https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
710نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و تمام همراهان خانواده بزرگ عباس منش
خدارو هزاران مرتبه شکر که من این آگاهی ها را میشنوم و در زندگیم استفاده میکنم
و این را متوجه شدم زمانی که من تغییر کنم دنیای پیرامون من کاملا عوض میشود و این اصل را متوجه شدم که من خالق زندگی خود هستم و چقدر لذت بخشه وقتی قوانین را استفاده میکنی و نتیجه ها برایت روشن میشود و هی بیشتر بهم ثابت میشه که قانون خداوند چقدر دقیق هستش
و در مورد صحبتهای استاد در این فایل باید بگم که بارها و بارها این اتفاق برای منم افتاده هر وقت همه را مقصر کردم ویه جورایی مظلوم نمایی کردم که ببین همه مقصر هستن و من هیچ کاره همچین از جهان پسی خوردم که یک آن به خودم اومدم دیدم اگه جلوش نگیرم واقعا امور زندگیم از دست میره ولی از زمانی که متوجه شدم خلق زندگیم دست خودم است سعی کردم افکارم رو جوری هدایت کنم که مسیر برام قشنگ تر شه و زندگی برایم گلستان بشه و آنقدر این قانون قشنگه و ساده هست که خیلیها به خاطر همین سادگیش مسیرو اشتباه میرن و راه رو برای خودشون سخت میکنن
در مورد همین اعتراضات اول یکم هم سو شدم و شروع کردم با جو جامعه جلو رفتن البته کمو بیش بعد دیدم همین کمو بیش هم داره منو از مسیرم دور میکنه که آلارم میده که برگرد این مسیر تو نیست چون وقتی حال احساسم بد میشه متوجه میشم که مسیر اشتباه است به همین سادگی که دارم میگم واقعا قانون جهان خیلی ساده است خوب باش خوبی را ببین خوب زندگی خواهی کرد
شاد باش شادی را ببین وشادی را به دیگران انتقال بده
قربون خدا برم از وقتی اینجوری فکر کردم منو به جایی هدایت کرده که از این حیاهو ها دور هستم و در دل طبیعت دور از همه ی دقدقه ها دارم به زندگی قشنگم ادامه میدم و جالب اینجاست که هر کسی از دوستان و خانواده که میان دیدن ما برای شادی و رهایی میان و خداروشکر هیچ وقت نه بحث سیاسی هست نه گرونی نه از این قبیل بحث ها فقط خوش گذرونی و خنده و شادی و انرژی مثبت طوری که هر کسی میاد پیشمون میخواد بره میگه بخدا رها و فارق از این دنیا شدم واندازه ی یک ماه انرژی دارم برای سر کار رفتن و کارای دیگه و این منو خیلی خوشحال میکنه که میتونم خدمتی کنم در این مسیر
خداروهزاران بار شکر شکر شکر
از ته قلبم برای استاد عزیزوخانوم شایسته عزیز و تمام بچه های سایت عشق آرامش شادی سلامتی و ثروت میخواهم آمین
من همیشه موقع رانندگی خیلی خیلی عصبی بودم و هنوزم هستم اما به مراتب بهتر از قبل و آرام تر شدم
اما همون لحظه ای که سوال اول رو دیدم این صحنه اومد توی ذهنم که ببین محمد هروقت یکی جلوت خیلی بد رانندگی کرد یا از پشت هی نور بالا داد و تو نتونستی ذهنت رو کنترل کنی و شاکی شدی و خواستی مثلا حال یارو رو بگیری از همون لحظه به بعد ماشین های بیشتری این کارو باهات کردن با شدت بیشتر مثلا اگه یه نفر جلوم خیلی آروم میرفت و این عصبیم میکرد و من خودتو کنترل نمیکردم نفر بعد یک دفه میزد روی ترمز و کلا شرایط خطرناک تر و بد تری رو برام ایجاد میکرد
حالا من چون قسمت اول رو مثال رانندگی زدم قسمت دوم هم یک مثال رانندگی اومد توی ذهنم
یه شب من داشتم رانندگی میکردم با همسرم و دوستم بودم ماشین جلویی زد روی ترمز و تصادف کردیم
خلاصه جلو ماشین ما کلا رفت و اون بنده خدا هم ماشینش آسیب دید
من اول شاکی شدم و گفتم چه وضعشه چرا یهو اینجوری کردی . کلا این شاکی بودن من چند ثانیه طول کشید و گفتم با خودم که من باید ذهنمو کنترل کردم همه چی به نفع منه
من شروع کردم به آروم کردن اون بنده خدا و شروع کردیم با همسرم و دوستم به شوخی کردن و توجه نکردن به اون موضوع و اتفاقی که افتاد از فرداش به صورت جادویی هزینه های تعمیر ماشین ما خیلی کم شد
کاپوتی که باید تعویض میشد بابام یکیو پیدا کرد با یک سوم هزینه صافش کرد
90درصد چیز هایی که باید عوض میشو خود بابام عوض کرد و من هزینه دست مزد ندادم بعد رفتیم برای بیمه که خسارت اون بنده خدا رو بدیم ولی چون ما ماشین رو زود تر درست کردیم بیمه قبول نکرد و ما باید از جیب خرج ماشین اون بنده خدا رو میدادیم و بعد اون بنده خدا گفت آقاجان نمیخواد شما پول بدید من بیمه بدنه دارم از بیمه خودم استفاده میکنم شما به ماشین خودتون برسید
هزینه ماشین تقریبا 15 20 میلیون میشد و هزینه ماشین اون بنده خدا حدود 10 15 تومن
یعنی من توی حالت معمول باید 30 میلیون هزینه میکردم ولی وقتی تمرکز نکردم روش احساسم رو خوب کردم کل این ماجرا برای من 7 میلیون آب خورد و تازه ماشین ما یک سری ایراد ها داشت که در هر صورت من باید اونارو درست میکردم یعنی چه تصادف میشد چه نمیشد من باید اون 7 میلیون رو هزینه ماشین میکردم ولی ابن موضوع خیلی برام درس داشت و چقدر ایمانم رو قوی کرد و چقدر سپاس گذار تر شدم
اگه مثال کامل هزینه رو زدم خواستم کامل درک کنید که جهان چقدر به نفع من کار کرد . اتفاقی که افتاد من با کنترل ذهنم تونستم هزینم رو برسونم به یک سوم و تازه اون یک سوم هم باید از قبل پرداخت میکردم
امیدوارم که این ماجرا براتون جالب باشه و درس داشته باید برای خودم که خیلی درس داشت خیلی چیز یاد گرفتم ازش و از خداوند سپاس گذارم که هروقت من به دنبال بهبودم خداوند من رو هدایت میکنه به سمت یه موضوعی که به من کمک میکنه که بهبود بدم شخصیتم رو
استاد عزیزم ازت سپاس گذارم که اینقدر خوب و عالی آگاهی های ناب محمدی رو بهمون میگی و از خداوند سپاس گذارم که همواره در حال هدایت کردن ما به سمت آگاهی های ناب محمدی هست
من هم مدتهاست فهمیدم به عوامل بیرون از خودم کاری نداشته باشم و باید من خودم و تنها خودم تغییر کنم
اونوقته که جهان من تغییر خواهد کرد
استاد عزیزم الگوی من در این دنیا شما هستید من این چند سالی که با شما آشنا شده ام هر چند با مسائل خصوصی شما هم ما برخورد نداریم ولی همین چیزهایی که ما در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا از شما دیدم متوجه شدم که شما چقدر قوانین را مو به مو اجرا میکنید و اصلا به عوامل بیرون از خودتون کاری ندارید و همیشه در حال بهبود دائم خودتون هستید
واقعا توی همین دو سه سال اخیر چقدر شما تغییر کرده اید
به نظر من شما هر لحظه در حال تغییر و بهبود خودتون هستید
من شما و مریم جان را واقعا تحسین میکنم و هر دو شما بهترین الگو برای من هستید
استاد من با تمام وجودم فهمیده ام که این من هستم که باید تغییر کنم من اصلا به هیچ کسی یا هیچ موضوعی کار ندارم این من هستم که باید روی خودم کار کنم.
