکنم 40ساله .
وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَىٰ أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ ۖ یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ
و چون آنچه را که بر پیامبر اسلام نازل شده بشنوند، دیدگانشان را می بینی به سبب آنچه از حق شناخته اند، لبریز از اشک می شود، می گویند: پروردگارا! ایمان آوردیم، پس ما را در زمره گواهان [به حقّانیّت پیامبر و قرآن] بنویس.
—————————————————————-
سلام مجدد بر دوستان بهشتی و سلام بر استاد عزیزم
دیروز وقتی داشتم کتاب نیروی حال رو میخوندم و ناخودآگاه اشک میریختم برام سوال بود که این انقلاب درونی برای چیه؟
و یاد آیه بالا افتادم..
و یاد داستان چنگ رودکی و امیرنصر سامانی افتادم..وقتی امیر نصر سامانی به هرات میره اینقدر از این شهر خوشش میاد که تصمیم میگیره بمونه..تا اینکه درباریان که همه از وطنشون یعنی بخارا و سمرقند دورشده بودن دست به دامان رودکی نابینا میشن و رودکی چنان شعری در وصف سمرقند و بخارا میگه که امیرنصر سامانی جامه میدره و به سوی سمرقند روانه میشه!!
دیدم حکایت ماهاست که دلمون گره خورده به گیسوی یار!! دیدم قلب ما دور از خدا مثل ماهی تو خشکی بالا و پایی میپره.. و اشک یعنی یادآوری چیزی که اصل وجودمونه و خوب میشناسیمش اما ازش دور شدیم.. دیار یارمون..
دیدم مدتیه دارم میدوم و روی استدلال خودم تکیه کردم (توی سرزمین هرات ذهنم گیر کردم) و منطق چیدم و دارم زور میزنم و مدام داره حالم بدتر میشه.. دیدم مدتیه خوشبین بودن به آینده برام مثل یه خواب شده..دیدم مدتیه دارم روی همه کس حساب میکنم جز خدا.. دیدم مدت زیادیه که اسیر اسباب بازی های این دنیا شدم.
هیچوقت نباید فراموش کنم.. اصل و همه وجود و زندگی من خداست.. من برای کشف و شهود وجود نازنین خدا به این عالم اومدم.. خدایا نزار اسیر ذهن بشم و مسیر رو گم کنم..خدایا نزار ازت دور بشم. خیلی دوریت برام دردناکه.. خیلی رنج آوره.. خدایا با همه وجودم دوست دارم و میخوامت.. ذره ای منو به حال خودم رها نکن..
أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ ۖ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ
آیا برای اهل ایمان وقت آن نرسیده که دل هایشان برای یاد خدا و قرآنی که نازل شده نرم و فروتن شود؟ و مانند کسانی نباشند که پیش از این کتاب آسمانی به آنان داده شده بود، آن گاه روزگار بر آنان طولانی گشت، در نتیجه دل هایشان سخت و غیر قابل انعطاف شد، و بسیاری از آنان نافرمان بودند
درود بر استاد ارزشمند و بزرگوارم ک این چنین آموزشهای ارزندهای رو در اختیار ما میگذارند ( ˘ ³˘)
خدا رو شکر ک درحال دریافت رحمت و نعمت آگاهی هستم (_) و خدا رو شکر که در این جمع ارزشمند حضور دارم :-*
«من موفقیت های بسیار زیادی در زندگیم کسب کردم وقتی ک آدم بدبینی نبودم »
وضوح از طریق تضاد اینو میگه ک ببینیم آدمهای بدبین چ ویژگی هایی دارند؟؟؟ تا بتونیم به سمت خوش بین بودن و موفقیت حرکت کنیم:
1. منتظر اتفاقات بد بودن و شک کردن به خوبی های آدمها: افراد بدبین نسبت به قصد و نیت صحبتها و تحسینها و محبتها و رفتارهای آدمها شک دارند . بنابراین باید با رعایت تکامل روابط درست و سالمی با افراد برقرار کنیم . مشکوک نباشم . درخواست کمک افراد رو زمانی ک نیاز دارم بپذیرم .
2. گرایش به تمرکز روی نقصها و منفیها ب جای تمرکز بر روی احتمالات مثبت و راه حلها : افراد بدبین در یک شرایط یا یک سفر یا یک فرد یا یک پروژه اولین چیزی ک روی آن تمرکز دارند ایراد و ضعف و نقص آن است و زیباییها و قشنگیها و راه حلها رو نمی بینند . بنابراین به جای اینکه بر ایرادها و نقصها توجه کنیم در همان شرایط نکات مثبتی پیدا کنیم و بر آنها توجه کنیم تا به راه حل ها هدایت شویم .
3. خیلی سخت به دیگران اعتماد میکنند : افراد بدبین در پشت صحبتها و وعدههای دیگران نیت بد میبینند و نمیتوانند به دیگران اعتماد کنند و این سبب تنها شدن و کم شدن دوستی ها میشود . بنابراین باید با انتظار مثبت زمانی که وعده و صحبتی میشنویم اعتماد کنیم به افراد بدون اینکه حسابی خاص روی آدمها باز کنیم باید ایمان داشته باشیم ک خداوند از طریق دستان مناسب خودش نیاز من رو اجابت خواهد کرد . از طرفی با داشتن اصول و الگوهای مناسب برای روابط میتوان راحتتر به افراد اعتماد کرد و با داشتن خط و مرز مشخص از مورد سواستفاده قرار گرفتن هم جلوگیری کرد .
4. آدمهای بدبین افراد طعنه زنی هستند. زمانی که در مورد خواستهها و آرزوهات و خبر خوب با آنها صحبت میکنی با طعنه و شک و بدبینی واکنش نشان میدهند. و این افراد آرزوهای دیگران را می کشند و ذوق دیگران را کور میکنند و همین باعث میشود ک دیگران با آنها ارتباط خوبی برقرار نکنند . بنابراین باید سعی کنم تحسین کنم ، سعی کنم تشویق کننده باشم.
5. افراد بدبین دیواری دور خود بنا میکنند چرا که میترسند ضربه بخورند و مورد سواستفاده قرار بگیرند. چون بر تجربههای ناخوشایند گذشته تمرکز دارند. بنابراین باید سعی کنم تا آگاهانه اتفاقات خوب و خوشایند را مرور کنم .
6. تمرکز بر اتفاقات بد گذشته ، افراد بدبین دائما در حال مرور کردن اتفاق بدی هستند که در گذشته تجربه کرده اند . ذهن با مرور خاطرات بد آن خاطرات بد را در حافظه تثبیت میکند . و از طرفی این نشخوار اتفاقات بد و ناخوشایند و منفی فرکانس اتفاقات منفی را به جهان ارسال می کند . جهان افکار ما را دریافت کرده و اتفاقات را وارد زندگی ما میکند. بنابراین باید آگاهانه به مرور اتفاقات خوب گذشته بپردازیم .
چطور انسان به فرد بدبینی تبدیل میشود ؟؟؟
یک تجربهی ناخوشایند ، یک اتفاق بد باعث میشود که فرد لاک دفاعی و تفکر اشتباه « همه یا هیچ » را برگزیند . همه …. اینجوری هستند. من همیشه …. تجربه میکنم .
چرا من باید فرد خوش بینی شوم ؟؟
مهمترین دلیل برای اینکه لازم است من به سمت خوش بینی حرکت کنم براساس آموزه های این فایل ارزشمند اینها هستند :
دلیل اول وقتی ک فرکانس غالب ما فرکانس بدبینی باشه و وقتی که انتظار ما انتظار تجربهی رفتارهای بد و اتفاقات بد باشه اون جنس اتفاق و اون جنس آدم رو داریم دعوت میکنیم ب زندگی خودمون . بنابراین تمرکز روی ایرادهای افراد و شرایط یا تمرکز روی خوبیها و نکات مثبت این موضوع تعیین کننده اتفاقاتی هست ک قراره در آینده تجربه کنم . و چون من میخوام تجربههای خوشایند و اتفاقات خوب رو در زندگیم تجربه کنم لازم هست به سمت خوش بین بودن حرکت کنم .
