زیبایی ها را ببینیم - صفحه 55

1401 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    بنام الله یکتا که هرآنچه دارم از اوست

    زیبای عای امروز من

    1.خواب راحتی که داشتم و پتوی که گرم نرم بود هر بار بیشتر میکشیدمش روی خودم بیشتر لذت میبردم

    2.تجسم رویاهام اول صب که باعث اشک شوق شد توی چشمام

    3.آب گرم اول صب که نوش جون کردم کل وجودم انگار نور شد

    4.دیدن پروانهای سفید رنگ روی گلهای اطراف خونمون وه تعدادشون خیلی زیاد بود و خیلی زیبا بودن

    5.دیدن گلهای سفید رنگی که جدیدا در اطراف ما رویش پیدا کردن که هر وقت مینمیش از روز قبل بزرگتر میشن سفیدتر

    6.پسر همسایه که خیلی بهم احترام میزاره منو رسوند محل کارم

    7.قهوه خوشمزه ای که کلی بهم انرژی داد

    8.مشتری که به محض رسیدنم مشغولش شدم و آغاز رزق بروت من شد

    9.اومدن مشتری قدیمیم که خیلی هم شوخ بود کلی از هم صحبتیش لذت بردم .و ایکنه خودش برام آهنگ گذاشت با اسپیکر خودش

    10.امروز یه پسر کم سن سال که خیلی هم خوشگل بود مشتریم بود که کل خلاقیتمو روش اجرا کردم کلی کیف کرد

    11.دیدن یه پسر بچه که هم سن پسر خودم بود و وقتی حرف زد حس کردم پسرم اومده پیشم و ولی منو احساسی کرد

    12.غذای خوشمزه مامانم که یه دل سیر ازش خوردم

    13.کنترل ذهنی که توی یک تضاد داشتم و اجازه ندادم منو درگیر کنه

    14.پیاده روی فوق العاده تا خونه موقع برگشت از سر کار و دیدن آسمون پر ستاره که همیشه لذتبخش برام و بوی خدا رو میده

    15.گوش دادن به جلسات قرآنی استاد در قدم اول که با وجود گوش دادن زیادش انگار بار اول بود گوش میدادم و کلی نکته داشت برام

    16.دیدن سریال زندگی در بهشت با خوندن یک کامنت زیبا از پاکیزه عزیز

    17.حمام آب گرم که کلی چسبید بهم

    18.خوندن کامنت زیبای فایل سریال زندگی در بهشت که کلیدهای توی مغزم جرقه زد

    خدایا سپاسگزارم ازت برای وجود استاد عزیزم که باعث خلق همچین سایتی الهی شده

    خدایا سپاسگزارم از استاد عزیزم که یه روز تصمیم گرفت خدا رو جور دیگه ای ببینه و باعث همچین آگاهی هایی بشه

    امروز توی فایل جلسه قرآنی با گوش دادنش همش توی ذهنم این موضوع مرور شد که چقدر استاد با دقت و با تفکر بسیار قرآن مطالعه کرده که باعث درک عظیمش نسبت به آگاهی های کیهانی شده .راستشو بخوای خیلی به شما استاد عزیزم حسویدم شد

    و همش به خودم میگفتم منم باید مثل شما باشم

    عاشقتونم استاد عزیزم و از خداوند طلب هدایت به راه شما رو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1927 روز

      سلام اقای کرمی.

      بسیار لذت میبرم از نوشتنِ زیبایی ها به صورت شماره ای و انحصاری.

      چون اینطوری توجهم بیشتر جلب میشه به اون مورد.

      با خوندن موارد زیبایی های روزانه تون لذت بردم و اینکه با جزییات نوشتین، تحسین برانگیزه، چون عملا توجه به قشنگی ها با تمرکز بیشتری جلو میره.

      از پروانه های سفید که نوشتین یادِ پارسال همین حوالی افتادم که پیاده روی روزانه داشتم بیرون از مجتمع مون و طبیعت حسابی رویش کرده بود و فضا پر بود از گل ها مخصوصاً سفید و مخصوصاً پر از پروانه های سفید…

      یادآوریش برام شد یکی از قشنگی های امروزم، یکشنبه جان 12 فروردینِ نازنینِ 1403.

      بسیار خوشحالم که تو کامنتتون از نوشِ جان کردن غذای خوشمزه، محبتِ دیگران بهتون، لذت شنیدن و درک فایلهای استاد، پیاده روی، کنترل ذهن، نعمتِ خانواده و … یاد کردین.

      همین قشنگی ها روز ادم رو بسیار پربرکت و شیرین میکنن.

      تحسینتون میکنم و امیدوارم هر روزتون سرشار از قشنگی و نکات مثبت بشه.

      در پناهِ ربّ العالمینِ نازنینم باشیم همگی.

      الهی شکرت برای قشنگی هایی که خوندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        محمد کرمی گفته:
        مدت عضویت: 1242 روز

        سمانه عزیز سلام .سلام گرم منو از کلیومترها به خانواده محترمت مخصوصا نی نی خوشگلت برسون

        خیلی خوشحالم کردی که برام نوشتی .داشتم فایل هدف گذاری قدم اول میدیدم که بعد از حدودا 40 دقیقه به علت خستگی امروزم سر کار ترجیح دادم استپ کنم زیبای های امروزمو بنویسم و بخوابم به همین خاطر اومدم اینجا و دیدم از شما پیام دارد .دیدن پیام شما برای من حکم قهوه اول صبح داشت چون دقیقا پر انرژی شدم در حال لبخند زدن دارم براتون کامنت مینویسم

        قبل از نوشتن زیبای های امروزم میخوام ازتون تشکر کنم بخاطر این ایده عالی که عملی کردین و باعث شدین منم ترغیب به این کار بشم .مطمینا از عمل گرایی شما بود که منم الان دست به قلم هستم

        خدا رو بی نهایت سپاسگزارم برای وجود این سایت و استاد و دوستان بی نظیری مثل شما که بوی خدا رو میدین

        زیبای های امروزم در تاریخ/01 /1403/01

        1.کش و قوص بعد از بیداری از خوابم که کل خستگیمو انداخت بیرون از تنم

        2.دیدن ماشین خوشگل خواهرم توی حیاط که هر وقت میبینمش تحسینش میکنم

        3.دیدن یه گربه زیبا که خیلی ریلکس اومد پیشم و شروع کرد که حرکات کششی که بحض دیدنش کلی خندیدم

        4.گلهای زیبای که جدیدا توی باغچه رویدن هی دارن بزرگتر میشن

        5.آب ولرم همراه آبلیمو که عین اسید کل رگهای بدنمو باز میکرد حس فوق العاده ای داره

        6.اومدن دوستم دنبالم برای رفتن سر کار

        7.گلهای بنفشی که توی کوچه دیدم و مات تماشاش شدم انگار هیچ وقت همچین منظره ای ندیده بودم و تا گردنم دور میخورد پشت سرمو برای دیدنش دور دادم

        8.یه درخت خوش رنگ که گلهای زرد رنگ داره دقیقا جلوی سالن منه و هر وقت میبنمش دیوانش میشم

        9.خوردن قهوه اول صب که حسشو با هیچ خورنی عوض نمیکنم

        10.مشتری های خوش برخوردم که هر روز داره تعدادشون بیشتر میشه و بیشتر لذت میبرم از برگشتن به دوران اوج خودم و محبتهای مشتریام به من

        11.اومدن مشتریای جدید که جزو درخواستهای ستاره قطبی هر روزه منه و خدا رو شکر هر روز بیشتر میشه

        12.تضادی که امروز منو متوجه کرد که در عزت نفس ضعیفم و باید بیشتر روش کار کنم و چشمانمو باز کرد

        13.دعوت شدن از طرف مشتریم به گرفتن یک نان بربری خوشمزه .البته که نشانه محبت اون فرد به من بود

        14.کامنت زیبای سمانه جان به من و دیدن نقطه آبی رنگ که کلی بهم انگیزه داد برای نوشتن

        15.باورهای توحیدی که از یکی از جلسات از استاد عزیز امشب برام یادآور شد و کلی قوت قلب گرفتم

        16.دخل پر برکت امروزم که شادی و باور فراوانی برام یادآور شد

        خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم برای موهبت زندگی و شور و شوقی که بهم عطا کردی که در این عمر 100 ساله خودم با عشق زندگی کنم .خدایا بی نهایت سپاسگزارم که معنی زندگی با این سایت و با استاد عزیزم فهمیدم و تو هدایت گر من شدی

        خدایا معنی زندگی چه زیبا بود و من غافل بودم ازش ولی به لطف و هدایت تو الان هر لحظش عشق بی پایان لذت بردن

        خدایا خودت گفتی که برگی بی اذن تو از درخت نمیافته و تو برای بندگانت کافی هستی و فقط من باید بندگی تو رو کنم و شرطش همینه

        خدایا من محمد کرمی فقط یکبار که اومدم در این دنیا و بندگی تو رو میکنم ولی تو قرنهاست که داری خدایی میکنی ..پس با تمام سلولهای بدنم فریاد میزنم من آماده ام من محیا هستم دست من توی دستای تو تو هدایتم کن به راه آنان که بهشون نعمت عطا کردی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    یا لطیف

    سلام.