اونم همیشه
من همیشه باید دنبال بهبود خودم باشم
و این نگرش چقدر عالیه و چه آرامشی به ما میدهد اگر واقعی انجامش دهیم
*
این من هستم که باید در نگرشم در تصمیماتم در رفتارهایم تغییر دهم
من از خیلی از مسائل بیرون از خودم و زندگی ام شکایت دارم در درونم هست اینا رو با تمام وجودم فهمیده ام و درک کردم که فقط و فقط این منم که باید تغییر کنم هیچ عامل بیرون از من مقصر نیست من با افکارم با باورهایم با ترمزهایم تمام این زندگی پیرامونم را ساختم
خوب حالا با هر چی مشکل دارم یا نمیخواهمش خوب باید بیام روی خودم کار کنم
باید روی باورهایم کار کنم باید ترمزهایم را پیدا کنم و رفع شون کنم
من زیپ دهنم را مدتهاست که بسته ام
و فقط دارم روی خودم کار میکنم
خدایا بینهایت شکر
خدایا من هم میخواهم متفاوت نتیجه بگیرم
خدایا بینهایت شکر که ما را در این مسیر الهی قرار دادی
در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید و به تمام خواسته هاتون برسید
خیلی جاهایی بوده که واقعا با اینکه قانون رو میدونم ولی شده منم شدم همرنگ اکثر جماعت و مقصر رو دولت پدر و…دونستم و شرایط زندگی رو برای خودم سخت کردم حالا که فکر میکنم میبینم من خیلی کم آگاهانه خودم رو مسئول زندگی خودم دونستم و تا آنجایی که یادم میاد هر وقت خودم رو مسئول دونستم آرامش بهم دست یافت و گفتم زندگیم رو به کمک خدا خلق میکنم که تونستم یه موبایل بخرم هزینه های دندانپزشکی رو اوکی کنم و خیلی موارد دیگر بود که یادم نمیاد.
واقعا خیلی مهم هست که زیپ دهنمون رو ببیندیم واقعا شکر میکنم الان خیلی وقت هست که دیگران رو مقصر نمیدونم با کمک فایل های شما و خدای بزرگ ولییییی بازم ناخودآگاه بعضی وقتا عوامل بیرونی رو مقصر میدونم بعد چند دقیقه ای بخودم میام و میگم من چرا این حرفها رو گفتم و میبینم که قانون و باورها رو باید همیشه تکرار و تمرین کنیم ،در آخر ازتون بی نهایت سپاسگزارم استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همینطور دوستان و همراهانم در این سرزمین وحی الهی
خدارو شکر میکنم که من را به نور هدایتش روشن کرد و مرا به این مسیر و جمع و سایت دعوت کرد.
هر روز خدارو شکر میکنم برای وجود استادم و آگاهی هایی که از طریق ایشون روزی من قرار میگیرد و من میتونم با کمک گرفتن از این آگاهی های ارزشمند زندگی رو که لایقش هستم خلق کنم.
خدا جونم سپاسگزااااااارم
اما در مورد موضوع فایل و در پاسخ به سوال اول ،من میخوام یک تجربه شخصی رو خدمتتون عرض کنم:
حدود سال 95 اتفاقی در روابط خانوادگی برای من رخ داد که بخش زیادیش سوئ تفاهم بود و اون طرف که یکی از اعضای خانواده من بود بدون هیچ حرفی قطع رابطه کردن با من و پیش همه هم میرفتن و اون داستان که بخش زیادیش ساخته ذهن خودشون بود رو میگفتن و جوّ بدی توی خانواده حاکم شده بود..اما من با توضیحم به خانواده اون مسئله رو حل کردم ولی اون شخص خاص حاضر نبود حتی حرفهای منو بشنوه و….. خلاصه که من اینقدر روی این موضوع تمرکز کرده بودم و حتی شب تا صبح توی خواب با اینها می جنگیدم،تمام طول روز توی ذهنم با اونا حرف میزدم،دعوا میکردم،توضیح میدادم و….که کم کم دیدم دلم داره درد میگیره ،ازین دکتر به اون دکتر و آزمایش و دوا و دارو ….و داشتم دستی دستی خودم رو نابود میکردم چون به شدت روی اون افراد و رفتارهاشون و اتفاق بدی که واسم افتاده بود تمرکز کرده بودم و هر روز روابطم هم داشت بدتر میشد،،این قهر طولانی تر میشد و جسمم رو هم تحت شعاع قرار داده بودم..تابستان سال 97 بود که با یکسری مطالب جذبی آشنا شدم و به کمک آنها خیلی خودم رو آروم کردم،مسئولیت اون اتفاقها رو پذیرفتم هر چند خییییلی واسم سخت بود اما به خاطر خودم اینکارو انجام دادم..و هر چی گذشت دیدم دارم بهتر میشم،،آزمایشاتم رو انجام ندادم،دارو مصرف نکردم و…الان کاملا در سلامت کامل هستم و حالم عالیه و خدارو شکر میکنم که با آلارمی به موقعی که جسمم بهم داد به خودم اومدم و این گفته استاد که میگن اولین اثر افکار منفیتون روی جسمتون مشخص میشه من رو یاد این تجربه می اندازه..
در ادامه اون حال بدیهام در پاییز سال 97 پدر عزیزم رو از دست دادم و هزاااران بهانه داشتم که غرق افسردگی و غم و غصه بشم و دیگه تمام بشم رسما،،ی مدتی خیلی حالم بد بود اما با تجربه ای که داشتم زودتر خودم را جمع کردم و با تمرکزم به مامان عزیزم و دیگر عزیزانم و دیگر داشته های زندگی ام مادی و معنوی حالم بهتر شد و باوری که ساخته ام اینه که ایشان قطعا جایی که هستن حالشون بهتر از اینجاست و ما ی روزی دوباره همدیگه رو خواهیم دید و اینکه این خواست خدا بوده و من تسلیمم
و این روزهایی که با آموزش های استادم روزم را شب میکنم و شبم را روز حالم به شدت خوب است و هیچ ربطی به گذشته ندارم..منکه با خنده غریبه بودم الان از ته دل هر روز و بارها و بارها میخندم،برای تک تک نعمتهای زندگی ام سپاسگزارم منکه ی روزی هیچ نعمتی رو توی زندگی ام نمیدیدم و از همه شاکی بودم،،بسیار آدمها رو دوستدارم و خیلی راحتتر با آدمها ارتباط میگیرم،،هدف دارم و برای هدفم برنامه دارم منکه یکروزی توی جلسه ای بودم و شخصی گفت هدفتون رو بنویسید و من هر چه فکر کردم دیدم هیچ هدفی ندارم،من هییییچ چیزی خوشحالم نمیکرد و برای رسیدن بهش امید و انگیزه نداشتم اما الان چندتا هدف دارم که باور دارم به تک تکشون میرسم،،و روابطم خیلی خوب شده،،آرامتر شدم،تا حالم بد میشه به فاصله کمی حالم رو خوب میکنم و………خیییلی چیزای دیگه
من امروز به همه اینها توجه میکنم و از خدایم سپاسگزارم و هر شب قبل از خواب تمام اتفاقات خوب روزم رو مینویسم و شکرگذاری میکنم و دقت که میکنم میبینم اتفاق بد توی زندگی ام خیلی کم و کوچک شده چون من هر لحظه خودم را در آغوش امن الله یکتا می بینم،همه اش نعمت و فراوانی و عشق و مهربانی و خنده و آرامش است..
من هییییچ ربطی به سپیده 97 ندارم و این نتیجه اینه که من تمرکزم رو از روی ناخواسته ها برداشتم ( خیلی کمتر میگذارم) و در حد توانم فقط تمرکز میکنم به روی داشته ها و زیباییهای اطرافم و اینطوری با نیرویی که خداوند بهم داده دارم زندگی ام را آنطور که دوستدارم و لایقش هستم خلق میکنم..
استاد عزیزم باز هم از شما سپاسگزارم برای آموزشهای بی بدیل تون و وجود پر از عشق و صداقتتون..همچنین از مریم جانم ممنونم برای همه مهربانیها و عشقشون که نسبت به همه ما دارن.
سلام خواهر گلم خدا رو شکر که وارد این مسیر توحیدی شدین و حالتون خوبه، یه لحظه تلنگر خوردم وقتی کامنتتونو خوندم، هدف!! منم مدتها بود بی هدف بودم و همیشه تعجب میکردم استاد اول سال فایل میزاشتن راجع به اهداف سال و برام واقعا قابل فهم نبود چون به مدارش نرسیده بودم و بای دیفالت هر سال مثل سالهای دیگه اموراتمو میگذروندم، فایل گوش میدادما اما آگاهیم پایین بود و امسال من چند تا هدف بزرگ دارم برای سال بعدم اما متوجه این تغییر نبودم، آره حسین تو هدف داری!! خدا رو شکر به خاطر این تغییر و ممنون که منو متوجه این تغییر کردید.. اگه این آگاهی ها و اتفاقاتو ننویسیم فراموش میکنیم یا اصلا متوجه نمیشیم که چه تغییرات بزرگی کردیم.. ان شاالله هر جا هستین در پناه الله در سلامت کامل و آرامش و برکات روز افزون باشید
واقعا باید بارها خدارو شکر کرد برای حضورمون در این سرزمین وحی
من اسم سایت رو گذاشتم سرزمین وحی الهی چون هر روز و هر لحظه خداوند به من یا از طریق فایلهای استاد،یا توضیحات خانم شایسته و یا کامنت تک تک دوستان عزیزم وحی میکنه…من بارها از همین راهها هدایت الله رو گرفتم و خدا با من صحبت کرده..و واقعا شکر گذارم که با اشتراک تجربیاتم بتونم من هم در این سرزمین وحی نقشی داشته باشم حتی کوچک..
حتما به تمام اهدافتون می رسید با استمرار و امید و شوق رسیدن..
موفق باشید برادر عزیز
شاد و سلامت و سعادتمند باشید در پناه یگانه قدرت جهان هستی
با یاد خدا سلام به فراوانی و سلام به شما استاد، لازم دونستم به توصیه شما عمل کنم و تجربه خودم رو که برمیگرده به 8 سال قبل از توجه به نازیبایی ها و عوامل بیرونی و موندن در حزن و غم به اشتراک بزارم ، من سال 92 عروسیم بود بعد از چند وقت حدود 3 ماه که از زندگی جدیدم میگذشت در خانه ای که ساخته بودم زمین خالی کنار خونمون که میخاست اونم بنای شو شروع کنه هنگام کندن پی خانه و خاک بردای باعث شد خونه من که تازه ساخته بودم با تمام وسایل خراب بشه و شانس آوردیم من و فرزند 3 ماهه و همسرم در اون ساعت خراب شدن خونه نباشیم ،و وقتی بهمون اطلاع دادن و با همسرم از روستا برگشتیم و با خونه ی مواجه شدیم که هیچی ازش نمونده و تمام وسایلم زیر آواره مواجه شدیم هردو مون سنمون کم بود خانمم 17 سالش و من 21 سالم و با یک دختر بچه 3 ماهه نمدونم قابل درک هست برای شما یا نه اونقدر حالمون بد بود اونقد اون شرایط برامون سخت بود که الان که دارم براتون مینویسم و یاد اون روزا میفتم دستام میلرزه خلاصه با حال بد و دلداری بقیه و اطرافیان روزای سختمون شروع شد روز به روز در حال بد بودیم همه رو مقصر میدونستیم خدا همسایه خودمون بنا کارگرا به زمین و زمان گلایه میکردیم در به در این خونه اون خونه بودیم محتاج ترحم بقیه بودیم از خیریه کمک میشد و خیلی اتفاقای بد رو با حال بد تجربه کردیم زن و شوهر خوراکمون گریه بود این پروسه 2 سال زمان برد تا من طرف رو دادگاهی کردم و تونستیم خسارت بگیریم و بنایی رو دوباره شروع کنیم و از نو خونه رو بسازیم پدرم تو این مدت دق کرد و مرد خودم در شرایط نامساعد بودم چون توجه مون همیشه روی مشکلات و ناخواسته ها بود روز به روز حالمون بد بود کار نداشتم با ماشین مسافرکشی میکردم و خیلی سخت برامون روزا سپری میشد به کمک خدا بود که بعد 2 سال سخت دوباره روپا شدیم و رفتیم سر خونه زندگی خودمون و با وسایل کم زندگی رو از نو شروع کردیم کم کم شرایط بهتر شد و من دانشگاهم تموم شد و دوران طرحم شروع شد و رفتم سر کار یواش یواش سر سامان گرفتیم و حالمون بهتر شد اون موقع از این قوانین چیزی نمیدونستم همین که حالمون بهتر بود اتفاقای خوب میفتاد 6 ، 7 سالی گذشت و انگار به قول استاد اون خاطرات بد و روزای بد مث یک فیلم تموم شد و ما ماشین نو خریدیم خونه رو فروختیم و خونه بهتر خریدیم کارم اوکی شد و خانمم رفت سرکار و اوضاع مون روز به روز بهتر شد الان که دارم براتون مینویسم یکسالی هست با استاد آشنا شدم و دارم رو خودم کار میکنم همین که تمرکز و توجه ی من از روی زیبایی ها برداشته میشه پیشرفتم کم میشه اینو من درک کردم اما تصمیم گرفتم و چند روزی هست دیدگاهم نسبت به آموزهای استاد بهتر شده جملات ایشون رو بهتر میفهمم و سعی میکنم که تمرکزم رو کامل بزارم روی خواسته ها و زیبای ها چون میدونم و ایمان دارم راه همینه به شما هم فرکانسی های عزیزم میگم راه همینه دل به آموزه های استاد بدین تا اتفاقات خوب برای همتون رقم بخوره من که روز به روز بهتر میشم و میدونم موفق میشم اگه فقط به صحبت های استاد عمل کنم اتفاقات خوب برام میفته برای شما هم همینطور کافیه که در راه باشید برای همتون آرزوی سلامتی ثروت و سعادت دارم
من امروز یه نشونه خواستم چون نقطه حساسی از زندگیم وایسادم احساس میکنم چند قدم یه پرش بزرگ فاصله دارم ولی کاری نیست که خودم بتونم انجامش بدم فقط نیاز به توکل و زمان داره
این فایل یادم انداخت با فکوس بیشتری کارهای قسمت خودم رو انجام بدم خدا سهم خودش رو انجام میده
و در کنارش تمرینی که مثل سوخت موشک موفقیتم میشه بغیر از تلاش فیزیکی نوشتن اتفاقات خوب و شکر گذاری و تکرار و دیدن چیزایی که میخوام
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته زیبا و همراه و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…
امروز به فایل «تمرکز بر آنچه که می توانم بهبود دهم» هدایت شدم تا کامنت هاش رو بخونم. این فایل رو من در همون زمان هایی که کشور ما درگیر تظاهرات بود دیدم و برای من آموزه های خیلی زیادی داشت. یادمه اون موقع من با اینکه فایل های استاد رو شنیده بودم و ضمنی می دونستم که باید ذهنمو کنترل کنم، خیلی در این زمینه موفق نبودم و در یوتیوب و شبکه های اجتماعی اخبار مربوط به تظاهرات رو دنبال می کردم. البته که نتیجه این کم کاری من در اجرای قانون خودشو در زندگیم نشون داد. اما الان که بعد از یک سال به این ویدئو و آموزه هاش برمیگردم، به این نتیجه می رسم که «تمرکز بر آنچه که می توانم بهبود دهم» صرفا برای یک زمان و یک شرایط مشخص نیست! برای همه دوران هاست.