دلیل دوم ک نباید فرد بدبینی باشم این است اگر من بر روی ضعفها و نقصها و مشکلات تمرکز کنم بخاطر تمرکزم و همچنین احساسم که به دلیل این تمرکز بد می شود به راه حلها و مسیرهای درست هدایت نمیشوم و به هدایت دسترسی ندارم . به لذت بردن و موفقیت هدایت نمیشوم چون طبق قانون توجه من به چیزی ک توجه میکنم بیشتر هدایت میشوم بنابراین برای دسترسی به فرکانس هدایت و دسترسی به تصمیمات درست باید خودم را در فرکانس حال خوب حفظ کنم و خوش بین باشم .
دلیل سوم این است ک وقتی من بر روی خوبی افراد تمرکز میکنم و به افراد اعتماد میکنم و با خوش بینی انتظار مثبتی از افراد داشته باشم دوستیها و روابط خیلی خوبی را تجربه خواهم کرد . هرچقدر ذهن من نسبت ب آدمها مثبت بشه افراد بی نظیر و فوقالعاده بیشتر وارد زندگیم میشوند و کیفیت روابط من به کیفیت باور خوش بینی من نسبت به آدمها وابسته است ، هرچقدر ک من خوبی افراد رو ببینم و به آنها توجه کنم و آنها را تحسین کنم در مداری ک افراد بهتری هستند قرار میگیرم ، پس لازم است ک من به انسان خوش بینی تبدیل شوم .
دلیل مهم بعدی این هست ک من میخواهم الهام بخش باشم ، من میخواهم برای دیگران زنده کنندهی آرزوها و رویاها باشم . میخواهم مشوقی باشم برای حرکت اطرافیانم به سمت تغییرات مثبت و زیباییها و پیشرفت ها نه اینکه با کلام م ذوق و انرژی آنها را کور کنم و دیگران را از خودم دور کنم . نمیخواهم فرد طعنه زنی باشم که با کلامم زخم زبان بزنم و تاثیر منفی در حس و حال دیگران ایجاد کنم .
دلیل بعدی ک نمیخوام فرد بدبینی باشم این است ک اگر فرد بدبینی باشم نعمتها و موهبتهایی ک خداوند به واسطهی آدمها میخواهد وارد زندگیم کند را نمیبینم و همیشه در توهم توطئه ب سر می برم و ب جای لذت بردن از نعمتها و اتفاقهای خوشایند زندگیم و تحسینهایی ک دریافت میکنم احساس بدی تجربه کنم و بدون دوست و تنها باشم و آدمها را از خودم ناامید کنم و از تجربیات خوب زندگی به دلیل توهم توطئه لذت نمی برم . بنابراین لازم است با خوشبینی به استقبال نعمتهایی بروم که خداوند به واسطه آدمها و دولت ها در زندگیام ایجاد میکند و شکرگزار باشم .
دلیل بعدی این است که اگر من دائما در حال مرور اتفاقات بد و ناخوشایند در گذشته باشم هربار با مرور کردن آن اتفاق ناخوشایند و آن احساس بد هزاران بار همان احساس بد را برای وجود و ذهنم شکل میدهم و زجر و درد آن تجربهی تلخ را صدها و هزاران بار لمس میکنم و این یعنی من هزاران بار ب خودم آسیب میزنم . خداوند در قرآن هم میگوید که اتفاقات ناخوشایند را حتا با من هم بازگو نکنید و برعکس اتفاقات خوشایند را ب یاد آورید و از نعمتها یاد کنید بنابراین اگر اتفاقات خوب مرور شوند اتفاقات خوب در حافظه و ذهن تثبیت میشود و به این شکل من فرکانس اتفاقات خوب بیشتر را به جهان ارسال میکنم و حافظه م پر میشود از تجربیات خوب گذشته و خاطرات خوش و این لذت به آینده م هم سرایت میکند .
چطور میتوانم به سمت خوش بینی حرکت کنم و فرد خوش بینی باشم ؟؟؟
به افراد پیرامونم از دوران کودکی تا الان نگاه بیندازم و بررسی کنم و ببینم که چند صد نفر از افراد خوب و جالب و مناسب را تجربه کردهام که به واسطهی آنها نعمت و برکت وارد زندگی ام شده است و متوجه شوم که حداقل هفتاد و هشتاد درصد تجربه روابط گذشته من خوب و درست بوده و مواردی که ناخوشایند بوده هم ب دلیل عدم کنترل ذهن و نداشتن آگاهی من نسبت ب قوانین و عملکرد نادرست من بوده است .
سعی کنم تا بر موارد مثبت و خوشایندی ک تجربه کردهام به صورت آگاهانه تمرکز و توجه بگذارم .
سعی کنم تا آگاهانه اجازه ندهم ک ذهنم تفکر همه یا هیچ را برگزیند و مرا فریب دهد و با این وسیله من را به سمت بدبینی سوق دهد .
اتفاقات ناجالب را مرور نکنم . فکر نکنم .
لیستی تهیه کنم از افراد خوبی ک در زندگی ام وارد شدند و در حق من خوبی و لطف کرده اند .
فهرستی تهیه کنم از اتفاقات خوبی ک در زندگی ام تجربه کرده ام .
برای شکرگزار بودن و ایجاد شخصیت شکرگزار فهرستی از داشتهها و نعمتها تهیه کنم و بر آنها تمرکز کنم . و هرروز در تمرین ستاره قطبیام شکرگزار داشته ها و نعمتها و معجزات کوچک و بزرگ زندگی ام باشم. و شکرگزار بودن را تمرین کنم . چرا که «شکر نعمت نعمتت افزون کند/کفر ،نعمت از کفت بیرون کند » و خداوند در قرآن می فرماید ک اگر شکرگزار باشید بر شما می افزایم پس اگر خواهان بزرگ شدن ظرف وجودم برای دریافت نعمتها هستم باید شکرگزار و قدردان اتفاقات خوب و آدمهای خوب زندگی ام باشم.
در مورد اتقاقات خوبی که برایم میافتد با خودم و دیگران صحبت کنم .
فرکانس غالب من اتفاقات را در زندگی من ایجاد میکند .
ویژگیهای خوب افراد را دنبال کنم . و با تمرکز بر ویژگی خوب افراد، اجازه بدهم خداوند افراد درست و سالم و مثبت و خوب را وارد زندگیام کند .
با افراد سالم و خوش بین و مثبت ارتباط برقرار کنم .
و بخاطر افرادی که در خانواده و اطرافیانم بوده و هستند که من خواستار نتایج آنها نیستم ، باید این تضاد خواستههای من را واضحتر کند و بدانم ک باید عملکرد متفاوتی برگزینم تا نتایج متفاوتی تجربه کنم .
:-):-):-):-):-):-):-):-):-):-):-):-)
چه میزان ثروت برای دیگران ساختهای ؟ چه کسی بیشترین ثروت را برای دیگران خلق کرده است ؟ مشخصات ثروتمندان و انسانهای ثروتمند . این ارزش ثروت و ثروتمندان را تعیین میکند و اینکه ثروت مقدس و الهی است چرا ک بر زندگی دیگران تاثیر مثبت میگذارد.
(ʘᴗʘ)
خداوندا من را هم با افراد فوق العاده و بی نظیر و اتفاقات خوب و بی نظیر محاصره کن و تغییراتم را آنچنان بزرگ و برجسته نما ک من هم نسبت به گذشتهام هزاران برابر بهبود را تجربه کنم و به انسانی ارتقا یافته تبدیل شوم ( ‿)