زیبایی ها را ببینیم - صفحه 68
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-22.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-09-12 13:15:272020-08-22 01:48:58زیبایی ها را ببینیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله، سلام.
میخواستم تو دفترم بنویسم ولی قلبم گفت اینجا بنویس…
قشنگی های 2 تیر 1403، 2 ماهگیِ حافط جانم به سلامتی ان شاالله.
1- ساعت 13:40 دقیقه ی دوم اردیبهشت 1403 حافظ جانم به دنیا اومد، امروز رفتیم واکسنشو زدیم، تحت مراقبتِ من و مامانم و باباشه.
الهی شکر.
خدا رو شکر خوبه، کُمپرس سرد برای امروز، و گرم برای فرداست، استامینیفن هم داره نوش جان میکنه.
الحمدالله خوبه، خدایا شکرت.
2- مرکز بهداشت، مشاوره هم کردم، با بانوی نازنینی به نام نیلوفر.
مشاوره پس از زایمان.
عالی و دلچسب بود.
خدا برام چیدمان کرده بود، یه چیزی گفت خیلی بهم چسبید، اینکه شهود خانم ها بالاست…
به قلبت گوش بده تا بفهمی چی درسته.
3- مرکز بهداشت 3 تا قطره AD داد بهم برای حافظ جانم.
اینم روزیِ غیر حساب، دفعه قبل 2 تا داده بودن و بعدش خودمون خریدیم، الانم که به صورت هدیه دریافت کردیم.
الهی شکر.
4- خانم مشاور تحسینم کرد برای اینکه در مسیر اگاهی هستم و تونستم خودشناسی داشته باشم و از خودم شفاف بگم.
بهشون گفتم من از سال 99 به بعد تو سایتی هستم و استادی دارم.
5- دایره آبی دیدم و خوشحال شدم.
6- دیشب کامنت خوندم و نوشتم تو فایل جلسه 4 دوره لیاقت.
خیلی راحت بودم و از خودم نوشتم.
بهای نوشتن، خواب شبانه ام بود.
اما خدا بهم پاداششو داد، شب خوب و باکیفیت خوابیدیم، هم من هم حافظ قشنگم هم باباییش.
با عشق بیدار شدم بهش شیر دادم و کیف کردم از روی ماهش.
حقیقتا برای من عینِ یه فرشته ی پاک و معصومه.
عاشقشم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
7- رفتم از همسایه ی عزیزمون، حاج خانم واحد 8، یخ بگیرم بهم شکلات داد.
روزیِ غیر حساب داشتم، محبتش، روی خوشش، مادرانگیش و …
8- خیلی راحت صبح با تپسی رفتیم مرکز بهداشت و برگشتیم.
9- تسلطم به خودم رو تحسین میکنم.
اینکه دارم به خودم و احساساتم مسلط میشم خیلی خوشحالم میکنه، الهی شکر.
10- از مامانم درخواست کردم امشب بمونه به خاطر واکسن زدن حافظ، تجربه، محبت و مادرانگیش کمکم میکنه.
خدا خیرش بده در دنیا و آخرت، بهش سلامتی بده.
11- خواهرم هدیه واریز کرد برای حافظِ قشنگم.
یه حرفی که تو دلم بود رو با بیانی زیبا پیامک کردم براش، اونم زیبا پاسخ داد بهم.
12- یکی از دوستانم پیامک داد بهم صبح و دوماهگی حافظ عشق مامان رو تبریک گفت.
من یه مامانِ دو ماهه هستم.
سمانه یادت باشه و به خودت سخت نگیر.
خوبی دختر، خیلی خوب، افرین بهت.
13- دیشب عموی حافظ جان اومد وای فای مون رو وصل کرد به تلویزیون.
برامون یه مودم جدید آورد و خودش کارهای نصب و تنظیمات رو انجام داد.
کلی قربون صدقه حافظ هم رفت.
الهی شکرت.
بنام خدا
قشنگی های 1 تیر 1403
1) خدایا شکرت برای خونه عالیمون
2 خدایا شکرت برای کولرهایی که خونمون رو خنک میکنن
3 خدایا شکرت برای تخت خوابم که هر وقت بخوام اماده اس تا بتونم استراحت کنم
4) خدایا شکرت یخچالم پر از میوه های فصل درجه یک
5) خدایا شکرت برای محبت خ غفاری که کفت اگر سفارش دارم از شیراز برای من خرید میکنه
6 خدایا شکرت برای استاد خوبم که با سخاوت و مهربانی ب من اموزش میده
7 خدایا شکرت عادل شیرازه و میره برام وسایل خوشنویسی رو از ی مغازه با کیفیت خرید میکنه
8 خدایا شکرت برای خانه بازی که نزدیک ماست و امروز بچه هام رو بردم اونجا
9 شکر برای پولی که توی کارتم بود و برای بازی و کیک بچه هام هزینه کردم
10 شکر امروز مهیار خوب تونست بازی کنه
11 شکر برای بودن فاطمه و محبتش ب من و بچه هام
12 شکر امشب رفتم پمپ بنزین و بحای اینکه تو شلوغی معطل کارگر پمپ بنزین باشم خودم بنزین زدم
13 شکر که بسلامت رسیدیمخونه
14) شکر که امشب هوا بهتر
خدایا چشمم رو بینا کن ب دیدن زیبایی ها و نعماتت
باسلام خدمت دوستان واستادعزیزم من هم خیلی منفی گراوعصبانی بودم وهمش راه های تاریک وبیراهه جلوم سبزمیشدودیگه خسته شده بودم ازوضعیت روحی وجسمی که داشتم ودوست داشتن خداروزمانی حس کردم که وقتی تواینیستادنبال تغییرازبابت دعاوسحروجادوبودم کلیپی ازاستاددیدم وناخوداگاه نشستم وشروع به گوش کردن شدم شایدباورتون نشه ولی حرف هایی رومیزدن که واااااااااقعامن نیازبه شنیدن اون حرف هاداشتم راه حل هایی رومیگفتن که ازشنیدن اشک شوق میریختم ودرباره چگونه ثروت خودراچندبرابرکنیم بودکه من شروع کردم به نوشتن تعهدوامضاکردنش وازاونجابودکه زندگیم ورفتارام ازاین روبه اون روشدن وشااااااادزندگی کردن وخداتوسط استادعباس منش بهم هدیه دادراه راست ومستقیم وپرازعشق ومحبت وثروت بی کرانه روواردزندگیم کردتاتنهاوفقط وفقط ازخودش بخوام وبهش ایمان قلبی پیداکنم وجالبش هم اینجاست ازاون زمان تاالان مدام ادم هایی روواردزندگیم میکنه که شکرگزاروفرکانس وارتعاش بالایی دارن وراحت ترمیتونم مشورت بگیرم وهم کلام بشم تابی نهایت عاشقانه وپرایمان ترزندگی کنم ممنون سپاسگزارم ازخداوندبزرگ ومهربان وروزی دهنده وهمچنین استادعباس منش عزیزودوست داشتنی که راه ونورحرکت به سمت خواسته هامون روبهمون نشون میده️️️️️️️️️️️️
به نام اللهِ یکتا.
سلام.
قشنگی های جمعه 1 تیر 1403.
1- آغاز تابستان مبارک.
پایان بهار مبارک.
2- کم کم نیازهای نوزاد رو دارم درک میکنم.
قبلاً دیگران میگفتن و من انجام میدادم مثل ربات.
الان خودم دارم تجربه میکنم که بهتر درک کنم نیازهای حافظ رو در هر لحظه.
3- فایل گفت آسان گیر کارها… رو گوش دادم امروز چندین بار.
رازِ شادی سخت نگرفتنِ این جهان هست.
اگه غصه میخوری به خاطر باورهای غلطتته و باعثِ ضعفِ بیشترت میشه.
آدم ضعیف نه به خودش کمک میکنه نه به دیگران.
4- سشوار باعثِ آرامش و خوابِ راحتِ حافظ شد دیشب و امروز.
الهی شکر برای حافظ جان.
الهی شکر برای ارامش و سلامتیش.
الهی شکر برای خواب و رشدش.
الهی شکر برای صورت ماهش، خنده هاش، خوش اخلاقی و آرامشش.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
5- با خودم گفتگوهای ذهنیِ زیبا کردم وقتی نجواهای نازیبا داشتم.
به خودم موقعیت هایی رو یاداوری کردم که تنهایی به لطفِ خدا از پَسِ انجام کارهای حافظ جان براومدم.
بعدش حسم خوب شد.
یعنی تونستم به لطف خدا صدای نجوا رو همون دَمِ در قطع کنم.
الهی شکر.
6- اینکه حافظ خوابش میاد رو تشخیص دادم به لطفِ خدا، و خوابوندمش.
روی پام گذاشتم و سشوار رو روشن کردم، به سرعت خوابید.
سمانه جان این به خاطر اینه که داری تمرین میکنی سخت نگیری و خدا هم آسانت میکنه بر آسانی ها.
7- وقتی بچه داری و زندگی سخت و طاقت فرسا میشه یعنی دارم سخت میگیرم.
چاره اش فقط اینه تسلیم شم و رها.
قرار نبوده و نیست با سختی زندگی کنم.
قرار نبوده و نیست با سختی بچه بزرگ کنم.
قراره یاد بگیرم چطوری خودم رشد کنم تا زندگی بهتری رو تجربه کنم، فرقی نمیکنه آدم مجرد باشه، متاهل باشه، بچه دار باشه، دانشجو یا محصل باشه، بازنشسته باشه، بیکار باشه یا هر چی…
همیشه چالش هایی داره هر ادمی تو زندگیش.
قراره یاد بگیرم با هر چالشی چطور روبه رو شم و مدیریتش کنم.
8- امروز بلند بلند با خودم صحبت کردم، مهربانانه و دلسوزانه و محکم.
خوشم اومد.
9- همسرم امروز شیفت بود تا 10/5 شب.
دیشب همکارش زنگ زد جابجا شن، امروز همکارش بره، هفته ی بعد همسرم.
خوشحال شدم که خونه هست امروز.
اینم یه روزی و نعمت برای ما.
10- امروز سومین روزی هست که مستقل شدیم با حافظ جان، خونه ی خودمون.
دارم قِلِق یابی میکنم پسرمو که خودم بتونم درک کنم هر لحظه نیازش چیه تا بتونم همراهیش کنم.
آفرین سمانه جان، من تحسینت میکنم.
این عالیه، آفرین، تو میتونی و از پسش بر میای، خدا کمکت میکنه، یادت میده بچه داری رو.
سرعتِ یادگیریت خوبه، به خدا و خودت اعتماد کن و جلو برو و تمرین کن، داری یاد میگیری، خدا یادت میده.
11- دیروز عصر بحران داشتم، وقتی میاد خیلی سخت میشه برام، کلافه میشم، همه سختی ها میوفتن روی شونه هام، بیشتر روی ذهنم، افکارِ نازیبا و ضعف و ناتوانی در عملکرد میاد سراغم، بچه داری تبدیل میشه به کوه برام، متوجه شدم تو کم خوابی بیشتر دچار این احساسات و ترس ها میشم.
همسرم بچه رو گرفت، من خوابیدم.
بیدار شدم خیلی بهتر شدم.
انگار عوض شدم…
تو حال خوب به خودم گفتم هر وقت دچار بحران شدی به خودت بگو گذراست، میگذره، تو نمیمونی توش، ماندگار نیست، موقته، خدا کمکت میکنه عبور کنی ازش.
زندگی همینه، گاهی سخته، گاهی شیرین، همش میگذره، ماندگار نیست.
الهی شکر.
الهی شکر.
12- سمانه جان الان که حالم خوبه، شرایط امن و امانه بهت میگم:
خوب داری جلو میری.
خیلی چیزها یاد گرفتی تو بچه داری و هر لحظه هم داری یاد میگیری.
بچه همینه، هر لحظه اش تازه است و باید به روز رسانی کنی خودتو.
بچه تو هیچ ساختار ذهنی و خط کشی قرار نمیگیره، مخصوصاً نوزاد.
اینکه بلد نیستی داری کم کم یاد میگیری طبیعیه.
اینکه گاهی پر حوصله و صبری گاهی کم حوصله و خسته و کلافه طبیعیه.
اینکه گاهی با عشق کارهای حافظ رو انجام میدی و باهاش حرف میزنی، میبوسیش، با لذت ماساژش میدی، نوازشش میکنی و اینکه گاهی انقدر خسته و ناتوانی که موقع شیر دادن بهش گریه میکنی طبیعیه.
یادت باشه تو آدمی با همه قوت و ضعف های یه آدم.
کامل نیستی و نمیتونی باشی.
قرار نیست هم باشی چون هر لحظه جا برای رشد و یادگیری هست.
هیچکی از اول بلد نبوده و نیست …
تمرین کرده و یاد گرفته.
بچه داری هم یه مهارته.
یه مهارت خیلی بزرگ که کلی جزییات داره.
طبیعیه که گاهی روان به حافظ و کارهای منزل رسیدگی میکنی، گاهی برات میشه کوه و میترسی که نتونی.
سمانه جان فردا مهم نیست، الان مهمه.
اگه داری خوب انجامش میدی، لذت ببر، ولش کن فکر کردن به فردا رو.
که اگه نتونم چی میشه؟
اگه وقت نکنم به کارهای خونه و آشپزی برسم چی میشه؟
چو فردا شود فکرِ فردا کنیم.
خدای امروز، خدای فردا و فرداها هم هست.
طبیعیه گاهی توکلت به خدا عمیقتر و گاهی ضعیف تره.
تو یکبار به این دنیا اومدی و بلد نیستی، داری یاد میگیری.
تو الان مامان سمانه هستی، بسیار متفاوتی تا سمانه ای که مامان نبود، حتی با سمانه ی باردار هم خیلی فرق داری.
برنامه ذهنیتو با سمانه ی الان بچین.
سمانه ای که مامان شده و نقشِ جدیدی بهش اضافه شده که مسیولیت هایی داره.
13- سمانه جون مرسی که انقدر قشنگ و اروم و آرامش بخش باهام صحبت میکنی.
مرسی که بهم ارامش میدی.
مرسی که تمرین میکنی با صبر بیشتر لحطات رو ببری جلو مخصوصا تو بچه داری.
من میدونم تو گاهی چقدر شتاب داری برای همین واقعا تحسینت میکنم تو بچه داری داری خودتو به روز میکنی، ویرایش میکنی.
واقعا حافظ (ذاتِ یه بچه) باعث میشه من بفهمم ذهنِ خط کشی شده چقدر گاهی زندگی رو سخت میکنه.
بچه تو هیچ ساختار ذهنی قرار نمیگیره و بسیار متغیره.
اگه نشکنم این ساختار رو خودم خیلی اذیت میشم.
در کنارم بقیه هم اذیت میشن.
بچه روال طبیعی و سالمِ خودش رو جلو میره، من باید با ارامش جلو برم.
بفهمم باید ذهن و افکار و تصمیم گیری هامو شل کنم، انعطاف پذیرتر باشم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام سمانه جانم
مستقل شدنتو تبریک میگم.
از چالش بیخوابیها و مواجه شدن با شرایط جدید عجلهها و شتابها نوشته بودی اینکه ذهن منطقی دوست داره همه چی طبق اون چیزی که پیش بینی کرده و توی ذهن چیده شده پیش برود. من همین چند هفته خیلی دچار عجله و شتاب شدم.
اینکه هیچ وقت نتونستم با اهرام رنج و لذت هم حتی نتونستم چالش صبح زود بیدار شدنو برای خودم عادی بکنم هنوز هم نتونستم من هنوز احتیاج دارم به خواب طولانی کافی هنم خیلی اذیتم میکنه که دیر شد از همه چی عقب افتادی نتونستی بلند نشدی هوای لطیف اول صبح طلوع خورشید رو از دست دادی پیادهروی نکردی ورزش نکردی ،همه این حرفا رو ذهن میزنه بهم، اما امروز به این نتیجه رسیدم من آدم متفاوتیام دلیل نداره همه ما مثل هم باشیم همونجور که شکلمون فرق میکنه استعدادهامون فرق میکنه علایقمون فرق میکنه ،نیازهای جسمی ما هم با هم فرق میکنه،پس بهتره بپذیرم که من منحصر به فردم مثل بقیه نیستم خودمو هرجوری هستم بپذیرم.
دوران شیردهی من آدم پرشیری نبودم بابت این قضیه خیلی اذیت شدم خیلی بیخوابی کشیدم چون دوست نداشتم شیر خشک بدم مقاومت داشتم اما مجبور شدم آخرش پذیرفتم همونجور که یکی موهای پرپشت داره یکی موهاش کم پشته یکی هم پرشیره یکی هم کم شیر همونجور که کی بزاق دهانش زیاد ترشح میشه یکی کم یکی شیرش زیاد میشه یکی کم. اصل پذیرفتن خودمونه و دوست داشتن خودمون همونجور که هستیم البته که من هنوز با این مسئله نتونستم خوب کنار بیام.
مسئله بعدیم عجله و شتابه ی روز برنامهریزی میکنم که به این کارها برسم اما انقدر دچار شتاب میشم که هیچ لذتی از کارهام نمیبرم به عنوان مثال دیروز باید میرفتم پارک و از شنیدن فایلها عقب افتاده بودم همزمان در پارک فایل هم میشنیدم اما احساس کردم هیچ لذتی نمیبرم نه از پارک نه از فایل،فایل رو خاموش کردم روی نیمکت نشستم و فقط از صدای پرندهها و بادی که بهم میخورد لذت بردم از طبیعتی که توش بودم و بهم آرامش میداد اونجا درک کردم وقتی که استاد در سریال زندگی در بهشت میگه تماشای این مرغ و خروسها برای من مدیتیشن محسوب میشه یعنی چی. به خودم گفتم تو لحظه حال زندگی کن با اینکه دارم دو روزه به خودم اینو میگم اما هنوز نتونستم خودم رو کنترل کنم حتی امروز موقع دوش گرفتن نتونستم از لذت حمام، تمیزی ،آب گرم استفاده کنم چرا چون همش عجله داشتم توی ذهنم یه عالمه کار بود چیده شده ردیف که همش منتظر من بودن که انجامشون بدم. اومدم اینجا نشستم برای تو بنویسم که به خودم هم یادآوری کنم تو لحظه حال زندگی کردن لذت بردن از لحظه یعنی عشق به زندگی یعنی موفقیت یعنی فرکانس درست.
بنویسم که یادم بمونه.
خیلی خوبه که از مشاور کمک میگیری راهنماییاشو اجرا میکنی مشورت بزرگترین پشتوانه آدمیه. استفاده از تجربیاتی که بقیه بلدن و دیگه لازم نیست تو تجربه بکنی مثل یه غذای آماده است که تو فقط نوش جان میکنی. یه مدتیه دچار گیجی و سردرگمی شدم هدفم را گم کردم خیلی با خدا صحبت کردم ون نمیتونستم پشن و اون استعداد ذاتی یا مورد علاقه خودم رو پیدا بکنم بعد خدا دو تا چیز رو بهم یادآوری کرد یکی صحبتهای سعیده جان راجع به شغل مورد علاقه که هیچ ایدهای نداشتند و فقط می دونستند که شغل پرستاری رو نمیخوان و ویژگیهای شغل مورد علاقهشون رو هم نوشتن، و دیگری کارتون soul که خود زندگی کردن رو هدف میدونه لذت بردن آرامش داشتن از اینکه ببینی یه برگی از اون بالا میفته پایین و تو لذت میبری، تو همون کارتون آقای جو وقتی اولین اجرای کاری رو که سالها انتظارش رو میکشید انجام میده و بعدش میگه فردا چی؟ جواب میشنوه فردا هم همینطور و بهش میگن ماهی کوچولو دنبال اقیانوس میگشته یه لاک پشت پیر پر تجربه بهش میگه تو الان تو اقیانوسی و ماهی کوچولو جواب میده اینجا فقط آبه!!
داستان زندگی همینطوره ، همه ما تو اقیانوسیم ولی فقط آب رو میبینیم.
دیروز به درکی رسیدم یه جمله که دوست دارم اینجا هم تکرارش کنم وقتی خدا ما رو آفرید یه نقطه خالی روی زمین بود که فقط با وجود من پر میشد ،وقتی خدا با اون عظمت و دانایی مطلقش تشخیص داده وجود من انقدر ضروری و ارزشمند بوده که این نقطه فقط با وجود من پر میشده و من رو فرستاده به این جهان پس من لازم نیست هیچ کاری بکنم همین که من اومدم به این جهان این نقطه خالی پر شده من انقدر ارزشمندم.
چرا دست و پای بیخودی میزنم سمانه جانم اینا رو برای خودم مینویسم چرا من انقدر دست و پا میزنم چرا انقدر عجله و شتاب دارم خودمم نمیدونم چرا هر کاری میکنم احساس میکنم کافی نیست چرا، اینکه دنبال بهبود باشم خیلی خوبه اما اینکه احساس سرخوردگی بکنم اینکه کم بیارم یا احساس کنم به جایی نرسیدم زندگیم بیفایده بوده خیلی بده اینکه احساس بیعرضگی کنم احساس کنم از پس کارم خوب بر نیومدم خیلی بده اینکه خودمو سرزنش کنم بابت اشتباهاتم که اشتباه نبودن فقط تجربه بودن اصلاً خوب نیست.
اینها فقط درد دلهای خواهرانه بود برای تو خواهر خوبم برای تو که در مسیری، با تمام سختیها تو مسیری ،یادمون باشه روزای بهتر توی راهه. یادم نیست توی کدوم فایل بود اما مطمئنم کامنت سعید جان بود که حدود یک سال و نیم پیش نوشته بود ، ویلای عموشون توی باغ دعوت شده بودند و از دیدن ماه روی بالکن لذت میبردند غرق صحبت با خدا بودند و نوشته بود که مطمئن است این فرکانسی که الان میفرسته چه اتفاقات زیبایی رو در آینده براش رقم میزنه و ما الان نتیجه این فرکانسشو داریم میبینیم . منظورم نتایج بزرگ است وگرنه نتایج کوچیک و نشانهها که همیشه هستن ولی خیلی به چشم ما نمیاد.
همین که یکم حالم بهتر از قبل کنم ،اگه درجه منفی بودن حالم نُه است را بتونم بکنم هشت این خودش یه موفقیت بزرگه. اینکه حالمو یکم بهتر از قبل بکنم همین . توقع WOW و کار خفن از خودم نداشته باشم ، یعنی در صلح بودن با خودم.
امیدوارم بتونم به این حرفایی که زدم عمل کنم شاید با نوشتن برای شما به ذهنم بگم روش درست چیه و اجراییش کنم.
حافظِ جانها حافظِ حافظ جانت باشه از جانب من اون صورت نرم لپهای لطیفش رو ببوس.
یه اقیانوس آرام ،لذت برات آرزو دارم.
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال 687
ادامه کامنتم بین دو نماز :) احتمالا حرف های خداست واسه سمانه اش نه حرفهای من
حافظ بین تمام مامان های تو دنیا تو را انتخاب کرده پرنده بهشتی.
پس تو بهترین و تنها مامانی بودی و هستی و خواهی بود که اون دوست داشته تو تجربه زندگی مادی زمینی کنارش باشه.
هر جور هستی همون براش کافی و دوست داشتنیه .
سلام به نفیسه ی نازنینم.
داغِ داغ پاسخ مینویسم برات…
داشتم میخوندم اشکم سرازیر شد…
که حافظ منو همینی که هستم انتخاب کرده مامانش باشم.
میدونی چی شد؟
من مشغول شیر دادن بودم که دستمو سفت گرفت.
انگار بخواد حرف تو رو در لحظه تایید کنه.
این دست گرفتن محکم بود، فرق داشت با قبل…
خدای خوبم حس میکنم کد بهبود روحیه ام برام روشن شده.
از وقتی فهمیدم تو پذیرش شرایط جدید مشکل دارم.
از وقتی خانم مشاور مرکز بهداشت، نیلوفر جان بهم گفت تو اضطراب داری.
باور نمیکردم من اضطراب داشته باشم.
وقتی اسم دار شد حالم انگار سبک شدم.
انگار پذیرش برام اسان تر شد.
چون تغییر کردم و گفتگوهای ذهنیم از نازیبا به زیبا شیفت کردن.
مرسی که برام نوشتی.
از راه دور بوسه من و حافظ برای خاله نفیسه جان.
چرا ما می دویم دنبالِ موفقیت؟
در حالیکه اگه اروم بریم موفقیت دقیقا تو دستهامونه؟
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت.
سمانه جانم ، دوستِ نزدیک قلبم .
خداروشکر که سبک و آروم شدی .
خداروشکر همونجور که هستی خودت را دوست داری.
چرا ما می دویم دنبالِ موفقیت؟
در حالیکه اگه اروم بریم موفقیت دقیقا تو دستهامونه؟
من جواب این سوال خوب را از جانب خودم بگم : از بس عجله دارم همش می گم دیر شد! پس کی میرسم ؟ سنم گذشت؟پیر شدم ،باور کمبود دارم ، کمبود وقت و زمان علاوه بر کمبود های دیگر .
تازه دارم در گفتارم شکایت از کمبود وقت را اصلاح میکنم.
قبلاً خیلی هم با افتخار میگفتم نمیرسم به کارهام . الان یواش یواش به خدا می گم این کارها را امروز دارم کمکم کن انجامش بدم.
اگرم اون روز نرسم ،میدونم خدا فردا بهم فرصتش را میدهد و همه چی را یک جوری ردیف می کند که انجام بشود. یک مثال داغ برات بنویسم پریروز نوشتم با پسرم بازی کنم اما نشد، شب جلوش نوشتم در دست اقدام .دیروز پسرم اوضاع را بهم ریخت و یک تنش کوچکی تو خانه بوجود آورد و نت ما قطع شد. بعدش که همه چی آروم شد آب ها از آسیاب افتاد. با ملایمت خودش اومد پیشم گفت مامان باهام بازی می کنی ؟
بعد که اینو گفت یکهو به خودم اومدم ، خدایاااا تو همه چی را پیچوندی که من بشینم با این بچه بازی کنم خواسته دیروزم تیک خورد.
خنده ام گرفته بود از اینکه خدا چه راه هایی بلد است. بلا ،(: یک شوخی هم با خدا بکنیم:)
Your kiss touches my heart.
سلام مجدد به دوست نازنینم نفیسه جان.
من برات پاسخ نوشتم، بعد دیدم دایره آبی دارم، باز کردم دیدم شمایی.
این چه معنی میده؟.
نزدیک بودن قلب هامون به هم.
من در وضعیت موج سینوسی یا الا کلنگ هستم این روزها.
خدا رو شکر به هر پله.
قراره این روزها و این شرایط، سمانه ای بزرگتر از من بسازه.
خدا کمکم کنه راحت تر بگیرم و جلو برم.
دقت کردم من الان شتاب دارم.
وقتی دارم حافظ رو شیر میدم تو سرم صدا هست که تموم شه زودتر برم دنبال کارهایی که دارم مثلا جمع کردن لباس ها از رخت اویز یا هر کار دیگه ای که دارم و اون لحظه به سرعت بالا میاد که یعنی کار فعلی زودتر تموم شه برم بعدی.
عملا زندگی در لحظه نکنم، شتاب دارم برای لحظه ی بعد.
دارم اگاهانه تمرین میکنم وقتی کاری انجام میدم تو همون بمونم و نرم بعدی با شتاب ذهنی.
با تو و برای تو مینویسم از قشنگی های امروزم، پنجشنبه 7 تیر 1403.
1- دنبال دو تا قطره بودیم برای حافظِ مامان، امروز پیدا کرد عمه جانِ جیگرش.
2- صبح حالم (جسم و روان) بد بود، مامانم اومد، اورژانس اومد، عبور کردم از سختی.
3- خوابیدم، الان خیلی بهترم.
4- پسرم در ارامش خوابه.
5- ساندویچِ خوشمزه ای خوردم دیشب.
6- روی تختمون خوابیدم در آرامش.
7- کامنت خوندم و نوشتم.
8- باد میاد، درخت و برگها تکون میخورن.
9- وقتی میدیدم ادمها روی نیمکت های تو پیاده رو نشستن با خودم میگفتم چه خوب که وقتش و آزادیشو دارن و نشستن، ذهنم گفت تو نداری.
برای همین تو پیاده روی قبلیم رفتم بیرون مجتمع و اگاهانه منم چند دقیقه نشستم رو نیمکت و به خودم و ذهنم نشون دادم که میتونم.
ذهنم شیطنت میکنه من خلاف حرفش رو انجام میدم، حالم خوب میشه.
الهی شکر.
10- خانواده و دوست های خوبی که دارم.
خدایا ممنونم.
سلام سمانه جانم
یک تعبیر قشنگ دیدم تو کامنت اقای علی ملکی
*”این یک راز آشکاره
هرچی میبینی و میشنوی و هرکاری میکنی سعی کن باور توحیدیتو تقویت کنی”*
درست مثل کاری که تو کردی.
لیست اماده کردی از کارهات و هر چند تا که تیک بخورن خوشحال میشوی ، همینکه روی نیمکت نشستی ، همینکه وقتی تو لحظه زندگی کنی می تونی به همه چیز عشق بدهی چون اون لحظه پرزنت خداست برای ما و ما وصلیم.
من خودم خیلی تو همه چیز شتاب و عجله دارم همه چیز باید طبق برنامه چیده شده منطقم جلو برود مثلا به خاطر اختلاف ساعتی معمولا تو محدوده زمانی خاصی می توانیم تماس تصویری بگیریم واگر به هر دلیلی این برنامه تغییر کند اولش من مقاومت دارم .
می خواهم بگم یعنی حتی تو این چیزهای ساده پیش پا افتاده ، خودم هم می دونم که چقدر به ترتیب انجام دادن و سر وقت انجام دادن کارهام برام اولویت داره و اصلا تو این قضیه منعطف نیستم ،خوب خیلی عصبی و اذیت می شوم و حتی اطافیانم را ناراحت می کنم .اما خوبیش این است که الان فهمیدم و دارم خودم را اروم می کنم ، خدا منو با این روحیه آفریده پس این لازم تر بوده برام اما مثل بحث تمییزی می مونه که اگر از حدی بیشتر بشود ، میشود وسواس پس حالا که میدونم همه در ها به دست خدا باز میشود به خودش می گویم و این یک راز اشکار است فقط من چقدر تو خانه اسرار سرک می کشم !
به قول خودت اگر اشتباه نکنم کلام خواهر زاده تون بود بعد امتحانش ، “مهم نتیجه نیست مهم تلاشی که من کردم ”
خدا هم طبق همون میزان منو میسنجد ، لا یکلف الله نفسا الا وسعها
عزیزم با همه این تغییرات ، هورمونی ، خونی ، مسیولیت جدید، موقعیت جدید وقتی می بینم متعهدانه هر روز کامنت می گذاری ، متعهدانه هر روز توجهت رو روی زیبایی ها می گذاری ، هر روز یک قدم در جهت یادگیری مامان بهتر شدن بر می داری هر روز یک اقدام عملی برای بهبود کارهات و کنترل ذهنت انجام میدهی .اصلا اینها به کنار همین که حواست هست تو مسیر بمونی خودش بزرگترین دست اورد است، من واقعا بهت تبریک می گویم عزیزم .
بالا پایین شدن برای همه هست اینو بیشتر به خودم می گویم که خیلی لازم دارم تو این بالا پایین شدن ها تنها پناهم فقط الله هست و بس .
امروز طبق توصیه اعظم جان با صدای بلند با خدا حرف زدم فقط دو جمله بود ولی برای شروع خوب بود اگر هر لحظه وصل باشم چقدر ارامتر هستم .
بوس به روی ماهتون به قلب پاکتون به صفای وجودتون به روح خدایی تون که تا خود خدا اوج می گیرد
بوس از راه دور به دوست نزدیک قلبم
به نام او، سلام.
نکات مثبت امروز، چهارشنبه 30 خرداد 1403.
1- کنار حافظ جانم، عصر، حدود دو ساعت خوابیدم.
شگفت انگیز بود.
خوابم میومد شدید، خدایا شکرت.
قبلش گریه میکرد نمیدونستم نیازش چیه.
به خدا گفتم، هدایت شدم شیر بدم بهش و بعد خوابید.
هر بار بیدار میشد لپ هاشو ناز میکردم دوباره میخوابید.
خدایا شکرت.
اولین تماسِ پوستیِ من و حافظ بعد زایمان، چسبیدنِ لپ هاش به لپ هام بود، الان آرامش بخش ترین چیز برام چسبوندن لپهام به لپ های نازنینشه.
ماشاالله.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
2- صدای رعد و برق میاد، آخ جون بارون تو راهه.
3- آقا حافظ امروز حمام کرد و خوب خوابید.
4- امروز مامان ها رفتن و من و پسرم تنها و مستقل شدیم.
به قول خانم دکتر شاید یکی دو روز سخت باشه، بعد من و حافظ لذت میبریم از دوتایی بودن هامون.
5- همسایه مون اومد دیدن حافظ و براش هدیه آورد.
دو دست لباسِ زیبا.
الهی شکر.
6- نهار نیمروی خوشمزه خوردم با روغن زردِ گاوی.
7- لباس های قند عسلمو زدم چوب لباسی تو کمدش، لباس های قدیمی شو که کوچک شدن مرتب کردم.
هر کدوم رو که تا میکردم یادم میوفتاد پوشیدتشون و ذوق بزرگ شدنشو کردم.
لا حول و لا قوه الا بالله
8- شام خوشمزه پختم امشب، کباب تابه ای با پلو زعفرونی.
9- داشتم به حافظ جان شیر میدادم واسش میگفتم از کارهایی که امروز انجام دادم.
برای تک تک مواد اولیه شام تشکر کردم از خدا.
10- سمانه جانم مرسی که لباس ها رو ریختی تو ماشین شسته شن و پهنشون کردی.
11- سمانه جانم مرسی امروز میزها رو گردگیری کردی.
12- سمانه جانم مرسی دیروز حمام رو شستی.
13- سمانه جانم مرسی به حافظ شیر میدی، پوشکشو عوض میکنی و میشوریش، میخوابونی، باد گلوشو میگیری، باهاش حرف میزنی، لباس تنش میکنی، براش لوسیون و روغن و پماد میزنی، مرسی که انقدر بهش محبت میکنی و عاشقشی.
14- خوشحال شدم نقطه آبی رو دیدم و 2 تا پیام داشتم.
15- سمانه جانم مرسی امروز نهار و شام پختی، مرسی که شب دو وعده ای غذا پختی که برای فردا نهار اماده باشه.
16- سمانه جانم مرسی ماشین ظرفشویی رو پر کردی تا ظرفها شسته شن.
17- سمانه جانم مرسی لباس های حافظ جان رو شستی و پهن کردی، فدای خودش و لباس های کوچولوش بشم من.
18- افرین سمانه جان که خط تمرین کردی امروز با دست چپ، سپاس گزاری تو دفترت نوشتی.
19- افرین سمانه جون که کامنت خوندی و نوشتی امروز.
20- افرین سمانه جان که تلاش هاتو داری میبینی و محل به کمال گرایی ات که بعلِ گوشت ویز ویز میکنه نمیدی.
الهی شکر.
الهی شکر.
الهی شکرت برای تمرین های امروزم برای بچه داری، صبر و آرامش.
تو کامنت بچه ها خوندم که یک شب قبل عید قربان نوشته بودن چیو قربانی میکنین؟
من دوست دارم عجله و شتابم رو قربانی کنم.
خدایا کمکم کن.
الهی شکرت.
به نام خدا.
سلام.
قشنگی های سه شنبه 29 خرداد زیبای 1403.
1- دیروز خانواده ی عمویِ عزیز حافظ اومدن خونه مون.
برای حافظ جان هدیه آوردن.
معاشرت کردیم و لذت بردیم.
وای فای تلویزیونمون هم که وصل نمیشد درست کردن.
شیرینیِ تازه و خوشمزه هم آوردن.
2- دیروز جلسه دوم مشاوره گرفتم.
بسیار نکات خوبی مطرح شد.
یه سری باگ ها برام آشکار شدن، الهی شکر.
جلسه مشاوره به صورت تصویری با گوگل میت هست.
الهی شکر برای مشاوره و تجربه ی تصویری بودنش.
من میرم تو محیط مجتمع، تو سایه زیر درخت ها میشینم و صحبت میکنیم با خانم دکتر.
3- شام دلچسب دیشب، کباب کوبیده.
4- شربت آبلیموی خوشمزه ی دیروز.
5- شربت آبلیمو با خاک شیر خوشمزه ی الان.
6- الو بخارا خوشمزه مون.
7- تلویزیونمون که پر از امکانات جدیده که قبلا نداشتیم.
8- آفرین سمانه جون که روبالشی ها رو درآوردی انداختی تو سبد لباس ها تا شسته شن.
آفرین سمانه جون که ماشین ظرفشویی رو روشن کردی.
9- آفرین سمانه جون که به حافظ شیر دادی و خوابوندیش.
10- آفرین سمانه جون که لباس حافظ رو شستی.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدایا شکرت برای همه ی نعمت هات.
سپاسگزاری های مربوط به نعمت آب – سری چهارم
249. خدایا شکرت بابت جریان های اقیانوسی مثل گلف استریم و آنتیل
250. خدایا شکرت بابت پنج چرخاب اصلی در اقیانوس ها
251. خدایا شکرت بابت نعمت اقیانوس. حتی اسمش هم یک ابهت و جلال خاصی داره ! :))))
252. خدایا شکرت بابت آبکره یا هیدروسفر: مجموعه آب های کره زمین
253. خدایا شکرت بابت اقیانوس های جهان: آرام، اطلس، اقیانوس هند، اقیانوس منجمد شمالی و جنوبی
254. خدایا شکرت بابت مفهوم اقیانوس شناسی
255. خدایا شکرت بابت انرژی جریان اقیانوسی: نوعی از انرژی دریایی
256. خدایا شکرت بابت انرژی امواج
257ک خدایا شکرت بابت نیروگاه امواج: مجموعه ماشین آلاتی که انرژی موج را به جریان برق تبدیل میکند
258ن خدایا شکرت بابت دستگاه تبدیل انرژی پلامیس: یک مبدل که انرژی موج را به انرژی الکتریکی تبدیل میکند
259. خدایا شکرت بابت شناور قدرت: نیروگاه تبدیل برق از انرژی امواج
260. خدایا شکرت بابت توربین های آبی: ماشین متحرکی که از آب در حال حرکت انرژی میگیرد
261. خدایا شکرت بابت انرژی جزر و مد
262. خدایا شکرت بابت نیروی کشندی
263. خدایا شکرت بابت بابت OTEC: تبدیل انرژی گرمایی اقیانوس
264. خدایا شکرت بابت توربین های بخار
==========================================
265. خدایا شکرت بابت اقیانوس آرام: بزرگترین و عمیق ترین اقیانوس زمین، که خدا میداند چه منافعی برای ما انسانها و همه ساکنان این کره خاکی دارد
266. خدایا شکرت بابت اقیانوس اطلس: دومین اقیانوس بزرگ کره زمین
267. خدایا شکرت که 25 درصد استخوان های ما از آب درست شده
268. خدایا شکرت که آب دمای بدن رو تنظیم میکند
269. خدایا شکرت که آب، زائدات بدن رو دفع میکند
270. خدایا شکرت که آب تاریخ انقضا ندارد و تاریخ های انقضا برای بطری میباشد، نه خود آب
271. خدایا شکرت که پوست بدن 64 درصد، ماهیچه ها و کلیه 79 درصد دارای آب میباشد
272. خدایا شکرت بابت خاصیت مویینگی آب
273. خدایا شکرت بابت کشش سطحی آب
274. خدایا شکرت بابت خاصیت چسبندگی مولکول های آب
275. خدایا شکرت بابت اقیانوس هند: سومین اقیانوس بزرگ جهان
276. خدایا شکرت بابت سازمان جهانی آب نگاری یا IHO که در سال 1921 تاسیس شده
277. خدایا شکرت بابت اقیانوس منجمد شمالی: کوچکترین اقیانوس جهان
278. خدایا شکرت بابت اقیانوس منجمد جنوبی که حول قطب جنوب قرار دارد
279. خدایا شکرت بابت تمام شرکتها و سازمانهایی که دخیل هستند تا ما آب تمیز بهداشتی تصفیه شده از لوله ها تحویل بگیریم
280. خدایا شکرت بابت شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور: زیرمجموعه وزارت نیروست
281. خدایا شکرت بابت وزارت نیرو
282. خدایا شکرت بابت مرکز تحقیقات آب و فاضلاب
283. خدایا شکرت بابت پژوهشگاه های دریایی ایران
284. خدایا شکرت بابت شرکت آب و فاضلاب قم و تمام تاسیسات و تجهیزات و پرسنل آن
==================================
285. خدایا شکرت بابت تمام دریاهای زمین
286. خدایا شکرت بابت کارکردها و منافع دریاها از قبیل:
• معتدل کردن آب و هوای زمین
• نقش مهم در چرخه آب، چرخه کرب وچرخه نیتروژن
• مسیر حرکت انسان هاست
• اثرات مثبت روحی و روانی آن بر انسانها از جمله کاهش استرس
• گردشگری و تفریح
• منبع انرژی
• منبع مواد غذایی
• پیدایش مشاغل زیادی که به دریا ارتباط دارد
• منابع نفت و گاز
• نقش مهم دریاها در توسعه تمدن ها
• نقش مهم دریاها در تجارت بشر
287. خدایا شکرت بابت سواحل دریاها و زیبایی های بی نهایی که آنجا یافت میشود
288. خدایا شکرت بابت شهرهای بندری جهان
289. خدایا شکرت بابت صنعت ماهیگیری
290. خدایا شکرت بابت استفاده از دریا برای انواع تفریحات، هیجان و سرگرمی
291. خدایا شکرت بابت دریاهای مهم جهان از جمله دریای فیلیپین، دریای کارائیب، دریای مدیترانه، دریای ژاپن، خلیج فارس، دریای خزر، خلیج بنگال، …….
292. خدایا شکرت بابت تمام ماهی ها و جاندارانی که در دریاها زندگی میکنند
293. خدایا شکرت که بعضی وقت ها عکس و کلیپ هایی رو می بینم که مربوط به حیوانات عجیب و غریبی است که در دریاها و به ویژه در اعماق اقیانوس ها زندگی میکنند. خیلی لذت میبرم و خیلی به عظمت و قدرت تو پی می برم یا رب
294. خدایا شکرت بابت صنعت پرورش آبزیان
295. خدایا شکرت بابت صنعت شیلات
296. خدایا شکرت بابت فیتوپلانکتون ها
297. خدایا شکرت بابت شبنم: قطره کوچک آب که در شب های مرطوب به روی گیاهان ظاهر میشود
298. خدایا شکرت بابت نعمت باران و برف و تگرگ
299. خدایا شکرت بابت انواع ابرها
300. خدایا شکرت بابت تصاویر زیبایی که ابرها در پهنه آسمان می سازند
301. خدایا شکرت بابت نعمت چشمه
302. خدایا شکرت بابت نعمت سفره های آب زیرزمینی
303. خدایا شکرت بابت نعمت چاه آب
304. خدایا شکرت بابت نعمت قنات
305. خدایا شکرت بابت چشمه های آبگرم ایران از جمله سرعین، بوستان در کرمانشاه، بردسکن در خراسان رضوی، چشمه آب گرم آمل در مازندران، دهلران در ایلام و……
306. خدایا شکرت بابت آبشارها
307. خدایا شکرت بابت سدها
=============================
308. خدایا شکرت بابت آبشارهای زیبای ایران از جمله:
• مارگون در استان فارس
• لاتون، بلندترین آبشار ایران
• آبشار بیشه در لرستان
• آبشار یخی در دماوند
• آبشار شیرآباد در گلستان
• آبشار نوژیان در لرستان
• آبشار سمیرم در اصفهان
• آبشار گنج نامه در همدان
===============================
309. خدایا سپاسگزار توام که جزو اصلی بزاق دهان، آب است
310. خدایا سپاسگزار توام که آب از بافت های بدن و مفاصل محافظت میکند
311. خدایا سپاسگزار توام که آب، گردش اکسیژن خون را بهبود میبخشد
312. خدایا سپاسگزار توام که آب، به مبارزه بدن با بیماریها کمک میکند
313. خدایا سپاسگزار توام که آب، انرژی بدن را بالا میبرد
314. خدایا سپاسگزار توام که آب، به بهبود خلق و خو کمک میکند
315. خدایا سپاسگزار توام بابت تاثیر و اهمیت آب در پرورش دام و چهارپایان
316. خدایا سپاسگزار توام بابت نقش آب در رفع تشنگی
317. خدایا سپاسگزار توام که وقتی شب ها قبل از خواب، یک لیوان آب خنک گوارا می نوشم، لذت و شکرگزاری سراسر وجودم را در بر میگیرد
318. خدایا سپاسگزار توام که آب شیرین گوارا، زیاد و فراوان و نامحدود در اختیار ماست
319. خدایا سپاسگزار توام بابت نقش بی بدیل آب در سرسبزی زمین و طراوت طبیعت
320. خدایا سپاسگزار توام بابت نقش آب در کشاورزی و باغداری و احیای مزارع و کشتزارها و درختان میوه و غلات
321. خدایا سپاسگزار توام بابت نقش آب در طهارت و پاکیزگی و بهداشت
322. خدایا شکرت بابت تمام نوشیدنیها و شربت هایی که مستقیم یا غیرمستقیم، پایه اصلی آن آب است
و این داستان شگفت انگیز شکرگزاری همچنان ادامه دارد……….
سلام دوست هم فرکانسی
تا حالا اینقدر عمیق به بحث آب نگاه نکرده بودم و چقدر شکر گزاری ظریف و زیبایی بود
از عمق زمین تا آسمون حتی توی تک تک اعضای بدن آب هست و چقدر مهم و تأثیرگذار
خدایا شکرت بخاطر آگاهی امروزم، با اینکه خیلی از مباحث شکرگزاری دیده بودم چه از نزدیک چه از طریق اینترنت ولی امروز عمیق تر شدم
خداقوت
خدایا خودت می دونی من ناسپاس نیستم، فقط گاهی حالم خوب نیست….
ممنونم سمانه خانم بابت این جمله ی بسیار پر مفهوم…
خداروشکر که هر روز دارید با شرایط جدید کنار میآیید و ان شاء الله به زودی همه چیز روی غلتک میفته و از قبل هم بهتر… شک نکنید…
میخواستم توی بخش پاسخ بنویسم،ولی حسم گفت اینجا تشکر کنم ازت و بعد برای خدای خودم بنویسم.
خداروشکر امروز تونستم یه عالمه میوه متنوع برای خونه بخرم و کلی لذت بردیم با همسر و فرزندم و به لطف خدا عالی بود ( از روزی که ازدواج کردم، خدا رو گواه میگیرم تا الان اینجوری برای خوشیمون خرج نکرده بودم، چون پولی نبود و اگر هم بود باور کمبود پدر ما رو درآورده بود و جرات نداشتم خرجش کنم و طبق قانون من خرجش نمیکردم و خدا برام خرجش میکرد، از طریق خرابی ماشین، مریضی و….) خداروشکر بابت این همه تغییر عالی….
خداروشکر امروز سفارش های عالی گرفتم و سه تا از طلب هامون تسویه شدن.
خداروشکر امروز برای همسرم که هوس کوبیده کردا بود کوبیده خریدم و به راحتی کارت کشیدم ( واقعا روزهایی بود که دلش میخواست و من فقط ازش معذرت خواهی میکردم که پول نداشتم که بخرم،،،،
«یاد اون جوکه افتادم که پسر و پدری سوار موتور بودن که از کنار یه کبابی رد میشن، پسره به باباش میگه به به چه بوی کبابی خیلی عالیه بابا، پدرش هم که میبینه پسرش دلش کشیده، میگه: جهنم ضرر…. یه دور دیگه میبرمت از کنارش رد شیم……»)
خداروشکر که امروز ساندویچ پرسنلی داشتیم و یکی از همکاران سهمش رو نخورد و داد من
خداروشکر بابت اینکه لباس همسرم که از گناوه سفارش داده بودیم مادرخانم عزیزم بخره رسید دستمون و خانمم پوشید چقدر بهش میومد.
خداروشکر امشب پسرم زود خوابید و همسرم هم که این شبا بد خواب بود به لطف خدا زود خوابش برد
خداروشکر امروز یه تلنگر عالی از خدا متوجه من شد و فهمیدم باید یه سری از کارها رو تغییر بدم تا رشد کنم ( خداروشکر واقعا بابت این نشون های عالی)
شکر خدا را که در پناه تو هستم
عالم از این خوبتر پناه ندارد
الهی و ربی من لی غیرک
سلام اقای فصیح زاده.
ممنونم برای کامنتتون و قسمت اولش.
ان شاالله روزگار و زندگی برای همه مون روی غلطکِ آسانی حرکت کنه.
از مسیرِ سبز و زیبا و پر طراوت.
خدا خودش همه مون رو هدایت کنه.
برای تک تک سپاس گزاری هایی که مینویسین ممنونم.
یاداوری های خوبیه برای من که سپاس گزارتر باشم و اجازه ندم یه سختی و چالش باعثِ بسته شدن چشمم بشه روی این همه نعمت و فراوانی و زیبایی.
به همسر نازنینتون سلام منو برسونین.
شاد باشین در کنار همدیگه و فرزندتون با همه ی عزیزانتون.
الهی شکرت.
سلام و عرض ادب.
خوبین؟
ممنونم از شما
امیدوارم حال دلتون عالی باشه….
تحسین میکنم این همه تعهد عالی شما رو در خصوص دیدن زیبایی ها و هر شب نوشتن این همه زیبایی ها که هر روز بیشتر میشه.
ممنون از محبت شما
ان شاء الله همیشه تنتون سلامت و دلتون شاد باشه
وما رمیت اذ رمیت
لکن الله رمی
به نام و یادِ خدا.
سلام.
قشنگی های الان و امروز – یکشنبه 27 خرداد 1403.
1- بستنی توت فرنگی که نوش جان کردم، الهی شکرت.
2- اومدم پیاده روی عصرانه.
3- نشستم روی نیمکت تو محوطه ی مجتمع مون، روبه روی خونه مون.
4- باد میخوره بهم، هوا خنکه.
5- تمرینِ واقع نگر بودن میکنم، تمرینِ توجیه کردن یا دفاع کردن نمیکنم.
6- دایره آبی و کامنتِ رویا جان.
7- صدای آواز دسته جمعی پرندگان رو میشنوم.
8- رو نیمکت نشستم، کامنت مینویسم، توجه میکنم به زیبایی ها.
9- عصر خوابیدم.
10- پسر قشنگ و دسته گلم، عکس صورت ماهش رو گذاشتم روی قفل صفحه موبایلم، روی والپیپر موبایلم، لذت میبرم از صورتِ ماهش.
11- ویسِ دوطرفه با عروسِ داییم.
12- خاله حافظ کتاب قصه آورد برای قند عسلم، دیروز بهش پیامک دادم، امروز آورد، کتاب های بچگیِ خواهرزاده ام هست.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت.
سلام بر استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز
سلام بر همه دوستان نازنینم
این فایل نشانه امروز من است.
من چند ماه پیش به یک تضاد با مدیرم برخورد کردم ، با هدایت الله مهربان و از روی نشانهام در همین سایت، هدایت شدم به پر کردن فرم انتقالی و مهاجرت به تهران.
امروز دوستم زنگ زد و گفت یک نفر را برای جابجایی پیدا کرده و فرم جابجایی را پر کرده اند.
به من گفت: مینو تو هم دنبال یک نفر بگرد در تهران. که با او جابجا کنی! اینجوری انتقالیت راحتتر درست میشود.
من بهش گفتم آخه کی از تهران میاد شهرستان؟؟!
بعد از پایان مکالمه با دوستم کلی نجواهای منفی شیطانی به ذهنم آمد : که چرا قدمی برنمیداری ؟
برو اداره؟ زنگ بزن به اداره تهران ، برایت آگهی بدهند و….
اما من به خدا توکل کردم و گفتم خدایا خودت درستش کن، همانطوری که خودت مرا هدایت کردی که مهاجرت کنم.
آمدم این نشانه امروز را زدم که اگر قدمی باید بردارم، خدا هدایتم کند.
خدا هم توی این نشانه به من گفت از این فرصت یک ماهه تا اعلام نتایج، فقط و فقط لذت ببر و فقط و فقط از خانه و شهر و تمام زیباییهایش لذت ببر و بقیه کارها را بسپر به من.
توی کامنتهای دوستان هم کلی نشانه دیدم،
فقط روی خدا حساب کن
امروز روز عرفه و شب عید قربان ,من تمام خواستههایم را دریک دفتر زیبا نوشتم و به خدا گفتم,:
که فقط روی خودش حساب میکنم
و تا اعلام نتایج انتقالی فقط و فقط به زیباییها و خوبیهای همه چیز اطرافم نگاه میکنم و شکر میکنم.
الهی شکرت برای خانوادهای که دارم.
الهی شکرت برای سلامتیم.
الهی شکرت برای تمام هدایتهایت.
الهی شکرت برای تمام حمایتهایی که از من میکنی تا به هدایتهایت عمل کنم.
الهی شکرت برای این سایت عالی
الهی شکرت برای آرامشی که به من دادهای و هر روز بیشتر میشود.
الهی شکرت که خودت میگویی کارها را بسپر به من و برو شاد باش.
الهی شکرت که تو خدای منی.
الهی شکرت که اجازه دادی دعا کنیم و الهی شکرت که خودت هم اجابت میکنی دعاهایمان را.
الهی شکرت که هدایتم کردی به استاد عباس منش و راهش.
الهی شکرت که مسیرم را جدا کردی از گذشته تاریک و پر از مشکلات.
الهی شکرت که هر روز با حال خوش و پر از امید و انگیزه بیدارم میکنی.
الهی شکرت که هر روز با ذوق و شوق دوره لیاقت و ثروت را گوش میکنم.
الهی شکرت برای تعطیلات تابستانت.
الهی شکرت که وجود داری.
یکشنبه 27 خرداد 1403 خدایا