هر روز و هر لحظه ما پر شده از شرایط مختلفی که تمرکز گذاشتن روی اون ها نه تنها به ما کمکی نمی کنه، بلکه مارو عقب تر هم می بره. و این که ما یاد بگیریم اصل رو از فرع جدا کنیم، هر چیزی که فرعه از زندگیمون حذفش کنیم و تمام تمرکزمون رو روی اصولی که زندگی ما رو به سمت خواسته هامون تغییر میدن بذاریم، الان دیگه به اعتقاد من بزرگترین و مهمترین کاریه که باید انجام بدیم!
من حتی همین امروز هم باز این اشتباه رو کردم. در اینترنت دو تا نوشته خوندم که توسط افراد مریضی نوشته شده بود! نمی خوام به مضمون اون ها اشاره کنم اما بعدش که خوندنشو تموم کردم با خودم گفتم ای دل غافل! این چه کاری بود کردی مسعود؟! چرا این چرندیات منتشر شده از مغزهای مریض افرادی که در زندگیشون به هیچ موفقیتی نرسیدن رو خوندی؟!
شاید کل وقتی که من برای خوندن اون دو مطلب گذاشتم 5 دقیقه هم نشد اما تاثیری که روی ذهن من میذاره مهمه! منی که درک کردم با افکار و فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال می کنم دارم شرایط زندگیمو رقم می زنم، دیگه نباید اطلاعات رو فیلتر نشده وارد مغزم کنم! خداروشکر در این زمینه خیلی پیشرفت کردم. اینستاگرام ندارم، یوتیوب رو هم جز برای انتشار ویدئوهای خودم استفاده نمی کنم، تلویزیون و ماهواره که هیچی مطلقا، اخبار و سیاست هم انگار نه انگار که وجود خارجی دارن! ولی باز یه جاهایی مثل امروز از دستم در میره و تمرکزمو میذارم روی اون چیزی که نه تنها نمی تونم تغییرش بدم، بلکه اصلا تمرکز کردن روی اون حتی در حد 1 ثانیه در هزار سال، نشون از بیماری باورهای منفی در وجودم داره!!!
گفتم که بلافاصله بعد از این کار، بیام و این کامنت رو بذارم و بگم آدم وقتی تصمیم جدی برای تغییر خودش می گیره، باز از دست نجواهای شیطان درونش در امان نیست، مگر پروردگارش رحم کند! همیشه و همیشه باید یادم باشه که برای تک تک انرژی وجودم ارزش قائل باشم. انسان موفق کسی نیست که از همه چیز و همه کس خبر داره، بلکه کسیه که از خیلی چیزا خبر نداره! و این ذهن زمانی در آرامشه که خیلی چیزا واردش نشده باشه!
و من این کامنت رو گذاشتم که به صورت عامرانه به خودم بگم: مسعود! از مهمترین قدم های رسیدن به اهداف، کنترل کانون توجهه! چیزی که احساس می کنی مناسب تو نیست، در همون قدم اول باید بذاریش کنار! میخواد یه صفحه اینترنتی باشه، یه نجوا باشه، صحبت یه آدم ناجور باشه یا هر چیز دیگه ای! در نطفه باید خفش کنی! و اصلا اجازه دست و پا زدن بهش ندی. این طوریه که جارو در قلبت برای ورود خدا باز می کنی. خدا و آلودگی ها هیچوقت با هم در یک جا جمع نمیشن. اینو هیچ وقت یادت نره پسر!
از استاد عباس منش عزیزم ممنونم برای انتشار این آگاهی فوق العاده…
در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و ثروتمند باشید.
امروز اول آذر هست و با کلی انگیزه روزم رو شروع کردم اما تا عصر اهمال کاری کردم و عصر خوابیدم و در حین خواب فایل استاد رو گوش میدادم و به محض بیدار شدن احساس خیلی خوبی داشتم و دارم. خدا رو شکر می کنم بابت آگاهی امروز
امروز ظهر سره سفره صحبتی شد در مورد اینکه چرا فلان دایی که پول داره به فلان دایی که پول نداره کمکی نمی کنه آگاهانه یاد صحبت های استاد افتادم که عامل رشد و تغییر یک نفر نه به شخص ربط داره نه هیچ عامل بیرونی.
خدا رو شکر همیشه مسئولیت اعمال و رفتار خودم رو خودم پذیرفتم و کسی یا عاملی رو مقصر شکست هام نمی دونم امروز هدایت شدم به این فایل که ایمانم نسبت به پذیرش اتفاق ها رو بیشتر کنم اما درسی من یاد گرفتم
اینه که گله و شکایت ممنوع.
چیزی یا اتفاقی که دست ما نیست و نمی تونیم تغییرش بدیم رو بپذیریم و باید درست عمل کنم و در این شرایط روی خودمون کار کنیم و انعطاف داشته باشم.
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و تمام همراهان خانواده بزرگ عباس منش
خدارو هزاران مرتبه شکر که من این آگاهی ها را میشنوم و در زندگیم استفاده میکنم
و این را متوجه شدم زمانی که من تغییر کنم دنیای پیرامون من کاملا عوض میشود و این اصل را متوجه شدم که من خالق زندگی خود هستم و چقدر لذت بخشه وقتی قوانین را استفاده میکنی و نتیجه ها برایت روشن میشود و هی بیشتر بهم ثابت میشه که قانون خداوند چقدر دقیق هستش
و در مورد صحبتهای استاد در این فایل باید بگم که بارها و بارها این اتفاق برای منم افتاده هر وقت همه را مقصر کردم ویه جورایی مظلوم نمایی کردم که ببین همه مقصر هستن و من هیچ کاره همچین از جهان پسی خوردم که یک آن به خودم اومدم دیدم اگه جلوش نگیرم واقعا امور زندگیم از دست میره ولی از زمانی که متوجه شدم خلق زندگیم دست خودم است سعی کردم افکارم رو جوری هدایت کنم که مسیر برام قشنگ تر شه و زندگی برایم گلستان بشه و آنقدر این قانون قشنگه و ساده هست که خیلیها به خاطر همین سادگیش مسیرو اشتباه میرن و راه رو برای خودشون سخت میکنن
در مورد همین اعتراضات اول یکم هم سو شدم و شروع کردم با جو جامعه جلو رفتن البته کمو بیش بعد دیدم همین کمو بیش هم داره منو از مسیرم دور میکنه که آلارم میده که برگرد این مسیر تو نیست چون وقتی حال احساسم بد میشه متوجه میشم که مسیر اشتباه است به همین سادگی که دارم میگم واقعا قانون جهان خیلی ساده است خوب باش خوبی را ببین خوب زندگی خواهی کرد
شاد باش شادی را ببین وشادی را به دیگران انتقال بده
قربون خدا برم از وقتی اینجوری فکر کردم منو به جایی هدایت کرده که از این حیاهو ها دور هستم و در دل طبیعت دور از همه ی دقدقه ها دارم به زندگی قشنگم ادامه میدم و جالب اینجاست که هر کسی از دوستان و خانواده که میان دیدن ما برای شادی و رهایی میان و خداروشکر هیچ وقت نه بحث سیاسی هست نه گرونی نه از این قبیل بحث ها فقط خوش گذرونی و خنده و شادی و انرژی مثبت طوری که هر کسی میاد پیشمون میخواد بره میگه بخدا رها و فارق از این دنیا شدم واندازه ی یک ماه انرژی دارم برای سر کار رفتن و کارای دیگه و این منو خیلی خوشحال میکنه که میتونم خدمتی کنم در این مسیر
خداروهزاران بار شکر شکر شکر
از ته قلبم برای استاد عزیزوخانوم شایسته عزیز و تمام بچه های سایت عشق آرامش شادی سلامتی و ثروت میخواهم آمین
به نام الله یکتا
سلام استاد عزیز
من همیشه موقع رانندگی خیلی خیلی عصبی بودم و هنوزم هستم اما به مراتب بهتر از قبل و آرام تر شدم
اما همون لحظه ای که سوال اول رو دیدم این صحنه اومد توی ذهنم که ببین محمد هروقت یکی جلوت خیلی بد رانندگی کرد یا از پشت هی نور بالا داد و تو نتونستی ذهنت رو کنترل کنی و شاکی شدی و خواستی مثلا حال یارو رو بگیری از همون لحظه به بعد ماشین های بیشتری این کارو باهات کردن با شدت بیشتر مثلا اگه یه نفر جلوم خیلی آروم میرفت و این عصبیم میکرد و من خودتو کنترل نمیکردم نفر بعد یک دفه میزد روی ترمز و کلا شرایط خطرناک تر و بد تری رو برام ایجاد میکرد
حالا من چون قسمت اول رو مثال رانندگی زدم قسمت دوم هم یک مثال رانندگی اومد توی ذهنم
یه شب من داشتم رانندگی میکردم با همسرم و دوستم بودم ماشین جلویی زد روی ترمز و تصادف کردیم
خلاصه جلو ماشین ما کلا رفت و اون بنده خدا هم ماشینش آسیب دید
من اول شاکی شدم و گفتم چه وضعشه چرا یهو اینجوری کردی . کلا این شاکی بودن من چند ثانیه طول کشید و گفتم با خودم که من باید ذهنمو کنترل کردم همه چی به نفع منه
من شروع کردم به آروم کردن اون بنده خدا و شروع کردیم با همسرم و دوستم به شوخی کردن و توجه نکردن به اون موضوع و اتفاقی که افتاد از فرداش به صورت جادویی هزینه های تعمیر ماشین ما خیلی کم شد
کاپوتی که باید تعویض میشد بابام یکیو پیدا کرد با یک سوم هزینه صافش کرد
90درصد چیز هایی که باید عوض میشو خود بابام عوض کرد و من هزینه دست مزد ندادم بعد رفتیم برای بیمه که خسارت اون بنده خدا رو بدیم ولی چون ما ماشین رو زود تر درست کردیم بیمه قبول نکرد و ما باید از جیب خرج ماشین اون بنده خدا رو میدادیم و بعد اون بنده خدا گفت آقاجان نمیخواد شما پول بدید من بیمه بدنه دارم از بیمه خودم استفاده میکنم شما به ماشین خودتون برسید
هزینه ماشین تقریبا 15 20 میلیون میشد و هزینه ماشین اون بنده خدا حدود 10 15 تومن
یعنی من توی حالت معمول باید 30 میلیون هزینه میکردم ولی وقتی تمرکز نکردم روش احساسم رو خوب کردم کل این ماجرا برای من 7 میلیون آب خورد و تازه ماشین ما یک سری ایراد ها داشت که در هر صورت من باید اونارو درست میکردم یعنی چه تصادف میشد چه نمیشد من باید اون 7 میلیون رو هزینه ماشین میکردم ولی ابن موضوع خیلی برام درس داشت و چقدر ایمانم رو قوی کرد و چقدر سپاس گذار تر شدم
اگه مثال کامل هزینه رو زدم خواستم کامل درک کنید که جهان چقدر به نفع من کار کرد . اتفاقی که افتاد من با کنترل ذهنم تونستم هزینم رو برسونم به یک سوم و تازه اون یک سوم هم باید از قبل پرداخت میکردم
امیدوارم که این ماجرا براتون جالب باشه و درس داشته باید برای خودم که خیلی درس داشت خیلی چیز یاد گرفتم ازش و از خداوند سپاس گذارم که هروقت من به دنبال بهبودم خداوند من رو هدایت میکنه به سمت یه موضوعی که به من کمک میکنه که بهبود بدم شخصیتم رو
استاد عزیزم ازت سپاس گذارم که اینقدر خوب و عالی آگاهی های ناب محمدی رو بهمون میگی و از خداوند سپاس گذارم که همواره در حال هدایت کردن ما به سمت آگاهی های ناب محمدی هست
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد عزیزم
من هم مدتهاست فهمیدم به عوامل بیرون از خودم کاری نداشته باشم و باید من خودم و تنها خودم تغییر کنم
اونوقته که جهان من تغییر خواهد کرد
استاد عزیزم الگوی من در این دنیا شما هستید من این چند سالی که با شما آشنا شده ام هر چند با مسائل خصوصی شما هم ما برخورد نداریم ولی همین چیزهایی که ما در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا از شما دیدم متوجه شدم که شما چقدر قوانین را مو به مو اجرا میکنید و اصلا به عوامل بیرون از خودتون کاری ندارید و همیشه در حال بهبود دائم خودتون هستید
واقعا توی همین دو سه سال اخیر چقدر شما تغییر کرده اید
به نظر من شما هر لحظه در حال تغییر و بهبود خودتون هستید
من شما و مریم جان را واقعا تحسین میکنم و هر دو شما بهترین الگو برای من هستید
استاد من با تمام وجودم فهمیده ام که این من هستم که باید تغییر کنم من اصلا به هیچ کسی یا هیچ موضوعی کار ندارم این من هستم که باید روی خودم کار کنم.
اونم همیشه
من همیشه باید دنبال بهبود خودم باشم
و این نگرش چقدر عالیه و چه آرامشی به ما میدهد اگر واقعی انجامش دهیم
*
این من هستم که باید در نگرشم در تصمیماتم در رفتارهایم تغییر دهم
من از خیلی از مسائل بیرون از خودم و زندگی ام شکایت دارم در درونم هست اینا رو با تمام وجودم فهمیده ام و درک کردم که فقط و فقط این منم که باید تغییر کنم هیچ عامل بیرون از من مقصر نیست من با افکارم با باورهایم با ترمزهایم تمام این زندگی پیرامونم را ساختم
خوب حالا با هر چی مشکل دارم یا نمیخواهمش خوب باید بیام روی خودم کار کنم
باید روی باورهایم کار کنم باید ترمزهایم را پیدا کنم و رفع شون کنم
من زیپ دهنم را مدتهاست که بسته ام
و فقط دارم روی خودم کار میکنم
خدایا بینهایت شکر
خدایا من هم میخواهم متفاوت نتیجه بگیرم
خدایا بینهایت شکر که ما را در این مسیر الهی قرار دادی
در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید و به تمام خواسته هاتون برسید
سلام بر استاد عزیزم بابت این فایل زیبا
خیلی جاهایی بوده که واقعا با اینکه قانون رو میدونم ولی شده منم شدم همرنگ اکثر جماعت و مقصر رو دولت پدر و…دونستم و شرایط زندگی رو برای خودم سخت کردم حالا که فکر میکنم میبینم من خیلی کم آگاهانه خودم رو مسئول زندگی خودم دونستم و تا آنجایی که یادم میاد هر وقت خودم رو مسئول دونستم آرامش بهم دست یافت و گفتم زندگیم رو به کمک خدا خلق میکنم که تونستم یه موبایل بخرم هزینه های دندانپزشکی رو اوکی کنم و خیلی موارد دیگر بود که یادم نمیاد.
واقعا خیلی مهم هست که زیپ دهنمون رو ببیندیم واقعا شکر میکنم الان خیلی وقت هست که دیگران رو مقصر نمیدونم با کمک فایل های شما و خدای بزرگ ولییییی بازم ناخودآگاه بعضی وقتا عوامل بیرونی رو مقصر میدونم بعد چند دقیقه ای بخودم میام و میگم من چرا این حرفها رو گفتم و میبینم که قانون و باورها رو باید همیشه تکرار و تمرین کنیم ،در آخر ازتون بی نهایت سپاسگزارم استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
به نام یگانه قدرت جهان هستی
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همینطور دوستان و همراهانم در این سرزمین وحی الهی
خدارو شکر میکنم که من را به نور هدایتش روشن کرد و مرا به این مسیر و جمع و سایت دعوت کرد.
هر روز خدارو شکر میکنم برای وجود استادم و آگاهی هایی که از طریق ایشون روزی من قرار میگیرد و من میتونم با کمک گرفتن از این آگاهی های ارزشمند زندگی رو که لایقش هستم خلق کنم.
خدا جونم سپاسگزااااااارم
اما در مورد موضوع فایل و در پاسخ به سوال اول ،من میخوام یک تجربه شخصی رو خدمتتون عرض کنم:
حدود سال 95 اتفاقی در روابط خانوادگی برای من رخ داد که بخش زیادیش سوئ تفاهم بود و اون طرف که یکی از اعضای خانواده من بود بدون هیچ حرفی قطع رابطه کردن با من و پیش همه هم میرفتن و اون داستان که بخش زیادیش ساخته ذهن خودشون بود رو میگفتن و جوّ بدی توی خانواده حاکم شده بود..اما من با توضیحم به خانواده اون مسئله رو حل کردم ولی اون شخص خاص حاضر نبود حتی حرفهای منو بشنوه و….. خلاصه که من اینقدر روی این موضوع تمرکز کرده بودم و حتی شب تا صبح توی خواب با اینها می جنگیدم،تمام طول روز توی ذهنم با اونا حرف میزدم،دعوا میکردم،توضیح میدادم و….که کم کم دیدم دلم داره درد میگیره ،ازین دکتر به اون دکتر و آزمایش و دوا و دارو ….و داشتم دستی دستی خودم رو نابود میکردم چون به شدت روی اون افراد و رفتارهاشون و اتفاق بدی که واسم افتاده بود تمرکز کرده بودم و هر روز روابطم هم داشت بدتر میشد،،این قهر طولانی تر میشد و جسمم رو هم تحت شعاع قرار داده بودم..تابستان سال 97 بود که با یکسری مطالب جذبی آشنا شدم و به کمک آنها خیلی خودم رو آروم کردم،مسئولیت اون اتفاقها رو پذیرفتم هر چند خییییلی واسم سخت بود اما به خاطر خودم اینکارو انجام دادم..و هر چی گذشت دیدم دارم بهتر میشم،،آزمایشاتم رو انجام ندادم،دارو مصرف نکردم و…الان کاملا در سلامت کامل هستم و حالم عالیه و خدارو شکر میکنم که با آلارمی به موقعی که جسمم بهم داد به خودم اومدم و این گفته استاد که میگن اولین اثر افکار منفیتون روی جسمتون مشخص میشه من رو یاد این تجربه می اندازه..
در ادامه اون حال بدیهام در پاییز سال 97 پدر عزیزم رو از دست دادم و هزاااران بهانه داشتم که غرق افسردگی و غم و غصه بشم و دیگه تمام بشم رسما،،ی مدتی خیلی حالم بد بود اما با تجربه ای که داشتم زودتر خودم را جمع کردم و با تمرکزم به مامان عزیزم و دیگر عزیزانم و دیگر داشته های زندگی ام مادی و معنوی حالم بهتر شد و باوری که ساخته ام اینه که ایشان قطعا جایی که هستن حالشون بهتر از اینجاست و ما ی روزی دوباره همدیگه رو خواهیم دید و اینکه این خواست خدا بوده و من تسلیمم
و این روزهایی که با آموزش های استادم روزم را شب میکنم و شبم را روز حالم به شدت خوب است و هیچ ربطی به گذشته ندارم..منکه با خنده غریبه بودم الان از ته دل هر روز و بارها و بارها میخندم،برای تک تک نعمتهای زندگی ام سپاسگزارم منکه ی روزی هیچ نعمتی رو توی زندگی ام نمیدیدم و از همه شاکی بودم،،بسیار آدمها رو دوستدارم و خیلی راحتتر با آدمها ارتباط میگیرم،،هدف دارم و برای هدفم برنامه دارم منکه یکروزی توی جلسه ای بودم و شخصی گفت هدفتون رو بنویسید و من هر چه فکر کردم دیدم هیچ هدفی ندارم،من هییییچ چیزی خوشحالم نمیکرد و برای رسیدن بهش امید و انگیزه نداشتم اما الان چندتا هدف دارم که باور دارم به تک تکشون میرسم،،و روابطم خیلی خوب شده،،آرامتر شدم،تا حالم بد میشه به فاصله کمی حالم رو خوب میکنم و………خیییلی چیزای دیگه
من امروز به همه اینها توجه میکنم و از خدایم سپاسگزارم و هر شب قبل از خواب تمام اتفاقات خوب روزم رو مینویسم و شکرگذاری میکنم و دقت که میکنم میبینم اتفاق بد توی زندگی ام خیلی کم و کوچک شده چون من هر لحظه خودم را در آغوش امن الله یکتا می بینم،همه اش نعمت و فراوانی و عشق و مهربانی و خنده و آرامش است..
من هییییچ ربطی به سپیده 97 ندارم و این نتیجه اینه که من تمرکزم رو از روی ناخواسته ها برداشتم ( خیلی کمتر میگذارم) و در حد توانم فقط تمرکز میکنم به روی داشته ها و زیباییهای اطرافم و اینطوری با نیرویی که خداوند بهم داده دارم زندگی ام را آنطور که دوستدارم و لایقش هستم خلق میکنم..
استاد عزیزم باز هم از شما سپاسگزارم برای آموزشهای بی بدیل تون و وجود پر از عشق و صداقتتون..همچنین از مریم جانم ممنونم برای همه مهربانیها و عشقشون که نسبت به همه ما دارن.
دوستتون دارم
خدا یارو نگهدارتان
سلام خواهر گلم خدا رو شکر که وارد این مسیر توحیدی شدین و حالتون خوبه، یه لحظه تلنگر خوردم وقتی کامنتتونو خوندم، هدف!! منم مدتها بود بی هدف بودم و همیشه تعجب میکردم استاد اول سال فایل میزاشتن راجع به اهداف سال و برام واقعا قابل فهم نبود چون به مدارش نرسیده بودم و بای دیفالت هر سال مثل سالهای دیگه اموراتمو میگذروندم، فایل گوش میدادما اما آگاهیم پایین بود و امسال من چند تا هدف بزرگ دارم برای سال بعدم اما متوجه این تغییر نبودم، آره حسین تو هدف داری!! خدا رو شکر به خاطر این تغییر و ممنون که منو متوجه این تغییر کردید.. اگه این آگاهی ها و اتفاقاتو ننویسیم فراموش میکنیم یا اصلا متوجه نمیشیم که چه تغییرات بزرگی کردیم.. ان شاالله هر جا هستین در پناه الله در سلامت کامل و آرامش و برکات روز افزون باشید
سلام خدمت شما دوست گرامی
واقعا باید بارها خدارو شکر کرد برای حضورمون در این سرزمین وحی
من اسم سایت رو گذاشتم سرزمین وحی الهی چون هر روز و هر لحظه خداوند به من یا از طریق فایلهای استاد،یا توضیحات خانم شایسته و یا کامنت تک تک دوستان عزیزم وحی میکنه…من بارها از همین راهها هدایت الله رو گرفتم و خدا با من صحبت کرده..و واقعا شکر گذارم که با اشتراک تجربیاتم بتونم من هم در این سرزمین وحی نقشی داشته باشم حتی کوچک..
حتما به تمام اهدافتون می رسید با استمرار و امید و شوق رسیدن..
موفق باشید برادر عزیز
شاد و سلامت و سعادتمند باشید در پناه یگانه قدرت جهان هستی
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و تمامی اعضای این خانواده توحیدی
از زمانی که تمرکزم رو روی خودم گذاشتم چرخ زندگیم روان تر شده
فقط من باید تغییر کنم من میتونم 360درجه خودمو تغییر بدم و زمانی که من تغییر کنم شرایطی بیرونی تغییر میکند
چطور میتونم تغییر کنم با کنترل ذهن کردن با دادن ورودی های مناسب با ایجاد باورهای مناسب و این روند هم تکاملی میباشد
خوشبختی یعنی توانایی کنترل ذهن کردن
عاشقتونممممم
دوستون دارم
با یاد خدا سلام به فراوانی و سلام به شما استاد، لازم دونستم به توصیه شما عمل کنم و تجربه خودم رو که برمیگرده به 8 سال قبل از توجه به نازیبایی ها و عوامل بیرونی و موندن در حزن و غم به اشتراک بزارم ، من سال 92 عروسیم بود بعد از چند وقت حدود 3 ماه که از زندگی جدیدم میگذشت در خانه ای که ساخته بودم زمین خالی کنار خونمون که میخاست اونم بنای شو شروع کنه هنگام کندن پی خانه و خاک بردای باعث شد خونه من که تازه ساخته بودم با تمام وسایل خراب بشه و شانس آوردیم من و فرزند 3 ماهه و همسرم در اون ساعت خراب شدن خونه نباشیم ،و وقتی بهمون اطلاع دادن و با همسرم از روستا برگشتیم و با خونه ی مواجه شدیم که هیچی ازش نمونده و تمام وسایلم زیر آواره مواجه شدیم هردو مون سنمون کم بود خانمم 17 سالش و من 21 سالم و با یک دختر بچه 3 ماهه نمدونم قابل درک هست برای شما یا نه اونقدر حالمون بد بود اونقد اون شرایط برامون سخت بود که الان که دارم براتون مینویسم و یاد اون روزا میفتم دستام میلرزه خلاصه با حال بد و دلداری بقیه و اطرافیان روزای سختمون شروع شد روز به روز در حال بد بودیم همه رو مقصر میدونستیم خدا همسایه خودمون بنا کارگرا به زمین و زمان گلایه میکردیم در به در این خونه اون خونه بودیم محتاج ترحم بقیه بودیم از خیریه کمک میشد و خیلی اتفاقای بد رو با حال بد تجربه کردیم زن و شوهر خوراکمون گریه بود این پروسه 2 سال زمان برد تا من طرف رو دادگاهی کردم و تونستیم خسارت بگیریم و بنایی رو دوباره شروع کنیم و از نو خونه رو بسازیم پدرم تو این مدت دق کرد و مرد خودم در شرایط نامساعد بودم چون توجه مون همیشه روی مشکلات و ناخواسته ها بود روز به روز حالمون بد بود کار نداشتم با ماشین مسافرکشی میکردم و خیلی سخت برامون روزا سپری میشد به کمک خدا بود که بعد 2 سال سخت دوباره روپا شدیم و رفتیم سر خونه زندگی خودمون و با وسایل کم زندگی رو از نو شروع کردیم کم کم شرایط بهتر شد و من دانشگاهم تموم شد و دوران طرحم شروع شد و رفتم سر کار یواش یواش سر سامان گرفتیم و حالمون بهتر شد اون موقع از این قوانین چیزی نمیدونستم همین که حالمون بهتر بود اتفاقای خوب میفتاد 6 ، 7 سالی گذشت و انگار به قول استاد اون خاطرات بد و روزای بد مث یک فیلم تموم شد و ما ماشین نو خریدیم خونه رو فروختیم و خونه بهتر خریدیم کارم اوکی شد و خانمم رفت سرکار و اوضاع مون روز به روز بهتر شد الان که دارم براتون مینویسم یکسالی هست با استاد آشنا شدم و دارم رو خودم کار میکنم همین که تمرکز و توجه ی من از روی زیبایی ها برداشته میشه پیشرفتم کم میشه اینو من درک کردم اما تصمیم گرفتم و چند روزی هست دیدگاهم نسبت به آموزهای استاد بهتر شده جملات ایشون رو بهتر میفهمم و سعی میکنم که تمرکزم رو کامل بزارم روی خواسته ها و زیبای ها چون میدونم و ایمان دارم راه همینه به شما هم فرکانسی های عزیزم میگم راه همینه دل به آموزه های استاد بدین تا اتفاقات خوب برای همتون رقم بخوره من که روز به روز بهتر میشم و میدونم موفق میشم اگه فقط به صحبت های استاد عمل کنم اتفاقات خوب برام میفته برای شما هم همینطور کافیه که در راه باشید برای همتون آرزوی سلامتی ثروت و سعادت دارم
سلام به استاد عزیزم و مریم خانم گل
من امروز یه نشونه خواستم چون نقطه حساسی از زندگیم وایسادم احساس میکنم چند قدم یه پرش بزرگ فاصله دارم ولی کاری نیست که خودم بتونم انجامش بدم فقط نیاز به توکل و زمان داره
این فایل یادم انداخت با فکوس بیشتری کارهای قسمت خودم رو انجام بدم خدا سهم خودش رو انجام میده
و در کنارش تمرینی که مثل سوخت موشک موفقیتم میشه بغیر از تلاش فیزیکی نوشتن اتفاقات خوب و شکر گذاری و تکرار و دیدن چیزایی که میخوام
تمرکز روی خواسته
عاشق این قسمت هدایت سایت شده ام
چقدر قشنگ چیزی که نیاز داری بهت میگه…
و تشخیص اصل از فرع هر شب موقع خواب گوش میدم
و صبح ها یک قسمت سفر دور آمریکا
این سایت شده کتاب و فیلم و سریال و لالایی شبم
خدا حفظتون کنه
خدا رو شکر که خداوند این سایت رو روزی من کرد
این سایت خودش جز رزق بی حساب الله یکتاست
و خدایی که در این نزدیکی است…
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته زیبا و همراه و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…
امروز به فایل «تمرکز بر آنچه که می توانم بهبود دهم» هدایت شدم تا کامنت هاش رو بخونم. این فایل رو من در همون زمان هایی که کشور ما درگیر تظاهرات بود دیدم و برای من آموزه های خیلی زیادی داشت. یادمه اون موقع من با اینکه فایل های استاد رو شنیده بودم و ضمنی می دونستم که باید ذهنمو کنترل کنم، خیلی در این زمینه موفق نبودم و در یوتیوب و شبکه های اجتماعی اخبار مربوط به تظاهرات رو دنبال می کردم. البته که نتیجه این کم کاری من در اجرای قانون خودشو در زندگیم نشون داد. اما الان که بعد از یک سال به این ویدئو و آموزه هاش برمیگردم، به این نتیجه می رسم که «تمرکز بر آنچه که می توانم بهبود دهم» صرفا برای یک زمان و یک شرایط مشخص نیست! برای همه دوران هاست.
هر روز و هر لحظه ما پر شده از شرایط مختلفی که تمرکز گذاشتن روی اون ها نه تنها به ما کمکی نمی کنه، بلکه مارو عقب تر هم می بره. و این که ما یاد بگیریم اصل رو از فرع جدا کنیم، هر چیزی که فرعه از زندگیمون حذفش کنیم و تمام تمرکزمون رو روی اصولی که زندگی ما رو به سمت خواسته هامون تغییر میدن بذاریم، الان دیگه به اعتقاد من بزرگترین و مهمترین کاریه که باید انجام بدیم!
من حتی همین امروز هم باز این اشتباه رو کردم. در اینترنت دو تا نوشته خوندم که توسط افراد مریضی نوشته شده بود! نمی خوام به مضمون اون ها اشاره کنم اما بعدش که خوندنشو تموم کردم با خودم گفتم ای دل غافل! این چه کاری بود کردی مسعود؟! چرا این چرندیات منتشر شده از مغزهای مریض افرادی که در زندگیشون به هیچ موفقیتی نرسیدن رو خوندی؟!
شاید کل وقتی که من برای خوندن اون دو مطلب گذاشتم 5 دقیقه هم نشد اما تاثیری که روی ذهن من میذاره مهمه! منی که درک کردم با افکار و فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال می کنم دارم شرایط زندگیمو رقم می زنم، دیگه نباید اطلاعات رو فیلتر نشده وارد مغزم کنم! خداروشکر در این زمینه خیلی پیشرفت کردم. اینستاگرام ندارم، یوتیوب رو هم جز برای انتشار ویدئوهای خودم استفاده نمی کنم، تلویزیون و ماهواره که هیچی مطلقا، اخبار و سیاست هم انگار نه انگار که وجود خارجی دارن! ولی باز یه جاهایی مثل امروز از دستم در میره و تمرکزمو میذارم روی اون چیزی که نه تنها نمی تونم تغییرش بدم، بلکه اصلا تمرکز کردن روی اون حتی در حد 1 ثانیه در هزار سال، نشون از بیماری باورهای منفی در وجودم داره!!!
گفتم که بلافاصله بعد از این کار، بیام و این کامنت رو بذارم و بگم آدم وقتی تصمیم جدی برای تغییر خودش می گیره، باز از دست نجواهای شیطان درونش در امان نیست، مگر پروردگارش رحم کند! همیشه و همیشه باید یادم باشه که برای تک تک انرژی وجودم ارزش قائل باشم. انسان موفق کسی نیست که از همه چیز و همه کس خبر داره، بلکه کسیه که از خیلی چیزا خبر نداره! و این ذهن زمانی در آرامشه که خیلی چیزا واردش نشده باشه!
و من این کامنت رو گذاشتم که به صورت عامرانه به خودم بگم: مسعود! از مهمترین قدم های رسیدن به اهداف، کنترل کانون توجهه! چیزی که احساس می کنی مناسب تو نیست، در همون قدم اول باید بذاریش کنار! میخواد یه صفحه اینترنتی باشه، یه نجوا باشه، صحبت یه آدم ناجور باشه یا هر چیز دیگه ای! در نطفه باید خفش کنی! و اصلا اجازه دست و پا زدن بهش ندی. این طوریه که جارو در قلبت برای ورود خدا باز می کنی. خدا و آلودگی ها هیچوقت با هم در یک جا جمع نمیشن. اینو هیچ وقت یادت نره پسر!
از استاد عباس منش عزیزم ممنونم برای انتشار این آگاهی فوق العاده…
در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و ثروتمند باشید.
خدانگهدار
1402/09/02
21:23
سلام عرض ادب و احترام
خدا رو شکر بابت هدایت من به این فایل استاد
امروز اول آذر هست و با کلی انگیزه روزم رو شروع کردم اما تا عصر اهمال کاری کردم و عصر خوابیدم و در حین خواب فایل استاد رو گوش میدادم و به محض بیدار شدن احساس خیلی خوبی داشتم و دارم. خدا رو شکر می کنم بابت آگاهی امروز
امروز ظهر سره سفره صحبتی شد در مورد اینکه چرا فلان دایی که پول داره به فلان دایی که پول نداره کمکی نمی کنه آگاهانه یاد صحبت های استاد افتادم که عامل رشد و تغییر یک نفر نه به شخص ربط داره نه هیچ عامل بیرونی.
خدا رو شکر همیشه مسئولیت اعمال و رفتار خودم رو خودم پذیرفتم و کسی یا عاملی رو مقصر شکست هام نمی دونم امروز هدایت شدم به این فایل که ایمانم نسبت به پذیرش اتفاق ها رو بیشتر کنم اما درسی من یاد گرفتم
اینه که گله و شکایت ممنوع.
چیزی یا اتفاقی که دست ما نیست و نمی تونیم تغییرش بدیم رو بپذیریم و باید درست عمل کنم و در این شرایط روی خودمون کار کنیم و انعطاف داشته باشم.
شاد و پیروز باشید.
خدایا شکرت