    قشنگی های جمعه جان 10 فروردین 1403.

    1- صبح رفتم بیمارستان، بلوک زایمان، با خانم ماما قرار داشتم برای یادگیریِ ورزش های مناسب این دوران، معاینه هم شدم، همه چیز عالی بود، الحمدالله، اکوی قلب نی نی هم داشتیم که عالی بود، الهی شکر.

    توضیحات خانم ماما عالی بود، آرامشش و تسلطش به اموزش ها هم عالی بود.

    یکی دیگه از دستان بی نظیر خداوند برای من و نی نی جون.

    2- جالب بود برام، دیوارها بنفش، رنگِ فرمِ خانم ماما هم بنفش، برای من که عاشق بنفشم نشانه بود، هم از زیبایی، هم خیر بودنِ این بیمارستان برای من.

    3- امروز سالگرد سیزدهمین سالی بود که پدرم آسمانی شد.

    صبح رو به شاسیِ عکس خودم و خودش سلام علیک کردم و گفتم روحت شاد.

    انقدر حضور معنویش پر رنگ بوده این سالها که اذیت نشدم، دلتنگی که هست ولی خب رفته پیش خدا، جاش عالیه، مخصوصا اینکه انسانِ بسیار خوبی بوده همیشه.

    4- غذای خوشمزه و سالم پختم برای نهار، سبزی پلو جان که عاشق بوش هستم با ماهی.

    5- روابط زیبا با همسرم، نی نی جون، پیرامونم.

    6- شنیدنِ تلاوتِ قرآن…

    چه اعجازی داره این صوت روی روحِ من…

    تازگی داره برام…

    بخشیش برای نی نی هست، کاملاً حس میکنم.

    7- دو کامنت پاسخِ زیبا دریافت کردم از دوستانِ نازنینم.

    جالبه وقتی حواسم به دایره آبی نیست، میاد و چقدر هم هیجان انگیزه برام.

    8- بعد بیمارستان، رفتم خونه مامانم، گپ زدیم، معاشرت کردیم.

    خواهرم منو رسوند خونه مون.

    9- ورزش هامو خیلی خوب با حسِ عالی انجام دادم، الهی شکر.

    10- همسرم یه شام خوشمزه گرفت.

    11- امشب هم که همسرم شیفت بود، همکارش گفت زودتر بره چون من باردارم و خودشون موندن.

    اینا لطف خداست، نگاهِ خداست، روزی غیر حساب خداست.

    سپاس گزار بنده های مهربان خدا هستم زیاااااااد.

    من کاملاً متوجهِ نگاه خداوند به زندگی مون هستم.

    بسیار سورپرایز و خوشحال شدم امشب.

    12- استراحت بسیار عالی و دلچسبی داشتم.

    13- امشب هزینه ی مربوط به منبع آب بلوک مون رو به راحتی پرداخت کردیم، الهی شکرت.

    14- امروز تلفنی و پیامکی صحبت کردم با فیلمبردار و عکاس برای لحظه تولد نی نی و ثبت این لحظه ی زیبا برامون.

    از خدا خواستم هدایتمون کنه برای انتخابِ بهترین ها.

    15- امروز تجزیه تحلیل کردم اسمِ هدایتیِ نی نی رو تو ذهنم…

    صبر و تامل دارم، چون میخوام هیجانی نظر ندم و انتخاب نکنم، میخوام قلبم بگه و من چشم بگم…

    میخوام الان اگاهانه مسیولیت انتخابم رو بپذیرم.

    الانشم درصد بالایی مطمینم هدایته…

    چون گارد و لجبازی ندارم نسبت بهش و ساده پذیرفتمش…

    اسمی هست مطابق با خواسته هام:

    منو یاد خدا میندازه.

    خوش اهنگه.

    معنای زیبا داره.

    به نام فامیلی اش هم میاد.

    خیره ان شاءالله.

    و امیدوارم خودش هم اسمی که روش میذاریم رو دوست داشته باشه قندِ عسل جان.

    16- امروز تو بلوک زایمان، با چیزی روبه رو شدم که بهم ثابت شد آفرین که ما روی خدا حساب میکنیم نه دستِ خدا…

    دست های مهربان خدا بهمون لطف میکنن ولی نباید روشون قفلی بزنیم که فقط اونا ولاغیر…

    خدا هر کسی رو بفرسته برای ما، برای ما بهترین گزینه و انتخابه. هدایت های خدا اشتباه نداره، دقیقه و کامل …

    17- به چشم دیدم و شنیدم که چطوری خداوند قلب ها رو برای ما نرم میکنه و محبت ها به سمت مون میاد.

    18- درک کردم و بهم ثابت و یادآوری شد وقتی من با نگاه زیبا به ادم ها نگاه میکنم، سپاس گزارشونم، ذکر خیرشون رو میگم، برای من بهترین رفتارشون رو بروز میدن.

    در حالیکه دیگری میخواد بگه نه اون قدرها هم خوب نیستن …

    برای من خوبن.

    و من سپاس گزارم.

    و یادم میمونه به خاطر نظر دیگری، کسی رو قضاوت نکنم…

    طبق اموزش استاد، رفتار ماست که میتونه زیباییِ رفتارِ اون ادما رو برانگیخته کنه برای ما، یا برعکسش.

    دو بار یادمه که وارد تله ی قضاوت دیگری شدم (یه بار تو مدرسه محل کارم، یکی هم اوایل ازدواجم)، به خاطر حرف های نفر سوم…

    و بعد بهم ثابت شد که اشتباه کردم.

    بعدش با اون ادم ها که ازشون خوشم نمیومد به واسطه نظر شخص سوم، دوست شدم و فهمیدم اتفاقا چقدر مهربونن و نسبت به من لطف دارن.

    این تجربه ها گنجینه هستن.

    امروز صحبت از این تجربه با مامانم شد.

    19- پیام سرشار از محبت دوستانم در سایت نسبت به خودم و همسرم و نی نی جون.

    20- امروز دعای خیر کردم برای همه ی عزیزانم با عشق.

    21- خداوند بهم کد میده با اینکه منو نمیبینی، هیچی هم از نتیجه خواسته ات نمیدونی، میتونی بهم اعتماد و باور کنی؟

    من تمام تلاشمو دارم میکنم، کنترل ذهن دارم، سپاس گزاری دارم، تمام سعی مو هم دارم میکنم حسم در لحظات بیشتری خوب باشه و بمونه.

    الحمدالله.

    22- امروز تو باغچه مامانم دیدم درخت انجیرشون، جوانه های سبز روییدن.

    چند تا هم انجیر کوچولو دیدم و ذوق کردم.

    پارسال تابستون یه عالمه انجیر درشت و خوشمزه محصول داد، الهی شکر.

    باغچه شون رو قبل عید با همسایه ها، رسیدگی کردن و گیاه و گل های جدید کاشتن.

    خیلی قشنگ شده، الهی شکر.

    23- تو بیمارستان که بودم صبح، سفره هفت سینشون رو هم دیدم، ذوق کردم، عکس گرفتم.

    24- به سلامتی ساکِ نی نی برای بیمارستان اماده است.

    امروز از دلم رد شد خیلی هیجان انگیز خواهد بود به لطف و فضلِ خدا پروسه ی زایمان برام.

    و یکی از خواسته هام اینه حسابی خوش بگذره بهم، خاطره شیرین ساخته شه برام، آسان شم بر آسانی ها، همه چیز زیبا چیدمان شه برامون.

    سلامتی خودم و نی نی و همه ی مامان ها و نی نی هاشون رو از خداوند مهربان میخوام.

    من میدونم که میشه چون از اول تحت حفاظت الله بودیم و هستیم و خواهیم بود.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    25- دیروز با همسرم در مورد چیزی صحبت میکردیم، امروز خانم ماما در مورد همون چیز صحبت کردن، نشونه بود برام، ما هم امشب اقدام کردیم.

    انقدر خوشم میاد هدایت ها انقدر دقیق میان.

    انقدر خوشم میاد خدا خودش به یادم میاره چیو بپرسم، و از یادم میبره چیزی که مهم نیست رو نپرسم…

    من به چیدمانِ خدا شدیداً عشق میورزم.

    26- دیشب همسرم پوشک نی نی رو خرید آورد خونه.

    انقدر ذوقشو کردم که نگووو.

    کلا هر چیزی مربوط به نی نی هیجان انگیزه.

    الهی شکر که وسایلش در حد زیادی تکمیله و همه شون هم قشنگن و باکیفیت.

    همش از فضل خداست و محبتِ دستانِ مهربونش…

    27- درس جدید که بهتر درک کردم:

    تصمیم بگیر، اقدام کن…

    تعلل، شک میاره با خودش، سردرگمی میاره…

    28- یاداوریِ این درسِ بزرگ و مهم در مکتبِ توحید:

    هر زیبایی، خوشی، خوشحالی، محبت، نعمت، ثروتی که هر لحظه دریافت میکنی، اعتبارش از اللهِ یکتاست…

    به یاد بیار و به دست های خدا و عوامل بیرونی نچسب، وابسته نشو…

    خدایا ازت ممنونم که هستی، من دارم اندازه بضاعت و ظرفیتم تلاش میکنم هر روز و هر لحظه و تو داری بی نهایت به من لطف میکنی، ممنونم که هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    بنام آنکه هرانچه دارم از اوست

    امروز 1403/01/09

    زیبای های امروزم که گذشت

    1.خواب شیرینی که داشتم و پتو گرم نرمم

    2.لیوان آب گرمی که اول صب با آبلیمو نوش جان کردم کل وجودمو نورانی و سرحال کرد

    3.گلدون زیبای که دوستم به عنوان هدیه بهم داد هر روز دیدنش لذتبخش

    4.گربه ای که چند وقته ولکن خونه مادرم نیست امروزم پرید توی اتاق خونه

    5.پروانه قشنگی که در حال پرواز روی گلهای توی باغچمون بود

    6.درختان رنگارنگی که توی کوچمون بودن هر صب با عشق یه تماشاشون میشینم

    7.دید پسر عموم که منو رسوند محیط کارم

    8.قهوه خوشمزه ای که اول صی زدم بر بدن سرحال شروع کردم به کار

    9.اومدن مشتریای که کلی شوخ بودن حرفای طنز گفتن خندیدیم

    10.اومدن مشتری قدیمیم که جزو درخواست ستاره قطبیم بود کلی تایید کردم قانون

    11.کنترل ذهنم موقعه ای که میخواستم قضاوت کنم دوستای اطرافم رو

    12.دخل امروز که مثل این چند وقت پر از رزق برکت بود برام

    13.فایل نشانه امروز من که صدای آقای وحید وقتی نتایجشو میگفت باعث سرازیر شدن اشک شوق از چشمانم شد

    خدایا سپاسگزارم ازت برای موهبت زندگی و حیاتی که عطا کردی بهم

    خدایا سپاسگزارم ازت برای تجربه پدر بودنم که قشنگ ترین حس دنیاست

    خدایا سپاسگزارم ازت برای درک قوانینت و آگاه شدن ازش که یکی از موهبتهای منه چون بدنبال آگاهی بیشترم

    خدایا سپاسگزارم ازت برای تن سالم خودم و خانوادم

    خدایا سپاسگزارم ازت برای آشنایی با استاد عزیز و این سایت الهی

    ممنونم از سمانه جان یوسفی برای این ایده زیباش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    20- باد درخت ها رو تکون میده.

    21- بار چهارمه اگه اشتباه نکنم اون کبوتر خوشگل کپل رنگی رنگیه اومد پشت پنجره اشپزخانه، چند ثانیه، دیدمش و رفت…

    نشانه…

    22- لباس های شسته شده و تمیزِ پهن شده روی رخت آویز…

    23- سرویس طلایی که الان دارم استفاده میکنم، بسیار زیباست و هر لحظه لذتش رو میبرم.

    24- 2 کامنتِ پاسخ دوستان بهم، دیروز.

    25- صبحانه ی عالی در کنار همسرم و نی نی.

    26- صحبت تلفنی با مامانم.

    27- خوابِ عالی و لذت بخش.

    خدایا شکرت برای همه ی نعمت هات.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      شیما محسنی گفته:
      مدت عضویت: 3585 روز

      سمانه عزیز دل سلام و صد سلام بانوی زیبای سایت …

      من که همیشه کامنت های شما را میخونم، مخصوصا این کامنت های بیان زیبایی های روزتان …

      دیدم دوستان در سایت، در کامنت ها تحسینتون کرده اند، به خودم گفتم شیما بانو جان، شما هم از سمانه جان با نوشتم کامنت تشکر کن و حتما تحسنسون کن. خدا قوت بانو جان که با دیدن چهره شما و همسرتوندر پروفتیلتون، کلی کیف میکنم و از خواندن کامنت هاتون که نگو …. خیلی خیلی زیبا مینویسین و چقدر زیبایی های روز رو، عااالی بیان میکنین.

      کلی روابط عااالی شما و همسر جانتون، را نیز تحسین میکنم و چقدر کیف میکنم که گل پسرمون، این مامان و بابا رو داره و قراره باهاشون چه کیفی کنه …. خلاصه که سمانه جانم خیلی خیلی کیف میکنم و درس میگیرم و لذت میبرم و شما رو تحسین میکنم …. راستی یه نکته دیگه که در کامنت هاتون میبینم و لذت میبرم و درس میگیرم، تلاش به رعایت تکامل در رعایت قانون و توجه به این نکته که در هر صورت عاشق خودتون باشین، … خیلی عالی عمل میکنین و رشدتون رو در کامنت هاتون کاملا میبینم و کلی تحسین میکنم و از خدا جون، طلب دارم که من هم به این صورت عمل کنم.

      در پناه خود خود خودش باشین همیشه

      شیما بانو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1927 روز

        سلام شیما جانم.

        بسیار ازت ممنونم برای پاسخی که با لطف و محبتت برام نوشتی.

        خوشحال شدم 05:36 بامداد یکشنبه جان اومدم سایت، دایره آبی دیدم و پیام سرشار از مهر شما رو باز کردم و خوندم.

        خدا رو شکر که دارم هر روز مینویسم از قشنگی های اون روز.

        برای

        خودمم جذابه بدونم هر روز داره چطوری میگذره برام.

        از لطف خدا ممنونم که موتورم رو راه میندازه هر روز برای توجه به قشنگی ها و ابرازشون.

        همین دیشب بود که حس کردم چیز زیادی ندارم بنویسم ولی گفتم هر چی به نظرت میاد رو بنویس و به کم و زیادش کار نداشته باش.

        قراره توجهت بیاد روی قشنگی ها، همین مهمه.

        حالا یه روز تعداد قشنگی هایی که درک میکنی بالاتره چه بهتره، یه روز هم کمتر، اشکال نداره، درست میشه.

        کامنت شما هم جزو زیبایی های یکشنبه جانم محسوب میشه و ازت ممنونم که با سخاوت و بخشندگیت برام نوشتی و تحسینم کردی.

        خداوند گل پسر قشنگت و خانواده ات رو برات حفظ کنه عزیزم.

        هنوزم یادمه برام کامنت نوشت و چقدر ذوق کردم از خوندنش.

        در پناهِ ربّ العالمینِ نازنینم باشیم همگی.

        خدایا شکرت که خودت هوامونو داری همیشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    یا لطیف

    ارحم عبدک الضعیف

    سلام.

    قشنگی های پنجشنبه جان، 9 زیبای فروردین 1403.

    1- ساعت 5 صبح بیدار شدم، حالم خوبه، سلامتم، خودم و نی نی و همه ی عزیزانم.

    الهی بی نهایت بار شکر برای سلامتی و حالِ خوب.

    2- به لطفِ الله، نی نی تکون هاشو خیلی مرتب و عالی میخوره و با هر تکون من سپاس گزار خدا هستم:

    – برای وجودش.

    – برای سلامتیش.

    – برای اینکه خدا بهمون این هدیه قشنگ رو داده.

    – برای اینکه معجزه ی خلقت رو حس و تجربه میکنم.

    – برای اینکه دوستش دارم.

    – برای اینکه حالم باهاش خوبه.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    3- اتاقِ نی نی بسیار تمیز و مرتبه، کیف میکنم از دیدنش، از وسایلش، از عطرِ وجودش تو خونه مون.

    4- دو روز پیش که مامان بزرگ و عمه نی نی اومدن خونه مون، مادرشوهر عزیزم شله زرد خوشمزه پخته بود آورده بود، عمه ی نی نی با خلاقیتش روش با دارچین نوشته بود نی نی و من کیف کردم حسابی.

    از شله زرد عکس یادگاری گرفتم.

    چون هنوز اسم نی نی قطعی و علنی نشده، خانواده هامون با شوخی یه اسمی براش گذاشتن و با همون صداش میکنن ولی من از اول نی نی صداش کردم و میکنم تا روز شناسنامه ان شاالله که اسم قشنگش علنی بشه…

    تو عکاسی بارداری هم تو عکسی که یه تخته دستمونه و اسم بچه رو مینویسن، من اونجا هم نوشتم NINI با چند تا قلب :)

    اسمِ نی نی برای من خاطره ی قشنگیه، ان شاالله تا اسم قشنگ و نیکوی قند عسل علنی بشه.

    5- طلوع صبح رو دیدم از پنجره.

    خوشم میاد روشن شدن هوا رو از پنجره اتاق خوابمون میبینم.

    6- کامنت خوندم به محضِ بیداری از خواب، کامنت نوشتم، کیف کردم و لذت بردم و میبرم.

    7- خیلی خیلی بهم خوش گذشت این دو روزی که مادرشوهر و خواهر شوهرم اومدن خونه مون.

    خودم بودم، راحت بودم با خودم، در صلح بودم با خودم، محبت های مادرانه و خواهرانه شون رو عالی حس و جذب کردم، خندیدیم، از نی نی صحبت کردیم.

    8- ماشین ظرفشویی و لباسشوییِ عزیزمون، ممنونم که انقدر کمک من میکنین هر روز و منو آسان میکنین بر آسانی ها.

    9- مادرشوهرم یه سری بهبودها تو آشپزخونه مون داد که واقعاً ازش ممنونم.

    قشنگ کارهایی که مامانِ خودم میکنه رو در حقمون لطف کرد، فرقی نداره جفت مامان ها مهربون هستن و باصف، خدا حافظ و نگهدارشون باشه.

    10- جنسِ توجه و مراقبتِ خواهرشوهرم نسبت به من در زمان بارداری، دقیقا عین آبجیه خودمه. این دو تا خیلی شبیهِ هم هستن، من واقعا سپاس گزارم.

    مهربون، بخشنده، خوش سلیقه، شوخ طبع و …

    الهی شکر برای تک تک اعضای خانواده ام.

    11- دیروز یه اتفاق جالب افتاد:

    قرار بود خواهر زاده های مامانم (دخترخاله هام که چون سن شون بالا هست ما به همه شون میگیم خاله) بیان خونه مامانم.

    من مهمان داشتم و نمیتونستم برم.

    اما دلم برای یکی از خاله هام خیلی تنگ شده بود و خیلی دوستش دارم، هم خودشو هم همسر نازنینش رو که قبلا با بابام رفیق بودن و بسیار شوخ طبعه، هم دختر عزیزش رو که علاوه بر فامیل دوستِ عزیز منه.

    به مامانم هم گفتم دلم براشون تنگ شده و …

    تا اینکه دیشب دیدم مامانم زنگ زد و گفت همون خاله خواسته شماره منو بگیره و باهام حرف بزنه.

    با عشق با هم حرف زدیم، ایشون و من پر نشاط و شاد حرف زدیم و جفتمون خوشحال شدیم.

    شب هم، دختر عزیزش که یکی از بهترین دوست هامه، بهم پیامک داد و خوشحال و سورپرایز شدم.

    درسته دیر دیر همو میبینیم اما جنس ارتباطمون ریشه دار و قشنگه.

    بعد دیدم قانونِ فرکانس رو…

    اینکه دل به دل راه داره شدیدا.

    12- هر بار سونوگرافی برای من تازگی داره.

    عین کشف یه دنیای جدیده و متوجه شدن شرایط نی نی، دسترسی به چیزی که در ظاهر پنهانه اما به کمک تکنولوژی دسترسی بهش آزادتر شده.

    برای من عادی نیست.

    همون اوایل همسرم حرف قشنگی زد که هر بار ذوقم رو بیشتر میکنه نسبت به سونوها یا هر فرایند پزشکی.

    همسرم گفت به به میری نی نی رو ببینی…

    و من کیف میکنم هر بار نی نی رو میبینم تو سونو، صدای قلب نازنینش رو میشنوم و از شرایطش آگاه میشم.

    خداوند حافظِ همه ی نی نی های تو دل مامان هاشون باشه و تا همیشه حافظِ همه مون باشه.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    13- از خانم دکترم پرسیدم صدای قلب نی نی تو دلی ها، از کی قابل شنیدنه.

    گفتن با دستگاه های سونوگرافی بیرون، از هشت هفتگی…

    با دستگاهی که داخل مطب خودشونه از 18 هفتگی.

    و من یه لحظه گفتم خدای من جنینِ 8 هفته یه انسانه که باید بهش احترام گذاشت و سپاس گزاری کرد برای خلقتش و حضورش.

    شنیدن صدای قلب یه انسان دیگه درون بدن خودت شگفت انگیزه، دو قلب در یک بدن…

    خدایا خودت حافظِ همه ی نی نی ها باش چه وقتی تو دل مامان هاشونن چه وقتی متولد میشن.

    و یه دعایی دارم همیشه و هر لحظه برای جنین های توی دل مامان هاشون:

    اینکه وارد هر خانواده ای میشن پدر و مادرش، تک تک اعضای خانواده ش، شوق حضورش رو داشته باشن، ذوق اومدنش رو داشته باشن، جنین متوجه میشه احساساتِ اطرافیانش رو…

    خودمون عاشقِ نی نی مون هستیم، همین میزان عشق و بیشترش رو برای همه ی جنین های نازنین تو دلی میخوام از خدا.

    که با عشق انتظارش رو بکشن.

    براش خرید کنن.

    باهاش صحبت کنن.

    مراقبش باشن.

    همه ی اینا رو بعد از تولدش هم میخوام از خدا.

    14- یه چالش مالی تو ذهنمه که امروز صبح متوجه شدم اگه تونستی رهاش کنی و مطلق بسپری به خدا، سریعتر و راحت تر و اسان تر برات حل میشه.

    خداوند مثل تو، دو دوتا چهار تا نداره که محدودش کنی بگی چطوری؟

    اون بلده راهش رو.

    مگه تا حالا نداده بهت؟

    مگه برات انجام نداده وقتی فکرشو نمیکردی؟

    حالا تو جوجه کوچولو میخوای با فکر و منطق خودت حلش کنی؟

    نه دختر خوب، بکش کنار، سریعتر اجابت میشه خواسته ات.

    15- صدای آواز پرنده ها رو شنیدم.

    16- مرسی واسه امنیت، آرامش، حال خوبمون.

    17- تحسین میکنم همسرمو که نسبت به تغییر، راحته و مقاومت نداره.

    تحسین میکنم خودمو که مقاومتم نسبت به تغییرِ افکارم، بهبود پیدا کرده.

    قبلا اگه منفی نگری باعث میشد نه بیارم، الان خیلی بهتر شدم، میگم خدا خودش هدایت میکنه در مسیر.

    به خودم افرین میگم برای این ذره ذره بهبودهام.

    18- دو روز سُفره افطاری خونه مون باز بود و من بسیار خوشحالم و بهم خوش گذشت.

    فرکانسِ زیبایی داشت واسم.

    نه اینکه نشه هر روز سفره افطار باز کرد، اما وقتی یه روزه دار مهمان آدم هست و کنارش افطاری میخوری آدم همون حس و حال رو داره.

    امسال اولین سالی هست تو عمرم که ماه رمضان روزه نیستم، اما کاملا حسم خوبه و میدونم بعدا میتونم این حس خوب رو تجربه کنم دوباره.

    19- من از بچگی، زمان مدرسه عاشق اخر هفته و پنجشنبه ها بودم، هنوزم همینطورم.

    امروز پنجشنبه است و دوستش دارم.

    مرسی واسه هر روز و هر لحظه.

    خدایا، مهربانِ من، زیبایِ همیشگی، ممنونم ازت واسه همه چیز، واسه همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1337 روز

      به نام هدایت الله

      سلام به خواهر خوبم سمانه دوست ارزشمند وتوحیدی وفعال سایت

      سال نو به شما دوست خوبم تبریک می‌گم

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوب و عالی وچقدر انرژی خوبی را می‌شود دریافت کرد ولذت برد

      بهت تبریک میگم بابت نی نی دوست داشتنی ودیدنی امیدوارم همیشه سلامت ودوست داشتنی تر در کنار پدر ومادر باشد وسایه شما بر سر فرزندتان بر قرارباشد

      سمانه جان با اون نوشتن ساده وخوبت چقدر زیبایی های خوبی را توصیف کردی وکلی کیف کردم وروزم را با درک خوب وعالی شما آغاز کردم واز اینکه دوستان خوبی مثل شما انرژی عالی را با نوشتن شون به ما انتقال می‌دهند تا ما لذت ببریم ممنونم

      امیدوارم در سال جدید بهترین نتایج‌ها رو بگیری وماهم لذت ببریم

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    یا رئوف

    سلام.

    ادامه ی قشنگی های چهارشنبه 8 زیبای فروردین 1403.

    12- امروز و امشب از خنده ترکیدم.

    سفره افطاری بودیم با مادرشوهر و خواهرشوهر عزیزم، یه چیزی بهم گفتن ترکیدم از خنده.

    خواهرمم همون موقع اومد، کلی خوشحالی کردیم دور همدیگه.

    13- همسرم شیفت بود تا 10:30 شب، ولی به لطف خدا ساعت 8:30 اومد خونه، ذوق زده شدم، دور هم بودیم.

    14- مادر شوهر عزیزم خیلی امروز کمکم کرد، خیلی سپاس گزارشم.

    15- با خواهر شوهر عزیزم، صبح رفتیم برای سونوگرافی، الحمدالله نی نی عالیه به لطف خدا، عمه نی نی دستش رو تو سونو دید.

    از دستیار سونوگرافی درخواست کردم عمه نی نی بیاد داخل، اجازه داد، خوشحال شدیم:)

    16- با همسرم صبح رفتیم برای آزمایش خون.

    اینکه انقدر خدا زیبا چیدمان میکنه که راحت کارهامون انجام بشه میشه روزی های غیر حسابمون.

    17- مسیول پذیرش آزمایشگاه، مسیول نمونه گیری خون، مسیول پذیرش سونوگرافی، دکتر و دستیار سونوگرافی همگی خوش اخلاق بودن، الهی شکر.

    به خدا میگم همیشه کارهام ساده باشه و لذت بخش، همینطورم میشه هر بار.

    18- امروز کنترل ذهن های عالی داشتم.

    تمرین احساس لیاقت عالی داشتم.

    هر روز تو ستاره قطبی این دو تمرین رو میخوام و انجام میشه.

    19- قرآن گوش دادم، وای که چقدر لذت میبرم.

    از شنیدن و دیدن برنامه محفل (نزدیک افطار) هم خیلی لذت میبرم.

    20- یکی از عزیزانم (مامانِ هنرجویِ اوریگامی ام) بهم پیام داد:

    سلام

    حرم امام رضا (ع) دعاگوتون هستم.

    بسیار خوشحال شدم و سورپرایز از این پیام و محبت.

    21- امروز خودم و همسرم هدیه دریافت کردیم.

    سورپرایز شدم چندین بار.

    الهی شکرت.

    22- دیروز یه عالمه سبزی خوردن گرفتیم.

    نون تازه سنگک و نون تازه بربری با کیفیت عالی گرفتیم.

    23- آسمان امروز کلی ابرهای خوشگل داشت، آسمان امشب هم بسیار زیبا و صاف بود.

    24- دایره ابی رو دیدم، سورپرایز شدم.

    25- سپاس گزارم از خدا برای تمامِ حس هام، چه شیرین چه چالشی ها.

    26- امشب داشتم دقت میکردم خداوند چطور دل ها رو برای من نرم میکنه، سپاس گزارم.

    27- مبالغ آزمایش خون و سونوگرافی ام بخشِ عظیمی اش رو بیمه پایه و تکمیلیم پرداخت کرد و ما فرانشیزِ بسیار کمی پرداخت کردیم، این روزی غیر حساب خداست.

    چرا نباید هر بار به خودم و همسرم نگم و ذوق نکنم وقتی خداوند روزی اش رو اینطوری هم بهمون نشون میده؟

    اول نجوا گفت ننویس، که چی بشه؟ که بقیه بخونن تو واسه اینم ذوق میکنی؟

    بله.

    من واسه کمتر از اینم ذوق میکنم و سپاس گزارم چون وجود خدا رو حس میکنم در این روزی.

    اینکه هزینه آزمایش خون و سونوگرافیم بدون بیمه بشه 560 هزار تومن، با بیمه ها، فقط 40 هزار تومن پرداخت کنیم یعنی چی؟

    یعنی پول تو کارت هست ها، خیلی بیشتر، از فضلِ خودش.

    اما بازم روزی میده بهمون و هزینه هامون رو کم و کمتر میکنه.

    این یعنی مدارِ ثروت…

    تازه این هزینه ها همشون در جهت شادی و سلامتی و نشاط هستن.

    خب چرا ننویسم؟

    چرا به خودم یاداوری نکنم؟

    دیروز که رفتیم مطب، ویزیت از 160 هزار تومن شده بود 230 هزار تومن در سال جدید، اونجا هم کنترل ذهن کردم، سپاس گزار خدا بودم و هستم که پول رو در اختیارمون گذاشته و میذاره، چرا با غر زدن و نق زدن ناسپاسی کنم.

    من همونی ام که در گذشته فکر میکردم چطوری از پس هزینه های بارداری و چکاب ها بربیایم؟

    میبینی حالا چه شکلی داری جلو میری سمانه جان؟

    چیدمان دست خداست، خودش بلده.

    همون خدایی که وقتی بهش گفتم چند سال پیش ما بچه دار شیم تو اون شرایط (کرایه خونه- هزینه های خورد و خوراک و پوشاک و …)، چطوری از پس بچه بربیایم؟

    ذهن من به شدت منطقی بود، الانم منطقیه، اما لطیف تر شده، چاشنیِ شهود بهم اضافه شده.

    و خداوند خیلی شفاف و بلند تو قلبم بهم گفت مگه قراره تو و آرش(همسرم) روزی اش رو بدین؟

    من خودم روزی تو و آرش رو میدم.

    روزیِ بچه هم با منه، نه شما…

    و من مهر سکوت زده شد روی لبم و به همسرمم گفتم و بعدش جفتمون خواستیم که بچه دار شیم.

    انقدر این پیام واضح بود که هیچ شکی نداشتم بعدش.

    و بعد از چند سال، خدا نی نی رو، هدیه داده بهمون و الان این هدیه ی زیبا و خواستنی تو دلمه.

    سپاس گزارشم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    28- محبتِ آقای محترمِ نگهبانمون بهمون.

    خیلی با شخصیت و مهربان هستن.

    خدایا ممنونم که شادی فراوان میدی بهم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    یا الله

    سلام.

    قشنگی های چهارشنبه 8 زیبای فروردین 1403.

    1- دیروز رفتیم دکتر برای چکاب، الحمدالله همه چیز عالی بود، هم من هم نی نی، کلی هم تو مطب میخندیم هر بار با خانم دکتر، کلاً پدر و مادر شادی هستیم:) خانم دکتر هم خیلی خوش اخلاقه.

    خانم دکتر اطلاعاتی در مورد من داد دیروز که خیلی خوشحال شدم، و البته بلافاصله گفتم سمانه جان هذا من فضلِ ربی

    به خانم دکتر وقتی داشتیم صدای قلب نی نی رو بررسی میکردیم و میشنیدیم گفتم وقتی برای نی نی قران پخش میکنم، تکون هاش بیشتر میشه، گفت منو هم دعا کنین…

    من خیلی از خدا ممنونم که خانم دکتر رو آورد تو مسیرمون، ما که کسی رو نمیشناختیم و به خودش سپرده بودیم یه دکتر خوب رو و خدا اجابت کرد.

    تو راه مطب دیروز به همسرم میگم ما که داریم میریم مطب، برای من عینِ تفریحه.

    یعنی ما کلاً با نگاهِ شادابی میریم بیرون، چه مطب، چه بیمارستان و …

    بعد برای ما همه چیز با همون شادابی و نشاط جلو میره :)

    2- الان (6:30 صبح) صدای آواز گنجشک جان ها میاد.

    به به.

    یه کبوترِ بسیار زیبا 3 بار هست تا الان، برای چند ثانیه میاد پشت پنجره ی آشپزخانه و من میبینمش و میره.

    خیلی متفاوته، هم پوست بدن و بال هاش رنگیه هم چشم هاش…

    کلاً خیلی خاصه.

    دقیقا میاد من میبینمش، سلام علیک میکنم و قربون صدقه اش میرم و سریع هم میره، اندازه اش هم بزرگتره نسبت به بقیه.

    نشانه ای است از طرف خدا برای من.

    3- دیروز بعد از مطب مامان بزرگ و عمه جونِ نی نی اومدن خونه مون، خیلی خوشحال شدیم و شادابی کردیم با هم.

    شب هم عید دیدنی 3 تایی رفتیم خونه مامان جونِ من.

    مامانم با مهربونیِ همیشگی اش میزبانی کرد ازمون.

    عمه بسیار اروم و با احتیاط رانندگی میکرد و همه جوره محبت و توجهشون رو به من و نی نی نشون دادن.

    همه ی اینا از اعتبارش از خداست که به طرقِ مختلف به دستم میرسه.

    بسیار سپاس گزارِ خداوند و تک تکِ دست هاش هستم.

    4- دیشب اولین سفره ی افطار منزل ما بود، بسیار خوشحالم از این میزبانی.

    5- مامان بزرگ نی نی یه کیک کوچولو با شمع صفر برای نی نی آورد دیشب، شمع روشن کردیم و عکس یادگاری گرفتیم، این لحظات زیبا رو بسیار سپاس گزارم.

    6- آسمان دیشب بسیار قشنگ بود، هوا هم عالی بود، الهی شکر.

    7- دیشب یه مسیله کوچولو پیش اومد که با کنترل ذهن بسیار خوب مدیریتش کردم، از خودم راضی ام.

    چون تو ذهنم میگفتم به نجواها اجازه ی جولان دادن نده، بچسب به خدا و با گفتنِ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ کاملاً مسیله مدیریت شد.

    8- بعد از نقاشیِ دیوار پذیرایی مون، دیروز صبح همسرم خونه رو کامل مرتب و تمیز کرد.

    همه جا گل و بلبل شد.

    میرفتم میومدم نظم رو میدیدم لذت میبردم و ازش تشکر میکردم.

    حقیقتاً که فرکانسِ تمیزی و نظم بسیار بالاست.

    9- دیروز با همسرم توحید عملی 10 رو گوش کردیم، تلاوتِ قرآن شنیدیم و لذت بردیم.

    نی نی جون هم که عضو افتخاریه و با ماست.

    10- به منشیِ خوش اخلاقِ مطب خانم دکتر دیروز هدیه دادم از هنرِ خودم: بوکمارکِ اوریگامیِ زیبای پروانه.

    بسیار خوشحال شد و تشکر کرد.

    11- دیروز هدایت شدم به صفحه فایل جلسه 2 احساس لیاقت و کامنتهای بچه ها.

    و باعث شد شفاف تر متوجه بشم گفتگوهای ذهنیم این اواخر در حیطه ی روابط رو.

    در حال نوشتن کامنت تو صفحه بودم، هنوز کامل نشده…

    تمرین برای بهبود و تغییر در گفتگوهای ذهنیم رو شروع کردم و دیروز یه پله بهتر رعایتش کردم و راصی ام از خودم در مورد مسیله ای که تو ذهنم هست رو.

    خدایا ممنونم که وجودِ قشنگت رو به صورتِ نورِ قران برام فرستادی و حسابی دارم کیف میکنم باهاش این روزها، تو بهتر میدونی هر لحظه چی منو خوشحال و اروم میکنه و از همون طریق شادابم میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مجید بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1441 روز

      به نام خدای هدایتگر و حمایتگر من

      الوهاب

      سلام خانم صوفی

      واقعا تحسینتون میکنم برای این اراده و پشتکار و این نگاه زیبا به زندگی و این تعهد ک هر روز یکم بهتر از روز قبل باشین تو مسیر موفقیت رشد و پیشرفت و خودشناسی و توحید واقعا تحسینتون میکنم و ازتون ممنون و سپاسگذارم ک کمک میکنید منم توجه ام به زیبای ها باشه

      هر روز تا ایمیل برام میاد اول سریع میام سراغ دیدگاه‌های شما و قسمت زیبای ها رو ببینیم و کامت شمارو میخونم و حالم واقعا خوب میشه و قلبی ازتون تشکر میکنم و تحسین میکنم ممنونم ازتون امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه و براتون از خالقم آرامش ،نعمت،ثروت،شادی،سلامتی،ایمان،روابط عالی و قلب و افکاری پر از صلح عشق و نور و زیبای میخوام

      اگه اجازه بدین از اینجا به بعدم با مسافر کوچولوتون صحبت کن …

      سلام و درود به الوهیت درون تو پسر تو بهترین جای ممکن قرار گرفتی بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم برای انتخاب همچین کانون و پدر مادری برای تجربه زندگی تو این جهان مادی از خدا میخوام همیشه سالم سلامت باشی و ازش میخوام علم ،حکمت،دانش حقیقی،زیبای،عشق به خودش ،نعمت و ثروت و شادی رو توشه راهت کنه و بهت بده و از آفریدگارم برات ایمانی قوی و محکم از جنس ایمان کودکانه رو برای تمام عمرت تمنا میکنم ک باهاش به هر قله ای از خواسته ها و آرزوهات ک میخوای آسان راحت برسی و همیشه حالت خوب باشه ….

      بازم ممنونم ازت خانم صوفی برای کامنتهای زیبات و نگاه زیبا بینت …

      وکلام آخر

      شهادت میدم ک واقعا خداوند بهترین نگهبان و نگهدارنده است و مهربان ترین مهربانهاست…..

      یاحق🩶

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1927 روز

        سلام آقای بختیاریِ محترم.

        بسیار ممنونم از توجه و تحسینتون برای کامنت هام، که اعتبارشون از خداست، که به یادم میاره لذت ببر از داشته هات و سپاس گزارشون باش.

        کامنتتون مهر و محبتِ قلبتون رو منعکس میکرد.

        خداوند این قلبِ پاک رو براتون سرشار از نعمت و زیبایی بکنه.

        من و نی نی و باباییِ نی نی خیلی ممنونیم.

        امشب قسمت گفتگوتون با نی نی رو برای همسرم خوندم و خیلی کیف کردیم.

        نی نی هم مراتبِ سپاس گزاری شو ابراز میکنه برای همه خوبی و خیر و شادی که به سمتش فرستادین.

        ان شاالله خداوند بهترین ها رو نصیبتون کنه و در پناهِ خودش محفوظ باشین همیشه.

        همه مون در پناه خدا باشیم همیشه.

        فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

        خدایا شکرت که هستی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    بنام آنکه هرآنچه دارم از اوست

    سلام به اشتاد عزیز و تمامی دوستان زیبابین این سایت

    سمانه جان داره اینجا میترکونه ،از من ناسپاس به سمانه جان یوسفی سپاسگزار ،منم میخوام از شما ایده بگیرم و زیبایی های روزمو اینجا بنویسم تا مثل شما سپلسگزار بشم

    سمانه جان حالتو خریدارم بد رقم ،خیلی خوب میدونم وقتی اینطور متمرکز بشیم روی زیبای های اطرافمون چقدر لطیف میشه آدم

    چون یادم میاد اون اوایل که با استاد و نگرشش به جهان آشنا شدم اینقدر لطیف شده بودم که نگام به آسمون و زمین میافتاد از شدت ذوق فقط اشک میریختم ،از خداوند درخواست میکنم منم توی مدار شما قرار بگیرم و روحم لطیف بشه

    بریم سراغ زیبای های امروزم

    1-دیدن پسرم وقتیکه صب از خواب بیدار شدم ( شاید در هفته دو روز پیش من باشه ) و بوسیدنش وقتی که خواب بود

    2-دیدن باغچه خوشگل خونه مادرم که گلهای قشنگ شکوفه دادن و سرسبزیشون به رنگ فسفری و چشم از دیدنشون سیر نمیشه

    3.دیدن مشتریای شوخم وقتی که در مسیر پیاده به سمت محل کارم میرفتم

    4.دیدن کوچه پوشیده از درختان و گیاهای سرسبز به رنگهای مختلف که آدمو یاد فیلم آواتار میندازه بسکه تنوع رنگ توشه

    5.منظره زیبای کوهای که ابرهای سفید بالاشون و هر صب من بابت دیدن این صحنه از خداوند تشکر میکنم با فرکانس الله هماهنگ میشم ..

    6.نسیم خنکی که این چند روز بعد از بارندگی هوای منطقمون گرفته به خودش

    7.نهر زیبای کنار محل کارم که گلهای این فصل دو طرفش رویدن و تا چشم کار میکه ادامه داره تا وصل میشه به کوهای منطقمون

    8.رنگ زیبای کوها که اول صب به رنگ خاکساری پوشیده و سبز رنگ و ظهر رنگش به سفید متمایل میشه و دم غروب ارغوانی و موقع غروب بنفش میشه …وای خدای من چقدر این صحنه رو دوسدارم

    9.مشتریای دوسداشتنی و قدیمی من که همیشه با من مهربون بود کلی لذت میبرم از هم صحبتی باهاش

    10.اومدن مشتری سال گذشتم که اصلا اهل اسنجا نبود ولی چون من پارسال یه لطفی بهش کردم امروز اومد و لزم خدمات گرفت کلی هم حرفای قشنگ زدیم با هم و کلی خرید کرد ازمون

    11.کاسبی خوبی که امروز داشتم و کلی مشتری خوب ازم خدمات گرفتن

    12.ناهار خوشمزه مامان و آبجی پزم که یه پشقاب کامل ازش خوردم

    13.رفتن به خیابون با پسرم که ولی خیابونا رو گشتیم و فراوانی ثروت و رونق کسب کارها رو با هم دیدم مخصوصا طلا فروشی ها رو که اکثرا پر بودن

    14.دیدن دختران زیبا روی که پوششون نسبت به چتد سال پیش زمین تا آسمون عوض شده و خیلی زیباتر شدن

    15.بازی پلی استیشن با پسرم که کلی هیجانی بود

    16.اومدن دوباره پسرم با من و اینکه خودش انتخاب کرد امشبم پیشم بخوابه

    17.بازی های بچگانه با خواهر زادهام و پسرم که کلی سرو صدا داشت

    18.دیدن کامنت زیبای سمانه جان و تعهدش در نوشتن زیبای هایش که منو وادار کرد اینقدر دقیق از زیبای های روزم بنویسم

    خدایا فرمان روای آسمان و زمین تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ..

    بازم ازت ممنونم سمانه جان و برات آرزوی روزهای بسیار لذتبخش دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1927 روز

      سلام آقای کرمیِ بزرگوار.

      بسیار ممنونم از محبت و توجهتون به کامنت هام.

      این لطف خداست که وارد این مسیر شدم.

      روزهایی بوده که نجوا بهم گفته ننویس، که چی بشه، بعد به خودم گفتم اشکال نداره حتی اگه کم هم شده بنویس تا بتونی بهبودگرا باشی و عمل کنی.

      بعد که نوشتم یه دوست عزیزی پیامی نوشته و تشویقم کرده در مسیر مثل پیام شما.

      اینم نشونه ی خداست که از دست بنده های نازنینش بهم یاداوری میکنه مسیرت رو ادامه بده.

      و من سپاس گزار خالق عزیزم و تمام دوستان عزیزی هستم که تو کامنتهاشون اسم منو میارن و باعث میشن انگیزه ام بهتر بشه.

      فرکانسی که میفرستم رو میگیرم.

      دیگه دارم بهتر درک میکنم دلیل حال بدم، عدم کنترل ورودی هامه، و یه فرکانسِ ناخالص که خودم فرستادم…

      وقتی هم حالم خوبه و نعمت ها رگباری سرازیر میشن تو لحظاتم، یعنی کنترل ورودی و کنترل ذهن رو خوب دارم تمرین میکنم.

      دو طرف این ماجرا برام سود داره.

      چون یاد میگیرم دارم چطوری با خودم رفتار میکنم.

      و انتخابِ من واسه زندگیم کدومه؟

      ممنونم از شما و بهترین ها رو براتون ارزو میکنم.

      نوعِ سپاس گزاری و توجهتون به زیبایی های زندگیتون واقعا زیبا بود و باعث شد یادم بیوفته میتونم محدوده ی توجه به زیبایی ها رو وسیع تر و با جزییات بیشتری تبدیل کنم برای خودم.

      در پناه رب العالمین نازنینم باشین همیشه، همه مون باشیم.

      خدایا شکرت برای همه ی نعماتت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    یا الله

    سلام.

    ادامه قشنگی های دوشنبه 6 فروردین 1403.

    7- صبحانه ی بسیار خوشمزه و جذابی که سمانه جون درست کرد برای امروزِ خانواده:

    تخم مرغ آبپز با نعناع، گوجه و خیار با نعناع، سبزی خوردن، زیتون، چای، نو سنگکِ داغ.

    نوشِ جان کردیم، بسیار عالی بود، الهی شکر.

    8- الان بارونِ شدید و زیبا رو به چشم دیدم، رفتیم خرید و مستفیض شدم از بارشِ باران و لطافتی که به هوا داده.

    بزرگترین نشانه برای من، این حجم از بارون که قراره کلی تشنگیِ درخت ها و گل ها و خاک و … رو سیراب کنه و جوانه های سبز و گل رویش کنن، هوا تمیز و پاک بشه، روحیه ی ما هم شاداب تر شه.

    این حجم از فراوانی و دیدن این همه قطره قطره رایگانِ آب که داره بارش میکنه، دقیقا پیامش فراوانی هست.

    خدایی که میتونه این همه آب رو با سخاوت و بدون اینکه ما کاری کنیم، برای ما بفرسته، میتونه خیلی چیزهایی که ما میخوایم رو هم بده…

    9- دایره آبی رو دیدم و سورپرایز شدم.

    10- دیشب و امروز از تکون های نی نی، فیلم گرفتم، خیلی زیباست، خلقت شگفت انگیزه، خداوند شگفت انگیزه، انسان کاملی درون یه انسان دیگه رشد میکنه…

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    11- برای کنترل ذهنم، رجوع کردم به شنیدن تلاوت زیبایی از قرانِ نازنین با صوت زیبای اقای حامد شاکر زاده.

    تا صدای تلاوت میاد، نی نی تکون میخوره، من واقعاً شگفت زده میشم.

    12- دیوار پذیرایی مون رنگِ جدید شد خدا رو شکر.

    13- خانواده ام صحیح و سلامت از سفر برگشتن، الهی شکر.

    14- ظهر یه غذای هدایتی گذاشتم، زرشک پلو با مرغ، بسیار خوشمزه شد.

    15- شام سالاد الویه خوشمزه درست کردم، بسیار خوشمزه بود، الهی شکرت.

    16- خونه رو مرتب کردیم، بهش رسیدگی کردیم.

    خونه و آشپزخونه ی مرتب منو خیلی خوشحال میکنه.

    17- امروز سه بار هدایت شدم به شنیدنِ:

    یَـٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّهُ

    اى جان آرام گرفته و اطمینان یافته!

    ٱرۡجِعِیٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَهٗ مَّرۡضِیَّهٗ

    به سوى پروردگارت در حالى که از او خشنودى و او هم از تو خشنود است، باز گرد.

    فَٱدۡخُلِی فِی عِبَٰدِی

    پس در میان بندگانم درآى.

    وَٱدۡخُلِی جَنَّتِی

    و در بهشتم وارد شو.

    (ایه های 27 تا 30 سوره فجر)

    خدایا شکرت برای همه هدایت هات، هر چی برای من پیش میاد خیره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      Nafis گفته:
      مدت عضویت: 1087 روز

      سلام سمانه جان

      کامنتت در مورد باید شخصیتمون تغییر بدهیم نه ادا در بیاریم را چند وقت پیش خواندم امروز هم کامنتت رو به سعیده جان شهریاری خواندم.

      از اینکه تمرین می‌کنی سکوت کنی و هر از چند گاهی از دستت در میرود نوشته بودی و اینکه در این سایت نکات مثبت رو می‌نویسی و اون جاهایی که سکوت کردی و تمرکز کردی روی خودت کار کردی رو می‌نویسی تا بیشتر بشن پررنگ بشن و بهتر یادمون بمونند. من هم الان دارم همین کارو می‌کنم نمی‌دونم چرا از بچگی ما با نصیحت کردن عجین شدیم و باور مذهبی امر به معروف و نهی از منکر هم بهش دامن زد چند روز پیش یه دختر 10 ماهه رو بغل کردم که دیدم پوست صورتش زبر شده اول خواستم به مادرش بگویم که دست و صورت این بچه را با کرم چرب کن تا لطیف شود اما بعد یادآوری کردم به خودم، امر به معروف و نهی از منکر ممنوع نصیحت کردن ممنوع ،اگر نصیحتی داری برای خودت انجام بده یعنی به همین اندازه هم نخواستم بزرگتری کنم اما فکر نکن همیشه اینقدر خوبم هااا اما فقط توجهم باید به مثبت ها و توانایی ها و قدم های عملی باشد استاد همیشه میگه سرتون تو کار خودتون باشه اگه خییییلیییی مردی دنبال درست کردن خودتون باشید. دنبال اصلاح خودتون باشید، دنبال اصلاح بقیه نباشید، اون بقیه هرکی که هستند در جای مناسبشون هستند.

      بنابراین برای خودم یک قسمت‌هایی از کامنت زیبایت رو اینجا برای تکرار که منجر می‌شود به تکامل می آورم

      1 تو خودم بیشتر باشم تا بیرون

      2 وقتی تمرکزم را می‌گذارم روی خودم و تغییر خودم پامو از تغییر و ارشاد دیگران بیرون می‌کشم و به عبارتی حرکت خواهم کرد به سمت تغییر شخصیت خودم

      3 این همه آگاهی منو دانشمند نمی‌کنه وقتی بهشون عمل کنم می‌روم به سمت بهبود و فرکانس بالاتر

      4 اگر توی موردی در تغییر رفتارم یه جا از دستم در رفت خودمو سرزنش نکنم مثلاً اگر قرار بود سکوت کنم و یادم رفت، به قول استاد توی دوره عزت نفس با سرزنش کردن فقط باعث میشه دوباره اون عمل رو تکرار کنم.

      5 اگر بخوام یه چیزی نتیجه بده باید همیشه روی اون کار کنم

      6 یدالله فوق ایدیهم

      حال خوبه که نتیجه می آرود نه ادا درآوردن نه دفتر پر کردن نه سخنرانی کردن ،هر سه آفتی است که من باید اصلاح شون کنم.

      خدایا شکرت که امروز توفیق دادی یه کامنت بنویسم

      سمانه جان یلی ممنونم نوشتن‌های تو بهم انگیزه میده که بنویسم و یادآوری بهم می‌کنه که بنویسم .

      ایام باشکوه و توحیدی پیش رو داشته باشی

      بوسه انگشتی برای قند عسل.

      پی نوشت ،عکس پروفایلتم زیبا و صمیمی است با لبخندی از رضایت قلبی از چهره همسرتون پیداست که آرام متین و با وقار هستن . در کنار هم آرام باشید که این آرامش هدیه خداست وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً.

      من که دلم آب شد هر وقت عکس عوض می‌کنی می‌گم این عکس نی نی است.599

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1927 روز

        سلام به نفیسه جانم.

        خداوند هدیه ای بهم داد از طریقِ پاسخِ دوست عزیزم، نفیسه جان.

        مثل یه آشنای قدیمی میمونی که تا اسمت میاد میگم آخ جون.

        بوسِ من و نی نی جون خدمتت.

        ممنونم از توجهت به کامنت هام، پروفایلم، خودم و خانواده ی نازنینم.

        بهترین ها برای تو و قلب مهربانت.

        میدونی چی شده؟

        این سکوت کردن چیزیه که من خیلی بهش نیاز دارم و بهتر دارم متوجهش میشم که چقدر در احساسِ لیاقتم تاثیر مستقیم میذاره.

        وقتی دارم با شور و هیجان از اگاهی ها صحبت میکنم، و یهو متوجه میشم یعنی به خودم میام که مخاطب حوصله ی شنیدنش رو نداره (با کدهای رفتاری که میبینم)، گاهی همچنان ادامه میدم، گاهی با احترام سکوت میکنم تا توجه کنه بعد ادامه میدم.

        وقتی صحبتم رو قطع نمیکنم، و تا انتها بالای منبر سخنرانی میکنم، و تازه علایم بی حوصلگی مخاطب رو میبینم، آخرش نه تنها راضی نیستم، خوشحال نیستم، یه چیزی از تو سرزنشم هم میکنه و میگه باز زیادی صحبت کردی و احترام خودتو هم حفظ نکردی…

        حالا تمرین جدیدم اینه که میگم اشکالی نداره از دستت در رفت، دفعه بعد بهتر میشی و اتفاقا تعداد دفعاتی که با کنترل ذهن و لبخند، خودمو کنترل میکنم داره بیشتر جلوی چشمم میاد.

        ببین کامل اومده جلوی چشمهام که وقتی وارد تله غیبت و قضاوت میشم چقدر حالم بده، روابطم تیره و تار میشه، از خودم ناراضی میشم…

        این تله ها عین نقل و نبات هستن و تو فضا معلق هستن.

        خیلی عجیب نیست که در یه لحظه نتونم خودمو کنترل کنم و دُم به تله ندم…

        اتفاقا وقتی اگاهم که ممکنه هر لحظه وارد این تله ها بشم، گارد و مقاومتم پایینتر میاد که رها باش تا بهتر عمل کنی.

        ممنونم که نوشتی و باعث شدی بنویسم.

        ماچ بهت.

        خدایا شکرت برای همه نعمت هات و بهبودهام.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    یا لطیف

    ارحم عبدک الضعیف

    سلام.

    قشنگی های دوشنبه جان، 6 زیبای فروردین 1403.

    1- چند روزه توجهم جلب شده به شدت به دیدن و شنیدن تلاوت قران. معنیشو هم که زیرنویس میشه می خونم.

    حس میکنم صوت زیبای قرانی که به گوشم میخوره، حسِ پرواز داره، نشاط میده، قلبم باز میشه، برام اهمیت نداره چقدر میفهمم یا درک میکنم، انگار روحم نیاز داره بشنوه و غرقِ شادی بشه در حالِ حاضر.

    البته که وقتی با معنی آیات هم ارتباط میگیرم، بیشتر ذوق میکنم.

    خدا رو شکر میکنم برای این لذتی که میبرم، هم خودم هم نی نی جون.

    2- یه مسیله ای داشتم در رابطه با دسترسیم به محصولاتم، به لطف و پاسخ دهیِ عزیزانِ سایت، الان (بامداد دوشنبه) برطرف شد. ممنونم.

    3- داشتم برنامه محفل 5 فروردین رو با تلویبیون میدیدم (ساعت 00:45 دقیقه 6 فروردین)، که یهو صدای جدا شدن یکی از کاغذهای باورها از روی دیوار اومد.

    دوربین موبایل رو توی تاریکی گرفتم به سمتش دیدم، نیمه داره جدا میشه، عکسش رو گرفتم و خوندمش:

    سمانه جان عزیز دلم

    صبر کن، سکوت کن، تسلیمِ خدا باش.

    اجازه بده خدا بهت بگه هر لحظه چیکار کنی که برات بهترینه، اجازه بده خدا هدایتت کنه.

    دقیقا چیزی که نیاز داشتم بدونم و خدا راهنماییم کنه تو مسیله ی پیش روم که ذهنم میگه بزرگه ولی قلبم میگه برای خدا بزرگ و کوچک نداره…

    تو برنامه محفل هم مهمان داشت میگفت از خدا کمک و نشانه خواسته برای مسیله شون …

    اینکه من برای ارامشم ازت نشونه میخوام، من عبدِ ضعیف تو هستم…

    بلافاصله نشانه اش اومده، غذای حضرتیِ امام رضا (ع)…

    و منم همونطوری تو قلبم نشونه خواستم…

    نشانه ام اومد.

    خیلی ذوق کردم…

    نوشتم اینجا، که یادم بمونه…

    آخه این روزها تو آزمونِ توحیدم، آزمونی چند درجه سخت تر از قبل…

    دارم کنترل ذهن میکنم.

    ولی نمیدونم چطوری حل میشه…

    جواب اومد، سکوت و توکل و تسلیم بودن به درگاهِ خدا…

    خدایا خیلی ممنونم از پاسخ های مستقیمت بهم.

    نی نی هم که داره الان موقع نوشتن، تکون میخوره، اینم نشونه ای دیگه از سمتِ خدا…

    4- ستاره قطبی دیروز نوشتم ایده ی خوب برای شام: ایده ای اسان، سریع، سالم و خوشمزه رسیدم.

    5- بارونِ رحمتِ الهی داره میاد، بَه بَه، الهی شکر.

    وقتی صداشو میشنوم خیلی خوشحال میشم.

    6- سلامتیِ خودم و نی نی و همه ی عزیزانم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا ازت خیلی ممنونم که هستی و بهم قوت قلب و آرامش میدی همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: