https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
710نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استاد عزیزم.خوب الان می شه تغییر داد دیگه وگرنه باید ۴ سال مثل شما روخودمون کارکنیم بیام پیش شما.من با ۳ سال آشنایی شما نه اخبار میبینم نه به بدیها نگاه میکنم .از نازیبایی ها اعراض میکنم.۳۵ سالمه از ۲۶ سالگی در خوندم الان ارشد روانشناسی دارم. پوشاک دارم .آموزش تندخوانی دارم .ازدواج کردم خیلی با آرزوهام فاصله دارم ولی هر روز دارم تلاش میکنم.
در کمدی الهی دانته .جمله ای نوشته بسیار قابل تالم .:
در دوزخ بدترین جایگاه برای افرادی بود که در بزنگاه انتخاب اخلاقی بی طرفی را انتخاب کردند.
استاد درمورد این بحث من یادم میاد برادر من خیلی زیاد قلیان میکشید خیلی زیاد حالا این موضوع مال چند ماه پیش هست و من همواره شکایت بسته اینجا میگفتم اونجا میگفتم و به زمین زمان شکایت میکردم چون توی یه خونه بودیم و من واقعا اذیت میشدم از این موضوع و بدم میومد چون خودم دوچرخه سوارم و واقعا بوی اون منو اذیت میکردم فک کنم دو ماه پیش بود گه نشستم باخودم خلوت کردم و گفتم من که این همه روی خودم کار کردم این همه قانون یاد گرفتم چرا هی میگم و هی و هیییی بارها و بارها بیشتر جذبش میکنم و توجهم رو از روی اون ورداشتم و استاد باورتون نمیشه توی سه چهار روز فقط از تهران نامه اومد از شرکت که اقای پاشایی شما باید بری تبریز و اونجا بقیه کاراتو انجام بدی و من چقدر تو اون لحظه قانون رو با تموم وجودم درککردم .و چقدر حالم خوب شد این فایل احساس کردم به تجربه من ربط داشت خاستم بگم که بقیه هم اگر توی این شرایط قرار گرفتن فقط توجهشون رو ور دارن همه چی دروست میشه.
چقدر این فایل موقعیت ماه گذشته منو خوب به تصویر کشید.. به موارد خودم اشاره میکنم:
1. من دارم میرم باشگاه بدمینتون بازی میکنم. من و هم بازیم توی سه مااااه همش تمرکزمون روی موارد منفی بود. همش زیرلب داشتیم غر میزدیم و شاکی بودیم. میگفتیم چقد باشگاه شلوغه…. چقد مربی بفکر بچه های مسابقه اس و به ما اهمیتی نمیده…. چرا مربی دو جلسه اس مارو توو زمین نبرده.. چرا مربی یه ماه فقط دوتا ضربه بهمون یاد داده… اره این خودشو گرفته اره حسوده و ووووووووو همش تمرکز روی چرت و پرت!!!
و فکر میکنین چیشد؟؟؟؟؟
هیچی! مربی واقعا دیگه به ما توجهی نمیکرد.. و توپم خیلی راحت گم شد و دیگه پیدا نشد. اصلا معلوم نشد کی برداشتش. بخودم اومدم!!!
گفتم صبا این گم شدن توپ که گرونم بود (برند یونیکس) یه تضاده که اگه تو بتونی درست رو برداری به نفع توعه در غیر اینصورت میری پایین تر و جوری میشه که دیگه بدمینتونو میزاری کنار. ورزشی که عشق اول و اخرته
نشستم فکر کردم با خودم حرف زدم گفتم ببین صباجان روزای اول که میومدی یادته چقد مربی بهت توجه میکرد اون بهت سلام میداد از لباسات تعریف میکرد و خوشرو بود بعد تو دوست بدی انتخاب کردی و دل به دلش دادی تمرکزت رفت روی ناخواسته و ..
اولین کاری ک کردم گفتم باید این دوست رو بزارم کنار چون اخلاقش این بود و منم که نمیتونستم عوضش کنم پس کات کردم و دیدم اصلا کائنات به خاست من پاسخ داد و اون خودش به طرز عجیبی دیگه نیومد باهام بازی کنه!!!!!! منم از خدا خواسته
بعد شروع کردم به تمرکز و توجه به خوبی های باشگاه
به کوچکترین چیز عکس العمل نشون میدادم و میگقتم وای چه عالی
چه مربی خوشرویی چقد مهربون و خودم رفتم همش ازش سوال پرسیدم رفتم با بچه های جدید بازی کردم ووووووو از همون جلسه اول اوضاع به کلی تغییر کرد
مربی اینقدر باهام خوب شد که بهم برنامه امادگی جسمانی داد و منو میفرستاد با بچه های نیمه حرفه ای بازی کنم تا بهترشم و در یک ماه استاد بخدا در یک ماه چنان پیصرقتی کردم که توی این سه ماه نکردم!!!!!!
و من به شرک خودم پی بردم. من چسبیده بودم به این دوستم و میگفتم خوبه این هست و همیشه میتونم باهاش بازی کنم من میترسیدم که تنها بمونم و این شرک بود و وابستگی. از همون روزی که رهاش کردم و به این ترسم غلبه کردم چنان بازیکن هایی اومدن باهام بازی کردن که در حد مربی بودن و من فقط داشتم یاد میگرقتم و این حد از پیشرفت باورنکردنیه
من توو همه گیم ها میباختم ولی جلسه اخری 3 تا گیم رفتم و هر سه رو به راحتی بردمممممممممممممم
البته توو این یک ماه فراز و نشیب داشتم چون تکامل باید طی میشد باورهام و تمرکزم خیلی خراب بود ولی مهم جلسه اخره که نتیجه از همه لحاظ بازی من و دوستای جدید و رابطه ام با مربی عااااااالی و راضی کننده بود
این نتیجه تمرکز من روی بدی ها و خوبی ها بود که تونستم با تغییر درون خودم و نه بیرون (عوض کردن باشگاه و مربی و قهر و شکایت و دلخوری) همونجا اوضاع رو به نفع خودم تغییر بدم و این نتیجه رو بگیرم
2. من سالها دوست داشتم لباسایی بپوشم که از نظر خانوادم مشکل داشتن و خیلی ناراحت بودم. قکر میکردم که در اسارتم و ازادی ندارم. وقتی با فایلای توحیدی شما اشنا شدم گفتم باید درونم رو تغییر بدم. حالا باید چکار میکردم؟؟؟
باید شرکم رو از بین میبردم. بله اون شرک بود که باعث میشد دیگران بهم گیر بدن و نزارن خودم باشم. چون میترسیدم و اجازه میدادم با ترسم که اونا روی زندگی من تاثیر بزارن. من اول شروع کردم این ترس رو از بین بردن. و بعد یه روزی اون لباسی ک میخاستم و پوشیدم و اروم رفتم بیرون
منم میگفتم من آزادم و هیچ کس نمیتونه برام تصمیم بگیره تازه حرف مردم (خانوادم) برام مهم نیس من دیگه دنبال تایید اونا نیستم بدشونم بیاد برام مهم نیس من راهم خطا و اشتباه نیس لباسم عرف جامعه اس و ناهنجار نیس پس درسته
و الان یک سال و خورده ای که انواع لباس هایی که دوست دارم رو خریدم و هیچ وقت هیچ کس هیچی نگفت. این نتیجه تغییر درونمه. این نتیجه از بین بردن شرکه
خدارو شکر در این مسیرم و با تمام وجودم در حال کنترل ذهن هستم هرچند یه وقتایی عرصه تنگ میشه و با تمام وجود احساس عجز به وجود می آید اما باید یاد بگیری همین لحظات هست که باید باید با تمام قوآ بیشتر قوی تر به ریسمان الهی چنگ بزنی و بها رو پرداخت کنی،
پرداخت بها در واقع یعنی همین چنگ زدن به ریسمان الهی کنترل ذهن کردن جدای از بدنه ی جامعه بودن و سرت توی کار خودت باشه و مستقیم بری جلو هرچند شرایط دلخواه نباشه،
و چقدر من الان با تمام وجود اینو بیشتر متوجه شدم استاد جان که چقدر ناله کردن و انگشت اتهام به دیگران زدن راحته و حتی لذت بخش..
توی فایل مصاحبه تون میگید اگر هم بحث یا صحبتی پیش بیاد بینمون توی زندگی، خانوم شایسته میگن من چه فرکانسی ارسال کردم که این چنین شد یعنی سریع انگشت اتهام رو میبرن سمت خودشون نه شما و هر عامل دیگه و حس قربانی داشتن،
هزاران هزاران هزار درک و اگاهی داره همین یک جمله اگر در مدار باشی و با تمام وجود حسش کنی،
انگشت اتهام فقط سریع به سمت خودت، من چیکار کردم من چه فرکانسی ارسال کردم من چه باوری داشتم درون من چه چیزی بوده من فقط من…
بنظرم باید با تمام وجود بها رو پرداخت کرد برای اینکه به این باور برسی تو مسول زندگی خودت هستی تو مسول صدرصد احساسات خودت هستی، استاد جان نمیدونم با چه زبانی از شما تشکر کنم برای وجود ارزشمند شما و دوره های بی نهایت ارزشمند شما که باید فقط و فقط باور کرد بها پرداخت کرد استمرار به خرج داد و استقامت استقامت استقامت…
با پوست و گوشت و استخوان درک کردم که تو مسول زندگی خودت هستی و این سخت ترین باوری هست ک باور کنی و درک کنی…
وگرنه انگشت اتهام زدن به عوامل بیرونی خیلی راحته خیلی در مقابلش سراسر بدبختی و حال بد و حس قربانی بودن رو در پی خواهد داشت،
دوره ی عشق و مودت با قدرت تمام میگید روزی هزار بار بگو من مسول صدرصد احساس خوب خودم هستم من مسول صدرصد زندگی خودم هستم و چقدر این نگاه متفاوت هست و چقدر بدنه ی جامعه قبول نمیکنه،
چون معمولا هم صدا بودن اعتراض کردن بحث کردن انتقاد کردن نظر دادن داد زدن رو نشانه ی روشن فکری و اعتماد بنفس زیاد میدونن،
و اگر راجب این موضوعات باهاشون صحبت کنی میگن به طرز عجیبی مسخره میکنن و قضاوت چیزی که شما هزاران بار فریاد زدید ک راجب این موضوعات با کسی صحبت نکنید تحت هیچ شرایطی،
حتی تو قرآن هم بارها گفته شده اعراض کن توکل کن ،ما تورو وکیل و وصی نفرستادیم پیامبر حرفت رو بزن و برو…
ولی اینجا نه اگر چیزی نگی نشان دهنده بی کلاسی و عدم اعتماد بنفس هست و اینکه تو روشن فکر نیستی، ببین کل دنیا دارن بحث میکنن اعتراض میکنن پس حتما یه چیزی هست حتما درسته هم رنگ جماعت شدن…
یه نکته ی دیگه که خیلی بهش توجه کردم استاد جان،انسان هایی که به موفقیت های خیلی خوبی رسیدن و واقعا بزرگ هستند و فوقالعاده قاعم به ذات و درخشان به هیچ عنوان هم رنگ جماعت نیستن، و اصلا دخالتی نمیکنن توی اعتراض کردن و آه و ناله کردن چون اونها خودشون، خودشون رو ساختن و اینقدر رشد کردن و موفق شدن و قطعا و یقینا به این باور رسیدن که همه چیز خودشون هستن و تلاش و باورهایشان پس کاری به عوامل بیرونی ندارن و اینکه هم رنگ جماعت باشند من الجمله خودتون استاد جان،
و هرچقدر انسان معمولی تر و کوچک تر بیشتر هم رنگ جماعت هستند و بیشتر عوامل بیرونی رو دخیل میدانند، چون باورهایشان همین بوده و هست و قطعا و یقینا بیشتر ناله میکنند و دنبال یه چیزی بیرون هستند و برگی در باد…
سپاسگزارم استاد بابت این همه آگاهی این همه علم درک روشنایی که با صحبت های ارزشمندتون بازگو میکنید و خداروشکر که در این مدار هستم و تمام تلاشم رو میکنم برای درک کردن و عمل کردن،
به قول انیشتین باهوش اون انسانی هست که خودش رو تغییر میدهد یعنی این توانایی و یادگیری رو دارد که خودش را تغییر دهد این از باهوشی انسان هست وگرنه همرنگ بدنه ی جامعه بودن که کاری ندارد مشرک بودن حال بد داشتن دنبال عوامل بیرونی بودن راحت ترین کار توی دنیاست…
باهوشی ینی انقدر آگاهانه زندگی کنی و آگاهانه خودت رو تغییر بدهی که دیگران از نتایج و شخصیت تو جلو تو ذوب بشوند…
این جمله تون ملکه ی ذهن من شده، آن قدر روی خودت کار کن و آنقدر عالی نتیجه بگیر دیگران در برابر نتایج تو ذوب بشوند…
عاشقتونم استاد جان و هرروز با تضادهایی که پیش میاد و بدنه ی جامعه ای ک میبینم بیشتر به ارزشمندی و بزرگی و زیبایی و متفاوت بودن شما پی میبرم و بیشتر درک میکنم بیشتر باور میکنم،
و چقدر در این مسیر بودن و استقامت داشتن و استمرار داشتن نشان دهنده ی این آیه ی زیباست ((ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَهُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّهِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ ))
سلام و درود به شما دوست ثروتمند و هم خانواده ای فرهیخته.
عجب کامنت تاثیر گذار و آگاهی بخشی بود، یه دوره کامل آموزش بود برام. اصلاً دلم نیومد فقط پنج ستاره بذارم و برم و پاسخی ندم. بسیار تحسین برانگیز و پر از انرژی مثبت بود، اون آیه ای که نوشته بودین بسیار بسیار زیبا و هدایتگر بود و بابت یادآوری اون آیه ازتون قدردانی میکنم.
واقعاً حق با شماست یه وقتایی کنترل ذهن سخت میشه، کنترل ورودی سخت میشه، توی جامعه حجم عظیمی از صحبتها و اعتراض و ناله کردن ها بالا میگیره، عین یه طوفان. و اینجا ماییم که یه تنه باید از یه طوفان و تندباد اعراض کنیم بدون اینکه حالمون بد بشه. اینجاست که مفهوم جهاد اکبر که استاد مکرر توی آموزش ها بیان میکنن خودش رو نشون میده.
یه آیه از قرآن براتون بنویسم تا هم یادآوری برای خودم باشه و هم قوت قلب و مهر تأیید به باورهای مثبت و توحیدی شما «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا – و خدا هرگز هیچ راه سلطه ای به سود کافران بر ضد مؤمنان قرار نداده است.» آیه ۱۱۴ سوره نساء
این آیه به ما یادآوری میکنه که تازمانی که دستمون توی دست خداوند باشه شکست ناپذیر هستیم.
از درگاه خداوند برای شما و همه اعضای سایت، سلامتی و آرامش و امنیت و شادکامی و موفقیت درخواست میکنم.
سلام استاد عزیزم واقعا از شما سپاسگزارم که این موضوع رو به من یاد دادید ،من سالها پیش از شما یاد گرفتم که شکایت نکنم ،غر نزنم و در کل کانون توجه ام رو کنترل کنم البته که زمان برد و تکامل باید طی میشد و خدارو هزار مرتبه شکر الان در شرایط عالی هستم نمیدونم باورتون میشه من اصلا نمیدونم دقیقا چه اتفاقی افتادی تو ایران فقط در این حد میدونم که یه چیزی شده ،
انقدر من تو این موضوع تمرکز کردم و تلاش کردم که وارد هیچ بحثی نشم که الان تو یه گوشه ی دنجی از دنیا تو یه شهر ساحلی گرمسیری با درختای فراوان و سر سبز و نخل های بسیار زیبا سواحل رویایی مناظر رویایی که هر روز شگفت زده میشم از دیدنشون دارم زندگی میکنم و یه تنهایی و خلوت نابی دارم که با هیچ چیزی عوضش نمیکنم و دارم کاری و میکنم که عاشقشم و کسب درآمدم از مسیر علاقمه و عجیب دارم فکر میکنم به این موضوع مهم و امروز که این فایل شما رو دیدم قلبم گفت کامنت بزارم و این موضوع رو بگم که این شرایطی که الان پیش اومده و باعث ناراحتی اکثریت جامعه است برای من فقط خیر و برکت بوده ، چرا و چطور؟
چون ایمانی تو من ساخته و داره میسازه که اقا قانون اینقدر دقیق کار میکنه و کبوتر با کبوتر رو انجام میده همونجوری که سالهاست داری کنترل میکنی زیپ دهنتو نتیجه اش اینه که الان در بالاترین سطح ارامش در طول زندگیت هستی و یه گوشه از دنیا فارغ از هیاهو و بدور از حاشیه ها داری هر روز روی بهتر شدنت کار میکنی و انقدر لذت بخش شده زندگی برات ، کافیه همینو کپی پیست کنی رو هر چیزه دیگه ای که میخوای چون مسیرش همینه
آرامش و صلح و ازادی میخواستی ، از خودت شروع کردی و گله و شکایت نکردی و تمرکز کردی رو ارامش و صلح و ازادی
ثروت و موفقیت های بیشتری میخوای ، بیشتر به رشد کسب وکار ها توجه کن ،بیشتر به شلوغی های کافه ها و رستوران ها ،کنسرت ها ،فستیوال ها و … توجه کن ، به زیادی درختان محل زندگیت توجه کن که از همه ی جاهایی که تا الان بودی بیشتره ، به مارکت های نزدیکه خونت نگاه کن که از همه جاهایی که بودی بیشتر با کیفیت تر و بزرگتره ، به تمیزی محیط زندگیت و محلت نگاه کن که بی نظیره ، به وسعت خط ساحلی شهرت نگاه کن ، به فراوانی اسکوترها نگاه کن ، به تعداد زیاد کافه های ساحلی نگاه کن ،به تعداد زیاده توریست ها نگاه کن ، فراوانی وسایل نقلیه عمومی ، فراوانی نوزادها و بچه های کوچیک
ایشالا خدا کمکم کنه این مسیر و ادامه بدهم و از نتایج فوق العادش براتون بنویسم.
با تشکر و سپاس فراوان از شما استاد عزیز و تیم فوق العاده تون که حرکت تو مسیر مستقیم رو بهمون یاد دادید
واى نمیتونم بگم ک چقد از گوش دادن این فایل و درک کردنش لذت بردم
استاد من واقعا خدارو شکر میکنم ک شما استاد من هستید و چقد خوبه که الگوى من هستید تو تمام زمینه هاى زندگیم
بدون اغراق میگم مثل شما بودن ادا دراوردنى نیست باید با پوست و استخون به درک حرفهاى شما رسید
واقعا فقط خاستم تشکر کنم ازتون که انقد قشنگ قانون رو درک کردید و بما اموزش میدین 🙏
من از شما یاد گرفتم بجاى شکایت کردن از این و اون و وضعیت و جامعه و ادمها ،فقط و فقط روى خودم و خواسته هام کار کنم بدون اینکه بخام کنکاش کنم که تو جامعه و محیط بیرونم چه خبره
من از شما یاد گرفتم که شکایت نکنم و اگه شرایط فعلى مو دوس ندارم خودمو تغییر بدم تا هدایت بشم به شرایط ایده آلى که میخام
استاد دوستوووون دارم زیاااااددد
این تفاوت افکار زیباى شماست که با تمام دنیا متفاوتتون کرده و بهترین استاد دنیا هیتید که اصل و اساس رو اموزش میدید
✔️از اولین چیزهایی که از شما یاد گرفتم، یکی همین بود: من مقصرم، من مقصرم، من مقصرم! این مسأله کمکم کرد که دنیا را جور دیگه ای نگاه کنم. چون به قول شما، چیزی که توش مقصر نباشی، نمیتونی تغییرش بدی. بنابراین، من سیبل همه ی اطرافم شدم، مسئولیت پذیرتر شدم و رشد کردم. به خاطر این مفهوم از شما متشکرم🌺
✔️دیشب که داشتیم با ماشین به سمت خانه میامدیم، به اعتراضات مردمی کف خیابان برخوردیم. نیروهای پلیس و لباس شخصی سوار بر موتور به جمعیت کم جوانان حمله کردند. جنگ مغلوبه شد و هر کس به طرفی فرار کرد. منهم با آرامش پشت فرمان نشسته بودم. یک مرتبه همه ی جمعیت غیور پشت فرمان شروع کردند به بوق زدن… راستش یاد آن مفاهیمی افتادم که یادم داده اید: اینکه خلایق هر چه لایق و اینکه اگر در کشوری حکومتی برقرار است، به خاطر اینست که دنیا کارش را درست انجام میدهد و آن حکومت باید برقرار باشد….اینها کاملاً از نظر من درست و حقیقی هستند….
اما بالاخره من هم مثل بقیه، ده ثانیه به انگشتم روی بوق فشار آوردم، چون یک مرتبه یادم آمد که ممکن است شما و مریم بانو، روزی به ایران بیایید…با چیزهایی که راجع به عدم اجبار حجاب در قرآن نوشته آید…و با پوشش خود خواسته و درست مریم بانو، ممکن است هر دو شما را کف خیابان با گلوله بزنند!😔
استادقبل ازاینکه باشماآشنابشم نه تنهادرمورددولت بلکه درموردهرموضوعی یکی صحبت میکردکافی بودیک خط ازاون موضوع بگه تاخودفلوریداصحبت میکردم واظهارنظرمیکردم…
وقتی به زندگی خودم نگاه میکنم ومیبینم فارغ ازهرموضوعی چراهنوزنتیجه دلخواهم نگرفتم شایدبه جرأت بگم ۸۰درصدش بخاطراین بوده همیشه دنبال مقصرمیگشتم وجالبه تموم کسانی که فکرمیکردم عامل بدبختی من سدندهمونهایی هستن که یکروزمیگفتم این شخص میتونه به من کمک کنه پس نتیجه میگیرم دردوحالت خودم خالق شرایطم هستم و۱۰۰درصدبه این باورم ایمان دارم وخداروشکراگه زمانهایی اشتباهی هم داشته باشم حداقل قبول میکنم که بایدروخودم کارکنم…
منم مثله داستان شماکه توکشتی قبل اینکه قرآن روبندازین تواب یکباردیگه تامل کردین منم اومدم البته درکناراموزشهای شما الگوبرداری ازشما به خودم گفتم اگه واقعاعوامل بیرونی مثله دولت، ریسم، کارگرامو… باعث بدبختی من شدندچرااونهاروزبه روزرشدوپیشرفت میکنن امامن شرایطم بدترمیشه باخودم گفتم یه جای کارم میلنگه واومدم صحبتهای شمارووحی مطلق قراردادم وتمریناتموازاینجاشروع کردم اولآ گفتم من خودم عامل خوشبختی وبدبختی خودمم وبعدش تمرین دومم این بودباهرکسی ارتباط برقرارمیکردم اگه مقصر۱۰۰درصدی هم بودمیگفتم حق باشماست استادجان انقداینوتکرارکردم که مخصوصااطرافیانم اصلاباورنمیکردندمن بگم حق شماست😁میگفتن دیوانه شدی فقط میخندیدم چون کاملاداشتم نتایج رومیدیدم وجهان داشت به اندازه ای که عمل میکردم به این باورم طبق میل من عمل میکردخیلی ازتون ممنون وسپاسگذارم…
واماباورمن درموردموضوعاتی که اخیرادرایران بوجوداومده… اولاخندم میگیره وقتی حرص مردم رومیبینم بنظرمن این باورمن شایدبدرددوستان منم بخوره…
من میگم طبق قانون بایدتازمانی که توهرروستاشهروکشوری که زندگی میکنیم بایدبه قوانین اونجااحترام بزاریم همیشه میگم اگه شرایط نادلخواهه بایدمثله استادباورهاموتغییربدم وهدایت بشم به جای دلخواهم اماتازمانی که درکشورم هستم بایدبه تمام قوانین احترام بزارم…
مثلا زمانی که کم سن بودم تازمانی که به قوانین خونه احترام میذاشتم موردلطف ومهربانی خونوادم بودم ولی جاهایی که قانون روزیرپام میذاشتم بیشترین اذیت روخودم میشدم…
طبق تکامل ودرک الانم نتیجه میگیرم همه چی درسته همه خوبن واگه چیزی باعث ناراحتی یاخوشحالی من بشه خودمم که باباورهام خلقش میکنم….
استادواقعاعاشقتم😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘🌹
استادبهت قول میدم شاگردخوبی برای شماوالگوی مالی وشخصیتی عالی برای دیگران ونسلهای بعدی باشم وباکمک خداوندوباتمام وجودمردانه قدم به قدم مسیرشماروادامه خواهم داد…..
سلام استاد. خداقوت. من پارسال این موقع بخاطر اشتباهی که انجام داده بودم حدود ۲۰۰میلیون بدهی داشتم. ولی با همین قانونی که از شما آموختم که ۱۰۰درصد تمرکزم روی خودم باشه تونستم ۹۰درصد اون بدهی رو تا الان صاف کنم. البته هر ماه هم برای آموزش دیدن یا تفریح مسافرت میرفتم و حتی شروع کنم به ذخیره پول برای خریدهای جدید.
این قانون خیلی بهم کمک کرده تا بتونم از جهل به یکم دانایی برسم و هرروز بهتر از قبل خودم باشم
سلام استاد عزیزم.خوب الان می شه تغییر داد دیگه وگرنه باید ۴ سال مثل شما روخودمون کارکنیم بیام پیش شما.من با ۳ سال آشنایی شما نه اخبار میبینم نه به بدیها نگاه میکنم .از نازیبایی ها اعراض میکنم.۳۵ سالمه از ۲۶ سالگی در خوندم الان ارشد روانشناسی دارم. پوشاک دارم .آموزش تندخوانی دارم .ازدواج کردم خیلی با آرزوهام فاصله دارم ولی هر روز دارم تلاش میکنم.
در کمدی الهی دانته .جمله ای نوشته بسیار قابل تالم .:
در دوزخ بدترین جایگاه برای افرادی بود که در بزنگاه انتخاب اخلاقی بی طرفی را انتخاب کردند.
من با اموزه های شما یاد گرفتم زیبا زندگی کنم .
آزاد باشم
فارق از حرف مردم
با اعتماد به نفس
ولی الان سکوت نمیکنم .پای روی حق نمی ذارم .
دقیقا این یعنی حرف حساب
و دقیقا انتظار چنین صحبت هایی رو از استاد داشتم.
منم همییییشه از بچگی دوسداشتم قدرتمند باشم قوی باشم و خودم مسیر زندگیمو طی کنم
از بچگی ثروت رو دوست داشتم
شرایط خوب و شهرهای بزرگتر و یه زندگی راحت رو تحسین میکردم اما نمیدونستم که عزت نفس رسیدن به اونها رو ندارم .
اونقدر تلاش کردم تا مسیر درست رو پیدا کردم .
والا همیشه هم میگم این جامعه برای من خوب بوده
به من دانشگاه رایگان داد
دو سال طرح با حقوق داد
بعد هم استخدام شدم و به راحتی وارد کارشدم
و به قول استاد مگه من برای این جامعه چکار کردم ؟؟
گله و شکایت کردن کار آدمهای ضعیفه .
آدم قوی خودش میسازه با زور بازوش😄
نه با زور ذهنش و قدرتی که خداوند بهش داده🥰
ممنونم استاد عزیزم .
و یادم رفت سلام کنم
سلاااااااااااااام و موفق باشید 🌹🌷🥀🥰❤️🤩
با سلام خدمت استاد عزیزم.و خانوم شایسته.
استاد درمورد این بحث من یادم میاد برادر من خیلی زیاد قلیان میکشید خیلی زیاد حالا این موضوع مال چند ماه پیش هست و من همواره شکایت بسته اینجا میگفتم اونجا میگفتم و به زمین زمان شکایت میکردم چون توی یه خونه بودیم و من واقعا اذیت میشدم از این موضوع و بدم میومد چون خودم دوچرخه سوارم و واقعا بوی اون منو اذیت میکردم فک کنم دو ماه پیش بود گه نشستم باخودم خلوت کردم و گفتم من که این همه روی خودم کار کردم این همه قانون یاد گرفتم چرا هی میگم و هی و هیییی بارها و بارها بیشتر جذبش میکنم و توجهم رو از روی اون ورداشتم و استاد باورتون نمیشه توی سه چهار روز فقط از تهران نامه اومد از شرکت که اقای پاشایی شما باید بری تبریز و اونجا بقیه کاراتو انجام بدی و من چقدر تو اون لحظه قانون رو با تموم وجودم درککردم .و چقدر حالم خوب شد این فایل احساس کردم به تجربه من ربط داشت خاستم بگم که بقیه هم اگر توی این شرایط قرار گرفتن فقط توجهشون رو ور دارن همه چی دروست میشه.
استاد عزیزم دوست دارم .همیشه عالی باشد . .
سلام استاد قشنگم
چقدر این فایل موقعیت ماه گذشته منو خوب به تصویر کشید.. به موارد خودم اشاره میکنم:
1. من دارم میرم باشگاه بدمینتون بازی میکنم. من و هم بازیم توی سه مااااه همش تمرکزمون روی موارد منفی بود. همش زیرلب داشتیم غر میزدیم و شاکی بودیم. میگفتیم چقد باشگاه شلوغه…. چقد مربی بفکر بچه های مسابقه اس و به ما اهمیتی نمیده…. چرا مربی دو جلسه اس مارو توو زمین نبرده.. چرا مربی یه ماه فقط دوتا ضربه بهمون یاد داده… اره این خودشو گرفته اره حسوده و ووووووووو همش تمرکز روی چرت و پرت!!!
و فکر میکنین چیشد؟؟؟؟؟
هیچی! مربی واقعا دیگه به ما توجهی نمیکرد.. و توپم خیلی راحت گم شد و دیگه پیدا نشد. اصلا معلوم نشد کی برداشتش. بخودم اومدم!!!
گفتم صبا این گم شدن توپ که گرونم بود (برند یونیکس) یه تضاده که اگه تو بتونی درست رو برداری به نفع توعه در غیر اینصورت میری پایین تر و جوری میشه که دیگه بدمینتونو میزاری کنار. ورزشی که عشق اول و اخرته
نشستم فکر کردم با خودم حرف زدم گفتم ببین صباجان روزای اول که میومدی یادته چقد مربی بهت توجه میکرد اون بهت سلام میداد از لباسات تعریف میکرد و خوشرو بود بعد تو دوست بدی انتخاب کردی و دل به دلش دادی تمرکزت رفت روی ناخواسته و ..
اولین کاری ک کردم گفتم باید این دوست رو بزارم کنار چون اخلاقش این بود و منم که نمیتونستم عوضش کنم پس کات کردم و دیدم اصلا کائنات به خاست من پاسخ داد و اون خودش به طرز عجیبی دیگه نیومد باهام بازی کنه!!!!!! منم از خدا خواسته
بعد شروع کردم به تمرکز و توجه به خوبی های باشگاه
به کوچکترین چیز عکس العمل نشون میدادم و میگقتم وای چه عالی
چه مربی خوشرویی چقد مهربون و خودم رفتم همش ازش سوال پرسیدم رفتم با بچه های جدید بازی کردم ووووووو از همون جلسه اول اوضاع به کلی تغییر کرد
مربی اینقدر باهام خوب شد که بهم برنامه امادگی جسمانی داد و منو میفرستاد با بچه های نیمه حرفه ای بازی کنم تا بهترشم و در یک ماه استاد بخدا در یک ماه چنان پیصرقتی کردم که توی این سه ماه نکردم!!!!!!
و من به شرک خودم پی بردم. من چسبیده بودم به این دوستم و میگفتم خوبه این هست و همیشه میتونم باهاش بازی کنم من میترسیدم که تنها بمونم و این شرک بود و وابستگی. از همون روزی که رهاش کردم و به این ترسم غلبه کردم چنان بازیکن هایی اومدن باهام بازی کردن که در حد مربی بودن و من فقط داشتم یاد میگرقتم و این حد از پیشرفت باورنکردنیه
من توو همه گیم ها میباختم ولی جلسه اخری 3 تا گیم رفتم و هر سه رو به راحتی بردمممممممممممممم
البته توو این یک ماه فراز و نشیب داشتم چون تکامل باید طی میشد باورهام و تمرکزم خیلی خراب بود ولی مهم جلسه اخره که نتیجه از همه لحاظ بازی من و دوستای جدید و رابطه ام با مربی عااااااالی و راضی کننده بود
این نتیجه تمرکز من روی بدی ها و خوبی ها بود که تونستم با تغییر درون خودم و نه بیرون (عوض کردن باشگاه و مربی و قهر و شکایت و دلخوری) همونجا اوضاع رو به نفع خودم تغییر بدم و این نتیجه رو بگیرم
2. من سالها دوست داشتم لباسایی بپوشم که از نظر خانوادم مشکل داشتن و خیلی ناراحت بودم. قکر میکردم که در اسارتم و ازادی ندارم. وقتی با فایلای توحیدی شما اشنا شدم گفتم باید درونم رو تغییر بدم. حالا باید چکار میکردم؟؟؟
باید شرکم رو از بین میبردم. بله اون شرک بود که باعث میشد دیگران بهم گیر بدن و نزارن خودم باشم. چون میترسیدم و اجازه میدادم با ترسم که اونا روی زندگی من تاثیر بزارن. من اول شروع کردم این ترس رو از بین بردن. و بعد یه روزی اون لباسی ک میخاستم و پوشیدم و اروم رفتم بیرون
هیچی نشد!!!! هیچی نگفتن!!!!! همش ذهنم میگفت وایسا الان بهت توجه نکردن بزار قشنگ ک دیدنت حسابی بهت گیر میدن حالا ببین
منم میگفتم من آزادم و هیچ کس نمیتونه برام تصمیم بگیره تازه حرف مردم (خانوادم) برام مهم نیس من دیگه دنبال تایید اونا نیستم بدشونم بیاد برام مهم نیس من راهم خطا و اشتباه نیس لباسم عرف جامعه اس و ناهنجار نیس پس درسته
و الان یک سال و خورده ای که انواع لباس هایی که دوست دارم رو خریدم و هیچ وقت هیچ کس هیچی نگفت. این نتیجه تغییر درونمه. این نتیجه از بین بردن شرکه
هر جا هستید شاد و سلامت و پرانرژی و ثروتمند باشید
دوستتون دارم
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
خدارو شکر در این مسیرم و با تمام وجودم در حال کنترل ذهن هستم هرچند یه وقتایی عرصه تنگ میشه و با تمام وجود احساس عجز به وجود می آید اما باید یاد بگیری همین لحظات هست که باید باید با تمام قوآ بیشتر قوی تر به ریسمان الهی چنگ بزنی و بها رو پرداخت کنی،
پرداخت بها در واقع یعنی همین چنگ زدن به ریسمان الهی کنترل ذهن کردن جدای از بدنه ی جامعه بودن و سرت توی کار خودت باشه و مستقیم بری جلو هرچند شرایط دلخواه نباشه،
و چقدر من الان با تمام وجود اینو بیشتر متوجه شدم استاد جان که چقدر ناله کردن و انگشت اتهام به دیگران زدن راحته و حتی لذت بخش..
توی فایل مصاحبه تون میگید اگر هم بحث یا صحبتی پیش بیاد بینمون توی زندگی، خانوم شایسته میگن من چه فرکانسی ارسال کردم که این چنین شد یعنی سریع انگشت اتهام رو میبرن سمت خودشون نه شما و هر عامل دیگه و حس قربانی داشتن،
هزاران هزاران هزار درک و اگاهی داره همین یک جمله اگر در مدار باشی و با تمام وجود حسش کنی،
انگشت اتهام فقط سریع به سمت خودت، من چیکار کردم من چه فرکانسی ارسال کردم من چه باوری داشتم درون من چه چیزی بوده من فقط من…
بنظرم باید با تمام وجود بها رو پرداخت کرد برای اینکه به این باور برسی تو مسول زندگی خودت هستی تو مسول صدرصد احساسات خودت هستی، استاد جان نمیدونم با چه زبانی از شما تشکر کنم برای وجود ارزشمند شما و دوره های بی نهایت ارزشمند شما که باید فقط و فقط باور کرد بها پرداخت کرد استمرار به خرج داد و استقامت استقامت استقامت…
با پوست و گوشت و استخوان درک کردم که تو مسول زندگی خودت هستی و این سخت ترین باوری هست ک باور کنی و درک کنی…
وگرنه انگشت اتهام زدن به عوامل بیرونی خیلی راحته خیلی در مقابلش سراسر بدبختی و حال بد و حس قربانی بودن رو در پی خواهد داشت،
دوره ی عشق و مودت با قدرت تمام میگید روزی هزار بار بگو من مسول صدرصد احساس خوب خودم هستم من مسول صدرصد زندگی خودم هستم و چقدر این نگاه متفاوت هست و چقدر بدنه ی جامعه قبول نمیکنه،
چون معمولا هم صدا بودن اعتراض کردن بحث کردن انتقاد کردن نظر دادن داد زدن رو نشانه ی روشن فکری و اعتماد بنفس زیاد میدونن،
و اگر راجب این موضوعات باهاشون صحبت کنی میگن به طرز عجیبی مسخره میکنن و قضاوت چیزی که شما هزاران بار فریاد زدید ک راجب این موضوعات با کسی صحبت نکنید تحت هیچ شرایطی،
حتی تو قرآن هم بارها گفته شده اعراض کن توکل کن ،ما تورو وکیل و وصی نفرستادیم پیامبر حرفت رو بزن و برو…
ولی اینجا نه اگر چیزی نگی نشان دهنده بی کلاسی و عدم اعتماد بنفس هست و اینکه تو روشن فکر نیستی، ببین کل دنیا دارن بحث میکنن اعتراض میکنن پس حتما یه چیزی هست حتما درسته هم رنگ جماعت شدن…
یه نکته ی دیگه که خیلی بهش توجه کردم استاد جان،انسان هایی که به موفقیت های خیلی خوبی رسیدن و واقعا بزرگ هستند و فوقالعاده قاعم به ذات و درخشان به هیچ عنوان هم رنگ جماعت نیستن، و اصلا دخالتی نمیکنن توی اعتراض کردن و آه و ناله کردن چون اونها خودشون، خودشون رو ساختن و اینقدر رشد کردن و موفق شدن و قطعا و یقینا به این باور رسیدن که همه چیز خودشون هستن و تلاش و باورهایشان پس کاری به عوامل بیرونی ندارن و اینکه هم رنگ جماعت باشند من الجمله خودتون استاد جان،
و هرچقدر انسان معمولی تر و کوچک تر بیشتر هم رنگ جماعت هستند و بیشتر عوامل بیرونی رو دخیل میدانند، چون باورهایشان همین بوده و هست و قطعا و یقینا بیشتر ناله میکنند و دنبال یه چیزی بیرون هستند و برگی در باد…
سپاسگزارم استاد بابت این همه آگاهی این همه علم درک روشنایی که با صحبت های ارزشمندتون بازگو میکنید و خداروشکر که در این مدار هستم و تمام تلاشم رو میکنم برای درک کردن و عمل کردن،
به قول انیشتین باهوش اون انسانی هست که خودش رو تغییر میدهد یعنی این توانایی و یادگیری رو دارد که خودش را تغییر دهد این از باهوشی انسان هست وگرنه همرنگ بدنه ی جامعه بودن که کاری ندارد مشرک بودن حال بد داشتن دنبال عوامل بیرونی بودن راحت ترین کار توی دنیاست…
باهوشی ینی انقدر آگاهانه زندگی کنی و آگاهانه خودت رو تغییر بدهی که دیگران از نتایج و شخصیت تو جلو تو ذوب بشوند…
این جمله تون ملکه ی ذهن من شده، آن قدر روی خودت کار کن و آنقدر عالی نتیجه بگیر دیگران در برابر نتایج تو ذوب بشوند…
عاشقتونم استاد جان و هرروز با تضادهایی که پیش میاد و بدنه ی جامعه ای ک میبینم بیشتر به ارزشمندی و بزرگی و زیبایی و متفاوت بودن شما پی میبرم و بیشتر درک میکنم بیشتر باور میکنم،
و چقدر در این مسیر بودن و استقامت داشتن و استمرار داشتن نشان دهنده ی این آیه ی زیباست ((ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَهُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّهِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ ))
سلام و درود به شما دوست ثروتمند و هم خانواده ای فرهیخته.
عجب کامنت تاثیر گذار و آگاهی بخشی بود، یه دوره کامل آموزش بود برام. اصلاً دلم نیومد فقط پنج ستاره بذارم و برم و پاسخی ندم. بسیار تحسین برانگیز و پر از انرژی مثبت بود، اون آیه ای که نوشته بودین بسیار بسیار زیبا و هدایتگر بود و بابت یادآوری اون آیه ازتون قدردانی میکنم.
واقعاً حق با شماست یه وقتایی کنترل ذهن سخت میشه، کنترل ورودی سخت میشه، توی جامعه حجم عظیمی از صحبتها و اعتراض و ناله کردن ها بالا میگیره، عین یه طوفان. و اینجا ماییم که یه تنه باید از یه طوفان و تندباد اعراض کنیم بدون اینکه حالمون بد بشه. اینجاست که مفهوم جهاد اکبر که استاد مکرر توی آموزش ها بیان میکنن خودش رو نشون میده.
یه آیه از قرآن براتون بنویسم تا هم یادآوری برای خودم باشه و هم قوت قلب و مهر تأیید به باورهای مثبت و توحیدی شما «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا – و خدا هرگز هیچ راه سلطه ای به سود کافران بر ضد مؤمنان قرار نداده است.» آیه ۱۱۴ سوره نساء
این آیه به ما یادآوری میکنه که تازمانی که دستمون توی دست خداوند باشه شکست ناپذیر هستیم.
از درگاه خداوند برای شما و همه اعضای سایت، سلامتی و آرامش و امنیت و شادکامی و موفقیت درخواست میکنم.
به نام خداوند هدایتگر
سلام عاطفه عزیزم
سپاس برای کامنت فوق العاده ای که نوشتی مثل همیشه عالی بود عزیزم
خیلی تحسینت میکنم که تو این مسیر الهی ثابت قدم هستی عزیزم
میدونم که خیلی عالی داری رو قوانین و دوره ها کار میکنی و درک میکنی قوانین رو و بهش عمل میکنی
این حد از تعهد برای کار کردن رو خودت همیشه برای من الگو بوده
در پناه خدای مهربون به بهترین ها برسی عزیز دلم
سلام استاد عزیزم واقعا از شما سپاسگزارم که این موضوع رو به من یاد دادید ،من سالها پیش از شما یاد گرفتم که شکایت نکنم ،غر نزنم و در کل کانون توجه ام رو کنترل کنم البته که زمان برد و تکامل باید طی میشد و خدارو هزار مرتبه شکر الان در شرایط عالی هستم نمیدونم باورتون میشه من اصلا نمیدونم دقیقا چه اتفاقی افتادی تو ایران فقط در این حد میدونم که یه چیزی شده ،
انقدر من تو این موضوع تمرکز کردم و تلاش کردم که وارد هیچ بحثی نشم که الان تو یه گوشه ی دنجی از دنیا تو یه شهر ساحلی گرمسیری با درختای فراوان و سر سبز و نخل های بسیار زیبا سواحل رویایی مناظر رویایی که هر روز شگفت زده میشم از دیدنشون دارم زندگی میکنم و یه تنهایی و خلوت نابی دارم که با هیچ چیزی عوضش نمیکنم و دارم کاری و میکنم که عاشقشم و کسب درآمدم از مسیر علاقمه و عجیب دارم فکر میکنم به این موضوع مهم و امروز که این فایل شما رو دیدم قلبم گفت کامنت بزارم و این موضوع رو بگم که این شرایطی که الان پیش اومده و باعث ناراحتی اکثریت جامعه است برای من فقط خیر و برکت بوده ، چرا و چطور؟
چون ایمانی تو من ساخته و داره میسازه که اقا قانون اینقدر دقیق کار میکنه و کبوتر با کبوتر رو انجام میده همونجوری که سالهاست داری کنترل میکنی زیپ دهنتو نتیجه اش اینه که الان در بالاترین سطح ارامش در طول زندگیت هستی و یه گوشه از دنیا فارغ از هیاهو و بدور از حاشیه ها داری هر روز روی بهتر شدنت کار میکنی و انقدر لذت بخش شده زندگی برات ، کافیه همینو کپی پیست کنی رو هر چیزه دیگه ای که میخوای چون مسیرش همینه
آرامش و صلح و ازادی میخواستی ، از خودت شروع کردی و گله و شکایت نکردی و تمرکز کردی رو ارامش و صلح و ازادی
ثروت و موفقیت های بیشتری میخوای ، بیشتر به رشد کسب وکار ها توجه کن ،بیشتر به شلوغی های کافه ها و رستوران ها ،کنسرت ها ،فستیوال ها و … توجه کن ، به زیادی درختان محل زندگیت توجه کن که از همه ی جاهایی که تا الان بودی بیشتره ، به مارکت های نزدیکه خونت نگاه کن که از همه جاهایی که بودی بیشتر با کیفیت تر و بزرگتره ، به تمیزی محیط زندگیت و محلت نگاه کن که بی نظیره ، به وسعت خط ساحلی شهرت نگاه کن ، به فراوانی اسکوترها نگاه کن ، به تعداد زیاد کافه های ساحلی نگاه کن ،به تعداد زیاده توریست ها نگاه کن ، فراوانی وسایل نقلیه عمومی ، فراوانی نوزادها و بچه های کوچیک
ایشالا خدا کمکم کنه این مسیر و ادامه بدهم و از نتایج فوق العادش براتون بنویسم.
با تشکر و سپاس فراوان از شما استاد عزیز و تیم فوق العاده تون که حرکت تو مسیر مستقیم رو بهمون یاد دادید
به امید دیدار
❤️🙏🏻
سلام استاد عزیزم
واى نمیتونم بگم ک چقد از گوش دادن این فایل و درک کردنش لذت بردم
استاد من واقعا خدارو شکر میکنم ک شما استاد من هستید و چقد خوبه که الگوى من هستید تو تمام زمینه هاى زندگیم
بدون اغراق میگم مثل شما بودن ادا دراوردنى نیست باید با پوست و استخون به درک حرفهاى شما رسید
واقعا فقط خاستم تشکر کنم ازتون که انقد قشنگ قانون رو درک کردید و بما اموزش میدین 🙏
من از شما یاد گرفتم بجاى شکایت کردن از این و اون و وضعیت و جامعه و ادمها ،فقط و فقط روى خودم و خواسته هام کار کنم بدون اینکه بخام کنکاش کنم که تو جامعه و محیط بیرونم چه خبره
من از شما یاد گرفتم که شکایت نکنم و اگه شرایط فعلى مو دوس ندارم خودمو تغییر بدم تا هدایت بشم به شرایط ایده آلى که میخام
استاد دوستوووون دارم زیاااااددد
این تفاوت افکار زیباى شماست که با تمام دنیا متفاوتتون کرده و بهترین استاد دنیا هیتید که اصل و اساس رو اموزش میدید
بینهایت از شما و روشهاى اموزش بینظیرتون سپاسگزارم
در پناه خداوند باشید ❤️
سلااااام، عاشقتونم❤️
✔️از اولین چیزهایی که از شما یاد گرفتم، یکی همین بود: من مقصرم، من مقصرم، من مقصرم! این مسأله کمکم کرد که دنیا را جور دیگه ای نگاه کنم. چون به قول شما، چیزی که توش مقصر نباشی، نمیتونی تغییرش بدی. بنابراین، من سیبل همه ی اطرافم شدم، مسئولیت پذیرتر شدم و رشد کردم. به خاطر این مفهوم از شما متشکرم🌺
✔️دیشب که داشتیم با ماشین به سمت خانه میامدیم، به اعتراضات مردمی کف خیابان برخوردیم. نیروهای پلیس و لباس شخصی سوار بر موتور به جمعیت کم جوانان حمله کردند. جنگ مغلوبه شد و هر کس به طرفی فرار کرد. منهم با آرامش پشت فرمان نشسته بودم. یک مرتبه همه ی جمعیت غیور پشت فرمان شروع کردند به بوق زدن… راستش یاد آن مفاهیمی افتادم که یادم داده اید: اینکه خلایق هر چه لایق و اینکه اگر در کشوری حکومتی برقرار است، به خاطر اینست که دنیا کارش را درست انجام میدهد و آن حکومت باید برقرار باشد….اینها کاملاً از نظر من درست و حقیقی هستند….
اما بالاخره من هم مثل بقیه، ده ثانیه به انگشتم روی بوق فشار آوردم، چون یک مرتبه یادم آمد که ممکن است شما و مریم بانو، روزی به ایران بیایید…با چیزهایی که راجع به عدم اجبار حجاب در قرآن نوشته آید…و با پوشش خود خواسته و درست مریم بانو، ممکن است هر دو شما را کف خیابان با گلوله بزنند!😔
بعدش با وجود اصرار خانمم، به خانه برگشتیم🌺
عاشق تک تکتونم❤️🌹
بنام خداوندهدایتگر
سلام میکنم خدمت استادعزیزم وخانم شایسته مهربان وتک تک دوستان گلم
استادقبل ازاینکه باشماآشنابشم نه تنهادرمورددولت بلکه درموردهرموضوعی یکی صحبت میکردکافی بودیک خط ازاون موضوع بگه تاخودفلوریداصحبت میکردم واظهارنظرمیکردم…
وقتی به زندگی خودم نگاه میکنم ومیبینم فارغ ازهرموضوعی چراهنوزنتیجه دلخواهم نگرفتم شایدبه جرأت بگم ۸۰درصدش بخاطراین بوده همیشه دنبال مقصرمیگشتم وجالبه تموم کسانی که فکرمیکردم عامل بدبختی من سدندهمونهایی هستن که یکروزمیگفتم این شخص میتونه به من کمک کنه پس نتیجه میگیرم دردوحالت خودم خالق شرایطم هستم و۱۰۰درصدبه این باورم ایمان دارم وخداروشکراگه زمانهایی اشتباهی هم داشته باشم حداقل قبول میکنم که بایدروخودم کارکنم…
منم مثله داستان شماکه توکشتی قبل اینکه قرآن روبندازین تواب یکباردیگه تامل کردین منم اومدم البته درکناراموزشهای شما الگوبرداری ازشما به خودم گفتم اگه واقعاعوامل بیرونی مثله دولت، ریسم، کارگرامو… باعث بدبختی من شدندچرااونهاروزبه روزرشدوپیشرفت میکنن امامن شرایطم بدترمیشه باخودم گفتم یه جای کارم میلنگه واومدم صحبتهای شمارووحی مطلق قراردادم وتمریناتموازاینجاشروع کردم اولآ گفتم من خودم عامل خوشبختی وبدبختی خودمم وبعدش تمرین دومم این بودباهرکسی ارتباط برقرارمیکردم اگه مقصر۱۰۰درصدی هم بودمیگفتم حق باشماست استادجان انقداینوتکرارکردم که مخصوصااطرافیانم اصلاباورنمیکردندمن بگم حق شماست😁میگفتن دیوانه شدی فقط میخندیدم چون کاملاداشتم نتایج رومیدیدم وجهان داشت به اندازه ای که عمل میکردم به این باورم طبق میل من عمل میکردخیلی ازتون ممنون وسپاسگذارم…
واماباورمن درموردموضوعاتی که اخیرادرایران بوجوداومده… اولاخندم میگیره وقتی حرص مردم رومیبینم بنظرمن این باورمن شایدبدرددوستان منم بخوره…
من میگم طبق قانون بایدتازمانی که توهرروستاشهروکشوری که زندگی میکنیم بایدبه قوانین اونجااحترام بزاریم همیشه میگم اگه شرایط نادلخواهه بایدمثله استادباورهاموتغییربدم وهدایت بشم به جای دلخواهم اماتازمانی که درکشورم هستم بایدبه تمام قوانین احترام بزارم…
مثلا زمانی که کم سن بودم تازمانی که به قوانین خونه احترام میذاشتم موردلطف ومهربانی خونوادم بودم ولی جاهایی که قانون روزیرپام میذاشتم بیشترین اذیت روخودم میشدم…
طبق تکامل ودرک الانم نتیجه میگیرم همه چی درسته همه خوبن واگه چیزی باعث ناراحتی یاخوشحالی من بشه خودمم که باباورهام خلقش میکنم….
استادواقعاعاشقتم😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘🌹
استادبهت قول میدم شاگردخوبی برای شماوالگوی مالی وشخصیتی عالی برای دیگران ونسلهای بعدی باشم وباکمک خداوندوباتمام وجودمردانه قدم به قدم مسیرشماروادامه خواهم داد…..
من ایمان دارم شرایطم روز به روزبهترخواهدشد💪🙏
سلام استاد. خداقوت. من پارسال این موقع بخاطر اشتباهی که انجام داده بودم حدود ۲۰۰میلیون بدهی داشتم. ولی با همین قانونی که از شما آموختم که ۱۰۰درصد تمرکزم روی خودم باشه تونستم ۹۰درصد اون بدهی رو تا الان صاف کنم. البته هر ماه هم برای آموزش دیدن یا تفریح مسافرت میرفتم و حتی شروع کنم به ذخیره پول برای خریدهای جدید.
این قانون خیلی بهم کمک کرده تا بتونم از جهل به یکم دانایی برسم و هرروز بهتر از قبل خودم باشم
سپاسگزارم