دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام» - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

356 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میلاد آمای گفته:
    مدت عضویت: 2148 روز

    چه بسا خداوند هر گره‌ای که در کار ما می‌اندازد همچون گره‌های قالی باشد که نهایتا قصد دارد با آنها نقشی زیبا را بیافریند

    بنام خداوند بخشنده مهربان🫀

    سلام به استاد عباس منش عزیزم و استاد شایسته مهربانم🫀

    سلام به رفقای جان🫀

    .

    .

    .

    خانه تکانی ذهن گام به گام

    چه اسم زیبایی برای این آگاهی ها انتخاب کردید و چقد من از این فایل لذت بردم و این دقیقا جواب اجابت شده من از طرف خداوند بودش که خدا داشت از کلام خانم شایسته با من صحبت میکرد و بهم میگفت بیا ازین مسیری که برات مهیا کردم برو که خیلی لذتدبخش و آسونه

    من در این چند روز که شروع کردم به دیدم سفر به دور آمریکا و کامنت نوشتن و ردپا گذاشتن از خودم

    خیلی جالبه پنجشنبه شب خدا گفت وسایلتو جمع کن بزن به جاده برو شمال

    و منم لباس جمع کردم راهی شدم و رفتم پیش مادرم اینا

    و توی مسیر توی جاده

    شروع کردم با خدا صحبت کردن که خدایا تو میدونی تمام آپشن ها و نیاز های منو و میدونی که چه مسیری برام بهتره و من واقعا هیچی نمیدونم و من واقعا کم آوردم و خودت بلندم کن و خودت میدونی که کم و کاستی دارم و خودت درستش کن همه چی رو من دیگه توانایی بلند شدم ندارم و

    خودت مسیر رو برام هموار کن که همون موقع بهم گفت

    سوره ص از قرآن رو بذار گوش کن که رسیدم به آیات 34/35/36

    وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَىٰ کُرْسِیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ

    و به راستی سلیمان را [درباره فرزندش] آزمودیم، و [آزمون این بود که] بر تختش جسدی [بی جان از فرزندش] افکندیم [فرزندی که سلیمان به زنده بودن او بسیار امید داشت]، آنگاه به درگاه خدا رجوع کرد [و همه امورش را به خدا واگذاشت.]

    قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی ۖ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

    گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و حکومتی به من ببخش که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد؛ یقیناً تو بسیار بخشنده‌ای.

    فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ

    پس باد را برای او مسخّر و رام کردیم که به فرمان او هر جا که می‌‌‌‌‌‌خواست نرم و آرام روان می‌‌‌‌‌‌شد.

    .

    .

    .

    خیلی سوره قشنگ و پر محتوایی هستش و این آیات دیگه مهر محکمی بود از طرف خدا که همه چیز رام و مسخر تو هستش فقط باید ایمان داشته باشی و فقط به خدا توکل کنی و خیلی واضح این صدا رو شنیدم که گفت بیشتر روی من حساب کن تا برات کار ها رو روانتر کنم

    و من میگفتم به خدا من اون ایمان قوی رو میخوام بهم بگو چجوری؟

    بهم گفت فعلا این چند روز رو لذت ببر و تفریح کن من بهت میگم

    که امروز وقتی وارد سایت شدم و بنر سایت رو دیدم و فایل رو گوش دادم و تمامشو نت برداری کردم و دیدم کلا خدا داره با من صحبت میکنه و انگار مخاطبش منم

    و همه حرفا برا من گفته شده از زبان خانم شایسته

    و خیلی جالبه میخواستم کم کم باورهای دوره لیاقت رو چاشنی باور معنوی بودن ثروت بکنم ولی انگار خدا برای من

    یه محیط ایزوله و جدید آماده کرده و منو مهیا کرده به یک خونه تکونی ذهنی که میخواد منو از مسیر هموار به خواسته هایی که دارم برسونه و ایمان منو بیشتر کنه به خودش و مدار منو بالاتر ببره و ظرفمو بزرگتر بکنه برای آگاهی بیشتر

    و حس میکنم من واجد الشرایط این خونه تکونی شدم و انتخاب شدم برای قدم برداشتن این خونه تکونی ذهنم تا

    به خداوند و به منبع وصل بشم و به اصل خودم متصل بشم، به اصلی که انرژی فکریش خوش بینی هستش که همیشه انتظارات مثبت در مورد آینده داره که نه ترسی داره و نه غمی و همه چیز رو ساده میبینه و رسیدن به هر خواسته ای رو امکان پذیر میدونه و به فراوانی باور داره و بی قید و شرط خودشو لایق تجربه نعمت ها میدونه و نگران چگونگی در مورد هیچ چیزی نیست

    یعنی وقتی خدا رو باور میکنی که بهت نزدیکه و اجابتت میکنه دیگه تسلیمش میشی و خودش درها رو برات باز میکنه و بهت میگه چیکار کنی

    و چه همزمانی جالبی رخ داد دقیقا این خونه تکونی مصادف شد با اول مهر 1403 که میخواستم هدف گذاری کنم برای 6 ماه دوم سال و چه هدف گذاری ارزشمند تر از این آگاهی ها و خودتو سپردن به جریان الهی و بذاری خدا برات کار ها رو جلو ببره….

    خدایا واقعا نمیدونم چجوری ازت سپاسگزاری کنم بابت این که اینقد زود اجابتم کردی و منو آوردی گذاشتی توی مسیر هموار و زیبا و گفتی ایمانتو بهم قوی تر کن

    خدایا شکرتتتت🫀🫀

    .

    .

    .

    از هدایت های این سفر بنویسم که خیلی جالبه توی این سفر 3 روزه

    هدایت شدم به رستوران گلشاهی توی محله دستک کیاشهر یعنی 45 دقیقه بیرون موندیم تا نوبت بشه بریم داخل تا کباب چنجه و کوبیده بخوریم و اونجا فقط داشتم فراوانی مشتری رو به ذهنم نشون میدادم و تحسین میکردم که اصلا وقت سرخاروندن نداشتن و نیرو کم آوردن برای خدمت رسانی به مشتری و دو تا مغازه بقلیش اصلاا مشتری نداشت ولی این مغازه اینقدر مشتری داشت که نگووو

    بعد امروز هدایت شدیم به بازار لنگرود اونجا هم اینقد مشتری بود که همه داشتن خرید میکردن یعنی گای سوزن انداختن نبود و باز هم تایید فراوانی

    و بعد اومدیم سمت خونه توی روستا، دقیقا توی این چند روز اخیر که تمرکزم بر روی زیبای های سفر به دور آمریکا هستش

    دقیقا همون جایی که استاد رفت از یه گل عکس گرفت من هم همون گل رو دقیقا توی روستا دیدم و چقدر لذت بردم از اون گل و فورا عکس گرفتم ازش

    از ابرایی که توی آسمون بود کلی عکس گرفتم خلاصه خیلی زیبا بود

    یعنی سریال سفر به دور آمریکا قشنگ بهترین برنامه ای هستش که میشه ذهن رو پاکسازی کرد

    خدا خیرت بده خانم شایسته بابت این قسمت هایی که ضبط کردید برای ما

    واقعا سپاسگزارم…

    ««من متعهد میشم برای این که به مدت30 روز به این آگاهی ها هر روز گوش کنم و باورهای مناسب رو تکرار کنم و منطقی کنم و نت برداری کنم و از خودم ردپا بجای بذارم و من میلاد آمای آماده پذیرش این آگاهی ها هستم و پایبند به این پروژه هستم»»

    خدایا شکرتتت…

    عاشقتونم رفقای جان🫀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    نسیم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1613 روز

    سلام به استاد شایسته ی عزیزم و سلام به استاد جان و به همه بچه های دوست داشتنی سایت

    مریم جان یک دنیا سپاس بابت این پروژه ای که بهمون هدیه دادی

    من از چند روز پیش استارت زدم، ولی هفته گذشته نشد و نتونستم هرروز پشت هم وقت بذارم

    انشالا از این هفته شروع میکنم و هر روز هم مشق هام رو همینجا مینویسم

    این فایل رو دو سه بار گوش دادم و تو دفترم نوت برداری کردم که حالا منتقل میکنم اینجا:

    پروژه خانه تکانی ذهن، گام به گام

    بهبودهای کوچک اما مستمر

    هر جایی که هستی، درگیر هرچی که هستی، رهاش کن

    به اون مسئله ای که درگیرش هستی و راهکارش رو نمیدونی، چگونگیش رو نمیدونی، نمیدونی از کجا قدما رو برداری… بگو:

    [من تو رو در این نقطه رها میکنم، و حل این مسئله و ادامه مسیر رو از خونه تکونی افکارم شروع میکنم

    افکاری که داره تو ذهنم میچرخه

    اولین قدم رو از اینجا برمیدارم، و بعد اجازه میدم آگاهی های این لایو ها، طی این پروژه، برای من اصلاح مسیر کنه

    و من رو مستقیم به سمت راهکار و قدمی هدایت کنه که باید بردارم

    مستمر و تا انتها

    فارغ از اینکه کارهای دیگه چقدر واجبه، روزی 1 تا 2 ساعت وقت برای این پروژه بذارم

    برای تجدید میثاق با اصلم، برای وصل شدن به اصلم، به توحید، به خوش بینی، به امید، به انتظارات مثبت و روزهای خوش آینده]

    و اجازه بده تو این 1 تا 2 ساعت، خدا کارها رو برات انجام بده…

    خدای من… عجب جمله ای گفتی مریم جان… از این قشنگتر هم مگه داریم:)

    لایو ها رو گوش بدیم و اون آگاهی ها رو تبدیل کنیم به عادت های فکری

    جملات تاثیرگزارش رو به عنوان افکار جدیدی که باید تکرار بشن بنویسیم و ردپای اون روز و اون گام رو ثبت کنیم

    تغییرات درونی خیلی زود شروع میشن و زود به آرامش میرسیم

    و این آرامش خودش باعث میشه زمان بیشتری تو اتصال با خدا باشیم

    این پروژه میشه فرصتی برای ایجاد عادت های قدرتمند کننده

    برای هدفمند زندگی کردن

    برای نظارت بر ذهن و همکاری با قلب، نه با ذهن و ترس

    یه جمله ی طلایی دیگه:

    هر چقدر با ترس های ذهنمون همکاری کنیم و همسو بشیم، آسان میشیم برای سختیها

    هرچقدر با امیدها و امکان پذیری های قلبمون همکاری کنیم و همسو بشیم، آسان میشیم برای آسانی ها

    این گام ها و این پروژه، تمرین همکاری با قلبه

    ألا بِذکرِ الله، تَطمئنُّ القلوب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1903 روز

    به نام خدا

    سلام.

    با لطف و مهربانیِ خدا آغاز میکنم این دوره ی جدید رو.

    مریم جان ازتون خیلی ممنونم برای ادیت و شکل دادن این دوره برای بهبودِ همگی مون.

    این عنوان که اول فایل گفتین برای من خیلی عزیز و ارزشمنده:

    اصلِ بهبودهای کوچک اما مستمر

    همین عنوان به من کلی انگیزه میده که چه کارهایی کنم، چه کارهایی رو ادامه بدم.

    بدونم و یادم بمونه حتی کوچکترین بهبود و تکرارش چقدر ارزشمنده.

    چقدر باید از خودم تشکر کنم برای حرکت های ریز و درشتم در بهبود خودم و شخصیتم.

    بهتر دارم درک میکنم بهبودگرایی و جایگزینی اش با کمال گرایی یعنی چی.

    و چقدر بهبودگرایی شیرین و لذت بخشه.

    اینکه من سخت نگیرم، همون یه چیکه ای که در اون لحظه میتونم انجام بدم رو انجام بدم.

    اینکه گوش به حرفِ نجوا (کمال گرایی) ندم.

    اینکه امیدوار و پرانگیزه ادامه بدم.

    تشکر ویژه ای ازتون دارم برای به روزرسانی فایل لایو و کاربردی تر کردنشون، عنوان گذاشتن براشون.

    من خودم عاشق دسته بندی و پوشه بندی هستم چون دسترسی رو بسیار اسان و لذت بخش میکنه.

    مرسی برای همه چیز.

    فایلهای لایو رو قبلا دیدم و شنیدم.

    اما میدونم این به روز رسانی حتما درخواست خودم بوده که حالا دوباره بهش هدایت شدم.

    این عنوان هم برام هیجان انگیزه:

    تجسم یعنی هدایت کردن انرژیِ فکری در مسیر خواسته ها

    بعد از فایل لایو و صحبت از تجسم، لذت بردم که اِ چقدر تجسم میتونه دم دستی و کنار دستم باشه و انجامش بدم.

    چون همیشه فکر میکردم اهلِ تجسم یا تصویرسازی نیستم.

    یعنی بلد نیستم.

    ولی وقتی فایل رو شنیدم واسه خودم تجسم هایی کردم در جهت خواسته هام و کلی لذت بردم.

    جذابیتش اینه که من میتونم هر چیزی رو اونطور که دلم میخواد، خوشحالم میکنه، بچینم تو ذهنم.

    دقیقا مثل یه فیلم.

    نویسنده و کارگردان یه فیلم رو شکل میدن از لحاظ قصه و اجراش.

    حالا منم و ذهنم که هم فیلمنامه رو مینویسه، هم چگونگیِ اجراشو مشخص میکنه.

    کیفیت و کمیتش دست من و ذهنمه.

    برای همین گاهی تجسم هامو میذارم قبل از خواب اجرا میکنم که هم افکارم منظم شن قبل خواب، هم خواب شیرینی داشته باشم.

    از خداوند کمک و هدایت میخوام که این پروژه رو گوش کنم، درک کنم و اجرا کنم.

    این دو ساعت های روزانه حتما در دسترسه، گاهی کاملا متمرکز و در سکوت خالص، گاهی هم در خلالِ انجام کاری که تمرکز نمیخواد و روتین انجام میشه.

    دوست دارم که ذهنم اروم و ساکت بشه تا بتونم هدایت های خدا رو بهتر بشنوم و درک و اجرا کنم.

    مریم جان مرسی که شغلتون و مسیر رشد همگی ما از یه مسیر رد میشه.

    و شغل شما تاثیرگذاریِ بسیار بالایی روی زندگیِ همه مون داره.

    مرسی که با جان و دل تلاش میکنی هم برای سایت، هم برای بهبود خودتون و ما.

    چقدر این عناوین برام ارزشمندن:

    ترس= آسون شدن برای سختی

    امید و انگیزه= آسون شدن برای آسانی

    من اینجام و با پروژه هم مدار شدم، چون درخواستشو دادم…

    الهی شکرت.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    محسن فصاحت گفته:
    مدت عضویت: 855 روز

    درود خداوند بر بنده شایسته و برگزیده خداوند که نه تنها نقش مریم مقدس بلکه نقش هارون را اکنون دارد و بار و رسالتی را بر دوش خویش احساس می کند آفرین بر نگاه هوشمندانه و مقتدرانه و الهی و هدایتی شما که نه تنها باعث رشد شخصی و شخصیتی شما در تمام ابعاد شده بلکه شعاع آن به قول استاد گرانقدر ابدیت را فرا خواهد گرفت و تا دنیا دنیاست چون انوار خورشید خواهد درخشید.انشالله

    ما زمانی خود را می سازیم که بر روی خودمان کار کنیم ،روح انسان تنها وقتی بزرگ می شود که پاک می گردد.

    هیچ چیز نمی‌تواند طراوت و شادابی از دست رفته یک گیاه را به او باز گرداند،منشا همه عظمت ها،عظمت خداست و اوست که به هر کس بخواهد عزت و جلال می دهد چون او ما را آفریده است و تنها اوست که می تواند ما را در راه رسیدن به سعادت یاری دهد.

    او به ما آرامش مهربانی و عطوفت را ارزانی می دارد و همچنین حس همدردی به انسانهای ستمدیده را

    با صبر در مقابل مصائب و مشکلات بزرگ می توان به خداوند نزدیک شد از خدا تشکر می‌کنم که به من قلبی عطا کرده که با آن زیباییها را حس می کنم حرارت زندگی را می چشم و با آن به عزیزانم عشق می ورزم و در این میان عشق به مردم حد اعلای عشق ورزیدن به خدا و قدردانی از زحمات اوست.

    زندگی مثل یک اثر هنری نیست ،پر از لحظات و خاطراتی است که هرگز تکرار نمی‌شود.

    درست مثل اینکه در آسمان ایستادی فارغ از هر قید و بندی مثل یک اثر هنری زیبا.

    مهرتان مستدام

    دختری جسور و مهربان در عین حال جاه طلب

    شایسته سالار سایت مقدس عباسمنش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    عاطفه نکویی گفته:
    مدت عضویت: 3854 روز

    سلامی گرم حضور محترم استاد بزرگوارم و خانم شایسته ی عزیزم .

    استاد عزیزم از شما بینهایت سپاسگزارم که توحید را به هرروشی که تونستید به ما یاد دادید ، مسیر درست زندگی را . یادمه میگفتین قدیما من هیچی نداشتم ولی آرامشم با الان فرقی نداشت چون اصل را پیدا کرده بودم ، یادمه میگفتین یه چیزی توی من از اول بود که بتونم اقدام کنم و همه اینها همون باور توحیدیه و عدم نیاز به عوامل بیرونی و توکل و آرامش.

    خانم شایسته ی عزیزم …

    ازتون بینهایت سپاسگزارم که آموزشهای استاد را به صورت درست درک و دریافت میکنید و سخاوتمندانه با ما به اشتراک میذارید مسیرتونو تا ما هم انشاءالله دریافت کنیم آنچه را که شما دریافت کردید .

    فقط بگم که لطف خدا خیییلی شامل حالم شد با این پروژه و فهمیدم که چقدر خوب وقتی ازش بخوایم بهمون میده . از اول سال به صورت جدی تر و برای چندمین بار مکرر از بعد از آشنایی با استاد ، مشغول مرور آموزشها شدم . به مسیری هدایت شدم برای کسب درامد ، مسیری که همون مسیرهاییه که استاد میگند با یه کارفرمای خانم و محیطی آروم . درست وقتی عوامل بیرونی را بعد از سالها تونستم با هدایتهای خدا ، بدون شک و تردید از ذهنم بیرون کنم (البته هنوز جای کار دارم و میدونم که باید هرروز یادآوری بشه) ،محیطی که توش با فردی مشغول هستم که عجیب با هم مچ هستیم . اصلا معجزه وار . یه چیز عجیب . کارفرما و محیطی که همش آرامشه و آرامشه و آرامش . به دخترام میگفتم حالا میفهمم چرا استاد میگند رابطه عاشقانه من توی هیچ کتابی نوشته نشده و توی هیچ فیلمی دیده نشده ، حالا میتونم درک کنم یعنی چه ، حالا حرفهاشونو تو محصول روابط متوجه میشم که ننیاز نیست شما کاری کنید شما فقط روی خودتون کار کنید مابقیشو خدا انجام میده و اون سمت خودشو عالی انجام میده ، چون چیزی که خدا درست کنه بینقصه و سرشار از آرامش . حالا این رابطه ی من کاریه و با یه خانم ولی رویایی ، و این بسسسسیار مهمه که نصف روزتو با کی سپری میکنی . خداراهزاران مرتبه شکر .

    بعد از اون هنوز به ثبات فرکانسی نرسیده بودم ، یادمه توی گام به گام تا استقلال مالی استاد از ترموستات مالی صحبت میکردند ، و خیلی از صحبتاشون توی روانشناسی قدیمی ، توی گوشم زنگ میزد تا به لطف پروردگار به ثبات رسیدم ، ولی این مدت اصلا نتونستم به صورت جدی روی خودم کار کنم . یه هفته ای بود همش فکر میکردم الان از کجا شروع کنم و با کدوم محصول و فایل ، برنامه های مختلفی چیدم ، قصد داشتم همه ی فایلهای دانلودی را ازاول و با دقت مرور کنم ، ولی دیشب به خدا گفتم تو بهم بگو چیکار کنم و برنامشو بچین برام . و سحر دیدم (پروژه ی خانه تکانی ذهن ، گام به گام ، ) شده بنر سایت . شوکه شده بودم از الطافش و هدایتهاش .

    خداراصدهزار مرتبه شکر که بهم گفت برای پیشرفت و تغییر بیشتر از اینجا شروع کنم و ذهنم را شخم بزنم و جا برای باورهای درست بیشتر توی ذهنم باز کنم (انشاءالله) .

    باز هم از شما دو گل زیبا و توحیدی بینهایت سپاسگزارم و براتون طول عمر باعزت و موفقیت بیشتر هرساله آرزو میکنم .

    خدانگهدار و به امید دیدار انشاءالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    فاطمه فضائلی گفته:
    مدت عضویت: 1235 روز

    سلامی با عشششق و مهربانی به خانم شایسته عزیزم

    چون میدونم شخصا میخونید با تمام قلبم مینویسم برای تشکر جانانه از شما, اتفاقا امروز صبح که داشتم سپاسگزاری هام رو مینوشتم خدارو بخاطر وجود شما مریم نازنین سپاس گفتم, به عنوان یک دختر جوانی که تقریبا میتونم بگم شخص خاصی تو زندگیم نبوده که ازش الگو بگیرم خداوند شمارو سرراه زندگی من قرار داد, نقش شماهم تو زندگی من کم از پیامبرا و بقیه نبوده ,مریم جان خوش صدا وقتی میگفتید مدتیه تو پرادایس تنها هستید و به خدای درونتون وصل هستید و هیچ ترسی و ناراحتی و احساس تنهایی ای رو ندارید بازهم جلسات دوره مودت رو یادم اورد که مهمترین رابطه ما رابطه با اصلمونه و شما چقدررر زیبا اگاهی هارو عمل میکنید, وقتی خانواده و همسر و دوست و اشنا نیستند شما چه زیبا زندگی با خدای درون اون رابطه همیشگی و لذت بخش رو به ما یاد اوری میکنید و چقدر طعم این زندگی زیباست, چقدر خوبه که قدم به قدم قائم به ذات بودن رو اموزش میبینیم, چقدر اصول زندگی شما با قوانین جامعه فرق داره وقتی یکی یه شب تنها بمونه چقدر دلسوزی میکردیم براش ولی حالا انقدر دید و جهان بینی و سبک زندگیم تغییر کرده که تنهایی برای من یعنی هماهنگ شدنی عمیقتر با خدای درون و خیلی این هماهنگی خوبه انگار هربار منو ازادتر, رهاتر, ارامتر میکنه و به همون نسبت عشق احترام نعمت و خوشی بیشتری رو تجربه میکنم, من از استاد اینارو میشنیدم ولی اولین بار با دوربین شما اینارو زندگی کردنشو اموزش دیدم, من عاشق صلح درونم مریم جان, هیچ چیز برای من لذت بخشتر از وقتی نیست که اگاهی ای رو دریافت کنم که منو متصلتر به خدای درونم کنه!

    چند روز پیش کوه بودم موقع پایین اومدن انقدر شاد و شنگول بودم که خیلی حسی بهم گفت از یه مسیر دیگه برو و وقتی رفتم تو یه لحظه دیدم فواره ای که داره روی درخت بید مجنون اب میشه باهربار یه دور گشتن بخاطر زاویه افتاب رنگین کمان بزرگی رو درست میکرد, یعنی در هردقیقه تقریبا چهارپنج بار رنگین کمان تشکیل میشد, این اولین تجربه من بود از دیدن پشت سرهم و تعداد زیاد رنگین کمان و هی دوست داشتم به ادمهایی که رد میشدن بگم تو هم بیا ببین ولی خب نمیدونستم با چه واکنشی مواجه میشم و نگفتم, بعد ازون گفتم خدای من یه عالمه فراوانی, نعمت, ایده, زیبایی اطراف من هست که دارم روزانه از کنارش رد میشم و نمی بینم شاید مثل قبلا که حتی نمیتونستم سپاسگزاری هامو به ده تا هم برسونم, این همه ادم رد میشن ولی فقط من دیدمش حتی با اینکه داشتم فیلم میگرفتم, گفتم خدایا چشم و گوشم رو به روی نشانه ها باز کن و خداوند بعد این دعای من این فایلهارو برای من اورد.

    خانم شایسته عزیزم مفهوم خودخواهانه برای خودمون وقت گذاشتن واقعا برام قشنگ بود دوست دارم این حودخواهی رو, خودخواهی متصل به درون و غیر نیاز به دیگران

    دیشب هم متن یکی از بچه های عزیز رو خوندم و سیوش کردم راجب رهایی, دوست داشتم اینو هم اینجا به اشتراک بگذارم:

    “آن گاه که رها کنی ، خداوند درهای آسمانش را باز می کند و پرواز کردنت آغاز می شود. چرا ؟ چون دقیقا آن جا نقطه ای است که تمامِ تقلاهای خود را کنار می گذاری و یکپارچه میدان را به خداوند وا میگذاری ، واقعا من بُریدم ، ولی واقعا بیشتر از آن بُریدن ، عاشقِ زندگی کردن بودم  ، و تنها خداوند ، عشقم به زندگی را دید ، تا خودش همه چیز را تنظیم کرد

    وقتی که بارهایِ منفی را از خود جُدا کنیم ، ابتدا رها و خلاص می شویم ، سپس ، به بارهایِ مثبتِ هستی ، به میوه ها و دستاوردها و محصولاتِ هستی ، مُلحق می شویم .

    چرا رها نباشیم ، وقتی که در جهانی در حالِ بازی کردن هستیم که از هر جنبه اش ، بی نهایت است ، روزی جهان تنها آب بوده است ، چیزی دیگر از کُره یا کهکشانی دیگر واردش نشده بود و نخواهد شد ، پس چه عاملی رُخ داد که از آن جهان که تنها آب بود ، این همه زیبایی پدید آمد ؟ یقینا تنها و تنها باور و خواستنِ انسانها بود ، و نهایتی هم برای این خواستن ها و دریافت کردن ها وجود ندارد ، پس چه کمبودی هست وقتی که از هیچ ، همه چیز خلق شد ؟ آیا این نهایتِ احساسِ آزادی و رها بودن نیست ؟ در عینِ آزاد بودن و رها بودن ، چرا نخواهیم ؟ حتی اگر هیچِ هیچِ هیچ باشیم ، بخواهیم و بخواهیم و بخواهیم ، که جهان منتظِرِ خواستنِ ماست ، رها باش که عاقبتت ، بی انتها بودن است ، برقص که در مُحاصره یِ خداوندی”

    امیدوارم خداوند مهربان تعهد لازم به همه مون رو بده

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1125 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    خدا را هزاران بار شکر …شکر …شکر…

    که هدایت شدم به این فایل

    واقعا من از خدا خواسته بودم کمکم کنه …چند وقتی بود داشتم روی دوره شیوه حل مسایل کار میکردم

    واز خدا خواستم منو هدایت کنه به مسیری یا فایلی از استاد که بتونم ذهن مو بهتر تربیت کنم

    واقعا از مریم جان سپاس گذارم

    بابت فایل تجسم آگاهانه،که روی سایت گذاشتن، متشکرم

    چقدر به جا بود این دوره پاکسازی ذهن به صورت گام به گام

    و ممنون بابت تک تک نظرات بچه ها این دوره

    چقدر زیبا مریم جان توضیح دادن فایل اول ،که بهبود های کوچک ولی مستمر و هر روز می‌تونه ذهن ما را به سمتی هدایت کنه که ما می‌خوایم

    و آگاهانه داریم ذهن و به سمتی می‌بریم که ما می‌خوایم

    با اینکه نجواهای ذهن گاهی اوقات منو نا امید می‌کنه ولی همون موقع به ذهنم میگم ببین خودت داری با ذهنت خلق میکنی پس زیبا خلق کن

    گفتگوی های منفی خفه میکنم

    که میشه …میشه ….

    همه چی درست میشه ….من میتونم

    وبه خدا میگم که این تو هستی که داری همه چی میچینی

    مریم بانو صدات پر از آرامشه ،حست با حس من گره خورده .

    انگار وارد دنیای دیگه ای شدم

    با تک تک کلمات ت زیبایی حس میکنم .انگار فقط داری با من صحبت می‌کنی ،انگار داری به من میگی

    حرفات بوی خدایی میده .

    متشکرم

    متشکرم

    متشکرم

    الهی شکر که منو در مسیر استاد عباس منش و مریم جان قرار دادی

    تا این آگاهی ها راهی بشه برای وصل شدن به معشوق .

    در پناه خدا

    که کلی احساسم خوب کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    ژینا صالحی گفته:
    مدت عضویت: 727 روز

    (بسم الله الرحمن الرحیم)

    0دستورالعمل پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام0

    سلام به همه ی اعضای خانواده ی عزیزم

    مریم شایسته ی عزیزم ، سپاسگزارم بابت استارت این پروژه و چقدر خداوند به موقع درخواست همه ی ما رو پاسخ داد

    چقدر این قانون دقیقه…

    من هم آمادم که گام به گام این پروژه ی توحیدی رو با همکلاسی های عزیزم پیش برم و خداوند رو اجابت کنم.

    چکاپ فرکانسیم رو نوشتم ، تعهدم رو دادم و با عشق اعلام حضور میکنم

    شکر که هم مدار شدم با این پروژه و انسان های فوق العاده

    از الان خبر های خیلی خوب به گوشم میرسه و بی نهایت خوشحالم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    به نام هدایت الله

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خداروشکر میکنم امروز هم در مدار شنیدن و عمل کردن به آگاهی های خوب سایت قرار گرفتم وخدا میدونه که در این مسیر باتعهد وعمل به آموزه‌ها چقدرایمان و اتفاقات خوبی برای من رقم بخورد مخصوصا با صدای دلنشین و زیبای خانم شایسته خیلی به این آرامش نیاز داشتم و دارم مدتهاست.. خیلی خیلی خیلی وقته که منتظرشم و دوست داشتم چنین آرامشی رو که فقط اولای آشنایی با این مسیر با سایت با استاد و این آگاهیا کسب کرده بودم و نصیبم شده بود رو دوباره تجربه کنم..

    وقتی که این فایلها شنیده میشود و در مورد آن‌ها تعقل می‌شود، خوبخود هدایت انرژی فکری در جهت خواسته‌ها را یادمی‌گیرم، نظارت بر ذهنم جزئی از عادت‌هایم می‌شود و بصورت خودکار مراقب گفتگوهای ذهنی خودم هستم، مدام ناظر فکرهایی که در ذهنم می‌چرخد هستم و از آنها غافل نیستم، همواره توجهم به احساسم هست و دست ذهنم را می‌خوانم و بمحض اینکه خواست من را از مسیر گمراه کند، آن فکر را در نطفه خفه کرده و اجازه قدرت گرفتن به آن را نمی‌دهم و آرام‌‌آرام متوجه می‌شوم که ذهنم نیز با من هم‌جهت شده است

    خدایا من می‌خواهم رشد کنم و از این مداری که هم‌اکنون در آن هستم به مدار بالاتر بروم آن هم از مسیری هموار و راحت پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام

    هرجایی که هستم و درگیر هرکاری که هستم آن را رها کرده و یک استراحت ذهنی بخودم بدهم و به آن درگیری ذهنی و مساله‌ای که راهکاری برای آن ندارم و یا خواسته‌ای که چگونگی آن را نمی‌دانم که قدم را از کجا بردارم، بگویم من ترا در این نقطه رها می‌کنم و تسلیم می‌شوم و حل این مساله و ادامه این مسیر را از خانه‌تکانی افکاری شروع می‌کنم که در حال چرخیدن در ذهنم هستند؛

    من اولین قدم را از اینجا برمی‌دارم و اجازه می‌دهم تا آگاهی‌های این لایو‌ها طی این پروژه برای من اصلاح مسیر کند و مستقیماً من را به سمت راهکار و قدمی هدایت کند که لازم است از طرف من برداشته شود؛

    خیلی مهم است که این پروژه مستمر و تا انتها انجام شود و شرط اینکه این پروژه را مستمر و تا انتها بروم این است که خودخواه باشم یعنی فارغ از اینکه الان چه کارهای واجبتری هست که باید انجام بدهم، برای یکماه روزانه دوساعت را برای خودم خالی کنم،

    دوساعت برای تجدیدی میثاق با اصلم و برای وصل شدن به توحید، وصل شدن به خوشبینی، وصل شدن به امید، وصل شدن به انتظارات مثبت و روزهای خوش آینده و اجازه بدهم در این دوساعت‌های روزانه از کمترین مقاومت‌های ذهنی، خداوند کارها را برای من انجام بدهد؛این پروژه 28 روز که گفتید واقعا باید خودمون را متعهد کنیم که به قول شما روزی دو ساعت تایم خالی کنیم برای خودومون در واقع ارزش قایل باشیم ارزششو داره واقعا خیلی زیاد امیدوارم بتونم با همت خودم خدای خودم در این مدار آگاهی باشم خودم را پله به پله مدارم بالا برود و خدا جهانم را بیشتر درک کنم و همجهت بشم آسون بشم به آسونی ها

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1171 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    خانم شایسته در ابتدای شروع این فایل یک تذکر و یک یادآوری عالی را به من متذکر شدند و آن این بود که من باید همیشه دستاوردهای کوچک و جزیی خودم گوش بدهم و به آنها توجه کنم

    این نکته بسیار مهم است که وقتی من دستاوردهای کوچک زندگی خودم را ببینم بی شک تجارت و نتایج عالی و بزرگ دیگری به راحتی برای من در زندگی من رقم می خورد

    چقدر این نکته برای من مهم و اساسی و عالی بود

    یادم باشد که همیشه باید به خودم ایمان داشته باشم و همیشه به خودم افتخار کنم

    همان طور که من توانسته ام تا به اکنون به این نقطه برسم بی شک باز هم می توانم به دستاوردهای عالی و فوق العاده دیگر هم برسم

    همه چیز برای من شدنی است فقط و فقط به این شرط که بخواهم و دل به آموزش ها بدهم

    در این راه ناخواسته ها توجه نکنم و دل به داشته های خودم بپردازم

    به سراغ خدای خودم و نشان دادن ایمان خودم به او بروم

    هر زمان از او کمک بخواهم او به من بهترین راه را نشان می دهم و من را هدایت می کند

    چقدر نجواهای ذهنی برای من قبلا چالش برانگیز بود

    هر زمان که می خواستی کاری را انجام بدهم انواع افکار به سراغ من می آمد

    ترس ها

    نگرانی ها

    مشکلات طول مسیر

    اتفاقاتی که می توانست بد باشد

    و و و

    به حدی این نجواها آنقدر بیشتر می شد که دیگر از انجام آن کار منصرف می شدم و در نهایت خودم را توجیه می کردم که این کار درست ترین کاری بوده است که می توانستم انجام بدهم و آن کار را رها کردم

    اما اکنون می دانم که این راه اشتباه و غلط بوده است و این من بوده ام که باید ترمز افکار خودم را در دست بگیرم و به خدای خودم ایمان و توکل داشته باشم و از او کمک بگیرم

    او همیشه من را هدایت می کند و به من مسیر درست را نشان می دهد

    ممنون خدای خودم هستم که این نعمت بزرگ را به من داده تا همیشه آرامش را در زندگی خودم لمس کنم

    سپاس از استاد عزیز

    سپاس از خانم شایسته خوش ذوق

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای ممکن ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: