زیبایی ها را ببینیم - صفحه 103
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-22.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-09-12 13:15:272020-08-22 01:48:58زیبایی ها را ببینیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و صد سلام به دوستای عاشق و عزیزم
سلام به استاد عباسمنش گل و سلام به فیلمبردار حرفه ای خانوم شایسته
خیلی دوستتون دارم و خداروشکر میکنم که کاملا هدایتی تاکید میکنم کاملا هدایتی چنین فایل فوق العاده ای رو به من نشون داد و حالشو بردم واقعا
اخه چقدر زیبا و دلنوازه این منظره ها استاد باور کنید من عاشق این فضام برای محل زندگی مورد علاقم یه جای سرسبز مخصوصا جایی که کلش چمنزار باشه وای! چقدذ من عاشق چمنم اون سبزیش اون بوی عطرش به به ️
متین دلم میخواد رد پایی بجا بزارم برای خودم که هم الان و هم انشاالله بعدا ازش کلی فیض ببرم:
متین دقت کردی وعده هایی که تاحالا خدا بهت توی زندگیت داد یا بهتر بگم وعده هایی که همیشه خدا بهت میداده ولی تو بعضی هاشونو قبول کردی و باور کردی اتفاق افتاده بدون استثناء؟؟؟
یادته توی خیابون و محیط بیرون خونه احساس امنیت نمیکردی و از ادما و خشونت خیلی فراری بودی ولی همیشه چون بهشون توجه میکردی و قدرت میدادی و مومنتوم منفی گرفته بودی درگیر نا امنی میشدی؟؟؟؟
یادته که خدا هدایتت کرد به این مباحث اموزش قوانین بدون تغییر؟ و تو با کم تر کردن توجه منفی صدای خدا رو یه کم واضح تر شنیدی!؟
یادته بهت چی گفت؟ گفت نترس من همواره با تو هستم میشنوم و میبینم
گفت به خدا توکل کن که کارسازی او کافیست و به چیز دیگری نیاز نیست
و مهم تر از همه گفت همانا خداوند برای نجات و دفاع از بنده اش کافیست️️
خدایا شکرت. متین عزیزم تو این وعده هارو شنیدی و باهاشون اروم اروم تونستی صدای منفی و نجواهای شیطانی رو که همواره وعده ی دعوا و خشونت و ناامنی میداد رو خاموش و خاموش تر کنی. در نتیجه الان یک فرد اجتماعی تر هستی که خیلی بهت افتخار میکنم و تقریبا همه ی افرادی که در مدارم هستند و در روزمره ام باهاشون برخورد دارم عاشقانه مرا دوست دارند و تحسینم میکنند.
یادته میخواستی بری سربازی و ترسیده بودی؟
یادته که وقتی پست کردی دفترچتو که بری سر نماز یهو شنیدی یه صدایی گفت :ای متین ما به تو این نوید را میدهیم که سربازی راحتی خواهی داشت!؟
و یادته که تو باورش کردی؟
سرانجام تاریخ 1403/5/1 اعزام شدی به اباده استان فارس و 2 ماه اموزشی رو در بهترین جا با بهترین فرمانده و بهترین بچه ها گذروندی؟
و یادته که وقتی اومدی تهران برای باقی خدمتت افتادی سرباز بخش فرهنگی!!!
یعنی تو قرار نیست لباس نظامی بپوشی قراره گوشی شخصیتو همراه داشته باشی و موی سرتم میتونی هرچی خواستی بلند کنی و تازه پادگان هم نیستی
الان دانشگاه امیرکبیر در ولیعصر هستم و ساعت 9 تا 10 صبح میرم و میام یعنی کلا 1 ساعت در روز و تازه پنجشنبه و جمعه ها هم تعطیلم️
حالا بهت ثابت شد که خدا وعده میده و 100درصد اتفاق می افته؟
حالا بگید امشب چی بهم گفته؟
میگه همانا به تو ثروت بی حسب و اندازه عطا میکنم️️️️️️
من حتما به تو ثروت و پول میدهم
بهش گفتم راحت یا سخت؟
گفت راحت تر از اونچیزی که میتونی بهش فکر کنی️
میدونی که خدا تا حالا هرچی وعده داده به طرز معجزه اسایی رقم خورده؟
میدونی که وعده هایی که داده همشون رو من نمیدونستم که چطوری واز چه راهی ولی خیلی تمیز انجام شده؟
پس چقدر داستان اشناییه متین قراره دوباره خدارو ببینی تو زندگیت اونم به شکل مورد علاقت یعنی معجزه️
خدایا من عاشق این سبک عشقبازیتم که یهو یجوری خواسته هامو بهم میدی که اصلا عشق میکنم و احساس حمایت شدن از سمت تو تا ابد بهم دست میده ️ من عاشق توام ای خدای من️
متین جان عاشق توهم هستم که انقدر زیبا و پاک صفتی
دوستان و همراهان گرامی من عاشقانه دوستتون میدارم فعلا️
سلام.
امروز روز نظافت خونه مون بود.
همه ی قسمت هایی که مد نظرم بود پاکیزه و پر انرژی شدن.
الهی شکر.
اکرم خانم، خانم بسیار محترم و نازنینی هست که پارسال و امسال برای پاکسازی منزل میان خونه مون.
بسیار خانمِ شریف، تمیز، خوش اخلاق، مدیر و منظمی هست.
روزی شون پربرکت، تنشون سلامت.
حرف جالبی زد امروز که منو یاد یکی از کامنتهای سایت انداخت.
اکرم خانم گفت من کاری رو میکنم که علاقه ی خودمه از بچگی.
من تمیزی رو دوست دارم.
تمیزی انرژی بالایی داره.
این حرف رو یه بار از خانم شایسته هم شنیدم که تو سریال زندگی در بهشت موقع تمیزکاری منزل میگفتن.
الان انقدر حسم خوبه.
پارسال هم همینطور بودم.
تا چند روز هی میومدم تو پذیرایی، میدیدم همه جا تمیزه حس میکردم خونه نورانی هم شده.
الهی شکر.
امشب هم همینطوره.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام سمانه جان صوفی قشنگم.
خوبی مامان توحیدیِ مهربون؟!پسر قشنگم خوبه؟!
نامبرده از سرصبح که فایواستارت رو دیده و فهمیده اومدی سرکلاس خیییلی خوشحال و ذوق زده شده،نتونستم ساکت بمونم و ذوقم رو بهت نرسونم.
احساسم شبیه کسی بود که یکی از دوستاش بعد از مدت ها برگشته به مدرسه و دوباره باهاش هم کلاس شده.
دوستت دارم دختر،خیلی خوشحالم برات،خیلی خوش اومدی،خیلی خوشحالم که سر کلاس میبینمت.
پسر قشنگم رو از طرف من بچلونش،انشالله در بهترین زمان و مکان،در دنیای واقعیت میبینمتون.
بوس به کله ت رفیق،عاشقتم.
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام سلام سلاللللاااامممممم
وامیدوارم حالتون عالی باشه …
باورتون میشه این فایل و حتی اسمشو اولین باره شنیدم …
خودمم باورم نمیشه میدونید چند روز پیش داشتم باخودم میگفتم که ای کاش یه جایی بود که هر روز میومدم و چیزای قشنگ و زیبایی های روزم رو میگفتم داشتم فکر میکردم یعنی میتونم فایلی به این منظور پیدا کنم … به خودم گفتم آره دیگه سریال تمرکز بر نکات مثبت ….ولی یه چیزی درونم میگفت نه..!
خلاصه ….ایده دیگه این بود که توی قسمت عقل کل یه همچین چیزی بسازم ….که الان رسیدم به این فایل …کاملا هدایتی …اینقدر هدایتی بود که باورم نمیشه …حتی یادم نمیاد چی شد که رسیدم به این فایل …
خلاصه که خیلی خوشحالم و از امروز تصمیم گرفتم که این کارو انجام بدم و هرروزی که حتی یک چیز قشنگ دیدم بیام و تعریف کنم .
عاشقتونم مرسی از همتون
راستی میخوام یه نشونه بزارم برای کامنت های زیبای ها
آهان اول کامنتم مینویسم زیبایی ها و بعد شروع میکنم .
ممنونم…
عاشقتونم …
پس تا قسمت اول زیبایی ها بدرود …
در پناه لله یکتا باشید …
سلام.
مامانم داشت در مورد یکی از ارزوهای گذشته اش میگفت که قابل بازگشت یا اجرای جدید نیست…
و من بهش گفتم اشکال نداره این ارزو یا حسرت رو بپذیر.
کاریش نمیشه کرد.
اشکالی نداره دوست داشتی انجام بشه ولی نشده.
و بعد خودم به فکر افتادم…
که سمانه
خودتم حسرت هایی داری از گذشته، که حتی بعد از اجراشون بعدا، دیگه اون حس خوشحالی رو برات نساختن.
یعنی نشده اون چیزی که قبلا آرزوشو داشتی…
خب چه میشه کرد؟
دایم با حسرت و حس بد ازشون یاد کنی؟
نه.
میتونی بگی بله، قبلا دلم میخواست اینکار انجام بشه و خاطره اش با من مونده، اشکالی هم نداره، فقط بپذیرش، مانع اون خاطره و ارزو نشو، نخواه که منکرش بشی، نخواه که خشمگین شی براش و …
بله.
بپذیرش فقط.
فکر میکنم این همون صلح درونی باشه.
یه جمله ای تو کامنت یکی از بچه ها خوندم که کیف کردم:
بزرگترین مانع ترس است
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکر
سلام.
قشنگ اینه که وقتی متوجه میشی انجام کاری اشتباهه، متوقفش کنی.
خودتو سرزنش نکنی.
بگی تو هر لحظه داری کاری رو انجام میدی، که اون لحظه فکر میکنی درسته.
اگه بعدش فکر میکنی اشتباه کردی، اشکالی نداره.
سعی کن بعدش اصلاحش کنی.
همین.
و دست از گفتگوهای ذهنی و سرزنش و احساس گناه بردار.
امروز چیزی دیدم که خیلی به قلبم نشست در رابطه با همینی که نوشتم.
جالب بود، انگار اومده بود تا من ببینمش و قلبم اروم بگیره.
الهی شکر.
دیروز کمی سطح انرژیم پایین اومد به خاطر موضوعی.
گفتم چه کنم که کمک بشه بهم.
دفتر اوردم و نوشتم.
خیلی شفاف، و دقیقا از احساساتی که درونم بود و فرصت بروز نداشتن.
حقیقتا که اروم شدم.
با خودم خوب صحبت کردم.
عین مشاور مسیله رو باز کردم و در حق خودم عطوفت نشون دادم.
چیزی که هر لحظه نیاز دارم، عطوفت با خودمه همونطور که تو دوره احساس لیاقت استاد گفتن.
در خلال اون موضوع درس هایی گرفتم:
صمیمیت با احترام متفاوته.
بهم یاداوری شد احترام واجبه و میشه صمیمیت هم داشت.
استاد یه فایلی دارن که در موردش به زیبایی صحبت کردن.
اینکه به اسمِ صمیمیت در روابط، نباید بی احترامی کرد.
سمانه جان میفهمم میخوای بهترین کار رو بکنی، خطا نکنی، درست جلو بری، راضی باشی از خودت.
اما تو انسانی.
داری یاد میگیری.
داری تجربه میکنی زندگی کردن رو.
گاهی در خلال این تجربه ها، اشتباه هم داری.
انقدر سخت نگیر به خودت دختر خوب.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
10/5 ماهگی قند عسلم مبارک.
از یه جایی به بعد سختی ها به مرور کمرنگتر شدن.
و الان خوشحالم که لذت های وجود پسر قشنگم تو زندگیمون برام پررنگ تر میشن.
برای من لازم بوده این مسیر رو طی کنم و خودمم بزرگتر بشم.
الهی شکر.
حافظ جون 2 اردیبهشت زیبای 1403 به لطفِ الله به دنیا اومد و زندگیمون رو شیرین تر کرد.
با مادر شدن کلی به روندِ رشدم اضافه شد.
چیزهایی رو تجربه کردم، مهارت هایی رو کسب کردم که برام لازم بوده و به بهبودم کمک فراوانی کرده.
خدا به هر کسی که عاشقانه دوست داره بچه داشته باشه، بچه بده.
یکی از بزرگترین نکات مثبت زندگیم، حافظ جانم هست.
حرکاتش، خنده هاش، شیطنت هاش، عشق و عاشقی هامون، بازی کردن هاش، خوابیدنش، شیر خوردنش، غذا خوردنش، ذوق کردنش، حرکت کردنش، کلِ وجود نازنینش.
الهی شکر
الهی شکر
الهی شکر
خدایا فرشته ی کوچولو و قشنگ و نازنینمون رو در پناه خودت حفظ بکن همیشه.
روز به روز بیشتر عاشقش میشم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
امروز بسیار با خودم در صلح بودم.
طوری صحبت کردم و فکر کردم که خودم با خودم راحت بودم.
هنوزم با خودم و عملکردم راحت و راضیم.
امروز دو تا شال فوق العاده خریدم.
زیبا، سبک، لطیف و دوست داشتنی.
الهی شکر برای این روزی.
برای مامانم هم یه روسری شیک و زیبا خریدم.
خوشحالم که خودم و مامانمو خوشحال کردیم.
قفل کابینت کودک خریدیم امروز.
آقا حافظ میاد کابینت های اشپزخونه رو باز میکنه و ظرف ها رو برمیداره.
فداش بشم که کنجکاوی و کاوش میکنه و هر روز برای خودش یه چیز جدید داره تا رشد بده خودشو.
الهی شکرت.
امروز هدایت شدم چیزی رو بشنوم که خیر بود و ضروری.
خدایا مچکرم که از زبونِ یه عزیزِ دیگه بهم چیزی رو گفتی که باید توجه میکردم بهش.
خدایا تو حواست به همه چیز هست.
لطفا در مورد چیزی که میدونی تو فکرمه خودت گشایش کن و آسانمون کن بر اسانی ها.
به بهترین شکل و حالت و سلامتی و نشاط.
الهی امین.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
امروز با لذت فراوان، 4 صفحه تو دفترم سپاس گزاری، تحسین، نکات مثبت نوشتم.
امروز مادر و خواهرم مهمانمون بودن.
برای خوشحالی و نشاط خواهرم بسیار خوشحالم.
برای سلامتی همه مون بسیار سپاس گزارم.
سپاس گزارم برای همه ی عزیزانم.
سپاس گزارم برای لحظاتی که دلیل حس بدم رو متوجه میشم و متوقفش میکنم.
یه خواسته ای داشتم، اجابت شد.
بسیار اسان و از طریقی غیر از چیزی که تو ذهن من بود.
متوجه شدم چیزی که خوشحالم کنه نیست.
چقدر خوبه که برسی بعد دل بکنی…
ادعا ندارم کامل گذشتم ازش، ولی بهتر درک کردم چیزی که باعث خوشحالی یا نشاط بلند مدت من بشه نیست.
حافظ عسلی غذاشو نوش جان کرد.
خدایا مرسی برای این دست گل زیبا که بهمون هدیه دادی.
همسایه بغلی مون رفتن.
و من با خودم تکرار میکنم آدم های جدیدی میان که مثل قبلی ها خوب هستن.
ما اکثرا همسایه های خوبی داشتیم.
الان دیگه میدونم اگه با همسایه ای ناسازگاری هم داشتیم قدیما، حاصلِ فرکانس ها و افکار خودمون بوده.
ما اکثرا همسایه های مستقیم یا غیر مستقیم خوبی داشتیم.
الهی شکرت.
همسایه ی خوب، روزی و نعمته.
حافظ کلی امشب با خاله جانش بازی و شادی کردن.
خاله جان دلش برای حافظ تنگ شده بود، اومد به دیدنمون.
خیلی خوشحال شدم.
الهی شکر برای نعمت خانواده ی خوب.
زمان قطعی برق افتاده صبح ها، یعنی دقیقا زمانیکه ما خوابیم و اصلا متوجهش هم نمیشیم.
اینم یه نکته ی مثبت برای ما.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
خداوند مهربان که میدونه من خوشحال میشم از دیدن دایره آبی، الان هم منو خوشحال کرد.
پیامی داشتم از سعیده جانم، سعیده جان رضایی.
چقدر این جهان جذابه.
من دوستانی در سایت دارم که حقیقتا دوستشون دارم و ارتباط قلبی برقرار کردم باهاشون.
اینکه ارتباطمون در حال حاضر فقط با کامنت نوشتن برای هم در سایته، ولی به شدت عمیق و دوست داشتنیه.
من حسم عالیه با کامنت هایی که بینمون ردو بدل میشه.
قبلا تمایلی نداشتم با بچه های سایت در ارتباط نزدیکتری باشم، مثلا داشتن تلفن همدیگه یا ملاقات حضوری، ولی الان مدت هاست که مشتاق شدم به تجربه ی بیشتر در ارتباطم با دوستان نابم در سایت.
مثل این میمونه که در اولین ملاقاتِ حضوری، کسی رو ببینی که مدتهاست میشناسیش.
و این خیلی جذابه برای من.
به امیدِ هم مداری با دوستان نابم و ملاقاتشون، گپ و گفتگو باهاشون، تماس باهاشون، ارسال ویس برای هم و …
الهی شکرت.
امروز کمی زودتر بیدار شدم از حافظ جون.
و اون زمان بسیار پر برکت بود برام.
خدایا شکرت.
پیام عشقولانه دادم به خواهر قشنگم.
اونم عشقش رو برام فرستاد.
الهی شکرت.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
متوجه شدم 4/5 ستاره ام شده 4 ستاره.
سوالی شکل گرفت در ذهنم که چرا؟
من که فعالیت روزانه دارم.
بعد ذهنمو کنترل کردم گفتم اشکال نداره.
من کار خودمو ادامه میدم.
کامنت میخونم و مینویسم.
و مهمترین نکته ی مثبتش برای خودم:
الهی شکر برای 4 ستاره ای که دارم.
اون نیم ستاره باعث شد یادم بیاد من 4 ستاره کامل دارم و خوشحالم بابتش.
امروز به یاری خدا، خواهر نازنینم عقد میکنه.
خیلی خوشحالم و براش ارزوی خوشبختی میکنم.
امیدوارم شاد و سلامت و پرطراوت باشه همیشه در کنار همسر عزیزش.
امروز یه اقدامی کردم که توش کنترل ذهن داشتم.
خیلی گفتگوی ذهنی دارم.
ولی دارم یاد میگیرم بهتر مدیریتشون کنم.
هدایتشون کنم به سمت خیر و دورشون کنم از شر.
افرین سمانه جونم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت